آیا نمایندگان مجلس، مصونیت قضایی دارند؟

روزنامه شرق در یادداشتی نوشت: اصل ٨۶ قانون اساسی، اصل مصونیت قضائی نمایندگان محترم مجلس است. در این اصل آمده که «نمایندگان مجلس در مقام ایفای وظایف نمایندگی در اظهارنظر و رأی خود کاملا آزادند و نمی‌توان آنها را به سبب نظراتی که در مجلس اظهار کرده‌اند یا آرایی که در مقام ایفای وظایف نمایندگی خود داده‌اند تعقیب یا توقیف کرد».

 همچنین، در ماده ٧۵، آیین‌نامه داخلی مجلس شورای اسلامی نیز، این موضوع مورد تأکید قرار گرفته است که اظهارنظر نمایندگان در مقام ایفای مسئولیت، آزاد و مصون از تعقیب است. در تأیید مصونیت نمایندگان مجلس، به این دو مقرره، باید ماده ٩ قانون نظارت بر رفتار نمایندگان را نیز افزود.

قانون با این سه مقرره، در نظر داشته که اجازه دهد نمایندگان ملت، به‌عنوان وکلای ملت درخصوص هر موضوعی اثباتا یا نفیا اظهارنظر کنند و مدافع حقوق ملت باشند و در این خصوص با هیچ محدودیت و تنگنایی مواجه نشوند، اما این اظهارنظرها باید مستلزم توهین و افترا به اشخاص دیگری نباشد؛ به عبارت دیگر، نمایندگان نمی‌توانند از مقررات فوق‌الذکر استفاده کرده و با این استدلال که در مقام ایفای وظایف نمایندگی بوده و از مصونیت قضائی برخوردارند، از این تریبون به اشخاص دیگر، اعم از عادی یا رسمی توهین کنند. شورای محترم نگهبان نیز در استفساریه‌ای موضوع توهین و افترا را خارج از مصونیت قضائی نمایندگان تلقی کرده و با این حساب می‌توان گفت که اصل بر مصونیت نماینده در مقام عمل به وظایف نمایندگی است تا جایی که مرتکب توهین یا افترا نشود.

اما این سؤال پیش می‌آید که آیا نماینده مجلس، در هر مکان و زمانی از چنین مصونیتی برخوردار است یا در این خصوص مواجه با محدودیت است؟ در این خصوص باید به این نکته اشاره کرد که نمایندگان مجلس معمولا اظهارنظر مرتبط با مسائلی که به ایفای وظایف نمایندگی‌شان مربوط می‌شود را در صحن علنی یا در کمیسیون‌های تخصصی مجلس ابراز می‌کنند و طبعا، اماکن غیرمشابه این دو دست، مستوجب برخورداری نماینده از مصونیت تعریف‌شده قلمداد نمی‌شود. اما درخصوص سؤال مطروحه، باید به قانون نظارت بر رفتار نمایندگان که در سال ٩١ به تصویب مجلس و تأیید شورای نگهبان رسیده توجه کرد.

تبصره یک ماده ٩ این قانون، به‌صراحت چنین بیان کرده که اگر نماینده‌ای در اظهارنظر خود، بنابر تشخیص مقام قضائی، مرتکب جرمی شده باشد و مقام قضائی قصد احضار وی را داشته باشد، احضار وی باید از طریق هیأت‌رئیسه به هیأت نظارت ابلاغ شده تا این هیأت با ترکیبی که در قانون مشخص شده، تشخیص دهد که آیا اظهارنظر نماینده مجلس در زمره وظایف نمایندگی اوست یا خارج از وظایف او تلقی می‌شود. چنانچه موضوع اظهارنظر، داخل وظیفه نماینده تلقی شود، وی مصون از تعقیب قرار گرفته و قابلیت پیگرد ندارد، اما چنانچه تشخیص این هیأت بر خروج موضوعی مصونیت باشد، بنا بر این مراتب به مقام قضائی اعلام می‌شود تا وی تعقیب خودش را ادامه دهد.

خارج از این موضوع، بنابر شنیده‌هایی که درخصوص نحوه مراجعه برای جلب نماینده مجلس صورت گرفته، باید به اطلاع رساند که در مقررات آیین‌نامه دادرسی کیفری، اصل بر احضار فرد است. در صورتی که فرد احضارشونده در موعد مقرر حاضر نشود یا عذر موجه برای حضور نداشته باشد، مقام قضائی می‌تواند نسبت به جلب وی، آن‌هم در طول روز -که از طلوع خورشید تا غروب آن است- اقدام کند. بنابراین به فرض آنکه نماینده محترم، مرتکب جرمی غیر از وظایف نمایندگی شده باشد و مصونیت قضائی هم نداشته باشد، نحوه احضار و مراجعه برای دستگیری وی، به ترتیبی که در رسانه‌ها آمده، محل تأمل و اشکال است که باید علاوه بر نماینده مجلس، به‌عنوان وکیل، برای موکلان وی هم احترام قائل شود.


منبع: alef.ir

تمایل اعراب خلیج فارس برای تشکیل اتحادیه بدون عُمان

یک روزنامه چاپ لندن در تحلیلی به اظهارات وزیر بحرینی درباره تشکیل «اتحادیه خلیج (فارس)» بدون حضور عُمان پرداخت و دلایل آن از جمله همراه نبودن مواضع مسقط با عربستان در پرونده سوریه و یمن و نیز موضوع ایران را تشریح کرد.

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس، «غانم البوعینین» وزیر امور مجلس شورا و نمایندگان بحرین هفته جاری اعلام کرد پرونده «اتحادیه خلیج [فارس]» در نشست کشورهای عضو شورای همکاری (که ماه آینده “دسامبر” در بحرین برگزار می‌شود) بررسی خواهد شد و عُمان در این اتحادیه حضور نخواهد داشت.

روزنامه الکتریکی «رأی‌الیوم» که از لندن بروزرسانی می‌شود، در سرمقاله خود در این باره نوشت: سخن البوعینین واضح است و نیازی به تفسیر ندارد؛ وی تأکید کرد در رأس جدول کاری نشست آینده اعضای شورای همکاری خلیج (فارس)، گذاشتن خشت اول «اتحادیه خلیج (فارس)» به جای شورای همکاری انجام خواهد شد و در این اتحادیه پنج کشور شرکت‌کننده در ائتلاف عربی علیه یمن (عربستان، بحرین، کویت، قطر و امارات) حضور خواهند داشت.

در ادامه این گزارش آمده است: عُمان عضو این اتحادیه نخواهد بود، عمانی که ۳ سال پیش در «نشست منامه» به تشکیل اتحادیه مذکور مخالفت کرد؛ این مخالفت توسط «یوسف بن علوی» وزیر خارجه عمان که از جمله حضار بود ، نشان داده شد.

رأی‌الیوم سپس نوشت: روابط سعودی با عمان آنگونه که باید ، خوب نیست و شکاف میان دو طرف زمانی بیشتر شد که سران عربستان از مذاکرات ۶ ماهه محرمانه آمریکایی-ایرانی (در موضوع هسته‌ای) خبردار شدند در حالی که چیزی از آن نمی‌دانستند. این مذاکرات در نهایت به توافق هسته‌ای میان ایران و ۵+۱ انجامید. فاصله میان عمان و ریاض زمانی بیشتر شد که مسقط خودش را از جنگ علیه یمن عقب کشید و قبول نکرد به عملیات موسوم به «توفان قاطع» بپیوندد.

در ادامه این گزارش آمده است: مقامات عمانی طی سال‌های گذشته، سیاستی مستقل از شورای همکاری اتخاذ کرد، با عربستان به عنوان رهبر شورای همکاری محافظه‌کارانه برخورد کرد، اتخاذ یک موضع بیطرفانه در قبال سوریه را ترجیح دادند، سفارت خود در دمشق را حفظ کرد و در زمانی که عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج (فارس) میلیاردها دلار حمایت مالی از معارضان مسلح سوری برای سرنگونی نظام این کشور داشتند، یوسف بن علوی به دمشق رفت و با همتای سوری خود «ولید معلم» دیدار کرد.

مقامات عمان همچنین به حفظ روابط خوب با ایران نیز  اصرار داشتند، سفارتشان در تهران را نبستند و سفیرشان را فرانخواندند مانند کاری که دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس در اعتراض به حمله به سفارت عربستان در تهران پس از اعدام شیخ «نمر باقر النمر» روحانی برجسته عربستانی انجام دادند.

رأی‌الیوم تصریح کرد: این مواضع قطعا خشم عربستان را برمی‌انگیزد و عمان را مورد حملات تند انتقادگونه از طریق ارتش سایبری عربستان در شبکه‌های اجتماعی مانند توئیتر و فیسبوک قرار می‌دهد که طی آن اتهاماتی از قبیل قاچاق سلاح برای حوثی ها از طریق عمان مطرح می‌شود ، سلاحی که موشک‌های بالستیک ایرانی از جمله آن است.

این روزنامه نوشت: درباره مواضع دیگر کشورهای خلیج (فارس) در قبال تشکیل اتحادیه خلیج (فارس) بدون حضور عمان چیزی نمی‌دانیم درباره کشورهایی مانند کویت، امارات و قطر صحبت می‌کنیم این کشورها از این اتحادیه اصولا استقبال می‌کنند یا اینکه برخی سکوت کرده‌اند و مخالفتی نمی‌کنند تا عربستان را به عنوان صاحب این طرح عصبانی نکنند اما زمانی که گام‌های عمیق برای اجرایی شدن آن برداشته شود ممکن است برخی مواضع در این زمینه با توجه به نتایج جنگ یمن و سوریه که کم‌کم در حال آشکار شدن است، تغییر کند.

در پایان این گزارش آمده است: نمی‌توان از این موضوع نتیجه روشنی گرفت اما در حال حاضر رویکردی از سوی عربستان و متحدانش در جنگ یمن برای قطع ارتباط با عمان و رفتن به سوی کشورهایی با نظام پادشاهی مانند اردن و مغرب وجود دارد.


منبع: alef.ir

شکست توطئه تجزیه سوریه

گرچه شهر حلب قسمت کوچکی از کل سوریه است، اما این توانایی را دارد که در بسیاری از عرصه‌ها به عنوان پایتخت سوریه شناخته شود. سابقه فرهنگی، تاریخی و همچنین اوضاع اقتصادی این شهر باعث شده نگاه ویژه‌ای به این شهر شود.

«حسین شیخ‌الاسلام» کارشناس مسائل خاورمیانه در روزنامه «جام جم» نوشت:

گرچه شهر حلب قسمت کوچکی از کل سوریه است، اما این توانایی را دارد که در بسیاری از عرصه‌ها به عنوان پایتخت سوریه شناخته شود. سابقه فرهنگی، تاریخی و همچنین اوضاع اقتصادی این شهر باعث شده نگاه ویژه‌ای به این شهر شود. این شهر حتی در برخی موارد از دمشق نیز جلوتر بوده است به عنوان مثال، قبل از آغاز بحران در سوریه به عنوان پایتخت اقتصادی سوریه محسوب می‌شد. با این اوصاف اگر حلب به دست نیروهای ارتش و مقاومت سوریه آزاد شود، آنگاه توطئه تقسیم سوریه با شکست روبه‌رو خواهد شد.

به همین دلیل است که تروریست‌های حاضر در این شهر و حامیان منطقه‌ای و بین‌المللی آنها سرمایه‌گذاری فراوانی روی این مساله انجام داده‌اند. در حال حاضر حکومت سوریه بیش از نیمی از این شهر را در اختیار دارد. با این حال نیروهای تروریستی تمام تلاش خود را انجام می‌دهند تا مناطق اندک تحت کنترل خود را همچنان در اختیار داشته باشند. در این میان حامیان گروه‌های مسلح از عربستان و قطر گرفته تا آمریکا و ترکیه تمام تلاش خود را برای حفظ این مناطق انجام می‌دهند.

