آمریکا از چین و اروپا در تولید خودروهای برقی عقب افتاد

 خبرگزاری فارس به نقل از رویترز، قوانین سختگیرانه در ارتباط با انتشار گازهای گلخانه ای و نگرانی از تشدید آلودگی محیط زیست و دشوار شدن تنفس در بسیاری از شهرهای صنعتی چین به همین علت باعث شده تا این کشور تولید خودروهای برقی را جدی بگیرد.

اروپایی ها هم که نگران گرم شدن کره زمین هستند سرمایه گذاری برای تولید خودروهای برقی را افزایش داده اند، اما آمریکایی ها هنوز عجله ای در این زمینه ندارند و این نگرانی وجود دارد که ریاست جمهوری ترامپ موجب رکود در این حوزه و تولید خودروهای برقی در این کشور شود.

آمار نشان می دهد فروش خودروهای برقی، دوگانه و خودران در ۵ سال آینده در جهان تا ۵۰ درصد افزایش می یابد و معافیت های مالیاتی و تخصیص انواع یارانه این روند را تقویت خواهد کرد.

سهم خودروهای برقی از بازار خودروی آمریکا در سال ۲۰۱۶ نسبت به سال ۲۰۱۵ حدود ۰٫۳۷ درصد کاهش یافت و به نظر می رسد ارزان شدن نسبی قیمت سوخت در این کشور عامل اصلی این مساله است. از سوی دیگر دونالد ترامپ هم اعتقادی به گرم شدن کره زمین و تشدید خطرات زیست محیطی ندارد و احتمال دارد برنامه های دولت اوباما در این زمینه را به طور کامل مورد بازنگری قرار دهد.


منبع: alef.ir

دلیل پنالتی نزدن قوچان نژاد در بازی با دن‌هاخ چه بود؟

به‌ گزارش ‌تلگراف هلند، رضا قوچان‌نژاد در بازی این هفته‌ تیمش برابر دن‌هاخ توانست دو گل به ثمر برساند. در ادامه تیم او صاحب یک ضربه پنالتی‌ شد و در حالی که همه فکر می‌کردند قوچان‌نژاد این ضربه را خواهد زد تا هت تریک کند، سام لارسون پشت توپ قرار گرفت و پنالتی‌ را از دست داد.

لارسون درباره این که چرا پنالتی‌ را به قوچان‌نژاد نداد تا او هت تریک کند، به صحبت پرداخت و اظهار کرد: اول باید بگویم هیچ مشکلی بین من و قوچان‌نژاد وجود ندارد. لیونل مسی هم پنالتی‌ از دست می‌دهد. متاسفانه پنالتی‌ من تبدیل به گل نشد. هیچ اتفاق خاصی هم رخ نداد و ما پیروز بازی شدیم. قوچان‌نژاد بازیکن مهمی برای ماست و من هیچ مشکلی با او در تیم ندارم.

همچنین رضا قوچان‌نژاد نیز درباره اخبار منتشر شده درباره اختلاف با بازیکن هم تیمی‌اش گفت‌: دو گل به ثمر رسانده بودم و بدم نمی‌آمد هت تریک کنم اما دیدم لارسون توپ را برداشته است و می‌خواهد ضربه را بزند. به همین خاطر نمی خواستم با او بحث کنم که پنالتی‌ را به من بدهد. او را تحسین می کنم که به فکر پیشرفت تیم است.

رضا قوچان نژاد این فصل ۹ گل در رقابت های لیگ در هلند به ثمر رسانده است تا یکی از موفق ترین مهاجمان در لیگ این کشور باشد. در همین رابطه مهاجم ایرانی گفت: تمام وظیفه گلزنی تیم روی دوش من نیست. باید بگویم مهم در یک تیم این است که ارتباط خوبی بین بازیکنان وجود داشته باشد. فرقی نمی کند چند گل بزنم. مهاجم هستم و وظیفه دارم در هر دیدار به تیم کمک کنم که به گل برسد. حالا یا با گلزنی یا با پاس گل. باید بتوانیم همکاری خوبی در خط حمله تیم داشته باشیم تا تیم به نتیجه برسد.


منبع: alef.ir

حمله مارادونا به پله،ترامپ، هیلاری و واتیکان

 ماردونا دوباره درباره سیاست حرف زده و باز به فیدل فقید ادای دین کرده‌است.

به گزارش خبرآنلاین؛درجدیدترین مصاحبه منتشر شده از مارادونا در رسانه‌های معتبر دنیا، این واژه ها را می توان دید:«۸ ساعت با فیدل کاسترو حرف زدم و خسته نشدم.»

دیه‌گو برای تماشای بازی اروپایی ناپولی و رئال به سیسیل برگشته و قرار شده دوباره سفیر حسن نیت تیم ناپولی باشد، تیمی که آنجا اسطوره اش بود و سال ها تیم پایتخت مافیای جهان ، با نام دیه‌گو در فوتبال دنیا درخشیده است. او در همین ملاقات رودرروی خبرنگاران قرار گرفته و برای‌شان کلی تیتر جنجالی ساخته است.
او که به شدت از پلاتینی و بلاتر بیزار است، وقتی با سئوالی درباره حضور این دو نفر در فوتبال مواجه شد، گفت:« بلاتر و پلاتینی؟ اینجا؟ ما اینجا دزد نداریم، آن دو نفر ۲ دزد بین المللی هستند، اگر این طرف‌ها هستند بگویید مراقب وسایل خود باشیم.»
او که کلا این‌روزها سر کیف است و مدام دوست دارد خود را نزدیک به مقامات جدید فیفا نشان دهد ، در بخشی از حرف‌هایش دوست داشت حرف سیاسی بزند. او که همیشه رابطه خوبی با فیدل داشته و خود را یک مبارز چپی معرفی کرده است، باز از فیدل سخن گفت:«:من ۸ ساعت با او صحبت کردم و دوست نداشتم حتی یک بار هم پلک بزنم، اما اگر یک دقیقه بخواهید با هیلاری یا ترامپ حرف بزنم، قبول نخواهم کرد. تماشای آنها هم برایم خسته کننده و بیهوده است. من با چاوز هم هم صحبت شدم و این برای من افتخاری بزرگ است. »
خواندن این مصاحبه نشان می دهد که او فرصت را برای طعنه زدن به رقیب اسطوره ای اش یعنی پله که این روزها هم بیمار است و هم در تشکیلات جدید فیفا خیلی خواهانی ندارد ، از دست نداده و باز او را یک عروسک درباری لقب داده است!
مارادونا البته این قدر سر حال بوده که پاپ ، هموطنش را هم بی نصیب نگذاشته است. او که همراه با پاپ و مسی ، سه ستاره محبوب آرژانتینی هاست ، درباره هموطنش سخن گفته و از او به نیکی یاد کرده اما گفته واتیکان معدن طلای دنیاست درحالی که هدف دین باید کمک به گرسنگان باشد. این همه طلا در واتیکان جمع شده اما کلی گرسنه در آفریقا ، مسیحی هستند و سهمی از این همه برق طلا ندارند.


منبع: alef.ir

درخواست تازه کی‌روش از فدراسیون فوتبال که تاج را نگران کرده

به گزارش خبرآنلاین؛ مهدی تاج در فدراسیون فوتبال با مشکلات مالی روبرو شده است. این فدراسیون همواره مقروض بوده و با مشکلات مالی دست و پنجه نرم کرده است. دستمزد کارلوس کی روش هم برای آنها بسیار سنگین است و معمولا نمی توانند آن را به موقع پرداخت کنند. گویا در حال حاضر هم پرداخت حقوق کی روش ۴ ماه عقب افتاده است و این مسئله با انتقاد سرمربی ایران روبرو شده است. او در جلسه ای که با تاج داشته تاکید کرده که پولش را می خواهد. بعضی از مسئولان فدراسیون معتقدند او معمولا چنین درخواستی ندارد و حالا با اصرارش نشان داده که می خواهد تصمیم تازه ای پس از گرفتن دستمزدش بگیرد!


منبع: alef.ir

افزایش ترس بانک‌ها و بیمه‌های خارجی از معامله با ایران

 ییس کمیته تحریم‌های گروه بین المللی حمایت و جبران خسارت در یکسالگی برجام گفت: بانک ها، شرکت های بیمه اتکایی و موسسات مالی اشتهای بسیار کمتری نسبت به زمان قبل از تحریم برای پذیرش ریسک حمل نفت ایران را دارند و این وضعیت در آینده نزدیک تغییر نمی کند.

به گزارش تسنیم به نقل از پایگاه خبری آرگوس مدیا، تحریم های نفتی و بیمه ای تقریبا یک سال پیش در ژانویه ۲۰۱۶ برداشته شده، اما رژیم های حقوقی و تجاری ایران هنوز وضعیت قبل از تحریم ها را باز نیافته اند.

سالت هاوس که معاونت مطالبات جهانی کلوب بیمه ای حمایت و جبران خسارت را نیز بر عهده دارد اظهار داشت: «اشتهای بانک ها و موسسات مالی برای پذیرش ریسک مربوط به تجارت با ایران به میزان قابل توجهی کاهش یافته است.»

کلوب های حمایت و جبران خسارت به مجموعه ای از شرکت های بیمه گفته می شود که حمل و نقل دریایی کشورهای  مختلف را تحت پوشش بیمه ای قرار می دهند.

یکی از عوامل اصلی این کاهش اشتهای ریسک پذیری در مورد تجارت با ایران این است که شرکت ها نگران اند که دولت جدید آمریکا با همکاری تجاری آنها با ایران موافق نباشد و این می تواند بر سایر حوزه های فعالیت تجاری یک شرکت به ویژه در نظام مالی و تجاری آمریکا اثر منفی بگذارد. این نگرانی پس از تهدیدات دونالد ترامپ رئیس جمهور منتخب آمرکیا مبنی بر پاره کردن توافق برجام پررنگ تر شده است.

شرکت های بیمه ای همین عدم تمایل را در زمینه همکاری با کوبا از خود نشان می دهند. انی در حالی است که روابط آمرکیا و کوبا در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما بهبود قابل توجهی داشته است.

سالت هاوس افزود: «یک مسئله برای گروه بین المللی حمایت و جبران خسارت در زمینه ارائه پوشش بیمه ای به مبادلات تجاری (مرتبط با ایران) وجود دارد و آن اینکه اگر بانک ها از پرداخت خسارت ها یا حق بیمه های مرتبط با ایران خودداری کنند، عملا ارائه خدمات بیمه ای به این کشور غیرممکن می شود.»

«این میراث بر جای مانده (از دوران تحریم ها) در آینده نزدیک تغییری نخواهد کرد و نیاز به گذر زمان قابل توجهی دارد.»


منبع: alef.ir

ایرباس تازه خریداری شده به مشهد رفت

هواپیمای ایرباس ۳۲۱ تازه خریداری شده روز سه شنبه در نخستین پرواز خود جمعی از خانواده شهدا و ایثارگران را از تهران به مشهد آورد.

به گزارش ایرنا، هواپیمای ایرباس ۳۲۱ که پس از برجام خریداری شده ساعت ۱۰:۲۰ روز سه شنبه با ۲۰۰ مسافر از خانواده شهدا و ایثارگران در فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد به زمین نشست.

مسافرین این هواپیما، خانواده های شهدای دفاع مقدس، شهدای هسته ای، شهدای مدافع حرم، شهدای مراسم حج و جمعی از ایثارگران هستند که در قالب سفر یک روزه به زیارت حضرت امام رضا (ع) مشرف شده اند.

مسافرین مزبور که در فرودگاه مشهد مورد استقبال مسئولین اجرایی استان خراسان رضوی قرار گرفتند، ضمن زیارت بارگاه مطهر حضرت امام رضا (ع) از موزه حرم مطهر رضوی بازدید کرده و پس از شرکت در ضیافت مهمانسرای حضرت امام رضا (ع) بعدازظهر امروز به تهران باز می گردند.

هواپیمای ایرباس ۳۲۱ ایران‌ ایر به عنوان نخستین هواپیمای خریداری شده پس از برجام بیست و سوم دی ماه امسال در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست.

این هواپیما با گنجایش حدود ۲۰۰ سرنشین در مسیرهای داخلی مورد بهره ‌برداری قرار خواهد گرفت.


منبع: alef.ir

کاهش نرخ دلار و افزایش ارزش پوند و یورو

بانک مرکزی امروز (سه شنبه) ارزش ۳۹ ارز عمده را در برابر ریال اعلام کرد که بر مبنای آن قیمت ۱۴ ارز همچون دلار نسبت به دیروز کاهش و ارزش ۱۸ ارز دیگر از جمله پوند و یورو تقویت شد و هفت ارز نیز تغییری نداشت.

