پرسپولیس بدون مدافع وسط مقابل سپاهان اصفهان

رأی فوری و بی سابقه کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال علیه جنجال آفرینان پایان دربی ٨۴، میلیون ها تومان سود به جیب فدراسیون فوتبال واریز کرد.

به گزارش تابناک، رای سریع حسن زاده علیه یاغی های سرخابی در حالی صادر شد که هنوز بسیاری از پرونده های گذشته فوتبال بدون رای معطل مانده است.
در این میان عجله فدراسیون برای محروم کردن کاپیتان پرسپولیس در حالی رخ می دهد که این تیم در بحران مدافعان قرار گرفته است و بعد از فسخ قرارداد پلی یانسکی اوکراینی و مصدومیت انصاری از ناحیه سر که با پرتاب اشیا توسط هواداران استقلال صورت گرفت، این تیم بدون مدافع وسط باید به مصاف سپاهان أصفهان برود.
با اینحال پرسپولیسی ها شانس آوردند که حاشیه ها و دعوای مسلمان و طارمی در پایان دربی به محرومیت این دو بازیکن از سوی فدراسیون مواجه نشد تا راه برای پیروزی تیم بحران زده أصفهانی در آزادی هموار تر شود.
پرسپولیس در بازی رفت سه گل در فولادشهر به سپاهان زد و حالا فرصت مناسبی است تا زردها از این هدیه بادآورده استفاده کرده و آن باخت را جبران کنند.
به نظر می رسد شکست دادن تیم برانکو بدون مدافع میانی و هافبک دفاعی کار چندان دشواری نباشد.
همچنین فرصت برای ذوب آهن دیگر تیم أصفهان نیز فراهم شده است تا باخت با چهارگل مقابل تراکتور را فراموش کرده و با شکست دادن استقلال أوج گرفته اما پرغایب ، فاصله را با رقیب مستقیم خود برای سهمیه آسیا به حداقل امتیاز برسانند.
در این میان البته رحمتی با کارت قرمز و رابسون با اخطار در حین دربی، از بازی با ذوبی ها محروم شده بودند.
 


منبع: alef.ir

ناصر محمدخانی:زنم گفت کاری می‌کنم فیلم جدید از زندگی‌ات بسازند!

تماشاگران امروز نوشت: ناصر محمدخانی از سوی همسرش تهدید شده بود.

ناصر محمدخانی روزی ستاره اول فوتبال ایران بود. عنوان غزال تیزپا را اولین‌بار برای او استفاده می‌کردند. اما حال اقلا دو دهه است که دیگر خبری از آن اسطوره محبوب فوتبال نیست. هر خبری از او شده درباره بحران‌های زندگی‌‌اش بوده. ابتدا مرگ همسرش به دست شهلا جاهد و حاشیه‌های آن دادگاه و حالا ماجرای دزدیده شدنش توسط خانواده همسر جدیدش سر پول. حرف‌هایش را در این باره بخوانید. حرف‌هایی که به تماشاگران امروز زده است!

*شما ربوده شده بودید؟ دوباره درباره یک اتفاق خانوادگی خبرساز شدید. 

بله صحت داشته. من را تهدید کردند. در اتوبان آزادگان زمانی که در ماشین دوستم بودم با چند ماشین و موتور به من حمله کردند و من را گروگان گرفتند. 

*گفته بودند به شما پول قرض داده‌اند و پول‌های‌شان را پس نداده‌ بودید. اصلاً چنین چیزی نیست. یک هزار تومانی هم به من نداده‌اند. پول به خواهرشان داده‌اند؛ بروند از او بگیرند. من به پول‌های این آدم‌ها نیازی ندارم. 

*ماجرای چک و پلاسکو که گفتند پول‌های شما در پلاسکو بوده، را توضیح می‌دهید؟

من چک دادم. این چک مال یکی از دوستانم بود. یکی از این افرادی که مغازه‌شان در پلاسکو بود. سوخت رفت پی کارش. چطور باید پُرش می‌کردم؟ تازه من یک چک ضمانت به این خانم و خانواده‌‌اش داده بودم که بروند حساب‌شان را پر کنند. پول خودشان که نبود. اصلاً صحبت‌هایی که می‌کنند صحت ندارد. 

* این خانم با شهلا جاهد دوست بوده؟ این موضوع صحت دارد؟ 

نمی‌دانم. خواهرش با روزنامه همشهری مصاحبه کرده و این حرف‌ها را زده. من چنین چیزی را نمی‌دانم. خودم هم در همشهری ماجرا را خواندم و شوکه شدم!

*شما چند سال است با این خانم زندگی می‌کنید؟

چهار پنج سال است که با هم زندگی می‌کنیم ولی همه این مشکلات به خاطر خانواده‌‌اش بود که در زندگی ما دخالت می‌کردند. 

*یعنی کاملاً قانونی با هم زندگی می‌کردید؟

بله. کاملاً قانونی و فرزندانم هم در جریان بودند. 

* زندگی‌‌تان کلاً تبدیل به داستان‌های سینمایی شده است. 

بله. همین زنم تهدیدم کرد که کاری می‌کنم یک فیلم دیگر هم برایت بسازند. برادر و خواهرانش در زندگی ما دخالت می‌کردند. من به خودش هم گفتم که مقصر هستی. او هم قبول کرد و خواهش کرد که باهم زندگی کنیم اما من گفتم نه دیگر تمام شده است. 

*الان شما شاکی پرونده هستید؟

بله. من شاکی هستم. جرم آنها هم آدم‌ربایی است. با دو ماشین و دو موتور مرا در اتوبان آزادگان دزدیدند. تعدادشان زیاد بود. سه چهار ساعت هم مرا دزدیده بودند و در را قفل کرده بودند و می‌خواستند مجبورم کنند که خواهرشان را عقد کنم. من هم گفتم باشد! بمانید تا برویم عقدش کنیم! دنبال وقت بودم چون می‌دانستم پسرم به پلیس خبر می‌دهد. از همان‌جا به پسرم پیام دادم. بعد نیروی انتظامی با حکم قضایی وارد منزل شد و مرا نجات دادند. 

*کتک‌‌تان که نزدند؟

در اتوبان با آنها درگیر شده بودیم. برادرهایش من را زدند. من هم زدم ولی آنها تعدادشان خیلی بیشتر بود. مرا دزدیدند و بردند به خانه خودم. زندانی‌ام کردند. من یک ماهی بود که به خانه خودم نمی‌رفتم و از دست این افراد آرامش نداشتم. رفت‌و‌آمدشان زیاد بود. خانمم الان گریه می‌کند و می‌گوید دیگر اجازه نمی‌دهم کسی پایش را به خانه ما بگذارد. من گفتم دیگر فایده‌ ندارد و دوباره همین‌‌ آش است و همین کاسه. 

*پس شما نمی‌دانید که با شهلا ارتباط داشته‌اند یا نه؟

نه من چنین چیزی نمی‌دانستم. شاید بعضی افراد از خانواده‌شان در ارتباط بوده‌اند اما خود خانمم ارتباطی با شهلا نداشت. 

*این فیلم‌هایی که درباره شما ساخته‌اند را دیده‌اید؟

«خشم‌و‌هیاهو» را دیدم.‌ چی باید بگویم. قصه که مشخص است درباره چه کسی است. ولی «یادم تو را فراموش» را ندیده‌ام.

*گلایه‌ای ندارید؟

چه بگویم، ولی به موقعش حتماً اقدام خواهم کرد.


منبع: alef.ir

امید نورافکن:اگر موقعیت نداشتیم چطور سه تا زدیم؟

تماشاگران امروز نوشت:هافبک استقلالی‌ها می‌گوید:«بازی های سختی داریم،هواداران تنهایمان نگذارند.»

بدون شک یکی از ستاره های دربی ۸۴ کسی نبود جز امید نورافکن.بازیکنی که حسابی در میانه های میدان جولان داد و نقش بسیار زیادی را روی گل سوم استقلال داشت.پاس زیبای او به کاوه رضایی را فقط بازیکنی مثل کاوه می توانست وارد دروازه بیرانوند کند و بس.این را خود نورافکن هم می گوید:«خوشحالم که قدر پاسی که دادم را دانست و توانستیم گل سوم را به پرسپولیس بزنیم.»امید از دربی می گوید.از یک روز با شکوه.از روزی که او و دوستان جوانش کاری کردند که در تاریخ بازی های دربی ماندگار شود.او که خودش را به عنوان یکی از پدیده های استقلال مطرح کرده می گوید تیم شان در آینده حرف های زیادی برای گفتن خواهد داشت.

یک روز خوب و با شکوه برای شما بود.کمتر کسی فکرش را می کرد که استقلال با سه گل پرسپولیس را شکست دهد.

خدا را شکر می کنم که این اتفاق افتاد.قبل از بازی شاید خیلی ها شانس بیشتری برای پرسپولیس قائل بودند.در مقطعی هم آنها بازیکنان ما را دست کم گرفته بودند و فکر نمی کردند که مقابل شان این طور بازی کنیم.به خصوص در بازی وقتی گل اول را خوردیم این طور حس شد که یک پیروزی پر گل برای آنها رقم خواهد خورد اما نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه ما با انسجام تیمی به بازی برگشتیم و توانستیم سه گل به آنها بزنیم.

جوان های استقلال نشان دادند که توانایی انجام دادن هر کاری را دارند.

قطعا همین طور است.آن از بازی با السد و این هم از بازی با پرسپولیس.رمز تیم ما همدلی و جوانی است و البته مهاجمان فرصت طلبی که داریم.برای دربی برنامه داشتیم.علی آقا با ما صحبت کرده بود و همه چیز روی برنامه پیش می رفت.من فقط خدا را شکر می کنم که توانستیم دل هواداران را شاد کنیم.امیدوارم این پیروزی های استقلال ادامه داشته باشد تا بتوانیم باز هم دلشان را شاد کنیم.

نظرت درباره پرسپولیس چیست؟آنها هم تیم خوبی دارند اما در  این بازی…

من درباره تیم رقیب حرفی نمی زنم اما آنها هم تیم خوبی دارند و باید به برانکو به دلیل این تیم خوبی که ساخته تبریک بگویم.

خیلی ها می گفتند که با وجود سروش رفیعی در میانه میدان داستان متفاوتی رقم خواهد خورد.البته نبود کمال کامیابی نیا هم به ضرر پرسپولیس شد.

پرسپولیس یک تیم است و فکر نمی کنم نبود بازیکنان تاثیر زیادی روی روند تیمی آنها بگذارد.ما همان طور که گفتم با برنامه بازی کردیم و نه تنها سروش،بلکه همه بازیکنان این تیم را مهار کردیم.در این بازی به نام بازیکنان کاری نداشتیم و فقط بازی خودمان را کردیم.در بازی روز یکشنبه همه ما وظایفی داشتیم که هر کدام به خوبی آنها را انجام دادیم.ضمن اینکه در روزهای اخیر به خوبی بازی های پرسپولیس را آنالیز کرده بودیم.این آنالیزها کمک زیادی به ما کرد.

یک پاس گل زیبا هم در دربی به کاوه رضایی دادی.

شرایط خیلی خاص بود.پرسپولیس حمله کرده بود و باید توپ را از آنها می گرفتیم.وقتی این اتفاق افتاد و توپ به من رسید دیدم کاوه دارد فرار می کند.بدون معطلی توپ را برای او ارسال کردم.کاوه هم با یک فرار خوب و جا گذاشتن مدافع پرسپولیس سومین گل استقلال را زد.وقتی این گل را زدیم خیال مان راحت شد.هم خیال ما و خیال هواداران.می دانستیم که دیگر بازی را برده ایم.

خیلی ها به بازی دفاعی استقلال انتقاد می کنند.نظرت در این باره چیست؟

این هم یک تاکتیک است.اما ما حمله کردیم که توانستیم سه گل بزنیم.اگر حمله نکرده ایم چطور موفق شده ایم سه گل بزنیم؟

در دربی هواداران استقلال خیلی کمتر از پرسپولیسی ها بودند.البته شنیده ای که می گویند پرسپولیسی ها بلیت جایگاه های استقلال را خریده اند.

راستش نمی دانم.اما من شنیده بودم که بلیت ها تمام شده بود.با این حال من دست کسانی که به ورزشگاه آمدند را می بوسم.آنها حسابی ما را تشویق کردند و باید از آنها تقدیر کنم.آنها حس خوبی را تجربه کردند.حسی که خودم هم برای نخستین بار داشتیم.این حس خوب و این پیروزی تقدیم به همه هواداران.

در آخر بازی و به خصوص پس از گلی که سید جلال زد حاشیه های زیادی به وجود آمد.اصلا به نظرت گل سید درست بود؟

من درباره داوری حرفی نمی زنم اما در دربی همه استرس دارند.اگر نه همه می دانند که بازیکنان با هم رفیق هستند.در آخر بازی هم اتفاقی نیفتاد که بخواهند بزرگش کنند.فکر می کنم این چیزها در فوتبال طبیعی است.پرداختن بیش از اندازه به این موضوعات فقط باعث به وجود آمدن حاشیه می شود.

حرفی مانده که بخواهی بزنی؟

نه،فقط امیدوارم این روند رو به رشدی که شروع کرده ایم ادامه داشته باشد.امیدوارم در پایان فصل هواداران از ما راضی باشند.ما بازی های سختی در ادامه راه داریم و باید در لیگ قهرمانان هم به میدان برویم.از آنها می خواهم ما را تنها نگذارند و مثل بازی با پرسپولیس و السد از تیم محبوب خودشان حمایت کنند.


منبع: alef.ir

گزارش اتحادیه جهانی کشتی از حضور تیم آمریکا در ایران

به‌ گزارش ‌ایسنا، در این گزارش آمده است: بعد از هفته‌ها بحث دیپلماتیک بین دولت‌ها سرانجام کشتی‌گیران آمریکایی روز یکشنبه وارد ایران شدند. کاروان تیم آمریکا که در راس آن جردن باروز، قهرمان  المپیک لندن حضور داشت، توسط هواداران محلی کشتی و همچنین اصحاب رسانه مورد استقبال قرار گرفت.