تروریست‌ها و حامیان آنها هر تلاشی را انجام می‌دهند تا امیدشان برای تقسیم سوریه همچنان زنده بماند. بر همین اساس قصد دارند شورایی را به رسمیت بشناسند که اداره قسمت اشغال شده حلب را به عهده دارد. استفان دی میستورا، نماینده سازمان ملل در بحران سوریه نیز چندی پیش با همین هدف به تهران آمد، اما با پاسخ قاطع مقامات جمهوری اسلامی ایران رو به رو شد که این امر مصداق تجزیه سوریه به شمار می‌آید. دولت سوریه نیز جوابی قاطع‌تر و سخت‌تر به این پیشنهاد داد. با این اوصاف تروریست‌ها و نیروهای مسلح تنها یک راه پیش روی خود دارند و آن این است که همچون دفعات گذشته مناطق شهر را تخلیه کرده و به دیگر شهرها از جمله ادلب بروند. آنها نیز با علم به این موضوع، سعی می‌کنند از شهروندان به عنوان سپر انسانی استفاده کنند. با این حال بخوبی می‌دانند که «عقب‌نشینی و شکست» راه محتوم آنهاست.


منبع: alef.ir

داعش در حال برنامه‌ریزی حملات تروریستی بیشتر در اروپا است

فرمانده انگلیسی ائتلاف ضدداعش به رهبری آمریکا از اطلاعات بدست آمده درباره تدارکات گروه تروریستی داعش برای انجام حملات تروریستی در اروپا خبر داد.

به گزارش فارس، «روپرت جونز» معاون فرمانده عملیات ضدتروریستی به رهبری آمریکا اعلام کرد، اطلاعات بدست آمده از شبه‌نظامیان عرب و کرد در منبج از این امر حکایت دارد که گروه تروریستی داعش در حال برنامه ریزی برای انجام حملات تروریستی در اروپا و دیگر نقاط جهان است.

بنا بر گزارش شبکه «راشاتودی»، این فرمانده انگلیسی ائتلاف ضدداعش جزئیات بیشتری درباره این موضوع اعلام نکرد اما گفت، اطلاعات بدست آمده توسط گروه‌های مسلح در منطقه در سریع‌ترین زمان ممکن با انگلیس و دیگر نهادهای ائتلاف به اشتراک گذاشته می‌شود.

این خبر درباره تهدیدات داعش در اروپا در شرایطی منتشر شده است که وزارت خارجه آمریکا نیز به شهروندان خود درباره سفر به اروپا در طول تعطیلات کریسمس هشدار داده است.

معاون فرمانده عملیات ضدتروریستی ائتلاف ضدداعش به رهبری آمریکا در گفت‌وگو با روزنامه «تایمز» لندن گفت: «حجم بسیار گسترده‌ا از اطلاعات درباره برنامه ریزی تروریست‌ها برای انجام عملیات تروریستی در اروپا و دیگر نقاط جهان بدست آمده است. آنچه هم‌اکنون ما روی آن تمرکز کرده‌ایم آغاز عملیات آزادسازی رقه است. چرا که مادامی که تروریست‌ها در رقه باشند، می‌توانند عملیات خارجی را نیز سازمان‌دهی کنند. بنا براین، هرچه زودتر رقه آزاد شود، بهتر است».

این مقام نظامی انگلیسی در ادامه تأکید کرد، ممکن است اسناد بسیار بیشتری نیز در این رابطه در شهر موصل بدست آید.

کشور انگلستان همچنان در حالت هشدار شدید حملات تروریستی به سر می‌برد و این بدان معناست که احتمال وقوع حملات تروریستی در این کشور بسیار بالا تخمین زده شده است. حدود ۷۰ نفر از نیروهای ویژه در لندن در حالت آماده باش هستند.


منبع: alef.ir

بیست نکته‌ای که سیاست‌مداران ما باید بدانند

لزوم فهم دقیق برخی از نخبگان نسبت‌به تحولات آتی نظام بین‌الملل و اتخاذ سیاست متناسب با آن، موضوعی است که بایستی بیش از پیش به آن توجه شود. نخبه‌ی اجرایی کشور نبایستی دانشش نسبت‌به قدرت منطقه‌ای و بین‌المللی و مقدورات و محذورات کشور متعلق به پانزده سال پیش باشد.

 


 
در این یادداشت تلاش خواهیم کرد تا به لزوم فهم دقیق برخی نخبگان از سطح قدرت ایران در منطقه و در سطح بین‌المللی اشاره کنیم. پی بردن به این موضوع از این حیث حائز اهمیت است که برخی نخبگان تحلیل صحیحی نسبت‌به شرایط، مقدورات و محذورات کشور ندارند و تصور آن‌ها نسبت‌به کشور تصوری مربوط به حداقل پانزده سال پیش است. این بیست نکته ضرورت‌هایی است که ایران امروز و محیط پیرامونش درگیر آن است و نخبگان بایستی نسبت‌به آن‌ها آگاه باشند.
 
۱٫ توافق تمام شده، اینک موقع جدیت در حل مشکلات است.
 
توافق هسته‌ای ایران و ۵+۱ بیش از یک سال است که حاصل شده است و بسیاری از نخبگان کشور ضروری است که متناسب با شرایط به‌وجودآمده عملکردشان را تعریف کنند. شرایط فعلی کشور بیش از یک سال است از توافق گذشته است. اینک دوره‌ی وعده‌ووعیدهای انتخاباتی به مردم نیست. خسارت محض بوده یا دستاورد بزرگ، هرچه بوده اینک ما با پدیده‌ای به نام برجام مواجه هستیم. ضروری است برخی نخبگان اجرایی این موضوع را بفهمند که برجام مشکلات کشور را حل نکرده است و بایستی هرچه سریع‌تر وضعیت اقتصادی کشور را در چارچوب صحیحی قرار دهند که آن چارچوب نیز بدون در نظر گرفتن عوامل بیرونی باشد. یکی از عوامل بیرونی می‌تواند تحولات سیاست داخلی یا خارجی در آمریکا باشد.
 
۲٫ برجام و لزوم تصویر برخی خط‌کشی‌های سیاسی و بین‌المللی
 
همان‌طور که اشاره شد، زمان زیادی از برجام می‌گذرد و ضروری است نخبگان اجرایی برخی خط‌کشی‌ها را در این زمینه انجام دهند. موضوع هسته‌ای یک مسئله‌ی به رسمیت شناخته‌شده در سطح بین‌المللی است. نخبگان اجرایی ضرورتی ندارد برای به رسمیت شناختن آن تلاشی صورت دهند. ضرورتی ندارد که فضای داخلی کشور را با مسئله‌ی توانایی فروش آب‌سنگین و… پر کنند، چون این موضوع یک تالی طبیعی برجام است. کسر زیادی از ظرفیت هسته‌ای کشور متوقف شده و قاعدتاً طبیعی است که ایران بتواند آب‌سنگین خود را بفروشد.
 
۳٫ اتحادهای فرامنطقه‌ای و منطقه‌ای ایران شکل گرفته است و باید آن‌ها را دید.
 
برخی اتحادهای فرامنطقه‌ای پیرامون ایران بعد از برجام و حتی در حین برجام تعریف شده و ضروری است برخی نخبگان اجرایی کشور فهم صحیحی نسبت‌به نزدیکی روسیه و چین به ایران داشته باشند. دیدار تاریخی و استراتژیک رهبر انقلاب با رئیس‌جمهور روسیه یکی از مهم‌ترین خط‌کشی‌ها و مرزبندی‌ها در حوزه‌ی فرامنطقه‌ای ایران بود که اثرات آن طی یک دهه‌ی پیش‌رو در منطقه‌ی غرب آسیا بیشتر نمایان خواهد شد.
 
۴٫ لزوم اتخاذ موضع شفاف درخصوص آمریکایی‌ها
 
ترامپ جرج بوش دوران اصلاحات است. نخبگان اجرایی بایستی در موضع‌گیری شفاف عمل کند، تردید به خود راه ندهند و سکوت نکنند. آمریکایی‌ها از هر تلاشی برای فروکش کردن اقتصاد ایران در دوره‌ی به‌اصطلاح پسابرجام دریغ نکرده‌اند.
ضروری است برخی نخبگان کشور فهم دقیقی نسبت‌به سیاست‌های آمریکایی‌ها و دکترین سیاست خارجی و سناریوهای آن نسبت‌به ایران داشته باشند و تصور نکنند که آمریکای اوباما به ایران لطف داشته که برجام به سرانجام رسیده است. ضروری است فهم شود که آمریکا پیش از برجام گفته‌های خلاف واقع و دروغ‌گویی‌های محض داشت، در دوره‌ی مذاکرات به‌طرق متفاوت فریب‌کاری می‌کرد و بعد از برجام نیز خلف وعده کرد و با نقض‌عهدهای متوالی مانع از ایجاد دستاورد اقتصادی برای ایران شد.
 
۵٫ هدف آمریکای ترامپ فروش اسلحه است و تنها راه فروش اسلحه، ایجاد ناامنی در منطقه است.
 
ضروری است برخی نخبگان به این موضوع مهم پی ببرند که آمریکایی‌ها با طرح دکترین «ایران‌هراسی» و «تلاش ایران برای تسلط بر منطقه» به‌دنبال به راه انداختن یک مسابقه‌ی تسلیحاتی در منطقه‌ی خاورمیانه هستند که نمود آن را در کمپ‌دیوید مشاهده کردیم. آمریکا به‌شدت به‌دنبال فروش سلاح‌های خود به اعراب و تسلیح اعراب است تا از یک سو منطقه را از ناامنی سرشار کند و از سوی دیگر، اقتصاد به‌گل‌نشسته‌ی خود را از نابسامانی درآورد.
 
۶٫ محور مقاومت، بال جمهوری اسلامی است و تردید در آن یعنی تردید در ماهیت انقلاب.
 
ضروری است علت واقعی تشدید درگیری‌های مذهبی در منطقه فهم شود. اگر علت درگیری‌های منطقه به‌خوبی مشخص شود، احتمالاً حوزه‌ی عمومی درک صحیح‌تری نسبت‌به بال‌های فرامنطقه‌ای ایران در حوزه‌ی بین‌المللی خواهد داشت و این‌گونه نخواهد شد که عده‌ای هرازگاهی در مورد کمک‌های ایران در جبهه‌ی مقاومت تردید کنند و عده‌ای نیز این موضوع را به‌عنوان ابزار محبوبیت خود در مقابل برخی افراد واداده تلقی نمایند و بر روی آن موج‌سواری کنند.
 
۷٫ گرفتن ضمانت از غرب، خطر بیخ‌گوش
 
اینکه بارها و بارها پیش از مذاکرات اظهار می‌شد که نخبگان سیاسی به‌دنبال گرفتن ضمانت‌های امنیتی از غرب نباشند، به این دلیل بود که آینده‌ی کشور را اسیر برخی تمایلات جریان‌های سیاسی در غرب و آمریکا نکنند تا اگر مثلاً شخصی مثل ترامپ سکان قدرت را در آمریکا در دست گرفت، همه هراسان شوند و به این فکر کنند، که چه اتفاقی برای بزرگ‌ترین دستاورد قرن می‌افتد.
 
۸٫ هر تحریم جدید را جدی بگیریم. نظام اقتصادی کشور را ویران نکنیم.
 
ضروری است نخبگان اجرایی بفهمند که غرب و آمریکا قطعاً نظام تحریم‌های خود علیه ایران را تقویت خواهد کرد و تحریم‌هایی جدید علیه ترازهای مالی و تجاری ایران وضع خواهد کرد، اما نه به بهانه‌ی هسته‌ای، بلکه قطعاً به بهانه‌هایی دیگر مثل حقوق بشر. پس بهتر است به‌جای گرفتن گارد دفاعی، از موضع طلبکاری وارد شوند. در غیر این صورت، این فضای گفت‌وگویی به‌وجودآمده دائماً با پاسخ‌گویی ایران همراه خواهد بود و هیچ اقناعی نیز از جانب طرف مقابل در آن شکل نخواهد گرفت.
 
۹٫ تکلیف اقتصاد کشور را با سازمان تجارت جهانی مشخص کنید.
 
ضروری است نخبگان سیاسی کشور تکلیف خود و پیوستن به سازمان تجارت جهانی و صندوق را مشخص کنند تا به‌واسطه‌ی آن تبدیل به یک کیس و سوژه برای این سازمان نشوند که هر بار خواسته‌های عجیب و منافی قانون اساسی شبیه FATF را به کشور تحمیل کند. یک بار و برای همیشه باید مشخص شود که آیا سازمان و رهبران سیاسی آن، یعنی آمریکایی‌ها، چه برنامه‌ای برای اقتصاد ایران در سر دارند و آیا نظام اقتصادی کشور حاضر است به آن تن دهد یا خیر؟
 
۱۰٫ ناکارآمدی دستگاه‌های اجرایی
 
ضروری است برخی نخبگان دائماً بر تبل ناکارآمدی دستگاه‌های اجرایی تحت امر خود تأکید نکنند. این نوع صحبت‌ها برای کسانی که از اوان انقلاب در مناصب اجرایی بوده‌اند و بازهم از ناکارآمدی آن سخن می‌گویند، یک معنی بیشتر نمی‌تواند داشته باشد و آن این است که برخی نخبگان فهم صحیحی از کارآمدی ندارند و نبایستی مسئولیت اجرایی بپذیرند.
 