به گزارش ایرنا، هر دلار آمریکا با افت یک ریالی نسبت به دیروز ۳۲,۳۶۹ ریال، هر پوند انگلیس با ۱۵۰ ریال افزایش قیمت ۳۹,۰۹۰ ریال و هر یورو با رشد ۸۴ ریالی ۳۴,۴۲۵ ریال تعیین ارزش شد.

در این نرخ گذاری، قیمت فرانک سوییس ۳۲,۰۷۸ ریال، کرون سوئد ۳,۶۲۶ ریال، کرون نروژ ۳,۸۰۳ ریال، کرون دانمارک ۴,۶۲۹ ریال، روپیه هند ۴۷۶ ریال، درهم امارات متحده عربی ۸,۸۱۳ ریال، دینار کویت ۱۰۵,۶۸۰ ریال، یکصد روپیه پاکستان۳۰,۸۸۵ ریال، یکصد ین ژاپن ۲۸,۴۰۷ ریال، دلار هنگ کنگ ۴,۱۷۴ ریال، ریال عمان ۸۴,۰۷۷ ریال، دلار کانادا ۲۴,۶۳۴ ریال، راند آفریقای جنوبی ۲,۳۸۲ ریال، لیر ترکیه ۸,۵۱۹ ریال و روبل روسیه ۵۴۲ ریال تعیین شد.

همچنین در بانک مرکزی ارزش ریال قطر ۸,۸۹۱ ریال، یکصد دینار عراق ۲,۷۴۲ ریال، لیر سوریه ۱۵۲ ریال، دلار استرالیا ۲۴,۲۳۸ ریال، ریال سعودی ۸,۶۳۱ ریال، دینار بحرین ۸۵,۸۴۸ ریال، دلار سنگاپور ۲۲,۶۸۶ ریال، ده روپیه سریلانکا ۲,۱۶۱ ریال، یکصد روپیه نپال ۲۹,۷۱۴ ریال، یکصد درام ارمنستان ۶,۶۶۲ ریال، دینار لیبی ۲۳,۱۲۱ ریال، یوان چین ۴,۶۹۴ ریال، یکصد بات تایلند ۹۱,۴۶۰ ریال، رینگیت مالزی ۷,۲۴۷ ریال، یک هزار وون کره جنوبی ۲۷,۴۹۳ ریال، یکصد تنگه قزاقستان ۹,۷۲۱ ریال، افغانی افغانستان ۴۸۵ ریال، روبل جدید بلاروس ۱۶,۶۸۵ ریال، منات آذربایجان ۱۷,۶۷۲ ریال، سامانی تاجیکستان ۴,۱۰۷ ریال و بولیوار جدید ونزوئلا ۳,۲۳۹ ریال قیمت خورد.

نرخ مبادله ای ارزهای عمده برای واردات آن دسته از کالاهایی اهمیت دارد که براساس قانون باید بر اساس این نرخ به کشور وارد شوند که شامل کالاهای اساسی و مواد اولیه کالاهای صنعتی است و جزییات آن را هیات وزیران به طور سالانه تعیین می کند.


منبع: alef.ir

من از قلعه فقر گزارش‌می‌دهم

روزنامه اعتماد در گزارشی از زندگی کپرنشین‌های قلعه گنج در جنوب کرمان نوشت:

شنیده‌اند که «دولتی‌ها» می‌آیند «مارز»، می‌آیند آخر دنیا را ببینند، آنها هم کنار جاده ایستاده‌اند منتظر دولتی‌ها. وقتی وانت‌ها ترمز می‌زنند روی شانه جاده، اول همه‌شان ساکتند. خنده‌های خفه و نگاه‌های دزدیده و شانه‌های خجالت زده، بعد از چند ثانیه، انگار همه‌شان به دگمه‌ای وصل شده‌اند و دهان همه‌شان همزمان باز می‌شود؛ «نداریم، فقیریم، کمک کنین، بدبختیم».بنفشه سام گیس در این گزارش آورد: خِیری کنار جاده ایستاده. با چند زن و دختر بچه. ظاهر همه شان مندرس است. لباس‌های کهنه، چادرهای رنگ باخته. شنیده‌اند که «دولتی‌ها» می‌آیند «مارز»، می‌آیند آخر دنیا را ببینند، آنها هم کنار جاده ایستاده‌اند منتظر دولتی‌ها. وقتی وانت‌ها ترمز می‌زنند روی شانه جاده، اول همه‌شان ساکتند. خنده‌های خفه و نگاه‌های دزدیده و شانه‌های خجالت زده، بعد از چند ثانیه، انگار همه‌شان به دگمه‌ای وصل شده‌اند و دهان همه‌شان همزمان باز می‌شود. «نداریم… فقیریم… کمک کنین… بدبختیم…»

خیری، دولتی‌ها را نگاه می‌کند. کنار صدیقه و سمیه ایستاده. صدیقه ١۵ ساله است. قد و جثه‌اش اندازه یک بچه ١٠ ساله است. سمیه ١٢ ساله است. قد و جثه‌اش اندازه یک بچه ٧ ساله است. خیری دستش را می‌گیرد سمت دره. «خانه‌ها» توی دره است. روی حاشیه مسطح پایین دامن کوه، ٧، ٨ کپر قوز کرده، مثل تاول، چسبیده به خاک خشک. کپرها، مثل صاحب‌هایش، مندرس. مجموع این کپرها، روستای «ماه مانَک» است؛ یکی از ده‌ها روستای فقر زده جنوب کرمان. خرده ریگ را زیر پایمان جا می‌گذاریم تا انتهای سراشیبی برسد به محوطه «خانه‌ها».

کپرها، هر کدام، ۴، ۵ متر از هم فاصله دارد. هر کپر، یک خانه. خانه که، یک نیمکره از جنس تن نخل، آلونکی با ارتفاع یک و نیم تا دومتر و مساحت١٢متر که در هر طرفش بنشینی و بچرخی، تابستان باشد، هوای «داغ» می‌ریزد روی سرت و زمستان باشد، سوز سرد از روزنه‌های چوب و سَعَف (برگ‌های نخل) به هم بافته شده می‌خزد و دور تنت چنبره می‌زند… روی کاغذ چرک پوسیده‌ای که نقش شناسنامه را بازی می‌کند، تاریخ تولد خیری سال ١٣۵٣ است. خیری ٢ بچه دارد. بچه‌ها تا کلاس ششم توی مدرسه کپری روستا درس خواندند و شوهر خیری پول نداشت برای خوابگاه مدرسه شهر ۴٠٠ هزار تومان شهریه بدهد. بچه‌ها، ماندگار کپر و دره شدند. اینجا فقط همین است، کپر و خاک. کپر و فقر.

**«اون خونه عروسمه.»
«عروس»، همسر دوم شوهر خیری است. ۴ سال قبل، شوهر خیری رفت روستای همسایه، زن گرفت. خیری، عروسی هم رفت. فردا که شد، شوهر با نوعروس آمدند توی کپر سه متر آن‌طرفتر. کل صورت خیری، کف دست جا می‌شود. از فاصله نزدیک، بوی لباس چرک و تن نشُسته می‌دهد. شال خاکستری نیم پاره را محکم‌تر دور سر و گردن می‌پیچد از سرمای باد.

**«توی این کپر که هیچی نیست.»
کف کپر، خاک سفت با یک لا زیلوی سورمه‌ای فرش شده. کپر با لامپی که از وسط سقف آویزان شده، روشن می‌شود. در این روستا، تنها وسیله برقی، همین لامپ است. وسط زیلو را یک دایره بریده‌اند برای منقل. آتش منقل، حیران از بادِ سرد، از دورِ تنِ کتری دود گرفته زبانه می‌کشد. قابلمه کوچکی، کنار منقل است. «ناهارمان، عدسه. ما یا عدس می‌خوریم، یا سیب‌زمینی، یا آب داغو (آب مخلوط با روغن و پیاز داغ که با نان می‌خورند) .»گوشه کپر، چند دست رختخواب، نامرتب و بی‌سلیقه روی هم تلنبار شده. یک کیسه زباله سیاه، گوشه دیگر کپر است. اضافه چند تکه لباس از کیسه بیرون پریده. به دیوار کپر، عکس دو هنرپیشه زن هندی آویزان کرده‌اند، عکس‌های بریده شده از مجله.

زن‌های توی عکس خوشگلند. موهایشان سیاه و شفاف است. سورمه کشیده‌اند و گوشواره به گوش دارند و گردنبند به گردن. زن‌های توی عکس، خوشبختند. زن‌ها لبخند زده‌اند. از آن لبخندهایی که دندان‌های آدم، ردیف و سفید می‌افتد بیرون. تاج تمام دندان‌های خیری، از بیخ سیاه شده.

**اینجا گوشت می‌خورین؟
– (می‌خندد) گوشت چیه؟

از داخل دره که بالا را نگاه کنی، جاده را نمی‌بینی. دره آفتاب نمی‌گیرد. داخل کپرها سرد است و بوی نا و خاک می‌دهد.

**وسایل خودت کجاست؟
– وسایل چیه؟

**بالاخره هر زنی برای خودش یه وسایلی داره. لباسات، کفش، روسری؟
– (می‌خندد) ما اینجا هیچی نداریم.

**هیچی یعنی چی؟ شما مهمونی نمیرین؟ لباس نمی‌خرین؟ برای عید و سال نو؟
– (می‌خندد. این‌بار این خنده، خنده تمسخر است.) مهمونی یعنی چی؟ عید چیه؟ من که بدبختم، چه فرقی می‌کنه عید باشه یا یک روز دیگه؟

کل دارایی شوهر خیری ١۵ راس گوسفند است و دو کپر. وضعیت تمام ساکنان ماه مانک مثل خانواده خیری است. پای گوشت و خیلی چیزهای ساده‌تر از گوشت به این روستا نمی‌رسد. تمام اهالی، با یارانه زندگی می‌کنند. چند راس دام نحیف و رو به موت، تمام سرمایه خانواده‌هاست. روستا آب لوله کشی ندارد و زن‌های روستا، برای شستن ظرف و لباس باید بروند کنار رودخانه پشت کوه. از آب همان رودخانه هم ظرف‌های‌شان را پر می‌کنند برای خوردن و غذا پختن.

روستا حمام ندارد و اهالی روستا، برای حمام می‌روند کنار همان رودخانه پشت کوه. روستا دستشویی ندارد و اهالی روستا برای قضای حاجت باید بروند… می‌روند پشت کوه، گوشه زمین را چال می‌کنند، زیر سقف آسمان ادرار و مدفوع می‌کنند بدون آنکه آبی برای شست و شو داشته باشند. اگر در طول روز، یا شب و دیر وقت، مریض بشوند و دردی بگیرند، هیچ کس باخبر نمی‌شود. مگر اینکه خودشان را تا بالای جاده بکشند تا اگر ماشینی رد شد، آنها را به نزدیک‌ترین خانه بهداشت روستایی برساند. نزدیک‌ترین خانه بهداشت، ٢۵ کیلومتر دورتر است. نزدیک‌ترین بیمارستان، ١۵٠ کیلومتر دورتر. «هر وقت یارانه بدن، ما هم میریم شهر. (شهر، یعنی قلعه‌گنج. خیری تا به حال دورتر از قلعه‌گنج نرفته.) وقتی میریم شهر، پیش همون یارو که یارانه مان میده، گاهی ماست می‌خریم. ماست تنها چیزیه که غیر از عدس و سیب‌زمینی می‌خوریم…»

«مارز»؛ دهستانی در ١٠٠ کیلومتری شهرستان قلعه‌گنج؛ جنوبی‌ترین بخش استان کرمان که ۴٠ روستا دارد. روستاهایی که تعداد خانوارش از ١٠٠ و ١۵٠ و ٢٠٠ بیشتر نمی‌شود. مارز یعنی مرز. مرز به معنای بن بست و پایان. مرز سه استان؛ کرمان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان. وارد محدوده جغرافیایی مارز که بشوی، وارد محدوده فقر شده‌ای. هر چه پیش بروی، به اوج و انتها نزدیک‌تر می‌شوی.

اوج فقر، انتهای فراموشی. در مارز، ۶۵٠ خانوار (٣٢٠٠ نفر) ساکن هستند که از این تعداد، ١۵٠ خانوار، مددجوی کمیته امداد و مستمری بگیرند؛ درآمد ماهانه بیش از ٩٠ درصد ساکنان این دهستان؛ اگر مددجوی امداد و مستمری بگیر نباشند، یارانه ۴۵ هزار و ۵٠٠ تومانی دولت است. مارز، از ماه مانک شروع می‌شود و با «کَلاهُن» به پایان می‌رسد.

