بایگانی ماه : ژانویه, 2017

آصف رضایی در گفت و گو با ایسنا، گفت: با پیگیری این موضوع، دانش‌آموزانی که به آنها دسترسی داشتیم را فراخوانی و با آنها مصاحبه وکم وکیف موضوع را مطلع شدیم و بلافاصله مسئول بازرسی را مامور پیگیری کردیم که موضوع را به جد دنبال کند.رضایی افزود: درهمان روز از مدیر و معاون مدرسه و معلم خواسته شد که روز بعد یعنی “پنج شنبه”راس ساعت  ۸ در آموزش وپرورش حضور داشته باشند.وی با بیان اینکه در این اتفاق حرمت معلمان هم زیر سوال رفته است، گفت: به عنوان یک روان‌شناس تنبیه بدنی را صد درصد محکوم می‌کنم و حتی اگر خانواده‌ها هم از حق خود بگذرند، آموزش و پرورش برای احقاق حق دانش‌آموزان پیگیر جدی خواهد داشت. مدیر آموزش و پرورش قاین اظهارکرد: تنبیه بدنی یعنی تحقیر و این تحت هر شرایطی محکوم است.رضایی با بیان اینکه مدیر مدرسه از والدین این دانش‌آموزان رضایت گرفته است، گفت: این رضایت نامه‌ها برای آموزش و پرورش نفعی ندارد و به صورت قانونی پیگیر خواهیم بود و پرونده بلافاصله پس از تکمیل شدن به هیئت تخلفات اداری استان ارسال شد. وی ادامه داد: اجازه نمی‌دهیم که معلمی این‌گونه با دانش‌آموزان رفتار کند، هر چند این معلم اظهار داشته است که از روی دلسوزی تنبیه صورت گرفته است، اما قطعاً این موضوع پیگیری خواهد شد.رضایی یادآورشد: در تخلفات اداری پس از پیگیری و بازدید میدانی و مصاحبه با دانش‌آموزان برای این معلم حکم صادر خواهند کرد.روز پنجشنبه ۷ بهمن جاری خبری مبنی بر تنبیه برخی از دانش‌آموزان در یکی از مدارس قائن، منتشر شد که تأسف همه دغدغه‌مندان را برانگیخت.

منبع: baharnews.ir

محمد بلوچ‌زهی – بخشدار مرکزی نیکشهرروزنامه بهارچهار پنج روز پیش، بر اثر باران‌های سیل‌آسایی که در منطقه بلوچستان اتفاق افتاد، کلیه زیرساخت‌ها، به ویژه راه‌ها از بین رفت. در واقع می‌توان گفت بارندگی که اتفاق افتاد در طول ۱۰ سال اخیر بی سابقه بوده است. شایان ذکر است که خوشبختانه با این که بیشترین میزان بارش باران در شهر نیک‌شهراتفاق افتاده است، اما هیچ گونه تلفات جانی نداشته‌ایم و فقط ۸۰ درصد راه‌های ارتباطی کاملا از بین رفته است. برای امدادرسانی به سیل‌زدگان، گروه امداد و نجات استان، اقدامات خود را به سه روش تقسیم کرده است. یک سری از اقدامات باید طی بارندگی صورت می‌گرفت که انجام شده است و نیروهایی را برای امداد نجات و کمک به کسانی که در اثر سیل‌زدگی دچار خساراتی شده اند، به روستاهایی نزدیک که دسترسی به آنها آسان بود، یعنی راه‌های ارتباطی از بین نرفته بود، اعزام کردیم. چون این بارندگی‌ها به مدت ۳ روز و به شدت صورت می‌گرفت، باعث شد که روند امداد رسانی به کندی پیش برود. در واقع کار برای امدادرسانان بسیار سخت بوده است. همچنین، طغیان رودخانه‌ها در طول این مدت و آسیب رساندن این طغیان ها به زیرساخت‌ها باعث شد، روند کمک رسانی و امدادرسانی در ابتدای  سیل با مشکلاتی روبه رو شود. رود خانه های بلوچستان وحشی هستند، به این دلیل  که طول و عرض آن‌ها طویل نیست و از سوی دیگر در منطقه کوهستانی واقع هستند. همین امر باعث شد که طغیان کرده و راه‌های ارتباطی امدادرسانی به روستاهایی که در فاصله دورتری قرار دارند با مشکلات امدادرسانی مواجه شوند.