دوم خرداد؛ ۲۰ سال بعد
روزنامه بهار: بیست سال گذشت، بیست سال گذشت از روزی که مردم ایران تمام قد در برابر جریانی که در توهم محبوبیت داشتن در بین اکثریت به سر میبرد ایستاد و با برگزیدن فردی که شعارش احیای آزادی به عنوان یکی از آرمانهای انقلاب۵۷ مردم ایران بود نشان داد که چه میخواهد. با نگاهی به روزهای پیش از دوم خرداد۷۶ شاهد آن هستیم که توجه به این آرمان انقلاب مردم سالها رنگ باخته بود و اقدامات بسیاری علیه آن در جریان بود. توجه صرف دولت پس از جنگ به مسائل اقتصادی و بی توجهی نشان دادن به موضوعات مهمی در حوزه سیاسی و اجتماعی باعث آن شده بود که خلاء بزرگی در سیاست ایران ایجاد شود. جریانات اصلاحی کشور به واسطه احساس همین خلاء با بیرقی که بر روی آن «آزادی» نقش بسته بود وارد کارزار انتخابات۷۶ شدند. بسیاری از تحلیل گران در آن روزها اعتقاد داشتند که خواست و نظر جریان رسمی در آن انتخابات به ناطقنوری است و حتی یاران نزدیک کاندیدای پیروز در انتخابات۷۶ نیز معتقد بودند همین که چند میلیونی رای آورده شود تا پشتوانهای برای آینده حیات سیاسی جریانی که آن زمان به چپ معروف بود و به مرور زمان اصلاحات خوانده شد باشد غنیمت بزرگی است. اما برخلاف تمام پیش بینی ها، مردم در آن انتخابات کاری کردند کارستان و با حضوری مثال زدنی فردی ر ابرگزیدند که در نقطه مقابل تبلیغات جریان رسمی قرار داشت.
حضور هشت ساله جریان اصلاحات در قوه مجریه باعث گشایشهای بسیاری در حوزههای گوناگون شد که بخشی از آن عبارت بود از: رونق دوباره فعالیتهای رسانهای و سیاسی با احیای مجدد آزادی هایی که منطبق بر قانون اساسی بود اما سالها به فراموشی سپرده شده بود، تلاشی ملموس برای ایجاد فضایی باز که در آن بتوان تمرین گفتگو و مدارا کرد، موفقیتهای اقتصادی از قبیل کاهش نرخ تورم تا حدود ده درصد، نرخ رشد نسبتا مناسب و مستمر، تک نرخی کردن ارز که مانع بسیاری از رانتها شد و خودکفایی در محصول استراتژیک گندم، ایجاد اعتماد در بین اهالی فرهنگ، ایجاد مانع بر سر راه انتقال پرونده هستهای ایران به شورای امنیت که میتوانست تحریمهای بسیاری علیه کشورمان را سبب شود و…
سیاست ورزی به سبک اصلاح طلبان در کنار این دستاوردهای قابل ملاحظه و شایسته تقدیر، «نیمه خالی لیوان» هم داشت. برخی تندرویها که بخشی از آن به واسطه به یکباره آزاد شدن فضا طبیعی بود و بخش هایی از آن هم اشتباهات مهلکی بود که در نهایت باعث خسران بزرگی برای همین جریان شد یکی از مصادیق این «نیمه خالی لیوان» بود. بخشی از رویگردانی مردم در برخی انتخابات بعدی از اصلاح طلبان در کنار محدودیت هایی که ساختار قدرت برای ورود آنان به رقابتها ایجاد کرده بود را میتوان ناشی از همان افراطی گریها دانست. تندروی هایی که بارها و بارها از سوی بزرگان این جریان سیاسی نسبت به عواقب آن هشدار داده شده بود. حالا از دوم خرداد۷۶ به امروز بازگردیم و نگاهی داشته باشیم به جریان اصلاح طلبی.
اصلاحطلبان پس از دو دهه از آن پیروزی حیرت انگیز که میتوان به جرات جمهوری اسلامی را به پیش و پس از آن تقسیم کرد امروز دیگر به یک پختگی مثال زدنی رسیده اند. آنان با رهبری فردی که دچار انواع و اقسام محدودیتهاست و حتی یاد کردن از نام او نیز در رسانهها با مشکل مواجه است به اعتدال روی آورده اند. «میانه روی» همان گوهری است که میتواند جریانات اصلاحی کشور را به گرد هم جمع کرده و رو به جلو حرکت دهد. همگان یاد گرفتهایم که با اقدامات تند و تیزی که با برخوردهای سخت و سنگین طرف مقابل روبهرو میشود نمیتوان به بهبود و اصلاح رویههای نادرست امیدی داشت و اگر به دنبال تغییر و اصلاح هستیم پیمودن این راه «به آهستگی و پیوستگی» نیازمند است.
همراهی جریان اصلاحات در سالهای اخیر با مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی و نزدیکی بیش از پیش «آیت الله» با «سید اصلاحات» نشانهای بود از آن که هم هاشمی در برخی مواضعش تغییر ایجاد کرده و هم اصلاح طلبان رو به سوی اعتدال آورده اند. مولود این گرویدن به سوی میانه روی حمایت از حسن روحانی و برگزیده شدن «شیخ دیپلمات» در انتخابات ریاست جمهوری سال۱۳۹۲ بود. انتخاباتی که در آن بزرگی از بزرگان انقلاب را رد صلاحیت کردند اما جریان میانه رو عقب ننشست و با حمایتی قاطع از روحانی فضا را برای تغییر و اصلاح مهیا ساخت. مرحله بعد انتخابات مجلس در سال ۱۳۹۴ بود.
این بار اعتدالیون و اصلاح طلبان مرزهای میانه روی را گسترش و اصولگرایان معتدل را نیز به «فهرست امید» راه دادند. در نهایت چند روز پیش در انتخابات۹۶ منتخب مردم فردی بود که مورد حمایت جریان اصلاحات، جریان اعتدالی منسوب به مرحوم هاشمی و اصولگرایان معتدلی از جنس ناطق نوری و علی لاریجانی بود. به نظر میآید که تا آن هنگام که میانه روی وجه مشترک این ائتلاف باشد مردم خواهان ادامه همین روند هستند و از جریانات اصلاحی کشور دست نخواهند کشید. اصلاح طلبان بر خلاف رقیبشان رهبری جریان خود را به دست عناصری تندرو و تازه کار نسپردند و با عبرت گرفتن از برخی خطاها در گذشته مشی مناسبی را برای ادامه سیاست ورزی خود برگزیده اند. مشی و روشی که در آن اثری از تندرویهای کور و افراطیگریهای بی سرانجام نیست و از سوی دیگر تصمیمات هم بر اساس اصولی مبتنی بر میانه روی اتخاذ میشود.
تصمیماتی که شاید گهگاه صدای اعتراض اقلیت تندرو در جریان اصلاحات را هم در بیاورد. تفاوت آن چه امروز از جریان اصولگرایی میبینیم با اصلاح طلبان در همین جاست که در جریان اصلاحات تصمیمگیری با میانه روهاست و در جریان اصولگرایی که در گذشته افراد اصیل و میانه رویی همچون مرحوم عسگر اولادی، مرحوم مهدوی کنی، ناطق نوری و… تصمیم گیر بودند شاهد آنیم که تندروها عنان کار را در اختیار گرفتهاند و طبیعی است که برگزیدن نتیجه چنین شیوهای از تصمیمگیری شکستهای پیاپی خواهد بود.
منبع: بهارنیوز