همایون شجریان؛ آرزویم سلامتی پدر است

گروه فرهنگی: «اگر شرایط پدر طوری شود که بتوانند و بخواهند که به صحنه بازگردند، من در مقابل صحنه، خاک‌های پای ایشان را تمیز می کنم.» این بخشی از صحبت‌های همایون شجریان در گفتگو با شبکه یورونیوز است. او در این مصاحبه درباره مسیری که تا کنون طی کرده و نیز مشکلات دنیای موسیقی در ایران می‌گوید.  همایون شجریان، نوازنده و خواننده ایرانی در چند ماه گذشته بسیار پر کار بوده است. وی فرزند محمدرضا شجریان موسیقیدان، آهنگساز و خواننده شهیر ایرانی است که به دلیل بیماری مدت‌ها از صحنه اجرا دور مانده است. شهرت همایون صرفا به دلیل همراه داشتن نام خانوادگی شجریان نیست بلکه قوه ابتکار در زمینه موسیقی تلفیقی و نیز قدرت بالای صدا در جذب گوش و هوش مخاطبان از وی خواننده‌ای توانمند ساخته است که مخاطبان سنتی پسند و علاقمندان به موسیقی سبک جدید را مجذوب خود می‌کند.

کنسرت «ایران من» در تالار وزارت کشور و کنسرت نمایش «سی» که با استقبال بی‌نظیر علاقمندان به مدت سی شب در کاخ سعدآباد تهران برگزار شد، آخرین اجراهای همایون شجریان در تهران بود. جواد منتظری، خبرنگار یورونیوز گفت‌و‌گویی اختصاصی را با همایون شجریان در دفتر کارش در تهران انجام داده است.

* آقای شجریان از فرصتی که در اختیار یورونیوز قرار دادید تشکر می کنم. شما مسیر طولانی را پشت سر گذاشتید و به گفته بسیاری از کارشناسان و اهالی فن، برای اینکه به صورت مستقل وارد عرصه هنر شوید، صبوری زیادی کردید. دوران متمادی صرفا ساز نواختید، با پدر همراه بودید و همخوانی داشتید و پس از آن اجرای مستقل خود را آغاز کردید. برای ما از مسیری که پشت سر گذاشتید توضیح دهید.
– «من هم سلام عرض میکنم خدمت شما و ممنون که تشریف آوردید و خوشحالم که در خدمتتان هستم. مسیری که من آمدم، مسیری بوده که خیلی عجله‌ای در آن نباشد. با تنبک شروع کردم و کنسرت می دادم در کنار پدر، کمانچه را بصورت خیلی جدی با آقای اردشیر کامکار کار کردم. دوره‌ای در هنرستان موسیقی بودم که در آنجا شادروان کامران داروغه معلم ما بودند. بین سازهای مختلف می‌چرخیدم، کمی کمانچه، کمی تار، کمی سنتور، کمی پیانو و تنبک و… خودم را سرگرم می‌کردم. اما همچنان آواز را در حاشیه کار حرفه‌ای ادامه می دادم و هر از گاهی کلاسی با بابا داشتم و ایرادهای خودم را با ایشان مطرح می کردم. از آن شاگردهایی هم نبودم که مثلا هفته‌ای یکبار مدام با استاد سر کلاس بروم.»

