نقش ایران درآینده سوریه
گروه بین الملل- روحالله سوری
دونالد ترامپ چه در دوران تبلیغات انتخاباتی و چه پس از روی کار آمدن و انتخاب شدن به عنوان رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا به دفعات از توافق هستهای میان ایران و کشورهای ۵+۱ انتقاد و به صراحت از لزوم تجدید نظر در این توافق و حتی لغو آن از سوی آمریکا سخن به میان آورده است. سوالی که وجود دارد این است که در حالی که جامعه جهانی بر توانایی برجام در حل مشکل هستهای میان ایران و غرب، شکلگیری چارچوبی حقوقی و فنی برای رفع آن و مهمتر از آن تامین خواستههای طرفین این توافقنامه در قالب یک بازی برد-برد اجماع نظر دارد چرا پس از روی کارآمدنترامپ شاهد انتقادات گسترده ایالات متحده آمریکا نسبت به این توافق میباشیم؟
به نظر میرسد پاسخ به این سوال را نه در برداشت ترامپ در رابطه با میزان موفقیت یا عدم موفقیت برجام در حل موضوع هستهای ایران که میبایست در موضوعات دیگری فراتر از برنامه هستهای و به عبارت دقیقتر در جایگاه کنونی جمهوری اسلامی ایران در معادلات منطقهای خاورمیانه جستجو کرد. در واقعیت امر مشکل اصلی دولتترامپ با ایران در دوران پسابرجام را میبایست نگرانی ایالات متحده آمریکا از افزایش حضور و نقش ایران در تحولات منطقهای در نظر گرفت. اگرچه نمیتوان کتمان کرد که بخشی از سیاستهای مقابله جویانه و ایرانهراسانه ایالات متحده آمریکا نسبت به ایران متاثر از رویکرد نخست آمریکایترامپ و روحیه تاجرمابانه ایشان به منظور کسب منافع اقتصادی وترغیب کشورهای عرب خلیج فارس برای خرید سلاح و تجهیزات نظامی از این کشور میباشد اماتردیدی نیست که تضاد منافع میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا در منطقه خاورمیانه، از جمله دلایل اصلی ایجاد نگرانی در میان ساکنان جدید کاخ سفید میباشد.
در واقع دونالدترامپ و مخالفان جمهوری اسلامی ایران نمیتوانند شاهد توافقی باشند که علیرغم موفق عمل کردن آن در حل مناقشه هستهای میان ایران و غرب، همزمان منجر به بهبود روابط ایران با جامعه جهانی و ارتقا جایگاه این کشور در نظام بینالملل نیز شده باشد، به همین خاطر میتوان اذعان داشت که نگاهترامپ به توافق هستهای صرفا متاثر از نقش آن در حل برنامه هستهای ایران نیست بلکه آنچه از نظر ایشان حائز اهمیت میباشد قدرت گرفتن جمهوری اسلامی در منطقه بهویژه تحت تاثیر منافع حاصله از برجام در حوزههای سیاست خارجی و اقتصاد داخلی میباشد.
از جمله مهمترین زمینههای شکلگیری اختلاف منافع میان ایران و ایالات متحده آمریکا در سالهای اخیر را بایستی بحران سوریه و نحوه حضور ایران در این بحران در نظر گرفت. در واقع نقش ایران در حمایت از بشار اسد با توجه به عدم سقوط دولت مستقر در سوریه آنطور کهترامپ و متحدان منطقهای ایشان خواهان آن هستند و در مقابل کسب موفقیت از سوی دولت سوریه در بازپسگیری بخشهایی از مناطق تحت اشغال مخالفان با حمایت ایران و روسیه، عملا از دیدگاهترامپ به معنای قدرت نمایی جمهوری اسلامی و تغییر موازنه قوا به نفع محور مقاومت در منطقه میباشد. لذا دولتترامپ تلاش دارد تا با استفاده از ابزارهای گوناگونی چون تحریمهای موشکی، تجدیدنظر در توافق هستهای و حتی تحت فشار قراردادن ایران برای خروج از برجام، فرصت مناسب برای مقابله با قدرت گرفتن ایران در منطقه را به دست آورد. به همین خاطر به نظر میرسد که بتوان در شرایط کنونی مهمترین و عمدهترین مشکل میان ایالات متحده آمریکا و ایران از دیدگاهترامپ را تغییر معادلههای قدرت در منطقه به نفع جمهوری اسلامی ایران، بهویژه در فضای پسابرجام در نظر گرفت.
