یک ویروس نفوذی جدید در سیستم‌عامل اندروید به شکل فایل فلش

طراحان تازه ترین ویروس آلوده‌کننده گوشی‌های اندرویدی آن را در قالب فایل به‌روزرسان برنامه فلش به کاربران ارائه داده و برای فریب آنها تلاش می‌کنند.به گزارش ایتنا از فارس، اگر عادت دارید به طور مرتب فایل‌های به‌روزرسان برنامه چندرسانه‌ای فلاش را بر روی گوشی‌های خود بارگذاری کنید، از این پس باید با دقت بیشتری این کار را انجام دهید. در روزهای اخیر ویروس خطرناکی در قالب چنین فایلی از طریق شبکه‌های اجتماعی و وب‌سایت‌های آلوده در حال انتشار است.به همین منظور لینکی برای کاربران ارسال شده و از آنها خواسته می‌شود تا برای به‌روزکردن برنامه فلش از طریق نصب یک پلاگین در مرورگر اینترنتی خود به صفحه خاصی مراجعه کنند. اما در عمل فایل مخربی به نام Android/TrojanDownloader.Agent.Jl بر روی گوشی کاربران نصب می‌شود.این بدافزار بعد از نصب، پیام جعلی را در مورد غیرفعال شدن حالت کاهش مصرف باتری در صورت نزدیک شدن به اتمام شارژ به نمایش درمی‌آورد و از کاربر می‌خواهد این قابلیت را در بخش تنظیمات فعال کند. اما در صورتی که کاربر به صفحه جعلی که توسط این ویروس نمایش داده، مراجعه کرده و گزینه فعال‌سازی را انتخاب کند، در عمل دسترسی آن به بخش اعظم محتوای ذخیره شده بر روی تلفن همراه را ممکن کرده است.ویروس یاد شده سپس با اتصال به یک سرور، داده‌های سرقت شده را برای آن ارسال کرده و بدافزارهای بیشتری را برای جاسوسی و نمایش تبلیغات ناخواسته بر روی گوشی به آن ارسال می‌کند. این ویروس به راحتی قابل پاکسازی از روی گوشی نیست و برای این کار باید از نرم‌افزارهای امنیتی پیشرفته استفاده کرد.


منبع: itna.ir

دستگیری مردتحصیلکرده که سه تن از اعضای خانواده اش را با تبر کشت

به گزارش ایران خبر، سرپرست انتظامی کلاله گفت : ماموران انتظامی در ساعات اولیه بامداد امروز یکم اسفند قاتل را که در خانه یکی از بستگانش در روستای تمرقره قوزی کلاله پنهان شده بود دستگیر کردند.
سیدخلیل هاشمی افزود : علت قتل در حال پیگیری است
عصر دیروز این فرد پدر خود را با تبر به قتل رسانده و مادر و خواهر زاده خردسالش را خفه کرده بود
قاتل اهل روستای آقیاجی در ۲۰ کیلومتری کلاله است


منبع: irankhabar.ir

کاهش مصرف کالری روند پیری را کُند می کند

کاهش مصرف کالری می تواند روند فرآیند پیری را در سطح سلولی کاهش دهد.به گزارش ایران خبر، تحقیقات نشان می دهد زمانیکه ریبوزوم ها، سازندگان پروتئین سلول، کُند می شوند فرآیند پیری هم کُند می شود. کاهش سرعت موجب کاهش تولید می شود اما به ریبوزوم ها یک فرصت اضافی می دهد تا خودشان را ترمیم نمایند.جان پرایس، استاد دانشگاه بیریگام در یوتا آمریکا، در این باره می گوید: «ریبوزوم ها یک مکانیسم پیچیده ای دارند و به طور متناوب نیاز به تعویض و ترمیم بخش های خود دارند.»محققان در این مطالعه دو گروه از موش ها را مورد بررسی قرار دادند. یک گروه دسترسی نامحدود به غذا داشتند در حالیکه گروه دیگر محدود به مصرف ۳۵ درصد کالری کمتر بودند، اگرچه تمام مواد مغذی ضروری زنده ماندن را دریافت می کردند.محققان دریافتند، محدود کردن مصرف کالری موجب افزایش طول عمر می شود.به گفته پرایس، «محدودیت در کالری مصرفی موجب ایجاد تغییرات بیوشیمیایی واقعی می شود که روند پیری را کُند می سازد.»وی در ادامه افزود: «موش های دارای محدودیت در مصرف کالری، پرانرژی تر بوده و کمتر مبتلا به بیماری می شدند. همچنین از آنجائیکه بهتر اعضای بدن شان حفظ می شد با افزایش سن جوان تر هم ماندند.»با این حال محققان تاکید می کنند که این آزمایش هنوز بر روی انسان ها انجام نشده و نتایج آن در مورد انسان ها مشخص نیست.


منبع: irankhabar.ir

درآمد میلیونی پشت چراغ قرمز

به گزارش ایران خبر،بخواهید و نخواهید آنها را سرچهاراه‌های تهران می‌بینید. پسر و دختر و زن و مرد هر کدام چیزی به دست گرفته‌اند و لابه لای ماشین‌هایی که پشت چراغ و ترافیک گرفتار شده‌اند می‌چرخند.

اینجا تقاطع خیابان ستارخان و میدان توحید است. در هر ساعت از شبانه روز که از میدان توحید بگذرید با دستفروش های مختلفی روبه رو می‌شوید،دستفروش هایی که حالا شکل کارشان عوض شده است.آنها بر خلاف گذشته دست‌شان را جلو دیگران دراز نمی‌کنند در عوض شاخه گل «نرگس »و دستمال کاغذی می‌فروشند. کوچک ترها اما شیشه‌های ماشین را دستمال می‌کشند و با التماس از راننده‌ها پول می‌خواهند.

از کارشان راضی اند،درآمدشان میلیونی است. «کبری» ٣ دختر و پسر ریزه میزه دارد.تنها استراحت‌شان زمانی است که چراغ سبز می‌شود. قسمت شمالی میدان توحید که هیچ شباهتی به میدان ندارد، چادرش را زیر چانه‌اش گره زده و بچه ۵-۶ ماهه‌ای را در آغوش گرفته دستمال کاغذی می‌فروشد. به شیشه ماشین‌ها می‌زند و در هر ٢ دقیقه‌ای که چراغ قرمز می‌شود ۵-۴ تایی دستمال می‌فروشد. به زور حاضر به حرف زدن می‌شود. لهجه شمالی دارد. سرمای زمستان و هوای کثیف پایتخت صورتش را دودزده و سرخ کرده. تند تند حرف می‌زند و هر از گاهی بینی‌اش را بالا می‌کشد. می‌گوید: «امسال پرتقال‌ها یخ زدند و برای سیر کردن بچه‌ها چاره‌ای جز کار نیست، هنری هم بلد نیستیم جز این کار. درآمدش بد نیست ولی خسته‌کننده است. حواسمان هم باید به مأموران شهرداری باشد.»

در این شلوغی و سر و صدا و بوق‌های ممتد ماشین‌ها بچه کبری و مجید خواب است. می‌پرسم با بچه سخت نیست؟ مجید ریز می‌خندد: نه خانم، عادت کرده ایم، اگر بچه‌ها نباشند که نمی‌شود کاسبی کرد، اصلاً کسی از ما دستمال نمی‌خرد.» شکم زنش را نشان می‌دهد: «تازه یکی دیگه هم تو راهه بزودی به دنیا میاد.»

دو دقیقه تمام می‌شود و کبری می‌رود لای ماشین‌ها. می‌گوید: «برو پایین تر، جاری‌ام با بچه هاش اونجاست. اسمش لیلی است. بقیه سؤالاتو از اون بپرس.»

پرسان پرسان از بچه‌های قد و نیم قدی که دستمال کاغذی و فال می‌فروشند بالاخره لیلی را پیدا می‌کنم،لاغر و جثه ای‌ریز دارد ولی شکمش جلو آمده. امروز و فرداست که فارغ شود. ٢۵ ساله است و ٣ بچه دارد که سر چهارراه دستفروشی می‌کنند.

«خانم کار نیست، باید بچه بزاییم تا کار کنن. اگر کار درست حسابی باشد که مجبور به این کار نمی‌شویم.»
از شوهرش می‌پرسم که کجاست و چه می‌کند؟ اشاره به آن سوی میدان می‌کند و می‌گوید: «با برادرهایش شیشه ماشین‌ها را تمیز می‌کنند.»

ضلع جنوب غربی میدان توحید قلمرو عروس کوچک خانواده؛ سهیلا جاری کوچک کبری است. سر و وضع‌شان نسبت به بقیه بهتر است. «امیر سام» یک ساله را به زور روی کولش به وسط میدان می‌کشد. امیر سام یک ساله با موهای طلایی و بطری ای -که با چای شیرین پر شده است -در دهان در بغل زن جوان فارغ از هیاهوی این دنیا آرام خوابیده است. راننده‌ها با التماس سهیلا شیشه اتومیبیل‌شان را کمی پایین می‌آورند نرگس‌ها را می‌گیرند و پولی کف دست سهیلا می‌گذارند.

متکدیان در چهار نقطه میدان ایستاده‌اند و به گفته خانم جابری مددکار بهزیستی؛ کودک گل فروش سر این تقاطع، هم گل فروش‌ها و هم شبه متکدیانی که دستمال کاغذی می‌فروشند جای کاسبی معینی دارند و کسی حق ندارد وارد قلمرو‌شان شود؛اجازه آمدن دست رئیس است.

آن سوی میدان قلمرو سه تا خواهرشوهرهاست. هر سه سبزه رو با شال‌های مشکی رنگ و رو رفته و دمپایی‌های پاره روی جدول کنار خیابان نشسته‌اند و بلند بلند می‌خندند. رحیمه؛ خواهر ته تغاری خانواده است بدون آنکه سؤالی بین‌مان رد و بدل بشه شروع به حرف زدن می‌کند: «می‌بینی اون خانوم که رفتین پیشش خوشگل بود زن داداش کوچکمه با بچه‌اش دستمال می‌فروشند. برادرم پوکی استخوان دارد کار دیگه‌ای هم بلد نیست. لیلی را هم که دیدی ۶ ماهه باردار است امروز و فرداست که سومی رو هم به دنیا بیاره. من و سه تا خواهرمم این ور میدان کاسبی می‌کنیم. دستمال کاغذی می‌فروشیم.» می‌پرسم: درآمدتان خوب است؟ دنبال کار دیگری هم بوده اید؟ مثلاً اینکه در کارگاه‌های تولیدی مشغول شوید. مهناز خواهر شوهر بزرگ خانواده است. ۲۸ سال دارد اما ظاهرش حداقل دو برابر سنش را نشان می‌دهد. پاسخم را می‌دهد: «ما که حرفی نداریم اگر ماهانه یک و نیم میلیون می‌دهند ما حاضریم بریم تولیدی‌ها کار کنیم وگرنه پونصد ششصد تومن که نشد پول. من خودم بچه معلول دارم خرجش خیلی بالاست.اینجوری بهتره وقتم در اختیار خودمه هر وقت بخوام میرم خونه و به بچه هام سر می‌زنم. ما بچه هامونو سر چهارراه نمیاریم. خودمون کار می‌کنیم که اونا در آسایش باشند. ۱۳ روز عید را هم که تعطیل هستیم همگی میریم شمال خوش می‌گذرونیم.» می‌پرسم اینجا کسی اذیت‌تان نمی‌کند مزاحم  تان نمی‌شوند؟ لیلا خواهر وسطی دستمال کاغذی‌ها را در مشتش جابه‌جا می‌کند، چادرش را جلو می‌کشد و می‌گوید: «خانم همه چیز دست خود ما زن هاست بیخود می‌کنه کسی مزاحم بشه خودمان حسابش را می‌رسیم.»

ساعت ۴ بعد از ظهر است و هر لحظه به اتومبیل‌های داخل میدان توحید اضافه می‌شود ولی هنوز تا ساعت ۱۰ شب که اوج کاسبی‌شان است، زمان زیادی باقی مانده.رحیمه پول‌هایش را گوشه روسری‌اش پیچیده گره روسری را باز می‌کند. از ۱۰ صبح ۶۰ هزار تومان دخل کرده است.

هوا رفته رفته رو به تاریکی می‌رود. صدای بوق ماشین‌ها و آلودگی هوا ترکیب پیچیده‌ای را ایجاد کرده‌اند. دوباره چراغ قرمز می‌شود هر سه خواهر به تکاپو می‌افتند و به سوی اتومبیل‌ها روانه می‌شوند. در ۱۰۵ ثانیه چراغ قرمز، رحیمه و لیلا و مهناز به شیشه خودروها می‌کوبند و هر کدام ۴ تا ۵ دستمال کاغذی می‌فروشند. بعد از کلی صحبت با آدم‌های اینجا از دور مجید را می‌بینم که دست پسرش را گرفته به سمت ما می‌آید. این بارسر درد دلش باز می‌شود: «خانم ازم پرسیدی چرا از شمال آمدم تهران که تکدی گری کنم یا چرا کشاورزی نمی‌کنم؟ براتون توضیح میدم. اونجا کار نیست ما هم که زمین نداریم. یا باید بریم نشاکاری یا پرتقال چینی. هر دو کارها، فصلی اند. امسال هم که برف و سرما امان نداد اما رفتم ۲۰ روز هم کار کردم ولی بازم روز از نو و روزی از نو. اینجا باز می‌تونم شکم زن و بچه‌ام را سیر کنم. ۳۰۰ هزار تومان بابت اجاره اتاق در شوش کرایه می‌دهم. خیالمم راحته زن و بچه‌ام پیش خودم هستند. «می‌پرسم چقدر درآمد داری؟ می‌گوید: خانم گل گران شده. مردم زیاد گل نمی‌خرند. آخر هفته‌ها بازار‌مان خوب است. امروز ساعت ۱۰ صبح اومدم اینجا تا الان ۶۰ هزار تومان سود کردم. صبح ۱۰۰ هزار تومان پول نرگس هام شده بود.»

آدم‌های اینجا حاضر نیستند بروند و جای دیگر مثلاً کار خدماتی کنند. می‌گویند صرف ندارد برای حقوق یک میلیونی صبح تا غروب در این شرکت و آن شرکت سگ دو بزنند. آنها هر چهارراه را به تسخیر خود درآورده‌اند و با تشکیلاتی حساب شده فعالیت اقتصادی دارند! با حساب سرانگشتی می‌شود فهمید که روزی ٢٠٠-٣٠٠ هزار تومان کاسبند.

به تازگی سازمان بهزیستی طرح ضربتی جمع‌آوری معتادان را شروع کرده است. شهرداری تهران موظف به ساماندهی و پذیرش متکدیان بالای ۱۵ سال و بهزیستی موظف به پذیرش و ساماندهی متکدیان کمتر از ۱۵ سال است. آن‌طور که رئیس سازمان بهزیستی کشور خبر داده این افراد پس از جمع‌آوری در یک مجتمع فوریت‌های اجتماعی مورد غربالگری قرار گرفته و پس از تفکیک جنسیتی و جداسازی دختران و پسران در مراکز بهزیستی ساماندهی می‌شوند و متکدیان افغان به اداره اتباع تحویل داده می‌شوند.

با وجود آنکه تکدی گری جرم محسوب می‌شود اما پراکندگی و پخش شدن متکدیان در نقاط مختلف شهر و از طرفی اجازه ندادن باندهای تکدی گری برای جمع‌آوری کودکان، کار را برای مددکاران بهزیستی سخت تراز پیش کرده است. به گفته خانم جابری بر خلاف گذشته باندهای تکدی گری امروزه اغلب توسط پدر خانواده اداره می‌شوند و همین مسأله کار جمع‌آوری کودکان متکدی را برای آنها سخت کرده است.


منبع: irankhabar.ir

برف وکولاک ۱۰۰ روستای اهرو هوراند را محاصره کرد

به گزارش ایران خبر،قاسم قمری،رییس اداره راهداری وحمل ونقل جاده ای شهرستان اهر روز یکشنبه ، افزود: هم اکنون گروه ‌های راهداری متشکل از ۵ گروه در راه‌های اصلی و فرعی و ۷ گروه در راه‌های روستایی مشغول عملیات برف روبی هستند.وی با بیان اینکه با تلاش شبانه‌روزی ماموران راهداری تمامی راه‌های اصلی و فرعی و روستایی به غیر ۴۰ روستا در هوراند و ۶۰ روستا در اهر باز است، اظهار کرد: ماموران راهداری برای بازگشایی راه‌های مسدود شده تلاش می‌کنند که در صورت فروکش کردن کولاک این مسیرها در اسرع وقت بازگشایی می شود.رئیس اداره راهداری و حمل و نقل جاده‌ای اهر یادآوری کرد: عملیات بازگشایی راه‌های روستایی اهر و هوراند به علت کولاک شدید به‌کندی پیش می‌رود.قمری از تمامی رانندگانی که قصد تردد در جاده‌های شهرستان‌های اهر و هوراند را دارند خواست خودروهای خود را به زنجیرچرخ و دیگر تجهیزات زمستانی مجهز کرده و از سالم بودن خودروها اطمینان حاصل کنند.وی گفت: رانندگان در صورت نیاز علاوه بر سامانه ۱۴۱ با شماره تلفن‌های ۰۴۱-۴۴۲۲۸۶۷۰ و۴۴۲۲۳۷۷۰ از وضعیت راه‌ها اطلاع حاصل کنند.شهرستان اهر در ۱۱۰کیلومتری شمال تبریز واقع است.


