کوهکن: باز هم می گویم بهتر از باهنر نداریم

اعتماد در مصاحبه با محسن کوهکن،نایب رئیس جبهه پیروان از قول او نوشت:اگر زمانی ورود کنیم و گزینه‌ای را بخواهیم معرفی کنیم قطعا از آقای مهندس باهنر عبور نمی‌کنیم.

در ادامه آمده است؛

جلسه‌ای از اعضای جبهه پیروان تشکیل شده بود و آقای باهنر هم حضور داشت، در این جلسه من این حرف را گفتم و ویژگی‌های آقای باهنر را شمردم. تعداد قابل توجهی از برادران در جلسه که نماینده ١۵ تشکل هم حضور داشتند، عرایض من را تایید کردند. البته رای‌گیری انجام نشد. بنده در ارتباط با شاخص‌ها و ویژگی‌های مهندس باهنر آمادگی دارم با هر کسی که مصداق دیگری را مناسب می‌داند و در هر رسانه‌ای حاضر هستم، مناظره کنم و دلایل خود را بگویم.

برخی خبرگزاری‌ها این مطلب را به نوعی مطرح کردند که گویا این مساله در جبهه پیروان مطرح شده و به جمع‌بندی رسیده است. جبهه پیروان به بحث تعیین مصداق و پیشنهاد ورود نکرده است. عموم دوستان در جبهه پیروان هم استدلال دارند که در شرایط موجود مناسب‌ترین گزینه آقای باهنر است. البته سه روز گذشته که مجمع عمومی نخستین جلسه جامعه اسلامی نمایندگان را داشتیم و سخنران جلسه آقای باهنر بود، تاکید کرد که قصد کاندیداتوری ندارد. بنده همانجا در مورد ویژگی‌های مناسب آقای باهنر برای کاندیداتوری صحبت کردم و گفتم که شما ببینید تکلیفی احساس می‌کنید یا خیر. ایشان در مقابل سکوت کرد و مطلبی نگفت اما دوستانی که آنجا بودند کسی مخالف حرف بنده نبودند و حتی عده زیادی این مطلب را تایید می‌کردند.

الان هم معتقد هستم از تمام کسانی که برای ریاست‌جمهوری مطرح هستند آقای باهنر از هر نظر یک سر و گردن بالا‌تر است.

آقای باهنر در آن جلسه اشاره کرد که در رسانه‌ها از قولش مطلبی را نوشته‌اند و تاکید کرد که چنین قصدی ندارد. او وقتی چنین مطلبی را گفت، بنده نزدیک یک ربع صحبت کردم و عرضم به آقای باهنر این بود که شما ویژگی‌هایی دارید که آنها را می‌شمارم اگر آنها را قبول ندارید رد کنید و اگر ویژگی‌ها را قبول دارید، ببینید که درباره کاندیداتوری در انتخابات مجلس احساس تکلیف می‌کنید یا خیر. الان هم به صورت خودجوش کمپینی از برخی محافل دانشجویی و برخی دیگر از همکاران برای دعوت از آقای باهنر به کاندیداتوری در انتخابات ٩۶ تشکیل شده است. برخی دوستان هم با آقای باهنر صحبت می‌کنند و به او فشار می‌آورند که اگر هم سوالی در مورد کاندیداتوری می‌پرسند، نگویید که کاندیدا نمی‌شوم و لااقل سکوت کنید.

جریان اصولگرا باید در یک فرآیند همگرایی به یک نامزد واحد برسد. بحث من شخص آقای باهنر است. نخستین ویژگی آقای باهنر این است که در مراحل مختلف ۵ برنامه توسعه کشور حضور داشته است و کاملا محاط به ۵ برنامه کشور است. برنامه ششم هم که با آقای باهنر صحبت کردم کاملا مسلط است. در بین داوطلبین دیگر اصولگرا کدام را سراغ دارید که چنین ویژگی‌ای داشته باشد؟ زمانی هست که فردی از روی پنج برنامه توسعه کشور خوانده است. حرف من این نیست بلکه قدرت تحلیل و ارزیابی عملکرد برنامه‌ای است که اهمیت دارد. در این زمینه بین تمام کسانی که مطرح هستند آقای باهنر رتبه یک را دارد. آقای باهنر سال‌ها مسوولیت داشته است؛ از معاونت استانداری تا چندین دوره مجلس بوده است و در تمام این مدت هیچ گونه مسائل حاشیه‌ای اقتصادی ندارد. آن هم در زمانی که مساله فساد امروز حساسیت ایجاد می‌کند. آقای باهنر حتی به مرد لابی مجلس معروف بود. او قدرت تعامل با مخالفین، موافقین و منتقدینش را دارد و این قابلیت را دارد که با منتقدان خود دوستانه و حتی در قالب مزاح و به دور از مسائل جنجالی بحث کند.

دو هفته پیش با یکی از دوستان صحبت می‌کردم که می‌گفت آقای باهنر را برای انتخابات سال ١۴٠٠ بگذارید. من پاسخ دادم که فرض محال که محال نیست. چنانچه در انتخابات ٩۶ دو گزینه یعنی آقای باهنر و آقای روحانی را رو در روی هم داشته باشیم، بحث‌های بسیار داغ مناظره‌ای در می‌گیرد که به دور از هر گونه هیجان و جو‌سازی است و مردم به واقعیت خیلی از مسائل پی می‌برند. تسلط آقای باهنر در این گونه بحث‌ها به حدی است که مناظره اخلاقی و جدی که به نفع مردم باشد، شکل می‌گیرد و نگرانی امنیتی وجود نخواهد داشت. دیگر ویژگی آقای باهنر که آن را در کمتر کسی دیده‌ام این است که عاشق پست و مقام نیست و از آن فرار می‌کند. در دوره هفتم مجلس اگر آقای باهنر می‌خواست رییس مجلس شود، رایش از آقای حداد عادل بیشتر بود. بنده جایی این مطلب را گفتم آقای حداد عادل، برادر محترم مقداری دلخور شده بودند. نباید ایشان دلخور شود؛ من واقعیت را عرض می‌کنم. آقای باهنر آن زمان لااقل ٢٠ رای بیشتر داشت. با اینحال آقای باهنر ایستاد و گفت کسانی که می‌خواهند به من رای دهند به آقای حداد عادل رای دهند.

آقای باهنر در یک دوره مجلس هشتم برای نایب‌رییسی رای نیاورد. آقایان ابوترابی و صدر رای آوردند. خاطرم هست که آقای باهنر به این دلیل که رای نیاورده فضا را رها نکرد. در همان دوره در صحن علنی مجلس تلاش کرد که نظر نمایندگان را جلب کند که به چه کسی رای دهند. آقای باهنر به خرد جمعی معتقد است. زمانی بود که آقای باهنر در فراکسیون برای نایب‌رییسی رای آورد و آقای ابوترابی رای نیاورد. من شاهد و ناظر بودم که او آقای ابوترابی را قسم کفاره‌دار می‌داد که کاندیدا بشود. بنده هشت سال با آقای باهنر در هیات رییسه بودم، در مواقع حساسی در تصمیم‌گیری‌ها برخی آقایان به سمت تصمیم‌های مصلحتی می‌رفتند. من ندیدم باهنر تصمیمی بگیرد که مصالحی غیر از مصالح نظام مدنظرش باشد.

شما سراغ هرکسی که بروید به هر جهت اهل رفیق و رفیق‌بازی است و رییس‌جمهور شود دوستان و اطرافیانش را می‌آورد. اگر شهردار شود اطرافیانش سر کار می‌گذارد. آقای باهنر ترکیب همکاران را به نوعی بر مبانی مطرح می‌کند که نشان می‌دهد اهل رفیق و رفیق بازی نیست. یکی از دلایل واجد شرایط بودنش این است که می‌گوید حاضر نیستم به صحنه بیایم. او گرفتاری‌ها و سختی‌های کار رییس‌جمهور را می‌شناسد. او فرد امتحان پس‌داده‌ای است و نظام به او اعتماد دارد. آقای باهنر دارای ذهن دوار است. از این جهت که کسی کلاه نمی‌تواند بر سرش بگذارد. در این هشت سال ندیده‌ام کسی بتواند با زرنگی بر سر او کلاه بگذارد. آقای روحانی هم نماینده مجلس بوده و این به عنوان یک ویژگی مشترک این دو فرد محسوب می‌شود. کسی که نماینده مجلس باشد به اقتضای شغلش اطلاعات و دانش زیادی در حوزه‌های مختلف دارد.

حتی در یک جلسه که شرکت داروسازی دولتی آقای باهنر را برای سخنرانی دعوت کرده بود. او آنجا یک بحث تخصصی در مورد داروسازی و پزشکی را مطرح کرد. اصولگرایان شخصی و فردی بهتر از مهندس باهنر ندارند. دلیل پافشاری‌ام بر کاندیداتوری آقای باهنر این است که او را از نزدیک و دقیق می‌شناسم و توانمندی‌هایی را در او می‌بینم که در فرد دیگری نمی‌بینم. کسانی که تا به حال مایل به کاندیداتوری بوده‌اند، برادران خوب ما هستند و ویژگی‌های مثبتی نیز دارند اما در آقای باهنر مجموعه ویژگی‌های آنها را به اضافه توانایی‌هایی که دیگران ندارند، می‌بینم.


منبع: alef.ir

معمای بزرگی به نام دونالد ترامپ

دونالد جان ترامپ، ‌میلیاردر ٧٠ساله جنجالی که به‌زودی چهل‌وپنجمین رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا خواهد شد، وقتی در تابستان ۲۰۱۵ کاندیداتوری خود را برای کسب نامزدی حزب جمهوری‌خواه در انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۱۶ اعلام کرد، به نظر آن‌چنان رقیب مهمی به حساب نمی‌آمد. تقریبا یک دوجین فرماندار سابق و سناتور فعلی و سابق در فهرست نامزدهای حزب جمهوری‌خواه حضور داشتند، ازجمله «جب بوش»، فرزند و برادر رؤسای سابق جمهوری آمریکا که در ابتدای کار از شانس‌های اصلی نامزدی حزب جمهوری‌خواه به حساب می‌آمد. 

به گزارش شرق، درمقابل، اما ترامپ سابقه فعالیت سیاسی قابل‌ذکری نداشت، البته معدود افرادی چون «بن کارسون»، جراح مغز و اعصاب معروف آمریکایی و از بزرگ‌ترین جراحان مغز و اعصاب کودکان جهان، نیز وجود داشتند که مانند ترامپ بدون سابقه سیاسی درخور توجه، خود را برای نامزدی حزب جمهوری‌خواه کاندیدا کرده بودند، اما به‌هرحال فردی مانند «کارسون» شخصیتی کاریزماتیک با گذشته‌ای ستودنی بود که حتی سوژه فیلمی تأثیرگذار از هالیوود با نام «پزشک زبردست» شده بود. این نیز چیزی نبود که در دونالد ترامپ وجود داشته باشد! 

 اگر نخواهیم خیلی بی‌انصاف باشیم، باید بگوییم که ترامپ البته در اجرای تلویزیونی چند شخصیت سوژه‌ای کارتونی، برنامه موفق «کارآموز» و چند مورد دیگر عملکرد بسیار خوبی داشت و شاید این نقش‌ها به او در نقش‌آفرینی طولانی‌اش در رقابت نفس‌گیر ریاست‌جمهوری کمک فراوانی کرده باشد! 

 وقتی در فیلم به‌یادماندنی «شمال از شمال‌غربی» اثر آلفرد هیچکاک، مشاور تبلیغاتی راجر تونیل (با هنرنمایی کری گرانت) وسط یک مزایده جدی و گران‌قیمت به مخمصه می‌افتد، با اعلام پیشنهادات عجیب در وسط مزایده توجه همگان را جلب کرده و خود را از خطر می‌رهاند. این کار واقعا بی‌شباهت به سخنان ترامپ از همان ابتدای رقابت‌های انتخاباتی نبود. او با سخنانی عجیب و نامتعارف به‌سرعت توانست توجه رسانه‌ها و افکار عمومی را به خود جلب کند. از کشیدن دیوار حائل بین ایالات متحده و مکزیک برای جلوگیری از ورود مهاجران غیرقانونی مکزیکی به ایالات متحده آمریکا گرفته تا اجازه‌ندادن به ورود مسلمانان به خاک آمریکا از جمله ده‌ها اظهارنظر جسورانه و عجیبی بود که صدای ‌هزاران نشریه معتبر و افراد ذی‌نفوذ در ایالات متحده آمریکا و حتی نقاط دیگر دنیا را درآورد. حتی پاپ فرانسیس در اظهارنظری تقریبا مستقیم با بعضی از نظرات او به‌شدت مخالفت کرد. 

 این اظهارنظرها و واکنش‌ها به حدی زیاد و شدید بود که توجه مردم نقاط دور و نزدیک ایالات متحده و بسیاری از نقاط جهان را به خود جلب کرد. بسیاری با این نظرات مخالفت می‌کردند و انتخاب ترامپ را خطری برای منافع ایالات متحده آمریکا و عده‌ای انتخاب او را خطری برای جهان عنوان می‌کردند. هرچه مخالفت‌ها با او شدیدتر می‌شد، انگار ترامپ از این فضای مخالف‌خوانی رسانه‌ای هرچه بیشتر برای تبلیغ و جلب توجه همگان به ‌نفع خود استفاده می‌کرد و دراین‌میان به‌سرعت در رقابت‌های مقدماتی حزب جمهوری‌خواه، باوجود تعجب بسیاری از صاحب‌نظران و مخالفت‌های صریح بسیاری از پیش‌کسوتان این حزب از رقیبان خود پیشی گرفت. بسیاری از رقیبان جدی او مانند «جب بوش» خیلی زودتر از انتظار کنار کشیدند و در نهایت او آن‌چنان از رقیبان خود فاصله گرفت که در عمل چاره‌ای برای حزب جمهوری‌خواه جز انتخاب او به‌عنوان نامزد ریاست‌جمهوری باقی نماند. حالا دیگر کار برای دونالد ترامپ خیلی راحت‌تر شده و توانسته بود در عمل یکی از دو رقیب جدی انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده شود. 

 اما شاید انتخاب هیلاری کلینتون به‌عنوان نامزد نهایی حزب دموکرات تا حدودی به ترامپ برای نهایی‌کردن موفقیتش یاری رساند. ممکن بود «برنی سندرز» با توجه به شعارهای چپ‌گرایانه و جلب توجه جوانان به سمت اندیشه‌هایش درباره حقوق افراد کم‌درآمد‌تر می‌توانست در ایجاد یک فضای دوقطبی به‌نفع جناح دموکرات موفق شود که نشد و هیلاری کلینتون با توجه به حضورش در فضای قدرت سیاسی چند دهه قبل ایالات متحده آمریکا و نیز اشتباهات متعدد در زمان تصدی‌اش به‌عنوان وزیر امور خارجه رقیبی آسیب‌پذیرتر برای ترامپ شد تا در نهایت کابوس بسیاری در ایالات متحده آمریکا و شاید نقاط دیگر جهان به وقوع بپیوندد؛ یعنی دونالد ترامپ، چهل‌وپنجمین رئیس‌جمهوری ایالات متحده شود! 

