تشخیص بیماری‌های روانی از روی صدا

به گزارش ایسنا به نقل از technologyreview، محققان به دنبال این هستند که از گوشی‌های هوشمند و یادگیری ماشینی(الگوریتم) برای پیدا کردن الگوهای آوایی در جهت تشخیص اختلال استرس پس از سانحه(PTSD) و یا حتی بیماری قلبی کمک بگیرند.چارلز مرمر به مدت ۴۰ سال روانپزشک بوده اما با استفاده از روش‌های قدیمی هنوز هم نمی‌تواند اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) را با دقت ۱۰۰ درصد تشخیص دهد.وی اظهار کرد که اگر یک رزمنده جنگی به دفتر من مراجعه کند و به دلیل خجالت و یا هر دلیل دیگری از گفتن حقایقی در مورد مشکلاتPTSD  خودداری کند، تشخیص وضعیت و مشکل او مطمئنا سخت خواهد بود. این روانپزشک که رئیس بخش روانپزشکی در مرکز پزشکی لانگون دانشگاه نیویورک است، امیدوار است که بتواند پاسخ سوالات خود را از صحبت و صدای شخص مراجعه کننده دریابد.نمونه صدای یک منبع غنی از اطلاعات در مورد سلامتی فرد بوده و محققان بر این باورند که نشانه‌های صوتی ظریف می‌تواند زمینه‌ای از بیماری‌ها و یا خطر ابتلا به بیماری را نشان دهند.آنها امیدوارند که بتوان در چند سال آینده، از راه دور و با استفاده از گوشی‌های هوشمند و دیگر ابزارهای پوشیدنی بر وضعیت سلامتی فرد نظارت کرد. این کار را می‌توان از طریق ضبط نمونه‌های گفتار کوتاه مدت و تجزیه و تحلیل آنها برای نشانگرهای زیستی بیماری انجام داد.برای اختلالات روانی مانند PTSDهیچ آزمایش خونی وجود نداشته و مردم اغلب از صحبت کردن در مورد وضعیت خود خجالت می‌کشند. بنابراین این شرایط اغلب غیرقابل تشخیص باقی می‌ماند.بنابراین در این مورد آزمون‌های آوایی می‌تواند مفید واقع شود. به عنوان بخشی از یک مطالعه پنج ساله، مرمر نمونه‌های صوتی جانبازان را جمع آوری کرده و نشانه‌های صوتی مانند تن صدا، زیر و بمی صدا، ریتم، سرعت و حجم آن را برای یافتن نشانه‌هایی از آسیب‌های نامرئی مانند  PTSD، آسیب های مغزی (TBI) و افسردگی مورد بررسی قرار داد.وی از فناوری یادگیری ماشینی برای یافتن ویژگی‌هایی در صدا و یک الگوریتم برای انتخاب کردن الگوهای آوایی در افراد مبتلا به این شرایط و مقایسه آنها با نمونه‌های صوتی افراد سالم استفاده کرد. به عنوان مثال، افراد مبتلا به مشکلات روانی یا شناختی صداهای خاصی را به صورت کشیده و طولانی ادا کرده یا در تلفظ عباراتی که نیاز به حرکات ماهیچه‌های صورت دارد دچار مشکل می‌شوند.مرمر با همکاری محققان در کمپانی تحقیقاتی SRI International ( یک موسسه تحقیقاتی غیرانتفاعی در شمال کالیفرنیا)، قادر به یافتن مجموعه‌ای از ۳۰ ویژگی آوایی شد که به نظر می‌رسد از میان ۴۰ هزار ویژگی که از صدای جانبازان گرفته شده بود، در ابتلا به PTSD و TBI در ارتباط است. در نتایج اولیه که در سال ۲۰۱۵ ارائه شده، یک آزمایش آوایی که توسط مرمر و تیمش توسعه یافته با موفقیت ۷۷ درصدی توانست با دقت بین افراد مبتلا به PTSD و افراد سالم در یک پژوهش ۳۹ نفره تمایز قائل شود.از آن پس مرمر به جمع آوری صداهای بیشتری پرداخت و با همکارانش به شناسایی الگوهای گفتاری که می‌تواند بین PTSD و TBI تمایز قائل شود نزدیک‌تر شدند به باور این دانشمند تشخیص‌های پزشکی و روانپزشکی زمانی دقیق‌تر خواهد بود که ما به مقادیر زیادی از داده‌های بیولوژیکی و روانی، از جمله ویژگی های گفتاری دسترسی داشته باشیم.امید است که یک روز بتوان با استفاده از این فناوری بیماری افراد را از راه دور و تنها با استفاده از نمونه‌های صدای آنها درمان کرد.


منبع: baharnews.ir

قرارداد پنهانی هافبک استقلال با پرسپولیس

خبرورزشی نوشت: گفته می‌شود بعد از بحث‌های کلی اعضای هیأت‌مدیره در خصوص مسائل مالی و نتایج اخیر وقتی صحبت‌ها به وضعیت نقل و انتقالاتی باشگاه کشیده شد افتخاری، مدیرعامل استقلال، وقتی با این سؤال حاضران مواجه شد که چرا رضایتنامه فرشید باقری صادر نمی‌شود؟ رو به حاضران در نشست گفت خبر دارد این بازیکن با پرسپولیس، رقیب دیرینه استقلال، توافق نهایی داشته و حتی پیش‌قرارداد هم امضا کرده است از همین‌رو مانع جدایی این بازیکن شده تا در صورت امکان جدایی فرشید باقری در راستای تقویت تیم و رسیدن به اهداف باشگاه در نقل و انتقالات زمستانی رقم بخورد. اعضای هیأت‌مدیره باشگاه استقلال وقتی با این واقعیت پنهان روبه‌رو شده به مدیرعامل باشگاه اعلام کردند اگر بنا به صدور رضایتنامه بازیکن مازاد است جنبه احتیاط در نظر گرفته شود تا باقری سر از تیم‌های رقیب درنیاورد از همین‌رو استقلالی‌ها در تلاش هستند این هافبک جوان را با یکی از نفرات مد نظر منصوریان در یکی از تیم‌های شهرستانی جابه‌جا کنند که گزینه اصلی هم مهرداد قنبری از ذوب‌آهن است.


منبع: baharnews.ir

در ایران فقط نفت محرک پیشرفت است!

مرتضی افقه، عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز  در گفت‌وگو با خبرنگار ایسنا اظهار کرد: این وابستگی باعث شده که فراموش کنیم و یا از همان ابتدا متوجه نشویم که نفت به خودی خود ثروت نیست بلکه انسان و عقل و اندیشه او ثروت است. سال‌های نسبتاً طولانی ایران و چند کشور نفت خیز دیگر را کشورهای ثروتمند نفتی خطاب می‌کردند. همین لقب اغوا کننده باعث خطای ساکنین این کشورها شده است، به طوری که از ثروت اصلی و بی بدیل خود یعنی برخورداری از جمعیتی جوان و مملو از عشق و علاقه و انگیزه غفلت کنند. این غفلت از استعدادها باعث شد تا نیروی انسانی مستعد به انزوا کشیده شود و یا زمینه مهاجرتشان به کشورهای دیگر فراهم گردد. وی ادامه داد: برخلاف کشورهای توسعه یافته که فکر و اندیشه و ابداع انسان منشأ و محرک پیشرفت کشور است، در ایران، نفت این وظیفه را به عهده گرفته است. با وجود درآمدهای حاصل از فروش نفت خام، دیگر نیازی به نقش آفرینی دانشگاه‌ها برای پرورش انسان‌های مولد ثروت و مبتکر و محرک رشد و رفاه نبود و نیازهای کشور از طریق واردات کالاهایی که حاصل فکر و اندیشه نیروهای انسانی کشورهای پیشرفته بود تأمین می‌شد. متأسفانه برخلاف شعارها و آرزوهای دوره انقلاب، بعد از انقلاب این وضعیت بهبود قابل توجهی نیافت و بعضاً تشدید شد. با وجود درک مشکلات و زیان های ناشی از وابستگی به درآمدهای نفتی، تلاشی جدی و فراتر از تکرار شعارها برای کاهش این وابستگی صورت نگرفت و یا با کج فهمیِ مسئله برای رفع این وابستگی، مسیری خطا در پیش گرفته شد و پیمودن این مسیر اشتباه هم‌چنان ادامه دارد. این دکتری اقتصاد توسعه افزود: غفلت از نقش نیروی انسانی در فرایند رشد و پیشرفت و در مقابل حساسیت در مقابل منابع طبیعی به حدی است که امروز اگر یک چاه نفت دچار آتش سوزی گردد تمام امکانات لجستیک و انسانی خود را بسیج می‌کنیم تا آن را مهار کنیم (و البته باید چنین کرد) اما در مقابلِ آمار رسمی و متواتر مبنی بر مهاجرت سالانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ هزار نفری نخبگان کشور آب از آب تکان نمی‌خورد. وی عنوان کرد: در چنین فضائی که نیروی انسانی موتور رشد و پیشرفت کشور تلقی نمی‌شود و نقش چندانی در افزایش تولید ملی ندارد، دانشگاه به کالائی لوکس و زینتی تبدیل می‌شود و مدرک دانشگاهی به ابزاری برای کسب پرستیژ اجتماعی و تفاخر و چشم و هم چشمی‌های سخیفانه افراد و خانواده ها تبدیل می‌شود و یا پیش نیاز کسب مدیریت‌ها و رانت‌های سیاسی و غیرسیاسی می‌شود. اگرچه در هرحال وجود و گسترش دانشگاه‌ها در کشور منشأ تحولات مثبت فراوانی بوده‌اند اما به دلایل پیش گفته این نقش به حداقل خود تقلیل یافته یا به دلیل وجود جوانان مستعد و نخبه، به جای ایفای نقش اصلی که کمک به افزایش تولید و رفاه جامعه است، به ایفای نقش فرعی از طریق فعالیت‌های سیاسی اجتماعی می‌پردازد. افقه ادامه داد: به همین دلیل شاید بتوان ادعا کرد که امروز انبوه دانشگاه‌های کشور، بیش از آن‌که به تولید ملی کشور کمک کنند به مصرف کننده تولید ملی‌ای تبدیل شده‌اند که خود متکی به فروش نفت است. نتیجه آن‌که، سال‌هاست کسب مدارج و مدارک دانشگاهی جایگزین کسب علم و دانش مولد شده است. یکی از عوارض این کج اندیشی، گسترش بیماری “تیتر یا عنوان” در جامعه است به گونه‌ای که حتی کسانی که مدارک دانشگاهی هیچ تأثیری در درآمد و جایگاه اجتماعی آن ها ندارد (مثلاً خود صاحب کسب و کاری موفق هستند) به هر وسیله و از هر راهی در پی کسب مدرکی دانشگاهی‌اند تا با عناوینی همچون مهندس و دکتر خطاب شوند و این‌گونه نیاز خود به داشتن “تیتر” را جواب بدهند. جالب آن‌که اخیراً در مراکز علمی و دانشگاهی نیز این بیماری تسری پیدا کرده و برخی به هر وسیله تلاش می‌کنند تا به رتبه استادی ارتقاء یابند تا با تیتر “پروفسور” خطاب شوند و به این ترتیب زحمات واقعی و صادقانه متفکرین واقعی دانشگاهی را نیز با تردید مواجه کنند.  وی با اشاره به این‌که گسترش و شیوع این بیماری در جامعه باعث شده خرید و فروش مدارک علمی از سطوح متوسطه تا دانشگاه به کسب و کاری سودآور و پر رونق تبدیل شود، خاطرنشان کرد: کافی است از خیابان‌های اطراف دانشگاه تهران (و احتمالا اطراف سایر دانشگاه‌های کشور) عبور کنید و انبوه اطلاعیه‌های خرید و فروش مدارک دانشگاهی آن هم در جلوی چشمان همه مسئولان ذیربط را به طور عریان و فارغ از هر ترس و واهمه‌ای ملاحظه کنید و مضحک‌تر آن‌که در این خیابان‌ها کسانی مشغول جارزدن برای فروش مدارک و مقاله‌های علمی و آی اس آی هستند که عمدتاً تحصیلات‌شان به سختی در حد ابتدائی است و تأسف بارتر اما، عادی شدن این وضعیت است. یعنی سرقت علمی و دزدی فکر و اندیشه دیگران نه تنها امری عادی شده بلکه به یک کسب و کار پرسود نیز تبدیل شده است و این بدترین شرایط برای یک جامعه است که امور غیرعادی برای همه عادی شود. این عضو هیات علمی دانشگاه چمران تصریح کرد: اغلب کشورهای در حال توسعه مثل ایران سیستم نوین آموزشی را از کشورهای پیشرفته وارد کرده و مثل بسیاری از کالاها و خدمات وارداتی که به دلیل ناسازگاری ساختاری امکان بهره مندی از همه قابلیت‌های آنها وجود ندارد، سیستم آموزشی هم در بسیاری موارد به دلیل تناسب نداشتن با نیاز واقعی هنوز نتوانسته نقشی در خور در فرایند رشد و توسعه کشور ایفاء کند. به جز ناسازگاری‌های ساختاری، عامل مهم دیگری که مانع رشد و تکامل و یا بومی سازی سیستم آموزشی به خصوص در سطح آموزش عالی شد، وجود منابع طبیعی به خصوص ذخایر قابل توجه نفت و گاز در کشور بود. کشف منابع عظیم نفت و گاز در سال ۱۲۸۷ شمسی (برابر با ۱۹۰۸ میلادی) باعث شد تا درآمدهای آن در همه اجزاء و ساختارهای جامعه رسوخ کند و هر چه به امروز نزدیکتر شده‌ایم سهم و نقش نفت در زندگی مردم به طور مستقیم و غیرمستقیم بیشتر و بیشتر شده است. در اوائل دهه پنجاه شمسی با افزایش ۶ برابری قیمت و درآمدهای نفتی، این منبع طبیعی نقش خود را در اقتصاد و سایر اجزاء جامعه گسترش داد و تثبیت کرد به طوری که نفت و درآمدهای حاصل از آن سال هاست که منشأ و محرک رشد و پیشرفت و رفاه اقتصادی-اجتماعی کشور شده است.  افقه یادآور شد: پیشرفت و رفاه جوامع در ادوار گذشته عمدتاً متکی به وجود منابع طبیعی و ثروت‌های خدادادی بود، اما بعد از قرون وسطی و تحولات فکری-فرهنگی ناشی از آن، به تدریج منابع طبیعی و عواملی غیر از انسان نقش ثانوی یافتند و در مقابل نقش انسان و قوه فکری او پررنگ تر شد. هر چه به امروز نزدیکتر شده‌ایم نقش انسان و عقل و خرد خلاقیت او در فرایند رشد و رفاه جوامع پیشتاز و پیشرفته امروزی بیشتر و پررنگتر شده به طوری که امروزه انسان، نقش اصلی و محوری را در فرایند رشد و رفاه این جوامع ایفاء می‌کند. وی ادامه داد: براساس ادبیات علمی امروز، توسعه “فرایندی است که از طریق تسلط بر طبیعت و محیط پیرامون، دامنه انتخاب انسان افزایش می‌یابد (آزادی انتخاب او گسترده می‌شود) و با افزایش دامنه انتخاب، برخورداری و رفاه در جامعه افزایش می‌یابد”. اگر این گزاره را بپذیریم بنابراین باید گفت که برای تسلط بر طبیعت تنها و تنها یک وسیله وجود دارد و آن عقل و خرد و ابداع انسان است که از طریق آموزش و تحقیق به افزایش علم و دانش و شناخت طبیعت و محیط پیرامون منتهی می‌شود. شناخت انسان از ویژگی‌های طبیعت پیرامون باعث می‌شود تا انسان، آنها را در جهت رفع نیازهای مادی و معنوی خود به خدمت بگیرد و این یعنی رشد و پیشرفت اقتصادی. در واقع، تحولات نوین در جوامع از زمانی رخ داد که بشر به توانائی عقل بر فائق آمدن بر مشکلات و رفع نیازهای مادی و غیرمادی خود پی‌برد و از آن زمان تاکنون، فکر و اندیشه انسان موتور محرک رشد و رفاه اقتصادی بوده و هست.  افقه اظهار کرد: با این وصف، کشف قدرت عقل برای به خدمت گرفتن نیروهای طبیعت، شرط لازم برای رشد و رفاه جوامع و شرط کافی، تغییر نگرش انسان به حیات مادی و جایگاه انسان در این حیات مادی بوده است. به عبارت دیگر، دانشمندان علوم انسانی، بیش از متفکرین سایر حوزه‌های علمی در تحولات کنونی نقش داشته‌اند. در واقع، در تحولاتی که در حوزه‌های فلسفه و به تبع آن در سایر حوزه‌های علوم انسانی رخ داد موجب تغییر نگرش نسبت به انسان، به جهان مادی و به جایگاه انسان در این جهان گردید. این تجدیدنظر نسبت به انسان و حیات مادی و در نهایت نسبت به کسب لذت و بهره مندی از زندگی دنیایی منتهی شد و زمینه را نه تنها برای رشد و گسترش مطالعات در حوزه‌های علوم طبیعی فراهم کرد بلکه بستری ایجاد کرد تا از یافته‌های پیشین این علوم در زندگی مادی و افزایش رفاه استفاده شود. وی تصریح کرد: در سده‌های گذشته اما رشد و پیشرفت جوامع توسعه یافته به کندی پیش می‌رفت و حرکت آن نیز منوط بود به ظهور انسان‌های خاص و برجسته تا از طریق ابداع و اختراع، زمینه‌های به خدمت گرفتن نیروهای طبیعی برای رفع نیازها و خواسته‌های بشر صورت گیرد. در واقع، رشد اقتصادی همان‌گونه که برخی متفکرین بیان کرده‌اند حرکتی یکنواخت نداشته و پیشرفت‌ها همیشه منوط به ظهور انسان‌های خاص از جمله مخترعین و مکتشفین بوده است، اما هر چه به امروز نزدیکتر شده‌ایم نظام فکر و اندیشه با تأسیس و گسترش دانشگاه‌ها منسجم‌تر و هدف‌دارتر شده است. این اقتصاددان ادامه داد: گسترش دانشگاه‌ها باعث شد تا اندیشمندان حوزه‌های علمی هدف‌دارتر و منسجم‌تر به فعالیت‌های علمی بپردازند. به علاوه، جامعه پیشرفته امروز به جای نشستن به انتظار ظهور انسان‌های خاص و ویژه از روی تصادف یا کنجکاوی، عالمانه اختراع و ابداع و اکتشافی انجام دهند و نیز از طریق تأسیس مراکز دانشگاهی و پژوهشی، خرده فکر و اندیشه‌های افراد عادی‌تر نیز به کار گرفته شدند تا از همه ظرفیت‌های فکری و استعدادی انسان ها برای پیشرفت علم بهره ببرند. به همین دلیل در دهه‌های اخیر دیگر نامی از افراد خاص و برجسته‌ای همچون ادیسون و نیوتن و لاوازیه آن‌گونه که در تاریخ علم وجود دارد، شنیده نمی‌شود. در واقع، آنچه امروز به شتاب خیره کننده علم و دانش و تکنولوژی و به تبع آن رفاه و برخورداری جوامع منجر شده حاصل عملکرد دانشگاه‌های عمدتاً کشورهای پیشرفته است که از همه خرده فکر و اندیشه‌ها با هدایت و رهنمایی افراد برجسته استفاده می‌کنند. وی افزود: حاصل آن‌که رشد و رفاه امروزی جوامع حاصل یک و تنها یک عامل به نام انسان است که هیچ بدیلی برای آن در فرایند رشد و پیشرفت جوامع وجود ندارد. در واقع منابع طبیعی به خودی خود نه ثروت‌اند و نه امتیاز برای یک جامعه. منابع طبیعی وقتی می‌توانند برای جامعه امتیاز و یا ثروت تلقی شوند که انسان‌ها با عقل و اندیشه خود در آنها دخل و تصرف کنند. بی‌جهت نیست که کشورهای پیشرفته کنونی، پیش از آن‌که به دنبال تسلط بر منابع جوامع دیگر باشند به فکر شکار و جذب انسان‌ها و افراد با استعدادهای خاص آن جوامع هستند. در واقع، جوامع پیشرفته که سال‌هاست به نقش عقل و اندیشه در افزایش رشد و رفاه خود پی برده‌اند به انحاء مختلف در پی پرورش نیروهای داخلی و یا جذب انسان‌های با استعداد از سراسر جهان از جمله از کشورهای عقب مانده و در حال توسعه هستند تا از طریق به کارگیری هوش و استعداد و تجربه آنها به رشد تولید و رفاه خود شتاب بیشتری بدهند. در نقطه مقابل اما بسیاری از کشورهای درحال توسعه با کج فکری و کوتاه بینی، زمینه دفع انسان‌های مستعد و باهوش و متخصص خود را فراهم کرده و روند مهاجرت نخبگان به کشورهای پیشرفته را سرعت می‌بخشند. به عبارت دیگر، کشورهای عقب مانده و در حال توسعه، خواسته یا ناخواسته، زمینه دفع و رانش ثروت‌های واقعی خود (انسان‌ها) به کشورهای پیشرفته را فراهم کرده و از این طریق به رشد و رفاه این کشورها و تعمیق عقب ماندگی خود کمک می‌کنند تا هم‌چنان تحت تسلط و سیطره مستقیم و غیرمستقیم این جوامع باقی بمانند.


