دلار سرگردان "یلن" و "ترامپ"

بعد از تصمیم بانک مرکزی آمریکا برای افزایش نرخ بهره که خود سایر بازارهای جهانی را تحت تاثیر قرار داده و موجبات تقویت ارزش دلار را به طور بی‌سابقه‌ای فراهم کرد، در هفته گذشته شاخص این ارز تنها حدود ۰.۱۴ درصد رشد کرد و تقویت شد. اظهارات “خانم یلن”، رییس کل فدرال رزرو درباره شرایط مثبت آمریکا و عدم لزوم مداخله بانک مرکزی از طریق ابزارهای پولی برای کمک به رشد اقتصادی باز هم زمینه‌ تقویت دلار را فراهم آورد. اما این تقویت در مقایسه با هفته‌های اخیر و بعد از افزایش نرخ بهره آمریکا چشم گیر نبود و نشان از رقم خوردن روندی خاصی نداشت.این در حالی است که از هشتم نوامبر که ترامپ که در انتخابات آمریکا به پیروزی رسید تاکنون شاخص دلار تا حدود ۵.۵ درصد افزایش یافته است. افزایشی که این شاخص را به بالاترین سقف در ۱۴ سال اخیر رسانده که در مقایسه با شش ارز باثبات و معتبر جهانی افزایش کمی محسوب نمی‌شود. دلایل تقویت دلار در بازهای جهانی بارها و از سوی تحلیلگران و کارشناسان عنوان شد، اما از نگاه بانک مرکزی تداوم اثر این عوامل در سال جدید میلادی است. به‌طور مشخص واگرایی سیاست پولی آمریکا با سایر بانک‌های مرکزی مهم جهان پررنگ‌تر از قبل شده است. “خانم یلن” در هفته گذشته  بعد از تصمیم فدرال رزرو برای تغییر نرخ بهره آمریکا سخنانی داشت که احتمال افزایش نرخ بهره را در سه مرحله و یا حتی بیشتر  را در سال آینده میلادی تقویت می‌کند. البته ریسکی هم در ارتباط با تقویت دلار در سال ۲۰۱۷ وجود دارد. بخش زیادی از تقویت دلار به دلیل وعده‌های اقتصادی ترامپ از جمله افزایش مخارج دولتی و کاهش مالیات بر می‌گردد. با این‌که کنگره آمریکا یکدست در اختیار حزب جمهوری‌خواه قرار دارد اما ممکن است در مقابل خواسته‌های ترامپ مقاومت کند. حتی تحلیلگران بر این عقیده‌اند که حتی ممکن است ترامپ از مواضع قبلی خود در برابر مسائل اقتصادی عقب‌نشینی کند که اگر این اتفاق رخ دهد نباید از کاهش سریع دلار در مدتی حتی کوتاه‌تر از دو ماه متعجب شد.دلار  قوی می‌تواند از طریق کاهش سود شرکت‌های آمریکایی فعال در بازارهای بین‌المللی به دلیل کاهش قدرت رقابت آنها آسیب وارد کند. از این‌رو سیاست‌گذاران اقتصادی این کشور از افت ارزش دلار استقبال خواهند کرد و آن را به نفع رشد اقتصادی خود می‌دانند. در هفته گذشته در بازار جهانی ارز روند خاصی وجود نداشت و حتی نسبت به اخبار مثبت آمریکا در آن زمان به خصوص افزایش فروش خانه‌های نوساز و تقویت اعتماد تجاری واکنش خاصی نشان نداد. بنابر گزارش بانک مرکزی ایران دلار آمریکا در برابر دلار استرالیا، پوند، دلار کانادا و وون کره جنوبی تقویت شد، اما در برابر یورو، ین و کرون سوئد تضعیف شده است. این در حالی است که به نظر می‌رسد بعد از تعطیلات روند صعودی دلار از سرگرفته شود هرچند شیب افزایش آن بسیار کندتر از آن خواهد بود که در دو ماه گذشته تجربه شد.


منبع: baharnews.ir

دوقلوی ناهمسان صنعت و طبیعت

جاذبه هایش از همان وقتی که هواپیما دل آسمان خاکستری رنگ اش را خراش می‌دهد شروع می‌شود. سمت راست، کوه ها استوار ایستاده اند و سمت چپ، دقیقا همجوار ایستادگی کوه ها، آرامش مسری خلیج فارس به بیننده اجازه داشتن هیچ حسی جز آرامش را نمی‌دهد. زیر آسمان خاکستری این شهر، همه چیز مثل آهن ربا جذب‌ات می‌کند، از لوله، دستگاه و کشتی های بارگیری پتروشیمی جوانی که وسط دل خلیج برای بارگیری آرام گرفته اند بگیر تا لاک پشت ها و مرجان های صد ساله ای که در دلِ شفاف دریا نشسته اند و به بیننده خوش آمد می‌گویند!  پوست دست در اینجا میتواند هم میزبان محصولات صنعتی پتروشیمی شود و هم میزبان گوش ماهی های ریز و درشت خلیج فارس و دریچه چشم ها هم اسیر نور فلرهایی می شود که در دامنه کوه ها پشت به پشت هم ایستاده اند و هم اسیر انعکاس نوری که حاصل برخورد بدن ماهی ها با خورشید است. برای معرفی عسلویه همین بس که نزدیکترین نقطه خشکی حاشیه‌ای شمالی خلیج فارس به میدان گازی پارس جنوبی است و گوشه ای از آنچه که در این شهر اتفاق می افتد به این  شرح است که گاز از پارس جنوبی به این منطقه منتقل میشود، سپس  یا به صورت LPG از طریق بندر عسلویه که عظمت اش بیننده را دربند خود میکند به کشورهای دیگر صادر میشود یا توسط شرکت های مختلف پتروشیمی که در دل عسلویه جا خوش کرده اند به محصولات مختلف تبدیل شده و این محصولات نیز سرنوشتی مشابه LPG خواهند داشت. به گفته حاجی پور، کشیک ارشد پایانه ها و مخازن پتروشیمی، اوره و LPG عمده محصولاتی است که از بندر عسلویه مهمان کشورهایی نظیر هند و عراق صادر می شوند. گازی که هرچند پشتوانه این مرز و بوم محسوب میشود اما تصفیه آن قلمویی است که رنگ خاکستری را بر آسمان این شهر کشیده زیرا در کنار هر مجتمع پالایشگاهی که گاز را تصفیه می کنند، چندین مشعل وجود دارد که در انتهای تصفیه گاز آن مقدار گاز بی‌ارزش که مازاد گاز تصفیه شده است، سوزانده میشود، سوزاندنی که میسوزاند تا سوخته شود! آتشی که در جنگ با طبیعت خلیج فارس قد برافراشته و با تمام قدرت اش هنوز نتوانسته رنگ خاکستری را بر رنگ نیلگون این خلیج چیره کند. هنوز دل به دریا که میزنی، آنقدر شفاف است که همسو با ساکنان اش، فراموش میکنی که در یک قدمی ات، یکی از بزرگترین مناطق گازی نفس می کشد که با همه عظمتی که دارد، داغِ یک نفس راحت را به دل مردمانش گذاشته است.آینده عسلویه مثل عسل طلایی و شیرین است، تنها اگر جان در بدن ساکنانش بگذارد!


منبع: baharnews.ir

بورس تهران احاطه شده در ابهام

شاخص کل بازده نقدی و قمیتی بورس اوراق بهادار تهران در اولین روز زمستان امسال در تراز  ۸۰ هزارو ۲۵۰ واحدی قرار داشت و امروز با گذشت ۵ روز کاری از معاملات بورس  دماسنج بازار سرمایه با ۵۵۹ واحد کاهش رقم ۷۹ هزار و ۶۹۱ واحدی را نشان می‌دهد.همچنین شاخص آزاد شناور  که در اول دی‌ماه در کانال ۸۸ هزار ۸۴۹ واحدی قرار داشت در هشتم دی‌ماه به رقم ۸۷ هزار ۸۰۲ واحدی قرار گرفت و شاهد بیش از هزار واحد افت بود.علاوه بر این شاخص بازار اول با ۴۰۷ واحد کاهش از رقم ۵۷ هزار ۱۰۴ واحد به رقم ۵۶ هزار ۶۹۷ واحدی رسید. شاخص بازار دوم نیز با  هزار و ۱۲۲ واحد افت، عدد ۱۶۸ هزار و ۸۶۳ واحدی را تجربه کرد. کاهش ارزش ریال نسبت به دلار، ابهامی درباره برجام و آینده سیاست های ترامپ بازار سرمایه ایران را در هفته‌های گذشته در حالت کم تحرکی فرو برده و بازیگران بورس اوراق بهادار تهران شرایط نه چندان مطلوبی را تجربه کردند.افزایش ریسک سیستماتیک در بازار سرمایه سبب شده فعالان بورس ایران محتاطانه عمل کنند و این موضوع توانسته روی ارزش و حجم معاملات تاثیر بگذارد از طرفی تعدادی از نمادهای بانکی هنوز با اینکه مجامعشان برگزار شده، باز نشده اند و گزارش‌ها حاکی از این است که آن بانک‌ها پس از تنظیم صورت‌های مالی خود به روش IFRS شاهد تعدیل منفی خواهند بود. بانک مرکزی تاکید کرده که صورت‌های مالی برای سال ۹۵ باید بر اساس IFRS و نمونه ابلاغی این بانک تنظیم شود. در هفته ای که گذشت گروه محصولات شیمیایی در بورس اوراق بهادار تهران شاهد تغییر و تحولاتی بودند به عنوان نمونه در چهار روز گذشته نماد معاملاتی پتروشیمی شازند توانست جزو نمادهایی با بیشتری ارزش معامله باشد و با صف‌های سنگین خرید همراه شود که البته یکی از دلایل این موضوع می‌تواند مربوط به فروش ۱۸۰میلیون سهم معادل صد در صد از سهام شرکت پتروشیمی اردبیل باشد. هر چند به صورت سنتی با نزدیک‌تر شدن به انتخابات ریاست جمهوری ایران معمولا بورس تهران رونق می ‌گیرد اما در  حال حاضر با توجه به نوسانات شدید نرخ ارز و ابهام‌ها در صورت‌های مالی تعداد از نمادهای بانک ها و دیگر شرکت ها، انتخاب ترامپ به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا و نوسانات نرخ کالا ها و فلزات اساسی  شرایط مبهمی را بر بورس تهران حاکم است به طوری که در  هفته های گذشته شاخص کل بازده نقدی و قمیتی بورس اوراق بهادار تهران که توانسته بود سقف ۸۱ هزار واحدی را  رد کند، پس از ورود به کانال ۸۰ هزار واحدی روزها در این کانال نوسان کرد اما در هفته گذشته دماسنج بازار سرمایه وارد کانال ۷۹ هزار واحدی شد و با کاهش‌های پیاپی تا رقم ۷۹ هزار ۶۹۱ واحدی پایین آمد.


