رای شهروندان و نسبت آن با میزان تحصیلات
رضا صادقیان پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا غیرقابل پیشبینی بود. در میان ناباوری همگان و با توجه به سیستم شمارش آرا در آن کشور وی موفق شد صندلی ریاست جمهوری را از آن خود کند و به رقیب باتجربه خود در عرصه سیاست داخلی و خارجی فایق آید. با پیروزی وی تحلیلهای بسیاری به نگارش درآمد، سخن اصلی این نوشتارها چنین بوده و هست؛ برای حفظ دستاوردهای دمکراسی و در راستای دفاع از حق رای مردم میبایست در شیوه کسب رای شهروندان به راهی دیگر رفت و به مقدار کافی سیستم رایگیری را در جهت دفاع از رای مردم بازنگردی کرد. مسیری که رای شهروندان را براساس میزان تحصیلات، شغل و میزان درآمد سالیانه محاسبه کرد، استناد آنان به رای تاثیرگذار کمسوادها و دانشگاه نرفتهها بهترامپ بود. برخی از ناظران سیاسی میزان رای رییس جمهور فلیپین را نیز چنین ارزیابی میکنند، فردی که با رای تودههای کمسواد موفق به کسب قدرت شد و حال با ادبیاتی خارج از عرف سیاسی و صدور دستور قتل معتادان در خیابانهای شهر جو پراضطرابی را در پایتخت کشورش رقم زده است. در واقع با برقرار ساختن سیستم جدید در قانونهای فعلی یک شهروند یک رای میبایست بازنگری صورت گیرد. بازخوانی که سرانجام در مقابل رای تودهها کمدرسخوانده مانعی ایجاد کرد؛ دیواری که عاقبت نیندیشان و سیاستمداران مردمفریب و غیرقابل پیشبینی موفق به کسب رای شهروندان کمسواد نشوند. از منظر این کنشگران با قرار دادن موانع ساختاری در مقابل سیاستمداران پرحاشیه و خطرناک همزمان هم از جایگاه و رای شهروندان تحصیلکرده دفاع خواهد شد، در ادامه باعث میشود طی دوره ریاست جمهوری با شخصیتهایی روبرو باشیم که خواهان برهم زدن نظم موجود و بیان سخنان و رفتارهای جنجالی نیستند. نگارنده چندی پیش درباره دامنزدن به چنین فکر خطرناکی در نوشتاری دیگر توضیحاتی ارایه داده است. خلاصه آن مکتوب چنین بود، قبل از آنکه نیروهای طرفدار کاستن از حق رای شهروندان موفق به عبور از مرحله یک شهروند یک رای شوند و عواملی مانند میزان تحصیلات و درآمد را در رای مردم دخیل کنند، شاید در گامهای نخست و اجرایی کردن این شیوه رایگیری با سکوت نفی کنندگان حق رای مردم موفق به اجرایی کردن این دیدگاه پرهزینه شوند ولی در گامهای بعد میدان به دست کسانی خواهد افتاد که حتی در درونیترین لایههای اندیشه خود اهمیتی به رای شهروندان نداده و نمیدهند. سرانجام آنکه پروژه نفی کامل حق رای شهروندان با فراهم آمدن مقدمات آن توسط شماری از دلسوزان به دمکراسی و حفاظت از دستاوردهای آن به کلی توسط جریانی دیگر محو خواهد شد. {اینجا} نگاه خیرخواهانه داشتن به حقرای شهروندان و حقوق مربوط به آن، نه تنها راهگشا نیست بلکه روزنهی سودجویی و انکار یک فرد یک رای را برای بدخواهان میزان رای مردم در سراسر جهان فراهم میآورد. نگرش سادهسازی شده به حق رای شهروندان بیش از آنکه به بخشهای دیگر از رویدادهای اجتماعی نظر افکند در پی گسترش اندیشه خود به حوزه عملی است. در پی حل موضوع در لحظه اکنون است، به عبارتی قبل از آنکه از تواناییهای دیگری خبر بگیرد در پی یافتن راه چارهای میگردد تا با مددجویی از آن روشها مقابل شخصیتی همچونترامپ، رییس جمهور فلیپین و یا جریان جبهه ملی در فرانسه را مسدود سازد. بهترین راه را