میتوان زمین سوخته اصولگرایی را آباد کرد
غلامعباس توسلیروزنامه بهاراصولگرایان درسال۸۴ سرمست ازشکست مرحوم آیتالله هاشمی و شکست جمیع کاندیدای اصلاحطلبان موفق شدند سکان قوه مجریه را در دست بگیرند. درآن زمان اصلاحات سیاسی و اقتصادی در دولتهای هفتم و هشتم، اقتصاد ایران را در وضعیت مطلوبی قرارداده بود. رشد اقتصادی بالا بعد از انقلاب، تورم حدود یک رقمی طی بیست سال گذشته از جمله دستاوردهای مدیریت نسبتاً علمی دوران اصلاحات بودکه به عنوان میراث به دولت اصولگرای نهم رسید. احمدی نژاد در یک کلام ایرانی را تحویل گرفت که درآستانه جهش اقتصادی، علمی در ابعاد منطقهای و نظام بینالملل بود، اما روزی که دولت را به حسن روحانی، شخص مورد حمایت اصلاحطلبان تحویل داد، آنچه از فرآیند عملکرد اقتصادی وسیاسی دولت احمدینژاد بهجا مانده بود، خرابهای اقتصادی، فضای نامطلوب سیاسی و موقعیت به شدت منزوی بینالمللی بود. هنوزهم ابعاد فاجعه بار عملکرد اصولگرایان در مقیاسهای مختلف در دوران زعامت آنها مشخص نشده است و شاید درآینده بازهم شاهد افشاگریهایی در مورد عملکرد دولت گذشته درآن هشت سال باشیم. در چنین شرایطی باید به اصولگرایان حق داد که درفکر بازگشت به عرصه انتخابات نباشند. زیرا آنها یک بار درسال گذشته در انتخابات مجلس بخت خود را برای ورود مجدد به قوه مقننه آزمایش کردند و لیست واحد هم دادند، اما حتی نتوانستند در سطحی شناخته شده به مجلس راه یابند. بنابراین این روزها هرچه به انتخابات ریاست جمهوری نزدیکتر میشویم، انگیزه کمتری در بین آنها برای ورود توام با وحدت در برابر اصلاح طلبان و روحانی به انتخابات سال آینده دیده میشود. عدم تحرک آنها این سوال را در ذهن میپروراند که آیا اصولگرایان به هیچ وجه تمایلی به رقابت با روحانی ندارند؟ مگر امکان دارد که یک جناح شناخته شده درتاریخ سیاسی بعد از انقلاب دو دستی انتخابات شورای شهر و ریاست جمهوری را در سینی طلا گذاشته، خم شود و زمین بازی را به رقبای خود بدون هیچ چشمداشتی تعارف کرده و هدیه دهد؟ آیا جناح سیاسی اصولگرایان از سپهر سیاسی ایران کنار رفته اند؟ آیا آنها پذیرفتهاند که دیگر دارای پایگاه مردمی نیستند؟ آیا در واقع آنها به عنوان کنشگران سیاسی دیگر پایگاه مردمی ندارند؟ بعید است اینگونه باشد هیچ سیاستمداری عرصه سیاست را حتی اگر بخواهد نمیتواند رها کند. به نظر میرسد تمامی کاندیدای مطرح فعلی کاندیدایی نمایشی هستند و این دسته ازکنشگران سیاسی ایران در آینده نزدیک و حتی به یکباره بر روی یک کاندیدا به جمعبندی خواهند رسید و درمقابل روحانی خواهند ایستاد. آنچه تحت عنوان اجماع اصولگرایان با اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری هم مطرح میشود سرابی بیش نیست. اصولگریان واصلاح طلبان دو سر یک طیف سیاسی نیستند که در عرض هم حرکت کنند. آنها همواره در مقابل هم قرار دارند. در این میان جناح تحول خواه ایران هرچند متکثر، اما به وحدتی مثال زدنی رسیده است. این جناح آیندهای درخشان خواهد داشت اگر بتواند به اختلافات درونی خود پایان دهد. تجربه شورای عالی اصلاحات نشان داده است که اصلاح طلبان اختلافات راکنار گذاشتهاند و در نتیجه به صورت واحد درانتخابات شرکت خواهند کرد. اصولگرایان اما هنوز نتوانستهاند به گفتمانی درونی دست یابند. عقلای اصولگرا که درگذشته نقش ریش سفیدی در این جناح را بر عهده داشتند، اکنون دیگر درقید حیات نیستند. در نتیجه طیفهای مختلف اصولگرا هم نمیتوانند با یکدیگر به گفت و گو بپردازند تا زمانی که نیاز به این گفت و گوهای درونی در بین اکثریت اصولگرایان به وجود نیاید، آنها نمیتوانند از بدنه اجتماعی خود برای نیل به اهدافشان بهره ببرند. البته نبود گفتمان قدرتمند اصولگرایی درکنار گفتمان موثر اصلاحطلبی موجب میشود اصلاحطلبان از تحرک بیشتر در آرای خود و پویا کردن اندیشههای اصلاحطلبانه بپرهیزند و این بزرگترین وخطرناکترین سم برای اصلاحطلبی است. وجود اصولگرایان پرانگیزه و با اخلاق و مقید به کار تشکیلاتی موجب میشود اصلاحطلبان نیز تقید بیشتری به رشد اندیشه اصلاح طلبی و بسط آن پیدا کنند. در نتیجه مطلوب است که اصلاحطلبان در این راه پیشگام شوند و درجهت وحدت اصولگریان حرکت کنند. درست است اصولگرایان روزگاری مرگ جریان اصلاحطلبی را آرزو میکردند، اما این آرزو از سوی اصلاحطلبان وجود ندارد وآنها تمایل دارند اصولگرایان تحولخواه بتوانند به بازسازی اندیشه اصولگرایی بپردازند. در این صورت هر دو جناح کشور میتوانند بر سرمنافع ملی به وحدت برسند و رقابت هایی توام با اخلاق را در جامعه شاهد باشیم. زمین سوخته اصولگرایی را میتوان آباد کرد و از آن بهره گرفت، به شرط این که این تمایل در بین ردههای مختلف اصولگرایی وجود داشته باشد که به سوی گفتمانی درون جناحی حول منافع ملی حتی وحدت ملی حرکت کنند.
منبع: baharnews.ir