عربستان حمله به یکی از ناوچه‌هایش در سواحل یمن را تأیید کرد

خبرگزاری رسمی عربستان اعلام کرد که یک فروند ناوچه این کشور در غرب بندر “الحدیده” یمن هدف حمله قرار گرفت.

به گزارش ایسنا، خبرگزاری رسمی عربستان (واس) اعلام کرد که یکی از ناوچه‌های این کشور در معرض حمله سه قایق انتحاری در غرب بندر الحدیده قرار گرفت که به کشته شدن دو تن از نیروهای حاضر در آن و زخمی شدن سه تن دیگر منجر شد.

منابع یمنی روز دوشنبه اعلام کردند که نیروی دریایی وابسته به ارتش و کمیته‌های مردمی یمن یکی از ناوچه‌های عربستان را در نزدیکی سواحل غربی یمن با موشک هدف قرار داد.

۱۷۶ سرباز و افسر و بالگرد بر روی این ناوچه بودند و در تجاوز به سواحل غربی یمن و حمله به ماهیگیران شرکت داشتند.

پیشتر نیروهای دریایی و دفاع ساحلی یمن به ناوچه‌های متجاوزان نسبت به استفاده از گذرگاه بین المللی برای بمباران کردن اهداف غیرنظامی هشدار داده بودند.

نیروی موشکی ارتش و کمیته‌های مردمی یمن اکتبر گذشته نیز یک ناو امارات را در نزدیکی سواحل المخا هدف قرار دادند که به منهدم شدن کامل آن منجر شد.

این هفتمین ناوچه است که ارتش و کمیته‌های مردمی یمن آن را هدف قرار می‌دهند.


منبع: alef.ir

لاریجانی: پیاده کردن مدیران از قطار انقلاب افتخار نیست

رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: این افتخار نیست که مرتب مدیرانی را از قطار انقلاب پیاده کنند. هنر در این است که قلمرو انقلابیون را افزایش دهند.

به گزارش خبرآنلاین، در جلسه علنی امروز مجلس شورای اسلامی، علی لاریجانی در نطق پیش از دستورش که به مناسبت آغاز دهه فجر ایراد کرد، به بخش هایی از خدماتی که پس از انقلاب در زمینه های مختلف انجام شده، اشاره کرد و گفت: آیا این افتخار آمیز نیست؟ این نتایج، ثمره تفکر امام بود که مردم باید در همه عرصه ها حضور داشته باشند و محور قرار گیرند. باید اولا به ملت ایران تبریک گفت که با حضور خود در این قلمروها عزت ایران را تضمین کردند و در مرتبه دوم به مدیریت نظام جمهوری اسلامی ومدیران انقلاب که این امر را ساماندهی کردند.

لاریجانی اظهار کرد: متاسفانه در دوره هایی تلاش می شد بر مدیریت های انقلاب خط بطلان بکشند. در فضاهای رقابت سیاسی، مدیریت کشور ذبح می شود. هر روز ماجرایی تمام ذهنیت جامعه را به جای تمرکز بر توسعه اقتصادی به سوی ابهام آفرینی سوق می دهد. این افتخار نیست که مرتب مدیرانی را از قطار انقلاب پیاده کنند. هنر در این است که قلمرو انقلابیون را افزایش دهند.

وی ادامه داد: در بین واژه هایی که امام تکرار می کردند، کمتر واژه ای به میزان «وحدت» می توان سراغ گرفت. اشتراکات بسیار زیادی بین سیاسیون وجود دارد، عقل حکم می کند بر اشتراکات سرمایه گذاری کنیم و نه در اختلافات. مشکلات اقتصاد کشور نظیر تورم و بیکاری که خود دلایل متنوعی دارد، در پناه یک عزم ملی قابل رفع شدن است  و نه پراکنده شدن اذهان در امور فرعی.

رئیس مجلس بیان داشت: ظرفیت مدیریت کشور با تجربه گرانقدر گذشته، سرمایه ملی برای ایران محسوب می شود که باید در جهت حل مشکلات کشور به خصوص در زمینه اقتصادی از آن بهره جست و این امر در پناه متانت همراه با عقلانیت در مدیریت کلان کشور مقدر می گردد، نه کشمکش های فرسایشی سیاسی که علی القاعده در زمان انتخابات فزونی می یابد.


منبع: alef.ir

با حضور رئیس جمهور؛ نخستین "کانفکشنری" پالایشگاه غلات‌زر در استان البرز کلنگ‌زنی شد

با حضور رئیس‌جمهور نخستین و بزرگترین “کانفکشنری” منطقه ۲ طرح اولیه پالایشگاه غلات‌زر کلنگ‌زنی شد.

به گزارش تسنیم، امروز با حضور رئیس‌جمهور نخستین و بزرگترین “کانفکشنری” منطقه ۲ طرح اولیه پالایشگاه غلات‌زر کلنگ‌زنی شد.

طبق برنامه‌ریزی‌های صورت گرفته در کمتر از ۲ سال آینده محصولات تولیدی این “کانفکشنری” راهی بازارهای صادراتی می‌شود و بدون شک در زمره برندهای برتر دنیا قرار می‌گیرد.

این صنعت یکی از ۱۰ برند برتر کانفکشنری در دنیا خواهد بود و سالانه بیش از ۱۰ میلیارد دلار صادرات خواهد داشت.


منبع: alef.ir

کشف ۲ قطعه از اجساد حادثه پلاسکو

به گزارش فارس، احمد شجاعی از کشف دو قطعه از اجساد حادثه پلاسکو در هرندی خبر داد و گفت: این دو قطعه به پزشکی قانونی استان تهران منتقل شده است و نیروهای ما مشغول بررسی‌های لازم جهت تشخیص هویت این اجساد هستند. وی افزود: آزمایش DNA بر روی این قطعات انجام می‌شود و تطبیق با DNA خانواده‌ها نیز صورت خواهد گرفت، البته این بار تشخیص هویت سریع‌تر انجام می‌شود چرا که از قبل DNA خانواده‌ها در پزشکی قانونی ثبت شده است. رئیس پزشکی قانونی کشور خاطر نشان کرد: احتمال دارد که این قطعات مربوط به پیکرهای جدید بوده و یا اینکه تکه‌هایی از پیکر و اجساد کشف شده در روزهای اخیر باشد. شجاعی با اشاره به اینکه این دو قطعه شامل یک قطعه کوچک و یک جسد نصفه است، گفت: تشخیص هویت این دو قطعه تا فردا مشخص خواهد شد.


منبع: baharnews.ir

آلمان همچنان رکورددار صادرات در جهان

به گزارش دویچه وله، کریستیان گریم، یکی از کارشناسان موسسه تحقیقات اقتصادی (اینفو) در دانشگاه مونیخ آلمان، در گفت‌و‌گو با خبرنگار خبرگزاری رویترز اعلام کرد که سطح صادرات کالا از آلمان به کشورهای دیگر جهان در سال ۲۰۱۶ میلادی ۲۹۷ میلیارد دلار بیشتر از میزان واردات کالا به این کشور بوده است. به این ترتیب آلمان مقام اول صادرات جهان را در سال گذشته میلادی به خود اختصاص داده است. چین با ۲۴۵ میلیارد دلار در مقام دوم قرار گرفته و ژاپن مقام سوم صادرات جهان در سال گذشته میلادی (۲۰۱۶) را به خود اختصاص داده است. چین در سال ۲۰۱۵ رکورددار صادرات کالا در جهان بود.موسسه تحقیقات اقتصادی اینفو همچنین اعلام کرده است که اقتصاد آمریکا منفی‌ترین موازنه تجاری را در سال گذشته میلادی داشته است. واردات کالا در این کشور در سال گذشته میلادی (۲۰۱۶) ۴۷۸ میلیارد دلار بیشتر از صادرات کالا از این کشور به دیگر کشورهای جهان بوده است. کریستیان گریم، کارشناس موسسه تحقیقات اقتصادی اینفو، در این باره می‌گوید، این موازنه منفی در آمریکا نشان می‌دهد که مصرف کالا در آمریکا بسیار بیشتر از تولید است و این کشور با این موازنه منفی، خود را به دیگر کشورهای جهان بدهکار می‌کند.»اگر این ارقام سبب شادی بخش اقتصاد آلمان می‌شود، اما خاری است بر چشم دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا. او چین را متهم کرده که رابطه اقتصادی‌اش با آمریکا ناعادلانه است و همچنین شرکت‌های خودروسازی آلمان را تهدید به پرداخت حق گمرکی بیشتر کرده است. کریستیان گریم بر این نظر است که موازنه اقتصادی مثبت آلمان از ماه ژانویه تا نوامبر ۲۰۱۶ میلادی ۲۵۵ میلیارد دلار بوده و کالاهای آلمانی به شدت مورد توجه کشورهای منطقه یورو هستند اما دیگر کشورهای اروپایی که عضو اتحادیه اروپا نیستند نیز خواستار خرید کالاهای آلمانی هستند.


منبع: baharnews.ir

مهردادخان هم هوای رییس‌جمهوری کرد!

گروه سیاسی- رسانه‌ها: مطهره شفیعی در گزارشی در روزنامه آرمان نوشت: اصولگرایان غافل هستند که امیرکبیر زمان نقشه راه انتخابات ۹۶ را ترسیم کرده است و جریان‌های معتدل از دو اردوگاه اصلاح‌طلبی و اصولگرایی به‌خوبی واقف هستند که چه مسیری را باید طی کنند. آیت‌ا…‌هاشمی برای اولین بار در سال‌های پس از انقلاب و در حالی‌که تا زمان برگزاری انتخابات فرصت زیادی باقی مانده بود، حمایت خود از ریاست جمهوری روحانی برای دوره دوازدهم را اعلام و به حامیان اعتدال توصیه کرد که به این ایشان رای دهند چرا که می‌دانست او ادامه‌دهنده مسیر اعتدال است. البته جریان اصلاحات باید مراقب حرکات و برنامه‌های انتحاری جریان اصولگرایی باشد که یکی از آنها کاندیداتوری همزمان چند کاندیدا است. اصولگرایان می‌خواهند به روزهای اوج بازگردند اما نمی‌توانند، چرا که آن اندازه انشقاق در جریان اصولگرایی پدیدار شده است که نمی‌توان آنها را در یک سبد سیاسی در کنار هم قرار داد اما آنها در یک هدف با هم مشترک هستند و آن هم پیروزی در انتخابات ۹۶ است و حتی اگر این مهم تحقق پیدا نکرد تلاش خواهند کرد تا از آرای روحانی کاسته شود.برخی از جریانات تندرو از اردوگاه اصولگرایی به شکستن آرای روحانی در انتخابات ۹۶ می‌اندیشند و راهکار آن را چنین می‌دانند که با کاندیداتوری چند اصولگرا که به تایید آنها از سوی شورای نگهبان مطمئن هستند به صف کشی مقابل روحانی بپردازند چرا که در این شرایط آرای شرکت‌کنندگان در انتخابات میان این کاندیداهای اصولگرا به اضافه روحانی تقسیم خواهد شد که معنایش به زعم آنها کاهش آرای رئیس‌جمهور فعلی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم است. البته آنها به‌خوبی آگاه هستند که توان اجماع بر کاندیدایی را نخواهند داشت که بتواند به‌طور مستقیم رقیب روحانی شود و در مرحله نخست آرای زیادی را کسب کند، بنابراین طبق برنامه‌ای که دارند آرای اصولگرایان در مرحله نخست میان چند کاندیدا تقسیم می‌شود تا انتخابات به مرحله دوم برسد. در مرحله دوم است که فصل جدید بازی آنها آغاز خواهد شد و با هدف شکست دادن روحانی، بر روی یک کاندیدا اجماع خواهند کرد. چه افرادی در صف کاندیداتوری هستند؟ در همین اسامی چند کاندیدا در جریان اصولگرایی مطرح است، افرادی مانند قالیباف، جلیلی، ضرغامی،میرکاظمی، فتاح و حتی مهرداد بذرپاش که خودش را در حد اندازه ریاست جمهوری می‌داند، اما جالب اینکه این افراد خود را بی میل به حضور در پاستور نشان می‌دهند. فتاح از نخستین گزینه‌های مطرح بود که پس از چند روز اجازه برای مطرح شدن نامش به یک‌باره می‌گوید من نمی‌آیم! یا آن یکی ضرغامی است که سایه عملکرد جناحی‌اش بر صداوسیما پس از رفتنش هم وجود دارد و نمی‌توان به سادگی از آن عبور کرد که او هم مانند فتاح می‌گوید من کاندیدا نمی‌شوم! میرسلیم هم نامش برای کاندیداتوری مطرح شد و به نظر رسید عزمش جزم است، اما بعدتر مشخص شد افرادی دیگر در موتلفه سودای کاندیداتوری دارند و شانس میرسلیم برای نیامدن بیشتر است. سعیدجلیلی شاید کمی به حضور در پاستور امیدوار باشد که مدت‌هاست به انتقادات زیادی از دولت و برجام می‌پردازد اما کارنامه ناموفق او در مذاکرات هسته‌ای سند عدم اقبال به اوست. در چنین آشفته بازاری باید به مهرداد بذرپاش حق داد که سودای کاندیداتوری داشته باشد، چرا که مشاور احمدی‌نژاد بود و با آن تفکر راحت است. او بر همین مبنا بود که او چند روز پیش با حضور در موسسه امام خمینی (ره) دیدار ۳ ساعته با آیت‌ا… مصباح یزدی داشت.الف نوشت؛ مهرداد بذرپاش معاون رئیس‌جمهور سابق با حضور در موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) با آیت‌ا… مصباح یزدی دیدار و درباره مسائل جاری روز گفت‌وگو کرده است. در این دیدار که چندی پیش انجام شد، بذرپاش گزارشی از مسائل و وضعیت جاری کشور به آیت‌‌ا… مصباح ارائه کرده است. مشخص نیست هدف از این دیدار چه بوده و چه میان آنها گذشته است.اماشاید با ریاست جمهوری احمدی‌نژاد که به اذعان اصولگرایان اشتباه بزرگ این جریان بود، بذرپاش هم این تصور را دارد که می‌تواند مسیر احمدی‌نژاد را ادامه دهد که علائم و قرائن نشان می‌دهد وی برای طرح آن نزد مصباح یزدی رفت و ۳ ساعت با او مشورت کرد. البته باید کمی صبرکرد تا موضوع بیشترعیان شود.