 واقعیت این است که از نظر بسیاری دونالد ترامپ شخصیتی جنجالی با رفتارهای بسیار نامتعارف و گهگاه بسیار زشت و دور از ادب همراه با جسارت فراوان و مقاومت عجیب برای مقابله گهگاه بدون‌شرم است؛ اما به‌طور قطع انتقادهایش به وضع موجود، همراه با به‌چالش‌کشیدن بسیاری از رفتارهایی که دهه‌ها به‌عنوان یک اصل و پایه قدرت آن کشور تلقی می‌شد و همین‌طور به‌رخ‌کشیدن بسیاری از کاستی‌هایی که ریشه در سیستم حکومت‌داری آمریکا داشت و مقایسه آن با برخی کشورها، او را برای بسیاری از مردم آمریکا به‌عنوان یک قهرمان «جان‌سخت» در مقابل نظام کنونی این کشور جلوه داد تا باوجود حمله‌های سخت و گهگاه گستاخانه‌ای که به بسیاری از اقلیت‌های قومی و مذهبی در این کشور کرده بود، در نهایت بتواند به‌عنوان رئیس‌جمهوری ایالات متحده آمریکا انتخاب شود.

 با توجه به اکثریت واضح حزب جمهوری‌خواه در دو مجلس این کشور به نظر می‌رسد که او مشکل چندانی در کسب موافقت مجلس سنا برای تأیید وزرا و دیگر همکاران خود نداشته باشد؛ اما بدون شک او یکی از پیش‌بینی‌ناپذیر‌ترین رؤسای جمهور آمریکا خواهد بود. باید دید که با انتخاب او به‌عنوان رئیس‌جمهوری، این کشور و جهان با چه رویدادهای بزرگ و کوچکی مواجه خواهند شد!
 


منبع: alef.ir

ریش سفید جدید اصولگرایان کیست

اصولگرایان این روزها و ماه‌ها با بحران ریش‌سفیدی روبه‌رو هستند.

احمد سالک‌کاشانی، عضو جامعه روحانیت مبارز، به خبرآنلاین گفته است: اگر یک شخصیتی مثل آقای عسگراولادی را پیدا کنیم که دارای وزن، اقتدار و مقبولیت نزد امام و رهبری باشد، او را به‌عنوان ریش‌سفید می‌پذیریم. چرا نپذیریم. حرف آقای عسگراولادی خیلی قاطع بود. می‌آمد نظرش را به آیت‌الله مهدوی‌کنی و دیگران می‌گفت «این کار بشود مفید است». آقایان هم می‌پذیرفتند چون او را صاحب نظر و شخصیت وزین می‌دانستند. الان چنین کسی را می‌شناسید معرفی کنید. شخصیت کم ندارند، ولی هماهنگی‌شان کم است. با مجتهد کارکردن سخت است. تشکیلات‌پذیری مهم است تشکیلات با نظر چه کسی؟ یک دیدگاه می‌گوید که یک شخصیت غیرروحانی، ریش‌سفید اصولگرایان شود. الان هم تلاش جامعه روحانیت مبارز آن است که اصولگرایان را جمع کند و به یک جمعی که همه آنها را قبول داشته باشند برسد. این کار جامعه روحانیت بسیار مثبت و مفید است، خود آقایان هم به این نتیجه رسیدند که باید این کار را بکنند منتها خودشان باید به یک نقطه‌ای برسند. شورای‌عالی سیاست‌گذاری اصولگرایان تشکیل شود، ما مشکلی نداریم. اصولگرایان این روزها و ماه‌ها با بحران ریش‌سفیدی روبه‌رو هستند.

از بعد از فوت آیت‌الله مهدوی‌کنی، رئیس جامعه روحانیت مبارز و حبیب عسگراولادی، دبیرکل حزب مؤتلفه، همچنین قهر برخی چهره‌های سرشناس، مانند ناطق‌نوری و هاشمی‌رفسنجانی و شرکت‌نکردنشان در جلسات جامعه روحانیت مبارز، این بحران تشدید شده است. سربرآوردن جریان‌های جدید و جوان نواصولگرا، از سویی دیگر به این تشتت رأی دامن زده است. در آستانه هر انتخابات آنها دم از وحدت می‌زنند و نگران رسیدن به اجماعند، اما تا لحظه آخر از نتیجه آن نامطمئنند. تا قبل از انتخابات ٨۴ جامعه روحانیت مبارز نقشی کلیدی و اساسی در جریان راست آن زمان یا اصولگرایان فعلی داشت و تصمیماتش فصل‌الخطاب بود، اما روزبه‌روز از این نقش کاسته شد.

در انتخابات ریاست‌جمهوری ٩٢ آیت‌الله مهدوی‌کنی و جامعه روحانیت نتوانست نامزدهای اصولگرا را به اجماع بر سر یک نفر برساند. در انتخابات مجلس گذشته هم بیش و پیش از آنکه جامعه روحانیت مبارز یا دیگر جریان‌های قدیمی و اصیل نقش داشته باشند، نقش‌آفرینی جریان‌های نوظهوری مانند جبهه پایداری و نزدیکان آنها به چشم می‌خورد.


منبع: alef.ir

کنایه‌ وزیر احمدی‌نژاد به آقازاده بودن مطهری

وزیر احمدی‌ن‍ژاد با طعنه و در لفافه در مورد آقازادگی علی مطهری گفت: یکی از این آقایان گفته بود که شاید در آینده نگویند که من فرزند فلانی هستم بگویند فلان شهید، پدر این آقا بوده! گاهی اوقات چنین تصورات و توهماتی هم به این افراد دست می‌دهد.

سید محمد حسینی وزیر ارشاد دولت احمدی ن‍ژاد در بخشی از گفتگوی خود در کافه خبر خبرگزاری خبرآنلاین، در رابطه با حضور آقازاده‌ها در فضای سیاسی کشور،‌ گفت: برخی از آقازاده ها هم از موقعیت پدرانشان سوء استفاده کردند و به دلیل وجاهتی که بین مردم داشتند واعتماد مردم، آنها در جایگاه نمایندگی یا دیگر مسئولیت ها قرار گرفتند.

سخنگوی جبهه یکتا ادامه داد: البته برخی واقعا افراد لایقی بودند و هیچ تردیدی نباید در این زمینه داشت. اما برخی هم بیشتر از این رانت، محبوبیت یا موقعیت استفاده کردند و گاهی هم تصور کردند یا می‌کنند که خودشان هم همان ویژگی‌های پدرشان را دارا هستند. درحالی که واقعا اینگونه نیست. چون آن بزرگان از نظر علم و دانش، زهد ، وارستگی، مبارزه و روحیه انقلابی افراد ممتاز و متمایزی بودند. اما فرزندانشان تصور میکنند که بدون رنج و زحمت آنچنانی از فضل پدر به طور کامل بهره مند هستند!

حسینی در لفافه به علی مطهری طعنه ای زد و گفت: حتی یکی از این آقایان گفته بود که شاید در آینده نگویند که من فرزند فلانی هستم بگویند فلان شهید، پدر این آقا بوده! گاهی اوقات چنین تصورات و توهماتی هم به این افراد دست می‌دهد که زیبنده و شایسته نیست. امیدواریم که مردم خودشان دقت کنند. صرف حسب و نسب کافی نیست بلکه به سابقه و مواضع خود آقازاده نگاه کنند که اگر واقعا افراد مناسبی هستند به عنوان گزینه‌های مردم انتخاب شوند.


منبع: alef.ir

دبیر کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه: کانال‌های تلگرامی ضدانقلاب آزادند چطور می‌خواهند بدون مجوز‌ها را فیلتر کنند

معاون دادستان کل کشور با تاکید بر اینکه مصوبه الزام کانال‌های خبری پرکابر به دریافت مجوز در اجرا با مشکلاتی مواجه خواهد بود، گفت: وقتی وزارت ارتباطات نتوانسته کانال‌های ضد انقلاب ، تروریستی و دین ستیز در تلگرام را فیلتر کند چگونه می خواهد با کانال هایی که صرفا گناهشان عدم دریافت مجوز است برخورد کند.

عبدالصمد خرم آبادی، دبیر کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه در گفت‌وگو با فارس درباره اعلام وزیر ارتباطات مبنی بر الزام کانال‌های خبری دارای ۵ هزار عضو در تلگرام به دریافت مجوز بر اساس مصوبه شورای عالی فضای مجازی اظهار کرد: با توجه به اینکه تلگرام از قوانین جمهوری اسلامی ایران تبعیت نمی کند اجرای این مصوبه شورای عالی فضای مجازی در عمل با مشکل مواجهه خواهد شد.

وی درباره آیا این کانال‌ها در صورت عدم دریافت مجوز فیلتر می‌شوند؟ ادامه داد: در حاضر هزاران کانال و گروه غیر قانونی مانند  کانال گروهک منافقین و سایر گروهک های ضد انقلاب ، تروریستی و دین ستیز در تلگرام مشغول فعالیت هستند که غیر قانونی بودن آنها اظهر من الشمس است ولی وزارت ارتباطات نتوانسته آن ها را فیلتر کند حالا نمی دانم چگونه می خواهد با کانال هایی که صرفا گناهشان عدم دریافت مجوز است برخورد کند.

معاون قضایی دادستان کل کشور در امور فضای مجازی یادآور شد: دادستانی کل کشور به طور مکرر دستور فیلتر کانال های متعددی را که علیه امنیت کشور و مقدسات اسلامی در تلگرام فعالیت می کنند جهت اجرا برای وزیر ارتباطات و معاونانش ارسال کرده است ولی این دستورات تا کنون اجرا نشده اند. برخی از دستورات بیش از ۲۰ مرتبه به وزارت ارتباطات ابلاغ شده اند ولی از اجرای آن سرپیچی شده است.

خرم‌آبادی با بیان اینکه برخی از موضوعات مطرح در شورای عالی فضای مجازی  از مشکلات درجه چهارم یا پنجم فضای مجازی هستند، تصریح کرد: ظاهرا عده ای می خواهند با طرح و تصویب مسایل کم اهمیت در شورای عالی فضای مجازی این شورای مهم را از تصمیم گیری در خصوص مسایل و مشکلات درجه یک فضای مجازی بازدارند.

وی افزود: ترویج فساد و فحشا و دین ستیری در تلگرام و سایر شبکه های اجتماعی بیگانه در کشور فریاد مردم و مراجع اعظام تقلید را نیز درآورده است و موجب شده مراجع عظام و علما به طور مکرر به مسئولان ذی ربط تذکر بدهند اما برخی مسئولان به جای اینکه به فکر رفع این معضل باشند مسائل دست چندم را مطرح می کنند.

معاون دادستان کل کشور با اشاره به اینکه در حال حاضر اساسی ترین مشکل کشور در فضای مجازی ، اشغال این فضا توسط بیگانگان است، تاکید کرد: تا زمانی که فضای مجازی کشور در اشغال بیگانگان است امیدی به اجرای قانون در فضای مجازی نیست و متاسفانه عده ای اصرار دارند که فضای مجازی کشور همچنان در اشغال بیگانه باقی بماند چون منافعشان در لاابالی گری و بی قانونی  در فضای مجازی است.

به اعتقاد وی راهکار اساسی آزاد شدن فضای مجازی کشور از اشغال بیگانگان ایجاد شبکه اجتماعی قوی ، کارآمد و پرسرعت بومی است.

دبیر کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه تاکید کرد: وزارت ارتباطات باید زمینه را از هر جهت برای ایجاد و فعالیت شبکه های پیام رسان اجتماعی بومی فراهم کند، چرا که تا کنون در ایجاد شبکه های اجتماعی مستقل، با کیفیت و پرسرعت بومی وقت کشی و غفلت شده و اهتمام کافی به عمل نیامده است.


منبع: alef.ir

تداوم رنج فوعه و کفریا؛ ۳۰ هزار نفر در محاصره سرما و داغ گلوله‌های تروریست‌ها

یکی از شهروندان حاضر در شهرک الفوعه اعلام کرد که مردم دو شهرک فوعه و کفریا در وضعیت نابسامانی به سر می‌برند. مردم در پی تأمین نان و سوخت هستند و بیماران در انتظار دارو.

 


به گزارش فارس، شهرکهای محاصره شده الفوعه و کفریا در شرق استان ادلب همچنان در محاصره عناصر تروریستی قرار دارند.

یک منبع میدانی در شهرک الفوعه در گفت‌وگو با گروه بین‌الملل فارس اعلام کرد: با عملی شدن توافق خروج مسلحین از حلب، صدها تن از مجروحان، کودکان، زنان و سالمندان از شهرکهای محاصره شده خارج شدند.
این منبع میدانی افزود: همچنان ۳۰ هزار تن از شهروندان در این دو شهرک در محاصره تروریست‌ها هستند.
وی با بیان این که مردم محاصره شده، دچار ‌کمبود سوخت هستند، گفت: سرمای طاقت سرما امان مردم به ویژه کودکان و زنان را بریده است.

«ابراهیم حاج یحیی» به مشکلات جسمی و درمانی مردم اشاره کرد و افزود: کمبود مواد غذایی، شهروندان را با دچار سوتغذیه کرده است.

وی با توضیح این که مردم محاصره شده در این شهرکها هیچ درآمد و منبع مالی ندارند، گفت: مشکلات درمانی فقط به سوء تغذیه ختم نمی‌شود و بیمارهای پوستی نیز بر رنجهای مردم افزوده است.

این منبع میدانی افزود: نبود تجهیزات اولیه درمانی و بهداشتی فقط بخشی از مشکلات است و راهی برای معالجه بیماران وجود ندارد.

وی گفت: مشکلات درمانی همچنین بیماری ای کلیوی و قلبی را افزایش داده است. ابراهیم حاج یحیی افزود: بیماریهای چشمی به طور گسترده شیوع پیدا کرده و نبود تجهیزات تعداد زیادی را تا آستانه نابینا شدن پیش برده است.

وی با درخواست از همه آزادگان جهان به ویژه ملت ایران، برای کمک به آزادی شهروندان محاصره شده اعلام کرد: مردم محاصره شده با کمبود شدید نان روبه رو هستند و همه مردم چشم انتظار کمکهای ارسالی از طریق هواپیما هستند.