در حال حاضر کلیه نیروهای ما از جمله نیروهای راهداری، هلال احمر و بنیاد مسکن در روستاها مستقر شده اند و همچنین رودخانه ها فروکش کرده است و نیروهای راهداری درصدد رفع انسداد مشکلات راهی و همچنین بازگشایی راه‌های ارتباطی هستند . اکنون گروه‌های امدادی وارد روستاها شده‌اند و  و از آنجایی که مرکز بارندگی ها در نیک‌شهر بود ما از همان ابتدای آغاز بارندگی ها و اعلام خسارت روستاییان، نیروهای خود را در روستاها مستقر کردیم. حتی با قطع برق و ارتباطات تلفنی هنوز چند ساعتی طول نکشیده بود که ما این نیروها را به منطقه اعزام کردیم.  تنها اتفاقی که باعث شد ارتباطات ما با برخی روستاها قطع شود این بود که به دلیل طغیان رودخانه ها هیچ راه ارتباطی با مرکز نداشتند. اما در حال حاضر ماشین‌ها و دستگاه‌های اداره راه، بنیاد مسکن، هلال احمر و غیره در تمام روستاها مستقر هستند به نحوی که ما شرایط موجود را بحرانی نمی‌دانیم. با این که لطمه های بسیاری به زیر ساخت های روستایی وارد شده است اما تلفات جانی صورت نگرفته است. برق بسیاری از روستاها قطع شده و راه‌های ارتباطی مسدود شده است و سقف خیلی از خانه ها ریخته است که در حال حل این مشکلات هستیم.کمک هایی که ما در حال حاضر در بخش مرکزی شهر، نیاز داریم برای حل انسداد راه‌ها است. این بازگشایی ها در حال حاضر به سختی صورت می‌گیرد. به دلیل این که راه‌ها بسیار گسترده است. هنوز نتوانستیم با برخی روستاها ارتباط بر قرار کنیم.

منبع: baharnews.ir

به گزارش ایلنا، سرهنگ نادر رحمانی با اشاره به تداوم بارش برف و باران در جاده های کشور گفت: در حال حاضر در بیشتر محورهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، ایلام، زنجان، دیلمان-آستارا در استان گیلان، ارتفاعات کهگیلویه و بویراحمد شاهد بارش برف هستیم.حمانی اظهار کرد: همچنین در اغلب محورهای استان‌های ایلام، فارس، کهگیلویه و بویراحمد، خراسان رضوی، سبزوار، نیشابور نیز بارش باران از صبح امروز آغاز شده است.وی بیان کرد: تردد در اغلب محورهای استان کردستان، زنجان، کرمانشاه، آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، ایلام، قزوین، فیروزکوه، هراز تنها با زنجیر چرخ امکانپذیر است.رئیس مرکز کنترل و ترافیک راهور ناجا در رابطه با مه‌گرفتگی در برخی از استان‌های کشور اذعان داشت: در حال حاضر مه‌گرفتگی را در استان کردستان، خراسان رضوی، خراسان شمالی، قزوین، قم و ساوه شاهد هستیم.رحمانی با اشاره به بازگشایی محور کرج-چالوس گفت: محور کرج-چالوس که روز گذشته به علت خطر ریزش بهمن مسدود شده بود ۸ صبح امروز با تلاش عوامل پلیس راهور بازگشایی شد. وی در رابطه با محورهای مسدود افزود: در حال حاضر محور کوهرنگ – مسجد سلیمان در استان چهارمحال و بختیاری و برخی از محورهای جنوب این استان به علت بارش برف و کولاک از روز گذشته مسدود است و تلاش جهت بازگشایی آن ادامه دارد.رئیس مرکز کنترل و ترافیک راهور ناجا از انسداد محور مریوان – سقز و سقز – بانه در استان کردستان خبر داد و اظهار داشت: این محور در ساعت ۹:۰۵ دقیقه صبح امروز به علت بارش برف مسدود شده است.رحمانی همچنین گفت: در حال حاضر گرد و خاک شدیدهکراه با کاهش دید  را در استان زاهدان شاهد هستیم.وی در رابطه با آخرین وضعیت ترافیکی افزود: اکنون در بخش‌های ورودی و داخلی کلانشهرها ترافیک سنگین و نیمه‌سنگین  است. 

