حسن بیگی: آمریکا دبه کند، نسل ۲۰ سانتریفیوژها را راه می اندازیم

حسن بیگی با بیان اینکه ضررکننده تمدید تحریم ها، آمریکایی ها خواهند بود اظهار داشت: دانشمندان ما کمتر از ۵ ماه تاسیسات هسته ای را به حالت قبل از برجام باز خواهند گرداند.

ابوالفضل حسن بیگی در گفت و گو با میزان، در واکنش به تصویب تمدید ۱۰ ساله تحریم های علیه ایران از سوی مجلس آمریکا گفت: دانشمندان ما می توانند کمتر از ۵ ماه تاسیسات هسته ای را به همان حالت قبل از برجام برگردانند و ظرف این مدت دو راکتور دیگر همانند آن راکتوری که در قلب آن بتن ریخته شد، بسازند.

آمریکایی ها دبه کنند، نسل ۲۰ سانتریفیوژها را راه خواهیم انداخت

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس با بیان اینکه در این راستا وضعیتمان نسبت به گذشته ایده آل است اظهار داشت: دانشمندان ما در چارچوب همان برجام امروز به جایگاهی رسیده اند که اگر در گذشته  سانتریفیوژهای نسل گشته را داشتیم امروز در حال تولید سانتریفیوژهای نسل ۸ هستیم و اگر آمریکایی ها بخواهند در این مسئله دبه کنند توانایی داریم که تا نسل ۲۰ هم جلو برویم.

حسن بیگی با بیان اینکه ایران در موضوع هسته ای در چارچوب قوانین NPT فعالیت می کرد تا اینکه نتانیاهو در سازمان ملل ادعا کرد ایران در حال دستیابی به بمب هسته ای است اظهار داشت: در این زمان غرب و آمریکا از سخنان نتانیاهو وحشت زده شدند و به دنبال برجام افتادند چنانچه ما در گذشته هم مذاکره داشتیم ولی با حوصله جلو می رفتیم.
وی افزود: آنها به خاطر سخنان نتانیاهو وحشت زده شدند و به صحنه آمدند و برجام را نوشتند.

وی تصریح کرد: در این زمینه آمریکا به خاطر فشارهای داخلی از سوی جمهوریخواهان در حال بدعهدی نمودند هستند.

با تمدید تحریمها امریکا ضرر می کند

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس  با تاکید براینکه با این اقدام ضررکننده این ماجرا آمریکایی ها هستند اظهار داشت: امروز علم دنیا در اختیار غربی ها نمانده است و همه کشورها به نوعی در سطح بین المللی توسعه پیدا کرده و در حوزه های علمی توان بالایی پیدا کرده اند.

حسن بیگی با اشاره به اینکه روس ها و چینی ها اقتصاد خودشان را در این نمی بینند که مجدد با آمریکا هم نظر شوند تاکید کرد: دنیا از آن تک قطبی ثابت خارج شده و الان چند قطبی شده است.

وی تصریح کرد: خود آنها می دانند که جمهوری اسلامی جزو چند قطبی ها است و در منطقه جایگاه وسیعی دارد و در سطح بین المللی به عنوان یکی از بازیگران اصلی سیاسی به شمار می رود.

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس  افزود: در حال حاضر هر جا که جمهوری اسلامی حضور دارد حضورش موثر است چنانچه در مورد سوریه، عراق و یمن حرف آخر را می زند.

وی با بیان اینکه این اقدام برای آمریکایی ها مشکل ساز خواهد شد بیان داشت: آنها اگر بخواهند اقدام خود را عملی کنند قطعا در کل منطقه با مشکل مواجه می شود اگر چه بنا به تحلیل مسئولین وزارت خارجه اوباما طرح تمدید تحریم ها را وتو می کند.

حسن بیگی خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی منتظر این نیست که اوباما این طرح را چه خواهد کرد، زیرا اگر اوباما آن را وتو کند این مسیر ادامه پیدا می کند و اگر وتو نکند جمهوری اسلامی مسیرهای دیگری را دنبال خواهد کرد.

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس  با اشاره به جایگاه فعلی ایران بیان داشت: اگر هیچ کشوری نخواهد ایران حکومت کند ایران خودش همچون سال های گذشته که در تحریم بوده می تواند خودش را اداره کند.

ابزارهای ایران برای اقدام متقابل

وی افزود: امروز دنیا به جمهوری اسلامی نیاز دارد و آمریکایی هم می دانند گرانی و ارزانی انرژی دنیا دست ایران است زیرا تنگه هرمز به لحاظ ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک بر روی انرژی دنیا اثر گذار است.

حسن بیگی تصریح کرد:  ژئوپلیتیک فرهنگی ایران به دنیا دیکته می کند که  به ایران فشار وارد نکنید که قطعا  در این صورت مسلمانان در سطح دنیا می توانند با آمریکایی ها برخورد کنند.

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس  تصریح کرد: ژئوپلیتیک نظامی و سیاسی و انرژی ایران هم به دنیا دیکته می کند که آنها تا یک جایی می توانند جنجال به پا کنند و بعد از آن اداره اش با آنها نیست.

حسن بیگی خاطرنشان کرد: همه می دانند که اگر جمهوری اسلامی نباشد داعش منطقه را به آتش کشیده و سپس معضلاتی برای آمریکایی ها به وجود خواهد آورد.

وی با بیان اینکه بحث تحریم های آمریکا در برجام وجود داشته با اشاره به حضور یک ماه قبل ظریف در مجلس برای پاسخ به سوال نمایندگان اظهار داشت: وزیر خارجه در آن زمان به صراحت اعلام کرد که تحریم های ۱۰ ساله که در سال ۲۰۱۶ زمان آن به اتمام می رسد باید لغو شود و لذا در این موضوع کسی نباید شک داشته باشد که لغو تحریم ها در برجام نبوده است.

نائب رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس  تاکید کرد: این موضوع بیان صریح وزیر خارجه در پاسخ به سوال نمایندگان مجلس بوده است.
 


منبع: alef.ir

دکتر حسین کچویان/۱۳آذر ۹۵

برای فهم چرایی انتخاب ترامپ، پاسخ‌های متعددی صورتبندی شده است. از میان آنها تاکید یک‌جانبه بر شیوه‌های مبارزاتی-تبلیغاتی است که کلینتون نیز بعد از شکست با مسوول دانستن رییس اف‌بی‌ای به دلیل بازگشایی ایمیل‌های وی در آخرین هفته‌های مبارزات بر آن دست گذاشت.

در حالت کلی این گونه تحلیل‌ها قطعاً ضعیف‌ترین پاسخ‌هاست زیرا این نوع پاسخ رخدادی سیاسی را به صرف مقولاتی فنی تقلیل می‌دهد. با این‌حال، حداقل به یک دلیل مهم چرایی پیروزی ترامپ را باید در این‌گونه عوامل فنی و تبلیغاتی یا نظام انتخاباتی الکترال جست‌وجو کرد. تفاوت اندک آرای این‌دو و خصوصاً افزونی آرای مردمی کلینتون بر آرای وی به‌دلیل عقلانی مانع از برتری دادن عوامل پایه‌ای نظیر شرایط اجتماعی-اقتصادی یا فرهنگی برای فهم چرایی انتخاب اوست. بنابراین به این دلایل و همچنین به‌دلیل ابهاماتی که در مورد ماهیت ترامپ و نیات واقعی او از آن نوع حملات به نظام سیاسی آمریکا یا وعده‌های انتخاباتی‌اش وجود دارد، آنچه در این زمینه این‌جا یا جای دیگر گفته می‌شود، نباید به‌عنوان بیان دلایل پیروزی ترامپ فهم شود.

بلکه آنچه گفته می‌شود تلاش برای فهم این‌ است که او به لحاظ اجتماعی معرف چه بخشی از مردم آمریکاست و چرا بعضی از انتخاب‌کنندگان به وی رآی داده و او را انتخاب کرده‌اند، کما اینکه به شکل معکوس این تحلیل می‌تواند به‌عنوان دلایلی فهم شود که چرا رأی‌دهندگان به ترامپ به کلینتون رأی نداده یا رأی‌دهندگان کلینتون به چه دلایلی به کلینتون رأی داده‌اند. به بیان ساده این تحلیل در مقام فهم این است که ترامپ معرف چه نوع نیازها یا خواسته و پاسخگوی کدام بخش از رأی‌دهندگان آمریکایی است و رأی‌دهندگان به وی در او چه دیده‌اند که چنین انتخابی کرده‌اند.

دو دسته تحلیل دیگر یکی تحلیل اقتصاد گرایانه است که بر پیامدها و آثار نولیبرالیزم و جهانی‌سازی دست می‌گذارد. این تحلیل‌ها که عواملی چون فقر و بیکاری حامیان ترامپ یا آسیب‌دیدگی آنها از آثار این سیاست‌ها و تحولات جهانی سازی را از دلایل جذب آنها به وی می‌داند به این صورت اقتصادگرایانه صرف فاقد کفایت لازم است گرچه از منظری دیگر و درقالب مفهومی متفاوت نئولیبرالیزم و جهانی سازی در این موضوع نقش مهمی داشته است.

دلیل رد این تحلیل از یکسو رابطه سنتی طبقات متوسط به پایین با دموکرات‌هاست و دیگری وعده‌ها و برنامه‌های کلینتون است که تناسب کاملی با مشکلات فقر و بیکاری این گروه‌های اجتماعی دارد. از طرف دیگر تحقیقات تجربی مشخص کرده است که میان رأی دادن به ترامپ با درآمدهای متوسط به بالا همبستگی وجود دارد. نه فقط فقرا و بیکاران یا آسیب‌دیدگان ازجهانی سازی و نولیبرالیزم اقتصادی بدنه اصلی رأی‌دهندگان ترامپ را تشکیل نمی‌دهند بلکه وعده‌ها و برنامه‌های ترامپ نظیر کاهش مالیات طبقات بالا، مخالفت با کمک هزینه‌های اجتماعی و خدمات رفاهی به‌ویژه طرح سلامت اوباما نیز با خواسته‌ها و نیازهای طبقات پایین سازگاری ندارد.

تحلیل دیگر بر پایه رویکرد نژادگرایانه بر تنفر نژادی سفید پوستان نسبت به اقلیت‌های قومی-نژادی ازسیاهان تا لاتینی تبارها و آسیایی‌ها یا عرب‌ها به‌عنوان عامل پیروزی ترامپ دست می‌گذارد. در تقویت این تحلیل بر تحقیقاتی دست گذاشته می‌شود که همبستگی میان تنفرنژادی با احتمال رأی‌دهی به ترامپ را نشان می‌دهد. اظهارات نژادپرستانه ترامپ و حملات او علیه اقلیت‌های قومی- نژادی درکل مبارزات انتخاباتی تبلیغات وی مشهورتر از آن است که بتوان آن را مورد غفلت قرار داد.

اظهارات یکی از فرمانداران سفید آمریکایی که بعد ازپیروزی ترامپ گفته که خوشحال است دیگر مجبور به دیدن یک سیاه برزنگی با کفش‌های پاشنه بلند درکاخ سفید نیست نیز می‌تواند دیدگاه نوعی حامیان او را نمایندگی کند! سبد آرای ترامپ را عمدتاً رأی حامیان سنتی جمهوریخواهان پرکرده است که گرایش‌های نژادپرستانه وجهی ازگرایش‌های سنتی آنان است در حالی که در طرف مقابل ارای کلینتون عمدتاً از اقلیت‌های قومی نژادی و نیروها و جریان‌های چپ و دارای گرایش برابری خواهی نژادی تأمین شده است. به‌علاوه حامیان ترامپ یعنی سفید‌پوستان دارای خاستگاه طبقات متوسط رو به بالا و ساکن در شهرهای متوسط وکوچک یا روستاها، صرفاً با گرایش ضدنژادی تعریف نمی‌شوند کما اینکه شعارها و وعده‌های انتخاباتی ترامپ نیز محدود به نژاد ستیزی و برتری‌طلبی سفیدهای آمریکایی نمی‌شود.

حامیان ترامپ به‌علاوه اعتقاد به برتری سفیدها به‌عنوان جمعیت اصلی و صاحب آمریکا، با ویژگی‌هایی چون مذهبی بودن، مخالفت با سقط جنین، همجنس‌بازی، فمینیسم و برابری خواهان زنان، ضدیت با قوانین کنترل سلاح و مخالفت با قوانین محیط‌زیستی به دلیل تأثیر منفی آن برای فعالیت‌های اقتصاد و اقتصادآمریکا نیز مشخص می‌شوند. این گرایش‌ها تماماً درنقطه مقابل گرایش‌های حامیان کلینتون با گرایش‌های چپ‌گرایانه فرهنگی اجتماعی و سازگار با مابعد تجدد‌گرایی قرار می‌گیرد؛ اما همان طوری که اقتصاد درقالب مفهومی متفاوت و نه در چارچوب تحلیلی چپ در انتخاب ترامپ نقش داشته است نژاد و نژادپرستی نیز بامفهوم و درچارچوب متفاوتی با رویکرد نژادگرایانه صرف در این زمینه نقش داشته است.