* جایی از شما خواندم که در کل بیشتر از شانزده جلسه با ایشان کلاس نداشتید.
– «بله چون من آدم سمج و پیگیری در کارهای خودم بودم و همه چیز را خودم دائم تست میکردم. مطلبی را که پدر آموزش می‌دادند، من می‌رفتم و سه مدل دیگر آن را نیز امتحان می کردم تا مطالبی که پدر می‌گفتند را بهتر درک کنم.»
* شما در خانواده‌ای اهل موسیقی بودید. در جمع خانواده این کلاس‌ها برگزار می شد؟
– «قبل از اینکه به سن بلوغ برسم چرا، در جمع خانواده این کلاس‌ها را داشتیم. من و همه خواهرها بودیم، هر سه خواهرم. از این میان من و مژگان جدی تر کار را پیگیری کردیم. تا اینکه در کنسرتی پدر سرماخورده بودند و من پیشنهاد کردم که می‌توانم شما را همراهی کنم تا این کنسرت را کنسل نکنید و کمتر از صدای خودتان استفاده کنید. جاهایی از آن را به من بسپارید تا زمانی که به صدایتان احتیاج دارید سرحال تر باشد. بابا به طور جدی می خواستند کنسرت را لغو کنند و چون کنسرت مهمی هم بود برای بزرگداشت گوته در آلمان، ایشان از پیشنهاد من خیلی جا خوردند و پرسیدند مگر شما آمادگی‌اش را داری؟ مگر کارها را بلدی؟ پاسخ دادم که در جلسات تمرین که با هم داریم و تمرین می‌کنیم همه خط‌های شما را من حفظ کرده‌ام. ایشان گفتند در تمرین بعدی بخوان تا ببینم چطور است. تمرین بعدی را خواندم و دیدم بابا خیلی با لبخند رضایت گفتند همین کار را می‌کنیم. تعیین می‌کنم کجاها را شما بخوانی و کجاها را خودم که دو نفری باهم کنسرت را اداره کنیم.»
* این اولین اجرای شما شد؟
– «بله اولین اجرای من بود که خیلی اتفاقی و با پیشنهاد خودم صورت گرفت. بعد از آن بود که پدر امر کردند که در همه کنسرت‌ها بخشی را با ایشان بخوانم، می‌خواستم از دو سه سال بعد شروع کنم که ایشان گفتند شما همین الان هم می‌توانید بخوانید.»



 