کلاهن، آیینه فقر کرمان است. روستایی که ٨ خانوار در آن ساکنند و با نور فانوس زندگی می‌کنند. غلامرضا حسن خانی؛ دستیار ویژه مدیرکل کمیته امداد استان کرمان می‌گفت: «ضریب محرومیت مارز ٩ است (هیات وزیران، سال ١٣٨٨ برای مناطق محروم کشور ضریب محرومیتی مشخص کرد تا این مناطق با اولویت ضریب، در فهرست اقدامات رفع محرومیت قرار بگیرند. در آن سال، شهرستان قلعه‌گنج، با ٣٠٠ روستای تابعه که ٣ درصد جمعیت و ۶درصد مساحت استان را داشت، با ضریب ٩ به عنوان یکی از مناطق در اولویت شناسایی شد.)

گودال فقر مارز انقدر عمیق بوده که هر چه بریزی پر نمیشه. دهستان مارز، مرز مشترک سه استان محرومه و یکی از دلایل محرومیت یک منطقه، بن بست بودن اونه. مارز هم، منطقه کوهستانی غیر قابل عبور و بن بسته. ١۵ ساله که در استان خشکسالی داریم و خشکسالی تمام نخل‌ها و باغ‌ها رو خشکانده. فاصله بین قلعه‌گنج تا مارز، هکتارها و کیلومترها زمین خشکیده است که کشت هیچ محصولی در اون ممکن نیست. اون هم در منطقه‌ای که شغل بیش از ٧٠ درصد مردم کشاورزی و دامداریه. استعداد مردم قلعه‌گنج همین بوده چون در این منطقه کارخونه‌ای نیست. تمام منطقه هم کویر و خاک سرد سخت بی‌بار، و همین وضع، شرور تولید می‌کنه و خشونت و نفرت ایجاد می‌کنه.»

ماه مانک را که پشت سر بگذاری و بروی در مسیر «بن بست»، هر متر که چرخ‌های وانت می‌چرخد و راه پیش می‌برد روی آسفالت وصله‌دار جاده‌ای که از ١١ سال قبل، وعده یکدست کردنش را داده بودند، این حس با صدای چرخیدن چرخ‌ها همراه می‌شود که داری به سمت چیز بدتری می‌روی. فاصله ماه‌مانک تا روستای بعدی و بعدی و بعدی، تا چشم کار می‌کند نخل‌های خشک و بی‌بر است، سنگ است و کلوخ و زمینِ خشکِ عزادارِ بی‌آبی. تا چشم کار می‌کند، صخره‌های زاویه‌دار و خشنِ بی‌مِهر. خاک از بس آفتاب خورده، سفید شده، پیر شده. از کیلومتری نامشخص، جاده تمام می‌شود. جاده دیگر نیست.

انگار در یک معبر مالرو، کوه را خرد کرده‌اند ریخته‌اند وسط معبر. ٣٠ کیلومتر راه، فاصله آخرین روستاهای جنوب کرمان تا قبل از دیوار کوه، راهی است مفروش با قلوه سنگ. چرخ‌های وانت، در این مسیر فراموش شده، ثانیه به ثانیه و سانتی‌متر به سانتی‌متر، کند و سنگین، می‌چرخد و وانت در هر ربع دور چرخش چرخ، روی دست اندازی متشکل از قلوه سنگ‌ها بالا و پایین می‌شود و از جا می‌جهد. در همین مسیر، به خوبی می‌شود معنای فراموش شدن را فهمید. هر دقیقه‌ای که می‌گذرد، وضوح این معنا بیشتر می‌شود. وقتی به روستای «ناهوگان» می‌رسیم، انگار روستا را با فقر آبیاری کرده‌اند. روستایی در ١٠۵ کیلومتری قلعه‌گنج که در گذشته نه چندان دور، سایه بر سر رودخانه‌ای داشت و همسایه مراتع سرسبزی بود و محصول درختان نخل روستا، سفره‌ای رنگین‌تر از چیدمان محقر نان خشک و کشک فراهم می‌کرد.

امروز، نخل‌ها از بی‌آبی خشکیده و مرتع، جای خود را به تیغ و خار سپرده و دیوارهای صله بسته دره، گواه منصفی است بر اینکه رودی که دیگر زلال هم نیست، فقط آنقدر ورودی و خروجی دارد که به درد شستن کاسه‌ای و پیراهنی بخورد و آب شرب و شست و شوی ١۵٠ نفر آدم را تامین کند. ١۵٠ نفری که هویت‌شان هم سرگردان شده با سیاست‌های بی‌منطقی که از دهه ٨٠ به اسم «کپرزدایی» اجرا شد اما تنها ثمرش برای این آدم‌های فقرزده، بار سنگین اقساط ماهانه ١٠٠ هزار تومانی و ١۵٠ هزار تومانی غیر قابل پرداخت و سبز شدن سازه‌های آجری و سیمانی بدقواره ناتمام، کنار کپرهای فرسوده‌شان بود.

امروز، فضای «ناهوگان» که به ماحصل شتابی برای بیتوته زودگذر شبیه‌تر است تا روستایی ریشه‌دار، تراکم ناموزون و فشرده حصیر و آجر و سیمان است که حتی نفس کشیدن را هم دشوار می‌کند وقتی آدم‌های روستا، برای پیدا کردن جای پا در این بی‌قوارگی، ترجیح می‌دهند جلوی کپرهای‌شان زمینگیر شوند با صورت‌های استخوانی و چشم‌های گود افتاده و نگاه‌های بی‌روح و شکم‌های گرسنه و دست‌های خالی… کدخدای روستا (تنها فرد دیپلمه روستا) می‌گفت: «اینجا ٢۴ خانوار – ١۵٠ نفر – زندگی می‌کنن که ۵ خانوار، بی‌سرپرستن و یک خانواده هم شناسنامه نداره. شغل اهالی، قبلا دامداری و کشاورزی بود.

تمام زمین‌های اطراف، باغ مرکبات بود و مرتع سبز بود. روستا از ٢٣ سال قبل گرفتار خشکسالی شد و رودخونه‌ها خشکید و نخل‌ها از بی‌آبی سوخت. اگه هم بارونی بیاد، سیل میشه و رودخونه، زندگی مردم رو با خودش می‌بره. تنها درآمد مردم، یارانه است و فروش حصیر (حصیرهایی که به عنوان زیرانداز استفاده می‌شود) . برای حصیر هم، ١٠ نفر، ٢٠ نفر میرن دامنه کوه، ۴ روز، ۵ روز طول می‌کشه تا داز (نخل ایرانی) و پیش (برگ درخت خرما) پیدا کنن و با داس ببرن و بیارن. زن و بچه ۵ روز می‌نشینن و با همین گیاه، حصیر می‌بافن و هر حصیر رو ۴ هزار تومن می‌فروشن. قیمت یک کیسه ۴٠ کیلویی آرد ۵٠ هزار تومنه. توی کپرها رو نگاه کنی، نیم کیلو آرد نیست، سیب‌زمینی نیست، عدس نیست، نون و گوشت نیست.

آخرین بار ۵ ماه قبل بود که مردم اینجا گوشت خوردن. یک نیکوکار تهرانی پول گوسفند داده بود و وقتی گوسفند رو کشتن، به هر خانواده ٣٠٠ گرم گوشت رسید. هیچ خونه‌ای حموم و دستشویی نداره. همه زیر خط فقرن. همه سوءتغذیه دارن و گرسنه ان. خانواده‌هایی در این روستا هستن که شاید در روز، بیشتر از چند تا خرما برای خوردن نداشته باشن که اونم باید تصمیم بگیرن، اون چند تا خرما، ناهارشون بشه یا شام. از این روستا کسی دانشگاه نرفته. از اینجا تا نزدیک‌ترین خانه بهداشت ۴ کیلومتر راهه که اورژانس و آمبولانس هم نداره. اگر مردم کارشون به بیمارستان بکشه، یا باید برن کهنوج (١٨٠ کیلومتر فاصله) یا جیرفت (٢٩٠ کیلومتر فاصله) . پارسال یک بچه‌ای رو عقرب زد و چون راه دور بود، بچه به دکتر نرسید و مرد. »بختِ نحسِ مارز را با فقر بسته‌اند.

مرز سه استان، یکی از دیگری مفلوک‌تر. هرمزگان، گرفتار قاچاق کالا و سوخت و مواد مخدر، سیستان و بلوچستان، گرفتار قاچاق سوخت و مواد مخدر و انسان، کرمان، شاهراه عبور کاروان‌های قاچاق. دو روز قبل از آنکه به کرمان عازم شویم، اشرار مسلح با نیروهای انتظامی جنوب کرمان درگیر شده بودند و هم شرور کشته شد و هم مامور، شهید…

دیروز، یک کودک یک سال و ٧ ماهه در «رایِن قلعه» مرد. علت فوت؛ اسهال شدید. مادر کودک پول نداشت بچه را دکتر ببرد. نزدیک‌ترین بیمارستان، ٢٠٠ کیلومتر دورتر از روستا بود. دیروز، بچه را با وانت به درمانگاه رساندند… بهورز راین قلعه یادش نمی‌آید در این ١٠ سال، نوزادی سنگین‌تر از ٢ کیلو و ۴٠٠ گرم در این روستا به دنیا آمده باشد. (بنا بر معیار وزارت بهداشت، تولد با وزن کمتر از ٢ کیلو و ۵٠٠ گرم، غیر طبیعی و نشانه سوءتغذیه شدید مادر در دوران بارداری است).

تازه راین قلعه این اقبال را داشته که با ١١٧ خانوار، روستای قمر باشد (به دلیل تعداد خانوار و موقعیت جغرافیایی) و ٧ روستای پس و پیش، تابع. اما در همین روستای قمر، در چند ماه گذشته، ٣ مورد بارداری، به دلیل فقر آهن و سوءتغذیه مادر، منجر به سقط شده و یک مورد، منجر به مرده زایی با این ضمیمه که در این روستا، مادران دچار سوتغذیه، نوزادان دچار سوءتغذیه به دنیا می‌آورند فراوان. «اینجا آب لوله کشی نداره. خونه‌ها حموم نداره. شاید ١٠ تا خانواده حموم داشته باشن. خیرین برای روستا حموم عمومی درست کردن و اونم آب نداره. مردم باید برن لب رودخونه، آب رو بریزن توی دیگ تا گرم بشه و اونجا کنار رودخونه خودشون رو بشورن.

پنج شنبه جمعه‌ها، کنار رودخونه می‌بینی که داخل این حلب روغن‌ها آب ریختن و بچه‌های کوچولو رو توی حلب می‌شورن. شاید ۴ تا خانواده دستشویی داشته باشن. همه میرن توی صحرا. میرن توی بیابون که آب هم نیست. به خاطر همینه که اسهال می‌گیرن. فقر آهن خیلی زیاده. بیماری‌های پوستی خیلی زیاده. سرماخوردگی و آنفلوآنزا خیلی زیاده. بیشتر خانواده‌ها لباس گرم ندارن. لباس گرمشون کجا بود؟ جورابشون کجا بود؟ کلاهشون کجا بود؟ مردم، درآمدی ندارن، فقط با یارانه زندگی می‌کنن و پول یارانه هم فقط به یک کیسه آرد می‌رسه و چند قلم مایحتاج اولیه. قبلا درخت خرمایی بود و مردم خرما می‌فروختن ولی خشکسالی شد و درختا خشکید و دیگه همون خرما رو هم ندارن.

بچه‌های این روستا خیلی روزا بدون صبحانه میرن مدرسه چون پول یارانه به تجملاتی مثل چای و عسل و پنیر نمی‌رسه. صبحانه کجا بود؟ یه تیکه نون خشک، اونم اگه بتونن، میدن دست بچه. همون، ناهار و صبحانه‌شه. خانواده‌هایی اینجا هستن که حتی برای شام شب هم چیزی ندارن. خانواده‌هایی هستن که زودتر از یک ماه، آردشون تموم میشه و پولی هم برای خریدن آرد ندارن و میرن این خونه و اون خونه برای یک کاسه آرد. همسایه مگه چند بار می‌تونه کمک کنه؟ وقتی آرد ندارن، یعنی نون خالی، نون خشک هم نمی‌تونن بخورن. اغلب بچه‌ها با دمپایی پلاستیکی میرن مدرسه چون خانواده نمی‌تونه برای بچه کفش بخره. شاید سالی یک بار، یک خیر گوسفند بکشه و به روستا برسونه وگرنه گوشت گیر این مردم نمیاد. اینجا غذای خیلی خیلی خوب، کشک و پیاز داغه.

خیلی خانواده‌ها همین رو هم ندارن که بخورن و شب، گرسنه می‌خوابن. ما به شهر هم گفتیم، اومدن و شرایط مردم رو دیدن. تنها کاری که از دستم براومد این بود که زن‌های باردار رو به مرکز بهداشت معرفی کنم تا هر دو یا سه ماه یک‌بار، یک سبد غذایی بهشون بدن. کمیته امداد هم برای بچه‌های زیر ۵ سال سالی ۴ بار سبد غذایی میده. از کل خانواده‌ها، شاید ۴ خانواده باشن که وضعشون، فقط کمی بهتر از بقیه است.»

