فردای بعد از بازخوانی اصولگرایان
رضا صادقیان
سخنان اخیر مصطفی میرسلیم و بحثهایی که در میان اصولگرایان از محمد مهاجری تا وبلاگنویسان دغدغهمدار به بازخوانی رفتار اصولگرایان پرداختهاند، خبر از برخورد متفاوت و تغییر روش در میان این نیروی سیاسی را میدهد. هر کدام از نیروهای نزدیک به این طیف سیاسی تلاش دارند بسته شدن بخت و اقبال اصولگرایی را در سه انتخابات اخیر از منظر خویش تعریف کنند.انتشار نامه قالیباف و حمایت بخشی از نیروهای سیاسی از آن در همین محیط سیاسی درک میشود. چنانچه نزدیکان شهردار تهران بتوانند راهی که منجر به قدرتمندتر شدن این نیروی سیاسی شود ارایه دهند، بدون شک برای کنشگرانی که احساس میکنند اکثر راههکاری تبلیغی و شعارهای اجتماعی-اقتصادی را در انتخابات بیان کرده و سرانجام به صندلی ریاست جمهوری نرسیده مورد استقبال قرار خواهد گرفت.
فضای امروز نقد و بازخوانی رفتار اصولگرایان نسبت به سالهای قبل با رفتارهای سیاسی خودشان بسیار متفاوت است، به نظر میرسد سکوت را تا حدودی به حاشیه رانده وترجیح میدهند حتی با تحلیلهای نسبتا نادرست و ارزیابی اشتباه از سبد رای قالیباف، رئیسی و میرسلیم به بازخوانی انتخابات اخیر بپردازند، فضای رسانههای اصولگرایان چنین روشی را به یاد ندارد. میتوان با جزء به جزء تحلیلهای آنان همراه نشد و ایرادهایی را به زاویه نگاه آنان وارد کرد، ولی همین میزان که بحثهای خصوصی و درگوشی را به عرصه عمومی کشیدند و سخن از ایرادهای جریان سیاسی مطبوع خویش را بدون لکنت زبان میگویند را میبایست به فال نیک گرفت. اصولگرایان در هر شرایطیترجیح دادهاند اصلاحطلبها را از نگاهی بالا نقد کنند و کمتر به بازخوانی رفتار خویش همت گماردند.
در گیرودار حوادث سال ۸۸ فرصتی برای این بازخوانی به دست نیامد، به راستی روشن نشد براساس کدام ارزیابی تمام هستی خود را خرج نیروی سیاسی کردند که کمتر از دو سال با نام «جریان انحرافی» از آنها نام بردند و در رقابتی نفسگیر از تمام آن حمایتهای بیدریغ دست کشیدند. بروز التهاب روزهای بعد از انتخابات هر دو جریان سیاسی کشور را به سویی کشاند که قبل از آنکه درباره سبد رای و شعارهای انتخاباتی سخن بگویند، مرزهای خود را با دیگران روشن کنند. مرزهایی که قبل از آنکه براساس واقعیتها بنا گذاشته شود، ریشه در بررسیهای قبل از انتخابات و تاریخ دولتهای بعد از انقلاب اسلامی داشت. سال ۹۲ نیز به جای بازخوانی رفتارهای انتخاباتی تلاش کردند به سبد رای تکه شده بچسبند، سبدی که یک بخش آن در اختیار جلیلی، قسمتی سهم قالیباف و مقداری از آن به ولایتی رسیده بود، در واقع اصولگرایان به این نتیجه رسیدند که چنانچه یکی از کاندیدای ریاست جمهوری در صحنه انتخابات با تابلوی اصولگرایی باقی بماند موفق میشود رقیب، حتی رئیس دولت مستقر را در مرحله اول شکست دهند و یا در بدترین حالت به مرحله دوم و کسب پیروزی برسد!
سخنان اخیر میرسلیم درباره جمنا، نقد دیدار باورنکردنی رئیسی و تتلو در فرودگاه، گلهمندی از بیانیه حاشیهساز موتلفه درباره حمایت از رئیسی و نقد کسانی که وامدار هویت اصولگرایی هستند چنانچه در همین سطح باقی بماند سرانجام به گلهگذاری و شکایت از همدیگر به پایان میرسد و در آینده با همین اشتباهها روبرو خواهیم شد. به نظر میرسد میزان نقدها و نظرها از منظر نیروهای اصولگرا گام مثبتی در جهت بازگشت آنان به قدرت انتخابی است، ولی در صورتی که این نیروی سیاسی در همین گام نخست متوقف شود و تلاش برای ارایه طرحی نو، برنامهای جدید و شیوه رفتار سیاسی با توجه به مطالبات جدید شهروندان را سامان ندهند این گفتارها نه تنها حامل دستاوردی نیست، بلکه بیش از گذشته اصولگرایان را با ناکامیهای دنبالهدار روبرو خواهد کرد. شهروندان و کسانی که قرار است در انتخابات بعدی انتخاب خود را در میان گزینههای دو طیف سیاسی انجام دهند، نتیجه نهایی و خروجی رفتارهای سیاسی را میبینند، بنابراین لازم است به ارایه خروجی دقت شود و در انبوه بحثهای سیاسی فرو نرفت.
منبع: بهارنیوز