دستفروشها جمع شدنی نیستند!
دستفروشها را ساماندهی کنید!
از آنجایی که حذف دستفروشها با توجه به شرایط اقتصادی کشور عملا غیرممکن به نظر میرسد، نظم و ساماندهی و در نظر گرفتن محلی برای استقرار آنها از راههایی است که به نظر راحتتر قابل اجراست، شهرداری تهران هم چند سالی است طرحهایی درباره ساماندهی دستفروشها دارد و راهاندازی غرفههایی در برج میلاد، زیرگذر ولیعصر و فرهنگسراهای مختلف نمونههایی از روش موثر و موفق این مسیر بود.

طبق اعلام شهرداری در حدود ۲۰ محل در ۲۱ منطقه تهران برای دستفروشها در نظر گرفته شده است که با نگاهی کوتاه به آدرسهای آنها متوجه میشویم که در نقاط مرکزی تهران و محلهایی که پیش از این دستفروشهای زیادی داشته، قرار است این محلها قرار داده شوند. از خیابان سیتیر تا ناصر خسرو و از تجریش تا تهرانپارس و از نازیآباد تا افسریه همه و همه در این دستهبندی قرار گرفتهاند. یک روز قرار بود این محلها از ۲۰ شهریور راه بیفتند که خبرنگار مهر دو روز بعد از این زمان در خیابانها به دنبال محل استقرار آنها میگشت!
روحمان هم از محلهای ساماندهی خبر ندارد
خیابان سیتیر که از ابتدای سال میزبان رستوران و کافههای سیار بوده و با توجه به استقبال مردم طرح دائمی شده و حالا هر روز و هر ساعتی از سال که مسیرتان به این خیابان بیفتد، میتوانید در هوای آزاد و خیابان قدیمی تهران خوراکیهای خوشمزه بخورید! اما ماجرای ساماندهی دستفروشها موضوعی است که اساسا کسی از آن خبر ندارد! در ابتدا همه فکر میکردند منظور همان رستورانهای سیار است، اما وقتی توضیح میدادیم که این طرح از شهریور قرار بوده را بیفتد و شامل دستفروشهایی میشود که ابزار و وسایل دیگری هم در بساط خودشان دارند، میگفتند اصلا چنین چیزی در این خیابان نیست.
یک آقای ۵۰ ساله که به گفته خودش ۲۵ سالی میشود ابتدای خیابان سیتیر بساط دستفروشی دارد و چند باری هم با مامورهای شهرداری به مشکل خورده است. البته به گفته خودش وقتی مامورها میآیند داخل یکی از پاساژها میشود، دیگر با او کاری ندارند و به همین دلیل هم طی این سالها جایش را عوض نکرده است.
اما او هم از طرح ساماندهی خبر ندارد و تنها میگوید شنیده است که میخواهند چنین کاری کنند، با اینحال به این کار چندان خوشبین نیست! او میگوید که اصلا امکان ندارد رایگان باشند و در عین حال هزینهها این غرفهها برای دستفروشها خیلی زیاد است و بسیاری نمیتوانند آن را پرداخت کنند.

شراکت کنید که ضرر کمتری دارد!
در سیتیر به نتیجهای نرسیدیم، مسیرمان را به سمت خیابان بابهمایون که در همان نزدیکیهاست، کج میکنیم. در این خیابان هم گذری را برای فروش برخی محصولات قرار دادهاند، از آب انار و زرشک تا گفتن عکس یادگاری با لباسهای قدیمی و ربهای محلی. همه را می توان در این گذر پیدا کرد، اما هزینه این مغازهها خیلی بالاست، چیزی در حدود ماهی چهار میلیون تومان! تصور اینکه کسی در آن خیابان با فروش چنین چیزهایی درآمدی داشته باشد که هم هزینههای جاری را شامل شود و هم هزینه اجاره باشد، تقریبا برایمان غیر ممکن است، اما به گفته آنها گویا شرایط به این شکل است.
ما که خودمان را دستفروشهایی جا زدهایم که برای تولیدات دستی خودمان محلی برای فروش میخواهیم، به دیگر دستفروشها نزدیک میشویم؛ به جز یکی دو نفر بقیه از این طرح اصلا خبر ندارند و نمیدانند اصلا چیست.
یکی از کسانیکه به نظر میرسد از ماجراها بیشتر هم خبر دارد و به شکلی قدیمی محسوب میشود، جلو میآید و میگوید که اینجا نمیتوانیم جایی را پیدا کنیم و تازه برای گرفتن جا پول لازم است و محلهایی که شهرداری میدهد، قیمت اجارهشان بالاست، چون دست پیمانکار است و آنها مبالغ را تعیین میکنند. ولی برای دستفروشی هرجایی خواستیم را میتوانیم انتخاب کنیم و باید حواسمان به مامورهای شهرداری باشد و اوایل هم بساط کمتری پهن کنیم که زودتر و سریعتر جمع کنیم.

زندگی دو سر سوخت دستفروشها
با همه این اوصاف ما که از خیر دستفروشی گذشتیم و به هر ترفندی بود از دستشان خلاص شدیم، اما ذهنمان درگیر آن دستفروشهاییست که همان تکه پارچه یا کارتن به همراه وسیلههای روی آن همه دار و ندارشان است و کمتر دلالی میکنند؛ در روزهایی که شرایط اقتصادی جامعه روز به روز بدتر میشود و قدرت خرید مردم هم کمتر میشود، قرار است چطور با ماموران شهرداری و نگرانیهای خالی بودن شهر از دستفروش هم دست و پنجه نرم کنند.
منبع: برترینها