تیم آمریکا در حالی راهی ایران شد که دولت‌های ایران و آمریکا هفته‌ها را بر سر جزئیات قانون سفر بین دو کشور درگیر بودند. این مشکل هفته‌ پیش بعد از این که یک دادگاه در ایالت متحده دستور قبلی را نقض کرد، بر طرف شد و بار دیگر ایرانی‌ها اجازه ورود به آمریکا را پیدا کردند. همچنین دولت ایران نیز اقدام متقابلی انجام داد و به کشتی‌گیران آمریکایی اجازه حضور در جام جهانی را داد.

جردن باروز پیش از حضور در ایران گفته بود: “ایرانی‌ها عاشق کشتی هستند. آنها طرفداران بزرگی برای من هستند. وقتی فهمیدم که نمی‌توانم به ایران بروم گیج شدم. قطعا دیدگاه من و کشورم درباره آنها متفاوت است.”

مسابقات جام جهانی که به صورت تیم به تیم انجام می‌شود روزهای پنجشنبه و جمعه ۱۶ و ۱۷ فوریه انجام خواهد شد و پخش زنده مسابقات و همچنین گزارش و تصاویر رقابت‌ها در سایت اتحادیه جهانی در دسترس خواهد بود.

در گروه A تیم‌های آمریکا، روسیه، آذربایجان و گرجستان به مصاف هم می‌روند ضمن این که ایران با تیم‌های مغولستان، ترکیه و هند در گروه B مسابقه خواهد داد.

دو تیم برتر هر گروه به دیدار فینال می رسند و تیم‌های دوم برای کسب مقام سومی مبارزه می‌کنند.


منبع: alef.ir

واکنش منصوریان به محرومیت مهدی رحمتی

سرمربی استقلال معتقد است کمیته انضباطی آنها را قلع و قمع کرد.

مهدی رحمتی دروازه بان استقلال ۴ جلسه از همراهی این تیم محروم است. کمیته انضباطی به خاطر اتفاقات دربی سه جلسه او را محروم کرد تا به خاطر دریافت کارت قرمز هم محرومیتش به ۴ جلسه برسد. منصوریان پس از این رای و همینطور جریمه استقلالی ها، می گوید: «من معتقدم اگر رحمتی باید اخراج می شد، جلال حسینی هم باید اخراج می شد. روی صحبت امروز ما داوری نیست. آیا وقتی بازیکنی از ما اخراج می شود، پس از سوت پایان بازی نمی تواند داخل زمین بیاید؟ باز می گویم روی صحبتم اصلا فغانی نیست. صحبت ما به نحوه برخورد با رحمتی است. رحمتی بعد از ورود به میدان مستقیما به سمت هواداران رفت چون قرار گذاشته بودیم فارغ از هر نتیجه ای بازیکنان مان نمی توانند به بخش پرسپولیسی ها بروند.»

سرمربی استقلال ادامه می دهد: «یکی از مشکلات فوتبال ما این است که دوستی ها در بیرون زمین زیاد است و بعد از اولین برخورد، یک درگیری و برخورد فیزیکی ایجاد می شود. اما نکته تاریک فوتبال ما این است هیچ فرقی بین بازی پرسپولیس و استقلال در برابر هم با بازی همین تیم ها با گسترش و ماشین سازی و تراکتورسازی نیست.»
منصوریان درباره محرومیت هایی که در پایان دربی در نظر گرفته شد، می گوید: «من معتقدم تمام اتفاقات توسط داور تنبیه شد. حتی می گویم که زاویه برخی اتفاقات در دید ما نبود. حتی فرض را بگیریم که رحمتی شروع کننده درگیری بود. شما به ال کلاسیکو و دربی میلان و منچستر، نگاه کنید. چند بار بعد از اتفاقات این دربی ها کمیته انضباطی های این کشورها ورود کرده اند. رحمتی و سیدجلال برای برد تیمهایشان کار خود را کرده اند و کار آنها حرفه ای بود و یکی از بهترین داورهای دنیا تصمیمش را گرفت و تصمیم گرفت دروازه بان ما را تنبیه کند.» او ادامه می دهد: «آیا در تمام این دربی ها کمیته انضباطی بعد از ۲۵ ساعت کمیته انضباطی تصمیمی خشک می گیرد؟ این تصمیم سختگیرانه نیست بلکه بیرحمانه است. حسن زاده می دانسته اگر سه جلسه رحمتی را محروم کند ما به استیناف ورود می کنیم و رای او شکسته می شود. اگر دو جلسه محرومش می کرد، ما کاری نمی توانستیم کنیم. به این ترتیب او ما را قلع و قمع کرد چون رای تعلیقی اول فصلش اجرا می شود.»

منصوریان توضیح می دهد: «قبلا وقتی بزن بزن می شد بازی را در مناطق امنیتی برگزار می شد. یکشنبه یکی از زیباترین دربی ها برگزار شد. خون در این دربی از دماغ کسی نجنگید. می خواهید در بازی بعدی کتف رحمتی را ببندیم. یکی از جذابیت های دربی شادی پس از آن است. می خواهید هر تیم در زمین خود بازی کند. هر وقت اسم رحمتی می آید، دوستان در کمیته انضباطی روز بعد رای می دهند. چندین مورد ما به حسن زاده گفتیم رای را اعلام کند اما او تا ۲۰ روز رای نداد. آقای حسن زاده شما که این قدر عجله دارید، رای و کاغذ رسمی حقوق نفت را بعد از ۱۸ ماه زحمت به ما بدهید. بالای ۵۰۰ پرونده مالی در کمیته انضباطی است. آسیب فضای حقوق بین الملل از کمیته انضباطی خودمان خورده شد. وقتی امنیت برای مدیران و مسوولان است که پول بازیکن را ندهند و ما باید یکی دو سال بدویم تا رای بگیریم، وقتی به حقوق خود نمی رسیم این مسایل توسط مدیران برای خارجی ها هم تکرار می شود. به این ترتیب ما با فیفا به مشکل می خوریم و می بینیم که مساله ای فراباشگاهی پیش می آید. مسایلی که برای استقلال پیش آمد و الان برای تراکتورسازی هم پیش آمد. ما درخواست داشتیم که کارت رحمتی برگردد. اما حالا صددرصد با این رای بیرحمانه مخالفت می کنیم.»


منبع: alef.ir

آزمون: پرسپولیس توانایی پرداخت دستمزد مرا ندارد/ هیچ پیشنهادی از لیورپول، یوونتوس و آرسنال ندارم

به گزارش خبرآنلاین؛ سردار آزمون عملکرد خوبی در لیگ روسیه و لیگ قهرمانان اروپا داشته و همین موضوع باعث شده تا هر روز در رسانه ها نوشته شود او از تیم هایی بزرگ پیشنهاد دارد. آزمون در گفت و گویی درباره اینکه عجیب ترین چیزی که در رسانه های ایران از او نوشتند چه بود گفت:در ایران نوشتند که بارسلونا من را می خواهد.این واقعا عجیب بود.من از بارسلونا هیچ پیشنهادی نداشتم.

او ادامه داد: من همیشه گفته ام نه از بارسلونا پیشنهاد داشتم،نه یوونتوس و نه آرسنال.همیشه این حرف را زده ام که من چنین ادعایی نکرده ام اما بعد دوباره گردن خودم انداخته اند که گفته ام.
مهاجم تیم ملی درباره اینکه علاقه دارد پس از روستوف به چه لیگی برود گفت: دوست دارم راهی انگلیس شوم.

آزمون درباره اینکه آیا بحث پیشنهاد از پرسپولیس را شنیده بود یا نه گفت: بله این را شنیده بودم.اما پرسپولیس نمی تواند دستمزد من را بدهد.چون رقم قرارداد من خیلی بالاتر است.
مهاجم تیم ملی درباره اینکه آیا به این روزها فکر می کرده است یا نه گفت: من هنوز به تاپش نرسیده ام.آرزویم این است در بزرگ ترین باشگاه جهان بازی کنم.

او درباره اینکه آیا همچنان رئال باشگاه محبوبش هست گفت: همین طور است.از بچگی رئال را دوست داشتم.هر چند الان فقط و فقط به روستوف فکر می کنم.پیشنهاداتی که می رسد من را وسوسه می کند اما اگر برای مثال به لیورپول بروم و یک سال بازی نکنم خیلی بد می شود.فعلا از حضور در روستوف راضی هستم.خانواده ام هم کنارم هستند و از همه چیز رضایت دارم.

آزمون درباره اینکه آیا تا به حال در زندگی شده از همه چیز خسته شود گفت: نه خوشبختانه هرگز این اتفاق برایم رخ نداده است.


منبع: alef.ir

عضو کمیسیون انرژی مجلس: IPC متوقف شده است

عضو کمیسیون انرژی مجلس گفت: الگوی جدید قراردادهای نفتی پس از تصویب متوقف‌ شده و براساس این الگوهای جدید قراردادی منعقد نشده است.

هدایت‌الله خادمی عضو کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با تسنیم، با بیان اینکه پس از تصویب الگوهای جدید نفتی (IPC) تاکنون قراردادی با طرف خارجی بسته نشده، گفت: طرف‌های خارجی که برای عقد قرارداد به کشورمان آمده‌اند، تنها تفاهم‌نامه امضا کرده‌اند که هیچ الزامی برای طرفین ندارد.

وی با تأکید بر اینکه تاکنون ثمره‌ای از IPC ندیده‌ایم، ادامه داد: الگوی جدید قراردادهای نفتی پس از تصویب متوقف‌ شده و براساس این الگوهای جدید، قراردادی منعقد نشده است.

عضو کمیسیون انرژی مجلس با بیان اینکه اشکالی که نمایندگان به IPC وارد می‌دانستند زودتر از آنچه که فکر می‌شد، خود را نشان داد، گفت: نمایندگان بر این اعتقاد بودند که در الگوی جدید قراردادها درباره اینکه پس از تحریم‌ها شرکت‌های خارجی طرف قرارداد موظف به ادامه همکاری باشند، دیده نشده که امروز با اظهارات اخیر رئیس شرکت توتال مشخص شد IPC دارای مشکلاتی است.


منبع: alef.ir

توقف شارژ مسکن از بورس

بازار «تامین منابع ثانویه وام مسکن از کانال بورس» که تیر ماه امسال اجرای فاز اول آن، با انتشار ۳۰۰ میلیارد تومان اوراق رهنی، رسما کلید خورد، به‌خاطر برنامه‌ریزی به پشتوانه سیاست دستوری کاهش نرخ سود،‌ مسدود شد.

گزارش «دنیای اقتصاد» از فرجام بازار رهن ثانویه مسکن – ایجاد منابع جدید وام مسکن با تنزیل تسهیلات اولیه پرداخت شده به خریداران ملک، از طریق انتشار اوراق رهنی در بورس- حاکی است: طبق برنامه‌ متولیان بخش مالی مسکن، قرار بود نیمه دوم امسال، دومین فاز این بازار با انتشار ۷۰۰ میلیارد تومان اوراق رهنی در بورس، اجرایی شود و در سال‌های آینده نیز مطابق مجوز از قبل صادر شده از سوی سیاست‌گذار پولی و نهادهای بورسی، تا سقف ۱۰ هزار میلیارد تومان منابع نقد و جدید از محل فعالیت بازار رهن ثانویه، در اختیار بانک عامل بخش مسکن برای پرداخت انواع تسهیلات ساخت و خرید آپارتمان قرار بگیرد. اما آنچه در عمل طی ماه‌های اخیر اتفاق افتاده، شکست اولیه بازار رهن ثانویه به‌خاطر تاوان کاهش دستوری نرخ سود بانکی است که تبعات آن، هم‌اکنون امکان شروع فاز دوم انتشار اوراق رهنی را عملا برای عوامل بخش مسکن سلب کرده است.

عوامل بازار رهن ثانویه، اوایل امسال، برای شروع فاز اول انتشار اوراق رهنی، با تکیه بر فرآیند مهندسی‌شده کاهش نرخ سود سپرده‌های بانکی، نرخ ۵/ ۱۸ درصد برای این اوراق تعریف کردند که البته آن زمان با توجه به «نرخ سود بانکی ۱۸ درصد» و «پرداخت سه ماهه سود اوراق رهنی که سود ترکیبی خرید اوراق را برای سرمایه‌گذاران به ۲۰ درصد می‌رساند»، سود در نظر گرفته شده برای اوراق، «بازارپذیر» محسوب می‌شد. از طرفی، همزمانی اولین عرضه اوراق رهنی در بورس با کاهش مجدد نرخ سود بانکی به سطح ۱۵ درصد، باعث شد این اوراق در روز انتشار (۱۳ تیر امسال)، در کسری از ثانیه از سوی سرمایه‌گذاران بورسی، خریداری شود و منابع حاصل از فروش آن، برای تجهیز قدرت وام‌دهی در اختیار بانک عامل قرار بگیرد. اما در حال حاضر، از یکسو با مشخص شدن «سراب نرخ ۱۵ درصدی سود سپرده‌های بانکی و پرداخت سودهای بالای ۲۰ درصد در برخی حساب‌ها» و از سوی دیگر «سود انتظاری حداقل ۲۱ درصدی فعالان بازار سرمایه»، مشخص می‌شود برای اجرای فاز دوم انتشار اوراق رهنی، باید سود اوراق در مقایسه با آنچه در فاز اول تعریف شد، افزایش اساسی پیدا کند.

برآوردها مشخص می‌کند: در مقطع فعلی برای انتشار ۷۰۰ میلیارد تومان اوراق رهنی در قالب اجرای فاز دوم بازار رهن ثانویه، با توجه به نرخ بازدهی واقعی سپرده‌گذاری در بانک‌ها، باید حداقل سود ۲۱ درصد برای این اوراق در نظر گرفته شود اما تامین این میزان سود در بازار رهن ثانویه با توجه به جنس وام‌های پشتیبان اوراق رهنی، برای نهاد مالی منتشرکننده اوراق، امکان‌پذیر نیست.