منبع: baharnews.ir

نیروهای ساختمانی در حال فرار هستند

مهدی موذن  اظهار کرد: قانون می‌گوید هر مهندس ساختمان باید سه نفر کاردان فنی در اختیار داشته باشد اما الان تناسب به طرز عجیبی برعکس شده و به ازای یک کاردان، هفت مهندس وجود دارد. بر اساس آمار ثبت شده سازمان نظام مهندسی ۴۰۰ هزار نیرو در اختیار دارد و اعضای سازمان نظام کاردانی فقط ۶۰ هزار نفر هستند؛ ‌ زیرا به دلیل نبود کار برای کاردان‌ها همه به سمت دانشگاه‌ها برای گرفتن مدرک مهندسی هجوم برده و دست کشور از نیروی انسانی کاربلد خالی شده است.وی افزود: وقتی فردی مدرک مهندسی می‌گیرد توقعش بالا می‌رود و دیگر کف کارگاه کار نمی‌کند. این مشکل حادی است که صنعت ساختمان را تهدید می‌کند و ما به خاطر وظیفه‌ی سازمانی که بر عهده داریم به تمام مسوولین هشدار داده و می‌دهیم اما توجهی نمی‌شود. با این وضعیت مطمئن باشید پنج سال آینده هیچ کاردانی که کارهای اجرایی را انجام دهد باقی نمی‌ماند. رییس سازمان نظام کاردانی ساختمان استان تهران با طرح این سوال که چرا وقتی سیاست بر این است که کاردان، بیشتر از مهندس باشد آیین‌نامه‌ها به صورت برعکس اجرا می‌شود گفت: شاهدیم که امروز هرم جمعیتی در صنعت ساختمان واژگون شده و خسارات آن را در سال‌های آینده خواهیم دید. در بخش ساختمان، نیروی انسانی حرف اول را می‌زند ولی با این نوع نیرویی که امروز داریم و روندی که در تصمیمات  مسوولان وزارت راه و شهرسازی شاهد هستیم نه تنها این روند خروج نیروی انسانی از چرخه اجرا اصلاح نمی‌شود بلکه تشدید خواهد شد. موذن به تاکید بر لرزه‌خیز بودن کشور ایران گفت: ایران سرزمین زلزله‌خیزی است و تجربه‌ی زمین‌لرزه‌های بویین زهرا، رودبار و بم باید برای ما درس عبرت باشد. امروز ۵۰ هزار هکتار بافت فرسوده داریم و ۱۹ میلیون نفر زیر این سقف‌ها زندگی می‌کنند که عدد بسیار قابل توجهی است. ما وظیفه داریم ساختمان‌های محکم برای آنها بسازیم ولی از نبود نیروی انسانی رنج می‌بریم. ساختمان‌های در معرض خطر با زلزله‌های کمتر از ۶ ریشتر تخریب می‌شوند؛ این نگاه و تشخیص وظیفه‌ی ملی، شرعی و میهنی بر گردن ما می‌اندازد. وی با بیان این‌که سازمان نظام کاردانی در حال اضمحلال و نابودی است افزود: مشکلات اقتصادی، سازمان نظام کاردانی را از پای درآورده و کسی به داد آن نمی‌رسد. باید ریشه‌ها را درست کنیم، اما می‌بینیم که در صنعت ساختمان توجهات به سوی ظواهر معطوف شده است. اگر سازمان نظام کاردانی یا حتی سازمان نظام مهندسی و سایر بخش‌ها قوام و دوام نداشته باشند، ساختمان‌ها قوام و دوام نخواهد داشت. رییس سازمان نظام کاردانی ساختمان استان تهران یادآور شد: بر اساس آمار بیش از ۸۰ درصد شهرها و روستاهای کشور در معرض وقوع زلزله آن هم باشدت زیاد یا خیلی زیاد هستند. زمان وقوع نیز برای کسی پیدا نیست و هر آن می‌تواند این اتفاق رخ دهد. موذن، تاسف خوردن و اشک ریختن بعد از وقوع زمین‌لرزه را بی‌فایده دانست و گفت: وقتی زلزله می‌آید مسوولان ذی‌ربط به جنب و جوش می‌افتند و حداکثر تا ۵-۶ ماه اقداماتی انجام می‌دهند که آثار آن به تدریج کاهش می‌یابد و بعد فراموش می‌شود. ما تاثیر ماندگار از تجربه‌های این زلزله‌ها را برای خود نگه نمی‌داریم و ثبت نمی‌کنیم، لذا خود را ملزم به آیین‌نامه‌ها و مقررات نمی‌دانیم. وی تصریح کرد: هنوز نمی‌توان گفت عمر ساختمان‌های ما از حدود ۲۵ سال به حدود ۵۰ سال رسیده است. بهترین شاخصی که برای ارزیابی مقاومت ساختمان‌ها می‌توان داشت توجه به عمر و قدمت آن است؛ در حالی که اغلب ساختمان هایی که هم‌اکنون ساخته می‌شود بیش از ۲۵ سال عمر نمی‌کند. رییس سازمان نظام کاردانی ساختمان استان تهران خاطرنشان کرد: بر اساس تبصره ماده ۴ قانون نظام مهندسی مصوب ۱۳۷۴ مجلس بنا بوده کلیه کارگران و دست‌اندرکاران ظرف مدت ۱۰ سال آموزش ببیند و کارت مهارت فنی دریافت کنند ولی این اتفاق نیفتاد؛ در حالی که هم‌اکنون ۲۰ سال از زمان تصویب قانون گذشته و شاید بیشتر از ۳۰ درصد افراد آموزش ندیده‌اند. نمی‌شود از کارگری که کاربلد نیست بخواهیم جوش بدهد و بتن بسازد. مساله دیگر این است که در آموزش دادن به مهندسین، کاردان‌ها و معماران تجربی به‌روز نیستیم و صنعتی‌سازی را جدی نمی‌گیریم.


