موشک هسته‌ای جدید روسیه می‌تواند فرانسه را نابود کند

روسیه به تازگی توان موشکی خودش را تقویت کرده و نسل جدیدی از موشک‌های بالستیک قاره‌پیما را نشان داد. این موشک توانایی حمل کلاهک هسته‌ای را هم دارد و می‌تواند کشور فرانسه را کاملا نابود کند.

ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه در جریان معرفی این موشک گفت که شرایط منطقه روسیه را واداشت تا توان موشکی خودش را تقویت کند. این کشور توسط نیروهای ناتو و سپر دفاعی موشکی آمریکا احاطه شده و به همین دلیل تصمیم گرفته نسل جدید موشک‌های بالستیک قاره پیمای خودش را رونمایی کند.

وزن این موشک به ۱۰۰ تن می‌رسد و توانایی پیمودن مسافت بسیار زیادی را هم دارد. براساس اطلاعات منتشر شده این موشک که Satan 2 نام دارد، می‌تواند ۱۰ هزار کلیومتر را با سرعت ۲۰ ماخ (۲۴۵۰۰ کیلومتر بر ساعت) طی کند که هفت برابر بیشتر از سرعت هواپیمای SR-71 Blackbird است. همچنین مشخص شده که این موشک توانایی حمل همزمان ۱۰ کلاهک هسته‌ای را دارد. البته می‌تواند به جای حمل ۱۰ کلاهک هسته‌ای کلی موشک دفاعی داشته باشد تا بتواند در برابر سیستم‌های دفاعی ضد موشک از خودش مراقبت کند.

کشور روسیه به این موضوع اشاره کرده که موشک جدیدش می‌تواند ایالت تگزاس و یا کشور فرانسه را نابود کند.
منبع: newatlas

‌‌‌‌‌


منبع: alef.ir

سرانجام پارکبان های پایتخت

پایتخت روزانه میزبان تردد ۶ میلیون خودرو است که به دلیل نبود پارکینگ کافی در سطح شهر، حاشیه خیابان ها به پارکینگی برای خودروها تبدیل شده است.براساس آمارهای اعلام شده حدود۵۵۰ پارکبان در سطح شهر فعالیت دارند که علیرغم فراهم شدن زیرساخت ها برای اجرای سیستم مکانیزه در این حوزه هنوز شاهد فعالیت این افراد در معابر هستیم.کمبود پارکینگ و فضای پارک یکی از مشکلات مدیریت شهری پایتخت به شمار می رود چرا که نه در مناطق محروم و نه برخوردار استقبال چندانی برای ساخت پارکینگ نمی شود.نداشتن توجیه اقتصادی احداث پارکینگ برای بخش خصوصی و کمبود زمین در برخی مناطق تهران مسأله پارکینگ را به یکی از دغدغه های مدیریت شهری تبدیل کرده است.پایین بودن آمار صدور مجوز برای احداث پارکینگ در مقایسه با سایر مجوزها گویای این مطلب است.اگرچه معاون حمل و نقل و ترافیک شهردار تهران از برنامه ریزی شهرداری برای افزایش تعداد پارکینگ های پایتخت و ساخت پارکینگ های هوشمند سخن گفته اما حل مسأله پارکینگ را موضوعی زمان بر توصیف کرده است.مازیار حسینی پیش تر به ایرنا اعلام کرده بود شهرداری تهران تلاش می کند در دوره کنونی مدیریت شهری اسباب و مصوبات ساخت پارکینگ به عنوان یک موضوع تجاری و با صرفه اقتصادی برای شهر و سرمایه گذار را انجام دهد.براساس اعلام سردار محمدرضا مهماندار رئیس پلیس راهور تهران بزرگ روزانه بیش از پنج میلیون خودرو در پایتخت تردد می کنند.این حجم تردد خودرو در سطح شهر در کنار کمبود پارکینگ های عمومی و طبقاتی موجب شد فضای حاشیه کنار خیابان ها به پارکینگ خودروها تبدیل شده و در اکثر معابر پرتردد شهر شاهد پارک خودروها به صورت دوبله باشیم.در همین ارتباط از سال ۸۲ اجرای طرح پارکبان حاشیه‌ خیابان‌ها به منظور پارک خودروها تا زمان رفع کمبود پارکینگ‌های اختصاصی و عمومی با دریافت هزینه در دستور کار شهرداری تهران قرار گرفت.این امر به دنبال خود زمینه سوءاستفاده های زیادی را فراهم کرد و موجب ظهور پارکبان های بدون مجوزی شد که بخشی از فضای پارک خیابان را ملک شخصی خود می دانستند و ضابطه ای هم برای قیمت گذاری و نظارت بر آنها وجود نداشت.متفاوت بودن رقم دریافتی در نقاط مختلف شهر، بسته شدن بخشی از خیابان به دلیل حضور پارکبان ها و مسائلی دیگر از قبیل دادن انعام به پارکبان ها و نگه داشتن جای پارک توسط پارکبان ها برای افرادی خاص از دیگر مسائلی بود که با ظهور پارکبان ها بروز پیدا کرد.بی قانونی ها تا جایی ادامه یافت که ساماندهی پارکبان ها در دستور کار پلیس راهور و شهرداری تهران قرار گرفت و سال ۹۰ تعدادی باند پارکبان تقلبی که با لباس پارکبان اقدام به فعالیت می کردند شناسایی واز فعالیت آنها جلوگیری شد.در نهایت اسفند ماه ۹۴ قرارداد معاونت حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران با شرکت شهربان در این زمینه به پایان رسید اما با وجود آن باز هم شاهد فعالیت پارکبان ها در سطح شهر هستیم.مازیار حسینی معاون حمل و نقل و ترافیک شهردار تهران چندی پیش در این خصوص گفت: سال ۹۴ قرارداد معاونت حمل و نقل و شرکت شهربان شهرداری درخصوص این موضوع به پایان رسید.وی تأکید کرد: قانون می گوید رد و بدل پول به صورت فیزیکی نباید انجام شود اما ورود پارکبان منعی ندارد.معاون شهردار تهران خاطرنشان کرد: تاکنون ۱۵ هزار پارکومتر در سطح شهر نصب شده و تا سال آینده ۲۰ هزار پارک متر دیگر به روش بی او تی (ساخت ، بهره برداری ،واگذاری )و برگزاری مناقصه نصب خواهد شد.وی افزود: طبق هماهنگی صورت گرفته با پلیس راهور خودروهایی به دوربین مخصوص مجهز شده تا تعداد ساعات پارک خودروها را اندازه گیری کنند.وی اظهار کرد: بر این اساس خودروها تا ۲ ساعت می توانند در حاشیه خیابان ها پارک کنند که نیم ساعت اول آن رایگان است.معاون شهردار تهران یادآور شد: با نصب پارکومترهای باقیمانده که عوارض آن براساس مصوبه شورای شهر تعیین می‌شود، مردم می‌توانند از کیف پول‌های الکترونیک استفاده کنند و با این وجود نیازی به حضور پارکبان ها نخواهد بود.حسینی تأکید کرد: پارک حاشیه ای ، مدیریت فضای پارک است نه پارکینگ، بنابراین شهروندان نمی توانند برای مدت زیادی خودرو خود را در خیابان پارک کنند.در حال حاضر حرف و حدیث هایی مبنی بر اینکه جمع آوری پارکبان ها و اجرای سیستم مکانیزه شنیده می شود اما هنوز مشخص نیست که بساط پارکبان ها به کلی از پایتخت جمع می شود یا خیر؟این درحالیست که به گفته بسیاری از مسئولان و کارشناسان درصورت نیاز به حضور فیزیکی پارکبان ها ضرورت نظارت بیشتر بر آنان مد نظر مسئولین شهری باشد.


منبع: baharnews.ir

تهران در تسخیر خودروهای تک سرنشین

بنابراعلام کارشناسان، خودروها و موتورسیکلت ها به عنوان منابع متحرک سهم ۸۰ درصدی در آلودگی هوای شهر تهران دارد، ۳ میلیون و ۵۰۰ هزار خودرو و ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار موتورسیکلت در پایتخت در حال تردد است که حجم زیادی آلودگی را وارد هوای کلانشهر می کنند اما اگر استاندارد یورو ۴ در ساخت آنها رعایت شود و یا تحت معاینه فنی یکپارچه قرار گیرند قطعا از میزان انتشار آلایندگی کاسته می شود.تا چند سال گذشته وقتی هوا آلوده می شد با بارش اولین باران به شرایط سالم می رسید اما امروزه حجم ورود آلاینده ها به هوا به حدی زیاد است که دیگر هر بارندگی قادر به زدودن آن نیست، به اصطلاح توان خود پالایی طبیعت به پایان رسیده است. امروز یکی از متهمان اصلی آلودگی هوا، خودروهای تک سرنشین است که البته بنا به شواهد در سطح شهر چندان دور از واقعیت نیست که باید فکری به حال آنها کرد زیرا به اعتقاد برخی شهروندان تهرانی اگر این روند ادامه یابد قطعا در آینده ای نه چندان دور با نسلی کاملا بیمار مواجه خواهیم بود و باید سرمایه کلانی از کشور بابت درمان، هزینه شود.یکی از شهروندان که مجبور است هر روز مسافت طولانی تهرانپارس تا میدان جهاد را برای رسیدن به محل کار طی کند می گوید زمانی که هوا آلوده می شود روز اول برای رفتن به محل کار از حمل و نقل عمومی استفاده می کنم اما به علت ناکارآمدی این سیستم و نداشتن ساعت دقیق برای رسیدن اتوبوس و حتی سواری ها به ایستگاه با تاخیر در محل کار حاضر می شوم.یکی از شهروندان تهرانی می گوید، دیر حاضر شدن در محل کار یک مشکل است، از طرف دیگر تعداد زیاد مسافر و فشار بیش از حد در اتوبوس هم دلیل دیگری است که موجب می شود تا روز دوم با خودروی شخصی از منزل خارج شوم.یکی دیگر از شهروندان تهرانی می گوید: همه می دانیم که آلودگی هوا به ضرر خودمان به ویژه فرزندانمان تمام می شود اما وقتی که امکانات حمل و نقل عمومی وجود ندارد چه باید کرد؟ به گفته یک شهروند دیگر، می توانم مسیر منزل تا محل کار را با مترو طی کنم اما عذابی که سوار شدن بر مترو به انسان وارد می کند، ترجیح می دهم آلودگی را تحمل کنم تا دست و پایم هر روز میان درهای مترو گیر نکند، بارها هم شده به حدی منتظر واگنی ایستادم که بتوانم سوار شوم که باعث شد تا دیر به محل کار برسم. یکی دیگر از پایتخت نشینان گفت: من باید هر روز فرزندم را به مدرسه برسانم و بعد از آن به محل کار بروم بنابراین مجبورم که از خودروی شخصی استفاده کنم.وی در پاسخ به این سئوال که چرا از سرویس برای فرزندانتان استفاده نمی کنید، گفت:هزینه سرویس زیاد است و خودرویی هم که استفاده می کنیم قسطی است و ماهانه مبلغ زیادی بابت آن پرداخت می کنیم بنابراین دیگر پولی برای گرفتن سرویس باقی نمی ماند.وی تاکید کرد: البته اگر خودروهایی که در داخل کشور تولید می شوند از استانداردهای لازم برخوردار باشند قطعا شاهد کاهش انتشار آلاینده در هوا خواهیم بود که این وظیفه مسوولان و سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان متولی و ناظر بر دستگاه های اجرایی است که باید جدی گرفته شود،البته باید در نظر داشته باشیم که اتوبوس ها، مینی بوس ها و برخی تاکسی ها هم بسیار فرسوده هستند بنابراین حمل و نقل عمومی هم خود منبع آلودگی است.یکی دیگر از شهروندان که بازنشسته است اما به گفته خود برای امرار معاش راننده تاکسی شده است، گفت: اینکه به محض آلوده شدن هوا از مردم می خواهند از خودروی شخصی استفاده نکنند امری است که نیاز به تامل دارد.وی افزود: من در روز با صدها نفر به عنوان مسافر مواجه می شوم که هر کدام در زمینه استفاده یا عدم استفاده از خودروی شخصی نظرات متفاوتی دارند، برخی از آنها معتقدند وقتی یک نفر با هزاران قرض و قسط یک خودرو خریداری می کند این مشقت زیر قرض رفتن را با هدف به دست آوردن آسایشی به نام خودروی شخصی تحمل می کند بنابراین اینکه از وی خواسته شود زیر بار قرض برود اما از خودروی خود استفاده نکند زیاد جالب نیست.وی اظهار کرد: قطعا این کارها نیاز به فرهنگ سازی دارد تا فرد سختی فعلی را به ضرر آینده این به اصطلاح آسایش ترجیح دهد.وی گفت: من تمام روز در حال رانندگی در سطح شهر هستم و زمانی که در ترافیک منتظر هستم، تا چشم کار می کند خودروهای تک سرنشین و در نهایت دو سرنشین دیده می شود که قطعا باید تصمیمی برای این روند اتخاذ شود. چندی پیش هوای پاریس نیز به وضعیت قرمز رسیده بود که دولت آن برای کاهش آلودگی هوا تردد خودروهایی با کمتر از سه سرنشین را جریمه می کرد همچنین استفاده از حمل و نقل عمومی رایگان شده بود حرکتی که هیچگاه در کشور ما شاهد آن نبودیم.سازمان حفاظت محیط زیست در راستای وظایف خود لایحه هوای پاک را تهیه و برای تصویب به مجلس شورای اسلامی ارسال کرده است، کلیات آن تصویب شد و کمیسیون های تخصصی در حال بررسی برخی از بندهای این لایحه هستند که در این لایحه موارد متعددی برای کاهش آلودگی هوا دیده شده است که خودروها را هم شامل می شود.معصومه ابتکار معاون رییس جمهوری و رییس سازمان حفاظت محیط زیست در مراسم روز جهانی تغییر اقلیم تاکید کرده بود که این سازمان در خصوص کاهش آلودگی هوا بسیار جدی است و با خودرویی که نتواند استاندارد یورو ۴ را کسب کند، هیچ مماشاتی نخواهیم داشت.بنا بر اعلام سازمان حفاظت محیط زیست، با اجرایی شدن برنامه های کاهش آلودگی هوا در بسیاری از شهرها در شش ماهه اول سالجاری وضعیت هوا روبه بهبود بود، مثلا در تهران در ۶ ماهه اول سالجاری بهتر از ۶ سال گذشته بود، به ویژه آلودگی هوای ناشی از سوخت به دلیل توزیع سوخت استاندارد بهبود یافته است و به دلیل عدم استفاده نیروگاه ها از مازوت، کیفیت هوا در بسیاری از شهرها بهبود داشت.خروج خودروهای فرسوده از چرخه مصرف یکی از برنامه های جدی دولت است که خروج بیش از ۲۰ هزار خودروی فرسوده از جمله این برنامه ‌ها است، ارتقای سطح استانداردها، متوقف شدن شماره گذاری موتورسیکلت‌ های کاربراتوری و تولید موتورسیکلت‌ های انژکتوری از دیگر برنامه ‌های دولت است که در آخرین جلسه هیات دولت به ریاست دکتر روحانی تصویب شد که تسهیلات کم بهره نوسازی به تاکسی‌ های فرسوده کلانشهرها ارائه شود که این نشان از عزم دولت بر نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی و کاهش آلودگی هوا دارد.


