سهمخواهی سیاسی و عواقب ناگزیر
رضا صادقیان
طی چند روز گذشته برخی از نیروهای نزدیک به جریان اصلاحطلب به جای حفظ اصول و پایبندی به آموزهها و رفتارهای اصلاحگرایانه که طی سالهای گذشته بارها و بارها از آن رفتارها دم زدند و دیگران را به رعایت همان آموزها رهنمون کردند به شدت مشغول بحثهای حاشیهای و پرهزینه برای آینده جریان اصلاحات شدند، گویی چشمان خویش را نسبت به عواقب کنشها و واکنشها در حوزه عمومی بستهاند.
نشر گسترده برخی از موضعگیریها در مورد شورای هماهنگی جبهه اصلاحات، شهرداری تهران و نحوه عضویت برخی از احزاب در همان شورا بعد از برگزار شدن انتخابات ریاستجمهوری و شورای شهر و کسب نتیجه مطلوب توسط اصلاحطلبان نه تنها باعث هماهنگی و اتحاد بیشتر نشده، بلکه خبر از حرکتهای نامنسجم و مسئولیت ناپذیر درون این جریان را میدهد. محتوای همان خبرها، به خواننده این نکته را متذکر میگردد که اصلاحطلبان مشغول حسابکشی بیفرجام از یکدیگر و نیروهای نزدیک به دولت شدند. حسابرسی که تنها دستاورد آن بی اعتماد ساختن و دلسرد کردن رای دهندگان در آیندهای نزدیک خواهد بود.
جریان اصلاحات همانطور که از عنوان آن فهم میشود، شکل گرفته از نیروهای سیاسی، احزاب و افراد تاثیرگذار در سطح مدیران کشور است. آنگونه که اصولگرایان از چنینترکیبی شکل گرفتهاند. نیرویی که میتوان آن را به موزاییکی با رنگهای متنوع تصور کرد، با این حال نباید این برداشت نادرست برای نیروهای نزدیک به جریان اصلاحات شکل بگیرد که استفاده از این عنوان سیاسی به آنان این اجازه ناصواب را میدهد که به هر سویی چرخش کنند و یا به بهانه حقخواهی، رای مردم، دفاع از نیروهای اصلاحات و. . . عبارتهای مشابه در پی گرفتن سهم خود از قدرت برآیند.
بدون شک بروز چنین رفتارهایی از سوی شهروندان و کسانی که با سکوت محترمانه در حال نگاه کردن به چنین هیاهوی هستند پوشیده نخواهد ماند. چندان دور از انتظار نیست که جریان اصلاحات در انتخابات آینده با دلسردی مردم به دلیل همین کشمکشهای پرخطا و اشتباه روبهرو گردد و به دلیل خودخواهی و دامن زدن به بحثهای فرسایشی موفق به کسب دوباره رای مردم نشود. نتیجه انتخابات برگزار شده این پیام را به همه نیروهای سیاسی ارسال کرده و میکند؛ مردم چک سفید امضاء و اعتماد همیشگی به هیچکدام از دو جریان سیاسی کشور نداده و نمیدهند.هر کدام از جریانهای سیاسی در همان هنگام که در قدرت قرار دارد و یا در دورهای که به دلیل عدم استقبال مردم، سهمی از قدرت انتخابی را کسب نکرده است، نیاز به بازخوانی رفتارهای سیاسی خود دارد. لازمه زنده بودن و حفظ پویایی نیروهای سیاسی با نقد خویش همراه است، انتقادی سازنده که در دل آن نقد راه حل بهبود اوضاع و رفتن به سوی انسجام نیز گنجانده شود.
متاسفانه برخی از نیروهای سیاسی وامدار جریان اصلاحات به بهانه پرداختن به اشتباهها و سیاستهای نسبتا نادرست شماری از اصلاحطلبان در انتخابات شوراها بحث نقد را به موضوع رفتارهای شخصی فروکاسته و با به راه انداختن حرکتی نادرست در رسانهها در پی زیر سوال بردن تمام حرکتهای سیاسی ماههای گذشته هستند. انجام دادن چنین حرکتهایی به اسم نقد نه تنها رفتار اصلاحطلبانه نیست، بلکه این پیام را به شهروندان ارسال میکند که اصلاحطلبان با دامن زدن به بحثهای غیرمفید دغدغه شهروندان را در حرف دارند ولی در عمل به راهی دیگر میروند!
رفتار و ادبیات اصلاحطلبی باید برآمده از کنش اصلاحطلبانه باشد، با پیشه کردن گفتار سلبی و فروکاستن مسائل ملی به بحثهای گروهی و قبیلهای نمیتوان اصلاح کرد. با ادبیات توهین آمیز، برچسب زدن، دامن زدن به عدم شفافیت، غیر پاسخگو بودن، نشر خبرهای جعلی و. . . شاید سهمی کوچک یا بزرگ از کیک لذیذ قدرت نصیب عدهای شود، ولی خوردن و هضم این غذای لذیذ در آینده به بهای از دست دادن تمام بخشهای قدرت انتخابی توسط جریان اصلاحطلب به پایان میرسد.
منبع: بهارنیوز