سؤالات بیپاسخ «ادغام بانکها»ا
بحث ادغام بانکها هر از چندگاهی توسط مسئولان بانک مرکزی مطرح و جامعه بانکی و نظام پولی کشور را با سؤلات جدی در این زمینه مواجه میکند. سؤالات مهمی که در این خصوص مطرح است به قرار زیر است:هدف از ادغام بانکها چیست؟ درصورت بروز این اقدام مهم بانکی، چه تحولاتی در عرصه بانکی اتفاق میافتد و چه اهدافی محقق میشود؟
کدام بانکها باید در صف ادغام قرار بگیرند؟
تکلیف سهامداران بانکی درصورت ادغام چیست؟روند معاملات سهام بانکهای ادغام شده در بورس اوراق بهادار چه خواهد بود؟
نوع بانکها (بانکهای تجاری، تخصصی) در روند ادغام آنها چه اثری دارد؟
تکلیف بانکهای تخصصی در ادغام چیست؟ شرح وظایف بانکهای تخصصی چه میشود؟
اما ادغام بانکها توجهات و الزاماتی نیز دارد که باید مورد توجه بانک مرکزی قرار گیرد:
۱-بانک مرکزی باید برای ادغام بانکها براساس نوع بانکها برنامهریزی جدی و جامعی داشته باشد. عموما بانکهای تجاری با شرح وظایف مشخص و بیلان کاری شفاف در ارائه خدمات بانکی، امکان ادغام با یکدیگر را داشته و میتوانند با کمترین تغییرات ساختار سازمانی و کمترین تغییرات محتوایی و تغییر در شرح وظایف بانکی،
این عمل را انجام دهند. اما طرح موضوع ادغام برای بانکهای تخصصی فعال در حوزههای مختلف که هر یک شرح وظایف خاص خود را داشته و منابع را باید طبق تخصصمحوری کاری، هدایت کنند، عملا کاری خلاف تخصص و خلاف عمکلرد بهینه بانکی است. هماکنون بانکهای تخصصی در کشور در حوزههای مسکن، کشاورزی، توسعه تعاون، صنعت و معدن و توسعه صادرات فعال هستند و ادغام این بانکها با سایر بانکها باعث انحراف از شرح وظایف تعیین شده برای این بانکها میشود.
البته برخی از بانکهای غیردولتی تجاری و بانکها و صندوقهای قرضالحسنه نیز هستند که حوزه فعالیت خود را متمرکز بر حوزههای خاص مانند حوزههای توسعه شهری نمودهاند که این بانکها نیز با توجه به میزان روبهرشد شهرنشینی در کشور و لزوم تأمین مالی پروژههای شهری در رفع چالشهای شهری و یا ایجاد زیرساختهای مورد نیاز شهری، چنانچه با مؤسسات مالی و اعتباری دیگر ادغام شوند، انحراف منابع اتفاق خواهد افتاد که بانک مرکزی باید این مورد را بهطور جدی مدنظر قرار دهد.
۲-ادغام بانکها بهعنوان یک استراتژی پیشنهادی از سوی بانک مرکزی، در واقع راهحل کوتاهمدت و مسکنی است که برای التیام دردهای بانکی ناشی از عدمنظارت صحیح بانک مرکزی اتفاق افتاده است. در واقع جنگ سوددهی بانکها، عدمرعایت نسبتهای نظارتی همچون کفایت سرمایه توسط بانکها، افزایش شدید معوقات بانکها و… ازجمله مواردی است که بهدلیل عدمنظارت قوی و کافی بانک مرکزی اتفاق افتاده و هماکنون ادغام بانکها بهعنوان مسکن پیشنهاد شده است درحالیکه تا راهکارها و فرایندها اصلاح نشوند، اینچنین اقداماتی راهگشا نخواهند بود و حتی میتوانند مشکلات بانکهای دارای مشکلات را به سایر بانکها نیز تسری دهند.
۳-ادغام بانکها عملی است که قطعا از تعداد بانکها کاسته و قدرت بانکها را برای اعمال نظرات خودمحور و سودمحور حتی مخرب افزایش خواهد داد. در واقع با ادغام بانکها میزان رقابتپذیری در بازار بانکی کاهش پیدا میکند و بانکها از رانت بزرگی برای اعمال نفوذ و اعمال قدرت در بازار بانکی برخوردار خواهند شد. همانگونه که گفته شد، تجربه ادغام بانکی در گذشته برای افزایش رقابتپذیری بوده است اما در ایران با ساختارهای نظارتی و قانونی موجود، ادغام بانکی نظام بانکی کشور را به ۱۵سال گذشته و دوره تسلط بانکهای دولتی خواهد برد که عدمکارایی و فعالیتهای ناکارای اقتصادی بانکها و عدمپاسخگویی صحیح و حرکتهای مخرب، از نتایج آن است.
*کارشناس امور بانکی
منبع: الف