منبع: baharnews.ir

خواص شگفت‌انگیزِ آب انار

امروزه مطالعات بسیاری در مورد فوائد آب انار برای سلامتی انجام گرفته و نشان دهنده نقش آن در کمک به پیشگیری از سرطان، تقویت سیستم ایمنی و کمک به باروری بوده است.سایت هلث لاین در این مقاله به برخی از خواص آب انار طبیعی اشاره کرده که به شرح زیر است: حاوی آنتی‌اکسیدان‌ها: دانه‌های انار رنگ قرمز خود را از پلی فنول‌ها می‌گیرند. این ترکیب‌ها آنتی اکسیدان‌های قوی هستند. آب انار حاوی سطح بالایی از آنتی اکسیدان‌هاست که نسبت به آبمیوه‌های دیگر بیشتر است. آنتی اکسیدان‌های موجود در آب انار می‌تواند به از بین بردن رادیکال‌های آزاد، حفظ سلول‌ها از آسیب‌دیدگی و کاهش التهاب کمک کند. حاوی ویتامین C: آب هر عدد میوه انار بیش از ۴۰ درصد نیاز روزانه فرد به ویتامین C را تامین می‌کند. ویتامین C هنگام پاستوریزه کردن ماده خوراکی تجزیه می‌شود و به همین دلیل مصرف آب انار تازه و خانگی توصیه می‌شود. پیشگیری از سرطان: محققان در بررسی‌های خود مشاهده کردند آب انار می‌تواند به توقف رشد سلول‌های سرطان پروستات کمک کند. با این حال به رغم انجام مطالعات متعدد در مورد تاثیر آب این میوه بر سرطان پروستات نتایج به دست آمده قطعی نیستند. محافظ در برابر آلزایمر: آنتی‌اکسیدان‌های موجود در آب انار و غلظت بالای آنها، پیشرفت بیماری آلزایمر را کند کرده و از توان ذهنی و حافظه حفاظت می‌کند. کمک به هضم غذا: آب انار التهاب روده‌ها را کاهش داده و سیتسم گوارش را تقویت می‌کند. همچنین این ماده خوراکی برای بهبود علائم بیماری کرون، کولیت زخمی و دیگر بیماری‌های روده ملتهب مفید است. خاصیت ضد التهابی: آب انار ماده ضد التهاب قوی است که همانطور که گفته شد دلیل آن وجود سطح بالایی از آنتی اکسیدان‌ها است. آب انار همچنین می‌تواند به کاهش التهاب در تمامی اعضای بدن کمک کند و مانع از استرس اکسیداتیو می‌شود. ضد آرتریت: فلاونول‌های موجود در آب انار می‌تواند به از بین بردن التهابِ موثر در بروز استئوآرتریت و آسیب دیدن بافت غضروفی کمک کند. به تازگی تحقیقاتی در مورد تاثیرات و فوائد این آبمیوه برای پوکی استخوان، آرتریت روماتوئید، دیگر انواع آرتریت و التهاب مفصلی انجام گرفته است. بیماری قلبی: آب انار از سالم‌ترین آبمیوه‌ها برای سلامت قلب است که علاوه بر قلب از رگ‌ها هم حفاظت می‌کند. نتایج یک مطالعه نشان می‌دهد این آبمیوه جریان خون را بهبود داده و رگ‌ها را در برابر سفت شدن حفاظت می‌کند، اما انار در برابر داروهای کاهش کلسترول و فشار خون همچون استاتین‌ها واکنش منفی نشان می‌دهد. کاهش فشار خون: نوشیدن روزانه آب انار به کاهش فشار خون سیستولیک کمک می‌کند. هرچند لازم است مطالعات بیشتری انجام شود تا مشخص شود آیا آب انار می‌تواند مجموع فشار خون را در طولانی مدت کاهش دهد. ضد ویروس: آب انار می‌تواند از بیماری‌ها پیشگیری کند و با آلودگی‌ها مقابله می‌کند. همچنین بررسی‌های آزمایشگاهی حاکی از تاثیرات آنتی باکتریال و ضد ویروسی این نوشیدنی پرخاصیت است. حاوی انواع ویتامین‌ها: علاوه بر ویتامین C و E آب انار منبع خوبی از پتاسیم، ویتامین K و اسید فولیک است. تقویت حافظه: نوشیدن روزانه آب انار قدرت حافظه و یادگیری را تقویت می‌کند. تاثیر در قدرت باروری: وجود آنتی اکسیدان‌ها و قابلیت تاثیرگذاری این نوشیدنی بر استرس اکسیداتیو بر تقویت قدرت باروری کمک می‌کند. تقویت استقامت و عملکرد ورزشی: آب انار ممکن است تقویت کننده جدیدی برای عملکرد ورزشی باشد. این آبمیوه به کاهش درد و تقویت بازیابی قدرت بدنی کمک کند. درمان دیابت: انار داروی سنتی برای درمان دیابت در خاورمیانه و هند بوده است. در حالی که اطلاعات بسیاری در مورد تاثیرات انار بر دیابت وجود ندارد اما می‌تواند به کاهش مقاومت انسولین و پایین آمدن قند خون کمک کند.


منبع: baharnews.ir

این ۵٠ نفر داخل «گور» زندگی می‌کنند

روزنامه «شهروند» افزوده است: خیلی که هوا سرد می‌شود، دنبال چوب می‌گردند برای درست‌کردن آتش و گرم‌شدن در گور‌هایی که پایان زندگیست برای همه، اما برای اینها شده سرآغاز و سرپناه. زن، مرد و کودک؛ کارتن‌خواب‌هایی که در قبر نشسته می‌خوابند.  «دیگه اینجا چوب هم برای آتیش‌زدن، پیدا نمی‌شه» این را یکی از میهمان‌های ناخوانده این اتاق‌های تاریک و باریک می‌گوید. یک ماهی می‌شود که سرما کارتن‌خواب‌ها را راهی کرده تا اطراف و درون گورستان بزرگ نصیرآباد باغستان در حومه شهریار ساکن شوند. عده‌ای درون گورستان و در قبرهای از پیش آماده شده و چندین خانواده در اطراف گورستان، در منطقه بلوک‌زنی و زیر کانال در چادر زندگی می‌کنند. در درون گورستان، ٣٠٠ گور از پیش آماده وجود دارد که ۵٠‌ کارتن‌خواب دست کم ٢٠ گور را اشغال کرده‌اند. در هر گور یک نفر و گاهی هم سه تا چهار نفر زندگی می‌کنند. این گورها عموما برای خواب مورد استفاده قرار ‌می‌گیرند و در طول روز و زمانی که افراد برای تهیه پول مواد و غذا ضایعات جمع می‌کنند یا گدایی می‌کنند، خالی هستند؛ اما باید حواسشان به گورشان باشد چرا که از طرف دیگر کارتن‌خواب‌ها مورد سرقت قرار می‌گیرند. به پتوهای پاره و لباس‌های کهنه هم رحم نمی‌کنند. هیزم‌های سوخته، ظرف‌های یک بار مصرف غذا، پلاستیک و تکه پارچه‌های موجود در بعضی از گورهایی که الان سقف ندارند، نشان‌ می‌دهد که قبلا مورد استفاده یک گروه دیگر بوده است. گورهای از پیش آماده شده در سمت چپ گورستان، روبه‌روی قبرهایی که در آن تدفین انجام شده و با فاصله کمی از مسیر رفت‌و‌آمد مردم قرار دارند. یک نفر از سر کنجکاوی گوشه‌ای از پتوی کشیده‌شده روی یکی از گورها را کنار می‌زند تا ببیند درون آن چه خبر است؛ ناگهان با هجوم کارتن‌خواب هایی که در گور خوابند مواجه می‌شود. حسن ناراحت از این‌که چرا خواب بعدازظهرش را بر هم زده‌اند، سرش را از قبر بیرون می‌آورد و با اشاره دست سعی ‌می‌کند فرد کنجکاو را دور کند. آرمان‌ کارتن‌خواب دیگریست که همان نزدیکی در حال قدم‌زدن است و با دیدن این صحنه به‌سرعت به سمت گورها برمی‌گردد. می‌آید تا آن غریبه را از محل زندگی‌شان دور کند. جنگ لفظی که بینشان پیش می‌آید، توجه تعداد بیشتری از مردمی که برای خواندن فاتحه به گورستان آمده‌اند را به این سمت جلب می‌کند. دعوای‌شان بالا می‌گیرد، چند نفر گوشی به دست مشغول عکس گرفتن می‌شوند. آرمان: «عکس نگیر آقا، عکس نگیر. مگه بدبختی هم عکس گرفتن داره؟» بنر سفیدی که روی یکی دیگر از گور‌ها کشیده شده، کنار زده می‌شود و مردی به‌سرعت خودش را بالا می‌کشد. سن و سالش به‌سختی به ٣٠‌سال می‌رسد. سرما پوست روی بینی‌اش را برده و تبدیل به زخم بزرگی کرده است. سردش می‌شود، لبه‌های کلاه بافتنی مشکی‌اش را روی گوشش پایین می‌کشد. به اطرافش نگاه می‌کند ‌می‌گوید: «امنه، خبری نیست». خم می‌شود تا به زن لاغر‌اندام کمک کند که پشت سرش برای بیرون آمدن از گور تلاش می‌کند. از چند گور آن طرف‌تر صدایی می‌آید: «شهناز، شهناز» اما جوابی نمی‌گیرد. یکی از رهگذرها می‌شنود و بلند صدا می‌زند: «شهناز کیه؟ صداش می‌کنن.» همان زنی که چند دقیقه قبل، تا شانه داخل گور بود و حالا خودش را بالا کشیده، دست‌های پینه بسته‌اش را با پشت لباس بلند قهوه‌ایش پاک می‌کند و کشدار می‌گوید: «‌هاااااااا؟ میام الان». عَبِد کنار شهناز ایستاده، داد می‌زنه: «بلندتر بگو اسمشو تا همه بفهمن»، می‌ترسند نامشان را به غریبه‌ها بگویند. فاش‌نشدن اسم‌شان جزیی از هویتشان است. تمایلی برای حرف‌زدن ندارند. نگاه‌شان هم که می‌کنی رو برمی‌گردانند. بعد از چند سوال درباره وضعیت‌شان، این‌که این‌جا چه‌کار می‌کنند؟ و چرا این‌جا را انتخاب کرده‌اند؟ شهناز می‌گوید: «پنج روز پیش برای تهیه مواد آمدم اینجا، آخه شنیدم این‌جا مواد ارزانتره، یه نفر بهم حلوا داد. دیدم چند نفر بالای گورها نشستن، از اون حلوا بشان دادم، دیدم همزبان منن، تصمیم گرفتم بمانم، شوهرمم قراره بیاد همین‌جا.» متأهلی؟ بچه داری؟ ها، ٣ تا پسر دارم، پسر بزرگم ١٨ سالشه و یک دوقلوی ١۶ ساله هم دارم. اهل کجایی؟ ٢٠ ساله که از شهرستان به تهران آمدم. خانواده‌ت کجا هستند؟ ازت خبر دارند؟ پدر و مادر و ٧ برادرم شهرستانند، خبری از سرنوشت من ندارن. نمی‌تونم برگردم، اگه برگردم، چون معتادم حتما منو می‌کشن. چند وقته معتاد شدی؟ پنج ساله. چطور معتاد شدی؟ پنج‌ سال پیش من بهترین آشپز بودم؛ برای یک شرکت ارمنی با ١٠٠ تا پرسنل غذا درست می‌کردم، شوهرم سرکار نمی‌رفت، خونه بود و همیشه در حال مصرف مواد بود، من نمی‌دانستم که بخوره (نوعی اعتیاد که از طریق در معرض بوی مواد قرار گرفتن ایجاد می‌شود) معتاد شدم. صبح‌ها سخت از خواب بیدار می‌شدم و سر کار چرت می‌زدم. یه بسته نسکافه خریدم که خوابم بپره، شوهرم دید گفت خاک بر سرت، این چیه خریدی؟ بیا، دوای تو پیش منه، یه چیزی می‌دم که کلا خواب از کله‌ات بپره، بشم شیشه داد کشیدم. بعدش من تا یک هفته نمی‌تانستم بخوابم. وسواس کار کردن گرفته بودم. گفتم مرد خدا ذلیلت کنه، منو ببر دکتر، نمی‌تونم بخوابم. یه چیز دیگه بشم داد گفت اینو بکشی می‌خوابی، هرویین بود، اونو که زدم تا دو روز خواب بودم، انگار مرده بودم. برای آرام شدن، مجبور شدم دوباره بکشم و کم‌کم کارمم از دست دادم. دانه‌های درشت اشک روی گونه‌های فرو رفته‌اش می‌چکد، نفس عمیقی می‌کشد و انگار به پنج‌سال گذشته برگشته است. حالا تمایل بیشتری دارد که درباره خودش حرف بزند. چند وقته کارتن‌خوابی؟ «الان سه ساله که کارتن‌خواب شدیم. پسرات کجا هستند؟ پسرام رفتن خونه عموشان، درس می‌خوانن، زنگ می‌زنم بهشان، اونا فقط گریه می‌کنن، پسر بزرگم میره سرکار؛ اما تا حالا سه بار می‌خواسته خودکشی کنه، می‌گه عمو و زن‌عمو خیلی خوبن اما من دیگه نمی‌توانم بشینم سر سفره‌شان. می‌خواهد بغضش را قورت بدهد؛ به زور می‌خندد. دندان ندارد. فقط سه دندان خراب و این هم ثمره اعتیاد است. گروهی از زنان و مردان سیاه‌پوش ١٠٠ متر آن‌طرف‌تر عزیزی را به خاک سپرده‌اند. صدای مویه و نوار روضه می‌آید. شهناز سرش را آرام و با افسوس تکان می‌دهد. برای این‌که صدا به صدا برسد، صدایش را بالاتر می‌برد. «می‌خوام ترک کنم، تو را به خدا، تو را به دین‌تان کمکم کنید که ترک کنم، خسته شدم، خسته شدم از هر روز گدایی‌کردن تو عوارضی. من قبلا می‌آمدم قبرستان، حالم بد می‌شد، بار اولی که منو کشیدن پایین تو قبر تا سه روز مریض بودم و نتونستم بخوابم، اما خب چاره‌ای ندارم، جایی را ندارم که برم.» چرا نمیری کمپ؟ «چندبار رفتم، اما آن‌جا منو میزنن، موهامو می‌کشن. موهامو ‌می‌تراشن، شلنگ رو گره میزنن و با گره شلنگ ما رو میزنن، هنوزم جای کتک‌هایی که خوردم روی بدنم هست، من دیگه جانی ندارم که کتک بخورم.» در میان حرف‌هایش یک نفر با دو کیسه پلاستیکی سبز و سفید می‌آید. لباس‌ها و وسایلش را آورده. شهناز تشکر می‌کند: «دردت به جانم.» حالا جمعیت بیشتری جمع شده، مردها آمده‌اند روی لبه‌های گورها، اما زن‌ها با کمی فاصله روی تپه‌های اطراف این گورهای آماده ایستاده‌اند. یکی از میان جمعیت می‌گوید باید ترک کنید و بروید سرکار! آرمان می‌گوید: «مشکل ما بی‌مکانیه. ترک هم کنیم دوباره باید بیاییم همین‌جا. کنار بقیه که معتادند. دوباره معتاد می‌شیم.» «من یکی از اینها را می‌شناسم.» مردی که صاحب یک کارگاه صنعتی است می‌گوید. «یکی از این‌ کارتن‌خواب‌‌ها که اسمش فرشیده، ٢‌سال پیش در کارگاه من کار می‌کرد. اون موقع‌ها نامزد هم داشت. درگیر مواد مخدر شد و دیگه نتونست کار کنه، زندگی‌اش هم از هم پاشید. الانم اینجاست.» با دست به خرابه‌های پشت گورستان اشاره می‌کند. «الان اونجا داره ضایعات جمع می‌کنه. چطور میشه کمکش کرد؟ به حرف که نمیشه. همه باید قدم بردارند.» هوا گرگ و میش است، مردم پراکنده می‌شوند. مراسم آن خانواده داغدار هم تمام شده. کمی آن‌طرف‌تر، مردم بی‌توجه به گورخوابان، کنار مزار اموات خودشانند و خیرات‌شان را با هم تقسیم می‌کنند. صدای اذان در گورستان می‌پیچد. با تاریک شدن هوا، کم‌کم سر و کله بقیه‌کارتن‌خواب‌ها پیدا می‌شود. خسته از پرسه‌زنی روزانه، با قامت‌های خمیده و سرهای کج شده، توبره‌ای را با خود می‌کشند و به میان جمعیت می‌روند تا این‌جا هم پولی، چیزی عایدشان شود. انتخابشان بیشتر زنان است. به‌خصوص زنانی که دست یک بچه در دستشان است. دست دراز می‌کنند. جان بچه را قسم می‌دهند و می‌گویند: «پول یه نون به من بدید.» اکثریت بی‌جواب رد می‌شوند. یکی از مردها می‌گوید: «پول ندارم اما نانوایی نزدیک است. بیا برویم برات نان بگیرم.» نگهبان دم در گورستان از روزها و شب‌هایی که با این گورخواب‌ها می‌گذراند، حرف‌هایی دارد:  «یک ماهی هست‌ کارتن‌خواب‌ها، به‌خصوص شب‌ها، در بعضی از این قبرها شب را به صبح می‌رسانند. آن اوایل که آمدند اینجا، بیرون‌شان کردیم اما هم تعدادشان زیاد است هم جای دیگری ندارند که بروند. دیوار گورستان کوتاه است، بیرون‌شان هم کنیم از دیوار می‌آیند. نیروی انتظامی هم که می‌آید، متفرق می‌شوند. تعدادی‌شان را هم گرفته‌اند و برده‌اند کمپ. خیلی‌هاشان از کمپ فرار می‌کنند و دوباره برمی‌گردند.» همه‌شان معتادند؟ «تقریبا همه معتادند. دو زن و یک بچه ٨ ساله هم هست که آنها هم معتادند. روبه‌روی گورستان، چند صد متر آن‌طرف‌تر در «بلوک‌زنی» هم یک پیرزن همراه ٢ پسر و یک عروس و نوه‌اش در چادر زندگی می‌کنند. خود پیرزن و یکی از پسرهایش معتادند. باز هم هستند، کمی آن طرف‌تر زیر کانال یک زن و مرد هستند که از شهرستان آمده‌اند. آنها هم در چادر زندگی می‌کنند اما معتاد نیستند.» برخورد مردم باهاشون چطوره؟ «اینجا منطقه فقیرنشینیه. مردم انقد از این کارتن‌خواب‌ها دیدن که انگار واکسینه شدند و بی‌تفاوت. ولی بعضی‌ها هم برای کمک ‌می‌آیند مثل گروه یاشار تبریزی که شب یلدا برای ساکنان گورها و چادرنشین‌های اطراف گورستان غذا و میوه آورده بودن، اما‌ کارتن‌خواب‌ها نیومدن.» زنی‌ با روسری یشمی، یکی از‌ کارتن‌خواب‌هایی که تازه از بیرون برگشته به گورستان، حرف‌های نگهبان را شنید و گفت: «آره، چند شب پیش غذا آوردن. اینا می‌خوان گولمون بزنن و ببرنمون کمپ. من از ترسم تا ٣ نصفه‌شب تو بیابون‌های اطراف بودم. کی می‌خواد به ما کمک کنه؟ مردم ما رو که می‌بینن اذیتمون می‌کنن. ما رو با سنگ می‌زنن. مگه ما غریبه‌ایم؟ ما همون آدم‌هایی هستیم که تا چند‌سال پیش سر سفره‌های هم بودیم.» یاشار تبریزی، مدیر گروهی که کمپین شب یلدا را شکل داده، می‌گوید: « قصد داریم کار خود را ادامه ‌دهیم.» شروع کمپین از کجا بود؟ کار ما از صفحات مجازی شروع شد. من ٢٠ روز پیش از حضور‌ کارتن‌خواب‌ها در گورستان مطلع شدم و با کمک دوستانی که نمی‌شناختیم همدیگر را، اما به بنده اعتماد کردند مبلغی را جمع‌آوری و برای شب یلدا مقداری غذا و میوه فراهم کردیم. متاسفانه ‌کارتن‌خواب‌ها از ترس خیلی‌هاشان نیامدند، یا آمدند غذا را گرفتند و رفتند. با چه هدفی این کار را ادامه می‌دهید؟ هدفمان ایجاد همکاری و همیاری بین خیریه‌هاست برای کمک به این مردم بی‌خانمان. در بین این کارتن‌خواب‌ها زن هست، بچه هست. خیلی‌هاشان معتاد نیستند و از فقر به گورستان پناه آورده‌اند. بچه در بین‌کارتن‌خواب‌ها؟ بله، علی هشت‌ساله و معتاد است. بعضی شب‌ها را در گورستان سپری می‌کند. برای برقراری ارتباط با او و ایجاد انگیزه با کمک دوستان برایش یک مقدار لباس گرم خریدیم. خودش تمایل دارد که ترک کند. می‌خواهیم ازش حمایت کنیم که این اتفاق بیفتد. برنامه‌هایتان چیست؟ ما با چند موسسه خیریه مذاکراتی را انجام دادیم و موسساتی مثل جمعیت امام‌علی(ع)، موسسه مهرانه زنجان، خانه کودکان کوشا و همچنین وزارت آموزش و پرورش قبول کردند که از ما حمایت کنند. دوباره جمعیت گورستان را ترک کرده و تاریکی همه جا را فرا گرفته، مثل هر شب. بنرهای پاره، تکه‌پتو‌های مندرس و تخته‌‌چوب‌های نیمه‌سوخته را برمی‌دارند. سقف اتاق‌های دوطبقه‌ای که یک متر و نیم ارتفاع دارند. فرششان کارتن‌پاره است و تختشان زمین سفت و سرد. نه چراغی، نه وسیله‌ای. فقط پتو و لباس کهنه. همین.