این منبع میدانی وضعیت مردم محاصره شده را در شهرک های الفوعه و کفریا بحرانی توصیف و تأکید کرد که سرمای شدید هوا همه مردم به ویژه کودکان و زنان را با مشکل روبه رو کرده و نبود لباس گرم و کفش زمستانی به شدت احساس می شود.


منبع: alef.ir

گوشت فرآوری‌شده باعث تشدید بیماری آسم می شود

به گزارش ایران خبر، متخصصان معتقدند مصرف گوشت فرآوری شده می‌تواند علائم آسم را تشدید کنید.

نتایج مطالعه انجام شده روی ۱۰۰۰ فرانسوی نشان می‌دهد مصرف بیش از چهار وعده گوشت فرآوری شده در هفته خطرزاست.

به اعتقاد محققان وجود نگه دارنده نیتریت در گوشت‌های فرآوری شده تاثیر منفی بر مجاری تنفسی دارد با این وجود کارشناسان این ارتباط را تایید نکرده و به دنبال انجام تحقیقات بیشتر هستند.

کارشناسان با بیان اینکه گوشت فرآوری شده با خطر ابتلا به سرطان مرتبط است به افراد توصیه می‌کنند که همواره رژیم غذایی سالم و متنوع را دنبال کنند. همچنین افراد برای حفظ سلامت خود نباید روزانه بیش از ۷۰ گرم گوشت قرمز و فرآوری شده مصرف کنند.

در این بررسی وضعیت سلامت و نوع خوراکی مصرفی ۱۰۰۰ نفر برای دوره‌ای سه ساله مورد مطالعه قرار گرفت. نیمی از این افراد به بیماری آسم مبتلا بوده در حالیکه مابقی آنان سابقه ابتلا به آن را نداشتند.

محققان مشاهده کردند مصرف بیشتر گوشت فرآوری شده در میان مبتلایان به آسم موجب تشدید علائم بیماری در آنان می‌شود.

به گزارش شبکه خبری بی بی سی، با این وجود کارشناسان تاکید کردند که تغذیه تنها عامل در تشدید علائم آسم نیست و فاکتورهای مختلفی در زندگی هستند که می‌توانند این بیماری را تشدید کنند.


منبع: irankhabar.ir

بدترین سناریوی ممکن برای اسرائیل ساخت پایگاه دریایی دائمی در سوریه توسط ایران خواهد بود

به گزارش ایران خبر، اندیشکده صهیونیستی «مطالعات امنیتی» در تحلیلی پیرامون اظهارات اخیر مقام‌های ارشد نظامی ایران که گفته بودند این کشور درصدد تاسیس چند پایگاه‌ دریایی در منطقه است، نوشت: «اسرائیل باید به رصد کامل تحرکات ایران پرداخته و در صورت لزوم چنین تاسیساتی را نابود سازد.»

«افراییم کام» نویسنده این گزارش در این‌باره می‌نویسد: سخنان مقام‌های نظامی ایران درباره ایجاد تاسیسات دریایی در منطقه و در یمن یا سوریه نشانگر جاه‌طلبی‌ سلطه‌طلبانه این کشور در غرب آسیا و حتی ورای آن است. ایران حتی در حال مبدل ساختن امیال‌ سلطه‌طلبانه خود به تلاش در ایجاد محوریت به عنوان یک قدرت منطقه‌ای است.

تبعات پایگاه‌های دریایی ایران

در بخش دیگر این گزارش با اشاره به عواقب تاسیس چنین پایگاه‌های نظامی از سوی ایران در سطح منطقه آمده است: اگر ایران موفق به ایجاد پایگاه‌های دریایی در سواحل سوریه و یمن شود، این امر تبعات دردسرسازی را به طور عمده برای اسرائیل، عربستان سعودی و آمریکا و حتی مصر و ترکیه دارد. البته هنوز مشخص نیست که حضور نظامی ایران در این زمینه به طور موقت و محدود است یا یک پایگاه دریایی دائمی را ایجاد می‌کند.

بر اساس این گزارش، بدترین سناریوی ممکن ساخت یک پایگاه دریایی دائمی در سوریه خواهد بود که متضمن حضور دریایی نظامی دائمی در دریای مدیترانه و نزدیکی به اسرائیل می‌شود. در عین حال این امر تهدید و بازدارندگی علیه اسرائیل خواهد بود.

از این گذشته، ایجاد پایگاه دریایی در سوریه باعث می‌شود ایران به طور مرتب تجهیزات نظامی و دیگر کمک‌های خود را به حزب‌الله بدون نیاز حمل زمینی یا حمل و نقل هوایی از طریق ترکیه، سوریه یا عراق داشته و این تاسیسات البته در خدمت نیازهای اطلاعاتی این کشور خواهد بود.

آبراه سوئز و خلیج عقبه تحت پایش ایران

همچنین ایجاد پایگاه دریایی ایران در یمن تهدید این کشور از جنوب بر عربستان سعودی را موجب شده و ایران را قادر می‌سازد تا تهدیدهایی را بر ورودی دریای سرخ برقرار کرده و از ظرفیت تاثیر بر تردد دریایی کشتی‌ها به سمت آبراه سوئز و خلیج عقبه در صورت مواجهه نظامی برخوردار باشد.

نویسنده در ادامه عنوان می‌کند: در این مرحله اسرائیل این فعل و انفعال‌ها را به خوبی رصد می‌نماید هرچند که شکل‌گیری این تاسیسات، زمان و نوع آن‌ها و میزان تهدیدها بر اسرائیل و دیگر کشورها مشخص نیست.

در خاتمه این مطلب نویسنده با تاکید بر لزوم مقابله اسرائیل با پایگاه‌های دریایی ایران و البته عواقب آن می‌نویسد: ایجاد پایگاه‌های دریایی نزدیک به اسرائیل امکان راحت‌تری را به تل آویو برای نابودی آن‌ها در صورت لزوم یا برای مثال در عمل تلافی جویانه برابر اقدام‌های تحریک کننده ایران می‌دهد.

البته هرگونه عملیات آشکار و پنهان علیه پایگاه دریایی ایران در سوریه منجر به پاسخگویی مستقیم ایران یا از طریق حزب الله خواهد شد.


منبع: irankhabar.ir

ترکیه دو هزار معلم و کارمند را اخراج کرد

به گزارش ایران خبر، انفصال خدمت این معلمان در چارچوب عملیات در حال گسترش پاکسازی بعد از کودتای نافرجام ماه ژوئیه در ترکیه صورت می گیرد.

همچنین بیش از ۱۲۵ هزار نیروی پلیس ، ارتش و کارمند دستگاه قضایی و بخش های اداری دولتی و نظام آموزشی ترکیه مشمول انفصال از خدمت شده و حدود ۴۰ هزار نفر دیگر به اتهام دست داشتن در تلاش  برای کودتای اخیر بازداشت شده اند.

دست کم ۲۴۰ نفر در این کودتا جان خود را از دست دادند.

این مسئول ترکیه ای روز چهارشنبه به خبرگزاری رویترز گفت: « ۱۹۸۰ معلم مشمول انفصال از خدمت شده اند و در نوبت تحقیق و بازجویی قرار دارند».


منبع: irankhabar.ir

قصه غصه های طولانی اهالی پردیس با ویلانشین‌هایی که آرزوی مردم را مزخرف می‌بینند

به گزارش ایران خبر، یکی از مالکان منتظر اما امیدوار مسکن مهر با کنایه می‌گوید: تا موضوع استیضاح آقای آخوندی مطرح شده، وزارت شهرسازی مجددا به فکر ما افتاده و خبر از تکاپوی دوباره برای اتمام این واحدها می‌دهند. خدا کند فعلا این ماجرا ادامه داشته باشد.

یادش بخیر قدیم ترها، برایمان می گفتند؛ سواره از پیاده خبر ندارد، سیر از گرسنه. اما این روزها که  به لطف مترو و بی آرتی دیگر کسی مجبور نیست خیابان ها را پیاده گز کند، همه سواره اند، حالا یکی سوار بر مترو و دیگری سوار بر پورشه چند میلیاردی اش!
 

حالا شاید بتوان حکایت سواره و پیاده را در برخی مسئولان ویلانشین و متقاضیان مسکن مهر عینا دید. عده ای در ویلاهای چند میلیاردی ساکنند و تمامی آمال و آرزوهای صدهاهزار خانواده را که سال هاست برای خانه دار شدن لحظه شماری می کنند، مزخرف می دانند. گویی  قرار نیست از مرکب ثروت پیاده شوند و نیم دوری در دنیای آدم های عادی بزنند. آدم هایی با آرزوهایی که برای آنها حکم مزخرف بودن دارد و چه تلخ که آرزو و دعایت، در چشم مدیری مرفه نشین، چنین توصیف شود.

 

حکایت جدیدی نیست، حکایت مسکن مهر و آدم هایش. آنهایی  که با هزار امید و آرزو دار و ندارشان را روی هم گذاشتند تا خانه دار شوند. وعده ۱۸ ماهه مسکن مهر پردیس حالا وارد پنجمین سالش می شود اما هنوز خبری از جریان زندگی در بین بلوک های سیمانی و دل مرده مسکن مهر پردیس نیست.

 

باز هم پردیس؛ قصه‌ای پر غصه

به پردیس که می رسیم، عقربه های ساعت آرام آرام خودشان را به دوازده نیم روز نزدیک می کنند. به جای مرکز شهر، راهی فاز هشت می شویم. دره ای به نام بهشت که حالا بیشتر به جهنمی از بلوک های سیمانی نیمه کاره شبیه است. خانه هایی که سال هاست در همین حال رها شده اند و ظاهرا کمتر کسی امید به تکمیلشان دارد.


 


گویی زمان برای پردیس متوقف شده است. از چهار سال قبل تا امروز دیگر جانی به بلوک های سیمانی و مرده فاز هشت دمیده نشده و خبری از زندگی در آنها نیست. تطبیق این وضعیت امروز با مشاهداتمان از سالهای قبل، نشان می دهد در تمام این سال ها هیچ تغییری در ظاهر و باطن شهر ایجاد نشده، از دسترسی هایی که هنوز کامل نیستند تا ۲۶هزار خانه ای که هنوز روحی از زندگی در کالبدشان دمیده نشده است.

 

هوا سرد است و سکوتی عجیب بر دره بهشت حکمفرماست. به غیر از پارس چند سگ ولگرد و صدای خودروهایی که هر از گاهی از کنارمان رد می شود دیگر نشانه و رد پایی از زندگی در فاز هشت نمی توان پیدا کرد. گویی خاک مرده پاشیده اند بر در و دیوار شهر جدید.

 


 عکاسی اکیدا ممنوع!


همراه با نبی الله قدیری نماینده متقاضیان واحدهای مسکن مهر پردیس راهی فاز هشت می شویم. نماینده نزدیک به ۷۰هزار نفر از متقاضیان مسکن مهر پردیس که سال هاست منتظر گشایشی هستند تا شاید کلید دولت در قفل مسکن مهر بچرخد و آنها هم خانه دار شوند.

 

در اولین گام راهی پروژه ای می شویم که قرار بود چهار سال قبل توسط شرکت نگاران ایلام ساخته و تمامی ۲۹۸ واحد آن تحویل متقاضیان شود. حالا اما کار به کلی خوابیده و خبری از ساخت و ساز و ادامه کار در ساختمان ها نیست. ساختمان های نیمه کاره که مدت هاست به حال خود رها شده اند، سوژه خوبی برای یک عکاس خبری است تا بتواند حال و هوای این روزهای مسکن مهر را برای مردم و دولتمردان به تصویر بکشد. شاید گشایشی شد و متولی مسکن مردم، آن را مزخرف خطاب نکرد.

 

هنوز تعداد عکس هایمان به دو فریم نرسیده که سر و کله نگهبان و جوانکی که خودش را نماینده تام الاختیار پیمانکار معرفی می کند سبز می شود. تازه اینجاست که برگ برنده مان را رو می کنیم و نماینده متقاضیان مسکن مهر به دادمان می رسد.

 


 در اینجا دوربین حکم سلاح را دارد و معلوم نیست پست و مقام کدام مدیر با هر بار شاتر زدنش به خطر می افتد؟! گویی وارد منطقه نظامی و امنیتی شده ایم و تصویربرداری و عکاسی از ساختمان های نیمه کاره، کاری خلاف مصلحت کشور است!


 

جدال لفظی عکاس و نماینده شرکت چند دقیقه ای بیشتر طول نمی کشد تا اینکه مهندس جوان به حرف می آید و از مشکلاتشان می گوید. اینکه صورتحساب های مالی شان توسط عمران پردیس پرداخت نمی شود و میلیاردها تومان هزینه ای که برای محوطه سازی پرداخت کرده اند وظیفه آنها نبوده است.

 

با اینکه خبری از کارگرها نیست، اما نماینده شرکت می گوید شرکت عمران از ما تعهد گرفته تا کار را بهمن ماه امسال تحویل دهیم. در صورتیکه نه قراردادی برای افزایش پرداختی با ما بسته اند و نه پولی به پروژه تزریق کرده اند.

 

حرف هایش اعتراض نماینده متقاضیان را به همراه دارد. قدیری می گوید چرا باید دوباره به شما پول بدهند؟ اگر با همین پول هجده ماهه کار را تحویل می دادید و جای دیگر سرمایه گذاری نمی کردید کار به اینجا نمی کشید.

 

تاکید می کند که “متاسفانه در این بین زیاده خواهی بعضی پیمانکاران و عدم نظارت دولت باعث شده تا متقاضی متضرر شود و هر بار برای تامین هزینه ها متقاضی را مجبور به اضافه پرداخت کنند.”

 

زیرساخت‌های افتتاح‌نشده در حال فرسایش است

در همین گیر و دار نماینده یکی دیگر از شرکت ها از راه می رسد، جالب اینجاست در این وانفسا هرکس به فکر منافع خویش است و کمتر کسی پیدا می شود که دل به حال آن متقاضی عیالوار که باید ماهیانه بیش از یک میلیون تومان کرایه پرداخت کند و خانه اش در پردیس خاک بخورد، بسوزد.

 

او توپ را به زمین دولت می اندازد. اینکه دولت زیر ساخت ها را از پرداختی و آورده مردم ایجاد کرده و حالا حاضر نیست حتی به قدر همان منابعی که سالها قبل برداشت کرده است به مسکن مهر کمک کند.

 

تیرهای برق فلزی، آسفالت خیابان ها، جدول های بتنی کنار خیابان، ساخت دیوار حائل، پل ارتباطی بین فاز هشت و فازهای قدیمی و تونل؛ بخش هایی که حالا در اثر بی استفاده ماندن و عدم رسیدگی درحال فرسایشند و تا چند سال آینده باید فکری به حال بازسازی شان کرد.



