مخالفان سوری: در صورت شکست مذاکرات جنگ را از سر می‌گیریم

هیات مخالفان سوریه در مذاکرات آستانه با طرح این ادعا که دمشق برای شکست مذاکرات می‌کوشد تهدید کرد در صورت شکست مذاکرات آستانه مخالفان مسلح به جنگ ادامه می‌دهد.

به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه اسکای نیوز عربی، هیات اعزامی شورشیان مسلح سوری در آستانه در کنفرانسی مطبوعاتی تهدید کرد اگر مذاکرات آستانه به شکست بکشد مخالفان به جنگ در سوریه ادامه خواهند داد.

یکی از اعضای این هیات گفت: ما برای بررسی مسائل نظامی و گفت‌وگو درباره تثبیت آتش‌بس در سوریه به این جا آمده‌ایم نه مساله سیاسی و صحبت درباره انتقال سیاسی به هیات عالی مخالفان در مذاکرات با نظام مربوط می‌شود.

همچنین هیات مخالفان سوریه در مذاکرات آستانه اعلام کرد: مرجعیت سیاسی برای ما بیانیه ژنو یک است.

این هیات عنوان داشت: بدون آتش‌بس بحث درباره حل سیاسی بحران سوریه بی‌معناست.

یکی دیگر از اعضای این هیات نیز عنوان داشت: ما در حال حاضر بر مناطقی تمرکز کرده‌ایم که شاهد نقض آتش‌بس بوده‌اند و فعلا محور اصلی مذاکرات ما پیرامون این مسائل است. در سوریه هزاران نیروی خارجی هستند که به نفع اسد می‌جنگند و زمانی که روسیه بحث درباره پرونده جبهه فتح الشام (النصره سابق) را مطرح کرد گفتیم که صحبت درباره این پرونده پس از توافق درباره اصل خروج شبه‌نظامیان خارجی از سوریه ممکن است.

مخالفان سوری همچنین گفتند که تنها پس از خروج شبه‌نظامیان خارجی و پایان محاصره برخی مناطق از جمله وادی بردی، غوطه شرقی و جنوب دمشق حاضر به مذاکره درباره پرونده فتح الشام هستند.

مخالفان سوری حاضر در آستانه همچنین با بیان این ادعا که دولت سوریه با بمباران مناطق تحت محاصره برای شکست مذاکرات می‌کوشند اعلام کردند حاضر به مذاکره مستقیم با نظام نیستند.

با توجه به تبادل اتهامات میان دولت سوریه و مخالفان مسلح در این کشور به نظر می‌رسد نشست اولیه در آستانه با تنش‌های شدید مواجه بوده و زمزمه‌هایی درباره پایین آمدن سطح توقعات از این نشست بین‌المللی به گوش می‌رسد.

آنگونه که دیپلمات‌های حاضر در نشست آستانه می‌گویند برگزار کنندگان این نشست در تلاشند تا دست کم به توافق آتش‌بسی در نقاط معین به غیر از آن قسمت‌هایی که در کنترل گروه‌های تروریستی شناخته شده است دست یابند.

استفان دی‌میستورا، فرستاده سازمان ملل به سوریه نیز اعلام کرد دو طرف باید بپذیرند با ابزار نظامی رسیدن به راهکاری دائم ممکن نیست.


منبع: alef.ir

البرادعی به انتقال احتمالی سفارت آمریکا واکنش نشان داد

ایرنا نوشت: «محمد البرادعی» دبیرکل پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی در توئیتی کوتاه تاکید کرد: انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس، خلاف قوانین بین المللی است.

این شخصیت سیاسی مصری روز دوشنبه درصفحه شخصی خود در شبکه اجتماعی توئیتر نوشت : در صورتیکه ترامپ سفارت آمریکا از تل آویو را به بیت المقدس منتقل کند، آیا رهبران جهان عرب و مقامات سازمان ملل واکنشی از خود نشان خواهند داد؟

دبیرکل پیشین آژانس بین المللی انرژی اتمی تصریح کرد: این اقدام دولت آمریکا، خلاف قوانین بین المللی است.

دونالد ترامپ در جریان مبارزات انتخاباتی خود گفته بود که درصورتی که رئیس جمهوری آمریکا شود، بیت المقدس را پایتخت رژیم صهیونیستی خواهد دانست و سفارت واشنگتن را به آن شهر منتقل خواهد کرد.

در همین خصوص، محمود عباس در هفته های گذشته بارها و بارها به انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس ابراز نارضیتی کرده است.
در آخرین سخنان عباس خطاب به ترامپ، وی گفته بود: ما از ترامپ می خواهیم تا برای آن که عملیات صلح فلسطین متوقف نشود، دست از انتقال سفارت واشنگتن بردارد و امیدواریم که رئیس جمهوری جدید آمریکا به این سخن گوش دهد.


منبع: alef.ir

اژه‌ای:حکم جلب فرزند ابتکار صادر شد/ سیگنال‌هایی از داخل برای وضع تحریم‌ها به غرب ارسال شد/ مهدی هاشمی به زندان بازمی‌گردد

به گزارش فارس، حجت‌الاسلام والمسلمین غلامحسین محسنی اژه‌ای در نشست تخصصی معاونین و روسای ادارات مبارزه با جرایم اقتصادی پلیس آگاهی اظهار کرد: ما همچنان در مصیبت بزرگ حادثه ساختمان پلاسکو هستیم و این ضایعه را به ملت شریف و خانواده جان باختگان تسلیت می‌گویم. ان شاالله این قضیه عبرتی برای همگان باشد و دیگر از این دست حوادث نداشته باشیم.

وی افزود: حقیقتا از نیروی انتظامی به ویژه اداره آگاهی تشکر می‌کنم. نیروی انتظامی جز نهادهایی است که شاید هیچ دستگاهی به اندازه آن تنوع ماموریتی نداشته باشد.

اژه‌ای با اشاره به سختی کار در اداره آگاهی گفت: یکی از اهداف مهم و اصلی نظام جمهوری اسلامی و بلکه همه انبیا و ائمه تحقق عدالت در جامعه است. در راستای این موضوع بسیار مهم، بدون مبارزه با فساد، تحقق عدالت ممکن نیست.

معاون اول قوه قضائیه ادامه داد: در این شرایط، اقتصاد کشور امروز از جنبه‌های مختلف مورد توجه است. یکی از مسائلی که فوق العاده در این حوزه اهمیت دارد، امنیت در اقتصاد است.

وی افزود: در این راستا، اقتصاد با استقلال و امنیت کشور و اعتماد مردم به نظام گره خورده است. اگر ما امروز همه مرزهای زمینی و هوایی و دریایی را به طور کامل حفظ کنیم اما در مسائل اقتصادی نتوانیم خودمان را حفظ کنیم ممکن است استقلال سیاسی و چه بسا عرضی به خطر بیفتد و امروز دشمن به عنوان یک حربه از موضوع اقتصاد استفاده می‌کند.

معاون اول دستگاه قضا گفت: در تحریم‌هایی که بعضا سیگنال‌هایی از داخل داده شد، گفتند نمی‌توانید با جنگ و ترور نظام جمهوری اسلامی را از پا در بیاورید اما گفتند می‌توانید با مسائل اقتصادی مردم را ناراضی کنید و اعتماد مردم را کم کنید و تغییر نظام را ایجاد کنید که قطعا نمی‌توانند و خیال باطل است.

اژه ای با طرح این پرسش که چه چیزی مخل امنیت اقتصادی است افزود: آیا مبارزه با فساد مخل امنیت است؟ در مقاطع مختلف از ابتدای انقلاب تا‌کنون به ویژه دهه دوم انقلاب به این سو، هر وقت خواستند با فساد اقتصادی مبارزه کنند، یک سری سر و صدایشان بلند می‌شود.

وی تصریح کرد: همه می‌دانیم که اقتصادی موفق است که وابستگی کمتر به دولت و اتکای بیشتر به مردم داشته باشد.

اژه ای با اشاره به آسیب‌های موجود در این حوزه گفت: امروز همه می‌دانیم که در بسیاری از مسائل اقتصادی، سرمایه گذار باید از دولت اجازه بگیرد.

گاهی وقت‌ها برای گرفتن یک موافقت اصولی باید هفت خان رستم را طی کرد.

این مقام عالی قضایی گفت: بسیاری از مردم وقتی در پیچ و خم‌های سنگین اداری قرار می‌گیرند، گاهی وقت‌ها به تخلف می‌افتند.

وی گفت: آیا اینگونه موارد مخل امنیت نیست؟ مخل کار سرمایه گذار نیست؟ به نظر من وظیفه ما مبارزه با مفاسد است اما شاید مهمتر از برخورد با مصادیق باید آسیب شناسی کرده و مصداق ها را تجزیه و تحلیل کنیم و نتیجه کار را در اختیار نهادهای مربوطه قرار دهیم تا مشکلات برطرف شود.

معاون اول قوه قضائیه اضافه کرد: به دادسراها گفته ام در پرونده های مختلف مثل صندوق فرهنگیان و بانک سرمایه فقط به مجازات متخلفان اکتفا نشود و باید آسیب شناسی صورت گرفته و تجزیه و تحلیل شود.

اژه‌ای اظهار کرد: یکی از مسائلی که در مبارزه با فساد ایجاد می شود، فشارهایی است که وارد می آید. طبیعی است مبارزه با مفسد، حتما سخت است و سعی می کند سنگ اندازی کند.

وی با بیان اینکه در این مبارزه باید چکار کرد تا سنگ اندازی ها، مبارزه را متوقف نکند گفت: واقعا باید تشکیلات مبارزه کننده به ویژه قوه قضائیه و ناجا سالم باشد. ما در همین هفته های اخیر چند قاضی و وکیل و کارمند را گرفتیم. به دادسرا گفته ام اگر یک قاضی عالما و عامدا جرمی را مرتکب شده به هیچ وجه ملاحظه نکنید.

وی تصریح کرد: نکته بعدی این است که باید در این زمینه، آگاهی لازم را داشته باشیم و به پیچیدگی ها آگاه باشیم. در پرونده همین بانکی‌ها، مدارک به ظاهر درستی را ارائه می کردند و بانک مرکزی هم در وهله اول نمی توانست بگوید مدارک جعلی یا صوری است و به کارشناسان خود مراجعه می کرد. بنابراین در هر مسئله به ویژه مفاسد اقتصادی باید آگاهی لازم را کسب کنیم.

معاون اول دستگاه قضا ادامه داد: ا‌گر امروز بخواهند به من رشوه بدهند مجانی به عتبات مقدسه یا حج می فرستند، آنتالیا که نمی‌فرستد. بنابراین اینها ترفندهای مختلفی برای اعمال نفوذ دارند. کار دیگری که انجام می دهند این است که از یک مامور یا کارشناس، ضعفی را می گیرند و بزرگ می کنند و فشار می آورند تا برکنار شود. اینجا مسئولان بالاتر باید هواسشان جمع باشد.

اژه‌ای تاکید کرد: بسیاری از فشارهای امروز به قوه قضائیه به خاطر مبارزه با مفسدان دانه درشت و یقه سفیدها و کسانی است که قدرت و ثروت را با هم آمیخته اند. به همین خاطر علیه قوه قضائیه جو ایجاد می کنند تا ضمن بدبین کردن مردم به دستگاه قضا، قوه قضائیه را به خودش مشغول کند. بنابراین باید سعی کنیم تحت تاثیر فضاسازی ها و جوسازی ها قرار نگیدیم.

معاون اول قوه قضائیه افزود: ما ضمن اینکه باید از همه ظرفیت های همدیگر استفاده کنیم، نباید در کارهای هم دخالت کنیم زیرا مفسدان از همین موضوع سوء استفاده می کنند. مثلا نباید توقع داشت، ضابط کار قاضی را انجام دهد و بالعکس. قرار نیست به هر چه که قاضی رسید، ضابط هم برسد. بنابراین ممکن است نیروی انتظامی زحمت بکشد و به امری برسد اما دادسرا احراز نکند. این نباید سبب دلسردی نیروی انتظامی بشود.

 

سخنان محسنی اژه ای در جمع خبرنگاران

محسنی اژه‌ای، سخنگوی قوه‌قضائیه در حاشیه نشست روسای پلیس مبارزه با جرائم اقتصادی در جمع خبرنگاران در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه آیا اظهارات وزیر اقتصاد که اعلام کرده مه‌آفرید امیر خسروی و رستمی صفایی در فهرست بدهکاران بزرگ بانکی در رتبه‌های اول و دوم قرار دارند درست است یا خیر گفت: مه‌آفرید زمانی که دستگیر شد قطعاً بزرگترین بدهکار بانکی نبود و درباره فردی هم که نام بردید باید بگویم او یکی از بدهکاران بانکی است البته اصل مبلغ‌اش، آن مبلغی که الان گفته شده نیست و مبلغ وی با تاخیر و جریمه، سنگین است.

وی افزود: ما معتقد بوده و هستیم که چرا سیستم بانکی ما باید طوری عمل کند که اولاً این تعداد بدهکار بزرگ بانکی داشته باشیم و بعد هم تضمینی برای وصول مطالبات وجود نداشته باشد.

محسنی اژه‌ای ادامه داد: دستگاه قضائی همکاری لازم را داشته و دارد اما لازمه آن این است که وزیر اقتصاد، بانک مرکزی و بانک‌ها این مقدار تاخیر در معوقات نداشته باشند و روشی را در پیش بگیرند که این مسائل تکرار نشود.

وی در پاسخ به سوال خبرنگاری مبنی بر اینکه وکیل مهدی هاشمی گفته اتمام مرخصی به مهدی ابلاغ نشده گفت: او به زندان باز می‌گردد.

اژه‌ای در پاسخ به سوال دیگری مبنی بر اینکه رسانه‌های داخلی و خارجی خبر دادند که فرزند ابتکار چند میلیارد چک بی محل کشیده و طبق دستور مقام قضایی حکم جلب وی صادر شده اما خانم ابتکار در محل ساختمان محیط زیست او را فراری داده است گفت: از اینکه ابتکار او را فراری داده یا نه اطلاعی ندارم و بعید هم می دانم اینطور باشد.

وی با اشاره به قطعی شدن حکم این فرد گفت: فرد مورد اشاره یک حکمی درباره چک دارد و چون قطعی شده برای جلب او اقداماتی شده، اما از فراری دادنش خبر ندارم.


منبع: alef.ir

خروج مرگبار قطار از ریل در هند/تصاویر

 لوکوموتیو و هشت واگن قطار مذکور که از شهر «جاگدالپور»، مرکز شهرستان «باستار» در جنوب شرق ایالت «جتیسگر» به مقصد «بوبانسور»، مرکز ایالت «اوریسا» در شرق هند در حرکت بود، در ایستگاه راه آهن منطقه «کونیرو» در شهرستان «ویزیاناگارام» در شمال ایالت آندرا پرادش از ریل خارج شد.در حالی که این حادثه خروج قطار از ریل در هند باعث شده تاکنون دست کم ۳۹ نفر جان خود را از دست بدهند و بیش از ۱۰۰نفر دیگر نیز زخمی شوند، مسئولان محلی پیش بینی می کنند که شمار قربانیان این حادثه افزایش یابد. این در حالی است که دلیل خروج قطار مذکور از ریل تاکنون مشخص نشده و عملیات امدادرسانی در محل وقوع حادثه شامل تخلیه قطار از مسافران و انتقال زخمی ها به بیمارستان نیز همچنان ادامه دارد.       