منبع: baharnews.ir

نسخه دکتر ظریف برای دنیای بدون تروریسم

متن کامل فارسی این مقاله تفصیلی که با عنوان”چگونه با زمینه‌های گسترش  افراطی‌گری و تروریسم مقابله کنیم ” در  مجله  Iranian review of foreign affoirs به زبان انگلیسی منتشرشده به شرح زیر است: چگونه با زمینه‌های گسترش افراط گری و تروریسم مقابله کنیم؟ امروزه درباره چالش سهمگین تروریسم و افراط‌گری که جامعه جهانی با آن روبرو است و هم چنین مبارزه با این پدیده و جلوگیری از گسترش و در صورت امکان ریشه کنی نهایی آن، بسیار سخن گفته می‌شود. صرف نظر از این که کشورهای مختلف چه موضعی نسبت به این دو پدیده دارند  یا جوهره سیاست رسمی کشورهای مختلف در قبال آنها چیست، جامعه جهانی با این باور مشترک هم داستان است که باید به فوریت به این معضلات پرداخت و با مؤثرترین شکل ممکن از دست آنها خلاصی یافت. در ضرورت برخورد با این چالش کمترین تردیدی وجود ندارد. فراسوی مجادلات پایان ناپذیر رایج میان سیاستمداران، این دو معضل همزاد یعنی تروریسم و افراط گری، نتیجه طبیعی ناکارآمدی وضعیت کنونی بین المللی و به ویژه تحولات اخیر است. این دو معضل نه به منطقه مشخصی از جهان محدود می‌شود و نه مختص دین و مذهب خاصی است. هم چنین نمی‌توان تنها در محدوده یک منطقه خاص و یا با اتکاء صرف بر سخت افزارهای نظامی با آن مقابله کرد. پس از گذشت یک و نیم دهه از شکست کامل در مبارزه با تروریسم – پس از حادثه یازده سپتامبر- واقعیات ملموس و کریه امروزین ما را بر آن می دارد تا با چشمانی کاملا باز و به دور از توهم و یا خودفریبی این چالش‌ها را بررسی و مطالعه کنیم. اکنون باید بر همه آشکار شده باشد که مبارزه تأثیرگذار و موفق علیه این دو پدیده سرطانی، نیازمند رویکرد همه جانبه و راهبرد چند بخشی است که بیش و پیش از هر چیز، در گروی درک هوشیارانه از شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و جهانی‌ای است که زمینه ساز این دو پدیده شده‌اند. مهار و در نهایت ریشه کن کردن واقعی سازمان های افراط گرای تروریستی نیاز مبرم امروز است. اما این تنها گام نخست و بخشی از یک تلاش بزرگ‌تر است. معضلاتی با طبیعت جهانی و ریشه‌های عمیق، باید به درستی فهمیده شوند. علاوه بر این، همکاری حقیقی جهانی برای مبارزه با این پدیده‌ها، ضروری است. شالوده شکنی پیش انگاشته‌ها تصورات نادرست، تحریف‌ها و اتهام زنی‌های نابجا، بسیار زیادند. از این رو، برای فهم شرایط اجتماعی و زمینه‌های جهانی، ابتدا باید توهّمات نادرست از ذهن‌ها زدوده شوند. رهیافت غالب و رسمی درباره تروریسم، چه در ایالات متحده یا دیگر کشورها، عموماً ساختگی، برای مصرف داخلی و یا ابزاری در جهت خط مشی‌ها و اقدامات سیاسی مشخص است. در این صورت، جای تعجب نیست که بشنویم مشاور امنیت ملی یکی از دولت‌های منطقه بگوید: «در معرکه سوریه، افراط گرایان و نیروهای نظامی سوریه یکدیگر را از بین خواهند برد.» این خط فکری و سیاسی نشان می‌دهد که چرا و چگونه شرایط به بن بست کنونی رسیده است. دیدگاه‌های سطحی از وضعیت‌های پیچیده، همراه با تعقیب سیاست‌های کوته نظرانه و خود محور، محکوم به شکست هستند. بدون شک، همان گونه که برای همگان محسوس است، نه تنها در سوریه، بلکه در هر جای دیگر شاهد شکست این نگرش کوتاه‌بینانه بوده ایم. تصور دیگری نیز باید زدوده شود. برای ما در غرب آسیا، آسان است که غرب را به واسطه اقداماتش به عنوان مقصر شوربختی‌های‌مان سرزنش کنیم. تاریخ این پهنه از زمین پر از  شواهدی بر این مدعاست. سایه سنگین خاطرات تلخ دیرپا و تفرقه‌اندازی‌هایی که میراث «طراحی خطوط بر روی شن‌ها» در جنگ جهانی اول و دوره پس از آن است، کماکان در بسیاری از دولت‌ها و جوامع غرب آسیا قربانی می‌گیرد. همزمان، برای غرب نیز بسیار آسان بوده است که انگشت اتهام را به سوی ما به عنوان مسلمانان غرب آسیا صرف نظر از اختلاف‌ها، مخالفت‌ها و حتی نزاع‌های موجود نشانه رود. متهم کردن هر یک از طرفین از سوی دیگری، می‌تواند آسان‌ترین راه برای انحراف از اصل موضوع باشد. اما چنین کاری نه صحیح است و نه راه گشا. چراکه جهان امروز ما بسیار پیچیده‌تر از گذشته شده است. سومین تصور غلطی که باید رفع شود، اعتقاد به این باور است که از یک سو میان دیکتاتوری و تروریسم رابطه مستقیمی وجود دارد و از سوی دیگر دموکراسی‌ها با یکدیگر نمی‌جنگند؛ عباراتی که از فرط تکرار به ظاهر بدیهی و مسلم می‌نمایند. اگر چه این گزاره‌ها تا حدودی و در مواردی ممکن است درست باشند، اما شرایطی که ما با آن‌ها روبرو هستیم پیچیده‌تر از آن است که چنین گزاره‌های بسیطی بتوانند به تنهایی واقعیات را نشان داده و به شکل مناسبی آنها را تبیین کنند. وقتی که می‌بینیم فردی که در غرب متولد شده و تحصیل کرده و در نظام دموکراتیک و جامعه مرفه غربی پرورش یافته و به زبان انگلیسی یا فرانسه به عنوان زبان مادری خود حرف می‌زند، سر بریده یک انسان بی‌گناه سوری یا عراقی را به دست گرفته و در هوا تکان می‌دهد و تصویرش در تلویزیون و فضای مجازی منتشر می‌شود، دیگر نمی‌توان با توجیهات ساده‌انگارانه پیش گفته، قانع شد، یا اینکه به سرزنش و اتهام زنی به طرف دیگر بسنده کرد. امروزه ما شاهدیم که کودکانی که در محیط‌های دموکراتیک پرورش یافته‌اند، به راحتی همسایگان خود و حتی یکدیگر را می‌کشند. در نتیجه دیگر نمی‌توان به راحتی متقاعد شد که چنین قساوت خون‌باری منحصر به یک دین یا اعتقاد مشخصی است، یا اینکه آن را مختص یک نظام سیاسی و تربیتی خاص در جوامع غرب آسیا تلقی کرد. شرایط مؤثر در عرصه جهانی، داخلی و منطقه‌ای چهره کریه و تلخ وضعیتی که در آن به سر می‌بریم، بسیار اسفناک‌تر از آن است که صرفا به سرزنش کردن یکدیگر بپردازیم. حقیقت این است که اگرچه می‌توانیم اتهامات و سرزنش‌های بسیاری به یکدیگر بزنیم، اما لازم است عادت انداختن توپ به زمین یکدیگر را کنار بگذاریم. اگر به واقع اراده کرده‌ایم که این معضل را مورد تعمق و بررسی جدی قرار دهیم، باید کار را با پرسش‌هایی ساده اما جدی از این دست آغاز کنیم که چه چیزی از یک نوجوان متولد غرب که در فرانسه یا دیگر کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی پرورش یافته، تروریست می‌سازد؟ درست مثل نوجوانی که در افغانستان، سوریه، یمن، لیبی، عربستان و یا هر کجای دیگری در منطقه ما متولد شده است؟ بنابراین همه ما باید از این نقطه آغاز کنیم که به تروریسم به عنوان یک معضل و مشکل مشترک همگانی بنگریم و آن را مشکل ویژه یک منطقه، نژاد، دین یا مذهب خاص ندانیم. فقدان امید با در نظر گرفتن شرایط تأثیرگذار، امید و در واقع فقدان امید، مسئله اصلی است. این دقیقاً همان جایی است که فرضیات ساده انگارانه‌ای که این معضل را به سطح منطقه‌ای، اجتماعی، کشورهای توسعه یافته یا درحال توسعه، غربی و یا شرقی، مسلمان و یا غیر مسلمان، تقلیل می‌دهد را با خلل مواجه می‌کند. این امر به حقیقتی ثابت و همه‌گیر تبدیل شده و یک نظریه محض و یا حتی تحلیل آکادمیک نیست که وجه مشترک تمامی کسانی که به دام خشن تروریسم گرفتار شده‌اند آن است که احساس می کنند در جوامع خود، و حتی در عرصه جهانی، از احترام محروم هستند و به حاشیه رانده شده‌اند. آنها امیدی به فردای بهتر نداشته و هیچ امکان واقعی و عملی برای شکوفایی در شرایط اجتماعی انسانی نمی‌یابند. این وضعیت چه در جوامع غربی که درون گرایی و بیگانه هراسی بیش‌تر در آن رواج دارد و چه در منطقه که جوامع، در حال توسعه هستند و دولت‌های حاکم، نمی‌توانند چنین امکانی را برای آنان فراهم کنند؛ صادق است. موج احساسات ملی گرایانه که طی سال های اخیر در نتایج انتخابات اروپا و آمریکا تجلی یافته تنها می‌تواند این پدیده را تشدید کند. از سوی دیگر در منطقه غرب آسیا، حتی با پذیرش تفاوت‌ها میان جوامع در مورد نحوه برگزاری انتخابات به عنوان روش مشارکت مردمی در تعیین سرنوشت، صرفا در معدودی از کشورهای غرب آسیا، برای توده مردم امکان ابراز نارضایتی‌شان از طریق صندوق رأی وجود دارد. به واقع صندوق رأی و یا حتی تصوری از مفهوم آن، در بسیاری از کشورهای منطقه ما وجود خارجی ندارد. به حاشیه رانده شدن، محرومیت، فقدان احترام در حالی که در کشورهای غربی، صندوق‌های رأی به طور کلی کارکرد مؤثری دارند، مشکل در روند دیگری نهفته است که به صورت خطرناکی در حال تشدید است. در نتیجه، وقتی بخش‌های مهمی از جمعیت که به صورت نهادین به حاشیه رانده شده‌اند، خود را در سمت بازنده حس می‌کنند، و بدتر آنکه می‌بینند باورها، ارزش‌ها و مقدسات آن‌ها به صورت منظم در معرض حمله است، نباید متعجب شویم که برخی از آن‌ها — که حتما اقلیت ناچیزی از جوامع اسلامی در غرب هستند — به روش‌هایی غیر از اعتراض مسالمت آمیز روی می آورند. اخیرا یک سیاستمدار اروپایی در تشریح این وضعیت ​​گفت: «در غرب، اگر به سیاه پوستان حمله کنید، شما یک نژادپرست هستید؛ اگر به یهودیان حمله کنید، شما یک ضد یهود هستید؛ اما اگر به مسلمانان حمله کنید، شما از حق آزادی بیان خود استفاده می‌کنید.» این در واقع تعبیر صریح شرایط واقعی و در عین حال مسئله‌ساز کنونی یعنی، حمله مستقیم به وجود و هویت مردم یا جماعتی مشخص است. چنین شرایطی منجر به شکل‌گیری رنجش و خشمی می‌شود که هیچ ارتباطی با هیچ نظام عقیدتی ندارد. ادبیات غنی موجود در زمینه تجزیه و تحلیل اجتماعی، در کنار یافته‌های به دست آمده از مطالعات موردی متعدد در جوامع مختلف – از جمله در مورد خاص ناآرامی اجتماعی چند سال گذشته در فرانسه — تصویری نگران کننده از واقعیت به حاشیه راندن و بیگانه‌سازی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی جوامع را نشان می‌دهد بنابراین وظیفه ما است که در مسابقه بین استیصال و ایجاد امید پیروز شویم. با کنکاش و تعمق بیشتر در می‌یابیم که مجموعه‌ای از متغیرهای موثر دیگر هم وجود دارند. برخی از افرادی که بدترین اعمال وحشیانه را به نام اسلام مرتکب شده‌اند، حتی به شریعت اسلامی هم عمل نمی‌کنند. به عنوان مثال، فردی که به خواربار فروشی ویژه یهودیان در پاریس وارد شد و شروع به تیراندازی به مردم کرد، همراه با دوستِ دختر خود بود، در حالی که می‌دانیم نه تنها یک مسلمان متعصب، بلکه یک مسلمان عامل به اعتقادات نیز وارد چنین رابطه‌ای نمی‌شود. حمله نیس در فرانسه ـ حمله به مردان، زنان، و کودکان با کامیون ـ نیز توسط فردی انجام شد که به طور مرتب به مشروب فروشی می‌رفت. همان گونه که اکثر مردم می‌دانند، نوشیدن الکل نیز با اصول ایمان سازگار نیست. بنابراین، ما در اینجا با یک مشکل اجتماعی ـ فرهنگی و نه یک پدیده دینی مواجه هستیم. یک پدیده اجتماعی که با حس عمیق محرومیت، بیگانگی و به حاشیه رانده شدن در محیطی مرفه و توسعه یافته ایجاد شده و عملاً افراد، گروه‌ها و جوامع را از امنیت، احترام، مشارکت و امید محروم می‌کند. ارتباط میان مسأله هویت و پیامدهای نازیبا و غیر قابل قبول خدشه‌دار کردن آن را به هیچ وجه نمی‌توان نادیده گرفت. این امر یکی از عوامل موثر در بروز معضلات پیش گفته است که باید آن را به دقت مطالعه و برای آن راهکارهای مناسب اندیشید. مداخله و گرایش‌های سلطه‌گرا موضوع بعدی برای بررسی، مشکل مزمن و قدیمی تهاجم خارجی و اشغال و پیامدهای آن