پاسخ درست‌تر این است که انتخابات آمریکا را درچارچوب یارویکرد فرهنگی اجتماعی فهم کنیم. این چارچوب سازگار با چرخش‌های نظری است که تحت عنوان چرخش فرهنگی جایگزین رویکردهای دیگر چون رویکردهای طبقاتی و اقتصادی رأی، فهم تحولات مقطع اخیر از تحولات تاریخ تجدد در غرب شده است‌.

رویکردهای اقتصادگرا و مارکیستی مدت‌هاست زمینه عینی خود را برای فهم جوامع غربی در دوره یا عصر جامعه ما بعد تجدد از دست داده است؛ اما همان طوری که انتخاب درست این رویکرد فرهنگی به معنای نفی نقش عوامل اقتصادی در انتخاب ترامپ نیست، نژاد و نژادگرایی نیز بایستی در قالبی سازگار با قالب متخذه برای فهم نقش عوامل اقتصادی یعنی در چارچوب رویکرد فرهنگی و متناسب با مفاهیم آن فهم شود.

تحولاتی که طی چند دهه گذشته جوامع غربی از جمله آمریکا را تحت تأثیر قرار داده است، صرفاً پیامدهای ناشی از نئولیبرالیزم اقتصادی و جهانی‌سازی نیست. همبسته مفهومی با این دو عامل بایستی به پیامدهای مابعدتجددگرایی توجه داشت که حوزه‌ها‌، فرهنگ و اجتماع را در این جوامع غربی یا تجددی به‌شدت تحت تأثیر قرار داده است‌.

در این حوزه‌ها دموکرات‌ها و بدنه اجتماعی رأی آنها یعنی دانشگاهیان اعم از اساتید و دانشجویان به همراه نیروهای اجتماعی چپ در اقشار دیگر مثل زنان، اقلیت‌ها و ناهنجارهای جنسی و هم‌جنس‌گرایان طی چنددهه گذشته موجبات شکل‌گیری جنبش‌های گوناگونی چون فمنیسم، چند فرهنگ‌گرایی، جنبش‌های حقوق اقلیت‌ها و پویش‌های اجتماعی متعلق به ناهنجارهای جنسی و هم جنس گرایان قرار دارند که از نظر حامیان ترامپ و جمهوریخواهان جامعه آمریکا را در معرض فروپاشی قرار داده است.

طی این چند دهه جمهوریخواهان و سفید پوستانی که خود را صاحبان اصلی آمریکا می‌دانند شاهد تضعیف نزدیک به تخریب کامل خانواده، دین، ملیت ودولت در آمریکا بودند و خود را کاملاً در برابر این امواج مستأصل و عاجز از هرگونه اقدامی می‌دیده‌اند. بنابراین ما در واقع مجموعه تحولاتی داریم که با یکدیگر مفهوم واحدی را در اذهان حامیان ترامپ شکل می‌داده‌اند. همان‌طوری‌که تحولات و رخدادهای حوزه فرهنگی و اجتماعی از جمله تخریب دین، خانواده و ملیت از دید اینان به معنای اضمحلال شاخصه‌های زندگی آمریکایی و از بین رفتن آمریکایی واقعی است، نولیبرالیزم و جهانی‌سازی نیز آثار مشابهی در حوزه اقتصاد و سیاست در تضعیف اقتصاد آمریکا و سیاست این کشور داشته است.

تحمیل هزینه‌های بالای سیاسی-امنیتی برای ایجاد و پیگیری جهانی‌سازی، نقل و انتقال صنایع و کارخانه‌های آمریکا به خارج، ایجاد اتحادیه‌های اقتصادی و محدودسازی قدرت دولت آمریکا از طریق تحلیل قوانین فراملی نظیر قوانین محیط زیستی یا قوانین WTO یا تجارت آزاد داشته است.

به این همه، البته بایستی فساد رو به گسترش و افزایش سیاست و سیاستمداران آمریکایی را اضافه کرد که به‌ویژه در جریان اجرای سیاست‌های نئولیبراستی و انتقال مسوولیت‌ها و وظایف دولت در حوزه‌های گوناگون حتی حوزه‌های امنیتی منابع عظیمی را به جیب زده‌اند؛ کما اینکه فساد مالی آنان حتی در افغانستان و عراق نیز به گم شدن حجم عمده‌ای ازمنابع تخصیصی برای بازسازی این کشورها شده است.

اگر این فسادها و هزینه‌های چندتریلیون دلاری جنگ‌های مذکور را کنار افشاگری‌های آسانژ و اسنودن قرار بدهیم هیچ ابهامی نمی‌ماند که چرا جملات ضدسیستمی ترامپ علیه سیاست و سیاستگذاران آمریکایی گوش‌های مشتاق زیادی برای شنیدن درمیان آمریکایی‌ها یافته است.

آن چارچوبی که مجموعه این تحولات فرهنگی- اجتماعی و سیاسی اقتصادی را در خود جمع می‌کند، چارچوب اقتصادگرایانه یا نژاد محور نیست. اعاده عظمت از دست رفته یا اینکه عظمت را به آمریکا بر خواهیم گرداند، یا همان شعار محوری مبارزاتی ترامپ صرفاً وجه اقتصادی با نژادی ندارد. فراخوانی «آمریکایی واقعی» به بازی مجدد در صحنه تاریخ به منظور احیای «رویای آمریکایی» از طرحی فراگیر برای بازسازی جامعه آمریکا در تمامی شئون آن از جمله اقتصاد و سیاست دارد کما اینکه حمله او نیز حمله‌ای عمومی علیه فساد و انحطاط فراگیر در نظام آمریکایی بوده و حامیان وی نیز به همین شکل آن را فهم کرده‌اند.

نزدیک‌ترین مفهومی که می‌تواند این طرح کلان و مجموعه برنامه‌ها و سیاست‌های مربوط به آن را در خود جمع کند، ملی‌گرایی است. می‌توان انتخاب ترامپ را نتیجه یک حرکت پوپولیستی یا ظهور مجدد فاشیسم قلمداد یا معرفی کنیم؛ اما آنچه قطعی و روشن است این است که نه نئولیبرالیزم اقتصادی و جهانی‌سازی در معنای یک قالب یا عامل اقتصادی صرف و نه نژاد‌ستیزی به‌عنوان گرایش نژاد پرستانه صرف در این انتخاب نقش داشته است.

با این ‌حال، این هردو تا آنجایی که به مساله افول یک جامعه و تلاش برای بازسازی و احیای آن در آمریکا مربوط می‌شود در انتخاب ترامپ نقش داشته است. به همین دلیل است که حداقل ازنظر مفهومی درست است که انتخاب ترامپ را به انقلاب سفید یعنی انقلاب سفیدپوستان نیز فهم کنیم.

احتمالاً ترامپ را بایستی از آخرین تلاش‌های آمریکا برای اعاده قدرت از کف رفته یا در حال از دست رفتن دانست. بعد از تلاش‌های سه دهه‌ای برای ایجاد نظم نوین آمریکایی در جهان اکنون آمریکا یا به تعبیر درست‌تر حداقل نیمی از آن به طرحی رأی می‌دهد که خواهان برگشت به انزواگرایی یا سیاست غالب آمریکا تا جنگ جهانی اول ملل غربی است. این تلاش اخیر بعد از شکست آمریکا در ایجاد امپراطوری واحد آمریکایی در قالب جهانی سازی می‌تواند به مفهوم طلب یا جست‌وجوی گونه‌ای دیگر از عظمت آمریکایی باشد! حال که امکان غلبه جهانی فراهم نشده است. آمریکایی‌ها ظاهراً با رهاکردن آن رویای شتری، تمام اشکال سبک زندگی یا صورت‌های فرهنگی و اجتماعی سازگار با نئولیبرالیزم و جهانی‌سازی در داخل آمریکا و جامعه آمریکایی را نیز به کناری می‌نهد که محصول غلبه چند دهه جریان‌های مابعد تجددگرا یا دموکرات‌ها و چپ‌های خاص آمریکا در این کشور است تا شاید حداقل در محدوده درونی آمریکا بار دیگر شاهد عظمت از دست رفته آن باشند!

اما به شهادت تجربه‌های تاریخی بشر این آخرین تلاش در هیچ مورد از امپراطوری‌های رو به زوال انجام خوشی نداشته است و در مورد آمریکا نیز امکان کمی برای موفقیت داشته و برحسب فهم موجود از صعود و سقوط یا احیا و زوال جوامع بعید است که انجام متفاوتی در پیشانی اقبال و بخت آمریکایی‌ها نوشته شده باشد! ملتی که مطابق بسیاری از پیش‌بینی‌های ممکن و موجود از سوی متفکران آمریکایی چون والرشتاین درمسیر زوال افتاده است شرایط لازم برای برگشت تاریخی و اعاده قدرت از دست رفته را برحسب قاعده و منطق عادی حیات اجتماعی از دست داده است؛ اما در حرکت ترامپ نه فقط نشانی از معجزه یا خرق منطق معمول زندگی به‌چشم نمی‌خورد -گرچه به پیروزی خلاف انتظاری دست یافته است- بلکه به‌علاوه دلایل تاریخی، دلایل عدیده دیگری نیز برای شکست دیده می‌شود که حاصل شرایط خاص آمریکاست.

مهم‌تر از همه این دلایل این حقیقت یا این واقعیت است که ترامپ حتی نیمی از آراء مردم آمریکا را نیز با خود ندارد و مطابق آمارهای فعلی حداقل نزدیک به ۳میلیون کمتر از نیمی از رأی‌دهندگان به این طرح او اقبال نشان داده‌اند.

 تازه رأی‌دهندگان نیز حتی کل واجدان شرایط را هم شامل نمی‌شوند بلکه درصد آنها را تشکیل می‌دهند. اما به‌علاوه اینها بخشی که به وی رأی نداده و نیم بیشتر رأی‌دهندگان را شامل می‌شود، بخش منفعل جامعه نیست بلکه برحسب شاخص‌های اجتماعی نظیر سواد و سرمایه فرهنگی یا اجتماعی نیروی مؤثر و تعیین‌کننده‌ای تشکیل می‌دهند که حتی اکنون و از همین آغاز نیز به‌خوبی نوع مواجهه و ظرفیت خود را برای مقابله با طرح‌های نامزد برنده آشکار کرده‌اند. به این ترتیب می‌توان پیش‌بینی کرد که ترامپ با این میزان از همراهی و وقتی که با جامعه‌ای پاره‌پاره یا حداقل با جامعه‌ای دو شقه روبه‌روست که نیمی از آن «رویای آمریکایی» را به شکلی کاملاً متضاد با خواب‌های او تعبیر می‌کنند چه اندازه امکان یا بخت برای تحقق این رؤیا مطابق تعبیرات وی دارد!

مشکل تناقص گونه و غیر قابل حلی که رویاروی ترامپ و همراهان او وجود دارد صرفاً این نیست که حداقل نیمی از جامعه آمریکا و تقریباً تمام متحدان خارجی این کشور در همان بستری نمی‌خوابند که وی در آن رویاهایش را می‌بیند! درواقع آنچنان‌که اخبار داخلی آمریکا شهادت می‌دهد، در این کشور حداقل بخش مهمی از آمریکایی‌ها در بستری غلت می‌زنند که رویاهای ترامپ بسان کابوسی هولناک خوابشان را برهم زده و آنها را سراسیمه راهی خیابان‌ها کرده است! و گزارش‌ها از متحدان خارجی آمریکا نیز از آشفتگی کمتر آنان از شنیدن خواب‌های ترامپ حکایت ندارد اگر بیش از آن نگوید!

مشکل اساسی‌تر ترامپ در نسبت رویاهای وی با خواب‌های تعبیر شده یا تحولاتی است که شرکت‌های بزرگ، تراست ها و کارتل ها یا کمپانی‌های بزرگ چندملیتی آمریکا و شرکای آن یا در واقع همان حاکمان واقعی نظام جهانی سلطه با تلاش‌های بی وقفه خود در جهان برای بقا و تداوم خود یا به تعبیر کلی‌تر برای حیات و استمرار نظام سرمایه‌داری به‌دنبال آن بوده و طی دهه‌های اخیر در جهان ایجاد کرده‌اند.