بخشی از تسهیلات اولیه خرید مسکن پرداخت شده به وام‌گیرنده‌ها که برای استفاده در بازار رهن ثانویه و انتشار اوراق رهنی، از سوی بانک عامل انتخاب شده‌اند، به‌طور متوسط دارای نرخ سود حدود ۱۵ درصد هستند. در قالب این بازار، یک نهاد مالی واسط، با پذیرش مسوولیت تنزیل مطالبات بانک از محل این تسهیلات –که در حالت طبیعی، نقدشوندگی آنها برای بانک بین ۱۰ تا ۱۲ سال از طریق پرداخت اقساط ماهانه از سوی وام‌گیرنده‌ها به طول می‌انجامد- اقدام به انتشار اوراق رهنی می‌کند تا با فروش اوراق در بورس، مطالبات بلندمدت بانک عامل بخش مسکن، در کوتاه‌ترین زمان ممکن، وصول شود. این فرآیند در تیرماه امسال با اختصاص «یارانه تقویت سود اوراق رهنی» برای جبران مابه‌التفاوت سود ۱۵ درصدی تسهیلات اولیه و سود بازارپذیر ۵/ ۱۸ درصد، به اجرا درآمد با این فرضیه که، در طول سال ۹۵، تداوم کاهش نرخ سود بانکی به تبعیت از کاهش نرخ تورم، بازار رهن ثانویه را از تزریق دوباره یارانه نرخ سود، بی‌نیاز خواهد کرد و این بازار نوین تامین منابع بورسی وام مسکن، بدون حمایت گلخانه‌ای، امکان توسعه پیدا می‌کند.

با این حال،‌ چهره واقعی نرخ سود در بازارهای پول و سرمایه در شرایط فعلی، از محاسبات نادرست در بازار رهن ثانویه تحت تاثیر خوش‌بینی به روند کاهش نرخ سود بانکی حکایت دارد. هم‌اکنون، اگر چه سقف سود مصوب برای سپرده‌گذاری بانکی،‌ همچنان ۱۵ درصد است اما برخی بانک‌ها، سود بالای ۲۰ تا ۲۱ درصد به سپرده‌گذاران خود پرداخت می‌کنند. برخی دیگر از بانک‌ها، با تغییراتی در شیوه‌های جذب سپرده و استفاده از صندوق‌های سرمایه‌گذاری، بازدهی سپرده‌گذاری را از ۲۲درصد نیز بالاتر برده‌اند. از طرفی، در بازار سرمایه، «اوراق بدهی» با سود ۲۵ درصد خرید و فروش می‌شود و مبادله اوراق مشارکت نیز با نرخ بالای ۲۰ درصد در جریان است.

وضعیت موجود که در عمل نشان‌دهنده «سراب کاهش نرخ سود بانکی» و «شکست تنظیم بخشنامه‌ای بازدهی واقعی بازار پول» است، به انسداد مسیر بورسی شارژ ثانویه بازار مسکن منجر شده است. در حال حاضر استارت فاز دوم بازار رهن ثانویه، با مدل فاز اول، امکان‌پذیر نیست و برای انتشار سری جدید اوراق رهنی، باید نرخ سود ۵/ ۱۸ درصد تعریف شده در اوراق تیر ماه، حداقل به ۲۱ درصد افزایش یابد تا از جاذبه لازم برای سرمایه‌گذاری با توجه به نرخ سود بازارهای موازی، برخوردار شود. برای این منظور، نیاز به یارانه جبرانی سود تسهیلات اولیه است که مبلغ یارانه، حدود ۷۰ تا ۱۰۰ میلیارد تومان برآورد می‌شود.

بانک عامل بخش مسکن، برای اجرای فاز دوم انتشار اوراق رهنی، علاوه بر اینکه چالش تامین یارانه نرخ سود اوراق را باید برطرف کند، با یک نامعادله دیگر مواجه است که به «سطح بالای قیمت تجهیز منابع» و «سطح پایین بهای تخصیص تسهیلات» مربوط است. تامین منابع وام مسکن از طریق انتشار اوراق رهنی با نرخ بازارپذیر حداقل ۲۱ درصد به آن معنا است که تسهیلات مسکن باید با سود بالای ۲۱ درصد پرداخت شود، اما سقف فعلی نرخ سود تسهیلات خرید مسکن، ۵/ ۱۷ درصد و تسهیلات ساخت نیز ۱۸ درصد است.

به گزارش «دنیای اقتصاد»، آنچه باعث شد فاز اول بازار رهن ثانویه در تابستان امسال بعد از سال‌ها تصمیم اولیه، به اجرا دربیاید، کاهش نرخ تورم و کاهش دستوری نرخ سود بانکی بود. عوامل تامین مالی مسکن، بهترین حالت برای انتشار اوراق رهنی را تنزل نرخ تورم به زیر ۱۰ درصد عنوان می‌کنند یعنی وضعیتی که در حال حاضر برقرار شده است، اما در مقابل، سود واقعی بالای ۲۰ درصد در بازار پول، با توجه به سطح پایین نرخ سود تسهیلات اولیه خرید مسکن، توجیه اقتصادی بازار رهن ثانویه را با علامت سوال مواجه کرده است. در این میان، اگر چه سود سپرده‌های بانکی از ۲۰ درصد در سال ۹۴ به ۱۵ درصد در اوایل تابستان ۹۵ تغییر کرد و همان زمان، خبرهایی از عزم جمعی مدیران بانکی برای پایبندی به نرخ جدید سپرده، مطرح شد، اما آنچه در حال حاضر قابل مشاهده است، عدم پایبندی به سود بانکی ۱۵ درصد تحت تاثیر دستوری بودن این نرخ و پرداخت سودهای بالای ۲۰ درصد به سپرده‌گذاران واقعی ناشی از غالب شدن شرایط واقعی در بازار است.

در این میان، از آنجا که بانک عامل بخش مسکن، تسهیلات خرید و ساخت را با سود حداکثر ۱۸‌درصد به متقاضیان پرداخت می‌کند، امکان تامین منابع با سود بالاتر را ندارد. بررسی‌ها نشان می‌دهد: در وضع موجود، قیمت تمام شده تامین منابع برای بانک عامل بخش مسکن از طریق بازار رهن ثانویه (مخزن ثانویه بورسی)، به مراتب بیش‌از سایر روش‌ها همچون حساب ممتاز (اوراق تسهیلات خرید) است.

این موضوع ناشی از افزایش انتظارات بازدهی در بازارهای پول و سرمایه است که به تناسب، هزینه انتشار اوراق رهنی را از ظرفیت پذیرش بانک پرداخت‌کننده تسهیلات مسکن، بیشتر کرده است. به بیان دیگر، فرصت‌های مشابه سرمایه‌گذاری در قسمت‌های مختلف بازار سرمایه و همین‌طور، بازار پول، سبب شده برای اجرای فاز دوم انتشار اوراق رهنی، به نرخ سود بالاتر از نرخ مصوب فاز اول، نیاز باشد که تامین آن در مقطع فعلی با توجه به نرخ سود تسهیلات پشتیبان اوراق رهنی و همچنین نرخ سود فعلی تسهیلات مسکن،‌ امکان‌پذیر نیست. هر چند، انسداد مسیر انتشار اوراق رهنی ناشی از توقف اجرای فاز دوم بازار رهن ثانویه، نشان از «شکست برنامه‌ریزی‌های مالی به پشتوانه کاهش دستوری نرخ سود بانکی» دارد، اما بن‌بست موجود می‌تواند به یک «فرصت» برای بخش مسکن از بابت پوشش نیاز مالی تقاضای مغفول در بازار معاملات ملک، تبدیل شود.

به گزارش «دنیای اقتصاد»، در حال حاضر متقاضیان مصرفی خرید مسکن در دهک‌های متوسط رو به بالا، با توجه به نوع آپارتمان‌هایی که به دنبال آن هستند، به تسهیلاتی با مبالغ بیشتر از سقف فعلی وام مسکن، نیاز دارند تا بتوانند قدرت لازم برای انجام معامله را پیدا کنند. تسهیلات مورد نیاز این طیف از تقاضا که ورود آنها به بازار ملک سبب رفع انجماد از معاملات آپارتمان‌های میان‌متراژ و بزرگ‌متراژ خواهد شد، حداقل ۲۰۰میلیون تومان برآورد می‌شود که مشروط به تامین منابع، هم از طریق وام بانکی و هم از طریق تسهیلات لیزینگ، قابل پرداخت است.

کارشناسان با اشاره به دو چالش موجود در مسیر انتشار اوراق رهنی –نیاز به یارانه نرخ سود و گران تمام شدن منابع از این محل- معتقدند: بن‌بست فعلی بازار رهن ثانویه می‌تواند از طریق تخصیص منابع حاصل از این بازار به تسهیلات جدید خرید مسکن برای دهک‌های متوسط رو به بالا، برطرف شود به این صورت که، متناسب با قیمت تمام شده منابع حاصل از انتشار اوراق رهنی، وام‌هایی با نرخ سود بالاتر از سقف فعلی نرخ تسهیلات مسکن، به گروه مشخصی از متقاضیان پرداخت شود.

در حال حاضر، گروهی از متقاضیان خرید مسکن، در نبود تسهیلات لیزینگ مسکن، نیاز مالی خود را از طریق برخی بانک‌های خصوصی و با دریافت تسهیلات سه رقمی (بالای ۱۰۰ میلیون تومان) دارای نرخ سود ۲۱ تا ۲۲ درصد، تامین می‌کنند. بنابراین، بخشی از تقاضای تسهیلات مسکن، با توجه به شرایط اقتصادی و بنیه مالی که دارد، در صورت دسترسی به وام‌هایی با سقف بالا برای پوشش قدرت خرید خود، حاضر به پرداخت سود بیشتر از نرخ‌های فعلی است.

این وضعیت به این معناست که در شرایط فعلی، متولیان بازار رهن ثانویه برای جبران خلأ تسهیلات خرید مسکن مورد نیاز تقاضای مغفول، می‌توانند نسبت به انتشار اوراق رهنی با نرخ سود بازارپذیر و قابل‌رقابت با نرخ بازدهی بازارهای رقیب، اقدام کنند و منابع حاصل از آن را صرف پاسخ به بخشی از تقاضای مسکن کنند.

سلمان خادم‌المله کارشناس اقتصاد مسکن درباره این راهکار دو سر بُرد اعلام کرد: آنچه در حال حاضر باید مبنای عمل سیاست‌گذاران بخش مسکن برای استفاده موثر از ابزارها و نهادهای نوین تامین مالی قرار بگیرد، سود نسبی و مقایسه نرخ بازدهی بازارهای رقیب است. این ملاحظه در عین حال، باید با محاسبه صرفه و زیان استفاده از روش‌های مختلف تامین منابع تسهیلات مسکن، کامل شود. این کارشناس با اشاره به اینکه در شرایط فعلی با توجه به تنگنای اعتباری دولت و نظام بانکی که امکان پرداخت یارانه مورد نیاز تسهیلات نوسازی بافت فرسوده را سلب کرده است، به‌طور قطع توان تامین یارانه نرخ سود اوراق رهنی نیز وجود ندارد افزود: در چنین شرایطی، برای آنکه از کانال بورس،‌ بتوان همچنان به نفع تحرک‌بخشی بازارهای معاملات مصرفی و ساخت و ساز مصرفی مسکن بهره برد، لازم است ایده‌های مختلفی به‌کار گرفت که یکی از آنها، تامین تسهیلات با سقف بالا و نرخ سود بیشتر از این محل است.


منبع: alef.ir

سنگر گرفتن پشت خطر ترامپ

قضیه: سنگر گرفتن پشت «خطر دونالد ترامپ»، ترفند اخیر «گروه عقلا» برای ماندن در جایگاه قدرت، به رغم ناتوانی باور نکردنی‌شان در اداره کشور است. ما با آمدنشان در سال ۹۲ مخالف بودیم، چرا که فکر می‌کردیم که با اصرار ملی بر مقاومت، آخرین لجاجت‌ها در آلماتی ۲، از هم خواهد پاشید و توافقی به دست خواهد آمد، ولی به هر حال، میلی‌متری آمدند؛ اما باور نمی‌کردیم که آمدن آن‌ها علاوه بر از دست رفتن دستاوردهای مذاکرات تا آلماتی ۲، و دشواری کار مذاکرات جدید، تبعات سهمگین‌تری داشته باشد. گمان نمی‌کردیم که آن‌ها تا این اندازه در کشورداری ناتوان باشند و کابینه‌ای بسازند که بیش از دیگران، خودشان همدیگر را و سیاست‌های یکدیگر را تخریب کنند.

این «باتجربه‌های محترم»، آماتور از آب درآمدند. باورم نمی‌شد که رئیس جمهور با نوحه «خزانه خالی» و «سبد کالای بی‌تدبیر»، آقای ظریف و تیم سخت‌کوش وی را در اثنای مذاکرات دشوار، اسیر بی‌تدبیری کند. باورمان نمی‌شد، وزیر بهداشت، وزیر رفاه را ویران کند، و وزیر اقتصاد از سر رویارویی با وزیر صنایع برآید، و وزیر صنایع هم در مقابل وزیر نفت موضع بگیرد. حداقل ناتوانی رئیس جمهور این است که نظاره‌گر یک کابینه آشفته باشد، و هست. هماهنگ‌سازی کابینه، اقل تکلیف رئیس جمهور است و اگر رئیس جمهور از این کار ناتوان باشد، پس در چه کار توانا خواهد بود؟ آیا این رئیس جمهور می‌خواهد باز هم کار ظریف و عراقچی را خراب کند؟

برداشت من این است که اصل حضور این «گروه عقلا» در قدرت، آن هم در این عملکرد، از هر قدرت تهدید کننده بیرونی برای کشور خطرناک‌تر است. آن‌ها آشکارا از اداره کشور ناتوان هستند و معلوم نیست که اگر چهار سال دیگر بمانند، کشور برای تسلیم شدن، دیگر به یک تهاجم بیرونی نیاز داشته باشد. ما به دولتی نیاز داریم که علاوه بر توان مذاکره و چانه‌زنی منسجم بین‌المللی، به عقل جمعی در درون کشور احترام بگذارد، تحرک لازم را برای توزیع رفاه در سرتاسر کشور داشته باشد، و واقعاً کلید تدبیر و امید را در قفل مشکلات زندگی ملموس مردم بیندازد.

چرااین دولت، تا این اندازه ناتوان است؟ چرا کسانی که در جوانی، توانمند بودند، امروز در کهنسالی و مجربی، تا این اندازه رفتارهای ناسنجیده از خود بروز می‌دهند. آخر چه کسی وقتی دیپلمات‌های مشغول مذاکره دارد، در صحنه جهانی شکایت از خزانه خالی می‌کند؟ موضوع باز می‌گردد به این که سبک سیاست‌ورزی آن‌ها نادرست است، و بنا به تکیه کلام مکرر آقای روحانی، «دوران آن، سال‌هاست که گذشته است».

