صندوق های مهاجم، بلای جان مدیران شرکت ها
هفته نامه تجارت فردا – ترجمه از الهام شیرمحمددی: روسای مدرن گروهی انعطافپذیر هستند که هر چیزی را از توفانهای توئیتری گرفته تا تملیک شرکتها مدیریت میکنند. اما یک چیز آنها را عصبانی میکند: صندوقهای پوشش سرمایهای مهاجم (activist hedge funds)، که سهام شرکتها را میخرند و برای ایجاد تغییر لابیگری میکنند. ماه پیش کلائوس کلینفلد (Klaus Kleinfeld) رئیس شرکت صنعتی آرکونیک (Arconic) مغلوب یک تلاش «سکتهدهی مهاجمان» شد.

او نامهای محرمانه به پائول سینگر، رئیس صندوق مدیریت الیوت فرستاد که تلاش میکرد او را برکنار کند. به نظر میرسید ارجاعات مرموز آن نامه به طرفهای شرکتکننده در جام جهانی فوتبال سال ۲۰۰۶ در آلمان و به آرایش موی سر با پر پرندگان تهدیدی به افشای جزئیات زندگی خصوصی آقای سینگر باشد. زمانی که هیات مدیره از آن نامه باخبر شد آقای کلینفلد، که بیش از یک دهه شرکتهای بزرگ بورسی از جمله زیمنس و آلکوآ را اداره میکرد، مجبور به استعفا شد.
دنیل لوئب (Daniel Loeb) از صندوق ۱۶ میلیارددلاری ثردپوینت را در نظر بگیرید که در بیست و هفتم آوریل خواستار تجزیه شرکت صنعتی Honeywell شد. در دهه ۹۰ و دهه اول قرن ۲۱، او با نام «آقای صورتی» در چترومهای اینترنتی پیام میگذاشت. او در یکی از «نامههای تخریب گروهی» خود به روسا توصیه کرد تا دستهجمعی بازنشسته شوند و «با همقطاران سوسیالیست خود دوستانه گپ بزنند». اکنون آقای لوئب کار خود را به شیوهای پیچیدهتر و پس از تحلیل مفصل شرکتها انجام میدهد.

صندوقهای مهاجم نیز ضعفهایی دارند. روسای آنها اغلب مایوس و بیقرار هستند. باید نفوذ آنها در مدیریت شرکتهای بزرگ مشهود باشد تا بتوانند سرمایهگذاران خود را تحت تاثیر قرار دهند. آنها تصور میکنند نگرشهای استراتژیک برتر دارند که در برگههای سفید بزرگ بیان شدهاند. اما پیشنهادات آنها اغلب خواستههایی پیش پاافتاده برای بازخرید سهام است، که ارزش پایه شرکت را تغییر نمیدهد.
آمادگی برای مقابله با حمله یک مهاجم امری ضروری است. این امر به به معنای مدیریت درست شرکت و همچنین نزدیکتر شدن به سایر سهامداران است. حتی شرکتهایی نیز که تحت هیچ تهدید آشکاری نیستند این کار را انجام میدهند. مثلاً، در سال ۲۰۱۶ و اوایل ۲۰۱۷ اعضای هیات مدیره بانک آمریکا با سرمایهگذارانی که ۲۹ درصد پایه سهام بانک را تشکیل میدهند جلسه حضوری یا تلفنی ترتیب دادند.
زمانی که مهاجم حرکت خود را انجام میدهد، مدیران عامل باید وانمود کنند آنها را جدی گرفتهاند. جنرالموتورز به تازگی کلاسهایی را برگزار کرده است که میآموزند چگونه میتوان صبورانه پیشنهادات غلط را خنثی کرد. در یک نمونه، دیوید اینبورن از شرکت گرینلایت کپیتال میخواهد سهمی جدید با سود تقسیمی بالا تعریف کند. مدیریت ارشد جنرالموتورز دهها بار با او صحبت کرد، و هیات مدیرهاش پیش از رد کردن پیشنهاد در بیست و هشتم مارس، سه مرتبه درباره آن بحث کرد. حتی قدرتمندترین روسا نیز درگیر هستند. در نمونهای دیگر در سال ۲۰۱۳ تیم کوک، مدیرعامل اپل، دعوت ناهار با کارل ایکان، مهاجمی تندخو را که در دهه ۸۰ نام خود را بر سر زبانها انداخت پذیرفت. آقای ایکان از سر لطف گفت «ما مشترکاتی داریم، ما جهان تکنولوژی را میشناسیم». اپل درخواست وی را برای بازخرید ۵۰ میلیارددلاری سهام نادیده گرفت.

