طنز؛ یک آدم شخم خورده‌ام من

علی هدیه‌لو در ضمیمه طنز روزنامه قانون نوشت:

چندی‌ست ز دل خبر ندارم

آن شاپرکم که پر ندارم

از خون جگر ز بسکه خوردم

معدوم شد و جگر ندارم

من همچو مشایی آن درختم

نه سایه، نه گل، نه بر ندارم

مانند کویر لوت هستم

بسیارم و یک ثمر ندارم

مثل حسن‌ام ( رییس‌جمهور)

کاری به کَس دگر ندارم

هرکس که مخالف‌اند مردم

بگذارم و هیچ بر ندارم

وانکس که به میل مردمان است

کلا به طرف نظر ندارم

یا مثل جناب «آشنا»یم

جز محنت و دردسر ندارم

خبطی کنم و برای جبران

سوتی که از آن بتر ندارم

یا مثل وزیر کل ارشاد

سررشته‌ای از هنر ندارم

چون هاشمی‌ام ( وزیر بهداشت)

دست از گذر و سفر ندارم

من شاعر دلپریش مفلوک

یک سکه‌ی سیم و زر ندارم

یک آدم شخم خورده‌ام من

ترس و حذر از خطر ندارم

گفتند: زمان خر بگیری‌ست

خوشحال خودم که خر ندارم


منبع: برترینها