سینما به روایت خط
مرجان یگانه پرست- روزنامه بهار
هنر خوشنویسی، هنری با اصالتی دیرین، برآمده از آرامش و غوری عرفانی و البته وجههای از زبان و شعر ناب ایرانی است. هنری که هنوز اصالتی کهن و سبک و سیاقی همچنان دیرینه دارد و زمانی یکی از دلمشغولیهای مردمانی دلداده به هنر ایرانی و گوشه نشینیهای عارفانه بود و الان مظهری از هنر سالهای گذشته است که با تغییراتی در سبک، طرح و رنگ آمیزیهای جدید، خود را بروزرسانی کرده است. افراد زیادی هستند که در وادی این هنر فعالیت کرده اند و سعیها کرده اند و برخی به نام شده اند و برخی همچنان در گوشه و کنار این هنر مانده اند و تنها به زنده ماندن و نفس کشیدن این هنر در قالب حتی کهنه و قدیمیاش کمک کردهاند. یکی از کسانی که در این حرفه مدتها تلاش کرده است و سعی داشته است سبکی نو دراندازد و این هنر را بازآفرینی کند، سپیده مبرهن است. چهرهای جوان و پویا که در طی سالهای اخیر نمایشگاههایی متفاوت با تلفیقی از خوشنویسی و سینما برگزار و با نگاهی نو، این هنر کهنه اما پر جاذبه را دوباره معرفی کرده است. در هفتهای که هفته این هنر دیرین و ایرانی است، با این هنرمند گفتوگو کرده ایم.
***
چه عاملی باعث شد تا به هنر خوشنویسی علاقه مند بشوید و در این هنر فعالیت کنید؟
این علاقه مندی از همان دوران بچگی شروع شد چون مادر من خیلی مایل بود که هر کدام از فرزندانش در زمینه هنر فعالیت کنند. از سن ۸ و ۹ سالگی بود که مادرم برای استعدادیابی، من را در کلاسهای مختلف هنری ثبت نام کرد و در ادامه متوجه شد که در هنر خوشنویسی استعداد بیشتری دارم. از همان سالها در این زمینه هنری فعالیت کردم و دورههای مختلف را گذراندم و وارد انجمن خوشنویسان هم شدم و نمایشگاههایی هم برگزار کردم.
و چطور شد که رد پای سینما در آثار خوشنویسی تان ظاهر شد و شاخصه آثار شما را شکل داد؟
تا چند سال پیش همچنان خوشنویسی را به همان سبک و سیاقی قدیمیایی که میشناختم و آموخته بودم، انجام میدادم. در آن دوران عمده فعالیتهایم شعر نویسی از شعرای بزرگی و محبوبی چون حافظ، سعدی و مولانا بود. بیشتر نمایشگاههایم هم همین بود تا اینکه در مسیر کاریام احساس کردم که خوشنویسی در حال تکرار خودش است و سال ها است که این روند بدون هیچ اتفاق جدیدی پیش رفته است و مخاطب را جذب نمی کند. معتقدم که این هنر چون مختص ما ایرانی هاست نباید بدون مخاطب بماند و باید بتواند آنها را جذب کند. در نتیجه تصمیم گرفتم کاری انجام بدهم که این هنر بیشتر دیده شود. از آنجایی که خودم خیلی هنر سینما را دوست داشتم، تصمیم گرفتم تلفیقی از سینما و خوشنویسی را تجربه کنم. در ابتدا هم به سمت سینمای استاد حاتمی جذب شدم که به نظرم سینمای ایشان خیلی با هنر خوشنویسی و هنرهای تجسمی ارتباط دارد و دیالوگهای آثار ایشان را الگوی کارهای اولیهام قرار دادم که همزمان با سال ۹۰ بود. نکته جالب توجه این بود که مضمون دیالوگهای آثار ایشان هم قابلیت خطاطی و تابلو کردن داشت. استقبال از این آثار به حدی خوب بود که در سالهای بعد تصمیم گرفتم به چهرههایی سینمایی دیگری هم توجه کنم. در مراحل بعد دیالوگ فیلمهای استاد کیمیایی را انتخاب کردم که در نوع خود خیلی خاص و بامعنا بودند. در ادامه فعالیتم دیالوگهای مرحوم خسرو شکیبایی و همچنین پرویز پرستویی را خطاطی کردم و میدانستم که این دو چهره در میان مردم محبوب و دوست داشتنی هستند.