منبع: baharnews.ir

مزایای شگفت انگیز نور خورشید

محققان مرکز پزشکی دانشگاه جورج تاون دریافتند که نور خورشید از طریق یک مکانیسم مستقل از تولید ویتامین D، سلولهای T که نقش اصلی در سیستم ایمنی بدن انسان بازی می‌کنند را تقویت می‌کند.یافته‌های آنها نشان می دهد که چگونه پوست، بزرگترین عضو بدن، بستری برای بسیاری از میکروب‌ها است.آنها به طور خاص دریافتند که سطوح پایینی از نور آبی، که در پرتوهای خورشید وجود دارد، باعث می شود که سلول‌های T سریع تر حرکت کنند.لنفوسیت تی یا سلول T از انواع سلول‌های سیستم ایمنی بدن است. سلول هایT  که یا کمکی هستند و یا کشنده، برای انجام کار خود و رسیدن به محل عفونت به حرکت نیاز دارند.این مطالعه نشان می‌دهد که نور خورشید مستقیما سلول‌های کلیدی ایمنی بدن را با افزایش حرکت آنها فعال می‌کند.این محققان همچنین افزودند در حالیکه تولید ویتامین D نیازمند نورUV  است که می‌تواند سبب سرطان پوست و ملانوم شود، نور آبی خورشید که سبب فعالیت این سلول‌ها می‌شود از ایمنی بیشتری برخوردار است.


منبع: baharnews.ir

"دخترم را ۵۰‌ میلیون تومان دادم"

درباره هزینه سفر به ایران صحبت می‌کردند و اینکه چطور می‌شود این سفر را انجام داد. چند دقیقه‌ای در این‌باره صحبت می‌کنند و یک نفرشان می‌گوید چطور توانسته ویزای ایران را بگیرد.   دو نفر هستند و درست مقابل من روی چمن و زیر آفتاب، لَم داده‌اند. از مکالمه‌ آنها فهمیدم یک نفرشان تازه از ایران برگشته است و برای آن یکی «قصه سفر» می‌کند. می‌گوید چون یک همسر دیگر اختیار کرده بود و اعصاب همسر اولش هم از این قضیه خراب شده، تا وقتی که آب‌ها از آسیاب بیفتد، تصمیم گرفته بود همراه با همسر دوم خود به ایران سفر کند. چندهمسری در بیشتر مناطق افغانستان یک امر معمول است و همسر اول فرد هم با این موضوع مشکل خاصی ندارد؛ اگر مشکل هم داشته باشد، چاره‌ای نیست؛ چون در صورت نشان‌دادن اعتراض خود، در خوش‌بینانه‌ترین حالت، راهی خانه پدر خود می‌شود؛ غیر از آن هم ممکن است «مورد غضب» همسر قرار گیرد (البته در بخش‌های روستایی و سنتی این کشور). همین‌که یک شخص در بخش‌هایی از افغانستان «پول تپلی» به دستش می‌رسد، به فکر همسر دوم، سوم و حتی چهارم می‌افتد؛ اما این‌بار مثل ازدواج اول نیست و تازه داماد باید «پیشکش» بیشتری به خانواده عروس بپردازد. آن فردی که تازه از ایران آمده است، جریان موضوع جالبی را تعریف می‌کند؛ می‌گوید به خانه یکی از اقوام خود رفته بود که میان صحبت‌شان بحث دختر خودش و پسر قوم‌شان مطرح می‌شود. این را که می‌گوید، رفیقش می‌نشیند و با دقت بیشتری گوش می‌دهد. می‌گفت «دو تا دختر در افغانستان دارم که یکی، دو ساله و یکی هم چهار ساله است». آن قومش هم به او گفته است بیا درباره آن دختر چهارساله صحبت کنیم، چون او هم یک پسر ۱۰ ساله دارد. گفت در آخر آن شب، «دختر را به ۵۰‌ میلیون تومان» به نام پسر آن فرد کرده است.  می‌گوید علاوه بر موضوع همسر دومی که اختیار کرده است، اکنون این موضوع را هم باید به همسر اولش توضیح دهد؛ گویا بدون مشورت با همسر اول و مادر دختربچه، این وصلت! را انجام داده است. از صحبت‌هایشان این‌گونه برداشت می‌شود که قرار گذاشته پس از آنکه دخترش به ۱۳، ۱۴ سالگی رسید، پسرک که آن‌موقع ٢٠ساله است، به افغانستان سفر کند و عروس خود را با خود به ایران بیاورد، موضوعاتی مانند حق انتخاب و دوست‌داشتن هم، هیچ. بماند که کودک ١٠ساله با این پیش‌فرض که اوضاع مالی پدرش خوب نیست، از همین امروز باید به فکر جورکردن آن ۵۰ تومان باشد. این موضوع هم بماند که پسرک ١٠ساله و دخترک چهارساله، دیگر آینده‌ای ندارند؛ مگر آنکه برخلاف تصمیم پدران‌شان عمل کنند که این موضوع هم با توجه به مردم برخی از مناطق افغانستان، طبعات خوشی در پی نخواهد داشت.این مبلغ که به آن در برخی مناطق «پیشکش» و برخی هم «طَوَیانه» می‌گویند، یکی از شرایط راضی‌شدن پدر و مادر، برای ازدواج دختران‌شان است. در افغانستان برخی از خانواده‌ها این مسئله را نادیده می‌گیرند و پولی بین دو خانواده ردوبدل نمی‌شود؛ اما برای بیشتر مردم، گرفتن «طویانه» امری ضروری است. دختری که طویانه بابت عروسی او گرفته نشود، به نوعی بی‌ارزش و اضافی شمرده می‌شود و ممکن است در خانه جدید خود به واسطه این موضوع، به او بی‌احترامی شود.طویانه که به آن «گَله» و «ولور» هم می‌گویند، مقدار پولی است که خانواده عروس، از پدر و مادر داماد می‌گیرند و صلاحیت مصرف آن هم متعلق به خانواده دختر است. این مبلغِ مشخص، باید قبل از روز عروسی به خانواده عروس پرداخت شود تا صرف جهیزیه دخترشان بشود. بیشتر مبلغ این پول اما به جیب پدر و مادر عروس ریخته می‌شود. این مبلغ هم از ۵۰‌ هزار افغانی (چیزی حدود دو‌میلیون و ۵٠٠هزار تومان) تا بیش از سه‌ میلیون افغانی (بیش از ٢‌٠٠میلیون تومان) می‌رسد که اگر داماد توانایی پرداخت آن را نداشته باشد، مجبور است تا این مبلغ را از طریق کار در کشورهای همسایه بپردازد. طرف جالب این قضیه، این است که بیشتر خانواده‌هایی که در کشورهای دیگر مانند ایران، زندگی می‌کنند، همچنان تحت‌تأثیر این رسم هستند و اغلب مبلغی تا صد‌میلیون تومان را از خانواده داماد می‌گیرند؛ این موضوع هم بماند که آن فردی که شغلش کارگری است، چه کار بزرگ و سختی برای پرداخت این مبلغ برعهده دارد.طَوَیانه در برخی مناطق افغانستانهرازچندگاهی خبری از یکی مناطق افغانستان می‌رسد که برخی از جوانان در اعتراض به بالابودن مبلغ طویانه، در مقابل استانداری یا جای دیگری تجمع کرده‌اند و خواهان کاهش این قیمت شده‌اند. گویا کالایی را برای خود می‌خرند و پدران هم کالایی را می‌فروشند، جدا از اینکه به خواسته‌های دختر توجه کنند. در کابل، پایتخت افغانستان، این مسئله تقریبا از بین رفته است؛ یعنی خیلی کم به مواردی برخورد می‌کنیم که خانواده دختر از خانواده پسر طویانه بگیرد. درعوض، اما خانواده پسر مکلف است، «جهیزیه دوسره» بخرد. یعنی علاوه بر تمام وسایل یک خانه یا یک اتاق برای عروس و داماد که قرار است در آن زندگی کنند، باید لباس و تمام چیزهایی که برای عروس در نظر گرفته شده را هم، خانواده داماد فراهم کند. برعکس کابل، اما اگر ولایت هلمند را در نظر بگیرید، طبق یک تحقیقی که چندی پیش انجام شده بود، برای دختر، خیلی راحت قیمت تعیین می‌شود. در ولایت هلمند، مقدار طویانه از ۱۰ روپیه پاکستانی شروع می‌شود و تا دو‌میلیون روپیه (حدود ۶‌٠میلیون تومان) می‌رسد. در بیشتر مناطق هم‌مرز با پاکستان، از پول این کشور استفاده می‌شود؛ ولی در این اواخر، تلاش‌هایی شده است که این جریان از بین برود. در این منطقه از افغانستان، خانواده عروس پول دریافت می‌کند؛ اما درعوض تمام وسایل مورد نیاز دختر را با توجه به رسم و رواج‌های حاکم در مناطق همان ولایت، فراهم می‌کنند، که ممکن است لوازم خانه باشد یا ماشین و هر چیز دیگری. در ولایت هلمند، یک رسم دیگری هم وجود دارد؛ اگر شخصی بخواهد برای بار دوم ازدواج کند، مقدار طویانه بیشتر می‌شود؛ یعنی داماد باید تا حدود سه‌میلیون روپیه (حدود ۹۰‌میلیون تومان) به خانواده عروس بپردازد. ترکمن‌های افغانستان رسم و رواج متنوعی در عروسی‌های خود دارند. خانواده داماد، در کنار دادن طویانه به خانواده عروس، باید برای تمام خویشاوندان عروس هم هدیه بخرد. یعنی برای تمام مردانی که عضو خانواده و وابستگان خانواده عروس‌اند، کفش یا لباس می‌خرد، برای همسران این آقایان هم، پارچه‌های قیمتی زنانه می‌خرد و در اختیار خانواده عروس قرار می‌دهد. در کنار این، خانواده داماد باید برای خانواده عروس مقدار زیادی مواد خوراکی از قبیل روغن، آرد، برنج، پیاز، سیب‌زمینی و مواردی از این قبیل بخرد. در ولایت قندهار، طویانه‌ها معمولا ‌میلیونی است؛ یعنی مقدار پولی که باید به‌عنوان طویانه به خانواده دختر پرداخت شود، از یک‌میلیون افغانی تا سه یا چهار‌میلیون افغانی (بیش از ٢‌٠٠میلیون تومان!) می‌رسد. اما در برخی مناطق این ولایت، خانواده‌هایی هم هستند که این رسم را به نفع خانواده داماد عوض کرده‌اند و هیچ‌گونه طویانه از خانواده داماد نمی‌گیرند. البته خانواده‌هایی که وضع مالی‌شان خوب باشد، بیشتر بر این نظرند که نمی‌خواهد آینده دخترشان را خراب کنند.در هرات هم این رسم وجود دارد و در برخی مواقع «کمرشکن» است. جالب اینکه مردم این ولایت، با معرفت‌ترند؛ یعنی درصورتی‌که خانواده داماد پول نداشته باشد، می‌تواند طویانه را به صورت قسطی به پدر و مادر عروس بپردازد؛ اما عروسی تا زمانی که تمامی قسط‌های طویانه پرداخت نشود، صورت نمی‌گیرد.  این مبلغ‌های سنگین، ریشه بسیار مشکلاتی است که پس از ازدواج برای خانواده‌ها به وجود می‌آید. به‌عنوان مثال، دیده شده است برخی خانواده‌های داماد به‌خاطر اینکه سختی‌های زیادی را پشت سر گذاشته‌اند تا مبلغ توافق‌شده بین دو خانواده را پرداخت کنند، با تازه‌عروس‌شان بدرفتاری می‌کنند و درست برعکس این موضوع هم وجود دارد که اگر به‌عنوان مثال پولی بین دو خانواده ردوبدل نشده باشد، باز هم عروس حال و روز خوبی نخواهد داشت.  با توجه به تعداد زیادی از اقوام که در کنار یکدیگر در افغانستان زندگی می‌کنند، اگر دختر و پسری، مثلا در کلاس دانشگاه با هم آشنا شده باشند و یکدیگر را دوست داشته باشند و بخواهند با هم ازدواج کنند و هر دو از یک قوم و زبان و مذهب باشند، مشکل زیادی پیش نمی‌آید؛ اما اگر زبان، قوم یا مذهب‌شان با یکدیگر فرق کند، دیگر موضوع کاملا عوض می‌شود و باید امیدوار ماند که خانواده‌های دختر و پسر، دید وسیعی به چنین موضوعاتی داشته باشند و برای این ازدواج، مانع‌تراشی نکنند و دنیا برای آن دو، گل و گلزار شود. باید ناگفته نگذاشت که بیشتر موضوعات مطرح‌شده، در خانواده‌های روستایی و سنتی که از سواد کمی برخوردار هستند، دیده می‌شود. در خانواده‌های شهری و خانواده‌هایی که سطح فرهنگی بالایی دارند، داد و گرفت این پول‌ها، به‌ندرت دیده می‌شود و حتی خانواده‌هایی هستند که خانواده عروس پس‌‌ازگرفتن مبلغ بالایی از خانواده داماد، عین پول را در اختیار عروس و داماد قرار می‌دهند تا آنها با این پول اساس زندگی خود را بسازند. همه‌ساله در بیشتر دانشگاه‌های این کشور هم ازدواج‌های دانشجویی برگزار می‌شود که در آن صدها زوج زندگی مشترک‌شان را بدون فکرکردن به موضوعاتی مانند طویانه آغاز می‌کنند.


