یارگیری عربستان در اردوگاه شیعیان منطقه

ابوالحسن شاکری رحیمی
کشور عراق به دلیل قرار گرفتن در تقاطع سه قاره آسیا،اروپا و آفریقا و مسیر شرق به غرب از موقعیت استراتژیکی خاصی برخوردار است. وجود منابع نفتی و همسایگی با خلیج فارس و همچنین قرار گرفتن در همسایگی کشورهای غیر عرب(ایران و ترکیه) بر اهمیت استراتژیکی آن افزوده است.به طوری که همواره مورد توجه‌ها ابرقدرت بوده و طی دوره‌ای تحت اشغال امریکا بود. آنچه مسلم است عربستان هم در تلاش برای بازپس گیری صحنه عراق و برهم زدن ساختار سیاسی موجود در این کشور است. بعد از فروپاشی رژیم بعث در عراق و قدرت‌یابی شیعیان، عربستان سعودی که خود را بازنده بازی قدرت در عراق جدید می‌دانست، به تنش‌های مذهبی در این کشور دامن زده است.

ریاض به همراه هم پیمانان خود، تلاش کرده تا با افزایش سهم اعراب سُنی در ساختار قدرت، از گسترش نفوذ و قدرت گروههای شیعی جلوگیری کند. در این راستا، سیاست تسهیل شرایط برای بی ثباتی و ناامنی بیشتر عراق را در دستور کار سیاست خارجی خود قرار داده است. ورود بخشی از شورشیان سُنی از کشورهای عربی و همچنین حمایت مالی-تسلیحاتی از شورشیان عراق، بخشی از اقدامات عربستان و متحدانش در جهت تضعیف عراق و افزایش چالش‌های پیش روی آن است. عربستان در فضای جدید، سنی‌ها و بازماندگان رژیم بعث را که به بطور طبیعی همسویی بیشتری با سعودی داشته و دارند، در خارج از قدرت و بالعکس دو نیروی غیرسنی(شیعیان) و غیرعرب(کُردها) را در ارکان قدرت سیاسی می‌بیند.

حساسیت‌های عربستان نسبت به کاهش نقش سنی‌ها، محدود به این کشور نبوده و غالب کشورهای عربی را شامل می‌شود.همه آنها، آشکار و یا پنهان از روند سیاسی تازه در عراق و محوریت شیعیان و کردها و همچنین تدوین قانون اساسی جدید بر اساس فدرالیسم اعلام نارضایتی کرده اند. به تبع آن، همه آن را در ذیل گزاره «افزایش نقش و جایگاه شیعیان و بسط نفوذ ایران در منطقه و تقویت هلال شیعی از پاکستان تا لبنان تحت هدایت جمهوری اسلامی ایران» تفسیر می‌کنند. این نارضایتی خود را در طولانی شدن زمان برقراری رابطه دیپلماتیک با عراق جدید، نشان داد. تحولات انقلابی جهان عرب در سال ۲۰۱۱ نیز منجر به افزایش حوزه رقابت ریاض و تهران در عراق، لبنان،سوریه، یمن و بحرین شد. با توجه به اتحاد استراتزیک سوریه با ایران بعد از انقلاب اسلامی، عربستان سرایت انقلابهای عربی به سوریه و سقوط بشار اسد را به مثابه فرصتی طلایی برای سد کردن نفوذ روبه رشد ایران در عراق و شامات می‌نگریست.

