اخراج ۴۵ نماینده کنگره ملی خلق چین به دلیل فساد

تازه ترین آمارها نشان می دهد که به دلیل دست داشتن ۴۵ تن از نمایندگان کنگره ملی خلق چین در رسوایی خرید رای جهت راهیابی به کنگره، از مجلس این کشور اخراج شده اند.

به گزارش ایرنا، رسوایی خرید رای که یکی از مصداق های فساد مالی و تلاش برای حضور در کنگره ملی چین محسوب می شود، از سال ۲۰۱۳ میلادی مسئولان قضایی چین را نسبت به این مسائل هوشیار کرد؛ زمانی که مشخص شد شماری از نمایندگان پارلمان محلی در شمال شرق چین با دادن رشوه به جمع اعضای کنگره ملی خلق پیوسته اند.
 
این رسوایی نیز که هم اکنون در کنار فساد مالی دیگر مقامات سیاسی و نظامی در حال تبدیل شدن به موضوعی بسیار نگران کننده برای رهبران حزب حاکم است، باعث شده ‌در چهار سال گذشته مبارزه جدی با فساد از سوی دولت «شی جین پینگ» رئیس جمهوری خلق چین با شدت بیشتری دنبال شود.
 
کنگره ملی خلق چین بلندپایه ترین مرجع قانونگذاری در این کشور است و راهیابی فساد به آن یک خطر بزرگ برای کشور به حساب می آید.
 
مبارزه جدی با پدیده فساد در میان نمایندگان کنگره خلق چین باعث شده تا بر اساس گزارش روزنامه ساوت چاینا تعداد آنان به ۱۰۸ نفر کاهش یافته و از ۲ هزار و ۹۸۷ نماینده در سال ۲۰۱۳ میلادی به ۲ هزار و ۸۷۹ نفر در حال حاضر برسد.
 
این رسانه هنگ کنگی در آخرین گزارش خود اعلام کرده است که مبارزه فراگیر «شی» با فساد، شمار نمایندگان این دوره پارلمان را به شکل قابل توجهی کاهش داده است.
 
گزارش می افزاید: اگر چه برخی از نمایندگان در این مدت فوت شده اند اما آمارها نشان می دهد که دستکم ۴۵ نفر از آنان در رسوایی خرید رای دست داشته و از پارلمان اخراج شده اند.
 
این نشریه می نویسد، طبیعتا پارلمان چین هیچ برخوردی با حزب حاکم کمونیست در زمینه کاهش شمار نمایندگان نخواهد داشت زیرا این نمایندگان اخراجی و برکنار شده از اعضای حزب حاکم بوده اند.
 
موضوع فساد در میان نمایندگان کنگره حتی باعث شد تا شهریور ماه سالجاری جلسه ویژه ای را اعضای حزب و کنگره ملی خلق تشکیل داده و به بررسی اینگونه رسوایی ها در میان نمایندگان بپردازند.
 
در پایان این جلسه که به استان «لیائونینگ» در شمال شرق چین و به راهیابی نمایندگان این منطقه به کنگره اختصاص داشت، اعلام شد: نزدیک به دو سوم از نمایندگانی که به پارلمان محلی استان راه یافته بودند ضمن خلع کرسی؛ دیگر در مجلس حضور ندارند و تحت پیگرد حقوقی قرار گرفته اند.
 
«ساوت چاینا» یادآور می شود که برای خرید کرسی ها توسط نمایندگان فاسد، آنها میلیون ها یوان در سال های اخیر پرداخت کرده اند و بعضا برای هر رایی به منظور کسب یک کرسی مجلس بین ۱۰۰ تا ۱۰۰۰ دلار پرداخت شده است.
 
اجلاس سالانه مجلس (کنگره ملی خلق) چین که بزرگترین رویداد سیاسی این کشور محسوب می شود، پنجم ماه مارس امسال در شهر پکن با حضور نزدیک به سه هزار نماینده برگزار شود و گزارش دولت در آن قرائت خواهد شد.


منبع: alef.ir

تاکسی‌های برقی در راهند

تاکسی یکی از مهم‌ترین وسایل حمل‌و‌نقل عمومی است، اما استفاده از آن مسائلی را به همراه دارد؛ از مسافرکش‌های شخصی و گلایه تاکسی‌داران گرفته تا جایگزینی تاکسی‌های فرسوده.
 
در این راستا محسن سرخو، عضو شورای شهر تهران به «آرمان» می‌گوید: «به تازگی پیگیری‌هایی صورت گرفته که یکی از گزینه‌ها برای جایگزینی تاکسی‌های فرسوده، تاکسی‌های برقی باشد و در این راستا، با یکی از تولیدکنندگان خودروهای برقی که ایرانی است، اما در داخل کشور تولید نمی‌کند، جلساتی در کمیته حمل‌ونقل و ترافیک داشتیم و ایشان اعلام آمادگی کردند واحد تولیدی خود را به داخل کشور انتقال دهند و امید است دستگاه‌های صنعتی هم کمک کنند تا این اتفاق بیفتد.»نظر شما در مورد اینکه گفته می‌شود بیشتر مسافرکش‌های شخصی در تهران اهل شهرستان هستند، چیست؟ آیا نبود کار در شهرستان آنها را به این کار سوق می‌دهد یا درآمد خوبی دارند؟

من در این زمینه آماری ندارم که بگویم بیشتر آنها شهرستانی هستند یا خیر. باید آماری در این زمینه باشد که بدانیم این افراد اهل کجا هستند، به دلیل بیکاری اقدام به مسافرکشی می‌کنند یا شغل دوم آنهاست. این مساله مستلزم یک کار آماری دقیق است که بتوان در این زمینه به یک جمعبندی خوب رسید.

آیا امکان قانونی برای برخورد با مسافرکش‌های شخصی وجود دارد؟

براساس مقررات و قانون، افرادی می‌توانند مبادرت به جابه‌جایی مسافر کنند یا در حمل و نقل عمومی مشارکت داشته باشند که دارای مجوز لازم از مبادی مربوطه باشند. برای مثال، تاکسی‌ها اعم از تاکسی‌های خطی، تلفنی یا گردشی از سازمان تاکسیرانی مجوز لازم را اخذ کرده‌اند و همراه این مجوز، هم به لحاظ تاکسی و هم به لحاظ راننده، بررسی‌های لازم توسط سازمان نظارت بر تاکسیرانی اعمال می‌شود، اما در مورد کسانی که با خودروهای شخصی خود اقدام به جابه‌جایی مسافر می‌کنند، این بررسی‌ها صورت نگرفته و اطمینانی که نسبت به تاکسی‌ها وجود دارد، در مورد مسافرکش‌های شخصی وجود نخواهد داشت.

ارزیابی شما از وضع امنیت مسافران در خودروهای شخصی چیست؟

در مورد تاکسی‌ها سازوکارهایی وجود دارد که بررسی‌هایی در مورد رانندگان و خودروهای آنها صورت می‌گیرد، به ویژه اکنون که تاکسی‌های فرسوده با تاکسی‌های جدید جایگزین می‌شوند، از هر جنبه، ملاحظات ویژه‌ای در مورد تاکسی‌ها اعمال می‌شود و آیین‌نامه محکمی در مورد تخلفات احتمالی رانندگان تاکسی یا شرکت‌های تاکسیرانی وجود دارد که در صورت گزارش هرگونه تخلف، برخورد قانونی متناسب با تخلف صورت می‌گیرد اما در مورد مسافرکش‌های شخصی با توجه به اینکه از لحاظ قانونی، مجوز خاصی به این افراد داده نشده، طبیعی است که از امنیت لازم و کافی برخوردار نیستند.

با توجه به اینکه بخش قابل توجهی از مسافران با مسافرکش‌های شخصی جابه‌جا می‌شوند، در صورت برخورد با این افراد، مردم با مشکل روبه‌رو نمی‌شوند؟ آیا زیرساخت‌ها برای برخورد با مسافرکش‌های شخصی فراهم است؟

به غیر از آژانس‌ها که آن هم در شکل سازمان‌یافته و با مسئولیت مسئولان آژانس‌های کرایه خودرو فعالیت می‌کنند، هیچ یک از مسافرکش‌های شخصی اجازه فعالیت ندارند و ضابطان قوه قضائیه و عوامل نیروی انتظامی باید برای تامین امنیت شهروندان، مانع فعالیت این افراد شوند. طبیعی است که سیستم حمل‌ونقل عمومی که به عنوان سیستم حمل‌ونقل نیمه عمومی نیز مطرح است، باید پاسخگوی این بخش از نیاز شهروندان باشد.

به طور کلی شما موافق برخورد با مسافرکش‌های شخصی هستید یا باید ساماندهی شوند؟

ساماندهی مربوط به مواردی است که از نظر قانونی مشکلی درباره آنها وجود نداشته باشد. اگر موردی به لحاظ قانونی مشکل داشته باشد، نمی‌تواند مشمول ساماندهی شود. ما در مورد آژانس‌ها و سیستم‌هایی که به صورت برنامه‌های موبایلی فعالیت می‌کنند، صحبت‌هایی کرده‌ایم که ساماندهی شوند و این ساماندهی به این صورت است که حتما رانندگان این خودروها و ضوابط آنها مورد ارزیابی قرار بگیرند، یعنی دو حالت وجود دارد: آن شرکت‌هایی که می‌خواهند از سیستم‌های اطلاع رسانی موبایلی استفاده کنند، نظیر سیستم‌های خودرو یاب، تاکسی یاب و… یا باید از تاکسی استفاده کنند یا اگر قصد استفاده از خودروهای شخصی دارند، باید مثل یک آژانس ثبت شوند و مشخصات خود و راننده‌های آنها ثبت شود و پروانه کار دریافت کنند. علاوه بر این باید با یک سازوکار مناسب، راننده‌ها و خودروهای آنها به تایید حوزه حمل‌ونقل و ترافیک در شورای شهر یا معاونت ترافیک شهرداری برسد.

براساس آخرین آمار، حدود ۲۰هزار تاکسی فرسوده در تهران وجود دارد. جایگزینی این تاکسی‌ها چطور پیش می‌رود؟

در مورد جایگزینی تاکسی‌های فرسوده، متناسب با اعتبار و بودجه‌ای که داشتند، اقدامات خوبی صورت گرفته است، اما این کافی نیست و متاسفانه هنوز در تهران، ما شاهد تردد تاکسی‌های فرسوده‌ای هستیم که حجم بسیار بالایی از آلایندگی را وارد هوای تهران می‌کنند. باید توجه داشت که هوای تهران دیگر کششی برای تردد این خودروهای فرسوده و قدیمی ندارد. بنابراین انتظار می‌رود که با تلاش شهرداری تهران، نسبت به جایگزینی این خودروها ظرف حداکثر یک سال آینده اقدام شود و تمام خودروهای فرسوده‌ای که در ناوگان حمل‌ونقل عمومی اعم از مینی‌بوس، ون و تاکسی تردد دارند، جای خود را به خودروهای جدید بدهند. به تازگی پیگیری‌هایی هم صورت گرفته که یکی از گزینه‌ها برای جایگزینی تاکسی‌های فرسوده، تاکسی‌های برقی باشد و در این راستا، با یکی از تولیدکنندگان خودروهای برقی که ایرانی است اما در داخل کشور خودرو تولید نمی‌کند، جلساتی در کمیته حمل‌ونقل و ترافیک داشتیم و ایشان اعلام آمادگی کردند واحد تولیدی خود را به داخل کشور انتقال دهند و امید است دستگاه‌های صنعتی هم کمک کنند تا این اتفاق بیفتد. اگر این مساله محقق شود، هم کمکی به صنعت خودرو کشور می‌شود و هم در تهران و سایر کلانشهرها، با استفاده از خودروهای برقی حجم آلاینده‌ها به شدت کاهش می‌یابد.