اگر آنچه ترامپ از رویاهای خود گفته حقیقت داشته و صرفاً از باب فریبکاری‌های معمول سیاستمداران غربی خاصه آمریکایی برای کسب آرای آمریکاییان درمانده و ناامید از نظام سیاسی آمریکا و بازیگران مکار آن نباشد، شکافی پرناشدنی میان رویاهای وی با خواب‌های تعبیرناشده یا به انتظار تعبیر این حاکمان واقعی نظام جهانی سلطه وجود دارد.

ترامپ به‌عنوان یک سرمایه‌دار ملک و املاک یا معمار اگر در جهانی‌سازی و اقتضائات آن خاصه نولیبرالیزم اقتصادی منافع خاص و ملموسی نداشته باشد بلکه از جهات مشخصی با آن تضاد نیز داشته باشد، اما بخش عمده و اساسی حاکمان نظام سرمایه‌داری یا سرمایه‌دارانی چون سوروس و راکفلر در آن منافعی حیاتی و غیرقابل جایگزین دارند.

برنامه‌ای که چند دهه تلاش پرهزینه و جنگ‌هایی ۶-۷ تریلیارد دلاری صرف آن شده است، انتخابی از سر تفنن یا قابل چشم‌پوشی یا حتی قابل جایگزین برای نظام سرمایه‌داری نبوده است که اجازه داده شود یک نفر از راه نرسیده آنها را تغییر دهد چه رسد به این که آنها را از بین ببرد. البته از این حقیقت عظیم می‌گذریم که آیا چنین کار یا تغییراتی در ظرفیت نظری و عملی شخصی چون ترامپ و تیم او هست یا نیست، که به دلایل عدیده نیست.

به‌هرحال، این برنامه‌ای کلان و کاملاً حساب شده بوده است که از دهه ۶۰ میلادی گذشته با پیش‌بینی چشم‌اندازهای بحرانی پیش روی سرمایه‌داری طراحی شده و به اجرا درآمده است. روشن است که امکان ورود به این بحث نیست چه رسد که بر آن استدلال اقامه شود. اما تنها اشاره صرف به تغییرات گسترده و عمیق به نظری در تمام حوزه‌های مختلف علوم اجتماعی خاصه جامعه‌شناسی، سیاست، اقتصاد، حقوق و فرهنگ که بر بستر تغییراتی بنیادین در فلسفه و معرفت شناسی از آن دهه زمینه‌ساز و محرک شکل دهی به ساختارها و قواعد یا هنجارهای لازم برای شکل‌دهی به آن برنامه‌ها به‌عنوان گام‌های ضروری برای ایجاد نظم بعدی یا در واقع کنونی جهان سرمایه‌داری و تجدد شد، به‌عنوان کلیدی برای فهم ماهیت اجتناب‌ناپذیر و الزامی آن برنامه و طرح‌های مربوط به آن احتمالاً کفایت کند.

این یعنی حجم عظیمی از فکر و اندیشه آینده گرایانه از نوع ایدئولوژیک تافلری یا مبتنی بر نظریه‌های علوم اجتماعی در شکل دهی و ایجاد ویژگی‌های مرحله اخیر نظم سرمایه‌دارانه و تجددی در حوزه‌های گوناگون ضرورت تحولاتی چون جهانی‌سازی، ایجاد ساختارهایی چون اتحادیه‌های منطقه‌ای اقتصادی و سیاسی نظیر نفتا و اتحادیه اروپا یا مشابه آن چون بریکس و سارک یا آیپک، شکل‌دهی به اقتصاد و سیاست یا حقوق نولیبرالی چون طرح‌ریزی اجماع واشنگتن و برنامه‌های تعدیل اقتصادی یا کوچک سازی دولت و بسط حکمرانی جهانی مبتنی بر مداخلات سازمان‌های فراملی چون سازمان ملل و ملحقات آن نظیر دادگاه‌ها و محاکم کیفری جهانی یا انعقاد قراردادهای تجارت جهانی و کنوانسیون‌هایی چون محیط زیست و FATF و پولشویی یا تحولات حوزه فرهنگی- اجتماعی تحت عنوان مابعدتجددگرایی مثل بسط نظام کالایی به قلمروی فرهنگ و هنر یا علم و حتی دین….که حتی اشاره به عناوین اندکی از آنها نیز صفحات یک کتاب قطور و بزرگ خواهد شد.

این‌طور نباید تصور شود که این تحلیل یا استدلال بلاموضوع است زیرا ترامپ اساساً مدعی چنین حجم عظیمی از تغییرات نبوده و سخنی از آن نگفته است. این نیاز به تذکر ندارد که ترامپ فقط خواهان بعضی تغییرات نظیر انحلال نفتا یا خروج از پیمان آسیا-پاسیفیک و نادیده گرفتن محدودیت‌ها یا قراردادهای ناظر به محیط‌زیست یا اتخاذ سیاست‌های حمایت‌گرایانه اقتصادی از طریق اعمال مجازات یا وضع تعرفه و نظیر آن است.

مساله به سادگی این است که مجموعه سیاست‌هایی که طی چند دهه اخیر درچارچوب جهانی سازی یا نولیبرالیزم ومابعدتجددگرایی در حوزه‌های مختلف حیات اجتماعی در سطح ملی و بین المللی اجرا شده است یک بسته است که با هم سازگارند و برنامه‌ها و طرح‌هایی که ترامپ وعده انجام آن را داده است در کلیت آن همان‌طوری که بعضاً خود وی به نام در مواردی مثل جهانی‌سازی از آن یادکرده با این کلیت ناسازگار است. رویکرد ملی‌گرایانه و حمایت‌گرایانه یا انزواگرایی او چنانکه بسیاری در داخل و خارج نظیر مرکل صدراعظم آلمان یا اولاند رییس‌جمهور فرانسه یا دبیرکل ناتو از متحدان وی در خرج یا چینی‌ها از رقبای خارجی و شریک اقتصادی داخلی آمریکا و چامسکی ومایکل مور در داخل و بسیاری دیگر متذکر شده‌اند در تقابل رویکردی و نه صرفاً موردی با وجوه عمده‌ای از روندها و فرآیندهای جاری در عرصه سیاست خارجی و داخل آمریکا و جهان است.

به همین دلیل درصورت جدیت ترامپ در اجرای وعده‌ها و برنامه‌های انتخاباتی تضاد و تعارض وی با طراحان و سیاست‌گذاران این روندها و فرآیندهای ریشه‌دار و مستحکم در جهان قطعی است مگر اینکه او با عقب‌نشینی تدریجی خود را در چارچوب رویکردهای مسلط بازتعریف کرده و ادغام کند. اگر تنازلات وی از بعضی مواضع انتخاباتی که بعد از پیروزی از او دیده شده تا نقطه ادغام یا رفع ناسازگاری‌های اساسی ادامه نیابد، در آن‌صورت پیش‌بینی آینده پیروزمندانه‌ای برای وی دشوارست.

درحقیقت، براساس فهمی که از این تعارضات و پیآمدهای آن بر نیروهای عمده معارض وی در داخل و خارج آمریکا قابل پیش‌بینی است، برای ترامپ در صورت صداقت و جدیت برای پیگیری و اجرای وعده‌های انتخاباتی‌اش به‌سختی می‌توان آینده‌ای جز روزهای دشوار و مصیبت‌بار انتظار داشت. درمسیری که او تا اطلاع ثانوی و قبل از چرخش‌های احتمالی دنبال می‌کند، وی بایستی خود را حداقل برای مواجهه با دو دسته نیروهای مخالف آماده کند.

از یک‌سو او با معارضه‌ای روبروست که در سطوح بالای قدرت در داخل و خارج آمریکا به انتظار او و اقدامات وی نشسته است؛ بعضاً مطابق آنچه در اخبار آمده است، گزارش‌ها حکایت از شروع معارضه جدی از سوی سوروس و همراهان سرمایه‌دار او دارد که غیر از اقدامات قبلی در تحریک و حمایت معترضان خیابانی و دانشگاهی، ظاهراً ۱۰ میلیون دلار نیز برای برنامه‌های بعدی تخصیص داده است؛ اما دسته دوم از مخالفت‌ها از معترضان بیرون از سطوح قدرت می‌آید که پیوندهایی نیز با گروه اول یافته‌اند. این پیوندها ضمن اینکه احتمال پایداری و تداوم اعتراضات دسته دوم را تقویت می‌کند، دورنمایی نیز از احتمال موفقیت بعضی شیوه‌های درون حاکمیتی برای حذف یا ممانعت از وصول ترامپ به درون کاخ سفید نظیر تغییر رأی نمایندگان مجامع انتخاباتی یا الکترال می‌دهد.

گرچه براساس تجربه‌های قبلی نمی‌توان به پایداری معترضان مردمی و استمرار اعتراضات خیابانی امید داشت، پیوند مذکور و حمایت سرمایه‌دارانی چون سوروس و راکفلر از این دسته از معترضان دورنمای متفاوتی از اعتراضات قبلی چون وال استریت یا ۹۹درصدی‌ها برای آنها ایجاد کرده است زیرا این‌ها ظرفیت‌های تجربه شده‌ای در ایجاد کودتاهای نرم یا مخملی در سراسر دنیا و کشورهای دیگر دارند.

در هرحال، اگر ترامپ واقعاً به‌دنبال اجرای موضع انتخاباتی خود است، خواسته یا ناخواسته کار او چیزی کمتر از انقلاب نیست ولو اینکه این انقلاب از نوع آمریکایی آن باشد. به همین دلیل توفیق او در دست‌یابی به اهدافش نیازمند چیزی شبیه به معجزه است.

در حالی‌که تداوم کار وی ممکن است به چیزی شبیه به یک انقلاب بیانجامد، توازن نیروها احتمال بیشتری برای وقوع خشونت و درگیری‌های درونی شبیه به جنگ داخلی را پیش‌روی جامعه آمریکا قرار می‌دهد. چیزی شبیه به انقلاب یا چیزی شبیه به جنگ داخلی احتمالاتی است که درصورت صداقت و جدیت ترامپ و ناتوانی او و قدرت‌های حاکمه در دست یابی به نوعی مصالحه به‌شکلی کاملاً معقول در انتظار آمریکاست؛ اما بیرون از این احتمالات آنچه قطعی است پاره‌پاره شدن جامعه آمریکاست.

روشن است که آمریکایی‌ها در بستری واحد رویاهای کاملاً متعارضی را در خواب فردای بهتر مزمزه می‌کنند؛ خوابی که برای یکی رویاست برای دیگری کابوسی وحشتناک است؛ ظاهراً رویای آمریکایی مدت‌هاست که دیگر نه اسباب وحدت یا اتحاد جامعه آمریکایی بلکه موجبات تعارض و رویارویی آنهاست. اگر این وضع به جنگ داخلی یا انقلاب منجر نشود، قطعاً نظم نوینی را نیز حاصل نمی‌دهد. آمریکایی که دهه‌ها در تلاش برای ایجاد نظم نوین آمریکایی در جهان توفان درو کرد و به سراب رسید، به احتمال بسیار زیاد دیگر حتی در خانه خود نیز در حسرت آن خواهد سوخت!
منبع:صبح نو
تذکر: روایت متفاوتی از این مقاله به تفصیل و با استنادات کامل‌تری در شماره آتی ماهنامه «عصر اندیشه» به چاپ می‌رسد.

 


منبع: alef.ir

عمان کشور نگهدارنده آب سنگین مازاد ایران است/ خرید و فروش آب سنگین مختص آمریکا و روسیه نیست

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس گفت: عمان به عنوان کشور ثالث مسئولیت نگهداری آب سنگین مازاد ایران را طبق برجام برعهده دارد.

حسین نقوی حسینی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفت‌وگو با میزان کرد: آب سنگین یک کالای استراتژیک در حوزه هسته‌ای محسوب می‌شود که بازار مخصوص خود را دارد و فقط کشورهای خاصی مثل آمریکا و روسیه خریدار این کالا نیستند.

وی افزود: جمهوری اسلامی ایران نیز به مانند سایر کشورهای جهان که در عرصه هسته‌ای فعال هستند آب سنگین خود را در بازار مخصوص به دستاوردهای هسته‌ای عرضه و به فروش می‌رسانند که این موضوع شامل حال آب سنگین نیز می‌شود.

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس با بیان اینکه نرخ‌گذاری پیرامون آب سنگین به مانند سایر معاملات به صورت بین‌المللی است تصریح کرد: همانطور که نفت و گاز و سایر کالاها در بازارهای بین‌المللی قیمت‌گذاری می‌شود، این موضوع شامل محصولات هسته‌ای نیز می‌شود و این محصولات با قیمت‌های خاصی در بازار به فروش می‌رسند.

نقوی حسینی درباره انتقال ۱۱ تن آب سنگین ایران به کشور عمان خاطرنشان کرد: جمهوری اسلامی ایران طبق  توافق برجام، تعهد کرده است که تنها ۱۳۰ کیلو آب سنگین را در داخل کشور نگه دارد.

