فراکسیون امید در مورد استیضاح وزیر راه تصمیم می گیرد

سخنگوی فراکسیون امید مجلس شورای اسلامی از جلسه امروز (چهارشنبه) این فراکسیون برای تصمیم گیری در مورد استیضاح وزیر راه و شهرسازی خبر داد.

بهرام پارسایی در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: جلسه مجمع عمومی فراکسیون امید صبح چهارشنبه برای بررسی موضوع استیضاح آقای آخوندی تشکیل خواهد شد.

به گفته وی، فراکسیون امید در این جلسه جمع بندی خود درباره استیضاح وزیر راه و شهرسازی را اعلام خواهد کرد.
 


منبع: alef.ir

دلنوشته اینستاگرامی سیدحسن خمینی برای اهواز خاکی /خدا «حافظ» خوزستان است

به گزارش خبرآنلاین، متن یادداشت سیدحسن خمینی به شرح زیر است؛
اهواز و خاک.

خوزستان را به هر صفتى بشناسید براى نسل ما بوى باروت و حماسه در آن صفت نهفته است. جنگ و دفاع مقدس و سرزمینى که همه مردم ایران در کنار مردم خونگرم آن ایستادند تا ایران و اسلام مستقر بمانند و نام این خطه ى زر خیز که سر منشأ سرمایه ماست، بر تارک ایران بدرخشد. سالهاست که این روزهاى سال ، خوزستان به خاک مى نشیند. سرزمینى که به خون نشست ولى بر خاک نیافتاد، خاک آلوده شده است. راستى نمى دانم براى حل این مشکل کدامین راه زودتر به سرانجام مى رسد ولى مى دانم که مسئولین در صدد حل این مشکل هستند و مثل هر ایرانى مى دانم که باید همتى مضاعف بدرقه ى راه کرد تا این مشکل هر چه زودتر حل شود. خدا حافظ خوزستان است.


 


منبع: alef.ir

امروز؛ بررسی تشخیص مصادیق رجل سیاسی و مذهبی در شورای نگهبان

عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در گفت‌وگو با تسنیم، از بررسی مصوبات مجلس به ۳۸ ایراد شورای نگهبان نسبت به لایحه برنامه ششم توسعه در جلسات این شورا خبر داد.

وی افزود: قرار است در جلسه امروز شورای نگهبان نظرات کارشناسی درباره تعیین معیارها برای تشخیص مصادیق رجل سیاسی، مذهبی و نیز مدیر و مدبر بودن داوطلبان مورد بررسی قرار گیرد.

 پیشتر شورای نگهبان ۳۸ مورد ایراد و ابهام نسبت به لایحه برنامه ششم توسعه را وارد دانسته و آن را در نامه‌ای به مجلس شورای اسلامی اعلام کرده بود که در جلسات صبح و عصر روز گذشته (سه‌شنبه ۲۶ بهمن) این ایرادات رفع و برخی از آنها هم به دلیل اصرار مجلس بر مصوبه قبلی به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع شد.

 


منبع: alef.ir

«نفوذ جریانی» و القاء «دو قطبی جنگ و صلح»!

جریان نفوذی غربگرای داخلیِ مدعی حمایت از دولت اکنون که با بدعهدی‌ها و تهدیدات آمریکایی‌ها به ویژه بعد از روی کار آمدن دولت جدید در این کشور برجام را در معرض خطر جدی می‌بیند و به اذعان خود دولتی‌ها و تئوریسین‌ها و اتاق‌های فکرشان هیچ دستاوردی چه… .به گزارش گروه رسانه های خبرگزاری تسنیم، جریان نفوذی غربگرای داخلیِ مدعی حمایت از دولت اکنون که با بدعهدی‌ها و تهدیدات آمریکایی‌ها به ویژه بعد از روی کار آمدن دولت جدید در این کشور برجام را در معرض خطر جدی می‌بیند و به اذعان خود دولتی‌ها و تئوریسین‌ها و اتاق‌های فکرشان هیچ دستاوردی چه در حوزه اقتصادی و چه در حوزه سیاسی برای ارائه به مردم ندارد، در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال آینده به دنبال دو قطبی کردن جامعه به هر بهانه‌ای است. بنابراین شرایط موجود، هوشیاری مردم، مسئولان و دلسوزان کشور را می‌طلبد.
۱- این جریان ابتدا در طول مذاکرات هسته‌ای تلاش کرد با خدشه‌دار کردن وحدت مردم، جامعه را به برجامیان و غیربرجامیان و به عبارتی به خوشبینان به برجام و دلواپسان تقسیم و مردم را رودروی هم قرار دهد، اما با هدایت‌ها وهشدارهای رهبر معظم انقلاب این اتفاق نیفتاد. ایشان۵ شهریور۹۳ در دیدار دولت تاکید کردند: «دولتمردان از دو قطبی کردن جامعه با شعارها و دعواهای سیاسی پرهیز کنند، زیرا این کار موجب دلزدگی و خستگی مردم می‌شود».
۲- در گام دوم این جریان قصد داشت تا جامعه را به دو دستهِ طرفدار رفع تحریم‌ها و حل مشکلات اقتصادی و طرفدار تحریم‌ها و تحمیل ریاضت اقتصادی بر مردم تقسیم کند. اما باز با روشنگری‌های رهبر معظم انقلاب و از طرف دیگر باقی ماندن و تشدید تحریم‌ها و حل نشدن مشکلات اقتصادی،  در دو قطبی کردن جامعه ناکام ماند. رهبر معظم انقلاب دوم تیر۹۴ در دیدار مسئولان کشور تاکید کردند، «اگر کسی بگوید که در مسئولین جمهوری اسلامی کسی هست که توافق را نمی‌خواهد، خلاف گفته؛ هدف ما از این مذاکرات لغو تحریم‌ها است».
۳- بعد از اینکه جریان غربگرای حامی دولت به دلیل آگاهی و بصیرت مردم، موفق به فریب افکارعمومی نشدند، سناریوی دو قطبی‌سازی جامعه از طریق القاء دو قطبی احمدی‌نژاد- روحانی را در دستور کار خود قرار دادند که این سناریو نیز با درایت و تیزبینی رهبر معظم انقلاب در نهی وحدت‌آفرین احمدی‌نژاد از ورود به صحنه انتخابات و اعلام تبعیت وی از نهی رهبری خنثی شد. رهبر معظم انقلاب ۵ مهر۹۵ در ابتدای درس خارج فقه در خصوص علت این نهی تاکید کردند: «ایجاد فضای دو قطبی در کشور مضرّ است. امروز کشور به اتحاد همه نیروها احتیاج دارد».
۴- جریان غربگرای پیرامون دولت و تا حدودی نفوذ کرده در برخی ارکان اجرایی کشوردر مقطعی دو قطبی افراطی- میانه‌رو را دردستور خود قرار داده بود تا نیروهای مومن به انقلاب را منزوی کند که باز با نهیب رهبر معظم انقلاب مواجه شد. ایشان۵ اسفند۹۴ تاکید کردند: «در ادبیّات سیاسی آمریکا و انگلیس تندرو کسی است که پایبند انقلاب و میانه‌رو کسی است که در مقابل خواسته‌های آنها تسلیم است».
۵- اما این جریان که در حسرت روی کارآمدن مجدد دموکرات‌ها در آمریکا ماندند، روی کار آمدن ترامپ را فرصت‌طلبانه غنیمت شمرده و درصدد اجرای سناریوی القاء «دو قطبی جنگ و صلح» در جامعه هستند. جریان غربگرا بعد از اینکه از گیجی و سردرگمی روی کار آمدن جمهوری خواهان بیرون آمدند، با تهدیدات و اقدامات ضد ایرانی ترامپ دچار لکنت موضع‌گیری شدند، اما پس از بازسازی روحی خود در سناریوی جدید ابتدا تلاش کردند با توجه به مواضع ترامپ از وی یک چهره افراطی جنگ‌طلب و از اوباما- روی دیگر سکه آمریکا- یک چهره میانه‌روی و صلح‌طلب بسازند. در گام دوم سعی کردند حساب آمریکا را از ترامپ جدا کنند و به تطهیر آمریکا پرداختند. این جریان در گام سوم سناریوی جدید و برای آینده قصد دارند رقیبان انتخاباتی را چهره‌هایی تندرو معرفی نمایند تا به جامعه القاء کنند حال که در آمریکا یک چهره افراطی روی کار آمده، اگر در ایران هم یک چهره تندرو روی کار بیاید، خطر و سایه جنگ بیخ گوش مردم است و برای جلوگیری از این وضعیت، مردم باید به یک چهره صلح‌طلب (سازشکار!) رای دهند! که قرائن کلید خوردن این سناریو از هم‌اکنون در حال آشکار شدن است. اما به هزاران دلیل که هم در دولت اوباما روشن بود و هم در دولت ترامپ عیان است، باید به صراحت و بی‌پرده گفت:
 اولاً اگر امکان چنین خطای فاحشی از سوی آمریکا وجود داشت قطعا اوبامای میانه‌رو که آتش جنگ در سوریه وعراق و یمن را شعله‌ور کرد، درنگ نمی‌کرد.
ثانیاً خود رسانه‌ها و تحلیلگران سیاسی و نظامی و مقامات آمریکا بارها اذعان کردند که امکان فکر کردن به اقدام نظامی علیه ایران را ندارند. برهمین اساس ترامپ که ادعا کرده بود «هیچ چیزی درباره ایران از روی میز حذف نشده»، در یک عقب‌نشینی آشکار ۲۴ساعته، در مصاحبه با شبکه فاکس‌نیوز تصریح کرد «من هرگز درباره اقدام نظامی علیه ایران حرف نمی‌زنم بلکه تحریم‌ها را سخت می‌کنم»!. دکتر فرانس ژیرس رئیس اتاق جنگ ناتو در اتحادیه اروپا علت ناتوانی آمریکا و غرب در حمله به ایران را اینگونه توضیح می‌دهد که: «فقط در چند ساعتِ ابتدای نبرد تنگه هرمز با ناو گروه ارتش جمهوری اسلامی ایران کنترل تمام نفتکش‌های عظیم مصادره و مسیر تردد دریایی و هوایی بسته خواهد شد. قدرت نظامی پایگاه‌های نظامی آمریکا در منطقه با هجوم موشک‌های نقطه‌زن ایران ظرف چند ساعت به نصف کاهش پیدا خواهد کرد. کل اقتصاد جهان و بورس‌های جهان سقوط نود درصدی خواهد کرد و قیمت هر بشکه نفت به چهارصد دلار خواهد رسید و این اتفاقات با شلیک موشک فقط از دو پایگاه موشکی ایران رخ خواهد داد و صد و ده پایگاه موشکی دیگر ایران اصلا نیاز به عملیاتی شدن ندارد».
ثالثاً افکار عمومی جهان- چه مردم و چه دولت‌ها- چنین همراهی با آمریکا را نه درگذشته داشتند و نه در شرایط کنونی دارند. در شرایط کنونی که همه دنیا حتی داخل خود آمریکا علیه سیاست‌های این کشور دست به اعتراض زدند، چگونه ترامپ و تیم او می‌توانند انتظار حمایت از گزینه جنگ داشته باشند؟، آن هم با ایرانی که به اعتراف خود آنها قدرت برتر منطقه غرب آسیا، و هفتمین قدرت نظامی جهان می‌باشد.
رابعاً در سناریوی دو قطبی‌سازی جنگ و صلح، جریان غربگرا دچار تناقضات فراوانی شده است از جمله:
۱- به این سوال باید پاسخ دهند ادعای برطرف شدن سایه جنگ از سر ملت ایران به برکت برجام چه شد!؟
 ۲- به این سوال باید پاسخ دهند در زمانی که به ادعای آنها دولت قبل یک دولت تندرو بود و بوش جمهوریخواه و تندرو هم در آمریکا در مسند قدرت بود، چرا جرات حمله به ایران را نداشت و با مقاومت ملت ایران و موضع‌گیری‌های اصولی نظام و رهبری بوش از سر استیصال به دنبال مذاکرات استراتژیک همه‌جانبه با ایران بود؟ که پایه مذاکرات هسته‌ای کنونی نیز همان تلاش‌های بوش تندرو بود!. در این خصوص باید گفت، سال ۸۶ و در دولت نهم، بوش تندرو پیشنهاد مذاکرات با ایران را داد و تونی بلر نخست‌وزیر سابق انگلیس را به نمایندگی از کل غربی‌ها برای مذاکرات به عمان فرستاد اما تونی بلر بعد از دو روز انتظار با سرخوردگی و ناراحتی عمان را ترک کرد. این نشان می‌دهد هم جمهوریخواهان تندرو و هم دموکرات‌‌های میانه‌رو! از جنگ با ایران پرهیزدارند.
۳- جریان غربگرای داخلی در این فضای خودساختهِ جنگ و صلح همچنین با ادعای اینکه در چنین شرایط تهدیدآمیزی! کشور نیاز به وفاق و آشتی ملی دارد، بدون توجه به خیانت‌های خود که کشور را تا لبه پرتگاه بردند، درصدد تطهیر سران فتنه و زمینه‌سازی برای طرح دوباره موضوع حصر آنها را دارند تا طلبکارانه خود را دلسوز کشور و انقلاب و مردم معرفی کنند. این جریان در یک تناقض آشکار در حالی که از هیچ اقدام و خیانتی در فتنه ۸۸ علیه منافع و امنیت ملی کشور دریغ نکردند و زمینه اعمال شدیدترین تحریم‌ها و تهدیدات علیه ملت ایران را فراهم کردند، بعد از جازدن خود به عنوان قهرمانان رفع تحریم‌ها، اکنون ادعا می‌کنند که «می‌خواهیم مقابل کسی که قصد تجاوز به کشور را دارد بایستیم»!.
 ۴- نکته مهم این است که چنین فضاسازی‌هایی برای دوقطبی کردن صلح و جنگ امری تکراری و مسبوق به سابقه و برای پیچیدن نسخه تسلیم در برابر آمریکاست. این جریان در زمان دولت اصلاحات نیز با نوشتن نامه به رهبری از تهدید و جنگ علیه ایران سخن گفتند و خواهان تسلیم شدن در برابر آمریکا شدند و از آن به عنوان نوشیدن جام زهر دیگری یاد کرده بودند! براساس همین تفکرات اکنون نیز جریان نفوذی تلاش دارد در این فضاسازی مصنوعی و دوقطبی کاذبِ جنگ و صلح، با ترساندن ملت ایران و مسئولان جمهوری اسلامی، آنها را یک بار دیگر به پای میز مذاکره با آمریکا بکشانند!.
۵- برای فهم اوج نفاق و تناقض این جریان غربگرای نفوذی که ادعای صلح‌طلبی و رفع سایه جنگ از سر ملت ایران را دارند، باید یادآور شد زمستان ۶۹ در جنگ اول خلیج فارس که صدام با چراغ سبز آمریکا به کویت حمله کرد،  این جماعت با خالدبن ولید خواندن صدام، خواستار ورود ایران به جنگ با آمریکا و حتی حمله به اسرائیل شده بودند!، اما با درایت و تدبیر رهبرمعظم انقلاب که فرمودند؛ «این جنگ، جنگ حق و باطل نیست و ما اعلام بی‌طرفی می‌کنیم»، سایه جنگ از سر ملت ایران دور شد.
 ۶- مدعیان این جریان باید به این تناقض نیز پاسخ دهند اگر ادعای آنها در خصوص خطر جنگ واقعی است پس چگونه نسخه تسلیم تحت عنوان به اصطلاح خویشتن‌داری و تحریک نکردن می‌پیچید؟!. اگر خطر جنگ واقعی است و اگر شما انقلابی هم نباشید که نیستید و ادعای ملی‌گرایی دارید،  برای دفاع از کشور و ملیت نیز باید ملت را به مقاومت و آمادگی فرا بخوانید نه تسلیم!. نکته خنده دار اینجاست که این جماعت از یک طرف ادعای ایستادن در مقابل متجاوز را دارند و از طرف دیگر نسخه تسلیم می‌پیچند!. بپذیریم که سایه جنگ چیزی جز القائات نظام سلطه استکباری و خزعبلات جریان نفوذی غربگرای داخلی برای کسب قدرت و منافع سیاسی و ترساندن ملت غیور ایران نیست. لذا باید گفت ملت ایران در سایه اقتدار نیروهای مسلح خود،  سایه جنگ را به بازی گرفته و در زمان لازم چه در صحنه سیاسی و چه در صحنه نظامی دنیا را غافلگیر خواهد کرد، چنان‌که در صحنه سیاسی در ۲۲ بهمن شاهد این غافلگیری بود و در صحنه نظامی نیز کشورهای استکباری یک بار در دفاع مقدس ملت ایران را آزموده‌اند، آنان خوب می‌دانند آزموده را آزمودن خطاست!.