منبع: baharnews.ir

پروازهای​داخلی​به​فرودگاه​امام​منتقل​می‌شود

به گزارش ایسنا، نزدیک شدن مناطق مسکونی به فرودگاه قدیمی مهرآباد باعث شده عملا این فرودگاه از نقاط مختلفی تحت محاصره برج‌های مسکونی قرار گیرد. موضوعی که پس از سقوط هواپیمای آنتونوف در یکی از خیابان‌های اطراف مهرآباد بار دیگر زنگ خطرها را به صدا درآورد که شاید تداوم پروازها در این فرودگاه‌ها واحدهای مسکونی اطراف آن را تهدید کند. در ماه‌های پس از این حادثه نیز جلسات و نشست‌های مختلفی برگزار شد تا نهادهای مختلف شرایط را برای ارزیابی عملکرد مهرآباد و امکان تداوم فعالیت‌های آن بررسی کند.این فرودگاه که در حال حاضر با جابه‌جایی بیش از ۱۳ میلیون مسافر در طول سال پرترافیک‌ترین فرودگاه ایران به حساب می‌آید، در حالی با ابهام‌های جدی در مسیر ادامه‌ حرکت خود مواجه شده که هنوز هیچ گزینه جایگزینی امکان فعالیت در حوزه پروازهای مهرآباد را ندارد. به دنبال همین مساله وزارت راه و شهرسازی اعلام کرد پرونده تعطیلی مهرآباد رسما مختومه است و تنها برای کاهش فشارها بر مناطق مسکونی اطراف از ساعت ۱۲ شب تا ۵ صبح پروازهای برنامه‌ای در این فرودگاه متوقف می‌شود.پس از متوقف شدن طرح تعطیلی مهرآباد یکی‌دیگر از گزینه‌هایی که مطرح شد، بحث کاهش بار ترافیکی آن و انتقال بخشی از پروازها به فرودگاه‌های مجاور به‌طور خاص فرودگاه امام خمینی (ره) بود. این فرودگاه که از چند سال قبل به عنوان اصلی‌ترین فرودگاه ایران در طرح‌های توسعه‌ای حمل‌ونقل قرار گرفته و بناست در قالب برنامه‌ای چند ساله به ظرفیت مسافرپذیری ۵۰ میلیون نفر در طول سال برسد، تنها گزینه‌ای بود که می‌توانست بخشی از مسافران مهرآباد را به فرودگاهی دیگر منتقل کند. این فرضیه نیز از همان ابتدا با ابهام‌های جدی مواجه شد. با توجه به فاصله حدودا ۳۰ کیلومتری فرودگاه امام خمینی (ره) از شهر تهران و فراهم نبودن زیرساخت‌های انتقال سریع مسافران به این فرودگاه عملا به‌طور میانگین شهروندان تهرانی برای رسیدن به فرودگاه امام خمینی (ره) باید تجربه بیش از یک ساعت زمان در رسیدن به فرودگاه را تجربه کند که این مساله تنها برای پروازهای طولانی خارج از کشور صرفه دارد، زیرا نمی‌توان تصور کرد که برای انجام یک پرواز یک ساعته مسافر پرواز به زمان سفر درون‌شهری بیش از یک ساعت برای رسیدن به فرودگاه فکر کند. با وجود این ابهام‌ها روز گذشته مدیر عامل شهر فرودگاهی امام خمینی (ره) اعلام کرد با توجه به درخواستی که سازمان هواپیمایی کشوری داشته، فرودگاه امام خمینی (ره) از دو سال بعد بخشی از پروازهای داخلی را نیز انجام خواهد داد. هرچند که هنوز مشخص نیست که این پروازها در رابطه با کدام مسیرها تعریف می‌شود و البته با رسیدن خط مترو به فرودگاه امام خمینی (ره) می‌توان انتظار داشت زمان سفر درون‌شهری قدری کاهش یابد، اما همچنان این ابهام وجود دارد که آیا شرایط برای انتقال پروازهای داخلی به فرودگاهی در خارج از شهر فراهم خواهد بود یا مهرآباد باید به تنهایی بار سنگین جابه‌جایی چند میلیون مسافر داخلی را به دوش بکشد.


منبع: baharnews.ir

نحوه تشخیص گوشی‌های آیفون اصل

به گزارش ایسنا، طبق قانون، تلفن‌های همراه آیفون به مدت یک سال شامل گارانتی تعویض هستند و در صورت بروز هرگونه مشکل می‌توانند با توجه به خدمات پس از فروش تحت تعمیر قرار گیرند. علاوه بر این حداکثر زمان تعویض گوشی‌های آیفون که مورد آسیب واقع شده‌اند یک هفته است و اگر مشکل آنها در مدت زمان مذکور حل نشود گوشی مربوطه باید تعویض شود.خریداران می‌توانند با ارسال IMEI گوشی که قصد خرید آن را دارند به سامانه گمرک نسبت به ورود این گوشی از مبادی رسمی مطلع شوند.همچنین به منظور اطلاع نسبت به اینکه گوشی آنها قبلا فعال بوده یا مورد استفاده قرار گرفته است و همچنین آکبند بودن آن می‌توانند با ورود به سایت اپل و وارد کردن شماره سریال (serial number) گوشی خود در قسمت Check Your Service and Support Coverage از این موضوع مطلع شوند. علاوه بر این نباید بر جعبه این تلفن‌های همراه عبارت ICCID حک شده باشد، چرا که این مدل گوشی‌ها از طرف برخی شرکت‌های مخابراتی سفارش داده می‌شوند تا همزمان با سیم کارت خود به فروش برسند و ۹۰ درصد آنها بعد از طی یک برهه زمانی قفل می‌شوند.باید در نظر داشت گوشی‌هایی که دارای گارانتی بوده از هولوگرام‌های لازم برخوردارند و شامل یک کارت با عبارت IMEI هستند که تاریخ شروع و پایان گارانتی را با خود  به همراه دارند و با گرفتن اسکن از طریق نرم‌افزار بارکدخوان از هولوگرام مربوطه می‌توان در مورد تحت گارانتی بودن آن اطمینان حاصل کرد.