امنیت مترو به عنوان یکی از مهم‌ترین وسایل حمل‌ونقل عمومی، همواره چالش‌هایی به دنبال داشته است. نصب‌ درهای محافظ شیشه‌ای مترو به کجا رسید؟

این پی‌اس‌دی‌ها که در ایستگاه‌ها و در مجاورت ریل نصب می‌شود، چند خاصیت دارد: یکی اینکه از جان مسافران محافظت می‌کند، به این صورت که از پرتاب شدن افراد به محل ریل قطار یا برخورد مسافران با خود قطار جلوگیری می‌شود که متاسفانه ما حوادث گوناگونی طی سال‌های اخیر در این مورد شاهد بودیم. همچنین پی‌اس‌دی‌ها این امکان را برای ما فراهم می‌کنند که محل ورودی و خروجی قطارها مشخص شود و با یک شیب ملایم، می‌توان ارتباط بین سکوی ایستگاه با داخل قطار را برقرار کرد که در این صورت، جانبازان و معلولانی که از ویلچر استفاده می‌کنند، می‌توانند با سهولت وارد قطار شوند. با توجه به آسانسورهایی که در ایستگاه‌ها وجود دارد، این کار می‌تواند به این افراد کمک کند تا به‌راحتی از قطارهای مترو استفاده کنند. حتی افراد نابینا که مایلند از قطارهای مترو استفاده کنند، فقط در صورتی که این پی‌اس‌دی‌ها نصب شده باشد می‌توانند در مترو امنیت داشته باشند، چون یکی از حوادثی که در مورد برخورد قطار با مسافران اتفاق افتاد، مربوط به شخصی نابینا بود.

قرار بود این محافظ‌ها در ایستگاه‌های شلوغ نصب شوند؛ پیگیری‌ها به کجا رسیده است؟

یک سال پیش با تصویب کمیته حمل‌ونقل و ترافیک، من این پیشنهاد را دادم که تعدادی از اعضای شورا با آن مخالفت کردند و متاسفانه تصویب نشد. به طور مجدد، در سال جاری این طرح را با اعمال تغییراتی به شورا آوردیم که خوشبختانه فوریت آن تصویب شد و خود طرح نیز با تغییراتی به تصویب رسید.برچسب ها: تابناک ، شورای شهر ، حمل و نقل ، تاکسی های برقی ، تاکسی های فرسوده


منبع: alef.ir

لاریجانی: آیت‌الله شرعی خدمات شایانی در تربیت نیروهای کارآمد داشتند

رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز (سه‌شنبه) مجلس میلاد حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع) را به نمایندگان تبریک گفت.

به گزارش ایسنا، بیست و نهمین جلسه علنی مجلس شورای اسلامی جهت بررسی لایحه برنامه ششم با حضور ۲۰۶ نفر از نمایندگان مجلس آغاز شد.

علی لاریجانی که ریاست جلسه را بر عهده دارد، با تسلیت درگذشت آیت الله محمدعلی شرعی گفت: رحلت عالم مجاهد آیت الله شرعی را که هم سابقه نمایندگی در مجلس داشته‌اند و هم از افراد فعال جامعه مدرسین بوده و خدمات شایانی در تربیت نیروهای کارآمد در حوزه های علمیه داشته اند، به خانواده ایشان و حوزه های علمیه تسلیت می گویم.

وی همچنین میلاد حضرت عبدالعظیم الحسنی (ع) را به نمایندگان تبریک گفت.


منبع: alef.ir

علی مطهری:افراطی‌ها شبیه تکفیری ها شده‌اند

روزنامه اعتماد با علی مطهری مصاحبه ای انجام داده است.

بخشی از این مصاحبه را می خوانید:

چطور با این همه نقد و اعتراض صریح، تبدیل به اپوزیسیون نشده و از مدار نظام خارج نمی‌شوید؟ از سوی دیگر، آیا فکر می‌کنید فرزند شهید مطهری بودن یا نمایندگی مجلس، مصونیتی برای شما به همراه داشته است؟
مدعی اصلی انقلاب امثال من هستند و معتقدم عده‌ای نااهل آمده‌اند و با ندانم‌کاری و گاه از روی هوای نفس دارند انقلاب را به انحراف می‌کشانند و هر روز دایره انقلابیون را محدودتر می‌کنند، برخی آرمان‌های انقلاب اسلامی مثل آزادی بیان و حقوق شهروندی را به بهانه حفظ نظام مخدوش کرده‌اند. ما به جای آنکه اپوزیسیون شویم، انقلاب را به مسیر اصلی برمی‌گردانیم. دلیلی برای برخورد با من وجود ندارد چون حرف‌های من منطبق بر قانون و از روی نصح و خیرخواهی است. عدم برخورد به دلیل فرزند شهید مطهری بودن یا مصونیت نمایندگی نیست. شما دیدید که با آقای صادقی، نماینده شجاع تهران چه برخورد بدی کردند. اصلا قوه قضاییه قانون نظارت بر رفتار نمایندگان را قبول ندارد.

با افراطی‌ها و رادیکال‌ها چگونه باید مواجه شد؟ یک مصلح و کسی که دغدغه اصلاح دارد، با هوچی‌گرها و رادیکال‌ها چگونه باید مواجه شود؟
باید به اینها آگاهی بخشید. برخی از اینها را شست‌وشوی مغزی داده‌اند و از نظر روحی و بسته بودن فکر شبیه اعضای مثلا گروه فرقان یا گروه‌های تکفیری امروز شده‌اند. از عواطف مذهبی اینها در راه هدف‌های خود استفاده می‌کنند و مخصوصا قوه تفکر و تجزیه و تحلیل آنها را رشد نمی‌دهند. به جای آنکه افکار و آثار شهید مطهری را در میان آنها رواج بدهند که موجب تقویت قوه تفکر آنها می‌شود یک سلسله افکار قشری را به آنها تعلیم می‌دهند تا در موقع لزوم از این افراد به عنوان ابزار استفاده کنند. این امر با وجود تاکیدهای زیاد امام (ره) و مقام رهبری بر ترویج آثار استاد مطهری است. در عین حال وقتی با همین افراد به صورت منطقی و با استدلال مواجه می‌شویم نرم و ملایم می‌شوند چون فطرت و وجدان‌شان زنده است. من تجربه زیادی در این زمینه دارم. در جلساتی شرکت کرده‌ام که ابتدا برخی حضار با کینه بسیار بوده‌اند و در پایان جذب شده و روبوسی کرده‌اند.

می‌گویند مطهری آزادیخواه چرا اینقدر با پوشش زنان مشکل دارد؟ پاسخ شما چیست؟
آزادی تفکر و آزادی بیان تلازمی با آزادی‌های فردی ندارد، یعنی اگر کسی قایل به آزادی بیان است لزوما معتقد به آزادی در امور مربوط به عفاف نیست. استعدادهای انسانی انسان مثل قوه تفکر باید آزاد باشد و شکوفا شود اما استعدادهای حیوانی انسان مثل غریزه جنسی باید تحت حکومت عقل و اراده انسان باشد. ما نباید بیماری برهنگی و عریانی را – که در دنیای غرب شیوع پیدا کرده و زیان‌های آن را هم می‌بینند به‌طوری که خانواده در برخی جوامع غربی معنی خود را از دست داده است – در کشور خودمان رواج بدهیم. غربی‌ها مسائل مربوط به عفاف و روابط زن و مرد را کوچک می‌شمارند و چوب آن را هم خورده‌اند ولی قرآن کریم این مسائل را مهم می‌داند. سوره نور که درباره مسائل مربوط به عفاف است با این آیه شروع می‌شود: «سوره انزلناها و فرضناها» یعنی سوره‌ای است که ما نازل کردیم و آن را واجب کردیم.

تز اسلام این است که هرگونه التذاذ جنسی باید منحصر در کادر خانواده باشد و جامعه محیط کار و فعالیت باشد. البته ما قایل به سختگیری نیستیم، فقط فلسفه حجاب باید تامین شود و آن این است که زن و مرد نباید به صورت محرک در جامعه ظاهر شوند.


منبع: alef.ir

حقایقی که از کاخ سفید نمی‌دانید!

در سال ۱۷۹۱، اولین رئیس‌جمهور آمریکا محل ساخت و طرح نهایی کاخ سفید را تأیید کرد و در سیزده اکتبر ۱۷۹۲، ساختمان پی‌ریزی شد و تعدادی از فراماسون‌ها ساخت‌وساز را آغاز کردند.

به گزارش العالم ؛ در طول تاریخ، کاخ سفید نام‌های متفاوتی داشته است: “کاخ ریاست جمهوری” ، “عمارت اجرایی” و “خانه رئیس‌جمهور”. با اینکه ۲۲۰ سال از ساخت این عمارت می‌گذرد، اما هنوز هم یکی از ساختمان‌های موردتوجه در دنیا است. در اینجا چند نکته جالب درباره کاخ سفید گفته‌شده که حتماً غافلگیرتان می‌کند.

۱٫ “جورج واشنگتن” هرگز در کاخ سفید زندگی نکرد
در سال ۱۷۹۱، اولین رئیس‌جمهور آمریکا محل ساخت و طرح نهایی کاخ سفید را تأیید کرد. در سیزده اکتبر ۱۷۹۲، ساختمان پی‌ریزی شد و تعدادی از فراماسون‌ها ساخت‌وساز را آغاز کردند. “جورج واشنگتن” که در سال ۱۷۹۷ دوران ریاست جمهوری‌اش به پایان رسید و در سال ۱۷۹۹ فوت کرد، هرگز فرصت زندگی در “کاخ ریاست جمهوری” را پیدا نکرد. در سال ۱۸۰۰، “جان آدامز” و همسرش به کاخ نیمه‌تمام نقل‌مکان کردند و اولین زوجی بودند که در این کاخ زندگی کردند.

۲٫ بزرگ‌تر از آنچه فکر می‌کنید
بااینکه در مقایسه با کاخ‌های پهناور امروزی چندان برجسته به نظر نمی‌رسد، اما تا دوران پس از جنگ داخلی آمریکا، هنوز هم بزرگ‌ترین کاخ کشور بود. کاخ سفید ۱۳۲ اتاق، ۳۵ سرویس بهداشتی و ۶ طبقه دارد. همچنین ۴۱۲ درب، ۱۴۷ پنجره، ۲۸ شومینه، ۸ راه‌پله و ۳ آسانسور دارد.

۳٫ توسط سربازان انگلیس به آتش کشیده شد
در طول جنگ سال ۱۸۱۲، سربازان انگلیسی به کاخ سفید حمله کردند (در سال ۱۸۱۴) و در اقدامی تلافی‌جویانه (سربازان آمریکایی ساختمان‌های شهر یورک در انگلستان را به آتش می‌کشیدند) آن را به آتش کشیدند.

این آتش فضای داخلی و سقف کاخ را نابود کرد. رئیس‌جمهور “جیمز مدیسون” دستور بازسازی فوری کاخ را صادر کرد و طراح اصلی “جیمز هوبان” را فراخواند. بازسازی در سال ۱۸۱۷ پایان یافت و رئیس‌جمهور جدید “جیمز مونرو” در آن ساکن شد.
 
۴٫ تا سال ۱۹۰۱ نام رسمی نداشت
با اینکه کاخ سفید از سال ۱۸۰۰ مکان رسمی اقامت روسای جمهور آمریکا بود، اما تا سال ۱۹۰۱ نام رسمی نداشت. در این سال رئیس‌جمهور “تئودور روزولت” نام کاخ سفید را به آن داد.
 
