لیلی گلستان: همیشه از خطر کردن جواب خوب گرفتهام
مجله پنجره خلاقیت – مریم آموسا: لیلی گلستان نیاز به معرفی ندارد، نامی آشناست برای کسانی که فرهنگ و هنر ایران را در چندین دهه اخیر دنبال می کنند، حتی اگر کتابخوان حرفه ای نباشید، حداقل یکی از ترجمه های او را دست گرفته اید و خوانده اید. او در کارنامه کاری اش تجربیات متعددی چون مترجم، کتابفروش و گالری دار را تجربه کرده و همواره در هر کاری که کرده است، بهترین دستاورد را برای خودش و دیگران به همراه داشته است.
برخی بیشتر موفقیت های او را مدیون این می دانند که او دختر ابراهیم گلستان است. بی شک دختر ابراهیم گلستان بودن بر زندگی فردی و اجتماعی او تاثیر خودش را گذاشته است اما روحیات شخصی و تلاش های فردی خود لیلی گلستان نقش پررنگی در موفقیت هایش داشته است. او زن جسوری است که در زندگی اش هرگز از خطر کردن نترسیده و همواره جواب خوبی گرفته است.

در ابتدای امر دوست داریم لیلی گلستان را از زبان خودش بشناسیم.
اغلب به گونه ای بوده که زن ها زیر سایه مردها مانده اند. همه، شما را به عنوان دختر ابراهیم گلستان می شناسند در حالی که کمتر از مادرتان صحبت به میان می آید.
مادر شما در دوران خودش زن پیشرو و خوش فکری بوده و در فعالیت های اجتماعی سهم داشته و مدتی نیز مدیر پرورشگاهی بوده است، بعدها نیز به عنوان هنرمند، چقدر مادرتان در شکل گیری شخصیت فکری و اجتماعی شما سهم داشته اند؟
شما در نوجوانی برای ادامه تحصیل راهی فرانسه شدید؛ اگر زندگی مسیر دیگری پیش پای شما می گذاشت، آیا فکر می کنید همچنان می توانستید قدم در مسیر موفقیت بگذارید؟
همه شما را به عنوان یک زن روشنفکر، مترجم، کتابفروش، گالری دار می شناسند، برای خودتان کدام بخش از زندگی تان اهمیت بیشتری دارد و چرا.
شما همواره در زندگی شخصی تان بهترین تصمیم ها را گرفته اید و هر زمان که لازم بوده نترسیدید و با جسارت مسیر زندگی تان را تغییر داده اید؛ مثلا تصمیم گرفته اید کتابفروش شوید و بعد کتابفروشی تان را تغییر کاربری داده اید. چقدر این روحیه را در مناسبات اجتماعی تان به کار گرفته اید مثلا برای برپایی نمایشگاه صد اثر صد هنرمند یا هفت نگاه.
نه. همه تصمیم های زندگی ام بهترین نبوده اند و گاهی تصمیم هایی گرفته ام که بعدا فکر کرده ام که می شد جور دیگری بشود در مورد کارم این حس را کمتر دارم وقتی به روند کارم از بعد از انقلاب تا به حال فکر می کنم، می بینم روند درستی بوده و کج و کولگی نداشته.
شما در گفت و گوهایتان عنوان کرده اید که کتاب «زندگی، جنگ و دیگر هیچ» مسیر موفقیت شما را تسهیل کرد، جدا از ترجمه کتاب که موجب شد همه شما را به عنوان مترجم بشناسند، متن کتاب روی زندگی شما تاثیر گذاشت؟
اگر قرار باشد از شخص یا کتابی که روی شما تاثیرگذاشته نام ببرید این افراد چه کسانی هستند؟
یکی از کتاب هایی که روی من اثر گذاشت کتاب «دن کیشوت» اثر سر وانتس بود. آدمی که در تخیلش به جنگ آسیاب بادی می رود و فکر می کند کسی است. شخصیت این کتاب می تواند نمادی از خیلی های اکنون ما باشد. ترامپ را ببینید، صاحب (و نه رییس جمهور) کره شمالی را ببینید… خب این کتاب خیلی روی من اثر گذاشت. در مورد افراد موثر در زندگی ام باید بگویم از هر کسی یک چیز را دوست داشتم یا تاثیر گرفته ام. زن مورد علاقه ایم «سوزان سونتاگ» است یک روشنفکر به معنای واقعی کلمه. «محمدعلی موحد» را خیلی ستایش می کنم با کتاب های فوق العاده ای که نوشته از نفت بگیر تا مولانا و شمس.

یکی از بهترین انتخاب های شما برای ترجمه کتاب «تیستوی سبزانگشتی» است، چگونه با این کتاب آشنا شدید و این کتاب چقدر در زندگی تان تاثیرگذاشته است؟
این روزها سخنان شما در تداکس در شبکه های اجتماعی بازتاب های متنوعی داشته است. جدا از بازتاب ها بخشی از اقبال این برنامه به بیان شیرین شما باز می گردد. آیا هیچ وقت در زندگی تان قصد نداشته اید که در عرصه اجرا وارد شوید و از این توانایی تان استفاده کنید؟
این روزها چه کتابی در دست گرفته اید و به مترجمان جوان چه پیشنهادی دارید؟
در انتها اگر حرف ناگفته مانده که دوست دارید با مخاطبان مجله در میان بگذارید خوشحال می شویم.
بعد از این سخنرانی اصلا چنین بازتابی را پیش بینی نمی کردم. راستش را بخواهید خیلی متاسف شدم که مخالفان حقیرانه نگاه کرده اند؛ نگاهشان به شدت مادی بود: «اگر بابایش این آدم نبود این نمی شد. خانه دارد و گریه هم می کند! هرچی شده بابایش کرده. ترجمه هایش را هم بابایش کرده! کتاب هایش را ریخت توی مشاین، پس خانم ماشین هم داشته!» و هم تعدادی از موافقان که بیشتر خانم های وابسته به پدر یا وابسته به شوهر بودند و می گفتند شما بگو ما چه بکنیم. این برای من تاسف بار بود. باور نمی کنید که دقیقا ۴۵۲ پیام در تلگرام و ۴۸ ایمیل دریافت کردم که همه را هم پاسخ دادم.
به قول مجریان تداکس بدجوری ترکوندیم! اما تجربه جالب، عجیب و تاسف باری بود.
منبع: برترینها