۱۱٫ این گزاره را رها کنیم: فشار اقتصادی، عامل تغییر رفتار
 
ضروری است این پیام از ایران به نظام بین‌الملل مخابره شود، حتی اگر مکتوب باشد و شخص رئیس‌جمهور آن را بنویسد که سناریوی «فشار اقتصادی، عامل تغییر رویکرد» از این لحظه به بعد جواب نمی‌دهد و جملاتی شبیه اینکه «اگر برجام نبود، ایران ونزوئلا می‌شد» یا «اگر برجام نبود، آب هم نداشتیم» از ادبیات برخی نخبگان سیاسی کشور حذف شود تا به‌واسطه‌ی آن این پیام صددرصد اشتباه به غرب مخابره نشود که تحریم کارآمد است و به‌واسطه‌ی تحریم‌ها ایران به زانو درمی‌آید و نمود آن نیز این صحبت‌های مقامات ایرانی است.
سوای از این، تزریق این ایده که مذاکرات برای ایران نعمت بوده است، غرب را وادار می‌کند تا دولت ایران را برای چیزهای دیگر نیز به «معامله» به‌عنوان تنها مسیر وادار کند. همچنین غرب با ارائه‌ی «مورد کره‌ی شمالی»، از ابزار مقایسه بهره خواهد جست و هیچ پیشرفتی در زمینه‌ی مذاکرات رخ نخواهد داد.
 
۱۲٫ اقتصاد کشور را به مسائل خارجی گره نزنیم.
 
پیوند زدن اقتصاد کشور به مسائل خارجی یک اشتباه استراتژیک است. اقتصاد کشور بایستی برپایه‌ی توانایی‌های داخلی تصویر و تصور شود. بن‌مایه‌های درونی اقتصاد بایستی به‌عنوان پایه‌های آن تعریف شود، نه مسائل خارجی؛ چراکه با نوسانات بین‌المللی اقتصاد نیز اسیر و دستخوش تحول خواهد شد.
 
۱۳٫ بازسازی اعتمادبه‌نفس ملی بعد از برجام
 
ضروری است نخبگان اجرایی کشور مردم را نسبت‌به اعتمادبه‌نفس ملی خود آگاه کنند. درست است که مسئله‌ی هسته‌ای فقط موضوع سوخت نیروگاه، تولید برق، پرتودرمانی و… نیست، اما سرآغاز یک حرکت است که سبب «اعتمادبه‌نفس ملی» شده است. نخبگان اجرایی بایستی جامعه را نسبت‌به این مهم آگاه کنند که اعتمادبه‌نفس ملی مردم به قوت خود باقی بماند.
 
۱۴٫ دولت ترامپ دولت دادوستد است. پس آماده‌ی هر شرایطی باشیم.
 
دولت ترامپ دولت دادوستد و بده‌‌بستان است. هرکس به آمریکا بیشتر باج اقتصادی دهد، بهتر می‌تواند سیاست خارجی او را تعریف و تنسیق کند. پس ضروری است نخبگان کشور از این موضوع مطلع باشند و بدانند که بایستی به تعبیر رهبر انقلاب آماده‌ی هر شرایطی باشند، وگرنه نه‌تنها به‌لحاظ سیاسی آچمز خواهند شد، بلکه آنچه تصور می‌کردند بزرگ‌ترین دستاورد قرن است نیز در معرض سؤالات زیادی قرار خواهد گرفت.
 
۱۵٫ ترامپ نمی‌تواند افکار بین‌المللی را قانع کند. از این فرصت استفاده کنیم.
 
نکته‌ی فوق را در کنار این موضوع قرار دهیم که دولت ترامپ توان اقناع افکار بین‌المللی برای اجماع علیه ایران را نخواهد داشت. علی‌رغم توان اجماع‌ساز اوباما و همسوسازی اعضای جامعه‌ی جهانی علیه مسئله‌ی هسته‌ای، ترامپ به‌دلیل مواضع عجیب و خلاف عرف بین‌المللی، از این امکان برخوردار نخواهد بود و بهتر است نخبگان از این امکان بیشترین بهره را ببرند.
 
۱۶٫ اقتصاد را از موضع انفعال خارج کنیم.
 
ضروری است موضع انفعالی در بخش اقتصادی (به‌خاطر اهمیت این حوزه) تبدیل به موضع فعال شود؛ چراکه این موضع تأثیرپذیری می‌تواند ذهنیت طرف غربی را در انسجام بین‌المللی علیه ایران به‌منظور وضع تحریم‌های جدید مورد تردید قرار دهد.
 
۱۷٫ تکلیف آمریکا و تحریم‌های آن بایستی مشخص شود.
 
بایستی تکلیف تحریم‌های پی‌درپی آمریکایی‌ها و حتی تکلیف سیاست‌های دوگانه‌ی غرب درخصوص ایران مشخص شود. در سال‌های گذشته، تعریف ایران ذیل فصل هفت منشور سازمان ملل متحد به‌عنوان یک کشور برهم‌زننده‌ی آرامش و امنیت بین‌المللی، شرایط را برای تشدید اجماع و مقبول افتادن سیاست‌های آمریکا فراهم ساخته بود. بر این اساس، تشدید انزوای سیاسی و اقتصادی در نتیجه‌ی تحریم‌های مختلف از مهم‌ترین تهدیدات بین‌المللی برای امنیت و منافع ملی ایران محسوب می‌شد. اینک که ایران تحت فصل هفتم منشور نیست، تکلیف تحریم‌های غرب علیه ایران بایستی مشخص شود. یک تیم مشخص و مدون برای پیگیری این موضوع بایستی تعبیه شود.
 
۱۸٫ گرفتن دستاویز نقض حقوق بشر از غرب
 
عربستان و اسرائیل به‌دنبال وضع قطعنامه‌ی ضد حقوق بشری علیه ایران هستند. این موضوع هرچند خنده‌دار است، اما از سوی دیگر نشان می‌دهد که بایستی دستاویز حقوق بشر را از برخی کشورها گرفت.
 تکیه بر نقض حقوق بشر در ایران از جمله اتهاماتی است که به‌موازات اتهام تلاش برای دستیابی به سلاح هسته‌ای و حمایت از تروریسم علیه ایران ایراد می‌گردید. در این رابطه نقش گزارش‌های مختلف دیده‌بان حقوق بشر سازمان ملل متحد، که هرازچندگاهی با لحن و جهت‌گیری تند در محکومیت ایران منتشر می‌شدند نیز قابل توجه است.
این گزارش‌ها شاید چندان بازخورد عملی و ضمانت اجرایی مشخصی نداشته باشند، اما توانسته بودند در تیره‌تر کردن تصویر بین‌المللی ایران نقش مهمی بازی کنند. اتهامات حقوق بشری به ایران و تداوم گزارش‌های احمد شهید و اخیراً هم انتصاب گزارشگر جدید، یعنی عاصمه جهانگیر (که بایستی منتظر اتهامات وی درخصوص حقوق زنان در ایران باشیم)، از جمله‌ی این موارد است که بایستی به‌صورت تهاجمی با آن برخورد شود.
 
۱۹٫ ما و افکار عمومی منطقه‌ای که متعلق به ماست.
 
از نکات دیگری که می‌توان به آن اشاره کرد، تغییر در ساختار نظام بین‌الملل است. منطقه‌ی ما اسیر ادامه‌ی سیطره‏جویی و حضور نظامی آمریکا در مناطق گوناگون به‌ویژه در منطقه‌ی خلیج‏فارس است. آنچه بایستی نزد افکار عمومی منطقه‌ی ما بیشتر بازروایی شود، برخلاف آن چیزی است که آمریکا تلاش دارد نزد افکار عمومی منطقه جلوه دهد.
آمریکا تمایل دارد حضور خود را به‌صورت خیر مشترک و منافع همگانی جهانی جلوه دهد و بی‌توجهی برخی در داخل کشور به این امر سبب می‌شود که ایران به‌عنوان چیزی خلاف این موضوع برای مردم منطقه تصویر شود. بنابراین بهتر است دستگاه سیاست خارجی با منظومه‌ی سیاست خارجی نظام پیوند بخورد و تعریف واحدی صورت گیرد.
 
۲۰٫ موضوع اساسی دولت رانتیر
 
ضروری است اینک که دولت می‌تواند نفت را آن‌گونه که علاقه داشت بفروشد، از سیاست‌های دولت رانتیر عقب‌نشینی کند و این موضوع را با برنامه‌های بلندمدت کشور وفق دهد و از این تهدید به‌عنوان یک فرصت استفاده کند.
 پایگاه برهان


منبع: alef.ir

لاوروف و کری احتمالا در رم دیدار می‌کنند

معاون وزیر خارجه روسیه از دیدار احتمالی وزرای خارجه روسیه و آمریکا در رم پایتخت ایتالیا و انجام مذاکرات احتمالی درباره سوریه خبر داد.

به گزارش فارس، «سرگئی ریابکوف» معاون وزیر خارجه روسیه اعلام کرد، این احتمال وجود دارد که «سرگئی لاوروف» در سفر به ایتالیا با «جان کری» همتای آمریکایی خود دیدار و گفت‌وگو کند.

بنا بر گزارش خبرگزاری «تاس»، معاون وزیر خارجه روسیه در گفت‌وگو با خبرنگاران تأکید کرد، البته انجام این دیدار هنوز قطعی و نهایی نشده است.

وی افزود: «من نمی‌توانم بگویم که چه زمانی، چگونه و کجا قرار است وزرای خارجه دو کشور با یکدیگر در تماس باشند و فعلا این مسئله در مرحله هماهنگی قرار دارد».

ریابکوف در ادامه تأکید کرد، وزرای خارجه و دفاع دو کشور روسیه و آمریکا به صورت مستمر درباره سوریه و مسائل مربوط به آن با یکدیگر در تماس هستند.

معاون وزیر خارجه روسیه در بخش دیگری از اظهاراتش به گزارش‌های اخیر رسانه‌های آمریکایی درباره تعاملات مسکو و واشنگتن درباره سوریه اشاره کرد و گفت که اینها تنها اتهاماتی است که از جانب رسانه‌های آمریکایی مطرح شده است.

روزنامه واشنگتن پست اخیرا در گزارشی اعلام کرده بود، آمریکا سعی دارد با روسیه بر سر بن‌بست حلب در ازای تفکیک تروریست‌ها از گروه‌های مسلح در سوریه به توافق برسد.


منبع: alef.ir

دیوار سنگی اتحادیه اروپا در برابر ترکیه

اردوغان طی یک دهه گذشته هرگونه باجی را به اتحادیه اروپا به امید پیوستن به این اتحادیه داد، اما غافل از آنکه این اتحادیه مشکل اصلی خود را اسلام می داند .

ترکیه در نیم قرن گذشته تلاش زیادی برای پیوستن به اتحادیه اروپا انجام داده است، اما تاکنون این کشور موفق به پیوستن به این اتحادیه نشده است. با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه، امیدها برای پیوستن ترکیه پررنگ شد، اما با گذشت یک دهه از دوران حکومت این حزب، همچنان امید چندانی به پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا وجود ندارد.

  اخیرا اتحادیه اروپا مذاکرات در این مورد را به حالت تعلیق درآورد. بدون تردید تصمیم غیرالزام آور پارلمان اروپا درباره توقف مذاکرات الحاق ترکیه به اتحادیه اروپایی، با انتقاد محافل سیاسی آنکارا همراه خواهد بود چرا که به باور آنان، همه تلاش های ترکیه برای عضویت در این اتحادیه و نیز همه دستاوردهای ۳۵ ساله ترکیه با موضع گیرها و همسویی های سیاسی و امنیتی دولت های غربی از بین رفته تلقی می شود.