۵٫ “سافراجت ها” برای دو سال متوالی در برابر دروازه‌های کاخ سفید اعتراض کردند
در تاریخ ۱۰ ژانویه ۱۹۱۷ و با ریاست جمهوری “وودرو ویلسون”، گروهی از زنان به نام “مأموران خاموش” اعتراض در برابر کاخ سفید را آغاز کردند. این گروه نماینده‌ای از “حزب ملی زنان” بودند و گفتند تا زمانی که به زنان حق رأی داده نشود، دست از اعتراض بر‌نمی‌دارند.

آن‌ها ۶ روز در هفته و به مدت دو سال و نیم در مقابل کاخ سفید تجمع می‌کردند. در این دوران بارها و بارها با آن‌ها بدرفتاری شد و حتی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، اما بازهم به اعتراض خود ادامه دادند. تا اینکه در ۴ ژوئن ۱۹۱۹ متمم ۱۹H تصویب شد و زنان حق رأی پیدا کردند.
 
۶٫ شایعاتی وجود دارد که کاخ توسط ارواح تسخیرشده است
گفته می‌شود تعداد زیادی از رئیس‌جمهورها، بانوان اول، کارکنان و مهمانان در اتاق‌های کاخ “روح” دیده‌اند. روح “ابیگل آدامز” دیده‌شده که به سمت ضلع شرقی کاخ می‌رفته! بانوی اول “مری تاد لینکلن” به دوستانش گفته که “اندرو جکسون” را در حالتی عصبانی دیده که در سالن‌ها راه می‌رفته و ناسزا می‌گفته. البته مهم‌ترین شبح دیده‌شده “آبراهام لینکلن” است.

بانوان اول کولیج، جانسون و روزولت اعلام کردند شبح او را دیده‌اند. حتی گزارش‌شده نخست‌وزیر انگلیس “وینستون چرچیل” نیز در دوران اقامت در کاخ سفید در طول جنگ جهانی دوم، شبح لینکلن را دیده است.
 
۷٫ خرس، توله ببر و دیگر حیوانات وحشی در کاخ سفید
البته بسیاری از روسای جمهور آمریکا حیوانات خانگی معمولی و رایج مانند سگ و گربه داشتند، اما تعدادی هم از حیوانات مزرعه پسند یا عجیب‌وغریب نگهداری می‌کردند. “جان اف کندی ” حیواناتی مانند پرندگان، همستر، خرگوش، سگ، گربه و اسب را وارد کاخ سفید کرد.

“توماس جفرسون” دو توله خرس و “مارتین ون بورن” دو توله ببر داشت که از طرف سلطانِ عمان به او هدیه داده شده بود. کنگره رئیس‌جمهور را وادار کرد آن‌ها را به باغ‌وحش بفرستد. “ویلیام هنری هریسون” بز نر و یک گاو ماده داشت. “جیمز بوکانان” یک جفت عقاب سرسفید داشت. “گروور کلیولند” علاوه بر توله‌سگ، اسب و ماهی، در محوطه کاخ سفید مرغ هم نگهداری می‌کرد.
 
۸٫ برای رنگ‌آمیزی کاخ به چندین تن رنگ نیاز است
درست همانند هر کاخ تاریخی دیگری، کاخ سفید نیز به تعمیر و نگهداری مداوم نیاز دارد. اما برخلاف بسیاری از دیگر کاخ‌ها، برای رنگ‌آمیزی کاخ سفید به ۵۷۰ گالن (حدود ۳ تن) رنگ نیاز است.
 
۹٫ مرکز فرماندهی مخفی زیرِ ضلع غربی؟
در سال ۲۰۱۰، کارگران ساختمانی مشغول به کندن حفره‌ای بزرگ مقابل ضلع غربی کاخ شدند. این پروژه کاملاً محرمانه بود و در اطراف آن حصارهای بلند و سبزرنگ کشیده بودند. دو سال بعد، حصارها برداشته شد و حفره درست مثل روز اول سنگفرش شده بود.

گفته‌شده بود این پروژه برای تعمیر و به‌روزرسانی تأسیسات آب و برق در ضلع غربی بوده است. اما تردد کامیون‌های متعدد سوءظن بسیاری از شهروندان کنجکاو و تئوری پردازان توطئه را برانگیخت: آیا مرکز فرماندهی مخفی که طرحش اولین بار ۵۰ سال پیش پیشنهاد شد، بالاخره اجرایی شده است؟

۱۰٫ لج و لج بازی
بااینکه معمولاً انتقال قدرت میان رئیس‌جمهور فعلی و منتخب مصالحت آمیز صورت می‌گیرد، اما موارد مخالفی نیز وجود داشته است. درحالی‌که برخی رئیس‌جمهورها از صحبت با رئیس‌جمهور منتخب خودداری کرده‌اند (سال ۱۹۳۲، انتقال قدرت از هوور به‌روزولت)، برخی دولت‌ها نیز به شوخی‌های بی‌ضرر متوسل شده‌اند. قبل از وارد شدن دولت “جورج دبلیو بوش” به کاخ سفید در سال ۲۰۰۱، کارکنان کلینتون حدود ۲۰ هزار دلار به کاخ سفید آسیب زدند.

آن‌ها حرف “W” را از نزدیک به ۶۰ کیبورد کامپیوتر در کاخ جدا کردند و به دیوارها چسباندند. همچنین کارکنان کاخ دستگیره‌ی درب‌ها را جدا کردند، در کشوی میزها ماده‌ای چسبناک و لزج ریختند، و حدود ۱۰۰ خط تلفن را بر روی یک شماره تنظیم کردند تا همگی باهم زنگ بخورند.
 
۱۱٫ بیش از ۳ هزار نفر کارمند تمام وقت
زمانی که رئیس‌جمهوری کاخ سفید را ترک می‌کند، کارکنانش نیز از آنجا می‌روند. رئیس‌جمهور جدید باید تقریباً ۳۳۰۰ شغل تمام‌وقت را پر کند که اصلاً کار راحتی نیست. تعداد افرادی که پاره‌وقت برای کاخ کار می‌کنند یا افرادی که توسط واحد اجرایی استخدام شده‌اند بسیار بیشتر از این تعداد می‌شود.

در دفتر ریاست جمهوری ۵۰۰ نفر، در دفتر معاون رئیس‌جمهور حداقل ۱۰۰ نفر، دفتر نظامی حدود ۱۳۰۰ نفر و دفتر مدیریت و بودجه نزدیک به ۵۰۰ نفر کار می‌کنند. همچنین بیش از ۵۰۰ مأمور سرویس مخفی و حدود ۲۰۰ کارمند در امور حفاظت از رئیس‌جمهور مشغول به کار هستند.
 
۱۲٫ سنگ بنای اصلی ناپدیدشده است
یکی از جالب‌ترین اسرار در کاخ سفید، ناپدید شدن سنگ بنای اصلی است. تنها بیست‌وچهار ساعت پس از نصب آن در سال ۱۷۹۲، سنگ بنا به همراه لوح برنجی‌اش ناپدید شد. از آن زمان تاکنون کسی آن را ندیده است. فراماسون‌ها برداشتن سنگ را تکذیب کردند و رئیس‌جمهورهای زیادی ازجمله روزولت و ترومن تلاش کردند آن را بیابند؛ اما هیچ‌ یک موفق نشدند.


منبع: alef.ir

دستـور جلسه این هفته شوراى نگهبان

سخنگوى شوراى نگهبان دستور جلسه چهاوشنبه شوراى نگهبان را تشریح کرد.

به گزارش ایسنا، عباسعلى کدخدایى در کانال تلگرامى خود دستور جلسه چهارشنبه (١۵شهریور ماه)شوراى نگهبان را به شرح زیر تبیین کرد:

الف) مصوبات مجلس شورای اسلامی
۱_ طرح تقویت و توسعه نظام استاندارد.  
۲_ لایحه احکام دائمی برنامه‌های توسعه کشور.
۳_ طرح اصلاح بند (هـ) تبصره ۱ ) قانون بودجه سال ۱۳۹۵ کل کشور.
۴_ لایحه اساسنامه سازمان انرژی‌های تجدیدپذیر و بهره‌وری انرژی برق (ساتبا).
۵_ لایحه اصلاحات پیوست کنوانسیون بین‌المللی ایمنی جان اشخاص در دریا مورخ ۱۹۷۴ (۱۳۵۳) و آیین‌نامه بین‌المللی امنیت کشتیها و تسهیلات بندری (آی.اس.پی.اس).
 
ب) نامه‌های‌ دیوان عدالت اداری
 ۱_ نامه دیوان عدالت اداری، به‌شرح دادخواست تقدیمی مدعی خلاف شرع بودن؛ تصویب‌نامه شماره ۱۳۲۶۰۰/ت۵۲۷۰۳ هـ  مورخ ۱۲/۱۰/۱۳۹۴ هیأت وزیران، از طرف آقای احمدرضا جهان‌اندیش.
 
۲_ نامه دیوان عدالت اداری، به‌شرح دادخواست تقدیمی مدعی خلاف شرع بودن؛ تبصره ۴ مصوبه شماره ۴۷۲/۹۴/ص – ۱۷/۰۹/۱۳۹۴ شورای اسلامی شهر شیراز، از طرف آقای کریم صادقی به وکالت از آقای امین خاکره.


منبع: alef.ir

فایننشال تایمز: بریتیش پترولیوم از بیم ترامپ، به ایران نیامد!

فایننشال تایمز نوشت پیروزی ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، موجب تردید بریتیش پترولیوم درباره از سرگیری فعالیت در ایران شد.

العالم: فایننشال تایمز در گزارشی نوشت: در پی حصول توافق هسته‌ای میان ایران و کشورهای ۱+۵، برخی تحریم‌های اقتصادی علیه این کشور لغو شد و شرکت‌های خارجی زیادی برای سرمایه‌گذاری و مشارکت اقتصادی در ایران اعلام آمادگی کردند.

در این میان، سرمایه‌گذاری در صنعت نفت ایران توجه شرکت‌های بزرگ انرژی را به خود جلب کرد؛ اما باوجود سابقه طولانی همکاری‌های ایران و بریتیش پترولیوم (بی‌پی)، این شرکت بزرگ انگلیسی برای سرمایه‌گذاری در پروژه‌های نفتی ایران چندان ابراز تمایل نکرد.

در مقابل، دو رقیب بزرگ اروپایی بریتیش پترولیوم شامل “رویال داچ” هلند و “شل” فرانسه قراردادهای بزرگ سرمایه‌گذاری با ایران امضا و شرکت‌های انرژی دیگری نیز از سراسر جهان برای مشارکت در توسعه صنایع نفت و گاز ایران اعلام آمادگی کردند ؛ اما بریتیش پترولیوم پیروزی انتخاباتی “دونالد ترامپ”، رئیس جمهور منتخب آمریکا، را یک عامل بازدارنده برای فعالیت تجاری خود در ایران ارزیابی کرده است.

کارشناسان بریتیش پترولیوم معتقدند در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ، امکان برهم خوردن توافق هسته‌ای و یا ازسرگیری مجدد رفتار خصمانه آمریکا علیه ایران وجود دارد و به همین دلیل احتمال تحریم‌های مجدد این کشور از سوی آمریکا دور از ذهن نیست.