برای بهورز روستا که بومی منطقه است و با احوال همسایه‌ها آشنا، سوال‌های من عجیب و خنده‌دار است. عجیب و خنده دار… . «تفریحشون کجا بود؟ بدبختا نه تفریحی، نه مسافرتی، هیچی ندارن. خیلی هاشون حتی قلعه‌گنج رو هم ندیدن. هفته‌ای یک بار میرم خونه هاشون برای مراقبت مالاریا و می‌بینم چه وضعی دارن. من دایم بغض توی گلومه. وقتی اینا رو، شدت فقرشون رو می‌بینم، همیشه بغض توی گلومه. »

**اون بچه، فقط از اسهال مرد؟
– (مکث می‌کند) اون از فقر مرد.

فاصله آخرین روستاها، یک نمایش تلخ از شیطنت طبیعت است. وانت در بستر رودخانه خشکیده، روی امواج قلوه سنگ‌ها پیش می‌رود. به ندرت می‌شود دید گودالی به وسعت یک قرص نان، این اقبال را داشته که آب را در خود حبس کند. رد کهنه گذشته‌های پرآبی رودخانه، صفحات تاریخ را تداعی می‌کند. کارمند فرمانداری می‌گوید شمال استان، باید حداقل ١٠٠ متر چاه بزنند تا به آب برسند. می‌گوید بارش سالانه کمتر از ١٠٠ میلی متر، یعنی خشکسالی. جنوب کرمان، ٢٠ سال است که ١٠٠ میلی متر بارش را به خود ندیده. سال گذشته، کل بارش قلعه‌گنج یک میلی متر بود. استانی که به رایحه صیفی و عطر مرکبات و نخل پرغرور و دام پروار شهره بود، حالا موت منابعش را سند می‌زند. گفته بودند شهرستان قلعه‌گنج ٧۵ هزار نفر جمعیت دارد. کارمند فرمانداری می‌گوید فقر، حداقل ١۵ درصد این جمعیت را زمین گیر کرده است.

**بچه‌ها، کجا بازی می‌کنین؟
– (٧ پسربچه دستشان را رو به دامنه کوه می‌گیرند. رو به زمین ناهموار خشک.)

**شما همه تون دوچرخه دارین؟
– (فقط یک کودک دستش را بالا می‌برد.)

مبلغ مذهبی، داخل مسجد روستا برای مسوولان کمیته امداد از مشکلات «نَمگاز» می‌گوید. از اینکه مردم آب تصفیه شده ندارند، برق ندارند، حمام و دستشویی ندارند، مدرسه روستا بخاری ندارد، مردم شغل ندارند، درآمدی جز یارانه ندارند. پول قبض برق ندارند و برق می‌دزدند. مرد، شیلنگ سیاه رنگی را که مثل مار، در دامنه کوه پیچ خورده و در گودی پشت روستا گم شده و از پشت مسجد سر در آورده، نشان می‌دهد. «آب آشامیدنیمون از این شیلنگ میاد. شیلنگ رو از رودخونه کشیدن تا اینجا.

وصلش کردن به دینام و آب رودخونه میریزه توی اون حوضچه. (حوضچه کوچک پشت دیوار مدرسه را نشان می‌دهد.) آب هم پر انگل و میکروبه. هر چی انگل توی اون آب هست توی شکم اینا هم هست (به پسربچه‌ها اشاره می‌کند.) نخلا رو می‌بینی؟ (خرماهای خشکیده بر سر شاخه نخل‌های سیاه از بی‌آبی، زار می‌زند) اون خرما رو دیگه گوسفند باید بخوره. درخت انقدر بلنده، کسی نمی‌تونه بره بالا. خوزستان مردم امکانات دارن. پَروَند (کمربند ایمنی) می‌بندن به خودشون، میرن بالای درخت، اگه دستشون ول بشه، کمربند نگهشون می‌داره. اینجا هیچی نیست. الان دو سه نفر داریم توی این روستا که از بالای نخل افتادن و کمرشون شکسته.»

**مگه دکتر نمیاد اینجا؟
«دکتر ماهی یک بار میاد. اونم اگه بهداشت مجبورش کنه. اگه مریض بشیم باید بریم راین قلعه. چند وقت پیش بچه مو عقرب خورد (عقرب نیش زد) ماشین دربست گرفتیم، تا رسیدیم قلعه‌گنج، بچه سه ساله کف بالا می‌آورد. هوا که گرم بشه، اینجا پر از عقرب و ماره.»مردهای نمگاز بیکارند. اگر کسی توانسته، آشنایی جور کرده و راهی بندر (بندرعباس) شده برای کارگری در اسکله. سه ماه، ۴ ماه باربری، یک میلیون تومان مزد، دوباره بیکاری تا وقتی یک کشتی چینی یا اوکراینی در بندر لنگر بیندازد. پسربچه‌ها که فقر را بهتر از الفبای فارسی می‌شناسند، با قدرشناسی کودکانه‌ای که در بازتاب مردمک‌هایشان مصور می‌شود، آرزوهایشان را به آینده نمگاز گره می‌زنند.

– من می‌خوام وکیل بشم. وکیل همه‌اش توی دادگاه و دادسراست و به درد مردم می‌رسه. می‌خوام وکیل بشم برای حمایت از مردم نمگاز.

– من می‌خوام مهندس برق بشم برای خونه مون برق بیارم.

– من می‌خوام مهندس ساختمون بشم سقف خونه‌مون رو درست کنم.

مدرسه روستا ۶ کلاس بیشتر ندارد. پسربچه‌ها، برای کلاس‌های بالاتر باید بروند قلعه‌گنج. می‌روند خوابگاه شبانه‌روزی کمیته امداد. مثل همان پسرهایی که الان در خوابگاه هستند. پسرهایی که وقتی کودک بودند، با «هیچ» قد کشیدند و امروز، حسرت تلخ داشتن یک تلفن همراه ٨٠ هزار تومانی، به دلیل فقر پدر به دل‌شان سنجاق شده است. پسرهایی که تا قبل از آمدن به این خوابگاه، تا سن ١۵ و ١۶ سالگی، از روستای‌شان پا بیرون نگذاشتند. از ٢۴ پسر ساکن در این خوابگاه، فقط ٣ نفر تا قلعه‌گنج رفته بودند.

باقی، خانواده پولی برای کرایه راه از روستا به قلعه‌گنج نداشت. هیچ کدام از این پسرها، در مدت زندگی در روستا و با خانواده، مسافرت نرفتند. برای خانواده این پسرها، مسافرت، به اندازه گوشت، دست نیافتنی بود. هیچ کدام از این پسرها به یاد نداشتند که تا آن روزهای واپسین پاییز ٩۵، بیشتر از ۵ هزار تومان «پول تو جیبی» ماهانه از پدر گرفته باشند. این پسرها فقر زمخت و بی‌انعطاف را خیلی خوب می‌شناختند و دلیل فقر مفرط خانواده را بی‌سوادی و بیکاری و خشکسالی می‌دانستند و سرشکستگی مرد خانه از دست‌های خالی را درک می‌کردند اما این غرور در نگاه شان پا گرفته بود که «این وضع» را تغییر دهند… مرد، پسر عقرب خورده‌اش را به بغل گرفت و به دامنه خشک کوهپایه خیره ماند.

«وقتی هوای نمگاز خیلی سرد میشه، ماشینی هم نمیاد که آذوقه بیاره. اونوقت اینجا آرد تموم میشه. سیب‌زمینی هم تموم میشه. آب رودخونه هم یخ می‌زنه. گرسنگی برای ما، خاطره نیست. ما همیشه گرسنه‌ایم. ولی گرسنگی توی سرما خیلی سخت تره. خونه‌ها سرده، شکما خالیه، همه روستا اینطوریه، همه مون مثل هم… .»

در سرشماری منابع طبیعی دهه ٧٠، وسعت مراتع شهرستان قلعه‌گنج ۵٠٢ هزار هکتار برآورد شده که امروز از این وسعت، تقریبا چیزی باقی نمانده. کارمند فرمانداری می‌گفت آنچه به اسم مرتع بوده، در این سال‌ها بر اثر بی‌آبی و خشکسالی، صفر شده. جنوب کرمان از بارش بی‌خطر خبری نیست. باران، روی خاکِ داغ دیده سیلاب می‌سازد و زمین‌های بایر را آسیب‌پذیرتر می‌کند. سنگ چین‌های فاصله روستاهای قلعه‌گنج، راوی روزگاران رونق این خطه است.

**شما چند وقت در روستای نمگاز مبلغ مذهبی بودین؟
– ۴۵ روز.

مبلغ مذهبی ساکن قم، روستاهای محروم قلعه‌گنج را داوطلبانه انتخاب کرد. مواجهه با شدت فقر ساکنان نمگاز، یادآوری برخی لحظه‌ها، جملات مبلغ مذهبی، مکث، زیاد داشت. «این مردم مشکلات اقتصادی داشتن. آب لوله کشی نبود و خانواده‌ها باید می‌رفتن از سر چشمه آب می‌آوردن. حمام برای نظافت نداشتن. اونجا زمین‌های حاصلخیز بود ولی سرمایه‌ای برای کشاورزی نداشتن. ٢٠ کیلومتر جاده خاکی بود. اونم نه خاک صاف. جاده پر چاله که ماشین له می‌شد تا برسه به روستا. مردم شغل مناسبی نداشتن.

به دلیل همین مشکلات، از روستا رفتن و جمعیت از ١٠٠ خانوار رسید به کمی بیش از ٧٠ خانوار. شغلی نبود. اونی هم که می‌رفت بندرعباس برای کارگری، حقوقش رو ٣ ماه، ۴ ماه بعد می‌دادن. من سعی می‌کردم مشکلات رو حل کنم ولی سطح زندگی مردم خیلی پایین بود. خیلی از خانواده‌ها فقط با یارانه زندگی می‌کردن. همه شون زیر خط فقر بودن. شورای روستا برای من تعریف کرد یکی از اهالی اومده بود گفته بود دیگه پول ندارم آرد بخرم. آرد نباشه، نون ندارم بخورم. کمبود مواد غذایی، مشکلات زیادی براشون ایجاد می‌کرد. غذاشون خیلی ساده بود مگه اینکه مهمون داشتن. کشک رو با ماست و روغن قاطی می‌کردن و این غذاشون بود. چیزی که ما هیچ‌وقت نمی‌خوریم. خونه‌هایی که به عنوان مسکن مهر براشون ساخته بودن، هیچ خانواده‌ای قسطش رو نداده بود چون توانش رو نداشتن.

دایم هم از بانک تلفن می‌زدن که بیایین قسطتون رو بدین و اینا می‌گفتن ما توان نداریم و بیایین خونه‌ها رو خراب کنین. آرزوشون این بود که یارانه رو واریز کنن که اینا بتونن برن قلعه‌گنج یک خریدی بکنن. این تنها تفریحشون بود. اونا می‌دونستن که داشتن پارک محاله، ولی به حداقل‌ها اکتفا کرده بودن. آرزوشون داشتن آب لوله کشی بود که خانواده توی سرما مجبور نشه بره توی چشمه ظرف بشوره یا حمام کنه. آرزوشون این بود که جاده‌ای که به روستا می‌رسه، حداقل صاف باشه. ما وقتی اینها را می‌شنیدیم، درسته که بدتر از اینجا هم دیده بودیم، ولی برامون عجیب بود که داشتن آب لوله کشی مگه میشه آرزو؟ برای ما خانه عالِم درست کرده بودن که حمام و دستشویی داشت. گاهی می‌اومدن و می‌گفتن حاج آقا، اجازه میدی از حمامتون استفاده کنیم؟ چطور می‌تونستی بگی نه؟

وقتی می‌دونستی که اگه اینجا حمام نکنه باید بره کنار رودخونه، با اون آب سرد خودش رو بشوره، بچه‌اش رو بشوره…»کوه، مثل یک دیو، سرجایش نشسته. ستبر، ترسناک و غیر قابل نفوذ. فقط کاروان‌های قاچاق، زبان دیو را بلدند. همان‌ها که افت و خیزِ تنِ دیو را با قاطر و شتر بالا و پایین می‌روند تا بار مرگ را به مقصد برسانند. نشتی بار، در قلعه‌گنج رسوب می‌کند و شعباتش تا روستاها، تا همان خانه‌ها و کپرهای فقر زده هم می‌رسد. کارمند فرمانداری می‌گفت قلعه‌گنج و روستاهایش، فقط با تریاک خو دارند. تریاک، فقر را، بیکاری و جای خالی حداقل‌های زندگی را از یادشان می‌برد. می‌گفت دور بودن از مرکز استان و بدی آب و هوا و نزدیکی به مرز تردد قاچاق، مانع توسعه یافتگی قلعه‌گنج شده.