منبع: baharnews.ir

آماری از رفت‌وآمدهای اقتصادی پسابرجام

به گزارش ایسنا، غلامحسین شافعی – رئیس اتاق بازرگانی ایران – در روزنامه «ایران» می‌نویسد: بخش خصوصی ایران که در دوران طولانی مدت اعمال تحریم‌های بین‌المللی، دشواری‌های فراوانی را از سر گذرانده است، طی یک سال گذشته از اجرای برجام به دنبال احیای مسیر تجارت و کسب‌ و کار است. دوری یک دهه‌ای از روند معمول اقتصاد جهانی و خارج شدن از چرخه مناسبات اقتصادی بین‌المللی، به سادگی و به‌سرعت قابل جبران نیست. طی یک سال گذشته تلاش‌های قابل توجهی برای استفاده از ظرفیت‌های برجام در اقتصاد به کار گرفته شده است. دیدارها و رفت و آمد میان فعالان اقتصادی و همین‌طور مقامات سیاسی حول موضوعات اقتصادی به اوج خود رسیده است اما طبقات مختلف جامعه در انتظار نمود بیشتر ثمرات برجام است. طبیعی است که رفع تحریم‌ها و باز شدن شریان ارتباطات اقتصادی، ابتدا در لایه‌های بالا نمایان می‌شود و با فاصله زمانی طولانی‌تری به بدنه جامعه می‌رسد اما می‌توان با رفع موانع تولید و بهبود محیط کسب و کار در داخل، سرعت بیشتری به این فرایند داد تا هم ثمرات برجام و هم نمود رشد ۷.۴ درصدی اقتصاد در بدنه جامعه ملموس شود. در حال حاضر افزایش چشمگیر تولید و صادرات نفت، مهم‌ترین و محسوس‌ترین ثمره برجام بوده است که اثر آن در درآمد ملی نمایان است. ورود هواپیمای نو به آسمان ایران که نماد از میان رفتن تحریم ۳۸ ساله صنعت هوایی است نیز امیدواری را برای تداوم این مسیر و تجلی آن در سایر بخش‌های اقتصادی افزایش داده است. پس از تأثیرگذاری رفع تحریم‌ها بر صنایع بزرگ، باید به دنبال راه‌های اتصال صنایع کوچک کشور به صنایع کشورهای پیشرفته بود. بنگاه‌های کوچک و متوسط به‌عنوان اشتغالزا‌ترین بخش اقتصادی کشور که دربرگیری آن در بدنه جامعه نیز فراتر از صنایع بزرگ است، می‌توانند محور رشد اقتصادی و توسعه بازار کار قرار گیرند. بنابراین توجه به این بنگاه‌ها هم از نظر بهبود فضای کسب و کار داخلی و هم در زمینه همکاری‌های مشترک بین‌المللی، می‌تواند راهگشا و اثرگذار در تمامی لایه‌های اقتصادی باشد. طی یک سال گذشته از اجرای برجام، هیأت‌های تجاری و اقتصادی زیادی از کشورهای مختلف خارجی به منظور شناخت اقتصاد ایران، راهی کشورمان شده‌اند. ترافیک پرفشار در رفت‌و آمدهای اقتصادی به این دلیل است که دوری ایران از جامعه جهانی در یک دهه پیش از برجام، شرایط را برای شناخت کافی از شرایط اقتصاد ایران دشوار کرده است و فعالان بخش خصوصی در دنیا به دنبال آشنایی با ایران هستند. ظرفیت‌ها و ویژگی‌های منحصر به فرد ایران در منطقه می‌تواند زمینه مناسبی برای همکاری مشترک و صادرات به بازارهای اطراف ایران باشد. این موضوع در دیدارهای متعدد اقتصادی بیان شده است. در دوره جدید اقتصاد ایران نمی‌خواهد به‌عنوان بازار مصرف برای جهانیان، ظاهر شود بلکه قرار است راه‌های تقویت تولید ملی و همکاری‌های مشترک، در دستور کار قرار گیرد. اتاق بازرگانی، صنایع، معادن وکشاورزی ایران در مسیر پسابرجام این هدف را دنبال کرده است و بر همین اساس به دنبال رونق در کسب و کار بخش خصوصی بوده است. در ۹ ماه نخست سال ۱۳۹۵ تعداد ۹۷ هیأت تجاری از کشورهای اروپایی، آسیایی، آفریقایی و عربی پذیرش شده‌اند که در مجموع تعداد ۲۱۰۰ فعال اقتصادی را به پای میز مذاکرات تجاری با فعالان اقتصادی ایرانی کشانده است. این تعداد تنها از طریق اتاق ایران پذیرش شده‌اند در حالی که اتاق‌های شهرستان‌ها از جمله اتاق تهران نیز پذیرای هیأت‌های متعدد استانی و ایالتی سایر کشورها بوده‌اند. همچنین اتاق ایران در ۱۰ ماهه سال ۱۳۹۵ موفق شده است ۲۰ هیأت تجاری را به ۳۸ کشور اعزام کند که برخی از این هیأت‌ها در همراهی با مقامات بلندپایه کشور بوده است. در مجموع ۵۱۵ نفر از فعالان اقتصادی کشور در این هیأت‌های اعزامی حضور داشته‌اند که به امضای چندین تفاهمنامه و سند همکاری منجر شده است. در این مدت همچنین هیأت‌های تخصصی برای مذاکرات و همکاری‌ها از سازمان‌هایی چون صندوق بین‌المللی پول، بانک توسعه اسلامی، سازمان ۸کشور اسلامی درحال توسعه (دی۸)، بانک جهانی، سازمان جهانی تجارت، اتاق‌های بازرگانی اتحادیه اروپا، کمیسیون اتحادیه اروپا و چند سازمان بین‌المللی دیگر در اتاق ایران پذیرش شده‌اند. مجموع این دیدارها که بواسطه فضای پسابرجام برای بخش خصوصی فراهم شده است، به‌عنوان فرصتی برای توسعه همکاری‌های بین‌المللی و نقطه وصل دوباره اقتصاد ایران به چرخه جهانی محسوب می‌شود به همین دلیل با حساسیت بالایی از سوی اتاق ایران به‌عنوان بزرگترین پارلمان بخش خصوصی کشور دنبال می‌شود. همراهی با وزیر امور خارجه در سفرهای دیپلماتیک نیز که فرصت آن برای بخش خصوصی فراهم شده، فرصتی مطلوب برای پیشبرد دیپلماسی اقتصادی است. در همین راستا در سفر اواخر اسفندماه وزیر امور خارجه به کشورهای اروپای شرقی نیز، هیأتی اقتصادی به سرپرستی اتاق ایران راهی خواهد شد تا اهداف مورد نظر بخش‌خصوصی نیز در کنار مذاکرات دیپلماتیک دنبال شود.


منبع: baharnews.ir

۷ تصمیم وزارت صنعت در مورد پلاسکو

افسانه محرابی در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به این‌که وزارت صنعت، معدن و تجارت پیگیر خسارات وارده به تولیدکنندگان و توزیع‌کنندگان پوشاک پلاسکو بعد از فروریختن این ساختمان است، اظهار کرد: پلاسکو حلقه بسیار مهمی بین تولیدکنندگان داخلی و توزیع‌کنندگان پوشاک بوده تا در نهایت محصولات مربوطه به خرده‌فروشی‌ها منتقل شوند. لذا تسهیل و تسریع در امر احیاء این مجموعه بسیار ضروری است تا چرخه تولید داخلی پوشاک فعالیت خود را در این مجموعه مجددا آغاز کند.وی با بیان این‌ که جلسه‌ای به همین منظور در وزارت صنعت، معدن و تجارت به دستور و با حضور وزیر، مسئولان اتاق اصناف، معاونت‌های اقتصادی، بازرگانی، حقوقی و توسعه مدیریت و منابع امور استان‌های وزارتخانه، سازمان صنایع کوچک و شهرک‌های صنعتی، رئیس اتحادیه صنف تولیدکنندگان و فروشندگان پوشاک تهران تشکیل شد، گفت: طی این جلسه کارگروهی معرفی شد که تصمیمات در اتخاذ شده در جلسه مربوطه را پیگیری کند. محرابی تاکید کرد که با توجه به گستردگی این حادثه تصمیمات و اقداماتی که باید صورت پذیرد فرادستگاهی است و تنها به یک سازمان و وزارتخانه مربوط نمی شود.مدیرکل دفتر صنایع نساجی و پوشاک وزارت صنعت، معدن و تجارت در مورد تصمیمات اتخاذ شده در جلسه مربوطه، اعلام کرد: این جلسه با هفت تصمیم همراه بود که در این رابطه می‌توان به استقرار هر چه سریع تر واحدهای صنفی خسارت دیده اشاره کرد و قرار شد کارگروه مذکور نسبت به شناسایی محل مناسب برای استقرار واحدها اقدام کند. محرابی ادامه داد: دومین مساله، هماهنگی با دستگاه های ذیربط نسبت به برقراری بیمه بیکاری شاغلان واحدهای صنفی پلاسکو تا زمان اشتغال مجدد آنها بود.وی سومین تصمیم اتخاذ شده را مربوط به تعهدات مالی(دیون و مطالبات) واحدهای صنفی پلاسکو دانست و افزود: قرار شد با تعامل لازم با ارگان های ذیربط نسبت به پرداخت کلیه بدهی‌های واحدهای مذکور به بانک‌ها، سازمان امور مالیاتی، شهرداری و شرکت‌های بیمه‌ای هماهنگی صورت گرفته و به مدت مشخص استمهال گردد.مدیرکل دفتر صنایع نساجی و پوشاک وزارت صنعت، معدن و تجارت با اشاره به این‌که جبران خسارت‌های جاری به واحدهای مذکور از دیگر تصمیمات اتخاذ شده در این جلسه بود، عنوان کرد: قرار شد ضمن هماهنگی با دستگاه های مربوطه و معرفی نامه از اتحادیه ذیربط در قبال اخذ چک یا سفته، تسهیلات پرداخت شود. محرابی ادامه داد: پنجمین تصمیم مهم اتخاذ شده در این جلسه مربوط به این بود که واحدهای دریافت‌کننده تسهیلات فوق نسبت به بیمه کردن (بیمه آتش‌سوزی) کالاهای خود ظرف مدت یکسال پس از دریافت تسهیلات اقدام کنند.وی به دیگر موضوع عنوان شده در این جلسه اشاره و بیان کرد: تصمیم بر این شد که بنیاد مستضعفان با همکاری شهرداری به مدت حداکثر دو سال نسبت به بازسازی و نوسازی پلاسکو و تحویل فضاهای مشابه اقدام لازم را به عمل آورند و گزارش مربوطه را به هیات دولت ارائه کنند. مدیرکل دفتر صنایع نساجی و پوشاک وزارت صنعت، معدن و تجارت در مورد هفتمین تصمیم اتخاذ شده در جلسه مذکور، خاطر نشان کرد: قرار بر این شده تا اتاق اصناف ایران با همکاری دستگاه‌های ذیربط نسبت به رعایت ضوابط و استانداردهای لازم ایمنی سایر ساختمان‌های مشابه در کلان شهر تهران و سایر استان‌ها اقدام فوری به عمل آورند.


منبع: baharnews.ir

خرید گاز با چمدان‌ پر از «پول»

به گزارش شرق، جالب‌ترین قسمت صحبت‌های حمیدرضا عراقی، آنجایی است که می‌گوید در مدتی که ایران در تحریم قرار داشت، شرکت ملی گاز برای پرداخت بدهی از روش‌های مختلفی از جمله طلا یا ارسال پول نقد در چمدان به دوبی و… استفاده می‌کرد. سخن او یادآور اتفاقی است که در پاییز سال ١٣٨٧، رخ داد. آن زمان که رجب طیب‌ اردوغان، نخست‌وزیر ترکیه، از ورود محموله ١٨,۵میلیارددلاری طلا به این کشور خبر داد و آن را یکی از دستاوردهایش در اوج بحران اقتصادی این کشور عنوان کرد. او گفته بود این سرمایه که معادل ١٨٨ هزار ‌میلیارد تومان در آن زمان بود را خدا رسانده‌ است! البته ماجرا از این قرار نبود. این کامیون طلا، سرمایه‌ای بود که در زمان تحریم‌ها به جای نقل‌وانتقالات بانکی بین ایران و کشوری که البته مقصدش مشخص نبود، به‌کار گرفته شد. دولت وقت ایران انتساب این کامیون طلا به ایران را به کل منکر شد. سرمایه‌ای که صرفا به واسطه تحریم‌ها، از کف ایران رفت، اما این تنها بخشی از سرمایه‌ ایران بود که تحریم‌ها آن را بر باد داد. حالا بخش دیگری از چنین ماجراهایی در رابطه گازی ایران و ترکمنستان رو شد. ماجرایی که با روی‌کارآمدن دولت روحانی، تلاش‌هایی در زمینه جمع‌کردن آن و رهایی از دلالان و واسطه‌های بین راهِ آن صورت گرفت. مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران روایتش از آغاز اختلاف‌نظر ایران و ترکمنستان بر سر گاز چنین است: در سال ۸۶ که سرمای شدیدی کشور را فرا گرفت، ترکمنستان ادعا کرد باید قیمت گاز خود را بالا ببریم، در غیر این صورت گاز خود را قطع خواهیم کرد. در آن زمان قیمت را به ۳۵۰ دلار در هر مترمکعب و به عبارت دیگر ۹ برابر قیمت بالا بردند که این موضوع شش ماه ادامه داشت. بعد از آن قیمت فروش گاز ترکمنستان به ایران طبق فرمولی انجام شد. طلا و پول چمدانی برای پرداخت پول گاز ترکمنستانوی با تأکید بر اینکه در قرارداد فروش گاز ترکمنستان به ایران بند قطع گاز وجود ندارد، با بیان اینکه هیئت ایرانی امسال به چند دلیل به ترکمنستان اعزام شد، افزود: در این مدت که ایران در تحریم قرار داشت، شرکت ملی گاز برای پرداخت بدهی از روش‌های مختلفی از جمله طلا یا ارسال پول نقد در چمدان به دوبی و… استفاده می‌کرد. از آنجایی که گاهی دلال‌ها در این زمینه حضور داشتند، شرکت ملی گاز متوجه شد نمی‌توانند دیگر از طریق دلال‌ها به ترکمنستان پول ارسال کنند و اعلام کرد به ترکمنستان کالا می‌دهد و چنانچه ترکمنستان قبول کرد، ایران از این طریق بدهی خود را پرداخت می‌کند. معاون وزیر نفت ادامه داد: در این راستا به سازندگان و تولیدکنندگان ایرانی گارانتی پرداخت دادیم و ترکمنستان این پیمنت گارانتی‌ها را تأیید کرد. درحال‌حاضر خواسته ایران این است که ترکمنستان و ایران مذاکره کنند تا مشخص شود ایران چه میزان پیمنت گارانتی داده و میزان طلب ایران از ترکمنستان و طلب ترکمنستان از ایران چقدر است. در این زمینه با وزیر امور خارجه و وزیر نفت و همچنین شرکت گاز ترکمنستان جلساتی برگزار شد و من اعلام کردم هر تصمیمی گرفته شود، از سوی شخص من گرفته خواهد شد و من پای آن می‌ایستم. عراقی تأکید کرد: در این جلسات اعلام کردند ما احتیاج به گاز نداریم و تنها به این دلیل اصرار داریم ترکمنستان صادرات گاز خود به ایران را قطع نکند تا نیروگاه‌ها مجبور نباشند از سوخت دوم استفاده کنند. به آنها گفته شد اگر گاز خود را قطع کنید، ما هم پول شما را نمی‌دهیم و هر دو ضرر خواهیم کرد. قرار شد این مسائل بررسی شود و بعد از اینکه میزان بدهی مشخص شد، ایران در یک سال بدهی خود را به ترکمنستان پرداخت کند. وی با تأکید بر اینکه موضوع مذکور به توافق دو کشور رسید، اظهار کرد: ترکمنستان در آن زمان اعلام کرد این موضوع باید به هیئت دولت برود اما قطعا مورد تأیید آنهاست. حتی شب ژانویه با سفیر آنها تماس گرفتم و ایشان نیز اعلام کرد به نظر نمی‌آید مشکلی وجود داشته باشد بااین‌حال در ۱۲ ظهر اول ژانویه گاز خود را به روی ایران قطع کردند که ایران هم با این موضوع مشکلی ندارد. فقط برخی از نیروگاه‌ها از سوخت دوم مصرف کنند که باعث آلودگی هوا شده و به همه آسیب می‌رساند. مدیرعامل شرکت ملی گاز ایران با تأکید بر اینکه به دلیل اینکه ترکمنستان صادرات گاز خود به ایران را قطع کرد، ایران دیگر تصمیمات جلسه مذکور را قبول ندارد، گفت: حتی ما به ترکمنستان اعلام کرده بودیم که به آنها در سوآپ گاز کمک می‌کنیم که سر قول خود هستیم و اگر دو کشور مقصد و مبدأ به توافق برسند، این موضوع انجام خواهد شد. عراقی ادامه داد: یکی دیگر از موضوعاتی که سر آن با ترکمنستان به توافق نرسیدیم این بود که ترکمنستان اعلام کرد ایران باید بدهی خود را در شش ماه پرداخت کند که من اعلام کردم این موضوع امکان ندارد. از طرف دیگر میزان پیمنت گارانتی‌ها مشخص نیست. برخی از آنها به مبلغ ۴۰۰‌ میلیون دلار به کار گرفته شده، برخی در حال ‌کارگیری هستند و برخی هنوز اقدامی نکرده‌اند. ما به ترکمنستان اعلام کردیم مذاکره کنند که اگر میزان پیمنت ‌گارانتی‌ها بیشتر از ادعای آنهاست، برخی از آنها را حذف کنیم. اما آنها موافقت نکردند و اعلام کردند باید به آنها پول بدهیم. قطع واردات گاز ترکمنستان وارد مرحله داوری بین‌المللی شدمدیرعامل شرکت ملی گاز ایران با اشاره به قطع واردات گاز ترکمنستان به ایران، اظهار کرد: قطع گاز جزء بندهای قرارداد نبوده و داوری بین‌المللی درباره این موضوع آغاز شده است. معاون وزیر نفت با بیان اینکه بزرگ‌ترین اشتباه ترکمنستان قطع صادرات گاز به ایران بود، گفت: بعد از اینکه دولت یازدهم آغاز به کار کرد، ترکمنستان فشار آورد باید ایران پول آنها را پرداخت کند که طبق جلساتی که با آنها داشتیم، اعلام کردیم با این تحریم‌ها نمی‌توانیم پول شما را پرداخت کنیم. اما پول شما وام محسوب می‌شود و پنج درصد بهره بین‌المللی به آن تعلق می‌گیرد. درواقع بدهی را تبدیل به وام کردیم که در این شرایط آنها مطلقا حق قطع‌کردن گاز را ندارند. آنها گمان می‌کردند اگر شب ژانویه گاز را قطع کنند، ما به دلیل شرایط مجبور می‌شویم ادعای آنها را بپذیریم. پرداخت غرامت ١,٩ ‌میلیارددلاریعراقی درادامه با اشاره به قرارداد صادرات گاز ایران به ترکیه گفت: ترکیه از ایران شکایت کرده که ایران از سال ۲۰۰۵ به ترکیه گاز نداده یا دائم گاز خود را قطع کرده است. ترکیه ۳۵‌ میلیارد دلار ادعای طلب از شرکت ملی گاز داشت که ما برای اینکه ثابت کنیم این شکایت اشتباه است، در وسط زمستان داور بین‌المللی را برای نشان‌دادن ایستگاه‌ها به ایران آوردیم و رأی دادگاه صد‌در‌صد به نفع ایران بود. ادعای ترکیه ۲۵ درصد و از سال ۲۰۱۲ بود که این ادعای ۲۵ درصد شد ١٣,٣ تا ١۶.۶ که به ایران و ترکیه شش ماه وقت برای مذاکره مجدد داده شد اما کسی زیر بار نرفت و دوباره کار به داوری بین‌المللی کشیده شد و درنتیجه ١٣.٣ قطعی‌شده و قیمت حدود ١.٩ ‌میلیارد دلار تعیین شد. در این نشست سعید مؤمنی، مدیر گازرسانی شرکت ملی گاز ایران، هم با تأکید بر اینکه ساختمان پلاسکو به گاز شهری وصل نبوده است، اظهار کرد: هیئت امنای این ساختمان درخواست خود برای دسترسی به گاز شهری را به ما اعلام کردند، اما به دلیل نداشتن شرایط لازم گاز شهری در دسترس آنها قرار نگرفت.