منبع: baharnews.ir

محاکمه مرد سینمایی به اتهام قتل

مرد میانسالی که تنها به ‌خاطر پرتاب تفاله چای روی موتورش، دست به جنایت زده بود، درمقابل هیأت قضائی دادگاه جنایی، منکر قتل عمدی شد. این مرد که چندین‌ سال سابقه کار در سینما را دارد، با چوب بیسبال پسر همسایه را به قتل رسانده است. اعضای بدن مقتول نیز ازسوی خانواده‌اش اهدا شد. به گزارش ایران خبر، عقربه‌ها ساعت ١۶: ١٩ دی‌ماه‌ سال ٩۴ را نشان می‌داد که اهالی محله‌ای در دو راه قپان با صدای فریادهای مردی درجریان یک درگیری مرگبار قرار گرفتند. ٢ مرد با یکدیگر درگیر شده بودند. یکی از آنها صاحبخانه طبقه دوم یک خانه قدیمی بود و دیگری درمغازه املاک طبقه پایین همان خانه کار می‌کرد. در ادامه مشخص شد که صاحب مغازه املاک با ضربه چوب بیسبال پسر ٣٢ساله همسایه‌اش را زخمی کرده است. بلافاصله مأموران اورژانس درمحل حادثه حاضر شدند و مرد جوان به بیمارستان منتقل کردند. با منتقل‌‌شدن این مرد به بیمارستان، تحقیقات پلیسی دراین‌باره آغاز شد. درحالی ‌که بررسی‌های میدانی در دستور کار مأموران کلانتری ١۶١ ابوذر قرار داشت، مرد ٣٢ساله دربیمارستان به علت خونریزی مغزی و شکستگی جمجمه، دچار مرگ مغزی شده و جان باخته است. با مرگ این مرد، بازپرس ویژه قتل به همراه تیمی از کارآگاهان جنایی پایتخت راهی محل جنایت شدند تا زوایای پنهان ماجرا فاش شود. بررسی‌ها نشان ‌داد محمود ۴٩ساله با ضربات چوب بیسبال، سعید ٣٢ساله را به قتل رسانده است. همچنین مشخص شد محمود درطبقه پایین خانه سعید درمغازه املاکی مشغول به کار بوده که این حادثه تلخ رخ داده است. وقتی محمود دستگیر شد، دربازجویی‌ها به جرم خود اعتراف کرد. او دراین‌باره به مأموران گفت: «من درطبقه همکف، مغازه املاکی دارم. طبقه بالا هم، خانه سعید و خانواده‌اش قرار داشت. غروب روز حادثه بود. بیرون از مغازه ایستاده بودم که احساس کردم سعید از پنجره طبقه بالا آشغال به بیرون پرتاب کرد که مقداری از آن روی موتورم ریخت. وقتی آشغال‌ها را برداشتم، دیدم تفاله چای است که از پنجره به بیرون پرتاب شده بود. همان لحظه با سعید درگیری لفظی با هم پیدا کردیم و بعد از آن با هم گلاویز شدیم. او صندلی مغازه را برداشت و به سمتم حمله کرد. به ‌سختی توانستم خود را نجات دهم. به سمت مغازه رفتم و چوب بیسبالی را که در مغازه داشتم، برداشتم و به سمتش حمله کردم و چند ضربه به او زدم. با هم گلاویز بودیم که ناگهان روی زمین افتاد. غرق درخون بود. فقط گوشه‌ای نشسته بودم و نگاه می‌کردم. نمی‌خواستم او را بکشم. تصور می‌کردم که زخمی شده است. وقتی مأموران کلانتری دستگیرم کردند، متوجه شدم فوت کرده است.» با اعترافات این مرد از بیمارستان نیز خبر رسید که اعضای بدن مقتول نیز ازسوی خانواده‌اش اهدا شده است. بعد از آن قاتل نیز صحنه جرم را بازسازی کرد و پرونده‌اش برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. صبح دیروز این مرد ۴٩ساله درمقابل هیأت قضائی دادگاه کیفری استان تهران ایستاد و این‌بار منکر قتل عمدی شد. در ابتدای این جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و گفت: «دراین پرونده محمود ۴٩ساله که ١٧‌سال سابقه کار درسینما را دارد، متهم است به قتل عمد سعید ٣٢ساله؛ همچنین چند شاهد نیز دراین پرونده شهادت داده‌اند که درگیری بین مقتول و محمود بوده و مقتول با ضربه چوب محمود کشته شده است. بنابراین تقاضای مجازات قانونی را دارم.» در ادامه مادر مقتول از دادگاه تقاضای قصاص قاتل پسرش را کرد. پس از آن متهم درجایگاه ایستاد و درباره تفهیم اتهامش گفت:   «اتهام قتل عمد را قبول ندارم. من هیچ خصومتی با مقتول نداشتم. اتفاقا با او خیلی رفیق بودم. من ١٧‌سال در سینما کار می‌کردم و مدیر تدارکات بودم. بعد از آن تعدیل نیرو شدم و حدود دو- سه‌سال پیش مغازه املاکی‌ام را ازخانواده مقتول خریدم. من با سعید و برادرانش خیلی رفیق بودم و اختلافی نداشتیم، اما آنها مرتب از پنجره آشغال می‌ریختند پایین و از آنجایی که من خیلی وسواسی هستم، باید هر روز جلوی مغازه‌ام را می‌شستم. چند باری تذکر داده بودم تا این‌که روز حادثه برادر سعید از بالا آشغال روی موتورم ریخت. همان لحظه سعید را دیدم و به او اعتراض کردم، اما او انگار اصلا درحال خودش نبود. چون شروع کرد به فحش‌دادن؛ من هم یک سیلی به صورتش زدم. همان لحظه برادر سعید با صندلی، خود سعید با یک تی و دوستشان به من حمله کردند. آنها مرا آن‌قدر زدند که بی‌حال شدم. من هم یک چوب بیسبال که از قبل درمغازه‌ام گذاشته بودم، را به طرف آنها پرت کردم. فقط می‌خواستم از خودم دفاع کنم. نفهمیدم چه شد که سعید جان باخت. من نمی‌خواستم کسی را بزنم.» قاضی پرسید: «چرا چهار سابقه کیفری در پرونده‌ات داری؟» متهم پاسخ داد: «آنها مربوط به ٣٠‌سال پیش است. آن‌وقت‌ها که جوان بودم و خام؛ سابقه‌ها مربوط به رابطه نامشروع و شرب خمر و موادمخدر است.» در ادامه برادر مقتول به هیأت قضائی گفت: «قاتل به واسطه چندین ‌سال کار درسینما، سناریوی دقیقی را ساخته است. درصورتی که برادر من مظلومانه کشته شد و همه شاهد هستند که قاتل چطور ضربه را به او وارد کرد که جمجمه‌اش شکست و خونریزی مغزی کرد.» درپایان نیز هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی نهایی دراین‌باره را صادر کنند.


منبع: irankhabar.ir

ساختار های پلاسکویی ایران

سرانجام ساختمان ۵۳ ساله ویران شده پلاسکو آخرین شهید ایثارگر ناجی خود را از آغوش گداخته خویش رها کرد و عملیات آوار برداری از این فاجعه با کوشش وتلاش قابل تقدیر مسئولان ودستگاه های ذیربط به پایان رسید . شهدای جان فشان آتش نشان -که یاد حماسه ایثارگری رزمندگان اسلام در دوران دفاع مقدس را در خاطره ها زنده کردند- جاودانه شدندوبر دوش مردم قدرشناس تشییع وبدرقه شدند و پلاسکوی پیر به تاریخ سپرده شد. اگر چه پروژه های کهنسال پر شماردیگری چون پلاسکو در تهران بزرگ و دیگر کلانشهر های ایران وجود دارد ،که ممکن است بازهم فاجعه بیافریند ،اما من در این نوشتار نه به این پروژه ها و ساختمان ها می پردازم و نه وارد دعوای سیاسی « کی بود کی بود من نبودم »جریان های سیاسی در فاجعه پلاسکو می شوم. بلکه بر آنم تا از « ساختارهای پلاسکویی » ایران سخن بگویم . ساختارهایی که طی قریب به چهار دهه پس از انقلاب ،‌ از تحولات انقلابی و بنیادین مصون ماندند . نگاهی به برخی از این ساختارها می تواند برای متولیان و مسئولان کشور درس آموز باشد:

یکی از این ساختارها بهره برداری بی رویه و بی رحمانه از منابع و داشته های کشور است . همچنانکه پلاسکو بدون توجه به ظرفیت و کالبد آن محل استقرار صدها کارگاه تولید و توزیع پوشاک با هزاران کارگر شاغل گردیدتا فاجعه به آن نقطه پایان گذاشت،درموارد بسیار دیگری نیز همین گونه عمل می کنیم ؛ از خام فروشی نفت  تا برداشت بی رویه ازسفره های آب زیر زمینی با هزاران چاه غیر مجاز  از مصرف سخاوتمندانه حامل های انرژی تا نامهربانی با جنگل ها،‌ از فشرده کردن صندلی های هواپیماهابرای برداشت مسافر بیشترتااسراف بی رحمانه در مواد غذایی‌‌  از استفاده از منابع کشور برای احداث پروژه ها و کالاهای فاقد کیفیت تا تخریب محیط زیست و آلودگی هوا،از کم توجهی به بناهای تاریخی ومیراث فرهنگی تا مدیریت کلانشهرهابا تراکم فروشی  و … همه نشانگر آن است که ساختار بهره برداری ما از منابع و داشته های کشور پیر و فرسوده است و دچار تحول و دگرگونی متناسب با یک جامعه اسلامی نشده است .یکی دیگر از ساختارهای پلاسکویی کشور ساختار پیشگیری و مدیریت بحران است. نه سیستم پیشگیری از حوادث دارای یک ساختار قابل قبول است و نه مدیریت بحران!

شایدقوانین و مقررات ما در ایمنی ساختمان ها و پیشگیری از حوادثی نظیر زلزله،آتش سوزی ویا حتی سقوط آسانسور در جامعه بلندمرتبه زیست امروز، بسیار محکم و قابل اعتماد باشد اما پایبندی به این مقررات و نظارت بر آنها اصلا راضی کننده نیست و گواه آن حوادث پر شمار در این زمینه است .در مدیریت بحران نیز ساختار قابل اتکایی وجود ندارد و مانند سایر ابعاد مدیریتی بیشتر تابع سلیقه است تا ساختار! رصد مدیریت بسیاری از بحران ها از جمله همین حادثه پلاسکو – که با بسیج تقریباً تمام امکانات آتش نشانی و خدمات ایمنی تهران – قریب به ده روز طول کشید گواه این ادعا ست.ما حتی در مدیریت بحران ترافیک در کلانشهرها پس از یک بارندگی شدید چند دقیقه ای مشکل داریم ! تجهیزات مقابله با بحران ها نیز متناسب با کشور حادثه خیز مان نیست.

در سایر ساختارها هم نوع « پلاسکویی»آن کم نیست. سال هاست که از تحول درآموزش و پرورش وآموزش عالی سخن می گوییم اما هنوز هم آموزش مبتنی بر حافظه است و شکوفایی خلاقیت در حاشیه قرار داردوپرورش نیز دستخوش سلیقه ها ! بسیاری ازارزش های دینی جامعه مانند صداقت ،‌ درستکاری ،‌ امانتداری ،‌ مهربانی،  کمک به هم نوع ،‌ادب در گفتارورفتار، احترام به پدر ومادر، رزق حلال و … نیزهنجارهای رفتاری در جامعه از جمله؛ وجدان کاری ،‌ انضباط اجتماعی ،‌ فرهنگ رانندگی فرهنگ آپارتمان نشینی وارتباطات اجتماعی و…. می تواند با یک ساختار کارآمد آموزش و پرورش در جامعه نهادینه شودوچون ساختارها برای تحقق این اهداف ناکارآمد است شاهد بسیاری از ناهنجاری های فرهنگی واجتماعی در جامعه هستیم. این کاستی ها به دولت خاصی مربوط نیست ،همه دولت های پس از انقلاب در این باره مسئولیت داشته اند .شعار آن را هم مطرح کرده اند اما  ساختار آموزش و پرورش کماکان پلاسکویی وفاقد کارآمدی مطلوب است.ساختارهای فرهنگی کشور هم دورازاین نارسایی هانیست ؛موازی کاری ،اقدامات وشیوه های سلیقه ای ونامشخص بودن نهادهای پاسخگواز مشکلات جدی ساختارهای فرهنگی کشوراست.ساختار اقتصادی کشور ؛ نظام پولی ، مالی ،‌ بانکی ،‌ مالیاتی ،‌ صادرات و واردات ،‌ تولید و توزیع ، خدمات و … همه نیازمند نوسازی بنیادین هستند وبسیاری از آن ها میراث گذشته است . بوروکراسی پیچیده و ناکارآمد اداری و دولت های فربه ، رسوخ سوداگری در برخی از فعالیت های بخش خصوصی ،قاچاق تولیدبرانداز کالا و گسترش سیستماتیک مفاسد اقتصادی نشانه های پلاسکویی بودن نظام اقتصادی کشور است واختلاس هایی که هرازچندگاهی در این ساختار معیوب اقتصادی پدید می آید در واقع آتش سوزی های نوبه ای در این ساختار پلاسکویی است که اگر برای آن تدبیری اندیشیده  نشود می تواند سرنوشت پلاسکورا برای ساختار اقتصادی کشور رقم بزند.

به ا عتقاد بسیاری از صاحب نظران ،کلید اصلاح ساختار پلاسکویی اقتصادی ایران «شفافیت »است؛ به طوری که فعالیت های اقتصادی آحاد جامعه به ویژه صاحبان قدرت ،‌ منصب و ثروت در هر لحظه قابل رصد باشد.

ایجاد شفافیت در اقتصاد ایران با توجه به سیستم‌های موجوددر جهان چندان دشوار نیست، مشروط بر آنکه سه قوه به ویژه مجلس ودولت بدون رودربایستی وبا مجاهدت ومقاومت  دربرابر ذینفعان قدرتمند  وارد میدان شوند والبته همه آنها علامه حلی شوند! وچاه طمع ومنافع خودرا نخست پرکنند!