«اگه این جاده امن و صاف و آسفالت بود، مشکلات مردم هم کمتر بود و کمتر سراغ قاچاق می‌رفتن. مگه کی میره سراغ قاچاق؟ بومی‌های همین منطقه. اگر امکانات خوب داشتن و زندگی خوب داشتن، به خاطر ۴ میلیون و ۵ میلیون تومن خودشون رو به خطر نمی‌انداختن. سال ٧٣، کلنگ جاده‌ای رو زدن که قرار بود جاسک رو به دریای عمان وصل کنه. قرار بود قلعه‌گنج، یک گمرک باشه برای ترخیص کالا ولی تمام برنامه‌ها متوقف شد.»موتورسوار، سر و صورتش را چفیه پیچ کرده و در تاریکی، معبر سنگی را مثل قهرمان مسابقات موتورسواری پشت سر می‌گذارد. سیاهی شب کویر را سراب شعله لرزانی می‌شکند. هرچه جلوتر می‌رویم، سراب واضح‌تر می‌شود. نزدیک‌تر، سراب نیست. وسط معبر، چند زن، پیرمرد و کودک منتظر ما ایستاده‌اند. آتش روشن کرده‌اند که در سرمای خشک کویر، یخ نزنند.

وانت‌ها که متوقف می‌شوند، از کول جای بار وانت‌ها بالا می‌پرند تا ما را به «دَرکَلات» ببرند. پشت وانت ما، یک پیرزن و پیرمرد سوار شده‌اند. در تاریکی، فقط سفیدی چشم‌های‌شان معلوم است. تاریکی، مانع می‌شود که حسرت را در چشم شان ببینیم. مانع می‌شود که ببینیم فقر سمج چطور مثل زالو به تنشان چسبیده، بخشی از پوست تنشان شده. پوستی که ترمیم و بازسازی هم نمی‌شود… وقتی وانت‌ها جلوی مسجد «درکلات» متوقف می‌شود و پیاده می‌شویم، رو به نزدیک‌ترین زنی که می‌بینم…

**خانم، مشکل مردم این روستا چیه؟
ده‌ها جفت دست دورم را گرفت. صورت‌ها گم شد، فقط دست‌ها و دهان‌ها را می‌دیدم. حرف همدیگر را قطع می‌کردند، صدای‌شان را بالا می‌بردند، همدیگر را کنار می‌زدند، هر کدام فکر می‌کرد درد مهم‌تری دارد.

– شوهرم جفت پاهاش از زیر زانو قطعه، معلوله.

– بچه من مشکل قلبی داره.

– بیا خونه ما ببین که دروغ نمیگم.

– پدرم مریضه، پول نداریم ببریمش دکتر.

– باید آب رودخونه رو با هیزم گرم کنیم. میریم کوه هیزم جمع می‌کنیم.

– کابل برق روی زمین افتاده. پایه نداره. وقتی بارون میاد، برق هم قطع میشه.

درکلات هم مثل همسایه‌های جنوبی و شمالی‌اش. همان سرنوشت، همان حرف‌ها، همان دردها. ٧٠ خانواده (۶٠٠ نفر) بدون آب آشامیدنی، بدون شغل، بدون درآمد، بدون بیمه، بدون امید. از مردان روستا، فقط ۵ نفر آمده‌اند. دخترهای روستا می‌گویند دیگر مردی نمانده، همه رفتند بندر و برنگشتند… . در بازگشت، از روی خرده‌های کوه برمی‌گردیم. از همان جاده وصله شده. راه در تاریکی غلیظ غرق شده. پشت سرمان، سیاهی شب، روستاها را بلعیده. از پنجره وانت، فقط می‌شود رد مبهم ستاره‌ها را در آسمان کویر گرفت. تنها فصل مشترک ما و آن مردم گرسنه و پرحسرت، همین آسمان بالای سر است. تنها همین آسمان به عدالت تقسیم شده.

راننده به سمت راست جاده اشاره می‌کند.

– اینجا ماه مانک بود که صبح اومدیما.

شانه منتهی به دره، در تاریکی محو شده. آن تصویر تقلبی «زندگی» که صبح دیدیم، هیچ انعکاسی در جاده ندارد. انگار دره، مرده با هرآنچه درش بود. ذره‌ای نور که از زندگی در آن مغاک نشانه بدهد، دریغ از یک کورسو از حیات. انگار مرگ روی سر جاده و متعلقاتش باریده. ما؛ «دولتی‌ها»، ١٢ ساعت قبل همین جا توقف کردیم. اگر راننده نمی‌گفت، ماه مانک روی جاده چشممان وجود خارجی نداشت و یادمان نمی‌ماند که صبح، همین جا بود که حسرت خیری، شد ذره‌ای از دود اگزوزها و دست خالی رهایش کردیم.

یادمان هم نمی‌ماند ١٢ ساعت قبل، همین جا آدم‌هایی را دیدیم که تنها سهم شان از این دنیای بدون آغاز و پایان، کپرهای کهنه‌ای بود که در ٢ متر ارتفاع و ١٢ متر مساحت خلاصه می‌شد. آدم‌هایی که حضورشان، اشک و دَم شان، هیچ گوشه‌ای از این دنیا را تکان نمی‌داد. هیچ کسی را تکان نمی‌داد. راننده که گفت، به ۶٠ ثانیه هم نمی‌رسید اینکه فکر کردم «الان خیری چه می‌کند؟ عدس می‌پزد یا آب و پیاز داغ تنگ هم می‌زند یا مثل آن به صفر رسیده‌های ناهوگان و راین قلعه و نمگاز، با شکم خالی سر بر زمین سفت گذاشته؟ اصلا خیری به دولتی‌ها فکر می‌کند؟»


منبع: alef.ir

گزارش روزنامه دولت از سایه و روشن برجام در کف خیابا‌ن

روزنامه ایران به گزارشی «میدانی» از آنچه مردم درباره توافق هسته‌ای روایت می کنند پرداخت و نوشت:

در شلوغی‌های میانه روز خیابان سهروردی، ماشین‌ هایی که بیشتر آنها پراید و پژو هستند، پشت چراغ قرمز ایستاده‌اند. پسربچه ‌ای پابرهنه، روزنامه‌ ها را کنار دکه‌ای مطبوعاتی مرتب می‌کند و چند مرد نیز کنار فروشگاه لوازم یدکی خودرو، دور موتورهایشان جمع شده و از اوضاع کارشان حرف می‌زنند.در ادامه این گزارش که به قلم ریحانه یاسینی منتشر شد، می خوانیم: در گوشه‌ای از این خیابان اما چهره دیگری از شهر جریان دارد. خودروهایی با آرم «BMW» کنار هم پارک شده‌اند و با رنگ‌های آبی و قرمز، هر عابری را از پشت شیشه به خود جلب می‌کنند.

**بازار واردات خودروی لوکس راکد شد
حدود ۲۰ خودروی بدون پلاک داخل نمایشگاهی بزرگ جا خوش کرده‌اند، در طبقه بالای فروشگاه، دفتر مدیر با مبلمانی شیک قرار گرفته و در طبقه پایین، پسرانی خوش پوش و جوان میان خودروهایی با قیمت‌های بالاتر از ۲۵۰میلیون تومان، رفت و آمد می‌کنند. مدیر فروش این گالری لوکس، پشت میزی با صندلی‌های چرم نشسته و شالی شیک، روی کت چرم زرشکی‌اش انداخته است.

او از وضعیت یک سال اخیر و توافق هسته‌ای، گلایه دارد و به «ایران» می‌گوید:«وضعیت کار ما مخصوصاً در یک سال گذشته خیلی به هم ریخته است. تمام خودروهای ما وارداتی هستند و مسئولان نمی‌گذارند راحت به کسب و کارمان برسیم. بعضی از ماشین هایمان در امریکا مونتاژ می‌شود و می‌گویند چون امریکایی است، ما پلاک نمی‌کنیم. برای پلاک کردن هر خودرو چند ماه درگیریم.» ۵ سال پیش، روزهای طلایی کسب و کار آنها بوده است. مرد جوان، وضعیت آن روزهایشان را چنین روایت می‌کند:«حدود سال‌های ۸۹ تا ۹۱، وضعیت‌مان عالی و تکرار نشدنی بود.

واقعاً روزهای طلایی بود و خیلی راحت خودروهای ۲۵۰۰ سی‌سی وارد می‌کردیم. اما الان با اینکه مدام می‌گویند تحریم‌ها لغو شده و از برجام حرف می‌زنند، اوضاع ما خیلی به هم ریخته است. همین الان، یک ماه است که چیزی نفروخته ایم، اما در کل خیلی‌ها خودروی لوکس می‌خرند. الان هم منتظر بهمن و اسفند هستیم که مردم برای شب عید، می‌آیند و خرید می‌کنند.»

حال خوش کسب و کار آنها را در سال‌های تحریم، آمارهای رسمی نیز تأیید می‌کند. بر اساس آمار گمرک، در سال۹۰ و ۹۱، روی هم رفته تنها هزار و ۷۱ دستگاه پورشه وارد ایران شده بود تا جایی که شرکت پورشه اعلام کرد بیشترین فروش خاورمیانه را در ایران داشته است. رشد واردات خودروهای لوکس، همزمان با روزهایی بوده است که تشدید تحریم‌ها، کمر صنعت داخلی را خم کرد و البته طبقه‌ای نورسته را نیز متولد کرد.

حالا میزان واردات، کاهش یافته و فعالان این صنف، از توافق هسته‌ای و برجام، گله دارند. گزارش و گفت‌و‌گوهای میدانی «ایران» از آنچه طی یک سال گذشته بر زندگی بقیه مردم گذشته است، روزهای متفاوتی را روایت می‌کند.

**صنف‌های مختلف یک سال اخیر را چطور گذرانده اند؟
در شلوغی و دود خیابان‌های مرکزی پایتخت، بوی خوش یک گلفروشی در پیاده رو پیچیده است. انتهای راهروی درازی که هر دو طرفش گل‌های رنگی و تازه چیده شده‌اند، به مردی موسپید با سبیل‌های خاکستری و جلیقه‌ای بر تن به سیاق پدربزرگ‌ها می‌رسد. مردی ۷۵ساله، که ۶۰ سال است گلفروشی می‌کند و درباره اوضاع یک سال گذشته‌اش می‌گوید:«الان مردم بیشتر برای مراسم‌ ختم، گل می‌خرند. گل هم وارد نمی‌کنیم که بفهمیم توافق هسته‌ای برای تجارت چه کاری کرده است.»

**رونق آژانس‌های گردشگری
کمی پایین‌تر از این گلفروشی خوش رایحه و ساکت، آژانس مسافرتی بزرگی قرار گرفته که ۴۰ سال است فعالیت می‌کند. تلفن‌های روی میز هر کدام از کارمندان، پشت هم زنگ می‌خورد و یک لحظه صدای زن‌هایی که اسامی شهرهای مختلف خارجی را تکرار می‌کنند، آرام نمی‌شود.

پشت یک میز، پسری جوان نشسته و با چند مرد چشم آبی، به انگلیسی صحبت می‌کند. او از آنها درباره وضعیت سفرهای خارجی می‌پرسد و به «ایران» توضیح می‌دهد:«در یک سال گذشته، گردشگران خارجی زیادی را به ایران آورده‌ایم. قبلاً اصلاً این‌طور نبود. تحریم‌ها و تبلیغاتی که علیه ایران انجام می‌دادند، اسم ما را بد کرده بود. بیشتر گردشگرانی که ما به ایران آورده ایم، از آلمان وترکیه بوده‌اند.

واقعاً برایشان جذاب شده که بفهمند در ایران چه خبر است.» او ۴سال است که در این آژانس مسافرتی کار می‌کند و درباره سفرهای داخلی نیز چنین توضیح می‌دهد:«در کل کار گردشگری همیشه رو به پیشرفت بوده و هیچ وقت توقف نداشته ایم، اما چند سالی است به خاطر اینکه ارزش‌ریال نسبت به دلار خیلی افت داشته، هزینه‌ها بالا رفته و مردم کمتر خارج می‌روند.» صحبت‌های او را، آمار اعلام شده از سوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز تأیید می‌کند. طی سال گذشته، ورود گردشگر به ایران ۱۲ درصد رشد داشته و درآمد این صنعت، به ۸میلیارد دلار رسیده است.