منبع: irankhabar.ir

بازداشت مردی که قصد بمب‌گذاری در آمریکا را داشت

 به گزارش ایران خبر، واشنگتن تایمز نوشت: مردی که تلاش داشت در فروشگاه‌های زنجیره‌ای «تارگت» در آمریکا بمب‌گذاری کند تا قیمت سهام آن را پایین بیاورد، دستگیر شد. بر اساس این گزارش، مردی در فلوریدا که قصد داشت با بمبگذاری در چندین فروشگاه زنجیره ای متعلق به شرکت تارگت در آمریکا، ارزش سهام این شرکت را پایین بیاورد دستگیر شده و اکنون با اتهامات حمل سلاح و داشتن مواد منفجره مواجه شده است. سی بی اس نیوز روز جمعه گزارش داد که این مظنون به نام «مارک چارلز برنت»، که سابقه کیفری قبلی نیز دارد، به یک مرد دیگر ۱۰ هزار دلار پول داد و از وی خواست این بمب‌ها را روی قفسه های فروشگاه های تارگت در سواحل شرقی آمریکا قرار دهد، اما آن فرد دوم به جای دست زدن به این کار، مقامات فدرال را در جریان موضوع قرار داد و آن مواد منفجره را که برنت به او داده بود تا حمله‌ای را تدارک ببیند، به مقامات تحویل داد. برنت ۴۸ ساله در سال ۱۹۹۲ نیز به اتهام آدم‌ربایی و آزار و اذیت جنسی محکوم شده بود و هنوز در عفو مشروط و آزادی به قید التزام به سر می‌برد، اکنون با دست کم اتهام سلاح و داشتن سلاح گرم مواجه است. سی بی اس گزارش داد که این فرد مظنون اکنون پشت میله‌های زندان است و هنوز برای وی قرار وثیقه صادر نشده است. سهام تارگت صبح روز جمعه با ارزش ۶۵٫۲۴ دلار شروع شد و به آرامی در حال افزایش بود و با استقبال خریداران همراه شده بود.


منبع: irankhabar.ir

دوتابعیتی‌های دولتی؛ اتهام دو ساله بدون مصداق

به گزارش ایران خبر، این سخنان محمود علوی واکنشی بود به اظهار نظرهای روز پنجشنبه محمدجعفر منتظری، دادستان کل که طی آن اعلام کرده بود: «خبر داریم برخی  مسئولان دوتابعیتی هستند و این خلاف قانون است. دولت اعلام کرد که آنها را از کار برکنار می‌کند اما این کار را نکرد.» محمود علوی روز جمعه در گفت‌وگو با «ایرنا»، این دست اظهار نظرها درباره موضوع مدیران دوتابعیتی دولت را «کلی‌گویی»هایی دانست که «شائبه سیاسی» دارند. موضوع مدیران دوتابعیتی به صورت رسمی از پنجم بهمن ماه سال ۹۳، یعنی دو سال پیش و در جریان تذکر همزمان ۱۳ نماینده مجلس نهم به رئیس جمهوری آغاز شد اما در طول این دو سال هنوز هیچ مصداقی از چنین مدیرانی معرفی نشده است. معلوم نیست سخنان اخیر وزیر اطلاعات تا چه اندازه بتواند مسیر دو ساله منتقدان و مخالفان دولت را برای یافتن مدیران دوتابعیتی تغییر دهد. مجلس نهم: جنجال دوتابعیتی‌ها در میانه مذاکرات«دولت یازدهم بهتر است برای دچار نشدن به حاشیه‌های افراد دوتابعیتی نسبت خود را با مسئولان و مدیران دارای تابعیت مضاعف روشن کرده و برای حل تبعات منفی حاصل از فعالیت آنها و یا برکناری‌شان چاره‌ای بیندیشد»؛ این خلاصه تذکر ۱۳ نماینده نزدیک به جبهه پایداری خطاب به رئیس جمهوری بود که روز پنجم بهمن‌ماه سال ۹۳ در صحن علنی مجلس قرائت شد. درست از همان روز بود که موضوع مدیران دوتابعیتی دولت کلید خورد. در آن روزها که مذاکرات هسته‌ای هم ماه‌های آخر خود را تجربه می‌کرد، به نظر می‌رسید که این تذکر تنها یک فشار مقطعی مضاعف روی دولت باشد و بعد از گذشت چند صباحی فراموش شود. خصوصاً آنکه در پی آن اظهار نظرهای برخی از تذکر دهندگان مانند ابراهیم آقامحمدی روشن کرد که این نمایندگان در تعریف حقوقی خود تفاوتی میان داشتن «گرین کارت» با «تابعیت مضاعف» قائل نیستند. عملاً اما کمتر از سه ماه بعد یعنی ۲۹ فروردین سال ۹۴ اولین تحقیق و تفحص از مدیران دوتابعیتی دولت با امضای۱۱ نفر از همین ۱۳ نماینده تذکر دهنده به رئیس جمهوری کلید خورد و در دستور کار کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی قرار گرفت. این طرح مدتی در هیأت رئیسه مجلس ماند و سپس به دلایلی از دستور خارج شد. همان زمان حاجی دلیگانی، از نمایندگان امضاکننده این طرح گفته بود: «نبود فرصت برای تحقیق و تفحص در مجلس نهم و نداشتن اعتبار لازم برای این کار از جمله بهانه‌های هیأت رئیسه در این زمینه بوده است.»همچنین شکرخدا موسوی، نماینده اهواز در مجلس که یکی از طراحان این طرح بود، گفته بود: «در برخی وزارتخانه‌ها اشخاصی را شناسایی کرده‌ایم که دوتابعیتی بوده و گرین کارت خارجی دارند. وزارتخانه‌های نفت و صنعت از جمله وزارتخانه‌هایی هستند که بیشترین دوتابعیتی‌ها را به خود اختصاص داده‌اند.» در همین زمینه محمدحسن آصفری، نماینده وقت اراک هم در تیرماه سال گذشته از «وجود ۳ هزار ایرانی دوتابعیتی در کشور» سخن گفته و افزوده بود: متأسفانه برخی مسئولان هم شامل این دوتابعیتی هستند. گام دوم مطرح شدن این موضوع هشتم اردیبهشت همان سال بود؛ جایی که برنامه متن و حاشیه شبکه سوم به  موضوع «تحقیق و تفحص از مدیران دوتابعیتی و دارای گرین کارت» پرداخت و الهام امین زاده، معاون حقوقی وقت رئیس جمهوری نه تنها وجود افراد دوتابعیتی در دولت را رد کرد بلکه از شکایت دولت به دستگاه قضایی بابت این موضوع خبر داد.اما این برنامه یک میهمان دیگر هم داشت؛ حسینعلی حاجی‌دلیگانی که هم یکی از آن ۱۳ نماینده تذکر دهنده به رئیس جمهوری بود و هم یکی از طراحان این تحقیق و تفحص. او مدعی شد که برخی اسناد و مدارک وجود چنین مدیرانی در دولت را تأیید می‌کند.بعد از این مرحله اما دیگر خبر چندانی از طرح تحقیق و تفحص از مدیران دوتابعیتی دولت به میان نیامد. منتقدان و مخالفان دولت که پیگیر این موضوع بودند، بعد از اردیبهشت ماه ۹۴ تا دی‌ماه درگیر فضای توافق هسته‌ای و پس از آن اجرای برجام شدند و در قدم بعدی هم این انتخابات مجلس دهم و تغییر مجلس در خردادماه سال جاری بود که تمرکز فضای سیاسی را معطوف خود کرد. فضایی که باعث شد عملاً موضوعات دیگری مانند مدیران دوتابعیتی به حاشیه بروند.مجلس دهم؛ شروع موفق برای تحقیق و تفحصبا تشکیل مجلس دهم اما دیگر شور توافق هسته‌ای و اجرای برجام و انتخابات خوابیده بود و این فرصتی دوباره به منتقدان و مخالفان دولت داد که سراغ پرونده‌های مسکوت قبلی بروند. یکی از مهم‌ترین آنها، همین موضوع مدیران دوتابعیتی بود. طرح تحقیق و تفحص از مدیران دوتابعیتی یک بار دیگر در ابتدای این مجلس مطرح شد تا اینکه مردادماه امسال جواد کریمی قدوسی از ارجاع آن به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی خبر داد. او البته از هیأت رئیسه مجلس هم انتقاد کرد که این طرح را یک ماه «معطل» کرده‌اند. نهایتاً شهریورماه هم اکبر رنجبرزاده، از اعضای هیأت رئیسه مجلس از موافقت با این طرح خبر داد و زمان پیگیری جدی آن را از اول مهرماه اعلام کرد. اما تحول دیگری که باعث شد موضوع جدی‌تر از این شود نامه رئیس سازمان بازرسی کشور به سران قوا درباره «تابعیت مضاعف» مدیران بود. ناصر سراج درباره نامه خود توضیح داده بود: «افراد دارای تابعیت مضاعف به استقرار خانواده‌شان در کشور دیگر خیال‌شان راحت است و در صورت کشف فساد از آنان اقدام به فرار به کشور محل اسکان خانواده‌شان می‌کنند.» اما نهایتاً روز ۱۳ مهرماه روند بررسی طرح تحقیق و تفحص از مدیران دوتابعیتی در کمیسیون امنیت ملی آن طور که منتقدان دولت می‌خواستند، پیش نرفت و اعضای کمیسیون رأی به رد آن دادند. با وجود این، آن روز نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون خبر داد که «کمیسیون تأکید کرد که باید با ارائه طرح جامع از ورود دارندگان تابعیت مضاعف به مسئولیت و مدیریت جلوگیری شود.» از آن زمان تاکنون هم هیچ خبری از تهیه چنین طرحی منتشر نشده است. اما جلسه روز ۱۳ مهرماه یک میهمان ویژه هم داشت؛ وزیر اطلاعات. او در آن جلسه گفته بود که وزارت اطلاعات به هیچ عنوان در استعلام‌ها در مورد دوتابعیتی‌ها کوتاه نخواهد آمد. با وجود این حدود پنج هفته بعد، یعنی روز ۲۵ آبا‌ن‌ماه صحن علنی مجلس به طرح تحقیق و تفحص از مدیران دوتابعیتی رأی مثبت داد تا این موضوع عملاً در دستور کار بهارستان قرار بگیرد. در آن جلسه حسینعلی حاجی دلیگانی، یکی از نمایندگان متقاضی این طرح مدعی شد آماری در اختیار دارد که بر اساس آن تاکنون ۱۲ مدیر دوتابعیتی بازداشت شده‌اند. او اما هیچ گاه اطلاعات بیشتری از این موضوع ارائه نکرد و مراجع دیگری هم در رد یا تأیید آن نظری ندادند. روز بعد هم جواد کریمی قدوسی در گفت‌وگو با سایت دانا مدعی شد که «در تیم مذاکره کننده هسته‌ای دو نفر با دو تابعیت کانادایی و فرانسوی در دو بخش لغو تحریم‌ها و حقوق بین‌الملل نفوذ کرده بودند.» این ادعا هم مانند ادعای حاجی دلیگانی مورد تأیید یا رد قرار نگرفت. اصرار نا مستند منتقدان انکار شدید دولتی‌هابدین ترتیب در دو سال اخیر هر چند ادعای وجود افراد دو تابعیتی در مسئولیت‌های دولتی بارها تکرار شده اما هنوز مصداق و مورد مشخصی از وجود چنین مدیرانی توسط منتقدان دولت معرفی نشده است. در تمام طول این دو سال مقامات دولتی مکرراً وجود چنین مدیرانی را تکذیب کرده‌اند. در آخرین هفته‌های مجلس نهم حتی، محمد علی پورمختار، رئیس کمیسیون اصل۹۰ این مجلس که خود از طیف منتقدان دولت بود گفت که در دستگاه اجرایی مدیر دوتابعیتی وجود ندارد.آخرین بار هم هفته گذشته جمشید انصاری، رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور و معاون رئیس جمهوری هم به «ایرنا» گفت که «در حال حاضر در بدنه دولت و بدنه مدیریتی کشور مدیران دوتابعیتی نداریم.» با وجود این تکذیب‌ها اما هیچ گاه مخالفان و منتقدان دولت از ادعای خود عقب نکشیدند. ادعایی که این بار واکنش آنها به تقاضای وزیر اطلاعات برای معرفی ۵ نفر از این مدیران تا پایان روز چهارشنبه می‌تواند صحت آن را مشخص کند.