یکی از راهبردهای اساسی عربستان در قبال افزایش قدرت و نفوذ ایران در منطقه، اتحاد و ائتلاف سازی با قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای است.در حوزه منطقه‌ای، علاوه بر تقویت همه‌جانبه همکاری میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس علیه ایران، تلاش اصلی عربستان به جایگزینی یک قدرت دیگر به جای عراق حذف شده در توازن منطقه ای معطوف است. در این زمینه،اولویت اول با ترکیه و اولویت دوم با اسرائیل است. وارد کردن ترکیه یا اسرائیل به عنوان قدرت سوم منطقه ای به جای عراق برای ایجاد موازنه با ایران، راهبرد دیگر عربستان است. در مورد ائتلاف با اسرائیل باید گفت هرچند تلاویو و ریاض در نگاهی مشترک، جمهوری اسلامی ایران را تهدید اول برای خود و منطقه می‌دانند اما به دلیل حساسیتی که گروه‌های اسلامی در داخل عربستان نسبت به رژیم صهیونیستی دارند و همچنین مشروعیت پایینی که این رژیم در سطح افکار عمومی غرب آسیا دارد، اسرائیل نمی‌تواند به عنوان متحد آشکار و عملیاتی برای عربستان مطرح باشد اما این دو در چارچوب “دیپلماسی خط دو” گام‌هایی را برای نزدیک کردن دیدگاه‌های خود در مورد ایران برداشته‌اند.

ائتلاف با ترکیه هم، هرچند دارای مشکلات خاصِ خود، از جمله عمل‌گرایی اردوغان در سیاست خارجی، روابط اقتصادی ایران و ترکیه، نگرانی ترکیه از تجزیه عراق و سوریه و استقلال کردها، سیاست‌های ضداخوانی عربستان – که در مسئله قطع روابط با قطر در ژوئن ۲۰۱۷ خود را به خوبی نشان داد- است، اما در مقایسه با رژیم صهیونیستی هم دارای مشروعیت بیشتری است و هم از قابلیت عملیاتی‌سازی بالاتری برخودار است. با توجه به وحشت ترکیه از نفوذ در حال تزاید ایران شیعی در منطقه، ائتلاف راهبردی ترکیه با عربستان و کشورهایِ عضوِ ائتلاف سنی، برای تحدید نفوذ ایران محقق می‌شود. استراتژی کلی ایران در طول ده سال گذشته، بیشتر در جهت رفع تهدید عراق و نهادینه شدن حضور شیعیان در ساختار تصمیم گیری بوده است که حضور آیت الله سیستانی از شکل گیری دولت عراق، موجب تقویت موضع ایران گردید و علیرغم هزینه‌های وسیع تبلیغاتی، در اولین قدم لیست معروف به «مرجعیت» در انتخابات پیروز گردید.

در انتخابات سال ۲۰۰۶ عراق، نوری المالکی به مقام نخست وزیری رسید و از این تاریخ به بعد، ایران توانست در عراق نفوذ بیشتری پیدا کند. روی کار آمدن دولت شیعی در عراق، به معنی خروج از انزوای ایدئولوژیک و ژئوپلیتیک در سطح منطقه و ایجاد فرصتی کم نظیر برای نفوذ منطقه ای ایران بود. بعد از آزادسازی موصل و شروع دوره پساداعش، عربستان حاضر نیست از یک سوراخ دوبار گزیده شود لذا با توجه به پیش رو بودن انتخابات سراسری عراق، شاهد تشکیل جریان‌های جدید در ساحت سیاسی عراق هستیم. بخش بزرگی از تحولات جدید بغداد، در داخل تشکل‌های شیعی این کشور رخ داده و بخش دیگر مربوط به استراتژی کشورهای منطقه برای تاثیرگذاری بیشتر بر تحولات جاری این کشور و نفوذ بیشتر در دولت آینده آن است.