تزهایی در تحلیل قضیه:

تزاول: وقتی سعی می‌کنیم حدس‌هایی برای تفسیر ذهنیت «آقای روحانی» بسازیم، و دریابیم که چرا وی به رغم بدبینانه‌ترین پیش‌بینی‌ها، از ایجاد هماهنگی در کابینه خود نیز ناتوان است، یک نکته جلب نظر می‌کند؛  این که این ذهنیت، به تجربه  اولویت می‌بخشد و برای تفکرات جدید، چندان ارزشی قائل نمی‌شود و در انجام این کار به گذشته بیش از آینده اهمیت می‌دهد؛ تخصیص قدرت در چنین سیستمی به نادرستی صورت می‌گیرد، چون بروز شرایط جدید، موجب تشویش و به هم ریختگی دولتی که بر مبنای چابکی ساخته نشده صورت می‌گیرد. هر اتفاق تازه‌ای، موجب شکاف در میان کسانی می‌شود که به قالب‌های فکری پیشین خویش خو کرده‌اند. رفته رفته افراد هوشمند و چابک‌تر مانند وزیر اقتصاد یا وزیر بهداشت، اعلام می‌کنند که اگر آقای روحانی باز هم انتخاب شود، در دولت بعدی حضور نخواهند یافت، و نتیجه به این سمت می‌رود که کم کم افراد به شدت همسو در دولت تقویت شوند؛ این دولت نمی‌تواند حتی استعدادهای نسبتاً جوان را جذب کند، چون تخصیص منابع توسط سیاستمدار ارشدی کنترل می‌شود که قضاوت خود را در گذشته سرمایه‌گذاری کرده است و به نیروها و افکار تازه توجهی ندارد.

تزدوم: وقتی مسئولیت برای تعیین استراتژی بر گروه عقلای کهنسال کابینه متمرکز است، شمار اندکی به دروازه‌بانان تغییر تبدیل می‌شوند و در این مسیر، حتی طیب‌نیا و قاضی‌زاده هاشمی نیز به بیرون پرتاب می‌شوند. اگر عقلای کهنسال، تمایلی برای سازگاری‌پذیری کشور و یادگیری چیزها نداشته باشند، کل کشور دچار رکود می‌شود. تجربه‌گرایی بیش از حد، کشور را فلج می‌کند. سازگاری‌پذیری، مستلزم چابکی در دریافت، پردازش، مقایسه و سنجش راه‌حل‌های نوآورانه و قدری نامتعارف است. در ذهنیتی که همسانی و الگوبرداری از گذشته را می‌خواهد، با تردید به ایده‌های نوآورانه نگریسته می‌شود. بدین ترتیب، وقتی کشور آینده را از دست می‌دهد، مقصر، مجموعه کوچکی از سیاستمداران هستند که نتوانسته‌اند به چابکی تدابیر ناکارآمد خود را حذف کنند، و ابداعات جدیدی برای کشور ساز کنند.

تزسوم: درشرایط دشوار امروز که حتی شخصی مانند دونالد ترامپ می‌تواند در کشوری مانند آمریکا به قدرت برسد، دم و دستگاه سیاسی باید بیش از هر چیز، سازگارپذیر، نوآور و الهام‌بخش تر باشد. صد و پنجاه سال است که از زمان انتشار قصه «بینوایان» می‌گذرد، و ما می‌دانیم که بوروکراسی یا همان معماری هرم‌گونه سیستم «کنترل گروه عقلا» است که کشور‌داری را ناتوان می‌کند و باعث سکون، عدم رشد انگیزش‌ها می‌شود. این ساز و کار سیاست، با دنیایی که تغییر در آن در یک مسیر مستقیم، راه پر پیچ و خمی را طی می‌کند، بسیار تناسب دارد، ولی با دنیای امروز که با سرعتی مشابه نور و با خط سیری تند و سر راست دگرگون می‌شود سازگار نیست.  برای یافتن درمان این وضعیت، مجبوریم معماری سیاست دولت یازدهم را جداً مورد تجدید نظر قرار دهیم، و از درس عبرت آن پند بگیریم. 

تزآخروفرجام کلام: بنابرتمام این تفسیرها، هیچ راه دیگری وجود ندارد تا کشور حتی فارغ از یک تهدید بیرونی از درون نپاشد: سیطره حلقه بسته گروه عقلا، باید از بین برود. باید راهی باز کنیم تا از مزایای دقت و سنجیدگی استفاده کرده و در عین حال، انعطاف خود را نیز حفظ کنیم. «گروه عقلا» چه از نظر معماری آن و چه از نظر هدف‌گذاری، با الزامات قرن بیست و یکم ناسازگار است. قابلیت‌های متمایز برای عملکردهای عمیقاً متنوع روزگار ما ضروری هستند و یک کشور، منحصراً با ایجاد و پرورش و تشویق مهارت‌های عمیق و منحصر به فردی که تکرار آن‌ها در سایر ممالک دشوار است، باید بتواند رشد جهانی خود را فزونی بخشد (توأم با اقتباس‌هایی از گری هیمل).
یادداشت رسالت/دکتر حامد حاجی‌حیدری


منبع: alef.ir

موسسه آمریکایی اوراسیا گروپ: ترامپ بزرگترین خطر امنیتی برای دنیاست

موسسه آمریکایی “اوراسیا گروپ” در گزارش سالانه رتبه بندی خطرات امنیتی جهانی خود که آن را به صورت گزارشی به کنفرانس امنیتی مونیخ منتشر کرده، رئیس جمهور جدید آمریکا را بزرگترین خطر امنیتی برای دنیا ارزیابی کرده است.

به گزارش تسنیم به نقل از نشریه “بیلد” آلمان “اوراسیا گروپ”، بزرگترین موسسه ارائه خدمات مشاوره در زمینه مخاطرات سیاسی گزارش رتبه بندی سالانه خود درباره خطرات امنیتی را به صورت یک بررسی به کنفرانس امنیتی مونیخ منتشر کرده است که در آن “دونالد ترامپ”، رئیس جمهور جدید آمریکا بزرگترین خطر امنیتی برای دنیا ارزیابی شده است.

بر اساس این بررسی ترامپ تقریبا قدرت خود را تنها برای این منظور مورد استفاده قرار می دهد که منافع آمریکا را پیش ببرد و اصلا به پیامدها و عواقب جهانی آن فکر نمی کند.

محققان این بررسی بر این باورند که ترامپ انزواطلب نبوده بلکه یک فرد یکجانبه گراست. ما انتظار یک سیاست خارجی تهاجمی و کم تر قابل پیش بینی را از آمریکا داریم.

کره شمالی در رتبه بندی خطرات امنیتی جهانی این مرکز آمریکایی در جایگاه نهم قرار دارد. بر این اساس به سختی قابل پیش بینی است این کشور چه موقع یک موشک هسته ای را در اختیار خواهد داشت که به منزله یک تهدید مستقیم برای ایالات متحده می باشد. بهاعتقاد محققان این بررسی واکنش سخت ترامپ می تواند تمام منطقه را آشفته کند.

در رتبه بندی خطرات امنیتی جهانی این مرکز آمریکایی، چین در رتبه دوم قرار گرفته است. دلیل آن این است که اگر جمهوری خلق چین به عنوان مثال به یک حمله ترامپ به متحد خود، کره شمالی واکنش سختی نشان دهد این می تواند شرایط را خطرناک کند.

بر اساس نتایج بررسی مرکز “اوراسیا گروپ”، تنش های بین آمریکا و چین می تواند ۲۰۱۷ را به سالی خطرناک تبدیل کند.

آنگلا مرکل در رتبه بندی خطرات جهانی این موسسه آمریکایی در رتبه سوم قرار گرفته است و دلیل آن این است که یک صدر اعظم قدرتمند در آلمان برای اروپا ضروری به نظر می رسد. اما موضع و قدرت مرکل بعد از یک نتیجه انتخاباتی بد می تواند تغییر کند. به گفته کارشناسان این تحقیق حتی اگر مرکل دوباره صدر اعظم آلمان شود در موضع و جایگاه ضعیف تری با توجه به نتیجه انتخابات قرار می گیرد.

اوراسیا گروپ در رتبه بندی عناصر خطر جهانی ترکیه را در جایگاه هشتم و آفریقای جنوبی را در جایگاه دهم قرار داده است.

به اعتقاد کارشناسان این بررسی آمریکایی اردوغان با سیاست های خود به سمت تنش های روزافزون با اروپا پیش می رود. در آفریقای جنوبی نیز مبارزه بر سر جانشینی رئیس جمهور منفور زوما می تواند منجر به این شود که این کشور دیگر نتواند نقش ایجاد ثبات خود در درگیری های آفریقا را مانند سابق انجام دهد.

بر اساس گزارش اوراسیا گروپ خطر پنجم، مسئله تنفر جهانی از در پیش گرفتن اصلاحات لازم است. انقلاب تکنولوژیک هم در رتبه پنجم رنکینگ خطرات امنیتی این موسسه آمریکایی قرار می گیرد.

همچنین کارشناسان این تحقیق اینکه بانک های مرکزی کشورها به صورت فزاینده به ابزار سیاست قدرت تبدیل شوند را به عنوان خطر شماره شش ارزیابی می کنند.

به عنوان هفتمین خطر امنیتی نیز اختلافات بین کاخ سفید و شرکت های کامپیوتری و اینترنتی عنوان شده است. ترامپ خواهان امنیت و کنترل است اما شرکت های تکنولوژیک خواهان آزادی و حفاظت از داده های مصرف کنندگان خود هستند.

کنفرانس امنیتی مونیخ از روز جمعه با حضور نمایندگان بلند پایه بسیاری کشورهای دنیا از جمله آمریکا آغاز می شود.


منبع: alef.ir

چه کسانی در دولت ترامپ، تکلیف خاورمیانه را تعیین می‌کنند؟

تدوین سیاست خارجی ترامپ در منطقه خاورمیانه به دست سه افسر سابق ارتش آمریکا افتاده است که طی سال‌های حضور نظامی در افغانستان و عراق، تجربه‌ای غنی و شناختی عمیق از شرایط جاری در این حوزه جغرافیایی کسب کرده‌اند.

به گزارش تسنیم، ورای ماجراهای جذاب و یا به تعبیری هرج و مرج‌های جاری در کاخ سفید – همچون وجود حلقه‌های قدرت رقیب، نشست‌های خبری مبارزه‌جویانه با خبرنگاران، درز متن گفتگوی تلفنی ترامپ با رهبران کشورهای متحد آمریکا، توئیت‌های آتش‌افروزانه ترامپ و اخیرا استعفای مشاور امنیت ملی رئیس جمهوری آمریکا – تیمی از استراتژیست‌ها و نظامیان باسابقه و جدی آمریکایی وجود دارند که با حضور در شورای امنیت ملی آمریکا، در حال شکل دادن به سیاست ترامپ در منطقه خاورمیانه هستند.

ویژگی مشترک این حلقه همکاری در طراحی راهبرد آمریکا برای سرکوب شورش‌های ایجاد شده پس از حمله به عراق است، وضعیتی که پس از عقب‌نشینی نیروهای آمریکایی از عراق به یک شکست برای واشنگتن و نهایتا شکل‌گیری داعش منتهی شد. در بین همه این افراد، گرایشی برای درگیری دوباره در منطقه و انتقاد از دولت قبل وجود دارد.

این افراد طور خاص برکشیدگان دیوید پترائوس و مایکل فلین (مشاور مستعفی امنیت ملی ترامپ) هستند  که با حضور در شورای امنیت ملی آمریکا به مقامات کاخ سفید درباره سیاست دولت این کشور در خارومیانه مشورت می‌دهند. در این بین سه نفر از آن‌ها نقش برجسته‌تری دارند:

سرهنگ بازنشسته ارتش، دِرِک هاروِی؛
سمت کنونی: دستیار ویژه رئیس جمهوری و هماهنگ‌کننده امور خاورمیانه و شمال آفریقا در کاخ سفید، مدیر تیم خاورمیانه شورای امنیت ملی آمریکا

دِرِک هاروی به طور خاص به خاطر سردرآوردن از ماهیت و ترکیب شورش‌های شکل‌گرفته در عراق – پس از حمله آمریکا به این کشور در سال ۲۰۰۳ و منحل کردن ارتش این کشور – شهرت دارد.

وی پیشتر اولین مدیر «قطب علمی افغانستان – پاکستان»۱، در قرارگاه فرماندهی مرکزی ایالات متحده  بود. در سال ۲۰۰۹، ژنرال دیوید پترائوس وی را برای هدایت این مرکز انتخاب کرد. هاروی همچنین عضو ارشد اجرایی آژانش اطلاعات دفاعی ایالات متحده بود و پیش از آن کارشناس و تحلیلگر ارشد ژنرال پترائوس (فرمانده وقت نیروهای چندملیتی مستقر در عراق) در امور عراق بود.

هاروی از جمله کسانی بود که به طور خاص توسط پترائوس انتخاب شد تا راهبردی تقابلی برای فائق آمدن بر شورش‌های عراق و باثبات کردن این کشور را طراحی کند. برخی از افراد سابق دولت اوباما، وی را «شاگرد و نوچه» پترائوس توصیف کرده‌اند. گفته می‌شود که وی از جمله افسران اطلاعاتی استثنائی بود که در عرصه میدان به صورتی زیرکانه از ماهیت شورش‌های جاری در عراق سر در می‌آورد، آن‌هم زمانی که دیگران برای فهم این پدیده در حال تلاش و تقلا بودند. هاروی پس از آن دوران، در گروه ویژه موسوم به «Combined Joint Task Force 7» و ستاد مشترک ارتش آمریکا در عراق فعالیت می‌کرد. پس از ۲۶ سال خدمت به عنوان افسر اطلاعاتی ارتشی متخصص در خاورمیانه، وی در سال ۲۰۰۶ به عنوان یک تحلیگر غیرنظامی به عضویت آژانس اطلاعات دفاعی در آمد. پترائوس برمبنای این سابقه همکاری بود که در سال ۲۰۰۹ پترائوس، هاروی را برای تأسیس نهاد اطلاعاتی خاص خودش انتخاب کرد.