است. اشغال هفتاد ساله سرزمین فلسطین مهمترین معضل در این رابطه است. این مشکل با مداخلات سیاسی و نظامیِ سازمان یافته ایالات متحده آمریکا برای حفظ، تداوم و شکل‌دهی ترتیبات و معماری مورد نظر منطقه‌ای و «نظم نوین جهانی» خود تشدید شده است. هنگامی که جورج دبلیو بوش رییس جمهور وقت آمریکا طی سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد ظهور «نظم نوین جهانی» را اعلام کرد، وی در این توهم بود که ایالات متحده آمریکا پیروز جنگ سرد شده است. در حالی که در واقع اتحاد جماهیر شوروی تا حد زیادی به دلیل پوسیدگی داخلی از هم فرو پاشیده بود. در جهان کنونی که بازی با حاصل جمع صفر در آن معنی نمی‌دهد، این غرب نبود که پیروز جنگ سرد شد؛ بلکه این شوروی بود که جنگ را باخته بود. اما توهم پیروزی غرب و آمریکا موجب شکل گیری ذهنیت و تلاش برای نهادینه کردن سلطه از طریق مداخلات مکرر نظامی شد. این مداخلات نظامی تقریباً یک بار در سال در دوره ریاست جمهوری بوش (پدر) و حتی کلینتون روی داد. برخی ممکن است عملیات نظامی عمده تقریباً سالیانه آمریکا طی دهه ۱۹۹۰ در عراق، تهاجم به سومالی، حمله به لیبی، کوزوو و جاهای دیگر در اروپا را در دهه اول پس از جنگ سرد فراموش کرده باشند؛ همه این عملیات‌ها بازتابی از تمایل ایالات متحده آمریکا برای استفاده از نیروی نظامی برتر خود در جهت نهادینه کردن برتری موقتی‌اش در نظم جهانی درهم ریخته بود. روند استفاده فعال ایالات متحده آمریکا از نیروی نظامی در سال ۲۰۰۱ و با غلبه نو محافظه کاران در واشنگتن به نقطه اوج خود رسید. تراژدی ۱۱ سپتامبر به تهاجم و اشغال تمام عیار افغانستان و سپس حمله به عراق و اشغال آن انجامید. تصادفاً، این دو ماجراجویی نظامی آمریکا موجب نابودی دو دشمن ایران، یعنی طالبان در شرق و رژیم بعث در غرب ایران شد. اما برای قضاوت در مورد آن مداخلات، با دیدی آینده‌نگر و در چشم انداز گسترده منطقه‌ای، باید بگوییم که این مداخلات، قمارهای سیاسی فاجعه‌بار و پرهزینه‌ای بود که به صورت اجتناب ناپذیری موجب بی ثباتی شد و همه کنشگران مشروع منطقه را تهدید کرد. در فوریه ۲۰۰۳، کمی قبل از حمله آمریکا به عراق، زمانی که به عنوان سفیر و نماینده دائم ایران در سازمان ملل متحد فعالیت داشتم، در جلسه شورای امنیت اظهار کرئم: «با توجه به وضعیت جامعه عراق و کل منطقه، عوامل ناشناخته فراوانی وجود دارد و هیچ طرفی نمی‌تواند آثار آنها را بطور دقیق محاسبه و پیش بینی کند. اما یک نتیجه تقریباً قطعی است و آن اینکه، این ماجراجویی حساب نشده در عراق، به گسترش فوق‌العاده افراط گرایی خواهد انجامید.» این تحلیل بسیاری از همکاران من در دیگر کشورهای منطقه بود، هر چند تعداد کمی از آن‌ها تمایل داشتند آن را علناً بیان کنند. این نحوه استدلال و پیش بینی نیازمند نبوغ خارق العاده ای نبود و صرفاً مبتنی بر محاسبه ساده واقعیت‌های اساسی کنش و واکنش در منطقه ما بود. در حال حاضر کاملاً روشن است که این دو قمار شکست خورده ریشه وضعیت‌های غم انگیز مستمری است که امروز در افغانستان، عراق و سوریه شاهد آن هستیم. آیا با گذشت پانزده سال از حمله به افغانستان، این کشور امروز امن‌تر از سال ۲۰۰۱ شده است؟ جدای از خرسندی ناشی از شکست طالبان، این واقعیت باقی است که روح و روان جراحت دیده مردم افغانستان و در نتیجه حس عمیق خشم هم چنان جامعه جنگ زده افغانستان را آزار می‌دهد. تداوم وضعیت ناامنی و درگیری‌های داخلی، با عواملی از جمله فقدان سرمایه‌گذاری جدی در اقتصاد افغانستان ممزوج و در نتیجه منجر به گسترش اقتصاد مبتنی بر قاچاق مواد مخدر شده است. نتیجه نهایی تهاجم خارجی، تداوم سیطره خشونت و فعالیت‌های تروریستی مهار نشده، همراه با تجارت و قاچاق بی رقیب مواد مخدر و تأمین حجم بسیاری از هروئین جهان بوده که ما در ایران باید با آن مقابله کنیم. ماجراجویی نظامی در عراق نیز باعث شکل‌گیری زنجیره‌ای از حوادث و اوضاع غیرقابل مهار از جمله ظهور و یورش گروه‌های تروریستی مانند داعش و جبهه النصره و زنجیره‌ای از خشونت‌های کاملاً بی سابقه بی رحمانه و وحشیانه آنها در همسایگی ما شده است. نمونه‌های متعدد اقدامات تروریستی انتحاری در سال‌های اخیر، از جمله به کارگیری نیروهای نوجوان حتی ۱۴ ساله، به خشم عمیق در میان مردمی اشاره دارد که به شکل تحقیرآمیزی تحت انقیاد اشغال خارجی هستند. این وضعیت تنها نتیجه یک تلقین ایدئولوژیک و شستشوی مغزی گروهی منزوی از متعصبان نیست. بلکه یک پویش سازمان‌دهی شده، برخوردار از منابع مالی فراوان، با استفاده از سیستم‌های ارتباطی نوین و تکنیک‌های پیشرفته شستشوی مغزی به منظور جذب و آموزش انبوهی از بمب گذاران انتحاری است. اصطلاح «جاذبه گروه‌های تروریستی» گیج کننده و برهم زننده ذهن است؛ چنین موضوعی درک مشترک ما از جهان مدرن را به چالش می‌کشد. بسیاری از تحلیل‌گران راجع به حس عمیق ناتوانی و خشمی که در ابتدا در مسأله هم چنان حل نشده فلسطین ایجاد شد و در دوران اخیر با اشغال خشونت آمیز دیگر سرزمین‌های عرب و مسلمان شکل گرفته است، مطالب زیادی نوشته اند. در واقع، ما در این منطقه محصولی را درو می‌کنیم که بذر آن را دیگران در این سرزمین کاشته‌اند، و آن درد و رنج ناشی از پیامدهای طولانی مدت “خطوط کشیده شده در شن و ماسه” طی یک قرن گذشته است. ضروری است که از ماجراجویی‌های نظامی بد فرجام در غرب آسیا یک نتیجه‌گیری گسترده‌تر ارایه کنیم و آن اینکه، دوران هژمونی و سلطه طلبی به سرآمده است. تحولات جهانی در عصر پسا جنگ سرد، به ویژه تعدد کنشگران صحنه جهانی، تلاش هر یک از قدرت‌های جهانی برای اقدام به عنوان یک قدرت مسلط و هژمون را غیر ممکن ساخته است، هر چند که این قدرت جهانی در توانمندی نظامی، اقتصادی و معنایی دارای مزیت‌های نامتقارن باشد. تنها همین واقعیت که کنشگران غیر حکومتی امروزه به کنشگران امنیتی مهم و تعیین کننده تبدیل شده‌اند، یک دلیل مهم برای مرگ سلطه طلبی و هژمونی است. چنین گرایش‌های سلطه طلبانه‌ای بین سال‌های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۵ هزینه چند تریلیون دلاری برای مالیات دهندگان آمریکایی و غم و اندوه بسیار و بدبختی و کشتار و ویرانی فراوان برای ابنای بشر داشته است. متأسفانه، نتیجه دیگری که همچنان ادامه دارد، تحمیل هزینه‌های سنگین در شکل خشونت‌های افراط گرایانه در منطقه ما و فراتر از منطقه است. امیدواریم که احساسات ملی گرایانه نابجا این تمایلات فاجعه بار سلطه طلبی را مجدّداً احیاء نکند؛ هر چند که ممکن است جاذبه طنین عوامفریبانه این احساسات انتخاب کنندگان را فریب دهد. همه کنشگران منطقه‌ای باید بدانند که همین وضعیت در مورد گرایش‌های سلطه طلبانه منطقه‌ای نیز صادق است. به ویژه در غرب آسیا که پیش از این هم هزینه‌های سنگینی به خاطر تمایلات سلطه طلبانه جهانی دیگر قدرت‌ها پرداخت کرده است. انتظار می‌رود سایر قدرت‌های منطقه برای پذیرش این خصیصه اصلی دوران کنونی که همانا ناکارآمدی سلطه گری و سلطه پذیری است، با ایران همراه شوند. عناصر داخلی چنانچه برای فهم وضعیت جوامعی که دچار درگیری و خشونت هستند، صرفاً به عوامل خارجی تمرکز کرده یا بر نظریه‌های توطئه‌ای اتکا کنیم، راه به صواب نبرده‌ایم.  حقایق مشخص و مشهود پیرامون ما کافی است: جوامع در حال توسعه با تهاجم و اشغال دچار شکاف شدند، روندهای توسعه‌ای آن‌ها با مانع مواجه شد، فقر در آن‌ها در حال گسترش و وخیم‌تر شدن است، پیامدهای منفی فقر برای بافت اجتماعی، مشتمل بر بیکاری گسترده و چشم انداز ضعیف برای آینده‌ای بهتر و سالم‌تر، همگی به محیط اجتماعی ناسالمی اشاره دارند که زمینه را برای تولید و تکثیر اشکال مختلف بیماری‌های اجتماعی و خشونت سیاسی فزاینده و خودافزا فراهم و بارور می کنند. ناکارآمدی دولت مهم‌ترین عنصر داخلی موزاییک پیچیده پیش‌روی ما، ناکارآمدی سازمان و نظام دولت در پاسخگویی و تأمین درخواست بنیادین توده مردم برای برخورداری از کرامت است. واقعیت آن است که برخی از شریرترین بمب‌گذاران انتحاری از مرفه‌ترین جوامع غرب آسیا و برخی از خانواده‌های دارای شرایط نسبتاً خوب آمده اند. داستان کامل عوامل حادثه یازده سپتامبر را همه می‌دانیم؛ از ۱۹ نفر عوامل این حادثه، ۱۵ نفر از عربستان سعودی، ۲ نفر از امارات متحده عربی و یک نفر از مصر و لبنان بودند. بنابراین، به نظر می‌رسد فقر و محرومیت نمی‌تواند همه چیز را توجیه کند. لذا سؤال را این گونه مطرح می‌کنم که چرا افرادی با برخورداری از تمکن مالی و رفاه به افرادی با رفتارهای «غیر عقلانی» و در حد «جنایت‌کاران» تبدیل می‌شوند. برای تحلیلگرانی که تلاش می‌کنند موج بی سابقه خشونت‌های به ظاهر بی معنی در منطقه ما را تبیین کنند، دلیل اولیه و درونی موضوع، ناکارآمدی تاریخی سازمان و نظام دولت در رسیدگی و واکنش مؤثر به تمایلات بنیادین مردم خود است. درک منطق ذاتی شورش توده‌های محروم در برابر دستگاه دولتی غیر پاسخگو و ناکارآمد در غرب آسیا چندان دشوار نیست؛ شورش علیه تمامیت نظام دولتی و ناتوانی نظام دولتی برای رسیدگی به نیازهای اساسی و خواسته‌های مردم ریشه موضوع است. این امر قطعاً می‌تواند در چارچوب ناتوانی مأیوس کننده جهان اسلام برای حل و فصل اوضاع فلسطین درک و تجزیه و تحلیل شود. اما مسأله صرفاً به این موضوع محدود نمی‌شود. در مورد کاستی‌های نهادین این جوامع در ارتباط با چالش‌های جاری و کنونی بسیار می‌توان گفت و نوشت، اما این موضوع بحث ما در این نوشتار نیست، مگر تا جایی که این مسایل به دو مشکل افراط گرایی و تروریسم ارتباط پیدا کنند. تلاش برای انحراف احساس ناامیدی و افسردگی در جوانان موقتاً و به صورت ماهرانه توسط عوام فریبان افراطی و حامیان مالی آن‌ها به شکل خشونت‌های بی منطق و وحشیانه علیه مردم بی گناه منحرف شده است؛ ولی در نهایت این خشم بنیادهای دولت‌های منطقه را نشانه گرفته است. لذا، تلاش برخی دولت‌ها برای خنثی کردن این تهدید داخلی و حیاتی از طریق فرافکنی و منحرف کردن خشم اجتماعی به سمت دشمنان جعلی خارجی اشتباهی خطرناک است. همانطور که پیش‌تر هم اشاره شد، برخی از دولت‌های منطقه به تحریک، تسلیح و تأمین مالی گروه‌های افراط گرا مانند داعش و النصره روی آورده‌اند و از این گروه‌ها برای جنگ‌های نیابتی در سوریه، عراق و جاهای دیگر استفاده می‌کنند. گرچه این ساده لوحی متوهمانه به کشتار صدها هزار نفر انجامیده است ولی یقیناً منجر به نتیجه «مطلوب‌شان» یعنی «نابودی سوری‌ها و افراط گرایان توسط یکدیگر در معرکه سوریه» نشده و نخواهد شد. در عوض، هیولاهایی ایجاد شده که نه تنها از طریق خون‌ریزی نابود نمی‌شوند، بلکه در واقع با انتشار تصاویر اقدامات خشونت آمیز خود به جذب و استخدام مزدوران جدید می‌پردازند. و از هم اکنون، خشم واقعی خود را با گزیدن دستانی که آن‌ها را تغذیه کرده و پرورانده‌اند، نشان داده‌اند. ایدئولوژی حذف فراتر از ناکارآمدی، بی‌توجهی و عدم پاسخ‌گویی دستگاه دولتی و تلاش برای انحراف تمرکز از سوی آن دولت‌ها، یک عنصر شبه ایدئولوژیک مبتنی بر تفرقه، نفرت و طرد و حذف «طرف دیگر» وجود دارد. این ایدئولوژی به پیام حقیقی و اصیل اسلام – آن گونه که در کتاب قرآن و سنت پیامبر (ص) منعکس شده است – هیچ ارتباطی