منبع: baharnews.ir

تخلف​برخی​واردکنندگان خودرو در​خدمات‌دهی

به گزارش ایسنا، در سال‌های اخیر واردات خودرو به ایران از سوی دو دسته از واردکنندگان صورت گرفته است؛ یکی نمایندگی‌های رسمی خودروسازان خارجی و دیگری سایر واردکنندگان حقیقی و حقوقی غیرنمایندگی و اصطلاحا واردکنندگان متفرقه. نتیجه این وضعیت دو نرخی شدن خودروهای وارداتی در بازار بود، به طوری که مشابه خودروهایی که از سوی نمایندگی‌های رسمی خودروسازان خارجی وارد می‌شد، از سوی واردکنندگان متفرقه با قیمت‌های پایین‌تر وارد و در بازار عرضه می‌شد. به دنبال این وضعیت برخی شرکت‌های نمایندگی خودروسازان خارجی در ایران برای آن‌که رقبای خود را از میدان به در کنند از ارائه خدمات به خودروهای هم‌برند وارد شده از سوی سایر واردکنندگان خودداری کرده و اعلام کردند تنها به خودروهای وارد شده از سوی خود، خدمات می‌دهند. این اقدامات از چشم مسوولان دولتی متولی ساماندهی بازار خودرو پنهان نماند و آنها در تدوین اصلاحیه آیین‌نامه اجرایی قانون حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان خودرو؛ نماینده‌های رسمی خودروسازان خارجی در ایران را به ارائه خدمات به تمام خودروهای هم‌برند وارد شده،   ملزم کرده‌اند. در این زمینه در ماده ۲۱ این قانون تاکید شده است:” عرضه‌کننده خودرو در دوره تعهد موظف است از طریق واسطه خدمات پس از فروش و نمایندگی‌های خود، نسبت به پذیرش تمام خودروهای تحت مسوولیت خود (برند مربوطه) و همچنین سایر خودروهای مشابه وارداتی توسط اشخاص حقیقی و حقوقی فاقد نمایندگی رسمی، مطابق با دستورالعمل ابلاغی وزارت صنعت، معدن و تجارت اقدام کند. ” این تصریح قانونی در حالی است که شنیده می‌شود برخی از نمایندگی‌های رسمی خودروسازان خارجی در ایران همچنان ارائه خدمات به خودروهای هم‌برند وارد شده از سوی سایر واردکنندگان را مشروط کرده و یا از ارائه خدمات به این خودروها خودداری می‌کنند. مصرف‌کنندگان درصورت برخورد با چنین شرایطی می‌توانند به سازمان‌های صنعت، معدن و تجارت استانی مراجعه و شکایت خود را ارائه کنند. اصلاحیه آیین‌نامه اجرایی قانون حمایت از حقوق مصرف‌کنندگان خودرو اوایل سال جاری از سوی معاون اول رییس‌جمهوری به وزارت صنعت، معدن و تجارت، خودروسازان و شرکت‌های واردکننده خودرو ابلاغ و اجرایی شد.


منبع: baharnews.ir

این همه تکذیب، دریغ از یک عذرخواهی

روزنامه «فرهیختگان» در این‌باره نوشته است: عصر دوشنبه خبری روی خروجی خبرگزاری‌ها قرار گرفت که برای بسیاری از اهالی رسانه و شهروندان ایرانی امیدبخش به نظر می‌رسید. در حالی که پس از گذشت پنج روز از حادثه تأسف‌بار حریق «پلاسکو» هیچ‌یک از مقامات مسئول کلامی که نشان از عذرخواهی از شهروندان باشد را بر زبان جاری نکرده بودند، اعلام شد که یکی از این عزیزان خرق عادت کرده‌ است و در این‌باره جملاتی را بر زبان جاری کرده‌ است. هرچند رئیس یکی از کمیسیون‌های مجلس نقل‌کننده این خبر بود، همچنین این مدیر نه در برابر رسانه‌ها که در جلسه کمیسیون مجلس لب به اعتذار گشوده‌ بود، اما همین اقدام نیز نشانه‌ای از برخوردی متفاوت از سوی او در این حادثه ارزیابی می‌شد. همین امر هم موجب شد که این خبر به سرعت در رسانه‌ها و فضای مجازی مورد بازنشر شود. قاعدتاً در فضای احساسی این روزها نباید واکنش‌هایی کاملاً منطبق بر منطق را از کاربران شبکه‌های اجتماعی انتظار داشته‌ باشیم. با این حال در کنار واکنش‌های احساسی ابراز شده، برخی نیز با تحسین این عذرخواهی، خواهان این امر شدند که سایر مدیران مرتبط با این فاجعه نیز برای التیام جراحتی که بر ذهن جامعه و بازماندگان این حادثه ایجاد شده است، از ملت عذرخواهی کنند. درست ساعاتی پس از انتشار خبر عذرخواهی این مدیر، در نزدیکی‌های بامداد سه‌شنبه خبری منتشر شد که بخش عمده واکنش‌های مثبت به این مدیر واقدام او را به فراموشی سپرد. بخش روابط‌عمومی سازمانی که این مدیر ریاست آن را برعهده داشت، با انتشار نامه‌ای، اصل عذرخواهی او را تکذیب کرد. برای بسیاری از بازماندگان حادثه پلاسکو که زندگی آنها چه پیش از حریق و چه قاعدتاً پس از این فاجعه با سازمان تحت امر این مدیر مرتبط بوده و خواهد بود، قابل قبول نیست که این مدیر حاضر به بیان یک عذرخواهی خشک و خالی خطاب به آنان نباشد. مدیری که قابل پیش‌بینی است در مراحل بررسی عوامل حریق پلاسکو، بخشی از مسئولیت عدم امنیت این ساختمان به گردن اداره تحت امر او قرار خواهد گرفت. اصولاً به صورت منطقی در اکثر حکمرانی‌های موفق و کارآمد دنیا اصل عذرخواهی، اصلی مقبول و پذیرفته شده ‌است، به‌ویژه در زمان وقوع حادثه‌ای ناگوار که در صورت اتخاذ برخی تمهیدات، امکان جلوگیری از آن وجود داشته ‌باشد. در اخلاق اسلامی نیز اصل عذرخواهی به‌عنوان اصلی قابل احترام و مقبول مورد توجه قرار گرفته است. به عنوان مثال حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرمایند: «المعذره برهان العقل» به این معنا که عذر‌خواهى و عذرپذیرى دلیل بر خرد است. اصولاً اگر در برخی حکمرانی‌های سنتی و قدیمی عذرخواهی به‌عنوان نقطه ضعف حاکم به شمار می‌‌آمد، در دوران مدرن این ابزار راهی برای افزایش همدلی مدیران و شهروندان به شمار آمده و موجب افزایش اعتماد شهروندان به حاکمان می‌شود. در پایان این نوشتار باید تاکید کرد که متاسفانه با همه ادعاهایی که اکثر ما به‌عنوان شهروندان این مرز پرگهر در به‌روز شدن داریم، اما متاسفانه بخش عمده ما در درون خود، ذهنی کاملاً سنتی و قدیمی داریم و تصور می‌کنیم در صورت پذیرش اشتباه یا عذرخواهی از جمع، اقتدار خود را از دست خواهیم داد. در این زمینه به نظر می‌رسد که باید از خود شروع کنیم تا در آینده شهروندان و پیرو آن مدیرانی مسئولیت‌پذیر داشته باشیم.