منبع: irankhabar.ir

ظریف: تهدید خارجی ایرانی ها را متحد می کند

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران برای چهارمین بار راهی کنفرانس امنیتی مونیخ شد. اگر تا یک سال پیش این فرجام مذاکرات هسته‌ای و پس از آن اما و اگرها در اجرا بود که نگاه‌ها را به سمت مرد شماره یک دستگاه دیپلماسی ایران می‌چرخاند این‌بار حضور نامزد جمهوریخواهان در کاخ سفید است که توجه سیاستمداران بین‌المللی و خبرنگاران رسانه‌ها را به هیات ایرانی حاضر جلب کرده است. به گزارش ایران خبر، دونالد ترامپ از روزی که بر مسند قدرت در کاخ سفید نشسته است هم به کرات از توافق هسته‌ای بدگویی کرده و هم دیگر پرونده‌های فعالیت‌های ایران را روی میز قرار داده است. ایران چه استراتژی‌ای را در برابر جمهوریخواه تکیه داده به مسند قدرت در کاخ سفید اتخاد خواهد کرد؟ آیا برجام ایمن می‌ماند؟ تهران در منطقه به دنبال چیست؟ تنش با عربستان به کجا ختم می‌شود؟ کریستین امانپور، خبرنگار و تحلیلگر ارشد مسائل بین‌المللی قریب به یک ساعت مقابل وزیر امور خارجه ایران نشست و پرسش‌های خود از این جنس را مطرح کرد. (روزنامه اعتماد برای آگاهی مخاطب به نگاه و رویکرد رسانه‌های غربی به مساله‌های پیرامون ایران پرسش‌های امانپور را عینا ترجمه کرده است و تعابیر وی از تحولات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای مورد تایید این روزنامه نیست) مشروح این گفت‌وگو به شرح زیر است:فضای امسال در مونیخ چه تغییراتی کرده است. در این بازه زمانی در سال گذشته، شما اینجا بودید، جان کری اینجا بود (به اصطلاح جان – جواد اینجا بودند) و همه‌چیز با امروز متفاوت بود. امسال تنش بسیار زیادی میان ایران و امریکا وجود دارد. عکس‌العمل شما به این مساله چیست؟من فکر می‌کنم ما در صحنه سیاست بین‌المللی در دوره انتقال به سر می‌بریم و این اتفاق‌ها هم طبیعت دوره انتقال است.زمانی که امریکا می‌گوید ایران را زیرنظر دارد یا رییس‌جمهور ترامپ می‌گوید که ایران بسیار خوش شانس بوده که دولت اوباما با او مهربان بوده است، پاسخ شما به این مسائل چیست؟اول باید بگویم که بسیاری در سی‌وهشت سال گذشته ایران را آزمایش کردند و همه آنها می‌دانند که ایران به سختی تحت تاثیر تهدیدات قرار می‌گیرد. ما در مقابل تهدید پاسخ خوبی نشان نمی‌دهیم اما پاسخ بسیار خوبی به احترام، احترام متقابل و منافع متقابل داریم. من معتقدم رییس‌جمهور اوباما و دولت او سایر گزینه‌های دیگر را امتحان کردند، آنها نخستین کسانی بودند که تحریم‌های (به اصطلاح) فلج‌کننده را امتحان کردند. آنها از تمام مکانیزم‌های بین‌المللی از جمله شورای امنیت برای تحمیل تحریم بر ایران استفاده کردند. ما اعتقاد داریم که این تحریم‌ها عادلانه نبودند و توجیهی هم نداشتند اما به هرحال آنها تحریم‌ها را وضع کردند. سختگیری‌های اقتصادی بخشی از این سناریوی تحریمی آنها بود. اما به نتیجه نهایی نگاه کنید. نتیجه این بود که زمانی که آنها تحریم‌ها را شروع کردند ما کمتر از دویست سانتریفیوژ داشتیم که می‌چرخیدند اما زمانی که به پای میز مذاکرات آمدند ما ٢٠ هزار سانتریفیوژ داشتیم که می‌‌چرخیدند. پس علت آمدن رییس‌جمهور اوباما و جان کری وزیر امور خارجه پای میز مذاکره این بود که تحریم‌ها کارایی نداشتند.وقتی شما می‌شنوید ترامپ می‌گوید این توافقنامه بدترین توافقنامه‌ای است که تاکنون به دست آمده است و اینکه ما (امریکا) قصد داریم چنین و چنان کنیم، توافق را پاره کنیم یا دوباره درباره آن مذاکره کنیم، قوانین و شروط را تغییر دهیم، فشار بیشتری به ایران وارد کنیم، البته به علل دیگر، نه فقط موضوع هسته‌ای از جمله فعالیت‌های منطقه‌ای یا هژمونی این کشور یا مسائل مربوط به تروریسم. شما در واکنش به این گفته‌ها چه می‌گویید؟ آیا به نظر شما چنین اتفاقی خواهد افتاد؟اول از همه باید بگویم که این توافقنامه بهترین توافقنامه‌ای بود که برای همه طرف‌ها ممکن و شدنی بود، نه فقط برای ایران بلکه برای امریکا نیز اینگونه بود. من اطمینان دارم که آنها تلاش می‌کردند و تلاش هم کردند که به توافقنامه‌ای متفاوت دست یابند اما این توافقنامه آن چیزی بود که ممکن و شدنی بود. ما نیز ترجیحات دیگری داشتیم اما باید به توافقنامه‌ای می‌رسیدیم که حد وسط باشد. به اعتقاد من یک توافقنامه زمانی خوب است که هیچ کس کاملا با آن خوشحال نباشد پس فاکتورهایی دارد که به نگرانی‌های همه پاسخ داده است و همین مساله آن را به توافقی پایدار بدل می‌کند. برجام یک توافق دوجانبه میان ایران و ایالات متحده نبوده است. درباره سایر مسائل نیز ما توافق کردیم که کاری به سایر مسائل نداشته باشیم. ما توافق کردیم که تنها بر مساله هسته‌ای تمرکز داشته باشیم چرا که مساله هسته‌ای در مرحله نخست به اندازه‌ای پیچیده بود که دو طرف و بسیاری دیگر از بازیگران بین‌المللی را مشغول نگه می‌داشت و در یک دهه گذشته و شاید بیشتر هم دغدغه جدی بسیاری بوده است. بنابراین ما باید در خصوص این مساله خاص مذاکره می‌کردیم. رهبر ما و دولت نیز بارها در ملأعام گفته‌اند که اگر امریکا به تعهدات خود در سایه برجام کاملا عمل کند- که تابه حال این کار را کاملا انجام نداده است – شاید ما بتوانیم درباره سایر حوزه‌ها هم صحبت کنیم. بنابراین ما با توافق هسته‌ای شروع کردیم و هدف خود را به شکل واضح بر این مشکل خاص متمرکز کرده بودیم، مساله‌ای که مایه نگرانی جامعه جهانی نیز بود.شما که در تهران نشسته‌اید چه فکر می‌کنید؟ آیا شما باور دارید که دولت ترامپ تلاش خواهد کرد به نوعی توافقنامه را تغییر دهد؟ شما می‌گویید که این توافقنامه یک توافقنامه دوجانبه نیست اما شما از طرف‌های دیگر چه شنیده‌اید؟ شما از وزرای اروپایی که با دولت ترامپ صحبت کردند، چه شنیدید؟روسیه به شما در این خصوص چه گفته است؟ فکر می‌کنید آنها برنامه‌ای برای حفظ توافق دارند یا فکر می‌کنید که شکافی درکار خواهد بود و توافق پاره می‌شود؟من بر این باورم که همه از جمله کارشناسان در امریکا، می‌دانند که این توافقنامه، بهترین توافقنامه ممکن بود، به خصوص در اروپا، اروپا نقشی مهم در دستیابی به توافقنامه ایفا کرد. ما از تک‌تک نمایندگان کشورهای اروپایی، انگلیس، فرانسه، آلمان، اتحادیه اروپا و دیگران شنیدیم که همین حرف را می‌زنند و می‌گویند که این توافقنامه مشمول مذاکره دوباره نمی‌شود. ما از روس‌ها و چینی‌ها شنیدیم که همین نظر را بیان کردند. من اعتقاد دارم یک دریافت بین‌المللی وجود دارد که این توافق را خوب می‌داند و شاید هم توافق بهتری ممکن نباشد. ممکن نیست که دوباره درباره توافقی که دو سال زمان برای مذاکره برد، مذاکره‌ای صورت بگیرد. حتی پیش از اینکه این دور از مذاکرات هم آغاز شود، ١٠ سال درباره آن با ابزارهای متفاوت اعم از تهدید و تحریم و دیگر ابزارهای توسل به زور صحبت شده و به آن پرداخته شده بود. این توافق پیروزی دیپلماسی بر زور بود چرا که زور دیگر کارایی ندارد. ما از دوره تمایل‌های هژمونیک چه در بعد منطقه‌ای و چه بین‌المللی عبور کرده‌ایم. بنابراین نیاز داریم راه‌های میانه‌ای را پیدا کنیم که همه دستاوردی در نتیجه آن داشته باشند.اجازه بدهید اندکی به مساله هژمونی و پروژه‌های قدرت منطقه‌ای اشاره کنم. قطعا دولت امریکا به ریاست ترامپ، قطعا برخی هم‌پیمانان عرب امریکا شامل عربستان سعودی، کشورهای خلیج (فارس) و قطعا اسراییل و بسیاری دیگر از کشورها، بسیار نگران توسعه قدرت ایران هستند. شما اخیرا سخنرانی مهیجی درباره آزمایش موشک بالستیک داشتید که طی آن گفتید این برنامه دفاعی است. اما افرادی که به سوریه نگاه می‌کنند، می‌بینند که بدون ایران، این رژیم ظالم دیگر در قدرت نبود. آنها تعجب می‌کنند که دخالت شما در سوریه به نفع بشار اسد چه ماهیت دفاعی برای ایران دارد؟اگر آنها می‌خواهند به نفوذ منطقه‌ای نگاه کنند، باید به انتخاب‌های نادرستی نگاه کنند که دست به انتخاب‌شان زده بودند.منظور سوال من به شکل خاص ایران است. من در مورد سایرین و انتخاب‌های آنها سوال نمی‌کنم. من در مورد ایران سوال می‌کنم. شما در کنار میلوسویچ خاورمیانه ایستادید؟این اظهارات تعبیر شما است اما نکته من این است که…نه آقای وزیر امورخارجه. ۵ هزار نفر کشته شده‌اند. ١٢ میلیون مهاجر وجود دارد. شکنجه‌ها و اعدام‌های دسته‌جمعی هم صورت گرفته است. این تعبیر من نیست، اینها حقیقت است.خیر! اینها واقعیت نیستند چون شما در سوریه گروهی را داشتید که به وسیله نیروهای خارجی مسلح، مجهز و تامین مالی شده بود. در آغاز اشتباهاتی رخ داد اما بدترین اشتباه این بود که گروهی از تروریست‌ها را مسلح کنند که نه‌تنها تهدیدی برای سوریه هستند بلکه تهدیدی جهانی هستند. اشتباهاتی در سوریه رخ داد همان‌طور که در گذشته هم اشتباهاتی رخ داده بود. همان افرادی که داعش را مسلح کردند و اقدام به مسلح کردن گروه‌های تروریستی کردند همان افراد بودند که صدام حسین را مسلح کردند، همان افراد بودند که القاعده را ایجاد و مسلح کردند. ما نباید به تکرار تاریخ ادامه دهیم و و سپس کسانی را که در قسمت درست تاریخ هستند، مقصر جلوه دهیم. فراموش نکنید این الگوی رفتاری بوده که در ٣٨ سال گذشته وجود داشته است. اینکه گروهی از کشورها که امریکا آنها را هم‌پیمان می‌نامد، به‌علاوه خود امریکا، من در اینجا به شخص رییس‌جمهور ترامپ اشاره می‌کنم که در جریان رقابت‌های انتخاباتی خود گفته بود: داعش محصول دولت امریکا است. مشکل انتخاب‌های نادرستی است که در طول تاریخ شکل گرفته مانند حمایت از صدام حسین. امریکا و سایر کشورها و متحدان عربی آنها به مدت ٨ سال از صدام حسین حمایت کردند. ببنید صدام آنها را تا کجا برد؟ آنها داعش را ایجاد کردند، مجهز کردند و از آن حمایت کردند.آنها از میانه‌روها حمایت کردند. اجازه بدهید به آن هم می‌رسیم.خیر، خیر. آنها می‌گفتند که از میانه روها حمایت می‌کنند. اما نیروهای جنگجو روی زمین در سوریه و عراق دو گروه کاملا مشخص هستند: داعش و النصره.اما شما می‌دانید که…هر دو این گروه‌ها (داعش و النصره) توسط شورای امنیت سازمان ملل متحد که امریکا یکی از اعضای ثابت آن است به عنوان گروه‌های تروریستی شناخته شده‌اند. آنها نیروهای جنگجوی روی زمین هستند. باید با آنها برخورد کنیم. اما اجازه بدهید بگویم که…این بسیار مهم است چرا که سوریه محبوب‌ترین خیزش‌های مردمی در سال ٢٠١١ بود که در آن ابتدا میانه‌روها زمام امور را در دست داشتند و بدون دخالت‌های ایران در سال ٢٠١٢، بشار اسد نمی‌توانست مناطقی را که امروز در اختیار دارد در دست داشته باشد. شما با هیجان بسیار زیادی از جهان انتقاد می‌کنید که در سکوت نظاره‌گر حمله شیمیایی صدام حسین به ایران در جریان جنگ دو کشور بود. با این‌همه امروز از بشار اسدی حمایت می‌کنید که علیه مردم خودش از گازهای شیمیایی استفاده می‌کند. درک مواضع شما در این خصوص بسیار سخت است.خیر. ما از استفاده از تسلیحات شیمیایی حمایت نمی‌کنیم چرا که خود ما قربانی این تسلیحات بودیم.بله اما آنها از این تسلیحات استفاده کردند و شما هم از آنها حمایت می‌کنید.صبر کنید. ما در مخالفت با به‌کارگیری تسلیحات شیمیایی موضع روشنی اتخاذ کردیم. ما نقشی مهم در دستیابی به توافقنامه بین‌المللی در زمینه برچیدن تسلیحات شیمیایی از سوریه داشتیم. متاسفانه این توافقنامه بین‌المللی فاقد عنصری حیاتی است، این عنصرحیاتی همانا برچیدن تسلیحات شیمیایی از ذخایر تحت کنترل داعش و النصره است، اکنون تایید شده است و حتی امریکا هم تایید کرده است که آنها (داعش و النصره) از تسلیحات شیمیایی بر ضد سوری‌ها استفاده کردند. ما با شرایط بسیار سختی روبه‌رو هستیم. متاسفانه ما در شرایطی گرفتار هستیم که انتخاب ما این است که یا به داعش و النصره اجازه بدهیم که بر دستاوردهای‌شان بیفزایند و به جای آنکه دو گروه باشند به یک دولت یا دو دولت تبدیل شوند. سیاست ما سوا کردن و کمک کردن نبود. زمانی که داعش در یک قدمی اشغال اریبل بود، ما به کمک کردها رفتیم. اگر می‌خواهید، می‌توانید از آقای بارزانی که اتفاقا در مونیخ هم هستند، سوال کنید که ایران بلافاصله پس از درخواست وی و این اظهارنظرش که اربیل در خطر اشغال توسط داعش است، به کمک کردها شتافت. هیچ کس دیگر در جامعه جهانی به کمک بارزانی نرفت. زمانی که بغداد توسط داعش هدف قرار گرفت، ما به کمک آنها رفتیم. زمانی که دولت سوریه توسط داعش هدف قرار گرفت ما به کمک آنها رفتیم. این سیاست واحد و ثابت ما است. مردم با حمایت از تروریسم، انتخاب‌های اشتباهی می‌کنند و فکر می‌کنند که می‌توانند شرایطی را ایجاد کنند که تروریست‌ها و دشمنان آنها با هم در یک منطقه یا حوزه خاص و محدود بجنگند. نمی‌فهمند که در دنیای جهانی‌سازی شده نمی‌توانید تهدید را در یک مکان محدود کنید. می‌بینید که امروز سوریه به زمین آموزشی برای تروریست‌ها، عاملان انتحاری و کسانی که در سوریه، پاریس، نیویورک، لس‌آنجلس و مکان‌های دیگر بلوا به پا می‌کنند، بدل شده است.چرا متحد شما و متحد بشار اسد، روسیه در حمله به داعش شکست خورد؟ در تمام گزارش‌های اطلاعاتی و گزارش‌های نظامی تایید شده است که بخش اعظمی از حمله‌های جنگنده‌های روسیه مخالفان بشار را شامل شده است و نه داعش را؟ چرا؟می بینید که عملیات در پالمیرا علیه داعش است هرچند که از منظر استراتژیکی به نظر یک عملیات نمی‌آید. با این‌همه یک عملیات علیه داعش است که سرتاسر شهر را گرفته است. در سایر مناطق نیز عملیات‌هایی علیه داعش در جریان است.آیا تعقیب داعش استراتژی روسیه است؟ تمام سرویس‌های اطلاعاتی در اروپا و ناتو و سایر نهادها می‌گویند خیر؟متاسفانه اروپا، ناتو و سایرین کار چندانی در مسیر مبارزه با داعش را انجام نداده‌اند. آنهایی که مانع از اشغال سرزمین‌های بیشتر توسط داعش در عراق شدند ناتو و اروپایی‌ها و ایالات متحده نبودند. این ایران بود که به کمک نیروهای عراقی رفت. این نیروهای عراقی بودند که توانستند داعش را در عراق به مدد کمک‌هایی که از ایران و نه جاهای دیگر می‌رسید، شکست دهند. این وضعیت ادامه هم پیدا خواهد کرد. ما سیاست جدی داریم و اعتقاد داریم که همه باید با هم با این نهادهای تروریستی مبارزه کنند. ما اعتقاد داریم که مبارزه با داعش در چارچوب منافع همه و تاکید می‌کنم در چارچوب منافع همه است. هیچ کس نباید تصور کند که حتی در یک دوره کوتاه‌مدت می‌تواند منافعی را از حمایت از گروه‌های تروریستی عاید خود کند. متاسفانه همان‌طور که گفتم برخی از بازیگران در نتیجه محاسبه‌های کوتاه‌مدت به کمک گروه‌ها و کشورهایی مانند صدام حسین رفتند که در پایان روز علیه آنها شدند. یک دقیقه در تاریخ را هم نمی‌توانید پیدا کنید که ایران از داعش، طالبان، القاعده یا النصره دفاع کرده باشد. ما همواره در طرف درست و در مبارزه با تروریست‌ها و کسانی بوده‌ایم که می‌خواهند در مقابل مردم قرار بگیرند.پاسخ شما دو سوال جدید درست کرد. شما می‌گویید از هر کسی که بخواهد در مسیر مبارزه با داعش قرار بگیرد، حمایت می‌کنید. برخی در امریکا می‌گویند که دونالد ترامپ احتمالا نیروهای زمینی را برای مبارزه با داعش اعزام می‌کند. آیا از این روند حمایت می‌کنید؟ما باید ببینیم که چه چیزی داعش را ایجاد کرد؟ به اعتقاد من چیزی که داعش را ایجاد کرد، علاوه بر حمایت تسلیحاتی و مالی برخی هم‌پیمانان امریکا، واقعیتی به نام اشغالگری بود. ما باید این مساله را مد نظر قرار دهیم نه اینکه خود را متعهد به راه‌حل‌هایی بکنیم که به جای راه‌حل بودن، در واقع بخشی از مشکل هستند.بنابراین شما از این پروسه حمایت نمی‌کنید؟به اعتقاد من، حضور نیروهای خارجی در یک سرزمین عربی، که برخلاف میل دولت و مردم این سرزمین‌ها باشد، به خودی خود باعث می‌شود که این افراد عوام‌فریب و این تندروها اقدام به جلب حمایت جدید بکنند و نیروهای جدید جذب کنند، این جنگجویان جوانانی هستند که از کرامت‌شان محروم شدند و این محرومیت به علت سیاست‌های خاصی است که دنبال شده است. پس ما باید به موضوع از رویکرد جامع بنگریم. ما نباید تلاش کنیم به یک عنصر خاص بپردازیم و سپس خود مشکل را بیشتر کنیم.شما منطقه را می‌شناسید و می‌دانید که بسیاری از سیاست‌های بشار اسد نیز به ایجاد داعش منتهی شد.گفتم که اشتباهاتی صورت گرفته است و من اعتقاد دارم که کسانی که امروز از النصره و داعش حمایت می‌کنند در آینده به قربانیان همین نهادها بدل خواهند شد. چرا که این نهادها مرزی نمی‌شناسند و نمی‌توانند و نمی‌خواهند که در یک کشور یا منطقه محدود به حیات خود ادامه دهند. یکی از جنبه‌های اصلی و بنیادین تروریسم امروز این است که می‌تواند جهانی شود و البته جهانی هم شده است. ما باید تروریسم را از اینچنین منظری هدف قرار دهیم و نه از زاویه کوتاه‌مدت که دشمن خود را با نیروی دیگری شکست دهید. دشمن دشمن شما دیگر دوست شما نیست. این مساله‌ای است که باید در دنیای جهانی شده امروز به آن توجه داشته باشیم.می‌توانم سئوال را به سمت این موضوع هدایت کنم که چرا افراد در منطقه امروز نگران ایران هستند؟ حزب‌الله که مورد حمایت ایران است به سوریه آمد و تجربه منحصر به فرد حضور در جنگی خارجی و بالابردن توان نظامی خود را کسب کرد. این مساله هم اسراییل را نگران کرده است. نتانیاهو، که در کنار رییس‌جمهور ترامپ بود، گفت ایران می‌گوید موشک‌های این کشور دفاعی هستند اما روی این موشک‌ها نوشته شده است که ما باید اسراییل را نابود کنیم. آیا حق دارند که نگران ایران و حزب‌الله و نیت‌های آنها باشند؟حزب‌الله بخشی از دولت لبنان است و بخشی از جامعه لبنان و…اما نیروی جنگی است…نیروی جنگی است که از حاکمیت خود دفاع می‌کند. هیچگاه به اقدام خشونت‌آمیزی علیه دیگران دست نزده است.به سوریه آمده است…به درخواست دولت سوریه برای ممانعت از ورود نیروهای تندرو به لبنان به این کشور رفته است. مساله‌ای که می‌تواند تهدیدی برای همه باشد. چرا درک نمی‌کنیم که اگر لبنان تحت تاثیر این گروه‌های افراط‌گرای تروریست قرار بگیرد، تهدیدی برای همه خواهد بود؟ درخصوص بخش دوم سوال شما نیز ما علنا اعلام کرده‌ایم که این موشک‌ها جنبه دفاعی دارند. ما هیچگاه از آنها جز برای دفاع شخصی استفاده نمی‌کنیم.اما آنها می‌گویند سیاست شما نابودی اسراییل است؟من هرکسی را که برضد ایران اتهام مطرح می‌کند و از ایران شکایت دارد به چالش می‌کشم تا خیلی ساده ببیند که ما هرگز از تسلیحات خود استفاده نکردیم مگر برای دفاع از خود! مدت دویست و پنجاه سال است که هرگز به هیچ کشوری حمله نکردیم، اما هرکسی که جرات کرد به ما حمله کند حتی در موقعی که جامعه بین‌المللی و کل دنیا پشت سرش بودند، مثل صدام حسین، ما به آنها نشان دادیم که آنها نمی‌توانند مقاومت مردم را مغلوب کنند. ما در مقابل تهاجم مقاومت خواهیم کرد. ما به ابزارهایی برای دفاع از خود نیاز داریم. ما بسیار کمتر از بقیه در منطقه هزینه‌های دفاعی داریم. هزینه‌های دفاعی ما بخش اندکی از هزینه‌های دفاعی کشورهایی هستند که بسیار کمتر از ما جمعیت دارند یا مساحت بسیار کمتری را به خود اختصاص داده‌اند. با این‌همه ما بسیار کمتر از آنها هزینه‌های دفاعی داریم و تجربه این را هم داریم که جامعه بین‌المللی به کمک متجاوز آمده است و نه قربانی تجاوز اما ما وسیله دفاع از خود را داریم. پیش از این هم به صراحت گفته‌ایم و باز هم می‌گویم که ما از این تسلیحات تنها برای دفاع از خود استفاده می‌کنیم و نه علیه دیگری.چرا روی موشک‌ها می‌نویسید اسراییل را نابود می‌کنیم؟آنها در هر روز بیانیه صادر می‌کنند که می‌خواهند ایران را نابود کنند، آنها بیانیه صادر می‌کنند. من مطمئن هستم که شما هم شنیده‌اید که می‌گویند همه گزینه‌ها روی میز است. شما می‌دانید که معنی این جمله چیست؟ همه گزینه‌ها روی میز است یعنی اینکه آنها هر روز ما را تهدید می‌کنند تا برضد ایران به زور متوسل شوند. ما هرگز این تهدید را در هیچ سطحی از دولت یا نظام ایران، برضد هیچ کس مطرح نکردیم.رییس‌جمهور روحانی اخیرا سفری به کویت و عمان داشته است و در آنجا بر لزوم برقراری آتش‌بس در یمن تاکید کرده است. در این خصوص و وضعیت تنش با عربستان توضیحاتی می‌دهید؟ما همان روزی که بحران در یمن آغاز شد خواهان آتش‌بس در این کشور شدیم. حتی پیش از آنکه این بحران آغاز شود من پیامی به وزیرامور خارجه مرحوم عربستان سعودی (سعود الفیصل) فرستادم و اعلام کردم که ما آماده‌ایم با شما کار کنیم تا مانع از بحران در یمن شویم. ما هنوز هم آماده هستیم که با هرکسی در منطقه برای متوقف کردن جنگ در یمن همکاری کنیم و این رویه ما در دو سال گذشته هم بوده است. ما طرحی برای پایان دادن به جنگ در سوریه داده بودیم و شما می‌دانید که طرح چهارماده‌ای ما برای پایان دادن به جنگ در سوریه – طرحی که در سال ٢٠١٣ ارایه کردم و در همین مونیخ هم ارایه کردم – مبنای قطعنامه ٢٢۵۴ شورای امنیت شد. البته پس از دو سال خونریزی در سوریه. ما طرح و برنامه مشابهی را برای پایان دادن به خونریزی در یمن بلافاصله پس از افزایش تنش‌ها در این کشور ارایه کردیم. ما هنوز هم اعتقاد داریم که تمام کشورها در منطقه که شامل ایران و عربستان سعودی هم می‌شود در پایان یافتن این مناقشه‌ها سودی دارند چرا که در یمن مانند سوریه و بحرین و هرنقطه دیگری تنها یک راه وجود دارد و آن هم راهکار سیاسی است. باید راهکار سیاسی جامعی تعریف شود که همه در دولت سهمی داشته باشند به جای آنکه به جنگ ادامه دهند. ما آماده‌ایم با هرکسی در منطقه که آماده همکاری با ما باشد همکاری کنیم تا به این جنگ پایان دهیم. ما از تمام نفوذ خود مانند گذشته در این مسیر استفاده خواهیم کرد. شما اکنون در پرونده سوریه می‌بینید که با همکاری ایران، روسیه و ترکیه آتش‌بس برقرار شده است. این آتش‌بس طولانی‌ترین آتش‌بس در شش سال گذشته در سوریه است. البته نقض آتش‌بس‌هایی از سوی هر دو طرف صورت گرفته است.آنها درعا را بمباران کردند آن هم زمانی که من در نزدیکی مرز بودم.متاسفانه تنش‌ها در درعا افزایش پیدا کرده است و گروه‌ها با هم می‌جنگند. متاسفانه از زمان آتش‌بس که در آستانه به دست آمد بر حجم درگیری‌ها میان گروه‌های مسلح افزوده شده است. ما اعتقاد داریم که نتیجه موفقیت‌آمیزی در سوریه داشته‌ایم. فکر هم می‌کنم که با نگاه صحیح می‌توانیم دستاورد و نتیجه موفقیت‌آمیز دیگری هم در پرونده یمن داشته باشیم.فکر نمی‌کنم اپوزیسیون به آستانه آمده باشند؟آنها در آستانه بودند.آیا به گفت‌وگوهای ژنو منتهی می‌شود؟فکر می‌کنم مهم است مطمئن شویم که آتش‌بس برقرار است و خوشبختانه وسعت هم پیدا کرده است و پس از آن هم باید مطمئن باشیم که مسیرها برای کمک‌های انسان‌دوستانه باز است و همچنین برای مردم سوریه که بتوانند آزادانه رفت و آمد داشته باشند و این همان چیزهایی است که در نشست نخست در مسکو میان ایران، سوریه و ترکیه به دست آمد. در آن نشست تفاهم شد که وضعیت به گونه‌ای پیش برود که مردم سوریه فواید آتش‌بس و توقف خصومت‌ها را درک کنند. اکنون بسیار مهم است که سازمان ملل بتواند به مسوولیت‌های خود ادامه دهد و ما نیز همواره از عملکردهای سازمان ملل حمایت کرده‌ایم و همچنان نیز به این حمایت ادامه خواهیم داد.در پاسخ به حرف‌های زیادی که دولت ترامپ مطرح می‌کند، رهبر معظم گفت: ما می‌خواهیم از آقای ترامپ تشکر کنیم که بالاخره چهره واقعی امریکا را نشان داد. با این گفته به نظر می‌رسد، شعارهای مرگ بر امریکا و همه‌چیزهایی که به نظر می‌رسید پس از توافقنامه هسته‌ای تخفیف یابد باز هم مطرح شده است. توصیف شما از حال و هوای داخل کشور چیست و به نظر شما به کجا ختم خواهد شد؟سیاست امریکا، حداقل سیاست اعلام شده امریکا، این بود که آنها به مردم ایران احترام می‌گذارند اما با دولت ایران اختلاف نظر دارند اما اکنون می‌بینیم که دولت کنونی امریکا متاسفانه تصمیم گرفت به کل ملت ایران توهین کند. درحالی که مهاجران ایرانی زیادی در امریکا هستند که در امریکا تحصیل می‌کنند. دستور منع ورود، توهینی به کل ملت بود درحالی که این ملت حتی مرتکب یک اقدام تروریستی نشده است. شما نمی‌توانید یک ایرانی را پیدا کنید که مرتکب حتی یک اقدام تروریستی برضد امریکا شده باشد. در هر یک از جنایاتی که رخ داده است ایران همیشه حوادث تروریستی در امریکا را از یازدهم سپتامبر محکوم کرده است.اینکه دولت کنونی امریکا بیاید و ایرانی‌ها را در دستور خود دستچین کند درحالی که ایرانی‌ها گروه موفقی در امریکا هستند و براساس آمار مهاجران ایرانی تحصیلکرده‌ترین و موفق‌ترین افراد در بخش کسب و کار و سیلیکون (فناوری‌های دیجیتال و اینترنتی) در امریکا هستند، توهین است. توهین کردن به این افراد نشان دادن این مساله بود که سیاست اعلام شده امریکا مبنی بر تمایز بین مردم و دولت ایران درست نبود، نادرست بود و همین باعث ایجاد واکنش مردم ایران شد. همان‌طور که پیش از این گفتم ایرانی‌ها هیچگاه به تهدید پاسخ خوبی نداده‌اند، تهدید و توهین خارجی ایرانی‌ها را با هم متحد می‌کند و آنها را پشت سر کشور متحد می‌کند. این مساله را در روز ٢٢ بهمن شاهد بودیم. میزان حضور مردم به نسبت سال‌های گذشته همان‌طور که سی‌ان‌ان و سایر رسانه‌ها پوشش دادند در مقایسه با سال‌های قبل بسیار زیاد بود. این تجربه نشان داد که ایرانی‌ها چگونه به توهین واکنش نشان می‌دهد اما همین مردم به احترام متقابل بسیار خوب پاسخ می‌دهند.


