عشق بیمثال تندروهای داخلی به کره شمالی!
محمد توکلی
با اندکی دقت در نوع انعکاس اخبار مربوط به کره شمالی در رادیو و رسانه ملی به خصوص در هفتههای اخیر که این کشور به شکل دیوانهواری جهان را به سمت تهدیدی بزرگ میبرد شاهد نوعی حسرت و دریغ در مطالب مطرح شده در این باره هستیم. این وضعیت در برخی رسانههای تندرو مکتوب و مجازی ناگوارتر است و اینان ابایی از اینکه بگویند در آرزوی کره شمالی اسلامی (!) هستند ندارند و این حسرت و دریغشان را که چرا راه ما از راهی همچون آن چه کره شمالی میپیماید دور شده است گلایهمند هستند و آن را با صدایی رسا اعلام میکنند.
گویی این افراد کعبه آمالشان را در شخصیت رهبر کره شمالی، کیم جونگ اون پیدا کردهاند و واله و شیدای او به تمجید از رفتارهای خلاف قواعد و حقوق بینالملل این کشور میپردازند. اگر بخواهیم فارغ از رقابتهای سیاسی به این موضوع ریشهایتر بنگریم. ریشه این احساس حسادت نسبت به کره شمالی را میتوانیم اینگونه بیان کنیم که در نگاه افراطیون، شجاعت در صلح و برای صلح از شجاعت در میدان جنگ کم ارزشتر است. آنان تصور میکنند که میز مذاکره و تلاش برای گرفتن حق قانونی کشور در گفتگوهای سیاسی کاری آسان، بی اهمیت و مترادف با سازش و تسلیم است اما جنگ و ماجراجویی و انزوا عین شجاعت و دلیری است. همین تصور نابجاست که به عنوان نمونه سیاست خارجی دولتهای نهم و دهم که مبتنی بر جدال با جامعه جهانی و بر اساس توهم مدیریت برجهان و تغییر ساختارها و قواعد بینالمللی بود شجاعانه توصیف میشود اما بر دیپلماسی مقبول تیم سیاست خارجی دولت اعتدال ضعف و ذلت و سازش نام نهاده میشوند.
تصور افراطیون از مذاکره همان لبخندهای نمایشی دیپلماتها در برابر دوربینهاست و در خیال خود این گونه فکر میکنند که پشت درهای بسته نیز همان خندهها و قهقههها ادامه مییابد. این در حالی است که هر کس با الفبای علم دیپلماسی هم آشنایی داشته باشد این نکته بدیهی را میداند که در مذاکرات سیاسی به خصوص مذاکرات سخت، پبچیده و چند لایهای همچون مذاکرات هستهای بین فضای شادمانه و پرلبخند برابر دوربینها با آنچه پشت درهای بسته میگذرد تفاوتی از زمین تا آسمان است.شاید بتوان تعابیر ستایش آمیز مقامات ارشد نظام برای مذاکرهکنندگان که اگر نگوییم بی نظیر، میتوان گفت کم سابقه بوده است را به نوعی پاسخ به کوتهفکرانی دانست که تصور میکنند ظریف و همراهانش کشور را به آمریکا فروختهاند و برجام توافقی بدتر ازترکمانچای است.
جمله «تیم مذاکره کننده به خوبی در برابر حرف زور طرف مقابل ایستادگی کرد» یا جملهای که رهبر انقلاب همین چند روز پیش خطاب به وزیر امور خارجه فرمودند که «در آینده نیز همانگون که تاکنون در مقابل دشمنان ایستادهاید عمل کنید» از جمله این مطالب است.تعبیر «سرداران دیپلماسی» که بارها از سوی رییسجمهور روحانی برای توصیف ظریف و همکارانش به کار رفته است نیز در ادامه جملات رهبری معنا میشود و به نوعی پاسخ به آنانی است که تصور میکنند حق خواهی در میدان جنگ ارزشی فراتر از گرفتن حق پشت میز مذاکره دارد.
آرزومندان کره شمالی کردن ایران در اقلیت مطلقند و متن جامعه بارها به خوبی نشان داده است که تعامل سازنده و گسترده با جهان و همچنین پذیرش قواعد بینالمللی را که در آن میتوان با مذاکره حق ملت را از زورگویان نظام بینالملل بازستاند به درشتگویی و شعارهای پر هزینه پشتتریبونهای امنترجیح میدهند. کشورمان تا همین چند سال پیش دولتی را تجربه میکرد که سیاست خارجی خود را بر مبنای همین مدلی که کره شمالی پی میگیرد دنبال میکرد و نتیجه آن سیاست خارجی تنشزا و ماجراجویانه انبوهی از تحریمها بود که مستقیماً بر معیشت روزمره مردم تاثیر میگذاشت. علاوه بر تحریمها تهدید نظامی برخی ابرقدرتها که با قطعنامه ۱۹۲۹ با توجیه حقوقی هم همراه شده بود سایه شوم جنگ را بر سر کشور گسترانیده بود.
از تابستان۹۲ به این سو که رای مردم باعث کنار گذاشته شدن آن الگوی شکستخورده سیاست خارجی شد.به تدریج تحریمهای مختلفی همچون تحریم فروش نفت، تحریم سرمایهگذاری خارجی، تحریم فروش هواپیما به ایران، تحریمهای کشتیرانی و بیمه که اثرات مخربی بر بخش صادرات کشور داشت و… برطرف شد و ایران از حالت یک سوژه امنیتی در نظام بینالملل خارج گردید. همانطور که روشن است الگوی ماجراجویانه کره شمالی بیشتر از آنکه منجر به تامین منافع ملی کشوری شود در راستای ارضاء خودخواهیهای کودکانه مسئولان کشورهاست و خسارات فراوان آن بر دوش مردم عادی جامعه خواهد بود. مطلب آخر آن که آنان که مشتاقانه به اقدامات کره شمالی مینگرند و «دلواپس» سیاست خارجی دولت اعتدال هستند یک بار دیگر مبانی اسلامی و آرمانهای انقلاب مردم ایران را به یاد آورند آن گاه شاید از اینکه کشور جنگطلبی همچون کره شمالی را به دولت منتخب اکثریتترجیح دادهاند خجلتزده شوند.
منبع: بهارنیوز