تسلط نیروهای عراقی بر سه منطقه دیگر در موصل

نیروهای عراقی در ادامه پیشروی‌های خود در شهر موصل موفق شدند سه منطقه جدید را بازپس گیرند.

به گزارش فارس، نیروهای عراقی امروز(سه شنبه) پس از درگیری شدید با عناصر داعش موفق شدند بر ۳ منطقه نینوی شرقی، بازار الاغنام و باب الشمس مسلط شوند و پرچم عراق را بر فراز ساختمان‎های آن نصب کنند.

به گزارش شبکه خبری روداو، «عبدالامیر رشید یارالله» فرمانده عملیات «قادمون یا نینوی» گفته که بازپس گیری این مناطق پس از شکست سنگین تروریست‎های داعش و متحمل شدن خسارت‌های گسترده آنها صورت گرفته است.

نیروهای عراقی موفق شدند کاخ‎های ریاست جمهوری عراق در موصل را از دست داعش آزاد کنند.

خبرگزاری اسپوتنیک گزارش داد که نیروهای عراقی عملیات خود را برای آزادسازی منطقه «الغابات» در محور شمال شهر موصل آغاز کردند.

نیروهای عراقی امروز همچنین محله النی یونس و مجموعه فرهنگی در شرق موصل را آزاد کردند.
 


منبع: alef.ir

نماینده مجلس: آیا دریافت یک هواپیما فتح الفتوح است؟

عضو کمیسیون آموزش مجلس، خوشحالی بابت فروش یک فروند هواپیما به ایران را اذعان به نوعی شکست برشمرد و گفت: دریافت یک فروند هواپیما فتح‌الفتوح نیست و نباید بابت «آب‌نبات»هایی که حین دشمنی و ستم به ما می‌دهند خوشحال شویم.

سیدجواد ساداتی‌نژاد نماینده مردم کاشان در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگو با فارس، در سالگرد برجام با اشاره به اینکه ایستادگی استکبار جهانی و ابرقدرت‌ها در برابر ملت ایران نشانه عظمت این ملت است، گفت: این نشان می‌دهد که ما کاری سترگ انجام دادیم و همه قدرت‌های جهانی در مقابل ما صف کشیده‌اند.

وی با تأکید بر اینکه کار دشمن، عداوت، جفا و تحریم است، خاطرنشان کرد:‌ باید مراقب باشیم در میان این همه دشمنی اگر امتیاز کوچکی همچون یک فروند هواپیمای ایرباس به ما دادند نباید جشن گرفت. چرا که این به نوعی تضعیف اصالت‌ها و بنیان‌های خودی است. 

ساداتی‌نژاد با ذکر این نکته که جایگاه ایران بسیار بالاتر از اینهاست که با دریافت یک فروند هواپیما بخواهد جشن و سرور برگزار کند، گفت: دشمن، ما را به خاطر قابلیت‌هایمان تحریم کرده است والا کشور ناتوان را که تحریم نمی‌کنند. 

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی، خوشحالی بابت فروش یک فروند هواپیما به ایران را اذعان به نوعی شکست برشمرد و افزود: قطعا دریافت یک فروند هواپیما فتح‌الفتوح نیست. هر چند که داشتن هواپیمای خوب حق همه است اما نباید بابت «آبنبات»هایی که حین دشمنی و ستم به ما می‌دهند خوشحال شویم.


منبع: alef.ir

کری تاکید کرد: برجام قدرت دیپلماسی را به نمایش گذاشت

وزیر امور خارجه آمریکا گفت: برنامه جامع اقدام مشترک قدرت دیپلماسی اصولی، پایدار و چند جانبه برای حل چالش های بین المللی مهم را نشان داد.

به گزارش ایسنا، جانی کری وزیر امور خارجه آمریکا به مناسبت یک سالگی اجرای توافق هسته ای ایران و گروه ۱+۵ بیانیه‌ای منتشر و در آن با تکیه بر ادعاهای غرب و آمریکا علیه برنامه هسته ای گذشته کشورمان گفت: یک سال پس از اجرای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) ما این توافق تاریخی را یادآور می شویم که مانع از دستیابی ایران به تسلیحات هسته ای شد و قدرت دیپلماسی اصولی، پایدار و چند جانبه را برای رسیدگی به چالش های بزرگ بین المللی  به نمایش گذاشت.

کری ادامه داد: اجرای این توافق به شدت فنی که نیازمند تلاش‌های سخت تمام طرف ها، شامل گروه ۱+۵ ایران و اتحادیه اروپا بود. همان طور که آژانس بین المللی  انرژی اتمی به راستی آزمایی این توافق از طریق اقدامات نظارتی و دسترسی کامل ادامه می دهد، هیچ تردیدی وجود ندارد که توافق کارآمد است و تمام طرف ها به تعهدات خود عمل می کنند.

رئیس دستگاه دیپلماسی آمریکا که آخرین روزهای کاری خود را سپری می کند، در ادامه بیانیه اش به محدودیت های اعمال شده بر برنامه هسته ای ایران طبق برجام اشاره کرد و افزود: آژانس بین المللی  انرژی اتمی همچنین در ۱۶ ژانویه تاید کرد که ایران تجهیزات اضافی خود از سایت غنی سازی فردو طبق ضرب‌الاجل تعیین شدن یک ساله برای تکمیل دیگر تعهدات براساس برجام جمع آوری و منتقل کرده است. آمریکا و متحدان‌مان نیز به طور کامل به تعهدات خود برای رفع تحریم های مرتبط هسته ای عمل کرده اند و به اجرای تعهداتشان تا زمانی که ایران به توافق پایبند بماند، ادامه خواهند داد.

وی تاکید کرد: برجام بدون شلیک یک گلوله یا فرستادن یک سرباز برای مبارزه حاصل شد. این توافق به اتفاق آراء از سوی شورای امنیت سازمان ملل نیز مورد تایید قرار گرفت و بیش از ۱۰۰ کشور در جهان از آن حمایت کردند. ما هنوز اختلاف های جدی با دولت ایران داریم اما اکنون، آمریکا و دوستان و متحدانمان در خاورمیانه و تمام جامعه بین الملل به دلیل برجام امن تر هستند.

وزیر امور خارجه آمریکا علاوه بر این، در گفت‌وگوی اختصاصی با شبکه خبری سی ان ان، توافق هسته ای را یک توافق موثر خواند و تاکید کرد که ایران به تعهدات خود عمل کرده است.

وی در پاسخ به سوالی درباره موضع دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمریکا در قبال برجام در جریان رقابت های انتخاباتی اش که گفته بود؛ توافق هسته ای را پاره خواهد کرد، یادآور شد: من اینگونه فکر نمی کنم. به نظر می آید که دولت وی در حال حاضر به صورت یک صدا صحبت می کند و گزینه‌های پیشنهادی وی برای وزارت خارجه و وزارت دفاع القا کرده‌اند که آمریکا نمی‌خواهد توافق را کنار بگذارد، هر چند نه من، نه شما و نه هیچ‌کس دیگر نمی داند که آنها در این مرحله دقیقا چه نظری دارند.

این در حالی است که مقامات ایران همواره ضمن رد ادعاها علیه برنامه هسته‌ای کشورمان، تاکید کرده اند که ماهیت فعالیت های هسته ای ایران صرفا صلح آمیز بوده و تسلیحات هسته‌ای هیچ جایی در دکترین دفاعی این کشور نداشته و ندارد.


منبع: alef.ir

ارایه گزارش چهارم وزارت خارجه درباره برجام

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی از ارایه گزارش سه‌ماهه چهارم وزارت امور خارجه در مورد اجرای برجام به این کمیسیون خبر داد.

سیدحسین نقوی حسینی در گفت‌وگو با ایسنا، گفت که امروز وزارت امور خارجه این گزارش را به کمیسیون ارایه داده است.

وی گفت: طبق تبصره یک قانون اقدام متقابل و متناسب جمهوری اسلامی ایران در اجرای برجام، وزارت امور خارجه باید هر سه ماه یک بار گزارشی از روند اجرای برجام به کمیسیون ارایه دهد. با توجه به اینکه ۲۶ دی ۹۴ آغاز اجرای برجام بوده وزارت امور خارجه باید تا ۲۷ دی ۹۵ چهار گزارش را به کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ارایه می‌داد.

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی ادامه داد: بر این اساس وزارت امور خارجه سه گزارش سه ماهه قبلی را در موعد قانونی به کمیسیون امنیت ملی ارایه کرد و امروز گزارش چهارم از روند برجام را به کمیسیون ارایه کرد.

نقوی حسینی در مورد حضور اعضای تیم مذاکره کننده برای توضیح در مورد این گزارش، گفت:‌ با توجه به اینکه هفته جاری و هفته آینده مجلس برای سرکشی نمایندگان به حوزه‌های انتخابیه تعطیل است، طبیعتاً با آغاز فعالیت‌های مجلس از اعضای تیم مذاکره کننده برای ارایه گزارش و بررسی آن در کمیسیون امنیت ملی دعوت می‌شود.


منبع: alef.ir

بدقولی​بیمه‌ها​و​مشکل​دارویی بیماران​خاص

عدم پرداخت مطالبات داروخانه‌ها و مراکز درمانی از سوی سازمان‌های بیمه‌گر در حالی ادامه دارد که چندی پیش دکتر رسول دیناروند، رییس سازمان غذا و دارو هشدار داد که با توجه به این حجم از مطالبات، ممکن است تمام زحمات سه ساله اخیر در حوزه دارو دچار آسیب جدی شود. وی همچنین اعلام کرده بود که ما به سختی این حوزه را مدیریت می‌کنیم؛ چرا که میزان مطالبات بیمارستان‌ها و مراکز دارویی از سازمان‌های بیمه‌گر و همچنین بدهی آنها به شرکت‌های دارویی و تجهیزات پزشکی به نقطه شکننده‌ای رسیده است. بنابراین ما به کمک دولت و بیمه‌ها نیاز داریم تا این مطالبات تسویه شود. زیرا زمانی که زنجیره تامین دارو دچار خدشه شود، ترمیم آن زمان‌بر است و بهبود این وضعیت در حال حاضر یک ضرورت است. ادامه روند عدم پرداخت بدهی‌های بیش از ۱۰ هزار میلیاردی بیمه‌ها به شبکه بهداشتی و درمانی کشور صدای اعتراض انجمن داروسازان را هم بلند کرد؛ به طوریکه دکتر حمید خیری، مدیر روابط عمومی انجمن داروسازان ایران در این باره به ایسنا، گفت: نگرانی و اضطراب ناشی از بدقولی‌های متولیان سازمان‌های بیمه‌گر، داروسازان را زمین‌گیر کرده و پتانسیل داروخانه‌ها را اسیر کرده است و ما منتظر اقدام موثر دولت در زمینه پرداخت مطالبات هستیم.با وجود تمام این اظهار نظرها هنوز هم معضل بدهی‌های سازمان‌های بیمه‌گر به داروخانه‌ها حل نشده تا جایی که داروخانه‌ها نیز نتوانسته‌اند پول‌های شرکت‌های پخش دارو را پرداخت و در نتیجه این موضوع مشکلاتی را در تامین دارو در برخی حوزه‌ها مانند بیماران خاص ایجاد کرده است. در این زمینه دکتر جمشید کرمانچی، مدیر امور بیماری‌های معاونت درمان وزارت بهداشت، درباره کمبود دارو در حوزه بیماران خاص و بویژه بیماران هموفیلی که اخیرا با این مشکل مواجه شده بودند به ایسنا، گفت: با توجه به واگذاری یارانه داروهای بیماران هموفیلی به سازمان‌های بیمه‌گر ، متاسفانه این مشکل در داروخانه‌های سراسر کشور گزارش شده است.وی افزود: حتی علیرغم وجود دارو در شرکت‌های پخش و صدور حواله‌ها از این حوزه، داروخانه‌ها به دلیل پرداخت دیر هنگام سازمان‌های بیمه‌گر و از طرفی به دلیل بدهی بیمارستان‌های دانشگاهی به شرکت‌های پخش و مشکلات نقدینگی، قدرت خرید دارو را نداشته‌اند.کرمانچی با بیان اینکه بنابراین این معضل به دلیل دیرکرد سازمان‌های بیمه‌گر در پرداخت مطالبات در برخی حوزه ها ایجاد شده است، گفت: شاهدیم که در برخی موارد برنامه‌های درمانی به دلیل عدم تأمین دارو که ناشی از عدم پرداخت مطالبات و به طبع آن عدم پرداخت بدهی‌های شرکت‌های پخش دارو است، با اختلال مواجه شده است.


