کوروش؛ فرصت یا تهدید؟
روزنامه بهار: امروز به روز بزرگداشت کوروش بزرگ هخامنشی منسوب است و چند روزی است که بحث و گفتگو درباره چگونگی مواجهه تصمیمگیران کشور با این موضوع و به طور کلی مفاهیمی که به نوعی به ارزشهای ملی ایرانیان بازمی گردد داغ شده است.هنگامی که به این موضوع و پیشینه آن مینگریم به این نتیجه میرسیم که به طور طبیعی میبایست پس از گذشت چهار دهه از آغاز نظامی مبتنی بر ارزشهای دینی، دیگر این مسئله کاملا حل شده باشد و با توجه به آن که درصد قابل توجهی از ارزشهای ملی مورد احترام مردم ایران منافاتی با ارزشهای دینی ندارد قاعدتا باید پس از این مدت طولانی شاهد آن میبودیم که برای مثال دیگر خبری از این همه هیاهو و نگرانی در مورد «هفتم آبان» نباشد. اما آنچه در صحنه عمل رخ داده است حیرت انگیز است. از مسدودسازی بزرگراه با بهانههای واهی تا خط و نشان کشیدن فرماندهان نهادهای نظامی استان فارس و رفتار ضدانقلابی خواندن مراسم این روز همه و همه نشانگر آن است که مسئولان کشور همچنان در مواجهه صحیح با چنین موضوعاتی دچار مشکلات عدیدهای بوده و با نگاهی بسته و البته خطرآفرین به آن مینگرند.
هنگامی که به تاریخ گذشته سرزمین ایران مینگریم شاهد آن هستیم که فرهنگ ایرانی در برابر فرهنگ سایر ملل همواره مواجههای از سرِ قدرت داشته است و حتی در دوران هایی که در ظاهر ایرانیان دچار شکست نظامی شدهاند هم آنچه در عمل رخ میداد هضم فرهنگ مهاجم در فرهنگ ایرانی بوده است. از همین رو برخی تلاشها برای کمرنگ ساختن وجوه ملی فرهنگِ امروز ایران که در چند دهه اخیر شاهد آن بودهایم ره به جایی نخواهد برد. برای توضیح بیشتر درباره این دست از تلاشهای نافرجام برای کمرنگ نشان دادن و در نهایت حذف ارزشهای ملی ایرانیان با هم چند مثال را مرور میکنیم. نوروز؛ این آیین کهن ایرانی که شهرت جهانی پیدا کرده و مورد توجه بسیاری از مردم سایر کشورها نیز قرار گرفته است با وجود آنکه حتی مورد تایید صد در صدی آیین اسلام نیز قرار دارد همچنان از نگاه برخی تندروها مردود است. شاید این گروه آنچنان در سطح رسانههای رسمی کشور دیده نشوند و به دلیل آنکه اکثریت قاطعی این آیین سنتی را بزرگ میدارند صدای اعتراضاتشان توجهی را جلب نکند اما با کمی دقت میتوان رگه هایی از نارضایتی از بزرگداشت نوروز را به خوبی مشاهده کرد. نارضایتی هایی که گهگاه با بهانه قرار دادن مفاهیم دینی سبب کمرنگ شدن این آیین سنتی نیز میشود. ۱۳ فروردین که در بین مردم به «سیزده به در» مشهور شده است دیگر آیین سنتی ایرانیان است که سال هاست سبب کنار هم قرار گرفتن خانوادهها در یک روز خاص و تفریح و شادمانی برای مردم شده است. اما همین شادی همگانی هم در نگاه برخی گران آمده است و میبینیم که هر سال از چند روز مانده به این روز خاص به یکباره همه ضد خرافات شده و به جای آنکه زیباییهای این روز ملی و اثرات قابل توجه آن بر روحیه جامعه را مورد بررسی قرار دهند به دنبال وارونه نمایی از آن هستند. چهارشنبه آخر سال که به «چهارشنبه سوری» معروف شده است دیگر آیین سنتی ایرانیان است که به دلیل سخت گیریهای نابجا حالا دیگر تبدیل به مراسمی خالی از آن لطف و ارزش سابق آن شده است.