منبع: irankhabar.ir

آخوندی: بابت هر گونه قصور در حادثه قطار پوزش می‌طلبم

به گزارش ایران خبر، عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی که به منظور دفاع از خود در صحن علنی بهارستان حاضر شده بود، ضمن ادای احترام و آرزوی غفران برای جان باختگان در چند حادثه اخیر دلخراش در کشور اظهار داشت: بابت هر گونه قصور و کوتاهی در دستگاه و حتی از سوی خودم پوزش می طلبم. وی ادامه داد: استیضاح حق نمایندگان و نوعی تمرین مردم‌سالاری دینی است لذا هیچ گلایه ای در این مورد ندارم و از نمایندگان عزیز تشکر می کنم.   این خبر در حال تکمیل است…


منبع: irankhabar.ir

«اعتصاب غذا»ها از خارج خط داده می‌شود

به گزارش ایران خبر، دادستان کل کشور خواستار توجه جدی و بیش از پیش دادستان های عمومی و انقلاب سراسر کشور به ایفای وظایف قانونی خود در خصوص صیانت از حقوق عامه و تداوم برقراری امنیت در ابعاد مختلف شد و گفت: با اقتدار، صلابت و عزمی خستگی ناپذیر باید به وظایف قانونی خود در قبال صیانت از حقوق عامه عمل کنید و در این راه اسیر فشارها، توصیه‌ها و وسوسه‌ها نشوید.

به نقل از خبرگزاری ها، حجت الاسلام والمسلمین منتظری دادستان کل کشور صبح امروز در مراسم تودیع و معارفه دادستان اراک با تاکید بر اهمیت و حساسیت کار قضا و دادستانی گفت: در اهمیت و حساسیت منصب خطیر قضا همین بس که به جز این منصب برای تصدی هیچ منصب دیگری در شرع و قانون شرط عدالت را نگذاشته اند.

دادستان کل کشور با اشاره به روایتی از امیرالمومنین علی (ع) در خصوص شرایط قضاوت گفت: در فرمایش حضرت امیر (ع) اقتدار و صلابت قاضی همراه با نرمش و در عین حال استمرار و خستگی ناپذیری در اجرای عدالت به عنوان شرایط این امر خطیر عنوان شده است و همه ما باید به آن تاسی کنیم.

منتظری با اشاره به اینکه اجرای عدالت تنها به “سخن گفتن و آمار دادن ” نیست تاکید کرد: مقام معظم رهبری همواره در سخنان خود رضایت و اعتماد مردم در مراجعه به دستگاه قضایی و رسیدن به حق از طریق این دستگاه را شاخص سلامت دستگاه قضا معرفی کرده اند و این موضوع باید مد نظر همه ما قرار گیرد و البته در همه دستگاه ها هم ملاک، رضایت مردم و جلب اعتماد آنهاست.

وی در بخش دیگر سخنان خود با اشاره به اقدام به اعتصاب غذای برخی متهمان در زندان‌ها گفت: نمونه این حرکت را در چند روز اخیر دیدیم. این موضوع  از خارج کشور به برخی جریانات سیاسی خط داده شده و گویند که پایت که به زندان رسید شروع کن و ما از شما حمایت می‌کنیم. آن وقت خبر این اعتصاب ها به شبکه های اجتماعی و خارج از کشور می رود که فشاری علیه قوه قضاییه بشود.

منتظری افزود: آن وقت این افراد از این طریق شروع به مظلوم نمایی می کنند و حتی وقتی حال شان بد می شود اجازه تزریق سرم هم نمی دهند. اما باید بدانند که اگر هم از زیر تیغ عدالت و دادگاه هم عبور کنند از محضر عدل الهی و نفرین بزرگان و اوتاد نمی توانند بگذرند.

دادستان کل کشور در ادامه با تاکید بر اینکه “باید قدر نعمت امنیت را در کشور خود بدانیم ” بزرگترین وظیفه دادستان ها را ایجاد امنیت در شهرها و در سطح استان ها برشمرد و گفت: امنیت کشور محصول زحمات بخش های مختلف است و اگر می خواهیم بدانیم امنیت یعنی چه کافی است نگاهی به بیرون مرزهای خود
بیندازیم و اوضاع را در عراق، افغانستان، ترکیه ، سوریه و لبنان و یمن ببینیم.

وی با اشاره به اینکه دشمن به سختی در تلاش است که امنیت کشور را در ابعاد مختلف از بین ببرد به تلاش های دشمن در زمینه تبدیل فضای مجازی به جهنمی سوزان برای خانواده ها و جوانان اشاره کرد و افزود: اگر فضای مجازی را سالم سازی و هدایت نکنیم آسیب های فراوانی به ساحت امنیت خانوده ها و جامعه اسلامی ما وارد می کند و بنده وظیفه خود می دانم حسب اطلاعاتی که دارم از هر تریبونی برای هشدار دادن در این زمینه استفاده کنم.