منبع: baharnews.ir

تلگرام در تسخیر ایرانی‌ها

از کانال‌های فعال درشبکه اجتماعی تلگرام ۳۲ کانال بالای ۵۰۰‌هزار عضو و ۷ کانال نیز بیش از یک‌میلیون عضو دارند. جالب است بدانید که کانال‌های تلگرامی ایرانی روزانه یک‌میلیون و۵٠٠‌هزار مطلب منتشر می‌کنند و درمجموع بین ٢,۵ تا ٣‌میلیارد بازدید روزانه را رقم می‌زنند. این بخشی از آماری است که مسعود اسدپور رئیس پژوهشگاه فضای مجازی دیروز به فارس اعلام کرده است. او ادامه می‌دهد، هرکاربر ایرانی به‌طور میانگین در ١٣ کانال تلگرامی عضو است و روزانه نزدیک به ١٠٠ مطلب از تلگرام مطالعه می‌کند. علاقه عجیب و غریب ایرانی‌ها به فضای مجازی درشرایطی است که ایران براساس گزارش اتحادیه جهانی مخابرات درقعر جدول زیرساخت‌های اینترنتی و پهنای باند قرار دارد و تنها انگشت‌شماری کشورهای آفریقایی، آمریکای مرکزی و آسیا رتبه‌های پایین‌تر از ایران را به خود اختصاص می‌دهند. با این حال ایرانی‌ها رکورددار پیام‌رسان‌های اجتماعی و محبوب جهان هستند. این پتانسیل می‌تواند به گسترش اشتغال اینترنتی در ایران و درآمدزایی گسترده از تولید محتوای فارسی منجر شود. ظرفیتی که تاکنون به اندازه کافی مورد توجه قرار نگرفته است. ایرانی‌ها ٨١‌درصد ترافیک تلگرام را دراختیار دارند بیش از ۴۵‌‌میلیون کاربر ایرانی روی تلگرام وجود دارد. مدیران تلگرام اعلام کردند که تعداد کاربران ماهانه فعال این اپلیکیشن پیام‌رسان از مرز ١٠٠‌‌میلیون کاربر عبور کرده و روزانه حدود ١۵‌‌میلیارد پیام در این سرویس رد و بدل می‌شود. بعد از آن و درهفته گذشته بود که برادران دوروف، موسسان تلگرام اعلام کردند که ٢٠‌‌میلیون کاربر ایرانی از تلگرام استفاده می‌کنند. حالا آنطور که آمارهای رسمی سرور مرکزی تلگرام نشان می‌دهد، براساس تعداد مراجعات به سرورهای تلگرام، بیش از ۴۵.٨‌‌درصد از ترافیک کاربران تلگرام روی سرور اصلی تلگرام یعنی‌ ای‌پی شماره ١۴٩.١۵۴.١۶٧.٩٩ ایرانی‌اند. ازطرف دیگر سرور telegram.org  که سرور اصلی تلگرام است، نشان می‌دهد که این نرم‌افزار در ایران، هفدهمین سایت برتر است و این درحالی است که در‌‌سال گذشته، این نرم‌افزار در رده ۶هزارمین سایت مورد استفاده ایرانی‌ها بود. ازطرف دیگر، آمارهای سرور  telegram.me که مربوط به ترافیک کانال‌های تلگرام است و از ژوئن ‌‌سال گذشته فعال‌ شده، نشان می‌دهد که کاربران ایرانی ٨١‌‌درصد از ترافیک کانال‌ها را دراختیار دارند. تلگرام سرانه مطالعه را بالا برده است مسعود اسدپور رئیس پژوهشگاه فضای مجازی کشور همچنین گفته است؛ تلگرام سرانه مطالعه مردم کشور را بالا برده است. او دراین‌باره می‌گوید: اگرچه تلگرام به تنهایی سرانه مطالعه کشور را بالا برده و امر اطلاع‌رسانی را سرعت داده و کم‌هزینه کرده اما با توجه به این‌که بیشتر کانال‌های پربازدید درحوزه سرگرمی و خبر فعالیت می‌کنند، سطح مطالعه، سطح نازلی است و نشان می‌دهد برای استفاده صحیح از این حجم عظیم وقت آزاد و پتانسیل موجود، باید فرهنگ‌سازی گسترده‌ای صورت گرفته و با آموزش مناسب، مهارت‌های رسانه‌ای کاربران افزایش داشته باشد. او ادامه می‌دهد: دراین صورت آفات استفاده از این شبکه‌ها کاهش یافته و کارکرد این شبکه‌ها از کاربردهای محدود سرگرمی و فوق برنامه به کاربردهای جدی‌تر و متنوع‌تر مانند حوزه‌های آموزشی، تربیتی، علمی، اقتصادی، خدماتی و مهارت‌افزایی گسترش خواهد یافت. ضمن این‌که امکان ایجاد اشتغال جدی‌تر درحوزه فضای مجازی فراهم می‌شود. مردم میدان‌دار اشتغال در فضای مجازی شونداینکه فضای مجازی و تولید محتوای فارسی تا چه اندازه برای ایرانی‌ها ثروت‌آفرینی کرده است، مشخص نیست. آمار دقیق  در ایران همیشه یک پای لنگ فعالیت‌های اقتصادی بوده است و این مسأله برای تکنولوژی‌های جدیدتر صورت حادتری پیدا می‌کند. کیوان نقره‌کار، مشاور مرکز تجارت الکترونیک وزارت صنعت می‌گوید: شاید آمارهای جسته و گریخته از درآمدزایی از کانال‌های مختلف باشد اما آمار مدون قابل اعتمادی از این مقوله وجود ندارد. البته گاهی اعداد و رقم‌هایی از درآمد‌های کانال‌های تلگرامی ثبت می‌شود که بسیار قابل توجه است و چیزی که محرز است، آن است که بیشتر این درآمدها به جیب بخش خصوصی رفته است.  او معتقد است؛ به جای این‌که دولت با سازوکار دست و پاگیر و عریض و طویلش برای اشتغالزایی و درآمدزایی از فضای مجازی ورود پیدا کند، بهتر است با آموزش و فرهنگ‌سازی و حمایت از ایده‌های خلاق زمینه‌ای را فراهم کنیم که مردم میدان‌دار اشتغال درفضای مجازی باشند و بتوانند از ظرفیت ایجادشده و با تولید محتوا، ثروت‌آفرینی کنند. تولید محتوای فارسی در فضای مجازی  ١٠ برابر می‌شود البته پیش از این وزارت ارتباطات اعلام کرده است؛ از ایده‌های خلاق و تولید محتوا درفضای مجازی استقبال می‌کند و به طرح‌های مورد تأیید در این زمینه وام و تسهیلات کم‌بهره می‌دهد. براساس اعلام ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی ١٠برابرکردن تولید محتوای داخلی درفضای مجازی یکی از برنامه‌هایی است که در دستور کار وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات قرار گرفته است. خسرو سلجوقی عضو هیأت عامل سازمان فناوری اطلاعات ایران دراین‌باره از تدوین‌ برنامه ملی توسعه محتوا با تأکید بر اقتصادی‌کردن تولید محتوای دیجیتال درفضای مجازی خبر داده و گفته است؛ در این زمینه ۷۰ پیشنهاد ارایه شده و درنهایت ۱۹ عنوان پروژه درحوزه تولید محتوایی بومی فضای مجازی به تأیید رسیده است. براین اساس، وزارت ارتباطات در قالب بسته حمایتی و وام وجوه اداره‌شده از این طرح‌ها حمایت می‌کند. این موضوع درشرایطی اتفاق می‌افتد که تلگرام ماجراهای دنباله‌داری در ایران پشت‌سر گذاشته است. از فیلترینگ تا انتقال سرور از روسیه به داخل کشور و رایزنی برای فیلترشدن تصاویر و استیکرهای مستهجن و… اما فیلترینگ تلگرام با بحث‌های طولانی و کشدار در نشست ١٣ عضو تصمیم‌گیرنده فضای مجازی رأی نیاورد و از آنسو روسیه نیز با انتقال سرور به داخل کشور موافقت نکرد. حالا شورایعالی فضای مجازی اعلام کرده است؛ برنامه دیگری برای تلگرام درنظر دارد و موضوع فیلترینگ و انتقال سرور تلگرام به ایران از دستور کار خارج شده است. براساس تازه‌ترین اعلام این شورا، سامانه‌های ویژه‌ای توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طراحی می‌شود تا ظرف یک‌ماه ادمین کانال‌های پرطرفدار بالای ۵‌هزار عضو شناسایی شوند. به گفته ابوالحسن فیروزآبادی دبیر شورایعالی فضای مجازی محتوایی که کانال‌های تلگرامی پرطرفدار منتشر می‌کنند، باید مطابق با ضوابط و قوانین کشور باشد و دستگاه‌های نظارتی برای رصد و نظارت براین کانال‌ها، قوانین رایج برای نظارت برمطبوعات را اعمال می‌کنند. البته نقره‌کار می‌گوید: نظارت بر محتوای کانال‌ها درهمه کشورها انجام می‌شود و کار غلطی نیست. به‌خصوص که مدیران برخی از این کانال‌ها حتی در داخل کشور نیستند اما آیا واقعا چنین اقدامی عملی است و تا چه اندازه می‌شود محتوای فضای مجازی را تحت چارچوب‌های مشخص درآورد؟


منبع: baharnews.ir

بهبود رتبه جهانی ایران در فقر غذایی

علی ربیعی در همایش «امنیت غذایی، سلامت و توسعه» که در سالن تلاش وزارت کار برگزار شد، اظهار داشت: در دولت یازدهم تلاش شده سیاست رفاهی نه به‌عنوان سیاست ضمیمه شده بلکه به عنوان سیاست اصلی دنبال شود.وی ادامه داد: در زیرمجموعه برنامه‌های وزارت کار، نقاط محروم کشور به لحاظ رفاهی در نظر قرار گرفته‌اند.ربیعی افزود: با برنامه‌ریزی دو ساله، کودکان مناطق محروم شناسایی و برای آنها یک وعده غذایی گرم و لبنیات در نظر گرفته شده و توزیع می‌شود که این طرح همچنان سال‌های آینده هم دنبال می‌شود.ربیعی درباره قیمت لبنیات و مشکلات صنایع لبنی نیز اظهار داشت: میان صنایع، نرخ سود صنایع لبنی بسیار پایین است اما باید تلاش کنیم تولید محصولات لبنی دچار مشکل نشود.وی اظهار کرد: در صورتی که قیمت لبنیات افزایش یابد طبقات پایین و ضعیف جامعه که توان خرید ندارند دچار مشکل جدی در این زمینه خواهند شد. 