عدم شفافیت در ساختار اقتصادی کشور آتشی بر اقتصاد کشور است که بی توجهی برآن بنای پلاسکویی اقتصاد کشور را بر روی کشور آوار خواهد کرد.

ساختارهای پلاسکویی منحصر به موارد پیش گفته نیست ،در هرسه قوه ما شاهد ساختارهای کهنه وناکارآمد وپلاسکویی هستیم .نگرش های انقلابی مبتنی بر علم، عقلانیت و اندیشه و دوری از رودربایستی های قبیله ای، خانوادگی ، حزبی ،‌سیاسی و گروهی باید ساختارهای پلاسکویی کشور را نشانه روند و قوای کشور به جای پرداختن به دعواهای سیاسی و حاشیه های بی ثمر با دلسوزی برای دگرگونی های انقلابی وبنیادین در ساختارهای اداره کشورتدبیری بیندیشند وتا این ساختارهای پلاسکویی بر سر کشور آوار نشده «اقدام وعمل» از خود نشان دهند.


منبع: alef.ir

بازیگر مشهور در دادگاه به اتهام قتل غیرعمد در تصادف

ایران نوشت: بازیگر معروف سینما که در کورس شبانه با یک خودرو «تویوتا کمری» مرد جوان راننده را به کام مرگ کشانده بود، با حضور در دادگاه به دفاع از خود پرداخت.

مدتی قبل خبر تصادف خودروی کمری با یک خودروی شاسی بلند گرانقیمت و مدل بالا به پلیس و اورژانس اعلام شد. بلافاصله نیز مأموران وارد عمل شدند و با حضور در محل حادثه مشخص شد در پیچ تند یکی از خیابان‌های شمال پایتخت خودروی شاسی بلند، از سمت راست راننده با خودروی تویوتا تصادف کرده که سرنشین تویوتا نیز بشدت آسیب دیده بود.

بلافاصله مرد جوان مصدوم به بیمارستان منتقل شد ولی او به علت شدت جراحات وارده جان سپرد.

در تحقیقات صورت گرفته توسط مأموران راهنمایی و رانندگی مشخص شد مقصر این تصادف راننده خودروی شاسی بلند است که یکی از بازیگران معروف سینما و تلویزیون است. سپس برای بازیگر جوان که در این حادثه نقش داشت پرونده‌ای به اتهام قتل غیر عمد تشکیل و پس از تکمیل تحقیقات به دادگاه ارجاع شد.

این بازیگر با حضور در دادگاه گفت: نیمه شب به خانه برمی‌گشتم که راننده تویوتاکمری با من کورس گذاشت و در یک پیچ تند، کنترل خودرو را از دست دادم و با پهلوی راست خودروی تویوتا تصادف کردم. شدت تصادف به حدی بود که باعث مرگ سرنشین جوان خودرو شد، اما از این حادثه بسیار ناراحت هستم. ولی تأکید می‌کنم در زمان وقوع حادثه وضع جسمی بدی نداشتم.

این درحالی است که تحقیقات صورت گرفته در صحنه حادثه حکایت از آن داشت که بازیگر جوان وضع جسمی عادی نداشته است.


منبع: alef.ir

پایان طناب کشی بین پلیس و سردفتران

جام جم نوشت:رئیس کانون سردفتران و دفتریاران اسناد رسمی از تأکید کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی بر ثبت نقل و انتقال معاملات خودرو در دفاتر اسناد رسمی خبر داد و به این ترتیب با پا در میانی این کمیسیون غائله نقل و انتقال خودرو پایان یافت.

محمدرضا دشتی اردکانی با اعلام این خبر گفت: با رأی نمایندگان مجلس شورای اسلامی در کمیسیون اصل ۹۰، سند نقل و انتقال خودرو کمافی‌السابق در دفاتر اسناد رسمی تنظیم می‌شود تا از بروز خسارت به خریداران جلوگیری شود.
وی تاکید کرد: در صورت مراجعه نکردن به دفاتر اسناد رسمی پس از تعویض پلاک از نظر قانون، خریدار مالک خودرو نخواهد بود و براساس قانون و رأی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی، برگه صادره از سوی مراکز تعویض پلاک تنها بر مالکیت پلاک دلالت دارد نه برمالکیت خودرو.

دشتی اردکانی با بیان این که چنانچه خریدار به برگه تعویض پلاک اکتفا کند در نقل و انتقال بعدی با مشکل روبه‌رو خواهد شد، گفت: در این صورت همه هزینه‌های پرداخت نشده اعم از هزینه دفترخانه و مالیات و حقوق دولتی به گردن خریدار می‌افتد و نه‌تنها هنگام فروش خودرو، حضور فروشنده قبلی هم در دفترخانه ضروری است بلکه ناگزیر است هزینه‌ها را نیز متقبل شود.

به گفته رئیس کانون سردفتران و دفتریاران در صورت بروز مشکلاتی از این دست طرفین معامله ناگزیر هستند برای حل و فصل مشکلاتشان به مراجع قضایی مراجعه کنند.

پلیس به دنبال منافع مردم

دیدگاه پلیس اما با وجود این‌که رای کمیسیون اصل ۹۰ صادر شده است همچنان بر این مبناست که پلیس در این غائله محق‌تر است.

سرهنگ عین الله جهانی، معاون اجتماعی پلیس راهور ناجا می‌گوید:پلیس به دنبال منافع مردم است،زیرا صدور سند در دو مرکز باعث تحمیل هزینه‌های اضافی به شهروندان می‌شود.

آن طور که وی توضیح می‌دهد با موازی‌کاری دراین خصوص ‌علاوه براین‌که وقت شهروندان اتلاف می‌شود ترافیک نیز افزایش پیدا می‌کند،چراکه شهروندان ناچار باید در سطح شهر تردد بیشتری‌کنند.

او با اشاره به این‌که براساس قانون، نقل و انتقال اموال غیرمنقول باید در دفاتر اسناد ثبت شود،می افزاید‌: بنابراین ثبت نقل و انتقال اموال منقول در دفاتر ثبت ضرورتی ندارد و اختیاری است.

این در حالی است در مراکز تعویض پلاک نیز کارت و پلاک به نام مالک خودرو صادر می‌شود به همین دلیل هنگام نقل و انتقال پلیس باید دراین خصوص اظهار نظر کندتا مشکلی برای طرفین معامله ایجاد نشود‌.

بنابراین صدور دو سند برای یک معامله منقول درست نیست، چراکه به این طریق حقوق شهروندان ضایع می‌شود‌.

رای همان است که بود

در حالی که رئیس کانون سردفتران از خاتمه غائله نقل و انتقال سند خودرو خبر داده، اما محمدرضا امیرحسنخانی، عضو کمیسیون اصل ۹۰ مجلس در گفت‌وگو با جام‌جم تاکید دارد که مصوبه جدیدی در مجلس نداشته‌ایم، بلکه همان قانون قبلی مبنی بر الزام ثبت سند خودرو در دفاتر ثبت اسناد، مورد تائید مجدد این کمیسیون قرار گرفت. این نماینده مجلس یادآوری می‌کند: به‌دلیل شکایت‌های متعدد سردفتران از نیروی انتظامی، قانون قبلی مجلس درخصوص نقل و انتقالات سند خودرو در کمیسیون اصل ۹۰ مجلس بحث و بررسی شد و در نهایت هم همان قانون قبلی مورد تائید دوباره کمیسیون قرار گرفت.

امیرحسنخانی خاطرنشان می‌کند که قرار است بزودی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس، دوباره قانون الزام ثبت سند خودرو در دفاتر ثبت اسناد را به پلیس راهور ابلاغ کند و پس از ابلاغ نیز همان قانون قبلی، کاملا لازم‌الاجرا خواهد بود.

درباره هزینه بالای حق‌التحریر ثبت سند خودرو در دفاتر ثبت اسناد هم این نماینده مجلس عنوان می‌کند: قرار است با قوه قضاییه وارد مذاکره شویم تا مبلغ حق‌التحریر این دفاتر برای نقل و انتقال سند خودرو کمتر شود تا در این زمینه، فشار مالی به مردم وارد نشود. جام‌جم برای به‌دست آوردن اطلاعات بیشتر با پلیس راهور نیز تماس گرفت اما این پلیس اطلاع‌رسانی در این زمینه را به روزهای آینده موکول کرد و از ارائه هر نوع اطلاعات تکمیلی خودداری کرد.


منبع: alef.ir

اگر پیشنهاد چینی‌ها ۱۰ میلیون یورو هم بود، طارمی چه می‌گفت؟

ستاره خط حمله قرمزها می‌گوید قصد ندارد به چین برود.

به گزارش خبرآنلاین؛ یک باشگاه چینی خواهان جذب مهدی طارمی مهاجم پرسپولیس و تیم ملی شده است. البته طارمی می گوید حتی اگر پیشنهاد مالی چینی ها ۱۰ میلیون یورو هم باشد، پاسخش منفی خواهد بود. این بازیکن به روزنامه پیروزی می گوید: «بله، اگر چینی ها ۱۰ میلیون هم بدهند به پیشنهادشان توجهی نمی کنم.» او ادامه می دهد: «سر حرفم هستم تا جشن قهرمانی پرسپولیس و تمرکزم را فنای این پیشنهادات نمی کنم.»


منبع: alef.ir

لوکوموتیو ازبکستان خواهان جباروف بود/ مذاکره با استقلال تهران

مربی استقلال خوزستان با بیان اینکه صحبت هایی با جباروف برای پیوستن به این تیم شده، گفت: در حال مذاکره با مسئولین استقلال تهران برای پیوستن جباروف به تیممان هستیم.

حیدر شریفی در گفتگو با مهر، در خصوص پیوستن جباروف به استقلال خوزستان گفت: صحبت هایی با این بازیکن شده است و شاید کاپیتان ازبکستان به زودی به جمع آبی پوشان خوزستانی بپیوندد.

وی تاکید کرد: لوکوموتیو ازبکستان هم به دنبال جذب جباروف بود اما مسئولان استقلال تهران تمایل دارند که این بازیکن به تیم ما بیاید چرا که استقلال تهران در صورت صعود به مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا، با لوکوموتیو همگروه خواهد شد.

مربی استقلال خوزستان در خصوص شرایط مالی این تیم نیز افزود: مشکلات مالی استقلال خوزستان همچنان پابرجا است و امیدوارم مسئولین هر چه زودتر برای برطرف شدن این مشکل بزرگ چاره ای بیاندیشند.

شریفی در پاسخ به این پرسش که شرایط تیم چطور است و مقابل پدیده چه نتیجه ای به دست خواهید آورد، گفت: خوشبختانه شرایط تیم خوب است و بازیکنان تمرینات خوبی را انجام دادند و امیدوارم بتوانیم در مقابل پدیده که یک تیم فیزیکی و جنگنده است نتیجه خوبی را به دست آوریم.

وی در ادامه تصریح کرد: پدیده از کادر فنی خوب و بازیکنان قابل قبولی سود می برد ولی ما باید این بازی را پیروز شویم و سه امتیاز را به دست بیاوریم.

مربی استقلال خوزستان در پایان و در پاسخ به این پرسش که آیا مسئولین استان برای دیدارهای لیگ قهرمانان برنامه خاصی دارند یا خیر؟، گفت: این مسائل در حیطه کاری من نیست اما مطمئنم که با مدیران و سرمربی باشگاه صحبت هایی انجام خواهد شد تا بتوانیم حضوری پرقدرت در لیگ قهرمانان داشته باشیم.


منبع: alef.ir

دژاگه: می‌خواهم برای خروج سریع از بحران به ولفسوبورگ کمک کنم

اشکان دژاگه با امضای قراردادی شش ماهه به ولفسبورگ تیم سابق خود بازگشت. او تاکید دارد که با این تیم به دنبال خروج سریع از بحران است.

به‌ گزارش ‌ایسنا ‌و ‌به نقل از یورو فوتبال، اشکان دژاگه با امضای قراردادی ۶ ماهه به ولفسبورگ تیم سابق خود بازگشت. این بازیکن ۳۰ ساله که پیش‌تر در العربی قطر بازی می‌کرد، درباره حضورش در ولفسبورگ، گفت‌: از بازگشت به ولفسبورگ هیجان زده و خوشحال هستم. دلم برای بوندسلیگا تنگ شده بود. خیلی خوشحالم که بار دیگر به اینجا آمدم و امیدوارم که با عملکردم در زمین مسابقه بتوانم پاسخ اعتماد سران ولفسبورگ را بدهم.

قرارداد اشکان دژاگه به مدت ۶ ماه با ولفسبورگ امضا شده اما بندی در قرارداد او وجود دارد که به طرفین اجازه می‌دهد در پایان این ۶ ماه با رضایت طرفین، این قرارداد یک سال دیگر تمدید شود.

دژاگه ادامه‌ داد: به خوبی می دانم که در حال‌ حاضر ولفسبورگ در شرایط سختی قرار گرفته و می‌خواهم به تیم کمک کنم تا هر چه‌ سریع‌تر از این بحران خارج شود و به رتبه بهتری در جدول رده‌بندی دست پیدا کند.

اولاف ربه، مدیر ورزشی باشگاه ولفسبورگ برای جذب این بازیکن ایرانی، گفت‌: حضور اشکان به تیم این تجربه را می‌دهد که بهتر از قبل باشد. او بازیکن در خدمت تیم است و به خوبی ولفسبورگ را می شناسد. حضور او برای ما بسیار مهم و مفید خواهد  بود.

ولفسبورگ در حال‌ حاضر در رده چهاردهم جدول هجده تیمی بوندسلیگا قرار دارد.

اشکان دژاگه، از سال ۲۰۰۷ در ولفسبورگ بازی کرده و ۱۵۶ بازی نیز برای این تیم انجام داده است تا این که در سال ۲۰۱۲ راهی فولام در انگلیس شد و در ادامه حضور در العربی قطر را نیز تجربه کرد.

دژاگه ۳۷ بازی ملی برای تیم‌ ‌ملی در کارنامه خود دارد.


منبع: alef.ir

طرح شناسنامه‌دار کردن آسانسورهای تهران کلید خورد

همزمان با آغاز ایام‌ دهه فجر، طرح شناسنامه‌دار کردن آسانسورهای شهر تهران آغاز شد.