 اردوغان معتقد است طی همه این سال ها ترکیه در مقایسه با برخی اعضای جدید جامعه اروپایی از لحاظ سیاست های اقتصادی و اعمال آزادی های مدنی، موقعیت بهتری داشته است و اکنون با رفتار سیاسی و تبعیض آمیز اتحادیه اروپا مواجه شده است. منتقدین دولت آنکارا نیز معتقدند ترکیه از همان ناحیه ای آسیب پذیر نشان داده است که اتفاقاً اردوغان آن را نکته ای مثبت در همکاری انکارا و بروکسل می دان؛ تعطیلی مطبوعات و منع فعالیت اصحاب رسانه و به ویژه تلاش برای احیای قانون مجازات اعدام از وجوه همین اختلافات دیدگاه است.

اظهارات پیشین و صریح  فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه درباره این که چنانچه در کشوری که حکم اعدام در قانون آن وجود داشته باشد، جایی در اتحادیه اروپایی نخواهد داشت، اشاره مستقیم به همین رفتار دولتمردان ترکیه بود که همچون دیگر تذکرهای دول غربی نادیده گرفته شد. با وجود این، دولتمردان ترکیه بی میل نیستند که نشان دهند، نه فقط اجازه نمی دهند که دولت های خارجی در روند تصمیم گیری های سیاست داخلی این کشور دخالت کنند، بلکه از راه های مختلف می توانند رأی منفی آنها را در قبال ادامه مذاکرات پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تحت الشعاع قرار دهند. اظهارات توام با نگرانی،  دیپلماتیک و هشدارگونه نخست وزیر ترکیه مبنی بر اینکه اگر آوارگان به اروپا سرازیر شوند، اروپا را غرق خواهند کرد، در همین راستا قابل ارزیابی است.

تلاش های ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا
از روزی که در سال ۱۹۵۹ ترکیه در دوره حکومت حزب دموکرات خواهان پیوستن به تشکیلات اقتصادی اروپا شد، بیش از ۵۴ سال می گذرد. این طولانی ترین بازه زمانی است که در میان صفوف انتظار تمامی کشورهای خواهان الحاق به اتحادیه اروپا می توان دید.  دلایل متعددی باعث شده تا جمهوری ترکیه با وجود پیشرفت هایی قابل ملاحظه در روابطش با کشورهای اروپایی، برای مدت بیش از نیم قرن پشت درهای بسته اتحادیه اروپا منتظر بماند.

در آغاز هزاره جدید شاهد تغییرات مهمی در دو سطح سیستمی و سطح داخلی ترکیه بودیم که باعث شد تحولاتی در سیر روند الحاق ترکیه به اتحادیه ایجاد شود. یکی از دلایل عمده فراز و نشیب روابط ترکیه و اتحادیه اروپا حکومت های متعدد و سیاست های متفاوتی بود که هر یک از دولت ها در رابطه با اتحادیه در پیش گرفتند. حزب عدالت و توسعه که از سال ۲۰۰۲ در ترکیه به قدرت رسیده است،  مهم ترین اقدامات را در طول نیم قرن گذشته برای الحاق کامل به اتحادیه اروپا انجام داده است . آغاز مذاکرات الحاق ترکیه در ۳ اکتبر ۲۰۰۵ در دوره حکومت این حزب محقق شد. شکی نیست که ترکیه همواره خواهان پیوستن به اتحادیه اروپا بوده است. این هدف برای ترکیه یک هدف راهبردی است. اراده سیاسی و تلاش های ترکیه برای پیوستن به اتحادیه در دوره حزب عدالت و توسعه در تاریخ سیاسی این جمهوری بی نظیر است.   

یکی از چالش های ترکیه، استانداردهای دوگانه ای است که اتحادیه اروپا نسبت به ترکیه اعمال می کند. در این راستا می توان به متغیرهای مختلفی اشاره کرد و در مقام قیاس نمونه کرواسی را در نظر گرفت که همزمان با ترکیه مذاکرات الحاق این کشور به اتحادیه اروپا آغاز شد و در سال ۲۰۱۳ به عضویت کامل اتحادیه اروپا درآمد.

 از جمله مخالفان اصلی ترکیه برای پیوستن به اتحادیه اروپا عبارتند از فرانسه، آلمان، اتریش، یونان و قبرس. این پنج کشور به دلایل مختلفی از پذیرش ترکیه در اتحادیه اروپا خشنود نیستند. در فرانسه در هر دو سطح افکار عمومی و نخبگان، به دلایلی چون ترس از کوچ ترک های مسلمان به فرانسه، ناهمخوانی های فرهنگی، عدم وجود دموکراسی نهادینه و سیستم سیاسی لائیک ترکیه را حائز شرایط پیوستن به اتحادیه اروپا نمی دانند.

 در مورد آلمان دلایل مخالفت در سه مورد هویت، سیستم سیاسی ترکیه و ژئوپلیتیک استراتژیک و مسائل امنیتی خلاصه می شود. رسانه ها، احزاب، حکومت و جامعه مدنی موضع گیری ها متفاوتی درباره این مساله دارند.

 مهمترین دلیل مخالفت اتریش نیز در مسائل هویتی خلاصه می شود، چرا که اتریش،  ترکیه را کشوری اروپایی نمی داند و حوادث ۱۱ سپتامبر را دلیلی بر عدم امکان اطمینان به کشوری مسلمان چون ترکیه مورد توجه قرار می دهد. مشکلات یونان و قبرس نیز مشخص است. چنانچه گذشت مخالفت های اصلی حول مسائل هویتی است و تصویری که از ترکیه در این جوامع وجود دارد. برخی از سیاست های ترکیه نیز در راستای گذار از این خوانش های مختلف است.

در واقع مهمترین دغدغه های اتحادیه اروپا نسبت به پیوستن ترکیه به اروپا، در طیف گسترده‌ای از مسائل شامل وضعیت حقوق بشر، اسلام، اعتراف به نسل کشی ارامنه توسط ترک ها و شرایط اقتصادی حاکم و نفوذ ارتش در ترکیه خلاصه می‌شود.

ذهنیت های تاریخی یکی از موانع  عدم الحاق ترکیه به اتحادیه اروپا به شمار می‌آید. عثمانی‌ها در یک مقطع خود را نماینده و خلیفه جهان اسلام می‌دانستند که طی آن، جنگ‌های صلیبی به مدت دویست سال و در هفت دوره به درازا کشید. این موضوع در ذهنیت مردم اروپا به پای ترکیه امروز گذاشته‌ شده است؛ لذا از این نظر آنها حاضر نیستند که ترکیه را در کنار خویش ببینند. علاوه بر آن جنگ هایی در قرن های شانزدهم و هفدهم در زمان سلاطین عثمانی اتفاق افتاد و عثمانی‌ها تا دروازه‌های وین و بوداپست لشکرکشی کردند، ذهنیت تاریخی نامطلوبی از ترکیه امروز در نزد مردم اروپا باقی گذاشته است.

از سوی دیگر، شک و شبهات راجع به وضعیت بغرنج دموکراسی و حقوق بشر در ترکیه و توانایی این کشور برای دستیابی به استانداردهای مطرح در اروپا همچنان رو به افزایش است. بعلاوه رعایت حقوق اقلیت کُرد و غیر مسلمان، برقراری عدالت و آزادی بیان سیاسی از جمله دیگر ابهامات موجود بر سر پیوستن آنکارا به اتحادیه اروپا به شمار می‌آید.

 اقدامات و دستگیری های دولت ترکیه پس از کودتای نافرجام اخیر نیز مزید بر علت شده است  از سوی دیگر بعد از کودتای نظامیان در سال ۱۹۸۰، سخت‌گیری‌هایی که دولت نظامی ترکیه نسبت به آزادی‌های فردی و تشکیل احزاب و دموکراسی به اجرا گذاشت، موجب نگرانی اروپا گردید. تشکیل شورای امنیت ملی و عضویت نظامیان در این شورا و نظارت آنان بر امور داخلی و خارجی ترکیه و هم‌چنین مسأله کردها بر این نگرانی‌ها می‌افزود. در این دوران، دولت ترکیه ضمن مقابله با کردها، با هر گونه اقدامی که در انتقاد به حکومت لائیک صورت می‌گرفت به شدت برخورد می‌کرد. ترک‌ها موضوع نقض حقوق بشر را که از جانب اتحادیه اروپا مطرح می‌شد، دخالت در امور داخلی خود تلقی می‌کردند. البته ترکیه در این دوران و تحت فشار اتحادیه اروپا گام‌های مهمی در زمینه حقوق بشر، مسأله زندانیان و عدم اجرای احکام اعدام برداشت که در اروپا با استقبال مواجه شد.

عامل اصلی مخالفت اتحادیه اروپا
اما تمامی موارد فوق تحت الشاع عامل مهمتر دیگری هستند که شاید بتوان گفت اگر این عامل در روابط اتحادیه اروپا و ترکیه دخیل نبود ترکیه سال ها پیش عضو اتحادیه اروپا شده بود.  این عامل به ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ترکیه بر می گردد. درک تعارضات موجود میان ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ترکیه و اتحادیه اروپایی از آن‌رو اهمیت دارد که به اعتقاد بسیاری از تحلیل‌گران، مانع اساسی پیوستن این کشور به اتحادیه اروپایی ساختار اجتماعی و فرهنگی آن کشور است. یعنی به‌رغم آن‌که مذاکرات رسمی در مورد پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپایی، حول محور ضعف اقتصادی و سیاسی این کشور جریان دارد، اما مسأله اصلی که در پشت درهای بسته مذاکرات -که به آن اذعان هم شده است- موانع فرهنگی، اجتماعی و مذهبی است. این موضوع همان چیزی است که رجب طیب اردوغان نیز آن را بر زبان آورد و اعلام کرد که مانع اصلی عضویت ترکیه، مشکل فرهنگی است.

ترکیه به واسطه دین مردمش یکی از بزرگ‌ترین کشورهای اسلامی به حساب می‌آید. طبق آمار اکثریت قاطع مردم ترکیه دارای دین اسلام با دو گرایش حداکثری سنی و حداقلی علوی هستند‌ اما در نقطه مقابل، اتحادیه اروپا دارای دین دیگری است. مسیحیت و مذاهب آن، دین اکثریت مردم را در اروپا تشکیل می‌دهند. لذا ناهمخوانی بین دین در ترکیه و دین در اروپا یکی از نقاط مهم در واگرایی بین ترکیه و اتحادیه اروپا به‌شمار می‌آید که خود مانع بزرگ و غیرقابل حلی به حساب می‌آید.

واقعیت‌های موجود اجتماعی و فرهنگی ترکیه تأیید کننده تصویر ارائه شده از این کشور توسط نخبگان آن نیست. مدرنیزاسیون نتوانسته است مظاهر فرهنگ سنتی را در این کشور از بین ببرد و مذهب را به حاشیه براند. ارزش‌های لیبرال تنها در میان درصد کمی از مردم مقبولیت پیدا کرده است و به‌طور کلی جامعه ترکیه، غربی نشده است  علاوه بر آن، اسلام نیز یکی از اجزای سازنده بافت فرهنگی و اجتماعی این کشور محسوب می‌شود. با پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپایی، درصد مسلمانان این اتحادیه بسیار زیاد خواهد شد و یک‌پارچگی مذهبی مبتنی بر فرهنگ مسیحیت به هم خواهد خورد. لذا به نظر می‌رسد مانع اصلی عضویت ترکیه مسائل فرهنگی- مذهبی است. چرا که شرایط اقتصادی ترکیه از کشورهایی که در سال‌های اخیر از شرق و مرکز اروپا به این اتحادیه پیوسته‌اند نه تنها بدتر نیست بلکه در بسیاری از موارد بهتر از آن‌ها است.  

نتیجه
اردوغان طی یک دهه گذشته هرگونه باجی را به اتحادیه اروپا به امید پیوستن به این اتحادیه داد، اما غافل از آنکه این اتحایده مشکل اصلی خود را اسلام می داند و حتی اسلام غیر سیاسی ترکیه نیز نتواسته است، اطمینان خاطر را به اعضای اتحادیه اوپا دهد. ترکیه در حالی‌که سال ۲۰۲۳ را برای پیوستن به اتحادیه اروپایی در نظر گرفته است، در شرایط کنونی به سمتی پیش می رود که نمی توان آینده روشنی را برای این مسئله در نظر گرفت. 