منبع: baharnews.ir

از وضعیت معاش مردم راضی نیستیم

علی طیب‌نیا در شورای گفت‌وگوی دولت و بخش خصوصی در اتاق بازرگانی ایران برگزار شد، در پاسخ به انتقادات اعضای اتاق بازرگانی درباره نظارت بانک مرکزی بر بانک‌های خصوصی، اظهار کرد: انتظار این است که بخش نظارتی بانک مرکزی نظارت جدی بر بانک‌های خصوصی و دولتی داشته باشد و بررسی وضعیت موجود نیز نشان‌دهنده این است که نظارت بانک مرکزی از قبل قوی‌تر شده است. اکنون تخلفات به هیات‌های انتظامی ارجاع داده شده و برخوردهای لازم صورت می‌گیرد. نظر من بر این است که در مسایل مربوط به اقتصاد مقاومتی جای تساهل وجود ندارد. خواهش ما از بانک مرکزی این است که همچنان این روند را با جدیت پیش بگیرد.او در بخشی از سخنانش با اشاره به بهبود وضعیت اقتصادی کشور، گفت: خوشحالم که رضایت نسبی در بخش خصوصی به وجود آمده است. ما کماکان معتقدیم که باید اقدامات خود را در جهت کاهش وابستگی بودجه دولت به نفت ادامه دهیم تا سهم درآمد مالیاتی را در منابع دولت افزایش دهیم. ضمن اینکه در بخش صادرات نیز به صادرات غیرنفتی تمرکز بیشتری داشته باشیم.وی تاکید کرد: وقتی صادرات افزایش پیدا می‌کند تولید ملی نیز بالا می رود و به تبع آن مالیاتی که می‌توانیم دریافت کنیم بیشتر می‌شود. توصیه من همواره بر این بوده است که در جایی که امکان دارد نسبت به دریافت مالیات سهم‌گیری شود تا سهم هایی که مالیات پرداخت می‌کنند قدرتمند شده و در آینده بتوانیم از آن‌ها مالیات بیشتری دریافت کنیم.طیب‌نیا همچنین در بخشی از سخنانش درباره وضعیت بدهی‌های دولت اظهار کرد: تا سال‌های گذشته وضعیت بدهی دولت بسیار نابسامان بود طوری که حتی ما آمار دقیقی از بدهی‌های دولت نداشتیم ولی در دو سال گذشته با راه‌اندازی دفتر مدیریت بدهی‌های دولت حداقل توانسته‌ایم برآوردی از میزان بدهی‌های دولت داشته و در جهت ساماندهی آن‌ها اقدام کنیم.او در پاسخ به این انتقاد که چرا اعداد واحدی از بدهی‌های دولت ارائه نمی‌شود؟، گفت: به این دلیل که بدهی‌های دولت تحت عناوین مختلفی اعلام می‌شود مثلا عددی مربوط به بدهی دولت در مجموعه وزارتخانه ها و موسسات است. عددی دیگر مربوط به بدهی شرکت‌های دولتی است که دولت به برخی از آن‌ها تضمین داده و برخی تضمین دولت را ندارند. بدهی دولت با احتساب هریک از موارد زیر متفاوت از دیگری است.طیب‌نیا اظهار کرد: به یاد دارم در روزهای اولی که در وزارت اقتصاد آمده بودم رقمی از بدهی‌های دولت به مجلس خبرگان ارائه کردم و مطرح کردم که برآوردها نشان می‌دهد بدهی دولت ۱۵۰ هزار میلیارد تومان باشد. آن دوران با خود فکر می‌کردم که نکند برآوردهای بعدی نشان دهد که این رقم بزرگ بوده ولی هرچه زمان گذشت دیدیم که بدهی دولت بسیار سنگین‌تر از این ارقام است.او البته این را هم گفت که اگر بدهی دولت را در مقایسه با GDP برآورد کنیم به این نتیجه می‌رسیم که هنوز نسبت به GDP در قیاس با بسیاری از کشورهای همسایه و کشورهای پیشرفته بسیار کم است ولی مشکل ما این است که بدهی‌های ما سامان یافته نیست.طیب نیا همچنین در بخشی از سخنانش درباره اسناد خزانه و سود آن‌ها و تلاش برای تصدیق فقهی توضیح داد: ما معتقدیم که زمانی که طلب پیمانکاران دیر پرداخت می‌شود می‌بایستی حتما سودی به پیمانکارانی که پول‌شان مدتی راکد بوده است پرداخت شود. من در کمیسیون اقتصادی دولت جلسه‌ای گذاشتم و با برخی افراد مانند حاج آقا موسویان در این زمینه صحبت کردم که جمع بندی مطالبی که مطرح شد این بود که سود در گذشته در قالب تعدیل پرداخت شود ولی بابت آینده چیزی نمی‌تواند تحت عنوان سود حساب شود.وزیر اقتصاد گفت: با توجه به محدودیت‌های شرعی ما تصمیم گرفته‌ایم اسناد خزانه کاربرد درون سالی کوتاه مدت داشته باشد. نظر شخصی من بر این است که باید به سراغ اوراقی برویم که شرعا بتوان بر آن‌ها سود داد. اخیرا صکوک منفعت مطرح شده که بررسی ‌های لازم در این زمینه صورت می‌گیرد.طیب‌نیا تاکید کرد: صادقانه باید بگویم که ما ترجیح می‌دهیم که بدهی دولت به پیمانکاران را ابتدا به صورت نقد پرداخت کنیم و این ایده‌ال ماست و در مرحله دوم نیز معتقدیم که باید اوراق را در بازار سرمایه برده، به ریال تبدیل کرده و پرداخت کنیم و باز این شرایط برای ما بهتر بود ولی در نظر داشته باشید که در این زمینه‌ها محدودیت داریم.وی افزود: اگر دولت از اندازه‌ای بیشتر برای انتشار اوراق اقدام کند هم پولی که می‌بایست جذب بخش خصوصی شود را جذب اوراق کرده و هم باعث افزایش نرخ سود خواهد شد.طیب‌نیا همچنین گفت: پیمانکاران شک نکنند که اولویت ما در ابتدا پرداخت بدهی پیمانکاران است و سپس پرداخت بدهی‌های بانک است. من در جلسات هیات دولت بارها گفته‌ام که پرداخت سود اسناد خزانه برای ما حتی مهم‌تر از پرداخت حقوق کارکنان دولت است.وی در بخشی از سخنانش تاکید کرد که از وضعیت معاش مردم راضی نیست ولی باید به خاطر آورد که چه شرایط سختی داشته‌ایم. در گذشته در تحریم بودیم، قیمت نفت کاهش پیدا کرد و دولت در سال‌های گذشته تمام تلاش خود را کرد برای اینکه با برداشتن تحریم‌های ظالمانه شاخص‌های اقتصادی را کنترل و در جهت ترمیم اوضاع اقتصادی مردم برآید.


منبع: baharnews.ir

منافع ملی ایران بازیچه‌ی دلواپسان

گروه سیاسی: شامگاه دوشنبه ۲۹ آذر ماه بود که وزیر امور خارجه به همراه معاونانش در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس حاضر شد تا در خصوص برجام، تمدید ایسا و مباحث مرتبط با حوزه‌ی سیاست خارجی با نمایندگان مردم گفت‌و گویی داشته باشد. ظریف در ابتدای این جلسه از اعضای کمیسیون می‌خواهد که مطالب مطرح شده در این نشست به دلیل آنکه ممکن است مورد سوء استفاده قرار بگیرد به شکل محرمانه باقی بماند و منتشر نشود. اعضای کمیسیون نیز با درک شرایط این پیشنهاد آقای وزیر را پذیرفتند. پس از این نشست اتفاقی عجیبی رخ داد و نماینده‌ی پرحاشیه مشهد که معمولا با اظهاراتی شاذ باعث جنجال هایی می‌شود این بار هم با اینکه در آن جلسه حتی برای چند ثانیه هم حضور نداشته است با اعتماد به نفس عجیب و غریبی متنی را بین خبرنگاران پارلمانی توزیع کرد و مدعی شد که این جملات عین مطالب نقل شده از سوی ظریف است. کریمی قدوسی مدعی است که وزیر خارجه چنین مطالبی را مطرح کرده است: “من اعتراف می‌کنم که اشتباه کردم و به حرف کری گوش کردم و اگر استراتژی خودم را دنبال می‌کردم اکنون با مشکل مواجه نبودم، من می‌پذیرم اشتباه کرده‌ام و مسئولیت آن را قبول می‌کنم و. . . “پس از انتشار ادعاهای کریمی قدوسی درباره‌ی اظهارات وزیر امور خارجه شاهد موضع گیری‌های دیگر همکاران این نماینده بوده‌ایم به گونه‌ای که بروجردی به عنوان رییس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی صراحتا اظهار می‌دارد که: ”جلسات کمیسیون امنیت‌ملی مجلس طبقه‌بندی دارد؛ به همین دلیل سخنگوست که مطالب را عنوان می‌کند و آنچه که قابل ذکر و تایید است، همانی است که سخنگو اعلام می‌کند. “ اما سخنگوی این کمیسیون که از نظر سیاسی قرابت بیشتری با نماینده”دلواپس”دارد از اعلام موضع در این خصوص خودداری می‌کند و تنها به این نکته بسنده می‌کند که:”پیش از این به عنوان سخنگوی کمیسیون گزارش جلسه را منعکس کرده است. “در سوی دیگر علیرضا رحیمی نماینده تهران با غیر اخلاقی خواندن این رفتار گفت:”اولاً کمیسیون سخنگو دارد و ایشان گزارش جلسات را مطرح می‌کند. کما اینکه گزارش این جلسه را نیز سخنگو به رسانه‌ها داده و خلاصه آن از طریق سیما به اطلاع مردم رسیده است و اینکه یکی از اعضای کمیسیون که در جلسه حضور نداشته بخواهد نقل قول غیرمسئولانه‌ای از جلسه داشته باشد غیراخلاقی و خلاف پروتکل کمیسیون است زیرا وقتی کمیسیون سخنگو و رئیس دارد جایی برای اظهار نظر سایر اعضا باقی نخواهد ماند. اظهارات غیرمسئولانه در مورد صحبت‌های آقای ظریف اجحاف به وزیر و همچنین کمیسیون است و یک اقدام غیراخلاقی و غیرحرفه‌ای است زیرا آنچه به نقل از آقای دکتر ظریف مطرح شده کذب محض است و مطلقاً در کمیسیون مطرح نشده است. “سخنگوی وزارت امور خارجه از موضع همیشگی دولت اعتدال که پرهیز از تنش هاست با این موضوع مواجه می‌شود و با لحن اعتراضی ملایمی بیان می‌دارد که:”بنای وزیر و وزارت امور خارجه به عنوان متولی اصلی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، وارد نشدن به مباحث پایین دستی و درگیر شدن در رقابت‌های کم ارزش سیاسی است “جعفر زاده ایمن آبادی دیگر نماینده مجلس نیز در خصوص اقدام غیر اخلاقی همکارش اظهار داشت: “این اقدام آقای کریمی قدوسی هم جرم است و هم خلاف شرع و اخلاق. چطور می‌شود که اخبار جلسه‌ای محرمانه را منتشر کرد؟ زیبنده نمایندگان مجلس نیست اینگونه رفتار کنند. از طرفی چنین چیزی واقعیت نداشت، اگر هم داشت انعکاس یک موضوع محرمانه جرم است. تاکنون بارها این آقایان چنین اقداماتی را انجام داده‌اند و تکرار آن خیلی دور از ذهن نیست. ضمن اینکه آقای نعمتی نوار را گوش داده است و میگوید چنین چیزی نبوده است. هیئت نظارت بر رفتار نمایندگان باید جرم آقای کریمی قدوسی را پیگیری کند. “اشاره این نماینده مجلس به سابقه دار بودن چنین رفتارهایی از دلواپسان به مهرماه ۹۲ بر می‌گردد که در آن زمان هم وزیر امور خارجه صحبت هایی را با قید محرمانه در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس بیان کرد و بعد از مدتی در کمال تعجب همان اظهارات از سوی سخنگوی این کمیسیون به رسانه‌ها منتقل شد! ظریف در واکنش به این اقدام در صفحه فیسبوک اش نوشته بود:”روز تلخی بود ولی برای من بسیار آموزنده. یاد گرفتم که هرچه می‌خواهم بگویم علنی و عمومی بگویم و گرنه بازار سوءاستفاده بسیار داغ است.“اما آنطور که مشخص است آن اتفاق برای آقای وزیر آن چنان آموزنده نبوده است و ظریف یک بار دیگر در بازی طراحی شده توسط دلواپسان قرار گرفته است. دلواپسانی که نشان داده‌اند منافع ملی هیچ جایگاهی در دلواپسی‌های روزمره شان ندارد و دقیقا مشخص نیست دلواپس چه چیزی هستند، دلواپس قدرت یا دلواپس کشور؟ اگر آن‌ها به واقع دلواپس کشور و منافع ملی باشند می‌بایست این نکته را قطعا بدانند که در حوزه مسائل سیاست خارجی اصرار مردان دیپلماسی به عدم انتشار علنی برخی موضوعات (با فرض واقعیت داشتن اظهارات منتسب به وزیر خارجه) در راستای منافع ملی نخواهد بود. در نهایت عصر ۵ دی ماه متن مکتوب اظهارات ظریف در جلسه‌ای که قرار بود محرمانه باشد منتشر شد تا مشخص شود که همانطور که رییس مجلس نیز تاکید داشته است اظهار نظر وزیر خارجه تنها درباره‌ی یک موضوع خاص بوده است و نه کلیت برجام و یا مذاکرات. پرسش قابل طرح این است که آیا انتشار مطالبی که قرار بر محرمانه بودنش است خلاف اخلاق و قانون نیست؟ آیا می‌توان از یک سو از بدعهدی دشمن سخن گفت و از طرف دیگر همان حضرات مدعی بدعهدی امریکا خلاف تعهدی که کرده‌اند مطالبی که با فرض خصوصی بودن یک جلسه مطرح شده است را به سطح جامعه منتقل کنند؟ به نظر می‌رسد که تشت رسوایی اخلاقی دلواپسان دیگر از پشت بام افتاده است و آن‌ها دیگر نمی‌توانند با شعارهای به ظاهر انقلابی دست به عوام فریبی بزنند. ذات واقعی این جماعت در وقایع این چنینی به خوبی خود را نشان می‌دهد.