 به گزارش مهر به نقل از اتحادیه صنف آسانسور، اجرای این طرح از امروز، ۱۲ بهمن از سوی واحدهای صنفی «رسته خدمات فنی، نصب، تعمیر و نگهداری آسانسور» و با نظارت کامل اتحادیه صنف آسانسور و وسایل الکترومکانیکی در سراسر شهر تهران آغاز می‌شود.
 
بر اساس این گزارش، «شناسنامه آسانسور» عبارت است از جمع‌آوری و ثبت مشخصات فنی آسانسورهای نصب شده در سطح شهر تهران شامل «مشخصات ساختمان، مشخصات بهره‌بردار، مشخصات نگهدارنده، مشخصات فنی، گواهی استاندارد، هشدار یا توصیه کارشناسی و همچنین شامل مشخصات صادرکننده شناسنامه شامل «نام و نام خانوادگی، نام واحد صنفی مجاز، مهر و امضای شرکت و تاریخ تنظیم شناسنامه» آسانسور است که از سوی تکنسین‌ها و متخصصان واحدهای صنفی دارای پروانه کسب از اتحادیه انجام می‌شود.

 هر شناسنامه‌ دارای یک سریال اختصاصی بوده که پس از تکمیل و صدور، ممهور به هولوگرام اتحادیه می‌شود و اطلاعات آن در سامانه استعلام آسانسور روی پایگاه اینترنتی اتحادیه به نشانی www.eett.ir قرار می‌گیرد. به همراه هر شناسنامه یک کارت آسانسور با شماره اختصاصی و ممهور به هولوگرام اتحادیه تحویل مالک آسانسور یا مدیر ساختمان می‌شود و روی هر دستگاه یک برچسب فنی با شماره سریال اختصاصی نیز نصب خواهد شد. این برچسب دارای QR-code منحصر به فرد است و مالکان و استفاده‌کنندگان از آسانسور می‌توانند از طریق این کد، شناسنامه آسانسور و هشدارهای احتمالی آن را مشاهده کنند.
 
این اطلاعات پس از استخراج، تدوین و تنظیم به‌صورت آنلاین از سوی اتحادیه در اختیار مالکان آسانسور، مصرف‌کنندگان آسانسور، اداره کل استاندارد استان تهران، شهرداری، سازمان صنعت، معدن و تجارت استان تهران، بیمه مرکزی، آتش نشانی و دیگر سازمان‌های مسوول قرار می‌گیرد.
 
این طرح با نظارت کامل بر عملکرد فنی اعضای اتحادیه و ترویج فرهنگ استانداردسازی، در زمان امداد و نجات با ارائه آنلاین اطلاعات آسانسور و خدمات آن به به مالکان آسانسور، سازمان آتش نشانی و یا شرکت‌های بیمه‌ای، گام مهمی برای حفظ و ارزشمندی حقوق شهروندی و جلوگیری از خسارت‌های جانی، مالی و زمانی برمی‌دارد.
 
گفتنی است اجرای «طرح شناسنامه آسانسور» از سوی واحدهای صنفی رسته خدمات فنی، نصب، تعمیر و نگهداری آسانسور اجباری و الزامی بوده و همه این واحدها ملزم هستند «شناسنامه آسانسور» را از اتحادیه دریافت کرده و نسبت به شناسنامه‌دار کردن آسانسورهای در اختیار خود، اقدام کنند. چنانچه هر واحد صنفی دارای پروانه کسب از اتحادیه در اجرای این طرح خللی ایجاد کند و از شناسنامه‌دار کردن آسانسورهای در اختیار خویش، سر باز زند و یا از برگه‌های غیراستاندارد و بدون هولوگرام بهره گیرد، ‌ عواقب قانونی و حقوقی ناشی از تخطی در اجرای این طرح برعهده آن واحد صنفی است و باید در مراجع قضایی در برابر صدمات و خسارات ناشی از عدم اجرای طرح و بروز حوداث آتی، پاسخگو باشد.
 
هر واحد صنفی برای دریافت پاکات طرح شناسنامه آسانسور می‌تواند با مراجعه حضوری به واحد صدور شناسنامه، مستقر در اتحادیه صنف آسانسور مراجعه کند.


منبع: alef.ir

اقتصاد رشد کرد، اما بیکاری افزایش و فقر گسترش یافت/صنعت به ویرانی رسیده است

بی‌شک بزرگ‌ترین دستاورد اقتصادی دولت حاضر کنترل تورم و مهار افسار آن در طول سالیان اخیر است که توانسته بار روانی منفی تورم ۴۰ درصدی دولت دهم را از دوش مردم بردارد‌. همچنین تلاش‌های کابینه روحانی برای گشایش و افزایش مراودات تجاری بر مثبت شدن رشد اقتصادی تاثیرگذار بوده است‌.

با این حال باید توجه داشت که آیا این رشد حاصل شده نشان‌دهنده پویاتر شدن و پیشرفت اقتصاد برای مردم کشور شده یا صرفا اعدادی روی کاغذ جهت مانور‌های تبلیغاتی مسوولان اقتصادی کشور است؟ زیرا بهبود شرایط اقتصادی تنها به کنترل تورم و رشد اقتصادی محدود نمی‌شود و پارامترهای دیگری برای ارزیابی موقعیت موجود و آتی کشور باید در نظر گرفته شود‌.

برای مثال به این دلیل که متاسفانه خط‌کشی برای محاسبه میزان رکود در کشور وجود ندارد، هیچ‌گاه نمی‌توان از شرایط رکودی آحاد مردم در کسب و کار و موقعیت آنها از نظر اقتصادی آگاه شد‌. در واقع گرچه توسعه اقتصاد با اعداد و ارقام اعلام شده به ظاهر جلب توجه می‌کند اما عدم رونق در میان کسبه و بازاریان، تولیدکنندگان داخلی از جمله شرکت‌ها و کارخانه‌ها به‌طور عمده در طول سال‌های اخیر اوضاعی وخیم‌تر را برای مردم رقم زده است‌.

اگر به سراغ بسیاری از این کسب و کارها در سطح کشور برویم، گله‌مندی و نارضایتی آنها در رکود و کسادی بازار به گوش خواهد رسید و متاسفانه دولت هم توان محاسبه و رسیدگی به این رکود را ندارد‌.

حال با نزدیک شدن به پایان دوران قوه مجریه در بهار سال آتی، باید دید که دستاورد‌های اقتصادی از جمله مهار تورم و نرخ رشد اقتصادی چه دستاوردی برای کشور در طول چهار سال داشته و در مقابل رکود موجود تا چه میزان بر رونق و پویایی اقتصاد تاثیرگذار بوده است و آیا می‌توان به دولت روحانی نمره قبولی در زمینه اقصاد کشور داد یا نه.

دخالت دولت در اقتصاد
در همین حال محمدقلی یوسفی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی می‌گوید: رشد اقتصادی به‌طور کلی در مباحث اقتصادی حائز اهمیت نیست‌. در واقع نرخ رشد اقتصادی در کنار نرخ تورم، دو متغیر بی‌معنی و صرفا ابزاری سیاسی در دست دولت هستند که برای مردم از اهمیت خاصی برخوردار نیستند‌.

وی بیان کرد: اگر چه ظاهرا این آمار و ارقام در جامعه بار ارزشمندی دارند و عوام نرخ رشد اقتصادی را برابر پیشرفت و افزایش کارایی و بهره‌وری و رشد تولید و تکنولوژی تلقی می‌کنند، با این حال باید توجه داشت در یک روی سکه تنها نامی از رشد حک شده است و در روی دیگر آن تنها افزایش مصرف قرار دارد و خبری از توسعه و پیشرفت نیست‌. یوسفی ادامه داد: در مورد تورم هم همین نکته صدق می‌کند؛ بسیاری تصور می‌کنند با پایین آمدن نرخ تورم، قیمت‌ها نزول پیدا می‌کند و در نتیجه منفعت‌های قابل توجهی نصیب جامعه می‌شود‌. در صورتی که ضرورتا این گونه نخواهد بود‌. وی اظهار کرد: در واقع می‌توان گفت هم رشد و هم تورم اعدادی بیش نیستند‌. برای مثال نرخ تورم حاصل جمع صدها یا هزاران قلم کالاست که توسط دولت محاسبه شده است‌.

وی تصریح کرد: بنابراین می‌توان گفت این اعداد و ارقام تنها متغیرهای سیاسی هستند زیرا در تمام دنیا تنها کسانی که راجع به این متغیر‌ها صحبت می‌کنند یا دولت‌ها هستند یا صندوق بین‌المللی پول یا بانک جهانی؛ یعنی نهاد‌هایی که با این متغیر‌ها سر و کار دارند، در نتیجه از نظر مردم هیچ کدام از نرخ‌های فوق حائز اهمیت نیست و اتفاقا در بعضی موارد ممکن است رشد نرخ اقتصادی به ضرر جامعه تمام شود‌. این اقتصاددان توضیح داد: برای مثال رشد اقتصادی ممکن است به این معنی باشد که درآمد‌ها در مسیر نامناسبی هزینه می‌شود که بعدها باید اقداماتی صورت پذیرد و تصمیماتی گرفته شود تا «رشد بد» از بین برود‌. یعنی سرمایه، انرژی و منابع زیادی باید خرج شود تا بتوان جلوی «رشد بد» را گرفت و آن را تبدیل به «رشد خوب» کرد‌. وی افزود: بنابراین وقتی صحبت از رشد می‌شود باید مشخص کرد منظور از رشد دقیقا چیست. آیا این رشد کشاورزی است یا در صنعت و خدمات اتفاق افتاده است.

وی ضمن اشاره به این نکته که متاسفانه رشد موجود در کشور ما هم اکنون تا حدود زیادی ناشی از رشد مصرف است، گفت: این رشد نشان‌دهنده مداخله گسترده دولت و از بین رفتن دموکراسی و آزدای عمل به دلیل عدم مشارکت مردم است‌. بنابراین دولت این گونه وانمود می‌کند که از چنان قدرتی برخوردار است که می‌تواند ضمن ابلاغ سیاست‌های دستوری، در اقتصاد رشد چندین و چند درصدی اعمال کند‌. دولت این عمل را به عنوان مدیریت صحیح خود تلقی می‌کند درحالی که اقتصاد باید به وسیله مردم اداره شود‌. وی تصریح کرد: بنابراین دولت سیاست‌های خود را به وسیله کنترل تورم یا رشد اقتصادی توجیه می‌کند و عملا به وسیله این موضوع سعی در بیان افزایش مداخلات خود در اقتصاد دارد‌.

عضو هیات علمی دانشکده اقتصاد علامه طباطبایی گفت: با تمام این تفاسیر هیچ کدام از این موارد نه قابلیت ایجاد اشتغال و تولید برای مردم را دارد و نه برای بخش‌های مولد صنعت و کشاورزی مفید است‌. چه بسا اقتصاد رشد کرده و در عین حال صنعت ما به ویرانی رسیده، بیکاری افزایش یافته و فقر گسترش پیدا کرده است‌.

وی ضمن ابراز این موضوع که امروزه رفتن به دنبال نرخ رشد اقتصادی مقوله‌ای غلط است، افزود: در جوامع امروزی محاسبه و تحلیل رشد اقتصادی دلایل علمی مشخصی دارد، از جمله محاسبه ظرفیت اقتصاد برای گرفتن مالیات، محاسبه منابع موجود و نیز مشخص کردن توان کشور‌ها در جذب منابع جدید، میزان ظرفیت بدهی‌ها و بازپرداخت آن و مواردی از این دست‌.

وی با بیان این نکته که حتی اگر رشد حاصله ناشی از نفت باشد منفعتی عاید کشور نمی‌شود، تصریح کرد: با صادرات نفتی و در واقع تبدیل کردن نفت و مواد خام به پول، چرخه اقتصاد به حرکت در نخواهد آمد‌. وی افزود: اگر ندانیم این منابع چگونه هزینه می‌شود و به دست چه کسانی می‌رسد و تبدیل به کدام بخش تولیدی می‌شود، هیچ معنا و سودی در اقتصاد نخواهد داشت‌.

یوسفی گفت: متاسفانه به دلیل عدم شفافیت در جامعه ما، تجربه ثابت کرده است این منابع بعضا به هدر می‌رود و در مسیر صحیح از جمله صنعت و کشاورزی قرار نمی‌گیرد که نتیجه آن عدم ایجاد اشتغال خواهد بود‌.

وی اظهار کرد: اصولا رشد اقتصادی معنایی عوام‌فریبانه دارد‌. باید توجه داشت چگونه ممکن است رقمی به دست آورد که ناشی از جمع مواد مصرفی مختلف خانوار همچون میوه و مواد غذایی، لبنیات، سوخت، لوازم منزل و‌.‌.‌. باشد و آن را با عنوان میانگین مطرح کرد؟!

این استاد دانشگاه گفت: این نرخ‌های اعلام شده، اعداد معناداری نیستند، حتی در زمانی که تبدیل به پول شود یا بتوان آن را به نرخ ثابت درآورد‌. بنابراین این اتفاق امری بیهوده است و موجب فریب افکار عمومی خواهد شد و کمکی به رفع معضلات مردم نخواهد کرد که از آن می‌توان با عنوان سیستمی پوپولیستی نام برد‌.

وی در پایان با بیان این موضوع که رشد اقتصادی ارتباطی با مردم ندارد و در آینده هم نمی‌توان انتظار مشاهده تاثیرات این رشد را در جامعه داشت، تصریح کرد: رشد اقتصادی ارتباطی با بخش‌های مولد، رفاه جامعه، پیشرفت تکنولوژی، مشارکت مردم و ارتقای کارایی و بهره‌وری، افزایش تولیدات صنعتی و ایجاد اشتغال، آزادی عمل و رونق بخش‌خصوصی و بخش‌های فردی و اجتماعی ندارد‌.

رشد به زبان ساده
با این اوصاف نرخ رشد اقتصادی یک متغیر بر حسب درصد است که نشان می‌دهد ارزش افزوده‌ای که اقتصاد کشور در یک دوره نسبت به دوره قبل ایجاد می‌کند چه میزان تغییر کرده است‌. بدون شک توسعه زیرساخت‌ها، افزایش تولید، پیشرفت‌های تکنولوژی و تمرکز سرمایه در کشور می‌تواند بر رشد این نرخ تاثیرگذار باشد‌.