منبع: baharnews.ir

ناگفته‌هایی‌از زنجانی‌به روایت‌یک فعال‌اقتصادی

به گزارش روزنامه قانون، تحریم‌های ایران را از نظر تحریم‌کنندگان می‌توان به چهار دسته کلی تقسیم‌بندی کرد: تحریم‌های چندجانبه همچون تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل، تحریم‌های اتحادیه اروپا، تحریم‌های تک‌جانبه از سوی کشورهای مختلف مانند ایالات متحده و تحریم‌های کنگره آمریکا. نخستین تحریم جامع سراسری علیه ایران در دوران معاصر، تحریم بریتانیا ضد کشورمان به‌منظور واکنش در برابر انتخاب دکتر محمد مصدق به وزارت بود که هدف ملی سازی صنعت نفت را دنبال می‌کرد. اولین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران در زمان نخست وزیری محمد مصدق و به‌منزله واکنش علیه ملی شدن صنعت نفت صادر شد. آمریکا نیز در سال ۱۹۸۰ تحریم های اقتصادی وسیعی را علیه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به تصرف سفارت آمریکا در تهران وضع کرد. تحریم برای هرکشوری به منزله ایجاد شرایط سخت اقتصادی است که دولت‌ها را دچار مشکل می‌کند.عباس رضاییان، فعال اقتصادی است که به گفته خود وی به صنعت نفت در دوران تحریم‌ها کمک می‌کرده است. وی ؛خود را اینچنین معرفی می‌کند: ورود خود را به بازار از دستفروشی آغاز کردم و از پایین‌ترین تا بالاترین سطوح اقتصاد ایران و همچنین در سطح اقتصاد بین‌الملل به خصوص کشورهای منطقه، فعالیت کرده‌ام. قرارداد تامین سوخت دولت افغانستان در سال ۸۲ و در دوره آقای زنگنه را نیز به امضا رسانده‌ام.رضاییان از شیوه‌های دور زدن تحریم‌ها برایمان می‌گوید و از فعالیت‌های بابک زنجانی و بانک مالزیایی‌اش و اینکه ،به گفته او می‌توان باقی‌مانده پول وزارت نفت را که بابک زنجانی از دست داده است، ردیابی و مسترد کرد. وی کتابی با عنوان «خم شدم نشکستم» را در دست انتشار دارد که در آن از اتفاقاتی که خود در آن دخیل یا ناظر بوده، گفته است. به گفته وی بخش پایانی این کتاب مربوط به تحریم‌های نفتی و پولی کشورمان است که حاوی نکات مهمی است و احتمالا به جور شدن بیشتر قطعات گم شده پازل نفتی کمک خواهد کرد.دور زدن تحریم به چه معناست و چگونه امکان‌پذیر است؟«دور زدن» یک اصطلاح عامیانه است که وارد فرهنگ سیاسی و اقتصادی کشور ما شده است. جنگ آینده در دنیا ، جنگ اقتصاد است. وقتی کشوری در تحریم به سر می‌برد ونمی‌تواند نیازهای خود را از طریق تجارت جهانی برطرف کند، ناچار باید از طریق دیگری اقدام کند؛ بنابراین گاهی باید هزینه‌ای بیشتر از ارزش خدمات ارائه شده، بپردازند. تحریم، فرمانده دارد ولی سرباز ندارد؛ کسانی که به دور زدن تحریم‌ها کمک می‌کنند، سرباز نظام نیستند بلکه مزدورند که توسط فرمانده استخدام می‌شوند، در تمام دنیا هم همین است. کشوری که تحریم می‌شود، گارد تدافعی به خود می‌گیرد زیرا مهاجم نیست. مهاجم در این شرایط، دولت‌های قدرتمند غرب هستند که به ما هجوم آورده‌اند. تحریم، سلاحی در دست قدرت‌های جهان است؛ به‌طوری‌که این سلاح را علیه ابرقدرتی مثل روسیه در موضوع تصرف شبه جزیره کریمه به‌کار می‌گیرند. تحریم، سلاحی با تخریب فرساینده است و باعث می‌شود کشور تحریم‌شده در درازمدت ناخودآگاه و ناخواسته با رشد و توسعه نامتوازن مواجه شده و مندرس ‌شود. کره شمالی و کوبا، نمونه عینی آن هستند. کره، موشک بالستیک و کلاهک هسته‌ای تولید می‌کند و جزو ده کشور دارای این فناوری است ولی غذای عموم مردم این کشور، ترب پخته و یونجه است. حال اگر در این شرایط دقت لازم نسبت به آدم هایی که استخدام می‌شوند صورت نگیرد، پدیده‌هایی مثل بابک زنجانی از درون آن بیرون می‌آیند. هر تحریمی هرچند دشوار را می‌شود دور زد، آتش تحریم اقتصادی را با آب پول آن هم دلار و یورو باید خاموش کرد. بر این اساس اگر تحریم را سلاح جنگی و استفاده از آن علیه کشورها را جنگ تلقی کنیم، با ذکر مثالی نظامی به گمانم پاسخ سوال شما را داده باشم. در جنگی برای فتح یک تپه مطابق علم جنگ که گمانم دافوس باشد با حمله یک گروهان و با دادن دو کشته و پنج زخمی، باید پیروزی اتفاق بیافتد. اگر با حمله یک لشکر و فرضا ده‌کشته و یک‌صد زخمی اقدام به فتح آن تپه کنیم، آیا می‌توانیم مدعی پیروزی و فتح باشیم؟ هزینه موفقیت باید متناسب با به دست آوردن آن باشد. ضمن آنکه دور زدن تحریم در هیچ دانشگاهی تدریس نمی‌شود و کاری براساس اصول از پیش تعریف شده، نیست.بابک زنجانی ادعا می‌کند که با دور زدن تحریم‌ها به کشور خدمت کرده است، آیا واقعا چنین اتفاقی رخ داده و زنجانی در دوران تحریم، خدمات اقتصادی به کشور ارائه داده است؟بابک زنجانی قطعا به مملکت خدمت نکرده است. پول مملکت را دست عده‌ای دلال داده که کارشان دلالی تحریم بوده است. از سی‌وپنج‌سال قبل تا همین امروز هم ما در حال دور زدن تحریم‌ها هستیم و عده‌ای کارشان همین است، هیچ‌‍‌وقت هم نام و نشانی از آن‌ها پیدا نخواهد شد. آن‌ها پول می‌گیرند و کارشان را انجام می‌دهند؛ در جنگ تحریم، پول نقش مهمات را بازی‌می‌کند، ما پول می‌دهیم درحالی‌که روی سبیل عمو سام داریم نقاره می‌زنیم و با سی و پنج سال تحریم هنوز بوئینگ‌ها و فانتوم‌های آمریکایی به ما خدمت می‌کنند. آن‌ها با قدرت اقتصادی خود سعی در ضربه زدن و شکستن ما دارند، ما هم با ثروت و صد البته قدرت اجتماعی و نظامی خود نمی‌گذاریم چنین اتفاقی بیفتد. آنچه که آقای زنجانی انجام داده است، حکایت فتح تپه‌ای با یک لشکر مکانیزه که تمام نیروهایش مزدورند، به فرماندهی یک آدم ماجراجو و دون کیشوت است و باعث تلفات نیروها و تجهیزاتی که در اختیار داشته، شده است.بحث بانک مالزیایی که زنجانی ادعا می‌کرده متعلق به وی بوده است، چیست؟به نظر من اسم آن را بانک نمی‌توان‌گذاشت. ارزش آن به اندازه یک شعبه قرض‌الحسنه بوده است. چون در مالزی، سیستم موسسه مالی و اعتباری و قرض‌الحسنه وجود ندارد، هر چیزی با این هویت، نام بانک به خود می‌گیرد. در حالی‌که بانک در دنیا تعریف دارد. بانک‌هایی وجود دارند که در سطح جهانی فعالیت می‌‎کنند. بانک‌هایی هم هستند که در سطح قاره‌ای و پیمان‌های منطقه‌ای فعالیت می‌کنند. سطح بانک‌ها در دنیا باهم متفاوت است. بانک‌هایی وجود دارند که در جغرافیای سیاسی یک کشور تعریف می‌شوند ولی بیرون ازآن هیچ تعریفی ندارند. این بانک دارای یک شعبه در طبقات بالایی یکی از برج‌های اداری مالزی با سرمایه ثبتی هشت میلیون دلاری بود که در زمان اعلام وجودش نرخ دلار در ایران هزار تومان بود؛ یعنی هشت میلیارد تومان. در آن زمان اگر کسی می‌خواست در ایران موسسه مالی اعتباری که باید حداقل بیست شعبه درکشور داشته باشد، دایر کند، سرمایه ثبتی الزامی، دویست میلیارد تومان بودکه با این حساب اعتبار بانک زنجانی کم‌تر از حتی یک شعبه یک موسسه مالی اعتباری در ایران بود. من اطلاعی ندارم که این بانک متعلق به وی بوده است یا نه. اسناد و مدارک مربوط به آن در اختیار وزارت نفت و بانک مرکزی است و دسترسی به آن‎‌ها نیز کار دشواری نیست. در واقع بانک بابک زنجانی هویت داشته ولی اعتبار نداشته است و ما در رسانه‌ها می‌دیدیم که گفته می‌شد صاحب این بانک ضمانتنامه‌های برخی بانک‌های خارجی را جعل کرده است.یعنی هیچ کس در ایران متوجه این مساله نشده بود؟نکته همین جاست. تیمی که باید این موارد را چک می‌کرد، به اندازه کافی توانمند نبود. سوال اینجاست که چرا تیم کارشناسی وزارت نفت به این امر پی نبرده بود. پاسخگوی این سوال من نیستم. جواب این سوال را باید همان تیم کارشناسی وزارت نفت بدهد که در حال حاضر هم در همین حوزه مشغول به کار هستند. اعتبار سنجی و رسیدگی به وضعیت بانک مالزیایی به عهده همین تیم بود. دولت وقت، بانک مرکزی و وزارت نفت موظف بودند تحقیقات لازم را در این زمینه به عمل آورند.یعنی از نظر شما بابک زنجانی نقش پررنگی نداشته است؟بگذارید اول از همه پایه و اساس حرفهایم را مشخص نمایم. من در این مصاحبه و نیز در کتابم اولا براساس آنچه که خودم دیدم و با آن درگیر بودم، ثانیا آنچه که از جلسات محاکمات بیرون آمد و در رسانه‌ها منتشر شد و ثالثا براساس تجزیه و تحلیل آنچه از دو بخش قبلی در اختیار دارم، موضوع را شرح و بسط داده‌ام. من به اطلاعات پرونده دسترسی ندارم؛ همان‌طوری‌که اقشاری دیگر و دولت نیز اطلاعاتشان کامل نیست و دارند دنبال پرتقال و پرتقال فروش می‌گردند. به‌طور حتم در تجزیه و تحلیل جزییات شاید در مواردی به دلیل نداشتن اطلاعات دچار اشتباه شوم اما کلیات آنچه که در کتابم و این مصاحبه می‌آید قابل رد و انکار نیست. زنجانی هیچ خدمتی انجام نداده است. او مثل بسیاری دیگر در تامین فیزیکی ارز و طلا برای بانک مرکزی به عنوان یک تجارت قاچاق وارد شد ونقش بسیار کوچکی داشت و پولش را با سود آن دریافت کرد. جنگ تحریم ، سرباز ندارد؛ هرکس در این زمینه فعالیت می‌کند، مزدور است.زنجانی چگونه توانست دولت را مجاب کند که به فروش نفت با ضمانت بانک خارجی تن دردهد و ۵/۱۴ درصد از محل فروش نفت را به بانک مالزیایی واریز کنند؟زنجانی باعنوان پوشالی و دهن پرکن بانک مالزیایی، رسما و کتبا به زبان انگلیسی به وزارت نفت، بانک مرکزی و ایران‌خودرو نامه فرستاد که حاضرم به شما خدمات بانکی ارائه و یا با شما معامله انجام بدهم. صدور چنین نامه‌ای در شرایطی که هم نفت و هم بانک مرکزی ما تحریم شده بود، حکایت از این داشت که صادر کننده این نامه یا ماجراجو آن هم از نوع دن کیشوتی، یا فریب‌کار و کلاه بردار است. زنجانی تیرش را زمانی پرت کرد که کشور کاملا شعاری اداره می‌شد. این در حالی بود که ما زمانی با بانک‌های درجه یک دنیا کار می‌کردیم. با توجه به تحریم‌هایی که عموما ناشی از حضور رییس دولتی بود که در مقابل دوربین و میکروفون اختیار از کف می‌داد و از کادر و ولوم متعارف خارج می‌شد و درک درستی از سیاست که همانا عصبانی عمل کردن است نه عصبانی حرف زدن، نداشت. چنین دولتی نیاز به آدم‌های ماجراجو و خشک‌مغز جسور پیدا می‌کرد تا قطعنامه‌دان طرف را پاره کند.شما چطور با آقای زنجانی و فعالیت‌های ایشان آشنا شدید؟ آیا با او مراوده داشتید؟نه، من و او همدیگر را نمی‌شناسیم اما من دوبار در حساس‌ترین شرایط او را دیدم. اولین بار وقتی که سیاست‌های ارزی بانک مرکزی با اعلام وزیر وقت اقتصاد به عنوان رییس کمیته پنج نفره ارزی که به دستور رییس جمهور وقت تاسیس گردیده بود و دو تن از اعضای آن رییس کل بانک مرکزی و معاون ارزی ایشان بودند، اعلام کرد که تحریم‌های بانک مرکزی هیچ تاثیری در توان ارزی ما ندارد و هرکسی هرچقدر خواست ثبت سفارش انجام دهد و ارز دریافت کند؛ نامه‌ای خطاب به معاون ارزی که در حقیقت مشاور امین رییس‌جمهور در مسائل ارزی بود، نوشتم و در آن از این سیاست غلط که باعث نابودی ثروت ملی و کاسته شدن ذخایر ارزی و سوء استفاده عده‌‎ای می‌شود، به شدت انتقاد کردم. در عرض کم‌تر از شش ماه نزدیک به پنجاه میلیارد دلار ارز ۱۲۲۶۰ ریالی برای واردات اختصاص یافت و عده‌ای از فرش به عرش رسیدند که بعضا کالایی هم وارد نکردند. هرچند آنچه وارد شد، فجایع خاص خود را رقم زد. نامه ام که باعث ایجاد کدورت برای معاون ارزی بانک مرکزی شد، تمام پیشنهادها و طرح هایم را به محاق برد که به پیشنهاد رییس کل وقت بانک مرکزی قرار شد با معاون ارزی ملاقاتی داشته باشم و نقطه نظرات و پیشنهادهایم را ارائه بدهم. روز ملاقات به دفترشان رفتم. مسئول دفتر گفت که بنشینم تا تلفن ایشان تمام شود. در کم‌تر از یک دقیقه مرد جوان سفیدرو، بور و باریک اندامی که دماغ ایرانیش دست نخورده بود وارد شد و مسئول دفتر به او احترام زیادی گذاشت. او در صندلی روبه روی من نشست، پا را روی پا انداخت و به من هیچ توجهی نکرد. رو به مسئول دفتر کرد و گفت: کی می‌تواند خانم معاون را ببیند؟ مسئول دفتر با اشاره به من گفت بعد از ملاقات این آقا نوبت شماست. در اینجا نگاه من و او با هم تلاقی پیدا کرد. تبختر در نگاهش را با گذاشتن یک سلاح کمری بسیار کوچک ظریف و زیبای طلایی رنگ که خشاب نداشت با یک گوشی موبایل خاص بسیار شیک کامل کرد. به اقتضاء کارم با برانداز کردن کفش و ساعت و لباسش گمان کنم حدود یک میلیارد تومان در دست و پا و گردن و همراهش جاسازی شده بود. او برای اینکه من را بیشتر متوجه جایگاهش کند، در اقدامی نابخردانه و بچه‌گانه به مسئول دفتر خانم معاون گفت: من پانصد میلیون یورو سوم را هم به حساب شما در هالک بانک واریز کردم ولی هنوز ریال پانصد میلیون یورو دوم را نگرفتم. مسئول دفتر درصدد پاسخ برآمد و من در بحر موضوع فرو رفتم که این آدم با این سن و سال ۵/۱ میلیارد یورو در این شرایط تحریم را چگونه و از کجا آورده است؟ به هر حال من در سه کشور منطقه و در عالی‌ترین سطوح سیاسی و اقتصادی رفت و آمد داشتم و برایم سوال بود که چرا نباید تا به حال از وجود چنین آدمی مطلع می‌شدم. با خودم فکر می‌کردم آدم باید دیوانه باشد ارز ۳۵۰۰ تومانی چهارراه استانبول را ۲۷۵۰ تومان آن هم میلیارد یورویی و در هالک بانک ترکیه را به حساب بانک مرکزی ایران واریز کند! کافی بود سر چهارراه یک صد دلاری را در دست می‌گرفت و فریاد می‌زد که چه دارد، ظرف دو ساعت دو میلیارد یورو را بیست درصد بالاتر از نرخ بازار می‌فروخت. وقت خداحافظی از مسئول دفتر خانم معاون پرسیدم این آقا کیست؟ گفت بابک زنجانی. همان روز در ملاقات با رییس کل وقت بانک مرکزی ضمن ارائه گزارش بی‌نتیجه بودن جلسه با معاون ارزی که با توجه به حضور زنجانی و رقم واریزی‌هایش امری طبیعی بود، از ایشان پرسیدم شما بابک زنجانی را می‌شناسید و یا با این آقا برخورد دارید؟ گفت با معاونت ارزی همکاری دارد و ارز و طلا برایمان می‌آورد ولی من با او آشنایی ندارم.بازهم او را دیدید؟چند ماه بعد. در سفری به امارات که مطابق معمول در دفتر یکی از شیوخ در دبی امورم را سر و سامان می‌دادم، در اتاقم بودم تلفن زنگ خورد همشهریم از آمل که یکی از بزرگ‌ترین قطعه‌سازان خودرو کشور است، بود که از من پرسید خبری از بابک زنجانی دارم؟ گفتم مگر خبری شده؟ گفت که زنجانی سهام ایران‌خودرو در بانک پارسیان را خریداری کرده و بابت آن چک‌های پنجاه‌میلیارد تومانی صادر کرده است، ظاهرا چندتا از چک‌ها نقد شده اما آخرین چک به سررسید رسیده و برگشت خورده و در تهران شایعه شده که در مالزی دستگیر شده است. شاید باور نکنید من در حال صحبت کردن با دوستم بودم که دیدم بابک زنجانی از روبه‌رویم عبور کرد و به اتاق شیخ رفت. به دوستم گفتم بابک زنجانی همین الان از روبه‌رویم رد شد، پس شایعه دستگیریش در مالزی دروغ است. زنجانی در کم‌تر از یک ربع ساعت با عجله از دفتر شیخ خارج شد. دو روز بعد هم اعلام شد که زنجانی در لیست تحریم اروپا و آمریکا بابت نقض تحریم‌های ایران قرار گرفته است. زنجانی بعد از این در قواره یک قهرمان حدود پانزده ماه در ایران جولان داد تا دستگیر شد. با توجه به تخصص و اشراف به بسیاری از مسائل و شامه تحلیلی، بخش عمده پازل زنجانی برایم چیده شد و متوجه کل ماجرا شدم که به همین قدر بسنده می‌کنم و بقیه ماجرا با ذکر جزییات باشد تا در کتابم مطالعه بفرمایید.علت حضور زنجانی در دفتر شیخ چه بود؟از یک سال قبل در جریان نامه یک شرکت مالزیایی به ایران خودرو که درخواست خرید کل سهام متعلق به ایران خودرو در بانک پارسیان را کرده بود، قرار داشتم. اما به لحاظ اصل ۴۴ قانون اساسی و موارد مربوط به قانون ضدانحصار، امکان فروش یک سوم سهام بانک پارسیان که متعلق به شرکت ایران‌خودرو بود، به یک فرد یا شرکت وجود نداشت. درحالی‌که این سوال وجود داشت که ایران‌خودرو، بانک مرکزی و زنجانی چه مدلی را طراحی کرده‌اند تا این قانون را دور بزنند و خنثی کنند. اگر زنجانی پول سهام ایران‌خودرو در بانک پارسیان را پرداخت می‌کرد، امروز با مشکل عظیم‌تری مواجه می‌شدیم؛ چراکه از محل منابع بانک پارسیان، پول وزارت نفت را پرداخت می‌کرد و نظر به بی‌سوادی و ماجراجویی و رفتار دن کیشوتی و کیش شخصیت زنجانی که به بچگی می‌زد، امروز به جای ادعای وزارت نفت باید ادعای صدها هزار سپرده‌گذار بانک پارسیان را پاسخ می‌دادیم که بدون شک به بحران اجتماعی ختم می‌شد. زنجانی در بازگشت از مالزی و حضور پانزده ماهه‌اش در ایران دیگر پولی نداشت وگرنه چک‌های ایران‌خودرو را پرداخت می‌کرد و بر بانک پارسیان مسلط می‌شد.نقش آقای زیباحالت منفرد در فعالیت‌های زنجانی چه بوده است؟ با توجه به اینکه وکیل ایشان مطرح کرده که با دستگیری وی نقاط تاریکی در پرونده بابک زنجانی روشن خواهد شد.من آدم‌های زنجانی را نمی شناسم. حرف وکیل بر این اساس است که اعدام را عقب بیاندازد. به نظر من تمام نقاط تاریک پرونده را خود بابک زنجانی نمی‌تواند روشن کند چون در بخش عملیاتی، زنجانی تنها یک مهره در یک ماشین بود. در تمام مسائل هم زنجانی به صورت شخصی وارد نمی‌شده و دلالان وارد عمل می‌شدند. زیرا او عاجز از خواندن حتی یک سند بین‌المللی مالی یا پولی است. زنجانی پول زیادی حاصل از فروش نفت، وارد ایران کرده و در همین جا هم خرج کرده است. من معتقدم از زیباحالت منفرد هم نمی توان به اسناد خاصی دست پیدا کرد.آیا با اعدام زنجانی، امیدی به بازگشت باقیمانده پول نفت هست؟ اساسا باقی پول وزارت نفت را باید در کجا جست‌و جو کرد؟حکم بابک زنجانی در عالی‌ترین مرجع قضایی کشور تاییدشده است و با توجه به حساسیت موضوع حتما درست است اما اجرای حکم باید به تاخیر بیفتد، چون برای بازگشت پول نفت به زنجانی زنده نیاز است وگرنه این پول هرگز برنخواهد گشت. زنجانی هیچ پولی در خارج ندارد حتی یک دلار اضافه تر از آنچه که کشف شد، ولی بخش عمده پول وزارت نفت در خارج از ایران است. زنجانی عاجز از خواندن یک سند بانکی بین‌المللی یا یک سند تجاری آن هم نفتی است. نفت در مقابل ضمانت بی‌اساس و اعتبار بانکی پوشالی بنا به درخواست زنجانی به عنوان به اصطلاح خریدار نفت ایران، توسط شرکت نیکو به پالایشگاه‌هایی که آن را به واسطه دلالان عرب اماراتی خریداری کرده بودند، تحویل شد. زنجانی نفت ۱۰۰ دلاری را ۷۰ دلار فروخت که با این حساب ۳۰ درصد پول مفقود شده نزد پالایشگاه‌ها و شرکت‌های نفتی که این محموله را خریداری کرده‌اند قرار دارد. نفت، سیب‌زمینی و پیاز صادراتی نیست. در کشتی‌های عظیم چند میلیون بشکه‌ای با مبدا و مقصد و نام و نشان مشخص، حمل شده است. دنیا حساب و کتاب دارد. این یک کلاه‌برداری بین‌المللی است. ما اگر اقدامی نکنیم و موضوع را در دعواهای جناحی و سیاسی جست‌وجو کنیم، دنیا به ریش ما خواهد خندید. گرفتن این ۳۰ درصد اصلا کار دشواری نیست. دلیل عمده و اصلی من در انجام این مصاحبه قبل از انتشار کتابم این است که احتمال می‌دهم انتشار این کتاب با تاخیر چند ماهه و شاید یکی دوساله مواجه شود و مطابق قانون، حکم زنجانی به اجرا گذاشته شود؛ در حالی‌که برای بازگرداندن تمام و کمال پول وزارت نفت، زنده ماندن زنجانی برای اقامه یک دعوای بین‌المللی، لازم است. از طرف دیگر من برای سردرآوردن و دخالت در این موضوعات که سر به چندین میلیارد دلار اضافه بر پول‌هایی که زنجانی به جیب زده است، می‌گذارد، از هست و نیست و حیثیت و آبرو و اعتبار ساقط شدم و خودم و فرزندان و خانواده‌ام مصایب، سختی‌ها و حقارت‌های زیادی را متحمل شده‌ایم و خود تا پای بازداشت و حتی مرگ هم پیش رفتم. من به شما می‌گویم، تمام مطالبات وزارت نفت تا قطره و سنت آخر، قابل ردیابی و کشف و بازگرداندن است.دلیلی هم برای این ادعای خود دارید؟بگذارید اول به انگیزه و تصورات و توهمات و نیز روش زنجانی در دست زدن به چنین کاری بپردازم. زنجانی علاوه بر بی‌سوادی، آدم عمیق و متفکر و پیچیده ای هم نیست، اما هوش خوبی دارد و به اقتضاء شرایط مساعدی که در زمان تحریم‌ها برای وی وجود داشت، مثل پیچک به تنه تناور اما زرد و زار دولت وقت چسبید و بالا رفت و چند وقتی سبز ماند و با وزش اولین باد پاییزی خشکید. زنجانی هر بشکه نفت خام ما را حول و حوش صد دلار خرید و مطابق آنچه که من از دلالانش دیدم و شنیدم، هفتاد دلار فروخته است. زنجانی در فکر این بود که نفت خام فروش برود و ۵/۱۴ درصد وجه حاصل از فروش نفت را دریافت کند ،تصمیمی که توسط چهار مقام در دولت دهم مصوب شده‌بود و اخذ این تصمیم، ناشی از تنگ‌تر شدن حلقه تحریم و عدم فروش نفت و نیز جابه‌جایی وجوه حاصل از فروش آن بود تا بگویند قطعنامه‌ها کاغذپاره‌ای بیش نیست. زنجانی گمان می‌کرد با قفل شدن امور بانکی و پولی ایران او هم مثل میتسوبیشی بانک ژاپن اعلام می‌کند که فلان قدر دلار نفتی ایران در بانکش موجود است و قابلیت جابه‌جایی را به دلیل تحریم‌ها ندارد. او گمان می‌کرد تحریم ایران مثل عراق یکی دو دهه طول می‌کشد و این پول را در اختیار خواهد داشت. اما با شناسایی او و اعلام نامش در لیست تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا و ورودش به ایران تمام محاسباتش غلط از آب درآمد. در ایران مقامات دولت قبل را قانع کرده بود که چون به عنوان دورزننده تحریم‌ها لو رفته و توسط اروپا و آمریکا تحریم شده است، امکان پرداخت وجوه را ندارد. هنگامی که دستگیر شد نیز همین حرف‌ها را تکرار کرد تا این‌که برجام امضا شد و دیگر بهانه‌ای برای عدم بازگشت وجوه باقی نماند. او به خیال خام خود فکر می‌کرد وجوه حاصل از فروش نفت را به هر حسابی و در هر بانکی می‌تواند برای خریداران و مشتریان ایرانی که در خارج از ایران دلار پاک و قابل نقل و انتقال می‌خواهند، به ۴۰۰۰ هزار تومان بفروشد و ریال آن را به وزارت نفت با نرخ ۲۷۵۰ تومان بدهد و هزاران میلیارد سود کند. پول در خارج از سیستم معمول، پول نیست بلکه کالاست و برای جابه‌جایی آن درصدی از آن را کسر می‌کنند که بعضا تا پنجاه درصد می‌رسد و به آن پولشویی می‌گویند. زنجانی گمان می‌کرد که می‌تواند به شرکت‌های نفتی و پالایشگاه‌ها دستور بدهد پول نفت را به حساب‌های مد نظرش واریز کنند؛ درصورتی که او درک درستی از تحریم نفت و بانک مرکزی ایران نداشت. از طرف دیگر بانک زنجانی هم در قد و قواره این عملیات و تعامل بین بانکی با ارقام میلیاردی نبود. برای خریداران نفت زنجانی واریز میلیارد دلاری وجوه به حساب‌های مدنظر زنجانی عملا ممکن نبود. تنها راه پیش روی او برای جابه‌جایی وجوهی که در اختیارش قرار گرفته بود، واریز آن به حساب بانک مرکزی ایران نزد هالک بانک بود که مجاز به دریافت این وجوه آن هم در چارچوب تعریف می‌شد. بنابراین بدون پرداخت هزینه‌های سنگین آن به بانک‌های واریزکننده وجوه و نیز هالک بانک به عنوان دریافت‌کننده، این امر امکان پذیر نبود. زنجانی گمان می‌کرد که با آوردن بانک مرکزی و وزارت نفت به این مرداب، اتفاقی مثبت برایش رقم خواهد خورد پس سر کیسه را آنقدر شل کرد که دلارهای نفتی سر از جعبه‌های کفش مدیر هالک بانک ترکیه درآورد. از آنجایی‌که دولت به صورت جزیره‌ای اداره می‌شد، زنجانی پول متعلق به وزارت نفت را به عنوان پول خودش به حساب بانک مرکزی واریز کرد و آن روز که من در دفتر معاون ارزی برای اولین بار او را دیدم، آمده بود وجوه ریخته شده به حساب را دریافت کند تا با این پول که به چند هزار میلیارد تومان می‌رسید، بازار ملک و مستغلات و مسکن در ایران را بترکاند و نابود کند و فاجعه‌ای را رقم بزند که رکود امروز حاصل آن تحرک و تورم بی‌حساب وکتاب است.مسئولان کشور با چه حساب و کتابی پول‌ وزارت نفت را به حساب زنجانی واریز می‌کردند؟ یعنی واقعا از این محاسبات سر در نمی‌آوردند؟ما درگیر یک جنگ اقتصادی بودیم که تمام ابزار و ادوات آن پول بود. با رصد حساب‌ها و واریزی‌های بانک مرکزی تمام انشعابات وجوه تا ریال آخر آن قابل پیدا شدن است. امروز آب رودخانه هرازکه از دماوند سرچشمه می‌گیرد و به خزر می‌رسد، قابل اندازه گیری است. به شعور خودمان توهین نکنیم.با توجه به آنچه که گفتید، باقی بدهی زنجانی را چگونه باید ردیابی کرد؟با کمی اغماض می‌شود به این صورت دسته‌بندی کرد. ۳۰ درصد نزد پالایشگاه‌ها و شرکت‌های نفتی، ۱۵ درصد رشوه عوامل بانک‌های خارجی، ۱۵ درصد در دست ریزه خواران عرب و ترک که دور و بر زنجانی بودند و بچه‌ای به نام رضا ضراب که رتبه و درجه‌‎ای نازل‌تر از زنجانی دارد و در قالب خرید شرکت‌های ورشکسته و بی‌هویت صرف و ۵ درصد هم موارد داخل کشور شد و بقیه آن که مبلغی قبل از دستگیری و همان اوایل به حساب وزارت نفت واریز کرد و الباقی هم اموالی بود که از او کشف و ضبط گردید. به گمانم ۹۰ درصد قطعات پازل کنار هم چیده و منظره و تصویر مشخص شده است. تکه‌های باقی‌مانده را باید در وزارت نفت، بانک مرکزی و پرونده قضایی پیدا کرد که کار دشواری نیست.یعنی خریداران نفت زنجانی و شرکت‌‌های نفتی مجوز وزارت نفت برای تخلیه کشتی ها و واریز ۵/۱۴ درصد وجوه نفت را نداشتند؟پولشویی و نفت‌شویی صورت پذیرفته از آن و متعلق به یک دولت و ملت عضو سازمان ملل است، پاک و سالم با منشاء مشخص، ادعایش وارد و حق مسلم ماست. ما مدعی پول کثیف نیستیم که حق ادعا نداشته باشیم. هم محموله‌های نفتی و هم وجوه ۵/۱۴ درصد قابل ردیابی و پالایشگاه‌ها، بانک‌ها و شرکت‌های نفتی دخیل، مطابق قوانین بین‌المللی ملزم و متعهد به ارائه اسناد مالی و رد و بدل شدن و انتقال وجوه هستند. به طور حتم آن‌ها برای گل روی زنجانی این عملیات را انجام نداده‌اند، در حالت عادی تا تهیه مقدمات دعوا و طرح در محاکم، آن‌ها می توانند با ما کنار آمده و اموال ما را مسترد کنند و درگیر محاکم و محکومیت و آبروریزی و فضاحت نشوند اگر اسناد جابه‌جایی وجوه به حساب زنجانی را ارائه بدهند، همه چیز روشن می‌شود. اگر اینچنین باشد، دزدان دریایی کشتی‌های نفتی را دزدیده به بنادر نفتی برده و می‌فروشند و به خریدار هم می‌گویند پول را به حساب آن‌ها واریز کنند! مگر می‌شود؟شما چرا تا کنون با داشتن این اطلاعات هیچ اقدامی نکرده‌اید؟ آیا حاضرید بعد از این با مراجع ذی‌ربط همکاری کنید؟من طی گزارشی جامع در بهار سال ۹۴، به وزیر محترم اطلاعات هم موضوع زنجانی و هم مورد دیگری که سنگین‌تر از این موضوع هست را تقدیم حضور ایشان کرده‌ام که در تیر ماه سال ۹۴ مراتب از وزارت اطلاعات به دادستانی تهران ارجاع و ارسال شد. در تاریخ ۹۴.۶.۲۴ طی جلسه ای ۴ ساعته مدارکم را ارائه دادم گمان می‌کنم که به لحاظ قانونی و اخلاقی دیگر حرجی بر من نیست. با انتشار کتابم حرف ناگفته‌ای باقی نخواهد ماند. من برای دخالت در این امور و فعالیت‌هایی که طی بیست سال گذشته در داخل و خارج کشور با آن‌ها درگیر بودم، هزینه ای گزاف پرداختم؛ دیگر جان و حال و مالی برایم باقی نمانده است. دوران من یعنی نسل انجام وظیفه بی‌نتیجه، به پایان رسیده است. من در انجام وظیفه‌ام کوتاهی نکردم و برایش هزینه گزافی دادم. اقتصاد کشورمان به سیاست آلوده است، در اقتصاد کلان بدون حمایت و همراهی سیاستمداران امکان موفقیت وجود ندارد و مزاج آدمی مثل من که فهم حقیقت و عمل به آن را مقدم بر واقعیت عینی و ملموس می‌داند، دچار مشکل هضم می‌شود. من چهار پسر دارم که شمشیر بیکاری بالای سرشان است. حالا که موفق نشده‌ام برای همه پسران این مرز و بوم کاری انجام بدهم، باقی‌مانده عمر کاری‌ام را که زیاد نیست و زمان زیادی به بازنشستگی من نمانده است، باید صرف آن‌ها کنم که ادامه من هستند و وظیفه‌ام به نتیجه رساندن آن‌هاست که باعث تولد و حیاتشان در این سرزمین شدم. از طرف دیگر از بیست سالگی نوشتم ولی منتشر نکردم قصد دارم همراه این کتابم که از سال ۱۳۰۰ و اگر عمری باشد تا پایان سال ۱۴۰۰ را در برمی‌گیرد و از آنچه بر پدربزرگ و پدرم و خودم رفت و حکایت سه نسل است و نزدیک به ۲۰۰۰ فیش و سند را که طی سال‌ها غوطه خوردن در مردم شنیده و یا جمع‌آوری کردم، به صورت کتابی دربیاورم. شعرهایم را که به زبان مادریم و زبان فارسی هست، دکلمه و غزل ترانه‌هایم را بخوانم شاید بتوانم یک جمله یا یک مصرع از نوشته‌ها و شعرهایم را بردار قالی زبان و نیز زمان، نقش بزنم تا آیندگان آن‌گاه که نیستم، هر از گاهی مرا بر زبانشان جاری کنند و زنده شوم. من از روستای کوچکی برخواستم و نگاهم به اقتصاد مثل مردم روستایم ساده است.


