کتاب و آب، هر دو در بحران
سید میثم قاسمی نژاد روزنامه بهارکتاب و آب هر دو در بحران هستند؛ یکی از کم مصرفی، و دیگری از پرمصرفی. تکلیف آب که مشخص است. ضرورت صرفه جویی در مصرف آب بر همگان آشکار و واضح است. و اما کتاب! کتاب چه ضرورتی دارد؟ به احتمال زیاد، شما هم خوانده و یا شنیدهاید که سرانهی مطالعه در کشور ما بسیار پایین است. بر طبق یکی از جدیدترین تحقیقات انجام گرفته در موسسه N C P، سرانهی مطالعه در ایران ۲ دقیقه اعلام شده است. این در حالی است که هندی ها با ۱۰ ساعت و ۴۲ دقیقه مطالعه در طول هفته، مقام اول را به خود اختصاص داده و بعد از آنها هلندی ها و چینیها قرار دارند. البته نمیدانم که این گزارشها چه اصراری دارند سرانه ی مطالعه ی پایین ما را به رخمان بکشند. مگر مرتکب جرم و جنایت شده ایم که باید از کم کتابخوانی خودمان شرمنده شویم!؟ بر فرض که ما در طول هفته، به طور میانگین ۲دقیقه مطالعه میکنیم، البته مطالعه ی غیردرسی. چرا باید از این بابت مدام به خودمان هشدار بدهیم؟ مگر تا به حال چه شده که بعد از این بشود؟ در عنفوان جوانی استادی داشتم که مدام به من تأکید میکرد: تا میتوانی کتاب بخوان. وقتی میپرسیدم چرا، در جواب میگفت: کتابها حاصل تجربیات سالهای سال از زندگی نویسندگان آنهاست. با هر کتابی که میخوانی یک تجربهی زندگی به تجربههای زندگیات اضافه میشود، بدونِ آنکه زمانی از زندگیات را هدر داده باشی. در آن سالها حرفهای آن استاد را باور کردم و شروع کردم به کتابخوانی. احساس خوبی به من دست داد. هر وقت کتاب خوبی میخواندم بهقدری محظوظ میشدم که انگار خودم آن کتاب را نوشتهام. اگرچه در ابتدا با خواندن کتاب، در تجربیات دیگران سهیم میشدم و ذهنم بازتر میشد، ولی رفتهرفته این مسیر تغییر کرد. در هنگام صحبت با دیگران، جملههای کتابهایی که خوانده بودم را مدام به زبان میآوردم و به گونهای حرف میزنم که انگار خودم آنها را گفتهام. دیگران هم لب به تحسین میگشودند و یا اینکه از من فاصله میگرفتند تا با آنها بحث نکنم. بعدتر تصمیم گرفتم که دیگر کتاب نخوانم، چراکه درواقع من یاد گرفته بودم از کتاب به عنوان یک پتک استفاده کنم. همانند همان کاری که این گزارشهای کتابخوانی (با کتاب نخوانی) انجام میدهند. آنها میخواهند اعتماد به نفس ما را از ما بگیرند، و به ما بگویند که چیز زیادی نمیدانیم. اما اشتباه میکنند. ما خیلی چیزها میدانیم! همهمان خواندن و نوشتن بلدیم، اخبار و تیتر روزنامهها را دنبال میکنیم، از صبح تا شب در شبکههای مختلف مجازی و واقعی حضور داریم، دربارهی تمام مسئلههای روز ساعتها حرف میزنیم و حتی صاحبنظر هستیم. از مباحث اقتصادی گرفته تا مباحث سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و هنری. هر کدام از ما، میتوانیم با دلیل و منطق و مدرک، دیگری را قانع کنیم که تحلیل ما از وقایع درست است، و اگر کسی قانع نشد، میتوانیم از خبرهایی که از شبکههای مختلف و یا در میان مردم و حتی رانندهها شنیدهایم شاهد مثال بیاوریم. هر سؤالی که دارید از ما بپرسید، با یک جستجوی ساده در دنیای اینترنت مطمئن باشید حداقل یک جوابی برایتان آماده میکنیم. ما حتی پیش از آنکه مادر خانوادهای از مرگ فرزندش آگاه شود، از آن باخبریم. اگرچه بعضی از سایتها ابتدا خبر مرگ را منتشر میکنند و بعد تکذیب میکنند و بعد دوباره خبر میرسد که خبر موثق است، اما در نهایت ما زودتر از اعضای خانوادهی متوفی از فوت او باخبر میشویم. کجا را میشناسید که اخبار و اطلاعات به این سرعت بین مردم گسترش پیدا کند. مطمئنم در همان هند نیز که سرانهی مطالعه در ظاهر بالاست، هیچکس بهاندازهی ما نمیداند در دنیای اطرافش چه میگذرد. هیچکس بهاندازهی ما برای هر پرسشی جواب ندارد. هیچکس بهاندازهی ما، نمیتواند ساعتها دربارهی مسائل مختلف بحث و جدل کندکه البته این را مدیون همان سرانهی مطالعهی دو دقیقهای میتوان دانست. صد البته باید بگویم هر کس که این مطلب را میخواند، رکورد این سرانه را شکسته است. زیرا خواندن همین مطلب سرانهی مطالعه را بالاتر برده و به گمان من، ما در هفته بیشتر از ۲ دقیقه، و گاهی حتی تا ۲۰ دقیقه و بیشتر مطالعه داریم، اما از روی تواضع به زبان نمیآوریم و اجازه نمیدهیم در آمارها استفاده شود!
منبع: baharnews.ir