منبع: baharnews.ir

ردصلاحیت روحانی بعیدتر از بعید است

سارا سردارروزنامه بهارمحسن غرویان این روزها در مقام یکی از مدافعان سرسخت دولت اظهارنظر می‌کند و بر این باور است که تمدید دولت ریاست جمهوری روحانی قطعا برای تداوم حرکت در مسیر کاهش مشکلات لازم است. وی عضو هیات علمی و استاد مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام‌خمینی بود که به‌علت ورود این مؤسسه به مسائل سیاسی و اجتماعی استعفا داد. غرویان در گفت‌وگو با بهار اظهارمی‌دارد: «اگر جو‌سازی‌ها کاذب باشد، به ضرر اصولگرایان تمام خواهد شد، به نظر من آنها باید عاقل و فهیم باشند. سلیقه، افکار عمومی و ذوق مردم را ملاحظه کرده  و آرامش را حفظ کنند. حالا اگر اصولگرایان آرامش را برهم بزنند و جو دو قطبی ایجاد شود و رقیب‌سازی‌ها برای دکتر روحانی آن هم به هدف ریزش و کاهش آرایش باشد، واقعاٌ کارهای خطا و خلافی است…» *** باتوجه به عملکرد دولت سه ساله دولت روحانی، ائتلافی که بین اصلاح‌طلبان و اعتدالیون در سال ۹۲ به‌وجود آمده بود، تا چه حد می‌تواند به تمدید خود امیدوار باشد؟ گمان می‌کنم برداشت و احساس مردم این است که آقای دکتر روحانی و تیم ایشان کارنامه‌ای درخشان از خود به نمایش گذاشته است، به‌خصوص در مسئله برجام و دیپلماسی جهانی نهایت زحمت و تلاش خودشان را کشیده و دستاوردهای گرانبهایی را از آن کسب کرده‌اند. البته وعده‌هایی هم عملی نشده ماندند و این مسئله باعث نارضایتی بخشی از گروه‌ها و جریان‌هایی شده که به ایشان رای داده‌اند. حتی این عدم رضایت در میان مردم هم وجود دارد. اگر قول و قرارهایی محقق نشدند، دلیلش کوتاهی روحانی و دولتی‌ها نیست. در ارتباط با مسائل داخلی‌تلاش خودشان را کرده‌اند، اما موانعی در کار بوده است که این‌ها نتوانسته‌اند به نتیجه برسند. والا در برنامه، نیت و هدفشان بوده است که این گره‌ها را باز کنند. مردم این را درک می‌کنند که اگر درصدی از آرمان‌ها و ایده‌ها عملی نشده است، به‌خاطر موانعی بوده که زور آقای روحانی و دیگران به این موانع نرسیده است. این برداشت و حس، اتفاقاً در مردم موجب می شود که امیدوار بمانند  و چهار سال دیگر به آقای دکتر روحانی و تیمشان  و دولت فرصت بدهند که بتوانند آن وعده‌های عملی نشده را عملی کنند. به نظر من این فضا وجود دارد و مردم رای اکثریت را مجددا به ایشان خواهند داد. باتوجه به تصویب ISA و اینکه بعضی‌ها ادعا می‌کنند برجام لغو شده است، می‌توان گفت که این موضوع روی انتخابات ریاست‌جمهوری تاثیرگذار خواهد بود؟  بالاخره نقل می‌شود که دولت همه تخم‌مرغ‌هایش را در سبد برجام ریخته است. به‌هرحال تاثیر دارد و نمی‌شود توقع داشت که هیچ اثری نگذارد. با این حال به نظر من مردم روز به روز واقع‌بینانه‌تر حرکت می‌کنند و واقعیات را بهتر درک می‌کنند که نمونه آن را در فوت آقای هاشمی رفسنجانی مشاهده کردیم. با اینکه این همه تبلیغات علیه ایشان شد، ولی مردم در تشییع جنازه حضوری میلیونی و خیره‌کننده پیدا کردند تا  بگویند که می‌فهمند و از اتفاقات خبر دارند. این در حالی است که افراطیون و دلواپسان دنبال این هستند که مردم را فریب بدهند.  اما نمی‌دانند که مردم اخبار را از طریق رسانه‌ها دنبال می‌کنند و حتی اطلاعات پشت پرده را تا حدود زیادی دریافت می‌کنند. لذا این هجمه‌هایی که به دولت می‌شود، به نظر من اثر معکوس دارد و مظلومیت دولت را بیشتر نمایان می‌کند. با این توضیح که مظلومیت محبوبیت می‌آورد. همان‌طوری که آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی مظلوم بود، محبوب شد و با عزت از دنیا رفت. این دلواپسان و افراطیون، هر چه از این حملات غیرواقعی بیشتر به دولت داشته باشند، اتفاقاً باعث تقویت محبوبیت دولت می‌شود. مردم هم وقتی می‌بینند کسی یا جناحی مظلوم واقع شده است، به حمایت از او می‌پردازند. تحلیل من این است که این تخریب‌ها علیه دولت چون مقدار زیادی از آن دروغ است و واقعیت ندارد، تحت هیچ شرایطی در افکار مردم اثر ندارد. این شایعه که می‌خواهند آقای روحانی را رد صلاحیت کنند، در ادامه همان تحرکات است؟ اینها جو‌سازی و جنگ روانی است. جو‌سازی می‌کنند تا فضایی را در کشور آماده کنند و شورای نگهبان را تحریک کنند. ولی حقیقت چیز دیگری خواهد بود. به طور کلی دلیل این جو‌سازی‌ها چیست؟ چه سودی برای مخالفان دولت در تخریب و شکست روحانی در انتخابات پیش رو، دارد؟ به هرحال پیروزی آقای روحانی در انتخابات بیانگر این است که  اندیشه‌ها و تفکرات روحانی قدرت گرفته است. ضمن اینکه موفقیت رئیس جمهور در انتخابات آتی به معنی بیشترشدن پایگاه مردمی ایشان است و این همان چیزی است که عده‌ای را می‌ترساند. به‌طور کلی در کشور ما بین جناح‌های سیاسی و روحانیون، دو تفکر وجود دارد. یکی اینکه تفکر روحانی، رو به آینده، مدرن، جدید و هماهنگ با دنیای امروز است. تفکر دوم هم تفکرات ارتجاعی رو به گذشته است که نمی‌توانند، پیش رفتن با دنیای امروز را تحمل کنند. یعنی نمی‌توانند اندیشه‌های دکتر روحانی را که همان اندیشه‌های امثال شهید مطهری و بهشتی است، بپذیرند. اصولگرایان امید کمی دارند برای اینکه دکتر روحانی را پشت سر بگذارند، تحلیل برخی این است که آنها تلاش می‌کنند تا رای دکتر روحانی کمتر از ۹۲ شود یا حتی  نتیجه نهایی انتخابات به دور دوم کشیده شود. تجربه نشان داده است که هر چه مشارکت کمتر باشد، این گروه بهتر به نتیجه می‌رسند. باتوجه به اینکه ماه‌های منتهی به انتخابات، همیشه برای مشارکت مهم بوده است، آیا این امکان وجود دارد که افراطیون بخواهند جوسازی، مشکل‌سازی و یا حاشیه‌سازی را در راستای مشارکت حداقلی در دستور کار خود قرار بدهند. من معتقد هستم که اگر  جو‌سازی‌ها کاذب باشد، به ضرر اصولگرایان تمام خواهد شد. به نظر من آنها باید عاقل و فهیم باشند. سلیقه، افکار عمومی و ذوق مردم را ملاحظه کرده  و آرامش را حفظ کنند. حالا اگر اصولگرایان آرامش را برهم بزنند و جو دو قطبی ایجاد شود و رقیب‌سازی‌ها برای دکتر روحانی آن هم به هدف ریزش و کاهش آرای وی باشد، واقعاٌ کارهای خطا و خلافی است. من کسانی را که چنین کارهایی را انجام می‌دهند و یا در برنامه خود دارند  اصولگرا نمی‌دانم. اصولگرای حقیقی کسی است که مصلحت نظام و مصلحت مردم را در نظر بگیرد. جو آرام کشور را حفظ کرده و مسیر اعتدال را بپیماید. این اصولگرا هست. بنابراین بسیاری از این گروه‌های اصولگرایی در توهمات و خیالات خودشان به سر می‌برند و واقعیات جامعه را نمی‌بینند. در حالی که همه ما محکوم به این هستیم که نگاه واقع‌بینانه‌ای به اتفاقات داشته باشیم. بازهم تاکید می‌کنم که رد صلاحیت روحانی بعیدتر از بعید است و امکان ندارد که شورای نگهبان مجوز حضور رئیس‌جمهوری موفق این ۴ سال را برای حضور در انتخابات صادر نکند. دیگر زمان زیادی به انتخابات نمانده است و طی این سال‌ها این جریان تمام توان خود را برای شکست و یا یک‌دوره‌ای شدن ریاست جمهوری روحانی انجام داده است و قطعا طی ماه‌های آینده افزایش پیدا می‌کند و به هر روشی سعی می‌کنند پیروز شوند. آیا این از نظر شما امکان‌پذیر است؟ خیر. مردم راه خود را می‌روند و انتخابشان را می‌کنند. ضمن اینکه من حرف شما را تایید می‌کنم معتقدم به هر راهی تلاش می‌کنند آقای روحانی را کنار بزنند. حتی عده‌ای با حسن روحانی و تفکراتش مخالفت می‌کنند اما به نام دین پیش می‌آیند. یعنی می‌گویند که تفکرات آقای روحانی ضربه به دین می‌زند و انحرافی است و مسائلی از این دست را پیش می‌کشند. در واقع آنچه در کشور است با قرائت ارتجاعیون از دین، سازگاری ندارد و در پس این مخالفت‌ها، حرص و طمع رسیدن به قدرت است. سعی می‌کنند که به نام دفاع از دین، هر چه می‌خواهند، انجام دهند. الان مسئله عده‌ای همان قدرت گرفتن خودشان است.


منبع: baharnews.ir

برای امنیت بیشتر iOS را آپدیت کنید

به گزارش ایتنا از ایسنا به نقل از مک‌رومرز، آپدیت iOS 10.2.1 تنها چند هفته پس از انتشار iOS 10.2 عرضه شده است و دومین به‌روزرسانی اصلی برای سیستم عامل IOS 10 به شمار می‌رود. آپدیت iOS 10.2.1 یک نرم‌افزار رایگان برای تمامی کاربران iOS 10 است. این آپدیت همچنین می‌تواند برروی دستگاه‌های iOS با استفاده از iTunes در مک یا PC دانلود و نصب شود. این به‌روزرسانی به تازگی عرضه شده و ممکن است بلافاصله در تمام دستگاه‌های موجود در دسترس نباشد.هیچ تغییر و یا ویژگی جدیدی در طول فرآیند آزمایش بتا برای آپدیت iOS 10.2.1 کشف نشده است که نشان می‌دهد این به‌روزرسانی روی حل اشکال و بهبود عملکرد تمرکز کرده است.با توجه به نکات منتشرشده توسط خود اپل برای iOS 10.2.1، این به‌روزرسانی حل اشکال و بهبودهای امنیتی نامشخصی را به ارمغان می آورد.طبق شنیده‌ها، آپدیت iOS 10.2.1 به زودی توسط یک نسخه بتای iOS 10.3 جدید دنبال شود. البته مقرر شده بود که اولین نسخه بتای iOS 10.3 در تاریخ ۱۰ ژانویه (۲۱ دی ماه) منتشر شود که البته هنوز از آن خبری نیست.


منبع: itna.ir

تصاویر/عجیب‌ترین تغییر شکل عمدی بدن در طول تاریخ

از بستن پاها تا دراز کردن گردن، از باریک کردن جمجمه تا تیز کردن دندان. این ها همه بخشی از تغییراتی طولانی و دردناکی هستند که در برخی از تمدن های بشری انجام شده یا می شود تا بدین وسیله رضایت خدایان جلب شده و رسوم فرهنگی آن تمدن اجرا گردد.

دراز کردن گردن (Neck Stretching) در زنان قبیله کایان (Kayan)

 




عمل دراز کردن گردن در سن ۵ سالگی برای دختران قبیله کایان آغاز می شود. این فرآیند در ابتدا با ۵ حلقه به وزن تقریبی دو کیلوگرم شروع شده و در طول عمر فرد به بالای ۲۵ حلقه می رسد. هدف از این کار بلند کردن گردن است که ظاهراً حلقه ها این کار را می کنند اما در واقع وزن این حلقه ها به استخوان ترقوه و شانه ها فشار آورده و آن ها را به سمت پایین متمایل می کند. بنابراین در ازای آسیب رسیدن به ترقوه و شانه، بلند شدن گردن انجام می گیرد.
زنان قبیله کایان می گویند که این حلقه ها بعد از مدتی جزئی از بدن آن ها می شوند. دلایل مختلفی ممکن است برای این کار وجود داشته باشد. یکی از دلایل این است که زنان دارای گردن بلندتر و باریک تر در این فرهنگ خواستگاران بیشتری دارند.دلیل دیگر این است که این کار باعث می شود زنان بیشتر به اژدها شباهت پیدا کنند و اژدها در فرهنگ کایان از احترام بالایی برخوردار است.
 
تیز کردن دندان (Teeth Sharpening)

 




 تیز کردن دندان در فرهنگ های مختلفی رواج دارد. مایان ها (Mayan) برای مشخص کردن خود به عنوان طبقه بانفوذ و دارای جایگاه اجتماعی بالاتر دندان های خود را تیز و آن ها را به شکل های خاصی می تراشند. مردم قبیل منتاوای (Mentawai) که در اندونزی زندگی می کنند بر این باورند که داشتن دندان تیز یکی از معیارهای زیبایی است. هرچه زنی دندان های تیزتر و باریک تری داشته باشد خواستگارهای بیشتری خواهد داشت.
اگرچه این سنت در بین مردمان قبیله منتاوای اجباری نیست اما اغلب دختران به منظور جلب کردن نظر جنس مخالف درد طاقت فرسای حکاکی روی دندان های خود را به جان می خرند.

تیغ زنی روی پوست (Scarification)






 در حالی که بسیاری از ما انسان ها از داشتن جای زخم بر روی بدن خود احساس ناراحتی کرده و برای از بین بردن جای این زخم ها دست به هر کاری می زنیم اما در برخی جوامع افراد عمداً روی بدن خود زخم ایجاد کرده و با افتخار آن را در معرض دید عموم قرار می دهند.در بسیاری از قبایل آفریقایی از این شیوه به عنوان یک آداب و سنت تشریفاتی برای اثبات خود به عنوان عضوی از قبیله استفاده می شود.
قبیله دینکا (Dinka) در جنوب سودان با استفاده از یک ماده اسیدی روی صورت دختران طرح هایی ایجاد می کنند که به نظر آن ها در زیباتر شدن آن ها موثر است. همچنین با استفاده از همین روش روی صورت پسران سه خط بلند کشیده می شود تا بدین وسیله به عنوان مردانی بالغ شناخته شوند.
قبایل رودخانه سپیک (The Sepik River) در پاپوا گینه نو (Papua New Guinea) چندین هفته را در سال به انجام مراسم سنتی زخمی کردن بدن اختصاص می دهند. مردان بالغ تر قبیله با استفاده از تیغ های مخصوص برش هایی شبیه پوست کروکودیل را روی پشت جوانترها ایجاد می کنند. آن ها بر این باورند که کروکودیل بچگی را می بلعد و تنها مردی قوی باقی می ماند که می تواند از قبیله خود محافظت کند.

کشیدن لاله گوش (Ear Stretching) 






 کشیدن لاله گوش سنتی است که حتی امروزه نیز در سراسر جهان به عنوان نوعی پیام خاص انجام می شود. قبایل مختلف نه تنها از این روش برای زیبایی و اثبات خود استفاده می کنند بلکه از دید آن ها کشیدن گوش پیام دینی نیز داشته و خطر سحر و جادو و شیاطین را از فرد دور می سازد.
قرار دادن صفحه گرد در لب (Lip Plating) در قبیله مورسی (Mursi)

 








قرار دادن صفحه در داخل لب یا کشیدن لب از دیرباز در قبایل مختلفی رواج داشته است به طوری که محققان قدمت این سنت را ۸٫۷۰۰ سال قبل از میلاد مسیح تخمین می زنند. سنت قرار دادن صفحه بشقاب مانند در لب در نقاط مختلف جهان از آفریقا تا آمریکای جنوبی و آمریکا انجام می شده است اما در حال حاضر این سنت عمدتاً در  بین افراد قبیله مورسی در اتیوپی رواج دارد.
قبل از ازدواج و در سن تقریباً ۱۳ سالگی دختران این قبیله لب خود را سوراخ کرده و با یک تکه چوب کوچک جای آن را پر می کنند. سپس هر ۶ ماه یا هر یک سال یک بار یک صفحه بشقاب مانند گِلی را به سوراخ اضافه کرده و هربار این صفحه بزرگ تر و سنگین تر از قبل می شود و همراه با آن لب نیز درازتر و کشیده تر می شود.
درپوش های روی بینی (Nose Plugs)

 






هدف اصلی زنان قبیله آپاتانی (Apatani) در هند از سوراخ کردن بینی و قرار دادن درپوش در آن زشت شدن است! این کار برای زنان قبیله آپاتانی جنبه محافظتی دارد. آن ها بر این عقیده اند که در صورتی که ظاهر آن ها زشت باشد مردان قبایل دیگر آن ها را ندزدیده و به آن ها تجاوز نمی کنند.
بستن پاها (Feet Binding)

 







 