منتظری وظیفه مقابله با آسیب‌های فضای مجازی را بر عهده خانواده‌ها، والدین متولیان فرهنگی و آموزشی کشور و به ویژه مسئولان و متولیان بخش های اجرایی ذیربط در این زمینه دانست و با اشاره به تاکید مقام معظم رهبری بر فعالیت و تلاش شورای عالی فضای مجازی گفت: چگونه است که اگر مسئولان بهداشتی کشور اعلام کنند که خدای ناکرده یک بیماری واگیر دار مثل وبا به سرعت در حال گسترش است مردم برای واکسینه شدن هجوم می آوردند، همین حساسیت هم باید در قبال فضای مجازی صورت گیرد و همه دست به دست هم دهند تا جلوی تهاجم جهان استکباری به جوامع بشری بویژه جهان اسلام و کشور عزیزمان گرفته شود.

دادستان کل کشور ایجاد امنیت در داخل کشور را “با محوریت دادستان‌ها ” و با حمایت و همکاری سایر دستگاه ها وظیفه قانونی دادستانی دانست و اظهار کرد: به موجب قانون آیین دادرسی مصوب سال ۹۲ دادستان ها اختیارات خاصی دارند و باید به کمک سایر مسئولان در سطح شهرها و استان ها به برقراری امنیت و احقاق حقوق عامه اقدام کنند.

منتظری با اشاره به اینکه طبق گزارش ها استان مرکزی سومین استان صنعتی کشور است بر ضرورت حل و فصل مشکلات این استان از حیث مسائل کارگری و مشکلات کارخانه ها تاکید کرد و افزود: سومین استان صنعتی کشور احتیاج به مراقبت و پیگیری ویژه مشکلات دارد و نباید کار به جایی برسد که کارگری جلوی ما را بگیرد و بگوید که ۲۷ ماه است حقوق نگرفته ایم. آقای قاضی، آقای مسئول اگر خود شما دو ماه حقوق نگیری صدایت بلند نمی‌شود؟

وی افزود: همه مشکلات هم واقعا به تحریم ربط ندارد. بخشی از این مشکلات به خاطر سیاست های غلط و مدیریت های نامناسب است که باید جلوی آن گرفته شود. باید دادستان های مراکز استان بروند و دنبال کنند این مسایل را و پاسخ بخواهند.

بر اساس گزارش دادستانی کل کشور، منتظری تاکید کرد: از دادستان محترم مرکز استان و مدیر کل دادگستری و استاندار محترم می خواهم که مسایل مربوط به بخش صنعت استان مرکزی را پیگیری کنند و در تهران هم بنده هر جا نیاز است پیگیری خواهم کرد و معاونت اقتصادی دادستانی کل نیز پیگیر خواهد بود که این مشکلات رفع شود.

دادستان کل کشور در پایان از زحمات محمد حسینی طاهری دادستان سابق اراک تقدیر و عباس قاسمی را به عنوان دادستان جدید اراک معرفی کرد. دادستان سابق اراک نیز به عنوان قائم مقام رییس کل دادگستری استان مرکزی معرفی شد.


منبع: irankhabar.ir

خودزنی ترامپ با حمایت از کشور در حال فروپاشی عربستان

به گزارش ایران خبر، خبرگزاری اسپوتنیک نیوز (Sputnik News) با انتشار گزارشی تحت عنوان “بلوک ضد ایران، سرکوب کننده ترین رژیم های خاورمیانه را تقویت می کند” به اقدامات ضد ایرانی آمریکا و متحدانش در خاورمیانه پرداخته است.

در این گزارش می خوانیم:
«اتحاد اعراب و آمریکا علیه ایران در هر سطحی که باشد بسیار بد است؛ حکومت ایران هر گونه که باشد بسیار بهتر از پادشاهی های عربی است که نزدیک ترین متحدان آمریکا در منطقه هستند.

عربستان سعودی، قطر، امارات متحده و دیگر کشورهای شورای همکاری خلیج [فارس] مستبدترین کشورهای روی کره زمین هستند که ضد زن، ضد دموکراسی و در واقع هر چیزی به جز وهابی گری هستند. آن ها برای مبارزه با هلال شیعی حاضر شده اند القاعده و داعش را پشتیبانی و تامین مالی نمایند.

دولت ترامپ با حمایت از کشورهای عربی در خاورمیانه، خودزنی می کند؛ چرا که به روشنی از گروه بازنده حمایت می کند. عربستان اکنون کشور مریض خاورمیانه است. اقتصاد عربستان در حال فروپاشی است. سیستم سیاسی عربستان نیز کاملا ناکارآمد است.

هر چند آمریکا مرتبا تهران را به حمایت از تروریسم متهم می کند اما این برعکس جلوه دادن واقعیت است؛ ایران کشوری پیشرو در مبارزه علیه القاعده و داعش در عراق، سوریه و لبنان است.»


منبع: irankhabar.ir

۴ سال زندان و ۷۵ ضربه شلاق برای عضو هیأت‌علمی دانشگاه زابل به دلیل اعتراض

وقایع اتفاقیه نوشت: از یک سال و نیم گذشته، دانشگاه زابل حال خوشی ندارد؛ دانشگاهی که از شهریور سال گذشته با حکم وزیر علوم و تغییر رئیس دانشگاه در سراشیبی قرار گرفت و رتبه علمی‌اش از ۱۰۳ به ۱۲۷ رسید؛

وضعیتی که باعث شد استادان هیأت‌علمی بارها از راه‌های مختلف اعتراض کنند اما هیچ مسئولی نه از طرف دانشگاه و نه وزارت علوم، پاسخگوی این وضعیت نبودند و تنها جوابی که برای اعتراض‌ها و انتقادات رئیس دانشگاه داده شد، حکم چهار سال زندان و ۷۵ ضربه شلاق برای استادی بود که در گروهی تلگرامی، خواستار رفع این مشکلات شده بود که به تشویش اذهان عمومی و تهمت محکوم شد و رئیسی که تمام این ادعاها را دروغ و کذب محض می‌داند.

اگر تاریخچه مدیریتی دانشگاه زابل را از ابتدای تأسیس تا الان به چند دوره تقسیم کنیم، به‌راحتی می‌توان دید که در دوره ریاست دهمرده، نهال دانشگاه کاشته شد، در زمان قنبری، دانشگاه توسعه فیزیکی چشمگیری داشت، در دوره اوکاتی‌صادق، دانشگاه توسعه اخلاقی یافت و در دوره ناتمام بهلولی، به یکباره شرایط تغییر کرد.

مواردی چون سرقت و تخلفات علمی، افت رتبه علمی دانشگاه، ارتقای افرادی که سابقه و پیشینه درخشانی در دانشگاه ندارند، ارائه گزارش‌های کذب در رسانه‌ها، جمع‌آوری اجباری امضا از کارکنان و استادان دانشگاه در حمایت از رئیس دانشگاه، تهدید و ارعاب، قطع حقوق و دوقطبی‌کردن دانشگاه، پرونده‌سازی برای دانشجویان و… از مصادیق و مشکلاتی هستند که اعضای هیأت‌علمی و  برخی دانشجویان این دانشگاه مدعی آن هستند و از آن گلایه دارند. گروهی از اعضای هیأت‌علمی نیز با نوشتن نامه‌هایی سعی در برطرف‌کردن این مشکلات داشتند ولی هیچ نهادی پاسخگو نبود؛ تا جایی که عبدالحسین فریدون که مشاور وزیر و مدیرکل دفتر وزارتی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است، از این وضعیت اظهار بی‌اطلاعی می‌کند و می‌گوید: «من اعتراضی از استادان این دانشگاه ندیدم و در جریان نیستم. فقط یکی، دو نفر بودند که خیلی مهم نیست.»

حتی وزیر علوم که رئیس فعلی دانشگاه، انتخاب او بوده، هیچ جوابی به انتقادات و اعتراضات استادان هیأت‌علمی دانشگاه زابل نداده و به نظر می‌رسد این گزینش و عدم توجه به اعتراضات به نوعی رنگ و بوی جناحی به خود گرفته است.

نامه‌هایی بدون جواب

جمعی از استادان دانشگاه زابل در نامه‌ اول که خود آن را شکواییه نامیده بودند، از شرایط بحرانی این دانشگاه گفته و خواستار تغییر رئیس آن شده‌ بودند اما در حد همین یک نامه با ۱۵ امضا از اعضای هیأت‌علمی باقی ماند و هیچ مسئولی چه از طرف دانشگاه و چه از طرف وزارت علوم، واکنشی نشان ندادند. در همین میان، اعضای هیأت‌علمی دانشگاه که دیگر توان تحمل مشکلات و بحران‌های پیش‌آمده در مدت یک‌سال و نیم ریاست موسی بهلولی را نداشتند، بار دیگر نامه‌ای تنظیم کرده و خطاب به وزیر علوم اعلام کردند: «بر این باوریم که عبور از پیچ‌وخم‌های اداری در انتخاب و گزینش رئیس دانشگاه زابل با رنگ و بوی جناحی (سیاسی) از یکسو و تعاملات قومی توسط نمایندگان سیستان از‌سوی‌دیگر، تنها و تنها از مسیر شخص جناب وزیر میسر است.»

در ابتدای نامه آمده است: «این دانشگاه در مهر ۹۴، شاهد تغییرات مدیریتی برخلاف خواسته و توجه اعضای هیأت‌علمی و کارکنان خود شده است. احترام به تصمیم وزیر علوم و پایبندی به قانون و امید به بهبود اوضاع، تنها دلیل صبر و حوصله همکاران در یک سال گذشته بوده است. متأسفانه، مدیریت ناتوان و ناآشنا به شأن علمی و آکادمیک دانشگاه، نتیجه‌ای جز یأس و ناامیدی در قلب تپنده سیستان و نخبگان اندیشمند به ارمغان نیاورده است؛ لذا با امید به تظلم‌خواهی آمده‌ایم تا رسیدگی و توجه جنابعالی و مسئولان دلسوز نظام، گره از مشکلات و دردهای این مجموعه عظیم دانشگاه باز کند.» در نامه ادعا شده است که انتخاب رئیس دانشگاه زابل صرفا از طریق لابی‌گری با عناصر غیردانشگاهی و بدون توجه به نظر همکاران عضو هیأت‌علمی و بدون بررسی گزینه‌های مطرح دانشگاه انجام گرفته است؛ تا جایی که بیش از ۸۰ درصد اعضای هیأت‌علمی با شرکت در یک نظرسنجی علمی، مخالفت خود را با انتصاب ایشان به‌عنوان ریاست دانشگاه اعلام کرده‌اند.

یکی از بندهای مهم این نامه، این است که: «آقای بهلولی در مقالات مستخرج از تز خود که در سال‌های ۹۳ و ۹۴ منتشر شده است و در راستای پیگیری تصاحب پست ریاست دانشگاه اقدام به درج نام دکتر فرهادی به‌عنوان نویسنده همکار کرده که با توجه به عدم سنخیت تخصص این دو با یکدیگر و عدم ارتباط آقای دکتر فرهادی با رساله مشارالیه، مصداق تخلف به‌ویژه در حوزه اخلاق علمی و پژوهشی است. این رویه آقای بهلولی در دوران تصدی مدیریت دانشگاه ادامه داشته به گونه‌ای که نام آقای شهرکی‌فلاح، عضو هیأت‌علمی گروه معارف را برای دریافت امتیاز پژوهشی در مقالات خود که در حوزه بیوفیزیک و شیمی بوده، درج کرده است؛ علاوه‌براین، اخلال در روند تحصیلی اعضای هیأت‌علمی مأمور به تحصیل، قطع حقوق به بهانه‌های واهی یا کم‌ارزش، ایجاد مشکلات معیشتی، فکری و روانی با طرح آیین‌نامه‌های خلق‌الساعه و تسری آنها به ماسبق، تلاش برای اخراج جمعی از اعضای هیأت‌علمی به بهانه‌های کاملا غیرقانونی و با روش‌های به دور از شأن دانشگاهی ازجمله اقدامات معمول و عادی هیأت‌رئیسه دانشگاه شده است.»

این موارد فقط بندهایی مهم از نامه‌ای بود که اعضای هیأت‌علمی دانشگاه زابل در انتقاد از عملکرد بهلولی، خطاب به وزیر علوم نوشته بودند و به گفته خودشان، دانشگاه زابل شاهد ایجاد یک دوقطبی بین ریاست دانشگاه و هیأت‌رئیسه آن با قاطبه اعضای هیأت‌علمی شده و ما خواستار تجدیدنظر شورای‌عالی انقلاب فرهنگی در رابطه با صلاحیت موسی بهلولی برای ادامه مدیریت دانشگاه زابل هستیم. نامه دوم هم درحالی امضا و به کاغذپاره‌ای در اسناد تبدیل شد که هیچ پاسخی به آن داده نشد.

«چرت است!»

موسی بهلولی، رئیس دانشگاه زابل در ابتدا با اظهار بی‌اطلاعی از نامه‌هایی که اعضای هیأت‌علمی در انتقاد از عملکرد او نوشته بودند، به «وقایع‌اتفاقیه» می‌گوید: «من این حرف‌ها را از شما می‌شنوم و اطلاعی از نامه‌ها ندارم.» اما پس از دقایقی در میانه حرف‌هایش ادامه می‌دهد: «چند ماهی است از نامه‌هایی که اعضای هیأت‌علمی در انتقاد از من نوشته‌اند، گذشته و تمام ادعاهایی که در نامه‌ها وجود دارد، کاملا چرت بوده و هیچ مدرکی مبنی‌بر واقعی‌بودن آن وجود ندارد و تمام بندهای این نامه‌ها کذب است.»

او در ادامه، با اشاره به یکی از بندهای نامه اعضای هیأت‌علمی دانشگاه که بهلولی را فارغ‌التحصیل سال ۹۲ می‌دانستند و مدعی بودند انتخاب او به‌عنوان رئیس دانشگاه زابل برخلاف آیین‌نامه مدیریت دانشگاه که شرط لازم برای تصدی ریاست دانشگاه‌های جامع را دانشیاری یا حداقل پنج سال سابقه خدمت در مرتبه استادیاری می‌داند، انجام گرفته است، تصریح می‌کند: «من فارغ‌التحصیل سال ۹۲ هستم ولی این مواردی که در نامه مطرح شده، برای دانشگاه‌های رتبه یک و ۱۰دانشگاه بزرگ مطرح بوده که برای همان هم استثناهایی گذاشته شده است. علاوه‌براین، من سمت‌های مدیریتی بسیار زیادی داشتم و سال‌ها مشغول به مدیریت‌های مختلف بوده‌ام. با این تفاسیر، من به‌عنوان استادیار می‌توانم رئیس دانشگاه باشم.»

این درحالی است که در زمان ریاست قبلی دانشگاه، تعداد کسانی که بورسیه شدند و رفتند، بسیار زیاد بودند اما باید یک‌سال پیمانی کار می‌کردند. در دوره جدید ریاست گفتند، کسانی که پیمانی کار کردند، بخشی از این یک‌ سال را مشروط بودند و صلاحیت پیمانی آنها مشخص نشده بود. به بیان ساده‌تر، کسانی که در وضعیت پیمانی، مشروط بوده و از دکتری فارغ‌التحصیل می‌شوند، نباید برای او مرتبه استادیار را انتخاب کنیم زیرا در تمام دنیا برخلاف قانون است و باید رتبه مربی برای او در نظر گرفته شود. درهمین‌میان، دراین‌مدت باید در دانشگاه، کار کنند و به شرطی که ۶۰ درصد شرایط ارتقا را داشته باشند، می‌توان به آنها رتبه استادیار داد اما این مورد در جلسه با مخالفت اعضا رد می‌شود و به جای این موضوع مقرر می‌شود دوستانی که مشمول این بند می‌شوند، برای دریافت مرتبه استادیاری، دو مقاله چاپ کنند. باوجوداین تصمیم‌گیری در جلسه ریاست، در نسخه نهایی برای امضای وزیر، همان سناریوی اولیه را که رد شده بود، می‌آورند که اسناد آن نزد خبرنگار «وقایع‌اتفاقیه» محفوظ است.

کمترین رأی با بیشترین مقبولیت!

یکی دیگر از مواردی که در این نامه ذکر شده بود و بهلولی باوجود اظهار بی‌اطلاعی از نامه‌ها در ابتدای صحبت‌هایش، بندبه‌بند نامه‌ها را حفظ بود، می‌گوید: «یکی از بندهای سراسر کذب نامه‌ این بود که دانشگاه زابل در سال ۹۳ موفق به اخذ موافقت با تشکیل هیأت ممیزه مستقل از وزارت علوم شده و در راستای تشکیل هیأت ممیزه، انتخابات لازم در دانشگاه انجام گرفته است. دراین‌بین، آقای مصطفی خواجه با ۲۰ رأی و ناصر پنجکه با ۲۲ رأی حائز کمترین آرا شده‌اند که نشان از عدم مقبولیت آنها در میان اعضای هیأت‌علمی دارد. چنین چیزی اصلا وجود نداشت. هیأت ممیزه، زمانی که انتخاب شد، آقای خواجه را در مرتبه استاد اعلام کرد. دو دوره با مدیریت قبلی گذشته بود و وقتی من آمدم، گفتند باید هیأت را ترمیم کنی و من سه نفر را اضافه کردم. یکی، معاون آموزشی دانشگاه تهران، دیگری هم از دانشگاه تهران و نفر سوم هم دکتر خواجه بود که یکی از صد سرآمد مرجع علمی کشور است.»