منبع: baharnews.ir

۱۳۵۰ جنین معلول سقط شدند

روزنامه بهارمجید رضازاده گفت: چنانچه این کودکان به دنیا می آمدند و به‌طور متوسط ۱۸ سال زندگی می‌کردند، هزینه‌های مادی، اجتماعی و خانوادگی زیادی بر جامعه تحمیل می‌شد. به عنوان مثال نابینایی‌ سقط نمی‌شود، اما معلولیت‌های ذهنی شدید که توان زندگی را از فرد می‌گیرند، سقط خواهد شد. در حال حاضر پس از انجام مشاوره ژنتیک در صورت لزوم، سقط‌های درمانی انجام می‌شود که از اهمیت بسیاری برخوردار است، اگر نتیجه آزمایش‌های ژنتیکی فرد باردار نشان دهد که جنین وی مبتلا به معلولیت شدید است با مجوز سازمان پزشک قانونی تاییدیه سقط درمانی اخذ می‌شود تا نوزاد مبتلا به معلولیت شدید متولد نشود.وی تصریح کرد: هزینه فایده مشاوره ژنتیک یک به صد است، در حال حاضر ۲۵۰ مرکز مشاروه ژنتیک در کشور داریم که ۲۰۰ مرکز خصوصی بوده و حدود ۴۵ مرکز دولتی هستند.  


منبع: baharnews.ir

کودکان، افسرده بزرگ می‌شوند

زهیر موسویروزنامه بهاربر اساس آمارهای موجود در کشور، از هر ۴ نفر یک نفر به مشکلات روانپزشکی دچار است. در این بین می توان گفت که افسردگی در بخش قابل توجهی از جمعیت جوان ما شیوع پیدا کرده است و به باور یک روانشناس، بیکاری و نبود برنامه های کافی برای اوقات فراغت جوانان از عوامل اصلی افسردگی این قشر است.بر اساس آمار رسمی ۱۲درصد جامعه ایرانی دچار افسردگی هستند که ۲۳.۶ درصد از آنان در سنین ۱۵ تا ۶۴ سال بوده و این یعنی در کشور ما از هر ۴ نفر یک نفر به اختلالات روانی مبتلا است.یک روانشناس با تایید آمارهای موجود درباره افسردگی در کشور می گوید: « افسردگی انواع مختلفی دارد. از جمله افسردگی پیدا و آشکار، افسردگی پنهان و افسردگی در کسانی که ظاهری شاد اما درونی خسته و ناراحت دارند». مهدی یوسفی درگفتگو با «بهار» مهمترین نشانه‌های افسردگی را کج‌خلقی، حالت‌های آشفتگی و نداشتن آرامش می‌داند و تاکید می‌کند که افسردگی می‌تواند زندگی را به سمت و سویی سوق دهد که افت کارایی جدی در کار و زندگی اجتماعی و روانی فرد به دنبال داشته باشد. بدترین نکته آن است که در صورتی که  افسردگی در دراز مدت دوام داشته باشد منجر به افسردگی نوع بزرگ می شود که از نتایج آن خودکشی و مرگ است. در آن صورت افسردگی از یک مشکل اجتماعی تبدیل به آسیب اجتماعی می شود. کودکان هم افسرده هستند یوسفی می‌گوید در گذشته سن مبتلا شدن به افسردگی را می شد تخمین زد ولی با ابراز تاسف معترف می شود که در شرایط فعلی جامعه افسردگی در دوران کودکی نیز به کرات مشاهده می‌شود و افسردگی دیگر مختص سنین بالا نیست، با وجود این جوانان بیشتر دچار افسردگی می شوند. این روان‌شناس تاکید می کند که افسردگی باید به صورت جامع بررسی شود. موثرترین راه برای درمان افسردگی تغییر سبک زندگی است. اگر فرد افسرده با سبک قبلی بخواهد به زندگی خود ادامه دهد احتمال دارد همچنان کمبودها را حس کند و این آثار زیانباری را برای بیمار خواهد داشت. به همین دلیل زندگی فرد بیمار باید به‌طورجامع مورد بررسی قرار گیرد و حتما شرایط جدید در زندگی فرد ایجاد شود. بحران تصمیمات اشتباه و گرایش جوانان به خودکشی به اعتقاد یوسفی، عامل افسردگی در دوران کودکی بیشتر ژنتیکی و ارثی است. اما در دوران نوجوانی و جوانی بحران تصمیمات اشتباه مهم‌ترین عامل افسردگی محسوب می شود. در این دوران فرد بیمار ممکن است میل به خودکشی داشته باشد و اقدام به خودکشی کند که این مورد از اصلی‌ترین نشانه‌های افسردگی حاد است. در سنین بالاتر دلایل و شرایط متفاوتی که ممکن است ناشی از مشکلات خانوادگی، تنهایی و بیکاری باشد از عوامل مهم افسردگی است.یوسفی همچنین بر این باور است که افسردگی منحصر به قشر کم درآمد جامعه نیست. افرادی که از نظر مالی هم متمول هستند، در خطر مبتلا شدن به افسردگی قرار دارند. بنابراین مسئولان ذی صلاح باید کمک کنند تا از طریق برنامه ریزی درست، تعویض سبک زندگی با اضافه کردن فعالیت های جدید و فعالیت هایی که باعث شادی و نشاط می شود از قبیل ورزش کردن، برنامه‌ریزی برای اوقات فراغت، تغییر الگوی تغذیه، تغییر الگوی رابطه اجتماعی و روابط فردی و حتی گرفتن تصمیمات جدی برای زندگی توسط فرد انجام پذیرد. بر اساس این گزارش، عواملی همچون رسیدن به شادی و پر کردن اوقات فراغت از مهم ترین عوامل جلوگیری از مبتلا شدن به افسردگی است. بر همین اساس برنامه ریزی برای اوقات فراغت جوانان و تغییر رویه سبک زندگی موضوع بسیار مهمی است که از سوی سازمان های متولی جوانان در کشور نیز بر آن تاکید شده و بنابراین باید در دستور کار مسئولان قرار گیرد.


منبع: baharnews.ir

ضرورت مواجهه صریح با واقعیت‌های تلخ

دکتر آزیتا جان آسا-کارشناس ارشد توسعه پایدارروزنامه بهارمحیط زیست مسائل مخصوص به خود را هم در ایران و هم در کشورهای دیگر دارد. در دهه هفتاد خورشیدی، با وجود حضور سازمان محیط‌زیست و با وجود تلاش تشکل‌های مردم‌نهاد مربوط به محیط زیست، هرگاه مسائل مربوط به محیط‌زیست بیان می‌شد، مسئولین با این نگاه که مملکت مسائل جدی‌تر از این حرف‌ها دارد، با آن‌ها برخورد می‌کردند و این مسائل را مربوط به یک قشر لوکس و مرفه می‌دانستند.زمانی که علائم خشک شدن در دریاچه ارومیه پدیدار شد، خیلی از خبرنگاران به این موضوع پرداختند اما جواب مسئولین وقت هنوز هم این بود که خیلی زمان می‌برد تا این دریاچه خشک شود. دیگر انکار ممکن نیست اما در حال حاضر اگر مسئولان سرشان گرم مسائل دیگر نباشد نمی‌توانند پیچیدگی موضوع محیط‌زیست را انکار کنند. خشک شدن زاینده رود یا بسته شدن سدها که باعث خشک شدن دریاچه‌ها می‌شود و حتی فرونشست‌های زمین را که خیلی از مواقع شاهد آن هستیم  نمی‌توان انکار کرد و باید به آن پرداخته شود.به همین دلیل باید به این نقطه رسید که محیط زیست در کشور ما ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است و همه‌ کشورهای دنیا در این موضوع از ما جلوتر هستند. توسعه معنای قدیمی‌ دیگر معتبر نیست در واقع می‌توان گفت کشورهای دیگر از دهه هفتاد میلادی شروع به حفظ محیط‌زیست خود کرده‌اند که سازمان ملل بانی آن شد و کمیسیون‌های مختلف منجر شد به امضای کنوانسیون‌های مختلف که ایران هم معمولا خیلی از آن‌ها را امضا کرده است و سعی دارد که بگوید ما هم در شاخص‌های اعلام شده حرکت می‌کنیم. اما واقعیت این است که  در حال حاضر تمام دنیا از مرحله توسعه عبور کرده و به توسعه پایدار رسیده است. شاخص‌های توسعه، فقرزدایی و عدالت اجتماعی و حقوقی و یا حتی بهبود وضعیت معاش هستند، اما در حال حاضر بسیاری از کشورهای دنیا از این موضوع عبور کرده‌اند. یعنی صرفا این مهم نیست که نماینده اصفهان تلاش کند تا ذوب آهن را به اصفهان ببرد و این موضوع توسعه محسوب شود، در حال حاضر در مرحله‌ای هستیم که در مورد هر طرح توسعه‌ای باید برآورد شود که از نظر محیط زیستی چه وضعیتی دارد. به جایی رسیده‌ایم که درخواست مردم اصفهان باید این باشد که ذوب‌آهن را از آن شهر خارج کنیم و به جای دیگر ببریم چون  آب ندارند و تمام زمین‌هایشان آلوده است. برای همین  باید به توسعه پایدار برسیم چون توسعه به معنی قدیمی خودش معتبر نخواهد بود. توسعه پایدار نیازمند محیط‌زیست در حال حاضر دوره‌ «توسعه» گذشته است، به جایی رسیده‌ایم که مهم‌ترین مسئله «توسعه پایدار» است. یعنی بدون ملاحظات محیط‌زیستی نمی‌توان به پیشرفت رسید. برای مثال در کشور چین، در چند روز گذشته شاخص آلودگی هوا را ۵۰۰ اعلام کردند. این کشور با اینکه تولید صنعتی آن از همه‌ کشورهای دیگر وسیع‌تر و متنوع‌تر است اما دولت در این کشور به جایی رسید که احساس کرد تنوع صنعتی به این شکل و به این سرعت به دلیل ملاحظات محیط زیستی قابل اجرا نیست. بنابر این کشورها به هر شکلی که برای توسعه کار کنند در نقطه‌ای باید به ملاحظات زیست محیطی برگردند، برای این‌که ظرفیت‌ها محدود است.   در کشور چین ۳۳۰۰ دریاچه در ده سال اخیر خشک شده است و این کشور به سمت آلودگی پیش رفت و این مشکلات فقط برای این بود که سیاست‌های داخلی این کشور فقط متوجه توسعه بود. بدون توجه به ملاحظات محیط‌زیستی و عواقب آن.حالا اگر بخواهیم وارد توسعه پایدار شویم با محیط زیست درگیریم. یعنی به این صورت نخواهد بود که حتی  روزنامه‌نگاران در پی خبرهای احداث سد و از این دست مسائل باشند. باید به این موضوع پرداخته شود که فلان طرح توسعه‌ای آیا مجوز محیط زیستی دارد و طبق مصوبات قانونی به آن پرداخته شده است؟ در واقع باید به این پرداخته شود که مثلا سدی که ساخته می‌شود آیا قرار است چندین روستای پایین‌دستی را بخشکاند و بی‌آب کند یا این‌که قرار است میراث فرهنگی را زیر آب ببرد؟ باید به تخریب‌هایی که توسط آن سازه‌ صنعتی به وجود می‌آید پرداخته شود و باید بدانیم که صرف توسعه و ساخت یک سازه صنعتی پیشرفت محسوب نمی‌شود. توسعه پایدار، تدریجی است توسعه پایدار یک روند تدریجی است. این موضوع یک روند تخصصی است و انتظار هم نمی‌رود به این زودی به نتیجه‌ای برسد.در حال حاضر می‌توان گفت که مشکلات محیط‌زیستی از حد گذشته است. به نحوی که ما تقریبا یک دریاچه سالم هم نداریم به همین دلیل مسائل مربوط به محیط زیست در مرحله‌ای است که کم‌کم جدی گرفته می‌شود. باید جهنم آگاهی پدید بیاید جهنم آگاهی به‌معنای مواجهه مستقیم و صریح با واقعیت‌های تلخ موجود است. وقتی در جهنم آگاهی قرار گرفتیم و نگاه‌ها متوجه فجایع پیرامونمان در حوزه محیط‌زیست شد، دیگر نمی‌توان ندید و چشم بر مشکلات بست یا حتی دید و سکوت کرد و راحت از کنار آن گذشت. یعنی وقتی گرفتار حوزه محیط زیست شدید دیگر نمی‌توانید به آن نپردازید. اما همین که حساسیت حاصل شود و به آن ورود پیدا کنند اتفاق خوبی است.از یک جایی به بعد حتی اگر نخواهیم هم مجبور هستیم حرکت خود به سمت توسعه را کندتر کنیم و به ظرفیت‌های طبیعی کشور بپردازیم. این موضوع شامل مسائل مربوط به شهرسازی، صنعت و حتی توریسم هم می‌شود. در واقع در هر یک از این مسائل که فقط به توسعه پرداخته شود به جایی می‌رسد که محیط‌زیست دیگر اجازه پیشروی نمی‌دهد و مجبور هستیم که به عقب برگشته و حرکت را کند کنیم تا به توسعه پایدار برسیم. در حال حاضر توسعه پایدار یک بحث اجتناب‌ناپذیر است و بحثی لوکس برای یک قشر محدود در جامعه تلقی نمی‌شود و غیر از آن امکان ندارد بتوان به توسعه پرداخت و بهتر است قبل از این‌که خیلی دیر شود به این موضوع پرداخته شود. در مصرف منابع طبیعی اخلاقی عمل نمی‌کنیم باید توجه داشت که از نظر اخلاقی بشر حق ندارد از تمام منابع طبیعی استفاده کند و برای نسل‌های آینده چیزی به جا نگذارد. من فکر می‌کنم یک روزی که دیر هم نخواهد بود برای نسل آینده خود به عنوان خاطره تعریف خواهیم کرد که چگونه از منابع طبیعی خود استفاده می‌کردیم. هنوز با تمام بی‌آبی در کشور دولت نتوانسته است جوری برخورد کند که مثلا شستن ماشین و فرش با آب شرب مصرفی را حتی جرم اعلام کند.