برای بیش از هزاران سال دختران چینی پاهای خود را در بانداژهایی محکم می بستند تا از رشد آن ها جلوگیری کنند. این کار باعث می شد که انگشتان آن ها به زیر پایشان چسبیده و پاهایشان چروکیده شود و بدین ترتیب به خیال خود پاهای کوچک و جذابی داشته باشند.در حالی که این کار تنها باعث درد کشیدن و فلج شدن خود و فرزندانشان می شد.
هر چه پای شخص کوچکتر (کوچکتر از ۸ سانت) و هلالی تر بود ارزش وی بالاتر می رفت. پس علاوه بر زیبایی، کوچک بودن پا به مثابه جایگاه اجتماعی بالاتر و ثروت بیشتر نیز بود. با این وجود تنها زنانی به پاهای سالم برای کار کردن نیاز نداشتند که در خانواده های ثروتمند به دنیا آمده بودند. از قرن بیستم میلادی سنت بستن پا در چین ممنوع شد اما هنوز هم زنان سالخورده ای وجود دارند که از ناتوانی جسمی ناشی از این سنت قدیمی رنج می برند.
شکم بندهای زنانه تنگ در دوران ملکه ویکتوریا

 






معروف ترین ابزار تغییر شکل دادن بدن شکم بند است. شکم بندهای دوره ویکتوریا نیز عملاً کارکردی مانند بستن پا در فرهنگ چینی داشته و تنها تفاوت در این بود که شکم بند روی قسمت بزرگ تری از بدن اعمال می شد. زن های این دوره بالاتنه خود را با استفاده از شکم بندهای خاصی می بستند تا کمر آن ها باریک تر شده و حالتی شبیه ساعت شنی به خود بگیرد. این کار باعث تغییر شکل قفسه سینه شده، جریان هوا به سمت ریه ها را محدود کرده و زندگی زن را با جابجایی کبد و صدمه به ریه و قلب به خطر می انداخت. امروزه نیز از شکم بندهای تنگ استفاده می شود اما این عمل به اندازه دوران ویکتوریا رواج ندارد.
دراز و باریک کردن جمجمه (Skull Elongation)

 






قدمت دراز کردن جمجمه به بیش از ۴۵٫۰۰۰ سال پیش باز می گردد و در فرهنگ های باستانی مختلفی رواج داشته است. با توجه به جمجمه های قدیمی که در عراق، مصر و پرو کاوش شده، عمل دراز کردن جمجمه از سنین کودکی که هنوز جمجمه نرم بوده و کاملاً شکل نگرفته است آغاز می شد. افراد سر نوزادان خود را با پارچه هایی محکم می بستند یا تخته هایی را دور سر وی قرار می دادند تا جمجمه در بلندی رشد کرده و شکلی کشیده به خود بگیرد.
به نظر می رسد که این کار با مرتبه اجتماعی افراد در ارتباط بوده و آن ها را به خدایانشان شبیه می کرده است. همچنین بسیاری از محققان این یافته ها را دلیلی بر اثبات نظریات مبنی بر تماس بین انسان های آن دوره و موجودات فضایی می دانند.


منبع: irankhabar.ir

آقای حافظی! با محبوبیت آتش‌نشانان برای خود نمد نبافید

به گزارش ایران خبر، حافظی عضو شورای شهر تهران در توئیتر خود نوشت: «لغو انحصار خبری حاکم بر عملیات پلاسکو را مطالبه می‌کنیم از مدیرانی که خود بخشی از مسئله هستند انتظار بیان حقایق را نداریم، صادق باشید». خبرنگار ما که از لحظاتی پس از وقوع حریق در ساختمان قدیمی پلاسکو در محل حضور داشته است، لازم دید برای تنویر افکار عمومی و قضاوت بهتر در این خصوص مطالبی را یادآوری کند که در ادامه می‌خوانید.  آقای حافظی سلام!  جنابعالی دیروز در حالی که باید حواستان به موضوعات جلسه شورای شهر می‌بود، با انتشار متنی در توییتر خواستار لغو انحصار رسانه‌ای در ماجرای حادثه پلاسکو شده‌اید. نخست که این جمله را از قول شما شنیدم، تصور کردم شاید شما در سفر بوده‌اید و در این چند روز در محل حادثه حضور نداشتید و این حرف‌تان از شنیده‌ها و مطالبی است که این روزها در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود، اما خاطرم آمد که روز حادثه، شما را دیدم که در کنار آقای قالیباف و سایر مسئولان، روی بالکن محلی که به عنوان ستاد بحران این حادثه در نظر گرفته شده بود ایستاده بودید و از دور شاهد و ناظر بر اتفاقات بودید.  به هر حال هر چه به ذهنم فشار آوردم، متوجه نشدم که این سخنانتان از روی کدام مشاهدات و چه مستنداتی ایراد شده ولی برای من و کسانی که از لحظات نخست این حادثه، در محل حاضر بودیم سخنان اخیر شما سوال برانگیز است؛ سوال برانگیز از آن رو که نکند خدای ناکرده این حادثه را تنها از بالکن آن ساختمان دیده‌اید و پا به میدان عملیات نگذاشته‌اید، که اینچنین، اظهر من الشمس را منکر شدید؟ اظهر من الشمسی که هیچ کس از مطلعان و حاضران در محل، قادر به منکر شدن آن نبودند و شما به تنهایی وزر و وبال انکارش را به دوش گرفتید. کاش قبل از اینکه این سخنان را بگویید با یکی دو خبرنگار و عکاس (حتی فقط آنهایی که خودتان قبول‌شان دارید) مشورت می‌کردید و بعد از آن، به قول همین بچه‌های فعال شبکه‌های اجتماعی، به دنبال قاتل بروسلی می‌افتادید.  برادر عزیز!  اگر این روزها سری به محل حادثه زده بودید متوجه می‌شدید که دغدغه خیلی از نیروهای امدادی، گلایه از تعداد قابل توجه خبرنگاران و عکاسان خبری و حتی مستندساز در محل حادثه بود؛ خبرنگارانی که حتی در برهه‌های از زمان، تعدادشان به تعداد امدادگران هم تنه می‌زد و نه فقط از رسانه‌های بزرگ و کوچک داخلی، بلکه رسانه‌های خارجی را هم شامل می‌شد.  جناب آقای حافظی این چند جمله را فقط جهت تنویر افکار شخص شما می‌نویسم تا بدانید که این سخنان شما نه تنها توهین به من و همکارانم است که از نخستین دقایق این ماجرا در محل حادثه حاضر بودیم، بلکه به چالش کشیدن شعور مخاطبانی است که این جمله شما را شنیده‌اند؛ شما خواسته یا ناخواسته با این حرفتان زحمات شبانه‌روز خبرنگاران و عکاسان هموطن خودتان را زیر سوال بردید؛ از عکاس خبرگزاری ایرنا که فقط چند لحظه تا مرگ فاصله داشت، تا خبرنگاران ایسنا و ایلنا و رسانه‌های دیگر که شبانه‌روز در محل حادثه ماندند و حتی ۴۸ ساعت بیدار ماندند تا لحظه‌ای را از دست ندهند.  علی‌ایحال، می‌گویم تا بدانید که در این حادثه، خبرنگارانی بودند که ماجرا را نه از روی بالکن، که از وسط میدان عمل دیدند و ثبت کردند؛ خبرنگارانی از شین‌هوا چین، یورو نیوز و فرانس ۲۴ تا تسنیم و فارس و ایرنا و ایلنا، حتی روزنامه‌های آسیا، بهار، هفت‌صبح، شهر شرق و خیلی از رسانه‌ها دیگر که گویا شما آنها را سهواً یا شاید عمداً ندیدید. شاید نتوانستید یا نخواستید انبوه خبرنگارانی را ببینید که حتی برخی حضور گسترده آنها را برخلاف اصول حرفه‌ای دانسته و معتقد بودند در هیچ کشوری، خبرنگاران و اینگونه وسط بحران و زیر پای امدادگران نیستند.  شاید هم مرام و مسلک این روزهای شما ترجیح دهد که آمار حضور ۴۳۰ خبرنگار در روزهای انجام عملیات امدادرسانی و آواربرداری در ریزش پلاسکو را انکار کنید اما اگر حداقل همین ۱۱ رسانه‌ای که گفته شد را بپذیرید ــ که امیدی نیست قبول کنید ــ خواهید دید که بسیاری از این خبرنگاران، از رسانه‌های منتقد شهرداری هستند و با وجود برخی مشکلات در هماهنگی‌ها، در تمام ساعات اجرای عملیات، در میانه میدان بودند.  راستی آن ساختمانی را که در جمهوری آتش گرفت و دو تن از شهروندان جان خود را از دست دادند، یادتان هست؟ خوب است علاوه بر این‌که گزارشی از انجام وظایف خود برای تجهیز آتش‌نشانی ارایه می‌کنید برای مردم بگویید در این ۳ سال برای پیگیری دستور رئیس وقت شورای شهر تهران که از قضا این روزها استعفای خود را هم به بهانه پیگیری ماجرای پلاسکو پس گرفته چه کرده‌اید؟  آقای حافظی! متأسفم که بگویم حرف‌های شما بوی انتخابات شورای شهر می‌دهد؛ شورایی که این روزها برخی به هر وسیله‌ای می‌خواهند به آن راه پیدا کنند بی آن‌که بعد از چهار سال بیایند و گزارش بدهند که با رأی مردم چه کردند و چه گلی بر سر شهر زدند. اما به شما می‌گویم که یک چیز را خوب فهمیده‌اید؛ شما درک کرده‌اید که این روزها آتش‌نشانان از محبوبیت بسیار بالایی برخوردارند و هر آن‌کس که آنان را دوست بدارد، محبوب می‌شود و در این گیر و دار نمدی برای کسی بافته می‌شود ولی من معتقدم که نباید روی شانه‌های خسته آتش‌نشانان پا بگذاریم و بالا رویم تا چهارسال دیگر در خیابان بهشت بمانیم، شانه‌های آنان خسته از آوار پلاسکو و سیاسی‌کاری‌های عده‌ای است که از هر واقعه‌ای با نیم نگاهی به انتخابات حرف می‌زنند.


منبع: irankhabar.ir

وضعیت اشتغال در بودجه ۹۵ مورد ارزیابی قرار گرفت

به گزارش ایران خبر، در تبصره‌های چهارده و نوزده لایحه بودجه سال  ۹۶ به طور مستقیم به موضوع اشتغال پرداخته شده است. اعتبارات هزینه‌ای اشتغالزایی دستگاههای اجرایی در لایحه بودجه ۱۳۹۶، برابر ۹.۴ هزار میلیارد ریال پیشنهاد شده که نسبت به اعتبارات هزینه‌ای کل لایحه سال ۱۳۹۶ در حدود ۰.۴ درصد است؛ این نسبت در سالهای ۱۳۹۴ و ۱۳۹۵ به ترتیب، برابر ۰.۲ و ۰.۳۱ درصد بوده است.
همچنین اعتبارات سال ۹۶ در سه فصل اصلاح روابط بازار کار، آموزش فنی و حرفه‌ای و حمایت از اشتغال جمع ۵۷.۵ هزار میلیارد ریال پیشنهاد شده است.
سند بودجه یکی از مهمترین اسناد اقتصادی کشور است و با توجه به اهداف و سیاستهای اقتصادی که بودجه کل کشور پیگیری می‌کند، ساختار بودجه و جهت گیری‌های آن به طور مستقیم و غیرمستقیم بر متغیرهای مهم و کلیدی اقتصاد از جمله سرمایه‌گذاری، تولید، تورم و اشتغال تأثیرگذار است.
بررسی‌های مرکز پژوهش‌های مجلس از جایگاه اشتغال در لایحه بودجه سال ۹۶ حکایت از آن دارد که، اشتغالزایی، فرآیندی زمان‌بر و بلندمدت است که برای تحقق آن می‌بایست الگو یا نقش‌های مشخص وجود داشته و در آن الزامات، پیشنیازها و ابزارهای لازم پیش بینی و تصریح شده باشد. در این میان بودجه‌های سالیانه می‌توانند به عنوان سیاست‌های کوتاه‌مدت در راستای هدف مشخص اشتغالزایی و در راستای استراتژی بلندمدت مطرح باشند.
ارزیابی بازوی پژوهشی مجلس نشان می‌دهد در شرایط کنونی هدفِ اشتغالزایی فاقد راهبرد یا برنامه مشخص بلندمدت است. بنابراین مقیاس یا میزانی برای تحلیل کیفیت بودجه‌های سالیانه وجود ندارد که برمبنای آن چگونگی تخصیص منابع در راستای اشتغالزایی تحلیل و بررسی شود. به همین دلیل در تخصیص منابع بودجه سال ۱۳۹۶ در راستای اشتغالزایی، همگرایی لازم دیده نمی‌شود و به نوعی پراکندگی در هدایت منابع قابل مشاهده است که در نتیجه از کارآیی عملکرد منابع خواهد کاست.
در تبصره ۱۴ پیش‌بینی شده است که مبلغ۴۸۰ هزار میلیارد ریال درآمدهای حاصل از اصلاح قیمت کالاها و خدمات برای ارائه خدمات حمایتی و کمک به بخش تولید و اشتغال استفاده شود و به طور مشخص و دقیق میزان اعتبار قابل اختصاص به اشتغال و تولید مشخص نشده است.
بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، تبصره ۱۴ لایحه بودجه فاقد صراحت و شفافیت لازم است و برنامه دولت برای حمایت یا کمک به بخش تولید و اشتغال مشخص نیست. تجارب هزینه‌کرد منابع دولت برای حمایت از تولید و اشتغال نشان می‌دهد این حمایت‌ها عمدتاً برپایه کمک‌های مالی به واحدهای تولیدی منتخب یا مشکلدار استوار بوده است. این نوع از حمایت‌ها با ایجاد اختلال در فضای کسب و کار و حمایت از بنگاه‌های ناکارآ خود بر مشکلات بلندمدت تولید و کاهش بهره‌وری آثار منفی خواهد گذاشت. لذا تشریح رویکرد و سیاست دولت در چگونگی تخصیص منابع مذکور بسیار کلیدی است.
طبق بررسی مرکز پژوش‌های مجلس نکته مهمتر آنکه تجربه سنوات اخیر نشان داده منابع پیش‌بینی شده هدفمند کردن یارانه‌ها در بودجه‌های سنواتی صرف پرداخت یارانه نقدی می‌شود و سایر موارد نظیر حمایت از تولید و اشتغال تنها روی کاغذ نگارش می‌شود.
بر پایه این گزارش، درخصوص اینکه تاکنون عملکرد اعتبارات اختصاص یافته درخصوص ایجاد فرصت‌های شغلی چگونه بوده است، آمار و اطلاعاتی وجود ندارد. لذا پیشنهاد می‌شود با توجه به اهمیت اشتغالزایی در کشور و نظارت بر میزان عملکرد منابع اختصاص یافته، سازمان مدیریت سالیانه درخصوص عملکرد اشتغالزایی منابع اختصاص یافته به طرح‌های تملک دارایی سرمایه‌ای اقدام کند.
پول، مشکل اشتغال را حل نمی‌کند
جمع بندی گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس از ارزیابی بخش اشتغال در بودجه ۹۶ حکایت از آن دارد که غلبه بر بحران بیکاری نیازمند وجود راهبرد جامع، هماهنگی‌های راهبردی و اجرایی بین دستگاهی، وجود دستگاه اجرایی راهبر، پاسخگو و صرف زمان است.
بر پایه گزارش این مرکز، درحال حاضر نه راهبرد مشخص و جامع برای اشتغالزایی و رفع مشکلات اجرایی وجود دارد و نه دستگاه مشخصی وظیفه راهبری این مشکل و پاسخگویی در قبال آن را پذیرفته است.
موضوع اشتغالزایی و حل مسئله بیکاری نیازمند وجود یک دیدگاه منطقه‌ای در برنامه ریزی و راهبری است که درحال حاضر جایگاه چندانی در نظام برنامه‌ریزی و بودجه‌ریزی کشور ندارد.
علاوه بر موضوع پراکندگی اعتبارات اشتغالزایی در میان دستگاه‌های مختلف بدون وجود ارتباط نظام مند بین آنها، بخش مهمی از هزینه‌هایی که با هدف اشتغالزایی ایجاد شده است اساساً در بودجه نمود ندارند و در نتیجه نمی‌توان در مورد میزان، عملکرد و کارآیی آنها اظهارنظر کرد.
برای اشتغالزایی مجموعه‌ای از اقدامات اساسی نظیر آموزش، نهادسازی، تسهیل جستجوی شغل، تأمین مالی، حمایت مالی، بیمه و تأمین اجتماعی و… نیاز است که اولاً همگی با صرف پرداخت پول قابل حل نیست، ثانیاً اگرچه نیازمند صرف هزینه هستند، اما لزوماً این هزینه‌ها از جنس تسهیلات بانکی و… نیست، بلکه عمدتاً از جنس وجوه اداره شده است.
در ردیف‌های متفرقه، اعتباراتی به طور پراکنده برای اشتغالزایی در نظر گرفته شده است که از شفافیت لازم برخوردار نیست.
با توجه به اینکه ارتباط راهبرد اشتغالزایی کشور با منابع مالی و بودجه مشخص نیست، نمی‌توان در مورد تناسب اعتبارات موجود در حوزه اشتغال با نیازهای این حوزه، قضاوت کرد.
تجربه چند دهه اخیر اجرای طرح‌های کلان با هدف اشتغالزایی نشان می‌دهد که اولاً این طرح‌ها ناظر به این موضوع بوده است که تنها با پرداخت منابع مالی می‌توان اشتغال ایجاد کرد و ثانیاً این پرداخت‌ها باید به صورت تسهیلات ارزان‌قیمت باشد؛ این در حالی است که برای اشتغالزایی مجموعه‌ای از اقدامات اساسی نظیر آموزش، نهادسازی، تسهیل جستجوی شغل، تأمین مالی، حمایت مالی، بیمه و تأمین اجتماعی و… نیاز است که اولاً همگی با صرف پرداخت پول قابل حل نیست، ثانیاً اگرچه نیازمند صرف هزینه هستند.
انتظار می‌رود با توجه به شرایط کنونی کشور و اهمیت جدی مشکل بیکاری، فقر و تبعات آن در جامعه توجه ویژه‌ای به بحث اشتغالزایی شود. بالاخص قوانین بودجه و برنامه به عنوان اسناد راهبردی و خط مشی، می‌توانند گذاری کلان در طراحی چارچوب درست برای اختصاص منابع و سیاستگذاری‌ها فرصت مناسبی را فراهم کنند به طوری که به مرور رویه سیاستگذاری از رویکردهای پیشین به رویکردهای آزمون شده و موفق در دنیا و بهره‌مندی از ابزارها و سیاست‌های جدید در سطح دنیا سوق داده شود.
طبق قانون برنامه ششم توسعه که از سال ۹۶ آغاز می‌شود، نرخ بیکاری تا پایان این سال ۱۲ درصد پیش بینی شده و دولت مکلف است در سال پایانی برنامه ششم توسعه یعنی سال ۱۴۰۰ این نرخ را تک رقمی و به ۸.۶ درصد برساند.