اگر انتقاد فرد آشوبگر کاملاً درست باشد، مدیرعامل باید سازش کند. در حالت ایدهآل این کار به معنای تملقگویی از فرد مهاجم و در عینحال ندادن نفوذ زیاد به اوست. زمانی که دوپونت (DuPont) در سال ۲۰۱۵ با ادغام با Dow Chemical موافقت کرد، اطلاعیه اولیهای را به نلسون پلتز مدیر صندوق مهاجم تریان (Trian) فرستاد، و نظر موافق وی را به دست آورد. در ۲۲ مارس جنرالالکتریک که برای افزایش سود تقلا میکند گفت پس از گفتوگو با تریان برای کاهش هزینهها اهداف جدیدی را تعیین و طرح پاداش رئیس خود، جف ایملت را بهینهسازی کرد.
سازش نهایی دادن جایگاهی در هیات مدیره به فرد مهاجم در ازای سکوت اوست. نمیتوان به مهاجمان بزرگی در اندازه والاستریت اجازه داد به همکاری شرکتهای خودی آسیب بزنند. مثلاً آقای ایکان، به عنوان مدیر شرکت بلاکباستر در فاصله سالهای ۲۰۱۰-۲۰۰۵، توافق درباره پاداش مدیرعامل را نپذیرفت. او در اواخر شب تماسهای تلفنی پرخاشگرانه و تهدیدآمیز دریافت میکرد. در یک نمونه دیگر، زمانی که آقای لوئب در سالهای ۲۰۱۳-۲۰۱۲ مدیر یاهو بود با مدیر اجرایی خود ماریسا مِی یِر درگیر شد. اینکار هیچ کمکی به شرکت نکرد. رویکرد بهتر آن است که به مهاجم اجازه دهیم مدیران مستقلی را منصوب کند که قرار است نماینده تمام سهامداران باشند نه اینکه صرفاً برنامه کار خود را پیش ببرند.

پیوستن به این تمرین مانع بروز تمام مشکلات نمیشود. آقای کلینفِلد اشتباهاتی مرتکب شد، مثلاً هرگز با آقای سینگر ملاقات نکرد. اما در سال ۲۰۱۶ شرکت او سه مدیر مستقل را با تایید الیوت منصوب کرد ولی نتوانست مانع ازسرگیری حملات صندوق پوشش سرمایه شود. نتیجه نهایی آن شد که شرکت آقای کلینفلد تا مدتی طولانی عملکردی ضعیف داشت.
عکس قضیه نیز درست است. شرکتهای دارای مدیریت خوب باید بتوانند از خودشان دفاع کنند؛ آنها حتی از عصر جدید تهاجم نفع میبرند، که ملزم میکند مدیران تمام استراتژیهای خود را تعریف کنند، هیات مدیره برای واکنش سریع آماده باشد و بنگاهها به تمام سهامدارانشان نزدیک بمانند. هزینه اصلی این است که مهاجم میتواند ساعتهای زیادی از زمان مدیرعامل را بگیرد. اما هنوز هم بهتر از این است که کنترل خود و در نهایت شغل خود را به خاطر یک لحظه عصبانیت از دست بدهد.
منبع: برترینها