نقدی بر «بی اعتبار شدن اصلاحطلبان»
محمد توکلی
اشکال مبنایی وارد بر یادداشت مورد اشاره آن است که در آن اساساً تفکیکی میان «اعتراض» و «آشوب» را شاهد نیستیم و تمام آنچه در هفتهی گذشته در شهرهای مختلف کشور شاهدش بودیم را اعتراض مینامد. این در حالی است که در حاشیه اعتراضات در سطح جهان آشوبگری و صدمه به اموال عمومی و خصوصی دیده میشود و اعتراضات در ایران هم از این قاعده مستثنا نیست. اگر این قاعده کلی و بدیهی را بپذیریم آنگاه جملات نسبت داده شده به فعالان سیاسی اصلاحطلب معنای دیگری پیدا میکند.
بهعنوان مثال در این یادداشت درخواست «سرکوب هر چه شدیدتر معترضان» به آقایان عبدی و جلاییپور نسبت داده شده است. با یک جستجوی ساده در فضای مجازی میتوان به مقالههای این دو چهرهی سیاسی دسترسی پیدا کرد. هر چه بیشتر در این مقالهها به دنبال عبارت «سرکوب هر چه شدیدتر معترضان» بگردیم کمتر به نتیجه میرسیم.
آنچه این آقایان به صراحت میگویند تنها تاکید بر برخورد با کسانی است که در حاشیه اعتراضات به دنبال آشوب و اغتشاش هستند، آنان که هدف خود را حمله به مراکز دولتی و نظامی اعلام کردهاند. قاعدتاً چنین درخواستی باید مورد پذیرش صاحب هر عقل سلیمی هم قرار بگیرد. اتفاقا آنچه این گروه از اصلاحطلبان بر آن تاکید دارند و در بیانیهی مجمع روحانیون مبارز بر آن تاکید شده است به سود همان معترضانی است که ظاهراً آن یادداشت در حمایت از آنان نوشته شده بود. توضیح بیشتر آنکه هر اعتراضی در ایران هر چه بیشتر به سمت خشونت میل کرده است عمر کوتاهتری داشته و اعتراضاتِ منجر به تغییر در زمانهایی بوده که اتفاقاً آشوبگران در حاشیه قرار گرفته و معترضان در متن اعتراضات قرار داشتند. درخواست برای برخورد قاطع با آنان که در پی آشوب هستند اتفاقاً به شکل «بالقوه» میتواند مسیر را برای معترضان باز کند. البته بالفعل شدن این مسئله به پارامترهای دیگری هم بستگی دارد.
در یادداشت منتشر شده در سایت «بهارنیوز» ما با یک تناقض نیز روبرو هستیم. نویسنده از یک سو مواضع افرادی مانند عبدی و جلاییپور را «به پای کل جریان اصلاحات» میداند و از طرف دیگر از مواضع دو چهره سیاسی همین جریان تمجید میکند. پرسش اساسی این است که چرا جامعهی مدنظر نویسنده، با مواضع محمود صادقی و صادق زیباکلام به اصلاحطلبان متمایل نمیشود اما اظهارنظر دو چهره دیگر این جریان سبب بی اعتبار شدن اصلاحطلبان میشود؟! از نگاه یادداشت مورد اشاره بازنده اعتراضات دولت و اصلاحطلبان هستند زیرا با توجه به اظهارنظرهای مطرح شده راجع به اعتراضات مردم از آنان روی برگرداندهاند.
در پاسخ به این ادعا ابتدا باید مشخص شود که کدام مردم؟ و کدام اظهارنظرها؟ اگر مقصود از مردم، اکثریت است؛ برای تعیین «اکثریت – اقلیت» راهی جز مراجعه به صندوق رأی با وجود همه محدودیتهایش نیست. مردمی همین چند ماه پیش عملکرد چهار ساله نامزد جریان اصلاحات را تایید کردهاند بر اثر چه اتفاق غیرمترقبهای به یکباره باید از اصلاحطلبان عبور کنند؟ و از آن مهمتر از کدام اظهارنظر سخن میگوییم که باعث رنجش مردم شده است؟ اگر سایر مصداقها هم مثل وارونهنمایی مقالههای عباس عبدی و حمیدرضا جلاییپور است که تکلیف روشن است و تنها میتوان گفت که با فرض نادرست نمیتوان به حکم درست رسید.
مطلب آخر آنکه به نظر میرسد که شعار «اصلاحطلب، اصولگرا؛ دیگه تموم ماجرا» باعث آن شده که نویسنده محترم همراهی با معترضان را در تخریب جریان اصلاحات ببیند، این در حالی است که اجرایی شدن کسر قابل توجهی از خواستهها و مطالبات این جریان اعتراضی در گرو حضور پر قدرت اصلاحطلبان در فضای سیاسی است و حذف و تخریب این چنینی آنان کمکی ناخواسته به حضور مجدد تندروها در قدرت است؛ تندروهایی که برایشان از عباس عبدی تا محمود صادقی، از مجمع روحانیون تا اتحاد ملت، از حامیانِ این روزهای اصلاحات تا معترضانِ این روزهای اصلاحات فتنهگرانی هستند که نباید در فضای سیاسی کشور نفس بکشند!
منبع: بهارنیوز