منبع: baharnews.ir

دولت برجام را مدیون‌تفکرات هاشمی است

به گزارش ایلنا، این مراسم با حضور دکتر مصطفی کواکبیان نماینده مردم تهران و دبیرکل حزب مردم سالاری ، دکتر ناجی فرماندار شهریار، فعالان سیاسی شهرستان شهریار و ملارد، روحانیون، معتمدین محلی، خانواده معزز شهدا، شهردار و اعضای شورای اسلامی فردوسیه و مردم شهیدپرور شهر فردوسیه برگزار شد .مصطفی کواکبیان در این مراسم گفت: دولت یازدهم دستاورد برجام را مدیون تفکرات آیت الله هاشمی رفسنجانی است. وی همواره با تفکر ، دوراندیشی و تدبیر به مسائل می اندیشیدند و نسبت به تصمیم بسیار مناسب اقدام می‌کردند و لحظه به لحظه کمک‌های هاشمی رفسنجانی به مقام معظم رهبری برای تثبیت و تقویت نظام مقدس جمهوری اسلامی بود و شاه بیت همه سخنان او این بود که ما تابع نظام رهبری هستیم و قرار نیست جلوتر از رهبری قدم برداریم .کواکبیان ضمن برشمردن ویژگی‌های آیت الله رفسنجانی در مستحکم کردن پایه های نظام مقدس جمهوری اسلامی گفت : او تقویت کننده اصل ولایت فقیه در نظام بود و می دانیم چگونه هاشمی در ابتدای انقلاب با تدبیر و مدیریت و ارتباطات قوی خود توانست ضمن یاری رساندن به امام راحل کمک حال مسیر انقلاب و نظام باشد و از گردنه گرد و غبار و طوفان‌ها عبور دهد . وی در ادامه افزود : ما هیچ زمان یادمان نخواهد رفت که وی چه خدماتی را در موقعیت های مختلف برجای گذاشت و در سنگرهای مختلف همچون ریاست مجلس شورای اسلامی ، ریاست جمهوری و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست مجلس خبرگان همواره در جهت تقویت نظام ولایت فقیه و شخص ولی فقیه کمک کردند .کواکبیان افزود : من خود را دانش آموخته مکتب آیت الله رفسنجانی می دانم و چه درسهایی که به ما آموخت.وی در بخشی دیگر از سخنان خود افزود : حزب جمهوری اسلامی که یکی از بانیان اصلی آن آیت الله هاشمی رفسنجانی است و اعتقادش برای برون رفت از مشکلات ، تحزب است و مردم سالاری شکل نمی گیرد مگر با انتخابات و انتخابات شکل نمی گیرد مگر با رقابت و رقابت شکل نمی گیرد مگر با تحزب . ولی با این حال به دلیل اینکه امام خمینی به دلایلی نظر بر این داشت که فعالیت های حزب جمهوری اسلامی متوقف شود ، آقای هاشمی رفسنجانی دستور توقف آن را داد . در مورد مقام معظم رهبری نیز نمونه های بسیاری از نقش تاثیرگذار وی در تثبیت نقش رهبری مقام معظم رهبری محرز است . وی یکی دیگر از خصوصیات آیت‌الله هاشمی را صبر و شکیبایی بدون وصف ایشان دانست و افزود : کسی که به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام فشارهای مختلف چه از نظر خانوادگی و چه سیاسی به وی وارد شود و خم به ابرو نیاورد نشان از صبر زیاد وی در جهت مستحکم تر نمودن پایگاه انقلاب و جایگاه رهبری است و چه تهمت‌ها و اهانت ها و حتی بعد از ارتحال وی برخی در حال شایعه‌سازی علیه شخصیت بزرگ نظام جمهوری اسلامی ایران بودند .وی در ادامه افزود : هاشمی مردمی بود، مردمی ماند و مردمی هم از دنیا رفت و خیلی‌ها دوست داشتند که او را به جریان فتنه وصل کنند و او را غریبه فرض می کردند اما زمانی که خدا بخواهد کسی را عزیز کند تمام فتنه ها برباد خواهد رفت و مردم آمدند و گفتند که ما قدر تمام زحمات هاشمی رفسنجانی را می دانیم .وی افزود : پس از شهید بهشتی دومین مظلوم انقلاب اسلامی آیت الله هاشمی رفسنجانی است اما این مظلومیت با مرگ ایشان برای خیلی ها روشن شد . و پیام مقام معظم رهبری نشاندهنده این اهمیت و مظلومیت بود .


منبع: baharnews.ir

صدور حکم جلب فرزند معصومه ابتکار

به گزارش ایسنا، حجت‌الاسلام  محسنی‌اژه‌ای در حاشیه همایش روسای ادارات مبارزه با جرایم اقتصادی پلیس آگاهی در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه آیا اظهارات وزیر اقتصاد که گفته مه آفرید امیرخسروی و رستمی صفایی در فهرست بدهکاران بزرگ بانکی در رتبه‌های اول و دوم قرار دارند درست است؟ گفت: مه آفرید زمانی که دستگیر شد قطعاً بزرگترین بدهکار بانکی نبود و درباره فردی هم که نام بردید باید بگویم او یکی از بدهکاران بانکی است، البته اصل مبلغش آن مبلغی که الان گفته شده نیست و مبلغ وی با تاخیر و جریمه، سنگین است.وی افزود: ما معتقد بوده و هستیم که چرا سیستم بانکی ما باید طوری عمل کند که اولاً این تعداد بدهکار بزرگ بانکی داشته باشیم و بعد هم تضمینی برای وصول مطالبات وجود نداشته باشد. دستگاه قضایی همکاری لازم را داشته و دارد اما لازمه آن این است که وزیر اقتصاد، بانک مرکزی و بانک ها این مقدار تاخیر در معوقات نداشته باشند و روشی را در پیش بگیرند که این مسائل تکرار نشود. سخنگوی قوه قضاییه در پاسخ به سئوال خبرنگاری مبنی بر اینکه وکیل مهدی هاشمی گفته اتمام مرخصی به مهدی ابلاغ نشده گفت: او به زندان باز می‌گردد.محسنی‌اژه‌ای در پاسخ به سئوالی مبنی بر اینکه برخی از رسانه‌ها مدعی شدند فرزند ابتکار مبالغ بالایی چک بی محل ارائه کرده و حکم جلبش از سوی مقام قضایی صادر شده و مدعی شده‌اند خانم ابتکار وی را از ساختمان محیط زیست فراری داده، گفت: از اینکه ابتکار او را فراری داده یا نه اطلاعی ندارم و بعید هم می‌دانم اینطور باشد.وی با اشاره به قطعی شدن حکم این فرد گفت: فرد مورد اشاره یک حکمی درباره چک دارد و چون قطعی شده برای جلب او اقداماتی شده،اما از فراری دادنش خبر ندارم.


منبع: baharnews.ir

رشوه برای امثال من عتبات است نه آنتالیا

به گزارش ایرنا، حجت الاسلام غلامحسین محسنی اژه ای روز دوشنبه درهمایش تخصصی رؤسای ادارات مبارزه با جرائم اقتصادی پلیس آگاهی ناجا، یکی از مسائل در مبارزه با فساد وجود برخی فشارها دانست و این فشارها را طبیعی خواند.وی افزود: کسی که فساد در زبانش شیرین مزه کرد حتما جلوی مبارزه کننده با فساد را با سنگ انداختن می گیرد؛ اما باید دید چه باید کرد که در برابر این سنگ اندازی مقاومت کنیم.محسنی اژه ای اظهارکرد: همه مدعیان مبارزه باید تشکیلات سالم داشته باشند؛ از خودم عرض می کنم اگر کوچکترین نقطه سیاهی درصفحه سفید باشد همه می بینند پس اولین راهی که سد می کنند خودمان هستیم.وی با بیان اینکه اگر احیانا تخلفی هم افتاد چون معصوم نیستیم گفت: باید قاطعانه مبارزه کنیم و در نشست خبری روز گذشته و همچنین به دادسرا گفتم اگر قاضی عامدا و عالما جرمی را مرتکب شده به هیچ وجه إغماض نکنید چون اگر این مرتکب فساد شد معلوم نیست چگونه می توان جلوی بقیه را گرفت.معاون اول قوه قضاییه نکته دوم مبارزه با فساد را داشتن آگاهی لازم عنوان کرد و افزود: همه مسئولان ذیربط باید از پیچیدگی های فساد مطلع باشند.وی با ذکرمثالی ادامه داد: در پرونده بانکی، آقایی آمده بود و مدارک سوئیفت ارائه می داد و بانک هم در مرحله اول صوری بودنش را تشخیص نمی داد.محسنی اژه ای با توضیح بحث رشوه اضافه کرد: برای رشوه دادن به امثال من، ما را به آنتالیا یا کیش نمی برند بلکه به عتبات عالیات می برند.وی ادامه داد: یا یک ماشین صد میلیونی می خرد و به من می گوید هشتاد تومن خریده و ٢٠ میلیون دیگر را خودش پرداخت می کند و من نادانسته رشوه دریافت می کنم.


منبع: baharnews.ir

تولیدکننده بزرگ محصولات اپل، در امریکا سرمایه‌گذاری می‌کند

مدیرعامل غول فناوری تایوانی فاکس‌کان تایید کرد این شرکت درصدد ساخت یک کارخانه جدید در آمریکا است.به گزارش ایتنا از ایسنا، تری گو به خبرنگاران گفت: این سرمایه گذاری ممکن است بیش از هفت میلیارد دلار باشد.سرمایه گذاری از سوی فاکس‌کان که تامین کننده بزرگ محصولات اپل است، احتمالا هزاران شغل در آمریکا ایجاد می کند.اعلام این برنامه سرمایه گذاری به دنبال سیاست‌های اقتصادی دونالد ترامپ، رییس جمهور جدید آمریکا برای حفظ مشاغل صنعتی و حمایت از تولید داخلی صورت می گیرد.ترامپ در زمان تبلیغات و از زمان پیروزی در انتخابات، مکررا تهدید کرد برای واردات محصولات شرکت‌های آمریکایی و خارجی تعرفه بالایی تعیین خواهد کرد.وی چین را به عنوان عامل اصلی از بین رفتن مشاغل تولیدی در آمریکا معرفی کرده است.فاکس‌کان بیشترین کارخانه‌ها را در چین دارد که در آنها آیفون اپل را تولید می‌کند.این شرکت سال گذشته کنترل شرکت الکترونیکی ژاپنی شارپ را به دست گرفت و در نظر دارد در آمریکا تحت واحد جدید شارپ، سرمایه گذاری برای تولید نمایشگر انجام دهد.بر اساس گزارش شبکه بی بی سی، وب سایت کاخ سفید که پس از مراسم تحلیف دونالد ترامپ به‌روز شد، این مطلب را روشن ساخته که دولت جدید برنامه‌هایی را برای تغییر روابط تجاری با کشورهای آسیایی دنبال می‌کند.ترامپ اعلام کرده است توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی با کانادا و مکزیک را تحت بازبینی قرار خواهد داد.


منبع: itna.ir

چگونه حس عشق در آغاز زندگی تبدیل به نفرت می شود؟

به گزارش ایران خبر، اینکه چگونه یک ازدواج شکل بگیرد؟ چه کنیم که با ازدواج به راه سعادت برسیم؟ مراحل درست ازدواج کدام هستند؟ چه مساله ای باعث می شود که عشق و علاقه اولیه بین زوج ها به نفرت تبدیل شود؟ و در نهایت چه عاملی در کاهش طلاق ها موثر است؟ مسایلی هستند که هر فرد پیش از ازدواج باید از آن آگاهی داشته باشد.

** اهمیت انتخاب درست در یک ازدواج موفق
معاون امور اجتماعی اداره کل بهزیستی ایلام در اهمیت ازدواج به دو نکته تاکید دارد و می گوید: در ازدواج افراد باید ابتدا به انتخاب درست فکر کرده و سپس فرآیند ازدواج را بدرستی طی کنند.
زهرا همتی در گفت و گو با خبرنگار ایرنا اظهار کرد: انتخاب درست با دریافت مشاوره لازم مساله مهم در امر ازدواج است که نقش مهمی در کاهش طلاق خواهد داشت.
وی ادامه داد: برخی زوج ها مدت زمانی را که برای برگزاری و تشریفات مراسم عروسی می گذارند به اندازه انتخاب همسر برایشان اهمیت ندارد در حالیکه هم خانواده ها و هم دختر و پسر در انتخاب درست باید اهتمام جدی داشته باشند.

** جوانان در انتخاب همسر از اثرات هاله ای آگاه باشند
وی گفت: انتخاب همسر برخی مواقع تحت تاثیر موضوعاتی قرار می گیرد که اثر هاله ای دارند بطوریکه یک ویژگی طرف مقابل آنقدر پررنگ است که روی سایر مسایل فرد تاثیر می گذارد.
وی اظهار کرد: به عنوان مثال اگر طرف مقابل خیلی پولدار باشد یا موقعیت اجتماعی مناسبی داشته باشد ممکن است موجب شود سایر ویژگی های منفی او در صورت داشتن، از سوی دختر یا پسر نادیده گرفته شود.
همتی با بیان اینکه اثر هاله ای ممکن است منفی یا مثبت باشد، افزود: اثر هاله ای چه مثبت و چه منفی باید توسط دو طرف مورد بررسی قرار گیرد و موجب نادیده گرفتن سایر ویژگی های طرف مقابل نشود.

** زوج ها فرآیند ازدواج را طی کنند
معاون اجتماعی بهزیستی ایلام با بیان اینکه ازدواج هم تصمیم و هم دارای فرآیند است، گفت: فرآیند ازدواج شامل چهار دوره آشنایی، نامزدی، عقد و عروسی است که این مراحل باید طی شوند.
وی ادامه داد: همچنین فاصله زمانی بین فرآیندهای ازدواج باید رعایت شده و هر کدام بین سه تا ۶ ماه باشد چرا که ازدواجی درست است که این فواصل در آن رعایت شده باشد.
همتی با بیان اینکه مرحله نامزدی در استان ایلام در فرآیند ازدواج بین خانواده ها مرسوم نیست، گفت: عمده ازدواج ها در این استان بدون دوره نامزدی است و فاصله بین آشنایی و عقد نیز بسیار کوتاه است.
وی یادآور شد: دوره عقد چنانچه منجر به طلاق شود دارای تبعات عاطفی، اقتصادی و اجتماعی زیادی است ولی اگر در دوره نامزدی زوجها به تفاهم نرسند اثر آن در مقایسه با دوره طلاق بسار پایین تر است.
وی با بیان اینکه در دوره نامزدی دختر و پسر باید آموزش لازم را دیده و حریم ها را رعایت کنند، اظهار کرد: البته در دوره نامزدی خانواده ها سعی کنند ازدواج دختر و پسر را علنی نکرده تا نگرانی ها از نرسیدن تفاهم بین دختر و پسر و حفظ موقعیت اجتماعی خانواده ها کاهش یابد.
به گفته همتی، همه این مراحل نیازمند آگاهی لازم است و زوج ها باید با بهره گیری از افراد متخصص و دریافت مشاوره و همچنین مطالعه لازم انتخاب درستی در ازدواج داشته باشند.

** علت عمده طلاق ها عمیق و اساسی نیست
وی اضافه کرد: عمده علت طلاق ها عمیق نبوده و با راهنمای اولیه ازدواج و آگاهی لازم می توان از بروز تنش ها و اختلاف جلوگیری و آن را مدیریت کرد تا منجر به طلاق نشود.
همتی افزود: بیشتر اختلاف زوج ها پس از ازدواج و در سال های اولیه زندگی به دلیل عدم شناخت یکدیگر از مسایل مختلف نظیر تفریح، لباس پوشیدن، معاشرت با دوستان و خانواده و غیره است.
وی گفت: در این زمینه زوج ها نمی توانند بین زندگی خصوصی و متاهلی تعادل ایجاد کنند بطوری که بیشتر خانم ها انتظار دارند شوهرشان تمام وقت در اختیار آنها باشد و یا عمده مردها در پذیرش تعهدات زندگی مشترک منعطف نیستند.