وی تاکید: اگر ما بخواهیم مابقی آب سنگینمان را که بیش از ۱۳۰ کیلو است نگهداریم یا باید آن را بفروشیم و یا آن را در کشور ثالثی ذخیره کنیم که در حال حاضر با قراردادن مقداری از آب سنگینمان در کشورعمان آن را ذخیره کرده‌ایم.

سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس با بیان اینکه ایران، عمان را به عنوان کشور ثالث برای نگهداری آب سنگین خود طبق توافق برجام انتخاب کرده است تصریح کرد: در صورتی که توافقی برای فروش این آب سنگین صورت گیرد معامله با کشورهای مختلف انجام می‌شود اما در غیر این صورت آب سنگین ایران طبق توافق برجام در کشور ثالث باقی خواهد ماند.


منبع: alef.ir

ماجرای نصب بیلبورد رهبر انقلاب در شهرهای آلمان

عکسی از رهبر معظم انقلاب اسلامی با جمله‌ای در دعوت به مطالعه درباره اسلام در دو شهر بزرگ آلمان بر روی بیلبوردهای تبلیغاتی منتشر شده است.


 




 


ماجرا از دیدن یک پلاکارد بزرگ شروع شد؛ پلاکاردی با عکس مقام معظم رهبری در شهر کلن و جمله‌ای به زبان آلمانی در کنار آن: «با اسلام از طریق منابع واقعی آشنا شوید، منابع دست اول. با اسلام از طریق قرآن و سرگذشت پیامبر بزرگ آن مأنوس شوید.

در پایین این نقل قول نیز آمده: برای اطلاعات بیشتر به سایت letter4u مراجعه کنید.

دویچه وله در گزارشی نوشت، در جست‌وجوی letter4u به سایت آلمانی شیعه نیوز می‌رسیم که توسط “انصار حزب‌الله” اداره می‌شود.

سرآغاز تشکیل گروه letter4u به نامه‌ای بر می‌گردد که رهبرمعظم انقلاب پس از حملات تروریستی پاریس خطاب به جوانان اروپایی منتشر کرد و در آن دو عنصر “پرخاشگری” و “بی‌بندوباری اخلاقی” را که به مؤلفه‌های اصلی فرهنگ غربی تبدیل شده‌اند، عامل بروز چنین حملاتی برشمرد.

در دسامبر ۲۰۱۵ (یک سال پیش) کنفرانسی با نام letter4u در ایالت زاکسن هاوزن در شرق آلمان برگزار شد. برگزارکننده این کنفرانس “انجمن دانشجویان و دانش‌آموختگان شیعه” به نام “معبود” بود.
در صفحه فیس‌بوک letter4u عکسی از بیلبورد رهبری در شهر دلمن‌هورست در ایالت نیدرزاکسن د
رشمال آلمان قرار داده شده که مربوط به دسامبر ۲۰۱۵ است و ظاهرا برای اولین بار در آلمان این بیلبورد نصب شده است.
بیلبورد شهر کلن با عکس رهبری تا روز ۲۲ نوامبر در نزدیکی ساختمان یونی سنتر واقع در محله زولتز نزدیک دانشگاه کلن نصب بوده است.

بیلبورد رهبری در شهر فرانک فورت

 به گزارش العالم نصب بیلبورد رهبری که به نظر می رسد بدون هماهنگی در شهرهای آلمان صورت گرفته، فقط محدود به کلن نبود، حداقل در یک شهر دیگر آلمان نیز همین پلاکارد نصب شده بود؛ فرانکفورت، جاده ماینز.
در جست‌وجو به زبان فارسی به دنبال “مجمع اسلامی جوامع شیعه در آلمان” و یا انجمن شیعیان آلمان به اخبار زیادی از دیدار رئیس این انجمن با روحانیون داخل ایران بر می‌خوریم؛ از جمله دیدار با آیت‌الله جوادی آملی و دیدار با ریاست دانشگاه اسلامی باقرالعلوم.

این انجمن همچنین در سپتامبر سال ۲۰۱۵ (سال گذشته) کنفرانسی با نام “همایش بزرگداشت غدیر خم” در شهر هاگن آلمان برگزار کرد.

طبق آمار رسمی، در آلمان ۴ میلیون و ۳۰۰ هزار مسلمان زندگی می‌کنند.
 


منبع: alef.ir

استاتین ها در جلوگیری از بیماری‌های قلبی بی‌اثرند

به گزارش ایران خبر، یک گروه بین المللی از پزشکان به این نتیجه رسیدند که مصرف داروهای استاتین، به طور بالقوه‌ای خطرناک بوده و به نوعی اتلاف وقت هستند چراکه در جلوگیری از بیماری قلبی بی‌اثر هستند.
 
گروهی از پزشکان، از کشورهای انگلیس، آمریکا، فرانسه و ایرلند، معتقدند: نظریه‌ای مبنی براینکه داروهای استاتین موجب کاهش کلسترول”بد”  LDL می‌شود و می تواند بیماری قلبی را کاهش دهد، اساسا مردود است و عوارض جانبی آن، بسیار بیشتر از منافع آن است.
 
این پزشکان گفتند: عوارض جانبی داروهای استاتین به مراتب شایع‌تر از آن چیزی است که مطالعات نشان می دهد؛ شرکت ها و دانشگاهیان باید اطلاعات خام خود را انتشار دهند تا دیگر محققان، به طور مستقل بتواند نتایج را تجزیه و تحلیل کنند.
 
متخصصان قلب فکر می‌کنند قرص استاتین که متلاشی کننده کلسترول است، یک راه ارزان، بی خطر و موثر برای جلوگیری از حملات قلبی و سکته در سنین پیری و جمعیتی که به طور فزاینده رو به چاقی می‌رود، است.
 
اما بسیاری دیگر از متخصصان قلب در مورد تجویز داروهای استاتین به بیماران محتاط هستند، مگر در موارد خاص؛ حال محققان جدید، این سوال را مطرح می‌کنند که آیا این قرص‌ها به اندازه‌ای که تصور می‌شده مؤثر است یا خیر، و آیا ادعای اینکه این قرص‌ها، کلسترول را از بین می‌برند، باعث تجویز نابجا برای میلیون‌ها نفر از مردم شده است یا خیر.
 
در عوض، این گروه تحقیقاتی می گویند، مردم باید بر رژیم غذایی مناسب و سبک زندگی تمرکز کنند.
 
از طرفی پزشکان دیگر نیز می‌گویند؛ مزایای استاتین ها به خوبی اثبات شده است؛ برخی برآورد کرده‌اند قرص روزانه استاتین‌ها، هر سال حداقل از ۸۰ هزار حمله قلبی و سکته در بریتانیا جلوگیری کرده است.
 
مرکز ملی بهداشت انگلستان، به همه بزرگسالانی که ۱۰ درصد شانس ابتلا به بیماری‌های قلبی دارند، توصیه به مصرف استاتین می‌کند، بنابراین با این حساب، در یک دهه آینده ۱۷ میلیون نفر واجد شرایط مصرف استاتین خواهند بود.
 
Your News Wire می نویسد؛ تحقیقات هنوز حرف نهایی را نزده‌اند و اینگونه نتایج، بیماران را در سردرگمی قرار می‌دهد.


منبع: irankhabar.ir

شهر تهران، محدودیت حافظه انسانی

احمد مسجدجامعی نوشت: هنوز هم گزارشی از ماجرای املاک نجومی به شورای شهر نرسیده.

به گزارش خبرآنلاین، حتی رونوشت آنچه را برای مجلس، دادستانی، وزارت کشور و آقای دکتر احمد توکلی داده‌اند، دریافت نکرده‌ایم. درحالی‌که طبق ماده ٧١ قانون شوراها، نظارت بر حسن اداره و حفظ سرمایه و دارایی‌های نقدی، جنسی و اموال منقول و غیرمنقول شهرداری و همچنین نظارت بر حساب درآمد و هزینه آنها برعهده شوراهاست.

از این رو هر روز به دلیلی بحث درباره این موضوع عمومی می‌شود. از جمله در جلسه سه‌شنبه نهم آذر میان برخی از اعضای شورای شهر درباره گزارش املاک نجومی شهرداری مجادلاتی شد که بازگشت آن به مباحث جلسه غیرعلنی دو هفته پیش بود که من در آن جلسه به دلیل مرخصی حضور نداشتم. آقای دکتر حافظی برای من توضیحاتی از آن روز داد و اضافه کرد مطالبی که از قول خانم دکتر آباد در گزارش یکی از سایت‌ها آمده، مباحث همان روز است و از لپ تاپ خود، آنها را به من نشان داد. هر چند حاضران در جلسه به من گفتند آقای مهندس چمران خواسته بود این مباحث در بیرون از جلسه شورا مطرح نشود.

به هر حال مصاحبه‌ای که این روزها از خانم دکتر آباد نقل می‌شود، می‌تواند مثالی باشد از اینکه همه ما انسان هستیم و هنگام نقل خاطرات، دچار محدودیت‌ها و خطاهای انسانی می‌شویم و برخلاف تصور رایج، این نه جای شماتت که جای دقت دارد. به همین دلیل است که بارها تأکید کرده‌ام موضوع املاک نجومی باید با ارائه گزارش شفاف و مکتوب به شورای شهر و بررسی آن در شورا پیگیری شود.

با این همه در گزارش اولیه دیده‌بان که در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت، برخی از مجهولات به عالم معلوم پیوسته و مثلاً معلوم شده از بین حدود ۱۸۰ نام منتشر شده، ۱۱۰ مورد دریافت خانه‌های ویلایی و غیر آن در مناطق ۱ و ۲ و ۳ و ۲۲ با دستور مستقیم شهردار برای دیده‌بان محرز شده است و منشأ این تخلف را در مصوبه دومین دوره شورای اسلامی شهر تهران دانسته بود. دیده‌بان گفته است در آن مصوبه «مسئول وضع قانون یا مقررات و مسئول اجرا و ذینفعان یکی شده‌اند» و این را آغاز امتیازطلبی و فساد دانسته است.

و اما در آنچه از قول خانم آباد درباره ارتباط سایت معماری نیوز که لیستی از املاک نجومی منتشر ساخت با برخی اعضای شورای شهر از جمله نگارنده، نوشته و منتشر شده، چنین آمده: «شنبه صبح آمدم، همان هفته‌ای که سه‌شنبه انتخابات داشتیم، از آقای مسجدجامعی پرسیدم که سلطانی را می‌شناسند یا خیر، گفت نه! من اصلاً نمی‌شناسمش.» در همین قطعه کوتاه دقت کنیم. اول اینکه سرکار خانم دکتر آباد حتی اگر شنبه به شورا آمده باشد، قطعاً من را نه شنبه که یکشنبه و در جلسه غیرعلنی روز یکشنبه شورا دیده‌ است.

دوم اینکه «نه! من اصلاً نمی‌شناسمش» لفظ آن‌روز و آن لحظه من نمی‌تواند باشد چون به گواهی خود ایشان پرسیدم «چه‌کار کرده است؟» به خاطر دارم که به شیوه معمول خودم گفتم «نه! مگر اینکه با عکس تطبیق کنم.»

این هم که فرموده‌اند «همه اصلاح‌طلبان پشت ماجرا بودند» نمی‌دانم به چه اشاره می‌کند. چون در همان مصاحبه به صراحت از دفاع صمیمانه دکتر دنیامالی می‌گوید که آقای دنیامالی ‌فریاد می‌زد که «چرا کسی صدای خانم آباد را نمی‌شنود؟» اینکه نگویند دکتر دنیامالی عضو فراکسیون اصلاح‌طلبان شوراست، گمراه کردن ذهن خواننده است. هر چند که این هم می‌تواند سهوی و ناشی از محدودیت‌های حافظه انسانی باشد.

علاوه بر آن به گواهی رسانه‌ها، من همان‌روز و بلافاصله با توجه به شدت تأثر ایشان، اجازه صحبت گرفتم و درباره خانم دکتر آباد گفتم «بر ساحت سلامت ایشان ننشیند گردی» ظاهراً این نخستین دفاع رسانه‌ای از ایشان بود که بازتاب وسیعی هم داشت. البته بعدها من از دو جهت مورد اعتراض قرار گرفتم. یک جهت اینکه کسانی گفتند چرا هنوز که تکلیف پرونده روشن نشده، خانم آباد را مبرا دانستی؟ که گفتم به حساب شناخت پیشین از ایشان.

در همان جلسه به ایشان هم گفتم شما به حسب سابقه درخشان آزادگی (و شاید این را هم گفته باشم، شغل شریف مامایی)، اگر قدری خویشتندار باشید و مانند همیشه با منش مادرانه رفتار کنید با شأن شما سازگارتر است. دوم اینکه برخی گفتند چرا از همکاران دیگرتان در شورا مانند خانم آباد دفاع نکردی؟ گفتم آنها که نخواستند.