در سال‌های بعد و طی دوران ریاست ژنرال مایکل فلین بر آژانس اطلاعات دفاعی (و مشاور کنونی دونالد ترامپ در امور امنیت ملی)، هاروی یکی از حامیان اصلی‌اش بود.
 
سرهنگ جوئل ری‌بورن؛
سمت کنونی: مدیر امور عراق، ایران، لیبی، لبنان و سوریه در شورای امنیت ملی آمریکا

وی یکی از افسران اطلاعاتی ارتش ایالات متحده آمریکا است که تاکنون مقاله‌های متعددی را درباره حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و نتایج آن منتشر کرده است.

ری‌بورن همچنین نویسنده تاریخچه رسمی نظامی آمریکا در جنگ عراق است. کتابی که نهایتا در سال ۲۰۱۵ با عنوان «عراق پس از آمریکا: مردان قوی، فرقه‌گرایی‌‌ها، مقاومت»۲ از سوی اندیشکده هوور منتشر و در دسترس عموم قرار گرفت. در بخشی از این کتاب، تاریخچه نزاع در عراق از دید عراقی‌ها بیان شده است. فصل پنجم این کتاب اغلب به عنوان شاهدی درباره اینکه «مبارزات و برنامه‌های عقیدتی صدام حسین موجب گسترش ایدئولوژی سلفی شده و در نتیجه زمینه‌ای برای ایجاد داعش در سال ۲۰۰۳ و شورش‌های مرتبط شده است» مورد استناد قرار گرفته است.

فصل ششم این کتاب نیز جنبش ملی کردستان و هدف آن در «الحاق شهر راهبردی کرکوک» و تغییرات جمعیتی معکوسی که بر اثر سیاست‌ها صدام حسین ایجاد شد را مورد بررسی قرار داده است. ری‌بورن، در سال ۱۹۹۲ پس از دانش‌آموختگی از آکادمی نظامی وست‌پوینت وارد ارتش ایالات متحده شد. 

وی پیش از اینکه برای خدمت به دولت ترامپ فراخوانده شود، عضو گروه کاری اسلام‌گرایی و نظم بین‌المللی اندیشکده هوور و پژوهشگر ارشد نظامی مؤسسه مطالعات راهبردی ملی در دانشگاه دفاع ملی آمریکا بود.

ری‌بورن، دانش‌آموخته کارشناسی رشته تاریخ و ادبیات انگلیسی از آکادمی نظامی ایالات متحده و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد رشته تاریخ از دانشگاه تگزاس اِی.اِم است. وی همچنین طی سال‌های ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۵ استادیار تاریخ آکادمی نظامی ایالات متحده بود.
 
سرهنگ بازنشسته ارتش، دکتر مایکل بل؛
سمت کنونی: مسئول امور خلیج (فارس) در شورای امنیت ملی آمریکا

دکتر مایکل بل، پیش از انتصاب به سمت مسئول امور خلیج (فارس) در شورای امنیت ملی آمریکا، رئیس دانشکده امور امنیت بین‌الملل دانشگاه دفاع ملی ایالات متحده بود.

بل، پس از دانش آموختگی از آکادمی نظامی ایالات متحده در سال ۱۹۸۳ به عنوان افسر یگان زرهی و مکانیزه در واحدهای صف و ستاد متعددی در اروپا، ایالات متحده و جنوب شرق آسیا خدمت کرده است. بل، دانش‌آموخته کارشناسی ارشد و دکترای رشته تاریخ از دانشگاه مریلند در کالج پارک، و فارغ‌التحصیل کارشناسی ارشد در رشته راهبرد امنیت ملی از دانشگاه دفاع ملی است. وی در کارنامه علمی‌اش، علاوه بر تدریس تاریخ در آکادمی نظامی ایالات متحده، سابقه معاونت دانشکده ملی جنگ در امور هیئت علمی و برنامه‌های آکادمیک را دارد.

همچنین پیش از تصدی سمت ریاست دانشکده امور امنیت بین‌المللی دانشگاه دفاع ملی آمریکا، مدیر گروه ابتکارهای ستاد فرماندهی کل نیروهای چندملیتی مستقر در عراق (بغداد) و سپس قرارگاه فرماندهی مرکزی ایالات متحده بود.
این افسر کارکشته آمریکایی سوابق میدانی قابل توجهی دارد، از جمله دستیار فرماندهی کل لشگر ۲۴ مکانیزه پیاده‌نظام در عملیات سپر صحرا و طوفان صحرا، دستیار ویژه فرماندهی کل ارتش آمریکا در اروپا (نیروهای حافظ صلح) و استراتژیست اداره برنامه‌ریزی و سیاستگذاری راهبردی ستاد مشترک ارتش آمریکا. پروژه‌های اصلی وی در ستاد مشترک آمریکا شامل موارد زیر است:

مشارکت در تدوین راهبرد نظامی ملی و راهبرد دفاعی ملی؛
نویسنده مسئول برنامه راهبردی نظامی ملی برای جنگ با تروریسم؛
عضو ارشد سیستم برنامه‌ریزی راهبردی ستاد مشترک؛
عضو تیم بررسی راهبردهای کویت؛
نویسنده مسئول راهبرد دفاعی و امنیتی ملی کویت؛
نویسنده مسئول راهبرد نظامی ملی برای نیروهای مسلح کویت؛

======================
پانویس:
۱٫ “Afghanistan-Pakistan Center of Excellence” at the United States Central Command
۲٫ “Iraq After America: Strongmen, Sectarians, Resistance”


منبع: alef.ir

مشاور اوباما: آمریکا نمی‌تواند برجام را باطل کند/ ایران فریب‌کاری کند، مچش را می‌گیریم

گری سیمور اعلام کرد دولت جدید آمریکا باید به توافق هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ پایبند باشد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان به نقل از شبکه تلویزیونی سی‌ان‌ان، مشاور سابق اوباما تصریح کرد دولت ترامپ باید به برجام پایبند باشد.

 گری سیمور، مشاور ارشد هسته‌ای باراک اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا، که در حال حاضر استاد دانشگاه هاروارد است در گفتگو با این شبکه از دانشگاه کمبریج در ماساچوست آمریکا گفت: «دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، باید توافق هسته‌ای ایران را حفظ کند؛ زیرا گزینه بهتری وجود ندارد. آمریکا نمی تواند به صورت یکجانبه این توافق را باطل کند. این کار آمریکا سبب خواهد شد کشورهای دیگری که به مذاکرات برای رسیدن به این توافق کمک کردند یعنی گروه ۱+۵ ناراحت شوند.» 

وی افزود: در عین حال، اگر آمریکا برای به شکست کشاندن توافق، مقصر قلمداد شود، اعمال مجدد تحریم‌های بین‌المللی علیه ایران کاری بسیار دشوار خواهد بود. با این اوصاف، عملکرد دولت ترامپ در خصوص این توافق، معقول بوده است به این صورت که به این توافق هسته‌ای پایبند بوده است و تا وقتی ایران به این توافق پایبند باشد، باید این رویکرد آمریکا ادامه پیداکند.»

این مقام سابق آمریکایی در ادامه گفت گفت:«با وجود این، باید بگویم که توافق هسته‌ای بسیار شکننده است. تشدید تنش بین ایران و آمریکا  سبب تحلیل رفتن حمایت‌ها از توافق هسته‌ای در دو کشور می‌شود. با این اوصاف، معلوم نیست در چند ماه یا چند سال آینده این توافق بتواند دوام بیاورد.»

مجری شبکه سی‌ان‌ان گفت: مقامات دولت ترامپ می گویند توافق بد، توافقی بد است و آمریکا نباید به چنین توافقی پایبند باشد. می‌خواهم وارد این مسئله شوم که آیا توافق هسته‌ای عملا قابل اجرا است یا خیر. ارنست مونیز، وزیر سابق انرژی آمریکاف در گفتگو با سی ان ان و رسانه های دیگر بسیار کوشید که درباره این توافق هسته‌ای، اقبال بوجود بیاورد. به نوعی، مونیز معمار این توافق بود؛ زیرا او فیزیکدان است. اما حالا ریک پری برای تصدی مسئول وزارت انرژی آمریکا معرفی شده است البته او هنوز تایید نشده است. آیا ممکن است او بگوید که به هیچ وجه نمی توان اطمینان داشت که ایران به مفاد توافق هسته‌ای پایبند است. آیا مسائلی درباره اجرای توافق هسته‌ای مطرح نیست که سبب شود توافق هسته‌ای عملا از رده خارج شود؟ افرادی در دولت ترامپ حضور دارند که می گویند باید به دنبال معامله بزرگ بود و توافق هسته‌ای فعلی ارزش کاغذی را هم ندارد که روی آن نوشته شده است.

گری سیمور در پاسخ گفت: ما اطمینان خاطر داریم که ایران در مراکز هسته‌ای اعلام شده‌اش به مفاد توافق هسته‌ای پایبند است. این مراکز، مراکزی هسته‌ای که بازرسان آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به آنجا دسترسی دارند. آنها درباره پایش اقدامات ایران در این مراکز هسته‌ای اعلام شده و گزارش دادن درباره آن، عملکرد بسیار خوبی داشته‌اند. مسئله اصلی از منظر راستی‌آزمایی این است که آیا ایران در مراکز مخفی، به فریبکاری مبادرت می کند. 

وی با مطرح کردن ادعاهایی علیه کشورمان اضافه کرد: «مشخص کردن این مسئله نیز تا حدود زیادی به عملکرد دستگاه‌های اطلاعاتی ما و متحدانمان از قبیل اسرائیل و انگلستان و آلمان و دیگران بستگی دارد. تا آنجا که می دانم تاکنون هیچ گزارشی درباره فریب‌کاری ایران در مراکز مخفی‌اش منتشر نشده است. ایران در گذشته فریب‌کاری کرده است و در نتیجه برای راستی‌آزمایی توافق هسته‌ای باید بسیار تلاش کرد و باید بسیار مراقب بود. اگر ایران به صورت قابل توجهی فریب‌کاری کند به احتمال زیاد، ایران را گیر خواهیم انداخت.»


منبع: alef.ir

یدیعوت آحارنوت هشدار داد: نتانیاهو با تحریک آمریکا راکت های ایران را به سوی اسرائیل می کشد

یک روزنامه صهیونیستی در تحلیلی نوشت: اگر نتانیاهو، ترامپ را متقاعد به بمباران ایران ‌کند، آنگاه هزاران راکت ایرانی به سمت اسرائیل پرتاب خواهد شد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارنوت» در تحلیلی پیرامون سفر چهارشنبه هفته جاری «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر اسرائیل به آمریکا و دیدار با «دونالد ترامپ» رئیس جمهور این کشور نوشت: در صورت حمله آمریکا به ایران، هزاران راکت از لبنان و سوریه به اسرائیل پرتاب خواهند شد.

این روزنامه در بخشی از گزارش خود با اشاره به برخی موضوع‌های مهم در دیدار نتانیاهو و ترامپ نوشت: در جریان اولین دیدار نتانیاهو با ترامپ در کاخ سفید، جنگ افروزی از ناحیه مقام‌ های ارشد اسرائیل وزیده خواهد شد به طوری ‌که یک جناح جنگ طلب به رهبری «آویگدور لیبرمن» وزیر جنگ سعی در نبرد در غزه خواهد داشت و جناح دیگر نیز تحت رهبری نتانیاهو برای نبرد با ایران تلاش خواهد نمود.

بر اساس ادعای این گزارش، البته ایران دو دشمن سرسخت در کابینه ترامپ دارد و آن‌ها «جیمز متیس» وزیر دفاع و «مایکل فلین» مشاور امنیتی ملی این کشور هستند. متیس و فلین یک دهه قبل در عراق حاضر بوده و با چشمان خود کشته شدن نیروهای آمریکایی به دست ایرانی‌ها را شاهد بودند. این دو نفر هنوز ایرانی‌ها را نبخشیده‌اند و مقام‌های جنگی اسرائیل نیز بسیار قدردان متیس هستند. البته باید عنوان شود که این دو مقام آمریکایی نیز درباره ایران همسو با نتانیاهو هستند.

بر این اساس، نتانیاهو در پاسخ به سئوال‌های ترامپ در قبال ایران پیشنهادهایی را برای اعمال تحریم‌های اقتصادی تا تغییر وضعیت یا لغو توافق اتمی بیان می ‌کند. بنابراین او فرصت طلایی را در آمریکا دارد.

یدیعوت آحارونوت در خاتمه نوشت: اما نتانیاهو نباید چندان زیاد دل به موفقیت خود ببندد. اگر او ترامپ را متقاعد به بمباران ایران ‌کند، آنگاه واکنش فوری ایرانی‌ها نه متوجه خاک آمریکا، بلکه متوجه اسرائیل خواهد بود.

به عبارت دیگر، در صورت بمباران ایران، هزاران راکت از لبنان و سوریه به سوی اسرائیل پرتاب می‌ شوند. به علاوه، هنگامی که کشمکش بغرنج ‌تر می ‌شود، مخالفان جنگ در آمریکا انگشت اتهام خود را متوجه اسرائیل خواهند نمود.وبگاه انگلیسی «جینز دیفنس» نیز در هفته جاری در تحلیلی نوشت: راکت‌های ساخت ایران در دست حماس و حزب‌الله با ارتقا به نوع هدایت ‌شونده می‌ توانند حملات دقیق‌ تری را تا برد ۷۵ کیلومتر در اسرائیل انجام دهند


منبع: alef.ir

تیتر جنجال برانگیز مجله ایرلندی در مورد ترور ترامپ: «چرا که نه؟»+عکس

مجله فرهنگی سیاسی ایرلندی به نام «ویلج» جلد شماره فوریه ۲۰۱۷ خود را به تصویری جنجالی مربوط به ترور ترامپ اختصاص داد.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ مجله ایرلندی «ویلج» در شماره فوریه ۲۰۱۷ خود به موضوعاتی پرداخت که به خاطر آنها دونالد ترامپ را مستحق ترور شدن می‌ داند.

به اعتقاد، هیئت تحریریه این مجله مشهور ایرلندی، رئیس‌ جمهور کنونی آمریکا یک فرد پارادوکسیکال، متکبر، مملو از نفرت، ضد محیط زیست، دروغگو، قلدر، زن ‌ستیز، و بی‌ تربیت است.