** مشاوره های پیش از ازدواج کلید طلایی در تداوم و بقا زندگی مشترک
این کارشناس ارشد روانشناسی بالینی معتقد است: زمانی که نه دختر و نه پسر آموزش های قبل از ازدواج را ندیده و دیدگاه واقعی به زندگی نداشته باشند این مساله موجب بروز اختلاف بین آنها می شود.
وی گفت: این زوج ها وقتی زیر یک سقف می روند در مسایل جزیی دچار اختلاف نظر شده و به علت اینکه مهارت حل آن را ندارند دچار درگیری و حتی توهین به هم شده و با شکسته شدن حریم حس عشق در این زندگی ها تبدیل به نفرت می شود.

** راهکار بقای زندگی های مشترک چیست؟
همتی کسب آموزش های قبل از ازدواج و تداوم آنها بعد از ازدواج را در تداوم زندگی های مشترک موثر دانست و افزود: سال اول سال اعتماد و بحران برای زوج هاست چرا که در برخورد با بسیاری از مسایل زندگی که نیازمند مدیریت است، باید مهارت لازم داشته باشند.
وی یکی از پیامدهای مشاوره و آموزش را کسب مهارت حل مساله و تعارض برشمرد و گفت: این مهارت موجب می شود وقتی زوج ها به آن آگاهی داشته باشند کمتر دچار مشکل شوند.


منبع: irankhabar.ir

بازیگر کشورمان از خاطرات خرید شب عید پلاسکو میگوید

به گزارش ایران خبر، مجید مظفری بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون در گفت و گو با میزان، درباره حادثه ساختمان پلاسکو گفت: برای بازماندگان شهدای آتش نشان آرزوی سلامت دارم. مسئولین ما باید نگاه بهتر و بیشتری به این قهرمانان داشته باشند.

وی ادامه داد: این قهرمانان تا کنون دیده نشده و اصلاً خوب نیست که مسئولین و مردم با این اتفاق شوم این عزیزان را دیدند. کاش در اتفاقات خوب این قهرمانان دیده می شدند.

بازیگر فیلم “سگ کشی” با اشاره به بازماندگان این حادثه تاکید کرد: امیدوارم مسئولین بعد از این حادثه نگاه بهتر و بیشتری به خانواده این شهدا داشته باشند و آنها را حمایت کنند.

مجید مظفری تنها خاطره خود از ساختمان پلاسکو را در شب های عید توصیف و خاطرنشان کرد: تنها خاطره ای که از این ساختمان دارم به کودکی ام بر می گردد و زمانی که پدرم مرا برای خرید شب عید به پلاسکو می برد.


منبع: irankhabar.ir

رفع افسردگی با مصرف «دم‌نوش هِل»

یک پژوهشگر طب سنتی گفت: هل خواب‌آور و شادی‌آور است بنابراین برای افرادی که دچار افسردگی، خمودگی و غمگین هستند, مفید است.به گزارش ایران خبر، گرم و خشک است و درجه گرمی خیلی قوی ندارد, بهترین نوع هل دارای رنگ سفید است که بوی خیلی تندی داشته باشد.وی افزود: مصرف هل می‌تواند در گرم‌مزاجان موجب سردرد شود در حالی که روغن آن برای رفع برخی از سردردها مخصوصاً سردردهای ناشی از باد، سرما و سینوزیت مفید است.مالیدن روغن هل به گردن و پس سر موجب رفع سردردهای سوداویاین پژوهشگر طب سنتی تصریح کرد: مالیدن روغن هل به گردن و پس سر موجب رفع سردردهای سوداوی ناشی از گرفتگی عضلات می‌شود که این سردردها، معمولاً در شب و اول صبح بیشتر بروز پیدا می‌کند.وی اضافه کرد: مصرف افراطی هل برای گرم‌مزاجان ضرر دارد، همچنین هل خواب‌آور و شادی‌آور است بنابراین برای افرادی که دچار افسردگی، خمودگی و غمگین هستند, مفید است.هل موجب بازشدن مجاری درون کبد و طحالمیرغضنفری یادآور شد: هل موجب باز شدن مجاری درون کبد و طحال نیز می‌شود؛ طحال نزدیک معده قرار دارد و محل ذخیره خلط سودا در بدن است.این پژوهشگر طب سنتی خاطرنشان کرد: مصرف هل مخصوصاً در فصل‌های سرد برای افرادی که دچار دردهایی در ناحیه زیر دنده چپ می‌شوند, بسیار خوب است؛ در قدیم اگر جایی از بدن دمل (توده‌های حاوی مواد زائد) ایجاد می‌شد، از هل ضمادی درست می‌کردند و روی آن قرار می‌دادند تا اصطلاحاً برسد و سر باز کند و با این کار، این توده‌ها از بین می‌روند.


منبع: irankhabar.ir

پلاسکو قربانی غفلت دولت شد

به گزارش ایران خبر، محمد دامادی با تاکید بر اینکه متاسفانه مدت مدیدی است برخی مسئولان برای حفظ جایگاه خود مسئولیتشان را به سایر نهادها و اشخاص واگذار می کنند، تصریح کرد : متاسفانه جامعه دچار فروپاشی اخلاقی شده و بسیاری از مسئولان در دستگاه های اجرایی پذیرایی مسئولیتشان نیستند که نمونه بارز آن را امروز در حادثه پلاسکو شاهد هستیم .  وی ادامه داد: با کمال تاسف در ساختمان پلاسکو شاهد انباشت اقلام ناایمن بودیم که همین امر سبب آتش گرفتن و شدت حادثه این ساختمان فرسوده شد.  دامادی با طرح اینکه بازرسی از واحدهای کسب و کار بر عهده اتاق اصناف و وزارت کار است گفت: نمی شود که شهردار تهران شبانه روز به همراه تمامی پرسنلش به تمام واحدهای تجاری شهر تهران مراجعه کند تا ببیند آیا نکات ایمنی رعایت می شود یا خیر؟ مسئولیت اینها با ارگان های نظارتی است.  عضو فراکسیون مدیریت شهری مجلس دهم با تاکید بر اینکه قلع و قمع و پلمپ هر واحد تجاری نیاز به دستور قضایی دارد و شهرداری بدون حکم قضایی نمی تواند اقدام به برخوردهای قهری کند، خاطرنشان کرد: پلاسکو قربانی نبود فرهنگ رعایت ایمنی و مغفول ماندن توجه دستگاه های نظارتی به رعایت ایمنی کار از سوی دستگاه های اجرایی شد. به طوری که امروز شاهد هستیم یک فاجعه انسانی در قلب تهران، قلب ایران را به درد آورده است .


منبع: irankhabar.ir

قیمت مصرف‌کننده برنج‌ وارداتی اعلام شد

به گزارش ایران خبر، به نقل از سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان، براساس تصمیم کارگروه تنظیم بازار، حداکثر قیمت مصرف‌کننده هر کیلو برنج هندی مرغوب ۳۸ هزار ریال، اروگوئه ۲۶ هزار ریال و سایر برنج‌های وارداتی ۲۰ هزار ریال است.  


این گزارش می‌افزاید: همزمان با توجه به کاهش تعرفه و جذب مابه‌التفاوت برنج، شرکت بازرگانی دولتی نیز با نرخ مصوب و بدون محدودیت نسبت به توزیع برنج از طریق فروشگاه‌های زنجیره‌ای و تعاونی‌های مصرف کارمندی و دیگر خریداران اقدام می‌کند.  
قیمت‌های ابلاغی حداکثری است و شهروندان می‌توانند هرگونه تخلف احتمالی را به سامانه ۱۲۴ گزارش دهند.  
تعیین قیمت انواع برنج وارداتی به این دلیل صورت گرفته که دولت اخیرا تعرفه واردات برنج خارجی را به ۵ درصد کاهش داد و پیش بینی می شود با این کاهش تعرفه، شاهد واردات گسترده برنج خارجی به کشور و عرضه آن در بازار داخلی باشیم. این اقدام دیرهنگام دولت به منظور تعدیل قیمت برنج در بازار داخلی صورت گرفته است.


منبع: irankhabar.ir

حال و روز کسبه پلاسکو بعد از آتش‌سوزی

«نابود شدم همه زندگی‌ام رفت، دیدید شب عید چه بلایی سرمان آمد؟ حالا خودم هیچی طفلک ۳۰ نفر کارگرم هم نابود شدند. هر روز زنگ می‌زنند، می‌گویند شب عید جواب زن و بچه‌هایمان را چی باید بدهیم. آخر من چه جوابی دارم که به آنها بدهم؟» اینها حرف‌های محمد کریمی یکی از کسبه ساختمان پلاسکو است. او با بغض حرف می‌زند و تقریباً ترجیع‌بند هر جمله‌اش این است: «دیدید چه بلایی سرمان آمد، چه خاکی به سرمان شد، وای که بدبخت شدیم!»

به گزارش ایران خبر، ساختمان پلاسکو روز پنجشنبه به‌ دلیل آتش‌سوزی فروریخت و عده‌ای را داغدار و بسیاری را بیکار و نگران آینده‌شان کرد. ۵۶۰ واحد تولیدی در پلاسکو مشغول فعالیت بودند که گفته می‌شود فقط حدود ۱۱۰ واحد آن بیمه بوده‌اند. اما کریمی هم مانند اغلب مغازه‌داران پلاسکو فقط ناراحت وضعیت خودش نیست. بارها از آتش‌نشان‌هایی که جانشان را در این حادثه از دست داده‌اند هم حرف می‌زند: «واقعاً نمی‌دانم درباره درد خانواده آتش‌نشان‌ها چه بگویم. فقط همه‌شان بدانند که ما تا آخر عمر قدردان‌شان هستیم.»

کریمی هم مثل اغلب مغازه‌داران پلاسکو ساعتی قبل از فروریختن ساختمان به توصیه آتش‌نشان‌ها آنجا را ترک کرد: «توی مغازه همه‌مان پیک‌نیکی بود برای داغ کردن غذا. من با خودم آوردمش بیرون. کاش همه همکارها این کار را کرده باشند، وای از این همه درد.»

کریمی اداره‌ کننده یک تولیدی از آنهایی است که نه اجناسش بیمه بوده و نه مغازه‌اش: «بیمه‌ام کجا بود؟ فقط خودم را بیمه عمر کردم که آن هم اسنادش در گاوصندوق جا مانده. نمی‌دانم حالا بدون سند قبول می‌کنند یا نه؟» او هم مثل اغلب مغازه‌داران پلاسکو تولید کننده پیراهن مردانه است: «۲۰۰ میلیون جنس توی مغازه‌ام بود. حدود ۲۵۰ میلیون تومان سند و چک هم توی گاوصندوق، موعد همه‌شان هم برج ۱۱ و ۱۲. رفتم آگاهی مرکز گفتند، برو آگاهی بهارستان. آنجا گفتند برو چهارراه استانبول. آنجا گفتند برو با اجاره‌نامه و مبایعه‌نامه بیا. می‌گویم آخر اجاره‌نامه‌ام کجاست؟ همه توی گاوصندوق بود و سوخت. گفتند فرم بگیرید پر کنید. می‌ترسم همه این حرف‌ها را بزنند و بعد یادشان برود. برخی از همکارها برای همین چک و سفته، سوختند. این مال‌دوستی نیست ترس از آبروست.»

علی ربیعی، وزیر کار و رفاه اجتماعی روز شنبه اعلام کرد: «برای کاهش آلام مردم در گام اول از فردا صبح کارگران بیکار می‌توانند به اداره کار وزارت رفاه در خیابان حافظ مراجعه و برای دریافت بیمه بیکاری ثبت‌نام کنند. البته کسانی که بیمه شده تأمین اجتماعی باشند.» هر چند کریمی می‌گوید هیچ‌کدام از کارگرانش بیمه نبوده‌اند.

محمد ۳۲ ساله یکی از کارگران اوست: «کارگاه ما نزدیک «جمهوری» است. بیمه هم نبودیم. همه‌مان شب عید بیکار شدیم. دلخوشی همه‌مان عیدی و کارانه شب عید بود. حالا چه‌ کار کنیم. همه با مغازه‌دارها حرف می‌زنند؟ سراغ آنها می‌روند اما هیچ‌کس به فکر کارگران نیست. حالا ما از کجا کار پیدا کنیم؟»

یکی از اعضای شورای پلاسکو که جمعه شب جلسه‌ای را با حضور ۷۰ نفر در خانه یکی از اعضا برگزار کرده در گفت‌وگو با ما می‌گوید: «ما نگران وضعیت روحی کسبه هستیم. برخی از شدت ناراحتی قلب‌شان چند بار گرفته و راهی بیمارستان شده‌اند. می‌دانید مالباختگی در این سطح اصلاً چیز کمی نیست. کاش همه صحبت از شرایط مالی این افراد نکنند. یکی هم برای نجات شرایط روحی‌ به دادشان برسد؛ وگرنه این میان چند نفر دیگر هم می‌میرند. این بار بدون آتش و خفگی. خیلی از کسبه چک دارند، بازار پارچه برای این اتفاقات متلاطم شده.»

شاید برای همین است که این کسبه گروهی به نام «داغداران پلاسکو» تشکیل داده‌اند و معتقدند این روزها تنها کنار هم بودن می‌تواند نجات‌شان دهد. در همین گروه مجازی، مرکز روانشناسی و مشاوره «نگاه سبز» به همه کسبه معرفی شده تا از شنبه ۲ بهمن تا ۱۴ بهمن به مدت دو هفته به همه آسیب‌دیدگان مالی و روانی پلاسکو مشاوره رایگان بدهد.

کریمی همین طور با بغض و آه حرف می‌زند: «صاحبخانه‌ام که فقط به فکر خودش است. سرقفلی برای خودش است و ناراحت سوختن ملک خودش است. کی به ما اهمیت می‌دهد؟»

مولایی یکی دیگر از کسبه پلاسکوست. او هم مثل اغلب کسبه ساختمان پلاسکو دو کارگاه تولیدی‌اش بیرون از ساختمان بوده: «دو کارگاه دارم با ۵۰ کارگر. یعنی داشتم. بدبختی این بود که اگر برج ۸ این اتفاق می‌افتاد آن قدر بدبخت نمی‌شدیم. تمام این مدت داشتیم برای شب عید انبار می‌کردیم. هر چه داشتیم گذاشته بودیم شب عید ارائه بکنیم. همه شب عید بیکاریم، بیکار. برای بیمه بیکاری هم گفتند باید بیمه تأمین اجتماعی داشته باشیم. کارگران من بیمه نیستند. دائم نالان به من زنگ می‌زنند که حالا چه کار کنیم. هیچ جوابی ندارم به آنها بدهم.»

او می‌گوید: «۵۰ سال از خدا عمر گرفته‌ام و با آبرو زندگی کرده‌ام. در یک شب همه چیز دود شد و رفت هوا. تازه همه داغیم. دو روز دیگر پارچه‌فروش‌ها که ازشان جنس بردیم می‌ریزند سرمان و حساب‌شان را می‌خواهند. آنها می‌گویند به ما چه؟ طلب‌مان را می‌خواهیم. خانه‌ات را بفروش! ماشین‌ات را بفروش! اما دریغ! نه ماشین دارم، نه خانه. اجاره‌نشینم همه را فروختم و خرج بازار خراب این سال‌ها کردم تا ورشکست نشوم. وای از دل خانواده آتش‌نشان‌ها که دیگر نمی‌دانم چه بگویم.»

علی ملکیان از دیگر کسبه پلاسکوست: «فقط از شما می‌خواهم واقعیت را بنویسید. این روزها هر چه شنیدم دروغ بود. من اجناسم بیمه بود اما چه فایده دارد؟ مغازه از دست رفت، ملک هم برای بنیاد مستضعفان بود و متأسفانه تا حالا هیچ واکنشی نشان نداده‌اند. چرا مدام تکرار می‌کنند ۳۰ بار درباره ناایمن بودن ساختمان اخطار داده‌ایم؟ به کی اخطار داده‌اید؟ باید این اخطارها را به بنیاد مستضعفان می‌دادند نه نگهبانی پلاسکو که اخطارنامه‌ها را امضا کرده. همه اخطارها با امضای «کمال عبدی» نگهبان پلاسکوست. این کاملاً قابل اثبات است.»

او ادامه می‌دهد: «بارها اعضای شورای شهر در گفت‌وگو با رسانه‌ها اعلام کردند، ماشین‌آلات سنگین بافندگی و چرخ‌آلات سنگینی کرده و موجب ریزش ساختمان شده، آخر این حرف‌ها یعنی چه؟ همه اجناس ما خارج از ساختمان تولید می‌شد و تنها اینجا عرضه و پخش می‌شد.»

او امیدوار است اتحادیه و شورای اصناف پیگیر حقوق از دست رفته‌شان باشند. رئیس اتاق اصناف ایران هم در گفت‌وگو با خبرگزاری‌ها احیای پلاسکو را منوط به تصمیم بنیاد مستضعفان یعنی مالک ساختمان دانسته است: «خطر مشابه ساختمان پلاسکو در کمین بازار بزرگ تهران است.»