منبع: baharnews.ir

نوبت به یک علی‌اکبر دیگر رسید!

لیلا واحدییک هفته، تنها یک هفته از رحلت یار دیرین امام و انقلاب می‌گذرد، دلواپسان یک هفته بیشتر نتوانستند حرمت نگه دارند و از فتنه! سخن نگویند. یک هفته بیشتر نشد که موضع نگیرند و افراط نکنند و بر طبل تفرقه نکوبند. علی‌اکبر هاشمی رفت، به قول فاطمه دخترش «دق» کرد و رفت. حالا نوبت باقی‌ ماندگان صاحب عزاست. نوبت دق دادن بقیه است. این میان گویا نوبت علی‌اکبر ناطق‌نوری  رسیده است. چه زود دفاعش از مظلومیت هاشمی را تاب نیاوردند و شمشیرها از رو کشیدند. صاحب عزاست ناطق و در عزای هر عزیزی از مظلومیتش بیشتر می‌گویند، آداب عزا هم گویا از یادها رفته است. در سوگ هاشمی ناطق از دردها سخن گفته است، بر نتابیده‌اند، به بهانه ناطق، هاشمی را، یا شاید به بهانه هاشمی ناطق را تخریب کرده‌اند. به قول شهید مظلوم بهشتی این آسیاب به نوبت است و از ظواهر امر پیداست که تنها یک هفته پس از هاشمی نوبت به ناطق رسیده است. جرم ناطق این میان چیست؟ از ظلم‌هایی سخن گفته است که در این یک دهه بر هاشمی رفته است؟ همین. نه، این بهانه است، اصل مسئولیتی است که ناطق پس از هاشمی بر دوش خود احساس می‌کند. اصل این است که از حضور ناطق در قامت هاشمی‌ترسیده‌اند. اصل این است که اعتدال و اصلاحات یتیم نمی‌شود. اصل این است که شاید و تنها شاید ناطق در راه اصلاحات و اعتدال استوارتر گام بردارد. اینکه چرا ناطق محور وحدت می‌شود، بحثی دیگر می‌طلبد اما این هجمه علیه ناطق، آغاز‌ تراژدی تلخی است که هاشمی را یک دهه دق داد و خدا می‌داند قرار است با ناطق چه کنند. دلواپسان از ظلم هایی سخن می‌گویند که هاشمی بر مردم روا داشته است! اما به راستی کدام مردم؟ اگر مردم همان چند میلیونی نیستند که برای وداع با هاشمی آمدند و سیاهپوش شدند و بدرقه‌اش کردند، پس چه کسانی هستند؟ این مردم که هستند که دلواپسان به بهانه آنها بزرگان انقلاب را دق می‌دهند؟ مگر جمعیت میلیونی روز تشییع مردم نیستند؟  آیا آنها جز برای تسلیت و تشییع پیکر یار امام آمده بودند؟ اگر ظلمی بر ایشان از سوی هاشمی رفته بود که در سوگش چنان پریشان نمی‌شدند.بر فرض محال حتی اگر هاشمی بر مردم ایران ظلمی هم روا داشته بود، مردم با حضورشان او را بخشیدند. اینکه چرا دلواپسان نمی‌بخشند هزاران پاسخ دارد که شاید مهم‌ترینش این باشد که ببخشند با دلواپسی‌شان چه کنند؟ هاشمی برای این گروه تمام نمی‌شود نشانه‌اش هم تاختن بر ناطق به بهانه هاشمی است. هنوز ناطق برای قیمومیت اعتدال اعلام موضع نکرده‌است و هنوز نبودن هاشمی برای هیچ‌کس عادی نشده است، اما دلواپسان، دلواپسی آغاز کرده‌اند که شاید و شاید میراث‌دار هاشمی شیخ نور باشد. ناطق را به جرم اعتدال در سخن و انصاف در بیان آماج حمله قرار می‌دهند و چه آشناست این تدبیر، مگر همین دسته نبودند که از‌ تریبون رسانه ملی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام را آماج تهمت‌هایی قرار دادند که هرگز اثبات نشد. مگر سخت است ناطق را هم با همین شیوه دق دادن؟


منبع: baharnews.ir

گمانه‌زنی یک روزنامه درباره رئیس مجمع

روزنامه «جمهوری اسلامی» نوشته است: با رحلت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، که دومین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۹ دیماه ۱۳۹۵ به مدت ۲۷ سال این مسئولیت را برعهده داشت، این سوال بسیار پرسیده می‌شود که چه کسی جای او را در این نهاد خواهد گرفت؟ مجمع تشخیص مصلحت نظام، به دنبال نامه‌ای که مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی در ۱۷ بهمن ۱۳۶۶ به محضر امام خمینی نوشته و مشکلات قانون‌گذاری را مطرح کردند، به فرمان امام تشکیل و در بازنگری قانون اساسی به عنوان اصل ۱۱۲ جزئی از قانون اساسی جمهوری اسلامی شد. اصل ۱۱۲ مقرر می‌دارد: «مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت در مواردی که مصوبه مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان، خلاف موازین شرع یا قانون اساسی بداند و مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام، نظر شورای نگهبان را تامین نکند و مشاوره در اموری که رهبری به آنان ارجاع می‌دهد و سایر وظایفی که در این قانون ذکر شده است، به دستور رهبری تشکیل می‌شود. اعضاء ثابت و متغیر این مجمع را مقام رهبری تعیین می‌نماید. مقررات مربوط به مجمع توسط خود اعضا تهیه و تصویب و تایید و به تایید مقام رهبری خواهد رسید.» همانگونه که اشاره کردیم، فلسفه تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، حل مشکلات پدید آمده بر سر راه قانون‌گذاری در اثر اختلاف‌نظرها بود. این مشکل را مسئولان طراز اول نظام در سال ۱۳۶۶ طی نامه‌ای به امام خمینی منعکس کردند و ایشان در جوابی که به این نامه دادند راه‌حل را تشکیل چنین مجمعی دانستند. متن نامه مسئولان ارشد نظام چنین است: ‏‏«بسمه تعالی‏ ‏‏محضر مقدس رهبر عظیم الشأن، حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی ـ دامت برکات وجوده الشریف‏ در سایه اظهارات اخیر آن وجود مبارک، از لحاظ نظری مشکلاتی که در راه قانونگذاری و اداره‏‎ ‎‏جامعه اسلامی به چشم می‌خورْد برطرف شده؛ و همان گونه که انتظار می‌رفت این راهنماییها مورد‏‎ ‎‏اتفاق نظر صاحبنظران قرار گرفت. مسئله‌ای که باقی مانده شیوه اجرایی اِعمال حق حاکم اسلامی در‏‎ ‎‏موارد احکام حکومتی است. در حال حاضر لوایح قانونی ابتدا در وزارتخانه‌های مربوط، و سپس در‏‎ ‎‏کمیسیون مربوط در دولت، و سپس در جلسه هیات دولت مورد شور قرار می‌گیرد. و پس از تصویب‏‎ ‎‏در مجلس، معمولاً دو شور در کمیسیونهای تخصصی دارد، که با حضور کارشناسان دولت و بررسی‏‎ ‎‏نظرات متخصصان، که معمولاً پس از اعلام و انتشار به کمیسیونها می‌رسد، انجام می‌شود. و معمولاً یک‏‎ ‎‏لایحه در چند کمیسیون، به تناسب مطالب، مورد بررسی قرار می‌گیرد. و دو شور هم در جلسه علنی‏‎ ‎‏دارد، که همه نمایندگان و وزرا یا معاونان وزارتخانه‌های مربوط در آن شرکت می‌کنند، و به تناسب‏‎ ‎‏تخصصها اظهار نظر می‌کنند و پیشنهاد اصلاحی می‌دهند. و اگر کار به صورت طرح شروع شود، گرچه‏‎ ‎‏ابتدا کارشناسی دولت را همراه ندارد، ولی در کمیسیونها و جلسه عمومی، همانند لوایح، کارشناسان‏‎ ‎‏مربوط نظرات خود را مطرح می‌کنند. پس از تصویب نهایی، شورای نگهبان هم نظرات خود را در‏‎ ‎‏قالب احکام شرعی یا قانون اساسی اعلام می‌دارد که در مواردی مجلس نظر آنها را تامین می‌نماید. و‏‎ ‎‏در مواردی از نظر مجلس قابل تامین نیست، که در این صورت مجلس و شورای نگهبان نمی‌توانند‏‎ توافق کنند. و همین جاست که نیاز به دخالت ولایت فقیه و تشخیص موضوع حکم حکومتی پیش‏‎ ‎‏می آید. گرچه موارد فراوانی از این نمونه‌ها در حقیقت اختلاف ناشی از نظرات کارشناسان است که‏‎ ‎‏موضوع احکام اسلام یا کلیات قوانین اساسی را خلق می‌کند. اطلاع یافته‌ایم که جنابعالی در صدد تعیین‏‎ ‎‏مرجعی هستید که در صورت حل نشدن اختلاف مجلس و شورای نگهبان، از نظر شرع مقدس یا قانون‏‎ ‎‏اساسی یا تشخیص مصلحت نظام و جامعه حکم حکومتی را بیان نماید. در صورتی که در این خصوص‏‎ ‎‏به تصمیم رسیده باشید، با توجه به اینکه هم اکنون موارد متعددی از مسائل مهم جامعه بلاتکلیف مانده،‏‎ ‎‏سرعت عمل مطلوب است.‏ عبدالکریم موسوی ـ سیدعلی خامنه‌ای ـ احمد خمینی ـ میرحسین موسوی ـ اکبر هاشمی رفسنجانی» همچنین متن پاسخ امام خمینی به شرح زیر است: «‏‏‏بسم‌ الله الرحمن الرحیم‏ گرچه به نظر اینجانب پس از طی این مراحل زیر نظر کارشناسان، که در تشخیص این‏‎ ‎‏امور مرجع هستند، احتیاج به این مرحله نیست، لکن برای غایت احتیاط، در صورتی که‏‎ ‎‏بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان شرعاً و قانوناً توافق حاصل نشد، مجمعی‏‎ ‎‏مرکب از فقهای محترم شورای نگهبان و حضرات حجج اسلام: خامنه ای، هاشمی،‏‎ ‎‏اردبیلی، توسلی،‏‎ موسوی خوئینی‌ها، و جناب آقای میرحسین موسوی، و وزیر‏‎ ‎‏مربوط، برای تشخیص مصلحت نظام اسلامی تشکیل گردد؛ و در صورت لزوم از‏‎ ‎‏کارشناسان دیگری هم دعوت به عمل آید و پس از مشورت‌های لازم، رای اکثریتِ‏‎ ‎‏اعضای حاضرِ این مجمع مورد عمل قرار گیرد. احمد‏‎ (حاج سیداحمد خمینی)‏ در این مجمع شرکت می‌نماید تا‏‎ ‎‏گزارش جلسات به اینجانب سریعتر برسد.‏ حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمه‌ای است که گاهی‏‎ ‎‏غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز می‌گردد. امروز جهان اسلام نظام جمهوری‏‎ اسلامی ایران را تابلوی تمام نمای حل معضلات خویش می‌دانند. مصلحت نظام و مردم‏‎ ‎‏از امور مهمه‌ای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در‏‎ ‎‏زمانهای دور و نزدیک زیر سوال برد، و اسلام امریکایی مستکبرین و متکبرین را با‏‎ ‎‏پشتوانه میلیاردها دلار توسط ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند. از خدای متعال‏‎ ‎‏می خواهم تا در این مرحله حساس آقایان را کمک فرماید.‏ ‏‏به تاریخ ۱۷ بهمن ماه ۱۳۶۶‏ ‏‏روح‌الله الموسوی الخمینی‏» با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیت‌الله خامنه‌ای که در آن زمان رئیس‌جمهور بودند، عهده‌دار ریاست آن شدند. این دوره به مدت کمتر از دو سال طول کشید و چون امام خمینی در خرداد ۱۳۶۸ رحلت نمودند و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری انتخاب شدند، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که در همان سال به ریاست جمهوری انتخاب شده بود، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده گرفت. بدین ترتیب، در دوره‌های اول و دوم ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام با رئیس‌جمهور بود. بعد از آنکه دوران ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۶ پایان یافت، ایشان با حکم رهبری در ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ابقاء شد و تا پایان عمر یعنی ۱۹ دیماه ۱۳۹۵ عهده‌دار این مسئولیت بود. اینکه در دوره‌های اول و دوم، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام برعهده رئیس‌جمهور بود، به نظر می‌رسد یک رویه است. ابقاء آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در ریاست مجمع نیز به نوعی استمرار همان رویه محسوب می‌شود. برهمین اساس، این احتمال وجود دارد که رئیس‌جمهور کنونی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شود هر چند انتصاب رئیس مجمع از اختیارات رهبری است و باید منتظر ماند تا ایشان در این زمینه تصمیم بگیرند.