 اصغری مدیرعامل شرکت ساختمانی امیرساوالان و نماینده ۶۸پیمانکاری است که از ۵سال پیش کار ساختمان سازی را در فاز هشت پردیس شروع کرده اند. حالا از بین تمامی این ۶۸ پیمانکار تنها او و شرکت پردیس سازان هستند که کار را ادامه دادند تا دولت و مسئولان وزارت راه و شهرسازی بتوانند بر روی واحدهای آماده تحویلشان مانور دهند و برای خودشان آبرویی مجدد دست و پا کنند.


 

حجم عظیم خانه های نیمه کاره، شهری مرده و فاقد امکانات و زیرساخت های روبنایی را وقتی در کنار ۶۰۰واحد ساختمانی آماده تحویل قرار می دهم، علامت سوال بزرگی در ذهنم شکل می گیرد. اینکه تمام این کارها تبلیغاتی برای راضی و البته امیدوار نگه داشتن دهها هزار متقاضی مسکن مهر و خانواده هایشان است.

 

همین موضوع را دستمایه پرسشی می کنم از مدیر عامل امیرساوالان. سوالی که در خلال پاسخش به نکته جالبی می رسیم و آن بی خیالی محض دولتی ها و بی اهمیتی مسکن مهر برای آنهاست.

 

گویی امثال مدیران لواسان نشین و میلیاردر حتی نیم نگاهی هم به این آدم ها ندارند و حاضر نیستند حتی برای تبلیغات هم که شده لحظه ای از مرکب خود پیاده شوند تا شاید حال بی خانه های در آرزوی خانه را درک کنند.

 

مدیر یکی از شرکت های فعال در پردیس برایمان درد دل می کند و می گوید: دولت هیچ نگاه ویژه ای به این موضوع ندارد. اصلا مسکن مهر برای دولت مهم نیست که بخواهد برایش کاری انجام دهد. چون اگر برایش مهم بود می توانست ظرف چند ماه کار را جمع کند و خانه ها را تحویل دهد.

 

واحدهای نیمه کاره با یک عزم جدی آماده تحویل می‌شوند

چند دقیقه ای گشت زدن در بخش ها و زون های مختلف فاز هشت کافی است تا متوجه شویم عزم جدی برای جمع کردن این کار در دولت کافی است تا مسکن مهر پردیس به نتیجه و ثمر برسد. اما متاسفانه عدم اعتقادی که به این طرح ملی در دولتمردان وجود دارد باعث شده پردیس و متقاضیان مسکن مهر در آن قربانی بی تدبیری دولت شوند و بلاتکلیفی بر دره بهشت سایه پهن کند.

 

گشت و گذار در بین بلوک های نیمه کاره فاز هشت بیست دقیقه ای بیشتر طول نمی کشد. بلوک های بتنی که از چهار سال قبل تا امروز تفاوت چندانی در ظاهر و باطنشان ایجاد نشده و بدون تغییر به حال خود رها شده اند. البته نکته جالب توجه اینجاست که بیش از ۵۰درصد واحدها بیش از ۷۰درصد پیشرفت فیزیکی داشته اند و با حمایت دولت می توانند آماده تحویل شوند.

 


 البته این ساختمان‌ها تنها با تکمیل‌شدن و نصب در و پنجره قابل سکونت نمی شوند و دولت باید پیش از هر اقدامی فکری به حال تامین زیرساخت های زیربنایی و روبنایی این منطقه کند تا فاز هشت هم مانند فاز ۹قدیم دچار مشکل نشود که از چهار سال قبل تا امروز به دلیل تامین نشدن آب، برق، گاز و ….قابل سکونت نیستند و با وجود تکمیل شدن به متروکه ای بدل شده اند.


 

ساختمان هایی که به دلیل نزدیکی به شهر پردیس و واحدهای کوچکش به مددجویان کمیته امداد و سازمان بهزیستی واگذار شد، اما این روزها ساختمان هایش متروکه مانده و در حال تخریب است.

 

یکی از چالش های موجود بین متقاضیان مسکن مهر پردیس در فاز هشت با وزارت راه و شهرسازی، هزینه کرد ۸۰۶میلیارد تومانی دولت از محل آورده متقاضیان برای خیابان کشی، نصب تیرهای برق، ساخت پل و …. است. این پول پنج سال قبل از محل آورده متقاضیان برداشت شده، درحالیکه باید توسط دولت پرداخت می شد.


با اینحال اصغری مدیرعامل شرکت امیرساوالان برای باز کردن این داستان به گذشته اشاره می کند و می گوید: این کار دولت عقلانی بود، چراکه در آن زمان به دلیل توپوگرافی خاص این منطقه، امکان ساخت و ساز و انتقال مصالح ساختمانی وجود نداشت و هزینه انتقال مصالح به این منطقه با چندین برابر قیمت صورت می گرفت.

 

به گفته وی، اگر این راهها ساخته نمی شد هزینه ساخت و ساز در منطقه به مراتب بالاتر می رفت و بار مالی سنگینی به متقاضی تحمیل می کرد. اما از آنجا که ساخت این زیرساخت ها از وظایف دولت است و دولت با برداشت ۸۰۶میلیارد تومان از آورده مردم این زیرساخت ها را ایجاد کرده است، حداقل باید دراین ایام هزینه های ساخت راهها، پل و دیگر امکانات را به نرخ روز حساب کند و برای حمایت از مسکن مهر پردیس به پروژه تزریق کند.

 

بانک مسکن کجا به داد مردم رسیده است؟!

قدیری نماینده مالکان مسکن مهر پردیس هم با ناراحتی می گوید: نیازی به محاسبه ۸۰۶میلیارد تومان به نرخ روز نیست، اگر دولت همین مبلغ را پرداخت کند، دیگر لازم نیست متقاضیان ده میلیون تومان به آورده خود اضافه کنند. ۱۰میلیون تومانی که نه متقاضیان توان پرداخت آن را دارند نه بانک مرکزی با پرداخت آن در قالب وام به متقاضیان موافقت می کند.

 

نماینده متقاضیان مسکن مهر به نکته جالب دیگری اشاره می کند که متاسفانه با وجود قانونی بودن اما توسط دولت اجرایی نمی‌شود. مشکلاتی که از روی هم انباشته شدنشان کار پردیس و فاز هشت آن به اینجا کشیده و بیش از ۲۵ هزار خانواده بیش از پنج سال چشم انتظار تحویل واحدهای خود مانده‌اند.

 


قدیری به بخشی از قانون مسکن مهر اشاره می‌کند که بر اساس آن باید ده درصد از بازپرداخت وام های مسکن مهر به بانک مسکن برای توسعه و حل مشکلات پروژه های مسکن مهر هزینه شود. با کمی حساب و کتاب مشخص می شود که تا امروز بیش از ۱۰هزار میلیارد تومان از وام های پرداخت شده بازپرداخت شده و اگر بانک مسکن هزار میلیارد تومان آن را بر اساس قانون به پروژه های مسکن مهر تزریق کند، مشکلات فاز هشت پردیس در کوتاهترین زمان حل می شود و دیگر نیازی به اینهمه رفت و آمد و تجمع متقاضیان مسکن مهر مقابل ساختمان بانک مرکزی نیست. البته به شرطی که مسئولان بانک مرکزی و وزارت راه و شهرسازی به قانون عمل کنند



همینطور که با ماشین از بین بلوک های نیمه کاره عبور می کنیم، چشممان به یک پروژه با سقف‌های نیمه کاره روشن می‌شود. ساختمان‌هایی که حتی سقف طبقه سومشان هم زده نشده، اما متقاضیان تا طبقه پنجم را انتخاب واحد کرده اند!

 

از روی تابلوهای راهنما نام شرکت پیمانکار مشخص می شود. شرکت پیکوب سازه که سال هاست به دلیل عدم توانایی مالی وفنی کار را به حال خود رها کرده و شرکت عمران پردیس بنا به هر دلیلی حاضر به خلع آن و جایگزینی پیمانکار جدید برای آن نیست.

 


 امید معکوس مردم به استیضاح وزیر!


فاز هشت پردیس مشکلات زیادی دارد، از ساختمان هایی که حالا برای زمین هایشان معارض پیدا شده و کار ساخت و ساز توسط دادگاه تعطیل شده تا بیش از ۱۵هزار واحد مسکونی با پیشرفت بالای ۷۰درصد که هنوز منتظر رسیدن آب، برق، گاز، فاضلاب و ساخته شدن مدرسه ، بیمارستان و دیگر امکانات روبنایی برای فراهم شدن امکان زندگی است.

 

اما برخی مالکان بر عکس بسیاری که از عملکرد وزیر راه و شهرسازی گلایه مند و منتظر برخورد نمایندگان مجلس با وی و عزل او هستند، امیدوارند ماجرای استیضاح او فعلا به طول بیانجامد. یکی از این مالکان که برای بررسی وضعیت خانه اش به آنجا آمده، با کنایه می گوید: تا موضوع استیضاح آقای آخوندی مطرح شده، وزارت شهرسازی مجددا به فکر ما افتاده و خبر از تکاپوی دوباره برای اتمام این واحدها می دهند. خدا کند فعلا این ماجرا ادامه داشته باشد تا حداقل اگر وضعیت راههای ما درست نمی شود، بخشی از مالکان به مسکن مهرشان برسند!

 


 نمی شود امیدش را ناامید کرد و از گذشت ۳ سالی گفت که می‌شد این پروژه را به نتیجه رساند و ۳ ماه و ۴ ماه باقیمانده را هم حواله همان سالهای گذشته کرد، همین که یک نفر هم امیدوار باشد، بهتر از ناامیدی است.


 
سرمای این چند روزه، حالا در خیابانهای خاکی مسکن مهر و قدم زدن در میان ساختمانهای نیمه تمام، بیشتر به چشم می آید. یاد روزهای اول دولت فعلی می افتم که وقتی از یکی از پیمانکاران فعال، درباره کند شدن ساخت مسکن مهر توسط وزارتخانه پرسیدم، با خنده شعری خواند و گفت: “گویی ولی شناسان، رفتند از این وزارت!”


منبع: irankhabar.ir

‍ ترور هم مانع سفر ایرانی‌ها به ترکیه نشد!

ترکیه یک‌بار دیگر دچار آشفتگی شد. سفارت آمریکا از روز سه‌شنبه در لاک حفاظتی فرو رفته؛ نمایندگی‌های ایران در این کشور نیز در حالت تعطیلی به سر می‌برند، روسیه تصمیم گرفته در رژیم لغو روادید برای اتباع تُرک، تجدیدنظر کند، وزارت خارجه ایران هم اطلاعیه‌هایی را درباره خودداری از سفرهای غیرضروری به این کشور صادر کرده است، با این حال اما، سفر ایرانی ها به کشور همسایه کم و بیش و بدون توقف ادامه دارد.

 اگرچه طبق گزارش آژانس‌های ایرانی، شمار پروازها و تورهای ترکیه این فصل در مقایسه با سال گذشته کاهش چشمگیری داشته، اما ترور سفیر روسیه در آنکارا و التهابات داخلی در این کشور، آن‌چنان که باید ایرانی‌ها را از رفتن به ترکیه منصرف نکرده است. قیمت بلیت پروازها و تورهای ترکیه نیز در این چند روز تغییر چندانی نداشته، هرچند آژانس‌دارها می‌گویند که این مقصد روزهای زیان‌دهِ خود را سپری می‌کند و تورهایش زیر قیمت عرضه می‌شود.

به گزارش ایسنا، مدیر فروش تورهای ترکیه در یکی از آژانس‌های داخلی می‌گوید: حوادث اخیر در ترکیه آن‌چنان بازار سفر ایرانی‌ها را تکان نداده است، ‌چون همه سفرها به این کشور جنبه‌ی تفریحی ندارد، خصوصا در این فصل که خیلی‌ها برای کار و تجارت به ترکیه می‌روند. این قشر معمولا کمتر برنامه سفرشان را تحت‌الشعاع اتفاقات منطقه‌ای قرار می‌دهند. دست‌کم در یک سال اخیر که این‌گونه بوده است.

بهروز صفری ـ‌ عضو هیات مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرتی استان تهران ـ‌ نیز به ایسنا می‌گوید: تحولات چند روز اخیر ترکیه مقداری در تقاضای سفر به این کشور تاثیر گذاشته، اما آنقدر محسوس نبوده است. البته الان فصل سفر به ترکیه نیست، ولی به هر حال مدتی می‌شود که پروازهای این مقصد تحت‌الشعاع قرار گرفته و تعداد آن‌ها کاهش یافته است.

او نیز به انگیزه تجاری و کاری برخی ایرانی‌ها برای سفر به ترکیه اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: به خاطر نزدیکی تعطیلات نوروز، بسیاری برای خرید پوشاک به این کشور می‌روند و سفر آن‌ها کاملا جنبه تجاری دارد و معمولا هم اتفاق‌هایی شبیه آنچه به دنبال ترور سفیر روسیه در آنکارا رخ داده، برنامه‌ی آن قشر را دست‌مایه تغییر قرار نمی‌دهد.

هر چند «صفری» اشاره می‌کند که حجم سفر ایرانی‌ها به ترکیه در چندماه اخیر کاهش داشته و در ادامه اظهار می‌کند: تعداد پروازها نسبت به سال گذشته کمتر شده، برای مثال سال گذشته یکی از شرکت‌های هواپیمایی ایرانی همین موقع هفته‌ای چهار پرواز به ترکیه داشت و حالا دو پرواز در هفته. البته تورِ کنسل شده مثل زمان کودتا نداشته‌ایم، اما تعداد سفرهای تفریحی به این کشور کمتر شده است، ما سال پیش همین موقع هفته‌ای ۱۵۰۰ مسافر به ترکیه می‌فرستادیم و حالا ۳۰۰ مسافر.

او در پاسخ به این‌که چرا با وجود این کاهش تقاضا، قیمت تورها و بلیت پروازها تغییر چندانی نکرده است؟ می‌گوید:‌ به نظر من قیمت‌ها همینطوری هم پایین است. بیشتر آژانس‌ها با ضرر کار می‌کنند، شرایط تغییر کرده است، از یک طرف ناامنی کشورها و از سوی دیگر پایین آمدن توان خرید مردم. ما واقعا در حال ضرر دادن هستیم، اما چون سر و کارمان با سفر خارجی است، این چالش برای مسؤولان چندان اهمیتی ندارد.

وی به قیمت تورهای ترکیه، ارمنستان و گرجستان اشاره می‌کند و می‌افزاید: وقتی پیغامی دریافت می‌کنید که قیمت تور گرجستان را ۶۰۰ هزار تومان اعلام کرده، مطمئن باشید آژانس برای آن ضرر داده است، چون ما پروازهای این مقاصد را معمولا چارتر کرده‌ایم و اگر نتوانیم بفروشیم یعنی همه پول‌مان را از دست داده‌ایم، پس چاره‌ای جز فروش زیرقیمت تور نداریم.