به گفته اعضای هیأت‌علمی این دانشگاه، پس از انتصاب بهلولی به سرپرستی دانشگاه، ناصر پنجکه به‌عنوان دبیر هیأت ممیزه انتخاب شده و این اتفاق، موجی از نگرانی و نارضایتی را در دانشگاه ایجاد کرده است. این در حالی است که بهلولی ادعا می‌کند پنجکه، دبیر هیأت ممیزه نیست و در هیچ‌کدام از جلسه‌ها شرکت نکرده است؛ البته در هیأت ممیزه حضور دارند ولی دبیر نیستند.

رتبه علمی، ربطی به مسائل پژوهشی ندارد!

یکی دیگر از مواردی که در نامه مطرح شده بود، این بود که با انجام تخلف آشکار آقای ناصر پنجکه در اقدام به سرقت علمی در چاپ مقاله و افشای آن از سوی سردبیر ژورنال مربوطه (که منجر به ارجاع پرونده ایشان به کمیته انتظامی دانشگاه و وزارتخانه شد) نام دانشگاه برای قرارگرفتن در لیست سیاه مؤسسه Springer از سوی ژورنال مربوطه اعلام شده است اما بهلولی، این ادعا را کاملا چرت، دروغ و کذب مطرح می‌کند و می‌گوید: «مقاله اصلا مربوط به آقای پنجکه نیست و در انتهای متن هم خود مجله ایشان را مبرا کرده است!»

علاوه‌براین مسائل که رئیس دانشگاه برای هرکدام به‌نحوی دلیل می ‌آورد، افت چشمگیر رتبه علمی دانشگاه زابل در رتبه‌بندی دانشگاه‌های کشور از ۱۰۳ به ۱۲۷ در یک‌ سال مدیریت موسی بهلولی، قابل چشم‌پوشی نیست؛ این درحالی است که رئیس دانشگاه، پاسخ متفاوتی دارد: «معیار رتبه علمی دانشگاه‌ها هیچ ارتباطی با مسائل پژوهشی دانشگاه ندارد و فقط سایت‌های دانشگاه‌ها را چک کرده و بر‌اساس آن، رتبه علمی صادر می‌کنند. علاوه‌براین، ما در دانشگاه، اقداماتی انجام دادیم که در راستای تسهیل اقدامات پژوهشی است. ما بسترها را فراهم کردیم و حالا نوبت اعضای هیأت‌علمی است که هنرنمایی‌شان را نشان دهند.»

شلاق و زندان برای استاد نمونه

درپی اعتراض‌های استادان هیأت‌علمی دانشگاه زابل و نامه‌هایی که هیچ جوابی برای آنها داده نشد و عملا به اعتراض‌های این استادان بی‌توجهی شد، آنها با ساختن یک گروه تلگرامی به نام «دیده‌بان شفافیت»، اعتراض‌ها و نقدهای خود را به رئیس دانشگاه مطرح می‌کردند و در تلاش برای پیداکردن راهی به‌منظور حل این مشکل و بحران بودند. درهمین‌میان، یکی از اعضای هیأت‌علمی که در این گروه فعالیت داشت و نقدها و مشکلات خود را مطرح می‌کرد، به چهار سال زندان و ٧۵ ضربه شلاق محکوم شد.

لازم به ذکر است که این عضو هیأت‌علمی در سال ۹۱-۹۰، استاد نمونه و در سال ٩۴،‌ پژوهشگر برتر دانشگاه بوده است. در متن این دادنامه، ناصر پنجکه (معاون آموزشی دانشگاه) با نمایندگی نماینده حقوقی دانشگاه زابل، مصطفی خواجه (معاون اداری مالی دانشگاه) ، ناصر سنچولی و ماشاءلله خلیلی از شاکیان این عضو هیأت‌علمی بودند و موارد اتهام: توهین، افترا، نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی از طریق سامانه‌های رایانه‌ای و مخابراتی و از طریق کانال اجتماعی تلگرام، مطرح و به چهار سال زندان و ۷۵ ضربه شلاق محکوم شده است، درحالی‌که موسی بهلولی، رئیس دانشگاه معتقد است، این پرونده و شکایت هیچ‌ربطی به مسائل دانشگاه ندارد و شکایت آقای پنجکه از ایشان کاملا شخصی است.

درصورتی‌که در متن دادنامه، آقای پنجکه با عنوان نماینده حقوقی دانشگاه به‌عنوان شاکی نوشته شده است. پس از طرح این مسئله، بهلولی می‌گوید: «نمی‌شود گفت ربطی به مسائل دانشگاه ندارد؛ بالاخره خوب نیست با آبروی افراد بازی شود. من شاکی نبودم و به‌خاطر انتقاد هم از کسی شکایت نمی‌کنم ولی ممکن است بعدا شکایت کنم. ما تلاش زیادی کردیم که وضعیت این عضو هیأت‌علمی به اینجا نرسد ولی خب نشد. علاوه‌براین، شاکی هم خصوصی بوده و اتهامات مطرح شده است.»

ناگفته نماند که ناصر سنچولی از افرادی بود که نامه اعتراضی به رئیس دانشگاه را خطاب به وزیر علوم امضا کرده بود.


منبع: alef.ir

ناگفته‌های راهبران مترو درباره خودکشی‌ها

راهبر‌های مترو از کلمه خودکشی استفاده نمی‌کنند. پیامی که به مرکز کنترل ترافیک مخابره می‌شود، تحمل این کلمه را ندارد: «فردی خودش را جلوی قطار انداخته».

«شهروند» می‌افزاید: خیره به سیاهی تونل و مسیری که هر روز می‌رفتند و می‌آمدند، به روزگاری فکر می‌کنند که دیگر عوض شده است. بقیه فقط همین جمله را می‌شنوند، اما برای آنها این جمله مثل کوه یخی وسط اقیانوس است که هنوز کسی جز ناخدای کشتی نمی‌داند ویرانشان کرده است.

آنها که خود را به قصد مردن جلوی قطارهای شهری می‌اندازند، خودشان را یکبار می‌کشند و راهبر قطار را‌ هزار بار. «معمولا خودشان را ابتدای سکو می‌اندازند. با این کار دیگر شانسی برای زنده ماندن ندارند، وقتی قطار وارد می‌شود نمی‌تواند عکس‌العمل سریع  نشان دهد، سرعت هنوز زیاد است. اما اگر ته سکو باشد که سرعت تا ٢کیلومتر هم پایین آمده، قطار می‌ایستد و ممکن است اتفاقی نیفتد. اگر سرعت بیشتر باشد چند متری حرکت می‌کند تا بایستد. سرعت ما در مسیر تعریف شده است. ترمز اضطراری هم داریم.» همه ترمزها دست می‌اندازند به ریل‌ که قطار ١۴٠متری را نگه دارند اما کاری از کسی برنمی‌آید.

مصطفی شش سال است که راهبر مترو است و هیچ خوشش نمی‌آید به او بگویند راننده مترو: «راننده‌های هر کدام از وسایل نقلیه اسمی دارند، مثلا خلبان یا کاپیتان کشتی. ما هم راهبر مترو هستیم. شاید کار ناخدای کشتی را بکنیم یا کار یک خلبان ولی دیده نمی‌شود. بزرگترین هواپیمای ایران چند مسافر دارد؟ ایرباس ٨٠٠ مسافر دارد. قطارهای داخل شهر هر بار در ساعت شلوغی هزار مسافر و قطارهای کرج نزدیک به ٢ هزار مسافر می‌برند.» حرف از خودکشی در مترو را به تعویق می‌اندازد و مدام می‌گوید:   «هیچ کس نمی‌تواند حس آن لحظه راهبر را بفهمد.»

نخستین خودکشی در مترو را دختری ١٨ ساله انجام داد. سال ١٣٨۴ در ایستگاه شهید بهشتی (روزنامه ایران، ٩٣).‌ سال ٩٣ در گزارشی که دنیای اقتصاد منتشر کرد، احمد دنیامالی، عضو شورای شهر گفت ماهانه بیش از یک نفر در ایستگاه‌های مترو خودکشی می‌کنند: «سالانه ۱۷ تا ۱۸ نفر در ایستگاه‌های مترو خودکشی می‌کنند که در حال حاضر این رقم کاهش یافته است.» ‌سال گذشته رجانیوز آمارهای خودکشی و حوادث انسانی در مترو تهران را در سه سال اخیر بسیار ناچیز گزارش کرد: «در ‌سال ٩٢ یک مورد، در سال ٩٣ چهار مورد و در‌ سال‌جاری نیز تنها یک مورد خودکشی در مترو به ثبت رسیده است.»

آخرین خودکشی دی‌ماه امسال اتفاق افتاد. صبح روز ١٩ دی‌ماه مردی در یکی از ایستگاه‌های خط ٢ مترو خودش را جلوی قطار انداخت. قطارهای خط متوقف شدند و مردمی که در ایستگاه‌ها منتظر بودند آن روز دیرتر به محل کارشان رسیدند. راهبر مترو به مرکز خبر داد، از کابین بیرون آمد، جایش را به راهبر انتهای قطار داد و روزگارش عوض شد.
مصطفی می‌گوید تابه‌حال کسی جلوی قطار او خودکشی نکرده اما دستورالعمل یکی است و همه راهبرها می‌دانند: «باید به مرکز کنترل ترافیک، اطلاع‌رسانی کنیم، تیم مدیریت بحران تشکیل می‌شود و وضع فرد را بررسی و او را خارج می‌کنند. راهبر دیگر نمی‌تواند قطار را هدایت کند، چون شرایط روحی مناسبی ندارد، راهبر انتهای قطار جایگزین می‌شود و قطار را تا انتهای مسیر می‌برد. این را حتما بنویسید، زمانی که کسی خودش را جلوی قطار می‌اندازد، بزرگترین مجازات را برای راهبر درنظر گرفته.» خبر قطار حادثه‌داده می‌پیچد و کسی تحمل ندارد راهبرش شود. قطار هم مجازات شده: «ذهنیت خوبی برای راهبر دیگر هم به وجود نمی‌آید که قطار را هدایت کند و آن روز از مسیر خارج می‌شود.»
مصطفی هیچ سوالی را تلفنی جواب نمی‌دهد و در پیامک‌ها هم کلی و بدون نشانه قرار می‌گذارد. یک روز از محل کارش به دفتر روزنامه می‌آید. میان صحبت‌هایش لبخند می‌زند و مدام می‌گوید کسی ما را نمی‌شناسد، شمرده حرف می‌زند اما وقتی به گفتن از شرایط کار می‌رسد، جمله‌ها می‌دوند و یکدیگر را قطع می‌کنند. حرف از خودکشی که می‌شود می‌گوید:  «وارد جزئیات نمی‌شوم.»

شعاع دید راهبر، حداقل ٢٠٠ – ١٠٠ متر است، بسته به شیب و فراز و قوس خط، گاهی تا یک کیلومتر را هم می‌تواند ببیند: «اما فرقی نمی‌کند، آن کسی که می‌خواهد خودکشی کند مشخص نیست. ممکن است توی ایستگاه بایستی و چند دقیقه بعد یک نفر کنارت خودکشی کند. اگر راهبر کسی را روی ریل ببیند، بسته به این‌که ایستگاه توی شیب باشد یا نه و قوس‌وفراز خط، فاکتورهایی زمان توقف قطار را مشخص می‌کند. اما هرچقدر هم سرعت عمل بالا باشد، هیچ وسیله‌ای درجا توقف نمی‌کند.»

قطار میخکوب می‌شود

«حتی وقتی یک پرنده را می‌زنی ناراحت می‌شوی، وای‌به‌حال این‌که به انسان برخورد کنی.» کم‌کم یخش آب می‌شود و از روزی می‌گوید که با شنیدن صدای برخورد در کابین راهبری فهمید کسی خودکشی کرده: «آن موقع راهبر آموزشی بودم و کنار راهبر نشسته بودم. داشتم به مسافرها نگاه می‌کردم که صدای برخورد شنیدم. ترمز اضطراری زده شد. وقتی چنین اتفاقی می‌افتد کل ترمزها درگیر می‌شوند تا قطار در کمترین فاصله زمانی بایستد، به اصطلاح ما، قطار میخکوب می‌شود. خوشبختانه من صحنه برخورد را ندیدم. راهبر پریشان شده بود و دست‌هایش مثل یخچال یخ کرده بود. همان وقت با رنگ‌وروی پریده اطلاع داد یک نفر خودش را جلوی قطار انداخته.»

بعضی‌ها گریه می‌کنند. بهم می‌ریزند و شوکه می‌شوند. ناخواسته باعث مرگ یک نفر شده‌اند، حادثه‌ای که ممکن است هر ساعت برای هر قطار و راهبری پیش بیاید: «شاید هیچ وقت بروز ندهند. اما این خاطره تلخ را همیشه با خودشان دارند. برای همین وقتی این اتفاق می‌افتد، ما درباره حادثه با راهبر حرف نمی‌زنیم. اجازه می‌دهیم خودش داوطلبانه و اگر تمایل داشت از حادثه بگوید، چون رویش اثر منفی می‌گذارد و مدام برایش یادآوری می‌شود. این نوع برخورد اول در تجربه کاری به دست آمد، بعد در آموزش‌ها مطرح شد.»

مصطفی یک بار دیگر هم شاهد خودکشی بود. عید یکی از سال‌ها- نمی‌خواهد بگوید- موقع ورود به ایستگاهی که نامش را نمی‌آورد، دختری خود را جلوی قطاری پرت می‌کند که از مسیر کناری او می‌آمد: «انتهای سکو بودم، ما باید زاویه دیدمان بالا باشد، صحنه برخورد را دیدم، وارد جزییات نمی‌شوم، یک دختر جوان دهه هفتادی بود که خودش را پرت کرد جلوی قطاری که از مسیر روبه‌روی من می‌آمد. تا دو سه روز حوصله خودم را هم نداشتم، حتی نمی‌توانستم غذا بخورم، کلافه بودم. من فقط این صحنه را دیدم، چه برسد به راهبری که برخورد برایش اتفاق افتاد، او چه حالی داشت؟»
می‌گویند وقتی به آن راهبر رسیدند، می‌لرزید. مثل بید. البته آنها به قدری روی خود تسلط دارند که خبر این حادثه را به مرکز کنترل ترافیک انتقال دهند و درخواست کنند راهبر انتها به کابینشان بیاید. مصطفی می‌گوید: داغون و متلاشی شده بود.

بعضی‌ها حتی چند روز به بیمارستان می‌‌روند. برای این راهبرها، مرخصی درنظر می‌گیرند، یک سفر چند روزه با خانواده که اغلب مقصدش مشهد است. تأثیر این اتفاق بعضی‌هایشان را منزوی می‌کند. باید زمانی بگذرد تا بتوانند دوباره خودشان را پیدا کنند. به روانشناس معرفی می‌شوند و آنها که نمی‌توانند با این حادثه کنار بیایند از واحد سیر و حرکت خارج و به واحدهای دیگر منتقل می‌شوند. بقیه، ضریب دقتشان در سفرها بالا می‌رود.

مصطفی می‌گوید شرایط روحی راهبر قطار برای همین اتفاق‌ها مهم است: «اگر این شرایط را نداشته باشند و از فیلترها رد نشده باشند، شاید اصلا نتوانند این حادثه را هضم کنند. اگر آدم‌های عادی باشند، شاید به خودشان صدمه بزنند. البته در مقایسه با جهان، متروی تهران کمترین ‌درصد خودکشی را دارد.»

اگر بین مسیر این اتفاق بیفتد، راهبر تا انتهای مسیر در کابین می‌نشیند تا به محل استراحت برسد: «دیدن آن لحظه تا چند روز با من ماند، به‌خصوص وقتی وارد همان ایستگاه می‌شدم. مترو، اتوبوس یا تاکسی نیست که یک لایی بکشی با طرف تصادف نکنی. آن طرف که خودکشی کرد، خودش انتخاب کرده.» راهبرها امکان انتخاب ندارند، تنها دو ریل موازی است که آنها را به انتهای خط می‌رساند، به ایستگاه آخر. 