ندارد. متأسفانه، در درون جامعه مسلمان، ایدئولوژی مبتنی بر مفهوم «تکفیر» یا طرد وجود دارد که در تضاد با آموزه‌های بنیادین قرآنی است. گروه‌های تکفیری شامل القاعده، طالبان، داعش، النصره و دیگر گونه‌های جدید کوچک‌تر، به طور کامل و با گشاده‌دستی توسط دلارهای نفتی تأمین مالی می‌شوند که به راحتی قابل ردیابی هستند. چنین کاری از طریق شبکه‌ای از مساجد و مدارس مذهبی هم در جوامع مسلمان و هم در جاهای دیگر در گستره جهانی اجرا و پیگیری شده است. چنین ترویج و نشر گسترده از نفرت در سطح جهانی طی حدود چهار دهه گذشته به عنوان اسلام به اصطلاح «میانه‌رو» برای مقابله با ایران «رادیکال» به جهان و به ویژه به ایالات متحده آمریکا و متحدان آن، فروخته شده است. به عبارت دیگر، این روند نه تنها توسط ایالات متحده آمریکا و متحدان غربی آن تحمل شده، که حتی ترویج و حمایت نیز شده است. با وجود این، در نتیجه تشدید تنفر مردم از ماجراجویی‌های نظامی و مداوم ایالات متحده آمریکا در افغانستان و عراق و هم چنین سرخوردگی گسترده مردم به خاطر بن بست‌های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی داخلی در غرب آسیا و فراسوی آن، تلقی انحرافی و تکفیری از اسلام شیوع و گسترش یافت. در نتیجه این روند، عوام فریبان این قرائت اشتباه و منحرف از اسلام را تزریق کرده و از آن مجموعه‌ای از گروه‌ها و نیروهای سازمان یافته درست کردند که برخی از آن‌ها توانمندی نظامی قابل توجهی نیز یافته و با استخدام بقایای بعثی‌ها در عراق از یک سو و بهره‌گیری از شبکه ای گسترده برای جذب افراد از میان اقلیت‌های مسلمان به حاشیه رانده شده در غرب اهداف خود را به پیش برده‌اند. روند خود افزای چرخه کنش و واکنش، تهدید فوری و قریب الوقوع را به داخل جوامع پیشرفته و دموکراتیک کشانده در حالی که دولت مردان آنها تصور می‌کردند در برابر چنین پدیده‌ای مصون هستند. به همین دلیل و تحت این شرایط، معضل چرکینی که به نظر برخی تنها با منطقه، شرایط محلی و فرهنگ مشخصی پیوند داشت، خود را بر جامعه بین المللی به عنوان یک منبع تهدید فعال و گسترده، از شرق تا غرب آسیا، شمال آفریقا، اروپا، و حتی شمال امریکا تحمیل کرد. عامل منطقه‌ای امروزه به روشنی یک عنصر منطقه‌ای نیز در خشونت‌های افراط گرایانه فعلی، به ویژه در عراق و سوریه وجود دارد. سقوط صدام حسین و ظهور یک دولت منتخب مردمی در عراق نگرانی‌هایی را در برخی از کشورهای منطقه نسبت به تغییر موازنه در غرب آسیا به نفع ایران ایجاد کرد که حداقل از دید آنها نیاز بود با هر هزینه‌ای چنین روندی معکوس شود. القاعده عراقی، به رهبری الزرقاوی، در یک ازدواج مصلحتی با ژنرال‌های باقی مانده از حزب بعث به رهبری عزت ابراهیم الدوری، بی ثباتی و خشونت را در عراق پس از صدام دامن زدند. مدتی بعد این ائتلاف در شکل داعش و گروه‌های مشابه دیگر ظهور یافت. حمایت آشکار برخی کشورهای منطقه‌ای که اتفاقاً متحدان غرب هستند، از این نیروها را نمی‌توان نادیده گرفت. این نگرانی بعد از سقوط حکومت‌های «دوست»، مشخصا در شمال آفریقا و قیام در یمن تشدید و به وحشت تبدیل شد. آنچه پس از آن روی داد فراتر از عراق رفت و بدبختی و خون‌ریزی را به بحرین، سوریه و یمن کشانده، آماده غرق کردن افغانستان و آسیای میانه است. بدون آنکه بخواهیم مسببان یا خطاکاران را مشحص کنیم باید بگوییم زنجیره‌ای از کنش و واکنش، در ترکیب با سایر رویدادها و اظهارات خاص  به نفع تروریست‌های افراط گرا شد و خطر تشدید تحولات و حتی منازعه را ایجاد نمود. در جستجوی راه حل‌های پایدار وجود تهدید و ماهیت به ظاهر سخت و محکم آن — همان گونه که وضعیت عراق و سوریه به وضوح نشان می‌دهد — منجر به آگاهی رو به رشد جمعی در سراسر جهان — هر چند به درجات مختلف — و نیز اجماع فزاینده سیاسی بین المللی در زمینه نیاز فوری برای مقابله با این پدیده و تهدید شوم شده است. ایران که خود قربانی تروریسم از نخستین روزهای آغاز انقلاب اسلامی است، به ضرورت واکنش قاطع، فراگیر و جمعی منطقه ای و بین المللی در برابر این تهدید و شرایط تمهید کننده آن باور دارد. ابتکار «گفتگوی تمدن‌ها» که در سال ۱۹۹۸ — قبل از حادثه یازده سپتامبر و فراگیر شدن مفهوم «برخورد تمدن‌ها» در میان عموم مردم — توسط ایران پیشنهاد شد و ابتکار «جهان علیه خشونت و افراط گری» (WAVE) که توسط رییس جمهور روحانی در سال ۲۰۱۳ پیشنهاد شد و هر دو به تأیید مجمع عمومی ملل متحد رسیده‌اند، با درک صحیح و به هنگام شرایط اجتماعی، فرهنگی و جهانی که منجر به شکل‌گیری و گسترش خشونت افراط گرایانه می‌شوند، ارائه شدند. موفقیت در این زمینه به مشارکت تمام کنشگران، در هر دو سطح منطقه‌ای و بین المللی بستگی دارد. در بعد منطقه‌ای، تهاجم صدام حسین علیه ایران در شهریور ۱۳۵۹ و جنگ تحمیلی پر هزینه ۸ ساله پس از آن به همه در منطقه خلیج فارس این درس بزرگ را آموخت که نباید وارد یک منازعه نظامی دیگر شوند. ایران بسیار امیدوار بود که همسایگانش از جنگ ایران و عراق آموخته باشند که هیولایی که آن‌ها برای از بین بردن یک دشمن جعلی ساخته بودند به کابوس خودشان تبدیل شد؛ هر چند که ظاهرا آنها این درس را فرا نگرفتند. این جنگ، هم چنین ضرورت ایجاد ترتیبات و سازوکارهای امنیت منطقه‌ای را نشان داد و این مهم در بند ۸ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت ملل متحد که جنگ ایران و عراق را پایان داد، گنجانده شد که همچنان برای ایجاد همکاری‌های امنیتی منطقه ای کارآمد است. گرچه گروه‌هایی مانند داعش و شاخه‌های آن باید به طور مؤثری تضعیف شده و شکست داده شوند، ترمیم و بازسازی جدی و معنادار صلح و ثبات در غرب آسیا و به ویژه منطقه خلیج فارس، به پذیرش مجموعه‌ای از اصول مشترک برای فهم متقابل و همکاری های امنیتی منطقه ای و دسته جمعی پیوند خورده است. تاریخ و نمونه‌های مشخص در مناطق دیگر — به ویژه در اروپا و آسیای جنوب شرقی — به ما می‌آموزد که کشورهای منطقه‌ای به غلبه بر وضعیت فعلی تفرقه و تنش و حرکت جایگزین در مسیر شکل دادن به یک سازوکار کارآمد، متعادل و واقع بینانه منطقه‌ای نیازمند هستند؛ سازوکاری که می‌تواند با یک مجمع گفتگوی منطقه‌ای شروع شود. چنین مجمعی باید مبتنی بر اساس اصول کلی شناخته شده و اهداف مشترک، مشخصاً احترام به حق حاکمیت، تمامیت ارضی و استقلال سیاسی تمام کشورها، تغییرناپذیری مرزهای بین المللی، عدم دخالت در امور داخلی دیگران، حل و فصل مسالمت آمیز اختلافات، ممنوعیت تهدید یا استفاده از زور، و نیز ترویج صلح، ثبات، پیشرفت و رفاه در منطقه باشد. چنین مجمعی می‌تواند به ترویج درک و تعامل در سطوح حکومتی، بخش خصوصی و جامعه مدنی کمک کند و منجر به توافق در طیف گسترده‌ای از مسایل، از جمله تدابیر اعتماد ساز و امنیت ساز؛ مبارزه با تروریسم، افراط گرایی و فرقه گرایی، تضمین آزادی کشتیرانی و جریان آزاد نفت و سایر منابع و حفاظت از محیط زیست شود. این مجمع گفتگوی منطقه‌ای در نهایت می‌تواند باعث توسعه ترتیبات رسمی‌تر همکاری امنیتی و عدم تجاوز شود. در حالی که این گفت‌وگو باید به ذی نفعان مرتبط منطقه‌ای واگذار شود، چارچوب‌های نهادی موجود برای گفت‌وگو و به ویژه سازمان ملل متحد نیز می‌توانند برای تحقق این هدف استفاده شوند. نقش منطقه‌ای برای سازمان ملل متحد که پیش از این در قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت پیش بینی شده است، می‌تواند به کاهش دغدغه‌ها و نگرانی‌ها، به خصوص نزد کشورهای کوچک‌تر، تمهید تضمین‌ها و سازوکارهایی برای حفظ منافع مشروع جامعه بین المللی و پیوند هر گونه گفتگوی منطقه‌ای با مسایلی که ذاتاً فراتر از مرزهای منطقه می‌روند، کمک کند. اصلاح ادراکی تفکر و تعمق در دلایل بنیادی وضعیت‌های مختلف در منطقه غرب آسیا — برای مثال در سوریه یا در یمن — از جمله چرایی و چگونگی تحول وضعیت‌های جاری، خارج از حیطه بررسی این نوشتار است. با این حال، درک دلایل، عوامل و سیاست هایی که به توسعه و ظهور این شرایط غم انگیز کمک کرده است، نباید دشوار باشد. همان گونه که یک سیاست‌مدار آمریکایی زمانی گفته بود، «هر کسی محق است عقیده‌ای برای خود داشته باشد، اما نمی‌توان واقعیات را برای خود تولید کرد.» واقعیات در معادلات منطقه غیرقابل تردید هستند و زمان آن است که همه قبل از تلاش برای رفع مشکل، بر روی واقعیات توافق کنند. با بهره‌مندی از تجربه گذشته و با نگاهی به وضعیت گسترده‌تر جهانی، لازم است دو نگاه متضاد برای بررسی بحران‌های منطقه‌ای و بین المللی به طور کامل شناسایی و تفکیک شود: ذهنیت با حاصل جمع صفر در مقابل ره‌یافت با حاصل جمع غیر صفر. در دنیای جهانی شده که در آن همه چیز از محیط زیست تا امنیت جهانی شده، تقریباً غیر ممکن است که به هزینه دیگران بتوان دستاوردی داشت. ره‌یافت های با حاصل جمع صفر به برآیندهای با حاصل جمع منفی منجر می‌شوند. به عبارت بسیار ساده، باید بین سناریوی «باخت – باخت» در مقابل سناریوی «برد – برد» یکی را انتخاب کرد. هیچ حد وسطی وجود ندارد. در نتیجه، منازعه در عراق، سوریه، یمن و بحرین راه حل نظامی ندارد. من نمی‌توانم با صراحت بیشتر بر این موضوع تأکید کنم. این منازعات به راه حل سیاسی، مبتنی بر ره‌یافت با حاصل جمع مثبت نیاز دارند که در آن هیچ کنشگر اصیل  – طبیعتاً به غیر از کسانی که خشونت افراطی را  هدایت و رهبری می‌کنند – از این فرآیند حذف یا به حاشیه رانده نشوند. متأسفانه، چنین حکمی در حرف ساده‌تر از عمل در دنیای واقعی، یا حتی در باور است. با وجود این، ممکن است به منطق این حکم پناه ببریم که «هر جا که اراده‌ای باشد، راهی وجود دارد.» تحولات مثبت در لبنان برای انتخاب رییس جمهور جدید، پس از دو سال طولانی منازعه تلخ سیاسی و هم چنین تحول اخیر در سازمان اوپک که در آن تمام طرف‌ها برای رسیدن به یک راه حل دارای منفعت متقابل، اختلافات خود را کنار گذاشتند – یا به عبارت دقیق‌تر از یک برآیند کاملاً فاجعه بار جلوگیری کردند – یک درس سیاسی ساده اما مهم را به نمایش گذاشت: طرف‌های ذی نفع، انتظارات حداکثری — با حاصل جمع صفر — خود را به نفع یک مصالحه کارآمد رها کردند. با نگاهی به موقعیت‌های دیگر، به ویژه در سوریه و یمن، می‌توان از تجربه مردم لبنان آموخت و امیدوار بود که مجموعه روند سیاسی – که تعاملی همراه با بده بستان و روندی مستلزم مصالحه و فراگیر بودن است – می تواند به کشتار دهشتناک جاری پایان دهد. هر چه زودتر در این زمینه اقدام کنیم، بهتر است. با وجود دشواری‌های هر بحران، همیشه امکان‌هایی برای کاوش و در نهایت رسیدن به نتیجه‌ای که برای همه طرف‌های درگیر قابل قبول باشد، وجود دارد. یا به صورت صریح‌تر، همیشه راهی برای «رسیدن به توافق» وجود دارد. اما برای انجام این کار، تعریف مسأله نیازمند بررسی دوباره است. هنگامی که یک مسأله از دیدگاه حاصل جمع غیر صفر تعریف شد، مهم‌ترین گام به سوی حل و فصل آن برداشته شده است. چالش در درجه اول ماهیتی شناختی و ادراکی دارد. هنگامی که کنشگران آماده کنارگذاردن پیش داوری های خود باشند و متفاوت فکر کنند، سیاست‌ها و اقدامات مناسب نیز به دنبال خواهند بود.  ظریف نسخه‌ی فارسی و انگلیسی این مقاله را در صفحه توییتر خود به اشتراک گذاشته است.


