قالیباف؛ جدال حقیقت با ایدهآلها
رضا صادقیان
شهردار تهران اخیرا بخش دیگری از ورود به عرصه انتخابات ریاست جمهوری را مطرح و از دوستان اصولگرای خود انتقاداتی را مطرح کرد. گویا قالیبافترجیح داده به جای نامهنویسی و بیان دغدغههای جوانان اصولگرا و بیان شعار «نواصولگرایی» ، شخصا به تلویزیون بیاید و بخشی از جدلهای درون گروهی جریان سیاسی اصولگرا و گلایههای شخصی را بیان و آنان را اهل «گفتگو» نخواند. همیناندازه که از آرای بالای خویش در نظرسنجیها میگوید و باور دارد در صورت ماندن وترک نگفتن میدان رقابتها موفق میشد در مرحله اول و یا مرحله دوم کار را تمام کند و رئیس جمهور یک دورهای را در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی به یادگار بگذارد، نمایی دیگر از گلایههای دوستانه و دور شدن از واقعیت و زمینهچینی برای حضور در انتخاباتی دیگر است.
کاندیدای اصولگرایان در انتخابات دوازدهم میگوید: «انتخابات یک علم و مهارت است کمپین بحث دقیق علمی، عقلی و چند دسیپلینی است در حوزه علوم سیاسی، جامعه شناسی، مسائل اجتماعی اقتصادی و مدیریتی. در این بخش کاملا هم به این موضوع آگاهی داشتیم و هم قطعا یک کمپین خوبی را ساماندهی کرده بودیم و دنبال میکردیم.» شهردار تهران در گفتار میپذیرد که تبلیغات و کمپینهای انتخاباتی در دنیای امروز رویکردی چند وجهی و دقیق است، پیش فرض گفته وی قبول عقل جمعی و دوری کردن از هیجانات و رفتارهای فردی است ولی کنار هم قراردادن برخی از رفتارهای سیاسی وی حکایت دیگری را مقابل ما قرار میدهد. گویی قالیباف هر جا با صلاحدید خویش تشخیص داده آن «بحث دقیقا علمی و عقلی» را کنار گذاشته و به براساس خلق و خوی شخصی اقدام کرده است.
حرکات قالیباف از روز نخست شکلگیری جمنا و نحوه ورود وی به عرصه انتخابات حکایت رفتاری مبتنی بر کنش شخصی-جمعی را بازگو میکرد. خواندن متن بیانیه ورود به عرصه رقابتها در وزارت کشور با صدایی بلند و تجسم بخشیدن به این تصویر که وی مخالف و منتقد اول و آخر رئیس دولت مستقر است و از همان روز نخست پایان کار دولت یازدهم را به دوستان خویش وعده داد، نشانهای غیر واقعگرایی بود.
بیان شعار چهار درصدیها در مقابل ۹۶ درصدیها که نه تنها کسی از نزدیکان وی مبنای آن شعار را توضیح نداد بلکه سردبیر روزنامه همشهری در نشستی که با حضور رئیس تبلیغات ستاد روحانی بعد از انتخابات داشت نتوانست مبنای آن شعار را توضیح دهد. در واقع شهردار تهران گاهی از روشهای علمی سود جسته و هر جا نیاز بوده وقعی به آن یافته نکرده و راه خویش رفته و سوار بر موج رسانههای همسو کمپین انتخابات را مدیریت کرده است، این بخش از رفتارهای وی نه به اصولگرایی که به شخص خودشان ارتباط پیدا میکند.
چنانچه قالیباف از دوقطبی کردن فضای انتخابات بهاندازه توانایی خویش دوری، و تلاشی بیوقفه برای ماندن در صحنه رقابتها به هر قیمتی نمیکرد، بدونتردید لحن وی در مناظرهها تغییرات اساسی داشت. نیازی نبود گفتههای یکی از نامزدهای انتخابات سال ۸۸ را تکرار و تصویر سند زمین در دست بگیرد و با چشمانی برافروخته و خشمناک به دوربین خیره شود و به کمک انگشتان دست عدد سه را نشان دهد، بروز خشمی که پاسخ «لوله» را گرفت. شاید کمپین قالیباف به صورت علمی و دقیق استراتژی «حمله بیوقفه» تا از میان برداشت رقیب را انتخاب کرده بود، با این حال میبایست به واکنشهای کسانی که به آنها ضربه میزند دقت میکرد، حملههایی که با گفتن یک کلمه لوله بیاثر شد. چنانچه شهردار تهران فکری برای انتخابات ریاست جمهوری دوره سیزدهم در سر دارد، که دارد، نیازمند دیدن چندباره فیلم مناظره سوم است. مناظرهای که به یکباره تمام برگهای برندهاش را سوزاند و نتایج نظرسنجیها در فردای آن مناظره سقوط آرای وی را به همراه داشت. به عبارتی قالیباف به برنامهها و رفتار سیاسی خودش باخت، رفتارهای وی در مناظره سوم سیاست اصولگرایان به صورت عام و جمنا به شکل خاص نبود، ایشان و همراهان براساس نگاه خویش به سوی تهاجم به رئیس دولت رفتند و نتیجه حاصل و حتی انصراف شهردار تهران حاصل برنامه خودشان بود و نباید همه آن را به پای اصولگرایان نوشت.
اینکه جریان اصولگرا طی سالهای گذشته با دور شدن از مطالبات مردم اقبالی در کسب رای آنان همانند سالهای قبل نداشته امری مخفی کردنی نیست، با این حال نباید مشکل را فقط در نحوه تصمیمگری این جریان یافت و نیم نگاهی به رفتارهای شخصی قالیباف، رئیسی و میرسلیم نکرد. به نظر میرسد شهردار تهران بیش از همه نقش سیبل حملههای جریان مقابل را بازی و هنگامی که توانای برایش باقی نماند از میدان رفت، شاید شخص شهردار بهتر از هر فرد دیگری میداند در صورت ماندن نتیجه دلخواهی کسب نمیکرد با این حال او همچنان در جدال حقیقت و ایدهآل به زیست سیاسی ادامه میدهد.
منبع: بهارنیوز