همانطور که گفته شد، ریاض در تلاش برای نزدیکی به بغداد و رهاسازی سیاست سنتی خود و ترسیم منطقه‌ی نفوذ جدید است‌. در سیاست سنتی، نوعی پذیرش حوزه نفوذ کشورهای رقیب منطقه‌ای وجود داشت. اما محمدبن سلمان، نفوذ در کشور شیعی عراق را در دوره پساداعش، بعید و غیرممکن نمی‌داند لذا سیاست فعال، یارگیری و تلاش برای نفوذ در حیاط خلوت تهران، در اولویت قرار گرفته است. جالب اینکه، بن سلمان در کنار دعوت گروه‌های سُنی تاثیرگذار در سیاست عراق، همه مخالفین شیعی تهران را به ریاض دعوت کرده است. بی‌شک مقتدی صدر یکی از مهمترین مهره‌های شیعی در بازی‌های سیاسی عراق است که به مخالفت با سیاست‌های ایران، شُهره است. کارنامه سیاسی صدر از سال ۲۰۰۶ و تقابل با دولت مالکی و بحران ۲۰۰۸ بصره، همچنین خواسته‌های این جریان همچون خلع سلاح و انحلال حشد الشعبی، تغییر قانون انتخابات و همچنین کمیسیون عالی انتخابات و شعارهای ضد دولتی صدر، روزنه امیدی در ذهن بن سلمان برای ورود قوی‌تر در انتخابات سراسری عراق، بوجود آورده است. لذا سفر مقتدی صدر به عنوان یک جریان شیعی عراق‌، به ریاض و دیدار با محمدبن سلمان، باید در این راستا ارزیابی شود. دعوت از مقتدی صدر به ریاض، نوعی یارگیری و تلاش برای موزانه با ایران در جبهه سیاسی بغداد است. جریان صدر در این دوره ۳۴ کرسی در پارلمان عراق دارد و برای پارلمان آینده، مهره‌چینی می‌کند.

پیش از او نیز، حیدرالعبادی نخست‌وزیر در سفرهای دوره‌ای به خلیج فارس، وارد ریاض شده بود و وزیر کشور عراق قاسم الاعجری در مسائل امنیتی با ریاض مشورت کرده بود. البته پیش بینی می‌شود که دیگر اشخاص مهم شیعی و حتی شخص مسعود بارزانی به ریاض دعوت شوند. عمار حکیم سفر به ریاض را مشروط به آتش بس در یمن و بحرین کرده است. روند تحولات به نحوی است که موفقیت نسبی ریاض را نوید می‌دهد تا تهران. سفر مقتدی صدر به عربستان و دیدار با بن سلمان، کمک ده میلیون دلاری و هدیه خودروهای زرهی به صدر، خیلی زود نتیجه داد و صدر بعد از بازگشت، شعارهای ضدسعودی را ممنوع اعلام کرد.
جریان صدر به جهت برخورداری از پایگاه نسبتا وسیع مردمی کمتر تحت نفوذ قدرت‌های بین المللی و منطقه‌ای فعال در عراق بوده است. در مقابل، بیشتر جریان‌های سیاسی فعال در عراق مانند حزب الدعوه، مجلس اعلای اسلامی عراق، سازمان بدر در ایران شکل گرفته یا بازسازی و تقویت شده‌اند لذا عربستان امید بیشتری برای جذب جریان‌های شیعی منتقد سیاست‌های تهران دارد. گروه‌های سیاسی سنی نیز تحت تأثیر و نفوذ خارجی مانند عربستان سعودی، قطر و متنفذان عراقی مقیم اردن مانند خمیس خنجر بوده‌اند.