شرکت بریتیش پترولیوم فعالیت خود را در ایران در سال ۱۹۰۸ آغاز کرد و انتظار می‌رفت این شریک قدیمی پیش از سایر رقبا برای مشارکت تجاری در پروژه‌های نفتی ایران اعلام آمادگی کند. با این وجود، این شرکت انگلیسی در هیچکدام از مناقصه‌های بزرگ صنایع نفتی ایران برای توسعه میادین جنوبی این کشور مشارکت نکرد و به گفته مقامات این شرکت در آینده نیز هیچ برنامه‌ای برای رقابت با توتال و شل در ایران ندارد.

منابع نزدیک به بریتیش پترولیوم اعلام کردند: دلیل این تصمیم فقط تضمین تجاری است. شرکت باید درمورد نحوه بازگشت سود و تضمین بلندمدت مشارکت تجاری اطمینان کافی داشته باشد. بریتیش پترولیوم گزینه‌های سرمایه‌گذاری فراوانی در دیگر نقاط جهان دارد که بازگشت سود آن در کوتاه مدت و بلند مدت تضمین شده است.


منبع: alef.ir

بازار سبزه میدان تهران ریزش کرد

سخنگوی سازمان آتش نشانی تهران گفت: بخشی از یک کوچه در بازار سبزه میدان تهران به علت حفر چاه ریزش کرد و به چندین مغازه خسارت وارد شد.

به گزارش میزان، جلال ملکی اظهار داشت: ساعت ۲۳:۸ شب گذشته وقوع حادثه در بازار تهران به آتش نشانی اعلام شد. بلافاصله آتش نشانان چهار ایستگاه به محل حادثه در بازار تهران، سبزه میدان اعزام شدند. با حضور آتش نشانان مشخص شد بخشی از یک کوچه چهارمتری مقابل سرای خورشید ریزش کرده است.

وی ادامه داد: بخشی از یک کوچه  چهار متری به طول ۶ متر و عمق دو متر ریزش کرده و بوی فاضلاب نشان از ریزش چاه فاظلاب داشت.

به گفته سخنگوی سازمان آتش نشانی تهران،ابتدا اعلام شد چند کارگر داخل گودال و زیر آوار گرفتار شده اند که با بررسی آتش نشانان مشخص شد فردی در زیر آوار گرفتار نشده است.

ملکی افزود: در این حادثه تنها سرایدار ۳۰ ساله سرای خورشید از ناحیه سر آسیب دیده بود که در همان محل توسط اورژانس سرپایی مداوا شد.

وی با بیان اینکه چند مغازه دچار خسارت و تریب دیوار و سقف شدند، تاکید کرد: این حادثه به علت حفر غیرمجاز چاه از سوی  یکی از کسبه در زیر چند مغازه و سست شدن خاک رخ داد.


منبع: alef.ir

پیدا و پنهان تصمیم معارضین سوری برای خروج از توافق آتش‌بس

در حالی که هنوز یک هفته نیز از زمان اعلام آتش بس سراسری در سوریه میان ارتش این کشور و گروه‌های معارض نمی‌گذرد، شب گذشته، خبر رسید، شماری از گروه‌های معارض از تعلیق برنامه‌های خود برای حضور در مذاکرات صلح خبر داده‌اند. این گروه‌ها مدعی شده‌اند، دلیل تصمیمشان، نقض آتش بس در سوریه از سوی ارتش بوده است.

به گزارش تابناک، شماری از گروه‌های معارض سوری اعلام کرده‌اند، در حال تعلیق برنامه‌های خود برای شرکت در مذاکرات صلحی هستند که قرار است به زودی در آستانه، پایتخت قزاقستان برگزار شود. این گروه‌ها مدعی شده‌اند که ارتش سوریه، اقدام به نقض مکرر و شدید آتش بس کرده و همین امر، دلیل تصمیم اخیر آن‌ها بوده است.

در بیانیه‌ای که روز گذشته به امضای شماری از گروه‌های مخالف مسلح سوری رسیده، ادعا شده که دولت سوریه و متحدان آن «همچنان مشغول آتش گشودن هستند و آتش بس را در موارد زیاد و شدیدی نقض کرده‌اند». در ادامه این بیانیه آمده است: «با ادامه این موارد، جناح‌های شورشی اعلام می‌کنند که کلیه مباحثات مرتبط با مذاکرات آستانه متوقف می‌شود».

این خبر در حالی منتشر می‌شود که روز شنبه، یعنی تنها یک روز پس از برقراری آتش‌بس نیز معارضین ادعایی مشابه را مطرح کرده بودند. در آن روز، چندین گروه از معارضین، دولت سوریه و متحدان آن را به نقض پی در پی آتش‌بس متهم کردند. در بیانیه‌ای که صبح شنبه منتشر شد، این گروه‌ها تهدید کردند که در صورت ادامه روند جاری، آن‌ها نیز آتش‌بس اعلام شده از روز جمعه را پایان‌یافته اعلام خواهند کرد.

ادعای معارضین این است که مناطق مختلف شهر حمآ، از جمله حلفایه، عقرب، لطمنا و الزیاره و هم‌چنین منطقه جسرین در غوطه شرقی از توابع دمشق نیز که در اختیار نیروهای مخالف است، آماج موشک قرار گرفته‌اند. این ادعاها در شرایطی مطرح می‌شود که بنا بر گزارش‌های میدانی، معارضین خود از نخستین ساعات برقراری آتش‌بس در موارد مکرر اقدام به نقض آن کرده بودند.

گفتنی است، بنا بر توافق آتش‌بس، در مذاکراتی که قرار است اواخر ماه جاری میلادی در آستانه، پایتخت قزاقستان برگزار شود، از یک طرف نیروهای دولتی سوریه، گروه‌های متحد آن و روسیه حضور دارند و از سوی دیگر، گروه «ارتش آزاد سوریه» به علاوه هفت گروه معارض دیگر حاضر هستند.

وزارت دفاع روسیه از هفت گروه مسلح معارض که در این روند شرکت دارند، نام برده بود که عبارت بودند از فیلق الشام، احرار الشام، جیش الاسلام، ثوار الشام، جیش المجاهدین، جیش الادلب و جیش الشامیه. این در حالی است که احرار الشام که اساساً به عنوان یک گروه تروریستی نیز شناخته می‌شود، بلافاصله اعلام کرده بود ملاحظاتی در مورد مشارکت در این روند دارد و به این ترتیب، عملاً از مذاکرات کنار کشیده بود.

اما اکنون و پس از اعلام خبر خروج معارضین از مذاکرات، باید پیش از هر چیز منتظر واکنش روسیه و ترکیه به عنوان بانیان اصلی طرح آتش‌بس جدید در سوریه بود، به ویژه اینکه بر اساس مفاد این طرح – که به تصویب شورای امنیت نیز رسید – قرار است ترکیه وظیفه تضمین پایبندی معارضین به آتش‌بس را بر عهده داشته باشد. به این ترتیب، خروج معارضین از روند مذاکرات، عملاً ضربه‌ای به اعتبار ترکیه محسوب می‌شود و باید دید، آیا آنکارا برای جلوگیری از این امر فشار را بر گروه‌های تحت حمایت خود افزایش خواهد داد یا خیر.

در همین راستا، باید اشاره کرد در پی حصول توافق آتش‌بس، همکاری روسیه و ترکیه در سوریه به حدی رسیده که جنگنده‌های روسیه، ترکیه را در عملیات الباب در شمال سوریه یاری کرده‌اند. بر اساس بیانیه‌ای که روز گذشته از سوی ارتش ترکیه منتشر شد، جنگنده‌های روسیه و ترکیه در اولین روز سال نو میلادی (۱ ژانویه ۲۰۱۷) طی عملیاتی مشترک به اهدافی از داعش در الباب حمله کردند. به این ترتیب، از دست دادن چنین فرصتی برای ترکیه می‌تواند فرصتی تکرار نشدنی را از دستش خارج کند.

با این حال، یک گزینه محتمل دیگر نیز در تحلیل روند جاری وجود دارد و آن، این است که ترکیه خود از طریق تحریک گروه‌های معارض مورد حمایتش در سوریه، قصد داشته باشد فشار را بر دولت سوریه و متحدانش افزایش داده و به این ترتیب، امتیازات بیشتری از طرف مقابل بگیرد. مهمترین امتیازی که می‌توان گفت، دولت ترکیه به دنبال آن است و تاکنون در مقاطع مختلف نیز علناً از سوی مقامات این کشور بیان شده، خروج حزب‌الله به عنوان یک نیروی خارجی از سوریه است.

این در حالی است که طی این مدت، بارها اشاره شده که نیروهای حزب‌الله به درخواست رسمی دولت سوریه در این کشور حضور پیدا کرده‌اند و این موضوع، ارتباطی با مذاکرات صلح ندارد. با این حال، بعید نیست ترکیه و گروه‌های معارض مورد حمایتش برای تقویت موضع خود برای سناریوی شکست احتمالی مذاکرات، به دنبال تحقق چنین امری باشند.


منبع: alef.ir

خودروها در شب سال نو در فرانسه به آتش کشیده شد

وزارت کشور فرانسه رسماً اعلام کرد در شب سال نوی میلادی، ۹۴۵ خودروی پارک شده در سراسر این کشور به آتش کشیده شده و برخی از آنها کاملاً نابود شدند که این میزان در مقایسه با آمار سال گذشته ۱۷ درصد افزایش داشته است.

به گزارش ایرنا، تارنمای روزنامه انگلیسی «تلگراف» آتش زدن خودروها در شب سال نوی میلادی را در فرانسه یک «رسم شرورانه سالانه» در این کشور توصیف کرد و در این باره نوشت: «وزارت کشور فرانسه رسماً اعلام کرده که خرابکارها در شب سال نو ۹۴۵ خودروی پارک شده را به آتش کشیدند که برخی از آنها کاملا از بین رفتند و برخی دیگر قدری آسیب دیدند. پلیس ۴۵۴ نفر را در شب سال نو دستگیر کرده که ۳۰۱ نفر آنها روانه بازداشتگاه شده اند.»
 
این روزنامه انگلیسی در این خصوص افزود: «با این حال، وزارت کشور فرانسه اعلام کرده که شب سال نو بدون هیچ حادثه خاصی سپری شد و فقط قدری نظم عمومی خدشه دار شده است! در واقع، روز یکشنبه (۱۲ دی ماه) وزارت کشور آمار کمتری در این باره منتشر و تعداد این خودروها را ۶۵۰ دستگاه اعلام کرد. در حالی که این تعداد، خودروهایی بودند که به آتش کشیده شده بودند و آمار آنهایی که کاملاً در آتش از بین رفتند، اعلام نشده بود. تعداد خودروهایی که در شب عید سال گذشته آتش زده شدند ۶۰۲ دستگاه بود.»
 
تارنمای خبرگزاری روسی «راشاتودی» نیز در این باره نوشت: «برونو لو قو» وزیر کشور فرانسه در بیانیه مذکور، با اشاره به زخمی شدن مأموران پلیس در این حوادث، اعلام کرده است: «من باز هم از اینکه مأموران پلیس در این حوادث آسیب دیده و مورد حمله قرار گرفته اند ابزار تأسف می کنم. حمله به نیروهای امنیتی قابل تحمل نیست.»
 
به گزارش راشاتودی، در شب سال نوی میلادی گذشته، پلیس فرانسه ۶۲۲ نفر را بازداشت کرد و ۸۰۰ خودرو به آتش کشیده شدند. در سال ۲۰۱۵ نیز ۹۴۰ خودرو طعمه آتش شدند.


منبع: alef.ir

درآمدزایی ارتش ونزوئلا از دلالی مواد غذایی

 ارتش ونزوئلا که باید در این روزهای سخت اقتصادی در کنار مردمش باشد به یکی از بزرگترین کاسبان و دلالان در بازار سیاه ونزوئلا تبدیل شده است.
 