یادداشت کیهان/ دکتر محمدحسین محترم 


منبع: alef.ir

کلاه بزرگ‌تر از عمامه هم داریم

ظریفی فرموده است: بعضی‌ها می‌گفتند که اصلا نباید با اینها حرف بزنیم، نباید به اینها نزدیک شویم، آنها یک کلاه گشاد دارند، همین تا نشستیم سرمان می‌گذارند. هرچه ما می‌گفتیم بابا ما عمامه داریم کلاه سر ما نمیره، هی می‌گفتند نه یک کلاه خیلی گشاد دارند فوق عمامه. خب! بعضی‌ها مخالف بودند، می‌گفتند نباید مذاکره کنیم و… .
ظریف مورد نظر که کسی جز رئیس‌جمهور محترم کشور جناب حسن روحانی نیستند در ادامه صحبت‌شان به بحث نرمش قهرمانانه رهبری اشاره می‌کنند؛ بحثی که به‌زعم ایشان راه را برای رسیدن به بازی برد – برد برجام باز کرد. جناب روحانی اماره‌ای هم برای برد بودن برجام برای ایران می‌آورند و آن هم اینکه ترامپ از این توافقنامه بسیار ناراحت است و آن را بدترین توافقنامه تاریخ آمریکا می‌داند و همین یعنی اینکه برجام برای ما برد است. البته رئیس‌جمهور اشاره‌ای به استدلال ترامپ برای بد دانستن برجام برای آمریکایی‌ها نمی‌کند. استدلالی که در آن ترامپ معتقد است ایرانی‌ها تقریبا به زانو درآمده بودند و اوباما کمی مانده به نابودی کامل ایرانیان با برجام به کمک آنها آمد و اگر او یعنی اوباما این کار را نمی‌کرد، احتمالا اکنون دیگر ایران دستخوش یک تغییر رژیم گسترده شده بود. به احتمال زیاد اشاره جناب روحانی به این نارضایتی ترامپ برای توجیه برجام ناشی از یک ایستار اساسی در ذهن ایشان است که به تحلیل ترامپ بسیار نزدیک است. یعنی ایشان وضعیت ایران را در حال فروپاشی می‌دانستند و هم اینکه با برجام از آن جلوگیری کرده‌اند، خود به تنهایی بزرگ‌ترین برد برای جمهوری اسلامی است. صدالبته باید گفت این تصور تعداد قابل توجهی از نخبگان سیاسی تعریف شونده در کاست سیاسی رئیس‌جمهور است و واقعا از دید آنها برجام به این دلیل، فتح‌الفتوح است و مابقی آنچه درباره نتایج آن گفته می‌شود بیشتر مباحث حاشیه‌ای و درجه دوم است. نتایج درجه دومی که به قول جناب سیف، رئیس بانک مرکزی دولت جناب روحانی تقریبا هیچ است و اماره و نشانه برای این تقریبا هیچ بودن بسیار زیاد است.

البته بر همه روشن است که این استدلال تا چه حد بر خلاف نظرات مقام معظم رهبری است و اصلا با آنچه ایشان درباره نوع ورود به این بازی تحت عنوان «نرمش قهرمانانه» عنوان کرده‌اند تفاوت بسیار زیادی دارد. اینکه رهبر انقلاب از عجله در به سرانجام رساندن برجام دلخورند همه به این دلیل است که ایشان از برجام انتظارات بسیاری داشته‌اند و آنچه در ذهن مذاکره‌کنندگان، درجه دوم و حاشیه‌ای قلمداد می‌شود، نزد ایشان مسائل اصلی چشمداشتی از برجام بوده است و وجود این انتظار با داشتن تصور نجات از فروپاشی، بسیار و بسیار فاصله دارد. ناگفته نماند آنچه به عنوان نتایج و دستاوردهای برجام در روزهای ابتدایی پس از حصول آن از طرف دولت به ملت معرفی می‌شد، همه و همه به دنبال اثبات پر حجم بودن دستاوردهای انضمامی آن برای کشور بود و وقتی با گذر زمان و روشن شدن بیشتر ابعاد و نتایج برجام مشخص شد گویا دستاوردهای اعلام شده برای برجام آنطورها هم که می‌گویند فتح‌الفتوح نیست و در بسیاری موارد تقریبا هیچ است، گردش به سمت استدلالی که بیان کردیم واضح‌تر شد و در نهایت همین که سایه جنگ و اضمحلال از سر کشور به واسطه برجام برداشته شده است، ما باید شکرگزار و منت‌کش دولتمردان یازدهم، این قهرمانان عرصه دیپلماسی و ناجیان کشور باشیم. اما آیا ایران قبل از انعقاد برجام در یک وضعیت بحرانی و در آستانه فروپاشی به‌سر می‌برد؟ بر اساس نظرات رهبر انقلاب به روشنی پاسخ منفی است. اگرچه وضعیت مطلوب نبود ولی بحران فروپاشی نیز در کار نبود و سایه جنگ هم چیزی جز بلوف روی میز بودن همه گزینه‌ها نبود. تقریبا هیچ‌کس در آن روزها احساس احتمال وقوع درگیری نظامی و ایجاد یک بحران منطقه‌ای را نداشت اگرچه بسیاری به دنبال عادی‌سازی شرایط برای بازگرداندن رونق و وضعیت مطلوب و عادی به اقتصاد کشور بودند و همین مهم‌ترین توجیه برای ورود به مذاکرات بر سر مساله هسته‌ای بود. در اینجا باید گفت آنچه به عنوان چشم‌انداز پس از مذاکره به ملت نمایانده می‌شد به هیچ‌وجه آن چیزی نبود که اکنون وجود دارد.

حالا یک سوال از مقامات اجرایی داریم: آیا نمی‌شود تصور کرد کلاهی گشادتر و بزرگ‌تر از عمامه هم وجود دارد؟! حال برای روشن شدن این نکته سوالی و اینکه در پاره‌ای موارد برجام حتی موجب عقبگرد در وضعیت قبل‌مان نیز شده است، مکالمه‌ای را بین یک دانشجوی ایرانی در ایالات متحده با یک واسطه نقل‌وانتقال وجه بین‌المللی ایرانی از کانال تلگرامی K1inusa نقل می‌کنیم. کانالی که توسط تعدادی از دانشجویان ایرانی که در ایالات متحده تحصیل می‌کنند اداره می‌شود.

  خلاصه‌ای از مکالمه‌ تلفنی دوستی با یک صراف
«- والا من اینجا (در آمریکا) دانشجو هستم و مشکلاتی برای استادم پیش اومده و بورسیه تحصیلی‌ام قطع شده. می‌خواستم مبلغی در حد ۱۰۰۰ دلار به‌صورت ماهانه حواله بزنم از ایران. قیمت‌تون رو می‌تونم بدونم؟
– چه بانکی دارید؟
– ولز فارگو. بنک آو آمریکا هم هست.
– خب! خوبه. برای روش انتقال داخلی، قیمت دلار حواله رو می‌زنیم ۳۹۵۰ برای امروز و هر حواله‌ای که می‌زنید ۵۰ دلار کارمزد داره. بهتره که همین انتقال داخلی (کش دیپازیت) رو کار کنیم، چون اگه بخوایم از مالزی یا هنگ‌کنگ سوئیفت بزنیم، هم کارمزدش بیشتره و هم بانک شما مبلغی رو کم می‌کنه.
– شما خودتون صرافی دارید؟
– نه! ما با صرافی‌های مختلف همکاری می‌کنیم و همکارانی در آمریکا داریم. اکثر حواله‌هامون هم تجاری هست و برای تجار پول منتقل می‌کنیم به چین و کره.
– قیمت دلار حواله‌ای شما معمولاً چقدر بالای قیمت دلار در بازار درمیاد؟
– این اختلاف، زمانی روی ۵۰-۴۰ تومان بود. بعد از قضایای اخیر که سختگیری‌ها زیادتر شده، تا ۲۰۰ تومان هم رفتیم.
– یعنی بعد اومدن ترامپ؟
– نه آقا. بعد برجام!
– جدا؟! یعنی وضع بدتر شده بعد برجام؟
– بله! ما الان از زمانی که تحریم کامل بودیم مشکلات‌مون بیشتره. امارات داره بازی درمیاره و حساب‌هامون رو دونه‌دونه داره میبنده. قبلاً از کویت با قیمت مناسب دلار می‌خریدیم، حالا دیگه نمی‌تونیم. حساب‌ها به نام شرکت‌ها و افراد عربی هست و هیچ نشان ایرانی نداره اما نامردا شناسایی می‌کنن و وقتی میفهمن از این طریق داره مبالغی به‌صورت غیرمستقیم برای افراد ایرانی ارسال میشه، اقدام به بلوکه کردن حساب می‌کنن. یعنی زمانی ما نرخ حواله‌مون یک تا ۵/۱ درصد بیشتر از نرخ دلار بود اما اخیراً به ۴ درصد هم رسیده. البته الآن چند هفته هست وضعیت یه بانک ایرانی در دوبی بهتر شده و قیمت‌ها کمی اومده پایین‌تر».

این یعنی در پسابرجام هر چقدر هم که تحریم‌های لجستیکی برداشته شده باشند اما یک مساله مهم باقی مانده و آن هم کانال ارزی پس از برجام است که طوری طراحی شده که این اطمینان را به آمریکایی‌ها می‌دهد که هیچ بخشی از دارایی‌های حاصل از فروش نفت ایران بدون تایید تلویحی آنها وارد ایران نخواهد شد. یعنی در تحلیل نهایی، وزارت خزانه‌داری آمریکا کنترل بیشتری نسبت به دولت جمهوری اسلامی ایران بر منابعش دارد. برای فهم این مساله قسمتی از تحلیل محمدرضا فرخزاد درباره کانال ارزی پسابرجام را به عینه نقل می‌کنیم تا ریاست محترم جمهور آن کلاه گشادی را که نسبت به آن بیم داده شده بودند ببینند.

کانال ارزی پسابرجام طراحی شده در مذاکرات برجام دارای چند محدودیت ذاتی است که رفتارهای یک کشور در اندازه ایران را به طور کامل شکل می‌دهد. از جمله این محدودیت‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱- اندازه اعتباری بانک‌های طرف قرارداد با توجه به درجه ۲ و ۳ بودن آنها کوچک و امکان انتقال ناگهانی حجم بزرگی از ارز با آن وجود ندارد.
۲- کمیته دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا به شرطی با همکاری این بانک‌ها با ایران رضایت داده است که ریسک عدم استفاده وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها و نهادهای تحت تحریم آمریکا به عهده این بانک‌ها باشد. یعنی اگر این کمیته به نتیجه برسد در یکی از این انتقال وجوه درصدی اندک، دسترسی ارزی برای  یکی از نهادها یا وزارتخانه‌های تحت تحریم آمریکا ایجاد می‌شود، بانک مذکور متعهد به تنبیه و پرداخت جریمه به خزانه‌داری آمریکاست. این محدودیت به دلایل بسیار مهم‌ترین محدودیت ذاتی این شبکه است. وقتی آن واردکننده به پشت کانتر بانک کارگزار می‌رود، بانک کارگزار از ترس جریمه آمریکا فوق‌العاده احتیاط می‌کند. در واقع این بانک‌ها به دلیل همین احتیاط فقط و فقط تا حداکثر امکان می‌کوشند تنها برای واردات کالاهای کاملا مصرفی ارز آزاد کنند که مطمئن باشند یا بتوانند به خزانه‌داری آمریکا اطمینان دهند این ارز مصروف نهادهای تحریمی نخواهد شد.

به طریق اولی اگر مشتری ایرانی ارز را برای واردات کالا نخواهد این شبکه ابدا به او خدمات نخواهد داد. به عنوان مثال اگر هدف دریافت ارز برای مهار آب‌های مرزی یا احیای دریاچه ارومیه یا حتی کنترل بازار ارز باشد ابدا از این شبکه نمی‌توان استفاده کرد. این علت اصلی ناتوانی دولت در کنترل بازار ارز در ماه‌های اخیر است.  به همین طریق در واردات کالاهای سرمایه‌ای هم تا حد امکان ترجیح این شبکه آن است که همکاری نکند تا بار ریسک بازخواست آمریکا را از روی دوش خود بردارد.  از طرف دیگر در بسیاری موارد دولت یا نهادهای دولتی در مواردی که بودجه ارزی دریافت می‌کنند (مثل همان مثال‌های مهار آب‌های ارزی یا  احیای دریاچه ارومیه یا صدها مورد دیگر) با توجه به آنکه هیچ راهی مگر واردات کالا به ایران ندارند، برای آنکه زودتر به پول‌شان برسند، کالاهای کاملا مصرفی به ایران وارد می‌کنند تا نقدشوندگی بیشتری داشته باشد. یعنی در هر دو سمت کانال اراده‌ای وسیع و پیگیر برای واردات کالاهای مصرفی و نه سرمایه‌ای وجود دارد.

ریسکی که در این بند توضیح داده شد در واقع معنای همان کلمه احتیاط است که رئیس‌جمهور قبل‌تر به کار برده‌اند. موضوع در واقع نه فقط احتیاط اخلاقی بلکه شبکه‌ای پیچیده از حقایق حقوقی است.

۳- ممکن است گفته شود واردات کالاهای مصرفی هم به هر حال جزئی از نیازهای کشور است. باید دقت کرد تولید کالاهای مصرفی از نقاط قوت اصلی اقتصاد ایران است و اکنون بخش اصلی کالاهای مصرفی توسط تولیدکننده داخلی تولید می‌شود. در واقع این واردات از کانال پسابرجام دقیقا واردات کالاهایی است که به آن نیاز نداریم. به عنوان مثال می‌توان به مواد خوراکی مصرفی، قطعات خودرو و پوشاک اشاره کرد. در واقع کانال ارزی پسابرجام یک رقیب بسیار بزرگ برای تولیدکنندگان داخلی و یکی از علل اصلی رکود جاری است. نکته تاثربرانگیزتر آنکه بانک مرکزی برای دادن امتیاز به دریافت‌کنندگان ارز از این کانال و کاستن از ارز دپو شده در حساب‌های اروپایی این حواله را زیر قیمت بازار صادر می‌کند و در واقع واردات مصرفی از این کانال نسبت به تولید داخلی دارای سود و رانت بسیار بیشتری است و عملا تولیدکننده داخلی امکان رقابت با این کانال را اصلا ندارد.

۴- ریسک دیگر این کانال آن است که برای خریدهای غیرمصرفی یا بزرگ‌تر از حد مشخص- مثل هواپیما- نیاز به مجوز مجدد و موردی کمیته دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا وجود دارد و در واقع تمام مصارف سرمایه‌ای ایران با مجوز این کمیته ممکن است. این  حقیقت به آمریکا اجازه می‌دهد ریزترین رفتارهای اقتصادی ایران را جهت‌دهی کند.

