ماجرای دوستی دو سیاستمدار سرشناس با شاه
به گزارش ایران خبر،نویسنده کتاب مذکور روایت میکند پس از سقوط شاه جمهوریخواهان و دموکراتها انگشت اتهام را به سوی یکدیگر نشانه رفتهاند که چه کسی ایران را ازدست داد؟ امریکا هیچگاه در طول تاریخ حیات خود در هیچ نقطه از جهان نتوانست انقلاب به راه بیندازد. انقلابهای جهان به اراده امریکا شکل نمیگیرند، اما امریکا کودتاهای موفق و ناموفق فراوانی در کشورهای جهان سازماندهی کرده که ملموسترین آنها کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ و کودتای ۱۹۷۴ شیلی است.کتاب «نیکسون، کیسینجر و شاه» به دلیل شیوه متفاوت در تاریخنگاری و بازخوانی اسناد محرمانه که اخیراً از بایگانیها خارج شدهاند و نگرش شخصیت محور نویسنده نسبت به شاه در تحولات ایران و منطقه از ارزش و اهمیت بالایی برخوردار است. غلامرضا علی بابایی مترجم، نویسنده، فرهنگنگار و پژوهشگر مسائل سیاسی و روابط بینالملل و عضو گروه واژه گزینی علوم سیاسی و روابط بینالملل فرهنگستان زبان و ادب فارسی که دهها عنوان کتاب در حوزههای مختلف را در کارنامهاش دارد.
آقای علی بابایی، موضوع اصلی این کتاب حول چه محورهایی است؟
این کتاب در یک مقدمه و چهار فصل تحت عناوین زیر به بحث میپردازد:
۱-ایالات متحده و ایران در جنگ سرد.
۲-دکترین (آیین سیاسی) نیکسون در خلیج فارس.
۳-جنگ پنهان ایران و عراق (سیا و کردهای رها شده توسط شاه).
۴-یک فورد و نه یک نیکسون: ایالات متحده و رؤیاهای هستهای شاه.
نویسنده همچنین روابط دو کشور را تا آستانه ۲۰۱۵ میلادی در بوته نقد و بررسی میگذارد.
اساس نقش منطقهای رژیم شاه بر طبق دکترین نیکسون چه بود؟
ایران از بسیاری جهات یک انتخاب در حد کمال مطلوب برای دکترین نیکسون محسوب میشد. رژیم پهلوی با داشتن احساس «مسئولیت منطقهای» روابط صمیمانهای با آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی داشت و پیوندهای مهمی با عربستان سعودی و شیوخ خلیجفارس برقرار کرد. پس از خروج انگلستان از منطقه خلیجفارس، چهار برابر شدن بهای نفت (اکتبر ۱۹۷۳) به تحقق رؤیاهای رژیم پهلوی کمک کرد.
در این راستا رژیم یاد شده نقشی را برعهده گرفت که بر طبق آیین سیاسی نیکسون عبارت بود از:
۱-برهم زدن تعادل نظامی به زیان فشارهای ناسیونالیستی رادیکال در منطقه خلیج فارس.
۲-سرکوب شورش ظفار (۷۵-۱۹۷۳).
۳-شرکت در عملیات نظامی بلوچستان پاکستان.
۴-کمک به رژیم زیادباره در سومالی برای جنگ با اتیوپی.
ماهیت روابط دو کشور در دهههای ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی با دهه ۱۹۷۰ چه بود؟
در نخستین روزهای شروع جنگ سرد بود که محمدرضا شاه و دولتمردانش درصدد برآمدند تا پای امریکای بیمیل و رغبت را به ایران باز کنند و موازنهای را بین شوروی و انگلیس برقرار کنند.ایران عصر پهلوی در جریان کودتای انگلیسی –امریکایی ۲۸مرداد به صورت دولت فرودست و متکی امریکا درآمد. در جریان این کودتا محمد مصدق نخستوزیر ملی را سرنگون کرد. کودتا از شاه یک دیکتاتور ساخت. این روابط فرودستی در دوران جنگ سرد را دولت آیزنهاور بنیان نهاد و در دولتهای کندی و جانسون در دهه ۱۹۶۰ ادامه پیدا کرد. این دینامیسم روابط امریکا و ایران بشدت متفاوت با مشارکتی بود که شاه به همراه نیکسون و کیسینجر در دهه ۱۹۷۰ بنا نهاد.
در این دهه ایران از یک دولت فرودست به شریک ایالات متحده در چارچوب آیین سیاسی نیکسون تبدیل میشود. شاه مرتب لابی میکرد تا امریکا سیاست دوستون (ایران و عربستان) را رها کرده و فقط به ایران متکی باشد. نیکسون در وجود شاه دولتمردی درونگرا و ضد کمونیست میدید که در راهبرد کلان جغرافیایی سیاسی وی و نیز نفرت از روشنفکران لیبرال سهیم است.
سفر نیکسون و کیسینجر به تهران (در خرداد ۱۳۵۱) چه هدفی را دنبال میکرد؟
سیاست ایالات متحده در قبال برتری منطقهای ایران در پرتو دکترین نیکسون که در سند شماره ۹۲ فرمولبندی شد، در جنوب آسیا در بوته آزمایش قرار گرفت و در سفر خرداد ۱۳۵۱ به تهران به تصویب رسید. نیکسون پس از دیدار از اتحاد شوروی پس از نزدیک به ۱۳ سال که از دیدار ژنرال آیزنهاور، سی و چهارمین رئیس جمهوری امریکا در آذر ۱۳۳۸ میگذشت وارد تهران شد.در این سفر شاه به نیکسون گفت: از من حمایت کن. افزون بر تعهدات امریکا در جنگ پنهانی سیا با کردهای عراق وی به شاه اطمینان داد که جت شکاری بمب افکن فانتوم (اف-۴)، شکاریهای رهگیر فوق مدرن تامکت-(اف-۱۴)، شکاریهای عقاب (اف-۱۵) و بمبهای هدایت شونده لیزری را در اختیارش قرار دهد. هر چه را که میخواهد بجز جنگ افزارهای هستهای بردارد. فردای آن روز شاه به علم وزیر دربارش گفت: هر چه را از نیکسون خواستم به من داد.
