دفاعیات عجیب عروس اسید پاش
به گزارش روزنامه همشهری، ساعت ۹صبح ۲۴ آبانماه گزارش یک اسیدپاشی در جنوب شرقتهران مأموران را راهی محل حادثه که آپارتمانی در طبقه سوم ساختمانی مسکونی بود، کرد. بررسیها نشان میداد که عروس و خواهرشوهرش بر اثر اسیدپاشی مصدوم شدهاند و در این میان خواهرشوهر که زنی ۲۳ساله بود، بهشدت دچار سوختگی شده است. عروس جوان اما از ناحیه پا آسیبدیده بود که هردو برای مداوا به بیمارستان منتقل شدند. آنطور که مشخص بود عروس خانواده به همراه شوهر و دخترانش در آن آپارتمان زندگی میکرد و خواهرشوهرش که بهتازگی نامزد کرده بود، از شب قبل مهمان آنها بود.هنوز معلوم نبود که ماجرا از چه قرار است تا اینکه یکی از همسایهها به مأموران گفت: دقایقی قبل صدای جیغ زنی را از طبقه سوم شنیدم. از پلهها بالا رفتم و خواهرشوهر زن همسایه را دیدم که فریاد میزد، سوختم؛ سوختم. او میگفت عروسشان روی او اسید پاشیده است. همان موقع متوجه زن همسایه شدم که فریاد میزد که دچار سوختگی شده است و پس از آن اورژانس و پلیس رسیدند. کارآگاهان در مرحله بعد راهی بیمارستان شدند.خواهرشوهر که بهشدت آسیب دیده بود در تحقیقات گفت: شب قبل عروسمان با من تماس گرفت و مرا به خانهاش دعوت کرد. او از من خواست شب را آنجا بخوابم تا صبح روز بعد که یکی از دخترانش را به خانه بهداشت میبرد، پیش دختر دیگرش بمانم. من هم از همه جا بیخبر به آنجا رفتم. تا پیش از آن عروسمان خیلی مرا مسخره میکرد و نیش و کنایه میزد اما آن شب به طرز عجیبی مهربان شده بود.او از وقتی من نامزد کردم تمسخرها و نیش و کنایههایش بیشتر شد و من متوجه میشدم که همه اینها بهخاطر حسادت است. تا اینکه صبح روز حادثه وقتی برادرم به محل کارش رفت، من کنار دختر نهماهه او ماندم و عروسمان به همراه دختر سهسالهاش رفتند. دقایقی بعد احساس کردم شخصی بالای سر من است. چشمانم را باز کردم، آن شخص کاپشن پوشیده بود و کلاه چشمی به سر و دستکش در دست داشت.او میخواست با شال مرا خفه کند. من مقاومت کردم و با او درگیر شدم. در یک لحظه چشمانش را دیدم و فهمیدم که عروسمان است. شک ندارم خودش بود و حتی صدایش را شناختم. او روی من اسید پاشید و فرار کرد. او حتی مراقب بود که روی کودکش که کنار من خوابیده بود، اسید نریزد. پس از آن میخواستم بیرون بروم که دیدم در قفل است. هر طوری بود در را باز کردم و خودم را به پلهها رساندم و فریادزنان کمک خواستم. ادعای عجیبعروس خانواده پس از مداوا دیروز برای انجام تحقیق از بیمارستان به شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و پیش روی قاضی ایلخانی قرار گرفت. وقتی قاضی از او خواست تا انگیزهاش درخصوص اسیدپاشی را توضیح دهد، چنین گفت: من بیگناهم. من با خواهرشوهرم هیچ مشکلی نداشتم و خیلی دوستش دارم.روز حادثه هم دختر کوچکم کنار او خواب بود و چطور ممکن است با این شرایط من اسید را روی او بریزم؟ در این هنگام قاضی پرسید: پس چهکسی دست به اسیدپاشی زد؟ که متهم جواب داد: صبح حادثه زنگ خانهام را زدند. در را باز کردم و خودم به همراه دختر دیگرم به سرویس بهداشتی رفتیم. معمولا در ورودی آپارتمان ما از آن طرف هم باز میشود. داخل دستشویی که بودم صدای جیغ خواهرشوهرم را شنیدم.سراسیمه بیرون آمدم که ناگهان شخصی را دیدم که کلاه به سر، دستکش بهدست و کاپشن به تن داشت. او ظرفی در دست داشت که محتویات آن را روی خواهرشوهرم و من ریخت و فرار کرد.قاضی: اما کاپشن، کلاه و دستکش او در خانه شما کشف شده؟ و متهم جواب داد: بعد از اینکه اسید را روی من ریخت، کاپشن، کلاه و دستکشش را درآورد و همانجا گذاشت و فرار کرد!قاضی: اما کاپشن متعلق به شوهرشما بوده؟متهم: حتما زمانی که من داخل دستشویی بودم او وارد خانهام شده و کاپشن شوهرم را پوشیده است. پس از اظهارات عجیب این زن، قاضی جنایی قرار بازداشت موقت برای وی را صادر کرد و او روانه زندان شد. |
منبع: baharnews.ir