نهایتاً باز هم تصور می‌کنم اتهامی به خانم آباد وارد نیست. خطا‌های حافظه انسانی را باید پذیرفت و زدود و فکر می‌کنم این پرونده زمانی نزد افکار عمومی بسته خواهد شد که به جای دفاع احساسی و متهم کردن این و آن به دروغگویی، گزارش شفاف و مکتوبی از این ماجرا تهیه و در صحن علنی و حضور مردم تهران ارائه و بررسی شود.

 


منبع: alef.ir

جوان شیرازی با یک پیامک جان خود را نجات داد

«خبرجنوب» نوشت: آتش نشانان شیراز ، پسر ۱۶ ساله ای که در یک چاه ۲۰ متری در شهرک گلها سقوط کرده بود را نجات دادند.

گزارش سقوط شخص در یک چاه از طریق مرکز فرماندهی ۱۲۵ به ایستگاه ۱۷ اعلام شد. تیم امدادی به سرعت خود را به محل حادثه در شهرک گلها رساند و پس از ارزیابی اولیه محل حادثه ، عملیات امداد و نجات پسر جوان ۱۶ ساله آغاز شد.

آتش نشانان از تیم تخصصی امداد و نجات چاهنورد بدون درنگ پس از بستن کارگاه به داخل چاده ۲۰ متری رفته و با توجه به مصدومیت شدید جوان ۱۶ ساله از ناحیه پا و کمر ، یکی از عوامل اورژانس به داخل چاه فرستاده شد و پس از آتل بندی شخص و فیکس کردن وی برروی برانکارد، شخص به بیرون از چاه انتقال داده شد.

به گفته مصدوم حادثه ، وی از شب قبل در چاه سقوط کرده که از طریق پیامک سقوط خود را به خانواده اطلاع داده بود.


منبع: alef.ir

همسر بازیکن مرحوم برزیلی: بدهی صبا به ماچادو حق دخترمان است

همسر فیلیپه ماچادو فقید به دنبال گرفتن طلب این بازیکن برزیلی از باشگاه صبای قم است.

به گزارش خبرآنلاین؛ همسر فیلیپه ماچادو هافبک دفاعی فصل قبل تیم صبا که در سقوط مرگبار هواپیما به همراه بازیکنان تیم جدیدش چاپه کوئنسه برزیل جان خود را از دست داد در گفت و گویی با روزنامه خبر ورزشی در مورد دو نکته صحبت کرد. او ابتدا از اهالی فوتبال ایران به ویژه علی دایی و برانکو ایوانکویچ و همچنین بازیکنان تیم صبا تشکر کرده است که یاد و خاطره او را گرامی داشتند. همسر مرحوم ماچادو در ادامه با اشاره به طلب همسرش از باشگاه صبای قم می گوید: طلب فلیپه از صبایی ها حق دختر ماست. 

ماچادو فصل گذشته را زیر نظر علی دایی در تیم صبای قم سپری کرد و چند روز پیش بر اثر سقوط هواپیما درگذشت.


منبع: alef.ir

دستاورد زود هنگام و با ارزش برجام

با رای قاطع سنا و تمدید تحریم های موسوم به داماتو، سرنوشت برجام در داخل رنگ و جهت دیگری پیدا کرد. اینکه اوباما چه تصمیمی می گیرد و واکنش دولت ما به این “اجماع سرمایه داری و عهدشکنانه آمریکایی” چیست مساله ثانوی است. این روزها “سرنوشت واقعی برجام” را باید در فهم و دل مردم و خواص دنبال کنیم، نه دست و امضای این و واکنش آن یکی.

برجام شکسته شد و هزینه آن تمام و کمال بر عهده طرف آمریکایی است. مهمتر اینکه سرنوشت ضدایرانی برجام شکنی، ترامپ زده نشد و در دوره ای رقم خورد که پیمان نامه نوشتند. نتیجه اینکه با این اجماع ضدایرانی بهانه ای نماند تا همچنان بخشی از سیستم سیاسی آمریکا در “نقاب عقلانیت” و “افسون صلح طلبی”باقی بماندو هزینه “زدگی گوشه برجام” را به گرده دولت مجنون ترامپ بیاندازد.

مسیری که برجام طی کرد، آورده ای ذی قیمت داشت که به هزینه های مادی آن برابری می کند. طی مسیری که به تدبیر رهبری گام به گام به روشن شدن “حقیقت”  شعار “مرگ بر آمریکا” انجامید.

وظیفه رهبری امت اسلامی جز این نیست. قیام و مقاومت جامعه اسلامی در گروی رشد باورها و اعتلای آگاهی ها است. هدایت جامعه دینی که متکی به قدرت مردمی است از دالان همین رشد اعتقادی و انگیزشی عبور می کند. قیام تنها وتنها توسط مردم صورت می گیرد و مقاومت به پشتوانه همین قدرت توده ای محقق می شود.

 “مرگ بر آمریکا” صرفا لقلقه زبان و تنها یک شعار سیاسی  با یک دوره تاریخی مشخص نیست. این شعار ایدئولوژیک انقلاب اسلامی است که تمام صف بندی جبهه حق را مقابل تجسم زمینی شیطان و ائمه باطل نشان می دهد.

تحقق این شعار راهبردی بدون باور و آگاهی مردم و خواست قلبی و منطقی شان رقم نمی خورد. بعد از دفاع مقدس، به جهت برخی “نسخه های غلط سیاسی و اقتصادی سرمایه دارانه”، همزمان با تهاجم همه جانبه “استکبار فرهنگی” ، این تلقی در بخشی از جامعه ایجاد شد که دشمنی جمهوری اسلامی با آمریکا صرفا یک دشمنی متعصبانه و بدون منطق است.
ادعای فریبنده کازینوی سرمایه داری و استکبار نقاب دار همراه با نقش آفرینی لیبرال های وطنی، این تلقی را در بخشی از جامعه ایجاد کرده بود که براستی همه گرفتاری جمهوری اسلامی با جبهه کفر بر سر میز مذاکره حل و فصل می شود و دشمنی دیگری باقی نمی ماند که به رویارویی سیاسی بیانجامد.

کم کم نزدیک بود کلیدی ترین شعار انقلاب اسلامی که ایستادن مقابل ظلم و تقابل تمام عیار با جبهه استکبار است به بهانه تحریم و مشکلات اقتصادی به حاشیه رود و “وعده های ملون گونه آمریکایی ها” و “همراهی طنازانه غربی ها” و “باور سست و ساده انگارانه خواص داخلی”، مسیری را تحمیل کند که گویی برخی در داخل مقابل رشد و رفاه مردم اند و نمی خواهند آرامش و آسایش فراهم شود.

این بود که لازم شد تجربه بمیدان بیآید. باید تجربه می کردیم که استکبار پای میز مذاکره هم اهل جنگ افروزی است. ایران ستیزی هویت استکبار است و ازین “ذات ظالمانه” گریزی نیست.

با این مقدمه بهترین مسیر طی شد. همه عوامل دست به دست هم دادند تا این تجربه شعور گرا موثر افتد. “متزورترین” گروه بظاهر عقل گرا و اهل تعامل در آمریکا پای کار بودند و سررشته مذاکرات را در دست داشتند. از این سو بهترین و خبره ترین و با اعتقاد ترین های مذاکره در ایران جمع شدند تا این مسیر به سرانجام برسد.

نتیجه اینکه با این عهدشکنی ها؛ همان ها که در آمریکا تظاهر به صلح و تعامل و خیرخواهی می کردند، نقاب شان افتاد و در داخل نیز همان ها که باور ایدئولوژیک به مذاکره و هضم شدن در نظم نوین جهانی داشتند، بیش از بقیه باورشان شکسته شد.

رهبری با همین “مدل تجربه و هدایت” مجوز مذاکره دادند و اما یک جمله هم فرمودند که به سرنوشت این مذاکرات “بدبینم”. و امروز همه گروه ها و همه جریانات و از همه مهمتر مردم ما با تمام معرفت وجودی شان، این دشمنی ذاتی و هویت استکباری را درک می کنند.

و چه دستاوردی از این پربهاتر؟ هیچ هزینه سیاسی و هسته ای، هم وزن و یارای این دستاورد قیمتی نیست. باید قدر دانست که همین فهم متعالی است که قدرت ساز است.
هرچه بود گذشت. مارا زمانه گر شکند ساز می شویم…

چه “شیفتگی های سیاسی” که “عزت کُش” بود، چه “دل ستانی های اقتصادی” که “وابسته گرا” ی مان می کرد. قدر بدانیم؛ هزینه این تجربه ذی قیمت خون شهدا و قدرت هسته ای مان است. زین پس نگذاریم به جهت بی توجهی به این تجربه قیام ساز و اهمال بیشتر در بکارگیری اش در ساخت اقتصادمقاومتی و سیاست استقلالی، “متهم قهری تاریخ” و “خاطره دردناک آیندگان” باشیم.


منبع: alef.ir

تکنوازی یک زن برای سوگواری اهل بیت(ع) در اصفهان

به گزارش ایران خبر، برنامه ای که تحت عنوان سه شنبه های بدون خودرو در چهارباغ اصفهان برگزار می شود هرچند می توانست ایده خوبی باشد اما هر روز حواشی فرهنگی زیادی را با خود به دنبال می آورد و سبب می شود مردم شهر شهیدپرور اصفهان با سهل انگاری مسئولین بی خیالشان شاهد مشکلات فرهنگی باشند.از دوچرخه سواری بانوان در ملأعام بگیر تا اسکیت سواری مختلط و… که متاسفانه موارد متعددی از آن مشاهده شده است.

اما پدیده ای که در ایام سوگواری پیامبر اکرم(ص) و امام حسن مجتبی (ع) و شهادت امام رضا (ع) در این سه شنبه رونمایی شد تکنوازی یکی از زنان بود که با آرامش خاطر در ملاعام اقدام به این حرکت نمود.
متاسفانه هیچ اعتراضی به این کار مشاهده نشد!

شاهد قضیه که از نوجوانان ارزشی است مشاهده کرد که حتی تعدادی از طلاب و روحانیون نیز بی خیال از کنار آن گذشتند و هیچ تذکری ندادند و متاسفانه با تشویق عده ای نیز همراه بود و این کار این زن بیشتر از یک ساعت ادامه داشت.

سوال اینجاست که متولیان برگزاری سه شنبه های بدون خودرو چه تمهیداتی برای مباحث فرهنگی آن اندیشیده اند؟ چرا نسبت به این هنجارشکنی ها بی تفاوتند؟ چرا در جوار مدرسه علمیه امام صادق (ع) و در ایام عزاداری این گستاخی صورت می گیرد و هیچ کس تذکری نمی دهد؟ ستاد امر به معروف و نهی از منکر کجای ماجرا قرار دارد؟ آیا هیچ کس وظیفه ای ندارد؟ آیا عرصه برای یکه تازی هنجارشکنان بایستی فراهم شود و اماکن شهری ما بایستی حیات خلوت آنها برای اقدامات ضد ارزشی باشد؟

نوازندگی زنان در ملاعام حتی در جاهای دیگر سابقه ندارد، چرا این کار بایستی در شهر اصفهان انجام شود؟ آیا پشت این هنجارشکنی ها دشمن قرار ندارد؟ آیا کسی نسبت به این قضیه اعتراضی خواهد کرد؟
بدانیم سکوت ما سبب عادی سازی این موارد می شود و روزی می رسد که ما را به خاطر سکوت در برابر گناه مواخذه خواهند کرد.


منبع: irankhabar.ir

راه های مقابله ای دموکرات ها با ترامپ

به گزارش ایران خبر، نخبگان آمریکا علیرغم اینکه عدم پذیرش نتیجه انتخابات از سوی ترامپ را خطری بزرگی برای دموکراسی می‌دانستند این روزها دست به اقداماتی متناقضی می‌زنند. به نظر می‌رسد رسانه‌ها، سیاستمداران خصوصاً دموکرات‌ها، میلیاردها و حامیان مالی کمپین کلینتون تسلیم نتیجه انتخابات نشده و عزم آن دارند تا آب خوش از گلوی ترامپ پایین نرود.

رسانه‌های جریان اصلی خبر پیروزی ترامپ را همراه پیامدهای ناگوار ریاست جمهوری او پوشش دادند. تقریباً هیچ‌یک از این وب‌سایت‌ها و روزنامه‌ها نه تنها حاضر نشد پیروزی ترامپ را به او تبریک بگوید بلکه به گفته ترامپ «آن‌ها معترضان را تحریک می‌کنند.»

رسانه‌ها در یک اقدام زنجیره‌ای می‌خواهند اولاً با انتقاد همگانی از ترامپ، میان او و ارزش‌های آمریکایی تمایز قائل شده و از بدنام شدن و تخریب چهره آمریکا در دنیا -نظیر آنچه در دوره بوش پسر اتفاق افتاد و این کشور با بحران مشروعیت مواجه شد- جلوگیری کنند.