تلفیق هنر خوشنویسی و دیالوگهای خاطره انگیز سینما، شاخصه آثار شما شده و زیبایی شناسی خوبی را رقم زده است. ظاهرا این سبک به خوبی هم از سوی مخطابان مختلف مورد استقبال قرار گرفته است. این استقبالها از چه جنسی بود؟
بله، استقبال به گونهای بود که با علاقهمندی در این مسیر پیش آمدهام و الان ۶ سال است که با این سبک، نمایشگاه برگزار کرده ام. اگر بخواهم واقع بین باشم باید بگویم که بخشی از این استقبال به دلیل حضور چهرههای هنری و سینمایی بود و مردم به دلیل دیدار با این چهرهها در نمایشگاه هایم حاضر شدند. بخشی دیگر از این استقبال به همراهی، حمایت اساتید و هنرمندان هنر خوشنویسی بود که علاقه مندانه پیگیر بودند تا روند کاریام را ببینند. علاوه بر این، افرادی هم در نمایشگاه حاضر شدند که صرفا این هنر را دوست دارند و از دیدن آثار لذت میبرند.
سوای از نمایشگاه تان از دو چهره محبوب و مردمی چون خسرو شکیبایی و پرویز پرستویی، میتوان گفت که انتخاب شما از آثار استاد حاتمی و کیمیایی خیلی بی مناسبت با هنر خوشنویسی نبوده است زیرا سینمای این دو و به ویژه سبک دیالوگ نویسی شان بی نهایت برآمده از دل فرهنگ ایرانی و مردمی است. خیلی مایلم بدانم چرا شما به این نتیجه رسیدید آثار این دو سینماگر قابلیت تابلو شدن را دارند؟
آغاز این کار از آثار مرحوم علی حاتمی خورد و از بچگی با آثار ایشان خاطره داشتم و سالها تماشاگر آثاری چون «هزاردستان»، «کمال الملک» و امثالهم بودم. با این فیلمها نه تنها خاطره داریم بلکه به واسطه این آثار با هنرهای مختلفی چون نقاشی، هنرهای تجسمی و غیره آشنا شدیم. پس زمینه ذهن من این بود که این آثار با هنر خوشنویسی قرابت دارند و شاید جرقه این ایده، از تیتراژ اول سریال «هزاردستان» آمده باشد که هنرمندی قلمش را میتراشد و خطاطی میکند. احساس میکنم مواردی در ذهن من به مرور شکل گرفته است و بعدها توانستم آن احساس اولیه را در قالب تابلوی خوشنویسی دربیاروم. علاوه بر این سینما، یکی از علاقه مندیهای جدی من بوده است و توانستم این دو هنر را تلفیق کنم. شاید به نوعی خودخواهانه این انتخاب را داشتهام و خواستهام از طریق هنر سینما، هنر خوشنویسی را مطرح کنم اما در نهایت این تلفیق هم برای من و هم برای دیگران پر جاذبه بوده است.
دیالوگهایی که تابلو میشوند را چگونه انتخاب میکنید؟ آیا به تناسب سلیقه شخصی یا به فراخور واکنشهای مردمی مثلا در شبکههای اجتماعی، آنها را انتخاب میکنید؟
ترکیبی از هر دو بوده است. واقعیت این است که بعضی از این آثار را آنقدر دیدهام که بخش زیادی از دیالوگهای آنها در ذهن من ماندگار شده است و نیاز به نوشتن هم نداشتم. ولی برخی از آنها را از جستجو در شبکههای اجتماعی متوجه شدم که کدام مورد پسند مردم هستند. در نهایت باید به این نکته که قابلیت تابلو شدن دارند یا نه؟، توجه میکردم زیرا هر چیزی را نمی شد به صورت خوشنویسی درآورد.