حتی این ذهنیت کم‌کم ایجاد می‌شود که خود ترک ها نیز از ایده پیوستن به اتحادیه اروپا منصرف می‌شوند و به این باور می‌رسند که اروپایی‌ها آنها را نخواهند پذیرفت. این موضوع بیشتر از هر زمانی مطرح است؛ کما اینکه مدتی پیش دیوید کامرون، نخست وزیر وقت انگلیس اظهار کرده بود که شاید ترکیه بتواند سال ۳۰۰۰ به اتحادیه اروپایی بپیوندد. صدر اعظم اتریش نیز اخیراً اعلام کرده بود که موضوع پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا یک توهم دیپلماتیک است و ترکیه به‌ هیچ‌وجه شرایط عضویت در این اتحادیه را ندارد و حتی برخی از این کشورها خواستار ملغی کردن بحث عضویت ترکیه در اتحادیه اروپایی و کنار گذاشتن روند مذاکرات بودند که اکنون این امر محقق شده است.

 اکنون وقت آن است که ترک ها درک کنند نمی توانند بیش از این چوب حراج بر هویت جامعه خود بزنند تا غربی ها آنان را بپذیرند. رفتارهای استبدادی اردوغان نمی تواند هویت و فرهنگ یک جامعه که شکل گیری آن مدیون دین اسلام است را تغییر دهد و اروپائیان نیز سرسخت تر این هستند که یک جامعه اسلامی را به جمع خود اضافه کنند.
پایگاه بصیرت


منبع: alef.ir

پیش بینی رفتار ترامپ با ایران

با توجه به انتصاب هایی که تا به این لحظه اعلام شده، به نظر می رسد که با روی کار آمدن آقای ترامپ، سیاست آمریکا نسبت به ایران تغییر مثبتی نخواهد داشت. کسانی را که آقای ترامپ منصوب کرده اند و یا افردای که از سوی او در حال انتخاب برای وزارتخانه ها هستند، شخصیت هایی به شدت ضد ایرانی اند.

یکی از موضوعاتی که این روزها در رسانه ها و افکار عمومی در مباحث بین المللی مطرح است این می باشد که آیا با روی کار آمدن ترامپ برای ۴ سال آینده مواضع آمریکا نسبت به ایران تغییر پیدا می کند یا خیر ؟ اما منطقی ترین روش این است که ما توقعی  نداشته باشیم که سیاستهای آمریکا به نفع ما اصلاح شود، هیچ علائمی هم که این تغییر را نشانبدهد دیده نشده؛ البته در تبلیغات انتخاباتی آقای ترامپ و خانم کلینتون (که شکست خورده است) تمایلی برای رابطه بهتر با ایران نشان نداده اند. بلکه هردو گفته اند که در همه موارد به نوعی خواستار تشدید فشارها علیه ایران هستند.

از طرف دیگر دولت اوباما هم دولتی نبود که به ایران محبتی کرده باشد. بلکه تحریم ها را تشدید کرد و بعد از توافق هسته ای هم به عهد خود وفا نکرد و این توافق با همه ضعف و قوت های بالقوه ای که دارد؛ آن طور که باید و شاید اجرا نشده است.

در دولت جدید هم هر دو کاندیدا صحبت از تشدید فشار برای ایران کرده اند؛ لذا با روی کار آمدن آقای ترامپ، ما نمی توانیم توقع داشته باشیم که وضعیت، بهتر از دولت قبل باشد؛ البته در یک حوزه امکان دارد تغییراتی ایجاد شود و آن نسبت با داعش است. چرا که آقای ترامپ، سیاست فعلی آمریکا را نسبت به داعش و گروههای مسلح افراطی، فاجعه بزرگ می داند و مبارزه با داعش و عدم کمک به این گروهها را جزو برنامه ها و اولویت های کاری خود بیان کرده است.

البته در حال حاضر نمی توان مطمئن بود که برنامه ها و سیاستهای آقای ترامپ نسبت به داعش اجرایی شود. چرا که هم اکنون در حوزه مسائل داخلی کشورش هم در حال تغییر و پس گرفتن صحبتها و قولهای اولیه خود می باشد و از طرفی حاکمیت هم با تغییر نوع رفتار با داعش موافق نیست.

اگر آقای ترامپ صادقانه و به دلیل منافع آمریکا و یا به هر دلیلی، موافق این تغییر در سیاستها باشد، باز هم  مشخص نیست که آیا حاکمیت آمریکا در مقابل او مقاومت خواهد کرد یا خیر؟ ولی بر فرض اینکه به قولی که داده است، عمل کند، می تواند مثبت باشد. اما نه با خاطر اینکه سیاست آمریکا نسبت به ما تغییر کرده باشد؛ بلکه به دلیل اینکه رئیس جمهور فعلی آمریکا، منافع آمریکا را در تغییر رویه در منطقه می بیند. این مسئله به هر دلیلی که اتفاق بیفتد، چون ثبات و آرامش را با سرعت بیشتری به سوریه و عراق بر می گرداند؛ می تواند به نفع ما باشد.

بر این اساس ایران باید به کاری که در منطقه انجام می دهد ادامه دهد و تفاوتی ندارد که آقای ترامپ چه می گوید؛ باید دید در عمل چه می کند. اگر آقای ترامپ به قولی که به مردم آمریکا داده است عمل کند، می تواند تغیراتی را ایجاد کند. به خصوص که او در طول تبلیغات خود نسبت به سعودی، قطر و مانند این کشورها نگاه مثبتی نداشته است.

اگر سیاست آقای ترامپ درمورد داعش و گروههای تکفیری دیگر، نسبت به دولت گذشته، در سوریه تغییر کند، این امر به خاطر ما نیست بلکه به دلیل منافع آمریکا است. لذا در این مسئله، تعدیل سیاست آمریکا در قبال ایران وجود ندارد و علت اصلی این تغییر سیاست صرفا به خاطر این خواهد بود که این تروریستها و گروهها برای کل جهان تهدید به شمار می آیند و بر خلاف گذشته نفعی در این زمینه برای آمریکا وجود ندارد.

با توجه به انتصاب هایی که تا به این لحظه اعلام شده، به نظر می رسد که با روی کار آمدن آقای ترامپ، سیاست آمریکا نسبت به ایران تغییر مثبتی نخواهد داشت. کسانی را که آقای ترامپ منصوب کرده اند و یا افردای که از سوی او در حال انتخاب برای وزارتخانه ها هستند، شخصیت هایی به شدت ضد ایرانی اند. ولی به نظر می رسد که اگر آقای ترامپ به عهدش وفا کند، رابطه آمریکا با روسیه بهتر می شود.

از آنجا که آقای ترامپ در حوزه سیاست خارجه، مشاورین زیادی ندارد، از هم اکنون امکان پیش بینی نوع برخورد آمریکا با ایران به شکل دقیق وجود ندارد. با این حال چند نکته مهم وجود دارد. اول اینکه آقای ترامپ نسبت به جنگهایی که در سالهای گذشته اتفاق افتاده، انتقادهایی زیادی داشته و می داند که مردم از جنگ خسته هستند. از طرف دیگر او قول داده است که آمریکا را بازسازی کند.

از راه جنگ می شود با درآمدسازی برای کمپانی های اسلحه سازی و … کشوری را ثروتمندتر کرد؛ اما امکان بازسازی یک کشور توسط جنگ وجود ندارد. بنابراین با جنگ کشور آمریکا غنی نمی شود و بلکه اوضاع بدتر هم میشه. آقای ترامپ از شکاف عمیقی که در داخل کشور و در بین طرفداران و مخالفان او ایجاد شده نیز کاملا مطلع است؛ لذا ماجراجویی با وجود این شکاف مشکل خواهد بود و یک حرکت تند و شتابزده از سوی آقای ترامپ باعث می شود که مخالفان او به خیابان ها بیایند و فضا متشنج شود.

قابل ذکر است که متحدین سنتی آمریکا با آقای ترامپ هم رابطه خوبی ندارند. این نکته ایجاد یک اجماع ،علیه ایران را برای آقای ترامپ سخت تر می کند. البته یک موردی که باید مد نظر داشت این است که اگر آقای ترامپ تلاش کند ارتباط بهتری با روسیه برقرار کند، باید دقت کرد او نتواند بین روسیه و ایران شکاف ایجاد کند.

ما باید برای روسیه روشن کنیم که منافع بلند مدت او در سوریه و منطقه در این است که همچنان با افراط گرایان مبارزه کنند و اینکه بدون رابطه قوی با ایران موفقیت در این زمینه اصلا ممکن نیست.
پایگاه بصیرت


