نقشه عبور از حاشیهسازی افراطیون
گروه سیاسی- رسانه ها: روزنامه اعتماد در تحلیلی نوشت: پایان دولت دوم حسن روحانی، سرآغاز چله انقلاب اسلامی و نظام سیاسی ایران است. روحانی در مقام یک انقلابی سال ۴٢ با ادراکی دقیق از وضعیت و مطالبات تودههای اجتماعی و تغییرات مهم ساختاری و فلسفی در نظام بینالملل و موقعیت ایران در جهان معاصر، با نسخه توسعه ایران و بهبود شاخصهای بهزیستی و رفاه ایرانیان راهبرد خود را از سال ٩٢ به این سو بارها در معرض دید و نقد خواص و عوام قرار داده: «تفاهم ملی/تعامل بینالمللی.»
هدف روحانی و همراهان اعتدالگرا و اصلاحطلبش توسعه و پیشرفت ایران است. به همین جهت هرچقدر باندها و فرقههای سیاسی مخالفش بر طبل تهدید و تحدیدش میکوبند، او میکوشد تا با حفظ تمرکز و توجه اصلی خود ضرورت «مدارا و اجماع ملی» بر سر موضوعات کلان و مهم کشور را برای عبور از سیخ و میخهای پیش روی ماشین نظام سیاسی ایران تفهیم کند.
از حنجره روحانی به دفعات اصوات به گوش رسیده که: «برای مسائل کلان کشور نیاز به اجماع ملی داریم و برای این هدف همه باید به قطار انقلاب بازگردند.» اشاره و کنایه روحانی بیتردید بازی انقلابی نماهای بیشناسنامه است که با تقرب و تصرف نهادهای ملی موثر، انقلابیون شناسنامهدار دلسوز را با ترور شخصیت و جنگ روانی از صفوف مدیریتی کشور خارج کرده و خود جایگزین آنها شدهاند.جریانی که از ابتدای انقلاب با معکوس جلوه دادن واقعیات جاری کشور و گلآلود کردن فضای سیاسی توانسته منافع فرقهای و باندی خود را با پوششهای رنگ و وارنگ سیاسی تامین کند و حالا هم با همین دستفرمان درصدد دستاندازسازی برای روحانی، جلوگیری از تامین اهداف و پیشبرد مقاصد و منافع خود هستند.
شکی نیست تبار تخریبکنان و تهمتزنان به روحانی و آمران اصلی شعار«روحانی / بنیصدر پیوندتان مبارک» همان جریانی است که روزگاری ماشین تخریب آیتالله خامنهای و بهشتی و هاشمیرفسنجانی را روشن کرده بود تا با پس زدن آنان، خود به سیادت در قدرت برسد. شاید این باند خرابکار در بزنگاههای حیاتی توانسته باشد منفعت شوک و چرک خود را با این قلاب بارها صید کرده باشد اما این ذینفعهای هزار چهره با وجود همه آگاهسازیهای خواص دلسوز و الیت نگران و مقاومتهای آنان و پسزدنهای این فرقه معلومالحال مجهولالهویه از سر کانونهای قدرت و ثروت ملی دستبردار نیستند.
از همین رو زمین زدن حسن روحانی و زمینگیر کردن دولت اعتدال و باجگیری با پوشش و نقاب ارزشها شفافترین استراتژی و تاکتیک آنان است. این جریان برای عملیاتی کردن این راهبرد خود با جاگیری اپورتونیستمابانه در دل جناح راست و اردوگاه اصولگرایی، منظومه فکری هیاتمدیره این جناح را مورد هدف قرار داده تا بتواند همزمان هم مرزبندیهای قلابی را درون این جریان بسازد و هم آنکه کلیت این جناح را نسبت به اعتدالگرایان و اصلاحطلبان بدبین سازد.