منبع: baharnews.ir

زن جوانی پس از زایمان ناگهان پیر شد

به گزارش ایران خبر، “هو جوآن” یک خانم ۲۸ ساله است که دوفرزند دارد ولی از زندگی خود لذت زیادی نمی برد چرا که بیماری خاصی گرفته است که او را طی مدت کوتاهی پیر و چروکیده کرده و دیگر جوانی گذشته اش را ندارد.

این خانم اهل چین دچار بیماری بسیار نادر ” کوتیس لاکسا” شده است که پوست بدن را چروکیده می کند و سرعت پیر شدن آن را افزایش می دهد به طوری که طی شش ماه “هو جوآن” از ۲۸ ساله به سن ۷۰ ساله رسیده است.
 
او می گوید پس از به دنیا آمدن فرزند دومش این بیماری آغاز شد و طی مدت ۶ ماه اثرات خود را به جای گذاشت به طوری که دیگر قابل شناسایی نبود و از نگاه کردن به آینه نیز ترس داشت. این خانم تنها نمونه از این بیماری است که در چین وجود دارد و یکی از ۱۰ موردی است که در سراسر دنیا تا به حال شناسایی شده است.

او اعتقاد دارد پشتیبانی همسرش باعث شده تا از پس مشکلات این بیماری سخت برآید.


منبع: irankhabar.ir

مه گرفتگی و کاهش دید در سه استان/انسداد پنج محور مواصلاتی

پلیس راهور نیروی انتظامی، در استان های گلستان (محورهای مینودشت,سه راه کلاله,گرگان-اینچه برون)، مرکزی(محورهای اراک-قم و آزادراه ساوه-تهران)، هرمزگان (محورهای میناب-بندرعباس و میناب-جاسک) مه گرفتگی و کاهش دید گزارش شده است.

براساس این گزارش، محور شمشک – دیزین – به علت نبود ایمنی کافی، محور پونل – خلخال – به علت بارش برف، محور سرو آباد – پاوه – به علت بارش برف، محور سه راه پونل تا کیلومتر ۱۰ روستای خوجه دره (استان گیلان) – به علت ریزش کوه و محور کرج-چالوس به علت ریزش بهمن و نداشتن ایمنی کافی مسدود است.

سایر محورهای مواصلاتی کشور نیز از جوی آرام و ترافیکی روان برخوردارند.

مرکز اطلاعات و کنترل ترافیک پلیس راهور ناجا با شماره تلفن ۱۲۰و ۸۸۲۵۵۵۵۵ (ده خط) به طور شبانه روزی پاسخگوی هموطنان در زمینه وضعیت راه های کشور و امداد رسانی احتمالی به هموطنان است.


منبع: alef.ir

دردسر برانکو برای چیدن بهترین خط دفاع لیگ

به گزارش خبرآنلاین؛ بهترین خط دفاعی لیگ تا به اینجای فصل شاید کم تغییر ترین پست این فصل هم بوده. برانکو به جز مواقعی که یکی از بازیکنان خط دفاعی اش مصدوم شده باشد، هیچوقت تغییری در ترکیب دفاعی خودش ایجاد نکرده است. حتی وقتی محسن ربیع خواه یکی دو بازی متوسط ظاهر شد یا حتی وقتی که رامین رضاییان برگشت و هفته ها روی نیمکت نشست.

برانکو از اول فصل با فروش محسن بنگر و اصرار نداشتن به تمدید قرارداد با ماریج بعضی ها را شوکه کرده بود. او محمد انصاری را برای پست دفاع وسط ساخت و می خواست هر طور شده از او کنار سید جلال استفاده کند. کاری که انجام شد و نتیجه آن هم دریافت فقط ۵ گل خورده است. اما در نیم فصل دوم انگار ماجرا پیچیده تر خواهدبود. این را می توان از اصرار برانکو برای جذب شجاع خلیل زاده فهمید.

از طرفی پیشنهاد چینی ها به محمد انصاری هم مطرح است و هنوز تکلیف این بازیکن مشخص نیست. برانکو دیگر مدافع پرحاشیه خودش یعنی پلی یانسکی را هم نمی خواهد و انگار او هم رفتنی خواهدشد. پس با این تفاسیر سرمربی قرمزها در نیم فصل دوم به راحتی نیم فصل اول نمی تواند خط دفاعی خودش را بچیند.

او در نیمه دوم دیدار با سیاه جامگان به بهانه مصدومیت ربیع خواه سیستم جدید دفاعی خودش که همه طرفداران از زمان بازگشت رضاییان درخواست می کردند را امتحان کرد. یعنی حسین ماهینی را به سمت چپ برد و زوج سید جلال و انصاری هم کنار رضاییان پا به زمین گذاشتند.

به نظر بیشتر توجه برانکو در نیم فصل دوم هم روی همین موضوع است. استفاده همزمان از ماهینی و رضاییان در عین حضور سیدجلال و انصاری که ماندنش این معادلات را کنار هم می گذارد.

در هر حال این تغییر یعنی تغییر در اصول برانکو. پروفسور ۱۵ هفته این کار را نکرد و حتی رضاییان را روی نیمکت نشاند. اما انگار به این نتیجه رسیده که برای حفظ این خط دفاع مستحکم، گاهی وقت ها تغییراتی هم لازم است.


منبع: alef.ir

استراحت بهترین روش برای درمان آسیب‌دیدگی سر است؟

به‌ گزارش ‌ایسنا ‌و ‌به نقل از سایت scienc daily، طبق مطالعات انجام شده اخیر برنامه‌های ریکاوری فعال می‌توانند موثرتر باشند.

بررسی‌های اخیر نشان داده است در صورتی که فرد آسیب دیده بلافاصله از ورزش و فعالیت فیزیکی منع شود، نمی‌تواند کاملا موثر باشد.

مدیر این تحقیقات می‌گوید: ریکاوری بر اساس فاکتورهایی همچون شدت آسیب‌دیدگی‌ درمان‌های متفاوتی دارد. بررسی‌های  جدید ما نشان داده است که درمان‌های فعال در برخی موارد می‌توانند کارآمد باشد.

آسیب‌دیدگی‌ ناحیه سر یک آسیب‌دیدگی‌ شایع در بین ورزشکاران است و بیشتر آنها تصور می‌کنند که باید بعد از آسیب‌دیدگی‌ استراحت مطلق داشته باشند.

مطالعات جدید می‌تواند به روش‌های درمانی جدید برای ورزشکاران کمک کند.


منبع: alef.ir

از جوراب بچگانه بنیتز تا انگشت یوگی‌لو در دماغ و ترس رونالدو

*آستون‌ویلا تیم ریشه دار انگلیس که در حال حاضر به لیگ یک انگلیس سقوط کرده است در فصل گذشته و پیش از سقوط در مقابل لیورپول با نتیجه ۶ بر صفر مغلوب شد و در این بین جولیان لسکات مدافع با تجربه این تیم با انتشار عکسی از خودرو مرسدس با واکنش شدید هواداران مواجه شد.

*در جریان دیدار من یو و آرسنال لوی‌فان خان مربی شیاطین سرخ در یک اتفاق تعادل خود را از دست داد و به شکل عجیب زمین خود که بازتاب متفاوتی در صفحات اجتماعی داشت.

*اخم معنا دار آنتونی والنسیا در تبلیغات شرکت سازنده زده یخ

*جوراب بچگانه و رنگارنگ رافا بنیتر روی نیمکت مربیگری

*علاقه و شباهت جو آلن به مرغ محلی 

*شباهت ستاره بیس بال،خوزه اوکوئندو به دیگو کاستا 

 
*لباس مربی بولیوار، روبن داریو سوژه بدترین و بهترین لباس مربی فوتبال

*رونالدو را قبل از آغاز دیدار نیمه نهایی لیگ قهرمانان در مقابل من سیتی و تماشای فیلم لحظه ورودش به استادیوم با گوشی شخصی مشاهده شد.


 
*واکنش طرفدراران آستون ویلا به اضافه وزن آگبونلاهور مهاجم اسبق تیم ملی انگلیس 

*رابرت هوت در کاری غیر منتظره موهای بلند فلینی را در جریان دیدار من یو و لستر کشید تا شیوه جدیدی از مهار بازیکن حریف را به نمایش بگذارد.

*بدل جیمی واردی در اتوبوس لسترسیتی که شباهت زیادی به وی داشت و در برنامه های متعدد انگلیس حضور پیدا کرد.

 
*عینک دخترانه فان‌خال به سبک فیلم ستاره شرقی

*توییتر گری لینیکر مبنی بر کشته شدن په په به ضرب گلوله

 
 *تلاش برونو آلوز برای جدا کردن سر از تن هری کین در بازی دوستانه انگلیس و پرتغال

* فرو بردن انگشت یواخیم لو به دماغش در یورو در مقابل دوربین ها

*ترکیدن توپ بازی دیدار فرانسه و سوئیس در یورو 

*ترس و فرار رونالدو از توپ

*اسپل اشتباه اسم جرارد پشت پیراهنش با ۳ عدد حرف R در لیگ امریکا و با پیراهن لس‌آنجلس گلکسی

 
*حمایت و رضایت هواداران من یو از حضور زلاتان و پوگبا در اولدترافورد.

*تبلیغ کلاه مسخره توسط پتر چک 


*عکس تیمی متفاوت تیم ملی ولز در یورو که در نوع خود سبک جدیدی از عکس تیمی به حساب می آمد.

*ماریک دین داور معروف انگلیسی قبل از دربی منچستر زیر بغل کمک اول خود را بو کشید تا متوجه شود بوی بد از کجا می آید.

*شلوار جین پاره جو آلن در برنامه زنده تلویزیونی مقابل هری ردنپ

* نوشتن مشق شب در بازی آرسنال و ساوتهمپتون توسط یکی از هواداران توپچی‌ها 

*ژست رونالدوی مارک کلاتنبرگ داور بازی لیورپول و سوانسی پشت ضربه ایستگاهی


*ترس لینگارد از خوشحالی بعد از گل زلاتان 


منبع: alef.ir

پیشنهاد میانجی‌گری برای حل اختلاف منصوریان و رحمتی

به گزارش  تسنیم، پس از اینکه اختلاف بین علیرضا منصوریان و مهدی رحمتی علنی شد سرمربی استقلال تصمیم گرفت در بازی با سپاهان این دروازه‌بان را روی نیمکت بنشاند. اختلافات این دو آنقدر شدید شده که صحبت‌هایی مبنی بر قرار گرفتن نام رحمتی در لیست فروش استقلال به میان آمده است.