در خیابان دیگری از مرکز شهر تهران، فروشگاهی قرار دارد که لاستیک‌های اتومبیل تا سقف آن چیده شده‌اند. مردی که ۲۷ سال است در این صنف فعالیت می‌کند، می‌گوید:«اوضاع ما خوب نیست. لاستیک کالای مصرفی است، اما پول دست برخی از مردم نیست. البته در دوره سازندگی اوضاع‌مان خیلی خوب بود. اما الان همه‌اش دلال بازی است. توافق هسته‌ای انجام شده و تحریم‌ها را برداشته‌اند، اما دلال‌هایی که در بازار حضور دارند و کالاهای بی‌کیفیت و نصف قیمت از چین وارد می‌کنند، نمی‌گذارند کسب و کار ما درست پیش رود.»

**وضعیت دارو مناسب شد
میان روایت‌های مختلفی که از وضعیت کسب و کارهای مختلف می‌شود، عده‌ای با جان مردم سر و کار دارند. پزشکی داروساز که ۲۰سال است در این حوزه کار می‌کند، روپوشی سفید به تن کرده و پشت به انبوه داروها، نشسته است. او درباره تأثیر توافق هسته‌ای و برجام چنین روایت می‌کند:«یک سال گذشته اوضاع دارو واقعاً عوض شده اما به آن وضعیتی که در میانه‌های دهه ۷۰ حتی تا سال ۸۵ داشتیم، برنمی گردد. خیلی از داروهای اساسی امکان وارد شدن به ایران را نداشتند که الان، راحت می‌آیند. الان مشکل گمرک داریم.

داروهایی که اصلاً وارد نمی‌شدند، الان هستند اما گمرک پخش نمی‌کند و یکی دو ماه مانده به تاریخ انقضا به دست ما می‌رسد.»

**خیالمان از نقل و انتقال ارز راحت شد
بانک‌های خیابان بهشتی در وسط هفته، روز خلوتی را می‌گذرانند. دختری جوان با یونیفرمی شیک، پشت باجه بانکی خصوصی نشسته و از تغییرات یک سال اخیر فعالیت هایشان، چنین می‌گوید: «نقل و انتقال ارز را باید توسط دو صرافی و دو کارگزار انجام می‌دادیم، حالا بانک‌های زیادی از خارج با ایران همکاری می‌کنند و می‌توانیم بی‌واسطه کار کنیم. قبلاً برای حواله جات مشکل زیادی داشتیم، اما واقعاً بلافاصله بعد از اینکه اعلام شد برجام امضا شده، کارهای ما راحت شد.»

اما در میان مردم مختلفی که بسرعت از کنار هم می‌گذرند، پیرمردی روزهایش را در داخل فضای تنگ دکه کوچک مطبوعاتی می‌گذراند و زندگی او در مجاورت خبرها، با تناقض می‌گذرد. او روزنامه‌ها و مجله‌های مختلفی را مقابل دکه‌اش چیده و خود بی‌توجه به آنها، روی سجاده‌اش نشسته است. مردی که نزدیک به ۳۰سال است روزنامه فروشی می‌کند، با روزنامه‌ها قهر کرده و حتی تیترهای آنها را نمی‌خواند. او می‌گوید: «از جهان بی‌خبرم و کاری به توافق هسته ‌ای ندارم. اما نشاط مردم را که می‌بینم می‌گویند وضعیت از قبل خیلی بهتر شده است.»


منبع: alef.ir

وزارت اقتصاد گزارش دقیقی از سهام عدالت ارائه نداد

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با بیان اینکه وزارت اقتصاد گزارش دقیقی از سهام عدالت به مجلس ارائه نداده، گفت: دولت گامی در مسیر شفاف‌سازی سهام عدالت برنداشته است.

جبار کوچکی‌نژاد امروز در گفت‌وگو با فارس اظهار کرد: اجرای سیاست توزیع سهام عدالت، اقدامی در راستای رونق اقتصادی اقشار کم‌درآمد و ضعیف جامعه بوده است.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: سهام عدالت بین اقشار ضعیف و کم‌درآمد جامعه توزیع شد تا فاصله طبقاتی در جامعه کم‌تر شود.

کوچکی‌نژاد با تأکید بر اینکه درباره سهام عدالت وعده‌هایی داده بودند و اینکه طبق قانون باید پرداخت شود، بیان کرد: در این زمینه یک‌سری سرمایه‌گذاری تاکنون شکل گرفته و انجام شده است.

وی با تأکید بر اینکه دولت در زمینه سهام عدالت شفاف‌سازی نکرده است، اضافه کرد: شاهد هیچ‌گونه اقدامی از سوی دولت برای سامان دادن به وضع سهام عدالت نیستیم.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی با اشاره به اینکه مجلس شورای اسلامی هم آن‌چنان به بخش سهام عدالت ورود پیدا نکرده است، تصریح کرد: شرکت‌های سرمایه‌گذاری وابسته به سهام عدالت دقیق شناسایی نشده‌اند.

کوچکی‌نژاد با بیان اینکه رسالت دولت در برخورد با سهام‌داران عدالت شفاف بیان نشده است، اضافه کرد: در این زمینه از سوی دولت‌مردان در حوزه اقتصاد کوتاهی صورت گرفته است.

وی با تأکید بر اینکه وزارت اقتصاد و دارایی هم در بحث شفاف‌سازی سهام عدالت گزارش خوبی به مجلس ارائه نداده است، تصریح کرد: وزارت اقتصاد و دارایی این وظیفه را دارد که ابعاد سهام عدالت را به شکل شفاف به مجلس شورای اسلامی ارائه دهد.

عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی خاطرنشان کرد: دولت باید به‌سرعت مردم را از این سردرگمی در زمینه سهام عدالت خارج و تکلیف سهام‌داران را مشخص کند.


منبع: alef.ir

رشد ۴۵هزار میلیارد تومانی مطالبات معوق بانک‌ها

مطالبات معوق و سررسیدگذشته بانک‌ها طی سه سال گذشته با رشد ۴۵هزار میلیارد تومانی بیش از ۷۰درصد افزایش داشته است.

به گزارش تسنیم، مطالبات معوق و سررسید گذشته بانک‌ها از سالهای متمادی گذشته یکی از مشکلات اساسی سیستم بانکی بوده و بخش عمده این معوقات معمولاً از پرداخت تسهیلات کلان و نجومی بدون ضابطه و وثیقه و با زدوبند و لابی‌های پشت‌پرده با مسئولان و مدیران بانک‌ها ایجاد شده است.

بر اساس جدیدترین گزارش بانک مرکزی، میزان مطالبات معوق و سررسید گذشته بانک‌ها در آبان ماه سال جاری به بیش از ۱۱۰ هزار میلیارد تومان رسیده است، هرچند گزارش‌های غیررسمی از ارقام بالاتری خبر می‌دهند.

طبق گزارش بانک مرکزی، مطالبات معوق و سررسید گذشته بانک‌ها در تیرماه سال ۹۲ که پایان کار دولت دهم بوده، ۶۴٫۵ هزار میلیارد تومان بوده است، بنابراین طی ۴۰ ماه گذشته بیش از ۷۰ درصد بر مطالبات معوق بانک‌ها افزوده شده است.

پس از فساد بانکی ۳ هزار میلیارد تومانی که در دولت گذشته رخ داد و مردم تا آن روز فسادی بزرگتر از این ندیده بودند، طی دو سه سال گذشته پرونده‌های متعدد فساد بانکی با رقم‌های ۲ تا ۱۲ هزار میلیارد تومانی در این دولت هم رخ داد که در تاریخ ایران سابقه ندارد و بخش عمده رشد مطالبات معوق مربوط به همین فسادهای بزرگ بانکی است.


منبع: alef.ir

قیمت جهانی و تولید داخلی طلا افزایش یافت

در حالی که قیمت جهانی طلا چند هفته ای است که شیب صعودی یافته است، آمارها از رشد میزان تولید داخلی این محصول خبر می‌دهند.

به گزارش ایسنا، بر اساس نمودارهای جهانی، از حدود سه و نیم ماه پیش قیمت جهانی طلا با شیبی نسبتا تند دچار افت شد که این افت تا یک ماه گذشته قیمت جهانی طلا را به حدود ۱۱۲۷ دلار در هر انس رساند که میزان این کاهش حدود۲۲۰ دلار بود.

اما این روند در اوایل سال نو میلادی شکل دیگری به خود گرفت و قیمت طلای جهانی بر اساس نمودار های بازار تا به امروز یک روند صعودی را تقریبا با همان شیب افتی که در زمان مشابه تا یک ماه پیش داشت را تجربه می‌کند و قیمت این محصول بر اساس آمار در هر اونس با ۰.۵ درصد افزایش نسبت به روز گذشته به ۱۲۰۳.۶۰ دلار رسید، همچنین در بازار نیویورک نیز هر اونس طلا برای تحویل در فوریه ۰.۶ درصد افزایش یافت و در ۱۲۰۳.۶۰ دلار ایستاد که نشان می‌دهد قیمت طلا نسبت به زمان اوج افت قیمت در شش ماه اخیر با ۷۶.۶ دلار رشد همراه بوده است.

این در حالی است که آمار تولید داخلی از واحدهای تولید طلا نیز نشان می‌دهد که ۹ ماهه امسال تولید طلا با رشد همراه بوده، به گونه ای که آمارها از افزایش ۳۵.۵ درصدی تولید شمش طلای خالص مجتمع طلای موته خبر می دهند.

در همین رابطه نیز علیرضا طالاری -مدیر این مجتمع- در تشریح عملکرد این مجتمع از ثبت رکوردهایی بی سابقه در آذر ماه خبر داد که از جمله آنها فراوری ماده معدنی به بیش از ۲۰ هزار تن، تولید شمش طلا به میزان ۴۵ هزار گرم و باطله برداری و استخراج ماده معدنی به بیش از ۴۲۰ هزار تن است.

بر اساس همین گزارشات در ۹ ماهه سال جاری علاوه بر افزایش ۳۵.۵ درصدی رشد تولید، همچنین تولید ۹ ماهه این مجتمع یک درصد از تولید یک سال گذشته بیشتر شده است. تولید شمش طلا در ۹ماه منتهی به پایان آذرماه امسال نسبت به هدف برنامه ۴۲.۵ درصد بیشتر شده و در حال حاضر تولید این مجتمع حدود ۸ درصد از کل برنامه سال ۱۳۹۵ فراتر رفته است.


منبع: alef.ir

نماینده تبریز: جشن واردات درحد وزیر نیست

یکی از استیضاح کنندگان وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه واردات ایرباس هم استیضاح آخوندی را منتفی نمی کند گفت: برگزاری جشن برای واردات هواپیما توسط وزیر در حد و قواره یک دولت نیست.

احمد علیرضا بیگی در گفتگو با مهر ذوق زدگی مسئولان از واردات هواپیما را اقدامی خلاف منافع ملی خواند و گفت: واردات هواپیما اتفاق بدی نیست اما اگر برآیند یک دولت را در واردات یک هواپیما خلاصه کنیم زیبنده نیست.

نماینده مردم تبریز در مجلس ادامه داد: مشابه این کار را در دوران تحریم بخش خصوصی انجام داد و با سختی توانست هواپیماهایی را وارد کشور کند، در تبریز یک ایرلاین راه اندازی شد و  هواپیماهای ایرباس و ام دی وارد کردیم در ابتدای کار این ایرلاین یک هواپیمای ملکی و دو هواپیمای استیجاری داشت اما در سال ۹۱ توانست ظرفیت خود را به ۱۲ فروند ارتقا دهد، برگزاری جشن برای واردات هواپیما توسط وزیر در حد وقواره یک دولت نیست واردات هواپیما را مثبت می دانیم اما ذوق زدگی برای این اقدام را خیر.

عضو فراکسیون ولایت مجلس تصریح کرد: یک ملت برای پرتاب ماهواره و کارهای بزرگ اعلام شادمانی می کند چون افق های بزرگ تری را برای ملت ترسیم می کند در حالی که صنعت هواپیمایی برای یک درصد سفر ها موثر است.

بیگی با بیان اینکه تلاش ما باید در جهت تامین منافع ملی باشد ادامه داد: اگر قرار است ما امتیازی به خارجی ها بدهیم و هواپیما بخریم باید منافع خودمان را هم در نظر بگیریم به عنوان مثال  کشور چین ۵۰ فروند ایرباس  را به شرط تولید در چین وارد کرد. ما چنین امتیازی هم نگرفتیم فقط هواپیما وارد کردیم و پیش پرداخت ان را از محل صندوق توسعه ملی پرداخت کردیم بنابراین محلی برای ذوق زدگی و شعف وجود ندارد.

از امضا کنندگان استیضاح وزیر راه و شهرسازی گفت: وارادت ایرباس، استیضاح آخوندی را منتفی نمی کند، استیضاح آخوندی سیاسی و قومی نیست. استیضاح کنندگان در مقام پاسخ خواستن از مسئولانی هستند که باید در مقابل مجلس پاسخگو باشند.