یکی دیگر از کسبه پلاسکو هم که در طبقه هشتم مغازه داشته، چند روز اخیر شب‌ها و روزهای سختی را سپری کرده: «هیچ‌کس به فکر حال کسبه نیست. پدرم بعد از این ماجرا آن قدر فشار خونش بالا رفت که شب گذشته را در بیمارستان گذراند. نگرانی‌اش هم بدهی‌ها و پول مردم است، نه مال و اموال خودمان. قوه قضائیه هر چه زودتر باید به بحث پلاسکو ورود کند و یک شعبه برای اسناد از بین رفته و چک‌های برگشتی ایجاد کند، چون پیگیری این مسأله در شورای حل اختلاف ماه‌ها طول می‌کشد. خیلی‌ها به خاطر چک‌های برگشتی قلب‌شان گرفته. فکر نکنید این مسأله منحصر به پلاسکوست. خیلی‌ها در بازار بافت و پارچه هم شرایط روحی بسیار نامناسبی دارند. آنها که در معامله مستقیم با هم بودند.»

این مغازه‌دار پلاسکو هم حدود ۴۰۰ میلیون دارایی‌اش را از دست داده: «ما اجناس‌مان بیمه بود اما حدود ۱۰۰ میلیون تا یک میلیارد گردش مالی داریم و حالا همه چک‌هایمان در آتش سوخته. بیشتر مغازه‌ها هم جنس‌هایشان را می‌دادند شهرستان‌ها که همه این اسناد هم نابود شده. ما همه منتظر پاسخگویی بنیاد مستضعفان هستیم تا گام‌های بعدی‌مان را برداریم.»