این مجله در ادامه نوشت: ترامپ، هم ‌اکنون در قویترین کشور نظامی جهان قدرت را در دست دارد و با توجه به شخصیتی که وی دارد و امکانات نظامی که در اختیار آمریکاست، می‌ توان بروز هر جنگی را از این فرد متوقع بود. وی با صدور دستور اجرایی ضدمهاجرتی علیه ۷ کشور، نشان داد که ناقض توافقات ژنو است. رئیس جمهور جدید آمریکا به هیچ قاعده بین‌المللی پایبند نیست. پیمان ترانس پاسیفیک را ملغی نمود، مکزیک را تهدید و مجبور به ساخت دیوار مرزی کرده، و از فروپاشیدن اتحادیه اروپا استقبال کرده است.

ویلج، با حماقت ‌بار خواندن اقدامات اخیر ترامپ مبنی بر قطع بودجه برخی سازمان‌های بین‌المللی و تجدیدنظر در همکاری با برخی کشورها، این اقدامات وی را بسیار عجیب خواند.

این مجله به دیگر اقدامات حماقت ‌بار ترامپ نیز اشاره کرد: ترامپ، اعلام کرده که در نشست تغییرات جوی پاریس شرکت نمی‌ کند و تهدید کرده که معادن زغال سنگ و خطوط لوله کربن را دوباره راه‌اندازی می ‌کند، تمامی منابع مربوط به رسیدگی به تغییرات جوی را از وب سایت‌های دولت خود حذف نموده و افرادی را بر سر کار گذاشته که دشمن اول محیط زیست هستند که از آن میان می ‌توان به رئیس سازمان محیط زیست آمریکا اشاره کرد. او آنقدر احمق است که نمی‌ داند اگر بشر نتواند سطح گرمای روزافزون زمین را کنترل کند، شاهد پایان تلخ بشر و تمدن‌ها خواهیم بود.

مجله ایرلندی در نتیجه ‌گیری اینچنین نوشت: ما با بدترین فرد ممکن در قوی ‌ترین جایگاه سیاست بین‌الملل روبرو هستیم که هر آینه می ‌تواند فاجعه بیافریند. یک بار خود ترامپ هیلاری کلینتون را در لفافه به خاطر عدم حمایت‌اش از فروش داخلی سلاح مستوجب ترور دانست. همچنین در طی مراسم تحلیف وی، شائبه و شایعه ترور شدن‌اش دهان به دهان می ‌چرخید و حتی پیشنهاد ترورش از سوی یک خواننده زن و برخی شهروندان آمریکایی مطرح شد. شاید فرجام این فرد که با شعار «دخلش را بیاورید» (Take him out) باد به غبغب انداخته، عمل «ستمگرکشی» (ترور شخصیت‌های دیکتاتور) باشد که در طی تاریخ از سوی فلاسفه و اندیشمندانی چون سیسرون، جان سالیسبوری، لوتر، زوئینگلی، و کالوین تایید و پیشنهاد شده است.

ویلج، با حمایت از نظریه «توماس آکوئیناس» در رابطه با اینکه ترور‌کننده یک دیکتاتور مستحق پاداش است؛ در پایان نیز می‌ نویسد: به هر حال قانون طبیعی ثابت خواهد کرد که دموکراسی راه خودش را پیدا می ‌کند و طبق فلسفه فایده‌گرایی، واکنش به یک ترور می‌ تواند اساس دموکراسی را به مخاطره بیاندازد. نظریه‌های حقوق بشری، به شدت ترور ترامپ را عملی اشتباه می ‌دانند و حتی به حقوق انسانی چنین فردی مثل حق حیات احترام می ‌گذارند. در هر صورت، ترور ترامپ عملی کاملا اشتباه بوده و می‌ تواند بانی آن چه شخص و چه یک نهاد یا تفکر باشد را بی‌اعتبار، مخدوش، و منزوی سازد.

 


منبع: alef.ir

کوچ اجباری داعش به قلعه دفاعی جدید

غرب ممکن است باور کند که موصل و رقه آخرین عرصه‌های رویارویی جنگ با داعش است؛ اما این گروه تروریستی طی ۶ ماه گذشته سرگرم عقب‌ کشیدن منابع و مردمانش از خطوط مقدم نبرد به استان‌ کمتر شناخته‌شده دیرالزور بوده است. از سال ۲۰۱۴ تاکنون دیرالزور واقع در جنوبی‌ترین نقطه سوریه در نزدیکی مرز با عراق همواره تحت نفوذ داعش بوده است. این استان درست میان رقه و موصل قرار دارد و داعش اهداف استراتژیکش در آن پایگاه نظامی و تجهیزات گروهش را فراهم کرده است. دیرالزور میان کوه‌ها محاصره شده و رود فرات از میانه آن جاری است. شهربه صورت طبیعی چون قلعه‌ای مستحکم است و همین باعث سخت‌ترشدن حملات نظامی و غافلگیرکننده می‌شود و حملات هوایی هم به تنهایی کارآمد نیستند.

دیرالزور همچنین غنی‌ترین چاه نفت‌های سوریه را در خود دارد که منبع بزرگی برای تأمین مالی داعش محسوب می‌شود. بویژه آنکه این گروه تروریستی اخیراً ۳۰ درصد از درآمدهای نفتی‌اش را از دست داده است و کمی قبل‌تر هم که براثر از دست دادن بخشی از مناطق تحت کنترلش توسط ائتلاف به رهبری امریکا، مالیات‌های مربوط به آن مناطق را از دست داده بود. این درحالی است که ائتلاف ضد داعش تحت رهبری امریکا پیش از این تلاش کرده بود، تولید و تجارت نفت در دیرالزور را متوقف کند اما به دلیل آتش‌سوزی‌های وسیع و خرابی‌های محیط‌زیستی از پرتاب موشک‌های هوایی خودداری کرد.

در صدر منافع جغرافیایی، داعش از حمایت قبایل عراقی متعدد بهره کامل می‌برد. این گروه تروریستی روابط طایفه‌ای با قبایلی که در القائم، راوه و عانه سکنی دارند را مدیون هوش شان در دستکاری و ایجاد پیوند با آنها می‌داند. به دلیل آنکه چندین قبیله در شهر به وسیله مرز سوریه و عراق از یکدیگر جدا افتاده‌اند، داعش با هشیاری تمام این مرزها را از میان برداشت و دیرالزور که نقش مهمی در هموارکردن این جدایی می‌توانست اجرا کند را دوباره سامان داد و به‌عنوان پایگاه دولتش انتخاب کرد. داعش دو دولت تشکیل داده است. یکی از دولت‌ها شامل شهرهای المیادین و دیرالزور می‌شود و دیگری شامل شهرهای ابو کمال و القائم. این استراتژی کمک‌کرده تا رهبران طوائف قدرتمندتر شوند و به حکمرانان تازه قلمروی داعش تبدیل شوند و در مقابل به حمایت از این گروه بپردازند.

خلاصه آنکه، دیرالزور موقعیتی ایده‌آل برای داعش است تا پس از، از دست دادن موصل و رقه قوایش را جمع و خود را ترمیم کند و زمانی که تصمیم به بازپس‌گیری رقه و موصل گرفتند، هم صف جنگجویان درخوری داشته باشند و هم پناهگاه تازه‌ای.

یک عارضه جانبی ناخوشایند
از بدو آغاز عملیات بازپس‌گیری موصل، دیرالزور هدف نیروهای داعش و خانواده‌هایشان در عراق و سوریه قرار گرفت و به آن به‌عنوان خانه بعدی خود نگریستند. براساس گفته‌های یک راننده تاکسی سابق در موصل تمامی نیروهای داعش همراه با پول‌هایشان قبل از آنکه عملیات هوایی به رهبری امریکا آغاز شود این شهر را ترک کردند. در همان زمان ائتلاف هوایی رقه و شمال حلب را نشانه گرفت و جمعیت دیرالزور هدف حمله هوایی قرار گرفتند. در میان ساکنان جدید آن خانواده‌های رهبران داعش که بسیاری از آنها خارجی بودند، زندگی می‌کردند.

بر اساس گفته‌های پزشکی در یکی از بیمارستان‌های محلی این شهر، بیماران جدیدی که به بیمارستان می‌آمدند، همسران نیروهای داعش بودند. او در این باره می‌گوید:«متوجه شدم بسیاری از زنانی که به بیمارستان می‌آیند یا عربی صحبت نمی‌کنند یا اگر صحبت کنند ادبی است که نشان می‌دهد عربی زبان مادری‌شان نیست. ضمن آنکه نشانه‌های دیگری وجود داشت که نشان می‌داد آنها خارجی‌اند. مثلاً روی بدنشان تتو و پیرسینگ داشتند که برای یک زن عرب محلی بسیار عجیب است.»

تمامی ساکنان دیرالزور از ورود نیروهای داعش خوشنود نیستند. به دلیل آنکه تقاضای محصولات بیشتر شده، قیمت غذا بسرعت افزایش پیدا کرده است. مهندسی ساکن میادین که خانواده‌اش در اروپا زندگی می‌کنند، در این‌باره می‌گوید: «اخیراً قیمت غذا بسیار بالا رفته و من دیگر نمی‌توانم اینجا زندگی کنم. دو سال پیش برادرم برای من ماهی ۱۰۰ دلار می‌فرستاد که برای من و خانواده‌ام کافی بود. اما اکنون که ۲۲۰ دلار می‌فرستد برای خرج خودم به تنهایی هم کفاف نمی‌دهد.»

اما داعش برای جذب حمایت محلی‌ها روی خدمات عمومی شهر سرمایه‌گذاری کرده است. این گروه تروریستی از درآمد نفتی‌اش، تجارت و مالیات هزینه کرده و حقوق گروه‌های نظامی‌اش را بالا برده تا مشوقی باشد برای جذب محلی‌ها به پیوستن به گروه‌های نظامی.همچنین به تجهیز بیمارستان‌ها و ساخت دست‌کم دو مدرسه برای کودکان خانواده‌های داعش روی آورده‌است. اگرچه مدارس غیرنظامی نیز در این شهر وجود دارند اما بیشتر محلی‌ها ترجیح می‌دهند فرزندانشان را به مدارس تحت کنترل داعش بفرستند تا آموزش ببینند.

بسیاری از پزشکان و معلمانی که آنها نیز از داعش حمایت می‌کردند یا مجبور شده بودند برای این گروه کار کنند، برای کمک‌کردن به عراق فرستاده شده‌اند. یکی از ساکنان محلی در این‌باره می‌گوید: «بعضی از معلم‌ها در شهری که خانواده‌های داعش زندگی می‌کنند، تصمیم گرفته‌اند اتاقی از خانه‌شان را به کلاس درس تبدیل کنند و به زبان خودشان مثلاً ترکی به آموزش بپردازند.»

داعش همچنین حضور نظامی‌اش در دیرالزور را افزایش داده است و شروع به ساخت خندق‌هایی در بخش‌های شمالی استان به کمک زندانیان کرده است. به دنبال آن پس از سقوط بخش شرقی موصل، بخش اعظم تسلیحات و ابزارهای جنگی و ماشین‌آلاتش را به این منطقه برده است. رشد تعداد نیروها و تجهیزات داعش در دیرالزور باعث افزایش موفقیت‌های گروه شده است. در ۱۷ ژانویه داعش کنترل جاده متصل به فرودگاه نظامی این شهر را در دست گرفت که باعث تقویت موقعیتش در شهر شد.

اگر تحرکات دیرالزور نشان از چیزی ندارد، به طور قطع میدان مبارزه‌ای خواهد بود برای کنترل منطقه. اما این مبارزه‌ای آسان نخواهد بود. یکی از دلایلش این است که واضح نیست چه کسی می‌تواند آنجا با داعش بجنگد. اگرچه نیروهای دموکراتیک سوری گروهی که در شرق کشور با داعش می‌جنگد، حدوداً نزدیک‌ترین به آنها هستند، اما میان محلی‌ها و کردهایی که بزرگ‌ترین بخش نیروهای دموکراتیک سوری را تشکیل می‌دهند، دشمنی شدیدی وجود دارد. هر پیشروی ارتش کردها می‌تواند باعث جاری‌شدن محلی‌ها به سمت داعش شود و اگرچه دیگر گروه‌ها مانند فتح‌الشام و گروه مبارزین سوری جیش اسود الشرقیه وعده داده‌اند که با داعش در دیرالزور بجنگند، اما واضح نیست چقدر می‌توانند موفق یا در عقب‌راندن داعش از مواضعشان سریع باشند.

آنچه در این میان بسیار واضح است، این است که جنگ با داعش هنوز تمام نشده است. اگر داعش از دیرالزور پناهگاه امنش بهره ببرد، دوباره جایی را خوهد داشت تا طرح فعالیت‌های اضطراری‌اش را دنبال و بی‌ثباتی‌های منطقه را بیشتر کند.
منبع: روزنامه ایران


منبع: alef.ir

خانه تکانی‌های سیاسی – نظامی در حماس

حماس رهبر سیاسی جدید خود در نوار غزه را انتخاب کرده است. به گزارش الجزیره در نشست داخلی حماس در نوار غزه، یحیی سنوار به عنوان رهبر حماس در غزه انتخاب شد و عملا رهبری این سازمان را برعهده گرفت. در این انتخابات داخلی خلیل حیاء نیز به عنوان معاون سنوار منصوب شد.

یحیی سنوار از جمله افراد رده بالای حماس به شمار می‌رفت که در زندان‌های رژیم صهیونیستی گرفتار شده بود که در نهایت در معامله‌ای که در سال ٢٠١١ بین حماس و اسراییل صورت گرفت، گیلعاد شلیط، سرباز رژیم صهیونیستی که توسط حماس دستگیر شده بود در ازای آزادی تعدادی از مبارزان فلسطینی، گیلعاد شلیط نیز آزاد شد. در این بین درخواست اصلی حماس در آن دوران آزادی یحیی سنوار بود که در لیست افرادی که باید از زندان‌های صهیونیستی آزاد می‌شدند، قرار گرفت که در نهایت این اتفاق رخ داد. سنوار پس از آزادی موجی جدی را در حماس به راه انداخت که به دنبال ربودن بیشتر سربازان ارتش اسراییل بود تا بتواند افراد بیشتری را در برابر آنها از نیروهای حماس آزاد کند، وی معتقد بود که شاخه سیاسی حزب باید ارتباط نزدیکی با شاخه نظامی برقرار کند.

