کارگردان پریناز، از فیلم اش دفاع کرد
هفته نامه همشهری جوان – محمد صابری: احتمالا موقع خواندن این مصاحبه احساس کنید که بهرام بهرامیان چقدر عصبانی است و چرا این قدر اصرار دارد پاسخ سوالات و نقدها را با نقد متقابل و متهم کردن سوال کننده بدهد اما واقعیت این است که بهرامیان در آرامش کامل این جملات را بر زبان آورد و در طول مصاحبه جز چند باری که پای خنده ای مشترک در میان آمد، صدای هیچ یک از طرفین بالا نرفت!
این توضیح لازم بود تا پیش از ورود به متن مکتوب مصاحبه بدانید که این لحن گزنده تنها در ترکیب کلمات جاری است و بهرامیان اصراری برای مقابله به مثل، لااقل در لحن اظهاراتش نداشت. شاید این گفتار آرام اما همراه با کنایه از ویژگی های فیلمسازی است که نه فقط در سینما که حتی در قاب تلویزیون هم تا امروز اثر بی حاشیه نداشته و همواره اخبار مربوط به حواشی کارهایش پررنگ تر از متن آن ها بوده است. حالا و همزمان با رونمایی از فیلم پریناز پس از نزدیک به هفت سال در گروه هنر و تجربه، سراغ بهرامیان رفتیم تا هر صریح نقدش کنیم و هم صریح پاسخ بشنویم؛ حاصل این چالش دوستانه اما پرکنایه را در این مطلب می خوانید.

اطلاعات فوری
• با کی طرفیم: بهرام بهرامیان
• چرا سراغش رفتیم؟ به خاطر اکران فیلم دومش «پریناز» که بعد از هفت سال از توقیف درآمد
• چرا به محاق رفت؟ این فیلم در دولت دهم مجوز نمایش نگرفت و در آن زمان دلیل متقنی برای به محاق رفتن آن اعلام نشد اما گیر اساسی روی کاراکتری بود که فاطمه معتمدآریا آن را بازی می کند.
• چطور از محاق درآمد؟ فیلم با انجام اصلاحاتی و به شرط اکران محدود در گروه هنر و تجربه مجوز اکران گرفت.
• بازیگرانش چه کسانی هستند؟ فاطمه معتمد آریا، طناز طباطبایی، حمید فرخ نژاد، مصطفی زمانی، فرهاد آییش و…
• دیگر فیلم های بهرامیان: آل و آینه و شمعدون
• چه سریال هایی ساخته؟ مشق عشق، ساعت شنی، سقوط یک فرشته و جاده قدیم
چرا نسبت به استاندارد فضای رسانه ای، حول و حوش نام بهرام بهرامیان همیشه این قدر حاشیه زیاد است؟
نمی دانم منظورتان از استاندارد حاشیه چیست و به نظرم نفس این سوال به صورتی تهاجمی است! انگار به من بگویید «تو چرا این قدر حاشیه داری!؟» انگار ایراد و اشکالی در کار ماست و این گونه نیست که افرادی مانند شما در رسانه ها سعی می کنند حاشیه هایی را به ما نسبت دهند.