با این حال یکی از مدیران استقلال پیشنهاد داده که یک نفر به عنوان بزرگتر، میانجی‌گری کرده تا در جلسه‌ای اختلاف بین منصوریان و رحمتی حل شود. از باشگاه استقلال خبرمی‌رسد که مسئولان باشگاه برخلاف منصوریان تمایلی به جدایی رحمتی ندارند اما قصد دارند به دروازه‌بان استقلال بگویند که باید در رفتارهایش تجدیدنظر کند، همان حرفی که افتخاری مدیرعامل باشگاه هم آن را بر زبان آورد.

انتهای پیام/
 


منبع: alef.ir

خسارت دولت از کاهش ۱ دلاری نفت چقدر است؟

تسنیم نوشت: ردیف درآمدی واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ای عمدتا ناشی از فروش نفت خام و میعانات گازی است. در لایحه بودجه سال ۹۶، فروض دولت در ارتباط با سهم دولت از عواید حاصل از صادرات نفت خام و میعانات گازی قیمت ۵۵ دلاری نفت، صادرات حدود ۲٫۵ میلیون بشکه‌ای نفت و میعانات در روز و نرخ ارز ۳۳ هزار ریالی است. در مجموع پیش‌بینی می‌شود از رقم ۱۱۶۱ هزار میلیارد ریال لایحه برای واگذاری دارایی‌های سرمایه‌ای، حدود ۱۰۰۵ هزار میلیارد ریال محقق شود.

ینابراین گزارش، اقلام عمده واگذاری دارایی‌های مالی، اسناد خزانه و فروش شرکت‌های دولتی است. برای این دو پیش‌بینی می‌شود که به ترتیب ۱۲۵ و ۶۰ هزار میلیارد ریال حاصل شود و در مجموع ۱۹۶ هزار میلیارد ریال در بخش واگذاری دارایی‌های مالی منابع حاصل شود.

با احتساب ارقام فوق کل منابع عمومی در سال ۱۳۹۶ در حدود ۲۵۸۲ هزار میلیارد ریال محقق خواهد شد. بنابراین با کسر اعتبارات هزینه‌ای و تملک دارایی‌های مالی از این رقم حدود ۳۳۵ هزار میلیارد ریال برای تملک دارایی‌های سرمایه‌ای (طرح‌های عمرانی) باقی خواهد ماند.  هرچند این رقم برابر ۵۳ درصد رقم مصوب است اما نسبت به عملکرد چند سال اخیر بسیار چشمگیر و قابل اعتناست.

البته باید توجه داشت که عملکرد فوق تا حدود زیادی وابسته به تحقق عواید نفتی است. به طوری که با هر یک دلار کاهش قیمت نفت ۲۰ هزار میلیارد ریال و کاهش ۱۰۰ هزار بشکه‌ای نفت خام ۴۳ هزار میلیارد ریال از منابع در دسترس برای طرح‌های تملک دارایی‌های سرمایه‌ای کاسته خواهد شد. برای مثال با کاهش قیمت نفت از ۵۵ به ۵۰ دلار عملکرد اعتبارات عمرانی از ۳۳۵ به ۲۳۵ هزار میلیارد ریال کاهش پیدا خواهد کرد.


منبع: alef.ir

دولت در یکسال چقدر حقوق می‌دهد؟

به گزارش تسنیم، بررسی هزینه‌های حقوق و دستمزد در لایحه بودجه سال ۱۳۹۶ نشان می دهد، یکی از نقایص مهم بودجه سنواتی این است که به اصلی‌ترین سوالات نظیر اینکه دولت سالیانه چه میزان اعتبار بابت حقوق و مزایای کارکنان تخصیص می‌دهد یا هزینه می‌کند، پاسخ نمی‌دهد و عملا بودجه سنواتی فاقد این شفافیت است که چه میزان از اعتبارات هزینه ای (جاری) برای این امر تخصیص می‌یابد.

محاسبات نشان می‌دهد که در لایحه بودجه سال ۱۳۹۶ اعتباری معادل ۱۰۶۵ هزار میلیارد ریال (یعنی ۴۵٫۰۶ درصد اعتبارات هزینه‌ای) صرف پرداخت هزینه‌های پرسنلی وزارتخانه‌ها، موسسات و سازمان‌های دولتی و نهادهای نظامی و انتظامی خواهد شد.

همچنین اعتباری بالغ بر ۴۱۲ هزار میلیارد ریال (یعنی، ۱۷٫۴ درصد اعتبارات هزینه‌ای) نیز صرف پرداخت حقوق بازنشستگان، وظیفه‌بگیران و مستمری‌بگیران کشوری و لشگری و حقوق‌ جانبازان حالت اشتغال و والدین شهدا خواهد شد.

در مجموع در سال ۱۳۹۶ اعتباری معادل ۱۴۷۷ هزار میلیارد ریال (۶۲٫۵ درصد اعتبارات هزینه ای) صرفاً برای پرداخت حقوق و مزایای شاغلین و بازنشستگان دستگاه‌های اجرایی و والدین شهدا هزینه خواهد شد.

این در حالی است که در قانون بودجه سال ۱۳۹۵ سهم این اعتبار ۱۳۱۷ هزار میلیارد ریال (۶۱٫۶ درصد اعتبارات هزینه‌ای) بود و لذا شاهد رشد ناچیز سهم اعتبار حقوق و مزایای شاغلین و بازنشستگان در اعتبارات هزینه‌ای هستیم.


منبع: alef.ir

ابوبکر البغدادی هنوز زنده است؟

به گزارش مهر به نقل از پایگاه خبری الیوم السابع، این مسئول آمریکایی که خواست نامش فاش نشود، عنوان کرد: سرویس های امنیتی ایالات متحده برآوردهای درستی در مورد محل زندگی البغدادی دارند.

این در حالی است که برخی گزارش های رسانه ای در عراق اعلام کرده بود که ابوبکر البغدادی طی هفته های گذشته در جریان بمباران استان نینوا توسط جنگنده های ائتلاف بین المللی ضد داعش، کشته شده است.

ابوبکر بغدادی چهارمین سرکرده گروه تروریستی داعش است که پس از «ابومصعب زرقاوی»، «ابوحمزه مهاجر» و «ابوعمر بغدادی»، سرکرده این گروه تروریستی شده است.

نام واقعی بغدادی که متولد سال ۱۹۷۱ میلادی در سامرا و ۴۱ ساله است، ‘ابودعاء’ یا ‘الکرار’ ابرهیم ابن عواد هاشمی قریشی است.

وی فعالیت خود را با عضویت در گروهک تروریستی القاعده در عراق آغاز کرد و سال ۲۰۱۰ به دستور اسامه بن لادن سرکرده پیشین القاعده که به دست آمریکایی ها کشته شد، به عنوان سرکرده این گروه در عراق منصوب شد.

اما اکنون بین وی و ایمن الظواهری سرکرده کنونی القاعده اختلاف به وجود آمده و هریک دیگری را تکفیر کرده و طرف مقابل را منحرف می داند که نباید از آن پیروی کرد.

گروه تروریستی داعش بعد از شروع عملیات موصل توسط نیروهای عراقی و پیشروی های چشم گیری نیروهای ارتش سوریه، به شدت در تنگنا قرار گرفته است و عناصر تروریستی این گروه برای فرار از منطقه ای به منطقه دیگر از شهروندان به عنون سپر انسانی استفاده می کنند.


منبع: alef.ir

اقتصاد رشد خواهد کرد اگر…

به گزارش دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، در این مطلب به بیاناتی از رهبر معظم انقلاب اشاره شده است مبنی بر این که « مسئولین محترم دولتی آخر سال ۹۵ می توانند بیایند گزارش بدهند که ما این چند هزار کارگاه و کارخانه و مزرعه و دامداری و امثال اینها را احیاء کردیم. مردم هم ببینند و حس کنند. وقتی مردم حس کردند، آن‌وقت اعتماد و اطمینان پیدا می کنند. ۹۵/۱/۱»

هفته‌نامه‌ی خط حزب‌الله در گزارش هفته‌ی خود با عنوان «اقتصاد رشد خواهد کرد اگر…» به بررسی اهمیت نگاه به امکانات درونی کشور و استعداد و ظرفیت‌های داخلی،برای رسیدن به رونق اقتصادی پرداخته است.

عکس ویژه‌ی این هفته‌ی نشریه، تصویری از استقبال پرشکوه مردم یزد از رهبر انقلاب در سفر استانی، دی‌ماه سال ۱۳۸۶ است.

شصت‌ و سومین شماره‌ی هفته‌نامه‌ی خط حزب‌الله به روح پرفتوح شهید شهیدشیخ النمر باقر النمر، تقدیم شده است.

نسخه‌ی PDF نشریه در سه نسخه‌ی تابلوی اعلانات، A4 جهت مطالعه و A3 برای چاپ و تکثیر بر روی پایگاه KHAMENEI.IR قرار گرفته است.
 


منبع: alef.ir

نابودی تروریست ها در گرو قطع حمایت عربستان، ترکیه، قطر و اروپا است

به گزارش خبرگزاری رسمی سوریه(سانا) بشار اسد روز پنجشنبه در گفت و گو با شبکه TG5 ایتالیا افزود:کشورهای اروپایی از تروریسم برای تغییر حکومت ها و رئیس جمهورها استفاده می کنند و مبارزه با تروریسم اولویت آن ها نیست.

وی ادامه داد: با این سیاست نمی توان تروریسم را در سایر نقاط جهان شکست داد به همین خاطر در چند سال گذشته اقدام مهمی درمبارزه با تروریسم در سراسر اروپا انجام نشده است و تروریست ها با آزادی حمله می کنند بدون این که این رویه تغییر کند زیرا مسئولان غربی برای حل این مشکل جدی نیستند.

اسد اضافه کرد: شکست تروریست ها در حلب گام مهمی بسوی پایان جنگ است ولی جنگ پایان نیافته است.

وی درباره غیرنظامیان کشته شده در این جنگ بیان کرد: مهمتر از زیربناها و ساختمان های ویران شده افرادی هستند که کشته شدند و خانواده هایی که عزیزان، کودکان، فرزندان، برادران، خواهران و مادران خود را از دست داده اند.

رئیس جمهوری سوریه گفت: آن ها تا ابد با این رنج و درد زندگی خواهند کرد ولی تنها راه حل این مشکل در سوریه این است که مردم یکدیگر را ببخشند.

وی افزود: مشکل تنها به داعش محدود نمی شود زیرا داعش ،محصول افراطی گری است و هنگامی که از داعش سخن می گویی می توانی از النصره و بسیاری دیگر از این گروه ها سخن بگویی که اندیشه وهابیت دارند.

اسد اضافه کرد: اگر شما در اوپا و ما دراین منطقه چاره ای برای این اندیشه نیابیم نمی توانیم تندروی و خشونتی که در تروریسم ظهوریافته را در هیچ جای جهان مهارکنیم.

وی اظهارداشت: اگر فکری به حال این اندیشه و ایدئولوژی نکنیم این مشکل را به صورت موقت حل کرده ایم و اگر بخواهیم به صورت دائمی این مشکل را حل کنیم باید تکیه گاه های تروریسم یعنی اندیشه وهابیت را نابود کنیم.

اسد افزود: ولی اکنون تروریسم تکیه گاه دیگری دارد و آن حمایت غربی ها از تروریست هاست، ممکن است به طور کلی از داعش حمایت نکنند ولی تروریست ها تحت عناوین دیگری مانند میانه رو ها یا کلاه سفیدها حمایت می کنند.

رئیس جمهوری سوریه گفت: گاهی تروریست ها را با صفات انسانی و گاهی با صفت میانه رو تزیین می کنند و از این طریق بر اقدامات آن ها سرپوش می گذارند و یا برای دستیابی به اهداف خود استفاده می کنند.

