طنز؛ لطفاً سوار دستاوردهای دولت نشوید مرسی اه!
دلواپسان عزیز، گرامی و تو دل برو، در این چهار سال هر چه توانستند نثار دولت و دستاوردهایش و خصوصاً برجام کردند. ما هم که زبانمان از توضیح تفاوتهای الان با چهار سال پیش الکن است از بیخ! در نتیجه میخواهیم یک مرور ریزی روی اتفاقات این چهار سال انجام دهیم.
روابط بینالمللی: ما در دولتهای درخشان نهم و دهم به سطحی از روابط بینالمللی رسیده بودیم که به کومور میگفتیم: «داداچی!» و زمانی که رئیس دولت به نیویورک میرفت تا سخنرانی کند، دیپلماتهای کشورها میخواندند: «تو کلاس منتظر زنگ تفریح میشینم، تا که این زنگ بخوره تو حیاط تورو ببینم» بعد همینطور که حرکات موزون انجام میدادند سالن را ترک کرده و رئیس دولت ما هم مثل سیامک انصاری به دوربین زل میزد.
فروش نفت: فروش نفت در آن دوران به این صورت بود که ما با روش«بازرگان هندی» نفت خود را میفروختیم، یعنی نفت میدادیم و به جایش«برنج هندی» و «عروسک چینی» وارد میکردیم. کار به جایی داشت میرسید که واحد فروش نفت از«بشکه» به «استکان» تغییر کرده بود. پولهای نفت را هم میدادیم به«ب.ز.» رفقا تا فکری برایش در بانکهای خارجی بکنند.
تورم: هیجان انگیزترین بخش دولت سابق. یعنی امروز یک جنسی را میخریدید، ممکن بود از فردا دیگر توان خرید آن را نداشته باشید.در عین حال کارخانهها با پایین آوردن سطح کمی و کیفی محصولات تازه زحمت میکشیدند و تورم را مهار میکردند.به این صورت که شما یک بسته چیپس میخریدید، تا در آن را باز میکردید یک صدایی از دهانش در میآورد و ته بسته یک دانه چیپس بود که نگاه مظلومانهای به شما میکرد و میگفت: «عزیزم من تنهام، لطفاً منو نخور!».حتی ما یک بار به رستوران رفتیم، درخواست شیشلیک داشتیم اما وقتی قیمتها را دیدیم به گارسون گفتیم: «همون شیشکی همیشگی!».
هواپیما: در یک دورهای شرایط به گونهای بود که بنده پیشنهاد دادم نام وزارت راه را به«وزارت سقوط هواپیما و راه» تغییر بدهند. سوار هواپیما که میشدیم، هواپیما به زبان میآمد و میگفت: «بچهها لطفاً منو نجات بدید، نذارید سقوط کنم».کاپیتان شهبازی در آن دوران روزی سه هواپیما را از سقوط حتمی نجات میداد.حالا که میبینم یکی از دلواپسان و منتقدان دولت سوار ایرباس میشود و از تهران به تبریز میرود، دلم میخواهد بگویم: «لطفاً سوار دستاوردهای دولت نشوید، مرسی اه!»
منبع: برترینها