منبع: alef.ir

کشنده ترین سرطانها را بشناسید

هرچند خواندن این مقاله لذت خاصی ندارد اما شاید دانستن حقایقی در مورد انواع سرطان های کشنده شما را به سمت رعایت یک سبک زندگی سالم سوق دهد.
به گزارش آلامتو و به نقل از بازده؛ این نوشتار به انواع سرطان شامل ۱۰ کشنده ترین نوع سرطان در جهان می پردازد که بیشترین قربانیان را می گیرند.
بر اساس آمار ۲۰۱۶ انجمن سرطان امریکا، نرخ مرگ در اثر سرطان در کشور امریکا در حال کاهش است.در ۱۹۹۱ این آمار بالاترین رقم را داشت. در آن زمان از هر ۱۰۰۰۰۰ مرگ، ۲۱۵ مرگ در اثر سرطان بود. این رقم از ۱۹۹۱ تاکنون ۲۳ درصد کاهش داشته‌است. همان طور که انجمن سرطان امریکا گزارش کرده‌است، نرخ مرگ در میان مبتلایان به ۴ شایع‌ترین انواع سرطان – یعنی سرطان ریه، سرطان روده‌ی بزرگ، سرطان پستان و سرطان پروستات – در حال کاهش است.
اما با این‌که روش‌های بهتر غربالگری و درمان، زندگی خیلی‌ها را نجات می‌دهد، برخی از انواع سرطان‌ها هم‌چنان بی‌نهایت مرگبار است. سرطان‌هایی که در این فهرست آمده‌است به احتمال خیلی زیاد در عرض ۵ سال پس از تشخیص بیماری منجر به مرگ خواهدشد. این بر اساس آخرین آمار موسسه ملی سرطان است. در ادامه این فهرست را به ترتیب کم‌ترین نرخ بقا تا بیش‌ترین نرخ بقا در ۵ سال بخوانید.
در ادامه با انواع سرطان های کشنده آشنا شوید:
سرطان لوزالمعده
نرخ بقا در ۵ سال: ۷.۲ درصد
احتمال خطر ابتلا در طول عمر: ۱.۵ درصد
لوزالمعده اندامی شبیه به انگشت است که پشت معده‌ی شما قرار دارد. این اندام به گوارش کمک می‌کند، و هم‌چنین هورمون‌هایی مانند انسولین ترشح می‌کند که میزان قند و سوخت و سازتان را کنترل می‌کند.
سابقه‌ی خانوادگی یکی از عوامل خطر برای ابتلا سرطان لوزالمعده است. اگر دیابت، سابقه‌ی ناراحتی معده یا سیروز کبدی دارید، همه‌ی این‌ها با افزایش خطر ابتلا به سرطان لوزالمعده در ارتباط است، که معمولا بعدها در زندگی‌تان بروز می‌کند.
هرچند ممکن است آزمایش‌های جدید به تشخیص زودهنگام سرطان لوزالمعده کمک کند، اما این بیماری بسیار مهلک است چون علائم آن به ندرت قبل از سرایت به اندام‌های دیگر سرایت بروز می‌کند.
مزوتلیوما
نرخ بقا در ۵ سال: ۹.۲ درصد
خطر ابتلا در طول عمر: ۰.۷۱ درصد برای مردان، ۰.۱۴ درصد برای زنان
ریه، قلب، و بسیاری از اندام‌های دیگر بدن شما در لایه‌ای از بافت نازک به نام مزوتلیوم پیچیده شده‌است. همان‌طور که از اسمش مشخص است، مزوتلیوما سرطان این بافت نازک است.
بر اساس پژوهشی که در استرالیا انجام شده‌است، در ۸۰ درصد موارد، قرار گرفتن در معرض پنبه نسوز علت ابتلا به این بیماری است. به همین دلیل افرادی که شغل‌شان لوله‌کشی، ساختمان‌سازی، یا دیگر فعالیت‌های مرتبط با ساختمان است، بیش‌تر در معرض خطر هستند.
علائم این بیماری – بسته به محل سرطان در بدن – شامل درد قفسه‌ی سینه، تنگی نفس، و درد یا تورم شکمی است.
سرطان کبد و مجرای صفراوی
نرخ بقا در ۵ سال: ۱۷.۲ درصد
خطر ابتلا در طول عمر: تقریبا ۱ درصد
کبد، که بزرگ‌ترین اندام بدن است، زیر ریه‌ی سمت راست قرار گرفته‌است. این اندام نقش مهمی در شکستن موادی که می‌خورید و استحراج مواد مغذی خوراکی‌ها دارد.
مصرف بیش از حد الکل و تشخیص هپاتیت‌های B یا C و نیز دیگر بیماری‌های کبدی مانند سیروز، برخی از مهم‌ترین عوامل خطر ابتلا به سرطان کبد است.
به عنوان نشانه‌های هشداردهنده می‌توان به کاهش وزن ناگهانی، کاهش اشتها، و احساس سیری حتی بعد از مصرف مقداری بسیار کمی غذا اشاره کرد. اما این نشانه‌ها با علائم بیماری‌های معده و روده هم‌پوشانی دارد، که بسیاری از آنها چندان جدی نیست.
سرطان ریه
نرخ بقا در ۵ سال: ۱۷.۴ درصد
خطر ابتلا در طول عمر: ۷.۱ درصد برای مردان، ۵.۸ درصد برای زنان
هرچند سرطان پستان و سرطان پروستات شایع‌تر از سرطان ریه است، اما بر اساس گزارش انجمن سرطان امریکا، سرطان ریه بیش‌ترین آمار مرگ را در میان زنان و مردان دارد.
انجمن سرطان امریکا گزارش می‌کند مانند دیگر سرطان‌های کشنده‌ی این فهرست، تشخیص سرطان ریه نیز تا قبل از مراحل پیشرفته‌ی آن دشوار است. در ۸۰ درصد موارد مصرف دخانیات علت اصلی ابتلا به این بیماری است، و هر چه مدت بیش‌تری به عادت مصرف دخانیات ادامه بدهید، خطر ابتلا به این بیماری در شما بالاتر می‌رود.
انجمن سرطان امریکا می‌گوید اگر مدت زیادی است که گرفتار دخانیات هستید، شاید غربالگری برای سرطان ریه خطر مرگ در اثر سرطان را تا ۲۰ درصد برای شما پایین بیاورد. با پزشک‌تان در این‌باره صحبت کنید.
سرطان کیسه‌صفرا
نرخ بقا در ۵ سال: ۱۷.۹ درصد
خطر ابتلا در طول عمر: حدود ۰.۰۷ درصد برای مردان و ۰.۱۸ درصد برای زنان
کیسه صفرا نیز مانند لوزالمعده اندامی کوچک است که درون شکم زیر کبد قرار دارد. وظیفه‌ی این اندام نگه داشتن صفرا است، مایعی که در معده به دستگاه گوارش کمک می‌کند خوراکی‌ها را بشکند. الدن شافر، پزشک، استاد دانشگاه، و پژوهشگر در حوزه‌ی سرطان کیسه صفرا در دانشگاه کلگری، می‌گوید: : “درد شدید دائمی در ناحیه‌ی بالای شکم می‌تواند نشانه‌ی اولیه‌ی سرطان کیسه صفرا باشد.”
او می‌گوید تورم مزمن به علاوه‌ی عوامل ژنتیکی معمول، مهم‌ترین عامل خطر ابتلا به سرطان کیسه صفرا است.
۵ کشنده ترین سرطان بعدی
از لحاظ نرخ بقا در ۵ سال، سرطان مری (۱۷.۹ درصد نرخ بقا)، سرطان رحم (۲۷.۲ درصد)، سرطان معده (۲۹.۳ درصد)، و سرطان مغز (۳۰.۳ درصد)، و نیز برخی از انواع سرطان‌های خون در این فهرست ترسناک قرار می‌گیرد.
هرچند هر یک از این سرطان‌ها عوامل خطر و علائم خاص خود را دارد، اما پژوهش‌ها مدام نشان می‌دهند ورزش، رژیم غذایی سالم، و حفظ وزن در سطح سالم مطمئن‌ترین روش‌ها برای کاهش خطر انواع سرطان‌ها است.
The post کشنده ترین سرطانها را بشناسید appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

درخت ترامپ در انگلستان + عکس

به گزارش ایران خبر، نارون قرمزی در انگلستان دیده شده است که شبیه سر دونالد ترامپ شکل گرفته است و شباهت آن باعث تعجب همه شده است.
 
این درخت در سال ۲۰۱۳ هم توسط شخص دیگری دیده شده بود و گفته می‌شد در زمانی که رشد نکرده بود شبیه الویس پرسلی بوده است.

 

گفتنی است، پیش از این نیز وسایل و یا حتی غذاهایی هم شبیه دونالد ترامپ پیدا شده بود.



منبع: irankhabar.ir

سر یک نوازنده گیتار در کنسرت آتش گرفت + تصاویر

به گزارش ایران خبر، گیتاریست یک گروه استرالیایی که در لندن برنامه اجرا می‌کرد به دلیل آتش گرفتن سرش راهی بیمارستان شد.مایکل کلیفورد گیتاریست گروه «پنج ثانیه از تابستان» که یک گروه استرالیایی است، به دلیل برخورد با لوازم آتش بازی، آتش گرفت و روانه بیمارستان شد.

گروه استرالیایی «۵ Seconds of Summer» مجبور شدند بلافاصله برنامه را که در ویمبلی لندن برگزار می‌شد قطع کنند تا موی سر گیتاریست‌شان را خاموش کنند.

ویدیوی این ماجرا که در شبکه‌های اجتماعی به شدت مورد توجه قرار گرفته نشان می‌دهد که سر گیتاریست وقت نوازندگی ناگهان شعله ور شد. او وقتی گیتار می‌زد متوجه نشد که زیادی به بخش آتشی که روی صحنه ایجاد شده بود تا در شب جلوه‌ای از آتش بازی داشته باشد، نزدیک شده است. این برنامه که شنبه شب در استادیوم اجرا می‌شد، بلافاصله قطع شد. در فیلم دیده می شود که بلافاصله او را از صحنه دور کردند و سر شعله ورش را با حوله پوشاندند.

اشتون یاروین از این گروه گفت: جمعیت بلافاصله پس از نمایش متفرق شدند. مایکل صدمه دید و ما نتوانستیم به برنامه ادامه بدهیم.

او گفت: فقط باید از شما تشکر کنیم که به کنسرت ما آمدید. او خوب است. از شما خیلی متشکریم.
کلیفورد هم اندکی بعد برای طرفداران‌شان توییت کرد و از آنهایی که به کنسرت آمده بودند تشکر و برای پایان غیرمنتظره کنسرت عذرخواهی کرد.

این برنامه که شنبه شب در استادیوم اجرا می‌شد، بلافاصله قطع شد. در فیلم دیده می شود که بلافاصله او را از صحنه دور کردند و سر شعله ورش را با حوله پوشاندند.

مایکل کلیفورد گیتاریست گروه «پنج ثانیه از تابستان» که یک گروه استرالیایی است، به دلیل برخورد با لوازم آتش بازی، آتش گرفت و روانه بیمارستان شد. گروه استرالیایی «۵ Seconds of Summer» مجبور شدند بلافاصله برنامه را که در ویمبلی لندن برگزار می‌شد قطع کنند تا موی سر گیتاریست‌شان را خاموش کنند.

ویدیوی این ماجرا که در شبکه‌های اجتماعی به شدت مورد توجه قرار گرفته نشان می‌دهد که سر گیتاریست وقت نوازندگی ناگهان شعله ور شد. او وقتی گیتار می‌زد متوجه نشد که زیادی به بخش آتشی که روی صحنه ایجاد شده بود تا در شب جلوه‌ای از آتش بازی داشته باشد، نزدیک شده است.

این برنامه که شنبه شب در استادیوم اجرا می‌شد، بلافاصله قطع شد. در فیلم دیده می شود که بلافاصله او را از صحنه دور کردند و سر شعله ورش را با حوله پوشاندند. اشتون یاروین از این گروه گفت: جمعیت بلافاصله پس از نمایش متفرق شدند. مایکل صدمه دید و ما نتوانستیم به برنامه ادامه بدهیم. او گفت: فقط باید از شما تشکر کنیم که به کنسرت ما آمدید. او خوب است. از شما خیلی متشکریم.

کلیفورد هم اندکی بعد برای طرفداران‌شان توییت کرد و از آنهایی که به کنسرت آمده بودند تشکر و برای پایان غیرمنتظره کنسرت عذرخواهی کرد.



منبع: irankhabar.ir

ماجرای قتل خواهر شهید لاجوردی توسط عروسش

به گزارش ایران خبر، رسیدگی به این پرونده از بیست و هفتم بهمن سال ۹۲ به دنبال ناپدید شدن طییبه ۷۰ساله که خواهر شهید لاجوردی بود در دستور کار پلیس Police قرار گرفت. شواهد نشان می داد این زن که با کسی خصومت شخصی نداشت و  او پس از شرکت در کلاس های مذهبی به طرز مرموزی ناپدید شده است.

تلاش برای افشای راز ناپدید شدن این زن در حالی ادامه داشت که شایعاتی مبنی بر سیاسی بودن این ماجرا مطرح شده بود تا اینکه یک روز بعد در ظهر بیست و هشتم بهمن سال ۹۲ جنازه پتوپیچ این زن در دشت مزار دماوند پیدا شد.بررسی ها نشان می داد این زن با ضربه های جسم سخت به سرش از پا در آمده است. تحقیقات برای روشن شدن راز جنایت Crime آغاز شده بود که پلیس در راه پله های خانه طبیه با آثار خون روبه رو شد و دریافت به احتمال زیاد خواهر شهید لاجوردی قربانی جنایت یک آشنا شده است. تحقیق از اعضای خانواده قربانی آغاز شده بود تا اینکه یکم اسفند سال ۹۲ تازه عروس ۳۲ساله خانواده به نام فرشته لب به اعتراف گشود و به قتل Murder مادرشوهرش اعتراف کرد.

وی گفت: ۷ماه از ازدواج من و همسرم می گذرد اما چون مادرشوهرم از همان ابتدای ازدواج مخالف این وصلت بود مدام در زندگی مان دخالت می کرد.من و همسرم و مادرشوهرم در یک آپارتمان زندگی می کردیم و او مدام مرا تحقیر می کرد تا اینکه آخرین بار در غیاب شوهرم با او درگیر شدم و او را کشتم. من برای حمل جنازه از مرد جوانی به نام بهمن که وکیل دادگستری است کمک گرفتم.

به دنبال اعترافات تازه عروس ردیابی متهم فراری آغاز شد و ۷ماه بعد در آبان ماه سال ۹۳ بهمن ۴۲ ساله بازداشت شد و به کمک کردن به فرشته در حمل جنازه اعتراف کرد. در بررسی های بعدی روشن شد بهمن شوهر قبلی فرشته بوده است.

به دنبال بازسازی صحنه جرم Crime دو متهم در شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی Judge حسین اصغرزاده و با حضور دو قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستادند.

سپس فرشته در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: قبول دارم مادرشوهرم را کشتم اما من قصد قتل نداشتم و در یک لحظه کنترل اعصابم را از دست دادم.

وی درحالی که اشک می ریخت گفت: در کلاس سوم راهنمایی درس می خواندم که به اجبار ازدواج کردم اما چند سال بعد از همسرم جدا شدم و در دفتر وکالت بهمن به عنوان منشی شروع به کار کردم. سال ۹۱ او به من پیشنهاد ازدواج داد که پذیرفتم اما بعد از نزدیک به یکسال وقتی فهمیدم بهمن بچه دار نمی شود از او جدا شدم. اوایل سال ۹۲ بود که از طریق یک سایت همسریابی با همسرم آشنا شدم و با وجود مخالفت های مادرشوهرم با هم ازدواج کردیم ولی همسرم اراده ای از خودش نداشت و به همین خاطر مادرشوهرم مدام در زندگی مان دخالت می کرد. از رفتارهای مادرشوهرم خسته شده بودم به همین خاطر از همسرم خواستم تا به خانه دیگری برویم .

وی ادامه داد: صبح بیست و هفتم بهمن ماه مادرشوهرم از طبقه بالا به خانه مان آمد . او که عصبانی و دلخور بود گفت اجازه نمی دهد به خانه جدیدی برویم. من سعی کردم ماجرا را برای او توضیح دهم اما قانع نشد او به سمت من حمله کرد و موهایم را کشید و با مشت به سرم کوبید. من هم با میله قالی بافی که روز مبل بود چند ضربه به سر مادرشوهرم زدم که بیهوش شد.