مردم می‌گویند قطار پنچر شده

قطارها همه شبیه هم‌اند، واگن‌های بهم پیوسته با شماره. شماره‌های سه رقمی برای قطارهای درون شهری و شماره‌های دو رقمی برای قطارهای خط ۵. مثل اتوبوس نیست که هر راننده یک اتوبوس مخصوص داشته باشد و هر روز سوار همان شود. جزییات قطارهاست که آنها را از هم متفاوت می‌کند، هر کدام یک قلقی دارند و راهبرها باید مسیر کوتاهی بروند تا قلقش دستشان بیاید، ولی آن‌قدر سوار قطارها شده‌اند که هر کدام را می‌شناسند: «مثلا خط ترمز در هر قطاری فرق می‌کند. مثل کلاچ دو خودرو یکسان که با هم فرق دارند. اختلاف‌های جزیی قطارها سر همین‌ چیزهاست.» اگر مشکلی جزیی برای یک قطار پیش بیاید، همکارها که به هم می‌رسند و قطار را تحویل می‌دهند اطلاع می‌دهند.

راهبرها برای به دست آوردن این شغل مسیری طولانی را طی می‌کنند. مصطفی می‌گوید مردم فکر می‌کنند ما بی‌سوادیم، روی عددها تأکید دارد، ٧٠ درصدشان مدرک کاردانی، ١۵‌درصد کارشناسی و ١۵ درصد کارشناسی ارشد دارند. راهبر شدن از یک آگهی استخدام شروع می‌شود، مصاحبه می‌دهند، دوره آزمون پزشکی شامل قلب و نوار مغز و سنجش شنوایی و بینایی را می‌گذرانند: «باید کاملا سالم باشیم مثل یک خلبان، چون کار پرمسئولیتی است. هم از نظر جسمی و هم روحی و روانی باید شرایط کاملا سالمی داشته باشیم.» قدشان باید بین ١۶٨ تا ١٩٠ متر باشد. از ١٨٠ تا ١٩٠ می‌روند به قطارهای شهری خط ۵ که کابین بزرگتری دارد.

بعد از آزمون، دوره‌های تئوری و عملی را می‌گذارنند. دوره تئوری آشنایی با قطار و مترو، تجهیزات الکتریکی و مکانیکی و عیب‌یابی قطار و مسیرشناسی و علایم است. قطارهای داخل شهری ۴۵مورد و قطارهای کرج ۶٠مورد دوره دارند. نمره قبولی ١۴ است:  ‌»خیلی نفسگیر است، باید این مراحل را طی کنی تا بدانی. اگر بیفتی تا دو بار فرجه داری، ولی بار سوم باید خداحافظی کنی.»

دوره بعدی، دوره عملی است که شبیه‌سازی‌شده، مصطفی می‌گوید مثل خلبان‌ها. یک کابین است و رو‌به‌رویش مانیتوری که تونل و مسیر را شبیه‌سازی می‌کند تا راهبر با کابین راهبری آشنا شود: «تقریبا باید یک دوره دو سه ماهه بگذرانی بعد معرفی می‌شوی به واحد سیر و حرکت خطوطی که به نیرو نیاز دارند. آن‌جا به‌عنوان کمک‌راهبر یا راهبر آموزشی داخل قطار هستی و مجوز راهبر آموزشی برایت صادر می‌شود. کنار راهبرهای دیگر می‌نشینی و مسیرها و شیب‌وفراز خط‌ها را می‌شناسی. باید ٢‌هزار کیلومتر به‌عنوان کمک‌راهبر طی کنی.» بعد از همه اینها آزمون جامع کتبی و  بعد آزمون عملی دارند. راهبرهایی که قبول شوند راهبر پایه دو هستند و بقیه تا سه بار می‌توانند این امتحان را بدهند: «اگر نتوانی، خداحافظ.»

مصطفی یک راهبر ستادی است. راهبر ١٢ ساعته، دو روز شیفت صبح، دو روز شیفت شب و دو روز استراحت. یک دسته دیگر از راهبرها روزکار هستند، ٨صبح تا ۴بعدازظهر. یک دسته دیگر راهبرهای صبح و عصر ٩ساعته، از ۵ونیم صبح تا ٢بعدازظهر و دسته دیگر عصر و شب، ٢بعدازظهر تا ١١شب. در این ساعت‌ها، دقیقه‌هایی است که گاه اندازه یک عمر می‌گذرد: «مثلا وقتی نقص فنی یا مشکلات طبیعی پیش می‌آید و ما از همه جا تحت‌فشاریم. توقف می‌کنیم و خط بسته است. مثل هواپیما که برج مراقبت دارد، ما هم مرکز کنترل ترافیک داریم که کارش مسیر‌سازی و راهسازی و کنترل حرکت و هماهنگی بین راهبر و واحدهای دیگر است. ما اول به آنها گزارش می‌دهیم، تا یکی دو دقیقه توقف می‌کنیم، همه واحدها جواب می‌خواهند همین‌طور مردم.»

قطارها ساعت اعزام و دریافت دارند و راهبر باید برای هر دقیقه تأخیر پاسخگو باشد: «مدیرهای بالادستی هم متوجه می‌شوند که قطارمان تأخیر داشته. باید بدانی چه جوابی می‌خواهی بدهی. گاهی نقص فنی باعث تأخیر می‌شود. یک‌سری تاخیرها در مسیر اتفاق می‌افتد، صبح قطارها چک می‌شوند که مشکلی نباشد اما حین مسافرگیری دچار نقص‌های عمومی و جزیی می‌شوند. گاهی هم مردمی که در طول مسیر مانع بسته‌شدن در واگن‌ها شده‌اند.» مردم وقتی قطار متوقف است با کابین راهبری تماس می‌گیرند و به خنده می‌گویند: قطار پنچر شده یا سوختش تمام شده.
دیگر چه پیغام‌هایی می‌دهند؟

فحش هم زیاد از مردم خوردیم. مردم فکر می‌کنند قطار اتوبوس است، هر وقت دوست داشتند باید توقف یا حرکت کند. ما همیشه محترمانه برخورد می‌کنیم، چون شاید پدر و مادر خودمان توی قطار باشند. خودمان هم زیاد با قطار رفت‌و‌آمد می‌کنیم تا با نوع راهبری هم آشنا شویم و خودمان ایرادهایمان را بفهمیم. یک‌سری صحبت‌ها از طرف مردم آزاردهنده است. حرف‌هایی که نمی‌شود گفت. می‌پرسند چرا حرکت نمی‌کنی و ما برایشان توضیح می‌دهیم که قطار جلوی ما است و امکان حرکت نیست. فکر می‌کنند وقتی توقف می‌کنیم، داریم اذیتشان می‌کنیم. نمی‌دانند اولویت ما ایمنی مسافر است. ایمنی مترو صددرصد است. اتفاقاتی که در مترو می‌افتد، خیلی جزیی است و خود مردم باعثش می‌شوند. اگر پشت خط قرمز بایستند، هیچ اتفاقی نمی‌افتد. اگر ندوند و مانع بسته‌شدن در نشوند و دستشان بین در گیر نکند، اتفاقی نمی‌افتد.

مشکلات فنی را باید در یک زمان مشخص برطرف کنند. طبق دستورالعمل اگر امکان باشد صبر می‌کنند تا به ایستگاه برسند و  توقف کنند تا مشکل برطرف شود و درها را برای مردم باز می‌کنند. اما زمانی هم مشکلی پیش می‌آید که امکان حرکت ندارند و در تونل متوقف می‌شوند. تا وقتی که مشکل برطرف نشود، قطار اجازه حرکت نمی‌گیرد.

سختی کار نمی‌گیریم

راهبر باید خونسرد باشد تا بتواند بحران را مدیریت کند، دقت و تمرکز و سرعت عمل بالا داشته باشد: «باید مراقب همه باشی. قطار و مردم و همکارهای خودت. راهبر نوک پیکان است، کارش دقت و مراقبت از همه است. همه می‌توانند اشتباه کنند غیر از راهبر.» مرکز کنترل ترافیک بر سرعت قطار و ورود به سکو و ایستگاه نظارت دارد: «در نظر بگیرید یک راهبر غش کرده یا در بدترین حالت ایست قلبی کرده. از طریق هدایت قطار پیغامی به راهبر ارسال می‌شود و او باید به آن پاسخ دهد. اگر جواب ندهد و سرعتش از یک حدی تخطی کند، قبل از این‌که وارد سکو شود، متوقف می‌شود. بعد تماس رادیویی می‌گیرند با راهبر انتهای قطار که برود ابتدای قطار ببیند چه اتفاقی افتاده.»

راهبر انتهای قطار به سیستم نظارت می‌کند، اگر اتفاقی بیفتد، او کسی است که عصای دست راهبر اصلی می‌شود تا خطر را برطرف کند. راهبر اصلی اجازه ندارد کابین را ترک کند، مگر در شرایط خاص. «ما باید برای هرگونه شرایطی آمادگی کامل داشته باشیم و جایگاه و کاربرد کپسول آتش‌نشانی را هم بدانیم. مدیران درباره سختی کارمان صحبت کرده‌اند و می‌گویند ما نیروی تخصصی شرکت‌شان هستیم که به این سادگی نمی‌خواهند از دست بدهند. اما مزایا یا خدمات رفاهی که در کشورهای دیگر وجود دارد را نداریم. ما را اولویت قرار نمی‌دهند. این همه مشغله داریم، باید توقعاتمان هم برطرف شود.» راهبرها در بیمه‌شان هر نامی دارند جز راهبر مترو که سختی کار نگیرند: «در عنوان شغلی‌مان حتی نیروی خدماتی و پیچ و مهره‌بند هم می‌نویسند اما نمی‌نویسند راهبر.»

حقوق راهبری که ۶-۵ سال سابقه دارد، با اضافه کار، ٢‌ میلیون و خرده‌ای است. یک راهبر آموزشی طبق قانون وزارت کار حقوق می‌گیرد. شرکت مترو مدرک کاردانی‌شان را قبول می‌کند و می‌گوید همین مدرک کافی است اما آنها دوست دارند برایشان مدرک کارشناسی تعریف شود که در حقوقشان تأثیر دارد: «ما یک‌دهم یک خلبان هم حقوق نمی‌گیریم. اگر با همین مدرکی که داریم امارات کار کنیم ١۵ برابر بیشتر حقوق می‌گیریم. بعضی همکارها رفتند آلمان، استرالیا و کانادا. مدرک ما بین‌المللی است، شاید قطارها نسبت به ساختار مدیریت شهری فرق داشته باشند که آن هم با گذراندن دوره کوتاهی حل می‌شود اما این مدرک همه‌جا مورد تأیید است. نهایتا ٣ تا ۶ ماه دوره ببینیم، مجوز راهبری برایمان صادر می‌شود.»

یک نرم‌افزار ساعت رفت‌وبرگشت و این‌که در ساعت شلوغی باشند یا ساعت عادی را برنامه‌ریزی کرده است. بین هر حرکت رفت‌وبرگشت که به آن یک trip می‌گویند ۴۵ دقیقه تا یک و نیم ساعت استراحت می‌کنند. آنها در هر سفر بسته به خط و مسیر به‌طور میانگین دوساعت در کابین هستند، خیلی‌ها ممکن است پس از سال‌ها کارکردن مشکل ستون‌فقرات پیدا کنند. غیر ا‌ز‌ آن، نوسانات برق هم برای سطح گلبول‌ها و کلیه، قلب و سیستم عصبی‌شان، مشکل‌آفرین است. خیلی‌ها دچار میگرن می‌شوند. جریان برق قطارهای داخل شهر ٧۵٠ ولت و خارج شهر ٢۵ کیلو ولت است. «این برق یک میدان مغناطیسی در اتاقک کابین راهبر تشکیل می‌دهد که یک‌سری عوارض دارد.» راهبری جزو مشاغل سخت و زیان‌آور شناخته شده ولی کسی این قانون را اجرایی نمی‌کند.

از رفت‌وآمد در مسیر تکراری هر روزه خسته نمی‌شوید؟

«شاید مسیر برایمان تکراری شده باشد، ولی در طول روز اتفاقاتی برای قطار و مسافران به وجود می‌آید که تنوع می‌شود. مثلا امروز در یک واگن در این ایستگاه خوب بسته نمی‌شود، فردا در یک ایستگاه دیگر. این هم تنوع است دیگر.»

مصطفی یک روز دیگر هم قرار می‌گذارد تا دستخط یکی از راهبرها را که کسی جلوی قطار او خودکشی کرده، بیاورد. راهبر حاضر نشده حرف بزند. مصطفی می‌گوید تاریخ اتفاق را ننویسید. نوشته‌ها روی کاغذ دفترمشق نوشته‌ شده‌اند با دستخطی که جاهایی خط‌خوردگی دارد. می‌گوید شما کار من را معرفی کردید، من هم یک روز کار شما را تجربه کردم و از حس‌وحال همکارم پرسیدم، وقتی کسی خود را جلوی قطارش انداخت.

یادداشت یک راهبر مترو تهران: ما از درون ویران می‌شویم

روزنامه «شهروند» در ادامه این گزارش، یادداشتی از یک راهبر مترو تهران منتشر کرده است: «زمانی که این حادثه اتفاق می‌افتد شوک شدیدی به شما وارد می‌شود، آن لحظه هنوز داغ هستی، متوجه وسعت اتفاقی که برایت افتاده نمی‌شوی. لحظه تصادف امکان هرگونه واکنش غیرطبیعی وجود دارد، آن لحظه ممکن بود گریه کنم، داد بزنم و یا هر رفتار دیگری نشان دهم. اکثر این کارها غیرارادی است. آن موقع متوجه نبودم که یکی از بزرگترین اتفاقاتی که ممکن است برای کسی بیفتد، برایم افتاده. اتفاق تلخ و ناخواسته‌ای که هیچ دخل و تصرفی در بروز آن نداشتم و کسی دیگر باعث آن شده بود. ما از درون ویران می‌شویم، منقلب می‌شویم و هیچ حس و زبان و بیانی نمی‌تواند وسعت حال ما را بازگو کند.
تا مدت‌ها حس می‌کردم در برزخ گیر افتاده‌ام و هیچ‌کس و هیچ چیز نمی‌تواند حالم را خوب کند. درک‌کردن حال راهبری که چنین مرگ و خودکشی را می‌بیند خیلی سخت است. هر کسی با توجه به خصوصیات خودش با این حادثه مواجه می‌شود. اما هر کسی باشی و هر جور شخصیتی هم داشته باشی، نمی‌توانی به آن بی‌تفاوت باشی و از کنارش بگذری و فراموش کنی.

بعد از آن اتفاق هیچ‌چیز باعث خوشحالی و لبخندم نمی‌شود. وقتی کنار خانواده‌ام هستم، کنار همسر و فرزندانم، نمی‌دانم چطور باید برایشان توضیح بدهم، نمی‌توانم با آنها صحبت کنم. حرف زدن حتی با همسرم خیلی سخت و ناگوار است. می‌مانی چطور حرف بزنی و توضیح بدهی.

حس ناراحت‌کننده و غیرقابل توصیفی همیشه با من است و می‌دانم که کنارم خواهد بود. تبدیل به یک آدم عصبانی، پرخاشگر، غمگین و گوشه‌گیر شده‌ام. خودم هم نمی‌دانم چطور حالا این حرف‌ها را می‌زنم. اما بدانید که این اتفاق همیشه با من است. گاهی بدون هیچ دلیلی باعث ناراحتی فرزندان و همسر عزیزتر از جانم می‌شوم. باید همین‌جا از آنها عذرخواهی کنم، اگر ‌هزار بار هم این کار را بکنم باز هم کم است، امیدوارم آنها مرا ببخشند.»
 


منبع: alef.ir

گردوغبار بوشهر ۱۰ برابر استاندارد جهانی/ لغو برخی پرواز‌ها

ایرنا نوشت: مدیرکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر گفت:کیفیت هوای بوشهر در ساعت ۸ صبح روز جاری یکهزارو ۵۱۱ میکروگرم بر متر مکعب ثبت شده است که این مقدار ۱۰ برابر حد استاندارد و در وضعیت خطرناک قلمداد می شود.

حسین دلشب افزود: منبع توده گرد و غبار موجود در استان بوشهر از کشور سوریه آغاز در کشور عراق تشدید و از سمت خوزستان وارد این استان شده است.

وی یادآورشد:پدیده ریزگردها دربوشهر از ساعت ۱۵ روز گذشته با مقدار اولیه ۲۴۰میکرگرم بر متر مکعب مشاهد شد و اوج آلودگی هوا مربوط به صبح امروز است.

مدیرکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر اضافه کرد: ریزگردها درشهر گناوه نیز از ساعت ۱۴ روز شنبه با مقدار اولیه ۳۳۰میکرو گرم مشاهد شد و بالاترین آلودگی ها مربوط به ساعت ۱۷ با مقدار یکهزارو ۶۵۰میکرگرم ۱۱ برابر حد استاندارد است.

دلشب گفت: ریزگردها در عسلویه نیز ساعت ۲۴ شنبه شب با مقدار اولیه ۱۷۷ میکروگرم بر متر مکعب ثبت شد و ساعت ۸ امروز این مقدار به ۲۴۱ میکروگرم بر متر مکعب رسیده است که حدود دو برابر حد استاندار است.