پرسشی که درباره این مناسبت خاص میتوان مطرح کرد این است که اگر این سخت گیریها و مقابلههای سخت با مردم در این روز از سالهای گذشته تا به امروز نبود هم باز شاهد آن بودیم که این رسم زیبا به چنین وضعیتی در بیاید که امروز دیگر در ذهن بسیاری بیشتر از آن که از تصاویر زیبای آن خبری باشد صداهای ناهنجار و مزاحمت به خاطر میآید؟
به نظر میآید که بیشتر از جوانان، تصمیم گیران کشور مقصرند که با سیاست هایی مبتنی بر برخوردهای سخت به جای نگاهی فرهنگی این مراسم ایرانی را از معنا تهی ساخته اند. میتوانیم این فهرست را با نوع مواجههای که با مهرگان، سپندارگان و. . . شده است و میشود همچنان ادامه دهیم و رفتار اشتباه مسئولان کشور را یک به یک برشماریم. رفتاری که نشات گرفته از تفکری نادرست است که گمان میکند هر آنچه رنگ و بوی ایرانی دارد قطعا در مقابل اسلام تعریف خواهد شد.
دوگانه «اسلام – ایران» از اساس دوگانهای جعلی است زیرا ایرانیان به خوبی نشان دادهاند که میتوانند فرهنگهای مختلف از جمله فرهنگ والای اسلامی را با ارزشهای ملی مورد احترام خود به خوبی تطبیق داده و هیچ نوع منافاتی را بین این دو نمیبینند. به بیان دیگر شاید تنها لازم است که تصمیم گیران حکومتی پای خود را از مناسبات مردم بیرون بکشند و اندکی از «دلواپسی» های نابجای خود در چنین مقولاتی بکاهند. مردم خود به خوبی میدانند که چگونه هم پاسدار ارزشهای مذهبی خود همچون مراسم اربعین حسینی (ع) که تا چند روز دیگر است باشند و هم ارزشهای ملی خود همچون بزرگداشت کوروش کبیر به عنوان پادشاهی عدل گستر را به خوبی برگزار کنند.
شاید اگر در چنین مناسبتی و سایر مناسبتها اعم از ملی و مذهبی شاهد عدم دخالت مسئولان باشیم هیچکدام از حواشی که گهگاه رخ میدهد هم ایجاد نشود. رفتارهایی از قبیل ایجاد مانع بر سر راه مردمی که خواهان حضور در پاسارگاد هستند و یا تهدیدات تند و تیز برخی مبنی بر اینکه اجازه حرکت ضدانقلابی (؟ !) نمیدهیم بیشتر از آن که سبب کاهش هیجانات و آرامش بخشی در جامعه شود به نوعی تحریک و تهییج مردم است. مردمی که خواسته حداقلی خود را مطالبه میکنند و تنها خواهان آن هستند که چند ساعتی به بهانه بزرگداشت یک شخصیت ملی که حتی برخی علمای بزرگ دینی نیز بر عملکرد او مهر تایید زدهاند گرد هم جمع شوند. آیا این انتظار زیادی است؟
مطلب آخر آنکه ایجاد چنین دوگانه هایی و برابر هم نشاندن مفاهیم دینی و ارزشهای ملی اقدامی است که در نهایت هم اثرات منفی قابل ملاحظهای بر جامعه ایرانی میگذرد و هم موجبات خساراتی برای نظام سیاسی مستقر میشود. هنگامی که در پوشش و به بهانه ارزشهای مذهبی، ارزشها و مفاهیم ملی را سرکوب کنیم نتیجه آن، نه بزرگ شدن ارزشهای دینی در نگاه مردم، بلکه تخفیف آن ارزشها که ما داعیه دار آن هستیم خواهد بود و در چنین شرایطی فضا برای جریان هایی که مقابل ارزشهای دینی تعریف میشوند گشوده خواهد شد تا جامعهای که از فرهنگ ایرانی تهی شده است و ارزشهای مذهبی را نیز به دلیل عملکرد مسئولان نمیپذیرد با خود همراه سازند. نظام سیاسی نیز با چنین برخوردهای سخت و غیرکارشناسی شدهای که در آن نه مصلحت نظام درست تشخیص داده شده است و نه منطبق بر قوانین است تنها شاهد کاهش حمایتهای مردمی خواهد بود. یگانه راه مواجهه با چنین مسائلی پرهیز از ایجاد دوگانههای جعلی ملی و مذهبی، پذیرش تنوع سلایق در جامعه، ایجاد فضایی امن برای تحقق خواستههای بخشهای مختلف جامعه، مدارا و در یک کلام پذیرش این واقعیت است که همه مثل هم فکر نمیکنیم.
منبع: بهارنیوز