منبع: baharnews.ir

منتقدان برجام و نادیده گرفتن منافع ملی

رضا صادقیاننقل قولی از وزیر امور خارجه در کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی توسط یکی از نمایندگان همیشه منتقد دولت به رسانه‌های نزدیک به اصولگرا منتقل و باعث شادمانی غیرقابل وصف شماری از آنان شد. اینکه توانسته‌اند سال پایانی دولت یازدهم را با مچ‌گیری اساسی از گفته‌های محوری‌ترین وزیرش به پایان برسانند خوشحال هستند. نیروهایی که آن گفته‌ها را به عنوان اعترافات تکان‌‌دهنده وزیر دیدند و براساس همین نقل‌قول‌ها خبر و تحلیل ارایه کردند، هنوز آن گفته‌ها را به عنوان بهترین و مستندترین مدرک بازگو می‌کنند.ابتدا جمله و جملاتی توسط یکی از نمایندگان مجلس منتشر شد، در ادامه این خبر و طبق روال عادی روابط عمومی‌های کل کشور کلیت آن عبارت‌ها از سوی وزارت امور خارجه تکذیب گردید و در نهایت شماری از نمایندگان آن گفته‌ها را تایید کردند. اینکه چنین اظهاراتی صورت گرفته و یا خیر چندان مهم نیست، حتی پخش صورت‌جلسه رسمی آن کمیسیون که بدون‌تردید به عنوان اسناد محرمانه تلقی شده و جای بازنشر آن در فضای عمومی نیست فراهم گردد باز هم تک تک آن گفته‌ها و شنیدها در جلسه نمی‌تواند به عنوان اهرم فشار و حربه‌ای در دست مخالفان قرار بگیرد. حتی اگر آن گفته‌ها (به درست و یا اشتباه) از زبان رییس دولت بیان شود همچنان بی‌ارزش است و جایی برای نقد ندارد، چرا که میدان سیاست خارجی به دولت ارتباط مستقیم پیدا نمی‌کند.دامن زده به چنین جوی بیش از آنکه سودی کوتاه مدت برای ناقدان داشته باشد که قطعنا و بدون‌تردید خواهد داشت ولی شک نکنیم که فراهم کردن چنین وضعیتی ضرر طولانی مدت و تخریب‌های پرهزینه‌ای را به کلیت نظام تحمیل خواهد کرد. نقدهای انجام شده قصدشان نقد کردن دولت روحانی است، عملکرد وزیر امور خارجه را نمی‌پسندند و ده‌ها ایراد دیگر را مطرح می‌نمایند ولی دقت نمی‌کنند که این نقدها و انکارها و وارد ساختن اتهام‌ها تنها به دولت فعلی محدود نمی‌شود. می‌توان دولت وقت و یا دولت‌ها قبلی را براساس برنامه‌هایشان در بخش اجرا و سیاست‌گذاری عمومی مورد پرسش و نقد قرار داد ولی حوزه سیاست خارجی و تصمیم‌های آن به دولت‌ها وقت به عنوان سیاست‌گذار ختم نمی‌گردد. مسئله سیاست خارجی، آنگونه که آگاهان می‌دانند در دستان حاکمیت و نه شخص است. حاکمیت یعنی کل نظام، ظریف و یا هر فرد دیگری که سکان این کشتی به او سپرده می‌شود در لحظه‌ای می‌تواند سکان را به چپ و یا راست بچرخاند که حاکمیت به او فرمان دهد، خودسر و براساس علاقه‌اش امکان چرخاندن این سکان را ندارد. رییس دولت وقت هم نمی‌تواند به تنهایی در عرصه سیاست خارجی تصمیم‌ بگیرد، نقش همه این افراد در ساختار کلان حاکمیت نقش مشورتی-کارگزاری و نه تصمیم‌گیر نهایی است.پرسشی که در این میان طرح می‌شود چگونگی مسیر طی شده و رسیدن به برجام است. برجام دستاورد کیست؟ آیا می‌توان کلیت برجام و شرایط گام نهادن به سوی یک توافق بین‌المللی را تنها به یک شخص و یا یک دولت مرتبط دانست؟ به راستی می‌توان یکی از مهمترین تفاهم‌های انجام گرفته شده در عرصه سیاست خارجی را مربوطه به یک دولت دانست؟ اگر پاسخ به هر کدام از این پرسش‌ها مثبت باشد، اصولگرایان ناخواسته به دام نفی دیگر تصمیم‌ها در عرصه امور خارجه و در نتیجه انکار تمام رویدادهای تاریخی قدم برداشته‌اند.یادآوری این مطلب خالی از لطف نیست. در بررسی‌های تاریخی صورت گرفته درباره پذیریش قطعنامه ۵۹۸، تاریخ‌نویسان و کسانی که با ساختار سیاسی ایران آشنایی داشته باشند نامی از دولت وقت به عنوان عامل اصلی و سیاستگذار نمی‌برند. مسئله پذیرش قطعنامه در دستان حاکمیت و نه دولت وقت قرار داشت، از همین‌رو می‌نویسند: حاکمیت تصمیم گرفت. بعد از انتخاب محمود احمدی‌نژاد در سال ۸۴ عده‌ای گمان کردند ریل سیاست‌ خارجی کشور از مسیری به راهی دیگر رفته است در صورتی که اگر به نشریات همان سال‌ها رجوع کنیم و شماری از ادبیات تند رییس دولت را فاکتور بگیریم، دولت نهم و دهم به تنهایی این عرصه را راهبری نمی‌کرد. البته در دوره‌ای دولت دهم با تعریف پست‌های نمادین قصد برهم زدن این نظم را داشت، دیری نپایید متوجه شد میدان سیاست خارجی قایم به شخص نیست و تصمیمات اتخاذ شده ورای اشخاص، گروه‌ها و دولت‌هاست و نمی‌توان با تعریف جایگاه‌های جدید در دل دولت کشتی سیاست خارجی را به سوی دلخواه هدایت کرد. چنانچه زمان رسیدن به برجام همانند قراردادهای تجاری و بازرگانی کمتر از یک‌سال می‌بود می‌توانستیم با نقدهای بی‌رحمانه عملکرد دولت را جزء به جزء مورد نقد قرار دهیم، در صورتی که ۱۲ سال تاریخ عملکرد تیم‌های مذاکره کننده مختلف پشت سر برجام است. به عبارتی دوازده سال کار مداوم، پرداخت هزینه، انباشت تجربه و انتخاب مسیرهای متفاوت از دل تمام دوره‌های مذاکره بیرون آمد تا سرانجام نظر حاکمیت به برجام و توافق فعلی رسید.با نقد ظریف و یا افشای گفته‌های او در کمیسیون مجلس راه به جایی نمی‌بریم. شاید برای مدتی بهانه‌ای برای افزودن فشارها به دولت یافت شود ولی سرانجام خوشی با این جنجال‌ها به دست نخواهد آمد. ظریف و دولت روحانی مجری تفاهم برجام هستند و نه کارفرما آن. مهمتر اینکه نقل جملات جلسه کمیسیون مجلس در جهت نقد دولت نه تنها دستاوردی به حساب نمی‌آید، بلکه با چنین رفتاری راه را برای کسانی که در پی نفی و کلیت تصمیم‌های مربوط به حاکمیت است گشوده می‌کند و سود حاصل از گشایش راه نفی، انکار و نادیده انگاری بیش از هر شخص و گروهی به جیب مخالفان تمامیت ارضی کشور خواهد رفت. به بهانه نقد برجام و دولت مسائل مربوط به منافع ملی را نادیده نگیریم.


منبع: baharnews.ir

ایران و تمدید یک تحریم

گروه سیاسی: موضوعی که در یک ماه اخیر مباحث مرتبط با برجام را تحت تاثیر خود قرار داده است و همچنان هم این تاثیر ادامه دارد تمدید تحریم هایی است که از بیست سال گذشته تا امروز وجود داشته است. تحریم هایی که در گذشته به ”داماتو” معروف بود و پس از مدتی ”ایلسا” نامیده شد و در این سالها با حذف نام لیبی از تحریم‌ها به”ایسا”مشهور شده است. پس از اعلام خبر تمدید این تحریم در مجلس امریکا شاهد فضا‌سازی سنگینی توسط رسانه‌های مخالف دولت و در صدر آن‌ها رسانه انحصاری صداوسیما بوده ایم. این فضاسازی‌ها ظاهرا علیه امریکایی بود اما با کمی دقت در آن می‌شد به خوبی ریشه‌ی این نوع مواجهه‌ی غیر واقعی با تحریم هایی که از بیست سال پیش تاکنون وجود داشته است را در مخالفت این اقلیت خاص با اصل برجام دانست. واکنش مسئولان در برابر اقدام ایالات متحده در تمدید”ایسا”به نسبت جوّ رسانه‌ای ایجاد شده معقول‌تر بوده است. تقریبا تمام مقامات مرتبط با این موضوع این اقدام امریکا را نقض برجام دانستند. اولین واکنش را رهبری نظام نشان دادند و در دیدار با بسیجیان صراحتا تاکید کردند: اگر این تمدید، اجرایی و عملیاتی شود، قطعاً نقض برجام است و بدانند جمهوری اسلامی ایران حتماً در مقابل آن واکنش نشان خواهد داد. رییس جمهور روحانی نیز درباره‌ی این تمدید نظری مشابه رهبری را ابراز کرده است. او معتقد است “اگرآنچه کنگره تصویب کرده است اجرایی شود نقض فاحش و صریح برجام است و با واکنش بسیار تند ما مواجه خواهد شد. “رییس مجلس نیز که در مجلس نهم توانست با تلاش هایی بسیار برجام را از سد مزاحمت‌های دلواپسان غرب ستیز عبور دهد نیز در این باره چنین نظری دارد:”اقدام آمریکا در تمدید تحریمها علیه ایران خلاف برجام است و دولت باید هر چه سریعتر مطابق مصوبه مجلس و بخصوص بندهای ۳ و ۷ آن اقدامات متقابل در قبال بدعهدی آمریکا را هر چه سریعتر اجرا کند”وزیر خارجه، دبیر شورای عالی امنیت ملی، مشاور امور بین الملل رهبری معظم و هم چنین رییس قوه قضاییه به عنوان یکی از اعضای شورای عالی امنیت ملی نیز در این موضوع اظهارات مشابهی را مطرح کرده اند. در بین واکنش هایی که از سوی مسئولان در این موضوع بیان شده است جای خالی اظهار نظر رییس ستاد پیگیری برجام کاملا احساس می‌شد، شاید بتوان دلیل این سکوت عباس عراقچی را اختلاف نظر او با نگاه رسمی مطرح شده در این موضوع دانست. وی چند ماه پیش از مطرح شدن این بحث نیز در یک گفت‌و گوی تلویزیونی صراحتا گفته بود که مطابق متن برجام تحریم‌های غیر مرتبط با هسته‌ای نمی‌تواند نقض برجام محسوب شود. اظهاراتی که در یک ماه اخیر بیان شده است با همه‌ی شباهت هایی که با یکدیگر دارند تفاوت ظریفی نیز در بین شان وجود دارد، به گونه‌ای که در واکنش رهبری، رییس جمهور و وزیر خارجه تاکید بر روی این نکته بوده است که در صورت اجرایی شدن مصوبه کنگره امریکا این مصوبه نقض برجام خواهد بود، اما سایرین و به خصوص آن‌ها که با در اختیار داشتن‌ تریبون‌های عمومی مانند صداوسیما به دنبال نشان دادن شکست برجام هستند به هیچ وجه به چنین نکته‌ای توجه نداشته اند. در نهایت و پس از آنکه این مصوبه به دلیل انکه بیش از دو سوم نمایندگان مجلس امریکا به آن رای داده بودند بدون امضای رییس جمهور این کشور اجرایی شد شاهد ابلاغ دو دستور از سوی رییس جمهور روحانی به وزارت امور خارجه و سازمان انرژی اتمی بوده ایم. دو دستوری که در یکی وزیر خارجه مامور به پیگیری ابعاد حقوقی این موضوع شده است و در آن چنین آمده است:”به وزارت ‏امور خارجه دستور داده می‌شود نسبت به اجرای مراحل پیش‌بینی شده در برجام برای رسیدگی به موارد ‏نقض، اقدام نموده و دیگر پیگیری‌های حقوقی و بین‌المللی لازم را نیز به ‌طور جدّی معمول دارد. ‏” و از بعد فنی نیز سازمان انرژی اتمی موظف شده است” به سازمان ‏انرژی اتمی ایران دستور داده می‌شود در توسعه برنامه صلح‌آمیز هسته‌ای کشور در چارچوب تعهدات ‏بین‌المللی جمهوری اسلامی ایران، مأموریت‌های زیر را اجرا ‌نماید: ‏۱٫ برنامه‌ریزی برای طراحی و ساخت پیشران هسته‌ای جهت بهره‌گیری در حوزه حمل‌ونقل دریایی، با ‏همکاری مراکز علمی و تحقیقاتی. ۲٫ مطالعه و طراحی تولید سوخت مصرفی پیشران هسته‌ای، با همکاری مراکز علمی و تحقیقاتی. ‏”آن طور که مسئولان ذی ربط در این باره توضیح داده‌اند این دستورات تنها مرحله اول از یک بسته فنی – حقوقی است که دبیر شورای عالی امنیت ملی ۲۵ ابان ماه از آن سخن گفته بود. علی شمخانی درباره‌ی این بسته چنین می‌گوید:”در صورت نقض برجام از سوی طرف مقابل، بسته اقدامات پیش بینی شده به عنوان پاسخ به سرعت اعمال خواهد شد. “واکنش طرف‌های دیگر برجام حتی امریکا به این دو دستور رییس جمهور را می‌توان واکنشی معقول دانست زیرا آن‌ها به درستی اعلام کرده‌اند که اقدامات ایران در راستای تعهدات کشورمان مطابق برجام است و آن‌ها نمی‌توانند به واسطه‌ی این اقدامات ایران را به عنوان ناقض برجام معرفی کنند. پس از ابلاغ این دستورات از سوی رییس جمهور شاهد آن بوده‌ایم که جریان مخالف دولت روحانی این اقدامات را ناکافی دانسته و حتی برخی از آن‌ها با مصادره به مطلوب کردن بخشی از بیانات رهبری خواهان به آتش کشیدن برجام توسط دولت بوده اند. خوشبختانه چنین خواسته‌ای که خلاف منافع ملی است هیچ جایگاهی در بین تصمیم گیران ندارد و همانطور که بارها رهبری نظام و سایر مسئولان تاکید داشته‌اند”ایران هیچگاه خلاف تعهداتش مطابق برجام عمل نخواهد کرد” . آن‌ها که چنین اعتراضاتی را مطرح می‌کنند می‌بایست یک بار دیگر نامه رهبر انقلاب به رییس جمهور را در خصوص اجرای برجام مرور کنند تا بدانند که تنها جایی که در برای اقدامات طرف مقابل در خصوص نقض برجام تصمیم گیری خواهد کرد هیئت نظارت بر اجرای برجام است و فقط دستورات این هیئت نظارتی که اعضای آن به تایید رهبر انقلاب رسیده‌اند برای دولت لازم الاجراست.


منبع: baharnews.ir

کسی با استعفای کروبی موافق نیست

گروه سیاسی: حجت الاسلام رسول منتجب نیا، قائم مقام دبیرکل حزب اعتماد ملی در گفتگویی با روزنامه اعتماد درباره ی استعفای مهدی کروبی، دبیرکل این حزب گفت: «امروز با کمال تاسف شنیدیم که دبیرکل محترم حزب اعتماد ملی طی نامه‌ای ضمن ابراز تذکراتی به حزب، استعفای خود را به شورای مرکزی حزب اعلام کرده و درخواست کردند که آن شورا استعفای ایشان را بپذیرد و جایگزینی را تعیین کند. بنده بسیار متاسفم از آنچه به وجود آمده و این بزرگوار را به این نتیجه رسانده از دبیرکلی حزبی که خود ایشان پایه‌گذاری کردند و از حیثیت و آبرو و مال خود برای آن هزینه کرده‌اند، استعفا می‌دهند. یادآوری می‌کنم که شب گذشته (یکشنبه) شنیدم که ایشان چنین قصدی را دارند و خدمت ایشان پیام دادم که بنده با طرح این مساله به‌شدت مخالف هستم و تقاضا می‌کنم که حتی در جلسات خصوصی اصلا مطرح نشود چون اعتبار و حیثیت حزب به ایشان وابسته است. بنده به نوبه خود به‌شدت از این تصمیم و مقدماتی که‌ این تصمیم را به وجود آورده متاسف هستم. در حال مشاوره با دوستان هستیم و به زودی همان‌طور که ایشان پیشنهاد کردند جلسه شورای مرکزی را در هفته آینده با حضور همه اعضای شورای مرکزی تشکیل خواهیم داد. بنده یقین دارم که همه اعضای شورای مرکزی با استعفای ایشان مخالفت شدید خواهند کرد و احدی موافق این استعفا نخواهد بود کما اینکه دبیران استان‌ها و شهرستان‌ها و اعضا با شنیدن این خبر به‌شدت نگران شدند و مخالفت خود را اعلام کردند. ما طبق توصیه ایشان جلسه‌ای را در هفته‌های آینده تشکیل خواهیم داد و اعضا را برای بحث پیرامون این مساله دعوت می‌کنیم. مطمئن هستم که احدی از شورای مرکزی و حتی زیرمجموعه آن موافق این استعفا نخواهند بود. بنده هم بار دیگر هم مخالفت جدی خود را با این استعفا اعلام می‌کنم. امیدواریم ایشان هم سالم باشند و هم ان‌شاء‌الله به زودی رفع حصر از ایشان شود و سایه‌شان بالای سر اعتماد ملی همچنان مستدام باشد. نکاتی که ایشان در نامه توصیه کردند همه جامه عمل می‌پوشانیم که منویات این بزرگوار برآورده شود. ان‌شاءالله اصلاح‌طلبان با تعامل و هماهنگی بتوانند در اانتخابات شرکت کنند. شعار من از ابتدا حفظ هویت حزبی همراه با تعامل با احزاب و شوراهای اصلاح‌طلب بوده است و مصوب شورای مرکزی نیز بوده است. با حفظ هویت حزبی و تعامل احزاب با دبیرکلی آیت‌الله کروبی ان‌شاءالله وارد صحنه انتخابات ٩۶ خواهیم شد».