منبع: irankhabar.ir

ناگفته‌هایی از زنجانی به روایت یک فعال اقتصادی

بیشترین تحریم‌ها علیه ایران پس از وقوع انقلاب اسلامی و اشغال سفارت آمریکا در تهران به وقوع پیوست و در پی چالش‌هایی که بر سر برنامه هسته‌ای ایران به وجود آمد، شدت گرفت. برنامه هسته‌ای ایران از سال ۸۵ و به دنبال ارجاع پرونده کشورمان از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی به شورای امنیت، با تحریم‌های مختلفی روبه‌رو شد.به گزارش ایران خبر، تحریم‌های ایران را از نظر تحریم‌کنندگان می‌توان به چهار دسته کلی تقسیم‌بندی کرد: تحریم‌های چندجانبه همچون تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل، تحریم‌های اتحادیه اروپا، تحریم‌های تک‌جانبه از سوی کشورهای مختلف مانند ایالات متحده و تحریم‌های کنگره آمریکا. نخستین تحریم جامع سراسری علیه ایران در دوران معاصر، تحریم بریتانیا ضد کشورمان به‌منظور واکنش در برابر انتخاب دکتر محمد مصدق به وزارت بود که هدف ملی سازی صنعت نفت را دنبال می‌کرد. اولین قطعنامه شورای امنیت علیه ایران در زمان نخست وزیری محمد مصدق و به‌منزله واکنش علیه ملی شدن صنعت نفت صادر شد. آمریکا نیز در سال ۱۹۸۰ تحریم های اقتصادی وسیعی را علیه جمهوری اسلامی ایران در واکنش به تصرف سفارت آمریکا در تهران وضع کرد. تحریم برای هرکشوری به منزله ایجاد شرایط سخت اقتصادی است که دولت‌ها را دچار مشکل می‌کند.عباس رضاییان، فعال اقتصادی است که به گفته خود وی به صنعت نفت در دوران تحریم‌ها کمک می‌کرده است. وی ؛خود را اینچنین معرفی می‌کند: ورود خود را به بازار از دستفروشی آغاز کردم و از پایین‌ترین تا بالاترین سطوح اقتصاد ایران و همچنین در سطح اقتصاد بین‌الملل به خصوص کشورهای منطقه، فعالیت کرده‌ام. قرارداد تامین سوخت دولت افغانستان در سال ۸۲ و در دوره آقای زنگنه را نیز به امضا رسانده‌ام.رضاییان از شیوه‌های دور زدن تحریم‌ها برایمان می‌گوید و از فعالیت‌های بابک زنجانی و بانک مالزیایی‌اش و اینکه ،به گفته او می‌توان باقی‌مانده پول وزارت نفت را که بابک زنجانی از دست داده است، ردیابی و مسترد کرد. وی کتابی با عنوان «خم شدم نشکستم» را در دست انتشار دارد که در آن از اتفاقاتی که خود در آن دخیل یا ناظر بوده، گفته است. به گفته وی بخش پایانی این کتاب مربوط به تحریم‌های نفتی و پولی کشورمان است که حاوی نکات مهمی است و احتمالا به جور شدن بیشتر قطعات گم شده پازل نفتی کمک خواهد کرد.دور زدن تحریم به چه معناست و چگونه امکان‌پذیر است؟«دور زدن» یک اصطلاح عامیانه است که وارد فرهنگ سیاسی و اقتصادی کشور ما شده است. جنگ آینده در دنیا ، جنگ اقتصاد است. وقتی کشوری در تحریم به سر می‌برد ونمی‌تواند نیازهای خود را از طریق تجارت جهانی برطرف کند، ناچار باید از طریق دیگری اقدام کند؛ بنابراین گاهی باید هزینه‌ای بیشتر از ارزش خدمات ارائه شده، بپردازند. تحریم، فرمانده دارد ولی سرباز ندارد؛ کسانی که به دور زدن تحریم‌ها کمک می‌کنند، سرباز نظام نیستند بلکه مزدورند که توسط فرمانده استخدام می‌شوند، در تمام دنیا هم همین است. کشوری که تحریم می‌شود، گارد تدافعی به خود می‌گیرد زیرا مهاجم نیست. مهاجم در این شرایط، دولت‌های قدرتمند غرب هستند که به ما هجوم آورده‌اند. تحریم، سلاحی در دست قدرت‌های جهان است؛ به‌طوری‌که این سلاح را علیه ابرقدرتی مثل روسیه در موضوع تصرف شبه جزیره کریمه به‌کار می‌گیرند. تحریم، سلاحی با تخریب فرساینده است و باعث می‌شود کشور تحریم‌شده در درازمدت ناخودآگاه و ناخواسته با رشد و توسعه نامتوازن مواجه شده و مندرس ‌شود. کره شمالی و کوبا، نمونه عینی آن هستند. کره، موشک بالستیک و کلاهک هسته‌ای تولید می‌کند و جزو ده کشور دارای این فناوری است ولی غذای عموم مردم این کشور، ترب پخته و یونجه است. حال اگر در این شرایط دقت لازم نسبت به آدم هایی که استخدام می‌شوند صورت نگیرد، پدیده‌هایی مثل بابک زنجانی از درون آن بیرون می‌آیند. هر تحریمی هرچند دشوار را می‌شود دور زد، آتش تحریم اقتصادی را با آب پول آن هم دلار و یورو باید خاموش کرد. بر این اساس اگر تحریم را سلاح جنگی و استفاده از آن علیه کشورها را جنگ تلقی کنیم، با ذکر مثالی نظامی به گمانم پاسخ سوال شما را داده باشم. در جنگی برای فتح یک تپه مطابق علم جنگ که گمانم دافوس باشد با حمله یک گروهان و با دادن دو کشته و پنج زخمی، باید پیروزی اتفاق بیافتد. اگر با حمله یک لشکر و فرضا ده‌کشته و یک‌صد زخمی اقدام به فتح آن تپه کنیم، آیا می‌توانیم مدعی پیروزی و فتح باشیم؟ هزینه موفقیت باید متناسب با به دست آوردن آن باشد. ضمن آنکه دور زدن تحریم در هیچ دانشگاهی تدریس نمی‌شود و کاری براساس اصول از پیش تعریف شده، نیست.بابک زنجانی ادعا می‌کند که با دور زدن تحریم‌ها به کشور خدمت کرده است، آیا واقعا چنین اتفاقی رخ داده و زنجانی در دوران تحریم، خدمات اقتصادی به کشور ارائه داده است؟بابک زنجانی قطعا به مملکت خدمت نکرده است. پول مملکت را دست عده‌ای دلال داده که کارشان دلالی تحریم بوده است. از سی‌وپنج‌سال قبل تا همین امروز هم ما در حال دور زدن تحریم‌ها هستیم و عده‌ای کارشان همین است، هیچ‌‍‌وقت هم نام و نشانی از آن‌ها پیدا نخواهد شد. آن‌ها پول می‌گیرند و کارشان را انجام می‌دهند؛ در جنگ تحریم، پول نقش مهمات را بازی‌می‌کند، ما پول می‌دهیم درحالی‌که روی سبیل عمو سام داریم نقاره می‌زنیم و با سی و پنج سال تحریم هنوز بوئینگ‌ها و فانتوم‌های آمریکایی به ما خدمت می‌کنند. آن‌ها با قدرت اقتصادی خود سعی در ضربه زدن و شکستن ما دارند، ما هم با ثروت و صد البته قدرت اجتماعی و نظامی خود نمی‌گذاریم چنین اتفاقی بیفتد. آنچه که آقای زنجانی انجام داده است، حکایت فتح تپه‌ای با یک لشکر مکانیزه که تمام نیروهایش مزدورند، به فرماندهی یک آدم ماجراجو و دون کیشوت است و باعث تلفات نیروها و تجهیزاتی که در اختیار داشته، شده است.بحث بانک مالزیایی که زنجانی ادعا می‌کرده متعلق به وی بوده است، چیست؟به نظر من اسم آن را بانک نمی‌توان‌گذاشت. ارزش آن به اندازه یک شعبه قرض‌الحسنه بوده است. چون در مالزی، سیستم موسسه مالی و اعتباری و قرض‌الحسنه وجود ندارد، هر چیزی با این هویت، نام بانک به خود می‌گیرد. در حالی‌که بانک در دنیا تعریف دارد. بانک‌هایی وجود دارند که در سطح جهانی فعالیت می‌‎کنند. بانک‌هایی هم هستند که در سطح قاره‌ای و پیمان‌های منطقه‌ای فعالیت می‌کنند. سطح بانک‌ها در دنیا باهم متفاوت است. بانک‌هایی وجود دارند که در جغرافیای سیاسی یک کشور تعریف می‌شوند ولی بیرون ازآن هیچ تعریفی ندارند. این بانک دارای یک شعبه در طبقات بالایی یکی از برج‌های اداری مالزی با سرمایه ثبتی هشت میلیون دلاری بود که در زمان اعلام وجودش نرخ دلار در ایران هزار تومان بود؛ یعنی هشت میلیارد تومان. در آن زمان اگر کسی می‌خواست در ایران موسسه مالی اعتباری که باید حداقل بیست شعبه درکشور داشته باشد، دایر کند، سرمایه ثبتی الزامی، دویست میلیارد تومان بودکه با این حساب اعتبار بانک زنجانی کم‌تر از حتی یک شعبه یک موسسه مالی اعتباری در ایران بود. من اطلاعی ندارم که این بانک متعلق به وی بوده است یا نه. اسناد و مدارک مربوط به آن در اختیار وزارت نفت و بانک مرکزی است و دسترسی به آن‎‌ها نیز کار دشواری نیست. در واقع بانک بابک زنجانی هویت داشته ولی اعتبار نداشته است و ما در رسانه‌ها می‌دیدیم که گفته می‌شد صاحب این بانک ضمانتنامه‌های برخی بانک‌های خارجی را جعل کرده است.یعنی هیچ کس در ایران متوجه این مساله نشده بود؟نکته همین جاست. تیمی که باید این موارد را چک می‌کرد، به اندازه کافی توانمند نبود. سوال اینجاست که چرا تیم کارشناسی وزارت نفت به این امر پی نبرده بود. پاسخگوی این سوال من نیستم. جواب این سوال را باید همان تیم کارشناسی وزارت نفت بدهد که در حال حاضر هم در همین حوزه مشغول به کار هستند. اعتبار سنجی و رسیدگی به وضعیت بانک مالزیایی به عهده همین تیم بود. دولت وقت، بانک مرکزی و وزارت نفت موظف بودند تحقیقات لازم را در این زمینه به عمل آورند.یعنی از نظر شما بابک زنجانی نقش پررنگی نداشته است؟بگذارید اول از همه پایه و اساس حرفهایم را مشخص نمایم. من در این مصاحبه و نیز در کتابم اولا براساس آنچه که خودم دیدم و با آن درگیر بودم، ثانیا آنچه که از جلسات محاکمات بیرون آمد و در رسانه‌ها منتشر شد و ثالثا براساس تجزیه و تحلیل آنچه از دو بخش قبلی در اختیار دارم، موضوع را شرح و بسط داده‌ام. من به اطلاعات پرونده دسترسی ندارم؛ همان‌طوری‌که اقشاری دیگر و دولت نیز اطلاعاتشان کامل نیست و دارند دنبال پرتقال و پرتقال فروش می‌گردند. به‌طور حتم در تجزیه و تحلیل جزییات شاید در مواردی به دلیل نداشتن اطلاعات دچار اشتباه شوم اما کلیات آنچه که در کتابم و این مصاحبه می‌آید قابل رد و انکار نیست. زنجانی هیچ خدمتی انجام نداده است. او مثل بسیاری دیگر در تامین فیزیکی ارز و طلا برای بانک مرکزی به عنوان یک تجارت قاچاق وارد شد ونقش بسیار کوچکی داشت و پولش را با سود آن دریافت کرد. جنگ تحریم ، سرباز ندارد؛ هرکس در این زمینه فعالیت می‌کند، مزدور است.زنجانی چگونه توانست دولت را مجاب کند که به فروش نفت با ضمانت بانک خارجی تن دردهد و ۵/۱۴ درصد از محل فروش نفت را به بانک مالزیایی واریز کنند؟زنجانی باعنوان پوشالی و دهن پرکن بانک مالزیایی، رسما و کتبا به زبان انگلیسی به وزارت نفت، بانک مرکزی و ایران‌خودرو نامه فرستاد که حاضرم به شما خدمات بانکی ارائه و یا با شما معامله انجام بدهم. صدور چنین نامه‌ای در شرایطی که هم نفت و هم بانک مرکزی ما تحریم شده بود، حکایت از این داشت که صادر کننده این نامه یا ماجراجو آن هم از نوع دن کیشوتی، یا فریب‌کار و کلاه بردار است. زنجانی تیرش را زمانی پرت کرد که کشور کاملا شعاری اداره می‌شد. این در حالی بود که ما زمانی با بانک‌های درجه یک دنیا کار می‌کردیم. با توجه به تحریم‌هایی که عموما ناشی از حضور رییس دولتی بود که در مقابل دوربین و میکروفون اختیار از کف می‌داد و از کادر و ولوم متعارف خارج می‌شد و درک درستی از سیاست که همانا عصبانی عمل کردن است نه عصبانی حرف زدن، نداشت. چنین دولتی نیاز به آدم‌های ماجراجو و خشک‌مغز جسور پیدا می‌کرد تا قطعنامه‌دان طرف را پاره کند.شما چطور با آقای زنجانی و فعالیت‌های ایشان آشنا شدید؟ آیا با او مراوده داشتید؟نه، من و او همدیگر را نمی‌شناسیم اما من دوبار در حساس‌ترین شرایط او را دیدم. اولین بار وقتی که سیاست‌های ارزی بانک مرکزی با اعلام وزیر وقت اقتصاد به عنوان رییس کمیته پنج نفره ارزی که به دستور رییس جمهور وقت تاسیس گردیده بود و دو تن از اعضای آن رییس کل بانک مرکزی و معاون ارزی ایشان بودند، اعلام کرد که تحریم‌های بانک مرکزی هیچ تاثیری در توان ارزی ما ندارد و هرکسی هرچقدر خواست ثبت سفارش انجام دهد و ارز دریافت کند؛ نامه‌ای خطاب به معاون ارزی که در حقیقت مشاور امین رییس‌جمهور در مسائل ارزی بود، نوشتم و در آن از این سیاست غلط که باعث نابودی ثروت ملی و کاسته شدن ذخایر ارزی و سوء استفاده عده‌‎ای می‌شود، به شدت انتقاد کردم. در عرض کم‌تر از شش ماه نزدیک به پنجاه میلیارد دلار ارز ۱۲۲۶۰ ریالی برای واردات اختصاص یافت و عده‌ای از فرش به عرش رسیدند که بعضا کالایی هم وارد نکردند. هرچند آنچه وارد شد، فجایع خاص خود را رقم زد. نامه ام که باعث ایجاد کدورت برای معاون ارزی بانک مرکزی شد، تمام پیشنهادها و طرح هایم را به محاق برد که به پیشنهاد رییس کل وقت بانک مرکزی قرار شد با معاون ارزی ملاقاتی داشته باشم و نقطه نظرات و پیشنهادهایم را ارائه بدهم. روز ملاقات به دفترشان رفتم. مسئول دفتر گفت که بنشینم تا تلفن ایشان تمام شود. در کم‌تر از یک دقیقه مرد جوان سفیدرو، بور و باریک اندامی که دماغ ایرانیش دست نخورده بود وارد شد و مسئول دفتر به او احترام زیادی گذاشت. او در صندلی روبه روی من نشست، پا را روی پا انداخت و به من هیچ توجهی نکرد. رو به مسئول دفتر کرد و گفت: کی می‌تواند خانم معاون را ببیند؟ مسئول دفتر با اشاره به من گفت بعد از ملاقات این آقا نوبت شماست. در اینجا نگاه من و او با هم تلاقی پیدا کرد. تبختر در نگاهش را با گذاشتن یک سلاح کمری بسیار کوچک ظریف و زیبای طلایی رنگ که خشاب نداشت با یک گوشی موبایل خاص بسیار شیک کامل کرد. به اقتضاء کارم با برانداز کردن کفش و ساعت و لباسش گمان کنم حدود یک میلیارد تومان در دست و پا و گردن و همراهش جاسازی شده بود. او برای اینکه من را بیشتر متوجه جایگاهش کند، در اقدامی نابخردانه و بچه‌گانه به مسئول دفتر خانم معاون گفت: من پانصد میلیون یورو سوم را هم به حساب شما در هالک بانک واریز کردم ولی هنوز ریال پانصد میلیون یورو دوم را نگرفتم. مسئول دفتر درصدد پاسخ برآمد و من در بحر موضوع فرو رفتم که این آدم با این سن و سال ۵/۱ میلیارد یورو در این شرایط تحریم را چگونه و از کجا آورده است؟ به هر حال من در سه کشور منطقه و در عالی‌ترین سطوح سیاسی و اقتصادی رفت و آمد داشتم و برایم سوال بود که چرا نباید تا به حال از وجود چنین آدمی مطلع می‌شدم. با خودم فکر می‌کردم آدم باید دیوانه باشد ارز ۳۵۰۰ تومانی چهارراه استانبول را ۲۷۵۰ تومان آن هم میلیارد یورویی و در هالک بانک ترکیه را به حساب بانک مرکزی ایران واریز کند! کافی بود سر چهارراه یک صد دلاری را در دست می‌گرفت و فریاد می‌زد که چه دارد، ظرف دو ساعت دو میلیارد یورو را بیست درصد بالاتر از نرخ بازار می‌فروخت. وقت خداحافظی از مسئول دفتر خانم معاون پرسیدم این آقا کیست؟ گفت بابک زنجانی. همان روز در ملاقات با رییس کل وقت بانک مرکزی ضمن ارائه گزارش بی‌نتیجه بودن جلسه با معاون ارزی که با توجه به حضور زنجانی و رقم واریزی‌هایش امری طبیعی بود، از ایشان پرسیدم شما بابک زنجانی را می‌شناسید و یا با این آقا برخورد دارید؟ گفت با معاونت ارزی همکاری دارد و ارز و طلا برایمان می‌آورد ولی من با او آشنایی ندارم.بازهم او را دیدید؟