۵- این شبکه بشدت آسیب‌پذیر است؛ کافی است به هر دلیل- حتی بررسی مجدد یا بازرسی- کمیته دارایی‌های خارجی از این بانک‌ها بخواهد از سرویس‌دهی احتراز کنند اگرنه مشمول جریمه خواهند شد؛ کل این کانال قفل خواهد شد. در واقع از بین بردن این سیستم تنها چند ساعت زمان- آن هم به دلیل اختلاف ساعت اروپا و آمریکا- نیاز دارد. ممکن است گفته شود اروپایی‌ها با آمریکا همکاری نکرده و از ایران حمایت خواهند کرد. ظرف ۲ سال گذشته آمریکا  فراوان بانک‌های اروپایی را به دلیل همکاری با ایران خارج از دستورات اوفک یا دلایل حتی بدون ارتباط به ایران جریمه‌های بسیار سنگین کرده است و عملا هیچ دولت اروپایی از بانک قرار گرفته در خاک خود در مقابل جریمه حمایتی نکرده است، چرا که بدیل عدم پرداخت جریمه، قطع شدن دسترسی به سیستم مالی آمریکاست.

حقیقت آن است که کانال ارزی پسابرجام اقتصاد ایران را به زندانی انداخته است که ناچار باید در آن فقط نفت فروخت و کالای مصرفی وارد کرد.

امکان کنترل نرخ ارز
– اعم از اینکه کنترل درست است یا نه- در آن وجود ندارد و رفتارهای اقتصادی ایران در آن کاملا جهت‌دهی شده و تحت کنترل است. از غرایب این سیستم همین بس که ارز مورد نیاز بانک مرکزی  برای کنترل نسبی نرخ ارز در ماه‌های اخیر از کانال صرافی‌های دوبی- و نه این سیستم ارزی رسمی مورد تایید بانک مرکزی- وارد کشور شد!
مقامات محترم احتمالا اکنون بتوانند کلاه‌های بسیار بزرگ‌تر از عمامه را تصور کنند. کافی است به پیوست اقتصادی برجام نگاه دقیق بیندازند و چند سوال کوچک هم از رئیس بانک مرکزی‌شان بپرسند! و دیگر هیچ!

وطن امروز/امیر استکی


منبع: alef.ir

ترساندن از جنگ، امید غربگرایان!

این روزها رئیس‌جمهور جدید امریکا تا حدی درگیر چالش‌های داخلی این کشور شده است و بسیاری از ناظران پاره اظهارات وی درباره کشورهای دیگر از جمله ایران را جدی نمی‌‌گیرند. واقعیت این است که درگیری‌های ملی ترامپ عمده دلمشغولی‌های وی را معطوف به خود کرده است، اما ناگفته پیداست که موضوع ایران در میان پرونده‌های سیاست‌ خارجی امریکا، مسئله مهمی است و دیر یا زود مسئله‌های ذیل آن، از جمله پرونده هسته‌ای،  مناقشات میان ایران و نظام سلطه و به خصوص پرونده برجام مطرح خواهد شد.


در سر دیگر ماجرا، غربگرایانی قرار دارند که هرچند در داخل کشور ما هستند، اما بنا به سنت مألوف چشم امید به غرب دارند و خواه ناخواه سرنوشت سیاسی خود را به رویکردهای غرب گره زده‌اند. بنابراین حتی اگر «ترامپ» هم فرصت پرداختن به موضوع ایران را نداشته باشد، این شبکه همکار داخلی غرب در ایران است که سعی می‌کند با بر ساخته‌های رسانه‌ای پای امریکا را به تحولات داخلی ایران باز کند.

همانگونه که بسیاری از تحلیلگران تاکنون مطرح کرده‌اند، جریان غربگرای داخلی که بهره داخلی چندانی در «گشایش اقتصادی» و «لغو تحریم‌ها» به دست نیاورده است، آخرین شانس خود را در «نجات از جنگ»‌ امتحان خواهد کرد.
ناگفته پیداست که قرار نیست جنگی واقعاً به راه بیفتد. «جنگ»، «تهدید نظامی» و «گزینه نظامی معتبر» تنها یک برساخته رسانه‌ای است که با همکاری نظام سلطه در یک عملیات روانی تولید می‌شود و شبکه غربگرای داخل، وظیفه اکو دادن به آن و ترساندن جامعه از آن را دارد.
تجربه ۲۲ بهمن امسال، خیلی زود نشان داد که سناریوی جدید غرب و غربگرایان چندان کارساز نیست. در حالی که طرف مقابل به دنبال تحقیر ملت ایران بود، پاسخی عزتمندانه و یکصدا در خیابان‌های تهران به یاوه‌گویی‌های ساکنان جدید کاخ سفید داده شد، اما آیا غربگرایان داخلی از «هیولاسازی» ناامید می‌شوند؟

پاسخ تا حد زیادی منفی است. جریان غیرانقلابی رهاورد چندانی در عرصه معیشت و رفاه اقتصادی ندارد. گشایش‌نمایی‌های این روزها نیز چندان اثربخش نبوده و حتی بدنه هوادار این جریان را نیز قانع نکرده است.
تنها دو گزینه باقی می‌ماند که هر یک نیز تا حدی مورد استفاده غربگرایان داخلی است؛ ادامه کوفتن بر طبل خطر جنگ‌طلبی ترامپ و مقصرتراشی برای ناکارآمدی‌های موجود.
تجربه نشان داده است که مدیریت‌های اجرایی در بسیاری از موارد آن‌گاه که هیچ بهانه‌ای برای توجیه خطاها و ضعف‌های خود نمی‌یابند، سراغ مقصرتراشی از رقبا یا موجودات خیالی می‌روند. دولت قبلی‌ها، دلواپس‌ها، کاسبان تحریم و… همه و همه کسانی هستند که مسببان وضع فعلی شمرده می‌شوند.

کم‌کم که مهلت استفاده از چنین مقصرتراشی‌هایی به پایان خود نزدیک می‌شود، مقصریابی‌های کنونی فعال می‌شود و با عبارت «نگذاشتند کار کنیم» تقصیر ناکارآمدی‌ها به گردن دیگران افکنده می‌شود. اکنون نیز نشانه هایی از تلاش برای چنین فضاسازی‌های رسانه‌ای مشاهده می‌شود. هرچند پیش‌بینی می‌شود این توجیهات برای جامعه، قانع‌کننده نباشد، پس به ناچار «نجات از جنگ» آخرین ترفند رسانه‌ای جریان غیرانقلابی خواهد بود. در این جا هوشیاری نیروهای انقلابی در برابر این ترفند ضروری است. باید واقعیت‌های صحنه راهبردی را به مردم بازگو کرد. باید برای جامعه روشن کرد که امکانی برای امریکا برای استفاده از آنچه گزینه نظامی خوانده می‌شود وجود ندارد. باید توضیح داد که تنها راه نجات از وضع کنونی وادار کردن امریکا به اجرای واقعی «برجام» و عمل به تعهدات است. تجربه به خوبی نشان می‌دهد که سلطه‌گران تنها در مواجهه با رویکرد عزتمندانه، به حقوق ملت ایران سر تسلیم فرود می‌آورند یا برعکس، در مقابل جریان خاضع در مقابل غرب، روزبه‌روز بر عمل تحقیرگرانه خود می‌افزایند.

روزنامه جوان/محمدجواد اخوان
 


منبع: alef.ir

واترگیت دیگری در راه است؟

 “این رسوایی سیاسی به استعفای مایکل فلین ختم نمی‌شود”این جمله واکنش شبکه خبری سی ان ان به استعفای ژنرال سه ستاره آمریکایی است که کمتر از یک ماه پیش از طرف دونالد ترامپ به عنوان مشاور امنیت ملی آمریکا منصوب شده بود. روز گذشته و در ادامه جنجال‌های پیش آمده بر سر انتخاب فلین از سوی ترامپ به عنوان مشاور امنیت ملی سرانجام فلین استعفا داد. استعفای ناگهانی  که به اعتقاد بسیاری نشان دهنده وجود بی نظمی و اغتشاش در بالاترین سطوح دولت جدید آمریکاست؛ دولتی که در هفته‌های نخست آغاز به کار خود شاهد بحث و کشمکش میان مشاوران و مقامات ارشد خود بود. علت استعفا، انتشار گزارش‌هایی بود که نشان می‌داد آقای فلین در پایان سال گذشته میلادی، به سفیر روسیه در ایالات متحده آمریکا در زمینه کاستن از تحریم‌های روسیه و بهبود روابط با مسکو پس از آغاز ریاست جمهوری دونالد ترامپ، وعده‌هایی داده است. مقامات کاخ سفید می‌گویند که در جریان محتوای گفتگوهای او با سفیر روسیه نبوده‌اند و آقای فلین در این موضوع حتی مایک پنس، معاون دونالد ترامپ را گمراه کرده است. با این حال استعفای مشاور امنیت ملی در نخستین روزهای استقرار دولت جدید آمریکا ، حادثه‌ای مهم و رویدادی کم سابقه و یا شاید بی سابقه در تاریخ سیاسی آمریکاست که می‌تواند آغازی بر تحولات و تغییرات بزرگ تری در داخل نظام سیاسی آمریکا و دولت ترامپ باشد. در تحلیل چنین اتفاقی می‌توان به دو عامل رقابت درون سیستمی و تلاش برای کنترل ترامپ اشاره کرد.

رقابت میان بلوک‌های قدرت در کابینه ترامپ
واقعیت این است که ترکیب دولت‌ها و چگونگی چینش کابینه با وجود این که نظام سیاسی آمریکا، یک نظام ریاستی است و محدودیت‌های نظام پارلمانی را ندارد اما معمولا یکدست نیست. دولت آمریکا بر اساس نظریه تکثر گرا Pluralist theoryبه مثابه یک شرکت سهامی است که در آن بلوک‌های قدرت خاصی قرار دارند که بر سر “سهم و جایگاه در تصمیم سازی‌های سیاسی ” با یکدیگر رقابت می‌کنند. دولت ترامپ نیز از این قاعده مستثنی نیست. لذا در یک تحلیل می‌توان برکناری سپهبد بازنشسته مایکل فلین را محصول نزاع جناح سنتی جمهوریخواه در داخل کابینه ترامپ که به شدت مخالف نزدیک شدن به روسیه  هستند– به رهبری مایک پنس معاون اول رئیس جمهور – با جناح “نظامیان و میلیاردرها “ی کابینه ترامپ دانست، جناحی که متهم است  به دلیل منافع اقتصادی و یا ارتباطات احتمالی با برخی از متنفذان سیاسی در مسکو، تحت تاثیر و زیر سایه نفوذ آنها قرار دارد. مایکل فلین یکی از برجسته‌ترین این افراد است و در این حوزه می‌توان به ” رکس تیلرسون ” وزیر امور خارجه آمریکا نیز اشاره کرد که سابقه دوستی و همکاری بلند مدتی با دولت روسیه و شخص ولادیمیر پوتین دارد.

تلاش هیئت حاکمه آمریکا برای کنترل ترامپ
علاوه بر این می‌توان فلین را قربانی نظام توازن قوا یا Check and Balance در ساختار سیاسی آمریکا دانست. مشاور امنیت ملی یکی از مهم‌ترین و راهبردی‌ترین پست‌های کابینه آمریکاست که تأثیر مستقیمی بر سیاست خارجی کاخ سفید داشته و بدون نیاز به تأیید کنگره، مستقیما توسط رئیس‌جمهور منصوب می‌شود. این سمت بعد از حملات ۱۱ سپتامبر توسط جورج بوش ایجاد شد تا بدون فشار و اعمال نظر کنگره، برخی از سیاست‌های خارجی خود را پیش ببرد.دونالد ترامپ رئیس جمهور جدید آمریکا تلاش دارد – پیرو مُدلی که در برخی دولت‌های آمریکا، به ویژه در زمان جنگ سرد  و( دولت اول بوش) مرسوم بود – مرکز ثقل سیاست خارجه را به جای وزارت امور خارجه به «شورای امنیت ملی» منتقل کند؛ و آن شورا را – به جای یک نهاد مشورتی – به یک نهاد «سیاستگذار» تبدیل کند، رویکردی که والتر راسل مید، استاد سابق سیاست خارجی آمریکا در دانشگاه ییل، از آن با عنوان شورش جکسونی‌ها در مجله فارین افرز یاد می‌کند. این در حالی است که نه تنها دموکرات‌ها بلکه جمهوری خواهان نیز اعتمادی به ترامپ بی تجربه در حوزه سیاست خارجی ندارند. نگرانی‌ها در داخل هیئت حاکمه آمریکا، هنگامی شدت گرفت که اخبار غیر رسمی از شکل گیری یک “کابینه مخفی” و “کمیته‌ای در سایه” به رهبری استفان بنون استراتژیست ارشد ستاد انتخاباتی ترامپ حکایت داشت. کمیته‌ای که مایکل فلین نیز در آن حضور داشت، از سوی دیگر تلاش‌های فلین در ۳ هفته گذشته برای جایگزینی اتوبوسی بوروکراسی شورای امنیت ملی با نظامیانی که به نوعی با او در ارتباط بوده‌اند، مخالفت‌های جدی را به وجود آورده بود. منتقدان معتقد بودند، بسیاری از‌ایده‌های اولیه در این شورا به مسائل نظامی گره خورده بود تا به مسائل دیپلماتیک و تصمیمات اغلب نظامی‌اند تا دیپلماتیک.از همین رو بخشی از بدنه حاکمیت آمریکا که در نظام دو حزبی و کنگره مستقر هستند تصمیم به محدود سازی ترامپ و حلقه مشاوران وی گرفتند تا بر اساس توازن قوای موجود در زیر ساخت سیاسی آمریکا از فجایع احتمالی جلوگیری کنند.

یک واتر گیت جدید در نظام سیاسی آمریکا
اما سوال اینجاست که  آیا با استعفای مایکل فلین ممکن است که فشار روی آقای ترامپ ادامه پیدا کند؟بی بی سی می‌نویسد استعفای مایکل فلین شاید برای “بند آوردن خونریزی کافی نباشد. دموکرات‌های کنگره و شاید بعضی از جمهوری‌خواهان، می‌خواهند بفهمند چه کسانی در جریان ماجراهای جنجالی آقای فلین بودند و چرا پیش از این اقدامی صورت نگرفت؟”  قطعا فلین با توجه به سابقه کاری که داشته است، از کنترل شدن تماس‌های خود با سفیر روسیه در آمریکا مطلع بوده است ، حالا خیلی‌ها می‌خواهند بدانند آیا وی به تنهایی اقدام به برقراری این تماس‌های تلفنی کرده و یا با هدایت و مشاوره مقامات بالاتر در دولت ترامپ این تماس‌ها برقرار شده است. سوال این است که درباره مکالمه‌های آقای فلین “دونالد ترامپ چه زمان و از چه چیزهایی مطلع شده بود؟”  از این رو می‌توان گفت اتهام دخالت روسیه در انتخابات اخیر آمریکا یک پرونده مفتوح است که مایکل فلین مشاور مستعفی امنیت ملی ترامپ نخستین قربانی آن بود اما می‌توان تصور کرد که واپسین آن نخواهد بود.اجماع دو حزب موجود در کنگره آمریکا برای پیگیری این موضوع نشان از این دارد که ترامپ در هفته‌ها و ماه‌های آتی روزهای پرچالشی را خواهد گذراند. ترامپ روی کاغذ یک رییس جمهور  از “حزب جمهوریخواه ” محسوب می‌شود ؛ اما واقعیت این است که او در عرصه سیاسی آمریکا یک غریبه محسوب می‌شود و  حتی در میان مقامات ارشد حزب خود نیز هواداران چندانی ندارد. ترامپ یا باید تبعات حضور در سیستم را پذیرفته و دست از رفتار به مثابه یک شورشی بردارد و یا باید منتظر آینده‌ای همچون نیکسون باشد. استعفای فلین می‌تواند آغازی بر یک واتر گیت جدید در تاریخ سیاسی آمریکا باشد.