اما مدیر یکی دیگر از آژانس‌های عمده فروش تورهای ترکیه به ایسنا می‌گوید: سفر به ترکیه مدت‌ها است با کاهش تقاضا همراه شده، برای همین خیلی واضح نمی‌توان درباره تاثیر مقطعی ترور سفیر روسیه در آنکارا بر تصمیم مسافران ایرانی نظری داد، مخصوصا آن‌که الان فصل سفر تفریحی به این کشور نیست و بیشتر مردم با انگیزه‌های کاری و تجاری و یا دیدارهای خانوادگی به این کشور مراجعت دارند که آن‌ها هم مجبورند به این سفر بروند.

ایرانی‌ها پس از شکرآب شدن روابط روسیه و ترکیه مهم‌ترین گردشگران این کشور به شمار می‌آیند، دولت آنکارا در یک‌سال اخیر همیشه مشوق‌هایی را رو کرده تا گردشگران ولخرج ایرانی را که معمولا تحت تاثیر ناامنی‌های منطقه‌ای قرار نمی‌گیرند، حفظ و حتی رفت‌وآمدشان را تقویت کند.

آن‌ها پس از کودتا و برقراری تورهای ایران به مقصد ترکیه که برای یک ماه ممنوع شده بود، نیز وعده‌هایی دادند که هنوز عملی نشده است، وعده‌هایی برای تامین امنیت گردشگران و همینطور جبران خسارت آژانس‌های گردشگری ایران در شب کودتا و تغییر قراردادهای آژانس‌ها که دست‌مایه آن خسارت‌های مالی شد. ترکیه به روسیه نیز اجرای بخشی از این وعده‌ها را متعهد شده بود، اما دولت روسیه پس از ترور دیپلماتش اعلام کرد که ترکیه باید اقدام بیشتری برای تامین امنیت افرادی که به این کشور سفر می‌کنند، انجام دهد، برای همین هم تا زمان فراهم شدن شرایط لازم و اتخاذ تدابیر امنیتی پیشگیرانه از سوی ترکیه، مذاکرات لغو نظام روادید برای شهروندان این کشور را متوقف می‌کند.


منبع: alef.ir

مرگ غیرطبیعی روزانه ۱۵ نفر در تهران

روز گذشته مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران از مرگ غیرطبیعی قریب به دو هزارو ۸۰۰ نفر در استان تهران خبر داد. مسعود قادی پاشا درباره آمار مرگ‌های غیرطبیعی تهرانی‌ها در سال جاری اظهارکرد: برابر آمار موجود که تا نیمه نخست امسال استخراج شده، در استان تهران دو هزار و ۷۹۷ تن به دلیل مرگ‌‌های غیرطبیعی جان خود را از دست داده ‌اند.
 
به گزارش آرمان، بر اساس گزارش‌های منتشر شده از سویWHO سالانه ۳/۵ میلیون مرگ در جهان در اثر تصادفات جاده ای رخ می‌دهد که بیش از دو میلیون آن در کشور‌های در حال توسعه است که این امر مسبب بیش از ۵۲ میلیون ضایعه در سال نیز محسوب می‌شود. با اینکه تصویب قانون تروما در سال ۱۳۶۳در مجلس مطرح شد، اما این قانون تاکنون به اجرا درنیامده است.تروما (Trauma) در دانش پزشکی به هر نوع ضربه، جراحت، شوک، آسیب و حادثه وارد شده بر بدن انسان گفته می‌شود با این شرط که از خارج به بدن وارد شود و عامل درونی یا بیماری در بدن علت ایجاد آسیب نباشد.
 
امروزه خطرات ناشی از تصادفات و تروما نسل جوان را تهدید می‌کند، به طوری که میانگین سنی افراد آسیب پذیر تروما ۱۸ تا ۴۹ ساله است و ۵۷ تا ۶۰ درصد افراد در معرض خطر را جوانان تشکیل می‌دهند. از نظر مادی نیز سالانه بیش از ۱۷۰ میلیارد تومان هزینه غرامت و خسارت‌های ناشی از حوادث و تروما است. از آنجا که حدود ۵۰ درصد ازفوتی‌ها در کشور در حوادث جاده ای از زمان وقوع تصادف تا رسیدن به بیمارستان رخ می‌دهد، باید گفت که یکی از مسائل مهم در کاهش خسارات ناشی از ضربات کوتاه شدن زمان امداد رسانی به مجروحان باشد.

تروما در کمین شهروندان تهرانی
مدیرکل پزشکی قانونی استان تهران با بیان اینکه مرگ غیرطبیعی به مرگ‌هایی گفته می‌شود که در پی وقوع حوادث ناشی از تصادف‌، سوءمصرف مواد مخدر، سقوط از بلندی، سوختگی، مصرف مواد روانگردان مسمومیت دارویی، سلاح سرد، مصرف الکل و… رخ می‌دهد، گفت: براین اساس بیشترین علل مرگ ساکنان استان تهران در نیمه نخست سال ۹۵ تصادفات بوده است، طوری که طی این مدت ۷۵۶ نفر در تصادفات رانندگی جان خود را از دست داده‌اند.
 
قادی‌پاشا ادامه داد: پس از تصادف، سوء مصرف موادمخدر با ۲۰۸ مورد فوتی در رتبه بعدی قرار دارد و مواردی همچون سوختگی با ۱۲۴ مورد فوتی، سقوط از بلندی و… در رتبه‌های بعدی قرار دارد. مدیرکل پزشکی قانونی تهران همچنین از مراجعه ۵۵ هزار و ۲۴۴ مورد برای رسیدگی به پرونده نزاع به مراکز پزشکی قانونی خبر داد و گفت: بیشترین مراجعه نزاع در شش ماهه نخست امسال مربوط به خرداد ماه با مراجعه ۱۰ هزار و ۱۲۷ نفر به مراکز پزشکی قانونی استان تهران است.
 
به گزارش ایسنا، بررسی آمار مرگ‌های غیرطبیعی در استان تهران نشان می‌دهد که به طور میانگین در شش ماهه نخست امسال روزانه ۱۵ نفر به دلیل مرگ‌های غیرطبیعی جان خود را از دست داده‌اند و همچنین طی این مدت روزانه ۲۹۷ نفر نیز برای نزاع به مراکز پزشکی قانونی استان تهران مراجعه کرده‌اند.

مرگ سالانه۱۸هزار نفر به دلیل حوادث تروما
چندی پیش هم وزیر بهداشت با اشاره به اینکه سالانه حدود ۱۸ هزار نفر در کشور به دلیل تروما جان خود را از دست می‌دهند، گفت: همکاری بین‌بخشی دستگاه‌ها برای کاهش حوادث ترافیکی امری ضروری است.
 
سیدحسن قاضی زاده‌هاشمی اظهار کرد: در زمینه تروما و حوادث ترافیکی مردم بیشتر از وزارت بهداشت انتظار دارند، در حالی که این مساله به صورتی بوده که همکاری بین‌بخشی نیاز دارد. او افزود: نه تنها در حوادث ترومایی بلکه همه عوامل پیشگیرانه در نظام سلامت نیازمند همکاری سایر دستگاه‌ها و مشارکت فرهنگی آحاد مردم است. وزیر بهداشت با تاکید بر اینکه حوادث تروما قابل پیشگیرانه است،‌ گفت: بی شک نمی‌توان همه انتظارات را از وزارت بهداشت داشت، زیرا همکاری دستگاه‌ها در این زمینه باید به گونه‌ای باشد تا منجر به کاهش حوادث و سوانح ترافیکی که مهم‌ترین عامل بروز مرگ‌های ناشی از تروما در کشور است، شوند.‌
 
هاشمی با بیان اینکه سالانه در کشور حدود ۱۸ هزار نفر در اثر آسیب‌های ناشی از تروما جان خود را از دست می‌دهند، گفت: راه‌اندازی سامانه اورژانس در این زمینه بسیار موثر است و تامین کمبودها و ساماندهی اورژانس هوایی قطعا‌ تا درصد قابل توجهی می‌تواند عوارض ماندگار ناشی از حوادث تروما را کاهش دهد.

او خاطرنشان کرد: ارجاع سریع مصدوم به نزدیک‌ترین محل درمان و اعمال اصول کامل و صحیح انتقال آن و همچنین ارتقای اورژانس هوایی در زمینه کاهش حوادث ترومایی به شدت موثر است.


منبع: alef.ir

آموزش گریز از اعتیاد و رفتارهای جنسی به دانش‌آموزان

«در کلاسمان ۱۵ نفریم. ۱۱ نفر از بچه‌ها حشیش و گل می‌کشند. فقط من و سه نفر دیگر که باشگاه می‌رویم مواد مصرف نمی‌کنیم. گاهی بچه‌های کلاس «علف»  را روی زرورقی می‌ریزند که روی رادیاتورمی اندازند و همانجا می‌کشند. معلم‌مان می‌بیند اما فقط با آنها دعوا می‌کند. می‌گوید اگر به مدیر خبر بدهیم اخراج‌شان می‌کند و آن وقت می‌روند داخل پارک‌ها تزریقی می‌شوند.» علی پسر ۱۷ ساله‌ای است که در جنوب شهر تهران در پایه نهم درس می‌خواند و از وضعیت همکلاسی‌هایش می گوید که از نگرانی گذشته.
 
به گزارش روزنامه ایران، آموزش و پرورش از انتشار آمار دقیق و صحیح در رابطه با اعتیاد دانش‌آموزی ابا دارد. تنها آمار رسمی درباره اعتیاد دانش‌آموزی مربوط به سال ۹۳ است. طبق اعلام مسئولان ستاد مبارزه با مواد مخدر یک درصد دانش‌آموزان تجربه مصرف مواد مخدر دارند. اگر تعداد دقیق دانش‌آموزان ایرانی را ۱۳ و نیم میلیون نفر در نظر بگیریم یعنی ۱۳۵ هزار دانش‌آموز در معرض خطر مصرف مواد مخدر هستند.
 
به‌دلیل گسترش آسیب‌های اجتماعی‌ای چون مصرف مواد مخدر؛ دفتر مراقبت در برابر آسیب‌های اجتماعی وزارت آموزش و پرورش تصمیم گرفته ۵ میلیون و ۳۰۰ هزار دانش‌آموز پایه ششم تا نهم را در حوزه مصرف مواد مخدر و رفتارهای پر خطر آموزش دهد. به گفته دکتر منصور کیایی، با تدوین سند تقسیم کار ملی کنترل و کاهش آسیب‌های اجتماعی همه دستگاه‌های عضو شورای اجتماعی از جمله ستاد مبارزه با مواد مخدر و سازمان بهزیستی در قالب این سند همکاری خود را آغاز کردند.
 
پوشش ۷۰درصدی دانش‌آموزان در برابر آموزش پیشگیری از اعتیاد
 معاون کاهش تقاضا و پیشگیری ستاد مبارزه با مواد مخدر درباره آموزش رفتارهای پر خطر به دانش آموزان در مدارس به خبرنگار ما گفت: جمعیت دانش‌آموزی مهم‌ترین جمعیت هدف ستاد مبارزه با مواد مخدر است به همین دلیل باید ۴۰ تا ۵۰ درصد از جمعیت دانش‌آموزان کشور تحت پوشش برنامه‌های پیشگیری قرار بگیرند. به رغم آنکه تاکنون میزان این پوشش دهی حدود ۱۵ درصد بوده است.
 
دکتر پرویز افشار این را هم گفت که از سال گذشته طرح «توانمندسازی» برای جمعیت پایه دوم متوسطه؛ کلاس نهم تا دوازدهم به‌صورت پایلوت در استان قم اجرا شد و مربیان و دانش‌آموزان این مقطع تحصیلی تحت پوشش آموزش، درمان و بازتوانی قرار گرفتند. در طرح توانمندسازی مربیان از طریق آموزش و مشاوره نگرش، دانش و رفتار دانش‌آموزان را نسبت به مواد مخدر تغییر می‌دهند تا چنانچه دانش‌آموزان در معرض تعارف مواد قرار بگیرند، بتوانند دوری گزینند.
 
به گفته او، با توجه به اینکه نتیجه پایلوت طرح توانمندسازی مثبت ارزیابی شد، تصمیم گرفتیم طرح را به دانش‌آموزان پایه ششم تا نهم ۱۲ استان با خطر شیوع بالای اعتیاد تعمیم دهیم.

افشار این نکته را هم یادآور شد که معاونت اجتماعی وزارت کشور از طریق شورای اجتماعی برای کنترل آسیب‌های اجتماعی اعتبار در نظر گرفته و بخشی از این اعتبار را با هدف توانمندسازی دانش‌آموزان گروه اول متوسطه (پایه ششم تا نهم) به وزارت آموزش و پرورش اختصاص داده است. نکات فنی، پروتکل‌های آموزشی و دانش فنی توسط ستاد مبارزه با مواد مخدر و آموزش و پرورش تهیه می‌شود.
 
او در توضیح بیشتر گفت که همه معلم‌های مدارس با هر نوع تخصصی علاوه بر رشته تخصصی‌شان از طریق درسنامه‌ای که سال گذشته در جشنواره دانش‌آموزی رونمایی شد، متون تکمیلی را آموزش می‌بینند. این درسنامه برای معلم‌های ابتدایی(۶ سال اول)، دو سال دوم و سه سال انتهایی طراحی شده است و هم اینک آموزش تعدادی از مربیان مدارس در تهران و برخی استان‌ها آغاز شده است.
 
این مقام مسئول با تأکید بر اینکه همه معلم‌های مدارس سراسر کشور باید دوره مربیگری پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی و اعتیاد را آموزش ببیند، گفت: اگر این آموزش‌ها انجام شود میزان پوشش دهی آموزش دانش‌آموزان به بالای ۷۰ درصد در کشور گسترش پیدا می‌کند.

افشار در پاسخ به این پرسش که آیا کلاس‌های جداگانه‌ای برای پیشگیری از اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی در مدارس برگزار می‌شود، اظهار داشت: غیر از برنامه‌های فوق‌العاده، معلم‌ها در همان زنگ‌های معمولی بخشی از زمان کلاس را به این موضوع اختصاص می‌دهند برای مثال مربی فیزیک قبل از آنکه آموزش درس فیزیک را شروع کند تلنگری به اعتیاد می‌زند و درباره آسیب‌های اجتماعی اطلاع‌رسانی می‌کند.  
 