منبع: baharnews.ir

به گزارش میزان، عاملان قتل پیر زن ۸۵ ساله در خیابان جیحون اعتراف کردند پس از قتل فقط فرش و پلی استیشن سرقت کردند.ساعت ۱۸:۱۵ روز ۲۹ دی کشف جسد پیرزنی ۸۵ ساله در محل سکونتش واقع در طبقه اول یک مجتمع مسکونی در خیابان جیحون به کلانتری ۱۰۸ نواب اعلام شد.با حضور ماموران کلانتری در محل و انجام بررسی‌های اولیه مشخص شد که متوفیه به نام آمنه ۸۵ ساله به علت “انسداد مجاری تنفسی” به قتل رسیده است.با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع “قتل عمـد” و به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای ناحیه ۲۷ تهران پرونده در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت. کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ با حضور در محل جنایت به تحقیق از همسایه مقتول در همان طبقه اول ساختمان به نام “مریم” ۴۴ساله که بنا بر اظهارات اهالی ساختمان اولین نفری که جسد را رویت کرده بود، پرداختند.مریم در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: ساعت ۱۳:۳۰، آمنه مرا صدا زد و گفت که کنترل تلویزیونش خراب شده؛ به این بهانه درخواست کرد تا برایش یک کنترل تلویزیون خریدار کنم. به مغازه صوتی و تصویری رفتم اما مغازه بسته بود و بدون آنکه موفق به خرید کنترل تلویزیون برای مقتوله بشوم، در ساعت ۱۵:۳۰ به منزل بازگشتم. مجددا ساعت ۱۶ از منزل خارج و ساعت ۱۸ به منزل بازگشتم؛ متوجه شکسته شدن شیشه آپارتمان مقتول شدم و از گوشه شیشه شکسته شده به داخل آپارتمان نگاه کردم که جسد خانم آمنه را داخل اتاق پذیرایی مشاهده کردم. بلافاصله موضوع را به همسایگان طبقات بالا و در ادامه به پلیس ۱۱۰ اطلاع دادم. کارآگاهان اداره دهم در بررسی میدانی محدوده جنایت موفق به شناسایی برخی مراکز تجاری مجهز به دوربین‌های مداربسته شدند.در بازبینی تصاویر دوربین‌های مداربسته، کارآگاهان موفق به شناسایی تصویر مریم (همسایه مقتول) شدند؛ بررسی دقیق تصاویر دوربین‌های مداریسته نشان داد که مریم بار اول در ساعت ۱۵:۱۷ و بار دوم در ساعت ۱۵:۴۰ در خیابان جیحون تردد داشته و در هر دو بار مردی ناشناس، حدودا ۴۵ – ۴۰ ساله او را تعقیب می‌کند. در شرایطی که “مریم” مدعی عدم شناسایی تصاویر به دست آمده از مرد ناشناس شده بود اما در تحقیقات از اعضای خانواده‌اش، پسر مریم با شناسایی تصویر مرد ناشناس به نام مجید ۴۲ ساله عنوان داشت: چهار سال پیش زمانی‌که در خیابان سی متری جی سکونت داشتیم، مجید همسایه ما بود.به واسطه اختلاف و درگیری شدیدی که مجید با همسرش داشت، مادرم دائما تلاش می‌کرد تا با میانجیگری آنها را با یکدیگر آشتی دهد اما نهایتا از یکدیگر متارکه کردند و از سی متری جی رفتند؛ ما نیز پس از گذشت مدت کوتاهی محل سکونت خود را تغییر داده و به خیابان جیحون آمدیم.