تردیدی نمیتوان داشت که گسترش نفوذ و افزایش قدرت جمهوری اسلامی ایران در منطقه را نمیتوان تماما به برجام محدود نمود و اگر بخواهیم دقیقتر در این باره سخن بگوییم باید نقطه آغاز قدرتیابی ایران در منطقه را سقوط دولتهای متخاصم در عراق و افغانستان در ابتدای قرن حاضر در نظر گرفت اما واقعیت به گونهای است که نمیتوان نقش برجام در تقویت و تسهیل این قدرتیابی را نیز نادیده گرفت، در واقع برجام از طریق رفع تحریم ها، شکستن اجماع بین المللی علیه ایران و تغییر نگرش اروپا نسبت به ایران نقش مهمی در فراهم آوردن زمینههای لازم برای ایفای نقش بیشتر ایران در منطقه به همراه داشته است. مسلم است که در نبود توافقی میان ایران و کشورهای ۵+ ۱، حضور ایران در سوریه با فشارها و مقاومتهای بیشتری از سوی ایالات متحده و حتی اتحادیه اروپا مواجه میگردید. بدینترتیب در شرایطی که میتوان مهمترین عامل ایجاد تنش در روابط ایالات متحده آمریکا با ایران را تغییر در توازن قوای منطقهای به نفع ایران به حساب آورد، به نظر میرسد که آینده بحرانهای منطقهای از جمله بحران سوریه و مهمتر از آن چگونگی ایفای نقش ایران در این بحران تاثیر بسیار مهمی در ارتقا و یا از دست رفتن جایگاه منطقهای ایران خواهد داشت.
آنچه در ارتباط با بحران سوریه میتوان گفت این است که این بحران در شرایط حاضر نه صرفا یک بحران داخلی که بحرانی منطقهای با توانایی تبدیل شدن به یک بحران بینالمللی میباشد. در واقع آنچه باعث تبدیل شدن بحران سوریه به بحرانی با مشخصههای گفته شده گردیده است رقابت و تضاد منافع میان بازیگران منطقهای و فرامنطقهای درگیر در این بحران میباشد به نحوی که در یک طرف ماجرا جمهوری اسلامی ایران به همراه روسیه قراردارد و در طرف دیگر هم ایالات متحده امریکا و کشورهای عرب خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی قراردارند که منافع خود را در کنار رفتن بشار اسد از قدرت تعریف نمودهاند. وجود یک چنین تضاد عمیقی میان منافع کشورهای درگیر در سوریه در کنار سایر تنشهای منطقهای که تحت تاثیر آن مرزهای میان دوست و دشمن در منطقه را دچار نوعی پیچیدگی و آشفتگی نموده است باعث گردیده که چشمانداز روشنی برای پایان دادن به این بحران پیش روی جامعه جهانی وجود نداشته باشد.
در این میان آنچه که برای جمهوری اسلامی ایران میبایست واجد اهمیت باشد این است که قدر مسلم هرگونه سرنوشتی که در بحران سوریه منجر به تضعیف جایگاه منطقهای ایران شود میتواند به تهدید منافع ملی ایران در سایر مسائل منطقهای از جمله مناقشه فلسطین – اسرائیل از طریق برقراری نوعی صلح عربی – اسرائیلی بیانجامد. به همین دلیل بر این باور هستیم که با توجه به نقشی که آینده بحران سوریه در منافع ملی و جایگاه ایران در معادلات منطقهای خواهد داشت ضرورت اتخاذ یک استراتژی مناسب از سوی ایران در بازی پیچیده سوریه به منظور تامین منافع خود و ممانعت از حذف شدن در آینده سوریه ضرورتی انکار ناپذیر و فوری میباشد. اینکه این استراتژی دقیقا چه باید باشد و از چه ویژگیهایی باید برخوردار باشد قطع یقین به بررسی و تحلیل بیشتر توسط کارشناسان دستگاه سیاست خارجی ایران نیازمند است، اما به نظر میرسد بتوان چند ویژگی یا ضرورت مهم در تدوین این استراتژی را مدنظر قرار داد. اولین نکتهای که در اتخاذ این استراتژی باید لحاظ گردد لزوم ادامه مبارزه با داعش میباشد. رویکرد تداوم مبارزه با داعش بدون درگیر شدن با مخالفان اسد میتواند ایجاد کننده دو پیامد برای سیاست خارجی ایران باشد:
۱- تغییر مثبت در موازنه قوا به نفع ایران در مقابل رقبای خود در صحنه سوریه
۲- مشروعیت بخشی به حضور و ایفای نقش ایران در فرآیندهای حل و فصل بحران سوریه
در واقع مبارزه جدی ایران علیه داعش به عنوان تهدیدی مشترک علیه جامعه جهانی میتواند تثبیت کننده جایگاه جمهوری اسلامی ایران به عنوان بازیگر اصلی مقابله کننده با خطر داعش در منطقه باشد. همچنین از طریق کاهش قدرت گروهتروریستی داعش به عنوان یکی از مهمترین مخالفان دولت سوریه که دارای برخی منافع مشترک با رقبای منطقهای جمهوری اسلامی ایران نیز میباشد میتواند به تغییر موازنه قوا به نفع ایران در سوریه بیانجامد و در نهایت از رهگذر موارد گفته شده ایجاد کننده این حق نیز برای ایران باشد که به عنوان یک بازیگر مهم در طرحهای صلح مرتبط با سوریه به مشارکت گرفته شود.