ترسیده بودم و نمی دانستم با جنازه چه کنم. به همین خاطر با بهمن تماس گرفتم .

سپس بهمن به دفاع پرداخت و گفت: من وقتی به خانه فرشته رفتم اصرار کردم تا با پلیس تماس بگیرد اما او قبول نکرد . به همین خاطر تحت تاثیر التماس های او قرار گرفتم و یک وانت و دو کارگر اجاره کردم. به کارگر ها گفتم قصد دارم سم کشاورزی را به زمین های دماوند منتقل کنم. آنها در انتقال جنازه به من کمک کردند و بعد از آن ماجرا چند ماه فراری بودم.

در پایان آن جلسه هیات قضایی وارد شور شد و فرشته را به قصاص و زندان Prison محکوم کرد. بهمن نیز به اتهام مشارکت درحمل و مخفی کردن جنازه به زندان محکوم شد.این حکم در شعبه چهارم دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و تایید شد. به این ترتیب پرونده تازه عروس برای اجرای حکم قصاص به شعبه اجرای احکام دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد.برای ورود به کانال تلگرام ما کلیک کنید.


 


منبع: irankhabar.ir

۲ سرنشین آمبولانس پس از واژگونی به بیرون پرتاب و کشته شدند

رئیس پلیس راه استان همدان گفت: ۲ سرنشینان این آمبولانس به علت نبستن کمربند ایمنی، هنگام واژگونی وسیله نقلیه به بیرون پرتاب شده و بخاطر برخورد سر با زمین در دم کشته شدند.

به گزارش خبر آنلاین؛ سرهنگ رضا عزیزی، فرمانده پلیس راه استان طی گفتگو با خبر آنلاین با اعلام مطلب فوق افزود: یکدستگاه آمبولانس  سپاه پاسداران که از خوزستان به سمت گیلان در حال حرکت بود در ۶ کیلومتری جاده همدان، ملایر واژگون شد که در این حادثه سرنشینان این خودرو بعد از واژگونی به علت نبستن کمربند به بیرون پرتاب شده و در دم جان باختند.

وی خاطرنشان کرد: با وجود اینکه سرعت پیش بینی شده برای این جاده ۷۰ کیلومتر در ساعت است، بررسی کارشناسان پلیس گویای آن است که این خودرو با ۱۴۰ کیلومتر سرعت در سر پیچ حرکت می کرده که کنترل از دست راننده خارج و واژگون شده است.

رئیس پلیس راه استان همدان با ذکر اینکه خسارت زیادی به خودرو وارد نشده است، تصریح کرد: تردد با سرعت غیرمجاز علت بروز این سانحه رانندگی بوده همچنین مهمترین علت مرگ سرنشینان این خودرو نیز استفاده نکردن از کمربند ایمنی بوده است.

لازم به ذکر است از ابتدای سال جاری تا پایان مهر ماه ۲۵۱ نفر در سوانح جاده ای استان همدان جان باختند که نسبت به مدت مشابه سال گذشته هفت درصد کاهش داشته است.


منبع: alef.ir

هنوز هیچ تصمیمی برای واگذاری‌ رشته روانشناسی گرفته نشده است

مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تاکید کرد: تاکنون و تا به این مرحله، هیچ تصمیمی در زمینه واگذاری رشته‌های روانشناسی و سلامت به وزارت بهداشت اتخاذ نشده و هیچ ابلاغیه‌ای صادر نشده است.

دکتر عبدالرحیم نوه ابراهیم در گفت‌وگو با ایسنا با اشاره به اقدامات انجام شده برای بررسی وضعیت واگذاری رشته‌های روانشناسی و سلامت، افزود: برای این امر از سوی رییس جمهور نامه‌ای به دو وزیر علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مبنی بر واگذاری رشته‌های مربوط به سلامت به وزارت بهداشت ارسال شد.

وی ادامه داد:  ما به درستی نمی‌دانستیم کدام یک از رشته‌ها مربوط به سلامت و وزارت بهداشت است. از این رو بنا به پیشنهاد دو وزیر و توافقات صورت گرفته، کمیته‌ ۸ نفره متشکل از نمایندگان دو وزارتخانه به ریاست دکتر نجفی، مشاور رییس‌جمهور تشکیل شد و از سوی دیگر وزارت علوم از روانشناسان، پزشکان و متخصصان برای حضور در جلسات دعوت به عمل آورد.

نوه ابراهیم، با تاکید بر اینکه در جلسات این هیات ۸ نفره موضوعات مرتبط به واگذاری رشته‌های روانشناسی و سلامت مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت، خاطرنشان کرد: در این جلسات گزارش‌هایی در خصوص وضعیت این رشته در دانشگاه‌های مطرح دنیا و همچنین نتایج مطالعات محققان در این زمینه از سوی متخصصان این رشته‌ها ارائه شد.

مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی آموزش عالی وزارت علوم اضافه کرد: در نهایت آیین‌نامه‌ای تحت عنوان «آیین‌نامه کمیته بین رشته‌ای وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» تهیه شد و به امضای وزرای هر دو وزارتخانه رسید.

به گفته وی در این آیین‌نامه جایگاه این رشته‌ها تعیین شد، ضمن آنکه اگر قرار است رشته‌ای مشترک باشد، سهم هر یک از وزارتخانه‌ها به چه میزان باشد.

وی با تاکید بر اینکه ۵ معیار برای واگذاری رشته‌ها تعریف شد، اظهار کرد: رشته‌های مورد نظر از لحاظ وضع موجود و برنامه‌های درسی، امتیازبندی و در نهایت جمع‌بندی شد.

نوه ابراهیم اضافه کرد: متعاقب این اقدام، در هفته‌های قبل جلسات کارشناسی با حضور دکتر نجفی برگزار و مطالب جمع‌بندی مرور شد و در نهایت هفته قبل جلسه‌ای برگزار و مطالب مرتبط با موضوع ارائه شد.

وی در خصوص تصمیمات اتخاذ شده در این جلسه تاکید کرد: در این جلسه هیچ تصمیم‌گیری نهایی صورت نگرفت و تاکنون هیچ ابلاغیه‌ای به هیچ یک از مراکز و دستگاه‌ها ارسال نشده است.

نوه ابراهیم با بیان اینکه تصمیمات گرفته شده بحث‌هایی بوده که در کاغذ آمده است، یادآور شد: گزارش‌هایی که از این جلسات تهیه شده است، به وزرای دو وزارتخانه ارسال می‌شود.

مدیرکل دفتر برنامه‌ریزی آموزش عالی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با تاکید بر حساسیت موضوع و ضرورت توجه به وضعیت دانشجویان شاغل به تحصیل در این رشته‌ها افزود: در حال حاضر حدود ۲۰ هزار دانشجو در رشته‌های روانشناسی، روانشناسی بالینی، سلامت، علوم شناختی و اعصاب شناختی مشغول به تحصیل هستند و ما برای حفظ و نگهداری و ارتقای محتوای این رشته‌ها حداکثر تلاش خود را می‌کنیم، از این رو رها کردن این رشته‌ها و واگذاری آن‌ها به سایر دستگاه‌ها  اقدام ساده‌ای نیست.

وی خاطرنشان کرد: ما به محتوای رشته‌ها و همچنین نظرات کارشناسان توجه داریم و تاکنون و تا به این مرحله هیچ تصمیمی در خصوص واگذاری‌ها گرفته نشده است.


منبع: alef.ir

احتمال عرضه آی پدهای ۱۰٫۵ اینچی در سال ۲۰۱۷

 خبرگزاری فارس به نقل از دیجی تایمز، اپل در حال حاضر نمونه های ۷٫۹ اینچی آی پدمینی، ۹٫۷ اینچی آی پد و ۱۲٫۹ اینچی آی پد پرو را تولید می کند و قصد دارد برای جلب نظر کاربران نمونه ۱۰٫۵ اینچی آی پد را هم در سال ۲۰۱۷ تولید کند.

تولید آی پدهای جدید اپل از ماه دسامبر امسال آغاز می شود. علت ساخت این تبلت محبوبیت تبلت های دارای نمایشگر بزرگ به خصوص در آمریکاست. از یکسو تبلت های ۹٫۷ اینچی نمایشگرهای نسبتا کوچک و تبلت های ۱۲٫۹ اینچی نمایشگرهای بزرگی دارند و گرانی بیش از حد از تمایل به خریدشان می کاهد.

در تبلت های ۱۰٫۵ اینچی آی پد هم از پردازنده های مرکزی A10X استفاده شده که قبلا در آی پد پرو ۱۲٫۹ اینچی به کار گرفته شده بود. انتظار می رود در سه ماهه اول سال ۲۰۱۷ دومیلیون واحد از این تبلت عرضه شود و این رقم تا پایان سال ۲۰۱۷ به ۵ تا ۶ میلیون واحد افزایش می یابد.

اپل وعده داده که در ماههای آینده نمونه های ارزان قیمت آی پدهای ۹٫۷ اینچی را عرضه کند تا بتواند با تبلت های ارزان قیمت آندرویدی رقابت کند.


منبع: alef.ir

روزنامه های ورزشی نهم آذرماه

تصاویر نیم صفحه روزنامه‌های ورزشی سه شنبه ۹ آذر ماه به مسائل مختلف ورزشی به ویژه فوتبال اختصاص دارد
 







منبع: alef.ir

صحبت‌های تکان‌دهنده خداداد عزیزی درباره جادو و جنبل در فوتبال

خداداد عزیزی در برنامه نود درباره جادو و جنبل در فوتبال ایران صحبت کرد.

به گزارش خبرآنلاین؛ در بخشی از مصاحبه شب گذشته عادل فردوسی پور با خداداد عزیزی، مجری برنامه نود از این چهره فوتبالی درباره وجود جادو و جنبل در فوتبال سوال پرسید که خداداد گفت: «صد در صد در فوتبال جادو و جنبل داریم. من خودم دیده‌ام. یک مدیری را به چشم خودم دیدم. اعتقاد داشت که در ارتباط است. آمد یک تیمی را گرفت. بازی که داشتند، می‌گفت آن تیم کدام بازیکنشان خطرناک است؟ مثلا می‌گفتم عادل فردوسی‌پور. بعد می‌گفت عادل فردوسی‌پور، فوت می‌کرد توی پلاستیک و در پلاستیک را می‌بست. ۴ تا بازی را با همین روش بردند. یک بازی را خوردند به تیمی که آن‌ها هم دنبال جادو بودند.»

او ادامه داد: «اعتقادات این‌ها بر این است که ادرار، سحر را باطل می‌کند. در یک سری بطری ادرار کردند و ریختند دور زمین. دو تا هم گل زدند و رفتند! یعنی جادوگر ادرار بر جادوگر فوتی غلبه کرد!»

خداداد گفت: «جادوگرانی داشتیم که به مربی تعویض می‌دادند. این کار را هم انجام می‌دادند که بازیکن را راس دقیقه بیرون می‌کشیدند. بازیکنانی هستند که شهادت بدهند راس همان دقیقه می‌آمدند بیرون. ربطی هم نداشت که خوب بازی کرده اند یا بد.»


منبع: alef.ir

خبر خوش برای برانکو و پرسپولیسی‌ها

امروز علیرضا بیرانوند گچ دستش را باز می‌کند.

به گزارش خبرآنلاین؛ مصدومیت علیرضا بیرانوند شوک بزرگی برای پرسپولیسی ها و تیم ملی بود. او در بازی با استقلال خوزستان از ناحیه مچ دست آسیب دید و مجبور شد دستش را گچ بگیرد. حالا بیرانوند پس از گذراندن ۴۰ روز فردا می تواند دستش را باز کند و به فیزیوتراپی بپردازد. البته شماره یک پرسپولیس این روزها هم بیکار نبود و با دست شکسته هم به تمرینات خود ادامه می داد تا از شرایط بازی دور نماند.


منبع: alef.ir

تاثیر ارتباط نزدیک پدر با کودک در رشد رفتاری

بررسی‌ها نشان می‌دهد پدرانی که به لحاظ احساسی با فرزندان‌شان رابطه نزدیکی دارند، کمتر احتمال دارد فرزندانی مبتلا به مشکلات رفتاری تربیت کنند.

