محکمات گمشده انقلاب

١- وزیر بهداشت، آقای حسن قاضی زاده هاشمی، الگوی خوبی ابتدا برای سایر وزاری دولت از حیث اهتمام و تلاش شبانه روزی و بعد برای سایر ثروتمندان جامعه ماست.

 جلب توجه و جذب حمایت سیاسی لازم برای بهبود بخشیدن به حوزه بهداشت و درمان و سعی در ایجاد تحول در آن به نفع عموم مردم و کاهش هزینه های درمانی با همه مشکلاتی که بر سر این راه بوده و هست، اقدام درست و به موقعی بود که اگر صورت نمی گرفت معلوم نبود که سوداگری در حوزه سلامت با جان و زندگی مردم چه می کرد. معضلی که البته با صرف هزینه های فراوان، اندکی بهبود پیدا کرده و از این پس نیز باید با رفع مشکل حیاتی تامین منابع پایدار برای این طرح و کم کردن فاصله پرداختی به متخصصان و پرستاران و سایر کادرهای درمانی، به سمت تحقق کامل اهداف تعیین شده ادامه پیدا کند.

همچنین از زاویه فردی نیز  خیرخواهی و نیکوکاری وی در قبال نیازمندان، فضیلتی است که در دوران فراموشی این فضیلت ها حتما باید مورد توجه قضاوت کنندگان باشد. اما وقتی مساله نقد و نقادی اجتماعی به میان می آید باید گفت ایشان – علیرغم اعلام علاقمندی به علم جامعه شناسی و چهره ای مانند شریعتی و اینکه ابتدا تصمیم داشتند تحت تاثیر او در جامعه شناسی بخوانند-  می بایست در دیدن امور از زاویه اجتماعی یا به اصطلاح جامعه شناسان “تخیل جامعه شناسانه”، قدری بینش یا توجه خود را تقویت کنند.

 بارها از زبان ایشان به صراحت درباره  ثروتشان  شنیده ایم و اینکه ظاهرا هدف این اصرار و تکرار، شکستن فضای زهد نمایی و نفاق است. البته که این صراحت و صداقت خصلتی نیکو و تقریبا کمیاب در جامعه ما و بخصوص در میان اهل سیاست است. اما از زاویه اجتماعی  و موقعیتی که فعلا عموم مردم ایران  در آن قرار دارند معلوم نیست که این فضیلت چندان که باید به رسمیت شناخته شود و اصلا در چشم مردم حداقل به آن میزان که شایسته این خصلت نیکوست، فضیلت به حساب بیاید.

در شرایطی که درآمد سرانه عموم مردم رقم قابل توجهی نیست، بیکاری و رکود جامعه را فراگرفته و سوء استفاده های نجومی یقه سفیدان از مناصب و جایگاهشان رو به فرونی نهاده نباید از حساسیت افکار عمومی به تفاوت های فاحش اقتصادی و اجتماعی و نابرابری های شدید موجود گله کرد. در چنین فضایی طبیعی است که حساسیت به پرسش “از کجا آورده ای” نسبت به پرسش “در کجا خرج می کنی” بیشتر است.

در کشوری که قریب به ۴٠سال پیش در آن یک تحول اجتماعی و سیاسی عمیق به وقوع پیوسته و آینده ای روشن را با طرح آرمان هایی بلند پیش روی توده مردم ترسیم کرده طبیعی است که بازماندن از تحقق این شعارها و آرمان ها و در مقابل بازگشت به همان نظام اقتصادی و اجتماعی معیوب سابق و نابرابری های پیشین – بلکه ثبت شاخص هایی به مراتب نازلتر از قبل در این زمینه-  وجدان عمومی شهروندان را جریحه دار کند.