به نوشته روزنامه خراسان به نقل از خبرگزاری آسوشیتدپرس، اما ارتش به جای مبارزه با گرسنگی از کمبود مواد غذایی پول درآورد. به عنوان نمونه، خوزه کامپوس از خوار بار فروش‌های ونزوئلاست و زمانی که با کمبود کالاهای اساسی روبه رو می‌شود، شبانه به یک بازار غیر قانونی تحت کنترل ارتش می‌رود تا مواد غذایی خود را تهیه کند؛ آن هم ۱۰۰ برابر گران‌تر از قیمت دولتی. او می‌گوید، دولت هر چه او بخواهد، دارد. با توجه به اینکه اکثر مردم ونزوئلا در آستانه گرسنگی هستند، قاچاق مواد غذایی به یکی از اصلی‌ترین کسب و کارها در ونزوئلا تبدیل شده است.

طبق اسناد و مصاحبه‌ها با بیش از ۶۰ مقام و صاحب مشاغل و کارکنان و نیز پنج ژنرال سابق، از ژنرال‌ها گرفته تا سربازان صفر همگی در قلب فساد قرار دارند. در نتیجه مواد غذایی به دست نیازمندان نمی‌رسد. یکی از ژنرال‌های بازنشسته ونزوئلا می‌گوید: الان درآمد قاچاق مواد غذایی از مواد مخدر بیشتر است. اکنون ارتش مسئول مدیریت مواد غذایی است و آنها این کار را بدون آنکه سهمشان را بردارند، انجام نمی‌دهند.

بحران زمانی آغاز شد که اپوزیسیون برای سرنگونی دولت وقت هوگو چاوز تلاش کرد و او هم صنعت مواد غذایی را در کنترل ارتش قرار داد و سال ۲۰۰۴ وزارت مواد غذایی را ایجاد کرد. دولت سوسیالیست تحت کنترل او، زمین‌های کشاورزی و گیاهان مصرفی در موادغذایی را ملی اعلام کرد و سپس آنها را نادیده گرفت و تولید داخلی کم شد. ونزوئلا که به شدت به صادرات نفت وابسته است، به واردات مواد غذایی روی آورد اما زمانی که سال ۲۰۱۴ قیمت نفت سقوط کرد، دولت کاراکاس به رهبری نیکولاس مادورو، رئیس‌جمهوری ونزوئلا دیگر نتوانست مایحتاج کشور را تامین کند.
 


منبع: alef.ir

لغو​پروازماهان درایلام و سرگردانی مسافران

پرواز عصر دوشنبه شرکت هواپیمایی ماهان (تهران – ایلام – تهران) به علت نامساعد بودن شرایط جوی (پایین بودن ارتفاع ابر) از سوی این شرکت لغو شد در حالیکه پرواز دیگر شرکت ها به این فرودگاه در همان شرایط به موقع انجام شده بود.محمدجواد یگانه با بیان اینکه این تصمیم شرکت ماهان باعث نارضایتی مسافران و سرگردانی آنها در فرودگاه ایلام شد، اظهار کرد: با توجه به انجام پروازهای همزمان دیگر شرکت ها، لغو این پرواز از سوی این شرکت توجیهی فنی نداشت و باید انجام می شد.وی روز سه شنبه  افزود: با توجه به اعلام نامساعد بودن شرایط جوی از سوی شرکت هواپیمایی ماهان، پرواز ساعت ۱۵ و ۴۵ دقیقه عصر دیروز این شرکت از مبدا تهران به مقصد ایلام به شماره پرواز (۴۵۷۲ و ۴۵۷۳) انجام نشد.یگانه تاکید کرد: تمام پروازهای روز گذشته (دوشنبه) فرودگاه شهر ایلام انجام شد و حتی پرواز همزمان شرکت آسمان با شرکت ماهان به از تهران به ایلام و بالعکس نیز انجام شده بود.معاون اداره کل فرودگاه ایلام یادآور شد: با توجه به انجام پروازهای همزمان دیگر شرکت ها به فرودگاه ایلام، لغو پرواز از سوی شرکت ماهان توجیه فنی نداشت.پرواز عصر دوشنبه ۱۳ دی شرکت هواپیمایی ماهان از مبدا تهران به مقصد ایلام و بالعکس در شرایطی کنسل شد که هیچ اطلاع رسانی در این خصوص به مسافران این پرواز نشده بود و همین امر باعث نارضایتی مسافرانی شد که ساعتی قبل به فرودگاه شهدای ایلام آمده و منتشر انجام این پرواز بودند.به گزارش ایرنا، از ابتدای دی ماه تاکنون این سومین پرواز شرکت ماهان ایر به مقصد فرودگاه شهدای ایلام بود که به دلیل شرایط نامساعد جوی لغو شد.هر هفته ۵۲ پرواز در مسیر تهران – ایلام و بالعکس در فرودگاه شهدای ایلام انجام می شود.


منبع: baharnews.ir

دو​ایرانی​بازداشت شده​در​مانوس​آزاد​شدند

این دو نفر که در بازداشتگاه استرالیا در جزیره مانوس کشور پاپوا گینه نو نگهداری می شوند در شب سال نو میلادی توسط پلیس این کشور واقع در اقیانوس آرام مورد ضرب و شتم قرار گرفته و بازداشت شدند.تارنمای ‘اس.بی.اس’ استرالیا روز سه شنبه اعلام کرد، این دو مرد به اتهام اخلال در نظم عمومی و مقاومت در هنگام بازداشت توسط دستکم ۱۰ افسر پلیس مورد ضرب و شتم قرار گرفتند.پلیس و مقام های پاپواگینه نو هنوز در این خصوص اظهارنظر نکرده اند.در همین حال یک گروه فعال در زمینه حقوق پناهجویان و پناهندگان اعلام کرد این دو مرد که بین ۲۰ تا ۳۰ سال دارند هنگام بازداشت و ضرب و شتم توسط پلیس و مقام های مهاجرت پاپواگینه نو در منطقه اسکان پناهندگان موسوم به ‘لورنگا’ بودند. این نهاد مدافع حقوق پناهندگان، تصاویری از صورت های متورم شده و نیز دستان و بخش هایی از بدن این دو مرد ایرانی که زخمی و کبود شده منتشر کرده است.به نوشته ‘اس.بی.اس’، این دو مرد پس از ۳۶ ساعت بازداشت در ایستگاه پلیس ‘لورنگا’ واقع در جزیره مانوس آزاد شدند. گفته شده به آنها در این ۳۶ ساعت، آب و غذا داده نشده و همچنین امکانات درمانی در اختیار آنها قرار داده نشده است.یک ایرانی که خود نیز به عنوان یک پناهنده در جزیره مانوس به سر می برد از طریق یک پست بر روی صفحه فیسبوکش اعلام کرد با این دو مرد ایرانی ملاقات داشته و ‘زخم های آنها در حال عفونی شدن است’.وی همچنین نوشت: این پناهندگان خیلی ترسیده اند و می گویند پلیس به آنها غذا و آب و درمان های پزشکی نداده است.این در حالی است که ‘ایان رینتول’ از نهاد مدافع حقوق پناهندگان اعلام کرد وضعیت سلامتی یکی از این دو مرد در خلال شب بسیار وخیم شده است.در همین حال، ‘پیتر داتون’ وزیر مهاجرت استرالیا گفت مایل است قبل از هرگونه اظهار نظری، همه اطلاعات و واقعیت های موجود را دریافت کند.وزیر مهاجرت استرالیا گفت گروه ها و سازمان های مدافع حقوق پناهندگان از این حادثه برای حمله به سیاست های مهاجرتی استرالیا استفاده می کنند.داتون گفت: من قبل از هرگونه اظهارنظری، منتظر اظهارات پلیس خواهم ماند.دولت استرالیا در حال حاضر به دنبال یافتن کشور سوم برای اسکان مجدد پناهندگان مستقر در جزیره مانوس و نائورو است.براساس برخی آمارها حدود ۴۵۰ ایرانی در بازداشتگاه نائورو و مانوس بسر می برند و درخواست آنها برای پناهندگی رد شده است. این افراد اکنون در شرایط برزخ گونه گرفتار شده اند، چرا که از یک طرف دولت استرالیا قادر به بازگرداندن آنها به کشور نیست و از سوی دیگر هیچ آینده روشنی در خصوص آنکه به آنها اجازه اقامت دائم در استرالیا داده خواهد شد، وجود ندارد.افزایش آزار، سوء رفتار، کوتاهی و مخفی کاری در داخل سیستم های پردازش منطقه ای در مانوس و نائورو، انتقادهای گسترده ای از عملیات در این دو بازداشتگاه به همراه داشته است.جمهوری اسلامی ایران در استرالیا پیش از این ‘نگرانی عمیق و اعتراض خود را نسبت به ادعاهای مربوط به نقض حقوق پناهجویان’ در بازداشتگاه های استرالیا در جزیره مانوس در پاپوا گینه نو و نائورو اعلام کرده است.’محمدجواد ظریف’ وزیر امور خارجه نیز مرداد ماه امسال در دیدار سفیر استرالیا در تهران، مراتب ناخرسندی ایران را در خصوص وضعیت نامناسب پناهجویان ایرانی و بدرفتاری با آنان اعلام کرد و از دولت استرالیا خواست هرچه سریع تر نسبت به حل مشکلات آنان اقدام کند.


