کابینه دوازدهم؛ پایان اصلاحطلبی نیابتی
علی میرزامحمدی
درباره نقش اصلاح طلبان در چینش کابینه دوازدهم دیدگاههای متفاوت و حتی متناقضی وجود دارد:
الف- برخی معتقدند اصلاح طلبان باید نگاهی صرفاً حمایتی به تیم کاری دکتر روحانی داشته باشند و به دنبال آن نباشند که در چینش نیروها مستقیم ورود نمایند.
ب- در مقابل دیدگاه اول، افرادی نیز معتقدند دکتر روحانی بدون حمایت اصلاح طلبان نمیتوانست موفقیتی در صحنه رقابت انتخاباتی داشته باشد. بر این اساس آنها معتقدند اصلاح طلبان باید به صورت مستقیم در چینش کابینه ورود نمایند و مطالبات خود و حامیان خود را مطرح نمایند.
ج- دیدگاه سومی نیز معتقد است در موفقیت دکتر روحانی علاوه بر اصلاح طلبان طیفی از نیروهای اعتدال گرا و اصول گرایان میانه رو نیز نقش داشتند. بر این اساس آنها معتقدند نیروهای این طیفهای سیاسی نیز باید در چینش قدرت سهیم شوند.
د- اما در این میان اصول گرایان و منتقدین طیف روحانی با ادبیاتی مملو از پارادوکس معتقدند اصلاح طلبان باید سهم خواهی را کنار بگذارند و دولت باید فراجناحی عمل نماید. آنها انتظارات اصلاح طلبان را نوعی سهمخواهی اما درخواستهای خود را توجه به شایستگیها تلقی میکنند!؟
تصمیم گیری تیم دکتر روحانی در چینش کابینه دوازدهم در نهایت برآیندی از توجه به این رویکردها خواهد بود. اما خروجی نهایی کابینه و تغییرات مدیریتی در نهادهای مختلف دولتی، در آینده سیاسی جریان اصلاحطلبی بسیار موثر واقع خواهد شد. اکنون فرصتی مناسب برای اصلاح طلبان پیش آمده است تا درباره «استراتژی نیروی نیابتی» که در دهه اخیر توسط آنها در صحنه رقابت سیاسی به کار گرفته شده است تامل و بازاندیشی کنند. آیا تولد کابینه دوازدهم خط پایانی خواهد بود بر اصلاح طلبی نیابتی و نقطه شروع دوباره برای ورود مستقیم اصلاح طلبان به صحنه رقابت سیاسی؟
تجربه نشان میدهد موفقیتهای حاصل از کاربست «استراتژی نیروی نیابتی» بیشتر سلبی بوده است تا ایجابی. به این معنا که اصلاح طلبها با اتکا بر نیروی نیابتی توانستهاند مانع از موفقیت رقبای اصلی در کسب ناخدایی کشتی قوه مجریه شوند. اما معنای این موفقیت آن نیست که در عرشه این کشتی، نیروهای مورد نظر آنها حضور داشته اند. مهمتر اینکه این کشتی به سمت مقاصدی که آنها برنامه ریزی کردهاند در حال حرکت نبوده است! طنز ماجرا آن است که این کشتی در جهتی سازماندهی شود که موافق با رقبای اصلاح طلبان و بر خلاف مطالبات ۲۴ میلیونی حرکت کند!؟
اصلاح طلبان پس از یک دهه تجربه باید به این نتیجه رسیده باشند که نمیتوان انتظار داشت کسانی که به گفتمان اصلاح طلبی اعتقادی ندارد با حضور در کابینه و یا مدیریتهای سطوح دیگر، عملکردی همسو با آنها ارایه نماید. عملکردی که موجب رضایتمندی افرادی شود که با اعتماد و دلبستگی به آموزهها و آرمانهای جریان اصلاح طلبی پا به صحنه مشارکت سیاسی گذاشته اند. اصلاح طلبان زمانی میتوانند با ژست پدرانه و حمایتی در چینش نیروهای کابینه و مدیریتهای سطوح مختلف دخالتی نداشته باشند که دیگر احزاب و سر منشاءهای قدرت و فشار نیز این رویه را در پیش بگیرند تا رئیس جمهور با خیالی آسوده با ملاک شایسته سالاری دست به انتخاب بزند اما رصد جو حاکم نشانهای دال بر استیلای این رویه آرمانی نیست!
در نتیجه اصلاح طلبان مجبورند با اتکا بر کلید واژه «شایسته سالاری» در چینش کابینه نقش فعالی داشته باشند. چراکه در آینده، متهم به انفعال و واگذاری بی سر و صدای قدرت به رقبا خواهند بود! آنها متهم خواهند شد که شروع کنندههای خوبی هستند اما در پایان کار و لحظات نتیجه گیری رویه اهمال و سستی در پیش میگیرند و وقتی کار از کار گذشت با قهر سیاسی جریان اصلاح طلبی را در خطر انزوا قرار میدهند! اگر آنها در چینش کابینه و تغییرات مدیریتی نهادهای دولتی نقش آفرینی نداشته باشند تاوان این اهمال و سستی را دو سال آینده با تجربه تلخی در انتخابات مجلس خواهند پرداخت.
منبع: بهارنیوز