منبع: irankhabar.ir

دولت از محقق نشدن وعده هایش خسته شده است

به گزارش ایران خبر، ساز جدایی از دولت تدبیر و امید را ابتدا وزیر بهداشت کوک کرد، آنهم ۱۷ ماه قبل از آنکه سوت پایان‌کار دولت یازدهم را به صدا درآورند. قاضی‌زاده هاشمی که در نظرسنجی‌های مردمی، نمره عملکرد وزارتخانه‌اش بالاتر از سایر وزارتخانه‌ها بود، زودتر از بقیه عطای‌ ماندن در کابینه را به لقایش بخشید.
 
وزیر بهداشت طی مصاحبه‌ای تصریح کرد: « به همه سیاسیون بگویید بعد از این دوره هم خیالشان راحت باشد، این آخرین حضور من در این عرصه است. به آقای رئیس‌جمهور هم گفته‌ام که اگر چه لیاقت نداشته‌ام ولی فقط همین دوره را در خدمتشان هستم.»
 
با این موضع‌گیری شفاف، سوالی جدی در ذهن مردم جای گرفت که در صورت تمدید دولت تدبیر و امید با رای مجدد ملت، عاقبت طرح تحول سلامت (که کورسویی از امید در دل مردم ناتوان از تامین مالی هزینه‌های درمانی خود ایجاد کرده بود) چه خواهد شد و آیا این‌بار طرحی که خود دولت طراح آن بوده را همانند «مسکن مهر» بایگانی خواهد کرد؟
 
هر چند این روزها شنیده می‌شود این طرح همین حالا نیز به بن‌بست خورده و بدین ترتیب سرنوشت تنها اقدام قابل تحسین کابینه یازدهم در هاله‌ای از ابهام قرار گرفته است.
 
«ناخدای اقتصاد دولت»، نفر دومی بود که رفیق نیمه‌راه دولت تدبیر بود و ساز جدایی را زد. طیب‌نیا  روز دوشنبه در مصاحبه با شرق گفت:‌ «در دولت بعدی نخواهم ماند. امکان ندارد. بمانم که چه؟ می‌روم دانشگاه درسم را می‌دهم، انتقادم را می‌کنم، کارهای پژوهشی‌ام را پیش می‌گیرم، حقوقم هم بیشتر است، فحش هم کمتر می‌خورم.»
 
رکود  بی‌سابقه درکشور، عدم تحرک در بازار، رشد منفی بازار مسکن، افزایش هر روزه بیکاری در جامعه، تعطیلی کارگاه‌های بزرگ و کوچک، کاهش ارزش پول ملی، حقوق‌های نجومی مدیران، اختلاس‌های میلیاردی در چند بانک و صندوق وابسته به دولت تنها بخش کوچکی از وضعیت نابسامان اقتصادی کشور است که در همه اینها، وزیر اقتصاد مستقیم یا غیرمستقیم مسئولیت دارد و قانونا باید پاسخگوی مردم و وکلای آنها در خانه ملت باشد.
 
چشم امید دولت به برجام بود تا با «رؤیاهای مریخی» خود، بتواند از قِبَل آن بالغ بر ۱۰۰ میلیارد دلار پول وارد کشور سازد و زخم‌های نشسته بر تن اقتصاد کشور را التیام بخشد اما با پایان تلخ داستان برجام، انگشت اتهام به سوی بخش‌های اقتصادی کابینه نشانه خواهد رفت که طی ۴ سال دولت، چه گلی بر سر ملت زده‌اید؟
 
طیب‌نیا نیز به عنوان یک اقتصاددان کاملا به این امور واقف است و می‌داند دیر یا زود، تمام این کاسه کوزه‌ها سر او خواهد شکست، از این رو فرار از مسئولیت را بهترین راهکار در برهه فعلی دیده است. اگر بار دیگر به موضع طیب‌نیا که در بالا عنوان شد، دقت کنیم، وی به نکته ظریفی اشاره می‌کند: «انتقادم را می‌کنم» یعنی نه تنها مسئولیت این وضع نابسامان را نخواهد پذیرفت که خود نیز به «منتقدان وضع موجود» خواهد پیوست.
 
«مواضع جدایی‌طلبانه» قاضی‌زاده هاشمی و طیب‌نیا، خبرنگاران را بر آن داشت تا در نشست خبری روز گذشته سخنگوی دولت، انگیزه و چرایی تصمیم این دو وزیر را بپرسند که پاسخ نوبخت این بود: «شاید خسته شده باشند، صلاح کار خویش را وزرا می‌دانند»
 
همزمان با نشست نوبخت در پاستور، در گوشه دیگری از شهر، رئیس فراکسیون امید مجلس نشست خبری گذاشته بود که خبرنگاری از وی درباره احتمال رد صلاحیت روحانی پرسید. عارف ضمن بعید دانستن ردصلاحیت رئیس‌جمهور، جمله‌ای به پاسخ خود اضافه کرد که قابل تامل بود: «شاید ایشان خسته شده باشد و نیاید»
 
هر چند غالب تحلیل‌گران سیاسی، دلیل تردید روحانی برای ورود به انتخابات سال آتی را «ترس از شکست» در مقابل رقیب یا رقبا می‌دانند اما همانگونه که عارف نیز اشاره داشت، خستگی را باید دلیل دوم این تردید دانست، خصوصا اینکه رئیس‌جمهور در نشست خبری هفته گذشته خود با خبرنگاران، حتی از اعلام حضور احتمالی در رقابت‌های ریاست‌جمهوری امتناع کرد.
 
البته این خستگی صرفا محدود به دو وزیر و حتی شخص رئیس‌جمهور نیست. دلیل ان نیز این است که تمام هم و غم دولت مذاکرات هسته‌ای و تعامل با غرب برای بهبود وضع اقتصادی بود، حال نه تنها این اتفاق نیفتاده که دولتی در آمریکا بر سر کار آمده که نه برای برجام ارزشی قائل است و نه برای عاشقان برجام و رابطه با غرب در ایران.
 
و این تنها طیب‌نیا و قاضی‌زاده نیستند که از ادامه راه منصرف شده‌اند و به قول نوبخت شاید خسته باشند، بلکه کل دولت «خسته» است چرا که هیچکدام از وعده‌هایش بعد از قریب ۴ سال محقق نشده و اکنون مانده است برای ۴ سال بعد، آیا باز می‌تواند با وعده سرخرمن مردم را در حمایت از خود پای صندوق رأی بیاورد یا نه.
 
دولت یازدهم دو دل است و پرتردید که آیا این بار نیز ملت وعده‌ها را خواهد پذیرفت یا اینکه با مشاهده وعده‌های محقق نشده این ۴ سال، تصمیم دیگری خواهد گرفت؟

 

 

*حبیب ترکاشوند


منبع: irankhabar.ir

واکنش العبادی به سخنان ترامپ

العبادی تصریح کرد، گمان نمی کنم مسئولی در جهان یافت شود که ادعای چیزی را داشته باشد که به وی تعلق ندارد.عبادی با تاکید بر اینکه هیچ نیروی خارجی در خاک عراق علیه داعش حضور ندارد، افزود: از آن جایی که جامعه جهانی خطر تروریسم را به خوبی درک کرده است، تلاش های زیاد منطقه ای و جهانی در حمایت از عراق صورت گرفت.وی درخصوص اسلام حاکم بر عراق نیز گفت: ما اسلام تندرو نداریم، اما برخی هستند که چهره اسلام را مخدوش کرده اند و این کاملا مردود است.نخست وزیر عراق همچنین با اشاره به این که دولت جدید آمریکا پیام هایی به مقام های عراقی ارسال کرده است که از افزایش حمایت واشنگتن از بغداد حکایت می کند، تاکید کرد: علاوه بر تداوم حمایت های آمریکا در دوره جدید، این پشتیبانی ها، جنبه های مختلفی خواهد داشت.ترامپ چند روز پیش گفته بود که درصدد است برای مبارزه با تروریسم و ریشه کن کردن آن ائتلافات جدیدی را پایه ریزی کند.وی همچنین در یک اظهار نظری جنجالی گفته بود: اگر ما نفت عراق را نگه می داشتیم، خبری از داعش در این کشور نبود.سخنان العبادی درحالی مطرح می شود که وی سه شنبه از آزاد سازی کامل محله های شرقی موصل خبر داده بود.عملیات موسوم به آزادسازی موصل روز ۲۶ مهرماه (۱۷ نوامبر) با فرمان حیدر العبادی نخست وزیر عراق به صورت رسمی آغاز شد.