مثبت شدن رشد اقتصادی همچنین می‌تواند به معنی افزایش تولید ناخالص داخلی و ارزش پولی کالاها و خدمات نهایی تولید‌شده توسط واحدهای اقتصادی مقیم کشور باشد اما این رشد الزاما به معنی افزایش تک‌تک اجزای تولید نیست بلکه ممکن است بخش‌هایی از اقتصاد با رشد منفی روبه‌رو بوده و رشد مثبت و بزرگ‌تر سایر بخش‌ها آن مقدار منفی را جبران کرده باشد‌. به‌طور مثال با استناد به آمار و ارقام منتشر شده از سوی دولت می‌توان به این نکته پی برد که در شرایطی که رشد ساختمان و صنایع و معادن در حال حاضر منفی است اما سنگینی رشد بالای صادرات نفت توانسته کفه ترازو را به سمت مثبت شدن نرخ رشد اقتصادی بچرخاند‌.
منبع:جهان صنعت


منبع: alef.ir

محکمات اندیشه‌های امام‌ خمینی (ره)

بهمن‌ماه فرصتی است برای نگاه به راهی که ۳۸ سال از پیروزی انقلاب اسلامی طی کرده‌ایم. آرمان‌ها و اندیشه‌های معمار انقلاب اسلامی را بازخوانی کنیم و نسبت خود و جامعه کنونی را با آنچه که باید به آن دست می‌یافتیم، بررسی کنیم.

از سوی دیگر بهمن‌ماه فرصت تجدید قوا و خاطره مجاهدان و مبارزان دوران ستمشاهی است که برای استقلال، آزادی، آبادانی و اعتلای دین و کشور سالیان زیادی از بهترین دوران عمر خود را در حبس‌ها، تبعیدها، زندان‌ها و شکنجه‌گاه‌های رژیم پهلوی سپری کردند. اینان بیش از همه معنا و قدر آزادی و دینداری را می‌دانند.

حال که سالیان زیادی از دوران نخست انقلاب فاصله گرفته‌ایم بازخوانی محکمات اندیشه‌های امام خمینی (ره) که استوانه‌های فکری و بنیادی نظام جمهوری اسلامی را شامل می‌شود، برای نسل جوان بیش از گذشته ضروری می‌نماید و از رهگذر این خوانش می‌تواند رفتار، عمل، گفتار و اقدامات مسئولان و دولتمردان کنونی را با آنچه که در کلام و اندیشه بنیانگذار جمهوری اسلامی بوده است به داوری نشست. در یک دسته‌بندی کلی، اهم اندیشه‌های امام خمینی را می‌توان در این موارد یافت:

۱-‌ مردم: محوری‌ترین پایه و بنیاد اندیشه امام خمینی (ره) بود. مردمی کردن مبارزه در دوران رژیم ستمشاهی یک راهبرد حیاتی بود. امام بر این باور بود که «قدرت منهای ملت، یک قدرت پوسیده است» و «حکومت بدون رضایت مردم، هیچ اساسی ندارد» و بر همین اساس بود که می‌گفت: «میزان رای ملت است».

۲- جمهوری اسلامی:‌ بهترین مدل برای اداره کشور است. امام، جمهوری اسلامی را حکومتی بر پایه «قانون»، «پرهیز از استبداد» و «جامعیت دین برای اداره کشور» می‌دانست و بر این اساس می‌فرمود که «دموکراسی اسلام کامل‌تر از دموکراسی غرب است».

۳- ولایت فقیه: امام ولایت فقیه را بزرگ‌ترین پشتوانه برای کشور و مردم می‌دانست؛ و بر این باور بود که «ولایت بر امور» یعنی «نگذارد این امور از مجاری خودش بیرون برود» و آن را «ضامن مقابله با استبداد» برمی‌شمرد.

۴- استکبارستیزی: امام همواره در گفتار و عمل مخالف سلطه بیگانگان بود. در سپهر اندیشه‌های امام، «آمریکا دشمن شماره اول بشریت و ما ایرانیان است» و همواره از مردم دعوت می‌کرد که در انتخابات به کسانی رای دهید که «مستقل و مخالف بیگانگان باشند و از تشر ابرقدرت‌ها نترسند».

۵- حمایت از فلسطین: یک سیاست راهبردی و ثابت سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. امام روز جهانی قدس را «روز رسول‌اکرم(ص) و روز مسلمانان» می‌دانست و خواهان اتحاد جهان اسلام برای مبارزه «علیه صهیونیسم و رژیم اشغالگر قدس» بود.

۶- وحدت مسلمانان: امام وحدت آحاد جهان اسلام را یک امر ضروری برمی‌شمرد. «حفظ احترام مقدسات شیعه و اهل تسنن» و «پرهیز از اختلاف» را یک امر دائم و آن را «نشانه بصیرت و هوشیاری» برمی‌شمرد.

۷ـ مسئولان خادم مردم: امام مسئولیت در نظام اسلامی را توفیق «خدمت به بندگان خدا» و «نوکری آنان و افتخار به آن» می‌دانست. هر گونه تفاخر کارگزاران نسبت به مردم را مردود برمی‌شمرد و بر همین اساس می‌فرمود: اگر به ایشان «خدمتگزار» بگویند بهتر است تا «رهبر» بگویند.

۸ـ اسلام سیاسی: امام می‌گفت اسلام سیاسی اگر مبتنی بر «حفظ آزادی‌های مردم»، «استقلال کشور»، «حاکمیت قانون» و «مردم‌سالاری» باشد همه عناصر اسلام سیاسی را در خود جای داده است. امام با «تکیه بر فقه سنتی» باور داشت که «فقه پویا براساس مقتضیات زمان و مکان» و «اجتهاد پویای شیعی» قادر به پاسخگویی همه نیازها در همه عصرها و نسل‌هاست.

افزون بر اینها از «اسلام ناب‌محمدی(ص) در برابر اسلام آمریکایی»، «حمایت از مستضعفان و محرومان»، «مذمت روحیه کاخ‌نشینی مسئولان»، «حفظ اتحاد مردم و دولت»، «نکوهش باندبازی، قبیله‌گرایی و جناح‌بازی» را هم باید از دغدغه‌ها و اندیشه‌های مهم رهبر فقید انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی(ره) دانست. بازخوانی مستمر این اندیشه‌ها و کاربست آن در عمل، می‌تواند ما را به جمهوری اسلامی که مورد نظر امام خمینی(ره) بود نزدیک و نزدیک‌تر کنند.


منبع: alef.ir

انقلاب اسلامی و مسأله «اکنون»

انقلاب اسلامی ایران- که در آستانه ۴۰ سالگی قرار دارد – پس از گذر از مراحل دشوار تاریخی، مطابق سنت‌های الهی که بر حرکت عمومی تاریخ و جریان کلی حوادث جهان حاکم است، به مرحله‌ای بسیار تعیین‌کننده و حساس از دوره حیات خود وارد شده است. من عقیده دارم تحولات ماه‌های آینده، بر اینکه انقلاب اسلامی چگونه این مرحله را طی خواهد کرد، اثری بسیار تعیین‌کننده خواهد گذاشت، بنابراین یکی از تکالیف بسیار مهم در این مقطع این است که ببینیم این تحولات تحت تاثیر چه راهبردهایی از جانب انقلاب اسلامی و دشمنان آن، شکل خواهد گرفت.

برای ورود به این بحث، نیازمند آنیم که ابتدا شمایی کلی از آنچه ارائه کنیم که می‌توان آن را «انقلاب اسلامی در دوران بلوغ» خواند.

۱- انقلاب اسلامی با وجود مواجه بودن با انواع توطئه‌ها و مضایق، تا امروز در دستیابی به اصلی‌ترین اهداف خود که تاسیس حکومت اسلامی، ایجاد ساختارهای قانونی یک نظام مبتنی بر تفکر شیعی، تامین استقلال ملی و صیانت از آن، دفاع از تمامیت ارضی کشور در مقابل تهدیدها و تهاجم دشمنان خارجی، ایجاد، توسعه و تکمیل زیرساخت‌های حیاتی و در راس همه ایجاد یک نظام مدنی بر پایه عقلانیت اسلامی بوده، تا حد زیادی موفق عمل کرده است. به طور کلی به همه این اهداف باید به مثابه جریان‌های تاریخی نگاه کرد که در طول زمان بلوغ یافته و کامل می‌شود و انتظار تحقق دفعی هیچ‌یک از این اهداف منطقی نیست، بنابراین راه‌های نرفته بسیار است اما با این وجود می‌توان ادعا کرد حتی اگر عرفی‌ترین معیارها در نظر گرفته شود، جمهوری اسلامی در عمل به وعده‌های خود هم صادق و هم موفق بوده و اکنون در موقعیتی قرار دارد که می‌تواند با تعریف اهداف بزرگ‌تر، به سوی آینده جهش کند. شاید با اطمینان بتوان گفت اکنون برای دشمنان انقلاب اسلامی نیز هیچ چیز مهم‌تر از جلوگیری از این جهش یا آنچه رهبر معظم انقلاب اسلامی آن را «عبور از پیچ تاریخی» خوانده‌اند نیست.

۲- حقیقت دیگر درباره انقلاب اسلامی این است که انقلاب اسلامی ایران در مسیر رسیدن به اهداف جهانی خود نیز گام‌های بلند و مهمی برداشته و اکنون یکی از معدود قطب‌های موجود در جامعه بین‌الملل است که اهداف جهانی دارد، با ادبیات جهانی سخن می‌گوید و ابزارهایی واقعی برای اثرگذاری بر معادلات جهانی نیز در اختیار دارد. جمهوری اسلامی ایران در جهان قطب‌زدایی شده کنونی، تنها بازیگری است که مقابل آمریکا به مثابه سرچشمه و نماد استکبار جهانی ایستاده و دارای حرف و سخن جهانی، به موازات آن و در رقابت ذاتی با آن است. جهان امروز بویژه در منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا این حقیقت را به طور کامل درک و بویژه در ۵ سال گذشته- پس از آغاز انقلاب‌های اسلامی در منطقه خاورمیانه – با تمام وجود لمس کرده است که ۲ مدل ایرانی و آمریکایی برای اداره جهان وجود دارد که نمونه‌های کوچک‌تر آن اکنون در این منطقه در معرض تجربه و قضاوت همگان قرار گرفته است. مدل ایرانی مبتنی است بر حاضر و ناظر دانستن خداوند، اولویت دادن ارزش‌های الهی و انسانی بر منافع زودگذر مافیاهای جهانی، نفی ظلم، تبعیض و سلطه و ایجاد حداکثر مقدار رفاه مادی برای کسانی که ذیل یک حکومت مبتنی بر ارزش‌های الهی زندگی می‌کنند. این دقیقا رویاروی مدل آمریکایی اداره منطقه و جهان قرار می‌گیرد که اساسا مبتنی است بر اصالت سود و لذت، بی‌ارزش دانستن جان، آبرو، مال و ناموس آدمیان، به بردگی کشیدن انسان‌ها برای تامین منافع یک مافیای خاص در ابعاد منطقه‌ای و جهانی، نفی اخلاق، ایمان و انسانیت و در نهایت بدل کردن صحنه جهانی به عرصه بردگی مدرن آدمیان در مقابل اربابان مدرن غربی. انقلاب اسلامی ایران اکنون در موقعیتی است که هم این رویارویی را شفاف کرده و هم نشان داده است توان پیروزی در آن را دارد.

۳- حقیقت دیگری که باید درباره موقعیت تاریخی نوین انقلاب اسلامی ایران به آن توجه کرد- و من باور دارم توجه به این حقیقت نقش مهمی در به روزرسانی مفهوم انقلابی بودن ایفا می‌کند- این است که جهان جدیدی ظهور کرده یا در حال ظهور است که اتفاقا با اهداف انقلاب اسلامی ایران بی‌نسبت نیست. این جهان جدید، مبتنی است بر تبدیل اطلاعات و دانش به اصلی‌ترین منبع قدرت، کاهش شدید توان تعیین‌کنندگی و تمام‌کنندگی ابزارهای سنتی قدرت نظیر نیروی نظامی، بدل شدن جهان به ترمینالی از شاهراه‌ها و کوره‌راه‌های اطلاعاتی که در آن تقریبا همه بخش‌های جهان و همه انسان‌ها در بستر فضای مجازی به هم مرتبط شده‌اند و همین امر دقیقا بر خلاف اراده کسانی که تا دیروز خود را یگانه قدرت‌های هژمونیک مدیریت‌کننده جهان می‌دانستند، به ابزاری نیرومند در دست آزادی‌خواهان بدل شده تا بتوانند نظم و مناسبات کنونی حاکم بر جهان را که اساسا مبتنی بر مشروعیت بخشیدن به سلطه آمریکا و قدرت‌های مستکبر است، به چالش کشیده و گام‌هایی اساسی برای استقرار یک نظم نوین بردارند. این جهان جدید اگرچه در اصل با هدف تبدیل سلطه نامشروع مستکبران به رهبری مشروع از سوی آنان- به تعبیر برژینسکی- ایجاد شده اما بتدریج خود به یکی از نیرومندترین ابزارها در دست انقلابیون برای مشروعیت‌زدایی از این نظام بدل خواهد شد – چنانکه شده است – و نخستین علائم آن در انقلاب‌های اسلامی منطقه نمایان شد. جامعه ایرانی نیز در حال استفاده فزاینده از این بستر است و جریان انقلابی به شرط وجود نگاه راهبردی مبتنی بر درک موقعیت تاریخی بی‌نظیر انقلاب اسلامی و ماموریتی که اکنون بر عهده جامعه ایرانی قرار دارد و منازعه عظیمی که درگیر آن شده، می‌تواند از این ابزار برای «استکبارزدایی از جهان» استفاده کند، در حالی که دشمنان انقلاب سعی می‌کنند از آن برای «انقلاب‌زدایی از ایران» استفاده کنند.