منبع: baharnews.ir

ایتالیا با کاهش و پیری جمعیت روبرو است

موسسه ملی آمار ایتالیا در سالنامه ۲۰۱۶ خود اعلام کرد: جمعیت ایتالیا همواره پیرتر شده و در قیاس با سایر کشورهای اروپایی در مکان دوم جدول پس از آلمان قراردارد و در ازای هر یکصد جوان در سال ۲۰۱۵ میلادی، بیش از ۱۶۱ نفر بالای ۶۵ سال سن بودند این در حالی که در سال ۲۰۱۴ میلادی در ازای هر ۱۰۰ جوان بیش از ۱۵۷ نفر افراد مسن وجود داشتند. بر اساس آخرین آمار رسمی، جمعیت ایتالیا در پایان سال ۲۰۱۵ میلادی ۶۰ میلیون و ۶۶۵ هزار و ۵۵۱ نفر اعلام شد (بیش از ۲۹ میلیون و ۴۵۶ هزار مرد و بیش از ۳۱ میلیون و ۲۰۹ هزار زن) که از این تعداد پنج میلیون نفر مهاجر خارجی مقیم این کشور هستند. جمعیت ایتالیا همواره کاهش یافته و زاد و ولدها نیز کم شده اند درحالی که از نظر طول عمر بالاترین در اروپا محسوب می شود . زاد و ولد در ایتالیا از ۵۰۲ هزار و ۵۹۶ نفر در سال ۲۰۱۴ میلادی به ۴۸۵ هزار و ۷۸۰ نفر در سال ۲۰۱۵ کاهش یافت. جالب اینکه در ازای هر یک هزار نفر ۸ نوزاد متولد شدند. شمار سالمندان در ایتالیا همچنان افزایش پیدا کرده و تعداد افراد بالای ۶۵ سال به ۱۳ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر رسیده است. ۲۲ درصد جمعیت ایتالیا شامل افراد بالای ۶۵ سال می شود.’تراز طبیعی میان میان مرگ و میر و زاد و ولد در ایتالیا منفی است و در سال گذشته جمعیت این کشور ۱۶۲ هزار نفر کاهش یافت، در مقابل سیر نزولی زاد و ولد میان ایتالیایی ها، مهاجران خارجی مانع سقوط جمعیتی شده و در سال های اخیر شامل ۲۰ درصد نوزادان شده اند. طول متوسط عمر به ۸۰٫۱ سال برای مردان و ۸۴٫۷ برای زنان می رسد. نیروی بالقوه کاری در ایتالیا میان بیکاران و افرادی که به دنبال کار هستند مجموعا به شش میلیون و ۵۰۰ هزار نفر می رسد که در پی یک فرصت شغلی هستند. سطح تحصیلی ایتالیایی ها نیز رشد کرده اما شمار ثبت نام در مدارس کاهش یافته است. در سال تحصیلی ۲۰۱۴-۲۰۱۵ شمار دانش آموزان ثبت نام شده در دوره های تحصیلی به بیش از ۸ میلیون و ۸۸۵ هزار نفر می رسید که بیش از ۳۴ هزار نفر کمتر از سال قبل بود. کاهش ثبت نام دانش آموزان بیشتر بخاطر کاهش جمعیت نسل جدید است. در حالی که شمار دانش آموزان خارجی در مدارس ایتالیایی به بیش از ۸۱۴ هزار (معادل ۹٫۲ درصد کل) نفر می رسد. شاخص تحصیلی در ایتالیا در خصوص مدارس ابتدایی و راهنمایی به ۱۰۰ درصد می رسد. در سال ۲۰۱۵ میلادی از هر ۱۰ نفر سه نفر دارای یک مدرک و یا دیپلم (۳۵٫۶ درصد) بوده و شاخص افرادی که دارای مدرک دانشگاهی است نیز از ۱۲٫۷ درصد در سال ۲۰۱۴ میلادی به ۱۳٫۱ درصد در سال ۲۰۱۵ افزایش یافته است. دولت ایتالیا به منظور تشویق زوج های ایتالیایی به زاد و ولد و مبارزه با کاهش جمعیتی بسته خانواده را برای سال های ۲۰۱۷ و ۲۰۱۸ تصویب کرده است که به موجب آن ۸۰۰ یورو قبل از تولد نوزاد و هزار یورو در سال برای ثبت نام او در مهد کودک به خانواده ها کمک می شود. دولت مجموعا ۶۰۰ میلیون یورو بودجه برای کمک به خانواده ها برای سال ۲۰۱۷ میلادی و ۷۰۰ میلیون برای سال ۲۰۱۸ اختصاص داده است.


منبع: baharnews.ir

«حق تشکل، تجمع و راهپیمایی»

در دهمین بند از منشور حقوق شهروندی با عنوان «حق تشکل، تجمع و راهپیمایی» چنین عنوان است:ماده ۴۳- شهروندان از حق تشکیل، عضویت و فعالیت در احزاب، جمعیت‌ها، انجمن‌های اجتماعی، فرهنگی، علمی، سیاسی و صنفی و سازمان‌های مردم‌نهاد، با رعایت قانون، برخوردارند. هیچ‌کس را نمی‌توان از شرکت در آن‌ها منع کرد یا به شرکت در یکی از آن‌ها مجبور ساخت. عضویت یا عدم عضویت نباید موجب سلب یا محدودیت حقوق شهروندی یا موجب تبعیض ناروا شود. ماده ۴۴- حق شهروندان است که در قالب اتحادیه‌ها، انجمن‌ها و نظام‌های صنفی در سیاست‌گذاری‌ها، تصمیم‌گیری‌ها و اجرای قانون مشارکت مؤثر داشته باشند. ماده ۴۵- فعالیت‌های مدنی در حوزه‌های حقوق شهروندی حق هر شهروند است. سازمان‌های مردم‌نهاد باید حق دسترسی به اطلاعات و دادگاه صالح را برای دادخواهی در مورد نقض حقوق شهروندی داشته باشند. ماده ۴۶- حق شهروندان است که آزادانه و با رعایت قانون نسبت به تشکیل اجتماعات و راهپیمایی‌ها و شرکت در آن‌ها اقدام کنند و از بی‌طرفی دستگاه‌های مسئول و حفاظت از امنیت اجتماعات برخوردار شوند.


منبع: baharnews.ir

چه​کسانی​جزو مشمولان​غایب​سربازی​هستند

بر اساس قانون تمامی افراد ذکور دارای تابعیت دولت جمهوری اسلامی ایران که به سن ۱۸ سالگی می رسند در مشمول قانون خدمت وظیفه عمومی قرار دارند و باید وضعیت خدمت وظیفه عمومی خود را مشخص کنند، این افراد چنانچه خود را در مهلت‌های تعیین شده از سوی سازمان برای تعیین تکلیف سربازی معرفی نکنند وارد غیبت شده و به عنوان مشمول غایب با آنان برخورد می شود.بر اساس قانون وظیفه عمومی مشمولانی که در مهلت‌های تعیین شده از سوی سازمان خود را برای رسیدگی یا اعزام به‌خدمت معرفی نکرده باشند، سرباز غایب محسوب می‌شوند، همچنین دانش آموزان، دانشجویان و طلاب داخل و خارج از کشور که حداکثر پس از یک سال از تاریخ ترک، انصراف، اخراج یا فراغت از تحصیل خود را معرفی نکرده باشند نیز غایب محسوب می‌شوند. افرادی که قبل از سن مشمولیت ترک تحصیل، انصراف از تحصیل، اخراج  یا فارغ التحصیل شده و حداکثر تا ۶ ماه پس از ورود به ۱۸ سال تمام خود را معرفی نکرده باشند و همچنین  مشمولانی که در تاریخ‌های تعیین شده برای اعزام به خدمت حضور نیابند، مشمول غایبند. آندسته از مشمولانی که دارای برگ معافیت موقت بوده و ظرف مدت یک ماه پس از اتمام معافیت موقت برای ادامه روند رسیدگی خود را به وظیفه عمومی رسیدگی کننده معرفی نکنند،  متعهدین خدمت در دستگاه‌های غیر نظامی مشمول قانون و همچنین کارکنان پایور و پیمانی نیروهای مسلح موضوع مواد ۱۳, ۱۴و۱۵ قانون که حداکثر تا ۶ ماه پس از رهایی از خدمت خود را برای رسیدگی معرفی نکرده باشند و  اتباع خارجی که پس از تحصیل تابعیت ایرانی، حداکثر تا شش ماه از تاریخ اخذ تابعیت خود را معرفی نکرده باشند نیز در گروه مشمولان غایب قرار می‌گیرند. مشمولانی که فاقد شناسنامه بوده و حداکثر تا ۶ ماه پس از صدور شناسنامه خود را معرفی نکرده باشند، مشمولانی که بدون غیبت اولیه محکوم به زندان شده و حداکثر تا ۶ ماه پس از آزادی از زندان خود را معرفی نکرده باشند و مشمولانی که در مقاطع مختلف تحصیلی بیش از سقف مجاز ادامه تحصیل داده باشند نیز جزو مشمولان غایب به حساب می‌آیند.  مشمولانی که به‌صورت داوطلب آزاد ادامه تحصیل داده و تحصیل آنان تا بعد از موعد قانونی اعزام ادامه داشته باشد و همچنین مشمولان دیپلم و پیش دانشگاهی حضوری در صورتی که در مهلت های قانونی (که بر اساس تاریخ تولد و زمان اخذ مدرک تحصیلی آنان تعیین شده است)، مدارک خود را برای معرفی ارسال نکرده باشند نیز غایبند. بر اساس قانون مشمولانی که در مهلت قانونی درخواست معافیت پزشکی  یا کفالت داده و در مراحل رسیدگی پزشکی و کفالت قرار گرفته‌ اما از روی عمد و یا به دلیل قصور در پیگیری پرونده و عدم حضور در جلسات شورای پزشکی و هیئت کفالت، باعث طولانی شدن مراحل رسیدگی شده اند ، چنانچه رای شورای پزشکی یا هیئت رسیدگی کفالت، به سرباز بودن آنان صادر شود ، در این صورت در حکم مشمولان غایب بوده و برای آنها برگ اعزام با غیبت صادر خواهد شد.