* شما فرصت زیادی هم حتما برای آموزش داشتید. شاید بتوان گفت که از نظر اساتید هم انسان خوش شانسی بودید. طی سالیانی که دوستان پدر شما که همه جزء اساتید موسیقی بودند، با شما رفت و آمد داشتند، به غیر از همنشینی با این بزرگان، از کدامیک مکتب آموزی کردید یا شاگرد آنها بودید. بصورت خاص از چه کسانی می توانید نام ببرید؟
– « بصورت مستقیم فقط کمانچه را با آقای اردشیر کامکار، تنبک را با آقای ناصر فرهنگ فر و جمشید محبی کار کردم. به قطعات شادروان پرویز مشکاتیان خیلی علاقمند بودم اما نه اینکه پیش ایشان کار کرده باشم. سعی می کردم برای خودم بزنم و خودم را با این ساز تخلیه بکنم و دوست داشتم با این ساز نوازندگی کنم ولی از آنجایی که فضای خانه و خانواده و منزل پدری فضایی هنری و فرهنگی بود، این کمک می کرد که کشش و رغبت زیادی به سمت موسیقی وجود داشته باشد.»
* مصاحبه‌ای از استاد شجریان هست که در آن گفته شده شما از دوران طفولیت صدای خوبی داشتید و خوب می‌شنیدید اما به مراحل بلوغ که رسیدید نگران صدای شما شدند گویا صدای شما تغییر کرده بود، در مورد آن دوران توضیح می دهید؟
– «بله، قبل از دوران بلوغ، در همان جلسات اندک خانوادگی، پدر به هر یک از ما کوکی را به عنوان درس و تمرین می‌دادند، مثلا “بیات اصفهان” استاد طاهرزاده را برای یادگیری به صورت خانوادگی کار می‌کردیم. کوک را می‌دادند به یکی از خواهرانم و می‌گفتند شما از اینجا بخوان. یکی دیگر از خواهران که صدایش بم‌تر بود را می‌گفتند از جای دیگرش بخواند. یادم هست که همیشه کوکی بالاتر از خواهرانم را به من می‌دادند چون صدا خیلی اوج نیاز داشت. در دوران بلوغ تغییرات در من خیلی شدید بود تا جایی که بابا یک بار بعد از گذراندن آن دوران به من گفتند آن موقع که تو در دوران بلوغ به کوه می‌رفتی و تمرین می‌کردی، من نگران شده بودم که از همایون ممکن است دیگر خواننده در نیاید. صدای من تغییرات جوانی کرده بود و دو رگه می‌شد و تا آواز می‌خواندم سرفه‌ام می گرفت. خیلی تغییرات هورمونی ایجاد شده بود و تاثیرات شدیدی گذاشته بود. آن دوره گذشت و خیال پدرم راحت شد که می‌توانم دوباره شروع کنم به یادگیری و کار کردن.»
* شما در مکتب استاد شجریان بزرگ شدید و به هرحال سبک کار ایشان سبک سنتی بود. امروز شاهد یک نوع و سبک خاص کار از شما هستیم که عرضه می‌شود. شما با سبک سنتی شروع کردید ولی الان سبک کار شما چیست؟
– «من باید یک مسئله را توضیح بدهم تا شاید سوالی که برای سال‌ها در ذهن افرادی مطرح بوده رفع شود. موسیقی صرف سنتی برای من مثل آب خوردن است، آب خوردن از این حیث که از بچگی آنقدر با آن انس داشته‌ام و با آن بزرگ شده‌ام که الان با چشم بسته می‌دانیم که چه چیز آن کجاست. اینکه آدم بخواهد وارد تجربیات جدید شود و این دغدغه را داشته باشد که آیا نسل امروز که جوان است، با حجم عظیمی از موسیقی‌های جدید و این تغییرات فراوان، آیا من به عنوان همایون شجریان با موسیقی ۲۰ سال پیش جایی نزد آن‌ها دارم؟ آیا اگر روی موسیقی ۲۰ سال پیش پافشاری کنم، معنایش این نیست که من این موسیقی را فنا کرده‌ام و آن وقت فقط می رود روی طاقچه ها. صرفا به عنوان یک چیز موزه‌ای از آن یاد شود؟ یا اینکه من بیایم از توانایی خودم، از سلیقه خودم، دوستانم، همکاران، آهنگسازهای خلاق استفاده کنم و نوع موسیقی را تغییر بدهم و آن را به شکلی در آورم که هم خودم آن را دوست دارم، چون به هرحال خود من هم نسبت به ۲۰ سال پیش تغییر کرده ام، هم نسل امروز می‌تواند با آن رابطه برقرار کند، جذب آن شود و بگوید موسیقی ایرانی یعنی این. بببیند یکی هنوز هست که در موسیقی جدید تحریر(چهچه در آواز) می‌زند. اگر بخواهیم روی روش صرفا سنتی پافشاری کنیم این موسیقی گم می شود. نسلی مثل نسل پدر من یا استاد مشکاتیان، استاد علیزاده و کسانی که در آن دوره بودند چون موسیقی زمانه ی خودشان را ارائه می دادند کار با ارزشی ارائه کردند و مردم آن را پذیرفتند. اگر مردم نباشند، واقعا موسیقی به چه دردی می خورد؟ اصلا موسیقی به چه درد می خورد اگر شنونده‌ای برایش نباشد. خارج از هر نوع دسته بندی در موسیقی و فکر کردن به آن، اولویت برای من این است که موسیقی که اجرا می کنم به درد جامعه امروز من بخورد.
من باید تلاش کنم، از همه چیزهایی که در توانم هست و یاد گرفته‌ام استفاده کنم و فرم جدیدی را امتحان کنم و ببینم جامعه آن را دوست دارد یا نه؟ بدون اینکه بخواهم فکر کنم آیا این موسیقی درآمد بیشتری دارد یا الان این موسیقی محبوبیت بیشتری برای من ایجاد می کند؛ وبدون اینکه فکر کنم الان این موسیقی من را در فلان جایگاه می‌نشاند یا به عنوان یک آدم اهل فرهنگ معرفی می‌کند یا بعنوان یک آدم سیاسی مطرح می کند. بدون اینکه به این چیزها فکر کنم فقط باید در درجه اول بر اساس نیازهای خودم، دغدغه‌های خودم و اینکه این موسیقی باید به هرحال به درد جامعه بخورد، عمل کنم.»

