۱۰ خرافه و توهم درباره خلاقیت
ماهنامه آویشن: در طول سالیان سال، مطالب احمقانه و غیرمنطقی بسیاری از افراد مختلف در زمینه خلاقیت می شنویم و شرایط، زمانی بدتر می شود که بسیاری از این تصورات و خرافه ها در مورد خلاقیت، اصولا برای فرایندهای خلاقانه، خطرناک محسوب می شوند.
بیایید یک بار برای همیشه، به این صحبت ها و خرافات پایان دهیم. در این مطلب، ۱۰ افسانه یا خرافه رایج در زمینه خلاقیت را برایتان آورده ایم، امید است که اگر این مطالب را با اشخاص مختلف در سراسر جهان در میان بگذاریم، این افسانه ها برای همیشه از بین بروند.

من آدم خلاقی نیستم!
از بسیاری افراد دقیقا این مطلب را می شنویم که «من آدم خلاقی نیستم». البته حقیقت این است که ما همه، افراد خلاقی هستیم. این همان چیزی است که ما را از طوطی ها متمایز می سازد؛ پرندگانی که عباراتی نغز و هوشمندانه را تقلید می کنند اما حتی اگر زندگی شان به آن وابسته باشد، نمی توانند ذره ای خلاقیت به خرج دهند.
زنان به خصوص در مجموعه های کاری با مشکلاتی مواجهند و خلاقیت های آنها در محیط مردانه کارشان چندان جدی گرفته نمی شود. آنچه در این مطلب خواهید خواند پیشنهادهایی است برای غلبه بر ذهن سنتی و یکی از این باورهای سنتی می تواند این باشد که زن ها خلاق نیستند.
انتقاد سازنده می تواند به همکارم کمک کند تا ایده خود را بهبود بخشد!
پشت پا انداختن به کودکی که برای راه رفتن، گام های اولیه را افتان و خیزان بر می دارد، مهارت های راه رفتن وی را بهبود می بخشد، نه؟! انتقاد، چه سازنده و چه مخرب (اغلب انتقادات از همین دسته دوم اند) تفکر خلاقانه را سرکوب می کند و به همکار یا دوست تان می آموزد که ایده های خلاقانه اش را برای خودش نگه دارد.
وقتی به ایده های نو برای عرضه محصول جدید نیاز دارید؛ تیم بازاریابی را جمع کنید و ایده ها را کنار هم بچینید!

این ظاهرا یک دستورالعمل بدیهی اما بی سرانجام است که منجر به ارائه همان ایده های بازاریابی قبلی می شود؛ یعنی ایده های غیرخلاقانه تاریخ مصرف گذشته! چینش افکار در کنار یکدیگر، به همراه عملیات ایده پردازانه گروه های دیگر، نظیر یک طوفان فکری، خلاقانه ترین نتایج را از متنوع ترین طیف شرکت کنندگان به بار می آورد.
اگر نشکسته، تعمیرش نکن
اخیرا در یکی از کارگاه های آموزشی، به عده ای برخوردم که از همکارشان گله مند بودند زیرا همواره ایده هایی در سر داشت و بدتر آنکه او می خواست از این ایده ها در جهت تغییر فرآیندهایی بهره ببرد که به نحو مطلوبی عمل می کند- چه یک دستگاه و چه یک فرآیند کاری- احساس می کنیم که نیازی به ایجاد تغییر در نحوه کارکرد آن نیست.
این ایده مسخره است!
مواد مخدر به من کمک می کنند تا خلاق تر باشم!
فرهنگ مخدرستانی دهه ۶۰ میلادی و افسون و فریبندگی حالات خواننده ها و هنرمندانی که نشئه مواد مخدر بودند و خلاقیت به خرج می دادند، منجر به رواج این خرافه شد.
درواقع تنها کمکی که از دست این میانبرهای شیمیایی بر می آید، کمرنگ سازی محدودیت های ذهنی است که دیگر ایده های خود را به اندازه زمان پیش از مصرف این مواد و هنگام به همراه داشتن محدودیت های یادشده، مورد انتقاد قرار نمی دهید.
اما مقادیر زیاد الکل یا مواد مخدر حالات ذهنی شما را تغییر می دهد و به احتمال زیاد این ذهنیت در شما القا می شود که خلاق تر شده اید؛ حال آنکه از دیدگاه اطرافیان، شما تنها به کسی شباهت دارید که نشئه مواد مخدر یا مست الکل است.
یکی از مهم ترین دلایل شیوع مواد مخدر در ایران، باور عجیبی است که درباره مصرف کردن مشتقات نوعی از مواد وجود دارد اما چیزهایی که درباره مواد و فوایدش (!) می گویند، کاملا دور از حقیقت است. آیا باور می کنید با اعتیاد و نابودی بخشی از ذهن و جسمتان، تبدیل به آدم خلاق تری بشوید؟ این از آن داستان های باورنکردنی انسان مدرن است!
برای اینکه استراتژی نوآوری ما موفیت آمیز باشد، نیاز به یک سیستم بازبینی فرآیندها داریم تا ایده ها را مورد بررسی قرار دهیم و ایده هایی که باید به کار گرفته شوند، مشخص شوند
درواقع، فرآیندهای بازبینی اغلب شامل از بین بردن هرگونه خلاقیت از طریق حذف خطرپذیری از ایده ها هستند! مهم ترین مولفه نوآوری در شرکت ها و سازمان ها نوعی روش جلب و اعمال ایده های کاری و بازرگانی است.
روش عملیات ایده پروری (هنگامی که کارمندان تشویق به ارائه ایده هایی در زمینه کاری ویزه می شوند؛ مثلا: چگونه می توانیم محصول X را بهبود ببخشیم؟) بهترین روش برای متمرکزسازی نوآوری هاست. به کارگیری روشی شفاف که به کارمندان امکان ارائه ایده ها، خواندن ایده های دیگران و نیز همکاری با یکدیگر را بدهد، بهترین راه متمرکزسازی اندیشه های خلاقانه است. چارچوب بندی چالش های پیش رو نیز به میزان قابل توجهی، از جنبهه ای مهم موفقیت نوآوری ها در هر شرکت یا سازمانی است.
همین ایده خوب است! بیایید آن را عملی کنیم…
من نیازی به دفترچه یادداشت ندارم چون همراه ایده های خود را به یاد خواهم داشت
شاید، اما من تردید دارم. زمانی که ایده ای الهام بخش ما می شود، آن ایده در اکثر موارد، خارج از چارچوب و زمینه ای است که در آن مشغول به کار هستیم. احتمالا خوابی که دیده ایم هنگام بیدار شدن، الهام بخش ما در یافتن راه حلی برای یک مشکل می شود.

نکته:
۱٫ افراد خلاق همواره ایده های بزرگ در سر دارند
۲٫ یک باور عمومی پوچ و بیهوده! بله، افراد خلاق همواره ایده هایی در سر دارند و آنها را در تمام ساعات بیداری شان با دیگران در میان می گذارند؛ اغلب هم با همان اشخاصی که بیشتر معتقد به احمقانه بودن آن ایده ها هستند! اما از میان آن ایده ها، تنها تعداد معدودی ایده های بزرگ هستند. بسیاری از آن ایده ها خوب و بسیاری در سطح متوسط هستند و تنها تعداد معدود و گرانبهایی، حقیقتا همان ایده های به اصطلاح احمقانه اند. با گذشت زمان، ما به تدریج ایده های ضعیف اشخاص خلاق را به فراموشی می سپریم و تنها، ایده های بزرگ شان را به یاد می آوریم.
منبع: برترینها