منبع: baharnews.ir

اعتراض مسلمانان استرالیا به یک قانون

به گزارش ایرنا، اعضای دولت فدرال استرالیا معتقدند که این ماده نه تنها نباید بسط داده شود، بلکه باید برای صیانت از آزادی بیان، به کلی حذف شود.تارنمای ‘اس.بی.اس’ روز چهارشنبه با بررسی این موضوع نوشت: سخنان ‘پائولین هانسون’ رهبر حزب ‘یک ملت’ در باره آنچه که وی جدال برای ممنوعیت برقع می خواند، نشانی از خطا و اعتذار در خود نداشت، اما فدراسیون شوراهای اسلامی استرالیا تاکید دارد بیان سخنانی این چنینی باید ممنوع شود.’قیصر طراد’ خزانه دار فدراسیون شوراهای اسلامی استرالیا، گفت: اگر ماجرا یک روسری نبود، یا قضیه مربوط به یک مسلمان نبود، این ها اجازه نمی یافتند چنین نظری را ابراز کنند.به نوشته ‘اس.بی.اس’، سیاستگذاران می گویند که بند ‘سی ۱۸’ قانون منع تبعیض نژادی، ناظر بر ممنوعیت توهین یا تهدید افراد به دلیل نژاد یا فرهنگ، در حال حاضر یک تهدید برای دموکراسی به شمار می آید.سناتور لیبرال ‘جیمز پترسون’ از اعضای کمیتۀ حقوق بشر استرالیا گفت: بند ‘سی ۱۸’ قانون منع تبعیض نژادی، آنگونه که امروز مطرح است، خطرناک است. همین حالا هم محدودیت بارزی برای آزادی بیان به شمار می آید.رهبران اسلامی استرالیا می گویند که مذاهب دیگر، همگی در استرالیا مبنای قومیتی یافته اند، ولی در مورد اسلام این طور نبوده است.’سلیمه اِحرام’ رئیس انجمن زنان مسلمان استرالیا گفت: طعنه آمیز است که جامعۀ یهودی که تغییر دین را می پذیرد و افرادی از نژادهای مختلف را در دین یهودیت پذیرفته است، مشمول قانون منبع تبعیض نژادی شده اند، ولی مسلمانان نه.در حالی که در دین اسلام که پوشش خاصی در مورد زنان وجود دارد ، همیشه این واهمه وجود دارد که زنان مسلمان در خیابان ها مورد سوء رفتار قرار گیرند.خزانه دار فدراسیون شوراهای اسلامی استرالیا این شرایط را غیرقابل پذیرش دانست و گفت: قوانین ما از افراد در مقابل چنین تعرضاتی محافظت می کند، اگر که مبنای دینی نداشته باشد. حالا چرا ما افراد را بر مبنای دین مستثناء می کنیم؟ چرا ما این حفاظت را فقط به خاطر پیروی اشان از یک دین دریغ می کنیم. من فکر می کنم نوعی تبعیض و استاندارد دوگانه در این جا وجود دارد.سناتور لیبرال ‘دیوید لیونهلم’ گفت که بسط شمول قانون راه حل مساله نیست. ‘البته زنانی که در معرض چنین رفتارهایی قرار می گیرند حق دارند به این آدم ها چنین چیزهایی بگویند: گم شوید! من یک استرالیایی هستم، من حق دارم که هر چه را که دوست دارم بپوشم و راستی من چیزی را که شما پوشیده اید دوست ندارم. پس بروید و کاری به کار من نداشته باشید. و راستش من آن ها را دعوت می کنم چنین واکنشی داشته باشند’.کمیتۀ حقوق بشر استرالیا قرار است در هفته های آینده در راستای تحقیق در مورد قانون منع تبعیض نژادی، مواضع افراد ذینفع را از سراسر استرالیا بشنود.’جیمز پترسون’ از اعضای این کمیته گفت که تا زمان اتخاد نتیجه، آن ها پذیرای هر نظری خواهند بود.وی گفت: یک پیشنهاد که در قالب طرح خصوصی سناتورها ارایه شده است، و من هم یکی از حامیان آن هستم، این است که کلمات توهین و آزرده خاطر کردن از بند ‘سی ۱۸’ برداشته شود. به این ترتیب تحقیر و آزار فردی به دلیل نژاد آن ها همچنان غیرقانونی باقی می ماند، اما آزردن و توهین کردن به آن ها به دلیل نژاد غیرقانونی نخواهد بود. به نظرم این سازشکاری مطلوبی است.پیشنهاد دیگر این است که کل این بند حذف شود. سناتور ‘لیونهیلم’ می گوید که با جدیت پی گیر این طرح خواهد بود.


منبع: baharnews.ir

اسم رمز پلاسکو

طی روزهای گذشته  درباره حادثه ساختمان  پلاسکو همه مردم به مدد و فور شبکه های اجتماعی و مجازی سخنی گفته و اظهار نظری کرده اند؛ انتقاد کرده اند؛ ناسزا گفته اند؛سلفی گرفته اند؛ باتجمعات بیخودی مانع از امداد رسانی شده اند وقس علیهذا……

اما در این آشفته بازار که هرکسی سعی دارد جنس بنجل خود را آب نماید؛ نکاتی چند از رفتارهای غیرمسئولانه عده ای از مالکین واحدهای تجاری مغفول مانده که از بد حادثه عده ای خاص با گذشتن از “تقصیرهای بزرگ” در یک  فرافکنی عجیب تلاش دارند دلیل این حادثه را به گردن دیگران و مشخصا شهرداری تهران بیاندازند.

در ساختمان پلاسکو بیش از ۶۰۰ واحد تجاری وجود داشت که بالغ بر ۴۰۰ واحد آن در امر تولید و توزیع پوشاک فعالیت داشتند. اگر از خوانندگان گرامی کسی  گذرش به این ساختمان افتاده بود می دید که بدلیل تلنبار شدن اجناس مختلف مانند پارچه و البسه تولید شده و سایر ملزومات اصولا راهی برای عبور پیاده ها وجود نداشت و بلبشوی خاصی براین ساختمان حاکم بود و ساکنین پلاسکو در حقیقت پذیرفته بودند که ” نظم شان دربی نظمی “است.

متاسفانه الان عده ای خاص با اغراض سیاسی در حال سیاه نمایی و واروونه جلوه دادن حقیقت هستند و تلاش می کنند تا شهرداری یا سایر دستگاهها را مقصر این حادثه بدانند اما بد نیست این  قبیل افراد و گروه ها که شبکه مجازی و تلگرام را جولانگاه خود قرارداده اند به این سوالات پاسخ دهند تا بدانند اصولا ” تقصیر ” چیست و سپس بدنبال “مقصر ” باشند؟! و اما نکات مغفول مانده ایی که طی این چند روز بدانها پرداخته نشده است:

از ۶۰۰واحد تجاری ساختمان پلاسکو به گفته رئیس کل بیمه مرکزی فقط ۱۰۰واحد تجاری بیمه بوده اند ؛چرا؟

تعدادی از مالکین واحدهای تجاری پلاسکو حتی تعهدات بیمه ای خود را کامل انجام نداده اند؛چرا؟!

ازبیش از ۴۵۰۰ نفر کارگر شاغل در این ساختمان کمتر از ۲ هزار نفر بیمه تامین اجتماعی بوده اند؛ چرا؟!

از۶۰۰واحدتجاری حادثه دیده کمتر از ۱۵۰واحد مجهز به کپسول آتش نشانی بوده اند؛ چرا؟!

دپوکردن مواد اولیه پلاستیکی وپارچه ایی و محصولات تولیدشده قابل اشتعال در راهروها و راه پله باکدام منطق و عقلانیت بوده است؟

 عدم استاندارد سازی استفاده از کپسول های گاز در واحدهای تجاری؛ چرا؟!

تغییرات مکرر در سیم کشی برق مغازه هاواستفاده از لوازم غیراستاندارد؛ چرا؟!

استفاده از وسایل گرم کننده غیراستاندارد که بعضا حتی دودکش هم نداشته اند، چرا؟!

احداث بالکن درون مغازه ها بدون مجوز برای انبار کردن کالا؛ چرا؟!

بی اعتقادی مالکین واحدهای تجاری به استفاده ازبیمه های بازرگانی وتامین اجتماعی؛ چرا؟!

عدم توجه به مفاد اخطاریه های شهرداری ازسوی مالکین؛ چرا؟!

حالا با دقت درنکات بالا درمی یابیم که این نکات “تقصیر”هایی بوده اند که طی سال ها رخ داده ومتاسفانه منجر به این حادثه عظیم وبی نظیر شده است .آنچه  که مهم است بروزچنین حوادثی تلخ وجانکاه هیچ عاملی جز عدم تقید وعدم احترام به قوانین ایمنی بخش نداشته است وهیچکسی دراین میان ” مقصر” نیست ؛جزکسانیکه سالیان سال دراین مکان در سودای درآمد وسود حاضر نشدند به اصول فرهنگ شهروندی پایبندباشند!
 


منبع: alef.ir

آخرین جزئیات از پرونده عروس نگون بخت

«خبرجنوب» نوشت: آخرین جزئیات از پرونده عروس نگون بختی که مادرش شوهرش او را با ساطور کشته بود، فاش شد.

عروس فسایی که در جریان درگیری با مادرشوهرش با ضربه ساتور به سرش به کما رفته بود، چند روز پس از حادثه، مرگ مغزی شد تا این پرونده رنگ و بویی جنایی بگیرد. خانواده مقتول برای اهدای اعضای بدن او اعلام رضایت کردند و متهم پرونده نیز به جرم خود اقرار کرد و مدعی شد این درگیری بر سر حساب بانکی عروسش رخ داده است.

هفتم دی ماه بود و هوا رفته رفته تاریک میشد. سرمای شامگاهی بخش شیبکوه شهرستان فسا در استان فارس تا مغز استخوان نفوذ میکرد که در همین هنگام زن میانسالی از خانهای قدیمی بیرون دوید و فریادزنان از مردم کمک
خواست. او کسی نبود جز زن ۶۰ سالهای که مدتی قبل پسرش به خدمت سربازی رفته بود و از آن به بعد عروس و نوهاش همراه آنها زندگی میکردند. زن میانسال فریاد می زد: «کشتند. عروسم را کشتند» و همسایه ها که سراسیمه از خانه هایشان خارج شده بودند خودشان را به خانه او رساندند و در آنجا با حادثه هولناکی روبهرو شدند. پیکر غرق به خون عروس جوان خانواده داخل آشپزخانه افتاده و بیهوش بود. زن میگفت نمیداند چه اتفاقی افتاده و وقتی از خانه یکی از همسایهها به خانهاش برگشته عروسش را غرق در خون در داخل خانه پیدا کرده است.

زن میانسال مدعی بود که احتمالا فردی به قصد سرقت وارد خانه شده و عروسش را از پای درآورده است.

در چنین شرایطی همسایهها ماجرا را به پلیس و اورژانس خبر دادند و تیمهای عملیاتی و امدادی راهی محل
حادثه شدند. زن جوان که به نظر میرسید با ضربه جسمی تیز و برنده به سرش به کما رفته است، به بیمارستان منتقل شد و ماموران تحقیقات برای کشف راز این حادثه را آغاز کردند.

سرنخ مهم

نخستین کسی که تحت بازجویی قرار گرفت، زن میانسال بود. همان زن ۶۰ سالهای که میگفت احتمالا عروسش قربانی دزدان شده است. او گفت: از مدتی قبل و زمانی که پسرم به سربازی رفت، همسر و پسرش به خانه ما آمدند تا با ما زندگی کنند. عروسم خواهرزاده شوهرم نیز هست و من زن دایی او هستم. ساعاتی قبل از حادثه برای سر زدن به همسایهها از خانه خارج شدم. پس از آن تصمیم گرفتم قبل از اینکه هوا تاریک شود به خانه برگردم.

وقتی به مقابل خانه رسیدم در باز بود. فکر کردم عروسم یادش رفته در را ببندد. وارد خانه شدم اما به محض رفتن به آشپزخانه او را دیدم که غرق در خون روی زمین افتاده بود و از خانه بیرون دویدم و از همسایهها کمک خواستم.

اظهارات زن میانسال در حالی بیان میشد که ماموران در بررسی داخل خانه متوجه شدند که همه چیز مرتب است و هیچ سرقتی از آنجا صورت نگرفته. بنابراین فرضیه اینکه سارقی وارد خانه شده، رد شد. ماموران در ادامه و برای پیدا کردن ردی از ضارب به جست و جوی دقیق داخل خانه پرداختند.

آنها متوجه شدند ساتوری که در آشپزخانه بود به تازگی شسته شده است. این در حالی بود که روی آن آثار خون به چشم میخورد و این مساله نشان میداد که جنایت با استفاده از این ساتور رخ داده است.

از سوی دیگر اینکه ساتور شسته شده بود از این حکایت داشت که احتمالا فردی که به عروس جوان حمله کرده از اعضای خانه بوده و پس از این حادثه قصد داشته با شستن آلت قتاله مسیر تحقیقات را تغییر دهد.

کارآگاهان که به ماجرا مشکوک بودند به تحقیقاتشان در داخل خانه ادامه دادند تا اینکه در نهایت لباسهای خونآلود متعلق به زن ۶۰ساله را پیدا کردند که وی هنوز فرصت نکرده بود آنها را بشوید و در گوشهای مخفی کرده بود. به این ترتیب شکی باقی نماند که ماجرا یک درگیری خانوادگی است و این زن کسی است که با ساتور به عروسش حمله و او را به کما فرستاده است.

اعتراف هولناک

زن میانسال بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت.

او که چارهای جز بیان حقیقت نمیدید به ماموران گفت: وقتی قرار شد پسرم به خدمت سربازی برود، از آنجا که سالها غیبت داشت پدرش گفت سربازیاش را میخرد. اما پسرم اصرار داشت که پول خرید سربازیاش را بگیرد و راهی خدمت شود تا پس از خدمت با آن پول بتواند برای خودش کاری دست و پا کند. من با این موضوع مخالف بودم اما در نهایت پسرم به خدمت رفت و عروس و نوهام به خانه ما آمدند. مدتی بعد متوجه شدم که شوهرم بدون اطلاع من ۱۲ میلیون تومان به حساب عروسم واریز کرده تا او سودش را بگیرد و خرج زندگیاش کند. این را که فهمیدم عصبانی شدم. سراغ عروسم رفتم و گفتم که باید پول را پس بدهد. اما او قبول نکرد و میگفت این پول برای شوهرش است.

سر این مساله با هم اختلاف داشتیم تا اینکه روز حادثه، وقتی شوهرم در خانه نبود بار دیگر سراغ عروسم رفتم و گفتم باید پول را به من پس بدهد.

اما او باز هم ادعای قبلیاش را تکرار کرد که سر همین مساله بحثمان شد و در نهایت با هم درگیر شدیم. من هم کنترلم را از دست دادم و ساتور را از آشپزخانه برداشتم و ضربهای به سرش زدم. وقتی به خودم آمدم که او غرق در خون روی زمین افتاده و از حال رفته بود. نمیدانستم چه کار کنم. از خانه بیرون رفتم و در حالی که حالم خوب نبود خودم را به خانه یکی از همسایهها رساندم. وقتی حالم را دید، یک آمپول آرامبخش تزریق کرد و کمی که آرام شدم و به خانه برگشتم. عروسم همچنان داخل آشپزخانه افتاده و غرق در خون بود.

برای رد گم کنی از خانه بیرون رفتم و با فریاد از مردم کمک خواستم و وانمود کردم که در غیاب من فرد ناشناسی وارد خانه شده و به عروسم حمله کرده است. با اعترافات زن میانسال راز این پرونده فاش شد و این در حالی بود که در بیمارستان تلاش پزشکان برای نجات جان عروس جوان ادامه داشت. با این حال به دلیل اینکه وی دیر به بیمارستان منتقل شده بود، آسیب زیادی دیده بود و همچنان در کما بود و ضریب هوشیاریاش پایین و پایینتر می رفت. در نهایت پس از چند روز، آزمایشات نهایی پزشکان نشان داد که دیگر امیدی به زنده ماندن زن جوان نیست و او دچار مرگ مغزی شده است. وقتی این خبر به گوش خانوادهاش رسید، آنها که شوکه شده بودند برای اهدای اعضای بدن وی اعلام آمادگی کردند و اعضای بدن عروس سیاهبخت به بیماران نیازمند اهدا شد.

بازسازی جنایت

با مرگ این زن، مسیر تحقیقات ماموران وارد مرحله تازه ای شد و بار دیگر از این زن بازجویی شد. وی در تحقیقات پلیسی به قتل عروسش اعتراف کرد و مدعی شد به خاطر مسائل مالی دست به جنایت زده است. این زن در ادامه در حضور ماموران و بازپرس پرونده صحنه جنایت را بازسازی کرد. گفتنی است این زن راهی زندان شد.


منبع: alef.ir