منبع: baharnews.ir

تاجزاده: اصلاحات متوقف نمی‌شود

به گزارش شرق، این را «مصطفی تاجزاده» سیاست‌مدار اصلاح‌طلب می‌گوید. با معاون سیاسی وزارت کشور دولت اصلاحات درباره تأثیر فقدان آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی بر فضای سیاسی کشور به گفت‌وگو نشستیم.‌به نظر شما نبود آیت‌الله هاشمی توازن ساختار سیاسی کشور را تغییر می‌دهد؟ بدون تردید آقای هاشمی یکی از بزرگ‌ترین پشتوانه‌های ائتلاف اصلاحی و اعتدالی به شمار می‌رفت، فقدان او برای ما بسیار سنگین است؛ اما آنچه الان مردم درباره‌ آن نگرانی دارند و بسیار از من سؤال می‌کنند و دائم درمورد آن حرف می‌زنند این است که فقدان آقای هاشمی چه تأثیری در سیاست‌های کلان نظام برجا می‌گذارد. مردم او را حلقه وصل جامعه و حکومت می‌دانستند، کسی که می‌تواند مطالبات مردم را با نظام در میان بگذارد. از آن طرف هم کسی است که بعد از ۳۷ سال از انقلاب اسلامی، ارتباط و همگامی خود را با مردم حفظ کرده است؛ بنابراین مردم نگرانند وقتی ایشان حضور ندارد چه کسی قرار است نقش او را ایفا کند. از سوی دیگر اگرچه فقدان آقای هاشمی برای ما سنگین است، اما شخصیت‌های بزرگی داریم و سازمان‌های جاافتاده‌ای که می‌توانیم خودمان را جمع کنیم؛ یعنی مشکل چندانی نداریم؛ اما در قسمت دوم جای نگرانی وجود دارد، زیرا آقای هاشمی حلقه وصل جامعه و حکومت بود، به‌ویژه از ۸۸ به این طرف. به نظر من اصل نگرانی را نمی‌شود نادیده گرفت؛ اما از آن طرف ما مؤلفه‌های خوبی داریم که می‌توانیم به آنها امید ببندیم که نبود ایشان ضایعه‌ای جدی به بار نیاورد و حتی نبودش هم به جامعه کمک کند که در جهت تحقق آرمان آقای هاشمی که همان حاکمیت عقلانیت و اعتدال و اصلاح امور در جامعه بود یک گام به جلو بردارد. ما در گذشته هم بزرگانی را از دست داده‌ایم که نبود هرکدام یک جنبه را پررنگ و مردم را نسبت به آن نگران می‌کرد؛ بنابراین جایگزین‌کردن او راحت‌تر بود. آقای هاشمی چون نقشی دوطرفه در حکومت و جامعه داشت، از این جهت درحال‌حاضر بدیلی برای او نداریم و با مشکلاتی جدی مواجه هستیم. گذشته ۳۷ساله نشان داده است ما وقتی بزرگانی را از دست می‌دهیم، در کنار آن، فرصت‌هایی به دست می‌آوریم که می‌تواند آن خلأ را برطرف کند و حتی یک گام هم به جلوتر بگذاریم. نمونه آن همین تشییع آیت‌الله بود که بعد از مراسم رحلت بنیان‌گذار نظام تشییع جنازه‌ای با این شکوه و عظمت بی‌سابقه است. جامعه در ۲۱ دی سال جاری نشان داد ظرفیت بسیار بالایی برای پذیرش اختلاف‌ها دارد. ما آن روز دو دسته مردم داشتیم که در کنار هم بودند اما نکته بسیار مثبت آن بود که درگیری و خشونت مشاهده نشد، مردم کاملا همدیگر را تحمل می‌کردند. نکته جالب این بود که در مراسم تشییع جنازه یکی از بزرگان انقلاب شرکت کرده بودند؛ اما در آن شعار مرگ مطرح نمی‌شد. طرفین سعی می‌کردند هویت خودشان را بروز بدهند بدون اینکه به طرف مقابل خود توهین کنند؛ این به‌تنهایی یک گام بسیار مهم و روبه‌جلو بود. وحدت ملی یعنی اینکه ما می‌توانیم اختلاف‌های خود را داشته باشیم و درعین‌حال یک ملت باشیم، درست مانند لیگ فوتبال که ما می‌توانیم تیم‌هایی خیلی قوی داشته باشیم و با هم رقابت کنیم؛ اما درعین‌حال تیم ملی قدرتمندی هم داشته باشیم. همه ما باید این واقعیت را به رسمیت بشناسیم که هیچ جناحی در ایران آن‌قدر ضعیف نیست که بشود آن را نادیده گرفت. برخلاف آنچه دلواپسان می‌گفتند که جریان هاشمی خاتمه یافته و این یک میخ بر تابوت اصلاحات است؛ اما ۲۱ دی نشان داد که واقعیت دیگری زیر پوست جامعه جریان دارد و نمی‌شود آن را نادیده گرفت، امیدوارم این پیام را همه بگیرند. از آن طرف اعتدالیون و اصلاح‌طلب‌ها نیز توجه کنند که نمی‌شود منتقدان را حذف کنیم یا نادیده بگیریم، ما هیچ چاره‌ای نداریم جز اینکه همدیگر را به رسمیت بشناسیم؛ در این حالت یعنی در حالت درونی‌کردن آرمان هاشمی فقدان آن شخصیت بزرگ ضربه که به ما نمی‌زند هیچ باعث می‌شود یک گام جلوتر برویم. توجه کنیم جامعه بالغ و باثبات جامعه‌ای است که می‌تواند اختلاف‌ها را با گفت‌وگو و تفاهم حل کند و آنها را با یک بازی برد – برد به نقطه‌ای برساند که همه حداقل رضایت را داشته باشند و هیچ‌کس احساس نکند صدایی و نماینده‌ای در درون حکومت ندارد. در نتیجه همه می‌توانند از راه‌های مسالمت‌آمیز و با روش قانونی به حقوق خود دسترسی پیدا کنند. اگر این اتفاق بیفتد، آن حلقه وصلِ حکومت و جامعه که هاشمی می‌خواست، تحقق می‌یابد و آن نقش به همه نخبگان سیاسی جامعه با هر جناح و گرایشی منتقل می‌شود؛ بنابراین فقدان او در صورت تحقق آرمان او به ما ضربه و لطمه نمی‌زند. اتفاقا فقدان او بر بستر این آگاهی عمومی باعث می‌شود این نقش از فرد سلب و به یک حرکت نهادین در سطح جامعه تبدیل شود. اصلاح‌طلبان چقدر به آقای هاشمی وابسته بودند و چه چیزی از او می‌گرفتند؟ نبود ایشان چقدر آنها را دچار مشکل می‌کند؟ فقدان آقای هاشمی حتما برای ما سنگین است. به‌هرحال ما یکی از پشتوانه‌های خود را از دست داده‌ایم و تردیدی در آن نیست. اما اصلاحات یک حرکت تاریخی است که متکی به هیچ فردی نیست. حتی متکی به رئیس دولت اصلاحات نیست؛ با اینکه او لیدر ماست. اصلاحات حرکتی است که از صدر مشروطه شروع شد. در نهضت ملی‌شدن صنعت نفت تداوم یافت. در ادامه به انقلاب اسلامی و س‍‍‍‍‍پس به دوم خرداد رسید و از این به بعد هم ادامه پیدا خواهد کرد. جریان اصلاحات را فقدان هیچ فردی، هر قدر هم بزرگ باشد، متوقف نمی‌کند. اما ما هم مثل اکثر مردم اگر هوشمندانه برخورد کنیم، همین فقدان را می‌توانیم به یک فرصت تبدیل کنیم. از لحظه‌ای که آقای هاشمی به رحمت خدا رفته است تا الان بسیاری از حقایق مربوط به زندگی ایشان و نقش او آشکار شده و بسیاری از مخالفان او را شرمنده کرده است و دیگر نمی‌توانند مثل گذشته علیه هاشمی یک‌جانبه بتازند. به نظر من بزرگ‌ترین مخالفان او یعنی دلواپسان افراطی با مرگ آقای هاشمی تا حدود زیادی حربه خود را از دست داده‌اند و دیگر نمی‌توانند هر اتهامی را متوجه او کنند. یعنی یک لطمه جدی به دلواپسان افراطی زده شده است. اگر حرکت باشکوه و دموکراتیک مردم در ۲۱ دی به رسمیت شناخته شود؛ یعنی اینکه ما یک ملت متکثر هستیم، این بزرگ‌ترین پیروزی برای اصلاحات است. من همیشه گفته‌ام جوهره اصلاحات یعنی دموکراتیزاسیون که روح و گوهر آن چیزی نیست جز اینکه ما متکثر هستیم و این تکثر باید به رسمیت شناخته شود و داوری نهایی را باید به ملت بدهیم. یعنی ما رقابت کنیم و مردم هر چه قبول کردند. این یعنی پیروزی اصلاحات ولو اصلاح‌طلب‌ها رأی نیاورند. شما یک گفتمان و منطق اصلاحی دارید. ممکن است منطق ما پیروز شود، بدون اینکه خودمان رأی بیاوریم. همچنان که ممکن است منطق آنها پیروز شود ولی ما پست‌ها را در دست بگیریم. من در واقع درباره جریان اصلاحات صحبت می‌کنم که از مشروطه آغاز شده و از این به بعد هم ادامه پیدا خواهد کرد و این یعنی استقرار دموکراسی در ایران. صداوسیما را ببینید؛ چندروزی است که اصلاح شده است؛ نه اینکه اصلاح‌طلب‌ها به آنجا رفتند بلکه فهمیده‌اند که باید دیگری را نیز ببینند. صداوسیما فهمید که صداهای دیگری هم هست. این طرف هم به این باور برسد که در مقابل یک رقیب قدرتمند قرار دارد. ما باید همدیگر را در یک رقابت آزاد به رسمیت بشناسیم. بنابراین درگذشت هاشمی می‌تواند باعث شود ما در جهت تحقق آرمان‌های وی و نیز گسترش آرمان‌های اصلاحی یک گام به جلو برداریم. درست مثل زمانی که آقای بهشتی شهید شد، واقعا ضربه سنگینی به مدیریت کشور خورد. چه‌بسا بیشتر از آقای هاشمی در مدیریت جامعه نقش داشت. شهادت بهشتی نه‌تنها جمهوری تازه‌پا را ساقط نکرد بلکه مردم را متحدتر و آگاه‌تر کرد. خیلی از خناس‌ها را رسوا کرد. نشان داد که دروغ‌ها و تهمت‌هایی که زده بودند، اساس نداشت. معلوم شد که این ملت خادمان خود را دوست دارد و خود این قوت قلب است برای همه کسانی که الان ممکن است مورد اتهام باشند ولی می‌دانند مردم دوستشان دارند و در موقعیت مناسب، عکس‌العمل نشان خواهند داد. اگر این ادامه پیدا کند؛ یعنی پیروزی اصلاحات. همچنان که آقای هاشمی در زندگی‌اش تلاش کرد در جامعه وحدت ایجاد کند و رقابت سالم سیاسی بین نیروها را به وجود آورد و داوری با مردم باشد. این آرزو در عمل با همدلی گسترده میلیونی مردم بیشتر تحقق پیدا کرد. به جامعه شوک وارد شد ولی یک عکس‌العمل بسیار مثبت نشان داد. ۲۱ دی ماه یکی از زیباترین روزهایی است که در عمرم دیده‌ام. به نظر شما چه استفاده‌های سیاسی- اجتماعی می‌توان از سرمایه به‌جامانده از آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی برای پیشبرد اصلاحات کرد؟ فضای خیلی بدی در چند ماه اخیر در جامعه ما حاکم شده بود. مراسم تشییع مانند باران، یک بار دیگر همه اینها را شست و روح جدیدی به جامعه دمید و فرصت جدیدی برای مدیریت کشور ایجاد کرد که با وجود همه حرف‌ها مردم حضور دارند و حاضرند به جامعه، حکومت و خودشان کمک کنند. به یاد داریم که پس از حماسه هفت اسفند ۹۴ دلواپسان بریده از ملت، تهرانیان را اهل کوفه خواندند. ۲۱ دی ۹۵ نشان داد که مردم همچنان به رأیی که داده‌اند پایبندند و همچنان خاطره منتخب اول تهران را گرامی می‌دارند. مردم با وجود همه سختی‌ها، گرانی‌ها، فشارها و مشکلات حضور پیدا کردند. چه سرمایه اجتماعی‌ای بالاتر از این؟ به نظر می‌رسد پس از مرگ هاشمی مردم در انتخابات باشکوه‌تر شرکت خواهند کرد. واقعا روز تشییع، دموکراسی در ایران در حد بالایی حاکم بود. مردم با وجود همه اختلافات در کنار همدیگر بودند و مخالف خود را تحمل می‌کردند. بزرگ‌ترین پیام ۲۱ دی این بود که این ملت ظرفیت این را دارد که اجازه دهد هر فرد و جناحی حرفش را بدون درگیری و خشونت بزند. به نظر شما چه کسی می‌تواند جایگزین مناسبی برای آقای هاشمی در نظر گرفته شود؟ به نظر من طبیعی‌ترین فرد برای ریاست مجمع، آقای روحانی است. چراکه به‌عنوان رئیس‌جمهور که شورای عالی امنیت ملی را اداره می‌کند، می‌تواند مجمع تشخیص را هم اداره کند. آقای هاشمی استثنا بود که می‌توانست رؤسای سه قوه زیر نظرش باشند. اما در درون اصلاحات و جامعه ما نگرانی چندانی نداریم چون هنوز حضور بزرگان این جریان کاملا آرامش‌بخش است و اصلاحات را می‌تواند هدایت کند. به علاوه با وجود آقای روحانی می‌توانیم ائتلاف اصلاحات و اعتدال را حفظ کنیم. ‌اصولگرایان بدون آقای هاشمی به همبستگی می‌رسند یا به افتراق بیشتری دچار می‌شوند؟ اصولگرایان مشکلشان آقای هاشمی نیست بلکه او یکی از مشکلاتشان بود. آنها باید ابتدا تکلیف خود را با خود روشن کنند. باید یک تصمیم تاریخی بگیرند؟ آنها درباره برجام اختلاف دارند. نمی‌شود یک‌عده از آنها برجام را ترکمانچای بدانند و عده دیگر موافق آن باشند و آن را خدمت بدانند. درباره آقای روحانی و دولتش با همدیگر اختلاف نظر دارند. درباره حصر، اصلاحات، مسائل اقتصادی و اولویت‌های آن با هم اختلاف نظر دارند. در سیاست خارجه هم همین‌طور. بنابراین مشکل اصولگراها فقط هاشمی نبود که با رفتن او متحد شوند. الان کفه آن کسانی که طرفدار آقای هاشمی بودند، سنگین‌تر شده. کسانی که معتقد بودند برخورد تند با آقای هاشمی غلط است. اختلاف آنها با جبهه پایداری و امثال آن بیشتر می‌شود. حال باید ببینیم جبهه پایداری چقدر حاضر است دست از تندروی بردارد و با اصولگراها همراهی کند. از آن طرف یکی دیگر از مشکلات اصولگراها آقای احمدی‌نژاد است که تکلیفشان با او مشخص نیست. به هر رو مردم در ۲۱ دی ماه «حماسه اکبر» آفریدند.