اثری بوده است که در ذهن خودتان هم بیش از دیگر آثارتان ماندگار شده باشد؟
از بین دیالوگهای آثار استاد حاتمی اگر بخواهم انتخاب کنم، «عشق سپر بلاست» یا «شب را باید بی چراغ روشن کرد» از فیلم «مادر» بیش از دیگر آثار در خاطرم مانده است.
برای انتخاب دیالوگها چقدر به مرور آثار سینماگرها و بازیگران شاخصی که درباره آنها نمایشگاه داشته اید، پرداختید؟
از آنجایی که چند سالی است این روند را شاخصه کارم قرار داده ام، هر بار به این فکر میکردم که باید سراغ چه سینماگری بروم و درنتیجه بعد از انتخاب به تحقیق و مرور آثار پرداخته ام. در طی یک سالی که تا برگزاری نمایشگاه در نظر میگیرم، فیلمهای مختلف را میبینم و سعی میکنم حس و حال آنها را بگیرم تا بتوانم در تابلوها منتقل کنم. ۶ سال است که این روند را دنبال کردهام و هر دوره آثار چهره یا سینماگران را خطاطی کردهام.
قبول دارید که هنر خوشنویسی با وجود حظ بصری، هنری قدیمی است و هر کسی به سمت آن جلب نمی شود. ایده کاری شما، دعوتی است برای نگاه کردن به این هنر، همچنین نقاشی خط و تایپوگرافی و امثال آن، گامهایی برای به روز کردن این هنر کهن برداشته اند. به نظرتان چه طور میتوان این هنر را به روز کرد؟
از آنجا که این هنر ریشهای قدیمی دارد، در هر صورت نمی توانیم این هنر را به سادگی به روز کنیم. هنرمندانی با ابداع خطهای جدید و حتی نقاشی خط به بروز سانی این هنر کمک کردند و تاثیر ویژهای هم در جذب مخاطب داشت. من هم این ایده به ذهنم رسید که شاید از این طریق، جاذبهای دوباره برای این هنر ایجاد شود. معتقدم که در نمایشگاههایی که برگزار میشود حتی اگر دو یا چند نفر هم به این هنر علاقه مند شوند، کافی است و ما کار بزرگی انجام دادهایم؛ این هنر، هنر ثقیلی است و از آنجایی که زمان بر هم هست، هر کسی به سمت آن جذب نمی شود.
مصائب این هنر چه مواردی است؟
یادگیری این هنر، زمان بر است و در طی زمان میتوان به نوشتن حروف مسلط و حرفهای شد. در نتیجه هر کسی، زمان برای تمرین کردن و پختگی دست نمی گذارد. آموزش دیدن در این زمینه به راحتی نیست و دقت به ظرافت ها، لازمه آن است.
هفتهای به نام هنر خوشنویسی نامگذاری شده است و فکر میکنید این نامگذاری چطور میتواند توجه جمعی را به این هنر جلب کند؟
برگزاری نشستهای تخصصی رایگان برای عموم میتواند موثر باشد و اگر شخصیتهای مطرح هم در این نشستها حاضر شوند، بهتر است. معتقدم ترکیب هنرها میتواند به همدیگر کمک و جوانها را علاقهمند کنند. برای بازآفرینی هنر خوشنویسی، ایجاد فضایی مفرح و حتی اهدای هدایایی از هنر خوشنویسی مثلا در متروها، توجه عمومی را جلب میکند و میتواند تاثیرگذار باشد.
منبع: بهارنیوز