روزنامه خراسان/دکترعلیرضارضاخواه


منبع: alef.ir

همبستگی با آل خلیفه اشتباه راهبردی اردوغان

رجب طیب اردوغان رئیس‌جمهور ترکیه در نخستین مرحله از سفر ۴ روزه به شیخ نشین‌های حاشیه جنوبی خلیج فارس وارد بحرین شد و ضمن دیدار با شیوخ بحرین، مراتب حمایت و جانبداری خود از رژیم خودکامه بحرین را اعلام کرد. وی در این سفر، ضمن یک سخنرانی، ایران را به ترویج ملیت گرائی فارسی در عراق و سوریه متهم کرد.

سفر اردوغان دقیقاً در سالروز قیام حق طلبانه مردم مظلوم بحرین صورت گرفت. در واقع اردوغان از روی خون‌های به ناحق ریخته جوانان و انقلابیون شجاع بحرین عبور کرد و با حمایت از جلادان منامه، عملاً رودرروی مردم بحرین قرار گرفت. کاملاً بعید به نظر می‌رسد که این اقدام اردوغان و انتخاب زمان سفر به منامه، تصادفی باشد و به همین دلیل نمی‌توان از کنار آن به سادگی عبور کرد.

به راستی اردوغان در منامه از چه چیزی دفاع و حمایت کرد؟ با نگاهی به کارنامه سیاه و رسوای رژیم آل خلیفه در سرکوب قیام حق طلبانه و مسالمت آمیز مردم بحرین بهتر می‌توان دریافت که اردوغان دچار چه اشتباه راهبردی و بزرگی شده است. جلاد منامه نه تنها جوانان غیرتمند بحرینی را به شهادت رسانده و ملتی را با جنایت و سرکوب و شکنجه، از حقوق اولیه و طبیعی و بدیهی آنها محروم کرده که حتی به نمادهای مقاومت و عزت آنها نیز کینه می‌ورزد. جای سئوال است که تخریب و انهدام کامل میدان التحریر (میدان لولو) با چه هدفی صورت گرفت؟ جز آنکه آل خلیفه حتی به محل تجمع نیروهای وفادار به اسلام نیز حسادت می‌ورزد. بعلاوه اردوغان در کارنامه سیاه آل خلیفه چه نکته مثبت و قابل دفاعی یافته که از عملکرد رسوای دژخیمان بحرین حمایت می‌کند؟ آیا اطاعت کورکورانه از اشغالگران سعودی افتخار است با همدستی یا بیگانگان برای اشتغال بحرین؟ آیا میدان دادن به آمریکا و انگلیس برای استقرار ناوگان دریائی آنها در بحرین افتخار است یا کشتار مردم مظلومی که به جز عدالت و آزادی، خواسته دیگری ندارند؟
شیخ بحرین هم کاملاً از خجالت اردوغان در آمده و وی را سمبل رهبری جهان اسلام نامیده است! لقبی که دقیقاً با کارنامه اردوغان در حمایت از تروریست‌ها برای به خاک و خون کشیدن مردم سوریه و عراق در تضاد است. با بررسی هویت و ماهیت رژیم‌های بحرین و اردوغان، بهتر می‌توان دریافت که هر دو با یکدیگر سنخیت دارند و باید در تایید و حمایت از یکدیگر سنگ تمام بگذارند و این تمجید طرفینی انصافاً برای ثبت در تاریخ، مورد نیاز بود.

مردم سلحشور و غیرتمند بحرین از میان آن همه آزمون‌های سخت و سرنوشت ساز، با موفقیت، پیروزی و سربلندی، به افق‌های روشن آینده می‌نگرند و عزت و احترام خاصی را نزد ملت‌های آزاده، مستقل و شرافتمند دنیا به نام خودشان ثبت و ضبط کردند. مردم غیرتمند بحرین به خوبی نشان دادند که حتی با این جنایات شرم آور دژخیمان آل خلیفه هم از میدان به در نخواهند رفت و صحنه مبارزات حق طلبانه و مسالمت آمیز خود را هرگز ترک نخواهند کرد. هر چند دژخیمان با توسل به جنایت و کشتار و شکنجه سعی کردند و هنوز هم امیدوارند که در صفوف بهم فشرده انقلابیون، رخنه و سستی و تزلزل ایجاد کنند، ولی مردم بحرین، دیوار ترس را شکسته‌اند و از شرارت‌های دژخیمان و اشغالگران هم باکی ندارند و با اشرار مقابله می‌کنند و اطمینان دارند که آل خلیفه از شاه ایران و صدام و سایر جنایتکاران تاریخ، ضعیف‌تر و شکننده‌تر هستند.

با این همه، سفر زنجیره‌ای اردوغان به منطقه و حمایتش از شیخ نشینان، اهداف و ابعاد دیگری هم دارد. این سفر در واقع دنباله سفر و مذاکرات «ترزامی» نخست‌وزیر جزیره انگلیس به ترکیه و بحرین تلقی می‌شود و بخش مکمل آن ارزیابی می‌گردد. با مروری به اظهارات گستاخانه ترزامی در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس در منامه، و دیدارهای فشرده نامبرده در ترکیه، حساسیت و ارتباط این دیدارها و مذاکرات و پیامدهای آنها بهتر قابل درک است. علاوه بر این، اگر قرار باشد روزی اطلاعات طبقه بندی شده مربوط به همین دیدارها و ماموریت‌های محوله به اردوغان فاش گردد، دیگر هیچ گونه آبروی برای هیچ یک از طرف‌های حاضر و ناظر بر این تفاهمات شرم آور باقی نخواهد ماند.

موضوع مهم‌تر اینکه انگلیس هم از این پس، حتی بی‌اعتبارتر از گذشته، فقط باید به آینده تاریک و پرابهام خودش بیندیشد و برای همیشه رویاهای برباد رفته دوران امپراطوری بریتانیای سابقاً کبیر را به فراموشی بسپارد. رسوائی‌های روزافزون و شکست‌های مستمر تروریست‌ها در سوریه و عراق را باید به منزله پایان دردناکی برای همکاری‌ها و ماموریت‌های رسوای ارتجاع منطقه در خط تقابل با جبهه مقاومت ارزیابی کرد. البته نباید تردید کرد که جنایات آل خلیفه و آل سعود را هیچ کس به جز اردوغان تایید نمی‌کند. اردوغان را هم هیچ کس به جز همین شیوخ بی‌آبروی حاشیه جنوبی خلیج فارس، با چنان الفاظ و عباراتی معرفی نمی‌کند. اردوغان حتی با مردم ترکیه و ساختار حکومتی این کشور هم دچار مشکل و مسئله است. برکناری و بازداشت حدود یک میلیون تن از اعضای حکومت در هر رده از مسئولیت که بوده اند، به همراه فهرستی بی‌انتها از مقاصد بعدی اردوغان برای برکناری بازداشت و محاکمه نشان می‌دهد که وی تا چه اندازه در موقعیتی سست، بی‌ثبات و شکننده قرار دارد. در چنین شرایطی حمایت اردوغان از شیخ بحرین و یا جانبداری این شیخ مفلوک از اردوغان چه تاثیر و نقشی درحال و آینده ممکن است داشته باشد؟ بیچاره انگلیسی‌های شرور که دچار چنین فضاحتی شده‌اند و به ناچار توصیه‌هائی برای خروج متحدین خود و حامیان تروریسم در منطقه دارند که برای اثبات بی‌اعتباری تمامی طرف‌های مرتبط، کافی به نظر می‌رسد!

روزنامه جمهوری اسلامی


منبع: alef.ir

ترامپ به دلیل «بی اعتمادی» خواستار استعفای «مایکل فلین» شد

به گزارش مهر به نقل از روزنامه دیلی میل، سخنگوی کاخ سفید بعداز ظهر روز سه شنبه در یک نشست خبری اعلام کرد که «دونالد ترامپ» رئیس جمهوری آمریکا شب گذشته با تأکید بر «زوال بنیان اعتماد» از  ژنرال «مایکل فلین» مشاور امنیت ملی خود خواست تا از این سمت کناره گیری نماید.

«شون اسپایسر» سخنگوی کاخ سفید پیش از این گفته بود که رئیس جمهور ترامپ در حال بررسی و ارزیابی اتهاماتی است که طی هفته های اخیر علیه مایکل فلین مطرح شده اند.

اسپایسر در ادامه افزود که این وضعیت دوشنبه شب به «درجه ای بحرانی» رسید و «از اینرو، رئیس جمهور تصمیم گرفت از ژنرال فلین بخواهد که از سمت خود کناره گیری نماید و وی نیز چنین کرد».

سخنگوی کاخ سفید در گفتگو با خبرنگاران به اظهارات گمراه کننده ژنرال فلین در مورد تماسهای خود با سفیر روسیه در آمریکا اشاره کرد؛‌ اما از ذکر جزئیات بیشتر خودداری نمود.

با این حال، اسپایسر با رد نگرانیها در خصوص مسأله ساز بودن موضوع تماسهای فلین با «سرگئی کیسلیاک» سفیر روسیه در واشنگتن، گفت زمانی که دونالد ترامپ به این نتیجه رسید که دیگر نمی تواند به این ژنرال بازنشسته اعتماد کند، «وی از سمت خود عزل شد».

سخنگوی کاخ سفید خطاب به خبرنگاران گفت که «هیچ مورد نامناسب یا اشتباهی در مورد این گفتگوها وجود نداشت. این [استعفای فلین] صرفاً به دلیل بحث اعتماد صورت گرفت. همین و بس».

گفتنی است که «پل رایان» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا اوایل روز سه شنبه اظهار داشت که ترامپ خواستار استعفای مشاور امنیت ملی خود شد و این کار درستی بود.

پل رایان درباره استعفای فلین گفت: «امنیت ملی احتمالاً مهمترین وظیفه یا مسئولیت یک رئیس جمهور است و من فکر می کنم که رئیس جمهور به درستی تصمیم گرفت».

این نماینده جمهوریخواه همچنین در یک نشست خبری به خبرنگاران گفت که «شما نمی توانید فردی را به عنوان مشاور امنیت ملی در کنار خود داشته باشید که معاون رئیس جمهور و سایرین را فریب داده است. بنابراین من فکر می کنم که رئیس جمهور به درستی از وی خواست که استعفاء دهد. و من باور دارم که این اقدام درستی بود».

کاخ سفید دوشنبه شب با انتشار اطلاعیه ای اعلام کرد که ترامپ استعفای ژنرال فلین را پذیرفته و «ژوزف کیت کلاگ» را به سمت مشاور امنیت ملی خود منصوب کرده است. اما در این اطلاعیه از «عزل» فلین سخنی به میان نیامد.

در نامه استعفای مایکل فلین  آمده است: «من استعفاء نامه خود را  تسلیم می کنم و مفتخرم که به کشورم و مردم آمریکا به شیوه ای ممتاز خدمت کرده ام».

«کلیان کانوی» یکی از مشاوران ترامپ کناره گیری مایکل فلین را تصمیمی دوجانبه دانست و تأکید کرد که فلین خود را عاملی مزاحم و دردسرساز برای دولت دانست و از اینرو از مقام خود کناره گیری کرد.

کانوی در ادامه افزود که رئیس جمهور آمریکا استعفای دستیار ارشد خود را پذیرفت؛‌ زیرا وی معاون رئیس جمهور را فریب داده بود و از اینرو، فلین «فردی متقلب یا فراموشکار بود».

در بخشی از نامه فلین، وی تصدیق کرد که «بطور سهوی [!] معاون رئیس جمهور و سایرین را در جریان کامل اطلاعات پیرامون تماسهای تلفنی خود با سفیر مسکو نگذاشته است». در این نامه آمده است: «من خالصانه از رئیس جمهور و معاون وی پوزش طلبیده ام و آنها عذرخواهی مرا پذیرفته اند».

برخی منابع آگاه می گویند که فلین در ۲۹ سپتامبر ۲۰۱۶، روزی که «باراک اوباما» رئیس جمهوری پیشین آمریکا دستور اخراج ۳۵ دیپلمات روس را صادر و ۲ نهاد اطلاعاتی روسیه را تحریم کرد، حدود ۵ تماس تلفنی با «سرگئی کیسلیاک» سفیر روسیه در آمریکا داشته است.

فلین در ابتدا موضوع طرح تحریم ها در تماس با مقامات روس را انکار کرده بود و «مایک پنس» معاون ترامپ نیز روز بیستم ژانویه با حضور در برابر دوربین رسانه ها، خبر انکار وی را رسماً اعلام کرد.

اما این موضوع زمانی به یک سوژه جنجالی تبدیل شد که «واشنگتن پست» هفته گذشته به نقل از مقامات آمریکایی، احتمال طرح تحریم ها در تماسهای تلفنی فلین را بار دیگر مطرح کرد و جالب آنکه فلین هم این احتمال را رد نکرد و در عین حال گفت که «حافظه ام به طور ۱۰۰ درصد مرا در تأیید صحت این موضوع یاری نمی کند!»

در نهایت، «مایکل فلین» مشاور امنیت ملی کاخ سفید اوایل روز سه شنبه (چهاردهم فوریه) به دلیل طرح اتهاماتی علیه وی مبنی بر رایزنی با دیپلمات های روس برای رفع تحریم های مسکو از سمت خود کناره گیری کرد.


منبع: alef.ir

استقلال و پرسپولیس فردا بدون کاپیتان‌ مقابل اصفهانی‌ها

به گزارش فارس، در ادامه هفته بیست و دوم لیگ برتر فوتبال ۷ دیدار در روزهای پنجشنبه و جمعه برگزار می‌شود. دو تیم پرسیپولیس و استقلال در روز پنجشنبه به مصاف حریفان خود می‌روند. بعد از این هفته ۴ تیم پرسپولیس، استقلال، ذوب آهن و استقلال خوزستان باید در لیگ قهرمانان آسیا به میدان بروند.

نگاهی به این بازی‌ها می‌اندازیم:
ذوب آهن – استقلال
ذوب آهن دو باخت متوالی داشته و شرایط تیمش مثل گذشته مناسب نیست. مجتبی حسینی سرمربی تیم روزهای سختی را در اصفهان تجربه می‌کند با این حال این مربی جوان و با دانش تلاش می‌کند تیمش را از این وضعیت خارج کند. ذوبی‌ها اگر به روزهای خوب گذشته‌شان برگردند می‌توانند از استقلال سرحال و آماده امتیاز بگیرند. شاگردان منصوریان ۴ برد متوالی و ۳ گله در لیگ برتر داشته‌اند و بعد از پیروزی مقابل پرسپولیس در بهترین شرایط روحی و روانی قرار دارند. تنها مشکل استقلال برای بازی با ذوب آهن محرومیت رابسون مدافع برزیلی و سیدمهدی رحمتی است. به این ترتیب خط دفاع و دروازه‌بان استقلال بعد از ۴ برد متوالی به اجبار تغییر می‌کنند.

باید دید آبی‌پوشان بدون کاپیتان و زوج خط دفاع خارجی خود هم می‌توانند به پیروزی برسند یا خط دفاع استقلال آسیب پذیر می‌شود. استقلال در صورت پیروزی همچنان در رده سوم جدول باقی می‌ماند و فاصله‌اش با پرسپولیس و تراکتورسازی را کمتر می‌کند. این مسابقه یک بازی آسیایی است هر دو تیم در لیگ قهرمانان آسیا حضور دارند. ذوب آهن هم برای اینکه از رده چهارم پایین‌تر نروند و در شکست هت‌تریک نکنند با تمام توان به مصاف آبی‌پوشان خواهند رفت.