منبع: baharnews.ir

نگاهی کاریکاتوری اما مضحک!

محمد نظرگاهدر تعریف کاریکاتور آمده است که «ارائه تصاویری از اشخاص یا اشیاء که در آن برخی صفات و خصوصیات فرد یا شیئ، به نحوی اغراق آمیز، مضحک و غیر طبیعی به تصویر کشیده می‌شود»تصویری که رسانه‌های جریان اصولگرا و در صدر آن‌ها رسانه انحصاری صدا و سیما از آیت الله هاشمی رفسنجانی (ره) در روزهای پس از ارتحال این شخصیت بزرگ ارائه داده‌اند شباهت بسیاری به همین تعریف دارد. آنان با بزرگ‌نمایی بخشی از زندگی و فعالیت آن مرحوم چنین وانمود می‌کنند که هاشمی شخصیتی متعلق به اردوگاه اصولگرایی بوده است و نگاه او به موضوعات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی اجتماعی نگاهی مطابق با نگاه جریان رسمی حاکم بر کشور است. این تصویر دروغ در حالی به شکل پر حجم تبلیغ و برجسته‌سازی می‌شود که مرحوم رفسنجانی حداقل از اواسط دهه ۸۰ به این سو نظرات و دیدگاه هایی را در حوزه‌های مختلف بیان می‌کرد که همین رسانه‌ها آن دیدگاه‌ها را به «بیگانگان» و «فتنه گران» منتسب می‌کردند.با دقت در تصاویر انعکاس یافته در صداوسیما و روایت ارائه شده از شخصیت هاشمی در رسانه‌های اصولگرا در این روزها شاهد آن هستیم که گویا پروژه هماهنگی برای تحریف هاشمی و حذف بخشی از وجوه شخصیتی او از سوی این رسانه‌ها و سیاسیون صحنه گردان آن‌ها در حال پیگیری است. این پروژه که هدف خود را دور نشان دادن هاشمی از جریانات اصلاحی کشور تعریف کرده است در پی آن است که خواسته‌های به حق مردم را که به عنوان نمونه در تشییع با شکوه آیت الله به وضوح شنیده می‌شد را خواسته هایی خلاف نظرات هاشمی نشان دهد. واقعیت آن است که برای توصیف چنین تلاش هایی لغتی جز مضحک را نمی‌توان یافت. در دنیای امروز که به واقع هر فرد یک رسانه است اشخاص کمتر شناخته شده را نیز نمی‌توان این گونه کودکانه تحریف کرد چه برسد به شخصیتی مانند هاشمی رفسنجانی که بسیاری از دیدگاه‌ها و نظراتش در موضوعات مختلف در اختیار مردم است. این واقعیت را با این بازی‌های رسانه‌ای نمی‌توان پنهان کرد که آیت الله به بسیاری از بی توجهی هایش به اهداف دموکراسی خواهانه جامعه پی برده بود و آن‌ها را در دهه پایانی عمرش به تدریج اصلاح کرد، کاری که دیگران هم تا دیر نشده است باید با شجاعت انجام دهند. اصلاح خطاها شجاعتی می‌خواهد که در وجود خیلی از ما نیست و هاشمی از آن بهره مند بود، با تحریف و کاریکاتوریزه کردن شخصیت آن مرحوم نمی‌توان از این واقعیت فرار کرد.


منبع: baharnews.ir

هک کمپانی اسرائیلی شکننده قفل آیفون

کمپانی معروف Cellebrite، شکننده قفل آیفون برای اف.بی.آی، خود قربانی هک شد و ۹۰۰ گیگابایت دیتای کاربران نیز به سرقت رفت.به گزارش ایتنا از خبرآنلاین، داستان شکستن قفل آیفون ۵ سی ضارب سن‌برناردینو را حتماً به خاطر دارید که پس از رد درخواست اف.بی.آی توسط اپل، ماموران آمریکایی دست به دامن اسرائیلی‌ها شدند و بعداً با پرداخت صدها هزار دلار اعلام کردند که متخصصان در Cellebrite توانستند قفل آیفون را بشکنند.اما حالا تأیید شده است که سرور هک‌کنندگان هک شده و ۹۰۰ گیگ دیتای کاربران این کمپانی توسط هکرها به سرقت رفته است. معروف‌ترین محصول این کمپانی UFED نام دارد که از طریق آن دیتای گوشی‌های قفل‌شده را منتقل کرده و قابل‌خواندن می‌کنند.دیتای سرقتی از روی سایت و دامنه کاربری و بخشی که دیتای کاربران روی آن ذخیره‌شده بود، انجام‌شده است.نکته قابل‌توجه از روی دیتای به سرقت رفته این است که این کمپانی مشتریان زیادی از روسیه، ترکیه و امارات متحده عربی داشته و نام کاربری و پسورد و سایر اطلاعات آنها روی اینترنت منتشرشده است.


منبع: itna.ir

زاکربرگ به دادگاه می‌رود تا درباره دزدی نبودن فناوری آکیلس شهادت دهد

مؤسس فیس‌بوک که با پرداخت ۲ میلیارد دلار استارتاپ واقعیت مجازی آکیلس/ Oculus VR را خریده به دادگاه می‌رود تا درباره دزدی نبودن فناوری به‌کار رفته در این کمپانی شهادت دهد.به گزارش ایتنا از خبرآنلاین، ۱۷ ژانویه روز دادگاه است و پس از دو سال معلوم می‌شود که ادعای سرقتی بودن فناوری به‌کاررفته در آکیلس که زنیمکس (ZeniMax Media Inc.)، سازنده گیم ادعای آن را کرده درست است یا نه؟کمپانی زنیمکس طلب ۲ میلیارد دلار خسارت از زاکربرگ کرده و این رقم معادل مبلغی است که زاکربرگ برای خرید این استارتاپ در سال ۲۰۱۴ هزینه کرد.وکیل زنیمکس تأیید کرد که سه شنبه زاکربرگ در دادگاه حاضر خواهد شد و سپس مؤسس آکلیس یعنی پالمر لاکی نیز در اواخر هفته به دادگاه خواهد رفت.پیش‌تر وکلای زاکربرگ سعی کرده بودند از این استدلال حقوقی استفاده کنند که اصولاً موکل آنها نباید به سؤالات درباره خریدن آکلیس پاسخ دهد اما قاضی نظر عکس آن را صادر کرد.روز نهم ژانویه «جان کارمک» مهندس سابق زنیمکس و مدیر فنی آکلیس در دادگاه حاضر شد.درواقع مرکز این پرونده حقوقی کسی نیست جز آقای «جان کارمک» که داخل زنیمکس کمپانی به نام id Software را توسعه داده بود و بازی‌هایی مانند Doom و Quake را ساخت.زنیمکس مدعی است مدیران اکلیس کارمک و ۵ مهندس دیگر کمپانی id Software را خریده تا اسرار را منتقل کنند و آنها قرارداد رسمی کار در زنیمکس را زیر پا گذاشته‌اند و به یس نرم‌افزاری در VR آکلیس را از روی آن بنا کرده‌اند.فیس‌بوک ۲ میلیارد برای خرید آکلیس هزینه کرد و ۸۰۰ میلیون دلار نیز برای بازخرید مهندسان به‌طور جداگانه پرداخت کرد تا آن را به مالکیت خود درآورد. 


منبع: itna.ir

کابوس انفجار سامسونگ تمام می‌شود؟

بیش از ۹۶ درصد از گوشی‌های هوشمند سامسونگ گلکسی نوت ۷ که فراخوانده شده بودند، بازگردانده شدند.به گزارش ایتنا از ایسنا به نقل از تک‌تایمز، گوشی هوشمند سامسونگ گلکسی نوت ۷ معیوب در حال حاضر تقریبا در دسترس عموم مردم نیست، در حالی که نزدیک به پنج ماه از فراخوانی آن در سراسر جهان می‌گذرد. این گوشی نظرهای زیادی را به خود جلب کرده بود و نظرات مثبتی را دریافت کرده بود تا زمانی که گزارشی در مورد انفجار باتری آن دادند که منجر شد سامسونگ یک فراخوان جهانی برای گوشی پرچمدار خود صادر کند.به نظر می‌رسد با برگرداندن بیش از ۹۶ درصد از واحدهای گلکسی نوت ۷، کابوس سامسونگ رو به اتمام است. این شرکت در بیانیه‌ای گفته است: با اعمال نفوذ فناوری دیجیتال خود و هدف قرار دادن هر دستگاه، توانستیم بیش از ۹۶ درصد از گوشی‌های گلکسی نوت ۷ را بازگردانیم. سامسونگ همچنین اظهار کرد در حال تلاش بی‌وقفه با اپراتورهای شبکه است تا اطمینان حاصل کند که قابلیت‌های گوشی‌هایی که بازگردانده نشده‌اند محدود می‌شود.در ابتدا زمانی که انفجار باتری گزارش شد، از آنجایی که دستگاه‌های آسیب‌دیده خطرات ایمنی داشتند، سامسونگ از دارندگان این گوشی‌های خواست که دستگاه خود را با گوشی دیگری تعوضی کنند و یا درخواست بازپرداخت کنند، با این حال زمانی که این موضوع نگران‌کننده‌تر شد، این شرکت به طور کامل محصول را ممنوع کرد.سامسونگ همچنین در ماه دسامبر سال ۲۰۱۶ یک به‌روزرسانی نرم‌افزار ارائه کرد که مانع از شارژ شدن گلکسی نوت ۷ می‌شد. در آن زمان تنها ۸۵ درصد از گوشی‌های فراخوانی‌شده بازگردانده‌ شده بودند. بنابراین ازآنجایی که اقدامات جدی انجام‌گرفته از سوی سامسونگ در حال افزایش بود، این آمار به ۹۶ درصد رسید.پس از حوادث مربوط به انفجار باتری گلکسی نوت ۷، مسافران در سراسر جهان از استفاده از این گوشی در حین پرواز منع شدند و ملزم بودند برای جلوگیری از هر گونه حادثه نامطلوب این دستگاه را حین سفر خاموش نگه دارند. در ماه سپتامبر ۲۰۱۶ نیز حتی همراه داشتن این گوشی همراه در داخل هواپیما ممنوع شد.سامسونگ از فرودگاه‌ها، خطوط هوایی، شرکای خود، وزارت حمل و نقل آمریکا و همچنین دارندگان گلکسی نوت ۷ برای صبر و حمایت خود در طول این زمان تشکر کرد. این شرکت بیان کرد که وزارت حمل و نقل آمریکا احتیاط‌های قبلی را حذف کرده است و خطوط هوایی دیگر نیازی نیست پیش از پروازها به مسافران درباره همراه داشتن گلکسی نوت ۷ هشدار دهند. خطوط هوایی دیگر نیازی نیست اطلاعیه‌های خاص داشته باشند.در نمایشگاه CES 2017 تیم باکستر، مدیرعامل شرکت سامسونگ در آمریکا اعلام کرد که این شرکت باید به زودی گزارشی را درباره نقص گلکسی نوت ۷ ارائه دهد. انتظار می‌رود این سازنده گوشی‌های هوشمند کره‌ای جزئیات از تحقیقات خود را در این ماه فاش کند.با وجود شکست گلکسی نوت ۷ انتظار می‌رود سامسونگ به ساخت سری‌های محبوب خود ادامه دهد و احتمالا گلکسی نوت ۸ نقش خود را در نیمه دوم سال ۲۰۱۷ ایفا خواهد کرد.