ثانیاً تلاش دارند تا با برجسته کردن مواضع نژادپرستانه و زن ستیزانه ترامپ، شعارهای او مبنی بر تغییر جهت حرکت حکومت و توجه به خواسته‌های مردم را به حاشیه ببرند. شعارهایی نظیر اینکه «ازاین‌پس شما مردم عادی نادیده گرفته نمی‌شوید. صدای شما در واشنگتن شنیده خواهد شد. من شما را فراموش نخواهم کرد.

حق شما را از لابی‌های ثروت و قدرت خواهم گرفت.» ویژگی‌های فردی ترامپ در باورپذیر شدن حرف‌هایش نقش مهمی ایفا کرد. یک فرد بیرون از تشکیلات و جریان رسمی قدرت، غیرقابل‌کنترل، ضد سیستم، شجاع، غیرقابل توقف و با مواضعی جسورانه که وعده می‌دهد همچنانی که خودم به موفقیت رسیدم شما را نیز به موفقیت خواهم رساند.

میلیاردر بودن او نه به‌عنوان نقطه‌ضعف بلکه نقطه قوت تلقی شد زیرا به باور مردم در این صورت می‌توان امیدوار بود که او وامدار جریان «یک درصد» نشود. حتی اوباما نیز در دیدار با نخست‌وزیر یونان اعلام کرد که شک ندارد نارضایتی و خشم مردم از سیستم سیاسی و اقتصادی آمریکا یکی از عوامل تعیین‌کننده پیروزی ترامپ بوده است ولی نخبگان آمریکا به‌راحتی با این موضوع کنار نخواهند آمد زیرا می‌دانند که پذیرش این
موضوع یعنی اعتراف به اشتباهات خود و کنار رفتن از عرصه تصمیم سازی و تصمیم‌گیری.

سیاستمداران هم نقش‌های مختلفی را برعهده‌گرفته‌اند. برخی از دموکرات‌ها راه چاره را در فتح سنگر به سنگر دو قوه مهم فدرال می‌دانند. آن‌ها به فکر انتخابات میان‌دوره‌ای کنگره در سال ۲۰۱۸ و ریاست جمهوری ۲۰۲۰ هستند به همین دلیل مهم‌ترین اولویتشان تعیین رهبر برای کمیته ملی حزب دموکرات در تاریخ ۳۰ نوامبر (۱۰ آذر) است.

«این کمیته، بدنه اصلی تشکیلاتی حزب دموکرات است که استراتژی حمایت از کاندیداهای حزب در سطح محلی، ایالتی و ملی را تعیین می‌کند.» از کیث الیسونِ سیاه پوست و حامی سندرز به‌عنوان بخت اول رهبری دموکرات‌ها نام برده می‌شود.

استراتژی آن‌ها مبتنی بر نتایج آسیب‌شناسی شکست در انتخابات ریاست جمهوری یعنی استفاده از نیروهای چپ حزب دموکرات برای جلب حمایت طبقه کارگر در ایالت‌های جنوبی و مناطق محلی است.

سندرز می‌گوید «من قویاً معتقدم که حزب باید خود را از وابستگی به شرکت‌های بزرگ برهاند و بار دیگر تبدیل به حزبِ مردمیِ متعلق به کارگران، سالمندان و فقرا شود. ما باید درهای حزب را به روی آرمان‌گرایی و نیروی جوانان و تمام آمریکایی‌هایی که برای عدالتِ اقتصادی، اجتماعی، نژادی و زیست‌محیطی می‌جنگند بگشاییم. ما باید شجاعت مقابله با طمع و قدرتِ وال‌استریت، شرکت‌های دارویی، بیمه‌ها و صنعت سوخت‌های فسیلی را داشته باشیم.» بنابراین می‌توان انتظار داشت ازاین‌پس چهره‌هایی چون الیزابت وارن از ایستگاه‌های رادیو و تلویزیون و محافل دانشگاهی پای به میدان گذاشته و با صدای بلندتری شعارهایشان را نهادینه کنند. همچنین گفته می‌شود حامیان مالی این حزب از ایده راه اندازی اندیشکده‌ها و گروه‌های مبلغ شعارهای چپ‌گرایانه استقبال کرده‌اند.

برخی از دموکرات‌ها که در کنگره حضور دارند می‌گویند از تمام اهرم‌های موجود استفاده خواهند کرد تا طرح‌ها و برنامه‌های ترامپ در قالب برنامه‌های ۱۰۰ و ۲۰۰ روزه را خنثی کرده و عرصه را برای او تنگ کنند. آن‌ها می‌گویند حداقل سه گزینه پیش رو دارند.

اولاً می‌توانند از اختلاف جمهوری‌خواهان و رئیس‌جمهور استفاده کرده و اجازه ندهند اجماعی در حزب جمهوری‌خواه شکل بگیرد.

ثانیاً چشم امیدی به نیروهای تازه‌کار جمهوری‌خواه در سنا و مجلس نمایندگان دارند که گویا مواضع نزدیک‌تری به دموکرات‌ها دارند و می‌توانند در تصویب قوانین کمک‌حال دموکرات‌ها باشند.

ثالثاً آن‌ها از اهرم دم‌دستی «فلیباستر» و اخلال در به سرانجام رسیدن طرح‌های جمهوری‌خواهان به طور مکرر بهره خواهند گرفت.

دسته سومی از سیاستمداران اعم از دموکرات و جمهوری‌خواه نیز هستند که اندیشه استیضاح و برکناری ترامپ را در سر می‌پرورانند. از نظر ایشان مایک پنس، معاون رئیس‌جمهور فردی قابل کنترل است و راحت‌تر می‌توان با او کنار آمد. این خبر در حالی منتشر می‌شود که هنوز دوره ریاست جمهوری ترامپ فرانرسیده است. آن‌ها یا واقعاً معتقدند ترامپ برای ریاست جمهوری صلاحیت ندارد و باید جای خود را به کس دیگری بدهد یا می‌خواهند با تهدید «بقای» ترامپ او را وارد محاسبه عقلانی کرده و در نظام هزینه-فایده سهم خود را مطالبه کنند. هنوز مشخص نیست ایده پردازان این موضوع با چه بهانه و در چه زمانی دست به این کار خواهند زد ولی عملی ساختن آن یعنی فراهم شدن زمینه برای اعتراض فراگیر هواداران ترامپ و افزایش بدبینی به‌نظام سیاسی آمریکا.

میلیاردها هم سهم خود را دارند. رسانه‌ها از «جورج سوروس»، میلیاردر جنجالی آمریکایی که به پدر انقلاب‌های رنگی مشهور شده به‌عنوان پشت پرده اعتراضات خیابانی نام می‌برند. ولی سوروس و بنیاد «جامعه باز» تنها بخشی از این پازل را تشکیل می‌دهد. بخشی که ترامپ آن را تظاهرات سازمان یافته با معترضان حرفه‌ای می‌خواند. قسمت مهم‌تر جایی است که نشریه پولتیکو می‌گوید برخی از حامیان مالی کمپین کلینتون آماده‌اند تا منابع مالی خود را برای ضدیت با ترامپ هزینه کنند. آن‌ها دو فرصت مهم پیش روی خود می‌بینند؛ روز رأی‌دهی الکترال‌ها و روز تحلیف.

با توجه به اختلاف تقریباً یک‌میلیونی کلینتون و ترامپ در آرای مردمی و ۴٫۵ میلیون امضای جمع شده برای تحریک الکترال‌ها جهت انتخاب هیلاری به‌عنوان رئیس‌جمهور، میلیاردها فرصت خواهند یافت تا از قدرت لابی‌گری خود برای تحقق این امر استفاده کنند. البته کلینتون برای تصاحب این سمت راه دشواری در پیش دارد و باید ۳۸ الکترال به نفع او تغییر نظر بدهند.

برای روز تحلیف نیز ثروتمندان لیبرال و ترقی خواهان دست‌به‌دست هم داده‌اند تا با برگزاری بزرگ‌ترین اعتراض خیابانی در واشنگتن دی سی این مراسم را به هم بزنند. چپ‌های افراطی هنوز دو ماه زمان برای سازمان‌دهی نیروهای خود دارند تا این تظاهرات مبدل به پر هرج‌ومرج‌ترین مراسم تحلیف ریاست جمهوری تاریخ آمریکا شود. آن‌ها اعلام کرده‌اند که تنها از شهر نیویورک ۲۵ هزار نفر برای شرکت در این راهپیمایی آمادگی دارند. جالب آنکه حتی اوباما هم حاضر نیست این اقدامات را محکوم و از مردم بخواهد از اعتراضات خیابانی دست بردارند. او می‌گوید: «نمی‌توانم بخواهم در برابر چیزی که فکر می‌کنند اشتباه است ساکت بمانند.» ولی این ادعا با عملکرد دولت او در قبال جنبش وال‌استریت همخوانی ندارد.

به‌هرحال، به وقوع پیوستن هر یک از این سناریوها و پیش‌بینی‌ها یعنی درگیر شدن آمریکا در مسائل داخلی خود و کاهش تمرکز در حوزه سیاست خارجی.


منبع: irankhabar.ir

جاذبه های توریستی و جاهای دیدنی هلند

اگر به دنبال شناسایی یک کشور ایده آل برای سفر و گردشگری هستید به شما هلند را پیشنهاد میکنیم. هلند مجموعه ای شگفت انگیز از جاذبه های توریستی است که باید حتماً دید.
به گزارش آلامتو و به نقل از الی گشت؛ شهرت این کشور به گل های رنگارنگ و تراکم جمعیتش است. گردشگری از صنایع مطرح این سرزمین محسوب می شود چرا که پتانسیل های جذب گردشگر در این کشور به وفور یافت می شود و سبقه تاریخی، پارک ها و چشم اندازهای این سرزمین آن را به مقصد بی شمار گردشگر در سراسر جهان تبدیل کرده است. با ما همراه باشید تا در ادامه در این مطلب اطلاعاتی از این کشور زیبا به شما ارائه داده و تعدادی از جاذبه های گردشگری آن را برای تان توصیف خواهیم کرد.
پارک ملی هوخه ویلوه (Hoge Veluwe National Park)
این پارک، بزرگترین پارک ملی هلند است که چشم اندازهای طبیعی فراوانی را پیش چشم گردشگران قرار می دهد. گوزن ها، گرازهای وحشی و جنگل های انبوه از دارایی های این پارک ملی هستند. این مکان هم جای آرام و زیبایی است و هم بهترین مکان برای مشاهده حیات وحش محسوب می شود. گردشگران می توانند با استفاده از دوچرخه رایگان کل منطقه را بگردند و از طبیعت زیبای آن بهره ببرند.
منطقه یوردان،آمستردام (Jordaan District, Amsterdam)
آمستردام، پایتخت هلند، به کافی شاپ هایش معروف است. برای آنکه زیبایی واقعی هلند را بیابید، به منطقه جوردان سفر کنید. این منطقه قبلاً به طبقه کارگر تعلق داشت اما در گذر زمان ترقی کرد و به یکی از خاص ترین مناطق شهر تبدیل شد. خیابان های تو در تو، کافی شاپ های فراوان، نگارخانه ها، فروشگاه ها و بوتیک هایی که جدیدترین محصولات برندها را می فروشند، در این منطقه به وفور دیده می شوند.
اوترخت (Utrecht)
اوترکت قدیمی ترین شهر هلند و یکی از جذاب ترین و مهمان نوازترین شهرهای این کشور محسوب می شود. محله های قرون وسطایی و عناصر گوتیک، جاذبه هنری شگفت انگیزی به اماکن توریستی آن داده اند. یادتان باشد حتماً از دومتورن (بلندترین کلیسای گوتیک شبه برج در هلند) و باغچه های اطراف آن نیز دیدن کنید.