این در حالی است که چهرههای امتحان پس دادهای همچون حسن روحانی، سید حسن خمینی، عبدالله نوری و موسویخویینیها بارها از ضرورت در اختیار گرفتن فرمان ماشین جناح راست توسط شناسنامهداران این جریان مهم سیاسی ایران سخن گفتهاند. چه آنکه روحانی در مقام رییس دولت و مجری قانون اساسی و مدیر اجراییات کشور نیاز به همراهی و همکاری رفقای انقلابی دیروز خود دارد و این مهم تنها با پس زدن باند سیاسی ذینفعهای بازدارنده از سوی هیاتمدیره جریان اصولگرایی، محقق خواهد شد. بی تردید بازگشت عقلای راست همچون شیخ علی اکبر ناطق نوری، علیاکبر ولایتی، مرتضی نبوی، محمدرضا باهنر و… به اتاق فکر و هدایت این جناح، نهتنها از اسقاط و انهدام گفتمان اصولگرایی در متن جامعه جلوگیری خواهد کرد که بر ضریب تعامل و تفاهم با رفیق دیرینشان در مقام رییسجمهور میافزاید. این همان چیزی است که ایران و ایرانی بیش از همیشه به آن نیاز دارد.
روحانی میداند که ریه مردم و جناح راست از دم و بازدم افراطیهای سازمانی خسته شده و با تاکید مکرر روی به رسمیت شناخته شدن همه دیدگاهها در انتظار بازگشت رفقای سابق انقلابی خود برای کمک است. روحانی با انباشت تجربه طولانی درصدد پایین آوردن شاخصهای فلاکت، فساد سازمان یافته، دردهای اجتماعی و به تبع آن بالا بردن ضریب شاخصهای حکومتداری سالم و بهبود رتبه ایران در جهان است. روحانی منطبق با ادراکی دقیق و صحیح از تحولات جهان معاصر و تغییرات مطالبات ایرانیان به دنبال آن است تا با کارتهای درست، بازی توسعه و پیشرفت ایران را به ساحل امن آرامش برساند.
برای تحقق این هدف نیاز به همکاری و همراهی نیروهای ملی دارد، از چپ سیاسی تا راست سیاسی و از اصلاحطلب تا اصولگرا، از محافظهکار تا میانهرو. به همین جهت است که میداند پایین کشیدن کرکره دکانداران تخریب و تفرقه را که اختلافافکنی را تجارت میکنند کار آسانی نیست و نیاز به اجماع ملی دارد. روحانی بهتر از هر کسی میداند که تاجران و دلالان تفرقه پاشنه کفشهایشان را برای ورشکسته کردن دولت و زمینگیر کردن او بالا کشیدهاند و برای آنکه این خواب آشفته شان تعبیر نشود از ضرورت بازگشت همه انقلابیون به قطار انقلاب دم میزند.
شکی نیست اگر هر چه سریعتر شناسنامهداران جناح راست محاسبه نفس نکرده و نفوذیهای سازمانیافته جاخوش کرده درون خود را غربال نکنند و خود، فرمان ماشین مدیریت اصولگرایی را در دست نگیرند نه تنها این جریان، نعش دولت را کف خیابان میخ خواهد کرد که سقوطی تاریخی را به جریان ارزش محور سیاسی کشور سنجاق میکند. حسن روحانی پالسها و پیامهای روشنی ارسال کرده. میخواهد هشتاد درصد کابینهاش را تغییر دهد. آستینهایش را برای افزایش کارآمدی بالا زده. جامعه پیام مخابره شده او را دریافته که میخواهد نقاط ضعفش را به نقطه قوتش بدل کند. فقط مانده بازگشت عقلای راست و یک جلسه همنشینی بیواسطه با او.
بالمآل، بهزیستی حیات مردم و نظام در گرو «به تعویق افتادن اختلافات»، «تفاهم بر سر منافع ملی»، «پس زدن تجار تفرقه و تخریب»، «تمرین مدارای ملی» و «بازگشت عقلای جناحین به متن مسوولیتپذیری سیاسی و اجتماعی» است. اجماع ملی امری دست یافتنی است به شرط آنکه بزرگان انقلاب و نظام، اشتراکاتشان را تقویت کنند. بیشک، با توجه به ذخایر گرانبهای نیروی انسانی در ایران و بسترهای بالقوه توسعه کشور میشود زنگار بحرانهای موجود را به روشنایی موفقیت مبدل سازد. آیا تعویق اختلافات، بازگشت مدارا و مروت سیاسی، اجماع ملی بر سر منافع ملی و بهبود امور جاری کشور تا پیش از فرارسیدن چله انقلاب اسلامی، کلید خواهد خورد؟
منبع: بهارنیوز