منبع: baharnews.ir

شرط‌بندی روی خط مرگ، حتی به قیمت جان

روزنامه «ایران» ادامه داد: همیشه هم این‌طور نیست. آن روی سکه، مرگ است. سرد و سنگین. شجاع‌ترین، ممکن است سرش را روی ریل جا بگذارد. همان وقت که قطار با سر و صدا عبور می‌کند و دیگر صدا به صدا نمی‌رسد تا فریادهای دردآلود را بشود شنید. آخرینش سه ماه پیش بود. تازه‌ترین قربانی شرط‌بندی مرگ. «ساعت ۵- ۴ بعدازظهر جمع می‌شوند. جوان هستند. ۱۸، ۱۹ ساله. همیشه نیستند. گاهی وقت‌ها. بیشتر پنجشنبه جمعه‌ها. یک نفر داور می‌شود و پول‌ها را جمع می‌کند. سرشان را می‌گذارند روی ریل. گاهی هم دراز به دراز می‌خوابند. می‌دانند قطار چه موقع رد می‌شود. این ساعت‌ها قطار اهواز است معمولاً. هرچه قطار نزدیک می‌شود، وضع بدتر می‌شود. می‌ترسند و سرشان را برمی‌دارند. آنکه آخرین نفر سرش را بردارد، برنده است. پول همه به او می‌رسد. گاهی چند نفر تماشاچی هم هست.» مرد این‌ها را که می‌گوید، به ریل اشاره می‌کند. ردیف خانه‌های کوتاه و بلند، روبه‌روی خط آهن قرار گرفته‌اند. حایل‌شان با ریل، خیابان باریکی است. بعد نرده‌های سبز حریم راه‌آهن است. از نرده‌ها تا خط هم فاصله‌ای نیست. به اینجا می‌گویند، ته خط. سال‌هاست به همین نام معروف است. مرد، نظافتچی زیر گذر است. حدوداً ۶۰ ساله. می‌گوید: «سر این کار اتفاق هم زیاد افتاده. سه ماه پیش یک نفر مرد. برایشان عبرت نمی‌شود. خیلی کارهای دیگر هم می‌کنند. برایشان تفریح است. دور ریل را نرده کشیده‌اند که کسی نزدیک نشود اما آنکه دنبال این کارهاست، راهش را پیدا می‌کند. از همین جا که در باز است، می‌روند داخل، یا از روی نرده‌ها می‌پرند. کاری ندارد از آن بالا پریدن. اینجا خیلی اتفاق‌ها را به چشم دیده‌ام. این یکی دیگر نوبر است. اگر این‌ها کار و بار داشته باشند، این‌جوری نمی‌کنند. معتادها هم اطراف ریل پراکنده هستند. پشت درخت‌ها. معتادها اما حال این‌جور شرط‌بندی ندارند. این، کار بچه جوان‌هاست. سرشان باد دارد.» رفیقش بچه همان‌جاست؛ ته خط. همسن و سال هستند. می‌خندد و می‌گوید: «ما خودمان آنوقت‌ها که جوان بودیم، از این کارها زیاد می‌کردیم. بساط شرط‌بندی پای ریل زیاد بود همیشه. سر همه چیز شرط می‌بستیم. دستمان را می‌بستیم به ریل که تا رسیدن قطار بازش کنیم. آن هم خیلی خطرناک بود. دست و پا قطع شده بود سر این شرط بندی‌ها. اما مال آنوقت‌ها بود. حالا که این همه تفریح هست.» چهار نفرند؛ به نظر بیست و یکی دو ساله. یکی‌شان چمباتمه زده و تسبیح دانه درشت را توی دست‌اش می‌چرخاند. دو نفر بالای سرش ایستاده‌اند و انگار به ماجرایی که برای هم نقل کرده‌اند، می‌خندند. یکی هم روی موتور نشسته: «شرط می‌بندی؟» این را من می‌گویم. خطاب به آنکه چمباتمه زده. یکی از آنها که ایستاده می‌گوید: «چقدر می‌دی؟!» آنکه نشسته، برمی‌گردد و به او اشاره می‌کند. پسرِ ایستاده می‌پرسد: «شرط چی؟! چند؟!» سعی می‌کنم لحنم خودمانی به نظر برسد: «هرچی. خودت بگو چقدر.» پسری که روی موتور نشسته به حرف می‌آید: «حالا بگو شرط چی؟! فوتبال؟!» می‌گویم: «شرط ریل. تا وقتی قطار بیاد…» صدای خودم را می‌شنوم و جمله‌ها به نظرم عجیب می‌رسند. ریل… قطار… شرط… آنکه چمباتمه زده، عکس‌العملی نشان نمی‌دهد. همان طور با تسبیحش بازی می‌کند. پسر روی موتور می‌پرسد خبرنگاری؟ «نه» را از زبان خودم می‌شنوم. پسری که بالای سر تسبیح به دست ایستاده، همان که چند ثانیه پیش با او صحبت کرده‌ام، جلو می‌آید و می‌گوید: «بریم. هرچه می‌دی.» صدای خودم را می‌شنوم که می‌گویم: «نمی‌ترسی؟ قبلاً این کار رو کردی؟!» پسر پوزخند می‌زند: «نترس بابا. یه ساعتم بخوای، سرمو می‌ذارم روی ریل. ترس نداره که.» سعی می‌کنم مکالمه را ادامه بدهم. شاید برای همین هم هست که پسر روی موتور، شک می‌کند: «داری صداهامونو ضبط می‌کنی؟! نکنه مستندسازی؟! مأمور نباشی!» صاحب تسبیح می‌خندد: «قیافه‌ش نمی‌خوره.» پسر ایستاده پیشنهادش را تکرار می‌کند: «بریم. تنهایی‌ام میام. تو بگو چقدر می‌دی؟!» دوست کنار دستی‌اش که تا آن موقع ساکت بود، دستش را در هوا تکان می‌دهد و صدایی درمی‌آورد: «اوووووه.» بریده بریده می‌پرسم: «نمی‌ترسی؟! از قطار؟!» پسر که انگار تازه دارد تفریح می‌کند، جواب می‌دهد: «تو می‌ترسی.» ترسیده‌ام. از اینکه پیشنهادم را جدی بگیرند. از اینکه راه بیفتند سمت ریل. پسر روی موتور خطاب به دوستش می‌گوید: «حالا کُپ نکنی!» بقیه می‌خندند. پسر اهمیت نمی‌دهد. آماده است که راه بیفتیم سمت ریل. معطل مانده تا بگویم برویم. صدایی از خودم نمی‌شنوم. می‌پرسم: «یعنی چی که کپ نکنی؟!» پسر روی موتور می‌گوید: «گفتم که مستندسازه!» می‌گویم: «چه ربطی داره؟! تو خودت تا حالا…؟!» حرفم توی دهنم می‌ماسد. پسر جواب نمی‌دهد. یاد حرف آقای مسن می‌افتم: «من خودم به چشم دیده‌ام. انگار که از ترس بهتش زده باشد، همان جا مانده بود. دوست‌هایش می‌گفتند سکته زده وگرنه کاری ندارد آدم خودش را نجات بدهد. گور بابای دوزار پول. اندازه جان آدم که نمی‌ارزد.» تا به خودم بیایم، پسر راه افتاده سمت دری که به طرف خط، باز است. دنبالش راه می‌افتم. خیلی فرز خودش را به ریل می‌گذارد و سرش را می‌چسباند روی ریل. ترسیده‌ام. صدایی نمی‌آید. سرش را برمی‌دارد و می‌خندند و بعد پیش دوستانش برمی‌گردد. از پشت سرم صدایی می‌شنوم: «این‌کاره نیستی، نگفتی چند؟» کمی جلوتر، رفتگران با قیافه‌های خسته در ردیفی سه نفره نشسته‌اند: «درست است که اینجا روی ریل شرط‌بندی می‌کنند؟!» یکی‌شان خبر ندارد اما آنکه از بقیه مسن‌تر است، چیزهایی می‌داند: «مواد می‌زنند و می‌آیند شرط بندی. بیشتر دم غروب؛ توی تاریکی. کاسبی می‌کنند. روبه‌روی شهرداری جمع می‌شوند انگار. هر بار یک جا می‌روند. جای مشخصی ندارند. همین مسیر را که بگیرید و بروید، معتادها را می‌بینید. کپه کپه جمع شده‌اند. شب‌ها آتش روشن می‌کنند. چند بار جمعشان کرده‌اند اما باز می‌آیند. شرط‌بندی اما کار یک عده دیگر است. با موتور جمع می‌شوند. علافند.» مردی که کمی آن‌سوتر ایستاده و شاهد مکالمه ماست، به حرف می‌آید: «فعلا خبری نیست. یک سردسته دارند. اسمش را نمی‌دانم؛ شر است. حق حساب می‌گیرد. چند وقت است که پیدایش نیست.» بعد از ظهر جمعه است. از در میله‌ای نیمه باز می‌گذرم. همان جا که کنارش تابلوی زردی نصب شده که هشدار می‌دهد نباید از میله‌ها عبور کرد وگرنه مسئولیت هر اتفاق احتمالی به عهده فرد خواهد بود. به ریل نزدیک می‌شوم. اثری از کسی نیست. خم می‌شوم تا صورتم را روی ریل بگذارم. سنگ‌های ناهموار، زانوهایم را درد می‌آورد. سرمای آهن را روی گونه‌ام حس می‌کنم. چشم‌هایم را می‌بندم و گوش می‌دهم. صدا را می‌شنوم. قطار دارد نزدیک می‌شود. بی‌اختیار سرم را بلند می‌کنم. سرمای آهن را هنوز روی گونه‌ام احساس می‌کنم. چند قدم از ریل فاصله می‌گیرم. صدا، نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود. یاد پسرها می‌افتم. چند بار سرشان را روی ریل آهنی گذاشتند؟! آدم آن موقع به چه چیزی فکر می‌کند؟! چقدر می‌ارزد که اینجا، ته خط، روی سرت شرط ببندی تا شجاعتت را ثابت کنی. کجا دلت می‌لرزد و از خیر برانگیختن غبطه حاضران و پول، می‌گذری؟! کجا صدای ضربان قلبت را می‌شنوی و صدایی که به تو هشدار می‌دهد. مرز ترس و شجاعت کجاست؟ مرز جنون و عقل؟ مرز فقر و شجاعت که نه، مرز فقر و فلاکت؟


منبع: baharnews.ir

محاکمۀ یک کشتی‌گیر به اتهام قتل و تجاوز

خرداد ماه سال ٩١، مردی با مأموران پلیس تماس گرفت و گفت زن و مردی که مستأجرش بوده‌اند، فردی را در خانه‌اش به قتل رسانده‌اند. وقتی مأموران به محل رفتند، جسد مردی جوان را در خانه پیدا کردند و با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تحقیقات را از کوروش، مرد صاحبخانه، آغاز کردند.کوروش به مأموران گفت: من برای مدت کوتاهی خانه‌ام را به یک زن و مرد اجاره داده بودم که دو روز قبل از خانه سروصدایی شنیدم و بعد هم آنها بدون اینکه اطلاع بدهند، خانه را ترک کردند. البته من مقتول را می‌شناسم؛ او فریبرز است و با این زوج هم رفت‌وآمد داشت. البته من به آنها گفته بودم دوست ندارم او به این خانه رفت‌وآمد کند. مدتی بعد مأموران ردّ زن و مرد را در یکی از شهرهای اطراف تهران زدند و آنها را بازداشت کردند. این زوج که به صورت صیغه‌ای با هم ازدواج کرده بودند، ادعای کوروش را رد کرده و گفتند ضارب فریبرز، کوروش بوده است و آنها در قتل نقشی نداشته‌اند.زن که ثریا نام دارد، به مأموران گفت: من و کیومرث با هم به صورت صیغه‌ای ازدواج کرده و طبقه بالای خانه کوروش را اجاره کرده بودیم. در این مدت، متوجه شدیم کوروش که مردی مجرد و تنها بود، به دختر من نظر سوء داشته است و او را مورد آزار و اذیت هم قرار داده است. سر این موضوع با کوروش جروبحث داشتیم. روز حادثه، فریبرز در خانه ما بود که سر این موضوع بحث شد؛ وقتی کوروش آمد، این درگیری بالا گرفت و بعد کوروش با واردکردن ضربه چاقو، او را به قتل رساند؛ ما هم از ترس فرار کردیم. با توجه به این اعترافات، کوروش تحت بازجویی قرار گرفت. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من برای حفظ جانم دست به قتل زدم. قصدم کشتن فریبرز نبود.با پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و روز گذشته جلسه رسیدگی به این پرونده برگزار شد. بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و شکایت ولی‌‌دم مقتول نیز اعلام شد، نوبت به کوروش رسید. او گفت: من اتهام قتل عمدی را قبول ندارم؛ چراکه برای دفاع از خودم دست به این قتل زدم. بارها گفته بودم نمی‌خواهم فریبرز به خانه من رفت‌وآمد داشته باشد؛ چون او فرد درستی نبود. آن شب وقتی به خانه ثریا رفتم تا به آمدن فریبرز اعتراض کنم، ثریا با داد و فریاد من را متهم کرد به دخترش آزار و اذیت رسانده‌ام و فریبرز و کیومرث یکی با چاقو و دیگری با قمه، به من حمله کردند. من هم برای حفظ جان خودم، مجبور شدم چاقو را از فریبرز گرفته و یک ضربه به او بزنم. کوروش در ادامه گفت: من کشتی‌گیر هستم و حرفه‌ای هم کشتی می‌گرفتم، در مرام من کشتن کسی یا تعرض به دختری نبود.بعد از گفته‌های متهم و وکیل‌مدافع او، هیأت قضات برای صدور رأی دادگاه دراین‌باره وارد شور شدند.


منبع: baharnews.ir

شناسایی عامل تیراندازی اتوبان بابایی

به گزارش «ایران»، دراین ماجرا که شامگاه جمعه رخ داد راننده پژو که درمسیر شرق به غرب بزرگراه در حرکت بود، ناگهان به طور مارپیچ از مسیراصلی منحرف و درکنار بزرگراه متوقف شد.شاهدان ماجرا که خود را با عجله به خودرو رسانده بودند به محض گشودن در خودرو متوجه مرگ راننده شده و موضوع را به پلیس و اورژانس اعلام کردند. با حضور مأموران و نیروهای اورژانس مشخص شد پسر جوان بر اثر شلیک گلوله به سرش کشته شده است.بدین ترتیب موضوع به بازپرس کشیک قتل تهران اعلام شد و بلافاصله تیم جنایی درمحل حادثه حضور یافتند. در نخستین بررسی‌ها مشخص شد پسر ۲۷ ساله از پشت سر هدف اصابت گلوله قرار گرفته است. کارآگاهان در ادامه تحقیقات دریافتند قربانی ماجرا حدود نیم ساعت قبل از حادثه، از محل کارش – کارگاه مبل‌سازی در جاجرود – راهی تهران شده بود که بین راه هدف اصابت گلوله قرار گرفت.تحقیقات پلیسی دراین باره ادامه داشت که صبح یکشنبه – ۱۲ دی- عامل تیراندازی خود را معرفی کرد. مأمور یگان امداد پلیس گفت: در بزرگراه بابایی در حال حرکت بودیم که سرنشینان چند خودروی عبوری اعلام کردند که راننده خودروی ۲۰۶ حرکات نامتعارف دارد. با توجه به اظهارات راننده‌ها، به خودروی مورد نظر دستور ایست دادیم اما او بی‌توجه به فرارش ادامه داد. درنهایت مجبور به تیراندازی شده و می‌خواستم چرخ خودرواش را بزنم اما انگار تیر به راننده خورده بود، البته آن زمان متوجه این موضوع نشدم. ولی روزبعد در روزنامه‌ها خبرحادثه را دیدم وتازه متوجه شدم که راننده کشته شده است. بنابراین تصمیم گرفتم خودم را معرفی کنم.به دنبال اظهارات مأمور جوان، تحقیقات در این باره وارد مرحله تازه‌ای شد.