وی اظهارداشت:کیفیت هوا در شهرستان کنگان نیز با توجه به وجود ۳۳۱ میکروگرم بر متر مکعب در ساعت ۸ صبح امروز در وضعیت ناسالم قرار دارد.

این مقام مسئول افزود:کیفیت هوا در شهر برازجان نیز صبح امروز با ۵۱۱ میکروگرم بر متر مکعب سه برابر حد استاندارد و وضعیت خطرناک قرار دارد.

مدیرکل حفاظت محیط زیست استان بوشهر گفت: از ابتدای امسال تاکنون فقط یک روز هوای بوشهر پاک بوده است .
دلشب افزود:در مدت یادشده ۱۴۵ روز هوای بوشهر سالم ، ۱۱۰ روز ناسالم برای گروههای حساس ، ۳۴ روز ناسالم برای همه گروهها، ۶ روز بسیار ناسالم و ۱۰روز نیز خطرناک است.

بدلیل وضعیت کیفیت هوا امروز مدارس شهرستان های گناوه و دیلم در تمام مقاطع ، شهرستان بوشهر نوبت صبح پیش دبستانی و دبستان و بعد از ظهر نیز همه مقاطع تعطیل شده است.

همچنین وجود ریزگرد ها باعث شده تا پرواز تهران به مقصد بوشهر نیز بدلیل دید کم خلبان، هواپیما در فرودگاه شیراز بر زمین نشیند.


منبع: alef.ir

قابلیت های ایفون ۸ چیست؟

شرکت اپل قصد دارد تا در آیفون ۸ برای باز شدن قفل صفحه از فناوری تشخیص چهره به جای اسکنر اثر انگشت استفاده کند.

به گزارش دیلی‌میل، قرار است در آیفون ۸ برای باز شدن قفل از اسکنر لیزری سه بعدی برای تشخیص چهره استفاده شود.

این غول فناوری قصد دارد تا از محصول جدید خود تا پایان امسال رونمایی کند.

کاربران قادر خواهند بود که بدون نیاز به حرکت انگشت، گوشی خود را رمزگشایی کنند.

این گوشی هوشمند به جای فناوری اسکنر اثر انگشت، به یک اسکنر لیزری سه بعدی در جلو مجهز بوده که می‌تواند چهره کاربر را تشخیص دهد.

به گفته مقامات این شرکت این فناوری بسیار ایمن‌تر از فناوری‌های پیشین بوده و اطمینان خاطر بیشتری به کاربران می‌دهد.

لازم به ذکر است که افزوده شدن گزینه اسکنر چهره، به طور قطع قیمت این گوشی هوشمند را ۱۰ تا ۱۵ دلار افزایش خواهد داد.
منبع: ایسنا


منبع: alef.ir

باشگاه الهلال رسما اعلام کرد/غیبت تاثیر گذار‌ترین بازیکن این تیم مقابل پرسپولیس

به گزارش خبرآنلاین؛مسئولان باشگاه الهلال رسما اعلام کردند که سالم الدوسری را برای بازی مقابل پرسپولیس در اختیار ندارند.

الدوسری که در میانه میدان بازی می کند یکی از تاثیر گذارترین بازیکنان این تیم به شمار می رود.آسیب دیدگی این بازیکن باعث شده تا او نتواند در این بازی آسیایی تیمش را همراهی کند.این در حالی است که روزنامه الریاضیه عربستان هم این خبر را تایید کرده است.

دیدار تیم های پرسپولیس و الهلال روز سه شنبه شب در ورزشگاه سلطان قابوس عمان برگزار خواهد شد.


منبع: alef.ir

ایرانى‌ها در عمان پرسپولیس را تنها نگذاشتند

پرسپولیس براى انجام اولین بازى خود در لیگ قهرمانان در حالى راهى عمان شدند که ایرانى هاى ساکن در مسقط به استقبال آنها رفتند.

به گزارش  سایت رسمی باشگاه پرسپولیس، اعضای کاروان پرسپولیس شب گذشته در حالی وارد مسقط شدند که چند نفر از هموطنان ایرانی و هواداران برای استقبال آنها حاضر بودند.

 همچنین باشگاه ایرانیان در دوبی نیز بلیت فروشی و اقدام برای حضور ایرانی‌های مقیم امارات در مسقط را برای تماشای بازی انجام خواهد داد.


منبع: alef.ir

باشگاه تراکتور به اینفانتینو نامه نوشت

باشگاه تراکتورسازی طی نامه ای به جیانی اینفانتینو خواهان تعلیق محرومیت نقل و انتقالاتی خود شد.

به گزارش “ورزش‌سه”، محرومیت تراکتورسازی از دو پنجره نقل و انتقالاتی مشکلات زیادی را برای این تیم ایجاد کرده است؛ ۴ بازیکنی که در نیم فصل با تراکتورسازی قرارداد امضا کردند(عالیشاه، نوراللهی، شهباززاده و بیگ زاده) نتوانستند در ادامه فصل این تیم را همراهی کنند و از سوی دیگر تراکتور برای فصل آینده نیز با کمبود بازیکن مواجه است. با توجه به ممنوعیت جذب بازیکن جدید و اینکه تعداد زیادی از نفرات قراردادشان تمام می شود، هنوز مشخص نیست در لیگ هفدهم تیم اول شهر تبریز چه سرنوشتی پیدا می کند.

در چنین شرایطی مسئولان باشگاه تراکتورسازی به تکاپو افتاده اند تا راهی برای خروج از این بحران پیدا کنند. مدیران تراکتور در اقدامی جالب توجه به جیانی اینفانتینو رییس فدراسیون جهانی فوتبال نامه نوشتند  و خواهان تعلیق محرومیت خود از نقل و انتقالات شده اند. البته در این نامه بیشتر نقل و انتقالات تابستانی مد نظر تراکتوری ها است.

آرش نجفی، وکیل باشگاه تراکتورسازی در این باره اظهار داشت: «ما در خصوص محرومیت از پنجره نقل و انتقالات طبق مستنداتی که داشتیم به شخص آقای اینفانتینو ریاست فیفا نامه زدیم و اعلام کردیم که اگر امکانش باشد این محرومیت را تعلیق کنند ولی از طریق قانونی زیاد امیدوار به حل این موضوع نیستم.»

همانطور که معاون حقوقی باشگاه تراکتورسازی اعلام کرده بعید است فیفا به تعلیق محرومیت این باشگاه رای بدهد و احتمالا در نقل وانتقالات تابستانی مشکلات بیشتری در بحث بازیکنان گریبان این باشگاه را خواهد گرفت.


منبع: alef.ir

دولت ۱.۲میلیارد دلار از سبد سهام عدالت بیرون کشید

هیأت دولت هفته قبل یک مصوبه مهم داشت. در این مصوبه هیأت دولت تصویب کرد ٢٠‌درصد از سهام شرکت‌های پالایش نفت اصفهان، تبریز، لاوان، تهران، شیراز، کرمانشاه و بندرعباس از فهرست شرکت‌های واگذار شده به طرح توزیع سهام عدالت خارج شود؛ به این ترتیب دولت بعد از گذشت ۱۰سال از زمان واگذاری سهام عدالت، به جای آزادسازی دارایی‌های مشمولان سهام عدالت، سهمش را از سبد سهام عدالت پس گرفت. هنوز مشخص نیست که چه شرکت‌هایی جایگزین این پالایشگاه‌ها خواهند شد که از سبد سهام عدالت خارج شده‌اند.

مصوبه دولت چیست؟
در جلسه هیأت دولت که به ریاست اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس‌جمهور برگزار شد، سهام ۷پالایشگاه که قرار بود در قالب سبد سهام عدالت به مردم واگذار شود، به دامن دولت بازگشت و با رأی وزیران حاضر در جلسه مقرر شد این پالایشگاه‌ها بار دیگر زیرنظر شرکت دولتی پالایش و پخش فرآورده‌های نفتی ایران اداره شوند. پالایش و پخش یکی از شرکت‌های اقماری وابسته به وزارت نفت است.

در طول ۱۰سال گذشته سازمان خصوصی‌سازی‌ سهام ۶۰شرکت را در قالب طرح سهام عدالت به ۵۰میلیون مشمول این طرح اختصاص داده بود. همچنین نزدیک به ۴سال است که دولت حسن روحانی وعده داده که سهام عدالت را طبق قانون سیاست‌های اصل ۴۴مصوب مجلس آزاد خواهد کرد. برخی شنیده‌های تأیید نشده حاکی است احتمال دارد به جز پالایشگاه‌ها، سهام ۲۰شرکت دیگر حاضر در سبد سهام عدالت که غیربورسی هستند هم از این فهرست خارج شوند.

سهم دولت چقدر بوده است
اطلاعات آماری نشان می‌دهد که ارزش ۷پالایشگاه خارج شده از فهرست واگذاری جمعا براساس آخرین قیمت سهام این شرکت‌ها در بورس برابر با ۲۲هزار میلیارد تومان بوده است که از این مقدار با درنظر گرفتن سهم ۲۰درصدی دولت جمع کل ارزش سهامی که توسط دولت از سبد سهام عدالت خارج شده است رقمی در حدود ۴۵۰۰میلیارد تومان یا ۱٫۲میلیارد دلار است. با خارج شدن این مقدار سهام از سبد سهام عدالت باید سهام شرکت‌های دیگری که مشخص نیست سودآور باشند یا خیر به سبد سهام عدالت اختصاص داده شود اما با رویه‌ای که دولت در ۳سال گذشته در پیش گرفته بعید است که سهام جدیدی به سبد سهام عدالت اختصاص دهد.

سرنوشت مبهم سهام عدالت
با توجه به تحولات تازه به‌نظر می‌رسد سرنوشت سهام عدالت در هاله‌ای از ابهام فرو رفته باشد. ۴سال پیش دولت وعده داد ظرف ۲‌ماه سهام عدالت را آزاد می‌کند اما تاکنون حتی لایحه آزادسازی سهام عدالت هم به مجلس ارائه نشده است.

سال ۱۳۸۴وقتی که مقام معظم رهبری سیاست‌های کلی اصل۴۴ را ابلاغ کردند محمود احمدی‌نژاد خواستار واگذاری بخشی از سهام شرکت‌ها به مردم در قالب سهام عدالت شد. با تأیید مقام معظم رهبری این کار آغاز شد و پس از تصویب قوانین و آیین‌نامه‌ها سازمان خصوصی‌سازی‌ مکلف شد ظرف ۱۰سال مقدمات آزاد‌سازی‌ سهام عدالت را فراهم کند.

در قانون اصل ۴۴ مصوب مجلس، به صراحت اعلام شده ظرف ۱۰سال باید مقدمات آزاد‌سازی‌ سهام عدالت فراهم شود، اما پس از گذشت ۱۰سال هنوز هیچ‌کس در مورد محتوای لایحه دولت برای آزاد‌سازی‌ سهام عدالت اطلاعاتی در اختیار ندارد. طبق قاعده پس از ارائه لایحه دولت، مجلس باید آن را تصویب و تأیید کند. با گذشت نزدیک به ۴سال از ‌آغاز به‌کار دولت یازدهم، هنوز لایحه‌ای به مجلس ارسال نشده است.

حسن روحانی چند‌ماه بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۳۹۲وقتی برای تقدیم لایحه بودجه سال ۹۳به مجلس رفته بود وعده داد سهام عدالت را دوماهه آزاد می‌کند اما حالا ۴سال از آن وعده گذشته است و حتی برخی از افرادی که مشمول سهام عدالت بوده‌اند از دنیا رفته‌اند اما تکلیف سهام عدالت روشن نشده است.

روحانی در آخرین روزهای اسفند‌ماه سال قبل لایحه‌ای را که دولت ۱٫۵سال برای تدوین آن وقت صرف کرده بود با تأخیر فراوان بالاخره امضا کرد تا لایحه آزاد‌سازی‌ سهام عدالت روشن شود اما در یک سال و نیم اخیر لایحه مزبور هنوز به مجلس ارسال نشده است. آخرین پیامی که دولت در این‌باره داد این بود که لایحه به دفتر مقام معظم رهبری فرستاده شده و هیأت دولت در انتظار اذن رهبری است.

منبع: همشهری


منبع: alef.ir

افزایش تعداد اجاره‌نشینان با ادامه رکود بازار مسکن

رئیس اتحادیه مشاورین املاک همدان تأکید کرد: اگر رکود ادامه یابد و تولید مسکن صورت نگیرد به تعداد اجاره‌نشینان افزوده می‌شود.

ابراهیم جمالی در گفت‌وگو با ایسنا، از کاهش ۵۰ درصدی معاملات مسکن در همدان خبر داد و اظهار کرد: در بهمن امسال ۱۰۵۶ معامله اجاره و مبایه‌نامه ثبت شده است.

وی گفت: در بهمن سال گذشته ۲۰۳۵ مورد معامله اجاره و مبایه‌نامه در همدان انجام گرفت که در مقایسه با بهمن امسال شاهد کاهش تقریبی ۵۰ درصدی معاملات هستیم.

جمالی با اشاره به کاهش معاملات مسکن نسبت به ماه گذشته نیز افزود: در دی‌ماه نیز ۱۰۷۸ مورد معامله اجاره و مبایه‌نامه در همدان ثبت شده است.

سیاست‌های ضدتورمی؛ علت رکود بازار مسکن

وی با بیان اینکه رکود بازار مسکن دلایل مختلفی دارد، عنوان کرد: یکی از دلایل رکود بازار مسکن افزایش بی‌رویه قیمت مسکن و سیاست‌های ضدتورمی دولت در سال‌های گذشته است.

رئیس اتحادیه مشاورین املاک همدان یادآور شد: سیاست‌های ضدتورمی دولت در سال‌های گذشته باعث رکود بیش از انتظار بخش مسکن شده و ادامه رکود در سال ۹۴ موجب کاهش ۷۰ درصد سرمایه‌گذاری ساخت‌وساز در کشور و استان همدان نیز شده است.

جمالی با اشاره به اینکه از سال ۹۴ در ادامه رکود بی‌سابقه از سال‌های ۹۲ تا به حال شاهد رکود مسکن بوده‌ایم، خاطرنشان کرد: علت این رکود در عرصه خرید و فروش سیاست ضدتورمی دولت بوده که همین موضوع سبب انباشت آپارتمان‌های ساخته شده است و بخش مسکن در کشور شاهد فراز و فرود در قیمت‌ها شد و شاهد نوسان قیمت مسکن به‌صورت سینوسی شدیم به‌طوریکه در مقطعی تجربه افزایش قیمت و گاهی کاهش قیمت داشت.

ادامه رکود بازار مسکن؛ افزایش تعداد اجاره‌نشینان

وی تأکید کرد: اگر رکود ادامه یابد و تولید مسکن صورت نگیرد به تعداد اجاره‌نشینان افزوده می‌شود و زمانی‌که متقاضیان برای خرید هجوم می‌آورند قیمت‌ها افزایش خواهد یافت.

رئیس اتحادیه مشاورین املاک همدان بیان کرد: برای برون‌رفت از رکود چند ساله لازم است دستگاه‌های مرتبط با صنعت ساختمان مشارکت کرده و وام مسکن با شرابط مناسب به متقاضیان داده شود.

تسهیلات مناسب چرخ بازار مسکن را به حرکت درمی‌آورد

جمالی با اشاره به اینکه تسهیلات مناسب همانند شروع محکمی است تا چرخ بازار مسکن را به حرکت درآورد، خاطرنشان کرد: ۳۰۰ شغل با بازار مسکن مرتبط است که تسهیلات مناسب همانند شروع محکمی است تا چرخ بازار مسکن را به حرکت درآورد.

وی با تأکید بر اینکه مردم برای قراردادهای خود حتما کدرهگیری دریافت کنند، تصریح کرد: برخی از بنگاه‌داران برای فرار از مالیات به مردم پیشنهاد می‌دهند کدرهگیری دریافت نکنند در صورتی‌که کدرهگیری باعث امنیت در معاملات و  شفاف‌سازی آنها می‌شود.

توصیه اتحادیه مشاورین املاک به مردم

جمالی با اشاره به وجود بیش از ۱۰۰۰ واحد مشاور املاک در همدان عنوان کرد: مردم به مشاورین املاک دارای مجوز کسب مراجعه کرده و حتما در بنگاه‌هایی معامله کنند که مدیر بنگاه یا مشاور قانونی حضور داشته باشد.

رئیس اتحادیه مشاورین املاک همدان با اشاره به اینکه شرایط فعلی بهترین زمان برای خرید مسکن است، اظهار کرد: همشهریان برای هر نوع قرارداد تنظیمی از مشاور املاک درخواست کدرهگیری داشته باشند چرا که کدرهگیری به علت امنیت بخشیدن به معاملات از فروش غیرمال جلوگیری می‌کند.


منبع: alef.ir