فولاد خوزستان- گسترش فولاد تبریز؛ انگیزه‌های متفاوت
فولاد هفته گذشته اولین بردش را در نیم فصل دوم مقابل پدیده به دست آورد و گسترش فولاد هم ۱۰ نفره مقابل سایپا پیروز شد تا فراز کمالوند از شاگردانش حسابی تعریف کند و بگوید سرتاپای بازیکنان گسترش را باید طلا گرفت. گسترشی‌ها می‌خواهند همچنان در رده پنجم بمانند و شاید بتوانند در این هفته یک پله هم در جدول صعود کند اما فولاد برای رسیدن به رتبه تک رقمی تلاش می‌کند. 

پرسپولیس- سپاهان؛ سرخپوشان بدون مهره‌های کلیدی
پرسپولیس بازی بزرگ فصل را به استقلال واگذار کرد آن هم در حالیکه در دربی از نظر آمار برتر از حریف بود با این حال سه امتیاز دربی ۸۴ به آبی‌پوشان رسید. سرخپوشان البته هنوز صدرنشین جدول هستند اما دیگر فرصتی برای اشتباه ندارند و باید مقابل سپاهان سه امتیاز را بگیرند تا فاصله ۶ امتیازی با تراکتورسازی و فاصله ۱۰ امتیازی با استقلال حفظ شود. 

برانکو در این مسابقه هم مشکلات زیادی دارد. محرومیت سیدجلال حسینی و کمال کامیابی‌نیا می‌تواند برای سرخپوشان پایتخت دردسرساز شود. پرسپولیس در غیاب کمال تاوان سختی در دربی داد و اکنون کاپیتانش سید جلال حسینی را هم ندارد. گفته می‌شود احتمال دارد برانکو در قلب دفاعی از حسین ماهینی و محسن ربیع‌خواه استفاده کند دو بازیکنی که در جام حذفی مقابل قشقایی شیراز در این پست بازی کردند و نتیجه فاجعه‌باری برای سرخپوشان رقم خورد.

سرمربی پرسپولیس باید در پست هافبک دفاعی هم بازیکنی را جایگزین ماهینی کند و شاید شهاب کرمی روز پنجشنبه اولین مسابقه‌اش را برای پرسپولیس انجام بدهد. سپاهان هم حال روز خوشی ندارد دو باخت متوالی برای زردپوشان باعث شده که سپاهان در جدول لیگ در جایگاه نهم قرار بگیرد. باخت دور از انتظار ۳ بر صفر مقابل ماشین‌سازی ته جدولی حسابی عبدالله ویسی و شاگردانش را زیر فشار قرارداده است و باید دید که آنها مقابل پرسپولیس می‌توانند از بحران خارج شوند یا سومین باخت متوالی را متحمل می‌شوند.

سیاه جامگان- تراکتورسازی؛ نبرد غزال و ژنرال!
تراکتورسازی برای اینکه همچنان در کورس قهرمانی با پرسپولیس بماند باید در مشهد به پیروزی برسد. قلعه‌نویی در بهترین زمان ممکن مقابل سیاه‌جامگان ته جدولی قرار می‌گیرد. تیمی که شرایط نامناسبی دارد و برای فرار از سقوط تلاش می‌کند و در بدترین زمان باید مقابل مدعی قهرمانی صف آرایی کند. بعید است شاگردان خداداد عزیزی بتوانند از تراکتورسازی امتیاز بگیرند. خداداد در فوتبال ایران معروف به غزال تیزپا شده و باید دید او می‌تواند در مشهد هم یک شگفتی دیگر خلق کند و از امیر قلعه‌نویی که ملقب به ژنرال است امتیاز بگیرد یا خیر؟ سیاه‌جامگان با ۱۴ گل زده ضعیف‌ترین خط حمله لیگ را دارد در مقابل قرمزپوشان تبریزی با ۳۲ گل زده همراه با استقلال زهردارترین خط حمله را در اختیار دارند. آنها هفته گذشته ۴ گل به تیم خوب ذوب آهن زدند و بعید است مقابل سیاه‌جامگان هم مشکلی داشته باشند.

سایپا- صبای قم؛ برد برای فرار از خطر
شاگردان حسین فرکی بعد از سه برد متوالی یک شکست بد مقابل گسترش فولاد تبریز داشتند. آنها در حالیکه حریف ۱۰ نفره شده بود و یک بر صفر پیش بودند بازی را به گسترش واگذار کردند تا مدیرعامل و سرمربی تیم از بازی بازیکنان‌شان انتقاد کنند و اکنون سایپا میزبان تیم انتهای جدولی صبای قم است. سایپا هنوز هم در خطر است و فاصله امتیازیش با تیم‌های پایین‌تر جدول زیاد نیست از سویی دیگر شاگردان صمد مرفاوی تلاش می‌کنند از رتبه چهاردهم و منطقه خطر جدا شوند و هر دو تیم برای برد در این مسابقه به میدان می‌روند.

صنعت نفت آبادان- پدیده؛ رقابت دوازده و سیزده
رقابت تیم‌های دوازدهم و سیزدهم جدول برای همه تیم‌های ته جدول مهم است. نفتی‌ها هفته گذشته دربی خوزستان را به استقلال خوزستان واگذار کردند و در ۳ هفته اخیر دو مساوی و یک شکست دارند اما پدیده سه باخت متوالی داشته و در رده سیزدهم جدول است. شاگردان رضا مهاجری تلاش می‌کنند نوار باخت‌هایشان را قطع کنند و فیروز کریمی هم نمی‌خواهد دوباره در خانه بازنده شود.

ماشین‌سازی تبریز- نفت تهران؛ رقابت دایی با قعرنشینان با انگیزه
ماشین‌سازی پس از پیروزی ۳ بر صفر مقابل سپاهان به بقا در لیگ برتر امیدوار شده با این حال هنوز این تیم در رده شانزدهم و آخر جدول لیگ برتر قرار دارد و اگر در این بازی هم پیروز شود همچنان قعرنشین جدول باقی می‌ماند. نفت تهران هم بعد از مدت‌ها ناکامی پیکان را شکست داد. علی دایی می‌داند مقابل تیم فرهاد کاظمی کار سختی پیش رو خواهد داشت. ماشین‌سازی برای بقا تلاش می‌کند اما بازیکنان نفت انگیزه‌ای برای صعود و ترسی از سقوط ندارند و همین کار دایی را مشکل‌تر می‌کند.

اسامی داوران و برنامه مسابقات هفته بیست و دوم لیگ برتر:
پنجشنبه۲۸  بهمن ۹۵
ذوب آهن اصفهان- استقلال تهران ساعت ۱۵ ورزشگاه فولادشهر اصفهان
موعود بنیادی فر – حسن ظهیری – میریعقوب حجتی – یاسر همرنگ – ناظر: بهرام مهرپیما

پرسپولیس – فولاد مبارکه سپاهان ساعت  ۱۷:۱۰ ورزشگاه آزادی تهران
محمدرضا اکبریان – محمدرضا ابوالفضلی – مهدی عالیقدر – شاهو اصلانی – ناظر: علیرضا یزدانی

فولاد خوزستان- گسترش فولاد تبریز ساعت ۱۵ ورزشگاه غدیراهواز
رضا کرمانشاهی – هادی طوسی – فرزاد بهرامی – روح اله شریفی – ناظر: رسول فروغی

جمعه ۲۹ بهمن ۹۵
سایپا تهران- صبای قم ساعت ۱۶ ورزشگاه پاس قوامین
محمدرضا فغانی – آرمان اسعدی – ایوب غلامزاده – سیدمهدی مرجان زاده – ناظر: اسماعیل صفیری

سیاه جامگان مشهد- تراکتورسازی تبریز ساعت ۱۴:۳۰ ورزشگاه ثامن مشهد
اشکان خورشیدی – علیرضا ایلدروم – علی اکبر عظیم پور – رضا عادل – ناظر: ابوطالب طاهریان

صنعت نفت آبادان- پدیده خراسان ساعت  ۱۶ ورزشگاه تختی آبادان
سیدمهدی سیدعلی – حسن یوسفی – جلیل شعرانی – علیرضا حیدرپناه – ناظر: مسعود مرادی

ماشین سازی تبریز- نفت تهران ساعت ۱۶:۳۰ ورزشگاه یادگار امام تبریز
حمید حاج ملک – محمدرضا منصوری – مرتضی کاظمیان – سعاد وفاپیشه – ناظر: فریدون اصفهانیا


منبع: alef.ir

مواضع صریح مراجع تقلید درباره رباخواری بانک‌ها/باید اقدامی کرد

از همان روزهای ابتدایی سال ۹۵ و همچنین در روزهای گذشته اظهارنظرهای متعددی ازسوی مراجع عظام تقلید درباره سودهای بانکی و جرایم دیرکرد منتشر شد که جای تامل دارند. موضوع سودهای بانکی و ابعاد اقتصادی و فقهی آن در کشور همواره از مسائل بحث‌برانگیز بوده و نقل‌قول‌های اخیر مراجع تقلید هم به این مسئله دامن زده است. از جمله خواسته‌های مخاطبان ایسنا و مردم این است که چرا مراجع تقلید در این‌باره قویا ورود نمی‌کنند، چرا که این گرفتن این سودهای غیرقانونی هم به ضرر مردم و هم اقتصاد جامعه است.

اهمیت آشکار این موضوع نزد مردم که ارتباط مستقیمی با مباحث شرعی و حلال بودن وجوه دریافتی دارد و همچنین کنجکاوی‌ها برای اطلاع از نظر مراجع تقلید درباره این بحث چالشی که در ذهن بسیاری از مردم پرسش‌های زیادی ایجاد کرده، موجب شد تا مروری بر اظهارات و نقل قول های مراجع عظام تقلید در این‌باره بیاندازیم.

 بانک‌ها دست از رباخواری بردارند
آیت‌الله نوری همدانی در صحبت‌هایی که واکنش‌های فراوانی را به دنبال داشت، به موضوع ربا در فعالیت‌های بانکی اشاره و تاکید کرد: «ربا، گناه کبیره‌ای است که در اسلام حرام است. اگر در مقابل یک قرض، پول بیشتری گرفته شود، حرام و ربا است و متأسفانه این کار در بانک‌های ما انجام می‌شود.

وی با اشاره به اینکه گرفتن زیادی فقط در یک مورد مجاز است، تصریح کرد: اگر در هنگام قرض و به عنوان شرط ضمن عقد توافق شود که اگر تا فلان تاریخ آورده نشود، باید فلان مقدار جریمه دهد، مشکلی نیست و باید پرداخت شود؛ اما در بانک‌ها از این موضوع سوءاستفاده شده و در قراردادهای خود آورده‌اند که اگر یک ماه دیر شود، فلان مقدار؛ اگر یک ماه و پنج روز دیر شود، فلان مقدار و …؛ که در این صورت این جریمه‌ها را روی بدهی افراد کشیده و برای آن جریمه نیز مجدد جریمه دریافت می‌کنند که این مسائل، ربا است.

این استاد حوزه بیان کرد: جریمه را فقط یک مرتبه می‌توان دریافت کرد؛ نه اینکه برای آن مدل‌های گوناگون ساخته و روی جریمه نیز مجددا جریمه دریافت کنند. بارها در پاسخ به نامه‌ها نوشته‌ایم که جریمه برای أداء دین رباست، اما متاسفانه به این احکام الهی عمل نمی‌شود. »

 برخی بانک‌ها ربای آشکار می‌گیرند
آیت‌الله علوی ‌گرگانی نیز یکی دیگر از مراجعی است که در این باره اظهارات صریح داشته است. او در روز ۴ بهمن‌ماه در صحبت‌هایی اظهار کرد: اگر اقتصاد اسلامی می‌خواهد صورت گیرد، باید منابع مأخذه اصلی اصلاح شود، چون در غیر این‌صورت بی‌فایده است؛ یک منبع اولیه اصلی امور مالی کشور عبارت از بانک‌ها و … خواهد بود، چراکه تا بانک اصلاح نشوند، جامعه درست نخواهد شد، چون بنیه جامعه روی امور مالی می‌گردد و تا پولی در جامعه نباشد، حرکتی اتفاق نمی‌افتد.

وی اظهار کرد: همانطور که انسان احتیاج به انرژی دارد تا از وجود آن بهره‌مند شود، جامعه بشری نیز تا زمانی که مال نداشته باشد پیش نمی‌رود، اما باید دید خوراک این جامعه مالی چطور بوده و موردپسند خدا، پیامبر و ائمه معصومین(ع) است یا خیر؟

این مرجع تقلید بیان کرد: مقام معظم رهبری می‌خواهند کشور در چارچوب اسلام و دین پیش برود که برای تحقق آن باید وضع ادارات درست شود؛ ببینید چقدر در ادارات زیرمیزی رد می‌شود؟ آیا این درست است؟ در کشور اسلامی باید زیرمیزی باشد؟ چه وقت می‌شود فرمایش رهبری را عملی کنیم؟

هرچه می‌گوییم بانکداری اسلامی، گوش نمی‌دهند
آیت‌الله مکارم شیرازی یکی دیگر از مراجع عظام تقلید روز ۲۴ آذرماه در دیدار رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس به جایگاه بانکداری اسلامی اشاره کرد و گفت: «در دنیای امروز بانکداری اسلامی، وجود بانک یک ضرورت است و اساسا بدون بانک نمی‌توان مبادلات و فعالیت‌های بزرگ اقتصادی کرد و زندگی بدون بانک بسیار سخت است.

بانکداری از غرب به کشور آمده و ما از غرب پیروی کردیم؛ باید بانکداری را اصلاح و اسلامی کنیم؛ هر کاری می‌کنیم از طرف دیگر بوی غرب می‌دهد، خیلی کار می‌خواهد تا بانکداری تبدیل به اسلامی شود.

نکته مهم اجرای بانکداری اسلامی است، بانک‌ها گوش به بانکداری اسلامی نمی‌دهند؛ هرچه می‌گوییم به قانون بانکداری اسلامی عمل کنید گوش نمی‌کنند، این مسئله را بارها تذکر دادیم، ولی عملی نشد. مسئولین برخی بانک‌ها می‌خواهند درآمد بیشتر داشته باشند و مقید به بانکداری اسلامی نیستند.

مشکل دیگر دور زدن قانون بانکداری اسلامی است، بانک‌ها به بهانه‌های مختلف کلاه درست می‌کنند و قانون را دور می‌زنند.

مشکل اصلی در اجرای قانون است، باید به مردم آموزش داد، وگرنه روی کاغذ قانون درست کنیم ارزشی ندارد، باید هم قانون اصلاح شود هم ضمانت اجرایی داشته باشد تا شاهد برچیده شدن مشکلات در حوزه بانکداری شویم. ریشه اصلی بانک از غرب آمده و ما می‌خواهیم اصلاح کنیم، ولی می‌بینیم جای دیگر خراب می‌شود.»

مسئله دیرکرد وام نگران‌کننده است
آیت‌الله جعفر سبحانی (۳ آذرماه) در دیدار با مدیرعامل یکی از بانک‌های دولتی در بخشی از سخنان خود اظهار کرد: «مسئله دیرکرد وام، نگران‌کننده است و قالب استفتائات مردم در همین رابطه است و نشان می‌دهد جامعه از این بابت دچار خسران شده که موجب ناراحتی بوده و لازم است فکری برای حل این مشکل کرد.

وی گفت: موضوع چک هم یکی دیگر از مشکلات جامعه است و آمارهای زندانیان نشان از این حقیقت است، سعی کنید به کسانی که توان پرداخت وام را دارند و از عهده داشتن چک برمی‌آیند، وام و چک دهید. تا می‌توانید کاری کنید تا جامعه از لحاظ اقتصادی و مسائل دیگر کمتر دچار مشکل شود. در عقود شرعی باید رضایت طرفین لحاظ شود و طوری نباشد که یک طرف ضرر و دیگری بهره فراوان گیرش بیاید.»

