دقت کنیم، سخن از «فاجعه» است
رضا صادقیان
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست بار دیگر هشدار داده است که: «تا ۱۵ سال آینده آبی در ایران نمیماند»
فیلم مستند «مادرکُشی» به سفارش مرکز بررسیهای نهاد ریاست جمهوری و کارگردانی کمیل سوهانی در سال ۹۴ تهیه شده است. فیلمی که قبل از آنکه بازسازی وضعیت بحرانی آب به صورت خاص و محیط زیست به شکل عام باشد، نمایی تمامنما از درد و رنجی است که میبریم ولی از کم و کیف آن خیلی باخبر نیستیم. شاید این درد برای برخیها، از جمله آن کشاورز خوزستانی و زمیندار همدانی، اصفهانی، بندرعباسی و ماهیگیران سابق سیستان و بلوچستان و زاگرسنشینان که بعد از هشتاد سال کار و کوشش توانایی تامین هزینههای جاری زندگی را ندارند زودتر از دیگران رخ نمایانده و برای ما ساکنان شهرها اندکی زمان میبرد، ولیتردیدی نیست که این درد در چشم برهم زدنی تمام زندگیمان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
طی سالهای گذشته شماری از دردمندان وضعیت زیست بوم ایران از هر طریقی که توانستند صدای خویش را بلندتر از همیشه کردند. با رسانهها مصاحبههای پیوسته انجام دادند، به دیدار مسئولان شتافتند، کمپینهایی در فضای مجازی راهاندازی و با انتشار نوشتارهایی قابل فهم صدای زنگ خطر کمآبی و بی آبی را برای شهروندان به صدا در آوردند، صدا و سیما و شماری از نهادها به پخش تصاویر کوتاه و گویا از عمق بحران آب را پخش کرده و. . . با این حال هنوز در این حوزه نیاز به کارهای بیشتر داریم، به هماناندازه که نیازمند جلوگیری از سدسازیها و ایستادن در مقابل تفکر سازهای و بتن هستیم گویی طی این سالها به فرهنگسازی مصرف آب در میان شهروندان پرداختیم ولی از بازگو کردن فکر سازهسازان ویرانگر و افسونگران سد غفلت کردیم.
در حدود شش سال قبل محمود رحمانی مستند «مادرم بلوط» را ساخت، آن مستند نیز بخشی دیگر از فاجعه سدسازیهای بیرویه را مقابل ما قرار داد و از تبخیر میلیونها متر مکعب آبی گفت که سالیانه در پشت سدها از میان میروند. تصاویری که نشان میداد شماری از ساکنان روستای ویران شده در «دهدز» ، «ایذه» و. . . به دلیل سدسازی به سراغ بریدن غیرقانونی درختان بلوط و تهیه زغال برآمدند، سدسازیهایی که نه تنها صدها هزار درخت بلوط را برای همیشه از صحنه آن دیار حذف کرد بلکه سبب شد مردمانی که در سالهای نه چندان دور قسمتی از غذای خویش را از این درخت تهیه میکردند -بلوط طعمی بسیار نزدیک به پسته دارد-، حال براساس بیتدبیری سد سازان و عاشقان سازههای آبی تبر بر دست بگیرند و به جان یکی از نمادهای این سرزمین بیفتند.
در میان صحبتهای مسئولان، سخنان عیسی کلانتری، مسئول فعلی سازمان محیط زیست کشور و عضو کمیته احیای دریاچه ارومیه در مستند مادرکشی قابل تاملتر بود. مهندسان سازه، سد سازان و برخی از مسئولان کشور براساس «ناآگاهی» و «ندانستن» و حتی «نفهمیدن» باعث به وجود آمدن فاجعه در این کشور شدند، مهندسان ناآگاه که با دقتی بدون خطا استحکام بتن را میفهمیدند ولی از درک پیامدهای انسانسوز این سازهها در اعمال بیخبری بهسر میبردند.
دقت کنیم، سخن از «فاجعه» است. کلمه کم آبی و بیآبی و جیرهبندی آب را برای لحظهای فراموش کنیم، ما در حال زندگی در شرایطی هستیم که بخشی از آن حاصل ناآگاهی کسانی است که با ماسه، سیمان و ساختن سازهای خیره کننده به نام سد باعث از هم پاشیدن و نابودی هزاران خانواده بودند-شدند. کشاورزانی که راننده تاکسی شدند، روستاییانی که به حاشیه شهرها و کارهای یدی روی آوردند و آبادیهایی که به دلیل بحران آب خالی از سکنه شدند و. . . همه این بحران و یا بخشی از آن به دست همان کسانی اتفاق افتاده که ساختن سد گتوند و سدهای دیگر را جشن گرفتند و با صرف هزینههای چشمگیر به دیگران گفتند حفظ آینده ما در گرو ساختن سدهای بیشتر و بیشتر است!
مستند مادرکشی و مادرم بلوط بازنویسی تصویری درد و رنجهای عیسی کلانتری و هزاران انسان دردمند است، کسانی که حتی پیشنهاد میکنند سد سازان را به دلیل کویر ببرند و با صرف هزاران میلیارد و پرداخت حقوق آنان را مشغول سدسازی در دل کویر کنند تا از بودن و حضور تخریبگر و ویران کنندهشان در بحران آب و ویرانی شهرها جلوگیری صورت گیرد. به نظر میرسد بهترین روش طی سالهای پیشرو دعوت مردم به مصرف صحیح آب و آگاهسازی همگان از پیامدهای مخرب و خانمانسوز تفکرات سازهای است.
منبع: بهارنیوز