سخنگوی ستاد مبارزه با مواد مخدر به این نکته هم اشاره کرد که بزودی و با کمک معاونت سازمان جوانان جمعیت هلال احمر طرح غربالگری و مداخله زودرس برای گروه‌های پیش دبستانی و ۲ سال اول ابتدایی انجام می‌شود. این در حالی است که به باور رئیس مرکز توسعه و پیشگیری از اعتیاد سازمان بهزیستی کشور موضوع اعتیاد دانش‌آموزی پایه ابتدایی جدی نیست.

غربالگری نیاز به شیوع قابل قبول دارد چرا که غربالگری امری پرهزینه است، نگرانی ایجاد می‌کند و در هیچ سنی غربالگری اعتیاد مطرح نیست.
 
دکتر مجید رضا‌زاده درباره برنامه‌های بهزیستی در رابطه با پیشگیری از اعتیاد دانش‌آموزی به روزنامه ایران گفت که بهزیستی با کمک آموزش و پرورش سیستم «مدیریت مورد» را در مدارس سراسر کشور اجرا می‌کند به این ترتیب که مربیان آموزش دیده عوامل خطر مانند خانواده پر خطر و از هم گسیخته را در دانش‌آموزان شناسایی می‌کند و اگر دارای علائم نشان دهنده اعتیاد باشند به سمت درمان هدایت می‌شوند.وی در ادامه گفت: دانش‌آموزانی که والدین معتاد دارند از طریق «طرح مدیریت آسیب‌های اجتماعی دانش‌آموزان» (نماد) آموزش داده می‌شوند به عبارتی نماد چتر گسترده و بزرگی است که طرح‌های توانمندسازی هم زیر آن قرار می‌گیرند که جزء پیشگیری آن بیشتر است. علاوه بر اینها بهزیستی در حال راه‌اندازی مدارس دوستدار زندگی است که کودکان کنترل خشم و مسئولیت‌پذیری را آموزش می‌بینند که رویکرد آن سلامت روان است در حال حاضر این آموزش‌ها در ۱۰ مدرسه استان تهران آغاز شده و بتدریج گسترش پیدا می‌کند.
 
هر چند آتش اعتیاد به کلاس‌های درس رسیده اما کارشناسان آسیب‌های اجتماعی بر این باورند که جلوی ضرر را از هر جا بگیریم، منفعت است. همان‌طور که «هومان نارنجی‌ها » معتقد است تأخیر در این مسأله عواقب و عوارض داشته است.

حجم، توسعه و پوشش برنامه‌ها و محتوای آموزشی موضوع مهمی است که به گفته این کارشناس باید مد نظر قرار بگیرد چرا که پوشش برنامه‌ها برای همه دانش‌آموزان جنبه واکسیناسیون اطلاعاتی را تأمین می‌کند.


منبع: alef.ir

اختلاف بر سر نوبت در داروخانه به قیمت کشته شدن یک نفر در برابر همسر و فرزندش تمام شد

ایران نوشت:غروب ۲۶ آذر امسال، کارآگاهان پلیس سیستان و بلوچستان از قتل مرد ۳۴ ساله‌ای باخبرشدند که مقابل چشمان همسر و دختر نوجوانش و با ضربات چاقو در یکی از خیابان‌های شهر زاهدان کشته شده بود.

به‌دنبال اعلام خبر جنایت، کارآگاهان پلیس وارد عمل شده و در تحقیقات دریافتند مقتول به همراه خانواده‌اش با یک دستگاه خودرو پراید برای تهیه دارو، به یکی از داروخانه‌ها رفته بود که پس از ورود به داروخانه، دو مرد جوان با او درگیری لفظی پیداکرده بودند.

با به دست آمدن این سرنخ، رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد. به گفته سرهنگ ملاشاهی- رئیس پلیس آگاهی زاهدان- بلافاصله کنترل دوربین‌های مداربسته داروخانه در دستور کار قرارگرفت و هویت متهمان که دو جوان ۲۰ و ۲۳ ساله بودند شناسایی و تلاش برای دستگیری آنان آغازشد.

تجسس‌ها در این باره ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان با همکاری ریش سفیدان و سران طوایف این دو جوان را دستگیر کردند. متهمان در بازجویی‌های تخصصی به درگیری با مقتول به خاطر نوبت دهی هنگام دریافت دارو در داروخانه اعتراف کردند. بعد هم گفتند از شدت ناراحتی و عصبانیت به تعقیب وی پرداخته و اورا با چاقو در یکی از خیابان‌های زاهدان، جلوی چشمان خانواده‌اش از پا درآورند.


منبع: alef.ir

گوشی موبایل دختر همسایه، سارق نقابدار را به دام انداخت

ایران نوشت:چند روز قبل زن جوانی هراسان با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانه‌اش خبر داد.

او گفت: «همراه مادرم و پسر ۷ ساله‌ام درخانه بودم که ناگهان زنگ آپارتمان به صدا درآمد. به محض اینکه پسرم در را باز کرد مردی نقابدار و چاقوبه دست وارد خانه شد. او تهدید کرد اگر سر و صدا کنم بلایی سر بچه‌ام می‌آورد. من و مادرم هم به ناچار سکوت کردیم و او با بستن دست و پا و دهانمان، تمامی طلاها و پول نقد موجود درخانه را به سرقت برد.

مرد ناشناس سعی می‌کرد زیاد صحبت نکند، اما نکته‌ای که توجهم را به خود جلب کرد قاب چوبی گوشی تلفن همراهش بود. زمانی که داشت دنبال طلاها می‌گشت ناگهان تلفن همراهش زنگ خورد. سارق ناشناس گوشی را از جیبش درآورد و تماس را قطع کرد. در این هنگام چشمم به قاب چوبی و منبت کاری شده تلفن همراهش افتاد که مدلی خاص و گرانقیمت به نظر می رسید. بعد از رفتن سارق، ساعت‌ها من و مادر و پسرم دست و دهان بسته بودیم تا اینکه شوهرم از سر کار به خانه برگشت ونجات‌مان داد.
به دنبال شکایت زن جوان، پرونده‌ای در شعبه دوم دادیاری دادسرای ویژه سرقت تشکیل شد. در حالی که تحقیق وردیابی برای دستگیری دزد ناشناس ادامه داشت زن جوان به دادسرا رفت و اطلاعات جدیدی را در اختیار دادیار موسوی قرار داد. او گفت: «دیروزکه برای خرید از خانه بیرون رفته بودم همان قاب چوبی که دست دزد خانه‌ام دیده بودم را دست دختر همسایه‌مان که خانه‌شان چند متر آن طرف‌تر است دیدم.»

با به‌ دست آمدن این اطلاعات، تحقیقات از دختر جوان آغازشد. مریم نیز در بازجویی‌ها گفت: «قاب چوبی متعلق به گوشی تلفن همراه برادرش به نام مسعود است که روز گذشته به او هدیه کرده بود.»
بدین ترتیب مسعود خیلی سریع بازداشت شد.

پسر ۱۸ ساله زمانی که در مقابل دادیارپرونده ایستاد به سرقت از خانه همسایه‌شان اعتراف کرد و گفت: «وضع مالی‌مان خوب است و مشکلی نداریم. اما چند وقتی است که به تحریک دوستانم قرص مصرف می‌کنم و سیگارهم می‌کشم. به همین دلیل خرجم بالا رفته و برای آنکه خانواده‌ام متوجه نشوند مجبور شدم سیگار را نسیه بخرم. چند روز قبل که برای گرفتن سیگار به مغازه رفتم، فروشنده گفت: چوب خطم پر شده و دیگر سیگار نسیه نمی‌دهد که خیلی ناراحت شدم.اما همان موقع پسر جوانی که درمغازه بود مرا بیرون کشید. او را می‌شناختم.شنیده بودم از سارقان حرفه‌ای است که چند باری هم بازداشت وزندانی شده بود.

او با حرف‌هایش مرا وسوسه کرد و درنهایت وقتی پیشنهاد سرقت ازخانه همسایه پولدارمان را داد به ناچار قبول کردم از خانه همسایه سرقت کنم. روز قبل از سرقت او آموزش‌های لازم را به من داد و فردای آن روز وقتی در پارکینگ ساختمان بازشد  وارد آپارتمان شدم. البته در تمام این مدت طراح نقشه در مقابل در ورودی کشیک می‌داد و مراقب بود. بعد از سرقت طلاها و پول‌ها، فرشید مقداری پول به من داد. فردای آن روز هم ۱۰۰ هزار تومان به من داد و گفت سهمم از طلاهاست و من ۱۰۰ هزار تومان را بابت بدهی‌ام به سوپرمارکت محله‌مان دادم.

با اعتراف پسر جوان، همدست او نیز دستگیر شد و به جرم‌اش اعتراف کرد.با وجود این بررسی‌ها در این خصوص همچنان ادامه دارد.


منبع: alef.ir

روایت ترس از تنهایی و حسرت‌های دخترانی که مجرد مانده‌اند و ازدواج نکرده‌اند

ازدواج‌نکردن نمی‌تواند به خودی خود نگران‌کننده باشد اما وقتی یک دختر رخ‌ندادن آن را در کنار همه محدودیت‌ها، موانع، مشکلات، کمبودها و نگرانی‌هایش می‌گذارد، اوضاع کاملا تغییر می‌کند. واقعیت این است که نگرانی درباره آینده و ترس از تنهایی تبدیل به یکی از موارد اصلی بحث میان دختران ازدواج‌نکرده یا حتی زنان مطلقه و تنها شده است و بسیاری از زنان برای فرار از این نگرانی و ترس، راه‌های مختلف، پرهزینه و حتی خطرناک را در پیش می‌گیرند.

به گزارش شرق، براساس آمار سرشماری نفوس و مسکن سال ٩٠، نزدیک به ۵٠٠ ‌هزار زن هرگز ازدواج‌نکرده تنها در فاصله سه گروه سنی ٣۵-٣٩، ۴٠-۴۴ و ۴۵-۴٩ سال بوده‌اند. ممکن است این دختران در این فاصله زمانی ازدواج کرده باشند اما اگر احتمال ازدواج‌نکردن آنها را در این پنج سال در نظر بگیریم، تعدادشان درخورتوجه است.

درواقع با چندصد‌هزار دختر هرگز ازدواج نکرده که از محدوده ازدواج گذشته‌اند و نزدیک به تجرد قطعی هستند، مواجه هستیم که ازدواج‌نکردن و تشکیل‌ندادن خانواده مشکلات جسمی، جنسی، روحی و روانی بسیاری را برای آنها دربر دارد. چنین گزارشی را می‌توان درباره آقایان همین گروه سنی هم نوشت، اما از آنجایی که جامعه ما با عرف و رفتارهایی اجتماعی عجین شده و براساس همین رفتارها و عرف‌ها مردان فرصت، امکان و راه‌های بیشتری برای ازدواج و تأمین نیازهای خود دارند، می‌توان دراین‌باره تفکیکی را قائل شد.

بسیاری از دخترانی که درباره‌شان صحبت می‌کنیم هیچ تجربه‌ای در رابطه جنسی و تغییر شرایط هرمون‌های خود و تقریبا شانسی برای مادرشدن بیولوژیکی ندارند و با همین چند مورد می‌توان انواع و اقسام مشکلات و عارضه‌های جسمی و جنسی و روحی و روانی را برشمرد. بسیاری از دختران هرگزازدواج‌نکرده با دلایل مختلفی از جمله دلایل مذهبی و سنتی خود را در معرض رابطه‌هایی موقت و آشنایی‌های بدون آینده ازدواج قرار نمی‌دهند و به‌همین‌دلیل تجربیات اندکی در تعامل با جنس مخالف دارند.

واقعیت این است که جامعه ما درباره ازدواج گروه‌های سنی مختلف دختران دچار عدم برنامه‌ریزی است و شاید بتوان گفت رصدی درباره این شرایط نسبتا بحرانی وجود ندارد. حداقل این موضوع را می‌توان درباره ازدواج در گروه‌های سنی کمتر از ٢٠ سال دختران که کودک و نوجوان محسوب می‌شوند گفت که دولت می‌تواند با وضع قوانینی حداقل جلوی گسترش آن را با توجه به توسعه در جوامع مختلف بگیرد، اما همچنان رو به افزایش است.

براساس آمار سازمان ثبت‌احوال، ازدواج دختران کمتر از ١۵ ساله‌ در سال ٨٣، نزدیک به ٣٠‌هزار و ٣٠٠ مورد بوده است که این رقم در سال ٩٣، به ۴٠‌هزار و ۴٠۴ مورد افزایش یافته است. همچنین هزار و ۵٧٢ مادر کمتر از ١۵ ساله در سال ٨٣ به ثبت رسیده که در سال ٩٣ این رقم به یک‌هزار و ٧١٣ نفر افزایش یافته است.

اگر بگوییم سیاست‌های جمعیتی و برنامه‌ریزی‌های دولت‌ها برای جوانان در چند دهه گذشته حداقل یک نسل؛ یعنی دهه‌شصتی‌ها را با بحران بیشتری مواجه کرده و حالا بخش زیادی از دختران هرگزازدواج‌نکرده متولد همین دهه و پس و پیش از آن هستند، بیراه نیست. آخرین سرشماری نشان می‌دهد از میان ١١‌میلیون و ٢۴٠‌هزار نفر افراد هرگزازدواج‌نکرده در کل کشور، پنج‌میلیون و ۵٧٠‌هزار مرد و پنج‌میلیون و ۶٧٠‌هزار نفر زن هستند.

این آمار به‌خوبی این‌طرف و آن‌طرف بوم و به عبارتی وجود اشکال در روند ازدواج دختران را قبل و بعد از سن ازدواجشان نشان می‌دهد. فارغ از اینکه این دختران با چه گروه سنی‌ای از مردان ازدواج کرده‌اند و باز هم فارغ از اینکه در حداقل یک دهه اخیر مردان تمایل بیشتری به ازدواج با زنانی در غیر از گروه سنی خود داشته‌اند، باید گفت که این روند درباره زنانی که چنین ازدواج‌هایی دارند اشکالات زیادی را می‌تواند به‌همراه داشته باشد.

المیرا، ٣۶ ساله است و با توضیحی مختصر از شرایطش این سؤال پیش می‌آید که چرا با وجود شرایط مساعد تابه‌حال ازدواج نکرده است. او می‌گوید شرایطش نبوده و می‌گذرد، اما قبول دارد که دیگر مثل گذشته نیست و در این سن، فرصت ازدواجی برایش نیست. او ناامید از ازدواج است و می‌گوید ترجیح می‌دهد به این خلأ فکر نکند و برای خودش حس بد نسازد. شادی در آستانه ۴١ سالگی است و یک‌بار تا مرز ازدواج رفته، اما همه‌چیز به‌هم‌خورده و حالا خاطره خوبی هم از روند آشنایی و ازدواج ندارد.