باغ های کوکنهوف (Keukenhof Gardens)
مگر می شود با هلند سفر کنید و از لاله های زیبای این کشور دیدن نکنید. اگر در فصل بهار به هلند بروید می توانید بهترین زمان باغ های کوکنهوف را که در نزدیکی لیس قرار دارد، مشاهده کنید. این باغ ها، به این دلیل که بزرگترین باغ گل و قطعاً یکی از زیباترین مکان های هلند نیز می باشد “باغ اروپا” نیز نام گرفته اند. در این باغ ها ردیف های مواجی از گل های بنفش و زرد و لاله های قرمز زیادی را خواهید دید و می توانید بهترین عکس های عمرتان را در این باغ ها بگیرید.
لایدن (Leiden)
لیدن شهری کوچک و زیبا تقریبا در ۲۵ مایلی آمستردام است که به قدیمی ترین دانشگاه کشور معروف است و زادگاه رامبراند نیز می باشد. جمعیت فراوان دانشجو در این شهر، چهره جوانانه ای به آن داده است، ولی فضای آن بیشتر سنتی است. در این شهر شاهد آبراه ها و کانال های آرام، موزه های مهم و زیبایی با معماری چند قرن پیش خواهید بود.
کیدردیک (Kinderdijk)
کیندردیک که فقط ۱۶ کیلومتر از روتردام فاصله دارد، دهکده ای است که نوزده آسیاب بادی متعلق به قرون وسطی در آن قرار دارد. این دهکده مکانی مسحورکننده و یکی از مهمترین مکان های گردشگری هلند محسوب می شود. در سال ۱۹۹۷ یونسکو آن را به عنوان میراث جهانی ثبت کرد. سعی کنید زمان سفرتان به این کشور از دوم تا هفتم سپتامبر باشد تا از از رویداد محبوب و رایگان Mills in Floodlight هم بازدید کنید. در این رویداد، شب ها نورپردازی زیبایی روی آسیاب بادی ها انجام می شود.

پارک ملی بیس بوسخ (Biesbosch national park)
پارک ملی بیسبوچ آخرین منطقه جزر و مد آب شیرین به جا مانده در اروپا می باشد. این منطقه نتیجه بهم رسیدن چندین رود و شکل گرفتن یک دلتای جالب است که حیوانات و گیاهان منحصر بفردی در آن زندگی می کنند. در این منطقه می توانید به فعالیتهای مختلفی چون دوچرخه سواری، پیاده روی، اسب سواری، قایق سواری و کارهای دیگر بپردازید.
دلفت (Delft)
این شهر کوچک و خوش منظره در کوهپایه های جنوبی هلند قرار گرفته و یکی از خوش منظره ترین و تاریخی ترین شهرهای این کشور به شمار می رود. می توانید با قدم زدن در خیابان های آرام آن و مشاهده کانال های زیبای آن، هلند قدیمی را احساس کنید. حتماً به کلیسای قدیمی آن هم سری بزنید. اگر هنر دوست هستید، مبادا کلکسیون هنرهای تزئینی موزه استدلیک را از دست بدهید.
جزایر فریزیان (Frisian Islands)
جزایر فریزیان که در سال ۲۰۰۹ توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی ثبت شد، درواقع زنجیره ای از جزایر است که از هلند تا دانمارک کشیده شده است. دهکده های تاریخی و جزایر کوچک آن بسیار باشکوه بوده از خصوصیات آنها می توان به سواحل شنی زیبا، پوشش گیاهی انبوه و رمه های گاو و گوسفند آن اشاره کرد. در این جزایر می توانید پیاده روی و دوچرخه سواری کنید یا گوشه ای لم بدهید و چشم اندازهای بکر را به تماشا بنشینید.
ایسومیر (Ijsselmeer)
این دریاچه در نتیجه ساخت یک سد به وجود آمده است و با وسعتی که دارد، بزرگ ترین دریاچه کشور محسوب می شود. زیبایی این دریاچه شگفت انگیز است و در روزهای سرد و مه آلود زیبایی اش دوچندان می شود. در این منطقه محافظت شده فعالیت های زیادی از جمله موج سواری، شنا و قایق سواری می توان انجام داد.
The post جاذبه های توریستی و جاهای دیدنی هلند appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

جشن تولد سالار عقیلی در آسایشگاه معلولین + تصاویر

به گزارش ایران خبر، در این مراسم که شامگاه پنج شنبه ۱۱ آذرماه و مصادف با نخستین روز ماه ربیع الاول در محل آسایشگاه شهید فیاض بخش برگزار شد، قطعه «وطنم» با صدای سالار عقیلی در گوش مددجویان آسایشگاه معلولان شهید فیاض بخش طنین انداز شد و موجی از شادی و شعف خانه دل ها را فرا گرفت. ناگفته نماند در این جشن که به بهانه تولد این خواننده سنتی برگزار شد، «محمد رضا طالقانی» پهلوان و قهرمان کشتی جهان و رییس سابق فدراسیون کشتی نیز حضور داشت.

شایان ذکر است که آخرین اثر «سالار عقیلی»، آلبوم «از جان و از دل» کاری از گروه موسیقی قمر است که حدود دو ماه پیش در بازار موسیقی کشور منتشر شد.

در ادامه عکسهایی از حضور «سالار عقیلی» در آسایشگاه شهید فیاض بخش شهر مشهد را از طریق سایت «موسیقی ایرانیان» می توانید مشاهده نمایید.



منبع: irankhabar.ir

تاثیر مواد مخدر بر مغز و دستگاه عصبی

شاید آشنایی با عوارض وحشتناک مواد مخدر بر مغز و دستگاه عصبی تلنگری باشد برای آنکه حتی اطراف دود سیگار هم نروید.
به گزارش آلامتو و به نقل از روزیاتو؛ دنیایی که ما در آن زندگی می کنیم، مملو از حس های عجیب و هیجان انگیز است. هر کسی می تواند با توجه به رویدادهای زندگی شخصی، یکی از آن ها را تجربه کند. شادی، غم، خستگی و یا راحتی، از جمله احساساتی هستند که ما بیشتر با آن ها مواجه هستیم. اما برای داشتن چنین مواردی، همیشه هم نیاز به رخ دادن اتفاقات مختلف نیست و می توان آن ها را به روش های دیگری نیز تجربه نمود.
مواد شیمیایی و خوراکی زیادی در دنیا وجود دارند که هر کدام می توانند تاثیر خاصی بر روی بدن ما داشته باشند. گاهی اوقات با مصرف یک قرص، تمام دردها فراموش می شود و احساس خوبی به ما منتقل می گردد. از جمله آن ها می توان به مواد مخدر اشاره نمود که البته تاثیرات مخربی بر روی بدن خواهند داشت. ما در این مقاله قصد داریم علاوه بر معرفی آن ها، چگونگی عملکردشان را نیز مورد بررسی قرار دهیم. تا پایان همراه ما باشید.
ماریجوانا
هنگامی که ماده فعال ماریجوانا یعنی «THC» به مغز می رسد، این عضو هورمون دوپامین را آزاد می کند و به همین دلیل، احساس خوبی به ما دست می دهد. این همان ماده ایست که هنگام انجام کارهای لذت بخشی مانند غذا خوردن، در بدن ما ترشح می شود. همین امر می تواند در برخی موارد به بدن ما آسیب بزند. اگر بیش از حد احساس رضایت به شما دست دهد، ممکن است دیگر احساسات خوب را کمتر حس کنید.
قارچ های جادویی
تحقیقات نشان می دهند که این نوع قارچ ها به نوعی همانند روانگردان ها عمل می کنند. آن ها فعالیت های همیشگی مغز را تغییر داده و ارتباطات جدیدی میان قسمت های مختلف برقرار می سازند. این اتصال ها، حس های مختلف را با یکدیگر ترکیب می کنند و باعث می شوند که همه چیز به هم بریزد. آن ها بدون ضرر هم نیستند و می توانند اضطراب های بیش از حد و یا توهمات خطرناک را به همراه داشته باشند.
الکل
همانند دیگر مواد، مشروبات الکلی نیز انتقال دهنده های عصبیِ کنترل کننده فکر و رفتار را تغییر می دهند. الکل با متوقف نمودن این پیام رسان های محرک، قدرت تفکر، سرعت تنفس و نرخ ضربان قلب ما را کاهش می دهد.
به نظر می رسد این موارد، انرژی ما را افزایش می دهند. این ماده، پیام رسان های بازدارنده که معمولا باعث آرامش هستند را تقویت می کند. به علاوه، مقداری ماده دوپامین نیز آزاد می شود که قبلا درباره آن توضیح داده ایم.
هروئین
مغز ما، هروئین را به مورفین تبدیل می کند. این امر آرامش را به همراه دارد و گیرایی مواد مخدر نامیده می شود و چگونگی درک ما از درد را تغییر می دهد. به همین دلیل است که افراد بعد از تزریق آن، احساس سرخوشی زیادی دارند. به دلیل آن که سلول های مغز نیز دارای این ویژگی هستند، مصرف بیش از حد می تواند توقف تنفس، آسیب به مغز، رفتن به کما و مرگ را به همراه داشته باشد.
مواد مخدر کاهش دهنده درد
تحقیقات اخیر نشان می دهند که میان هروئین و داروهایی مانند ویکودین و اکسی کانتین، ارتباط وجود دارد. گزارش ها حاکی از آن هستند که این داروها در برخی موارد به جای هروئین مورد استفاده قرار می گیرند، زیرا همان احساس را به مغز منتقل می کنند.
کافئین
کافئین را می توان پرمصرف ترین ماده روان گردان جهان دانست. این ماده سامانه عصبی مرکزی را تحریک نموده و به این وسیله، انرژی و سطح هوشیاری ما را افزایش می دهد. آزاد شدن آدرنالین نیز از دیگر تاثیرات کافئین است که البته می تواند باعث افزایش اضطراب شود. این ماده توسط عملکرد مشابهش با ملکولی به نام «آدِنوسین»، به ما کمک می کند.
اسید دالای لاما
این ماده همانند قارچ های جادویی برای شما توهم ایجاد می کند و قسمتی از مغز که حالات ما را کنترل می کند را تحت تاثیر قرار می دهد. به علاوه، بخش هایی که واکنش در برابر استرس را کنترل می کنند نیز دچار تغییر می شوند. مصرف آن می تواند هر گونه توهم مانند دیدن مرگ خود را به همراه داشته باشد.
فلاکا
به خاطر جدید بودن این ماده، دانشمندان هنوز درباره نحوه اثر گذاری آن بر روی مغز مطمئن نیستند. در حال حاضر، تنها می توان بر روی ترکیبات فلاکا مانند آمفتامین و کوکائین مانور داد. این مواد باعث رهاسازی دو هورمون می شوند: دوپامین که احساس خوبی را به بدن می دهد و نوراپی نفرین که ضربان قلب را افزایش داده و ما را هوشیار نگه می دارد.
وابستگی که توسط مواد مخدر مذکور ایجاد می شود، می تواند به سوء استفاده از آن بیانجامد. مصرف بیش از حد آن، عصبانیت، پارانویا، توهم و حس خشونت را به همراه خواهد داشت.
اکستازی
مصرف این ماده، عملکرد دوپامین، نوراپی نفرین و سروتونین را تقویت می کند. این موارد، نقشی اساسی در کنترل رفتار ما ایفا می کنند. افزایش سروتونین می تواند عامل تمام رفتارهای عجیب مصرف کنندگان باشد. استفاده زیاد و یا کم از این ماده، به مغز آسیب خواهد رساند. افرادی که آن ها را به صورت مزمن استفاده می کنند، در یادگیری و قدرت حافظه دچار مشکل می شوند.
کوکائین
تزریق، دود کردن و یا هر نوع مصرف، این ماده را وارد جریان خون نموده و آن را به مغز می رساند. رها سازی مقدار زیادی دوپامین، باعث می شود که احساس خوبی به مصرف کننده دست دهد. تاثیر آن به قدری زیاد است که برخی آزمایشگاه ها، از آن برای از بین بردن حیوانات استفاده می کنند. این ماده بخش های اصلی حافظه را تحت تاثیر قرار می دهد و به همین دلیل اعتیاد آور است.
در یک آزمایش، در اثر مصرف مداوم کوکائین، سلول های بخشی از مغز موش ها که بر روی تصمیم گیری و بازدارندگی موثر هستند، دچار تغییر شدند. هر چه مصرف بیشتر باشد، تمایل برای بازگشت نیز افزایش خواهد یافت.
The post تاثیر مواد مخدر بر مغز و دستگاه عصبی appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

خبر خودکشی دانشجو در خوابگاه تکذیب شد

به گزارش ایران خبر، علیرضا شوکتی رییس هیات مدیره خوابگاه داران غیردولتی کشور ،بیان کرد: درباره خبر برخی رسانه ها در فضای مجازی مبنی بر خودکشی جوانی در خوابگاه دانشجویی، اعلام می کنیم که این خبر کذب محض بوده و مکان مورد نظر نه تنها خوابگاه دانشجویی نبوده بلکه فاقد مجوز از ارگانهای دولتی است.
 

وی افزود: بنابر دستورالعمل جدید وزارت علوم در خصوص تاسیس و راه اندازی خوابگاههای دانشجویی غیر دولتی، هیچ خوابگاهی اجازه اقامت غیر دانشجو را ندارد و در غیر اینصورت تخلف کرده است.

 

شوکتی با بیان اینکه اتفاقی که در اماکن عمومی می افتد ارتباطی با خوابگاه دانشجویی ندارد، اعلام کرد: متاسفانه اکثر رسانه ها و خبرنگاران فرق پانسیون و خوابگاه را نمی دانند و در انعکاس خبری های خود بدون تفکیک در نقش، عملکرد و زمینه کاری آنها، خبرها را منتشر می کنند.