مشکل ربوی بودن دیرکردهای بانکی حل نشده
آیت‌الله نوری همدانی همچنین در ۳ آذرماه در دیدار با رئیس بانک ملت در بخشی از سخنان خود خطاب به مسئولین بانک‌ها اظهار کرد: «بانک‌ها باید با پرداخت وام به محرومین و مستضعفین کمک کنند. موضوع اخذ دیرکرد از نظر اسلام حرام است و به نوعی ربا محسوب می‌شود و متاسفانه مشکل آن در کشور هنوز حل نشده است.

متاسفانه گرفتن دیرکرد امری رایج شده، ولی نباید اینگونه باشد. نباید به خاطر تاخیر در ادای دین، پولی گرفته شود و می‌توان این مشکل را از طرق دیگر برطرف کرد تا از سویی بانک‌ها نیز دچار خسران نشوند.»

 حقوق کارمندان بانک‌هایِ ربوی، حرام است
آیت‌الله جوادی‌ آملی در دیدار با شهردار و استاندار قم که در بنیاد بین‌المللی علوم وحیانی اسرا در ابتدای سال انجام شد، در بخشی از سخنان خود اظهار کرد: «ملت بدون ثروت مادی فقیر بوده و ستون فقرات او شکسته است؛ اکنون این ثروت‌ها در بانک‌های ربوی جمع‌آوری شده، در صورتی که ظرفیت‌های بسیاری در نقاط مختلف کشور نیازمند این سرمایه‌هاست. حقوق کارمندان بانک‌های ربوی حرام است، زیرا حقوق حلال در برابر کار حلال گرفته می‌شود.»

بانک‌ها با سودهای خود، مردم را بیچاره کرده‌اند
آیت‌الله نوری همدانی همچنین در تاریخ ۲۸ آبان ماه در دیدار رئیس اتاق بازرگانی با بیان اینکه موضوع اقتصاد از مسائل مهم در زندگی مردم است، گفت: «بانک‌ها یکی از موانع حل مشکلات اقتصادی هستند و با سودهای خود مردم را بیچاره کرده‌اند، دیرکرد وام حرام و یک نوع ربا است و نباید دیرکرد از مردم گرفته شود.»

بانک‌ها بجای حل مشکل، زحمت مردم را اضافه می‌کنند
آیت‌الله علوی گرگانیدر ۱۶ شهریورماه در دیدار با مدیران تعاونی اداره کار استان قم در بخشی از سخنان خود با بیان اینکه تعاونی باید به دستان مردم قرار گیرد اظهار کرد: بانک‌ها به جای اینکه مشکلات مردم را برطرف کنند، مشکلات جامعه را اضافه می‌کنند.

پول‌هایی که در بانک‌ها قرار دارند باید برای از بین بردن مشکلات جامعه هزینه شود و در این راستا افراد نیازمند و قشرهای ضعیف شناسایی و حمایت شوند. باید در بانک‌ها بخشی مربوط به رسیدگی به قشرهای مستضعف تشکیل شود تا خیلی سریع مشکل مادی و اقتصادی آنها برطرف شود.

در بانکداری اسلامی تا ۲۸ درصد از مردم سود می‌گیرند
آیت‌الله مکارم شیرازی نیز در درس خارج فقه در مسجد اعظم قم و در روز مبعث نبی مکرم اسلام(ص) که در ۱۵ اردیبهشت‌ماه برگزار شد در بخشی از سخنان خود به موضوع بانکداری اسلامی اشاره کرد و گفت: «بانکداری از غرب برای ما آمده و ما اسم اسلامی را برای آن گذاشته‌ایم که متاسفانه نه محاسن بانکداری غربی را دارد و نه اسلامی است.

سود بانکی در کشورهای غربی بین ۴ تا ۶ درصد است؛ اما در بانکداری اسلامی تا ۲۸ درصد از مردم سود می‌گیرند و اخیرا یکی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی اعلام کرده که تا ۳۵ درصد هم سود گرفته می‌شود؛ آن هم در قالب عقود شرعیه.

برخی خیال می‌کنند که مشکل بانکداری امروز ما فقط جریمه و دیرکرد است؛ ولی در اصل با مشکلات بسیاری روبروست؛ امروز بخش بسیاری از مطالبات بانک‌ها از سرمایه‌داران است و متاسفانه تسهیلات کلان در اختیار آنان قرار داده شده و طبعا کارخانه‌های متوسط و ضعیف‌تر از دریافت تسهیلات جا مانده‌اند.

یکی از درآمدهای بانک‌ها، حساب جاری مردم است که از این پول، به دیگران وام داده شده و سود ۲۵ تا ۳۰ درصدی گرفته می‌شود و درآمد آن در جیب بانک قرار می‌گیرد؛ در حالی که اصل پول برای مردم بوده است.»

حرکت بانک‌ها به‌سوی رباخواری مایه ننگ است
آیت‌الله نوری همدانی همچنین در ۱۳ اردیبهشت ماه در دیدار برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، در بخشی از سخنان خود اظهار کرد: «وقتی قانون بانک‌های ما از فرهنگ اروپا آمده باشد، باید فرهنگ‌سازی نموده و چون نوعا مردم با بانک‌ها سر و کار دارند، ‌باید بررسی کرد که اسلام در خصوص بانک و بانکداری چه مبانی دارد.

علت اینکه باید از روش‌های بانکداری غربی فاصله بگیریم، ‌این است که بانک‌های اروپایی مسائل شرعی و دینی و اخلاقی را نمی‌دانند، چه رسد به اینکه بخواهند به حرام و حلال آن هم فکر کنند.

اگر وام در ضمن عقد شرط شود، ربا نیست؛ اما از این سوء استفاده کرده‌اند و برای آن زمان درست کردند، این مسئله ربا را تقویت می‌کند و حرام است، الان تاخیر در ادای دین حرام به همین دلیل است.

چون ربا از مباحث بسیار فساد انگیز است، ‌لذا باید اقدامی کرد و راهکاری ارائه داد تا ربا پیش نیاید. ما در گذشته هرچه درباره ربا گفتیم اثر نکرد و برای ما ننگ است که در جمهوری اسلامی بانک‌ها به این سمت حرکت کنند.»

رجوع به اظهارات و تاکیدات مراجع تقلید درباره غیراسلامی و نامشروع بودن فعالیت بانک‌ها، شاید مرهم زخم نظام بانکداری کشور نباشد، اما می‌توان امیدوار بود با همفکری اساتید برجسته حوزه و مسئولان بلندپایه اقتصادی، راه‌حل معقولی برای به حداقل رساندن مشکل مردم پیدا شود.

منبع: ایسنا


منبع: alef.ir

سیا از ۳ دهه قبل برای براندازی در سوریه برنامه داشته است

یک سند قدیمی از سازمان سیا که به تازگی از طبقه‌بندی خارج شده نشان می‌دهد که دولت آمریکا از چندین دهه قبل توسل به راهبردهایی مشابه سیاست‌های فعلی را برای بی‌ثبات کردن سوریه مد نظر داشته است.

به گزارش فارس، یک سند قدیمی از سازمان سیا که به تازگی از طبقه‌بندی خارج شده نشان می‌دهد که دولت آمریکا از چندین دهه قبل توسل به راهبردهایی مشابه سیاست‌های فعلی را برای بی‌ثبات کردن سوریه مد نظر داشته است.   

این سند که سازمان سیا در سال ۱۹۸۶ در بحبوحه جنگ مخفی اسرا‌‌ئیل و کشورهای غربی علیه دولت «حافظ اسد» آن را تهیه کرده به بررسی سناریوهای احتمالی دولت وقت سوریه می‌پردازد.

 گزارش اطلاعاتی ۲۴ صفحه‌ای سیا با عنوان «سوریه: سناریوهای تغییرات چشمگیر سیاسی» در آن زمان در میان برخی از اعضای دولت «رونالد ریگان»، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا توزیع شده بود.

پایگاه خبری-تحلیلی «لیبرترین انستیتو» می‌نویسد توزیع این گزارش در میان عده محدودی از سران نهادهای امنیتی دولت وقت آمریکا نشان می‌دهد که مخاطبان آن را تنها افراد رده‌ بالای دولت ریگان تشکیل می‌داده‌اند. 

سیا این گزارش را چهار سال بعد از شورش مسلحانه گروه اخوان‌المسلمین سوریه علیه دولت حافظ اسد منتشر کرده است. به همین سبب شاید طبیعی است که شورش مسلحانه مجدد این گروه، یکی از سه سناریویی در نظر گرفته شده باشد که براندازی دولت سوریه را به همراه خواهد داشت. 

گزارش اطلاعاتی سیا، نزاع بر سر انتقال قدرت و کودتای نظامیان جدا شده از بدنه دولت را دیگر سناریوهایی دانسته که می‌توانند به سقوط دولت سوریه منجر شوند. 

با آنکه از عنوان این گزارش اطلاعاتی اینطور برمی‌آید که ظاهرا تنها بررسی نظری سناریوهای احتمالی سقوط دولت سوریه در دستور کار قرار دارد، اما بخشی از گزارش پا را از این سطح فراتر گذاشته و به شرح فهرستی از نتایج مطلوب برای منافع اقتصادی آمریکا پرداخته است. 

در یکی از قسمت‌های آن آمده است: «از نگاه ما یک حکومت سنی‌ که کنترل آن را افراد میانه‌رو متمرکز بر تجارت در دست داشته باشند به بهترین نحو تامین‌کننده منافع آمریکا خواهد بود. میانه‌روهای تجارت‌گرا برای سر و سامان دادن به اقتصاد بخش خصوصی سوریه نیاز شدیدی به کمک و سرمایه‌گذاری غربی‌ها خواهند داشت و بنابراین مسیر را برای پیوندهای قوی‌تر با دولت‌های غربی هموار خواهند کرد.»

به علاوه – چنانکه پایگاه «لیبرترین انستیتو» نوشته – رگه‌های راهبرد فعلی واشنگتن در قبال سوریه نیز در این سند که نشان‌دهنده تفکرات دولتمردان چندین دهه قبل است، نمایان است.

این پایگاه خبری برای اثبات این مدعا به مقایسه‌ شباهت‌های سند سال ۱۹۸۶ سیا با اسناد جدیدتری پرداخته که در سال‌های اخیر و در آستانه جنگ ویرانگر سوریه منتشر شده‌اند.

به نوشته پایگاه «لیبرترین انستیتو» در اسناد اطلاعاتی آمریکا راهبردهای تغییر حکومت در سوریه همواره بر بهره‌گیری از شکاف‌های فرقه‌ای استوار بوده‌اند.

یکی از مصادیق مشهور چنین راهبردی را می‌توان در یک سند مربوط به سال ۲۰۰۶ مشاهده کرد.

در این سند که از سفارت آمریکا در سوریه به وزارت خارجه آمریکا ارسال شده از واشنگتن خواسته شده آسیب‌پذیری‌ها و نقاط ضعف دولت سوریه شناسایی شده و از آنها بهره‌گیری شود.

برخی از مولفه‌هایی که واشنگتن در سند سال ۲۰۰۶ خواستار بهره‌ گرفتن از آنها به عنوان نقاط ضعف دولت سوریه شده و شباهت زیادی با تفکرات مطرح‌شده در سند سال ۱۹۸۶ دارند به شرح زیر هستند:

بهره‌گیری از هراس بخش‌هایی از جامعه سوریه از نفوذ ایران
در بخش‌هایی از جامعه سوریه این هراس وجود دارد که ایرانی‌ها در حال انجام فعالیت‌هایی برای تغییر مذهب اقشار فقیر گروه‌های سنی هستند. 

ترویج شایعه و نشانه‌هایی از توطئه‌های بیرونی
حکومت سوریه به شایعاتی درباره توطئه کودتا و ناآرامی در نهادهای امنیتی و نظامی حساس است. متحدان منطقه‌ای آمریکا بایستی به منظور ارسال چنین سیگنال‌هایی با نفراتی مانند عبدالحلیم خدام (معاون اسبق رئیس‌جمهور سوریه) و رفعت علی‌الاسد (برادر کوچکتر حافظ اسد) دیدار کنند. لازم است بعد از این دیدارها اخباری درباره آنها به بیرون درز داده شود. 

«لیبرترین انستیتو» این توضیح را اضافه کرده که در سند سال ۱۹۸۶ به کرات از  عبدالحلیم خدام و رفعت علی‌الاسد به عنوان بازیگران اصلی براندازی حکومت سوریه به دلیل نزاع قدرت نام برده شده است. 
 


منبع: alef.ir

حرکت شهردار لندن در حمایت از «فروشنده»

صادق خان شهردار لندن امکان نمایش فیلم «فروشنده» را در میدان اصلی این شهر فراهم کرد. اصغر فرهادی نمایش «فروشنده» در میدان ترافالگار را نمادی از اتحاد توصیف کرد.
 
به گزارش ایران خبر، درست چند ساعت پیش از برگزاری مراسم اسکار میدان ترافالگار لندن با نمایش فیلم «فروشنده» تبدیل به بزرگترین سینمای انگلستان می‌شود. چهره‌های سرشناس سینمای بریتانیا در این رویداد حاضر می‌شوند و انتظار می‌رود بیش از ۱۰ هزار نفر در شب اسکار در میدان ترافالگار گردهم آیند.

فرهادی نمایش «فروشنده» در میدان ترافالگار دارای ارزش نمادین فراوان دانست و گفت: «گرد آمدن تماشاگران در چنین میدان مشهوری برای تماشای «فروشنده» نمادی از اتحاد مردم علیه جدایی و تفرقه میان مردم است. از صمیم قلب از شهردار لندن و جامعه سینمایی برای این حرکت سخاوتمندانه تشکر می‌کنم.»

خبر نمایش فیلم اصغر فرهادی در میدان اصلی لندن پس از آن منتشر شد که تعدادی از هنرمندان نامی بریتانیا چون جولی کریستی، کوین مک‌دونالد، کایرا نایتلی، ریدلی اسکات و تری گیلیام درخواست کردند تا برای نمایش فیلم «فروشنده» بیرون سفارت آمریکا در لندن مجوز بگیرند. این نمایش قرار بود در اعتراض به سیاست‌های تبعیض‌آمیز ترامپ برای ممنوعیت ورود شهروندان هفت کشور عمدتا مسلمان به آمریکا صورت پذیرد.

«فروشنده» نامزد اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان است اما پس از فرمان اجرایی جنجالی ترامپ اصغر فرهادی اعلام کرد که در اعتراض به امر در اسکار هشتادونهم شرکت نخواهد کرد. این فیلم در جشنواره کن جایزه بهترین فیلمنامه و بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد.


منبع: irankhabar.ir

نکاتی ساده برای بهتر شدن طعم قهوه

به گزارش ایران خبر، نخستین و البته بدیهی‌ترین مساله ای که باید در مورد قهوه رعایت نمود، اطمینان از تازه بودن دانه‌های آن است. هر چه دانه قهوه تازه‌تر باشد، نوشیدنی آن عطر غنی‌تر و طعم بهتری خواهد  داشت. اما پس‌ازآن، آب سرد نیز نقش بسیار مهمی در این امر ایفا می‌نماید. به یاد داشته باشید که آب گرم یا حتی ولرم موجب می‌شود تا قهوه شما طعم ماندگی به خود بگیرد.
 
همچنین، هنگام دم نمودن قهوه نیز دمای آن باید بین ۹۰ تا یک‌صد درجه سانتی گراد باشد تا بهترین طعمی که می‌توانید انتظار داشته باشید را از آن بگیرید.
 
اگر آب قهوه هنگام دم کشیدن داغ‌تر از درجه یادشده بود، نوشیدنی شما طعم جوشیده و بدی به خود خواهد گرفت.
 
بو دادن دانه قهوه نیز در طعم آن تاثیر بسزایی دارد. درست است که این دانه‌ها باید به‌اندازه بوداده شوند که رنگشان قهوه‌ای شود، اما اگر در این کار زیاده‌روی نمایید، دانه‌ها سیاه شده و بوی سوختگی به خود می‌گیرند. درنتیجه، قهوه‌ای که با آن تهیه می‌شود، تلخی ناخوشایندی خواهد داشت.
 