چند ماه بعد. در سفری به امارات که مطابق معمول در دفتر یکی از شیوخ در دبی امورم را سر و سامان می‌دادم، در اتاقم بودم تلفن زنگ خورد همشهریم از آمل که یکی از بزرگ‌ترین قطعه‌سازان خودرو کشور است، بود که از من پرسید خبری از بابک زنجانی دارم؟ گفتم مگر خبری شده؟ گفت که زنجانی سهام ایران‌خودرو در بانک پارسیان را خریداری کرده و بابت آن چک‌های پنجاه‌میلیارد تومانی صادر کرده است، ظاهرا چندتا از چک‌ها نقد شده اما آخرین چک به سررسید رسیده و برگشت خورده و در تهران شایعه شده که در مالزی دستگیر شده است. شاید باور نکنید من در حال صحبت کردن با دوستم بودم که دیدم بابک زنجانی از روبه‌رویم عبور کرد و به اتاق شیخ رفت. به دوستم گفتم بابک زنجانی همین الان از روبه‌رویم رد شد، پس شایعه دستگیریش در مالزی دروغ است. زنجانی در کم‌تر از یک ربع ساعت با عجله از دفتر شیخ خارج شد. دو روز بعد هم اعلام شد که زنجانی در لیست تحریم اروپا و آمریکا بابت نقض تحریم‌های ایران قرار گرفته است. زنجانی بعد از این در قواره یک قهرمان حدود پانزده ماه در ایران جولان داد تا دستگیر شد. با توجه به تخصص و اشراف به بسیاری از مسائل و شامه تحلیلی، بخش عمده پازل زنجانی برایم چیده شد و متوجه کل ماجرا شدم که به همین قدر بسنده می‌کنم و بقیه ماجرا با ذکر جزییات باشد تا در کتابم مطالعه بفرمایید.علت حضور زنجانی در دفتر شیخ چه بود؟از یک سال قبل در جریان نامه یک شرکت مالزیایی به ایران خودرو که درخواست خرید کل سهام متعلق به ایران خودرو در بانک پارسیان را کرده بود، قرار داشتم. اما به لحاظ اصل ۴۴ قانون اساسی و موارد مربوط به قانون ضدانحصار، امکان فروش یک سوم سهام بانک پارسیان که متعلق به شرکت ایران‌خودرو بود، به یک فرد یا شرکت وجود نداشت. درحالی‌که این سوال وجود داشت که ایران‌خودرو، بانک مرکزی و زنجانی چه مدلی را طراحی کرده‌اند تا این قانون را دور بزنند و خنثی کنند. اگر زنجانی پول سهام ایران‌خودرو در بانک پارسیان را پرداخت می‌کرد، امروز با مشکل عظیم‌تری مواجه می‌شدیم؛ چراکه از محل منابع بانک پارسیان، پول وزارت نفت را پرداخت می‌کرد و نظر به بی‌سوادی و ماجراجویی و رفتار دن کیشوتی و کیش شخصیت زنجانی که به بچگی می‌زد، امروز به جای ادعای وزارت نفت باید ادعای صدها هزار سپرده‌گذار بانک پارسیان را پاسخ می‌دادیم که بدون شک به بحران اجتماعی ختم می‌شد. زنجانی در بازگشت از مالزی و حضور پانزده ماهه‌اش در ایران دیگر پولی نداشت وگرنه چک‌های ایران‌خودرو را پرداخت می‌کرد و بر بانک پارسیان مسلط می‌شد.نقش آقای زیباحالت منفرد در فعالیت‌های زنجانی چه بوده است؟ با توجه به اینکه وکیل ایشان مطرح کرده که با دستگیری وی نقاط تاریکی در پرونده بابک زنجانی روشن خواهد شد.من آدم‌های زنجانی را نمی شناسم. حرف وکیل بر این اساس است که اعدام را عقب بیاندازد. به نظر من تمام نقاط تاریک پرونده را خود بابک زنجانی نمی‌تواند روشن کند چون در بخش عملیاتی، زنجانی تنها یک مهره در یک ماشین بود. در تمام مسائل هم زنجانی به صورت شخصی وارد نمی‌شده و دلالان وارد عمل می‌شدند. زیرا او عاجز از خواندن حتی یک سند بین‌المللی مالی یا پولی است. زنجانی پول زیادی حاصل از فروش نفت، وارد ایران کرده و در همین جا هم خرج کرده است. من معتقدم از زیباحالت منفرد هم نمی توان به اسناد خاصی دست پیدا کرد.آیا با اعدام زنجانی، امیدی به بازگشت باقیمانده پول نفت هست؟ اساسا باقی پول وزارت نفت را باید در کجا جست‌و جو کرد؟حکم بابک زنجانی در عالی‌ترین مرجع قضایی کشور تاییدشده است و با توجه به حساسیت موضوع حتما درست است اما اجرای حکم باید به تاخیر بیفتد، چون برای بازگشت پول نفت به زنجانی زنده نیاز است وگرنه این پول هرگز برنخواهد گشت. زنجانی هیچ پولی در خارج ندارد حتی یک دلار اضافه تر از آنچه که کشف شد، ولی بخش عمده پول وزارت نفت در خارج از ایران است. زنجانی عاجز از خواندن یک سند بانکی بین‌المللی یا یک سند تجاری آن هم نفتی است. نفت در مقابل ضمانت بی‌اساس و اعتبار بانکی پوشالی بنا به درخواست زنجانی به عنوان به اصطلاح خریدار نفت ایران، توسط شرکت نیکو به پالایشگاه‌هایی که آن را به واسطه دلالان عرب اماراتی خریداری کرده بودند، تحویل شد. زنجانی نفت ۱۰۰ دلاری را ۷۰ دلار فروخت که با این حساب ۳۰ درصد پول مفقود شده نزد پالایشگاه‌ها و شرکت‌های نفتی که این محموله را خریداری کرده‌اند قرار دارد. نفت، سیب‌زمینی و پیاز صادراتی نیست. در کشتی‌های عظیم چند میلیون بشکه‌ای با مبدا و مقصد و نام و نشان مشخص، حمل شده است. دنیا حساب و کتاب دارد. این یک کلاه‌برداری بین‌المللی است. ما اگر اقدامی نکنیم و موضوع را در دعواهای جناحی و سیاسی جست‌وجو کنیم، دنیا به ریش ما خواهد خندید. گرفتن این ۳۰ درصد اصلا کار دشواری نیست. دلیل عمده و اصلی من در انجام این مصاحبه قبل از انتشار کتابم این است که احتمال می‌دهم انتشار این کتاب با تاخیر چند ماهه و شاید یکی دوساله مواجه شود و مطابق قانون، حکم زنجانی به اجرا گذاشته شود؛ در حالی‌که برای بازگرداندن تمام و کمال پول وزارت نفت، زنده ماندن زنجانی برای اقامه یک دعوای بین‌المللی، لازم است. از طرف دیگر من برای سردرآوردن و دخالت در این موضوعات که سر به چندین میلیارد دلار اضافه بر پول‌هایی که زنجانی به جیب زده است، می‌گذارد، از هست و نیست و حیثیت و آبرو و اعتبار ساقط شدم و خودم و فرزندان و خانواده‌ام مصایب، سختی‌ها و حقارت‌های زیادی را متحمل شده‌ایم و خود تا پای بازداشت و حتی مرگ هم پیش رفتم. من به شما می‌گویم، تمام مطالبات وزارت نفت تا قطره و سنت آخر، قابل ردیابی و کشف و بازگرداندن است.دلیلی هم برای این ادعای خود دارید؟بگذارید اول به انگیزه و تصورات و توهمات و نیز روش زنجانی در دست زدن به چنین کاری بپردازم. زنجانی علاوه بر بی‌سوادی، آدم عمیق و متفکر و پیچیده ای هم نیست، اما هوش خوبی دارد و به اقتضاء شرایط مساعدی که در زمان تحریم‌ها برای وی وجود داشت، مثل پیچک به تنه تناور اما زرد و زار دولت وقت چسبید و بالا رفت و چند وقتی سبز ماند و با وزش اولین باد پاییزی خشکید. زنجانی هر بشکه نفت خام ما را حول و حوش صد دلار خرید و مطابق آنچه که من از دلالانش دیدم و شنیدم، هفتاد دلار فروخته است. زنجانی در فکر این بود که نفت خام فروش برود و ۵/۱۴ درصد وجه حاصل از فروش نفت را دریافت کند ،تصمیمی که توسط چهار مقام در دولت دهم مصوب شده‌بود و اخذ این تصمیم، ناشی از تنگ‌تر شدن حلقه تحریم و عدم فروش نفت و نیز جابه‌جایی وجوه حاصل از فروش آن بود تا بگویند قطعنامه‌ها کاغذپاره‌ای بیش نیست. زنجانی گمان می‌کرد با قفل شدن امور بانکی و پولی ایران او هم مثل میتسوبیشی بانک ژاپن اعلام می‌کند که فلان قدر دلار نفتی ایران در بانکش موجود است و قابلیت جابه‌جایی را به دلیل تحریم‌ها ندارد. او گمان می‌کرد تحریم ایران مثل عراق یکی دو دهه طول می‌کشد و این پول را در اختیار خواهد داشت. اما با شناسایی او و اعلام نامش در لیست تحریم‌های آمریکا و اتحادیه اروپا و ورودش به ایران تمام محاسباتش غلط از آب درآمد. در ایران مقامات دولت قبل را قانع کرده بود که چون به عنوان دورزننده تحریم‌ها لو رفته و توسط اروپا و آمریکا تحریم شده است، امکان پرداخت وجوه را ندارد. هنگامی که دستگیر شد نیز همین حرف‌ها را تکرار کرد تا این‌که برجام امضا شد و دیگر بهانه‌ای برای عدم بازگشت وجوه باقی نماند. او به خیال خام خود فکر می‌کرد وجوه حاصل از فروش نفت را به هر حسابی و در هر بانکی می‌تواند برای خریداران و مشتریان ایرانی که در خارج از ایران دلار پاک و قابل نقل و انتقال می‌خواهند، به ۴۰۰۰ هزار تومان بفروشد و ریال آن را به وزارت نفت با نرخ ۲۷۵۰ تومان بدهد و هزاران میلیارد سود کند. پول در خارج از سیستم معمول، پول نیست بلکه کالاست و برای جابه‌جایی آن درصدی از آن را کسر می‌کنند که بعضا تا پنجاه درصد می‌رسد و به آن پولشویی می‌گویند. زنجانی گمان می‌کرد که می‌تواند به شرکت‌های نفتی و پالایشگاه‌ها دستور بدهد پول نفت را به حساب‌های مد نظرش واریز کنند؛ درصورتی که او درک درستی از تحریم نفت و بانک مرکزی ایران نداشت. از طرف دیگر بانک زنجانی هم در قد و قواره این عملیات و تعامل بین بانکی با ارقام میلیاردی نبود. برای خریداران نفت زنجانی واریز میلیارد دلاری وجوه به حساب‌های مدنظر زنجانی عملا ممکن نبود. تنها راه پیش روی او برای جابه‌جایی وجوهی که در اختیارش قرار گرفته بود، واریز آن به حساب بانک مرکزی ایران نزد هالک بانک بود که مجاز به دریافت این وجوه آن هم در چارچوب تعریف می‌شد. بنابراین بدون پرداخت هزینه‌های سنگین آن به بانک‌های واریزکننده وجوه و نیز هالک بانک به عنوان دریافت‌کننده، این امر امکان پذیر نبود. زنجانی گمان می‌کرد که با آوردن بانک مرکزی و وزارت نفت به این مرداب، اتفاقی مثبت برایش رقم خواهد خورد پس سر کیسه را آنقدر شل کرد که دلارهای نفتی سر از جعبه‌های کفش مدیر هالک بانک ترکیه درآورد. از آنجایی‌که دولت به صورت جزیره‌ای اداره می‌شد، زنجانی پول متعلق به وزارت نفت را به عنوان پول خودش به حساب بانک مرکزی واریز کرد و آن روز که من در دفتر معاون ارزی برای اولین بار او را دیدم، آمده بود وجوه ریخته شده به حساب را دریافت کند تا با این پول که به چند هزار میلیارد تومان می‌رسید، بازار ملک و مستغلات و مسکن در ایران را بترکاند و نابود کند و فاجعه‌ای را رقم بزند که رکود امروز حاصل آن تحرک و تورم بی‌حساب وکتاب است.مسئولان کشور با چه حساب و کتابی پول‌ وزارت نفت را به حساب زنجانی واریز می‌کردند؟ یعنی واقعا از این محاسبات سر در نمی‌آوردند؟ما درگیر یک جنگ اقتصادی بودیم که تمام ابزار و ادوات آن پول بود. با رصد حساب‌ها و واریزی‌های بانک مرکزی تمام انشعابات وجوه تا ریال آخر آن قابل پیدا شدن است. امروز آب رودخانه هرازکه از دماوند سرچشمه می‌گیرد و به خزر می‌رسد، قابل اندازه گیری است. به شعور خودمان توهین نکنیم.با توجه به آنچه که گفتید، باقی بدهی زنجانی را چگونه باید ردیابی کرد؟با کمی اغماض می‌شود به این صورت دسته‌بندی کرد. ۳۰ درصد نزد پالایشگاه‌ها و شرکت‌های نفتی، ۱۵ درصد رشوه عوامل بانک‌های خارجی، ۱۵ درصد در دست ریزه خواران عرب و ترک که دور و بر زنجانی بودند و بچه‌ای به نام رضا ضراب که رتبه و درجه‌‎ای نازل‌تر از زنجانی دارد و در قالب خرید شرکت‌های ورشکسته و بی‌هویت صرف و ۵ درصد هم موارد داخل کشور شد و بقیه آن که مبلغی قبل از دستگیری و همان اوایل به حساب وزارت نفت واریز کرد و الباقی هم اموالی بود که از او کشف و ضبط گردید. به گمانم ۹۰ درصد قطعات پازل کنار هم چیده و منظره و تصویر مشخص شده است. تکه‌های باقی‌مانده را باید در وزارت نفت، بانک مرکزی و پرونده قضایی پیدا کرد که کار دشواری نیست.یعنی خریداران نفت زنجانی و شرکت‌‌های نفتی مجوز وزارت نفت برای تخلیه کشتی ها و واریز ۵/۱۴ درصد وجوه نفت را نداشتند؟پولشویی و نفت‌شویی صورت پذیرفته از آن و متعلق به یک دولت و ملت عضو سازمان ملل است، پاک و سالم با منشاء مشخص، ادعایش وارد و حق مسلم ماست. ما مدعی پول کثیف نیستیم که حق ادعا نداشته باشیم. هم محموله‌های نفتی و هم وجوه ۵/۱۴ درصد قابل ردیابی و پالایشگاه‌ها، بانک‌ها و شرکت‌های نفتی دخیل، مطابق قوانین بین‌المللی ملزم و متعهد به ارائه اسناد مالی و رد و بدل شدن و انتقال وجوه هستند. به طور حتم آن‌ها برای گل روی زنجانی این عملیات را انجام نداده‌اند، در حالت عادی تا تهیه مقدمات دعوا و طرح در محاکم، آن‌ها می توانند با ما کنار آمده و اموال ما را مسترد کنند و درگیر محاکم و محکومیت و آبروریزی و فضاحت نشوند اگر اسناد جابه‌جایی وجوه به حساب زنجانی را ارائه بدهند، همه چیز روشن می‌شود. اگر اینچنین باشد، دزدان دریایی کشتی‌های نفتی را دزدیده به بنادر نفتی برده و می‌فروشند و به خریدار هم می‌گویند پول را به حساب آن‌ها واریز کنند! مگر می‌شود؟شما چرا تا کنون با داشتن این اطلاعات هیچ اقدامی نکرده‌اید؟ آیا حاضرید بعد از این با مراجع ذی‌ربط همکاری کنید؟من طی گزارشی جامع در بهار سال ۹۴، به وزیر محترم اطلاعات هم موضوع زنجانی و هم مورد دیگری که سنگین‌تر از این موضوع هست را تقدیم حضور ایشان کرده‌ام که در تیر ماه سال ۹۴ مراتب از وزارت اطلاعات به دادستانی تهران ارجاع و ارسال شد. در تاریخ ۹۴.۶.۲۴ طی جلسه ای ۴ ساعته مدارکم را ارائه دادم گمان می‌کنم که به لحاظ قانونی و اخلاقی دیگر حرجی بر من نیست. با انتشار کتابم حرف ناگفته‌ای باقی نخواهد ماند. من برای دخالت در این امور و فعالیت‌هایی که طی بیست سال گذشته در داخل و خارج کشور با آن‌ها درگیر بودم، هزینه ای گزاف پرداختم؛ دیگر جان و حال و مالی برایم باقی نمانده است. دوران من یعنی نسل انجام وظیفه بی‌نتیجه، به پایان رسیده است. من در انجام وظیفه‌ام کوتاهی نکردم و برایش هزینه گزافی دادم. اقتصاد کشورمان به سیاست آلوده است، در اقتصاد کلان بدون حمایت و همراهی سیاستمداران امکان موفقیت وجود ندارد و مزاج آدمی مثل من که فهم حقیقت و عمل به آن را مقدم بر واقعیت عینی و ملموس می‌داند، دچار مشکل هضم می‌شود. من چهار پسر دارم که شمشیر بیکاری بالای سرشان است. حالا که موفق نشده‌ام برای همه پسران این مرز و بوم کاری انجام بدهم، باقی‌مانده عمر کاری‌ام را که زیاد نیست و زمان زیادی به بازنشستگی من نمانده است، باید صرف آن‌ها کنم که ادامه من هستند و وظیفه‌ام به نتیجه رساندن آن‌هاست که باعث تولد و حیاتشان در این سرزمین شدم. از طرف دیگر از بیست سالگی نوشتم ولی منتشر نکردم قصد دارم همراه این کتابم که از سال ۱۳۰۰ و اگر عمری باشد تا پایان سال ۱۴۰۰ را در برمی‌گیرد و از آنچه بر پدربزرگ و پدرم و خودم رفت و حکایت سه نسل است و نزدیک به ۲۰۰۰ فیش و سند را که طی سال‌ها غوطه خوردن در مردم شنیده و یا جمع‌آوری کردم، به صورت کتابی دربیاورم. شعرهایم را که به زبان مادریم و زبان فارسی هست، دکلمه و غزل ترانه‌هایم را بخوانم شاید بتوانم یک جمله یا یک مصرع از نوشته‌ها و شعرهایم را بردار قالی زبان و نیز زمان، نقش بزنم تا آیندگان آن‌گاه که نیستم، هر از گاهی مرا بر زبانشان جاری کنند و زنده شوم. من از روستای کوچکی برخواستم و نگاهم به اقتصاد مثل مردم روستایم ساده است.