وی با بیان اینکه در زمینه استیضاح آخوندی اتفاق نظر وجود دارد گفت: تست مجدد جدیت نمایندگان برای استیضاح وزیر راه و شهرسازی با جمع آوری امضا انجام شد و بنده در همان نیم ساعت اول ۶۵ امضا جمع کردم  و توانستم رئیس کمیسیون عمران را مجاب کنم که زمان جلسه استیضاح کنندگان و وزیر راه و شهرسازی را تعیین کند که سه شنبه هفته گذشته تعیین شد اما به خاطر درگذشت آیت الله هاشمی به تعویق افتاد.


منبع: alef.ir

انعقاد قراردادهای یک‌ماهه با کارگران!

در حالی که طبق دستورالعمل سال گذشته وزارت کار،انعقاد قرارداد زیر یکسال در مشاغل دارای ماهیت مستمر ممنوع است؛ اما همچنان برخی کارفرمایان نسبت به انعقاد قراردادهای کمتر از یکسال اقدام می کنند.

به گزارش مهر، برخی کارفرمایان با کارگران خود قراردادهای یک ماهه منعقد می‌کنند؛ این را بررسی های میدانی هم نشان می دهد؛ در حالی که بر اساس دستورالعمل شماره ۴۰ روابط کار که ۱۹ خرداد سال گذشته ابلاغ شده، انعقاد قرارداد کار مدت موقت زیر یکسال، در کارهای دارای ماهیت مستمر مشروط به بقای کارگاه و کار، ممنوع است و کارفرمایان مکلف هستند در صورت انعقاد قرارداد موقت، قرارداد مزبور را حداقل به مدت یک سال منعقد کنند.

بر اساس مطالعات و اطلاعات به دست آمده در بسیاری از کشورهای صنعتی که نظام سرمایه داری در آنها حکم‌فرما است، حداقل ۲۵ درصد قراردادها «دائمی» هستند؛ در حالی که در ایران، سهم قراردادهای دائمی فقط ۵ درصد است و طبق آماری که اعلام می‌شود، بیش از ۹۰ درصد قراردادهای کار موقت هستند. این همان مصداق نقض امنیت شغلی در بین نیروی کار، به ویژه گروه‌های کارگری کشور است.

اما ظرفیت‌های قانونی کشور در خصوص ساماندهی قراردادهای موقت چه می‌گویند؟ بر اساس تبصره ۲ ماده ۷ قانون کار در کارهایی که طبیعت آنها جنبه مستمر دارد، در صورتی که مدتی در قرارداد ذکر نشود، قرارداد دائمی تلقی خواهد شد؛ اما گروه‌های کارگری معتقدند که کارفرمایان، از بخش انتهایی این تبصره که عنوان شده «در صورتی که مدتی در قرارداد ذکر نشود، قرارداد دائمی تلقی می‌شود» خود را مجاز به انعقاد قراردادهای موقت با کارگران کرده‌اند.

همچنین نمایندگان جامعه کارگری می‌گویند که کارفرمایان با رای از دیوان عدالت اداری، تفسیر می‌کنند که به استناد این عبارت، می‌توان با کارگران قرارداد موقت امضا کرد.

با این وصف می‌توان گفت به دلیل عدم شفافیت قانونی و حتی نبود نظارت بر اجرای دستورالعمل‌ها، با سوءاستفاده برخی کارفرمایان از مواد قانونی، قراردادهای موقت رواج یافته است و این خود به مفهوم تضییع حقوق کارگران است.در حالی سهم بیش از ۹۰ درصدی قراردادهای موقت از کل قراردادها نگران کننده است که وزارت کار مکلف بود حداکثر مدت موقت برای کارهایی که طبیعت آنها جنبه غیرمستمر دارد را تهیه کند؛ اما هیچ خبری از اجرا و تهیه این آیین نامه هم نیست.


منبع: alef.ir

گمانه‌زنی درباره ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام

اینکه در دوره‌های اول و دوم، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام برعهده رئیس‌جمهور بود، به نظر می‌رسد یک رویه است. ابقاء آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در ریاست مجمع نیز به نوعی استمرار همان رویه محسوب می‌شود. برهمین اساس، این احتمال وجود دارد که رئیس‌جمهور کنونی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شود هر چند انتصاب رئیس مجمع از اختیارات رهبری است.

روزنامه «جمهوری اسلامی» نوشته است: با رحلت آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، که دومین رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام بود و از سال ۱۳۶۸ تا ۱۹ دیماه ۱۳۹۵ به مدت ۲۷ سال این مسئولیت را برعهده داشت، این سوال بسیار پرسیده می‌شود که چه کسی جای او را در این نهاد خواهد گرفت؟

مجمع تشخیص مصلحت نظام، به دنبال نامه‌ای که مسئولان ارشد نظام جمهوری اسلامی در ۱۷ بهمن ۱۳۶۶ به محضر امام خمینی نوشته و مشکلات قانون‌گذاری را مطرح کردند، به فرمان امام تشکیل و در بازنگری قانون اساسی به عنوان اصل ۱۱۲ جزئی از قانون اساسی جمهوری اسلامی شد. اصل ۱۱۲ مقرر می‌دارد:

«مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت در مواردی که مصوبه مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان، خلاف موازین شرع یا قانون اساسی بداند و مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام، نظر شورای نگهبان را تامین نکند و مشاوره در اموری که رهبری به آنان ارجاع می‌دهد و سایر وظایفی که در این قانون ذکر شده است، به دستور رهبری تشکیل می‌شود. اعضاء ثابت و متغیر این مجمع را مقام رهبری تعیین می‌نماید. مقررات مربوط به مجمع توسط خود اعضا تهیه و تصویب و تایید و به تایید مقام رهبری خواهد رسید.»

همانگونه که اشاره کردیم، فلسفه تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، حل مشکلات پدید آمده بر سر راه قانون‌گذاری در اثر اختلاف‌نظرها بود. این مشکل را مسئولان طراز اول نظام در سال ۱۳۶۶ طی نامه‌ای به امام خمینی منعکس کردند و ایشان در جوابی که به این نامه دادند راه‌حل را تشکیل چنین مجمعی دانستند. متن نامه مسئولان ارشد نظام چنین است:

‏‏«بسمه تعالی‏

‏‏محضر مقدس رهبر عظیم الشأن، حضرت آیت‌الله العظمی امام خمینی ـ دامت برکات وجوده الشریف‏

در سایه اظهارات اخیر آن وجود مبارک، از لحاظ نظری مشکلاتی که در راه قانونگذاری و اداره‏‎ ‎‏جامعه اسلامی به چشم می‌خورْد برطرف شده؛ و همان گونه که انتظار می‌رفت این راهنماییها مورد‏‎ ‎‏اتفاق نظر صاحبنظران قرار گرفت. مسئله‌ای که باقی مانده شیوه اجرایی اِعمال حق حاکم اسلامی در‏‎ ‎‏موارد احکام حکومتی است. در حال حاضر لوایح قانونی ابتدا در وزارتخانه‌های مربوط، و سپس در‏‎ ‎‏کمیسیون مربوط در دولت، و سپس در جلسه هیات دولت مورد شور قرار می‌گیرد. و پس از تصویب‏‎ ‎‏در مجلس، معمولاً دو شور در کمیسیونهای تخصصی دارد، که با حضور کارشناسان دولت و بررسی‏‎ ‎‏نظرات متخصصان، که معمولاً پس از اعلام و انتشار به کمیسیونها می‌رسد، انجام می‌شود. و معمولاً یک‏‎ ‎‏لایحه در چند کمیسیون، به تناسب مطالب، مورد بررسی قرار می‌گیرد. و دو شور هم در جلسه علنی‏‎ ‎‏دارد، که همه نمایندگان و وزرا یا معاونان وزارتخانه‌های مربوط در آن شرکت می‌کنند، و به تناسب‏‎ ‎‏تخصصها اظهار نظر می‌کنند و پیشنهاد اصلاحی می‌دهند. و اگر کار به صورت طرح شروع شود، گرچه‏‎ ‎‏ابتدا کارشناسی دولت را همراه ندارد، ولی در کمیسیونها و جلسه عمومی، همانند لوایح، کارشناسان‏‎ ‎‏مربوط نظرات خود را مطرح می‌کنند. پس از تصویب نهایی، شورای نگهبان هم نظرات خود را در‏‎ ‎‏قالب احکام شرعی یا قانون اساسی اعلام می‌دارد که در مواردی مجلس نظر آنها را تامین می‌نماید. و‏‎ ‎‏در مواردی از نظر مجلس قابل تامین نیست، که در این صورت مجلس و شورای نگهبان نمی‌توانند‏‎ توافق کنند. و همین جاست که نیاز به دخالت ولایت فقیه و تشخیص موضوع حکم حکومتی پیش‏‎ ‎‏می آید. گرچه موارد فراوانی از این نمونه‌ها در حقیقت اختلاف ناشی از نظرات کارشناسان است که‏‎ ‎‏موضوع احکام اسلام یا کلیات قوانین اساسی را خلق می‌کند. اطلاع یافته‌ایم که جنابعالی در صدد تعیین‏‎ ‎‏مرجعی هستید که در صورت حل نشدن اختلاف مجلس و شورای نگهبان، از نظر شرع مقدس یا قانون‏‎ ‎‏اساسی یا تشخیص مصلحت نظام و جامعه حکم حکومتی را بیان نماید. در صورتی که در این خصوص‏‎ ‎‏به تصمیم رسیده باشید، با توجه به اینکه هم اکنون موارد متعددی از مسائل مهم جامعه بلاتکلیف مانده،‏‎ ‎‏سرعت عمل مطلوب است.‏

عبدالکریم موسوی ـ سیدعلی خامنه‌ای ـ احمد خمینی ـ میرحسین موسوی ـ اکبر هاشمی رفسنجانی»

همچنین متن پاسخ امام خمینی به شرح زیر است:

«‏‏‏بسم‌ الله الرحمن الرحیم‏

گرچه به نظر اینجانب پس از طی این مراحل زیر نظر کارشناسان، که در تشخیص این‏‎ ‎‏امور مرجع هستند، احتیاج به این مرحله نیست، لکن برای غایت احتیاط، در صورتی که‏‎ ‎‏بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان شرعاً و قانوناً توافق حاصل نشد، مجمعی‏‎ ‎‏مرکب از فقهای محترم شورای نگهبان و حضرات حجج اسلام: خامنه ای، هاشمی،‏‎ ‎‏اردبیلی، توسلی،‏‎ موسوی خوئینی‌ها، و جناب آقای میرحسین موسوی، و وزیر‏‎ ‎‏مربوط، برای تشخیص مصلحت نظام اسلامی تشکیل گردد؛ و در صورت لزوم از‏‎ ‎‏کارشناسان دیگری هم دعوت به عمل آید و پس از مشورت‌های لازم، رای اکثریتِ‏‎ ‎‏اعضای حاضرِ این مجمع مورد عمل قرار گیرد. احمد‏‎ (حاج سیداحمد خمینی)‏ در این مجمع شرکت می‌نماید تا‏‎ ‎‏گزارش جلسات به اینجانب سریعتر برسد.‏

حضرات آقایان توجه داشته باشند که مصلحت نظام از امور مهمه‌ای است که گاهی‏‎ ‎‏غفلت از آن موجب شکست اسلام عزیز می‌گردد. امروز جهان اسلام نظام جمهوری‏‎ اسلامی ایران را تابلوی تمام نمای حل معضلات خویش می‌دانند. مصلحت نظام و مردم‏‎ ‎‏از امور مهمه‌ای است که مقاومت در مقابل آن ممکن است اسلام پابرهنگان زمین را در‏‎ ‎‏زمانهای دور و نزدیک زیر سوال برد، و اسلام امریکایی مستکبرین و متکبرین را با‏‎ ‎‏پشتوانه میلیاردها دلار توسط ایادی داخل و خارج آنان پیروز گرداند. از خدای متعال‏‎ ‎‏می خواهم تا در این مرحله حساس آقایان را کمک فرماید.‏

‏‏به تاریخ ۱۷ بهمن ماه ۱۳۶۶‏

‏‏روح‌الله الموسوی الخمینی‏»

با تشکیل مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیت‌الله خامنه‌ای که در آن زمان رئیس‌جمهور بودند، عهده‌دار ریاست آن شدند. این دوره به مدت کمتر از دو سال طول کشید و چون امام خمینی در خرداد ۱۳۶۸ رحلت نمودند و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری انتخاب شدند، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی که در همان سال به ریاست جمهوری انتخاب شده بود، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده گرفت. بدین ترتیب، در دوره‌های اول و دوم ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام با رئیس‌جمهور بود.

بعد از آنکه دوران ریاست جمهوری آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۶ پایان یافت، ایشان با حکم رهبری در ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام ابقاء شد و تا پایان عمر یعنی ۱۹ دیماه ۱۳۹۵ عهده‌دار این مسئولیت بود.