۴- مساله بسیار کلیدی دیگر درباره توصیف موقعیت و جایگاه کنونی انقلاب اسلامی این است که این انقلاب یک تجربه تاریخی منحصربه‌فرد از جامعه‌سازی، کشورداری، پیشرفت و حضور در صحنه بین‌المللی بر اساس اصل «تبعیت از ولایت فقیه» ایجاد کرده است. شاید برای دشمنان ملت ایران نیز اکنون هدفی مهم‌تر از نفی این تجربه- که می‌توان آن را عقلانیت ولایی نامید- و جلوگیری از بلوغ و تکامل آن وجود نداشته باشد. نشان دادن اهمیت، جایگاه و کارآمدی مدل مبتنی بر تبعیت از ولایت فقیه و اتخاذ منظر و نگاه ولایی به مسائل ملی و جهانی، یکی از اصلی‌ترین توفیقات انقلاب اسلامی در سال‌های گذشته و مهم‌ترین عامل قرار گرفتن آن در موقعیت تاریخی کنونی است. شواهد نشان می‌دهد ارزش این مدل،  در ابعاد منطقه‌ای و جهانی کشف شده و توان و هنرمندی آن در تلفیق پیشرفت با عدالت و معنویت، و اقتدار با اخلاق، و نفوذ و تاثیر با انسانیت و شجاعت، ارکان نوع جدیدی از «نظام‌سازی» و «حکومتداری» را نمایان کرده است که می‌تواند پاسخی باشد به مسائلی که تا امروز در ابعاد منطقه‌ای و جهانی بی‌پاسخ تلقی می‌شد. امروز این جنبه از حرکت انقلاب ملت ایران، یعنی تبعیت از ولایت فقیه به عنوان نایب امام معصوم، یکی از اصلی‌ترین کانون‌های هجمه و حمله دشمن است و همین خود شاهدی است از اینکه توفیقات و پیشرفت‌های ایران اسلامی نیز تا حد زیادی مدیون همین جایگاه است. جریان انقلابی اکنون باید مهم‌ترین و اصلی‌ترین ماموریت خود را صیانت از این جایگاه، تلاش برای تحقق منویات آن و گام نهادن در مسیری بداند که از سوی آن ترسیم می‌شود و این نه صرفا یک علقه ایدئولوژیک، بلکه ناشی از تجربه تاریخی‌ای است که به ما می‌گوید مدل‌های رقیب یک به یک بی‌اعتبار شده و فروپاشیده‌اند. «آمریکای ترامپ»- که جداگانه و به تفصیل درباره آن سخن خواهیم گفت- یکی از مهم‌ترین نشانه‌ها در این باره است.

۵- مساله دیگری که در ترسیم اهداف کلان حرکت نوین جریان انقلابی در ایران نقش محوری دارد این است که حل و فصل مشکلات تاریخی و گاه کهنه رسوب کرده در متن جامعه ایرانی در حوزه‌های مختلف فرهنگ، اقتصاد، سیاست، جامعه و روابط خارجی و رسیدن ایران به جایگاه شایسته ملی، منطقه‌ای و جهانی، مستلزم داشتن باور و اتخاذ رویکرد انقلابی در این حوزه‌هاست. مقصود از باور و رویکرد انقلابی در اینجا تبعیت از ولایت مطلقه فقیه، فراموش نکردن اصول، آرمان‌ها و خطوط قرمز انقلاب ۵۷، نفی سلطه‌پذیری و اعتماد به دشمن، باور به ظرفیت‌های داخلی و اتکا به نیروی ایمان و تخصص ملت ایران برای عبور از مشکلات است. تجربه تاریخی ۳ دهه گذشته به ما می‌گوید هر زمان که این رویکرد با جدیت و موفقیت اجرا شده، گره‌های کور که به ظاهر ناگشودنی به نظر می‌رسید گشوده و راه‌های بسته باز شده است و هر زمان از این تفکر فاصله گرفته‌ایم انبوه مشکلات و ناملایمات، جامعه ایرانی را در خود فروبرده است. یک نمونه بسیار قابل توجه از اثربخشی این تفکر که مایلیم بر آن تاکید کنیم، موفقیت‌های بی‌بدیل و شهرت عالمگیر مدافعان شجاع و قهرمان حرم و جریان مقاومت و سردار شایسته آن حاج قاسم سلیمانی است که امروز تمام جهان و بازیگران کلیدی منطقه به توفیق آن در ناکام گذاشتن برنامه بسیار خطرناک آمریکا و صهیونیسم جهانی برای حاکم کردن تروریست‌ها بر سرنوشت منطقه غرب آسیا اعتراف می‌کنند اما او و یارانش خود را چیزی بیش از «سرباز رهبری و ملت» نمی‌دانند. همین تفکر و سبک رفتار است که می‌تواند و باید در صحنه‌های دیگر نیز به کار گرفته شود و آن زمان است که خواهیم دید مشکلات دشوار چگونه آسان می‌شود و از پیش پای ملت بزرگ ایران برمی‌خیزد.

۶- در ادامه آنچه گفته شد این نتیجه منطقی ناگزیر رخ می‌نماید که همین تفکر و سبک رفتار و مدیریت، بهترین و مهم‌ترین و موثرترین راه برای حل تنگناهای معیشتی و اقتصادی است که اکنون ملت ایران را در فشار و سختی قرار داده است. امروز اصلی‌ترین وظیفه جریان انقلابی این است که معیشت آبرومند و مطمئن را برای آحاد ملت ایران به نحو پایدار فراهم کرده و آینده خود و فرزندان آنها را تا جایی که مقدور است براساس یک الگوی مبتنی بر سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی تامین و تضمین کند. برای رسیدن به این هدف هیچ راهی جز اتخاذ یک رویکرد انقلابی وجود ندارد و در غیر این صورت، بویژه در صورتی که اراده بر این باشد که روش‌ها و مدل‌های شکست خورده و آزمون پس داده غربی مجددا در دستور کار قرار گرفته و پیشرفت و رفاه اقتصادی از آنها توقع برود، نتیجه اگر بدتر از گذشته نباشد قطعا بهتر نخواهد بود.
اکنون نوبت آن است که به سوی دیگر معرکه، یعنی به جانب دشمن نظر کنیم و ببینیم، وضعیت راهبردی آن را در قالب چه اصولی می‌توان خلاصه کرد. اهمیت این موضوع از آنجاست که هیچ جریان سیاسی در ایران نمی‌تواند مدعی حضور موثر در سپهر جامعه و سیاست باشد مگر اینکه نسبت خود را با مفهوم دشمن مشخص کرده و به برخی سوال‌های بسیار مهم در این باره پاسخ بدهد.

۱- در نظر به سمت دشمن، آنچه باید به صراحت و روشنی بر آن تاکید کرد- و این باور مبتنی بر انبوهی از واقعیات و شواهد کاملا غیرقابل انکار است- که اصلی‌ترین دشمن ملت ایران همچنان ایالات متحده آمریکاست و بقیه دشمنان ایران اسلامی در بازی آمریکا قرار داشته و خارج از برنامه کلان آن برای مهار، به عقب کشیدن و در نهایت نابودی انقلاب اسلامی، کشور و ملت ایران حرکت نمی‌کنند. هرگونه تلاش برای دشمن‌تراشی درون جامعه ایران، عوض کردن آدرس دوست و دشمن و جانشین کردن موجودیت‌های حقیقی و حقوقی دیگر به جای آمریکا، دادن آدرس غلطی بسیار خطرناک به ملت ایران است.

اگرچه دشمنی میان ایران و آمریکا ماهیت ایدئولوژیک دارد و نوعی منازعه تمدنی است که از ماهیت این دو تمدن سرچشمه می‌گیرد اما توجه به این نکته هم مهم است که صرف نظر از جنبه‌های ایدئولوژیک، حقایق فراوان و ملموسی نیز وجود دارد که ثابت می‌کند آمریکا جز به چشم یک دشمن بسیار خطرناک به ایران نگاه نمی‌کند و هر آنچه در این مدت انجام داده – حتی دقیقا در زمانی که برخی در داخل ایران تصور می‌کرده‌اند آمریکا در حال دوستی ورزیدن یا لااقل کاهش خصومت با ایران است – چیزی جز دشمنی بسیار عمیق و آسیب‌رسان علیه ملت ایران نبوده است.

برخی شواهد مهم در این باره چنین است:

* نظام جمهوری اسلامی ایران به طور روزانه در معرض تلاش آمریکا برای ضربه زدن به ملت ایران به هر شکلی قرار دارد که برای آمریکا و متحدان آن مقدور باشد. این یک امر مستمر و دائمی است و بخش بزرگی از نیروها و امکانات نظام جمهوری اسلامی به طور روزانه صرف خنثی‌سازی این تهدیدات یا کاهش اثر آن بر مردم و جریان عادی زندگی آنها می‌شود.

* به همان میزان که حاکمیت و ساختارهای رسمی نظام جمهوری اسلامی هدف تهدیدات آمریکا هستند، مردم ایران نیز از سوی آمریکا در معرض آسیب جدی قرار دارند. در واقع، برای کسانی که از نزدیک با موضوع آشنا هستند تردیدی باقی نمانده که جریان اصلی درگیری ایران و آمریکا حداقل در سال‌های اخیر چیزی جز این نبوده است که آمریکا می‌خواسته به ملت ایران آسیب بزند و نظام اسلامی در حال صیانت از مردم بوده است. این موضوع حوزه‌های بسیار متنوعی را در بر می‌گیرد؛ از حوزه تحریم که در آن هدف اصلی آمریکا فلج کردن زندگی روزمره ملت ایران بوده و در مقطعی تا جایی که توانستند حتی غذا و دارو را هم از ملت ایران دریغ کردند، تا حملات سایبری که می‌تواند به درهم ریختگی وسیع زیرساخت‌های خدمات‌رسان به ملت در حوزه‌های بانک، نفت و… و در نتیجه ایجاد آشفتگی بی‌سابقه در زندگی روزمره بینجامد، تا حملات تروریستی که در موارد اخیر آن به تروریست‌ها تاکید شده بود تجمعات بزرگ انسانی را در ایران هدف بگیرند و بسیاری حوزه‌های دیگر از جمله تحریک، تجهیز و تشویق دولت ورشکسته و عقب‌مانده عربستان سعودی برای بسیج همه امکانات خود برای ضربه زدن به ایران. در تمام این موارد می‌توان حضور، صحنه‌گردانی، طرح‌ریزی و مشارکت عمده و موثر آمریکا را به وضوح مشاهده و در صورت لزوم ثابت کرد.

* برنامه‌های آتی دولت آمریکا برای ضربه زدن به ملت  ایران از آنچه تاکنون انجام داده بسیار جنایتکارانه‌تر است. اگرچه می‌توان به روش‌های متنوعی استدلال کرد آمریکا موفق به اجرای هیچ‌یک از طراحی‌های شوم خود علیه ملت ایران نخواهد شد اما بزرگ‌ترین خیانت به ملت ایران در مقطع کنونی، انکار دشمنی آمریکا، دوست‌نمایی آن، یا حتی بدتر، تلاش برای بزک کردن چهره آن و توصیه به واگذاری امتیاز‌های بیشتر است.

۲- در یک جمع‌بندی تصور من این است که تکنیک‌‌های زیر، اصلی‌ترین حوزه‌های تمرکز آمریکا به عنوان دشمن بزرگ ملت ایران است و جریان انقلابی نیز متقابلا باید روی همین حوزه‌ها تمرکز کند.

اول- نخستین تکنیک ایجاد دوقطبی میان مفاهیم انقلابی و موضوعات امنیت ملی، با زندگی، اقتصاد و معیشت مردم است. پیش‌فرض آمریکایی‌ها این است که در هر موردی که بتوانند باید این دوقطبی را خلق کرده و سرمایه اجتماعی کافی برای آن ایجاد کنند. برخی محاسبات غلط- بویژه در موضوع هسته‌ای و در دولت آقای روحانی- درباره ایران در سال‌های گذشته این تلقی را در ذهن آمریکا ایجاد کرده که این تنها روشی است که می‌تواند نظام را به تجدید نظر در دیدگاه‌های خود در مسائل کلان امنیت ملی وادار کند. به طور کلی، شکل دادن به هر تعداد دوقطبی ممکن که بتواند بخش‌هایی یا همه مردم را در مقابل بخش‌هایی یا همه حاکمیت قرار دهد، اصلی‌ترین سرچشمه تولید تهدید نرم علیه ایران در راهبرد جدید آمریکاست که اوج آن را در فتنه ۸۸ شاهد بوده‌ایم و شواهدی هست که دشمن اگر بتواند درصدد تکرار آن فجایع به نحو جدی‌تر است.

دوم- بی‌اعتبارسازی مفاهیم انقلابی دومین تکنیکی است که اکنون به طور وسیع از آن استفاده می‌شود. در این تکنیک تلاش می‌شود مفاهیم انقلابی توسط کسانی که ظاهرا خود زمانی متعلق به جبهه انقلاب بوده‌اند، بی‌اعتبار شود.
سوم- تکنیک دیگر، تسخیر حوزه‌های عرفی زندگی اجتماعی با صحنه‌گردانی شبکه همکار ایجاد شده در داخل ایران است به گونه‌ای که آمریکا تلاش می‌کند اکثر بخش‌های زندگی عادی طبقه متوسط شهری در ایران خارج از اراده، کنترل و اشراف نظام قرار گرفته و نوعی نظام زیست غربی جای آن را بگیرد. این امر بویژه در حوزه‌های آموزش، بهداشت، سفر، تفریح، محیط‌زیست، خدمات اجتماعی، مددکاری اجتماعی، بهداشت، کارآفرینی و فناوری ارتباطات و اطلاعات به طور جدی در حال تعقیب است. ارزیابی طرف غربی این است که به این ترتیب می‌تواند بخش عمده زندگی فردی و اجتماعی جامعه ایرانی را در خارج از حیطه اشراف، کنترل و حتی تاثیر انقلاب اسلامی نگه دارد.

به طور کاملا خلاصه، کنترل افکار عمومی ایران، مدیریت برداشت‌ها و ادراکات، مدیریت اولویت‌ها، مدیریت محاسبات بویژه در موضوعات مهم مرتبط با امنیت ملی، مدیریت بسترها و زیرساخت ارتباط جامعه ایرانی، حل مساله دسترسی داخل به خارج و برعکس و مهم‌تر از همه تولید مفاهیم و استدلال‌هایی که بدل به زیرساخت تفکر در ایران شود، مهم‌ترین اجزای پروژه‌ای است که دشمن در این حوزه  در حال اجرای آن است.