منبع: irankhabar.ir

همدلی و همدردی مدیران و کارکنان بانک صادرات ایران با حادثه پلاسکو

به گزارش ایران خبر، طبق گفته روابط عمومی بانک صادرات ایران، دکتر مظفری به نمایندگی از مدیر عامل بانک با حضور در ایستگاه شماره ٢ میدان امام حسین (ع) ضمن اعلام مراتب قدرشناسی کارکنان و مدیران این بانک از تلاش های شبانه روزی و بی وقفه آتش نشانان، امداد گران و دیگرگروه های امدادی قدردانی و تشکر کرد و آمادگی بانک برای انجام هرگونه همکاری و مساعدت به این قشر زحمتکش و پر تلاش را تأکید کرد. وی در این دیدار طی سخنانی گفت: توصیف فداکاری های دلیر مردانی که با عشق به همنوعان و با احساسات پاک انسانی خود نجات جان و مال دیگران را هدف قرار داده اند و جانانه حاضر به قبول هرگونه مخاطره ای هستند، ممکن نیست، وی گفت: به حق که عمل این انسانهای شجاع و خستگی ناپذیر مصداق کامل ایثارگری است.معاونت برنامه‌ریزی و سرمایه های انسانی در ادامه افزود: انجام رسالت های اجتماعی و حضور بانک در کنار آحاد جامعه به خصوص در شرایط خاص و بحرانی از رویکردهای بانک بوده و در این رابطه نیز آمادگی همکاری و تعامل کامل با نهادها و اقشار آسیب دیده را دارد.
شایان توجه است سیاوش زراعتی مدیر عامل این بانک نیز در پیامی شهادت تعدادی از هموطنان در حادثه خسارتبار آتش سوزی و فرو ریختن ساختمان پلاسکو را تسلیت گفت.


منبع: irankhabar.ir

داعش خون زنان و کودکان فراری را مباح اعلام کرد

به گزارش ایران خبر، داعش در حکمی با استناد به فتوای «محمد العثیمین» مفتی سعودی که کشتن زنان و کودکان کفار را جائز می‌شمارد، اعلام کرده است که عناصر این گروه تکفیری می‌توانند زنان و کودکان فراری را به قتل برسانند.

به نوشته خبرگزاری «أین» عراق، داعش با مرتد نامیدن افرادی که از مناطق تحت تسلطشان فرار می‌کنند، آن‌ها را در زمره کفار وارد می‌کنند.
طبق این حکم داعش، علاوه بر کشتنشان این افراد اموال و منازل آن‌ها هم باید غارت شود.
مدتی پیش نیز تروریست‌های داعش چندین زن و کودک را در جنوب سنجار که در حال فرار بودند را دستگیر و در مقابل انظار عمومی آتش زد.
بسیاری از مردمی که هنوز در مناطق تحت اشغال داعش زندگی می‌کنند با عقب‌نشیی‌های این گروه تروریستی تلاش می‌کنند تا فرار کرده و خود را به نیروهای عراقی برسانند؛ اما برخی در میانه راه به دست عناصر تکفیری اسیر می‌شوند.


منبع: irankhabar.ir

کارگران زن پلاسکو در مراکز کوثر مشغول به کار می شوند

شهردار منطقه ١٢ گفت: کارگران زن ساختمان پلاسکو در مراکز کوثر شهر تهران مشغول می شوند.

به گزارش میزان، عابد ملکی با اشاره به ساماندهی کارگران زن ساختمان پلاسکو گفت: طی مذاکره مشاور شهردار در امور بانوان منطقه ۱۲ و رئیس ستاد توانمند سازی شهرداری تهران مقرر شد در صورت مراجعه کارگران زن ساختمان پلاسکو با کد ویژه پلاسکو و معرفی نامه منطقه ۱۲ در مراکز کوثر شهر تهران مشغول به کار شوند.وی افزود: برنامه ریزی ها برای اشتغال بانوان آغاز شده است. 
 


منبع: alef.ir

دولت بدهی میلیاردی به شهرداری را نمی دهد

در بودجه امسال و بر اساس مصوبه شورای شهر ۱۴۰ میلیارد تومان از محل ۲ درصد عوارض ایمنی ساختمان‌ها برای توسعه ایستگاه های آتش نشانی و تامین تجهیزات مورد نیاز پیش بینی شد اما به دلیل بدهی دولت به شهرداری فقط ۵۴ میلیارد آن محقق شده است.

به گزارش فارس، حادثه ریزش ساختمان پلاسکو  تلنگری شد تا برخی دستگاهها به مسئولیت ذاتی خود در نظارت بر ساختمانهای تجاری،فرسوده بودن انها و توجه به اخطارها برگردند و در این میان توجه برخی نیز متوجه وضعیت سازمان اتش نشانی بودجه و تجهیزات آن شد.

سازمانی که با وجود جذب سالانه ۵۰۰ نیرو و تجهیزات بسیار گرانقیمت نیازمند تخصیص اعتبارات مناسب است.بودجه ای که شاید به ظاهر از سوی شورای شهر و شهرداری تخصیص داده می شود اما در اصل به دلیل عدم پرداخت بدهی های دولت، شهرداری توان پرداخت کامل آن را نداشته و این سازمان مجبور است فصل اول بودجه خود را در حوزه مصرفی در اولویت قرار دهد.

در بودجه امسال و بر اساس مصوبه شورای شهر ۱۴۰ میلیارد تومان از محل ۲ درصد عوارض ایمنی ساختمان ها برای توسعه ایستگاه های آتش نشانی، تامین تجهیزات مورد نیاز و آموزش پرسنل پیش بینی شده که تا روزهای اخیر فقط ۵۴ میلیارد تومان آن محقق شده است.

از طرفی بودجه مورد نیاز برای خرید اقلامی مثل بالابر، نردبان، دستگاه برش صنعتی فولاد و جرثقیل های ۳۰۰ و ۴۵۰ تنی، ۹۲ میلیارد تومان برآورد شده و پیش بینی می شده این بودجه از محل ۱۴۰ میلیارد تومان بودجه سازمان آتش نشانی تامین شود.

بودجه آتش نشانی را چه سازمانی تخصیص می‌دهد؟

بودجه آتش‌نشانی از سوی شورای شهر تخصیص داده می‌شود و شهرداری تهران وظیفه تأمین آن را دارد. بنابراین صرفاً‌ شهرداری از محل درآمدهای خود، بودجه آتش‌نشانی را تأمین می‌کند.

حالا با این شرایطی که وجود دارد و  در شهرداری ساخت‌وسازها بسیار کم و محدود شده و درآمد آن محدود است و مجموعه دولت و سازمان‌هایی که مکلفند به شهرداری بدهی خود را بدهند مانند یارانه مترو که طلبکارند و هنوز پرداخت نکرده اند وضعیت بدتر هم می‌شود ولی اگر دولت به تعهدات خود عمل کند دست شهرداری باز می‌شود.

اکنون شهرداری اولویت خود را بر احداث صد کیلومتر خطوط مترو گذاشته و تمام اعتبارات آنجا هزینه می‌شود و آتش‌نشانی در حد رفع و رجوع و در قالب فصل اول بودجه این سازمان در قالب پرداخت دستمزدها وجود دارد.

به گفته یکی از مدیران شهری با وجود اینکه طی سال‌های اخیر اعتبارات زیادی برای خرید تجهیزات صرف شده و در یک دوره کوتاه حتی ۱۹۰ میلیارد تومان امکانات برای آتش‌نشانی خریداری شده باید نتیجه گرفت که برخلاف شایعه‌های موجود، آتش‌نشانی امکانات به روزی دارد و ماشین‌آلاتی که اکنون در کشورهای پیشرفته‌ای مانند آلمان استفاده می‌شود در آتش‌نشانی وجود داشته و جرثقیل‌های خریداری شده که اکنون هر یک به قیمت ۳۰ میلیارد تومان برآورد می‌شود استفاده می شود.

با این وجود هزینه‌های مصرفی مانند تأمین لباس و دستمزد باید در بودجه جاری سازمان آتش‌نشانی مطالبه شود و آتش‌نشانی باید با توجه به این هزینه‌های جاری بودجه‌ای برای هزینه‌کرد تجهیزات خود داشته باشد تا بتواند فرسودگی سالانه این ابزار را جبران کند.

جذب سالانه ۵۰۰ نیرو و اعتباراتی که کافی نیست

از طرفی حجم کار آتش‌نشانی را نباید نادیده گرفت که نسبت به گذشته بیشتر شده است. سالانه حدود ۵۰۰ نیرو جذب این سازمان می‌شود و طی سال‌های اخیر از ۵۳ ایستگاه در شهر تهران طی ۵ سال به ۱۵۰ ایستگاه افزایش وجود داشته است.

در سالهای گذشته و در فصل اول بودجه سازمان آتش‌نشانی ۱۰ میلیارد تومان برای موضوع دستمزدها و هزینه‌های مصرفی در نظر گرفته شده بود که البته این رقم با افزایش چشمگیری در سالهای اخیر روبه‌رو شده و اکنون ۱۷ میلیارد تومان شده است اما برای هزینه‌هایی که مربوط به نیروی انسانی است باید فکر دیگری کرد چرا که اکنون سازمان آتش‌نشانی ۵ هزار نفر نیرو دارد و سازمانی است که نمی‌توان بخشی از آن را به بخش خصوصی واگذار کرد.

افزایش ۳۰۰ درصدی بودجه آتش‌نشانی

حبیب کاشانی نایب رییس کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر می گوید: در تمام سال های گذشته هیچ کس مخالف تجهیز شهرداری در زمینه ایمنی نبوده است همچنانکه از سال ۹۲ تا کنون بودجه سازمان آتش نشانی ۳۰۰ درصد افزایش داشته است.

کاشانی می گوید: موجودی ما اینقدر بوده و در حد توان آن قدر که استطاعت داشتیم عمل کردیم اما باید توجه داشت تهران شهری با وسعت ۷۵۰ کیلومتر مربعی و نیاز های فراوان است و باید واقع بینانه صحبت کنیم.

تجهیزاتی که دپو نمی‌شوند

این نکته را نیز نباید نادیده گرفت که آتش‌نشانی نمی‌تواند تجهیزات خود را دپو کند و همه چیز را داشته باشد چون به صرفه نیست و این تجهیزات گران‌قیمت هستند بنابراین باید از سایر ارگان‌ها و با کمک ستاد مدیریت بحران بتوان در مواقع نیاز به صورت یک فراخوان از تجهیزات استفاده کرد. اگر بخواهیم در مورد افزایش سالانه بودجه این سازمان صحبت کنیم باید اول به این بپردازیم که بودجه این سازمان بیشتر مصرفی است و برای ماشین‌آلات تجهیزات بسیار هزینه می‌شود.

علیرضا دبیر نیز در هفتاد و هشتمین جلسه شورای شهر گفته بود که ۲ درصد از عوارضی که شهرداری بابت صدور پروانه ساخت و نوسازی دریافت می کند به سازمان آتش نشانی اختصاص دارد و این مبلغ برای ساخت ایستگاه های آتش نشانی و به روز رسانی تجهیزات به این سازمان پرداخت می شود.

وی در همان موقع گفته بود که بودجه ۲۴۵ میلیارد تومانی آتش نشانی در سال ۹۳ با ردیف کمک هزینه جاری درنظر گرفته شده که البته سازمان آتش نشانی به ۲۸۱ میلیارد تومان نیاز داشته و برای تامین این کسری یک تبصره در بودجه قرار داده شد که بر اساس آن شهرداری اجازه پیدا کرد ۳۶ میلیارد تومان دیگر از طریق کمیته تخصیص به سازمان آتش نشانی پرداخت کند.

بنابراین به نظر می‌رسد در فصل بودجه‌نویسی این سازمان،تخصیص ها به خوبی انجام گرفته و باید در شورای شهر نسبت به افزایش آن دفاع مناسب انجام شود و با ارائه گزارش منطقی و روشن به بودجه کافی رسید.

دست آخر امیدواریم حادثه پلاسکو درس عبرتی باشد برای تمام مسئولان و نوش دارویی پس از مرگ سهراب نباشد و خون این شهدای آتش نشان باعث توجه بیشتر به بحث ایمنی، بهبود تجهیزات و ارتقای حقوق و مزایای این سازمان شود.


منبع: alef.ir