منبع: itna.ir

یک دانش آموز اهل ساری حساب معلمش را خالی کرد!

به گزارش ایران خبر، با راهنمایی مسئولان بانک بلافاصله شکایت کرد و پرونده برای رسیدگی دراختیار مأموران پلیس فتا قرار گرفت.

سرهنگ دوم حسن محمدنژاد رئیس پلیس فتا استان مازندران دراین باره گفت: مأموران پس از تحقیقات ویژه فنی سرانجام ردپای پسر ۱۶ ساله اهل و ساکن ساری را دراین سرقت اینترنتی کشف کردند.

پس از شناسایی متهم، کارآگاهان پلیس فتا، متهم را دستگیر کردند.او نیز ضمن اعتراف به این سرقت میلیونی گفت: شاکی معلم خصوصی من بود.یک روز زمانی که جهت تعلیم خصوصی به خانه‌اش رفته بودم در فرصتی مناسب اطلاعات حساب بانکی‌اش را یادداشت کردم و مدتی بعد در فرصتی مناسب حساب‌اش را خالی کردم. البته برای اینکه شناسایی نشوم از ترفندی هم استفاده کردم اما متأسفانه بازداشت شدم.

رئیس پلیس فتا مازندران در پایان به مردم هشدار داد:به هیچ عنوان رمز کارت‌های بانکی را در کنار کارت‌ها یا همراه خود نگهداری نکنند.همچنین کارت عابربانک خود و رمزمربوطه را به هیچ عنوان در اختیار افراد غریبه قرار ندهند تا زمینه‌ای برای تحریک و ارتکاب جرم برای دیگران فراهم نشود.ضمن اینکه با تغییر دوره‌ای رمز عابر بانک خود ضریب امنیت را بالا ببرند.


منبع: irankhabar.ir

انتخاب کلمات و عبارات بر روی مغز تاثیر دارند

به گزارش ایران خبر، تا به حال به این فکر کرده‌اید کلماتی مانند “من نمی‌توانم ” ، “من نخواهم توانست” و “این واقعا سخت است” چقدر می‌توانند مضر باشند؟

استفاده بیش از حد از چنین واژه‌هایی می‌تواند ذهن و مغز شما را در مسیر اشتباهی کاملا تغییر دهد. واژه‌های مثبت بخش قدامی مغز را قدرت می‌بخشند.

دکتر اندرو نیوبرگ و مارک روبرت والدمن، نگارنده کتاب تغییر زندگی به نام “کلمات می‌توانند ذهن شما را تغییر دهند” اینطور می‌نویسند: صرفا یک کلمه این قدرت را دارد که روی ژن تنظیم استرس روح و جسم تاثیر بگذارد.
در همین راستا با استفاده از لغات مثبت در زندگی روزانه‌مان در واقع باعث می‌شویم قسمت قدامی مغز با این واژه‌ها ورزش کند و تاثیرگذارتر باشد.
با تحریک فعالیت لوب فرونتال یا همان بخش قدامی مغز در حقیقت قسمتی از مغز را توسعه می‌دهید که مسئول گفتار واژه‌های درست و تفکیک آنها از نادرست‌هاست. و همچنین شما با توسعه این قسمت در واقع توانایی نادیده گرفتن پاسخ‌های اجتماعی غیر قابل قبول را بسط می‌دهید. در نتیجه استفاده متعدد از واژه‌های مثبت، قدرت کنترل زندگی و انتخاب‌هایتان را در دست خواهید گرفت.
کلمات منفی هورمون استرس را افزایش می‌دهند
حالا فکر می‌کنید چه اتفاقی می‌افتد اگر ما بیش از حد از واژه‌های منفی استفاده کنیم؟ استفاده از کلمات منفی ،‌واکنش ترس را در ما فعال می‌کند که در نتیجه میزان هورمون استرس هم بالا می‌رود که برای این حالت آمیگدال (یک ساختار کوچک در مغز که مسئول کنترل احساسات شدید از جمله ترس ،‌خشم ، عشق و شادی و غیره است) مسئول است.
هر چقدر منفی بافی در یک فرد بیشتر باشد ، چه بخواهد و چه نخواهد هورمون‌های استرس بیشتری را در بدن خود فعال و روان می‌کند.
البته ممکن است این درست باشد که کمی استرس می‌تواند برای بدن ما خوب باشد اما مقدار بیش از حد استرس این توانایی را دارد که چه به لحاظ روحی و چه جسمی مشکلات عدیده‌ای برایمان ایجاد کند.
تغییر نگاه به خود و دیگران
پزشکان همچنین نکته دیگری را درباره استفاده از زبان مثبت در زندگی اضافه می‌کنند مبنی بر اینکه به کار بردن کلمات مثبت کارکرد لوب آهیانه‌ای را نیز در ساختمان مغز تغییر می‌دهد، این قسمت مسئول دید ما نسبت به خودمان و دیگران است. مادامیکه دید مثبتی نسبت به خودمان داشته باشیم و البته در عین حال از واژه‌های مثبت در گفتارمان استفاده کنیم یاد می‌گیریم که در دیگران هم خوبی‌ها را ببینیم.
یک تصویر منفی نسبت به خودمان که از دل یک زبان منفی بیرون می‌آید تمام وجود ما را با شک و تردید انباشته خواهد کرد و سبب می‌شود در رفتارمان با دیگران هم همین نگاه را داشته باشیم و خب در نتیجه رفتار اجتماعی‌مان تحت تاثیر چنین واقعه‌ای قرار می‌گیرد.
آزمایش‌ها و تحقیقات
تحقیقات متعددی انجام شد تا صحت این ماجرا تائید شود که آیا استفاده از کلماتی با بار مثبت می‌تواند در پروسه افکار و اذهان ما تغییرات قابل قبولی ایجاد کند. در یکی از این تحقیقات از بزرگسالان بین ۳۵ تا ۵۴ سال خواسته شد برای سه ماه آینده هر روز سه موضوع را که آنها را خوشحال‌تر می‌کند یادداشت کنند و توضیح بدهند که چرا این سه مورد را انتخاب کرده‌اند.
در نتیجه این تحقیقات سه ماهه مشخص شد این دسته از بزرگسالان بیشتر خوشحال و کمتر افسرده هستند.
اما آنچه که این تحقیق ثابت می‌کند این است که ما این ظرفیت را داریم تا با تمرکز کردن بر روی آنچه که باعث خوشحالی‌مان می‌شود بیشتر به آدم مثبتی تبدیل شویم تا اینکه بخواهیم صرفا بر روی اتفاقات ناخوشایند متمرکز شویم.
متدهای کاربردی برای بهره‌مندی از زبان مثبت
زمانی‌که عصبانی هستیم از لغاتی استفاده می‌کنیم که حین بازگشت آرامش معمولا از به کار بردن آنها پشیمان می‌شویم.
کارشناسان در این باره می‌گویند وقتی عصبانی هستید و از لغات عصبانی در چنین شرایطی استفاده می‌کنید، این واژه‌ها قسمت منطق و استدلال را در بخش لوب فرونتال یا همان بخش قدامی مغز تعطیل می‌کنند! در این حالت آمیگدال که مرکز کنترل احساسات شدید است واکنش‌ها را به کنترل خود در می‌آورد و به همین دلیل است که بیشتر ما وقتی عصبانی هستیم نمی‌توانیم قبل از واکنش نشان دادن فکر کنیم. برخی پزشکان چنین حالتی را های جکینگ آمیگدال می‌نامند.
با این حال وقتی ما استفاده از زبان مثبت را به یک عادت در زندگی‌مان تبدیل کنیم می‌توانیم بخش قدامی مغز یا همان لوب فرونتال را برای تاثیرگذاری بیشتر حتی در شرایطی که عصبانی هستیم و در موقعیت‌های پیچیده قرار داریم تمرین بدهیم. در چنین شرایطی می‌توانیم حین مواجهه با چالش‌هایی که خشم‌مان را بر می‌انگیزند منطقی‌تر برخورد کنیم.
اگر در حال حاضر شما درباره میزان استفاده از لغات مثبت خود نسبت به منفی‌ها آگاهی‌ کامل ندارید، در صورتی که برایتان امکان دارد آنها را یادداشت کنید. همچنین خودتان را در قاب‌های مثبت ذهنی قرار بدهید. هر روز سه اتفاق را که شما را خوشحال می‌کنند یادداشت کنید و این رویه را ادامه بدهید تا ببینید چطور احوالات‌تان به سمت بهتری هدایت می‌شود. در واقع شما خوشحالی را تمرین می‌کنید و آن را برای خودتان شرطی و درونی خواهید کرد.


منبع: irankhabar.ir

بازیگر زن کشورمان در جوانی + عکس

به گزارش ایران خبر، فریبا کوثری بازیگر کشورمان عکسی از جوانی اش را منتشر کرد.

این بازیگر ۵۰ ساله عکسی از چهره اش در سال ۱۳۶۸ یعنی ۲۷ سال پیش را منتشر کرد.

فریبا کوثری نوشت:


*****

عصرهاى زندگی شبیه دلتنگیهای عاشقانه ست
بایدکناریک فنجان چای گرم وشیرین نشست
وخاطرات خوب زندگی رامرورکرد..
نوشت حتى بی هیچ قضاوت
وبی ذره ای حسرت
همینکه خوبیهایادمان مانده
نعمت بزرگیست..

فیلم سینمایی”مرگ پلنگ”
کارگردان زنده یاد “فریبرز صالح” سال ۱۳۶۸



 