اینکه در دوره‌های اول و دوم، ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام برعهده رئیس‌جمهور بود، به نظر می‌رسد یک رویه است. ابقاء آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در ریاست مجمع نیز به نوعی استمرار همان رویه محسوب می‌شود. برهمین اساس، این احتمال وجود دارد که رئیس‌جمهور کنونی به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام منصوب شود هر چند انتصاب رئیس مجمع از اختیارات رهبری است و باید منتظر ماند تا ایشان در این زمینه تصمیم بگیرند.


منبع: alef.ir

کاخ‎های ریاست‎جمهوری در موصل آزاد شد

منابع خبری از آزادسازی مجتمع کاخ‎های ریاست جمهوری عراق در موصل خبر دادند.
 
به گزارش فارس، نیروهای عراقی موفق شدند کاخ‎های ریاست جمهوری عراق در موصل را از دست داعش آزاد کنند.
 
خبرگزاری اسپوتنیک گزارش داد که نیروهای عراقی عملیات خود را برای آزادسازی منطقه «الغابات» در محور شمال شهر موصل آغاز کردند.
 
نیروهای عراقی امروز همچنین محله النی یونس و مجموعه فرهنگی در شرق موصل را آزاد کردند.

 


منبع: alef.ir

دستور ظریف برای پیگیری درخواست خانواده جورکش

در پی درخواست خانواده سهیلا جورکش (قربانی اسیدپاشی اصفهان)، از وزیر امور خارجه کشورمان برای ایجاد تسهیلات لازم جهت سفر او به خارج از کشور برای ادامه درمان، وزارت امور خارجه با نگاه انساندوستانه به موضوع و بر اساس دستور محمد جواد ظریف، در حال پیگیری درخواست خانواده بیمار مزبور است.

به گزارش ایسنا، چند روز پیش مادر سهیلا جورکش در تماسی با اشاره به آخرین وضعیت دخترش اعلام کرد که وی بر اساس تشخیص پزشکان برای ادامه معالجاتش و با توجه به اینکه شبکیه چشم او از دست رفته و لکه سیاه چشم وی هر روز بیشتر می‌شود و لذا باید سریعا به خارج اعزام شود و اگر دیرتر جراحی شود شبکیه کاملاً از دست می‌رود و نظر به اینکه روند این اعزام دو، سه ماه به صورت عادی طول خواهد کشید از وزیر امور خارجه درخواست کمک کرد تا اعزام سهیلا سریع‌تر انجام شود.

در پی انتشار این خبر و پی‌گیری‌های خبرنگار ایسنا، روابط عمومی وزارت امور خارجه به این خبرگزاری اعلام کرد که بنا به دستور آقای وزیر، هماهنگی‌های لازم جهت اعزام بیمار مزبور جهت درمان فوری صادر شده و امیدوار است مقدمات کار هر چه زودتر فراهم شود.
 


منبع: alef.ir

دلایل عربستان برای حمله به یمن چیست؟

یک سوال مهم این است که چرا عربستان به مسأله بحران یمن، بیش از تحولات دیگر کشورهای خاورمیانه واکنش نشان داده است؟

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان؛ بحران داخلی یمن، یکی از قدیمی‌­ترین، پیچیده‌­ترین و پویاترین بحران­‌های داخلی در منطقه خاورمیانه است که ریشه در اختلافات قومی و قبیله‌­ای گذشته این کشور دارد. 

این بحران که بین گروه‌های شیعه مذهب حوثی در شمال و نیروهای سنی مذهب تحت حمایت عربستان سعودی در جریان است، پس از ماه‌ها درگیری، در نهایت با حمله هوایی ائتلافی از کشورهای منطقه خاورمیانه به رهبری عربستان در ۶ فروردین ۱۳۹۴، جنبه کاملاٌ بین‌المللی به خود گرفت.

با گذشت نزدیک به دو سال از تجاوز نظامی عربستان به یمن، ممکن است این سوال به ذهن برسد که چه چیزی باعث شده است عربستان به بحران یمن، بیش از تحولات دیگر کشورهای خاورمیانه و خلیج فارس با قاطعیت واکنش نشان دهد؟ پاسخ این سوال را می­‌توان در رقابت استراتژیک این کشور با ایران و وجود اختلافات داخلی در رأس حاکمیت سیاسی این کشور پیدا کرد.

۱٫ عربستان و کشورهای همسو با آن، نخستین بار است که بدون واسطه وارد یک معرکه بزرگ و جدی شده‌اند.

۲٫ بعد از مرگ ملک عبدالله و ضعف مفرط حاکمان جدید و شکست‌های اخیر منطقه‌ای آن‌ها، ورود در معرکه‌ای با این وسعت و شدت، از دیدگاه راهبردی توجیه‌پذیر نیست و به نظر می‌رسد این اقدام در مقابل شبه نظامیان انصارالله که کاملاً اعتقادی و با تجهیزات لازم می‌جنگند، کاملاً شتاب‌زه شروع شده است.

۳٫ همگرایی با شیعیان عربستانی، سلطه کامل بر تنگه استراتژیک باب‌المندب و احتمال به خطر افتادن منابع نفتی عربستان می‌تواند از دلایل حمله شتاب‌زده عربستان به یمن ارزیابی شود.

۴٫ همگرایی اولیه منطقه‌ای با عربستان، با سابقه‌ای که در گذشته در این مورد وجود داشته است، از بنیان قوی برخوردار نیست.

۵٫ چراغ سبز اولیه آمریکا با پشتوانه اطلاعاتی ارائه شده، رغبت ایالات متحده به تضعیف عربستان و احتمال حضور مستقیم آمریکا در مناقشه یمن در صورت شکست عربستان،، سناریوهای مختلفی از حضور ایالات متحده در این درگیری است.

۶٫ انصارالله و دیگر مبارزان و مردم یمن، نفرت انباشته‌ای از عربستان و شرکای منطقه‌ای آن دارند و چنین اتفاقی، به مشروعیت مردمی مبارزه و مقاومت کمک می‌کند و مسیر مبارزه راا تسهیل خواهد کرد.

۷٫ انصارالله و دیگر مبارزان یمنی مطمئناً از قبل، پیش‌بینی چنین شرایطی را داشته‌اند و با توجه به پشتیبانی لجستیک ارتش یمن از شبه نظامیان انصارالله، وضعیت آنچنان به سود عربستان نخواهد شد.

۸٫ طبیعت قبایلی و اعتقادی مردم یمن، تمدن ریشه‌دار آن، جغرافیای عریض و کوهستانی آن، هرگونه راه‌حل بیرونی برای این کشور را ناممکن می‌کند و شرایط را برای بازتولید نقاط تشنج جدید همانند افغانستان و این‌بار در کنار گوش عربستان، علاوه بر محیط متشنج ایجاد شده در شمال آن را فراهم خواهد کرد.

باید اعتراف کرد که سیاست‌های شتاب‌زده عربستان، باتلاقی برای سعودی‌ها ایجاد کرده که گریز از آن برای این آن‌ها ممکن نیست و هر لحظه رژیم مرتجع عربی را پایین‌تر می‌کشد. برخی ناظران معتقدند که پایان تجاوز نظامی عربستان و آمریکا علیه یمن، تقسیم عربستان خواهد بود. 

جای شگفتی است؛ کسانی که پرونده این تقسیم در عربستان را دنبال می‌کنند، دوستان و هم‌پیمانان نظام سعودی هستند یعنی تصمیم‌گیران آمریکایی. آن‌ها کسانی هستند که عملاً طرح‌ها را بررسی و نتایج آن‌ها را پیش‌بینی می‌کنند و سپس نقشه عملیات خود را اجرا می‌نمایند.


منبع: alef.ir

تک‌تیرانداز افسانه‌ای قاتل جان داعشی‌ها شد+تصاویر

تک تیراندازی که در موصل بلای جان داعشی ها شده است روزانه چندین تکفیری را به هلاکت می رساند.
 
موصل که هنوز داعشی ها در آن البته با نفرات کم فعال هستند تک تیراندازی افسانه ای را در مقابل خود می‌بینند. این تک تیرانداز شبانه روز در کمین تکفیری‌های داعشی‌ می‌نشیند و بلافاصله بس از رویت، انها را تنها با یک تیر به درک واصل می‌کند. 

 

هویت این تک تیرانداز هنوز مشخص نشده ولی وی با اسلحه خود شبانه روز تعداد زیادی از افراد متعلق به گروهک تروریستی داعش را مورد حمله قرار میدهد. در شهر موصل که از آن به عنوان پایتخت داعش در عراق یاد می‌کنند حضور یک تک تیرانداز ضربه مهلکی را بر روحیه اعضای داعش وارد آورده است چرا که هر لحظه امکان دارد خود هدف این تیرانداز افسانه‌ای شوند.



 



 



 


منبع: alef.ir

ترامپ: حساب توییتر خود را نگه می دارم

دونالد ترامپ رئیس جمهوری منتخب آمریکا با وجود هشدارهای امنیتی اعلام کرد که پس از دست یافتن به ریاست جمهوری و ورود به کاخ سفید نیز حساب توییتر شخصی خود را نگه داشته و به توییت کردن با آن ادامه خواهد داد، چرا که این کار برای وی جواب داده است.

شبکه تلویزیونی CNN و تارنمای خبری آمریکایی ‘واشنگتن اگزماینر’ امروز (سه شنبه) با اعلام این خبر افزودند، کارشناسان بر مسائل امنیتی که می تواند در این رابطه متوجه رئیس جمهوری آینده آمریکا به عنوان فرمانده کل قوا باشد، هشدار داده اند، چرا که حساب توییتر وی قابل هک شدن است.

این دو رسانه افزودند، ترامپ در مصاحبه یکشبه گذشته خود با ‘تایمز لندن’، گفت که مایل است تا آنلاین بودن خود را حفظ کند و دوست ندارد توسط رسانه های ‘نامعتمد’ پوشش خبری داده شود.

ترامپ در این مصاحبه افزود، دنبال شدن توسط تعداد بی شماری در شبکه های اجتماعی، برای وی به عنوان فرمانده (آینده) کل قوای آمریکا، ابزاری باارزش محسوب می شود.

ترامپ گفت: تصور می کنم حساب توییتر خود را (پس از ورود به کاخ سفید) نگاه دارم. هم اکنون ۴۶ میلیون نفر مرا دنبال می کنند، تعداد زیادی است. حقیقتا بسیار زیاد. این ۴۶ میلیون شامل فیس بوک، توییتر و اینستاگرام است. بنا برا ین وقتی شما این تعداد دنبال کننده داشته باشید، مایل به ادامه دادن و نگه داشتن (این حساب ها) خواهید بود.

واشنگتن اگزماینر نوشت: بسیاری از کارشناسان اعلام کرده اند که حساب شخصی توییتر ترامپ می تواند مشکلات عمده سیاسی برای آمریکا به وجود آورد، خصوصا آنکه وی بسیار مایل است بدون بررسی پیامدها، اقدام به توییت کردن کند.

‘جیت هیر’ (Jeet Heer) سردبیر ارشد ‘نیو پابلیک’ در این باره گفت: چنانچه کشوری توییت های ترامپ را جدی تلقی کند، احتمال بروز یک درگیری نظامی می رود.

‘دیو یاکوبسون’ (Dave Jacobson) استراتژیست دمکرات به CNN گفت: اگر حساب توییتر ترامپ هک شود، با خطر امنیت ملی مواجه می شویم، چراکه ترامپ حال در توییت های خود برخی کشورها همچون چین و مکزیک را تهدید می کند و اگر این اتفاق رخ دهد (هک شدن حساب توییتر ترامپ) باید نگران امنیت ملی کشور بود.

از سویی دیگر ‘جان توماس’ تحلیلگر جمهوریخواه ضمن حمایت از توییت های ترامپ به CNN گفت: به نظر من ترامپ می تواند حساب توییتر خود را نگاه دارد، چرا که بطور مستقیم و بی واسطه رسانه ها می تواند با مردم در ارتباط باشد و ممکن است شمار دنبال کنندگان وی پس از آنکه رسما رئیس جمهوری آمریکا شد، دو و حتی سه برابر شود.

دونالد ترامپ که تنها چهار روز دیگر به عنوان رئیس جمهوری آمریکا سوگند یاد می کند، در شبکه اجتماعی توییتر ۲۰ میلیون دنبال کننده، در فیس بوک ۱۷ میلیون و در اینستاگرام نیز حدود پنج میلیون دنبال کننده دارد.
بسیاری از توییت های ترامپ که مسائل داخلی و خارجی را در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هدف قرار می دهد، واکنش های جنجال برانگیزی به دنبال داشته است.


منبع: alef.ir