به گزارش ایسنا، نتایج بررسی محققان دانشگاه آکسفورد حاکی از آن است که ارتباط احساسی پدر و الفت او با کودک تاثیرات بسزایی در جلوگیری از شکل گرفتن مشکلات رفتاری در فرزند دارد.

به گفته محققان انگلیسی، یافته‌های به دست آمده در این بررسی تاکید می‌کند جنبه‌های احساسی و روان شناختی روابط نزدیک پدر با نوزاد می‌تواند تاثیرات جدی در رفتارهای کودک در سنین بالاتر داشته باشد. همچنین مدت زمانی که پدر صرف امور خانه یا مراقبت از کودک می‌کند این تاثیرگذاری را ندارد.

در این بررسی محققان انگلیسی، از والدین ۱۰ هزار و ۴۴۰ نوزاد که تنها هشت ماه داشتند، درخواست شد به پرسشنامه‌هایی در مورد سلامت روان خود و فرزندشان، دیدگاه‌شان نسبت به وظیفه پدری – مادری، مدت زمان اختصاص داده به مراقبت از کودک و روند رشد و رفتار کودک، پاسخ دهند. همچنین این اطلاعات مجدد در سن ۹ و ۱۱ سالگی برای بیش از ۶۰۰۰ کودک جمع‌آوری شد.

نتایج به دست آمده حاکی از آن است پدرانی که در ارزیابی واکنش‌های احساسی به فرزندان‌شان امتیاز خوبی کسب کرده و از داشتن نقش پدری احساس امنیت می‌کردند، صاحب فرزندانی بودند که ۲۸ درصد کمتر از کودکان دیگر دچار مشکلات رفتاری هستند.

به گزارش ایسنا به نقل از روزنامه ایندیپندنت، همچنین بررسی‌ها نشان می‌دهد رابطه نزدیک پدر با کودک می‌تواند تاثیرات فاکتورهایی همچون افسردگی مادران را که در بروز مشکلات رفتاری در کودک نقش دارد، کاهش دهد.


منبع: alef.ir

تصمیم نافرجام ادغام بیمه‌ها

عباس اورنگ. مدیرعامل انجمن رفاه و تامین اجتماعی در شرق نوشت؛

شناخت کارکرد وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و رسالتی که قانون‌گذار برای وزارت مذکور پیش‌بینی کرده، بدون هیچ ملاحظه‌ای مبین این موضوع است که ادغام بیمه‌های درمانی با وزارت بهداشت، یعنی ادغام نظارت‌کننده با نظارت‌شونده. بدون‌شک تنها بازندگان این معادله، خدمات‌گیرندگان خواهند بود و اگر به این معادله این موضوع را بیفزاییم که مصرف‌کننده همان قشر ضعیف و کارگر است و تولیدکننده، ساختار یک دستگاه عریض‌وطویل اجرائی کشور (وزارت بهداشت)، عمق مسئله مشخص خواهد شد. اینکه امروزه بخش درمان در کشور خصوصا عملکرد بیمه‌های درمانی با معضلات و ناکارآمدی‌هایی مواجه است، برای هیچ چشم ریزبین و غیرریزبین کارشناسی پوشیده نیست، اما باید بررسی کرد که کدام دسته از ناکارآمدی‌ها در بخش بیمه‌های درمانی درون‌ساختاری و کدام‌یک برون‌ساختاری است. به‌هرحال وزارت بهداشت فقط در صورتی می‌تواند کلاف سردرگم وضعیت بهداشت،  درمان و سلامت کشور را سامان بخشد که فارغ از هرگونه دستاویز و مشغله اجرائی به دو وظیفه استراتژیک خود؛ یعنی وظیفه سیاست‌گذاری و نظارت بپردازد. تجربه ٣٠ سال گذشته بدون هیچ ملاحظه‌ای حکایت از آن دارد که به دلیل مشکلات اساسی در وضعیت رفاه و تأمین اجتماعی کشور، سیاست‌گذاران تنها راه علاج این ناکارآمدی‌ها، یعنی ضعف کمی و کیفی خدمات بیمه و بازنشستگی، هم‌پوشانی و موازی‌کاری‌ها و غیرمتوازن‌بودن بودجه مصرفی با خدمات ارائه‌شده در این بخش را ساماندهی ساختار مدیریتی این حوزه – یعنی تشکیل وزارت رفاه و تأمین اجتماعی- می‌دانستند. بی‌گمان مجموعه ناکارآمدی‌های مذکور ناشی از وضعیت عملکرد ضعیف نهاد متولی این بخش، یعنی وزارت بهداشت و درمان بود. متأسفانه ضعف در انتخاب مجموعه مدیریتی و کارشناسی وزارت رفاه و تأمین اجتماعی در سال‌های ٨۴ الی ٩٠ – قبل از ادغام- باعث شد که کاستی‌های وزارت بهداشت به فراموشی سپرده شود، به‌گونه‌ای که برخی امروزه مجددا درباره ادغام بیمه‌های درمانی با وزارت بهداشت و درمان سخن می‌گویند، بدون اینکه به تجربه گذشته توجه کنند. حال بدون هیچ‌گونه حاشیه‌پردازی معتقدم بنابر دلایلی که تأیید آنها بسیار بدیهی است، ادغام این دو بخش با یکدیگر نه‌تنها یک خطای استراتژیک بلکه تکرار یک تجربه شکست‌خورده تلخ است:

١. تجارب جهانی: تجارب جهانی نشان‌دهنده آن است که تنها سه کشور دنیا، یعنی عراق، ایرلند و فنلاند دارای ساختار مشترک تأمین اجتماعی و وزارت بهداشت هستند، صرف‌نظر از اینکه هر سه کشور مذکور وضعیت تأمین‌اجتماعی مناسب و در حوزه درمان حرفی برای گفتن ندارند. درحالی‌که بسیاری از کشورهای ممتاز جهان در هر دو بخش مذکور نه‌تنها دارای ساختار مستقل هستند بلکه در بسیاری موارد بخش بیمه‌های درمانی و اجتماعی آنها تحت نظارت عالی وزارت رفاه اجتماعی یا وزارتخانه‌هایی با عناوینی مشابه همچون وزارت اشتغال و امور اجتماعی یا وزارت اشتغال و تأمین اجتماعی و… هستند. در این خصوص از جمله می‌توان به کشورهایی همچون آمریکا، کانادا، آلمان، چین، ژاپن، روسیه، ترکیه، آلبانی، اسپانیا، نروژ، مجارستان، آرژانتین، آفریقای‌جنوبی، اوکراین، دانمارک و… اشاره کرد.

٢. ضرورت تفکیک بخش‌های سیاست‌گذار و مجری و تولیدکننده درمان: وزارت بهداشت و درمان به‌عنوان نهاد حاکمیتی، تنها مرجع مصلحی است که می‌تواند نگاهی همه‌جانبه و فراگیر داشته باشد. حال اگر این نهاد حاکمیتی به‌عنوان بخش تولیدکننده نیز به ایفای نقش بپردازد، این حقیقت اجتناب‌ناپذیر خواهد بود که در بسیاری از مواقع بخش حاکمیتی بی‌طرف، در رقابت با سایر بخش‌های غیردولتی از جایگاه بی‌طرفی خود عدول کرده و با ایجاد یک فضای رانتی بخش غیردولتی را از صحنه رقابت بیرون یا تضعیف کند.

٣. ضرورت تفکیک بخش نظارت‌کننده بر بخش‌های تولیدکننده و مصرف‌کننده: بدون‌شک یک ناظر تا زمانی می‌تواند بی‌طرفانه به ایفای نقش بپردازد که در صورت وجود خطا و ناکارآمدی، تیغ نظارت به سمت خودش نباشد. بی‌شک در چنین شرایطی بعید نیست نهاد نظارت‌کننده (وزارت بهداشت) به ضعف و ناکارآمدی‌ها بی‌توجهی و کم‌توجهی کرده و در این گذر، منافع جامعه مصرف‌کننده، یعنی بیمه‌شدگان را با مخاطره مواجه کند.

۴. حق‌الناس و مشاء بین‌النسلی‌بودن منابع و اندوخته‌ها در صندوق‌های بیمه‌ای: نکته بسیار اساسی که هرگونه بی‌توجهی و کم‌توجهی، آن را گناهی نابخشودنی می‌کند این است که منابع و اندوخته‌های صندوق‌ها و سازمان‌های بیمه، حق‌الناس و مشاء بین‌النسلی و صرفا برای بیمه‌شدگان اصلی و تبعی آنان بوده و هرگونه ادغام یا افزایش مجموعه بهره‌برداران از این منابع نه‌تنها معذورات و محدودیت‌های اخلاقی و شرعی خاص خود را دارد، بلکه موجب تشدید فاصله طبقاتی بین اقشار ضعیف جامعه خواهد شد؛ چراکه اساسا بیمه‌شدگان تحت پوشش صندوق‌های بیمه‌ای از قبیل صندوق تأمین‌اجتماعی از اقشار ضعیف بوده و افزایش میهمانان ناخوانده بر سفره آنان سهمشان از غذای محدود موجود بر سفره را ناچیزتر خواهد کرد.

۵. بیم سوءاستفاده از منابع صندوق‌های بیمه‌ای در انجام برنامه‌های وزارت بهداشت و درمان: بی‌گمان امکان بهره‌برداری وزارت بهداشت و درمان از منابع و اندوخته‌های موجود صندوق‌های بیمه‌های درمانی و اجتماعی از جمله سازمان تأمین اجتماعی بزرگ‌ترین نگرانی در این ادغام است. توجه به اینکه در برخی موارد، پایین‌بودن سطح اعتبارات موجود و در اختیار وزارت بهداشت موجب ناتوانی وزارت مذکور در انجام وظایف و تعهدات روزمره آنان شده است، این نگرانی را در پی دارد که مدیران وزارت بهداشت همواره نگاهی غیراصولی به منابع صندوق‌های مذکور داشته باشند. در این خصوص بر هیچ تحلیلگر و کارشناس بخش بهداشت و درمانی پوشیده نیست.

که در دهه ۶٠ و ٧٠ و اوایل دهه ٨٠ وزارت بهداشت در بسیاری از مناطق کشور با محدودیت‌هایی در تخصیص اعتبارات و بودجه توسعه بخش درمانی و تأمین تجهیزات مواجه بود، سازمان تأمین اجتماعی را مکلف به احداث و ساخت بسیاری از مراکز درمانی و بیمارستانی کرد که غالبا آنها فاقد هرگونه توجیه فنی و کارشناسی و اقتصادی بودند، به‌نحوی‌که بسیاری از بیمارستان‌های مذکور هنوز دارای پایین‌ترین ضرایب اشغال تخت هستند.

۶. کلام آخر اینکه سازمان تأمین اجتماعی در ایران همچون اغلب کشورهای دنیا وظیفه ارائه مجموعه‌ای از تعهدات از قبیل تعهدات بازنشستگی و درمانی را برعهده دارد که این دو دسته از تعهدات به‌واسطه نزدیکی آنها در تهیه و تأمین بهداشت و سلامت نیروی کار با مقوله‌ای همچون ازکارافتادگی و استراحت‌های پزشکی دوران اشتغال، تعهدات بیمه‌ای ناشی از ایام بیماری و بارداری و… باید در کنار هم و در تداوم هم انجام وظیفه کنند و بخش سرمایه‌گذاری سازمان تأمین اجتماعی به‌عنوان بخشی حمایتی، وظیفه پشتیبانی و لجستیکی در تأمین هزینه‌ها و حفظ ارزش منابع و اندوخته‌های بیمه‌شدگان در این دو بخش را برعهده دارد که در اکثر کشورهای دنیا نیز وضعیت به همین صورت است. هرگونه کم‌توجهی و بی‌توجهی به انسجام ساختاری این مجموعه، خسرانی جبران‌ناپذیر نه‌تنها به بیمه‌شدگان و کارفرمایان و بازنشستگان وارد خواهد کرد، بلکه شاکله نظام را به چالش خواهد کشید. کمااینکه در سال‌های اخیر اعتصابات فراگیر فرانسه به‌لحاظ کسری بودجه در این صندوق‌ها یا تنش‌های بنیادین بین دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه بر اثر کسری بودجه در تأمین‌اجتماعی آمریکا، کشورهای مذکور را با بحران‌های جدی روبه‌رو کرد که در سال گذشته دیدیم و نظاره کردیم.

 


منبع: alef.ir