   از قضا انتقاد از کم کاری ها و کجروی های مسئولان در تحقق این آرمان ها در سخنان شخص وزیر بهداشت هم کم نبوده و نیست. جناب آقای هاشمی حتما می دانند که فضیلت رسیدگی به محرومان و صداقت و پرهیز از زهد فروشی یک چیز است و ممدوح دانستن ثروت به طور مطلق و بدون توجه به اوضاع فقر و فاقه عمومی، از جانب مقامی حکومتی- حکومتی که قرار بوده در تراز بزرگان دینی عمل کند و از قضا الگوهایی موفق و محبوب هم در گذشته در این زمینه پرورده ( نظیر رجایی ها و باهنرها ) چیز دیگری است.

٢- اگر زاویه نگاه را کمی بالاتر ببریم می بینیم انتقادی که به بینش اجتماعی وزیر بهداشت وارد است در واقع قابل تسری به کلیت مدیران سیاسی و اقتصادی کشور در قریب به تمامی ٣٠ سال گذشته است و نمی توان شخص وزیر بهداشت را در این زمینه موردی خاص قلمداد کرد.

 به نظر می رسد که در ذهن و ضمیر مدیران ارشد کشور، انقلاب، محصول آرمان ها و اهداف متعدد و متناقضی بوده و هیچ حوزه مشترکی پشتوانه آن نبوده که در تمام این سال ها به منزله  “محکمات” انقلاب و به عنوان سنگ محکی در قضاوت و سنجش برنامه ها و مشی و مرام آن ها محل توجه باشد. به همین دلیل است که در یک دهه، ثروتمندان زالو خوانده شدند و در دهه بعد شایسته تحسین و تشویق. گاهی از نظرشان اسلام، ثروت و تکاثر را محدود و مقید به وضعیت دیگران دانسته ، گاهی هم بی هیچ حد و حصری ( غیر از حدود شرعی مانند پرداخت خمس) مجاز شمرده شده. زمانی لفظ سرمایه داری دارای بار منفی شدیدی بوده، چنانکه در بیان بنیانگذار انقلاب دیده می شود و زمانی همین لفظ، حتی در بیان کسانی چون ریاست محترم فعلی قوه قضاییه با افزودن یک پسوند اسلامی راه حل اقتصاد کشور معرفی شده .

در چنین سردرگمی و ابهام ایدئولوژیک آن هم در سطح مدیران ارشد کشور بدیهی است که هر کسی بر اساس برداشت و تحلیل خود از امور درباره انقلاب و اهدافش سخن بگوید و اوضاع را رصد کند. حال آنکه اگر محکمات انقلاب (که در قانون اساسی و بیانات بنیانگذار انقلاب و تنی چند از تئوریسین های اصلی انقلاب نظیر شهید مطهری و بهشتی خلاصه می شود) آنطور که هست، نه آنگونه که دلمان می خواهد باشد، مد نظر  قرار بگیرد، این آشفتگی جای خود را به وضوح و روشنی می دهد.

اخیرا در این زمینه وزیر محترم بهداشت نسبت نادرستی به شهید مطهری داده اند. آشنایان به اندیشه های اقتصادی مطهری می دانند که ایشان به خاطر برخی توجهات سختگیرانه در مساله ارزش کار و مالکیت خصوصی   ( که در برخی یادداشت های اقتصادی بحث برانگیزشان به آن اشاره کرده است) حتی از جانب برخی از جزم اندیشان دینی متهم به ” مارکسیسم زدگی” هم شد.

یعنی به پیروی از مکتبی متهم شد که بخش مهمی از عمرش را صرف مبارزه با آن کرده بود!واقعیت این است اگر آرای او تعیین کننده محکمات مورد اشاره انقلاب باشد، چنانکه رهبر فقید انقلاب اینگونه می دید، اظهارات اخیر وزیر محترم بهداشت درباره ثروت با آرای این شهید اندیشه و فکر نمی خواند و از آن مهمتر شکایت کردن از منتقدی که در این زمینه چیزی نوشته در تراز وزیر جمهوری اسلامی نیست.


منبع: الف