کثیف بودن ظروفی که در آن‌ها قهوه را دم می‌کنید نیز در عطروطعمش تاثیر می‌گذارند. به‌طور مثال اگر فرنچ پرس مورداستفاده‌تان را تمیز نشسته و فقط آب‌گرفته باشید، بوی قهوه مانده در آن باقی‌مانده و موجب خراب شدن مزه نوشیدنی جدید می‌شود.


منبع: irankhabar.ir

جاهای دیدنی و توریستی شهر ترومسو نروژ

ترومسو (به نروژی: Tromsø) یا ترومسا (به فنلاندی: Tromssa)، شهری در شهرستان ترومس در نروژ شمالی است. این شهر هجدهمین شهر بزرگ نروژ ازنظر مساحت و هفتمین شهر این کشور ازنظر جمعیت است.ترومسو در قرن سیزدهم توسعه یافته و یکی از مکان‌های ماهیگیری مهم و نیز موقعیتی محبوب برای دیدن شفق شمالی معروف نروژ محسوب می‌شود. موقعیت شمالی ترومسو و بندر طبیعی آن به افراد اطمینان می‌دهد که این شهر برای فعالیت‌های مختلف اهمیت زیادی دارد. بیشتر قایق‌ها و کشتی‌های کروز در این ناحیه رفت و آمد می‌کنند.

موزه دانشگاه ترومسو:

موزه دانشگاه ترومسو یک مکان عالی برای آغاز تور مسافرتی شماست و می‌تواند جذابیت زیادی برای شما داشته باشد. در کنار حقایق جذاب و شگفت انگیز، تمرکز بر روی مردم محلی منطقه و کاشف معروف یوهان آدریان جاکوبسن، این موزه همچنین جاذبه توریستی برتر نروژ یعنی شفق شمالی را به خوبی به تصویر می‌کشد.

باغ گیاهی ترومسو:

باغ گیاهی ترومسو و مجموعه بی نظیر آن یکی از مواردی است که باید در لیست بازدید مسافران قرار گیرد. علی رغم برفی که در این منطقه وجود دارد ، فصل شکوفه دادن گل‌ها از اوایل ماه مه آغاز می‌شود و به افرادی که از این ناحیه بازدید می‌کنند گل‌های زیبای زرد و صورتی را هدیه می‌دهد. تا زمانی که زمستان در این ناحیه آغاز می‌شود شکوفه دادن گل‌ها ادامه خواهد داشت.

کلیسای Elverhøy:

در غرب شهر ترومسو کلیسای زیبایی قرار دارد که با نام کلیسای Elverhøy شناخته شده و مشهور است. این کلیسا در سال ۱۸۰۳ ساخته شده است. این ساختار چوبی قرمز رنگ در ابتدا در موقعیت کلیسای جامع شهر واقع شده بود اما در سال ۱۸۶۱ به مکان دیگری منتقل شد و دوباره ۱۰۰ سال دیگر به موقعیت فعلی خود در ترومسو برگردانده شد. ویژگی های داخلی قابل توجه شامل محراب و Madonna قرون وسطی حک شده بر روی چوب است.

Arctic Cathedral:

قبل از پل ترومسو در سرزمین اصلی یک کلیسای زیبا قرار دارد که با عنوان Arctic Cathedral شناخته شده است. این نمونه برجسته از معماری مدرن جسورانه در سرتاسر نروژ رایج است و توسط فردی به نام Jan Inge Hovig در سال ۱۹۶۵ طراحی شده است.

کلیسای جامع ترومسو:

کلیسای جامع ترومسو در جنوب غربی اسکله اصلی در مرکز شهرستان واقع شده و در سال ۱۸۶۱ ساخته شده است. محراب چوبی کلیسا،کپی دیدنی و جذاب از رستاخیز آدولف Tidemand است. دیگر ویژگی‌های مهم این کلیسا شامل پنجره‌های بزرگ شیشه ای رنگی در مقابل کلیساست که توسط فردی به نام Gustav Vigeland طراحی شده و در سال ۱۹۶۰ نصب شده است.

مرکز علوم شمال نروژ:

مرکز علوم شمال نروژ به بازدید کنندگان اجازه می‌دهد نگاه نزدیک و هیجان انگیزی به شفق شمالی نروژ داشته باشند. علاوه بر این، مرکز علوم شمال نروژ به بازدید کنندگان اجازه می‌دهد پدیده‌های منطقه‌ای را مورد کاوش قرار دهند.

Polaria:

زمانی که به ترومسو سفر می‌کنید نباید بازدید از Polaria را از دست بدهید. این موزه زیبا و منحصر به فرد به هر چیزی که مربوط به قطب شمال باشد اختصاص داده شده است.این موزه تنها چند دقیقه از مرکز ترومسو فاصله دارد و می‌تواند زیبایی‌های بی نظیری در اختیار بازدید کنندگان قرار دهد. نمایشگاه‌های مبتنی بر دانش و سینمای پانورامایی که حیات وحش قطب شمال را به تصویر می‌کشد می‌تواند برای افراد جذاب باشد.

کوه Fløya:

ترومسو تعداد قابل توجهی کوه دارد. در میان این کوه‌ها کوهی به نام Fløya وجود دارد که از بالای آن می‌توانید دید خوبی به شهر داشته باشید. سایر مواردی که در اطراف وجود دارد دسترسی دشواری دارند اما بعد از بازدید از این موارد به این نتیجه خواهید رسید که ارزش این کار را داشته است. برای اینکه از زیبایی‌های این منطقه لذت ببرید سری به Lyngen Alps، کوه Tromsdaltind در ترومسو و کوه Istindan در باردو بزنید.

فستیوال چراغ‌های شمالی:

فستیوال چراغ‌های شمالی که در سال ۱۹۸۸ بنیان گذاری شده است سالانه در اواخر ژانویه و اوایل فوریه برگزار می‌شود. این فستیوال افراد زیادی را از سرتاسر جهان به خود جذب می‌کند.

Skansen:

Skansen قدیمی ترین خانه در ترومسوست. پایه‌های این بنا که حتی قدیمی تر از این ساختمان زیبا و خانه‌های کوچک‌تر اطراف آن است، باقی مانده ای از قرون وسطی محسوب می‌شود و قدمت آن به قرن سیزدهم بر می‌گردد.

Hella:

در بیست مایلی جنوب ترومسو در سمت شرقی جزیره Kvaløy روستایی با نام Hella قرار دارد که در آن موزه روبازی وجود دارد. زمانی که به این منطقه سفر می‌کنید بهتر است سری به ابشار Kvinnafossen بزنید که بین Leikanger و Hellaواقع شده است. این ابشار در طول بهار جذابیت خاصی خواهد داشت.
The post جاهای دیدنی و توریستی شهر ترومسو نروژ appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

ماجرای دوستی دو سیاستمدار سرشناس با شاه

به گزارش ایران خبر،نویسنده کتاب مذکور روایت می‌کند پس از سقوط شاه جمهوریخواهان و دموکرات‌ها انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه رفته‌اند که چه کسی ایران را ازدست داد؟ امریکا هیچ‌گاه در طول تاریخ حیات خود در هیچ نقطه از جهان  نتوانست انقلاب به راه بیندازد. انقلاب‌های جهان به اراده امریکا شکل نمی‌گیرند، اما امریکا کودتاهای موفق و ناموفق فراوانی در کشورهای جهان سازماندهی کرده که ملموس‌‌ترین آنها کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و کودتای ۱۹۷۴ شیلی است.کتاب «نیکسون، کیسینجر و شاه» به دلیل شیوه متفاوت در تاریخ‌نگاری و بازخوانی اسناد محرمانه که اخیراً از بایگانی‌ها خارج شده‌اند و نگرش شخصیت محور نویسنده نسبت به شاه در تحولات ایران و منطقه از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار است. غلامرضا علی بابایی مترجم، نویسنده، فرهنگ‌نگار و پژوهشگر مسائل سیاسی و روابط بین‌‌الملل و عضو گروه واژه گزینی علوم سیاسی و روابط بین‌الملل فرهنگستان زبان و ادب فارسی که ده‌ها عنوان کتاب در حوزه‌های مختلف را در کارنامه‌اش دارد.
آقای علی بابایی، موضوع اصلی این کتاب حول چه محورهایی است؟
این کتاب در یک مقدمه و چهار فصل تحت عناوین زیر به بحث می‌پردازد:
۱-ایالات متحده و ایران در جنگ سرد.
۲-دکترین (آیین سیاسی) نیکسون در خلیج فارس.
۳-جنگ پنهان ایران و عراق (سیا و کردهای رها شده توسط شاه).
۴-یک فورد و نه یک نیکسون:‌ ایالات متحده و رؤیاهای هسته‌ای شاه.
نویسنده همچنین روابط دو کشور را تا آستانه ۲۰۱۵ میلادی در بوته نقد و بررسی می‌گذارد.
اساس نقش منطقه‌ای رژیم شاه بر طبق دکترین نیکسون چه بود؟
ایران از بسیاری جهات یک انتخاب در حد کمال مطلوب برای دکترین نیکسون محسوب می‌شد. رژیم پهلوی با داشتن احساس «مسئولیت منطقه‌ای» روابط صمیمانه‌ای با آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی داشت و پیوندهای مهمی با عربستان سعودی و شیوخ خلیج‌فارس برقرار کرد. پس از خروج انگلستان از منطقه خلیج‌فارس، چهار برابر شدن بهای نفت (اکتبر ۱۹۷۳) به تحقق رؤیاهای رژیم پهلوی کمک کرد.
در این راستا رژیم یاد شده نقشی را برعهده گرفت که بر طبق آیین سیاسی نیکسون عبارت بود از:
۱-برهم زدن تعادل نظامی به زیان فشارهای ناسیونالیستی رادیکال در منطقه خلیج فارس.
۲-سرکوب شورش ظفار (۷۵-۱۹۷۳).
۳-شرکت در عملیات نظامی بلوچستان پاکستان.
۴-کمک به رژیم زیادباره در سومالی برای جنگ با اتیوپی.
ماهیت روابط دو کشور در دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی با دهه ۱۹۷۰  چه بود؟
در نخستین روزهای شروع جنگ سرد بود که محمدرضا شاه و دولتمردانش درصدد برآمدند تا پای امریکای بی‌میل و رغبت را به ایران باز کنند و موازنه‌ای را بین شوروی و انگلیس برقرار کنند.ایران عصر پهلوی در جریان کودتای انگلیسی –امریکایی ۲۸مرداد به صورت دولت فرودست و متکی امریکا درآمد. در جریان این کودتا محمد مصدق نخست‌وزیر ملی را سرنگون کرد. کودتا از شاه یک دیکتاتور ساخت. این روابط فرودستی در دوران جنگ سرد را دولت آیزنهاور  بنیان نهاد و در دولت‌های کندی و جانسون در دهه ۱۹۶۰ ادامه پیدا کرد. این دینامیسم روابط امریکا و ایران بشدت متفاوت با مشارکتی بود که شاه به همراه نیکسون و کیسینجر در دهه ۱۹۷۰ بنا نهاد.
در این دهه ایران از یک دولت فرودست به شریک ایالات متحده در چارچوب آیین سیاسی نیکسون تبدیل می‌شود. شاه مرتب لابی می‌کرد تا امریکا سیاست دوستون (ایران و عربستان) را رها کرده و فقط به ایران متکی باشد. نیکسون در وجود شاه دولتمردی درونگرا و ضد کمونیست می‌دید که در راهبرد کلان جغرافیایی سیاسی وی و نیز نفرت از روشنفکران لیبرال سهیم است.
سفر نیکسون و کیسینجر به تهران (در خرداد ۱۳۵۱) چه هدفی را دنبال می‌کرد؟
سیاست ایالات متحده در قبال برتری منطقه‌ای ایران در پرتو دکترین نیکسون که در سند شماره ۹۲ فرمول‌بندی شد، در جنوب آسیا در بوته آزمایش قرار گرفت و در سفر خرداد ۱۳۵۱ به تهران به تصویب رسید. نیکسون پس از دیدار از اتحاد شوروی پس از نزدیک به ۱۳ سال که از دیدار ژنرال آیزنهاور، سی و چهارمین رئیس جمهوری امریکا در آذر ۱۳۳۸ می‌گذشت وارد تهران شد.در این سفر شاه به نیکسون گفت: از من حمایت کن. افزون بر تعهدات امریکا در جنگ پنهانی سیا با کردهای عراق وی به شاه اطمینان داد که جت شکاری بمب افکن فانتوم (اف-۴)، شکاری‌های رهگیر فوق مدرن تامکت-(اف-۱۴)، شکاری‌های عقاب (اف-۱۵) و بمب‌های هدایت شونده لیزری را در اختیارش قرار دهد. هر چه را که می‌خواهد بجز جنگ افزارهای هسته‌ای بردارد. فردای آن روز شاه به علم وزیر دربارش گفت: هر چه را از نیکسون خواستم به من داد.
مشارکت نیکسون –کیسینجر- پهلوی در چارچوب آیین سیاسی نیکسون چه نتایجی داشت؟
این مشارکت نشان از بازگشت به استراتژی نامتعادل داشت که امریکا در چارچوب آن می‌دانست در کجا و چه زمانی با خصم خود، اتحاد شوروی، دست و پنجه نرم کند.
به اعتراف کیسینجر، جهان به صورت صحنه استراتژیک یگانه‌ای درآمده بود که کوچک‌ترین منازعه محلی نیز نتایج بین‌المللی دور و درازی در برداشت. نیکسون و کیسینجر در خلیج فارس این دشواری را با کمک ایران حل و فصل کردند. اتحاد شوروی دست به یورش‌های چندانی در منطقه خلیج فارس نزد، رژیم بعث عراق مرعوب شد و ایران به توافق الجزایر (۱۹۷۵) رسید و رادیکال‌های عرب نتوانستند رژیم‌های محافظه‌کار عرب خلیج فارس را سرنگون سازند. رقابت منطقه‌ای بین‌ ایران و عراق نیز به یک جنگ تمام عیار نینجامید.
هدف از عملیات پنهان سیا و رژیم شاه در کردستان عراق چه بود؟
پس از آنکه شاه از امریکا درخواست کرد که وی را در جنگ پنهانی ایران در کردستان عراق حمایت کند، ‌نیکسون بلافاصله موافقت کرد. شاه از ایالات متحده استفاد کرد تا با واداشتن پیشمرگه‌ها و بارزانی در جنگ، ارتش بعث عراق را فلج و تهدید عراق در استان نفتخیز خوزستان را خنثی کند و کشتیرانی خود را در اروند رود برقرار سازد که در آن توفیق پیدا کرد.
اختلافات ملامصطفی بارزانی رهبر کردهای عراق با شاه بر سر چه بود؟
بارزانی از خطر نزدیکی به شاه آگاه بود. به وی اعتماد نداشت ولی به صدام حسین و رژیم بعث نزدیک شد و به آنها اعتماد کرد. بارزانی به طور غیررسمی گفته بود: من به شاه اعتماد ندارم، من به امریکا اعتماد دارم. امریکا قدرت خیلی بزرگی است و به ما کردها خیانت نمی‌کند. اشتباه بارزانی در این بود که دینامیسم روابط امریکا و ایران را درک نمی‌کرد و تصور می‌کرد که شاه باید حتماً چراغ سبز امریکا را در قضیه رها کردن کردها داشته باشد. بارزانی خیال می‌کرد که هیچ کس در خاورمیانه بدون اجازه امریکا آب هم نمی‌خورد. وی اهرم نیکسون-کیسینجر علیه شاه را بیش از حد قوی فرض کرده بود. شاه بخوبی از تاکتیک‌های آشکار و پنهان بارزانی در روابط با رژیم بعث عراق آگاه بود و همه راه‌های فرار پیش روی وی را بسته بود.
چرا رژیم بعث عراق در دهه ۱۹۷۰ تهدیدی برای خلیج فارس به شمار می‌رفت؟
نیکسون و کیسینجر با وجود همه توصیه‌های راهبرد پردازان انگلیسی از سوی شاه متقاعد شدند که رژیم عراق تهدیدی برای امنیت منطقه‌ است. این رژیم معرف تهدید شوروی بود. امریکا که گرفتار جنگ ویتنام بود فرصتی برای پرداختن به پیچیدگی‌های سیاسی عراق نداشت. اسناد محرمانه نشان می‌داد که بزرگ‌ترین خطر از منازعه بالقوه منطقه‌ای، بین ایران و عراق سرچشمه می‌گرفت و نه از جانب شوروی. ولی نیکسون و کیسینجر از نظر شاه به خلیج فارس می‌نگریستند. گرچه برخی از تجزیه و تحلیل‌های شاه از منفعت طلبی‌هایی سرچشمه می‌گرفت که در راستای منطقی جلوه دادن سیاست موجود بود.
تصویر شاه در اواخر دهه ۱۹۷۰ در امریکا چگونه بود؟
به عقیده نویسنده تصویر عمومی شاه در ایالات متحده تا حد دیکتاتوری مبتلا به جنون خود بزرگ‌ بینی تنزل پیدا کرده بود. او کسی بود که درآمدهای نفتی‌اش را به خرید جنگ‌افزار اختصاص می‌داد. سیمای شاه در رسانه‌های جمعی به مراتب پیچیده‌تر از کاریکاتورهایی بود که منتقدانش از وی ترسیم می‌کردند. او بدون شک از گنج باد آورده نفت سرمست شده بود. اقتصاد دچار اسراف کاری شده و در صحنه سیاسی نیز حزب رستاخیز جولان می‌داد. هیچ چیز قدرت شاه را در داخل کشور محدود نمی‌کرد. شاه در ازای حمایت از منافع امریکا در ایران و منطقه خلیج‌فارس از حمایت‌های سیاسی و اقتصادی رژیمش توسط امریکا برخوردار بود./ روزنامه ایران

 








 
 




 





یژه نامه | آرشیو


منبع: irankhabar.ir

زن کرجی وقتی سرطان گرفت، خانواده اش را کشت!