منبع: baharnews.ir

روانشناسانی با ویزیت ۵۰۰هزار تومانی

این آمار اغلب از کنگره‌ها و همایش‌های علمی روانشناسان بیرون می‌آید که خود جای بحث دارد. از اینکه بگذریم به یمن انواع تبلیغ برای مشاوره‌های روانشناسانه، سر هر کوچه و خیابانی می‌شود مطب یکی از تخصص‌های مرتبط با بیماری‌های روان را یافت که این هم خود دردسر تازه‌ای است برای مراجعه‌کننده‌ای که دقیقاً تفاوت روانشناس، روانپزشک، متخصص مغز و اعصاب، مشاور و روان درمانگر را نمی‌داند. برای اختلال خواب به متخصص مغز و اعصاب مراجعه می‌کند و برای مشاوره تحصیلی یا مهاجرت به روانپزشک. هزینه هم یک طرف ماجراست که خدمات روان درمانی را به یک کالای لوکس تبدیل می‌کند.۵۰۰ هزار تومان ویزیت روانشناسی است که تلویزیون او را به شهرت چشمگیری رسانده است. او در برنامه تلویزیونی هم برای مخاطبان نسخه می‌پیچد؛ موضوعی که به گفته خود روانشناسان شدنی نیست و بدون ارتباط چشم در چشم نمی‌توان درک دقیقی از وضعیت بیمار داشت. با این همه تلویزیون می‌تواند سیل مشتری را به مطب دکتر روانه کند حتی اگر هر ویزیت ۵۰۰ هزار تومان باشد. حمیدرضا ساسان فر که خودش درمانگر و رئیس یک مرکز روانشناسی است این موضوع را تا حدودی طبیعی می‌داند: «طبیعی است یک روانشناس در شمال شهر که مطبش متری ۲۵ میلیون تومان قیمت دارد و شارژ آنچنانی هم باید بدهد، این مقدار پول دریافت کند. کسی هم که پیش این روانشناس می‌رود حتماً توانایی مالی بیشتری دارد.»نرخ گیج‌کننده درمانروانشناسان می‌گویند پرداخت پول در مقابل خدمات روانشناسی، قسمتی از درمان است و اگر قیمت خیلی بالا یا خیلی پایین باشد روی درمان تأثیر مستقیم می‌گذارد. این موضوع می‌تواند تا حدودی واقعیت داشته باشد اما بخشی از ماجرا هم برای توجیه ارقام نجومی است؟ در واقع وقتی یک مراجعه کننده پولی برای درمان می‌دهد خودش را موظف می‌داند که جدی‌تر به درمان فکر کند و اگر کم پرداخت کند شاید به این فکر بیفتد که لابد طرف درمانگر خوبی نیست که ارزان حساب می‌کند و اگر رقم بالا باشد هم شاید از مراجعه یا بازگشت برای جلسه بعدی پشیمان شود. به همین علت بعضی از روانشناسان برای دریافت مبلغ ابتدا با مراجعه کننده به تفاهم می‌رسند.نرخ درمان روانشناسی هم مثل اکثر قیمت گذاری‌های بازار آزاد، دلخواه است و هر مطبی نرخ خودش را دارد. بسته به اینکه مطب شمال شهر است یا جنوب شهر، بر خیابان است یا داخل کوچه و… البته قیمت مصوبی هم وجود دارد که سازمان نظام روانشناسی و مشاوره و سازمان بهزیستی هر کدام به صورت جداگانه آن را ابلاغ می‌کنند. اما این قیمت‌های مصوب در بیشتر مطب‌ها و مراکز روانشناسی رعایت نمی‌شود و قیمت گذاری به صورت آزاد بسته به مکان، سابقه و شهرت روانشناس بالا می‌رود. طبعاً با این وضعیت کسانی که وضعیت مالی بهتری دارند خدمات بهتری دریافت می‌کنند.جابر داوودی کارشناس ارشد روانشناسی بالینی در مورد دلیل رعایت نکردن قیمت‌های مصوب می‌گوید: «نرخ‌های مصوب کمتر از زحمتی است که کار روانشناسی دارد و بخصوص این قیمت‌ها برای کسانی که مرکز روانشناسی دارند به هیچ وجه به صرفه نیست.» اما ساسان فر به شکل دیگری موضوع را می‌بیند: «وقتی فعالیتی مبتنی بر مهارت خاصی یا به قول معروف هنرمندانه می‌شود، دیگر قیمت ندارد. آیا کسی که تابلوی مینیاتور دارد باید آن را طبق نرخ مصوب ۱۰۰ هزار تومان بفروشد؟ فرقی بین تابلوی یک استاد مینیاتور و اثر یک آدم تازه کار وجود ندارد؟ ماهیت روانشناسی هم بسیار شخصی و هنرمندانه است. برای همین دولت نمی‌تواند در قیمت گذاری تأثیرگذار باشد.» ساسان فر معتقد است این قیمت گذاری‌ها حتی در درمان پزشکی هم رعایت نمی‌شود و وظیفه دولت است که نیاز افراد کم درآمد را تأمین کند و با تقویت بیمه‌ها، دسترسی به این خدمات را ساده‌تر کند.برو تست بدهاتفاق جالبی که اغلب در مراکز روانشناسی می‌افتد و خیلی از مراجعان را دچار سردرگمی می‌کند گرفتن تست‌های روانشناسی است. تست‌هایی که در بعضی از رویکردهای درمان مهم و در بعضی، هیچ تأثیری ندارد. اما از کجا باید فهمید که این تست‌ها اثری بر درمان و تشخیص بیماری دارند یا نه؟ خانم پروانه محمدی که به خاطر اختلال بیش فعالی فرزندش به یکی از مراکز درمانی مراجعه کرده می‌گوید: «من به خاطر مشکل پسرم تا به حال به چند مرکز روانشناسی مراجعه کرده‌ام و هر بار بابت این تست‌ها پول زیادی از ما گرفته‌اند. جالب این است که هیچ مرکزی تست مرکز دیگر را قبول ندارد و می‌گوید باید دوباره تست گرفته شود.» به غیر از گرفتن تست گاهی روانشناسان مراجعه کننده را به شرکت در سمینار هم ترغیب می‌کنند یا عضو شدن در یک گروه درمانی را تجویز می‌کنند. ساسان فر در مورد گرفتن انواع تست‌ها در مراکز روانشناسی می‌گوید: «در هر صنفی افرادی هستند که برای پول کار می‌کنند، اما همیشه این طور نیست. برای تشخیص دقیق در برخی بیماری‌ها نیاز به تست وجود دارد و این به نفع بیمار است.»پروتکل‌ها و رویکردها یکی دیگر از مسائلی که مراجعان را سردرگم می‌کند مطلع نبودن آنها از متد درمان و روند درمان است چیزی که تا از درمانگر پرسیده نشود، دلیل بسیاری از رفتارهای درمانگر معلوم نمی‌شود. خیلی از مراجعان بعد از جلسه درمان از خود می‌پرسند اگر قرار است فقط خودمان حرف بزنیم، چرا باید این همه پول بدهیم؟ مراجعه کننده باید در شروع درمان از درمانگر بپرسد که قرار است در چند جلسه به نتیجه برسند و نقشه راه و تعداد جلسات را از او بپرسد. روانشناسانی هستند که با اینکه از نظام روانشناسی مجوز درمان دارند، هنوز در کار با انواع رویکردهای درمان خبره نیستند و به خاطر از دست ندادن مراجعه کننده  او را به درمانگر دیگری که می‌تواند با رویکرد دیگری که مناسب درمان اختلال وی است، ارجاع نمی‌دهند. به عبارت دیگر روانشناس مدعی است همه بیماری‌ها را می‌شناسد و با انواع و اقسام روش‌ها یا رویکردهای درمانی آشناست.برای مثال معمولاً این گروه از درمانگران – چه روانپزشک یا روانشناس – خود را، خانواده درمانگر، زوج درمانگر و درمانگر افسردگی، درمان قطعی اضطراب، اختلالات جنسی و… معرفی می‌کنند. از نحوه معرفی این افراد در مورد خودشان می‌توان باقی ماجرا را حدس زد. به گفته روانشناسان برخورد غیر حرفه‌ای به همین موارد ختم نمی‌شود و به اتاق درمان نیز کشیده می‌شود. مدل دیگرش می‌تواند این‌طور باشد که درمانگر دائم به شما راهکار می‌دهد و به اصطلاح راهنمایی و نصیحت می‌کند، کاری که انگار دوستان صمیمی و خانواده در آن مهارت بیشتری دارند. بنابراین یادتان باشد اگر فرزند شما دچار پرخاشگری است شما باید به دنبال درمانگر کودک و نوجوان باشید و اگر با همسرتان مشکلاتی دارید به صورت خاص باید به درمانگر زوج مراجعه کنید. یادتان باشد در این مواقع کاری از دست روانپزشک و دکتر مغز و اعصاب ساخته نیست.روانپزشک یا روانشناس؟به گفته متخصصان دانشگاهی مناسب‌ترین روش درمان در بعضی از اختلالات مزمن، مداخله در دو محور روانشناسی و روانپزشکی است. هم دارو و هم کار روی روان. اما تفاوت روانشناسی و روان پزشکی و مشاوره چیست؟ روانپزشک در صورت گذراندن دوره‌های روانشناسی می‌تواند هم روان درمانی انجام بدهد و هم اینکه برخلاف روانشناس که به هیچ وجه اجازه تجویز دارو ندارد روانپزشک می‌تواند دارو تجویز کند. مشاوره هم در تعریفی اجمالی به نوعی مداخله می‌گویند که مسأله یا موضوع از عمق و شدت کمتری برخوردار است در واقع ترکیبی از رهنمودها و توصیه‌ها و تکنیک‌ها.اگر یک پزشک با یک اشتباه در تجویز می‌تواند مریض را به کشتن دهد روانشناس هم با کم توجهی و سهل‌انگاری می‌تواند یک بیمار را تا لبه‌ پرتگاه خودکشی بکشاند. اخباری مثل اسیدپاشی، تجاوز به عنف، انتقام، پرخاشگری اجتماعی و پایین آمدن آستانه تحمل و خودکشی مدام به ما گوشزد می‌کند که مردم بیش از پیش نیازمند خدمات روان درمانی هستند. از سوی دیگر برخی معتقدند واگذاری این دردها به روانشناسان یعنی فردی کردن مسأله؛ یعنی آنکه هر کسی دنبال درمان مسائل روانی خودش باشد، بی‌آنکه به این موضوع بیندیشد که این دردها از جمله افسردگی فراگیر، یک درد اجتماعی است که نه به دست روانشناسان بلکه باید به دست جامعه شناسان حل شود. هرچه هست بیماری‌های روان در ایران و عرضه و تقاضا در این زمینه از آن چیزهای گیج‌کننده است.


منبع: baharnews.ir