کاسته شدن از تاثیرگذاری حق رای شهروندان کمسواد و دانشگاه نرفتهها میداند. ناگفته هویداست در لایههای میانی این اندیشه برتر شمردن جایگاه یک فرد تحصیلکرده و دانشآموخته تحصیلات تکمیلی به مراتب از شهروند درسنخوانده بیشتر است. در واقع جایگاه فرد درسخوانده صرفا به دلیل طی کردن دوره تحصیلی به مرتبهای شهروند درجه یک ارتقاع داده، بیتردید فرد تحصیل نکرده شهروند درجه دو تعریف میگردد. تعریف جایگاه شهروندان به درجه یک و درجه دو یکی دیگر از همان گزینههای مطلوب نفی کنندگان رای شهروندان است. آنچه در نظرگاه دوستداران دمکراسی و حافظان آزادیهای مدنی نادیده انگاشته شده و مخفی مینماید «توانایی اقناع»، «قدرت گفتگو» و «گشودگی ارتباط» افراد تحصیل کرده است. مولفههایی که در میان درس نخواندههای دانشگاهی کمتر به چشم میخورد. براساس تجربه انتخابات اخیر آمریکا و بررسیهای انجام شده مشخص گردیده هر زمان افراد تحصیل کرده براساس دغدغههای شخصی و یا گروهی به صورت انبوه وارد میدان رقابتهای انتخابات شدند و اندیشه مطالبهمحور را به مشارکت و کنش سیاسی معطوف به صندوق رایترجیح دادهاند، توانستهاند با به کارگیری قدرتهای کیفی خود موفق به جذب آرای خاموش شهروندان به سود کاندیدای مورد حمایت خویش قدم بگذارند. اینکه حق رای یک شهروند با شهروندی دیگر برابر است جایتریدی نیست، آنچه در این میان فراموش میشود نادیده گرفتن توانایی اقناع دیگر شهروندان توسط درسخواندهها است. اینجا همان نقطهای است که یک رای برای یک شهروند شمارش میشود ولی در میانه همین برگهها میتوان آن قدرت قابل لمس را نظاره کرد. توانایی که بیشک براثر تجربه یک فرد درسخوانده در محیط آموزشی جدید و ارتباطات گستردهتر وی و استفاده از ادبیاتی چالشآمیز موفق میگردد میزان تاثیرگذار بودن را بهتر از دیگر شهروندان انجام داد. حامیان و مدافعان دفاع از انتخابات قبل از آنکه به دنبال راههای سادهتر برای چیدن موانعی در مقابل رای دهندگان باشند، بهتر آن است راهی بیابند تا در لحظههای سرنوشتساز دانشآموختگان آموزش عالی را به سوی کنشگری و مشارکت در انتخابات رهنمون سازند. تحصیلکردگان مراکز آموزش عالی به دلیل بالا رفتن میزان آگاهی عمومی و کسب تخصص طی سالهای تحصیل و تجربه زیست متفاوت به سوی اندیشه مطالبهگری و برآوردن احساس نیازهای خود در کوتاه مدت فکر میکنند. احساس نیازی که پاسخهای لازم را دریافت نمیکند و به سوی بیکنشی، بیعملی، غیبت در فعالیتهای مهم اجتماعی و پشت کردن به فرصتهای سیاسی پیوند میخورد. غیبتی که زیان آن قبل از هر فرد و جریانی به ضرر همان درسخواندهها ختم خواهد شد. تجربه سالهای اخیر در کشورهای مختلف نشان داده هر گاه افراد تحصیلکرده با رویی گشاده به پای صندوقهای رای نرفتهاند و فرصت به دست آمده را نادیده انگاشتن در نهایت خودشان زیان دیدهاند، زیانی به مراتب کلانتر از قبل انتخابات. ناظرانی که خواهان کاستن از حق رای شهروندان هستند بهتر آن است به جای پیگری خواستهای خاص و هزینهساز برای رای شهروندان در میان مدت و بلند ملت به مسئله بودن صندوقهای رای و فراهم شدن فضایی که بتوان صدای خویش را به گوش حاکمان رساند بیشتر دقت کنند. نمیتوان از این حق دست شست، یک شهروند یک رای، نه بیشتر و نه کمتر. رای شهروندان را با زدن تبصرههایی حتی خیرخواهانه بی اثر نسازیم.
منبع: بهارنیوز