شهروندی، حق و تکلیف، و انتخابات

روزنامه آفرینش نوشت:

“شهروندی ” با تعریفی که از آن ارائه می شود ، حق و تکلیف را توأمان ، به فرد می بخشد. نیز با توجه به مبانی اعتقادی حاکم بر روح و ذهن جامعه ی ما،حقوق و تکلیف شهروندی، لازم و ملازم یکدیگرند؛ هر جا حقی ایجاد شده، تکلیفی در پی خود داشته است. بر این اساس، در حیطه و حوزه ی انتخابات ( مجلس شورای اسلامی ، ریاست جمهوری شوراهای شهرها و … ) ما شهروندان، هم حق انتخاب کردن داریم و هم حق انتخاب شدن. آن چه در میان این دو حدِ انتخاب کردن و انتخاب شدن ، از اهمیت ویژه ای برخوردار است ، همانا واژه و تعبیر ” شهروندی ” است. نامزدهایی که خود را در معرض انتخاب شهروندان قرار می دهند، نیز خود، شهروندند ؛ دقیقا مکلف و محق به همان تکلیف و حقوقی هستند که انتخاب کنندگان.

اما از قضای روزگار، همین وجه مشترک ” شهروندی ” من و نامزدی که به او رای می دهم ، بلافاصله پس از انتخاب و انتصاب او ، صرفا به تکلیفی برای من و حقی برای او بدل می شود. ” من ” که او را انتخاب کرده ام ، طبعا به خاطر قول هایی که داده و انتظاراتی که در من ایجاد کرده ، او را برگزیده ام. اما طنز دردناک ماجرا این است که در اغلب موارد، ” او ” با ورود به اتمسفر محیطی که قرار است در رابطه با منِ شهروند استیفای حق کند، ایتدا ( و احتمالا تا انتها) در اندیشه و تلاش استیفای حقوق خود است. منِ شهروندِ انتخاب گر، اگر اعتراض کنم و یا تکالیفش را به او یادآوری کنم ، به انحاء مختلف بازخواست می شوم. در حالی که همان شهروند انتخاب شده دقیقا به خاطر انتظارات من از او و پاسخ مثبت او به برآوردن این انتظارات وارد فضا و اتمسفری شده که به عنوان ” مکلف ” ، موظف به ادای دین خود نسبت به رأیی است که من به او داده ام.

با مرور ماده قانون ۲۸ انتخابات مجلس شورای اسلامی ، هیچ حرف و سخنی از ” احساس وظیفه و تکلیف منتخب در مورد حقوق شهروندان ” به میان نیامده است. این شرط منطقی و مورد وثوق همگان است که یک نامزد انتخاباتی پیش از هر چیزی باید موظف و مقید به اصول و فروع دین حاکم بر جامعه باشد . او باید الزامات اخلاقی ، مذهبی و عرفی جامعه ی خود را در طول سال های شهروندی رعایت کرده باشد. اما متاسفانه حدود و ثغور این الزامات و اقتضائات دینی و اخلاقی چندان واضح و روشن نیست. چرا که در بررسی و قضاوت ، همواره حکم به ظاهر فرد می شود و البته یک فرد می تواند عمری ، چنان در بین شهروندان دیگر ، شهروندی کند،که هیچ کس حتی خودش ، ازویژگی های راستین اما پنهان ذات و نهادش ، آگاه نباشد.

همه ی ما ” شهروندان ” در هر سو از دو سوی این ماجرا باشیم ” خود حقیقی ” مان را در شرایط و موقعیت های ویژه و اضطراری می شناسانیم و می شناسیم. اما آوردگاهی چون مجلس شورای اسلامی یا شورای شهر ، فرصت و مجالی برای آزمون و خطا نیست، چرا که شهروندان این سوی ماجرا ، یعنی انتخاب کنندگان ، سرنوشتِ امنیت و رفاه ملی و بین المللی خود را در حیطه های جامعه، اصول و عقاید و ارزش ها ، به دست منتخبانی می سپارند که توانسته اند اعتماد آنان را جلب کنند.


منبع: عصرایران