به گزارش اعتماد، اکنون نیز یحیی سنوار بر بالاترین مسند سیاسی حماس در غزه قرار گرفته است و اسماعیل هنیه نیز بناست جانشین خالد مشعل در دفتر سیاسی حماس در دوحه شود. هنگامی که سنوار در سال ٢٠١١ از زندان آزاد شد در سخنانی عنوان کرد که این واقعیت است که دیگر زندانیان فلسطینی در زندان‌های اسراییل هستند و این مایه تاسف است. وی تاکید کرد که احساس می‌کنم قلب من پیش زندانیان جا مانده است. موضوعی که نشان از تلاش‌های او برای آزادی زندانیان فلسطینی از زندان‌های صهیونیستی داشت. او در طول سخنرانی مشابه نیز، برای فرونشاندن احساسات مردمی، از شاخه نظامی حماس (گردان‌های عزالدین قسام) خواست تا برای ربودن سربازان اسراییلی که آزادی زندانیان فلسطینی را تسریع می‌کند، تلاش کنند.

گفتنی است سنوار در طول سال‌های پس از آزادی خود، سخنرانی‌های به‌شدت تندی علیه اسراییل انجام داد و همین امر باعث شد تا طرفداران بسیاری در غزه به دور خود جمع کند. او برای یک دوره زمانی طولانی به عنوان یک نامزد بالقوه در انتخابات شناخته می‌شد و حتی از او به عنوان جانشین خالد مشعل نیز یاد می‌شد که تفاوت فاحشی از نظر فکری با یکدیگر داشتند. سنوار در خانواده‌ای از مبارزان فلسطینی که بخشی جدایی‌ناپذیر از شاخه نظامی مجاهدان فلسطینی بودند به دنیا آمد. او زندگی زاهدانه، قوی، محکم و صاحب نظم و انضباط شدید را سپری کرده است.

او هرچند همواره نقش کلیدی در حماس ایفا کرده است، اما سعی کرده تا از رسانه‌ها دور باشد و به همین دلیل اسراییلی‌ها شناخت خوبی نسبت به او ندارند. همچنین برادر رهبر جدید حماس محمد سنوار که از پایه‌گذاران معاوضه گیلعاد شلیط با برادرش و تعدادی از زندانیان در بند اسراییل بود، خانه وی در یکی از حملات ارتش اسراییل مورد حمله قرار می‌گیرد. سخنگوی ارتش اسراییل پس از این عملیات عنوان می‌کند که خانه‌های دو تن از فعالان ارشد حماس که یک مرکز فرماندهی و کنترل نیروهای حماس به شمار می‌آمد را مورد هدف قرار داده است که خانه محمد سنوار نیز که مسوول نیروهای حماس در خان یونس بود نیز مورد هدف قرار گرفت.

همچنین اطلاعات زیادی از معاون سنوار وجود ندارد، خلیل حیاء شهرت بسیار زیادی در خصوص تفکرات ضد اسراییلی در حماس دارد و عضو تیم مذاکره در خصوص گیلعاد شلیط بود و پسر او نیز در یکی از حملات هوایی اسراییل به غزه جان خود را از دست داد. رسانه‌های اسراییلی در حال حاضر بیشتر تمرکز را روی سنوار قرار داده‌اند. آنها سنوار را فردی تندرو، غیرقابل پیش‌بینی و وفادار به رهبری شاخه نظامی حماس می‌دانند که الهام بخش دیدگاه‌های مبارزاتی او بوده است. سنوار اکنون در حالی جانشین اسماعیل هنیه شد که در زندگی خود سختی‌های فراوانی کشیده است.

او در سال ١٩٨٩ به جرم کشتن یکی از فلسطینیانی که با اسراییل همکاری می‌کرد به حبس محکوم شد و ٢٢سال در زندان‌های اسراییل حضور داشت. همچنین رسانه‌های عربی در خصوص معاون او خلیل حیاء می‌گویند: او از سال ٢٠٠۶ عضو دفتر سیاسی حماس شده است و نقش پررنگی در ساختار سیاسی حماس ایفا کرده است. با این وجود برخی رسانه‌های عنوان می‌کنند که رای‌گیری مخفی در حماس از ابتدای ژانویه آغاز شده است.

حماس دارای چهار حوزه است که از درون آن نمایندگانی برای تعیین رهبر مشخص می‌شود. این چهار حوزه مربوط به فعالان در غزه، فعالان در کرانه باختری، افراد در تبعید و اعضای زندانی توسط اسراییل هستند که نمایندگان این چهار طیف در نهایت رهبر حماس را انتخاب می‌کنند. با این وجود حماس هنوز هم نیاز به یک انتخاب رییس جدید سیاسی به جای خالد مشعل دارد. مشعلی که سال گذشته عنوان کرد که قصد دارد از سمت خود کناره‌گیری کند. در این بین نیز پیش‌بینی‌ها حاکی از آن است که موقعیت هنیه از سایر گزینه‌ها برتر است و انتظار می‌رود که نتیجه این انتخاب نیز در طول ماه‌های آینده مشخص شود.

برخی تحلیل‌ها حاکی از آن است که انتخاب سنوار به عنوان رهبر حماس نشان از برتری شاخه نظامی این گروه جهادی بر شاخه سیاسی این گروه بود. سنوار در درون حماس به عنوان فردی که مخالف سیاست‌های سازشکارانه تشکیلات خودگردان فلسطینی در قبال اسراییل شناخته می‌شود. او حتی در زمان معامله گیلعاد شلیط با ١٠٢٧زندانی فلسطینی نسبت به آن به‌شدت اعتراض کرد و گفت که ما تسلیم شرایط اسراییل شدیم. او اما از زمان آزادی اگرچه هیچگونه قدرت نظامی و سیاسی نداشت اما توانست تبدیل به قوی‌ترین فرد در نوار غزه شود. با این حال مقام‌های امنیتی که با سنوار دیدار کردند در یک گزارش عنوان کردند که او مردی قابل توجه و صمیمی است و در عین حال در استفاده از خشونت ترسی ندارد.

گفتنی است پس از یک دهه محاصره و جنگ در غزه، در این منطقه به‌شدت فقر و خانه‌هایی که توسط جنگنده‌های صهیونیستی ویران شده‌اند موج می‌زند. سازمان‌های بین‌المللی برآورد کرده‌اند که نرخ بیکاری در این منطقه بیش از۴٠درصد است و با توجه به اثرات جنگ و محاصره غزه مردم برای تامین مایحتاج اولیه خود با مشکل روبه‌رو هستند و اسراییل بدون در نظر گرفتن این شرایط بحرانی برای مردم غزه به بهانه قاچاق سلاح به این منطقه آن را محاصره کرده است. با این حال تنها راه ارتباطی غزه از طریق مصر است که پیش‌تر روابط ضعیفی با حماس داشت و حالا رفته رفته با توجه به سفر اسماعیل هنیه به قاهره روابط تا حدودی بهبود یافته و آنگونه که اسماعیل هنیه به تازگی عنوان کرد، روابط حماس و قاهره وارد عصر جدیدی شده است.

کوبی مایکل رییس سابق میز فلسطین در وزارت امور استراتژیک رژیم اسراییل می‌گوید: حضور سنوار در راس قدرت حماس نشان از حضور یکی از رادیکال‌ترین افراد این گروه در راس قدرت آن است. سنوار دشمن سرسخت مصر است که در راستای افزایش قابلیت‌های نظامی حماس تمرکز خواهد کرد و به نظر می‌رسد که ممکن است احیای روابط مصر و حماس نیز که آن را اسماعیل هنیه بنا نهاده نیز با انتخاب سنوار تحت تاثیر قرار گیرد. هنوز مشخص نیست سنوار چه رویکردی به مسائل مختلف دارد. چرا که او باید با جنبش فتح بر سر اتحاد، با مصر بر سر شکستن محاصره غزه تعامل جدی داشته باشد تا این روند تسریع شود. اما باید دید که سنوار با چه رویکردی به مسائل منطقه‌ای و داخلی نگاه خواهد کرد.


منبع: alef.ir

ایران و آمریکا به سوی جنگ می‌روند؟

 یک ژنرال چهار ستاره بازنشسته که در دوران ریاست باراک اوباما از دولت اخراج شده بود، در مقابل کارشناسان سیاست خارجی و دفاعی سخنرانی کرد. به گزارش پایگاه خبری انتخاب، به نقل از الجزیره، او در سن ۶۵ سالگی با موهای نقره‌ای و چشم‌های پف‌کرده، رک و رو راست حرف می‌زد.

 او از خطرات القاعده و داعش در خاورمیانه و «تهدیدات» ایران حرف زد. او یادآور شد که به‌عنوان فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه اولین سوالی که باید هر روز صبح از زیردستانش بپرسد این است که با ایران و ایران و ایران چه باید کرد؟ او به‌عنوان مردی که بر ۳/ ۱ میلیون نیروی آمریکایی نظارت داشته؛ بودجه‌ای نزدیک به ۷/ ۵۸۲ میلیارد دلار را مدیریت می‌کرده و هدایت‌کننده سیاست‌های نظامی بوده، الان گوش و چشم دونالد ترامپ است. رئیس‌جمهوری آمریکا از روی علاقه به او «سگ هار» می‌گوید. حامیان او به دلیل تجربه‌اش در مشاغل دفاعی در عراق و افغانستان و همچنین فکر استراتژیک او به «جیمز متیس» علاقه ویژه‌ای دارند. رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق آمریکا او را جنگجویی قدرتمند خوانده است.

به گزارش دنیای اقتصاد، اما منتقدان بر این باورند که توجه بیش از حد متیس به ایران به همراه دشمنی رئیس‌جمهوری با کشورهای نفت‌خیز خاورمیانه می‌تواند آمریکا را به سمت تکرار فاجعه عراق سوق دهد که این‌بار نتایج فاجعه‌بار‌تری در منطقه به‌وجود خواهد آورد. گزارش رسانه‌ها حاکی از این است که متیس دقیقا به دلیل همین اشتیاق برای رویارویی با ایران از دولت اوباما اخراج شد و در آن زمان آمریکا و دیگر قدرت‌های جهان سعی می‌کردند با تهران برای توافق هسته‌ای تعامل کنند. حال اوباما رفته و متیس بازگشته است. در حال‌حاضر جنگ لفظی میان آمریکا و ایران در سه هفته اخیر و بعد از آغاز ریاست‌جمهوری ترامپ درگرفته است. متیس مدعی است که ایران تنها و بزرگترین حامی تروریسم در جهان است و تهران نیز بعد از این سخنان، آزمایش اخیر موشک‌های بالستیک را انجام داد که موفقیت‌آمیز بود.

تهران در پاسخ موشک‌های بالستیک جدیدش را آزمایش کرده است و یکی از فرماندهان سپاه پاسداران نیز هشدار داده که اگر دشمن از خط قرمزش خارج شود، موشک‌های ایران روی آنها خواهد بارید. سعید گلکار، کارشناس ایرانی در شورای شیکاگو در امور جهانی به الجزیره گفته: «متاسفانه روابط بین آمریکا و ایران رو به وخامت و خطر رفته است. من فکر می‌کنم دولت ترامپ کاری می‌کند که ایران تحریک شود.» او همچنین افزود: هشدار برای تحریم‌های بیشتر و حمایت از تغییر حکومت در ایران یکی از این اقدامات اشتباه است. تریتا پارسی، موسس شورای ایرانیان آمریکا نیز به الجزیره گفته: «آنچه هشداردهنده است، هیاهوهای ترامپ است. آنچه ما را نگران می‌کند این است که ترامپ می‌تواند به سمت رویارویی نظامی با ایران برود.»

او همچنین گفت که مقامات آمریکایی باید با مقامات ایرانی برای کاهش تنش‌های موجود ارتباط برقرار کنند. تاکنون هیچ‌یک از مقامات ارشد ترامپ، به‌طور علنی با ایران صحبتی نداشته است. مایکل فلین نیز مانند ترامپ و متیس به ایده‌های ضدایرانی معروف است. او در پی آزمایش‌های موشکی اخیر ایران بیانیه‌ای صادر کرد و در آن ایران را تحت‌نظر اعلام کرد. فلین، ایران را به تمایل به داشتن سلاح‌های هسته‌ای متهم کرده اما این مساله توسط کارشناسان به‌شدت رد شده است. استراتژیست ارشد ترامپ، استفان بنن نیز چندان تفاوتی با فلین ندارد.

او قبل از پیوستن به ستاد انتخاباتی ترامپ، سردبیر یک وب‌سایت خبری راست افراطی بوده که به‌طور منظم مقاله‌هایی علیه ایران منتشر می‌کرد. مایک پومپئو نیز به‌عنوان یک عضو کنگره و الان به‌عنوان رئیس سازمان سیا از بمباران تاسیسات نظامی ایران حمایت می‌کرد و ایران را به تقلب‌های سریالی در توافق هسته‌ای متهم می‌کند. در میان این دشمنی‌ها با ایران، المانیتور گفته احتمال یک بن‌بست نظامی دور از ذهن به‌نظر می‌رسد.

او گفته همه باید بدانند که توییت و بیانیه سیاست خارجی نیست.عمق استراتژیک منطقه‌ای تهران و فقدان اجماع بین‌المللی باید ترامپ و افرادش را از رفتن به سمت رویارویی نظامی با ایران منصرف کند. به گفته یک تحلیلگر، در مورد ایران، آمریکایی‌ها باید بدانند که تهران یک بازیگر منطقی در عرصه سیاست خارجی است و مقامات ایران نیز مراقب هستند که بهانه ‌دست کسی ندهند. دو طرف در حال آزمایش یکدیگر هستند. ترامپ سعی می‌کند برای ایران گردن‌کلفتی کند و ایران نیز نمی‌خواهد اقدام رادیکال انجام دهد که تبدیل به بهانه‌ای برای جنگ بین دو کشور شود. اما حتی بدون رویارویی نظامی نیز لفاظی‌های ترامپ و اقدام اخیر او در ممنوعیت ورود ایرانی‌ها به آمریکا بسیاری از ایرانی‌ها را علیه دولت جدید آمریکا کرده است.