او می‌گوید می‌دانم حسرت مادرشدن روی دلم می‌ماند، اما نمی‌شود به هر قیمتی زندگی کرد. او می‌گوید زندگی مجردی‌ای که فعلا دارد می‌تواند همین‌طور ادامه پیدا کند و اصراری به ازدواج ندارد، اما درعین‌حال می‌گوید: «خیلی فکر می‌کنم که اگر همین امروز هم ازدواج کنم، چقدر وقت برای بچه‌دارشدن و زندگی مشترک دارم و به‌همین‌دلیل بیشتر استرس می‌گیرم».

شادی می‌گوید: «خیلی از روزها دیدن زندگی دیگران و دونفری راه‌رفتن دیگران توی خیابان اذیتم می‌کند و تا چند روز افسرده می‌شوم».

اعظم ٣٨ سالگی را تازه جشن گرفته و درگیر کارهای پایان دوره دکتراست. بیشتر درس می‌خواند و شاید به‌همین‌دلیل از خانواده جدا نشده است. می‌گوید: مادر و پدرم هرروز ازدواج‌نکردن را توی صورتم نمی‌زنند و در خانه والدینم راحتم. مخصوصا برای من که درس می‌خوانم خیلی راحت‌تر است و فعلا با همین درس‌خواندن سرم را گرم می‌کنم. او هم می‌گوید خیلی از مواقع به عاقبت این تنهایی فکر می‌کند و اینکه تا کجا می‌تواند سرش را با درس‌خواندن گرم کند و تنها بماند. اعظم به شرایط مالی خانواده‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید: خانواده من کم‌جمعیت است و والدینم به اندازه کافی حمایتم می‌کنند و نیاز مالی ندارم اما همین شرایط وابستگی حس خوبی ندارد».

نگار سال‌هاست که بعد از پایان تحصیل در تهران تنها زندگی می‌کند، کارمند بانک است و استقلال مالی دارد؛ می‌گوید خیالش از تنهاماندن راحت است. نگار چند ماه دیگر ۴٣ ساله می‌شود و می‌گوید گاهی با مردان آشنا می‌شود اما هیچ‌وقت این گزینه‌ها به نتیجه نرسیده و حال مدت‌هاست که علاقه‌ای به آشنایی‌های جدید ندارد و به تنهایی خود عادت کرده. نگار سفر خارجی را جایگزین خیلی از نداشته‌ها کرده اما می‌گوید: «شرایطم خوب است اما گاهی که مریض می‌شوم می‌ترسم توی خونه تنها بمونم و حالم بد بشه کسی نباشه بیاد سراغم؛ همش می‌ترسم یه روز تو همین تنهایی بمیرم کسی هم نفهمه».

مریم ۴٠ساله است و برای رسیدن به موقعیت فعلی که مدیریت یک آژانس گردشگری است تلاش زیادی داشته و حالا با یک گربه در آپارتمانی تنها زندگی می‌کند. او هم ترس از آینده را دارد و می‌گوید گاهی این فکر و خیال‌ها که هجوم می‌آورد واقعا به هم می‌ریزد. مریم می‌گوید تا به حال چند رابطه ناموفق داشته و هیچ‌کدام به ازدواج نرسیده است و حالا ترجیح می‌دهد به آینده کمتر فکر کند تا این نگرانی‌ها اذیتش نکند. مریم خانواده‌اش را هم حمایت مالی می‌کند و می‌گوید: از پس مخارج خودم برمی‌آیم و به برادر و خواهرهایم هم کمک می‌کنم اما در نهایت هیچ‌کدام برای من منفعتی ندارند و تنها هستم. خیلی از اوقات سراغشان نمی‌روم تا حرف و حدیثی نشود».

به ‌عبارتی بیشتر این دختران به‌خصوص آنهایی که تصمیم به زندگی منفک از خانواده خود را گرفته‌اند، فارغ از انواع عارضه‌های جسمی و روحی و روانی نوعی نگرانی از آینده و ترس از تنهایی را دارند که نمی‌توانند با آن کنار بیایند و ممکن است همین نگرانی و ترس در آنها تبدیل به بیماری‌های دیگری شود.

ناهید خداکرمی، رئیس کارگروه بهداشت معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری و رئیس انجمن مامایی درباره این ترس و نگرانی زنان تنها و هرگزازدواج‌نکرده درباره آینده و تنها ماندنشان، تأکید دارد که این موضوع بین دختران کم‌سن‌وسال تنها و دختران و زنانی که از سن ازدواجشان گذشته مشترک است. او می‌گوید این حس بین آقایان تنها و ازدواج‌نکرده هم وجود دارد.

خداکرمی تأکید دارد حرکت‌های جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی و حتی سیاسی و حکومتی در چند دهه اخیر روی شرایط فعلی جمعیت اثر مستقیم داشته و می‌گوید: باید مسئله عدم ازدواج، گسترش روابط غیر از ازدواج، کاهش فرزندآوری، افزایش سن ازدواج و تمایل‌نداشتن به آن و بسیاری از مشکلات دیگر را زنجیره‌وار به هم متصل کنیم و بدانیم همه اینها به اشتغال و بی‌کاری و تحصیلات و میزان محدودیت‌ها و آزادی‌های جوانان در جامعه ربط داشته و دارد. او می‌گوید مهاجرت‌ها و مسائل مالی خانواده‌ها و امید و ناامیدی بین جوانان را باید در نگاه آنها به آینده بررسی کرد. بسیاری از جوانان به‌دلیل همین نداشتن امید به آینده و نداشتن برنامه‌ای برای آینده خود را وارد رفتارها و اقداماتی پرخطر و پرهزینه می‌کنند و برایشان نتایج این اتفاقات مهم نیست و این نگران‌کننده‌ترین اتفاق درباره جوانان یک کشور است. او به نتایج بررسی‌های جهانی اشاره می‌کند و می‌گوید: در جوامعی که شادی و نشاط اجتماعی و فردی بالاست و امید به آینده فرد و خانواده تا حد زیادی وجود دارد، تمایل به ازدواج بیشتر و نرخ باروری هم بالاست و بالعکس در جوامعی که مشکلات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و… وجود دارد، این شاخص‌ها هم افت می‌کند.

خداکرمی می‌گوید افزایش سن ازدواج یا هرگزازدواج‌نکردن درباره مردان هم نگران‌کننده است اما از آنجایی که مردان از نظر عرفی و اجتماعی و البته جسمی فرصت بیشتری برای دامادشدن دارند نگرانیشان کمتر است. درعین‌حال جامعه ما از شدت نگرانی درباره ازدواج‌نکردن در سنین بالاتر دچار هیجان ازدواج دختران و پسران در سنین کمتر از سن ازدواج شده است و به‌همین‌دلیل شاهد افزایش ازدواج‌های کمتر از ٢٠ساله‌ها هستیم که همین موضوع خود شروع یک اتفاق ناگوار دیگر است.

رئیس کارگروه بهداشت معاونت زنان و خانواده ریاست‌جمهوری تأکید دارد ارگان‌های مسئول در امر سلامت جسم و روان و نیز ارگان‌های متولی درباره مسائل اشتغال و شادی و نشاط و تحصیل و… همراه با هم مدیریت کنترل اجتماعی را اجرا کنند که البته مبنای آن نباید اقدامات قهری باشد. او می‌گوید باید سیاست‌های جداسازی دختران و پسران در سن ازدواج از یکدیگر را اصلاح کنیم و بدانیم که بهتر است دختران و پسران قبل از ازدواج با یکدیگر آشنا شوند. در این شرایط است که آنها می‌توانند اولا اقدام به انتخاب کنند و درعین‌حال با خصوصیات جنس دیگر آشنا شوند.

خداکرمی می‌گوید: دختران ازدواج‌نکرده یا تنها که شانسی برای ازدواج و بچه‌دارشدن و فرار از تنهایی ندارند نباید با «انگ» در خانواده و جامعه مواجه شوند. این دختران و البته پسران در هر حال از بخشی از روابط خانوادگی و زناشویی و… محروم هستند و نباید با فشارهای بیرونی آنها را دچار مشکلات بیشتری کنیم. عموم این دختران و پسران دچار مشکل خاصی نمی‌شوند اما هستند افرادی هم که برای فرار از افسردگی، انگ تنهایی یا این باور عاطفی که یک حامی باید داشته باشند خود را وارد اقدامات و رفتارهای پرخطر می‌کنند یا به نگهداری حیوانات و رفتن به سفرهای مختلف روی می‌آورند. عموم زنان و حتی بسیاری از مردان این باور را دارند که از سنی به بعد به یک چتر حمایتی یا هم‌زبان نیاز دارند و نبود این عامل آنها را رنج می‌دهد.


منبع: alef.ir

فقط یک نفس عمیق بکشید

مسلما دور شدن از چیزهایی که انسان را ناراحت می‌کند، آرام شدن را راحت‌تر می‌کند. این اصل را در موقعیت‌های مختلف امتحان کنید.مثلا اگر شما در حین رانندگی هستید و خشمگین شدید، کنار بزنید و اتومبیل را خاموش کنید.

به گزارش تسنیم، مسلما دور شدن از چیزهایی که انسان را ناراحت می‌کند، آرام شدن را راحت‌تر می‌کند. این اصل را در موقعیت‌های مختلف امتحان کنید.مثلا اگر شما در حین رانندگی هستید و خشمگین شدید، کنار بزنید و اتومبیل را خاموش کنید. اگر در محل کار عصبانی شدید، به اتاقی بروید یا برای لحظه‌ای بیرون بزنید؛ اگر در منزل آشفته هستید به یک فضای تک نفره بروید یا با یکی از دوستان و یا اعضای خانواده خود به پیاده‌روی بروید.اگر در یک محیط ناآشنا دچار عصبانیت شدید سردرگم نشوید. با هرکسی که هستید به او بگویید که شما به یک آرامش روانی نیازمندید و از او بخواهید که او چندین قدم آنطرف‌تر بایستد. چشمان خود را ببندید و سعی کنید خود را در محیطی آرام تصور کنید.اگر قلبتان به خاطر عصبانیت محکم می‌کوبد آن را با کنترل تنفس‌تان آرام کنید. در حالی که نفس عمیق می‌کشید در ذهنتان تا سه بشمرید و هوا را داخل شش‌های خود به مدت سه ثانیه بیشتر نگه دارید و دوباره هنگام تنفس تا عدد سه بشمارید.

هنگام انجام این کار فقط روی اعداد تمرکز کنید و از فکر کردن روی هر چیزی که موجب عصبانی شدنتان می‌شود خودداری کنید؛ به تعداد دفعاتی که نیاز است این کار را تکرار کنید و به یک مکان شاد بروید.اگر هنوز با آرام شدن خود مشکل دارید، خود را در یک منظره زیبا تصور کنید. این منظره می‌تواند حیاط خانه دوران کودکی شما باشد. به تصور کردن حضور خود در یک مکان شاد ادامه دهید تا کاملا در آن غوطه‌ور شوید و برای چند دقیقه روی این کار سماجت کنید تا آرام شوید. سعی کنید با به خاطر آوردن چنین وقایعی لبخندی را به لب‌های خود بیاورید.وقتی که آماده شدید موقعیت را به صورت مثبت و تسکین‌دهنده‌ای بیان کنید. برای مثال، اگر در هنگام رانندگی تصادف جزئی کردید و عصبی شدید می‌توانید بگویید آن شخص تقریبا به من برخورد کرد، اما شاید او در یک موقعیت اضطراری است و شاید دیگر اصلا او را نبینم.

من احساس خوش شانسی می‌کنم که زنده‌ام و ماشینم خراشی برنداشته است. من خوشبختم که هنوز هم می‌توانم رانندگی کنم.وقتی که به جاده برگردم می‌توانم به آرام و متمرکز بودنم ادامه دهم.اگر شما برای خود نوعی از خودصحبتی مثبت را پیدا کردید که واقعا برای شما کار می‌کند آنرا به ذهن بسپارید. آن را برای خود تا جایی که می‌توانید تکرار کنید تا وارد ذهنتان شود.یک حد زمانی مشخص کنید و برای دور ریختن هر چه که شما را آشفته می‌کند به خودتان مقداری زمان بدهید و این را در نظر بگیرید که تا وقتی زمان هست غصه‌ای ندارید. این به شما کمک خواهد کرد به جای اینکه در یک موقعیت بی‌پایان ساکن بمانید، حرکت کنید.سعی کنید به چیزی که شما را عصبانی کرده به دید یک شوخی نگاه کنید.

بعد از اینکه آرام شدید و ثابت شد که برای پایان دادن به رویداد آماده هستید، سعی کنید که به نیمه پر لیوان نگاه کنید. آسان گرفتن حادثه با روی خوش به شما کمک می‌کند که مثبت‌اندیشی‌تان را حفظ کنید و دفعه بعد از عصبانی شدن سر همان موضوع خودداری کنید.علاوه بر انجام این کارها باید دید خود را نسبت به زندگی عوض کنید. عادات شناخته شده سخت‌ترین موارد برای ترک کردن هستند، اما اینکار می‌تواند انجام شود.هنگامی که صبح از خواب برمی‌خیزید تصمیم بگیرید که با همه طوری سلام و احوالپرسی کنید که گویی آنها برای شما تازه هستند.

تصورات از پیش پنداشته خود را دور بریزید و به همه چیز یک شروع تازه بدهید.نظریه‌های مختلف را امتحان کنید و به جای تمرکز شدید روی اینکه چقدر شما تحت‌تاثیر یک موقعیت قرار گرفته‌اید، از خودتان بپرسید موقعیت ایجاد شده چقدر روی دیگر افراد درگیر، تاثیر می‌گذارد.یک لیست از آنچه که شما را آشفته می‌کند و اینکه شما چگونه باید آنها را برطرف کنید تهیه کنید. هر وقت که شدیدا عصبی شدید، هر چیزی که اتفاق افتاد را دقیقا بنویسید و البته در این مورد صادق باشید.براساس این لیست باید برنامه‌ریزی کنید که چه کاری را برای حل مشکل و دوباره دچار نشدن به آن انجام خواهید داد.

اگر دوباره خودتان را در همان موقعیت ناراحت‌کننده دیدید برای دیدن اینکه دیگر چه کاری انجام دهید به یادداشت‌های لیست خود مراجعه کنید.در نهایت به یک متخصص سلامت و روان مراجعه کنید. اگر عصبانیت شما تا نقطه‌ای پیشرفت که دچار خلل در زندگی روزمره شما و کاهش توانایی‌های شما در حفظ روابط مثبت‌تان شد به یک دکتر مراجعه کنید او می‌تواند به ریشه‌ مشکل شما دست پیدا کند که آیا شما نیاز به درمان، دارو و یا ترکیبی از هر دو دارید یا نه.توجه داشته باشید که افسردگی حتی اگر توسط یک متخصص تشخیص داده شده باشد می‌تواند ریشه در عصبانیت داشته باشد و هنگامی که اصلاح نشود سرخوردگی ناشی از آن افزایش می‌یابد.