منبع: irankhabar.ir

سیدحسن خمینی پیشنهاد دفن هاشمی در حرم امام را داد

به گزارش ایران خبر، در همان دفتری که خبر فوت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را شنیده، پذیرای ما می‌شود؛ دفتری کوچک و دنج در خیابان آفریقا. رغبت چندانی به مصاحبه ندارد و پاسخ‌هایش به سؤالات درباره نحوه درگذشت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی با مکث و سکوت همراه است؛ اما کم کم سر صحبت باز می‌شود. غلامحسین کرباسچی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی، یکی از مدیرانی است که نامش پیش از هر کس آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را به ذهن متبادر می‌کند؛ چه، کرباسچی علاوه بر قرابت فکری و سیاسی، ۳۷ سال با آیت‌الله هاشمی رفسنجانی همکاری و همراهی داشته است.
او دبیرکل تشکلی است که جمعی از مدیران و بستگان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در آن عضویت دارند، اما بیش از این علقه سیاسی، پیوند عاطفی او با آیت‌الله، وی را بر آن داشته است که بر خلاف تمایلش برای حضور در  رسانه‌ها، بعد از درگذشت آیت‌الله هاشمی حضور بیشتری در  این عرصه داشته باشد و از رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام دفاع کند؛ چنانکه هفته گذشته در گفت‌و‌گو با شبکه بی‌بی‌سی از مشی این رسانه در قبال آیت‌الله هم در دوران حیات و هم پس از مرگ انتقاد و تأکید کرد این رسانه به «آیت‌الله هاشمی رفسنجانی توهین و در حق این شخصیت بین‌المللی ظلم کرده است.»
کرباسچی در مصاحبه با «ایران» نحوه رحلت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی را روایت می‌کند اما بی‌آن‌که متوجه باشد تمامی افعالش درباره هاشمی، متعلق به زمان حال است نه گذشته. گفت‌و‌گوی «ایران» با وی را در زیر می‌خوانید:
از چه طریقی از ارتحال آقای‌ هاشمی باخبر شدید؟
در همین دفتر نشسته بودیم؛ یکی از دوستان زنگ زد گفت که آقای‌ هاشمی را به بیمارستان بردند.
واکنش شما چه بود؟
گفتم بعید می‌دانم. چون دو سه بار خبرسازی کرده بودند که «آقای‌ هاشمی مریض است»، «آقای‌ هاشمی بیمارستان است» و… بعد دفتر یا بستگان ایشان تکذیب کرده بودند. این بار هم فکر می‌کردم شایعه باشد. ساعت ۶ غروب با محسن آقای ( هاشمی) تماس گرفتم که گوشی را جواب نداد. با آقای محمد هاشمی تماس گرفتم خبر را تأیید کرد و گفت که بیمارستان بالای سر حاج آقا هستم. پرسیدم: «چه اتفاقی افتاده است» که گفتند: «ایست قلبی است.» پرسیدم: «احیا کردند»؟ گفتند که «در حال احیا هستند». وقتی سؤال کردم بعد از احیا برگشتند یا خیر؟ خیلی ناامید بودند و پاسخ منفی دادند. بعد تلفن‌ها شروع شد و به فاصله نیم ساعت بعد خبر فوت ایشان آمد.
شخصی که به شما اطلاع دادند، از حزب بودند؟
نه، آقای مهندس خوانساری رئیس اتاق بازرگانی پس از انتشار خبر در فضای مجازی از بنده پیگیر صحت و سقم آن شد.
بعد شما هم به بیمارستان رفتید؟
به دلیل تجمع مردم و ترافیک نتوانستم به بیمارستان برسم؛ به سمت جماران حرکت کردم که آنجا نیز به دلیل حضور پلیس و مردم پرترافیک و راه بسته بود. آخر شب به منزل‌شان رفتم و بعد هم به حسینیه امام که پیکر ایشان را شست‌وشو می‌دادند.
از اطرافیان آقای‌ هاشمی و حاضران پیگیر فوت ناگهانی ایشان نشدید؟
از همه می‌پرسیدیم. از بعضی پاسدارها و محافظان ایشان از همه سؤال کردیم.
آقای‌ هاشمی در استخر تنها بودند؟
ظاهراً تنها بودند.
چطور متوجه می‌شوند اتفاقی افتاده؟
ظاهراً ایشان مایل نبودند وقتی برای شنا می‌روند، کسی همراه‌شان باشد. بنابراین تنها به استخر رفتند و نیم ساعت تا سه ربع شنا می‌کردند. آن طور که محافظان تعریف کردند، وقتی می‌بینند زمان شنای ایشان طولانی شده، داخل رفتند و دیدند  این حادثه برای ایشان رخ داده است.
علت فوت ایشان ایست قلبی اعلام شده اما آقای رجایی اخیراً به نقل از پزشک آلمانی اعلام کردند که قلب آقای‌ هاشمی مثل یک جوان ۲۰ ساله است؟
این مسأله به تحقیقات پزشکی بستگی دارد. به استناد حرف یک پزشک آلمانی نمی‌شود چیزی گفت. اتفاقاً  گفته می شود جوان ۲۰ ساله اگر سکته قلبی کند، احتمال مرگش بیشتر است. برای اینکه از نظر پزشکی معمولاً در سنین بالاتر وقفه‌ها و سکته‌ها می‌تواند خطرآفرین نباشد.
آقای‌ هاشمی همیشه در ‌هاله‌ای از افسانه‌ها بودند؛ قدرت افسانه‌ای، ثروت افسانه‌ای، تیم حفاظتی چند لایه و… اما فوت ایشان از برخی زوایا پرده برداشت. مثلاً اینکه تیم پزشکی همراه ایشان نبود.
چه صحبتی در مورد محافظان ایشان بوده است؟
بعد از سخنانی که آقای‌ هاشمی درباره توان موشکی و دفاعی کشور مطرح کردند، برخی از خبرگزاری‌ها در مصاحبه‌های متعددی ضمن تقطیع و تحریف سخنان آقای‌ هاشمی، این گونه القا کردند که اگر توان دفاعی لازم نیست، چرا خود آقای‌ هاشمی تیم حفاظتی چندلایه دارد.
تیم محافظتی آقای‌ هاشمی مانند تیم محافظتی سایر مسئولان مطابق ضوابط شورای عالی امنیت تعیین شده بود. این تدابیر منبعث از رویدادهای اول انقلاب از جمله ترورها بود و ارتباطی با شخصیت‌ها نداشت. حتی اگر شخصیتی با بسیاری از کارها مخالف باشد، تیم حفاظتی بنا به مسئولیتی که دارد، کارهایی انجام می‌دهد. خودشان نظری ندارند که تیم حفاظت چند نفره یا ماشین چه مدلی باشد؛ این موارد در اختیار شخصیت نیست. مگر آنکه شخصیتی بسیار پافشاری کرده و وضعیتی را تحمیل کند که آن هم معمولاً وقتی است که یک نفر خودش مسئولیت خطرهای احتمالی را بپذیرد. آقای‌ هاشمی هم دیروز و امروز دارای محافظ نبودند. از ۳۷ سال پیش، پس از انقلاب و حوادث متعاقب آن، این ضرورت احساس شد. بخصوص سال ۵۸ که بعد از شهید مطهری ایشان ترور شد. آن زمان با وجود اینکه آقای‌ هاشمی محافظینی داشتند، یک نفر به منزل‌شان وارد شد و به سمت ایشان تیراندازی کرد و اگر همسرشان نبود، در لحظه شهید شده بودند. از آن مقطع به بعد حفاظت از ایشان، حساس‌تر شد. آقای‌ هاشمی در دوران امام(ره) و پس از آن نفر دوم یا سوم کشور بودند و حساسیت به حفاظت ایشان کمتر از دورانی نبود که رئیس جمهوری بودند. اغلب کسانی هم که تا امروز با ایشان بودند، از همان محافظان سال‌های دور هستند که با وجود بازنشستگی، از ایشان حفاظت می‌کردند. کسانی که با تمام ویژگی‌های شخصیتی، اخلاقی و خانوادگی ایشان آشنا و همانند خانواده‌شان بودند.
تیم پزشکی چطور؟
تا جایی که مطلع هستم، ایشان در زمان ریاست جمهوری همیشه یک تیم پزشکی داشتند. آقای دکتری همیشه در دفتر ریاست جمهوری و در مسافرت‌ها همراه آقای‌ هاشمی بود. براساس مصوبات شورای عالی امنیت ملی باید همراه شخصیت‌های رده نخست، یک تیم پزشکی همراه با آمبولانس باشد. اما این طور که آقای قاضی‌زاده‌ هاشمی و محافظان ایشان گفتند، ایشان غیر از مسافرت‌های خارج از شهر، حضور پزشک را منع کرده و گفته بودند ضرورتی ندارد افرادی به عنوان تیم پزشکی معطل من شوند. البته معلوم نبود اگر تیم پزشکی هم بود، می‌توانست مانع از این اتفاق شود. به هر صورت کیفیت و بررسی اینکه حادثه چه بوده را مسئولان پزشکی و افراد ذیربط باید بررسی کنند. به نظر من این قضیه چیزی را به ما بازنمی‌گرداند. آقای‌ هاشمی دیگر نیست.
چهره ایشان را هنگام شست‌وشو دیدید؟
خیر. تمایلی نداشتم ببینم.
چرا عکسی پس از فوت از ایشان منتشر نشده است؟
فکر می‌کنم عکس موجود باشد. حتماً خانواده‌شان نخواستند منتشر شود. من جنازه را با کفن دیدم. چیز غیرعادی وجود نداشت. در مورد عکس صورت ایشان علی‌القاعده خانواده عکس از ایشان گرفتند، شاید بعداً آن را منتشر کنند.
با اینکه آقای‌ هاشمی ۸۲ سال داشتند، اما فوت آقای‌ هاشمی به ذهن هیچ فردی خطور نکرد؟ چرا همه از خبر فوت ایشان شوکه شدند؟
اولاً آقای‌ هاشمی بسیار سالم و سرحال بودند. افراد وقتی به سن ۷۰ تا ۷۵ سالگی می‌رسند، از پا درمی‌آیند و عصا به دست و کمر خمیده می‌شوند. خیلی از افراد با وجود آنکه ۱۰ سال از آقای‌ هاشمی کوچک‌تر هستند، تحرک و شادابی ایشان را نداشتند. آقای‌ هاشمی از نظر جسمی بسیار قوی بودند. وقتی خدمت ایشان می‌رفتیم، پله‌های ساختمان تشخیص مصلحت نظام را از ما راحت‌تر بالا می‌رفتند. ما ۲۰ سال از آقای‌ هاشمی کوچک‌تریم؛ اما در نشست و برخاست، پادرد و زانو درد داریم. بسیاری از دوستان ۱۵ سال از آقای‌ هاشمی کوچک‌تر هستند، اما برای نماز خواندن روی صندلی می‌نشینند. آقای‌ هاشمی هیچ کدام از این عوارض را نداشت. ایشان تقریباً هر روز از ساعت ۸ صبح از منزل بیرون می‌آمد و تا ۸ غروب مشغول دیدار، ملاقات و جلسات مختلف بود. همان روز جلسه کمیته مجمع تشخیص مصلحت نظام و جلسه دانشگاه آزاد را داشتند و پس از آن با آقای قاضی‌زاده‌ هاشمی دیدار کردند. سلامت ایشان بسیار خوب بود. این گونه نبود که بیمارستان بروند و جراحی کنند. حتی به خاطر دارم یک مشکلی برای چشم‌شان پیش آمد که فکر می‌کنم آقای‌ هاشمی وزیر بهداشت جراحی کردند. یک روز خودشان رفتند و تمام شد.
دومین عامل شوک، ناگهانی بودن این مرگ بود. محسن آقا (هاشمی) گفتند ما ظرف یک ربع فهمیدیم بی پدر شدیم. جامعه توقع چنین خبری را  نداشت. حالا مثلاً اگر بیمار شده بودند، یا سابقه سکته داشتند و چند روز در بیمارستان می‌ماندند، یا در حالت کما بودند آن موقع جامعه از نظر ذهنی آماده می‌شد. کما اینکه همان موقع که به ما خبر دادند که در حال احیا هستند، در ذهن ما بود که حالا مثلاً قلب است دیگر، برمی‌گردد. من حتی پرسیدم: «به کما نرفتند؟»
نکته سوم این بود که گویا  نمی‌شد تصور کرد جمهوری اسلامی باشد و آقای‌ هاشمی در آن نباشد. ایشان هم در زمان امام(ره) و هم بعد از آن در مسئولیت‌های مختلف و به مناسبت های گوناگون در رسانه‌ها حضور داشتند. در ذهنیت جامعه ایشان به عنوان یک نیروی فعال و پشتیبان حضور داشت. البته یک جوسازی و وارونه‌سازی هم از طرف نیروهای مخالف داخل و خارج علیه ایشان ایجاد شده بود که در هر مقطعی قدرت آقای‌ هاشمی را خیلی بیش از آنکه در واقعیت بود، نشان می‌دادند. دشمنان بیرونی هم خیلی دلشان می‌خواست که بگویند یک مافیای قدرت است و همه چیز در اختیار ایشان است؛ یا درباره ثروت و شخص ایشان جوسازی کرده بودند. تجلیلی که در مراسم تشییع از ایشان شد، نشان داد خیلی از افراد جامعه این را باور نکرده بودند؛ اما به هر حال یک جو ماورائی آقای‌ هاشمی را احاطه کرده بود. ایشان را آنقدر توانمند، قدرتمند و قوی می‌دانستند که فکر نمی‌کردند در عرض یک لحظه چنین حادثه‌ای اتفاق بیفتد. بر این اساس پیشنهاد شده منزلی که آقای‌ هاشمی در آن زندگی می‌کرد، با همین حالتی که هست چند سال موزه شود. نه اینکه  وسایلی را بیاورند که لازم نیست. در همین خانه را باز کنند و نگهبانی بگذارند تا مردم بیایند و ببینند آقای‌ هاشمی که می‌گفتند ثروتش چنین و چنان است، کجا زندگی می‌کرد؟ مبل خانه ایشان از ۳۰ سال پیش همان است و دیگر پارچه‌اش از بین رفته.
تبدیل خانه به موزه پیشنهاد است یا قطعی شده؟
همسر ایشان الان در منزلند؛ منزل هم ربطی به آقای‌ هاشمی ندارد. مربوط به دفتر امام بوده و اگر قبول کنند، این اتفاق می‌افتد.
بحث‌هایی بر سر محل تدفین ایشان مطرح شد. ابتدا اعلام شد محل تدفین قم است. بعد گویا با نظر همسرشان محل تدفین تغییر پیدا کرد…
ظاهراً آقای‌ هاشمی یک زمانی ابراز علاقه کرده بود در مشهد دفن شوند و بعد هم به آقای طباطبایی گفته بود شاید قم بهتر باشد. مادر ایشان در حرم حضرت معصومه (س) دفن است؛ پدر ایشان هم در قم دفن هستند. یک دیدگاه در خانواده آقای‌ هاشمی این بود که ایشان مانند بقیه علما، مراجع، مسئولان روحانی و ائمه جمعه مانند مرحوم مطهری، طباطبایی و منتظری در حرم حضرت معصومه (س)دفن شوند. زیرا هم در دسترس مردم است و هم حضور ایشان در بین علما، نشان‌دهنده مقام علمی، معنوی و روحانی ایشان است. دوستان دیگر هم مطرح می‌کردند آقای‌ هاشمی منهای جنبه روحانی بودن، به عنوان بازوی انقلاب همواره در کنار امام بودند. با توجه به شخصیت بین‌المللی و سیاسی آقای‌ هاشمی، حفظ خاطره ایشان کنار امام (ره)، ابعاد سیاسی مهمی برای کشور و نظام دارد. همچنین ممکن است بسیاری از شخصیت‌های بین‌المللی که می‌خواهند به امام ادای احترام کنند، بخواهند به آقای‌ هاشمی هم ادای احترام کنند. این دو دیدگاه مطرح و در نهایت چون گفته بودند مطابق نظر خانواده ایشان عمل شود، خانواده تصمیم گرفت در حرم امام (ره) دفن شوند. البته نظر برخی در خانواده ایشان این بود که شاید قم بهتر باشد. در قم هم این آمادگی بود که در حرم حضرت معصومه (س) دفن شوند.
پیشنهاد دفن در ضریح هم از سوی خانواده مطرح شد؟
خانواده هر جا می‌گفتند، تدفین انجام می‌شد؛ اما داخل ضریح، نزدیکی ایشان به امام را نشان داده و جاودانه می‌کند. حضرت آیت‌الله حاج حسن آقای خمینی پیشنهاد دفن در داخل ضریح را مطرح کردند. ایشان در انقلاب با مرحوم حاج احمد آقا همراه امام بودند؛ الان هم با امام آرمیده‌اند. این شاید اشاره‌ای جاودان باشد که چه کسانی در کنار امام نهضت را پیش بردند.
برخی معتقدند بعد‌ از هاشمی انقلاب متحول می‌شود؟
شاید اصل این صحبت مبتنی بر روایتی است که در فرهنگ شیعه نقل می‌کنند؛ اینکه وقتی یک عالم مؤثری از دنیا می‌رود، رخنه و تحولی ایجاد می‌شود که هیچ چیز آن را پر نمی‌کند. آقای‌ هاشمی مصداق اتم و اکمل این روایت است؛ البته اگر جامعه، دوستداران و کسانی که با ایشان قرابتی دارند از لحاظ فکری و معنوی راه و روش ایشان را ادامه بدهند، مقداری از ضایعات جبران می شود.
حزب کارگزاران برنامه‌ای برای ترویج افکار آقای‌ هاشمی دارد؟
پیشنهاداتی هست شاید در این زمینه گردهمایی داشته باشیم. کنگره امسال ما هم که اواخر بهمن یا اوایل اسفند برگزار می‌شود، حتماً به یاد ایشان است.
ساعتی بعد از اعلام خبر درگذشت آیت‌الله‌ هاشمی رفسنجانی، تحرکات در فضای مجازی و محافل سیاسی و رسانه‌ای از تشییع پرشمار ایشان حکایت داشت. واکنش‌های مسئولان، علاقه‌مندان و حتی مخالفان آیت‌الله‌ نیز تا حدودی قابل پیش‌بینی بود. اما واکنش‌های جهانی کمتر انتظار می‌رفت. احترام دیگر کشورها به آیت‌الله‌ هاشمی رفسنجانی که در درگذشت ایشان ظهور و بروز یافت، از کجا نشأت می‌گرفت؟
آقای‌ هاشمی در دنیا شخصیت شناخته شده‌ای بود. در آمریکا و بسیاری از کشورها زمانی که دوران ریاست جمهوری فردی تمام می‌شود، آن فرد خود دیگر آمادگی قبول مسئولیت جدید ندارد و نهایتاً در خیریه‌ها فعالیت کند. مگر اینکه فردی دبیرکل حزب یا رهبر یک جریان سیاسی باشد. همین طور می‌بینیم افراد دارای ثروت یا مقام هم بعد از سنین ۶۵-۶۰ سالگی خود را بازنشسته کرده و می‌خواهند راحت باشند و تفریح کنند. اصلاً یک بخش توریسم که گردش اقتصادی بالایی هم دارد، متعلق به افراد بازنشسته و بالای ۶۰ سال است. به ندرت شخصی مانند آقای‌ هاشمی پیدا می‌شود که تا ۸۲ سالگی دلسوزانه از صبح تا شب فعالیت کند. حضور آقای‌ هاشمی در مجمع تشخیص مصلحت نظام چیزی را به مقام، موقعیت، حقوق و زندگی ایشان اضافه نمی‌کرد و اتفاقاً برای هر کسی این فعالیت ها مخل آسایش است. چه بسا اگر ایشان از صحنه کنار می‌رفتند و کاری به کار کسی نداشتند، آرامش خود و فرزندانش محفوظ‌ تر بود. همه برخوردهایی که مخالفان با ایشان داشتند، برای این بود که احساس می‌کردند گفتار، رفتار یا عدم طرفداری آقای‌ هاشمی از آنها  به موقعیت آنها آسیب می‌زند؛ والا با‌ هاشمی مشکل ایدئولوژیکی نداشتند. دنیا می‌داند یک شخصیت اثرگذار و پر تلاش در این سطح، ولو در جایگاه قدرت اجرایی نباشد؛ برای جامعه بشری ذخیره ی ارزشمندی است.
آقای‌ هاشمی با اینکه مسئولیتی نداشت اما دیدیم برای رفع تشنج هسته‌ای چه نقشی ایفا کرد و چقدر تأثیرگذار بود. در دوره‌ای که به نظرات ایشان از طرف مسئولان اجرایی توجه ای نمی شد  چه فجایع، محدودیت، تحریم و گرفتاری‌هایی رخ داد؟ برای دنیا هم تکرار آن دوره ایده‌آل نبود و نیست. در پایان دادن به جنگ ایران و عراق هم نقش آقای‌ هاشمی قابل انکار نیست. برای دنیا اینکه کسی بتواند هم یک جنگ دفاعی با آن ابعاد را اداره کند و هم در موقع مقتضی به جنگ پایان دهد ارزشمند است. خاطرم هست در جریان سفر به عربستان و تشرف به خانه خدا ملک عبدالله گفت: آقای‌ هاشمی، آدمی است که حتی نسبت به دشمنانش خیرخواه است. این اعتراف ارزشمند است؛  ملک عبدالله اهل تعارف، رودربایستی و دیپلماسی نبودند و به هر چه فکر می‌کردند، صریح می‌گفتند. روابط ما هم خیلی با عربستان خوب نبود و آنها همواره با ایران در رقابت بودند؛ همان موقع خطیب  مسجد مدینه به ایران و هیأت ایرانی تعرض کرد البته بعد گفتند دولت ملک عبدالله با توهین کنندگان برخورد کرد.
وقتی آمریکا به افغانستان حمله کرد، آقای‌ هاشمی در نماز جمعه گفت به باتلاق وارد می‌شوید و به این سادگی از آن بیرون نمی‌آیید. دیدیم که تلفات و هزینه‌های آمریکا در افغانستان به مسائل داخلی آمریکا کشیده و سبب شد مردم به مدافعان این سیاست‌ها رأی ندهند. آمریکا میلیاردها دلار هزینه کرد، اما افغانستان امروز هم بعد این همه مدت هنوز مسائلش حل نشده است . دولت جا‌به شده، اما ناامنی و تشنج کماکان وجود دارد.
در حمله آمریکا به عراق هم آقای‌ هاشمی هشدار مشابهی به آمریکا داد و گفت می‌توانید وارد شوید، اما نمی‌توانید خارج شوید. مواضع آقای‌ هاشمی به خاطر حمایت از طالبان یا حزب بعث نبود؛ از باب نصیحت به آمریکا بود. این همان چیزی بود که ملک عبدالله به آن اشاره داشت. شاید همان موقع تحلیلگرانی هم بودند که نظری مشابه آقای‌ هاشمی داشتند، اما از ترس اشتباه بودن تحلیل‌شان، جسارت علنی کردن نداشتند.
منش و رفتار آقای‌ هاشمی در این ۳۷ سال، از ایشان یک چهره بین‌المللی و تاریخی ساخت که واقعا ً مصداق این شعر است که «صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را/ تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید» ما قدر ایشان را در داخل نشناختیم و حالا بعد از فوت، تأسف فراوان دارد.