با شناسایی دقیق محل سکونت مجید در منطقه نواب – خیابان مرتضوی کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی ششم بهمن اقدام به دستگیری او کردند. “مجید” ابتدا منکر ارتباط خود با موضوع قتل شد اما در ادامه و پس از ارائه اطلاعات دقیق از سوی کارآگاهان از جمله تصاویر به دست آمده از دوربین‌های مداربسته به ناچار لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت و همدستی مریم در جنایت اعتراف کرد.مجید در اعترافاتش به کارآگاهان گفت: حدودا چهار سال پیش با مریم و خانواده‌اش در منطقه سی متری جی آشنا شدم، آن زمان متاهل بودم و دائما با همسرم درگیری داشتم. مریم به عنوان یکی از همسایه‌ها، با میانجیگری سعی در آشتی ما دو نفر داشت. پس از متارکه از همسرم  من به مصرف موادمخدر روی آوردم؛ مریم نیز به صورت پنهانی شیشه مصرف می‌کرد و همین موضوع زمینه ارتباط نزدیک مرا با مریم ایجاد کرد. من مشکلات مالی فراوانی داشتم و مریم طی این مدت به من کمک مالی می‌کرد. حدودا یک ماه قبل یکبار با معرفی مریم و برای نظافت به خانه مقتول رفته بودم. از آن زمان، چندین بار پیشنهاد سرقت طلا و جواهرات را با مریم مطرح کردم اما او زیر بار نمی‌رفت تا اینکه چند روز قبل، این‌بار مریم پیشنهاد سرقت را مطرح کرد. روز جنایت قرار شد تا مریم در ورودی آپارتمان را باز کند و همین کار را نیز کرد. پس از ورود به داخل ساختمان، در آپارتمان مقتوله را زدم و به محض باز شدن در آپارتمان، محکم در را به صورتش کوبیدم و او به داخل اتاق پذیرایی پرتاب شد.با طناب دست و پا و دهان پیرزن را بستم؛ هنگامی‌که قصد بستن دستان مقتول از پشت سر را داشتم، در حین پیچاندن دستانش، دست چپش دچار شکستگی شد. ابتدا یک انگشتر طلا را از داخل دست پیرزن خارج کردم. برای پیدا کردن طلاجات به داخل اتاق‌ها رفتم اما موفق به پیدا کردن طلا و جواهرات نشدم. مریم را صدا زدم و از او جویای محل طلاها شدم و او عنوان داشت که اگر طلاها خانه نباشد، به احتمال فراوان نزد دختر مقتوله است. نهایتا پس از جستجوی داخل اتاق‌ها و بدون پیدا کردن طلا و جواهرات، یک دستگاه ویدئو، یک دستگاه play statio- و یک تخته فرش دست باف را سرقت و از ساختمان خارج شدیم. پس از مدتی به مریم زنگ زدم و آن زمان متوجه شدم که پیرزن به علت خفگی فوت کرده است. با اعتراف صریح به ارتکاب جنایت و محرز شدن مشارکت مریم در جنایت، مریم نیز دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شد.مریم در تحقیقات اولیه منکر هرگونه مشارکت در قتل پیرزن ۸۵ ساله شد اما پس از اطلاع از اعتراف صریح مجید، تمامی اعترافات وی را تایید و به مشارکت خود در سرقت منجر به جنایت اعتراف کرد. سرهنگ کارآگاه حمید مکرم ، معاون مبارزه با جرائم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ ، با اعلام این خبر گفت: هر دو متهم جهت ارائه توضیحات به نزد بازپرس دادسرای ناحیه ۲۷ تهران اعزام شدند. با توجه به اعتراف صریح متهمین به ارتکاب سرقت منجر به جنایت ، قرار بازداشت موقت از سوی بازپرس پرونده سجاد منافی آذر صادر و هر دو متهم جهت انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار داده شدند.