* برای همین است که رنگ و بوی مسائل اجتماعی در کارهای شما زیاد دیده می شود؟
– «بله باید به درد جامعه بخورد. یک جا می گویند که جوان ده ساله شور و نشاط احتیاج دارد. آرایش غلیظ (فیلم آرایش غلیظ به کارگردانی حمید نعمت الله و صدای همایون شجریان) را انتخاب می کنیم. این تنها یک نمونه است ممکن است ده نفر دیگر بیایند خیلی بهتر از این را اجرا کنند. نگاه من به کارها اینطور بوده است.»

* از کارهای جدید گفتید، می توان گفت که شما این چند وقت خیلی پر کار بودید. کنسرت نمایش «سی» را داشتید که فکر کنم چیزی حدود ۴۰ شب اجرا داشت.
– «سی شب اجرا داشتیم. فکر می کردیم ۱۵ تا۲۰ شب اجرا باشد. اما ۳۰ شب اجرا داشتیم و ۳۰ شب هم تقاضا داشتیم که جمعا می شد ۶۰ شب. اما چون به ایام محرم و صفر می خوردیم در نهایت دقیقا ۳۰ شب اجرا شد.»
* دقیقا بعد از آن کنسرت «ایران من» را در تالار وزارت کشور داشتید. برخی از کارشناسان این انتقاد را به شما وارد می کنند که شاید این حجم از پرکاری باعث شود که از تولیدتان کاسته شود. همچنین شاید با نگاهی خیرخواهانه به این مساله می پردازند که اگر یک خواننده سی یا چهل شب متوالی آن حجم سنگین از صدا را در کنسرت اجرا کند به خودش و حنجره‌اش فشار وارد می‌شود. پاسخ شما به این انتقادات چیست ؟
– «فکر می کنم نزدیک یکی دوسالی می شود که در تهران کنسرت نداده بودم و برای همین هم ما این حجم از کار را اجرا کردیم. اینکه ما هر سال یا هر دوسال یکبار پانزده تا سی اجرا داشته باشیم چیز غیرطبیعی نیست و پرکاری به حساب نمی آید. شهرستان‌ها جای خودش را دارد. چیزی که باعث شد اینطور به نظر بیاید استقبال خوب از کنسرت نمایش “سی” بود که ۳۰ شب پشت سر هم اجرا شد. ما از قبل برنامه داشتیم که یک کنسرت موسیقی مثل کنسرت “ایران من” را هم داشته باشیم. ولی خب چون اجرای “سی” پرمخاطب شد وبا اجرای “ایران من” پشت سر هم قرار گرفت، ما خیلی پرکار به نظر آمدیم. اگر احساس کنم جایی قرار است به من فشار بیاید آن کار را قبول نمی کنم و اینکه من خودم جوری این حنجره را تربیت کردم که اگر دو سانس پشت سر هم و هر سانس دوساعت بخوانیم فشاری به حنجره نیاید. حنجره باید توان این را داشته باشد و اگر توان نداشته باشد یک سانس اجرا می کنیم. ولی من حنجره و صدایم را به سمتی برده‌ام که وقتی ما سانس دوم را اجرا می کنیم ، تازه یک جاهایی صدا گرمتر و تو دست تر هم می شود برای من.»