منبع: baharnews.ir

روایت ترکان از پشت‌پرده تلاش‌ها علیه برجام

روزنامه «ایران» نوشته است: منتقدان دولت هر روز به بهانه‌ای سعی می‌کنند چرخ برجام را پنچر کنند یا اقدامات یکی از طرف‌های برجام را به پای دولت بنویسند. آیا آنان به راستی آرزو می‌کنند که ایران به شرایط پیش از برجام بازگردد؟ آیا آنان چون ایرانیان رنج دیده از تحریم‌ها، تصویر درستی از شرایط پیشابرجامی دارند؟ برای روشن شدن این واقعیت که در دوره تحریم‌ها، چه بر ایران رفته است، با اکبر ترکان، مشاور رئیس جمهوری گفت‌وگو کرده‌ایم. او معتقد است که برندگان تحریم‌ها، کسانی که منافع ملت ایران را با گزاف‌ترین قیمت‌ها بردند، هنوز دست از مخالفت با برجام برنداشته‌اند و در داخل نیز برخی افراد، از سر نادانی، در همان مسیری گام برمی‌دارند که دشمن می خواهد. هنوز معلوم نشده است که در دوره تحریم‌های سازمان ملل علیه ما، واقعاً چه اتفاقی افتاده است. شما بگویید که در این دوره چه اتفاقی افتاد و چه کسانی از تحریم‌ها نفع بردند و زیان دیدگان، چه کسانی هستند؟ ابتدا باید به این موضوع اشاره کنم که این روزها عده‌ای اصرار دارند ثابت کنند که برجام ناکارآمد بوده و شکست خورده است. البته می‌توان احساسات جریحه‌دار شده ملت ایران را درک کرد. ملت ایران بابت تمدید تحریم‌های «آیسا» از سوی ایالات متحده ناراحت است و حق هم دارد. اما این عصبانیت نباید سبب شود که ما به دست خودمان کاری را انجام دهیم که دشمنان ما می‌خواهند. دشمنان ما از برجام و لغو تحریم‌های بین‌المللی شورای امنیت علیه ایران، عصبانی هستند. آنان چه بسا علاقه‌مند هستند که این وضعیت به هم بخورد و بار دیگر تحریم‌ها برقرار شده و به ملت ایران اعمال فشار شود، اما ترجیح می‌دهند این اتفاق به گونه‌ای بیفتد که ایران عامل نقض برجام قلمداد شود. این، آن چیزی است که بدخواهان ملت ایران دنبال می‌کنند. اما در مقابل، خیرخواهان ملت ایران درصدد هستند تا به ایالات متحده فرصت ندهند که بار دیگر قدرت‌های بزرگ را علیه ما متحد و یکپارچه کند. زیرا اکنون و در شرایط پسابرجام، ایالات متحده دیگر قادر به تکرار این یکپارچگی علیه ایران نیست و هوشمندی ما در این است که اجازه ندهیم این یکپارچگی بار دیگر شکل بگیرد. علاوه بر دشمنان، عده‌ای هم هستند که با نادانی کارهایی را می‌کنند. اینان دشمن نیستند، اما به دلیل نادانی، در همان مسیری می‌روند که دشمن ما می‌خواهد، یعنی جمهوری اسلامی به دست خود برجام را به هم بزند. فهم این موضوع به هشیاری نیاز دارد. اما این هشیاری چگونه به دست می‌آید، به این صورت که بفهمیم ذینفعان بین‌المللی و داخلی تحریم‌ها چه کسانی بودند. بنابراین باید برندگان و بازندگان تحریم  مشخص شوند و اگر این امر معلوم شود، سبب خواهد شد که هشیار شویم و هوشمندانه عمل کنیم. مخالفت با برجام، تنها از سوی ذینفعان تحریم‌ها صورت می‌گیرد؟ کسانی که به دنبال بازگرداندن تحریم‌ها هستند، همان کسانی هستند که از تحریم‌ها منفعت می‌بردند، چه بین‌المللی و چه داخلی. ذینفعان بین‌المللی چه کسانی هستند؟ در رأس ذینفعان بین‌المللی، دشمن کینه‌توزی به نام اسرائیل قرار دارد که البته خود، رژیمی غیرمشروع و غیرقانونی است. دیگرانی هم هستند که باورمان نمی‌شد در ضدیت با ما پیشرو باشند و حتی خشن‌تر از اسرائیل علیه ملت ایران عمل کنند. باورمان نمی‌شد که عربستان سعودی به عنوان کشوری مسلمان، جزو مشوقان تشدید تحریم‌ها علیه ایران باشد یا بنابر اسناد منتشرشده در ویکی لیکس، تا آنجا پیش برود که ایالات متحده را به حمله نظامی به ایران تحریک کند. دو کشور عربستان و اسرائیل، ذینفعان سیاسی و امنیتی تحریم‌ها علیه ایران بودند. عربستان تنها نفع امنیتی و سیاسی برد؟ تحریم ایران برای عربستان نفع اقتصادی هم داشت. حداقلش این بود که این کشور سهمیه نفتی ایران در بازار را از آن خود کرده بود که با کوشش‌های وزارت نفت، توانستیم سهم خود را به میزان سهم اصلی نفت ایران در اوپک برگردانیم. عربستان از این محل تحریم‌های نفتی ما توانست میلیاردها دلار به جیب بزند. به نظر می‌رسد دایره کشورهای منتفع از تحریم ایران، از عربستان تا هند، چین، امارات و ترکیه را در بر بگیرد؟ نمی‌خواهم بگویم کشورهایی که نام بردید، نفع نبردند اما کشوری که مستقیماً از تحریم‌های ایران نفع برد، عربستان سعودی است. ترکیه از راه‌های دیگری منفعت می‌برده است. مثلاً کشور قطر که در میدان گازی پارس جنوبی با ایران مشترک است، از تحریم‌ها نفع زیادی برد. زیرا در آن دوره، ما از توسعه میدان عقب افتادیم، اما این کشور میدان را توسعه داد و می‌دانید که برداشت از میدان مشترک، سبب تغییر فشار مخزن و مهاجرت گاز از سمت ما به سمت قطر می‌شود.  ذینفع دیگر کشورهای امارات متحده و ترکیه بودند که از جابه‌جایی پول ایران، منفعت می‌بردند و درصدهای بزرگی از پول گیر آنها می‌آمد. زیرا ما در بازار تحریم بودیم و باید با واسطه خرید می‌کردیم. این واسطه‌ها نیز هزینه‌های بسیار هنگفتی را به خریداران ما تحمیل می‌کردند. نفع چین و هند چگونه بود؟ اروپایی‌ها در دوره تحریم نفت ما را نمی‌خریدند و هند و چین تنها خریداران نفت ما شده بودند. این دو کشور با شرایط بسیار استثنایی نفت را می‌خریدند و پول آن را نیز با فرمول بسیار تحقیرآمیزی در حساب‌هایی می‌ریختند که بلوکه می‌شد. به عنوان مثال، در دولت گذشته، نفت ایران به چین فروخته شد اما پول نقد این نفت که ۲۲ میلیارد دلار است، از سوی چین در یک حساب بلوکه شد. چینی‌ها معادل این پول، به نسبت یک به یک دلار به ما وام دادند. در این شرایط، اکنون ۲۲ میلیارد دلار پول ما در چین وثیقه است، در مقابل، این کشور قرار بود ۲۲ میلیارد دلار به ما وام بدهد که در ابتدای وام دادن، ۴ میلیارد دلار را به عنوان سود وام کسر کرده و در ادامه، برای وامی که به ما داده، ۸ درصد نیز پول بیمه در نظر گرفته است. بیمه با این توجیه که اگر ایران نتوانست اقساط خود را بازپرداخت کند، این پول، بیمه باشد. درباره هند نیز ما مجبور بودیم نفت خود را به قیمت‌هایی به این کشور بفروشیم. هند پول نفت ما را دو قسمت می‌کرد؛ بخشی را به حساب یورویی و بخشی را به حساب روپیه واریز می‌کرد. آن پولی که به حساب یورویی واریز می‌شد، توقیف می‌شد، چون نمی‌توانستیم با آن خرید کنیم. اما از پولی که در حساب روپیه قرار داشت، باید از هند و به قیمت‌هایی که خودشان می‌گفتند، کالای هندی بخریم. به این ترتیب، از امارات و تا عربستان و قطر و چین و هند، منافع و ثروت این ملت دست یک عده چپاولگر بین‌المللی از دست رفت. ذینفعان داخلی چه کسانی را شامل می‌شوند؟ نقل و انتقال پول، فروش نفت یا خرید کالاها، مگر به دلال نیاز نداشته است؟ بابک زنجانی یکی از دلالان فروش نفت بوده است. فکر می‌کنید همین یک نفر بود؟! باز هم بوده‌اند. اینها نفت ایران را بردند و پول‌هایش را به نوعی بالا کشیدند؛ حالا بابک زنجانی یک جور، دیگران به طرق دیگر. اینها هم می‌شوند برندگان تحریم. فکر نمی‌کنید یکی از دلایلی که مخالفان دولت تحریم‌ها را کوچک می‌شمارند تا اقدام دولت در برجام را ناچیز جلوه دهند، ناشی از این است که این حقایق برای مردم گشوده نشده است؟ به نظر من باید برندگان و بازندگان تحریم مفصل شکافته شوند. منظورم بیشتر در حوزه داخلی است. فکر می‌کنید بانکی که بابک زنجانی معرفی ،کرده از کجا بوده است؟ زنجانی این بانک را در یکی از کشورها به قیمت ۴ میلیون دلار خریداری کرد و از طریق این بانک ۴ میلیون دلاری، گشایش اعتبارهای بسیار بزرگی انجام داد که نتیجه‌اش برداشت ۷/۲ میلیارد دلار درآمد نفت از ایران بوده است. مشابه این، باز هم هست. به این صورت بوده که در دوره تحریم‌ها منافع و ثروت مردم، مظلومانه مورد تهاجم این غارتگران بین‌المللی قرار گرفته است. بنابراین می‌شود گفت برندگان تحریم‌ها، این افراد و کشورها و بازندگان هم ملت ایران و جمعیت بیکار تحصیلکرده ماست، بازنده تحریم‌ها، خانوارهایی هستند که در فقر می‌سوزند، یا بیمارانی که نمی‌توانستند به داروهای خود دسترسی داشته باشند. در این میان، عده‌ای هم هستند که مزدور نیستند، اما نادانند و نمی‌دانند که بعضی از حرف‌هایی که می‌زنند، به نفع کیست. من آنان را خائن نمی‌دانم، بلکه نادان می‌دانم. در چالش‌هایی که در مسأله قراردادهای نفتی ایجاد شد، آقای جهانگیری به این نکته اشاره کرد که ما دست برخی از کشورهای منطقه را در سنگ‌اندازی در مسیر نهایی شدن این قراردادها می‌بینیم. آیا در مخالفت با برجام نیز می‌توان دست ذینفعان بین‌المللی تحریم‌ها را در فضاسازی‌های داخلی و حتی بین‌المللی دید؟ مردم ما به لحاظ عاطفی نسبت به موضوعاتی حساس هستند. نمی‌شود که روی یک موضوعی همه احساسات جامعه را تحریک کرد. اما می‌بینیم که برخی حرف‌هایی را برای تحریک احساسات مردم مطرح می‌کنند، در حالی که می‌دانند واقعیت چیز دیگری است. در اینجا سیاستمداران ما باید عاقل و مدبر باشند، درست فکر کنند و مراقبت کنند که این فضاها از سوی دیگران به ما تحمیل نشود. ما که نمی‌دانیم قدرت رسانه‌ای قدرت‌های مسلط جهان چگونه است. اینها در سطوح عالی می‌توانند افکار عمومی یک جامعه را بالا و پایین می‌کنند. شما دارید به نفوذ اشاره می‌کنید؟ نفوذ رسانه‌ای و فضاسازی در افکار عمومی که در گذشته به این عملیات جنگ روانی گفته می‌شد، اکنون ممکن است اسامی دیگری داشته باشد، اما ماهیت آن، همان جنگ روانی است، یعنی به اوج رساندن افکار عمومی در مسأله‌ای و آن مسأله را وارونه جلوه دادن و با تبلیغات به گونه‌ای عمل کنند ناخودآگاه به اشتباه بیفتیم. در این شرایط، وظیفه سیاستمداران است که هشیار باشند، دچار هیجان نشوند و کاری نکنند که مدنظر دشمنان ماست. چون دشمنان ما علاقه‌مند هستند که دستاوردهای برجام شکسته شود، اما به دست ما و ما باید هشیار باشیم. دولت تا چه حد توانسته است در مقابل ذینفعان منافع مردم را تأمین کند و دست آنان را قطع کند؟ ما باید صورت مسأله را بشناسیم. در کشورهای اروپایی امکان کارهای فساد و دلالی بسیار کم است. زیرا قوانین بسیار محکمی وجود دارد که اگر در داخل اروپا از نوع کارهایی چون دلالی انجام شود، با آنها بشدت برخورد می‌شود. اما همین اروپایی‌ها، تحت نام عامل (AGENT)  و نمایندگی، این فساد و دلالی را در کشورهای دیگر انجام می‌دهند. شاید یکی از آلوده‌ترین‌ها در شبکه‌های دلالی، چینی‌ها باشند. چینی‌ها سعی می‌کنند برای تأمین منافع خود در کشورها، دلالان خود را نفوذ بدهند. در دولت‌های قبل و تا قبل از تحریم‌های سازمان ملل علیه ما، همه کشور تلاش و مبارزه می‌کرد تا این دلالان را پیدا کنند و بیرون بیندازند و اجازه مداخله به آنان ندهند تا کار سالم در اقتصاد ایران انجام شود. اما تحریم‌ها باعث شد همه دلالانی که همه کوشش دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی و اجرایی، بیرون کردن آنان بود، یکی یکی از پنجره وارد شوند. از آنجایی که در شرایط تحریم نمی‌توانستیم در فضای رقابتی، خرید سالم و مستقیم انجام دهیم و بسیاری از کشورهای اروپایی علاقه داشتند که به ایران کالا بدهند، نتیجه این شد که دلالان وارد شدند. دلالان کالاها را از طریق راه‌های غیررسمی، به قیمت‌های بسیار گزاف به کشور تحمیل کردند. در نهایت، دلالان، یعنی همان‌هایی که وزارت اطلاعات باید دانه دانه آنان را با انبر پیدا می‌کرد و بیرون می‌انداخت، رسماً پشت میز مذاکره آمدند و شدند طرف مذاکره ما. برجام توانست این حرکت‌ها را متوقف کرده و با برقراری رابطه مستقیم بین بنگاه‌های ایرانی با بنگاه‌های اصلی دنیا، دست این دلالان را کوتاه کند که این، دستاورد بزرگی است. البته هنوز همه آن دلالان، گوشه کنارها مخفی شده‌اند. چون در طول دوران تحریم، روابط برقرار کرده و به پیکره‌ها وصل شدند و با افراد، ارتباطات غیررسمی برقرار کردند، اکنون آنان سعی می‌کنند با استفاده از شبکه‌های ارتباطات غیررسمی، به فساد خود ادامه بدهند. بدون اینکه بخواهیم منتقدان را متهم کنیم، تا چه حد فشارهای سیاسی که از ناحیه برجام به دولت وارد می‌شود را ناشی از اقدامات و تلاش‌های دلالان یا دیگر ذینفعان تحریم می‌دانید؟ قطعاً در سطح بین‌المللی ذینفعان علاقه‌مند هستند شرایط به آن دوره برگردد. به عبارت دیگر برندگان تحریم تلاش می کنند برجام ناکام بماند. کشوری که به صورت انحصاری به ایران کالا می‌فروخت، آیا از ایجاد شرایط رقابتی خوشحال است؟ یا اینکه ترجیح می‌دهد همچنان انحصاری باشد؟ وقتی می‌خواستیم پول خود را تبدیل یا منتقل کنیم، عده‌ای در شبکه‌های بین‌المللی گاه ۱۰ تا ۱۲ درصد از پول نقد ما برمی‌داشتند تا پول ما را از یک نقطه به نقطه دیگر منتقل کنند. چه کسب و کاری از این پولسازتر است؛ اینکه کسانی برای جابه‌جایی پول ملت مظلومی که بیکار و فقیر دارد، ۸ تا ۱۰ درصد پول برای خود بردارند؟ این کسب و کار پرسودی است. کاسبان این کسب و کار، علاقه‌مند هستند آن شرایط بازگردد. اما مدافعان ملت ایران باید مراقب باشند که ملت ایران بار دیگر تحت این فشارها قرار نگیرد حقوق ملت استیفا شود. همان وام چینی که به آن اشاره کردم، اینکه ۲۲ میلیارد دلار پول نقد ما در حساب آنان باشد و در مقابل، به جای ۲۲ میلیارد دلار، ۱۸ میلیارد دلار وام بدهند، از ابتدا ۴ میلیارد دلار سود وام را کسر کنند و در ادامه، برای همین پول ۸ درصد از ما بیمه بگیرند، این، اجحاف و ظلم بزرگی است و وقتی آدم این را می‌شنود، از داخل آتش می‌گیرد که چرا این ستم‌ها بر ملت ایران تحمیل می‌شود. عده‌ای با تحریم‌ها منافع کشور را غارت  کردند. منتقدانی که در مخالفت خود صادق هستند، این واقعیت‌ها را نشنیدند؟ آنان که بهتر می‌دانند موضوع چه بوده است. بعید می‌دانم آنان ندانند که در دوران تحریم بر ما چه گذشته است. هندی‌ها که بخشی از پول‌های ما را به حساب‌های روپیه واریز کرده بودند، کالاهای خود را به هر قیمتی که دلشان می‌خواست، به ما می‌فروختند. به بابک زنجانی اشاره کردید. آیا مورد دیگری بوده است که پول دولت و ملت را بازنگردانده باشد؟ همین قدر بدانید که کسان دیگری هم بودند که نفت بردند و از قضا پولش به خزانه بازنگشته است، آن پول ها در حساب‌های دیگری هست که در جای خود باید بررسی شود، اما به خزانه بازنگشته است.