 

وی یادآور شد: انتشار اینگونه اخبار نادرست نه تنها باعث آزرده خاطر و  مشکلات عدیده ایی برای خوابگاهداران کشور که بازوی اجرایی وزارت علوم هستند می شود، بلکه سبب نگرانی قشر دانشجویان و خانواده هایشان می شود، بنابراین تاکید می کنیم که اصحاب رسانه در انعکاس خبری خود به نقش و تفاوت عملکردی این دو دقت نظر داشته باشند تا باعث دردسر برای خود و رسانه مربوطه و همچنین نگرانی برای قشر دانشجو نباشند.




 

رییس هیات مدیره خوابگاه داران غیردولتی کشور تاکید کرد: این عمل خبرنگار نه تنها جرم، بلکه اشتباهی فاحش برای آن رسانه محسوب می شود.

 

گفتنی است، ساعت یک بامداد جمعه ۱۲ آذر ماه سال جاری ماموران کلانتری ۱۰۹ خیابان فلسطین تهران در جریان مرگ مرموز پسر جوانی در اقامتگاهش (که متاسفانه در اخبار منتشره کاملا اشتباه به نام خوابگاه دانشجویی مشخص شده ) قرار گرفتند. ماموران با حضور در محل اقامت این دانشجو با جسد پسر جوانی روبرو شدند که نایلونی روی سرش کشیده شده و داخل اتاق نیز به هم ریخته بود.

 

در مرحله ابتدایی تیم بازپرس سجاد منافی آذر از شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی برای بررسی صحنه مرموز مرگ جوان دانشجو پای در اقامتگاه گذاشتند و با توجه به مرموز بودن مرگ پسر جوان دستور داد تا جسد قربانی به منظور تشخیص علت مرگ دانشجو به پزشکی قانونی منتقل شود.


منبع: irankhabar.ir

ظریف تهران را به مقصد هند ترک کرد

به گزارش خبرنگار اعزامی الف به کشورهای آسیای شرقی، محمد جواد ظریف، دقایقی پیش تهران را به مقصد دهلی نو ترک کرد.


وزیر امورخارجه کشورمان قرار است، روز شنبه در اجلاس قلب آسیا که از سال ۲۰۱۱ شکل گرفته در هند شرکت کند. در این اجلاس برخی از همسایگان افغانستان و کشورهای حامی آن حضور دارند و نمایندگانی از سازمان‌های بین‌المللی از جمله سازمان ملل، سازمان همکاری‌های اسلامی و سازمان شانگ‌های نیز شرکت خواهند کرد.

 
یک هیأت اقتصادی و بازرگانی از بخش‌های خصوصی و دولتی وزیر خارجه را در این سفر همراهی می‌کنند و قرار است آن‌ها نشست مشترکی را با صاحبان و سرمایه‌گذاران شرکت‌های هندی در روز شنبه در دهلی‌نو برگزار کنند.


وی قرار است به دعوت همتایان خود سپس به چین و ژاپن سفر کند.
 


منبع: alef.ir

روش قدیمی و خطرناک برای لاغری در چین

به گزارش ایران خبر، نوعی اختلال ژنتیکی در کودکی یازده ساله از کشور چین که باعث افزایش وزن غیرطبیعی و نیز اختلالات یادگیری و حرکتی در این کودک شده پزشکان را به فکر استفاده از راه های مختلف برای کنترل و کاهش وزن وی از جمله بای پس معده، لاغری با آتش، بادکش و طب سوزنی که از قدیم در کشور چین رونق دارد، انداخته است.



بیماری این کودک از سه سالگی همزمان با افزایش وزن غیر طبیعی او شناسایی شد ولی خانواده و پزشکان قادر به کنترل وزن این کودک نبوده و حال او در یازده سالگی وزنی معادل ۳۶۸ پوند دارد که حدود ۴ برابر وزن کودکان هم سن او است.

پزشکان امیدوار هستند با شیوه های غیرعادی لاغری که خطرناک نیز هستند بتواند چاره ای برای این کودک پیدا کنند و سبب کاهش وزن این کودک شوند.



والدین این کودک به نام li hung امیدوار هستند علم پزشکی راه حلی درمانی برای کمک به فرزند آنها پیدا کند، با وجود سن کم این کودک مبتلا به انواع بیماری های مرتبط با چاقی از جمله فشار خون بالا، نقرس و کبد چرب است و  با وجود این بیماری ها شانس زنده ماندن او در سالهای آینده کم است.

این درمان های سنتی در بیمارستانی در شرق کشور چین با رعایت تمامی نکات امنیتی توسط پزشکان و پرستاران انجام می شود و علاوه براین کودک حدود ۵۳ بیمار دیگر نیز تحت درمان های مشابه برای لاغری و کاهش وزن قرار گرفته اند.

گفتنی است؛ از زمان شروع این درمان کودک کاهش وزن داشته است.


منبع: irankhabar.ir

بهترین مقاصد و کشورها برای مهاجرت خانوادگی

اگر برای مهاجرت تصمیمی در ذهن دارید پیشنهاد میکنیم در ادامه این مقاله با ما همراه باشید.
به گزارش آلامتو به نقل از میهن پست؛ بهترین کشورهای جهان برای مهاجرت خانوادگی موضوعی است که باید هر کسی قبل از تصیمیم به مهاجرت در مورد آن اطلاعاتی دقیق و علمی داشته باشد . که در این میان براساس تحقیقی جدید، سوئد بهترین کشور جهان برای مهاجرت خانواده‌ها محسوب می‌شود. این کشور بالاترین سطح از کیفیت زندگی و بیش‌ترین شانس برای بهبود وضع سلامت و رفاه را به خانواده‌ها و کودکان‌شان ارائه می‌دهد. در ادامه با میهن پست همراه شوید.
خانواده‌ها:
در این تحقیق که با بررسی تجارب خانواده‌های مهاجر در کشورهای مختلف انجام شده، سوئد برای دومین سال پیاپی در صدر لیست بهترین کشورها برای کودکان قرار گرفته است. براساس پژوهش انجام گرفته، سه‌چهارم از خانواده‌هایی که به سوئد مهاجرت کرده‌اند، اعتقاد دارند که کیفیت زندگی فرزندان‌شان بعد از مهاجرت بهبود یافته است. این در حالی‌ست که متوسط این رقم برای سایر کشورها حدود ۶۰ درصد بوده است.
وضعیت کودکان در سوئد بالاترین رتبه را در میان کشورها دارد و سه‌چهارم از خانواده‌های مهاجر عقیده دارند که وضعیت رسیدگی به کودکان‌شان در سوئد از کشوری که قبلا در آن زندگی می‌کرده‌اند بهتر است. البته این مسئله آن‌قدرها هم جای تعجب ندارد. سوئد از نظر خدمات اجتماعی و امکاناتی که برای بچه‌ها و خانواده‌های بچه‌دار در نظر گرفته، یکی از چند کشور برتر دنیاست. با وجود زمستان‌های طولانی و سرد و ساعات کوتاه روز و تابش آفتاب، ۷۰ درصد خانواده‌ها گزارش داده اند که وضعیت سلامتی کودک‌شان از زمان ورود به سوئد نسبت به قبل بهبود پیدا کرده است.
حدود ۴۳ درصد از کل خانواده‌های مهاجر گفتند که وضعیت تحصیل در کشور مقصدشان نسبت به مبدا بهتر است. کشورهای مبدا در تحقیق آورده نشده‌اند اما سنگاپور، جمهوری چک و روسیه به ترتیب بهترین رتبه‌ها را در زمینه‌ی تحصیل به دست آوردند. (۷۵، ۶۴ و ۶۳ درصد از والدین مهاجر ساکن‌ در این کشورها از وضعیت تحصیل فرزندان‌شان راضی بودند.)
هزینه:
استانداردهای سطح بالا، قیمت بالایی هم دارند. حدود دوسوم خانواده‌های مهاجر گزارش داده اند که هزینه‌ی بزرگ کردن کودکان در کشور مقصدشان بیش‌تر شده است. اما نزدیک به ۹۰ درصد از والدین معتقد بودند که کیفیت زندگی فرزندشان یا بهتر شده است.
کیفیت زندگی:
براساس این تحقیق، نیوزیلند و اسپانیا از لحاظ کیفیت زندگی و فرهنگ در جامعه رتبه‌های برتر را به خود اختصاص داده‌اند. ۵۹ درصد از مهاجرانی که به نیوزیلند نقل مکان کرده‌اند، دلیل اصلی خود را همین کیفیت بهتر زندگی می‌دانند. حدود سه‌چهارم از مهاجرین به اسپانیا اعلام کرده اند که از کاوش فرهنگی محلی و غرق شدن در آن لذت می‌برند. این عدد نسبت به میانگین جهانی (۶۱ درصد) بسیار بهتر است.
پذیرفتن مهاجرین:
وقتی درمورد احساس خانه بودن در کشور مقصد صحبت می‌شود، کانادا برای چندمین بار رتبه‌ی اول را به خود اختصاص می‌دهد. بیش از دوسوم مهاجرین معتقد بودند که فضای کانادا از کشور خودشان دوستانه‌تر بوده است.
درآمد:
با این‌که سویس، سوئد و نیوزیلند در بخش‌های اقتصادی، تجربه‌ی زندگی و خانواده اول شدند، اما سنگاپور رتبه‌ی اول را در بخش میزان درآمد مهاجرین به خود اختصاص داد. حدود دوسوم از مهاجرین در سنگاپور درآمد بیش‌تری نسبت به کشور خودشان به دست می‌آورند. بریتانیا در این جدول به مقام بیست‌ودوم رسید.
بهترین مقصدها برای مهاجرین
۱- سنگاپور  ۲- نیوزیلند  ۳- کانادا  ۴- جمهوری چک ۵- سویس ۶- نروژ ۷- اتریش ۸- سوئد ۹- بحرین ۱۰- آلمان
این تحقیق برای نُه‌امین سال متوالی انجام گرفته و ۲۶ هزار و ۸۷۱ پاسخ‌دهنده داشته است. برای دیدن لیست کامل و رتبه‌بندی کشورها می‌توانید به سایت HSBC که متولی این تحقیق است سر بزنید.
The post بهترین مقاصد و کشورها برای مهاجرت خانوادگی appeared first on آلامتو.
منبع: alamto.com

مرغ و تخم‌مرغ گران شد

به گزارش ایران خبر، وی تصریح کرد: به نظر می‌رسد که از فردا و با عادی شدن عرضه مرغ در بازار مصرف دوباره شاهد روند کاهش قیمت مرغ باشیم.

یوسف‌خانی با اشاره به اینکه آنفلوآنزا تأثیری بر قیمت مرغ نداشته است، گفت: شیوع آنفلوآنزا در برخی اوقات باعث نگرانی مردم و کاهش تقاضا برای این محصول در بازار مصرف می‌شود اما با توجه به اینکه اقدامات دامپزشکی لازم به عمل آمد و منطقه ملارد تا شعاع لازم مورد قرنطینه و پاک‌سازی قرار گرفت، همچنین اطلاع‌رسانی به‌موقع انجام شد، مردم اکنون بدون نگرانی اقدام به خریداری این محصول می‌کنند.

وی تصریح کرد: منطقه ملارد استان تهران به‌طور کامل تحت کنترل در آمده است و مسئولان حتی مرغ‌های مشکوک را نیز در منطقه منهدم کرده‌اند.

یوسف‌خانی با اشاره به افزایش ۵۰۰ تومانی هر کیلوگرم تخم‌مرغ در بازار مصرف گفت: با توجه به سیل زائری که به کشور عراق در ایام اربعین مراجعه کرد تقاضا برای خرید تخم‌مرغ را افزایش داد و قیمت هر کیلوگرم از این محصول را در بازار مصرف ایران به ۵ هزار تومان و هر شانه ۲کیلوگرمی را به ۱۰ هزار تومان رساند.


منبع: irankhabar.ir

داعش به اعدام کردن اعضای خود روی آورده است

به گزارش ایران خبر، به گفته پایگاه خبری العهد گروه تروریستی داعش ۱۰۰ نفر از عناصر خود را که از درگیری‌های در غرب موصل گریخته بودند در زندان‌های شهر الرقه سوریه حبس کرده است.
 

 داعش همچنین ۱۵ تن از عناصر خود را به اتهام کوتاهی اعدام کرده است.

 

این منبع افزود که داعش دادگاه‌هایی را برای محاکمه این افراد تشکیل داده است. این افراد بعد از فرار از درگیری‌های غرب موصل به اتهام فرار و کوتاهی اعدام می شوند.


منبع: irankhabar.ir