این هم نوعی پاسخ است اما واقعا فکر می کنید خود شما در این حواشی هیچ سهمی ندارید؟
ولی به طور خاص درباره کارنامه شما احساس می کنم جسارت بیش از اندازه ای برای رفتن سراغ سوژه های خاص و ممنوعه دارید و همین هم نقطه آغاز معمولا حواشی کارنامه شما بوده.
چون ما قانون مدونی برای تعیین خطوط قرمز در اختیار نداریم، این جا هم ملاک سلیقه و پسند افراد می شود. شخصا چنین نگاهی به کارنامه خودم ندارم و هر قصه و فیلمی را که می خواهم بسازم، حتما با اجازه نهادهای رسمی و مجوز سراغ آن می روم. پس گروهی با مسئولیت مشخص به من اجازه می دهند سراغ این داستان ها بروم. شاید خاص بودن این قصه ها در مرحله فیلمنامه به چشم این گروه نمی آید و بعد از ساخته، حساسیت برانگیز می شود. حتی در مسیر تولید هم معمولا کارها با اصلاح و تغییر مواجه می شود.
این شد همان حرف من؛ هر کسی سراغ این سوژه های دردسرساز نمی رود!
ولی باز هم سری را که در نمی کند، دستمال می بندید!
وقتی برای فیلم و داستانی مجوز می گیرم، منطقا نباید آن سر دیگر دردسری داشته باشد! اصلا یکی از درهای من همین است که یک سیستم نمی تواند به یک اثر مجوز ساخت بدهد و بعد خودش بیاید و جلوی آن را بگیرد! خاطرم هست برای ساخت «جاده قدیم» من با فیلمنامه ای مواجه بودم که خودم بخش هایی از آن را قبول نداشتم و می دانستم ممکن است با ممیزی مواجه شود. اما قصه اش را دوست داشتم. وقتی گفتم این بخش ها مشکل ساز می شود، خودشان گفتند نه تو برو بساز ما حواس مان هست. من هم همان را ساختم و بعد کار با مشکل مواجه شد!
واقعیت این است که ما از سوی برخی افراد رهبری و هدایت می شویم و کاملا مستقل نیستیم. این افراد هستند که ما را به سمت برخی آثار و موضوعات هدایت می کنند. این آثار اگر دچار مشکل شوند حتما باید باب گفت و گو و مذاکره بر سر آن ها باز باشد و بتوانیم مشکل آن ها را با گفت و گو حل کنیم.

با توجه به این که گفتید فیلمساز حرف گوش کنی هستید، بد نیست مروری بر اصلاحات «پریناز» از همان روزهای اول تا امروز داشته باشیم. چه زمانی با اولین دست انداز مواجه شدید و چه کردید؟
قبل از جشنواره که پروانه نمایش نداشتید؟
یعنی با وجود آن که در اقلیت بودند، توانستند فیلم را متوقف کنند! ایرادشان به فیلم چه بود؟
یعنی در هیچ مقطعی در این سال ها متوجه مشکل فیلم نشدید؟
اگر اشتباه نکنم دو سال بعد از آن دوره، مجدد برای حضور در جشنواره فرم پر کردیم، همزمان برای دریافت پروانه نمایش اقدام کردیم. آقای ضیاءالدین دری از طرف شورای بازبینی برای تماشای فیلم آمد و اصلاحاتی دادند که فیلم بتواند پروانه نمایش دریافت کند. آن زمان نکات زیادی برای اصلاح مطرح شد که با برخی من مخالف بودم و برخی را هم پذیرفتم. برای من قصه مند بودن فیلم بسیار حائز اهمیت است و به همین دلیل تلاش کردم با وجود اصلاحات قصه را حفظ کنم. سیستم نظارتی اما بیشتر به دنبال محتوای فکری است و این باعث تعارضاتی می شد. در مجموع فیلم بعد از چند مرحله اصلاح به نسخه ای رسید که حالا روی پرده است.