منبع: baharnews.ir

کسی مشابه احمدی‌نژاد بیرون خواهد آمد

گروه سیاسی: علی‌اصغر شفیعیان در روزنامه بهار نوشت: می‌گویند تا رقیب قدرتمندی نداشته باشی، رقابت گرم نمی‌شود. امروز جبهه‌ی اصلاح و اعتدال رقیبی جدی ندارند. رقابت‌های سیاسی این سال‌ها به هیچ وجه جذاب نبوده است، هر چند در جاهایی دردناک بوده است. اصولگرایان غیر از ابزارهای نابرابر، هیچ ایده، حرف و گفتمان پرتوانی برای ارائه ندارند حتی هوادارن جدی هم ندارند. البته ابزارهای در اختیارشان پرقدرت است و رقابت‌های دردناک نه برابر، به واسطه‌ی استفاده از همین ابزارها شکل گرفته است. البته شاید گفته شود که هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، حسن روحانی، علی مطهری و امثالهم از آن جناح زاییده شده‌اند، یا گفته شود که محمود احمدی‌نژاد فرزند اصولگرایی است. ظاهر این ادعا صحیح است اما واقعیت ندارد. هاشمی، ناطق، روحانی، مطهری و امثالهم با تغییر مسیر و با هدف اصلاح، با گفتمان اصلاحی همراه شده‌اند. همه‌ی آن‌ها حالا یکی از نفی‌کنندگان راه محافظه‌کاری شده‌اند. احمدی‌نژاد هم اگر روزگارانی با اصولگرایان همسو و همراه بود، از آنها در طول دو دولت خود در مسیر خودش استفاده کرد؛ مسیری که هر چه بود اصولگرایی نبود، نفی اصولگرایی بود. جریان احمدی‌نژاد به درستی درک کرده بود که اصولگرایی گفتمانی ندارد، اگر چیزی به نام گفتمان هم دارد یا غلط است یا حداقل جذابیتی برای مردم ندارد. شاید با همین نگاه بود که احمدی‌نژاد دنبال حرف و عملی متفاوت بود، اما به دلیل این که هدفش اشتباه بود، مسیر متفاوت نتوانست دوامی بیاورد. اصولگرایان غیر از تکرار حرف‌های گذشته که تنها طرد اصلاح‌طلبان است، چه حرفی برای مخاطب خود دارند؟ بسیاری از حرف‌هایی که می‌زنند را خودشان هم باور ندارند، یا لااقل بازخورد منفی آنها را در جامعه دیده‌اند.آنها همچنان به دنبال لگد زدن به مخالفان خود به بهانه‌های مختلف هستند، آن‌ها همه را با عناوینی چون «فتنه» می‌رانند، در حالی که حتی احمدی‌نژاد که یکی از آتش‌بیاران داستان بود حتی یک بار هم چنین واژه‌ای را به کار نبرد، ولی اصولگرایان همچنان دنبال از بین بردن فتنه هستند! این ضعف گفتمانی است که آنها را به وادی تکرار می‌اندازد، با این که نتیجه را می‌دانند. می‌دانند اگر رویکردی آنچنانی در آن سال‌ها و پس از آن نداشتند، می‌توانستند به رقابت گفتمانی در انتخابات‌های پیش رو دل ببندند. اصولگرایان به «تغییر» نیاز دارند؛ تغییری واقعی و از درون. تکرار شعارهای این روزهای‌شان دردی از آن‌ها دوا نمی‌کند و استفاده از ابزارهای در اختیارشان نیز باعث نزدیکی به مردم نمی‌شود؛ باید «حرفی شنیدنی» داشت. البته معتقدم که اگر امروز به صورتی معجزه‌آسا نیز گفتمانی بر آن‌ها نازل شود، به خاطر کارنامه‌ی احمدی‌نژاد که به آن‌ها پیوندی ناگسستنی خورده، نمی‌توانند به این زودی‌ها نتیجه بگیرند، اما قطعا خواهند توانست با کمی صبر و تامل و پالایش رفتار خود، برای ۱۴۰۰ رقیبی جدی باشند.امروز روز اصلاح‌طلبان و اعتدالگرایان است؛ حداقل نیمی از وزرا و معاونین رییس جمهور و دیگر مدیران را همین جماعت «متهم» تشکیل می‌دهند؛ کسانی که در شروع فعالیت‌شان در دولت آقای روحانی، تمام گذشته‌ی آن‌ها در رسانه‌های اصولگرا با همین اتهامات مرور شد ولی نتیجه‌ای نداد، چون مردم به ادعاهای اصولگرایان باور ندارند. اصول‌گرایان، برای باورپذیر شدن در نزد مردم، البته بدون استفاده از ابزارهای از بالا به پایین، باید از همین امروز تلاش کنند و بپذیرند که‌تریبون یک طرفه‌ی این سال‌ها، تاثیر قابل توجهی در مخاطب آن‌ها نداشته است، بلکه حتی به تقویت نگاهی متفاوت کمک کرده است. البته یک راه زودبازده برای خروج از این وضعیت هم هست؛ بسترسازی برای ظهور نیروهای جدید از جنسی که شعارهای خوب اما بی پشتوانه و عوام‌گرایانه بدهد. این راه توصیه نمی‌شود چون از این مسیر، کسی مشابه احمدی‌نژاد بیرون خواهد آمد و باز هم به پای کل اصولگرایان نوشته خواهد شد.


منبع: baharnews.ir

ریشه بدعهدی نمایندگانِ معترض به بدعهدی

داریوش احمدیانآنچه محمد جواد ظریف در این چند روز اخیر تجربه اش کرد تکرار اتفاقی بود که پیش از این هم رخ داده است. در مهر ۹۲ که دولت روحانی ماه‌های اولیه حضور در قدرت را تجربه می‌کرد وزیر امور خارجه با حضور در نشست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی با تاکید بر این نکته که تمایلی به انتشار مطالب مطرح شده ندارد نکاتی را مطرح کرد که چند ساعت بعد از سوی سخنگوی این کمیسیون در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت. این بار هم نماینده‌ای دیگر که مانند آقای سخنگوی کمیسیون از تبار دلواپسان است قول و قرار‌ها را زیر پا گذاشت و گفته هایی که قرار بر محرمانه بودن و عدم انتشارش بود را در اختیار رسانه‌های قرار داد. در حوزه سیاست خارجی این یک نکته‌ی بدیهی است که برخی موضوعات می‌بایست در زمان‌های مشخصی منتشر شود و اعلام عمومی زود‌تر از موعد آن می‌تواند بر ضد منافع ملی کشور باشد، بعید است که نمایندگان افشاگر که خود را متخصص این حوزه نیز می‌دانند از این موضوع آگاه نباشند. پس دلیل این نوع از رفتار غیر اخلاقی را باید در کجا جستجو کرد؟ چگونه ممکن است افرادی که بدعهدی امریکا ورد زبانشان شده است و در هر موضوع با ربط و بی‌ربطی از عهد شکن بودن دشمن سخن می‌گویند خود عهد شکن‌ترین افراد در چنین وقایعی هستند؟ به نظر می‌رسد که باید ریشه‌ی این نوع مواجهه با چنین موضوعاتی را ذبح منافع ملی برای رسیدن به مقاصد کودکانه سیاسی جست‌وجو کرد. آن‌ها حاضرند برای کسب قدرت هر فردی را اندک محبوبیت در جامعه پیدا کند با روش هایی غیر اخلاقی کنار بزنند. حتی اگر چنین اقداماتی آسیب هایی جدی به وجهه مسئولان حوزه سیاست خارجی و از آن‌ها مهمتر منافع ملی کشور وارد آورد. اما تجربه نشان داده است که مردم حاضر در متن جامعه چندان با این نوع رفتارها همراهی ندارند و به خوبی نیت افرادی که خود را به ظاهر دلواپس معرفی می‌کنند شناخته‌اند و هر چقدر هم از دولت مستقر ناراضی باشند قطعا بار دیگر تجربه ۸۴ تا ۹۲ را تکرار نخواهند کرد.


منبع: baharnews.ir

فکری به حال ناطقان پیش از خطبه کنید

صادق صدراییتریبون نماز جمعه در ذات خودش می‌بایست جایگاهی برای ارتقا وحدت ملی و نمادی از جذب حداکثری باشد، به گونه‌ای که آحاد جامعه با هر نوع نگاهی که به مسائل سیاسی دارند دور هم جمع شوند و علاوه بر به جا آوردن این دستور الهی و گوش سپردن به تذکرات اخلاقی خطیب نماز جمعه از آخرین رویدادهای سیاسی نیز با نگاهی بی‌طرفانه و با رعایت تقوا از سوی امام جمعه آگاه شوند. برای اینکه بدانیم نمازهای جمعه‌ی ما تا چه حد به این نگاه نزدیک است به تلاش چندانی برای بررسی این موضوع احتیاجی نداریم و با نگاهی به جمعیت حاضر در نمازهای جمعه می‌توانیم نوع عمکلرد این نهاد که می‌توانست از نهادهای تاثیرگذار در جامعه ایرانی باشد را بسنجیم. آن چه در صحنه عمل رخ می‌دهد نه تنها هیچ نشانی از بی‌طرفی و نگاه پدرانه نسبت به جریان‌های سیاسی درون نظام ندارد بلکه شاهد نگاهی تک بعدی و یکجانبه نگر به موضوعات سیاسی هستیم. حتی این وضعیت به قدری آشکار است که رییس ستاد نماز جمعه نیز هیچ ابایی ندارد که در دوران انتخابات به عنوان یک چهره‌ی جناحی به شکل کاملا علنی به یک اقلیت خاص یاری رساند. نکته‌ی جالب توجه این است که چهره‌های این اقلیت خاص نیز معمولا هر هفته در پیش از خطبه‌های نماز جمعه در شهرهای مختلف به سخنرانی می‌پردازند و هر چه به روزهای انتخابات نزدیک‌تر می‌شویم این بذل و بخشش‌تریبون‌ها بیشتر خود را نمایان می‌کند. حتی در شهری مثل تهران نمایندگان منتخب مردم که با رای بالایی برگزیده شده‌اند هیچ سهمی از‌ تریبون نماز جمعه ندارند اما افرادی مانند ازغدی، ذوالنور، زاکانی و. . . که در بین بزرگان جریان اصولگرا هم جایگاهی ندارند به شکل مستمر از این‌تریبون عمومی برای مقاصد جناحی شان استفاده می‌کنند. اما در مقابل شاهد آن هستیم که مسئولان دولتی از این‌تریبون سهمی ندارند و هنگامی هم که گاهی فرصتی به آن‌ها داده می‌شود با شعارهایی زننده و پرتاب مهر و تسبیح پذیرایی می‌شوند. این نوع مسائل نشان می‌دهد که نهاد نماز جمعه برای آنکه به جایگاه اصلی و واقعی خودش برسد احتیاج به تغییراتی اساسی و ساختاری دارد تا شاید پس از آن تغییرات شاهد اعمال نگاهی مبتنی بر جذب حداکثری و یاری به افزایش وحدت ملی باشیم.


منبع: baharnews.ir

احمدی‌نژاد اصلاح‌طلب می‌شود!

گروه سیاسی: حجت الاسلام محمدعلی آهنگران در کانال تلگرامی‌ اش نوشت: برخی از رسانه ها و کانالهای اصلاح طلب نوشته اند که آقای احمدی نژاد ناگهان روشنفکر شده و حرفهای اصلاح طلبانه و روشنفکرانه ای زده و مواضع گذشته اش را تغییر داده است. طبیعتا قصدشان ملامت رئیس جمهور پیشین بوده و بی اعتمادی به او موجب شده است حرفهایی از این جنس را از ایشان نپذیرند و باور نکنند اما این حرفها از نظر من معانی دیگری هم دارد. چه ایرادی دارد که هر کسی از جمله اقای احمدی نژاد روشنفکر شود؟ چه مشکلی دارد که اگر کسی تا دیروز در مسیر ناصحیحی بوده مسیرش را اصلاح کند؟ چه ایرادی دارد حتی کسی که مسبب بسیاری از مشکلات بوده متوجه وضعیت فاجعه باری که بوجود اورده بشود و اعلام کند که راه رفته شده نادرست بوده است؟ از طرفی حرفهایی که گفته شده حرفهایی است که ما سالهاست داریم می گوییم. او گفته رد کردن و نفی نمودن فرهنگ غربی منفعتی ندارد. نباید همه را بد و منفی و خائن بدانیم. نباید انگیزه ها برای اصلاحات اجتماعی از بین برود. نظرات گوناگون باید مطرح شود و همه اندیشه ها باید فعال شوند. این حرفها حرفهایی است که سالهاست اصلاح طلبان و سران جریان اصلاح طلبی از جمله آقای خاتمی دارند به اشکال مختلف می گویند و برخی بخاطر گفتن همین حرفها گرفتار محدودیتها و مشکلات شدند. این بزرگترین توفیق برای گفتمان اصلاح طلبی است که کسی همچون احمدی نژاد هم امروز برای بازسازی چهره نامقبول خود از این گفتمان بهره می برد. براستی چرا آقای احمدی نژاد بجای اینکه به سمت اصولگرایان حامی اش غش کند مسیرش را به سمت گفتمان اصلاح طلبی کج کرده است؟ صورت دیگر این گفته ها آن است که جریان اصولگرایی و گفتمان حاکم بر آن بقدری نامقبول، نامعقول، غیرمردمی، امنیتی، یک جانبه گرایانه و قدرت زده است که ریزش از این جریان روز بروز شدت پیدا می کند چه کسی انتظار داشت هاشمی رفسنجانی، ناطق نوری، حسن روحانی، علی لاریجانی، علی مطهری و بسیاری از کسانی که روزی پرچمدار و حامی اصولگرایی بودند امروز بیش از دیگران هزینه اصلاح طلبی و اعتدال گرایی را پرداخت کنند؟ چرا ما هیچ اصلاح طلب شاخصی نداریم که اصولگرا شده باشد؟ چرا جریان اصولگرایی فقط با دوپینگ نظارت استصوابی و مناسبات غیر دمکراتیک و حاکم کردن فضای امنیتی است که توان بقا دارد؟ چرا امکان جذب اکثریت آراء ملی را ندارند؟ چرا اصولگرایانی که از قضا حاکم و مسلط بر بسیاری از شئونات زندگی مردمند تجدید نظری در گفتمان و رویه خود نمی کنند؟ البته طول خواهد کشید تا مردم به گفتمان جدید احمدی نژاد اعتماد کنند همچنانکه طول کشید تا به تغییر گفتمان هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی و ناطق نوری اعتماد کنند. او باید هزینه اجتماعی سیاسی تغییر این گفتمان را پرداخت کند.اما اگر جریان اصولگرایی با همین دست فرمان پیش برود جای هیچ تعجبی نیست که روزی رسایی و کوچک زاده و احمد خاتمی هم اصلاح طلب شوند و سخنان روشنفکرانه بگویند.


منبع: baharnews.ir