منبع: irankhabar.ir

کسانی شاخص های مناسب برای تصدی ریاست مجمع تشخیص مصلحت را دارند

به گزارش ایران خبر، فوت نابهنگام رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیت الله اکبرهاشمی رفسنجانی ، فارغ از فضای بهت و اندوهی که در خصوص از دست رفتن یار دیرین امام و رهبری بر جامعه مستولی کرد، نگرانی هایی پیرامون انتخاب جایگزین مناسب در نهادی با اهمیت مجمع تشخیص مصلحت نظام را دامن زد. با توجه به نقش محوری و حلقه اتصال مجمع تشخیص مصلحت نظام در بین دو قوه مجریه و مقننه و اهمیت نگاه این نهاد درباره مصوبات مجلس در زمانی که مغایر با نظر شورای محترم نگهبان است، به نظر می رسد ریاست مجمع تشخیص باید پیش از تکیه بر این جایگاه سابقه کار اجرایی در سطوح عالی دولت و مجلس را داشته باشد. در این راستا سه گزینه ظرفیت های قابل توجهی در این خصوص دارند:
 

علی اکبر ناطق نوری

 

حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر ناطق نوری  در دوره‌های اول، سوم، چهارم و پنجم نماینده و دوره‌های چهارم و پنجم رئیس مجلس شورای اسلامی بوده است. ناطق نوری نمایندگی امام خمینی(ره) را در وزارت جهاد سازندگی و وزارت کشور در دولت جنگ (از ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴) داشته است . دوره ی ناطق در وزارت کشور را جزء بهترین سال های این وزارتخانه می دانند. ناطق نوری در سال ۱۳۷۷ با ابتکار خود بین المجالس کشورهای اسلامی را تأسیس کرد. او که از نزدیکترین چهره ها به مرحوم آیت الله هاشمی بود و قرابت فکری بسیاری با ایشان دارد، شاید یکی از مهم ترین افراد برای گمانه زنی جانشینی در این جایگاه است.

 

حسن روحانی

 

شیخ دیپلمات که با سایقه امنیتی ملی، قانون گذاری در بهارستان و فعالیت اجرایی در دولت ، این روزها ردای رییس جمهوری را بر دوش دارد نیز گزینه قابل بررسی در این خصوص است. حجت الاسلام و المسلمین حسن روحانی سابقه کار پژوهشی در مرکز تحقیقات استراتژیک دارد و به مدت بالغ بر ۱۳ سال است که نماینده مردم استان تهران در مجلس خبرگان رهبری است. وی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام از سال ۱۳۷۰ است و در سال های ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ دبیر شورای عالی امنیت ملی و رئیس تیم هسته‌ای و مذاکره‌کننده ارشد ایران با سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و بریتانیا در مورد برنامه هسته‌ای ایران بوده است.

 

روحانی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۹۲ عضو شورای عالی امنیت ملی به نمایندگی از رهبری و از سال ۱۳۷۱ تا ۱۳۹۲ رئیس مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بوده است. سابقه پنج دوره نمایندگی مردم در مجلس شورای اسلامی را دارد و نایب رئیس مجلس شورای اسلامی در دوره چهارم و دوره پنجم، بوده است و ۴ سال است که سکان اجرایی کشور را در دست دارد و مصمم است برای ۴ سال دیگر نیز این سکان را در اختیار بگیرد. باتوجه به سوابق روحانی در دو نهاد قانوگذاری و اجرایی کشور و ۱۶ سال دبیری شورای عالی امنیت ملی، و همچنین سال ها معاونت مرحوم آیت الله هاشمی در دوران جنگ و نهادهای دیگر، او از بهترین گزینه های موجود برای تکیه بر کرسی ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام است.

 

علی لاریجانی

 

دکتر علی لاریجانی رییس فیلسوف پارلمان در فاصله سال‌های ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۰ سمت‌هایی چون معاونت وزارت کار و امور اجتماعی، معاون وزارت پست و تلگراف و تلفن، معاونت وزارت سپاه و جانشین ستاد کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشته است. در سال ۱۳۷۰ به عنوان وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی انتخاب شد و تا سال ۱۳۷۲ در این وزارتخانه ماند. سپس در سال ۱۳۷۳ ، به عنوان رئیس سازمان صداوسیما منصوب شد و تا سال ۱۳۸۳ به مدت ۱۰ سال مدیریت این سازمان را به عهده داشت.

 

لاریجانی همچنین سابقه نمایندگی رهبری و همچنین دبیری شورای عالی امنیت ملی را در سوابق خود دارد. علی لاریجانی دو دوره ریاست مجلس را پشت سر گذاشته و در حال حاضر برای سومین دوره پیاپی رییس مجلس دهم است تا همانند مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی، پرسابقه ترین فردی باشد که بر بالاترین کرسی پارلمان تکیه زده است.

 

اهمیت مجمع تشخیص مصلحت نظام

 

انگیزه اولیه در تأسیس چنین نهادی، ایجاد نقش میانجی بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بود که در دهه اول انقلاب اسلامی ایران دچار اختلاف‌نظرهایی شده بودند. با توجه به گستره امور اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و لزوم ورود قوه مقننه در مسائل مختلف به خصوص در امور تقنینی و قانون گذاری و ایجاد مباحث مختلف در خصوص مطابقت این مسائل با حیطه قانونی و شرعی و اختلاف نظرهای طبیعی که ممکن است در این خصوص ایجاد شود، و همچنین با واگذاری سیاست گزاری های کلان به مجمع تشخیص مصلحت نظام ، اهمیت جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام بر کسی پوشیده نیست.


منبع: irankhabar.ir