۳- نکته دیگری که درباره استراتژی دشمن باید به آن توجه کرد این است که آمریکا به عنوان اصلی‌ترین دشمن ملت ایران و انقلاب اسلامی، اکنون در ضعیف‌ترین موقعیت تاریخی خود قرار دارد و بر خلاف تصویری که سعی می‌کند از خود ارائه کند- و این تصویر از سوی جریان‌های داخلی همکار آن درون ایران نیز منظما بازتولید می‌شود- هم توان آمریکا برای ضربه زدن به ملت ایران در حداقلی‌ترین سطح آن طی ۳ دهه گذشته قرار گرفته و هم توان ایران اسلامی برای پیروزی بر آمریکا  و ناکام گذاشتن آن در صحنه‌های مختلف بسیار افزون‌تر و موثرتر از گذشته است. همانگونه که انتخابات اخیر در آمریکا به وضوح نشان داد جامعه آمریکا اکنون یک جامعه فروپاشیده و عمیقا درگیر بحران‌های داخلی است. در حالی که آمریکا ادعا می‌کرده در حال صادر کردن دموکراسی و رفاه به سراسر جهان است، جز فقر، ظلم و تروریسم به جهان صادر نکرده و در کنار آن دموکراسی و رفاه را در کشور خود هم از بین برده است. آمریکا امروز مطلقا در موقعیتی نیست که بویژه در مقابل کشور نیرومند و توانایی مانند ایران دست به اقدام نظامی بزند و حمله نظامی صرفا یک پروژه عملیات روانی برای ترساندن کسانی است که مایلند به جای پیگیری منافع ملت‌های خود، از نسخه تسلیم در مقابل آمریکا تبعیت کنند. تحولات منطقه بخوبی نشان می‌دهد آمریکا نه تنها توان تمام‌کنندگی، بلکه حتی توان تصمیم‌سازی راهبردی خود را هم از دست داده و نه می‌تواند راهبردهای موثری برای مدیریت موثر تحولات تدوین کند و نه حتی زمانی که راهبردی در اختیار دارد، نیرو، انگیزه و توانی برای پیاده‌سازی موثر آن برای آن باقی مانده است. امروز منطقه، نمایشگاهی از پروژه‌های شکست خورده یا از کنترل خارج شده آمریکاست. اقتصاد آمریکا امروز با بحران‌های متعددی روبه‌رو است و مردم آمریکا به هیچ‌وجه با آغاز یک ماجراجویی دیگر موافق نیستند. متحدان آمریکا به آن بی‌اعتماد شده‌اند و نظام جهانی سلطه‌گری آمریکا آسیب‌های اساسی دیده است. به همه اینها اضافه کنید که اکنون نوعی مدیریت ابلهانه بر کل سیستم تصمیم‌سازی آمریکا مسلط شده است. از این سو، جمهوری اسلامی ایران موفق شده ائتلاف‌سازی متناسب با نیازهای خود را انجام دهد و روی زمین بسیاری از پروژه‌های اصلی آمریکا را که در راس آن ایجاد کشورهای تروریستی در همسایگی ایران است ناکام بگذارد. این حقایق سرجمع به ما می‌گوید آمریکا شکست‌پذیر است و ملت ایران تنها ملتی در جهان است که لیاقت تاریخی شکست دادن آمریکا را دارد.

۴- اما یک حقیقت تلخ در این میان وجود دارد که نمی‌توان از کنار آن بسادگی گذشت و بنابراین باید به صراحت درباره آن سخن گفت. آن حقیقت نیز این است که متاسفانه نسل جدیدی از غربگرایان در ایران شکل گرفته که آمریکا را از خود آمریکا قدرتمندتر می‌داند، قادر به سامان دادن یک رویارویی موثر با آن نیست و به دلیل عدم باور به سرمایه‌ها و منابع قدرت داخلی دائما پازل دشمن را تکمیل کرده و سرمایه‌های راهبردی کشور را در ازای هیچ تقدیم آن می‌کند، در حالی که تصور می‌کند در حال امتیاز گرفتن از دشمن است، نسخه‌ها و فرمول‌های پیشنهادی آن را می‌پذیرد و به این ترتیب امتیازهای راهبردی به آن تقدیم می‌کند، لبخند دشمن را سرمایه می‌داند و در مقابل اخم و تهدید آن عاجز و ناتوان است، از حداقل توانمندی برای ستاندن حق ملت ایران از دشمن بی‌بهره است و وقتی با بدعهدی آن مواجه می‌شود تنها نسخه‌ای که در دست دارد توصیه به نرمش بیشتر و واگذاری امتیازهای بزرگ‌تر است. وجود این جریان و ادامه نقش و تاثیرگذاری آن بسیار خطرناک است، طوری که وجود این شبکه گاه می‌تواند برای ملت ایران حتی از حمله نظامی آمریکا هم خطرناک‌تر باشد، همچنانکه تجربه سال‌های گذشته نشان داد این تفکر می‌تواند به سرمایه‌های راهبردی ملت ایران خساراتی وارد کند که گاه ویران‌کننده‌تر از حمله نظامی است. دقیقا وجود همین تفکر اصلی‌ترین عامل عدم حل مشکلات اقتصادی ملت ایران است و تا زمانی که چنین دیدگاهی حاکم باشد متاسفانه امیدی به برداشته شدن گام‌های اساسی برای حل مشکل اقتصاد بویژه مساله بیکاری در ایران وجود نخواهد داشت.

اگرچه این نوشته تا همین جا به درازا کشید و در عصر «کوته نوشت‌های تلگرامی» احتمالا شانس زیادی برای خوانده شدن نخواهد داشت ولی اجازه بدهید در یک جمله نتیجه بگیریم: فرصتی تاریخی برای عبور از پیچ تاریخی وجود دارد که اگر قدر آن را ندانیم، یک خسران تاریخی دامن ملت ایران را خواهد گرفت.


منبع: alef.ir

خمینی و خامنه‌ای؛ معمای قدرت هوشمند

تازه‌ترین برآوردها و ارزیابی‌ها درباره موازنه قدرت میان جمهوری اسلامی ایران و جبهه آمریکا از کدام واقعیت‌ حکایت می‌کند؟

۱- آمریکا و متحدانش پس از جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵ میلادی) روی دور قدرت‌افزایی قرار گرفتند و با وجود توسعه‌طلبی شوروی و بلوک شرق، توانستند غرب آسیا را زیر پنجه خویش بگیرند. آنها ایران را ژاندارم و پاسبان منطقه تحت استعمار خود قرار دادند و غارت را از همین جا شروع کردند. در هیچ محاسبه‌ای نمی‌گنجید شورش علیه سلطه آمریکا از همان نقطه‌ای آغاز شود که قرار بود ژاندارمری تأمین امنیت و منافع غرب در منطقه باشد. نظریه‌پردازان سیاسی و تحلیل‌گران اطلاعاتی غرب همچنان متحیرند چگونه آیت‌الله خمینی(ره) توانست به مردمی تحقیر شده، روحیه انقلابی ببخشد و به حرکت درآورد. حتی سران گروهک‌های ضدانقلاب انکار نمی‌کنند که ملت با وجود همه تابلوها و گروه‌ها، صرفاً به دعوت امام پای کار آمدند. سایت ضد انقلابی «گویانیوز» ۱۸ بهمن ۱۳۹۰ نوشت «پس از پیروزی انقلاب، گروهی از سیاسیون به کریم سنجابی گله‌مند بودند که چرا با به راه انداختن تظاهرات حزبی، از خمینی حمایت کرده بودند؟ سنجابی در پاسخ با پوزخندی جواب می‌دهد که ما نه تنها در بهترین شرایط هرگز قادر به کشاندن مردم به خیابان‌ها آن هم کمتر از ۵۰ نفر نبودیم و همیشه در حسرت راهپیمایی میلیونی بودیم که خارج از بضاعت ما بود، بلکه این نفوذ شخصیت و کاریزمای آیت‌الله خمینی بود که ما را هم به دنبال خود می‌کشاند… این، واقعیتی تلخ است».

۲- چهار روز قبل از گویانیوز، فرخ نگهدار (رئیس گروهک فدائیان خلق) به سایت اپوزیسیونی میهن گفته بود «من از وقایع ۱۵ خرداد ۴۲ فهمیدم آیت‌الله خمینی نفوذ فوق‌العاده در کشور دارد و تکیه او بر مردم و توده‌های تهیدست است و اتکایی به منابع خارجی ندارد؛ در مقابل شاه که تکیه‌گاه مردمی نداشت و قدرت او ناشی از حمایت خارجی بود… سال ۱۳۴۹ در اطراف دهات بین قم و کاشان همراه دوستم احمد اشرف سفر می‌کردیم و می‌دیدم در خانه روستائیان هم عکس آقای خمینی روی دیوار بود و سخنش اعتبار داشت… من کاملاً عنوان «امام» را برای او انتظار داشتم. او سد بزرگ و شکست‌ناپذیر شاه را شکست. این ایجاب می‌کرد نامی مانند رهبر و پیشوا و امام برای او انتخاب شود… ارزیابی مسعود رجوی نادرست بود. ما نیروی سازماندهی و مقاومت در برابر انقلاب را نداشتیم. ما نفهمیدیم که نباید در مقابل استقرار نظام ایستاد.»

۳- هرچند دو ابرقدرت غرب و شرق، هر کدام به نوعی ضربات سنگینی از انقلاب اسلامی خوردند و در ماجرای جنگ تحمیلی ۸ ساله کنار صدام ایستادند، اما آمریکا در دوره‌ای که دست بر قضا با رحلت حضرت امام مقارن شد، خیزهای بزرگی برای احیای ابرقدرتی برداشت. اوت ۱۹۹۰ میلادی (تابستان ۱۳۶۹) دولت آمریکا به ریاست جرج بوش پدر ضمن حمله به عراق، قدرت‌نمایی بزرگی انجام داد. به فاصله یک سال یعنی اوت ۱۹۹۱ در شوروی کودتا صورت گرفت و چند ماه بعد (دسامبر- آذر ۱۳۷۰) اتحاد جماهیر شوروی فرو پاشید، شرق اروپا که ۴۵ سال زیر پنجه روس‌ها بود، از هم گسیخت و یکی یکی در آغوش آمریکا سقوط کرد. از چکسلواکی تا یوگسلاوی و بعدها اوکراین و گرجستان و قرقیزستان به انحاء مختلف تحت فشار جدایی از روسیه قرار گرفتند و آمریکا و ناتو به تدریج تا دروازه‌های مسکو نزدیک شدند؛ مشابه کاری که آلمان نازی در دوره هیتلر انجام داد. یک دهه بعد از جنگ خلیج فارس و فروپاشی بلوک شرق (سال ۲۰۰۱) دولت نومحافظه‌کار بوش براساس پروژه امریکن اینترپرایز بر سر کار آمد تا طرح‌هایی مانند قرن جدید آمریکایی، جنگ جهانی چهارم و «خاورمیانه جدید» را به واسطه اشغال افغانستان و عراق نهایی کند. درست در همین دوره تاریخی در ایران ابتدا تکنوکرات‌های کارگزاران و سپس مؤتلفان اصلاح‌طلب آنها سرکار می‌آمدند که در احساس و اظهار ضعف نسبت به آمریکا مشترک بودند و بر طمع جهان‌گشایان آمریکایی می‌افزودند. براساس معادلات ظاهری و تحولات جهانی در حد فاصل ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۳، کار ایران هم تمام بود… اما روند تحولات در همین ۱۶ ساله آغازین هزاره سوم میلادی – به واسطه مدیریت راهبردی جانشین حضرت روح‌الله- چنان با پیروزی و موفقیت‌های معجزه‌آسا برای ایران رقم خورد که اگر سران اپوزیسیون جرأت و شجاعت داشته باشند، لاجرم باید بگویندعنوان «امام» سزاوار آیت‌الله خامنه‌ای است؛ بخوانید!

۴- سال گذشته به فاصله چند ماه، هنری‌کیسینجر (وزیر خارجه اسبق آمریکا) و ژنرال موشه یعلون وزیرجنگ اسرائیل گفتند «جنگ سوریه، جنگ جهانی سوم است». سرنوشت این جنگ که از شمال عراق در همسایگی ایران تا دریای مدیترانه امتداد داشت، به رغم تدارک پرحجم آمریکا و جبهه حامیان او در موصل و حلب، به کجا ختم شده است؟ ترزا می نخست‌وزیر انگلیس اخیراً در جمع نمایندگان جمهوری‌خواه آمریکا چند جمله قابل تأمل گفت؛ «اولویت ما عقب راندن ایران در جبهه‌ای است که با ورود در آن، نفوذ خود را تا مدیترانه گسترش می‌دهد. باید ضمن حفظ برجام، با این نفوذ شرورانه در منطقه مقابله کرد». دو خبر در این اظهارات نهفته است؛ اولاً نفوذ و عمق راهبردی کشوری که ۳۰ سال پیش مجبور بود در داخل خاک خود بجنگد تا مدیترانه وسعت یافته است. ثانیا برجام، استثنایی بر قاعده قدرت و نفوذ فزاینده جمهوری اسلامی است. نفوذی چنین عمیق که تا نیجریه در غرب آفریقا و بولیوی و ونزوئلا در حیاط خلوت ایالات متحده گسترده شده، در حالی است که غرب با استخدام برخی محافل در داخل ایران و فشار منطقه‌ای، طوفانی از معارضه و مخالفت و مزاحمت علیه جمهوری اسلامی به راه انداخته بود.

