ناگفتههای کارگران معدن یورت
ابراهیم حاتمی-روزنامه بهار:
مادرانی که با زبان محلی بر روی خرابهها شیون میکنند و مردانی که درتاریکی یک تونل گم شده اند. دیگر خبری از مرد خانواده نیست. سه روز از تراژدی تلخ یورت زمستان میگذرد. تراژدیای که معدنچیان آزادشهر در ٩٠ کیلومتری گرگان مرکز استان گلستان در عمق ١٨٠٠ متری زمین محبوس شدند. وقتی نام خبرنگار میآید به طرفش هجوم میبرند و به زبان محلی میگویند نمیدانید چه میکشیم. همسر داغدار یکی از قربانیان این حادثه، میگوید: ١۶ سال بود که در معدن کار میکرد. قبل از ازدواج هم معدنکار بود. تازه مسئول شیفت یورت شده بود. همسرم همیشه برای کارش نگران بود، مسئولیتشناس بود.
حسن کارگر معدن زمستان یورت آزادشهر نگران با ناراحتی به زمین خیره شده است میگوید از من عکس و فیلم نگیرید دستهایش زخم است میگوید: نان کارگری میخورم، روز حادثه داخل تونل بودم بوی گاز همه جا پیچیده بود… در چند متری معدن ایستاده است به دستانش نگاه میکند میگوید: ببینید! اینها حاصل ۲۰ سال کار من است تا دیروز کجا بودید ؟
از او میپرسم چرا گفتی تا دیروز کجا بودید! سری به نشانه تاسف تکان میدهد و میگوید : مدت ۱۴ماه است که حقوق خود را نگرفتیم وچندین بار به خاطر حقوقهای معوق اعتراضهایی رابه مسولان شهر و کارفرمایان معدن کردیم و حتی چند بار دست از کار کشیدیم تا وضعیت حقوقهای معوق ما مشخص شوند کارگران این معدن اکثرا از روستاییان شهرستانهای آزادشهر هستند و قشرضعیف و کارگر و کشاورز و دامدارند، خانواده های آنها از وضعیت مالی ضعیفی برخوردارند. بهترین دوستم که زیر آوار ماند چند ساعت قبل از حادثه میخواست مادرش را به شهر ببرد برای درمان؛ برای همیشه زیر آوار ماند، آن پیرزن را میبینی که آنجا نشسته است مادر علی است ما تنها و بی پناه بودیم ۶ ماه است که هر روز فریاد میزنیم هیچ مسئولی صدای ما را نشنید.چند زن روستایی دور هم جمع شدهاند با زبان محلی شیون میکنند و بر سر و صورت خود میزنند نزدیکتر که میروم میشنوم با زبان محلی فرزندشان را صدا میزنند. میخواهم از این صحنه عکس بگیرم مرد جا افتادهای پشت سرم فریاد میزند. چرا میخواهی عکس بگیری؟! میخواهی بدبختی مان را نشان بدهی؟! الان این زنان دیگر هیچ سرپرستی ندارند چرا مسئولان وکارفرمای معدن حق و حقوق قانونی این کارگران زحمتکش که باجان خود بازی میکنند را ندادند امروز از جان ما چه میخواهند؟ چرا نمیگذارید به حال خودمان باشیم! روزی ۱۸ یا ۱۹ ساعت کار میکردیم هر چه اعتراض کردیم بی فایده بود.
همه این خانوادهها بدهکار هستند
از او میپرسم در طول ماههای گذشته کسی پیگیر حل مشکلات شما بود؛:کارگر معدن دو دستش را بالا میبرد و فریاد میزند: ” کدام حل مشکل؛ حتی در دفترشان هم به روی ما بسته بود. هر روز میگفتیم معدن بوی گاز میدهد میگفتند شما سواد ندارید چرا نباید این معادن ایمنی لازم را نداشته باشند چرا باکمترین تجهیزات این کارگران باید کار کنند حتی چراغ معدن درست و حسابی هم نداشتیم. همه این خانوادهها بدهکار هستند حالا که مردهایشان مرده با بدهکاری نمیدانیم چه کنیم.
کپسول اکسیژن نداشتیم
ح. ه یکی از کارگران این معدن که سابقه چندین ساله کار در این معادن را دارد میگوید حقوقهای ما بین ۷۰۰تا۸۵۰هزارتومان است که آن هم ماهانه واریز نمیشود والان مدت هجده ماه است که حقوقهای ما را ندادند ما بیمه نیستیم، با این شغل خطرناک وسخت وطاقت فرسا حقوقهای ما از سال ۹۳ تاکنون بهطور مرتب ماهانه پرداخت نشده وهرسال چهارماه ازحقوق ما را ندادند، ما را بیمه نکردند! آیا با این خطرات شغل معدن کاری نباید کارگران را بیمه کنند؟!
هر دفعه که اعتراض کردیم مارا تنبیه کردند. مسولان معدن طبق قانون وظیفه دارند، مارا بیمه کنند درروزهای گذشته بوی شدید گاز از داخل این تونل بیرون میآمد مانشتی شدید گاز را اطلاع دادیم ولی توجه نکردند . در داخل این تونل به غیر از یک راه ورودی راه دیگری وجود نداشت وکپسول اکسیژن تا قبل نیم ساعت به اتمام رسید با اتمام اکسیژن چطورمی شود داخل تونل نفس کشید؟! آن هم باوجود گاز متان ودی اکسید کربن؛ مابه مسئولان معدن گفتیم بهخاطر بوی شدید گاز متان دستگاه سنجش گاز نیاز هست تا گاز موجود تونل را برآورد کنیم متاسفانه یک دستگاه سنجش گاز نیاوردند در این تونل پانصد نفرکارگرداشت که اکثرا متاهل ودارای زن و بچه هستند، چرا به خواستهها و هشدارهای ماتوجه نکردند که باعث شوداین فاجعه عظیم اتفاق بیفتد و ۳۵نفرازدوستان وهمکاران عزیزمان را بهخاطرکوتاهی و سهل انگاری مسئولان و کارفرمایان معدن ازدست بدهیم.
منبع: بهارنیوز