ضرورت دومی که در تدوین استراتژی مورد نظر ایران در مواجهه با بحران سوریه، میبایستی مدنظر قرار گرفته شود، بحث شناخت انگیزههای روسیه به عنوان نزدیکترین متحد ایران در بحران سوریه میباشد. انگیزههای روسیه در این بحران را میتوان متاثر از رقابت این کشور با ایالات متحده امریکا و غرب، مساله اوکراین و حضور ناتو در مرزهای شرقی خود دید. در واقع انگیزه ایفای نقش محوریتر این کشور در رقابت با ایالات متحده امریکا در خاورمیانه را بایستی از جمله انگیزههایی دانست که روابط جمهوری اسلامی ایران با این کشور را نیازمند درنظرگرفته شدن ملاحظات بیشتری میکند. چرا که وجود این انگیزهها نزد روسیه میتواند در زمانهای لازم روسیه را به سمت تعامل بیشتر با عربستان سعودی،ترکیه و یا حتی رژیم صهیونیستی و لحاظ نمودن منافع و نگرانیهای آنها در بحران سوریه متمایل سازد. در کنار موارد گفته شده جنبه مهم دیگری که در رویکرد اتخاذی ایران نسبت به سوریه نیازمند توجه بیشتری میباشد تاکیدی است که ایران میتواند بر نقاط مشترک میان خود با سایر بازیگران درگیر در بحران سوریه داشته باشد.
جمهوری اسلامی ایران با حضور در نشست آستانه و تاکیدی که در این نشست بر قطعنامههای سازمان ملل در ارتباط با سوریه داشته است در واقع ضمن اعلام پایبندی خود بر تصمیمات بینالمللی بر مواردی تاکید کرده است که میتوان از آنها به عنوان زمینهای برای کاهش تنش با بازیگران رقیب خود در سوریه نام برد. به عبارت روشنتر تاکید ایران بر حفظ تمامیت ارضی سوریه و مخالفت با تجزیه این کشور با توجه به نگرانیهایترکیه در رابطه با کردهای سوریه و یا تاکید بر مکانیزم انتقال قدرت، برگزاری انتخابات و تدوین قانون اساسی جدید این کشور در قالب بیانیه نشست آستانه میتواند به عنوان نقاط مشترکی برای نزدیک ساختن رقبای منطقهای درگیر در بحران سوریه از سوی دستگاه سیاست خارجی ایران مورد بهره برداری واقع گردد.
دست آخر اینکه ایجاد کانالهای ارتباطی با مخالفان اسد، عربستان سعودی و حتی ایالات متحده آمریکا در کنار حفظ ارتباط موثر با اتحادیه اروپا و روسیه میتواند در افزایش میزان تاثیرگذاری ایران در آینده سوریه نقش بسزایی داشته باشد. باید توجه داشت که طولانیتر شدن و پیچیدهتر شدن روند بحران سوریه با توجه به شکلگیری ائتلاف منطقهای علیه ایران، در نهایت میتواند فضا را به زیان ایران تقویت نماید. رویکرد جمهوری اسلامی ایران به بحران سوریه باید همانند برجام رویکردی مبتنی بر برد – برد باشد، چرا که اتخاذ رویکرد مبتنی بر برد – باخت برای حل بحران سوریه جدای از سختتر کردن امکان دستیابی ایران به اهداف و منافع ملی مورد نظر خود در این بحران، خطر پیچیدهتر شدن و مبهمتر شدن تحولات خاورمیانه و بروز جنگ مستقیم میان قدرتهایی که هم اکنون بصورت نیابتی در سوریه با هم درگیر هستند را نیز افزایش خواهد داد.
از طرفی دیگر هم حمایت ایران از طرحهای صلح و آتش بس در سوریه میتواند در کاهش برخی تنشها میان ایران و ایالات متحده مفید واقع شود. تجربه تاریخی نشان داده است که چه در جریان حمله امریکا به افغانستان و مبارزه با گروههایتروریستی مستقر در این کشور و چه در زمان کنونی در جریان مبارزه با خطرتروریسم، میان ایالات متحده امریکا و ایران اشتراک منافع بیشتری وجود داشته است تا میان ایالات متحده با کشورهای عرب مورد حمایت خود در منطقه، لذا به نظر میرسد که مشارکت فعالانه و همیارانه ایران در پیدا نمودن راه حل برای برون رفت از بحران سوریه با مشارکت دیگر بازیگران و بهرهبرداری مناسب از اشتراک منافع خود با آنها میتواند در کاهش اختلافات، تامین منافع ملی و نهایتا حفظ و ارتقاء جایگاه فعلی ایران درمنطقه تا حدود زیادی موثر باشد.
منبع: بهارنیوز