روز جمعه صدها هزار ایرانی در سالگرد انقلاب ایران به خیابان‌ها آمده و ترامپ را محکوم کردند. در عین حال هیلاری منلورت، مشاور خاورمیانه جرج‌بوش و بیل کلینتون گفته برنامه‌ریزان آمریکایی دچار اشتباه استراتژیک شده‌اند و این برداشت غلط به دلیل سلطه نظامی‌گری در آمریکا است. او ادامه داد: «اما آنچه آنها نمی‌دانند و چیزی که همواره اتفاق می‌افتد چه درباره عراق چه افغانستان و چه ویتنام این است که ما آنجا نیستیم؛ ما جای ایران نیستیم.»


منبع: alef.ir

دوئل دوم «دادستان فرگوسن» با تیم ترامپ

دادستانی واشنگتن نرم‌نرمک در حال قهرمان شدن است. او توانسته است یک تنه در برابر ترامپ و دولت او بایستد. باب فرگوسن هم‌اینک پرچمدار مبارزه با فرمان اجرایی ترامپ شده است.

اگر تا پیش از رای دادگاه سانفرانسیسکو این ترامپ بود که برای دستگاه قضایی آمریکا خط و نشان می‌کشید، حالا این قوه‌قضائیه این کشور است که تهدید به عزل مقامات کاخ سفید می‌کند. به گزارش رویترز، باب فرگوسن، دادستان ایالتی واشنگتن روز یکشنبه گفت که او قصد دارد کشف کند انگیزه عاملان صدور فرمان اجرایی درباره مهاجرت چه بوده است. به گفته دادستان ایالتی واشنگتن، وی قصد دارد تا به چرایی این ماجرا پی ببرد، زیرا تبعات منفی برای ایالات‌متحده داشته است و در صورت لزوم برخی مقامات کاخ سفید را از کار خود عزل کند. باب فرگوسن همچنین تاکید کرده است که از ایمیل‌ها و مدارک دیگری که در این زمینه وجود دارد، به‌عنوان مستندات استفاده خواهد کرد. وی که در برنامه «این هفته» شبکه خبری «ABC» شرکت کرده بود تصریح کرد که برای عزل مقامات کاخ سفید از هر وسیله‌ای استفاده خواهد کرد تا ماجرا هر چه زودتر روشن شود.

ماجرای پاتک دستگاه قضایی آمریکا از آنجا شروع می‌شود که ترامپ پیش از پرواز به فلوریدا گفته بود با شکست در دادگاه تجدیدنظر سانفرانسیسکو، دولت وی به‌دنبال فرمان اجرایی جدید است. به گزارش شبکه خبری «ABC» فرگوسن گفته است که پس از اظهارات رئیس‌جمهوری آمریکا مبنی بر صدور فرمان جدید، بحث‌هایی در درون دستگاه قضایی درباره اینکه چه واکنشی نشان دهند، داشته‌اند. دادستانی واشنگتن درباره تقابل دولت با دستگاه قضایی می‌گوید این‌گونه نبوده که همه‌چیز به‌یکباره صورت گرفته باشد. به گفته وی ابتدا پرونده‌هایی در درون دستگاه قضایی شکل گرفته و سپس دادگاه سیاتل رای صادر می‌کند تا فرمان اجرایی ترامپ در سراسر کشور تعلیق شود، پس از آن نیز دادگاه تجدیدنظر در دایره نهم قضایی رای تعلیق را تایید کرد.

آسوشیتدپرس در گزارشی می‌نویسد این راهبرد فکورانه باب فرگوسن بوده است که توانسته این پیروزی‌ها را برای دستگاه قضایی آمریکا فراهم کند. فرگسون برای سالیان سال شطرنج بازی می‌کرده و از این‌رو دارای فکری منظم است. او در شطرنج، در دهه ۲۰ عمر خود دوبار در سطح ایالتی قهرمان شده است. او در این‌باره می‌گوید: «شطرنج به تو یاد می‌دهد که تهدیدات بالقوه حریفت را شناسایی و بعد حرکت کنی. اگر حریف تو کاری کرد که شگفت‌زده شوی، در اینجا مشکل پیدا می‌شود. »

فرگسون ۵۱ ساله و دموکرات است. او برای دومین دوره است که به‌عنوان دادستان ارشد واشنگتن انتخاب می‌شود. او برای این پست رقیب جمهوری‌خواه نداشت و تنها رقیب وی یک نامزد از لیبرتارین‌ها بود که در نهایت توانست با دو سوم آرا بر این رقیب خود پیروز شود. در دوره او دادستانی واشنگتن چند پرونده مهم داشته که تبدیل به سر خط‌های خبری سراسر کشور شده است. او توانسته است در دو دوره خود در پرونده‌هایی مانند حمایت از حقوق مصرف‌کننده در برابر پشتیبانی شرکت‌های کامپیوتری و وام دانشجویی اسم و رسمی برای خود دست و پا کند.

همچنین در پرونده‌ای که در پاکسازی ذخایر هسته‌ای «هنفورد» علیه دولت اوباما شکایت شده بود، او نقش مهمی ایفا کرده بود زیرا دولت از پلوتونیوم برای ساخت سلاح هسته‌ای استفاده می‌کرده است. همچنین در یک پرونده عجیب، فرگوسن در نقش دادستان، علیه گلفروشی که از فروش گل به مراسم عروسی دگرباش‌ها خودداری می‌کرد، نقش فعالی داشته است. پاییز گذشته هم فرگوسن واشنگتن را به اولین ایالتی تبدیل کرد که علیه غول‌های شیمیایی مونساتو، به دلیل آلودگی فراگیر شکایت کرده بود. کریس ونس، یکی از سرشاخه‌های سابق جمهوری‌خواهان درباره فرگوسن می‌گوید: او جاه‌طلبی‌های سیاسی فراوانی دارد و کمتر میل به گفتن نه دارد. او مبارزه برای حضور در کمپین‌های سیاسی را از ۲۰ سالگی آغاز کرده و حالا در ۵۱سالگی تبدیل به هماورد ترامپ و تیم او شده است.

ترامپ هنوز نسبت به این سخنان واکنش یا توییتی نداشته است اما فرگوسن در برنامه «این هفته» تصریح کرده است که عزمی جدی برای خلع برخی از نیروهای کاخ سفید دارد. به‌رغم اینکه او هنوز مشخص نکرده که قصد دارد چه کسانی را خلع کند اما گفته می‌شود در صدور فرمان اجرایی افراد پرنفوذی مانند استیفن بانن نقش اساسی داشته‌اند. هر چند فرمان اجرایی ترامپ به وزارت امنیت داخلی این کشور سپرده شده اما شایعاتی مطرح بوده است که در نحوه اجرای این فرمان بین وزیر امنیت داخلی آمریکا با استیفن بانن اختلاف‌نظر وجود داشته است.


ماجرای فرمان اجرایی چه بود؟
ترامپ ۲۷ ژانویه با صدور یک فرمان اجرایی ورود اتباع ۷ کشور از جمله ایران را به آمریکا به‌طور موقت ممنوع کرد.

این فرمان در ابتدا شامل حال همه کسانی می‌شد که ویزا و گرین‌کارت آمریکا را داشتند اما ۴۸ ساعت بعد از صدور فرمان، وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که ورود افرادی که گرین‌کارت دارند به خاک آمریکا بلامانع است. یک هفته پس از این ماجرا اما دادگاهی در سیاتل به قضاوت شخصی به نام قاضی روبارت رای به تعلیق فرمان اجرایی می‌دهد. ترامپ و تیم وی اما بیکار نمی‌نشینند و به دادگاه تجدیدنظر پناه می‌برند اما در نهایت رای دادگاه تجدیدنظر هم به سود ۷ کشوری تمام می‌شود که از حضور در خاک آمریکا محروم شده بودند. برای همین ترامپ قصد دارد تا برای دور زدن دستگاه قضایی، فرمان جدیدی صادر کند. او گفته است به زودی شاهد سورپرایزهای زیادی از سوی دولت او خواهید بود.


منبع: alef.ir

خرید جسد از مافیا برای دانشگاه!

اعضای هیأت ممتحنه علوم تشریح به سازمان پزشکی قانونی نامه‌ای نوشتند و در آن نسبت به دراختیار قرارندادن جسد به دانشجویان علوم پزشکی انتقاد کردند. به گزارش ایران خبر، دراین نامه به آماری اشاره شد که نشان می‌دهد هفته‌ای ١٠٠ جسد مجهول‌الهویه درتهران کشف می‌شود، درحالی‌ که بخش‌های تشریح دانشگاه‌های علوم پزشکی ناچارند جسدها را از بازار مافیایی با پرداخت یک دیه کامل بخرند.به گزارش تسنیم، دربخشی از این نامه انتقادی خطاب به شجاعی، رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور آمده: «جسد مجهول‌الهویه که به هرطریق به سازمان پزشکی قانونی تحویل داده می‌شود، ملک طِلق سازمان پزشکی قانونی نیست که اختیار داشته باشد آن را به دانشکده پزشکی تحویل بدهد یا ندهد یا برای تحویل آن شرط قرار دهد. در نتیجه این اما و اگرها، ناخواسته زمینه‌ای ایجاد شود که دانشگاه‌ها جسد را از بازار مافیایی درمقابل پرداخت هزینه یک دیه کامل دریافت کنند و اجساد مجهول‌الهویه با هزینه نظام به زیر خاک سپرده شوند و هزاران دانشجوی پزشکی کلا از استفاده آموزشی از آنها محروم شوند، بلکه میت مجهول‌الهویه اختیارش با ولی‌فقیه است و ولی‌فقیه هم اجازه فرموده‌اند که برای یادگیری دانشجویان تشریح شود.» آنها دراین نامه درخواست کردند:  «آنچه که مسلم است، تهیه جسد غیرمسلمان دراین کشور درحال حاضر امکان‌پذیر نیست. ازطرف دیگر، شهر بزرگی مثل تهران با جمعیت حدود ١۵‌میلیون نفری، در هرهفته طبق آمار ١٠‌سال قبل حدود ١٠٠ جسد مجهول‌الهویه دارد که شهرداری از دور خیابان‌ها جمع‌آوری می‌کند و تحویل پزشکی قانونی می‌دهد. سوال ما این است اگر فقط یک‌دهم این رقم را بین دانشکده‌های پزشکی توزیع می‌کردند، در هر‌سال ما حدود ۵٢٠ عدد جسد می‌داشتیم که به هر دانشگاه علوم پزشکی لااقل ١٠ جسد می‌رسید و ما دیگر هیچ مشکلی دراین زمینه نداشتیم. زمانی گفته شد، ما هیچ مسئولیتی در برابر نیاز وزارت بهداشت به جسد نداریم، درحالی ‌که ما همه اعضای خانواده یک کشوریم. مگر می‌شود در قبال نیاز حیاتی یکدیگر مسئولیتی نداشته باشیم . ما عرض می‌کنیم نیاز ما طبق عرف بین‌الملل آموزش پزشکی، یک جسد برای هر ۴ دانشجوی پزشکی کافی است، اما ما با صرفه‌جویی خاصی که اعمال می‌کنیم، با ۴ جسد در یک‌سال برای هر دانشگاه هم می‌توانیم نیاز خود را رفع کنیم. حال سازمان پزشکی قانونی کشور وظیفه قانونی دارد، هرگونه زمینه مساعد جهت خریدوفروش اجساد بی‌صاحب را رفع و از آن جلوگیری کند که این کار برخورداری آزاد علمی و تشخیصی درمانی را از اجساد مجهول‌الهویه برای دانشکده‌های پزشکی ممکن می‌کند.»  با این‌که این نامه خطاب به سازمان پزشکی قانونی نوشته شده، اما معاون روابط عمومی این سازمان، اطلاعی از آن نداشت و پیگیری درباره جزییات آن را به زمان دیگری موکول کرد. با این حال، محمدحسین قربانی که نایب‌رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی است، در گفت‌وگو با «شهروند» تأکید می‌کند که کمبود جسد برای تشریح، یکی از مشکلاتی است که از گذشته وجود داشته و دانشگاه‌های علوم پزشکی از دیرباز با آن مواجه بوده‌اند: «خود من هم که در دهه۶٠ دانشجوی پزشکی بودم، یادم می‌آید که با مشکل جسد مواجه بودیم، یکی از دلایل آن هم آموزه‌های دینی ماست که به ‌هرحال خانواده‌ها راضی به تحویل جسد عزیزان‌شان برای تشریح دانشجویان پزشکی نیستند، با این همه معتقدم که این‌گونه مشکلات باید درتعامل میان سازمان‌ها حل شود و نیاز به رسانه‌ای‌شدن نیست.»  او ادامه می‌دهد: «در زمینه تأمین جسد برای آموزش دانشجویان علوم پزشکی، برخی مسائل قانونی و شرعی وجود دارد، برهمین اساس استفاده از اجساد مجهول‌الهویه و ماکت‌های شبیه‌سازی‌شده، می‌تواند این مشکل را برطرف کند، به ‌هرحال، درکشورهای توسعه‌یافته هم قطعا ازشیوه‌های نوین‌تری برای آموزش دانشجویان استفاده می‌شود.» «نیوشا محمدزاده»، پزشکی است که حالا در یکی از مناطق محروم مشغول گذراندن دوره طرح است، او به «شهروند» می گوید:« چند سال پیش که دانشجوی دانشگاه آزاد بودم، دانشگاه سه جسد برای گذراندن واحدهای آناتومی در اختیار داشت. دانشجویان دوره عمومی پزشکی، در طول تحصیل، باید ٩ واحد آناتومی گردن، تنه و اندام را بگذرانند که حدود سه ترم می شود، این در حالی است که سه جسدی که دانشگاه ما در اختیار داشت، بیش از سه سال بود که مورد استفاده دانشجویان قرار می گرفت و به دلیل تشریح های مکرر، تقریبا تجزیه شده و قابل استفاده نبود. این در حالی است که هر ترم باید یک جسد در اختیار دانشجویان قرار گیرد.»  او ادامه می دهد:« مشکل بیشتر دانشگاه های علوم پزشکی کمبود جسد است، دانشگاه ما هم همین سه جسد را به زحمت تهیه کرده بود، یکی از آنها مربوط به یک اعدامی بود که خانواده نداشت و دانشگاه به قیمت ١٠ میلیون تومان از سازمان پزشکی قانونی خریده بود، یکی دیگر مربوط به یک بی خانمان بود و یکی دیگر هم معلوم نبود از کجا آمده بود.»


منبع: irankhabar.ir