قهرمانتان کیست؟ برنامهتان چیست؟
گروه سیاسی: محمود میرلوحی-عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان در یادداشتی در روزنامه بهار نوشت: پیام شروع به کار جمنا، اختلاف در اردوگاه اصولگرایی بود. در هر ائتلافی علیالقاعده میبایست اشتراکاتی وجود داشته باشد، این اشتراکات در جناح اصولگرایان بهنظر میرسد که روز به روز در حال کمتر شدن است. جبهه اصولگرایان در گذشته به دو بخش بزرگ تقسیم میشد ولی ما اکنون شاهدیم که آن دو بخش طی سالهای اخیر به سه بخش تقسیم شدند و تلاشها برای اجماع میان آنها به شکست انجامیده. برای توصیف آنچه در بین اصولگرایان میگذرد، ناچار میبایست به کالبدشکافی آنان اقدام کرد.
به نظر نویسنده میتوان اصولگرایان را بر مبنای شاخص اعتدال به چند دسته تقسیم کرد. گروه اول کسانی هستند که از آقای روحانی حمایت کردند که افراد ریشهدارتر و با سابقهتر این جریاناند، گروه دوم اعضای جبهه پایداری هستند و بخش سومی هم وجود دارند که نه حاضرند با نام جبهه پایداری زبانزد شوند و نه به حامیان اصولگرای آقای دکتر روحانی میپیوندند و یک حالت معلق دارند. البته گروههایی هم هستند که حول چند شخص گرد آمدهاند. آنطور که تا به اینجا روشن است، این گروهها به سختی توان ائتلاف دارند، تجربه سیاسی هم این امر را نشان میدهد. با این همه تلاش برخی از احزاب و شخصیتهای این جریان برای ائتلاف تحت نام جمنا که نحوه فراخوان و ساز و کار آن برای بسیاری دیگر از اصولگرایان هنوز مبهم است، جریان دارد که البته این ابهام برای برخی در خود ائتلاف جمنا در طی روزهای اخیر هم ظاهر شده است. لذا تا وقتی که نحوه اجتماع اصولگرایان روشن نشود نمیتوان شاهد همگرایی اصولگرایان بود.
جمنا در نشست دوم خود آقای رئیسی را به عنوان انتخاب اول با بیشترین رای انتخاب کرد و دیدیم کمی بعد از آن ایشان در اعلامیه ورودشان خود را مستقل معرفی کرده و از غیروابستهبودن به گروهها و جریانات موجود سخن گفت. از سوی دیگر قرائن نشان میدهد که آقای رئیسی با قالیباف دیگر نامزد مطرح جمنا هماهنگی ندارد و در سوی دیگر عزتالله ضرغامی دیگر نامزد جمنا که از گردونه رقابت در این ائتلاف کنار گذاشته شد هم با انتخاب رئیسی از سوی جمنا موافق نیست. با توجه به این موارد و بسیاری نشانههای دیگر نویسنده باور دارد رسیدن به یک اجماع در این ائتلاف دور از دسترس است.
این نکته را هم نباید نادیده گرفت که جناح اصولگرایان با هر نامی و در قالب هر تشکلی که میخواهد کاندید معرفی کند، باید از منظر اقتصادی و فرهنگی و سیاسی برنامههایی داشته باشد، درحالی که در همایشهایی که از سوی جناح اصولگرا برگزار میشود، اصل را بر «نه به روحانی» گذاشته شده است. این امر از بیانیه آقای رئیسی هم مشخص میشود. هر جناح سیاسی علاوه بر داشتن رقیب نیاز به اشتراکاتی در درون خود هم دارد، شکافهایی که بین اصولگرایان وجود دارد، روبنایی نیست و این اختلافات سرشتی واقعی دارد و این جبهه در طی سالهای اخیر سه دسته شدند و گفتمانهای آنها هم به شدت با هم متفاوت است.
به طور نمونه بین گفتمان آقایان ناطق نوری و لاریجانی با رسایی و جبهه پایداری کمترین شباهت را میتوان دریافت. البته در گذشته هم چنین اختلافاتی بروز میکرد، ولی بهشدت کنونی نبود. استفاده از برگ اصلاحات هراسی هم به پایان رسیده است و برههای که میشد بخش مذهبیتر جامعه را با نمادهای عاریتی علیه رقیب بهکار گرفت و بر فرار این موج به قدرت رسید، تمام شده است و به نظر میرسد که جناح اصولگرا برای کسب رای به مشکلات زیادی بر خواهد خورد. باید توجه داشته باشیم که به هر صورت دولت اعتدال روابط بینالمللی کشور را سر و سامان داد، به تلاطم بازار ارز خاتمه داد و برجام را به تصویب رساند و تورم را مهار کرد و اینها دستاوردهای کمی نیستند که جناح رقیب بخواهند آنها را نادیده بگیرند. با وجود فراگیرشدن شبکههای اجتماعی و تزریق حجمی از اطلاعات و آگاهیها، به همه مردم حتی در مناطق روستایی، به نظر میرسد که پایگاه اجتماعی جناح اصولگرا روز به روز نحیفتر میشود.
باید گفت در در بین گروههای اصولگرا جبهه پایداری میتواند همه این اقدامات را نادیده بگیرد، به هر حال بخشی از جناح اصولگرا از کسانی تشکیل شدهاند، که در زمان دولت قبل، جایگاه نهادهای برنامهریزی کشور را متزلزل کردند و جماعتی هستند که میتوانند حتی خودکفایی گندم، رساندن گاز به زاهدان و نوسازی بخش هواپیمایی کشور را در دولت روحانی هم نادیده بگیرند. متاسفانه با جماعتی طرف هستیم، که در دوره خودشان سازمان آمار و سازمان برنامه را به زیر کشیدند، ولی اکنون به این آمارها ایراد میگیرند. چنانچه مردم از آنها سؤال بپرسند اگر دولت روحانی در حوزه اقتصاد موفقیت نداشته است، قهرمان شما کیست؟ برنامه شما چیست؟ آیا قهرمان شما یک فرد امنیتی است و آیا چهره قضایی امنیتی میتواند دکترین اقتصادی داشته باشد؟و …
مجموع این عوامل نشان میدهد که این گروه برنامه اثباتی و منسجمی که بتواند با استفاده از آن آرای مردم را جلب کند، ندارد. علاوه بر آن پاسخشان چه خواهد بود ؟ هر بخش از اصولگرایان که به صحنه بیاید نمیتواند تردیدهای جامعه و جناح رقیب را درمورد خود برطرف کند، این درحالی است که تجربه شکست در جناح اصولگراتردیدهایی را متوجه خود این جناح کرده است. به نظر نگارنده در حال حاضر جریان اصولگرا فرد با برنامه و جاذبه گفتمانی ندارد که بتواند از روحانی سبقت بگیرد و برنامههایی برای زنان و جوانان و اهالی دانشگاه و هنر و اقتصاد ارائه دهد. به هر حال جامعه دوران احمدینژاد را فراموش نکرد و جامعه میداند که اگر به طور نمونه موانعی در راه توسعه گردشگری و ورود سرمایهگذاری خارجی وجود دارد، حاصل موجی است که اصولگرایان درست کردند. جامعه فراموش نمیکند مخالفتهایی که با قراردادهای نفتی و سرمایهگذاری خارجی و. . . انجام شد از طرف کدام جناح سیاسی بود.
منبع: بهارنیوز