منبع: baharnews.ir

دو سال از پلاسکو کوچکتر است. حال سالخورده‌ای را دارد که در مراسم تدفین رفیق دیرین شرکت کرده و در ذهنش مدام این جمله می‌چرخد:«بعدی تویی…» می‌شود این را در چهره‌اش خواند؛ نگرانی.به گزارش ایران خبر، حال این روزهای «آلومینیوم». ساختمان ۵۲ ساله خیابان جمهوری؛ قبل ازدحام همیشگی پل حافظ. گمشده میان ساختمان‌های کوتاه و بلند خاکستری، باران خورده، دوده گرفته. سنی از همه‌شان گذشته؛ سالخوردگان خیابان جمهوری.ورودی تاریک ساختمان ۱۳ طبقه، دو راه را پیش رو می‌گذارد. سمت راست، ۳ آسانسور که شما را به طبقات می‌رساند و سمت چپ، حیاط مسقف که تک درختی در مرکز آن دیده می‌شود و تنه‌اش از سقف توری رد شده است. مغازه‌های کوچک، دور تا دور حیاط ردیف شده‌اند و همین‌طور در طبقه بالایی که تراس باریکی دارد.در مجموع ۸۰۰ واحد تجاری و هزاران مشتری و بازدیدکننده در روز. راه رسیدن به طبقه دوم حیاط، پلکانی باریک است. برای رسیدن به باقی طبقات ساختمان که از زیر سقف توری نمایانند، باید از آسانسور استفاده کرد؛ گرچه تمام آسانسورها سالم نیست و گاهی باید به ناچار سراغ پلکان قدیمی رفت. این تصویر را به خاطر بسپارید. مانند حوض‌های پلاسکو که دیگر فقط تصویری است حک شده در قاب دوربین و دریچه ذهن.آلومینیوم پارسال آتش گرفت. حریق ساعت ۵ و ۱۴ دقیقه صبح روز جمعه سوم مهرماه گزارش و در ساعت ۸ و ۴۰ دقیقه صبح مهار شد. خوشبختانه این حادثه هیچ مصدومی نداشت که با توجه به تعطیل بودن برج، جای تعجب ندارد. حادثه اما خبر نمی‌کند. این بار ممکن است وسط یک روز شلوغ کاری سر برسد. نخستین بویی که هنگام ورود به مغازه‌های ساختمان آلومینیوم به مشام می‌رسد، بوی نفت و دود است. کسبه برای گرم کردن محل کسب‌شان از بخاری‌های نفتی یا برقی استفاده می‌کنند: «پارسال که آتش‌سوزی شد، از صدا و سیما آمدند. جای اینکه از کسبه گزارش تهیه کنند از دلارفروش‌های دم در درباره ساختمان پرسیده بودند. این به خاطر مدیریت ضعیف است.» این را پسر جوانی که پشت دخل ساعت فروشی ایستاده می‌گوید؛ برندهای قدیمی، نوستالژیک، مانند حال و هوای خود ساختمان. می‌گوید: «مدیریت خیلی ضعیف است. با اوستا صحبت کنید. او بهتر می‌داند.»اسدالله توکلی، ۴۰ سال است در آلومینیوم کاسب است: «همین الان که مشکل خاصی نیست. اما به هرحال این ساختمان قدیمی است. من از لحاظ امنیتی داخل مغازه‌ام را می‌توانم پوشش دهم اما فضای داخل ساختمان که در اختیار من نیست. کل این مجموعه همین مشکل را دارند. مالک، بنیاد مستضعفان است و ما همه سرقفلی داریم. در مورد تجهیزات اطفای حریق هر مغازه به طور شخصی اقدام می‌کند و به خاطر همین هم تجهیزات ضعیف است. هرکس با توجه به وسع خود، تجهیزات خریداری می‌کند. بعضی‌ها هم اصلاً ندارند. ما بیمه هستیم اما تعداد زیادی نیستند که بیمه دارند.»