البته مشترکات دیگری نیز وجود دارد
مقتدی صدر، سال گذشته در بیانیه‌ای از بشار اسد خواست در تصمیمی قهرمانانه و تاریخی از قدرت کنار برود تا به گفته او، از خونریزی بیشتر در کشورش جلوگیری شود. تحول دیگر جدید درعراق خروج سید عمار حکیم از مجلس اعلا و تاسیس حزب الحکمه الوطنی است.حکیم دلیل اصلی خروجش را،استفاده بهتر از ظریفت جوانان عراق دراین حزب جدید و خدمت به کشور اعلام کرده است. از نظرحکیم، عراق منتظر تولد جریان‌های سیاسی جدید است و این جریان می‌تواند کنار دیگر احزاب عراق وضعیت سیاسی واقتصادی وامنیتی عراق را بهتراز قبل کند. خروج شیخ جلال الدین الصغیر و باقرجبرالزبیدی ازمجلس اعلای اسلامی و تهدید دفتر سیاسی مجلس اعلای اسلامی برای خروج از مجلس اعلا و نیز فشارهای عادل عبدالمهدی(وزیر پیشین نفت و از چهره‌های تاثیرگذار مجلس) و قدیمی‌هایی که خود را برتر و با سابقه تر از حکیم برای ریاست براین مجلس می‌دانستند، سبب شد تا عمار حکیم کنار برود لذا علاوه بر اختلاف قدرت، اختلاف فکری وخط و مشی درمجلس اعلای عراق نمودار گشت. بعد از تصمیم حکیم ائتلاف المواطن درپارلمان عراق اعلام کرد که تصمیم گرفته به عنوان یک ائتلاف پارلمانی نام خود را تغییر داده و رسما به حزب میهنی حکمت بپیوندد. عمار حکیم در سخنرانی خود در روز اعلام موجودیت جنبش حکمت ملی، به صراحت گفت که این جنبش در مسائل منطقه‌ای، شعار عراق پلی برای ارتباط است نه میدانی برای درگیری را مطرح می‌کند. دایره‌ی ارتباطات جنبش حکمت ملی فراتر از مجلس اعلامی اسلامی خواهد بود. آنچه حکیم درسخنرانی خود دراعلام موجودیت این جنبش بیان کرد، نشان‌دهنده‌ی تقویت معیارهای ملی با چتری فراگیر است.

قابل توجه اینکه، مجلس اعلا به لحاظ محبوبیت درعراق، در میان گروه‌های شیعی پس از حزب الدعوه و جریان صدر قرار دارد. نتایج انتخابات‌های پارلمانی نیز با احتساب ائتلاف‌های هر یک از این سه جریان، چنین امری را اثبات می‌کند. حکیم در پی آن است تا سهم خود از کرسی‌های پارلمان را با روابط و ائتلاف‌هایی فراگیرتراز مجلس اعلا بیشتر سازد. تاکید بر جوانان و تاکید بر ارزش‌های ملی بخشی از ضرورت‌های چنین هدفی است و درحزب حکمت ملی، وابستگی فکری و سیاسی زیادی به تهران نخواهد داشت. چون در ایران و توسط نظام سیاسی این کشور، تاسیس نشده است و بر همین اساس دایره‌ی ارتباطات جنبش حکمت ملی فراتر ازمجلس اعلا خواهد بود. به تعبیر حکیم، تاسیس جریان حکمت در پاسخ به تحولات طبیعی این کشور بوده است و همه بافت‌های مختلف مردم عراق در آن حضور دارند لذا این جریان متمسک به میانه‌روی است.

حکیم می‌خواهد ضمن رهایی از سیطره ایران، بتواند بطور مستقل، روابط متمایزی با طرف‌های عربی و غربی ایجاد کند. اوثابت کرده است که در سیاست خارجی، خواهان اتخاذ سیاست‌های بازتری نسبت به کشورهای عربی و غربی است. همچنانکه در موضوع ایران، وی عملا خود را ملزم به تبعیت کامل از ایران نمی‌داند. او بیش از آنکه به دنبال اداره مجلس با نگاهی دینی باشد به شدت قائل به ملی‌گرایی بود، مساله‌ای که باب میل رهبران نسل قدیم مجلس واقع نشد. البته برخی از رسانه‌های عربی همانند الجزیره، سعی دارند تصمیم حکیم را تماما در تقابل او با ایران تصویرسازی کنند. بی شک تحرکات بعدی حکیم، این معما را حل خواهد کرد. انتظار می رود حیدر العبادی نیز به زودی اقدامی مشابه حکیم داشته و از حزب الدعوه جدا شود. العبادی، عمار حکیم و مقتدی صدر سه ضلع جریان جدید سیاسی عراق را تشکیل خواهند داد که از زبان افراط‌گرایی به دور خواهد بود واشتراک همه آنها، اولویت منافع ملی عراق بر منافع همسایگان است. مع الوصف، تغییر در هر کشوری اجتناب ناپدیزاست وعراق به تناسب پیشرفت‌هایش برای همیشه در تسلط ایران نخواهد بود.


منبع: بهارنیوز