قصه مندی فیلم در نسخه فعلی حفظ شده است؟
فکر نمی کنید فیلم در همه ابعاد یک اثر غلو شده و اگزجره است؟ یعنی هم در نمایش افراط کاراکتر فرخنده (معتمد آریا) و هم در نمایش تفریط همسایگان در داستان، اغراق شده عمل کرده اید؟
بحث برداشت شخصی من نیست؛ الزاما حرف مهم زدن به معنای غلو شده حرف زدن نیست. واقعا قبول ندارید باور همسایه ها به معجزات دختربچه را غلو شده نشان داده اید؟!
یعنی خودتان فضای روایت پریناز را کاملا رئال و واقعی می دانید؟!
اما غلوشدگی فیلم پریناز، حتی در اجرای بصری مانند گریم بازیگران به خصوص فاطمه معتمد آریا، طناز طباطبایی و مصطفی زمانی هم خودنمایی می کند.
جالب است که به این نکته هم اشاره کردید. جای دیگری هم که این نکته را مطرح کردند، من در پاسخ چند فریم عکس از آدم های معمولی این بخش از جامعه را نشان دادم. ما عادت کرده ایم به آدم های شیک! یک مقدار بیشتر به مردم بخشی از جامعه، به خصوص در محدوده هایپایین تر و شهرستان های نگاه کنید، متوجه می شوید که مردم واقعی، خیلی هایشان اتفاقا این شکلی هستند. در این مورد هم نه فقط فیلم غلوشده نیست بلکه کاملا تصویری واقعی از این گروه و طیف اجتماعی ارائه می کند. اما باز هم چون شما این چهره ها را در جامعه ندیده اید باز احساس می کنید فیلم غلو کرده است.

به طور خاص درباره کاراکتر فرخنده با بازی فاطمه معتمد آریا این میزان از نفرت انگیز بودن کاراکتر هم از دل داستان بیرون می آید؟
چرا با وجود مواضع معترضانه مکرر نسبت به تلویزیون، بهرامیان هنوز سریال می سازد؟
تلویزیون بگوید بیا، با سر می روم!
من تلویزیون را دوست دارم، خیلی هم دوست دارم. مسئولان سیما را هم دوست دارم. این که تلویزیون امکان کار کردن در اختیار من می گذارد، بسیار عالی است. تلویزیون خانه من است و در آن رشد کرده ام. می توانم گاهی نسبت به آن معترض باشم. نقدهای من هم غابا به مدیران کوچکی است که گاهی با کج اندیشی و بدسلیقگی راهی را مسدود می کنند اما در کلیت، تلویزیون جزء مراکزی است که همواره ترجیح می دهم در خدمتش باشم و هر بار بگویند بیا کاری انجام بده با سر می روم. شاید گاهی دچار دلخوری هایی می شوم، مثل همه آدم ها. شاید حتی بگویم که دیگر در تلویزیون کار نمی کنم اما این دلیل بر این نمی شود که اصل و ماهیت تلویزیون برای من زیر سوال برود.
اما اشاره کردی که قصه مندی برایت اهمیت دارد و روایتی هم داشتی از تغییر تقریبا صد در صدی فیلمنامه «جاده قدیم» بر اثر حجم اصلاحات در تلویزیون، ادامه همکاری در این شرایط کمی عجیب نیست؟
سختی همه این ممیزی ها به شیرینی پخش اثر از تلویزیون می ارزد. تلویزیون به اندازه ای مخطاب دارد که شما وقتی اثرت روی آنتن می رود، می دانی میلیون ها نفر به تماشای آن می نشینند و این بسیار شیرین است. این شیرینی بسیار دلچسب است. در عین این که بالاخره مسئولان تلویزیون آگاهی هایی دارند که برمبنای همان، نکاتی را مطرح می کنند؛ جاده قدیم می توانست هیچ گاه پخش نشود اما به واسطه همین آگاهی و اصلاحات، کار با کمترین حاشیه روی آنتن رفت و فقط عده ای خبرنگار نسبت به آن غر زدند!
یعنی ممیزی تلویزیون را در خدمت کار خودتان می دانید؟
قارغ از این که اصلاحات اعلام شده را قبول داشته باشید یا نه؟!
بالاخره چهارچوب ممیزی در تلویزیون مشخص است. محافظت از اعتقادات و خانواده داشته باشیم و سراغ تبهکاری های عجیب و غریب هم نرویم. تا این اندازه خود من هم ممیزی هایی دارم. فراتر از این مواردی وجود دارد که غالبا در تلویزیون قابل بحث و گفت و گو است و این گونه نیست که یک نفر حکم نهایی بدهد. کاش ارشاد هم چنین سیستم نظارتی ای داشت که کمتر فیلمی دچار توقیف می شد.
منبع: برترینها