۵- هرچند آمریکا (به تعبیر توماس فریدمن) توانست «با غلاف خالی از اسلحه» (و به واسطه بد عملی برخی سیاستمداران ایرانی) امتیازاتی بگیرد و آقای اوباما آن را به عنوان «دستاورد بزرگ خود بدون شلیک حتی یک گلوله» معرفی کند، اما جمع‌بندی‌ کلان در جبهه غرب، از دست برتر ایران در سال میلادی گذشته حکایت می‌کند؛ چنان‌که شاول شای معاون پیشین شورای امنیت ملی رژیم صهیونیستی یک ماه پیش در اسرائیل هیوم نوشت «سال ۲۰۱۶ به واسطه پیروزی‌های چشمگیر ایران و متحدانش در عراق و سوریه و یمن و لبنان و تشکیل دولت مورد حمایت حزب‌الله، یکی از پرموفقیت‌ترین سال‌ها در تاریخ حکومت اسلامی بود». و امریکن اینترست گزارش داد «ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی، هفتمین قدرت برتر دنیا و در زمره ۸ قدرت بزرگ قرار گرفت». سوم بهمن سال گذشته رابرت گیتس (وزیر دفاع دولت‌های بوش و اوباما- رئیس اسبق سیا) در گفت‌وگو با بیزینس اینسایدر تاکید کرد «این تلقی که جمهوری اسلامی به خاطر توافق هسته‌ای، زیربنای انقلابی خود را رها خواهد کرد و رفتاری دیگر در منطقه خواهد داشت، اشتباه است. بعد از ۳۶ سال برانگیختگی اعتقادی و روحیه بلندپروازانه منطقه‌ای، نمی‌توان انتظار تغییر رفتار جمهوری اسلامی و آرمان‌های آن را داشت و من انتظار ندارم اهداف ژئوپولتیک ایران به خاطر پذیرش توافق تغییر کند. این توقع کاملا غیرواقع‌بینانه است». دقیقا در همین دوره پرماجرا و تلاطم بود که «هرتسل هالوی» (فرمانده رکن اطلاعات در ستاد کل ارتش اسرائیل) در جمع مدیران سازمان متبوع خود گفت «از ابتدای انقلاب اسلامی ۱۹۷۹، ما ۳ برابر رشد علمی داشته‌ایم اما رشد علمی و فنی ایران ۲۰ برابر شده است. آنها به برتری فنی نزدیک می‌شوند. جنگ واقعی در آینده نیست؛ بلکه همین امروز ادامه دارد. برداشتن فاصله ۳۰ سال پیش ایران با ما، برای ما بسیار پرهزینه خواهد بود. جنگ امروز جنگ ذهن‌ها و عقل‌هاست و تبلیغات طرف مقابل می‌تواند روحیه اسرائیلی‌ها [صهیونیست‌ها] را درهم بشکند.»

۶- تیر ۸۹ یک سال پس از آشوب نیابتی سبز در ایران، فرید زکریا (سردبیر نیوزویک و مشاور دولت اوباما) در واشنگتن پست نوشت: «من حامی جنبش سبز بودم اما مقایسه ایران با انقلاب‌های مخملین در اروپای شرقی اشتباه است، چون در ایران ملی‌گرایی، مذهب و دموکراسی برقرار است. اینکه تصور کنیم جمهوری اسلامی نزد ایرانی‌ها مشروعیت ندارد و با نیروی نظامی حفظ شده، خلاف واقعیت است. میلیون‌ها نفر از جمهوری اسلامی حمایت می‌کنند. آیت‌الله خامنه‌ای رهبر ایران همچنان محبوب‌ترین چهره سیاسی در ایران است». ۴ سال بعد (۲۵ اسفند ۹۳) نشریه واشنگتن اگزماینر به قلم ری تاکیه (عضو شورای روابط خارجی آمریکا) در بحبوحه مذاکرات هسته‌ای تاکید کرد «آمریکا باید امتیازات زیادی از ایران بگیرد. هرچند ایران بارها در ضعیف‌ترین موضع وارد مذاکرات شده اما به واسطه مدیریت و نبوغ رهبر عالی ایران توانسته با دست پر ظاهر شود.» همان زمان واشنگتن پست خاطرنشان کرد «آیت‌الله خامنه‌ای توانسته توازن میان اصولگراها و تکنوکرات‌ها را حفظ کند و با وجود همه اختلاف‌ها، جبهه واحدی را به نمایش بگذارد.» در سایه چنین مدیریتی بود که گاردین تصریح کرد «ثبات و امنیت ایران، یک استثنا در خاورمیانه آشوب‌زده است» و هافینگتون پست نوشت «واقعیت‌های خاورمیانه، تحلیل آیت‌الله خامنه‌ای درباره قدرت ایران و توهم‌آلود بودن ارزیابی‌های اوباما را تایید می‌کند. امروز نفوذ ایران در منطقه بسیار بیشتر از آمریکاست».

۷- در این ۳۷ سال با وجود همه فراز و نشیب‌ها – و برخی کج‌فهمی‌ها و بدعملی‌های بزرگ نظیر آشوب ۸۸ و اظهار عجز در مذاکرات هسته‌ای مقابل دشمن- ما قدرتمندتر شده‌ایم و قدرت آمریکا رو به ضعف و انحلال گذاشته است. دونالد ترامپ آخرین منتخب آمریکایی‌ها، از خارج ایالات متحده نیامده بلکه عصاره و معجونی از همه آورده‌ها و اقداماتی است که دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان (بوش پدر و پسر، بیل کلینتون و اوباما) به ویژه ظرف ۲۶-۷ سال اخیر تدارک کرده‌اند. ترامپ در قله سرمایه‌داری و لیبرال- دموکراسی جهان (با ۲۰ هزار میلیارد دلار بدهی و ۴۸ میلیون فقیر و گرسنه مطلق) با صدای بلند می‌گوید «با هزینه‌های جنگ عراق می‌توانستیم دوبار آمریکا را بازسازی کنیم؛ اول آمریکا!» و در اولین مصاحبه پس از ریاست جمهوری با ABC NEWS تصریح می‌کند «ایالات متحده در حال فرو پاشیدن است. ما هزینه ساخت یک مدرسه در بروکلین یا لس‌آنجلس را نداریم. شیکاگو مانند افغانستان شده هر چند روز یک بار شماری از مردم هدف گلوله قرار می‌گیرند. … من می‌خواهم مطمئن شوم در دوره من هیچ کسی در خیابان‌های آمریکا (به خاطر بیمه و فقر) نخواهد مرد»!

۸- هر قدر توانمندی ما رو به پیچیدگی و توسعه و تنوع می‌گذارد، در آن سو مشت آمریکا در زمینه جنگ هوشمند تهی‌تر می‌شود؛ ترامپ نهایتاً حتی اگر همان بوش «صهیونیست مسیحی» (هم‌آهنگ با انگلیس و اسرائیل) باشد، اما بوش و اوبامای تاخته‌ای خواهد بود که صراحتاً می‌گوید اسلافش، چیزی از قدرت برای او باقی نگذاشته‌اند. اقتضائات این دوره را باید در مجال دیگری به بحث گذاشت اما اجمالاً باید نوشت که همچنان رمز موفقیت در اهتمام به مکتب امام خمینی (رکن قدرت ایران جدید) و اظهار بی‌اعتنایی و بی‌نیازی نسبت به شیطان بزرگ است. در این راه به تعبیر رهبر حکیم انقلاب باید مقابل تحریف‌گران مکتب امام(ره) و جماعتی که بی‌اعتقاد به مبارزه با شیطان بزرگ هستند، ایستاد؛ همان‌ها که برای نطق خداحافظی اوباما (ادعای پیروزی بر ایران بدون شلیک یک گلوله) تیتر زدند «برکت رفت»! و همان‌ها که سخنگوی وزارت خارجه فرانسه می‌گوید «باید با دادن امتیاز تجاری تقویت‌شان کرد و به مردم ایران نشان داد که توافق برایشان خوب بوده است»؛ جماعتی که ساورز رئیس MI6‌، امید به انقلاب‌زدایی از ایران به واسطه تحرکات پسابرجامی آنها دارد.


منبع: alef.ir

ترامپ وزیر موقت دادگستری را در پی سرپیچی از دستور مهاجرتی برکنار کرد

دونالد ترامپ در پی سرپیچی سلی ییتز، وزیر موقت دادگستری آمریکا از دستور اخیر در زمینه مهاجرت، او را اخراج کرده است.

به گزارش ایسنا، کاخ سفید اعلام کرد که ترامپ از دانا بونته به عنوان کفیل وزارت دادگستری نام برده است. او دادستان فدرال در ناحیه شرقی ویرجینیا بود.

کاخ سفید در بیانیه‌ای آورده است: سلی ییتز با خودداری از اجرای دستور قانونی با هدف حفاظت از شهروندان ایالات متحده به وزارت دادگستری خیانت کرده است.

در این بیانیه آمده است: وقت آن است که در مورد حفاظت از کشور جدیت به خرج دهیم. بررسی سفت و سخت‌تر پیشینه افرادی که از این هفت کشور خطرناک به آمریکا سفر می‌کنند، اقدام شدیدی نیست؛ اقدامی معقول و لازم برای حفاظت از کشور است.

سلی ییتز که به طور موقت وزارت دادگستری آمریکا را اداره می‌کرد، پیشتر به وکلای این وزارتخانه دستور داد از دستور اجرایی رئیس‌جمهوری آمریکا در مورد منع ورود شهروندان هفت کشور به آمریکا دفاع نکنند.

او که منصوب باراک اوباما، رئیس‌جمهوری قبلی آمریکا بود، در یادداشتی نوشت که مطمئن نیست دستور ترامپ قانونی باشد و شاید دفاع از آن با وظیفه دادگستری در خصوص اجرای عدالت در هر شرایطی همخوانی نداشته باشد.

ییتز معاون وزارت دادگستری بود اما پس از پایان کار لورتا لینچ، وزیر دادگستری باراک اوباما، موقتا مسئول اداره آن شد تا صلاحیت جف سشنز، نامزد دونالد ترامپ برای تصدی این وزارتخانه، در سنا تایید شود.

ییتز گفت: وزارت دادگستری در دفاع از این دستور اجرایی استدلال نخواهد کرد.

او در نامه خود به کارکنان این وزارتخانه نوشته که دستور رئیس‌جمهور در دادگاه‌های مختلف به چالش کشیده شده است.

به گزارش بی.بی.سی، وی افزود: مسئولیت من اطمینان از این مساله است که موضع وزارت دادگستری نه فقط از لحاظ قانونی قابل دفاع باشد، بلکه حاصل قوی‌ترین برداشت ما از قانون باشد. من مسئولم اطمینان حاصل کنم مواضعی که در دادگاه اتخاذ می‌کنیم با وظایف جدی این نهاد برای حفظ عدالت و دفاع از حق همخوانی داشته باشد.

ترامپ از ییتز خواسته بود تا زمان تایید جف سشنز به عنوان وزیر دادگستری در این سمت باقی بماند.

ترامپ پیش‌تر در توئیتی نوشت: دموکرات‌ها نامزدهای من برای کابینه را به دلایل کاملا سیاسی معطل کرده‌اند. آنها کاری جز کارشکنی ندارند. حالا باید با یک وزیر دادگستری اوباما کار کنم.

دونالد ترامپ روز جمعه دستوری را با عنوان “حفاظت از آمریکا در مقابل حملات تروریستی” امضا کرد که بر اساس آن ورود پناهجویان به مدت چهار ماه معلق و ورود شهروندان هفت کشور برای ۹۰ روز ممنوع شد. این کشو‌رها ایران، عراق، لیبی، سومالی، سودان، سوریه و یمن هستند.

تصمیم ترامپ برای منع ورود شهروندان هفت کشور با اکثریت مسلمان باعث اعتراضات خیابانی در آمریکا و سایر کشورها شده است.

در عین حال صدها دیپلمات آمریکایی طی یک “مکاتبه اعتراضی” رسما از این دستور انتقاد کرده‌اند. براساس متن پیش‌نویس این مکاتبه، محدودیت های اعمال شده “باعث امنیت بیشتر آمریکا نمی‌شود، مغایر ارزش های آمریکاست و حاوی پیامی غلط برای جهان اسلام است”.

همچنین دادگاه‌های آمریکا در چند ایالت بخش‌هایی از دستور ترامپ را غیرقانونی دانسته و آن را متوقف کرده‌اند.


منبع: alef.ir

رئیس سازمان اطلاعات عربستان: امارات در آستانه کودتاست

رئیس سازمان اطلاعات و عضو شورای امور سیاسی و امنیتی عربستان از وجود طرحی برای کودتای قریب‌الوقوع در امارات خبر داد.

به گزارش ایسنا، خالد بن علی بن عبدالله الحمیدان، رئیس سازمان اطلاعات کل و عضو شورای سیاسی و امنیتی عربستان در گفت‌وگو با شبکه بی بی سی فاش کرد، شواهدی در مرحله کنونی دال بر این است که طرحی برای کودتای قریب‌الوقوع در امارات علیه شیخ محمد بن زاید آل نهیان وجود دارد.

الحمیدان اظهار داشت: تمامی تحلیل‌گران سیاسی پیش‌بینی کرده‌اند که سلطان بن زاید بن سلطان آل نهیان پسر دوم شیخ زاید بن سلطان آل نهیان به زودی در صدد برنامه‌ریزی برای کودتا علیه شیخ محمد بن زاید آل نهیان برخواهد آمد و آن در پی اخراج وی از دو پست فرمانده عالی نیروهای مسلح امارات و معاونت نخست وزیری به دستور شیخ محمد بن زاید آل نهیان بوده است.

رئیس سازمان اطلاعات کل عربستان افزود: آمریکایی‌ها در تلاش برای ممانعت از کودتا علیه شیخ محمد بن زاید آل نهیان هستند.

الحمیدان تصریح کرد: شیخ هزاع بن زاید پسر پنجم شیخ زاید بن سلطان آل نهیان نیز به سیاست‌های شیخ محمد بن زاید آل نهیان در اداره حکومت در امارات اعتراض کرده است.

از سوی دیگر رئیس سازمان اطلاعات عربستان اظهار داشت: شیخ محمد بن راشد آل مکتوم، معاون رئیس دولت امارات و حاکم دوبی در دیدارش با فرماندهان ارشد نظامی در کاخ “زعبیل” از شیخ محمد بن زاید آل نهیان و ارتباط خاصش با عربستان انتقاد کرده و گفته است: “اقدامات شیخ محمد بن زاید منجر به کوچک شدن خودش و امارات مقابل عربستان شده است به ویژه تصمیم اشتباهش درباره مداخله غیرقابل توجیه در جنگ یمن.

الحمیدان تصریح کرد: تعدادی از مسئولان ارشد امارات از سیاست‌های شیخ محمد بن زاید آل نهیان در اداره حکومت انتقاداتی دارند  که از میان آنها شیخ سیف بن زاید بن سلطان آل نهیان معاون نخست وزیر و وزیر کشور امارات است.

این مقام سعودی ادامه داد: پیش‌بینی می‌شود امارات شاهد کودتایی قریب‌الوقوع علیه شیخ محمد بن زاید آل نهیان تحت نظارت سلطان بن زاید بن سلطان آل نهیان، شیخ هزاع بن زاید، شیخ سیف بن زاید بن سلطان آل نهیان و با همکاری شیخ محمد بن راشد آل مکتوم باشد.


منبع: alef.ir