منبع: alef.ir

احضار شاهدان قتل پس از ۱۰ سال

شاگرد مغازه برنج‌فروشی که به اتهام قتل مرد جوانی به قصاص محکوم شده بود، پس از ۱۰ سال و با نقض حکم اعدامش در دیوان‌عالی کشور، صبح دیروز در شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی اصغر عبداللهی محاکمه شد.

به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، ۲۸ شهریور ۸۵، پسر ۲۵ ساله‌ای به نام «وحید» در جریان درگیری با شاگرد یک برنج‌فروشی در اسلامشهر بشدت مجروح شد و در راه انتقال به بیمارستان جان باخت.پس از گزارش این جنایت، بازپرس کشیک قتل و تیم تحقیق بلافاصله در بیمارستان حضور یافتند و در ادامه با دستگیری «مهدی» – شاگرد برنج‌فروشی – تحقیقات تخصصی درباره این جنایت آغاز شد.

متهم در بازجویی به کارآگاهان گفت: روز حادثه تعداد زیادی مشتری برای گرفتن برنج سهمیه‌ای به مغازه آمده و در صف ایستاده بودند، اما هنوز قیمت برنج اعلام نشده بود و مردم که ساعت‌ها در صف ایستاده بودند بشدت ناراحت و عصبانی بودند. من که اعتراض آنها را دیدم بلند گفتم تا اطلاع ثانوی نمی‌توانیم برنج را توزیع کنیم که ناگهان وحید شروع به داد و بیداد و جر و بحث کرد و عصبانی از مغازه خارج شد. دقایقی بعد او دوباره با برادرش به مغازه برگشت و در حالی که شیشه نوشابه شکسته‌ای در دستش بود، به طرفم آمد. من هم برای دفاع از خودم جارو را برداشتم و با دسته آن ضربه‌ای به او زدم. او با این ضربه تعادلش به هم خورد و روی زمین و درست روی شیشه شکسته نوشابه‌ای که در دستش بود افتاد.

من که با دیدن این صحنه بشدت ترسیده بودم  پا به فرار گذاشتم.به دنبال این اظهارات، مهدی محاکمه شد و قضات با توجه به شواهد و مدارک موجود، حکم به قصاصش دادند. این حکم برای تأیید به شعبه چهارم دیوان عالی کشور فرستاد شده اما قضات با نقض حکم، پرونده را بار دیگر به دادگاه بازگرداندند.

به این ترتیب مهدی صبح دیروز در حالی در شعبه چهارم کیفری در برابر قاضی عبداللهی ایستاد که رنج ۱۰ سال زندان چهره‌اش را غمگین و افسرده کرده بود. یک بار دیگر به شرح ماجرا پرداخت و از خود دفاع کرد. «روز حادثه مقتول دعوا را شروع کرد. او همراه برادرش آمده بود که با من دعوا کنند. باور کنید به هیچ عنوان قصد کشتن وحید را نداشتم و همه چیز یک اتفاق بود. این موضوع را همه آنهایی که آن روز در مغازه بودند، می‌توانند شهادت بدهند.» قضات شعبه چهارم دادگاه کیفری پس از شنیدن اظهارات متهم، دستور احضار شاهدان را دادند. بدین‌ترتیب رسیدگی به پرونده به جلسه دیگری موکول شد.


منبع: alef.ir

دختر جوان قربانی جنایت خانوادگی

دختر جوان کرمانشاهی در آتش کینه خانوادگی، به دست عمویش کشته شد.

به گزارش «ایران»، مأموران پلیس شهرستان پاوه – استان کرمانشاه – چندی قبل درپی تماس اهالی روستایی از توابع این شهرستان در جریان قتل دختر ۲۲ ساله‌ای قرار گرفتند. با این گزارش کارآگاهان بلافاصله به محل حادثه رفتند و با جسد دختر روستایی روبه‌روشدند که خفه شده بود.

ازسوی دیگر ودرتحقیقات پلیسی مشخص شد زمان حادثه، عموی مقتول در حال فرار از محل دیده شده است. به این ترتیب جست و جوها برای دستگیری مظنون آغاز شد و پلیس پس از سه روز موفق به دستگیری‌اش شد. وی در بازجویی‌ها ابتدا منکرهرگونه جنایتی بود اما در ادامه به جرمش اعتراف کرد.

سرهنگ محمد رضا آمویی- معاون اجتماعی پلیس استان کرمانشاه – گفت: «متهم که در بازجویی‌ها اتهام قتل برادرزاده‌اش را پذیرفته بود، انگیزه‌اش را اختلافات خانوادگی عنوان کرد.وی پس از تکمیل تحقیقات با دستوربازپرس راهی زندان شد.»


منبع: alef.ir

ماجرای تلخ دختری که مهارت «نه گفتن» را یاد نگرفته بود

چشم‌های دختر جوان خیس اشک بود و مدام از آبروی رفته‌اش می‌گفت و خودش را لعنت می‌کرد. در حالی که دائم روسری‌اش را از ترس جلو می‌کشید گفت: «نمی خواستم امل باشم و در جمع دوستانم کم بیاورم. باورکنید نخستین بار بود به آن میهمانی‌ها قدم می‌گذاشتم. اما…»

***
بعد از چند سال پشت کنکور ماندن و درس خواندن، در رشته مورد علاقه‌ام در دانشگاه اصفهان قبول شدم. من تک فرزند خانواده‌ام و پدر و مادرم از اول با شهرستان رفتنم مخالف بوده و بشدت برای آمدنم به اصفهان مقاومت می‌کردند. آنقدر التماس کردم و قول و تعهد دادم تا بالاخره کوتاه آمدند و در حالی که ته دلشان هم ناراضی بود خودشان برای ثبت‌نام آمدند و بعد از اینکه در خوابگاه مستقر شدم با گفتن یکسری باید و نباید دیگر به شهرستان محل زندگی‌شان بازگشتند.من  در خانواده‌ای مذهبی بزرگ شده‌ام و نمی‌توانستم رفتار بعضی از هم اتاقی‌هایم را تحمل کنم. از طرفی شلوغی خوابگاه آزارم می‌داد. به همین خاطر پس از مشورت با خانواده، با انتخاب چند تن از دوستان دانشگاهی‌ام که به تصور خودم از نظر شخصیتی و اخلاقی به من نزدیک‌تر بودند یک خانه اجاره کردیم.

اوایل همه چیز خوب بود اما به مرور متوجه شدم هم خانه‌هایم بشدت اهل تفریح و خوشگذرانی و میهمانی‌های خاص هستند. راستش می‌ترسیدم اگر به خانواده‌ام چیزی بگویم آنها نگذارند در اصفهان بمانم. به همین خاطر هر بار که با مادرم صحبت می‌کردم طوری از دوستانم تعریف می‌کردم که خوشایند والدینم باشد.

 البته برای اینکه از جمع دوستانه آنها طرد نشوم و نگویند امل و عقب مانده هستم خیلی با سیاست از رفت و آمدهای آنها کناره‌گیری می‌کردم اما بعد از مدتی به اصرار دوستانم پوششم را عوض کردم. از ترس مسخره شدن یواشکی نماز می‌خواندم یا درمواقعی هم نمی‌خواندم. چون دوری از خانواده و تنهایی فشار زیادی به من می‌آورد، کم کم پای ثابت میهمانی‌ها و دورهمی‌هایشان شدم. به مرور همه چیز برایم رنگ و بوی دیگری پیدا کرده بود. من که اوایل ورودم به دانشگاه حتی اکراه داشتم به پسرهای همکلاسی‌ام سلام کنم، خیلی راحت با آنها شوخی می‌کردم و در ملاقات با آنها کارهایی می‌کردم که در گذشته فکر کردن به آنها برایم سخت و غیرقابل هضم بود.

تا اینکه در این رفت و آمدها یکی از دوستانم من و همکلاسی‌هایم را به میهمانی مختلطی دعوت کرد. قبح همه چیز برایم شکسته بود و بدون هیچ مخالفتی با دوستانم همراه شدم. فضای عجیبی بود. صدای آهنگ آنقدر بلند بود که صدا به صدا نمی‌رسید. اول با روسری نشستم اما بعد به اصرار بچه‌ها روسری‌ام را برداشتم و وسط مجلس رفتم و همراه بقیه شدم.

آنقدر غرق خوشی بودم و از خود بیخود شده بودم که اصلاً متوجه نشدم کسی در حال فیلمبرداری از من است.شب خسته و کوفته به خانه برگشتم و از خستگی بسرعت خوابم برد. صبح روز بعد تلفنم زنگ خورد. مادرم از آن طرف خط فریاد می‌کشید و کلماتی می‌گفت که هرگز از او نشنیده بودم. من که همیشه خودم را برایشان همان دختر خوب و سربه زیر نشان داده بودم و تصور نمی‌کردم آنها از چیزی خبر داشته باشند با کلی اصرار خواستم موضوع را بگوید اما مادرم تنها چند جمله گفت و قطع کرد: «تو زیر قولت زدی. حالا کارت به جایی رسیده که به جای درس خواندن، پارتی می‌ری!؟ آنقدر وقیح شدی که دیگر حجاب هم نمی‌گذاری؟ تو به اعتماد ما خیانت کردی و پیش از اینکه اتفاق بدتری بیفتد باید قید همه چیز را بزنی و خیلی زود برگردی.»

با شنیدن آخرین جمله‌ها آنقدر شوکه بودم که حتی توان بلند شدن از جایم را نداشتم.آن موقع فکرم به هر چیزی می‌رفت به همین خاطر سراغ تک تک دوستانم رفتم اما آنها از هیچ چیزی خبر نداشتند. خیلی کنکاش کردم تا اینکه فهمیدم در شب میهمانی یکی از اقواممان آنجا بوده و از من فیلم و عکس تهیه کرده و برای خانواده‌ام فرستاده است. حالا دیگر از سایه خودم هم می‌ترسم. نمی‌خواهم درسم را رها کنم و از طرفی روی برگشتن به خانه را هم ندارم. نمی‌دانم فامیل درباره‌ام  چه فکری می‌کنند و واقعاً از رفتارهایم پشیمانم و می‌خواهم کمکم کنید تا از این وضعیت نجات پیداکنم.

قدرت نه گفتن
کارشناسان مرکز مشاوره پلیس اصفهان پس از شنیدن اظهارات این دختر علاوه بر آموزش‌های لازم برای تقویت مهارت «نه» گفتن به خواسته‌های دیگران و تأکید بر رفع اشتباهات گذشته اش، در جلسه‌ای با پدر و مادر او نکاتی را نیز به آنها یادآور شده و راه پیگیری قانونی در صورت پخش فیلم این میهمانی را نیز به آنها آموزش دادند تا مشکل این خانواده بیش از این بغرنج نشود.

لغزش ناخواسته عامل سلب اعتماد
یکی از این کارشناسان گفت: خانواده‌ای که اعضای آن به یکدیگر اطمینان دارند با آسودگی خاطر از کنار هم بودن لذت برده و حضور یکی به دیگری دلگرمی می‌دهد. در این حالت افراد خانواده به قابلیت ها و توانایی‌های اعضای دیگر ایمان داشته و با هم  برای رسیدن به راه حل مشترک گفت‌و‌گو می‌کنند. اعتماد متقابل سرمایه‌ای برای گذراندن روزهای سخت زندگی است. گاه لغزش ناخواسته اعتماد چند ساله را از بین می‌برد و دروغ و مخفی کاری و پنهان کاری و بد قولی به عدم اطمینان افراد به یکدیگر دامن می‌زند.

گرفتار بیماری خانه نشوید
غم غربت در ابتدای مهاجرت یا دور شدن از خانه اصلی فرد کاملاً طبیعی است اما راه‌هایی وجود دارد که از تبعات بد این دوری پیشگیری شده یا زمان آن را کوتاهتر کرد. روانشناسان یک واژه اختصاصی برای غم و غصه درباره مهاجرت یا دوری ازخانه مطرح کردند که آن «بیماری خانه» نامیده می‌شود.افرادی که از منزل اصلی خود دور می شوند می‌بایست با این بحران کنار آمده و خود را با ارزش‌های جامعه قبلی و ارزش‌های جامعه فعلی که در آن زندگی می‌کنند تطبیق دهند در غیر این صورت دچار مشکلات عدیده‌ای می‌گردند.

هر چه فرد از سن نوجوانی به سن بزرگسالی می‌رود به سمت تمایزیافتگی و استقلال پیش می‌رود و بهتر می‌تواند با این موضوع کنار بیاید اما نوجوان به لحاظ ویژگی دوران خاص خود و شرایط سنی‌اش تنهایی و غربت را بسختی با خود حل کرده به همین خاطر با آسیب های مختلفی روبه رو می‌شود.

نوجوانی حساس‌ترین دوران رشد
در سنین نوجوانی تمایل زیادی به سمت استقلال و همگام بودن با گروه همسالان و تأثیر آنها وجود دارد. به همین دلیل چنانچه شخصیت اعتقادی، فکری و هیجانی نوجوان ثبات نداشته باشد می‌تواند او را به سمت آسیب سوق دهد. بنابراین آگاهی دادن در این زمینه به نوجوانان و جوانان و داشتن رابطه خوب والدین با فرزندانشان امر بسیار مهمی است و توجه به نیاز‌های عاطفی نوجوانان و سوق دادن آنها به سمت استقلال و تمایز یافتگی باعث رشد و پیشگیری از آسیب‌ها مختلف می‌شود.

در این پرونده نیز با توجه به شرح حال دریافت شده می‌توان گفت که ناآگاهی از روحیات و نیاز‌های فرزند از سوی والدین سبب بروز مشکلاتی شده است بنابراین چنانچه والدین توجه بیشتری به او داشتند با توجه به فاصله مکانی و رفت و آمد دائم با وی و دوری جستن ایشان از تنهایی می‌شد از آسیب‌های به وجود آمده کاست. توصیه می‌شود در مواجهه با حس تنهایی نکات زیر را در نظر گرفت:

نگاه‌تان را به غربت تغییر دهید.
صبور باشید.
تفریحات سالم با دوستان که از نظر ایشان سالم است داشته باشید.
به خوشبینی خود کمک کنید.
نگرش قدردان داشته باشید.
جنبه‌های مثبت زندگی تان راببینید.
برای دوری از تنهایی عضو یک انجمن خیریه و… شوید.
منبع: روزنامه ایران


منبع: alef.ir