روهینگا، شاخص سنجش روشنفکری
رضا صادقیان
اتفاق ناگوار و دلخراشی که بر سر قوم روهینگا و مسلمانان میانمار میرود، نقدی به سانگ سوچی نیست، انتقاد کردن و نکردن از او و یا خواهان حرکت او شدن سوزاندن وقت است. او را نمیتوان توبیخ کرد و خواهان پس گرفتن جایزه صلح نوبل شد، وضعیت او را باید با مقام فعلیاش سنجش کرد. قدرتی که قبل از هر چیزی گرایش به حفظ خود دارد، از همینرو در مقابل دوربینهای خبری با چهرهای برافروخته میگوید: ما بهتر از دیگران حقوق بشر را بلدیم! در واقع او و هر فرد قدرتمدار را میتوان به بعد و قبل از کسب قدرت تقسیمبندی کرد. روزگاری نه چندان دور سانگ سوچی با صدای بلند از حقوق بشر، حق زیست آزادانه و مبارزه با دیکتاتوری میگفت حال دارای قدرت است و خود در ساختاری متفاوت با قبل فکر و تصمیم میگیرد، او شخصیت سالها قبل را ندارد، در شرایط فعلی دلش و جانش برای حفظ قدرت میتپد و نه نجات جان انسانهای بیگناه، آنگونه که هر فردی قبل و بعد از صاحب قدرت شدنش تفاوتهای جدی دارد.
بحثی درباره حمله مسلمانان میانمار به اتوبوس بودیستها در ماهها قبل نیست، سخنی هم از حمله بوداییها و تحریک شدن آنان توسط یکی از رهبران افراطی و نژادپرست بودایی نیست، چنین فردی همچنان میتواند بنلادن میانمار باشد و ازترور انسانهای دیگری که خارج از آیین بودیسم زندگی میکنند سخنها بگوید و خواهان کوچ اجباری مسلمانان به سرزمینهای دیگر باشد. واقعا تفاوتی نمیکند که بعد از خواندن و مقایسه تاریخ نشر اخبار مقصر اصلی را پیدا کنیم. چنین جستجوهایی هیچ راهی به سوی آرامش نمیگشاید. در وضعیتی که نیروهای ارتش و حافظان امنیت در کشور با آدمکشان احساس نزدیکی میکند و مقابل کشتار آنان را نمیگیرد و با ایجاد فضایی امن و بستن دریچههای اطلاع رسانی سکوتی فاجعه بار را در شهر راخین ایجاد میکنند، ارتش میانمار نیز با آدمکشان و تکمیل سیکل نسلکشی همکاری میکند.
جدای از تمام بحثها و حاشیههایی که بعد از این اتفاق در عرصه رسانهها شکل گرفته؛ میانمار و اعتراض و محکومیت حادثه غمبار نسل کشی در شهر راخین را میتوان به عنوان یک شاخص روشنفکری، دمکراسی خواهی و آزادی خواهی در زمانه فعلی نام برد. شاخصی زنده و قابل سنجش، مولفهای که با پرسش از آن میتوان به عیار روشنفکری و آزادی خواهی شخصیتها بهتر از گذشته پی برد. اگر قتل، آدم کشی، نسل کشی، کوچ اجباری و ستاندن حق زیست هر انسانی به عنوان یک انسان محکوم است، نیاز است روشنفکران و کسانی که در گفتارهای خویش همه انسانها را به یک دیده مینگرند در مقابل این فاجعه سکوت نکنند و چنین جنایتی را براساس همان منطق حقوق بشر محکوم کنند. از منظر حقوق بشر، مسلمان و غیر مسلمان بودن آنها تفاوتی ندارد، بنابراین لازم است به این سکوت پایان داد.
سکوت مرگبار سانگ سوچی قابل توجیه و بلکه قابل درک است. او از دریچه حفظ جایگاه و نگاه داشتن قدرت به مسئله و بحران انسانها مینگرد، ولی در این بحران جایی برای سکوت مصلحتی روشنفکران و تک تک فعالان عرصه اجتماعی نیست. به گمان راقم این سطور، همان قدر که با شنیدن، خواندن و دیدن تصاویر و کتابهای نسل کشی هولوکاست چهره انسان افسرده و غمزده میشود و بانیان آن جنایت بشری را لعن و نفرین میکنیم و نسبت به هر کنش نژادپرستی واکنش لازم را بروز میدهیم، لازم و بلکه بسیار مهم است در مقابل جنایت اتفاق افتاده در راخین و مسلمانان میانمار سکوت نکنیم، بیتردید از این به بعد میتوان محکومیت نسل کشی در راخین را به عنوان یکی از شاخصهای روشنفکری پذیرفت و سکوت در برابر چنین جنایتی را به حساب ناراستی در روشنفکری عنوان کرد!
منبع: بهارنیوز