می‌گویند بارها در مورد ایمنی به کسبه ساختمان پلاسکو اخطار داده بودند. توکلی می‌گویند: «اصلاً این‌طور نیست که بیایند و به تک تک کسبه اخطار بدهند. در مورد ایمنی اگر بخواهند اخطار بدهند، مستقیم به ما نمی‌گویند. به مدیریت اعلام می‌کنند و ما خبردار نمی‌شویم. ما که در مورد اخطار چیزی نشنیده‌ایم. اگر هم اخطار داده باشند، رئیس هیأت مدیره به ما نمی‌گوید. البته ما هرکاری که بخواهیم بکنیم، باید مالک را در جریان بگذاریم. برای هرگونه بازسازی داخل مغازه‌ها باید از بنیاد مجوز بگیریم و حق مجوز هم از ما دریافت می‌کنند.»عبدالله توکلی، از دیگر کاسب‌های آلومینیوم است. می‌پرسم بعد از حادثه پلاسکو، شما نگران نیستید؟ می‌گوید: «کم نه! ممکن است این اتفاق اینجا بیفتد یا هرجای دیگری. طبیعی است که خیلی ناراحت هستیم. چه فرقی می‌کند؛ ما یا پلاسکویی‌ها؟ پارسال که اینجا آتش گرفت، یکی از واحدهای خود ما هم در طبقه پنجم سوخت و کلی خسارت دیدیم همه‌اش هم به خاطر سهل‌انگاری یکی از کسبه که باعث حریق شد. آتش‌سوزی از طبقه چهارم شروع شد و بالا رفت و کلی خسارت زد. بعد از آن اتفاق در حد یک هفته تا ۱۰ روز توجه‌ها به این ساختمان و ایمنی آن جلب شد اما بعد همه فراموش کردند. اینجا پر از مواد قابل اشتعال است. مغازه‌های اینجا اکثراً کارهای تعمیرات انجام می‌دهند. تعمیرات جاروبرقی و وسایل دیگر که همه از مواد و وسایل قابل سوختن استفاده می‌کنند.»می‌پرسم می‌توانم از همین جا به طبقه‌های بالا بروم؟ به روبه‌رو اشاره می‌کند و می‌گوید: «می‌توانید از آسانسور بروید بالا اما همه آسانسورها سالم نیست. فرسودگی آسانسورها، مشکلی است که همیشه با آن مواجهیم. این ساختمان یکی دو سال کوچکتر از پلاسکو است. به هرحال فرسوده است.»راه پله باریک را می‌گیرم تا به طبقه دوم برسم. تراس باریک با نرده کوتاه، فضای جلوی مغازه‌هاست. راه عبور، باریک‌تر از آن است که به نظر می‌آمد؛ به دلیل وجود وسایل ریز و درشت گوشه و کنار آن. عباس قره موسی، مغازه تعمیرات ساعت دارد. او هم ۴۰ سالی می‌شود که در آلومینیوم کسب و کار می‌کند. بیمه نیست. می‌گوید: «اینجا ۹۰ درصد بیمه نیستند. امنیت ساختمان خیلی پایین است. البته این ساختمان بتون است. پلاسکو تیرآهن بود. بتون دو برابر تیرآهن عمر مفید دارد.»