مشارکت نیکسون –کیسینجر- پهلوی در چارچوب آیین سیاسی نیکسون چه نتایجی داشت؟
این مشارکت نشان از بازگشت به استراتژی نامتعادل داشت که امریکا در چارچوب آن میدانست در کجا و چه زمانی با خصم خود، اتحاد شوروی، دست و پنجه نرم کند.
به اعتراف کیسینجر، جهان به صورت صحنه استراتژیک یگانهای درآمده بود که کوچکترین منازعه محلی نیز نتایج بینالمللی دور و درازی در برداشت. نیکسون و کیسینجر در خلیج فارس این دشواری را با کمک ایران حل و فصل کردند. اتحاد شوروی دست به یورشهای چندانی در منطقه خلیج فارس نزد، رژیم بعث عراق مرعوب شد و ایران به توافق الجزایر (۱۹۷۵) رسید و رادیکالهای عرب نتوانستند رژیمهای محافظهکار عرب خلیج فارس را سرنگون سازند. رقابت منطقهای بین ایران و عراق نیز به یک جنگ تمام عیار نینجامید.
هدف از عملیات پنهان سیا و رژیم شاه در کردستان عراق چه بود؟
پس از آنکه شاه از امریکا درخواست کرد که وی را در جنگ پنهانی ایران در کردستان عراق حمایت کند، نیکسون بلافاصله موافقت کرد. شاه از ایالات متحده استفاد کرد تا با واداشتن پیشمرگهها و بارزانی در جنگ، ارتش بعث عراق را فلج و تهدید عراق در استان نفتخیز خوزستان را خنثی کند و کشتیرانی خود را در اروند رود برقرار سازد که در آن توفیق پیدا کرد.
اختلافات ملامصطفی بارزانی رهبر کردهای عراق با شاه بر سر چه بود؟
بارزانی از خطر نزدیکی به شاه آگاه بود. به وی اعتماد نداشت ولی به صدام حسین و رژیم بعث نزدیک شد و به آنها اعتماد کرد. بارزانی به طور غیررسمی گفته بود: من به شاه اعتماد ندارم، من به امریکا اعتماد دارم. امریکا قدرت خیلی بزرگی است و به ما کردها خیانت نمیکند. اشتباه بارزانی در این بود که دینامیسم روابط امریکا و ایران را درک نمیکرد و تصور میکرد که شاه باید حتماً چراغ سبز امریکا را در قضیه رها کردن کردها داشته باشد. بارزانی خیال میکرد که هیچ کس در خاورمیانه بدون اجازه امریکا آب هم نمیخورد. وی اهرم نیکسون-کیسینجر علیه شاه را بیش از حد قوی فرض کرده بود. شاه بخوبی از تاکتیکهای آشکار و پنهان بارزانی در روابط با رژیم بعث عراق آگاه بود و همه راههای فرار پیش روی وی را بسته بود.
چرا رژیم بعث عراق در دهه ۱۹۷۰ تهدیدی برای خلیج فارس به شمار میرفت؟
نیکسون و کیسینجر با وجود همه توصیههای راهبرد پردازان انگلیسی از سوی شاه متقاعد شدند که رژیم عراق تهدیدی برای امنیت منطقه است. این رژیم معرف تهدید شوروی بود. امریکا که گرفتار جنگ ویتنام بود فرصتی برای پرداختن به پیچیدگیهای سیاسی عراق نداشت. اسناد محرمانه نشان میداد که بزرگترین خطر از منازعه بالقوه منطقهای، بین ایران و عراق سرچشمه میگرفت و نه از جانب شوروی. ولی نیکسون و کیسینجر از نظر شاه به خلیج فارس مینگریستند. گرچه برخی از تجزیه و تحلیلهای شاه از منفعت طلبیهایی سرچشمه میگرفت که در راستای منطقی جلوه دادن سیاست موجود بود.
تصویر شاه در اواخر دهه ۱۹۷۰ در امریکا چگونه بود؟
به عقیده نویسنده تصویر عمومی شاه در ایالات متحده تا حد دیکتاتوری مبتلا به جنون خود بزرگ بینی تنزل پیدا کرده بود. او کسی بود که درآمدهای نفتیاش را به خرید جنگافزار اختصاص میداد. سیمای شاه در رسانههای جمعی به مراتب پیچیدهتر از کاریکاتورهایی بود که منتقدانش از وی ترسیم میکردند. او بدون شک از گنج باد آورده نفت سرمست شده بود. اقتصاد دچار اسراف کاری شده و در صحنه سیاسی نیز حزب رستاخیز جولان میداد. هیچ چیز قدرت شاه را در داخل کشور محدود نمیکرد. شاه در ازای حمایت از منافع امریکا در ایران و منطقه خلیجفارس از حمایتهای سیاسی و اقتصادی رژیمش توسط امریکا برخوردار بود./ روزنامه ایران
یژه نامه | آرشیو
منبع: irankhabar.ir