اسد درباره انتخاب ترامپ و تغییر نقش آمریکا در منطقه گفت: ما بسیار خوشبین هستیم ولی مواظب و محتاط. ما نمی دانیم چه سیاستی در قبال این منطقه درپیش خواهد گرفت و چگونه با گروه های فشار در آمریکا که با حل و فصل بحران سوریه و برقراری روابط خوب با روسیه مخالف هستند، رفتار خواهد کرد.

وی افزود: ولی می توانیم بگوییم که بخشی از خوشبینی ما به برقراری روابط بهتر میان آمریکا و روسیه بستگی دارد و نه میان غرب و روسیه زیرا اروپا روی نقشه سیاسی جهان وجود ندارد و من فقط از آمریکا سخن می گویم و اگر میان این دو قدرت روابط خوبی برقرار شد بیشتر کشورهای جهان از جمله سوریه از این روابط سود خواهند برد و به این ترتیب می توانیم بگوییم که بحران سوریه حل می شود.

اسد اضافه کرد: از آنجا که ترامپ در تبلیغات انتخاباتی خود اعلام کرد که اولویت وی مبارزه با تروریسم است ما گمان می کنیم که این می تواند آغاز یک راه حل باشد اگر بتواند به وعده های خود عمل کند.


منبع: alef.ir

ارائه رایگان خدمات کاهش آسیب اعتیاد در سه الگو

محسن روشن پژوه در گفت‌وگو با ایسنا، در این باره اظهار کرد: هدف ما کاهش بروز و شیوع اعتیاد و عوارض ناشی از آن است. به طوری که بتوانیم افراد را با حضور در جامعه توانمند کرده و با توانمندسازی و ظرفیت سازی، مشکلات و آسیب‌های اجتماعی را شناسایی و اقداماتی را برای کنترل و پیشگیری از اعتیاد طراحی کنیم.

وی ادامه داد: در حال حاضر در سه حوزه محلات شهری و روستایی، محیط‌های کار (اداری – نظامی) و مهدهای کودک در سراسر کشور برنامه پیشگیری اجتماع محور از اعتیاد در دستور کار قرار دارد و بالغ بر پنج هزار تیم در سطح کشور فعالیت‌های پیشگیرانه انجام می‌دهند.

معاون پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور، ارائه خدمات راهنمایی تلفنی از طریق خط ملی اعتیاد با شماره ۰۹۶۲۸ را از اقدامات حوزه پیشگیری از اعتیاد بهزیستی برشمرد و گفت: این خط بدون نیاز به گرفتن پیش شماره، از ۸ صبح الی ۸ شب آماده پاسخگویی به آحاد جامعه در سراسر کشور است و از این طریق افراد در صورت لزوم به نزدیکترین مرکز درمان اعتیاد محل زندگیشان ارجاع می‌شوند.

روشن پژوه با بیان اینکه بهزیستی در حوزه درمان اعتیاد به دو شیوه سرپایی و اقامتی خدمات ارائه می‌کند، تصریح کرد: در حال حاضر بالغ بر ۲۷۰۰  واحد ارائه خدمات درمانی در کشور وجود دارد که از این تعداد بالغ بر ۱۱۰۰ مرکز درمان سرپایی اعتیاد، ۱۰۳۰ مرکز اقامتی میان مدت و ۱۹ مرکز اقامتی بلند مدت (اجتماع درمان مدار) در کشور به جامعه هدف، خدمات درمانی اعتیاد ارائه می‌کنند.

وی افزود: در رویکرد اقامتی میان مدت، خدمات به صورت خودیاری ارائه می‌شود و طول مدت اقامت یک ماه است. در حالیکه در رویکرد اقامتی بلندمدت، الگوی درمان ساختارمند بوده و بر ارتقای سازگاری فرد با محیط و تغییر از رفتار اعتیادی به رفتار سالم (در دوره‌ای بالغ بر سه ماه) تاکید دارد.

روشن پژوه در ادامه یادآور شد: بهزیستی در راستای حمایت از افراد متقاضی خدمات درمان اعتیاد، بخشی از هزینه‌ها را در قالب یارانه درمان پرداخت می‌کند.

معاون پیشگیری و درمان اعتیاد سازمان بهزیستی کشور به ارائه خدمات کاهش آسیب اعتیاد در سه الگو اشاره کرد و گفت: نخستین الگو، ارائه خدمات در مراکز گذری به فرد معتاد است، دومین الگو تیم‌های امداد رسان سیار هستند که در محل‌های تجمع افراد معتاد خدماتی را ارائه می‌دهند؛ و دیگری ارائه خدمات در مراکز برای معتادین با رفتارهای پرخطر است. تمامی خدمات کاهش آسیب اعتیاد در سه الگوی نامبرده «رایگان» است.


منبع: alef.ir

مقاله "اپل" درباره هوش‌مصنوعی

به گزارش ایسنا به نقل از یونیورسیتی هرالد، این مطالعه بر یادگیری هوش مصنوعی و نحوه آموزش مدل‌های هوش مصنوعی متمرکز شده است.

این مقاله توسط شش محقق شرکت اپل و در مورد چگونگی ایجاد اطلاعات کافی برای آموزش هوش مصنوعی (AI)تالیف شده است.

گفتنی است که این مقاله از طریق کتابخانه دانشگاه کرنل منتشر شد.

محققان اشاره کردند که با وجود تکنولوژی امروز، آموزش مدل‌های AI بر روی تصاویر مصنوعی عملی‌تر شده است .با این حال، این نوع یادگیری با توجه به فاصله بین توزیع تصویر مصنوعی و واقعی کافی نیست.

آنها بر این باورند که اگر انتشار مقالات اینچنینی گسترش پیدا کند، اپل در سیستم عامل خودروی‌های بدون راننده، سیری (Siri) و دیگر پروژه‌های مبتنی بر هوش مصنوعی پیشرفت‌های چشمگیری خواهد داشت.


منبع: alef.ir

ذوب‌آهن در اندیشه هتریک، تراکتور به دنبال هر ۲ جام/راه خرمشهر از اصفهان می‌گذرد؟

به گزارش تسنیم، مرحله نیمه‌نهایی رقابت‌های جام حذفی باشگاه‌های کشور روز شنبه با برگزاری دیدار تیم‌های ذوب‌آهن و تراکتورسازی به اتمام می‌رسد تا تکلیف دومین تیم حاضر در فینال این مسابقات نیز مشخص شود.

در دیگر بازی این مرحله، تیم‌های سپاهان و نفت تهران عصر امروز در اصفهان به مصاف یکدیگر می‌روند. دیدار ذوب‌آهن-تراکتورسازی و سپاهان-نفت تهران باید یک برنده داشته باشد. برنده این ۲ دیدار فینالیست‎های جام حذفی باشگاه‎های کشور لقب خواهند گرفت.

عملکرد خوب تراکتورسازان در لیگ برتر
تیم تراکتورسازی که نیم‌فصل نخست رقابت‌های لیگ برتر را با قرار گرفتن در رتبه دوم جدول رده‌بندی به اتمام رساند، حالا تلاش می‌کند که در جام حذفی نیز به مرحله فینال راه پیدا کند.

شاگردان امیر قلعه‌نویی که از همان ابتدای فصل به عقیده بسیاری از کارشناسان، مدعی کسب هر ۲ جام نیز بودند، حالا تنها یک قدم تا رسیدن به فینال جام حذفی فاصله دارند. آنان در لیگ برتر نیز پابه‌پای پرسپولیس برای قهرمانی می‌جنگند و قهرمانی نیم‌فصل را به خاطر ۲ امتیاز کمتر نسبت به این تیم از دست دادند.

ذوب‌آهن هم چیزی کمتر از تراکتورسازی ندارد
تیم ذوب‌آهن نیز حریف دست‌وپا بسته‎ای برای تیم تراکتورسازی به حساب نمی‎آید. آنان پس از جدایی یحیی گل‌محمدی، سید مجتبی حسینی را در راس کادر فنی خود قرار دادند و حالا با این سرمربی جوان، نتایج بسیار خوبی کسب می‌کنند.

ذوب‌آهنی‌ها در لیگ برتر صاحب یک رکورد بی‌نظیر هستند. آنان ۶ هفته است که باختی متحمل نشده‌اند و به لطف همین نباختن‌ها، در حال حاضر خود را به رده سوم جدول رده‌بندی رسانده‌‎اند. شاگردان مجتبی حسینی تنها ۵ امتیاز با تراکتورِ رده دومی و ۷ امتیاز با پرسپولیس صدرنشین فاصله دارند.

ذوب‎آهنی ها حتی ۲ هفته پیش موفق شدند پرسپولیسِ مدعی را با شکست یک بر صفر بدرقه کنند. پرسپولیسی که موفق شد عنوان قهرمانی نیم‌فصل را هم به دست بیاورد.

شرایط متفاوت جام حذفی و لیگ برتر
با وجود همه درخشش‌هایی که ۲ تیم در لیگ برتر داشتند و نتایج خوبی که گرفتند، اما همه این را به خوبی می‌دانند که شرایط جام حذفی با لیگ برتر متفاوت است. شاید نتایجی که تیم‎ها در لیگ برتر می‌گیرند، هیچ سنخیتی با نتایج آنان در جام حذفی نداشته باشد.

ذوبی‌ها در اندیشه هتریک
ذوب آهن مدافع عنوان قهرمانی است و در ۲ دوره گذشته موفق شده جام قهرمانی را بالای سر ببرد. تیم ذوب‌آهن حالا به دنبال هتریک در جام حذفی است و می‌کوشد که قهرمانی در این مسابقات را برای سومین بار پیا‌پی از آن خودش بکند.

راه خرمشهر از اصفهان می‌گذرد
فینال مسابقات جام حذفی باشگاه‎های کشور موسوم به جام آزادسازی خرمشهر، به احترام رشادت‌های این خطه از کشورمان از سال گذشته در این شهر برگزار می‌شود و امسال نیز مسابقه فینال در خرمشهر خواهد بود.

نکته جالب توجه، برگزاری هر ۲ بازی مرحله نیمه‌نهایی جام حذفی در شهر اصفهان است. هم دیدار ذوب‎آهن-تراکتور و هم دیدار سپاهان-نفت تهران در اصفهان برگزار می‌شود.

تیم‌هایی که جواز حضور در فینال جام حذفی را کسب می‌کنند طی روزهای پنجشنبه و جمعه مشخص خواهند شد. حال باید منتظر ماند و دید که کدام تیم‌ها آخر هفته خود را به خوبی سپری می‌کنند و می‌توانند بلیت رفتن به خرمشهر را از اصفهان «OK» کنند.


منبع: alef.ir

شکست سنگین الاهلی در شب اولین بازی منتظری

به گزارش تسنیم، تیم الاهلی قطر شب گذشته (پنجشنبه) در دوحه میزبان المریخ سودان بود و با نتیجه پرگل چهار – صفر شکست خورد.

گل‌های این بازی در دقایق ۵۲،۳۶، ۸۶ و ۹۰ وارد دروازه تیم الاهلی شد.
پژمان منتظری، ملی‌پوش ایرانی تیم الاهلی قطر که در بازی هفته دوم مرحله نهایی انتخابی جام جهانی ۲۰۱۸ روسیه برابر چین مصدوم شده بود، پس از گذشت سه ماه برای اولین بار در بازی تیم باشگاهی اش  برابر المریخ سودان به میدان رفت.

در این دیدار تدارکاتی مجتبی جباری، دیگر بازیکن ایرانی تیم الاهلی به دلیل مصدومیت حضور نداشت. جباری تا ۴۵ روز آینده قادر به شرکت در تمرینات گروهی تیم الاهلی قطر نیست.


منبع: alef.ir