ضرورت حمایت از کودکان حاشیه نشین
سیدحسن موسوی چلک؛ رییس انجمن مددکاری ایران در روزنامه اعتماد نوشت: یکی از موضوعاتی که در سالهای اخیر در کشور ما مورد توجه قرار گرفته و به عنوان یکی از اولویتها مطرح شده است، موضوع محلات ناکارآمد شهری است که سکونتگاههای غیررسمی هم یکی از بخشهای آن است.
بر اساس آماری که وزارت راه و شهرسازی به عنوان دبیر خانه بازآفرینی محلات شهری اعلام کرده است، ١۵ میلیون نفر از جمعیت کشور در این محلات ناکارآمد شهری شامل سکونتگاههای غیررسمی، بافتهای فرسوده، بافتهای تاریخی و روستاهای الحاقی به مناطق شهری زندگی میکنند. از جمله ویژگیهای این مناطق به ویژه سکونتگاههای غیررسمی که جمعیتی بین ١٠ تا ١١ میلیون نفر را در خودشان جا دادهاند، این است که حداقل خدمات عمومی را مردم در اختیار ندارند و به عبارت بهتر دسترسی به حداقل خدمات عمومی در این مناطق وجود ندارد و به همین دلیل هم با عنوان «حاشیه» شناخته میشود.
یکی از ویژگیهای این مناطق به دلیل محروم بودن و گسترش آسیبهای اجتماعی و تضادهای فرهنگی و غیره در این مناطق موضوع شاخصهای رفاه اجتماعی است که طبیعی است که در این بین در میان مردم به تناسب شرایط جنسی و سنی میزان آسیبپذیری متفاوت است. یکی از گروههایی که در این مناطق بیش از دیگران نیازمند حمایتهای همهجانبه هستند، هم به لحاظ زیستی و هم روانی و هم اجتماعی، کودکان هستند چرا که میزان آسیبپذیری کودکان بیشتر از سایر افراد است، به همین دلیل اتخاذ تدابیر لازم برای حمایتهای همهجانبه از این گروه از کودکان برای اینکه بتوانند هم به حداقل خدمات دسترسی داشته باشند و حتی حد متوسط خدمات عمومی را دریافت کنند، این راهکارها باید اتخاذ شود.
فراموش نکنیم که به دلیل شرایط خاص زندگی در این مناطق حمایتهایی که ارایه میشود باید متناسب با نیاز کودکان در هر منطقه و مشکلات و خواستههایشان باشد. طبیعی است که این نیازها و مشکلات از قبیل آموزش، بهداشت و امنیت میتواند در همه مناطق مشابه هم باشد اما الزاما همه نیازها و مشکلات در همه مناطق یکسان نیست. لذا نیازسنجی مستمر از این نیازها و مشکلات کودکان کمک میکند تا برنامهریزیهای بومی و منطقهای متناسب با این اولویتها تدوین و در نهایت اجرا شود.
برای اینکه این حمایتها از کودکان صورت بگیرد، چند نکته باید مد نظر قرار بگیرد، اول اینکه علاوه بر نیازسنجی از ظرفیتهای محلی و منطقهای برای انجام این حمایتها استفاده شود. دوم اینکه سازمانهای غیردولتی و تشکلهای محلی در این زمینه فعال شوند و اگر وجود دارند از ظرفیت آنها هم استفاده شود. برنامههایی که ارایه میشود متناسب با فرهنگ مردم ساکن در این مناطق باشد، به دلیل اینکه عموما در این مناطق با ترکیب اقوام مختلف سکونت دارند. سوم اینکه تمرکز خدمات در این مناطق باید براساس اولویتها صورت بگیرد. نکته بعدی این است که سازمانهای مرتبط این حوزه هم باید در این مناطق حضور پررنگتری داشته باشند. یکی از اشکالات این سکونتگاهها این است که این تصور وجود دارد که اگر به این مناطق خدمات ارایه شود مهاجرپذیر میشود، لذا خدمات اجتماعی و فرهنگی کمتر ارایه میشود. ممکن است ما آب و برق و گاز را در این مناطق ارایه کنیم، اما مدرسه نداریم، درمانگاه نداریم، مراکز بهزیستی و کمیته امداد ممکن است خیلی فعال نباشند. در صورتی که از ظرفیت این سازمانها باید استفاده شود.
تشویق شرکتها و بنگاهها به ایفای مسوولیت اجتماعی در این مناطق نکته بعدی است که بهتر است به آن توجه شود. طبیعی است که فعالتر کردن برخی خدمات اجتماعی از قبیل پایگاه خدمات اجتماعی که با رویکرد اجتماع محور و بر اساس مددکاری اجتماعی کار با جامعه، خدمات را ارایه میکنند و این پایگاهها میتوانند مدیریت اجتماعی مناسبی در منطقه با مشارکت خود مردم ارایه کنند و مدیریت خوبی داشته باشند تا بتوانند دسترسی مردم به خدمات موردنیاز را بیشتر کنند.
با توجه به ویژگی این مناطق و شیوع آسیبهای اجتماعی، کودکان هم درگیر این آسیبهای اجتماعی خواهند شد و طبیعی است که عوارض این آسیبها روی کودکان ماندگاری بیشتری خواهد داشت. لذا ضروری است که آسیبهای اجتماعی در تمامی سطوح پیشگیری اعم از پیشگیری اولیه (اطلاعرسانی و آگاهسازی) پیشگیری ثانویه (مداخله و ارایه خدمات) و پیشگیری ثالثیه (بازتوانی این افراد) در این مناطق جدیتر گرفته شود.
آموزش مهارتهای اجتماعی و زندگی برای کودکان و کسانی که در این مناطق با کودکان سرو کار دارند و همین طور آموزش حقوق کودک لازم است که مد نظر قرار گیرد چرا که در برخی موارد عدم توجه به حقوق کودک ناشی از عدم اطلاع دیگرانی است که با کودکان سروکار دارند. اعم از والدین یا سایر گروههایی که در ارتباط با کودکان هستند. ضروری است که برنامه ارتقای سلامت اجتماعی و روانی در کنار موضوع سلامت جسمی در این مناطق مورد توجه قرار گیرد. این کمک میکند تا گروههای مختلف مردم از جمله کودکان، ضمن اینکه کمتر درگیر آسیبهای اجتماعی میشوند، بتوانند یاد بگیرند که زندگی باکیفیتتری داشته باشند.
یکی دیگر از حقوق کودکان در هر جامعهای دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی است و یکی از موضوعاتی که لازم است در این مناطق مورد توجه قرار بگیرد، تسهیل دسترسی به خدمات بهداشتی و درمانی است. با این توضیح که به دلیل ویژگیهای منطقه عموما بیماریهایی از قبیل سوءتغذیه، بیماریهای پوستی و گوارشی شیوع بیشتری دارد، طبیعی است که دسترسی ایشان به این خدمات میتواند کمک کند که هم از بروز برخی بیماریها پیشگیری و هم به موقع بیماریها شناسایی و درمان شود.
منبع: الف