انگار که مطلب مهمی یادش افتاده باشد، به بالای سرش اشاره می‌کند و می‌گوید: «اینجا را نگاه کنید. سقف مغازه من سوراخ شده. هزار بار به بنیاد اعلام کرده‌ام. می‌گویند به ما ربطی ندارد، خودتان درست کنید. در صورتی که مالک باید تعمیرات را انجام دهد. زورشان زیاد است. ما حریف‌شان نمی‌شویم. تمام تعمیرات به عهده خودمان است. تازه باید مجوز هم بگیریم اگر بخواهیم کاری بکنیم.» سوراخ سقف، بیشتر به دریچه‌ای می‌مانَد که به شکل مشهودی خودنمایی می‌کند. قسمتی از آن را با نایلون سفید پوشانده‌اند که البته در پنهان کردن شکاف به آن بزرگی، کاملاً ناموفق است. کاسب سپیدموی ساختمان آلومینیوم از ترس کسبه می‌گوید و نگرانی‌شان: «از وقتی این اتفاق افتاده، ما دائم ترس داریم. دیروز برق رفت، همه بیرون دویدند و وحشت کرده بودند. از آن روز تا حالا ما اصلاً کاسبی نکرده‌ایم. هیچ کس دیگر این طرف‌ها نمی‌آید.»بیشتر کسبه آلومینیوم سنی ازشان گذشته؛ با ساختمان پیر شده‌اند. مالک مغازه تعمیرات جاروبرقی در طبقه سوم، مردی است هفتاد و چند ساله. می‌گوید: «این ساختمان قرص قرص است. ۲۰۰ سال هم عمر می‌کند. اگر شهرداری و صاحب ملک بیایند و به وضعیت رسیدگی کنند حالا حالاها دوام می‌آورد و مشکلی برایش پیش نمی‌آید. باید بازسازی شود و امنیتش را تأمین کنند. آقای قالیباف بیاید اینجا را ببیند. سر خیابان موتورآب هم هست؛ ۲۰ تا شیلنگ اگر توی پارکینگ بگذارند، هیچ مشکلی پیش نمی‌آید. پارسال که اینجا آتش گرفت نیم ساعته آتش را خاموش کردند. از طبقه سوم چهارم شروع شد و تا طبقه نهم رفت. صبح زود اتفاق افتاد. اگر تجهیزات اطفای حریق باشد، مشکلی پیش نمی‌آید. چند وقت پیش مغازه کناری‌مان آتش گرفت و گالن بنزین هم کنارش بود. من کاری که کردم این بود که سریع گالن را برداشتم. بعد هم کپسول آوردند و آتش را خاموش کردند؛ به همین راحتی. من بیمه نیستم. ما چیزی نداریم. من ۱۰ میلیون تومان جنس دارم که بیمه چیزی نمی‌دهد. اگر مغازه و سرقفلی را بیمه می‌دهند حاضریم بیمه کنیم.»قاسم مینایی هم تعمیراتی جارو برقی و سایر وسایل برقی دارد؛ مواد پلاستیکی که همه‌شان قابل اشتعال است. جوان‌تر از باقی کاسب‌هاست: «حدود یک ماه است که بیمه هستم. آنهایی که مغازه را بیمه کرده‌اند، همه‌شان تازه بیمه کرده‌اند. این ساختمان با پلاسکو خیلی فرق می‌کند. زلزله را تحمل می‌کند. ما ۲۰ سال است اینجاییم. تا حالا که مشکلی نبوده. امیدوارم هیچ مشکلی هم پیش نیاید.»غروب خیابان جمهوری غم گرفته است. حال این روزهای بعد از حادثه. چشم‌های مات. صورت‌های گرفته. بعد از حادثه پلاسکو، چشم‌ها به باقی ساختمان‌های قدیمی است؛ سالخوردگان تهران. همچون بیمارانی رو به احتضار. اندیشناک در مراسم تدفین یار دیرین. بعدی، تویی…

منبع: irankhabar.ir