از نظر شما وضعیت موسیقی در ایران به چه صورت است؟
– «در موسیقی و به ویژه در تولید موسیقی، خوشبختانه هنرمندان و آدم‌های با استعداد، با انگیزه زحمت کشیده‌اند، صاحب سلیقه و پرانرژی هستند و می خواهند کارهای متفاوت انجام دهند و اجراهای خوب داشته باشند و تلاش دارند برای خودشان وزنه‌ای باشند. خوشبختانه الان زیاد هستند و پر انگیزه اند. این خیلی چیز خوبی است و باعث شده است که ما کمبودی حس نکنیم. اما بخش دیگری هست و آن اینکه خود موسیقی وقتی به تولید رسید از نظر انتشار و پخش وضعیتش چطور است؟ عدم رعایت کپی رایت در موسیقی بزرگترین آسیب را به موسیقی زده است. موسیقی از نظر اقتصادی چرخه قوی ندارد مگر در کنسرت‌ها که آن هم تعداد معدودی هنرمند هستند که سالن‌هایشان با استقبال بیشتری از سوی مردم مواجه می شود و می توانند این چرخه را مدیریت کنند. بطور کلی اگر بحث کپی رایت حل شود موسیقی شکوفایی عجیبی پیدا خواهد کرد.»

* شما مدت‌ها با پدرهمکار و همراه بودید و با ایشان نواختید و خواندید. دوست ندارید یک بار دیگر بتوانید در کنار ایشان این تجربه را داشته باشید؟
– «اگر شرایط ایشان طوری شود که بتوانند و بخواهند که به صحنه بازگردند، من در مقابل صحنه، خاک‌های پای ایشان را تمیز می کنم. ایشان بتوانند به صحنه برگردند، این مهمترین آرزویی هست که می‌توانم بکنم؛ و اینکه در کنار ایشان نشستن همیشه افتخار من بوده است.»
* مخاطبان ما حتما و همه ایرانیان دوست دارند از صحت و سلامت ایشان باخبر شوند. می توانید مختصری در باره وضعیت فعلی ایشان توضیح دهید؟
– «پدر به دلیل آن چیزی که پارسال دچارش شدند، مجبور شدند به شدت به سرشان اشعه درمانی و رادیوتراپی کنند و این باعث می شود بافت‌های سالم هم آسیب ببیند. این ضمن اینکه مریضی را کنترل می کند موجب یکسری اشکالات می شود. اما نسبت به روزهای اول حالشان خیلی بهتر است. ما در مقطعی قرار گرفتیم که دو راه بیشتر پیش روی نداشتیم. یا اینکه ایشان باید با فیزیوتراپی به سمت بهتر شدن شرایط جسمی می‌رفتند یا اینکه مریضی پیشرفت کند و ایشان را به سمت بدتر شدن پیش ببرد. متاسفانه به سمت بهبود نرفته‌ایم اما در عین حال خوشبختانه الان۷-۸ ماه است وضعیت بدتر نشده و ما هنوز سر آن دوراهی مانده‌ایم. یعنی ایشان نه بدتر شده اند و نه بهتر.
بالاخره مریضی در ایشان ممکن است فعالیتش را آغاز کند که این برای ما خیلی نگران کننده است. بخشی که ما دوست داشتیم با فیزیوتراپی بهتر شود متاسفانه برای ۷-۸ ماه هست که در همان مرحله‌ مانده و ما را مقداری ناامید کرده است. اما حضور ایشان و وجود ایشان برای ما نعمت است و هنوز ایشان مثل همیشه هوشیاریهای خاص خودشان را دارند و گاهی اوقات سوالاتی از من می‌کنند که با خودم می‌گویم بابا چطور این‌ها را هنوز به خاطر دارند. خاطرم هست یک بار ایشان را به باغ خودشان بردیم. خب خیلی مسائل رو نشان نمیداد که یادشونه از جمله جزییات و دستوراتی را قبلا داده بودند. اما همان اول که رسیدند گفتند آن شش تا نهال گردو که من گذاشتم توی گلخونه کجاست؟ و این موضوع من را اینقدر خوشحال کرد که هنوز این جزییات رو هوشیارانه دنبال میکنند و به یادشان هست. همیشه آرزو میکنیم و امیدواریم که ایشون بهتر بشوند و مردم هم که همه لطف دارند و دعا میکنند.»
منبع: بهارنیوز