به گزارش ایران خبر، «دو ماه بود که متوجه شده بودم به بیماری سرطان مبتلا شده‌ام. دیر یا زود جان خود را ازدست می‌دادم. می‌ترسیدم این راز برملا شود. نمی‌خواستم بعد از مرگم، فرزندانم عذاب بکشند، آنها را کشتم. می‌خواستم به زندگی خودم نیز پایان دهم که نشد.»این بخشی از اعترافات زنی است که سه عضو خانواده‌اش را در کرج به قتل رسانده است…..
 
پیش از ظهر یکشنبه زنی سراسیمه مقابل مجتمع مسکونی در یکی از محله‌های شهر ماهدشت رفت و زنگ آپارتمان‌های این مجتمع را به صدا در آورد. هر زنگی را که می‌زد، از صاحبخانه می‌پرسید شما کمک خواسته‌اید و با خانه‌ام تماس گرفته اید که هیچ‌کدام پاسخ درستی نمی‌دادند. زنگ آخرین واحد آپارتمان ر ا که به صدا در آورد، هیچ‌کس پاسخگو نبود. نگران زنی بود که با او تماس گرفته و برای کمک نشانی این مجتمع را داده بود. نمی‌دانست باید چکار کند. دوباره زنگ آپارتمان یکی از همسایه‌ها را به صدا در آورد. مردی پاسخش را داد.
به مرد صاحبخانه گفت: ساعاتی پیش زنی با خانه‌ام تماس گرفت و در حالی که صدای ناله‌هایش شنیده می‌شد، از من درخواست کمک کرد و نشانی همین خانه را داد و بی‌آن‌که نامش را بگوید، تلفن قطع شد. بعد هر چه به تلفن او زنگ زدم، کسی پاسخگو نبود. نگران شده و توانستم این خانه را پیدا کنم و به اینجا بیایم. گمان می‌کنم آن زن در این خانه است و نیاز به کمک دارد. مرد همسایه با شنیدن این حرف‌ها، در را روی این زن گشود و همراه وی ابتدا به خانه مادرش رفت و احتمال داد شاید او دچار حادثه شده که معلوم شد مادرش در سلامت به سر می‌برد.
 
 
صدای ناله خبر از جنایت خانوادگی می‌داد

در ادامه به سراغ همسایه‌ها رفت تا ماجرا را جویا شود که متوجه شد صدای ناله‌های خفیف از خانه طبقه سوم می‌آید. او و زن غریبه هر چه در زدند، کسی در را باز نکرد. آنها به ماجرا مشکوک شده و از پلیس کمک خواستند. ماموران کلانتری زمانی که در محل حاضر شدند، چند بار در آپارتمان را به صدا در آوردند اما خبری از ساکنان خانه نبود. ماموران بناچار در را شکستند و وارد آپارتمان شدند و دیدند زن میانسال صاحبخانه براثر ضربه چاقو که به گردنش خورده، زخمی و غرق در خون دریکی از اتاق‌ها افتاده است. آنها در دیگر اتاق‌های خانه با جسد پدر ۶۰ ساله خانواده، دختر ۲۲ ساله و پسر ۳۰ ساله روبه‌رو شدند که براثر اصابت ضربه‌های مرگبار چاقو از پای در آمده بودند.

تحقیقات برای رازگشایی از قتل

با کشف اجساد سه عضو این خانواده، موضوع به حاجی رضا شاکرمی، دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان البرز گزارش شد. با هماهنگی قضایی، قاضی ابراهیم مرادی کشیک قتل دادسرای جنایی کرج همراه تیمی از کار آگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی استان البرز و نیز ماموران بررسی صحنه جرم در آنجا حاضر شدند. بررسی‌‌های اولیه بازپرس جنایی و تیم تحقیق نشان می‌داد سه عضو خانواده ساعاتی از مرگشان می‌گذرد. هیچ وسیله‌ای از خانه سرقت نشده و احتمال این‌که آنها قربانی سرقت شده باشند، رد شد.

نجات عامل جنایت از مرگ

در این مرحله ماموران به زن میانسال زخمی که مادر خانواده بود، مشکوک شدند. او با هماهنگی قضایی به بیمارستان شریعتی منتقل شد. این زن با تلاش پزشکان از مرگ نجات یافت و زنده ماند.
این زن پس از به هوش آمدن در بیمارستان، در تحقیقات اظهارات ضد و نقیضی را عنوان و ادعا کرد نمی‌داند شوهر و دو فرزندش را چه کسی به قتل رسانده و به جان خودش هم سوءقصد کرده است. زن میانسال زمانی که متوجه شد در مظان اتهام قراردارد، سکوت خود را شکست و راز قتل عام خانوادگی را برملا کرد.

اعتراف تکان‌دهنده زن میانسال

متهم زن به افسر تحقیق گفت: من و خانواده‌ام زندگی خوبی داشتیم و مشکلی با هم نداشتیم. همه مشکلات از دو ماه پیش شروع شد؛ زمانی که حالم بد شد و به مرکز درمانی رفتم. چند آزمایش دادم و وقتی پاسخ آزمایش‌ها را گرفتم، متوجه شدم به سرطان مبتلا شده‌ام و این بیماری آن‌قدر در وجودم ریشه دوانده که بزودی می‌میرم. همین ماجرا شوک بزرگی برایم شد. نمی‌توانستم چطور ماجرای بیماری‌ام را به خانواده‌ام بگویم.
وی افزود: می‌ترسیدم بعد از مرگ سرنوشت تلخ و سختی برای آنها رقم بخورد. بنابراین تصمیم گرفتم راز بیماری‌ام را از آنها پنهان کنم. از همان روز تصمیم گرفتم من که قرار است بمیرم، آنها را هم بکشم تا از مرگ من دچار ناراحتی و مشکل نشوند. به همین سبب نقشه قتل اعضای خانواده‌ام را طراحی کردم.

متهم به قتل ادامه داد: در این مدت چندبار از داروخانه به عناوین مختلف داروی بی‌هوشی خریدم. سپس تصمیم گرفتم ابتدا با همین قرص‌ها اعضای خانواده‌ام را مسموم کرده و بعد بکشم. برای این که آنها به من شک نکنند و ماجرا لو نرود، شامگاه شنبه همه قرص‌ها را داخل آب و داروی گیاهی حل کردم. بعد آن را به سه عضو خانواده ام دادم که نوشیدند.

وی افزود: آن شب دختر و پسرم پس از خوردن داروی گیاهی بی‌هوش شدند. اما نیمه‌های شب متوجه شدم شوهرم هنوز بی‌هوش نشده است. گمان کردم با این روش آنها نمرده و فقط بی هوش شده‌‌اند. بنابراین صبح که شد، با ضربه‌های چاقوی آشپزخانه، آنها را یکی پس از دیگری به قتل رساندم. سپس ضربه‌ای هم به خودم زدم. متهم زن گفت: هر سه نفرشان مرده بودند که به خود آمدم و پشیمان شدم. به سمت تلفن رفتم و شماره‌ای را گرفتم. گریه می‌کردم وکمک خواستم. اما حرفی نزدم و گوشی را قطع کردم. بعد هم ضربه دیگری به گردنم زدم که بمیرم. اما ماموران بموقع آمدند و من با انتقال به مرکز درمانی، زنده ماندم. ای‌کاش من هم می‌مردم. بدون آنها زندگی برایم بی‌ارزش است. خیلی از مرگ آنها پشیمانم.

با توجه به اظهارات تکان‌دهنده متهم زن، برای او قرار قانونی صادر شد. پس از هماهنگی قضایی قرار شد او برای سنجش سلامت روانی‌اش به پزشکی قانونی معرفی و همچنین مشخص شود انگیزه‌اش برای قتل صحت دارد یا نه؟
 


منبع: irankhabar.ir

سیتروئن فرانسه در مقابله با مواضع ترامپ نسبت به ایران

به گزارش ایران خبر،  ژان کریستف کمار، مدیر منطقه خاورمیانه گروه پژوسیتروئن روز دوشنبه در یک کنفرانس مطبوعاتی اظهار کرد: برند پژو قرار است تولید با شرکت ایران خودرو را آغاز کند در حالی که گروه پژوسیتروئن آماده سرمایه‌گذاری بیش از ۱۰۰ میلیون یورو (۱۰۶ میلیون دلار) در یک کارخانه جدید سیتروئن با شرکت سایپا است.پژو سال میلادی گذشته پس از اجرای توافق هسته‌ای که به تحریم‌های بین‌المللی علیه تهران پایان داد، به ایران بازگشت و با ۳۲ درصد سهم بازار جایگاه خود به عنوان پرفروش‌ترین برند خودروی ایران را پس گرفت.این خودروساز یک توافق تولید پژو به ارزش ۴۰۰ میلیون یورو (۴۲۴ میلیون دلار) در ژوئن گذشته و چهار ماه قبل یک توافق به ارزش ۳۰۰ میلیون یورو برای سیتروئن امضا کرد.کمار که برای حضور در یک کنفرانس خودرو در تهران حضور داشت، اظهار کرد: تجدید فشار از سوی واشنگتن احتمالا برتری گروه پژوسیتروئن را افزایش خواهد داد، زیرا رقیبان این شرکت از ورود مجدد به ایران عقب‌نشینی کرده اند.وی گفت: این فرصتی است که تسریع خواهد شد و برای شرکت‌های آمریکایی فعالیت در ایران دشوارتر خواهد شد. ما در بازار ایران برتری داشته‌ایم و قصد داریم آن را حفظ کنیم.پس از گذشت دو هفته از مراسم تحلیف دونالد ترامپ، وی با تحریم‌های جدید به آزمایش موشکی ایران واکنش نشان داد و هشدار داد که تهران با آتش‌ بازی می‌کند.جنرال موتورز و سایر برندهای آمریکایی آخرین‌بار پیش از انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹ در ایران حضور داشتند. سایر خودروسازان غربی و ژاپنی که تحت تحریم‌های اخیر از ایران فاصله گرفتند، اکنون به پتانسیل آن چشم دوختند.موسسه تحقیقاتی IHS انتظار دارد بازار خودروی ایران امسال هشت درصد رشد کرده و به ۱.۳۵ میلیون خودرو و تا سال ۲۰۲۴ به ۱.۸ میلیون خودرو افزایش پیدا کند.برندهای آلمانی ممکن است با احتیاط عمل کنند، زیرا فولکس واگن، دایملر و بی ام و برخلاف رقیبان فرانسوی خود، فروش و تولید گسترده‌ای در آمریکا دارند.دایملر و اسکانیا که برند گروه فولکس واگن است، قراردادهایی را در زمینه‌ کامیون و اتوبوس با ایران داشته‌اند، اما برای تعهد به منظور سرمایه‌گذاری جدید در تولید ایرانی به آهستگی عمل کرده‌اند.با این همه منصور معظمی، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت ایران، در کنفرانس تهران اظهار کرد: فولکس واگن ممکن است توافق تولید با یک شرکت ایرانی را به زودی نهایی کند، اما فولکس واگن در تماس رویترز در این زمینه اظهارنظر نکرد.بر اساس گزارش رویترز، رنو که رقیب فرانسوی بزرگ‌تر گروه پژوسیتروئن است هم تولید و عرضه مدل‌های جدید با شریکان ایرانی خود را افزایش داده و ممکن است با خودروهای ارزان‌قیمت خود تا سال ۲۰۱۹ از فروش پژو پیشی‌ بگیرد./ایسنا


منبع: irankhabar.ir

"رجل سیاسی" در دست بررسی شورای نگهبان

سخنگوی شورای نگهبان اعلام کرد، نظرات کارشناسی در خصوص تعیین معیارها برای تشخیص رجل سیاسی مذهبی و نیز مدیر و مدبر بودن داوطلبان این هفته مورد بررسی قرار خواهد گرفت.به گزارش ایران خبر، عباسعلی کدخدایی از بررسی طرح اصلاح موادی از قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران در جلسه این هفته شورای نگهبان خبر داد.وی با اشاره به این که چهار مصوبه مجلس در دستور اول جلسه چهارشنبه این هفته قرار دارد، در کانال تلگرامی خود نوشت:«باسمه تعالیدستور جلسه این هفته  شورای نگهبانبا توجه به مصوبات ارسالی تعداد چهار مصوبه مجلس در دستور اول جلسه چهارشنبه این هفته قرار دارد و همچنین نظرات کارشناسی در خصوص تعیین معیارها برای تشخیص  رجل سیاسی مذهبی و نیز مدیر و مدبر بودن داوطلبان مورد بررسی قرار خواهد گرفت.الف) مصوبات مجلس شورای اسلامی۱_ لایحه احکام دائمی برنامه‌های توسعه کشور. (اعاده شده از شورای نگهبان)۲_ طرح استفساریه تبصره (۴) ماده (۵۲) قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی. (اعاده شده از شورای نگهبان)۳_ لایحه تصویب احکام و مصوبات بیست و پنجمین کنگره اتحادیه جهانی پست (منعقد شده در دوحه – ۲۰۱۲ میلادی برابر با ۱۳۹۱هجری شمسی). (اعاده شده از شورای نگهبان)۴_ طرح اصلاح موادی از قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران.ب) سیاست‌های کلی انتخابات_ بررسی طرح پیشنهادی در مورد بندهای سیاست‌های کلی انتخابات.ج) مصوبات هیأت وزیران_ اصلاحیه اساسنامه شرکت‌های آب منطقه‌ای همدان،‌ لرستان، ایلام، مرکزی، خراسان شمالی، اردبیل، کهگیلویه و بویراحمد، گلستان، بوشهر، سمنان، قم، چهارمحال و بختیاری، زنجان، کردستان، قزوین و خراسان جنوبی.»


منبع: irankhabar.ir