دایره المعارف هفت اقلیم سریال «بازی تاج و تخت»
«مادر جان اسنو چه کسی است؟» آن روز در رستوران سانتامونیکا بولوار، بنیف وویز به این سوال مارتین جواب می دهند. در لحظه پاسخ، شعفی عمیق هر سه نفر را در بر می گرد. آن ها می فهمند هر سه به یک دنیا تعلق دارند و زمان آن رسیده که با زنده کردن دنیای میان خطوط کتاب ها، جهان را آشفته کنند. ویز رمان «ترانه آتش و یخ» را با اشتیاق در سی و شش ساعت خوانده است و خواندن صد صفحه از کتاب، بنیف را متقاعد می کند که از کتاب های مارتین سریالی تلویزیونی بسازد.
اسپویلر نباشیم
ترانه آتش و یخ، نام مجموعه رمان هایی است که جورج آر. آر. مارتین از سال ۱۹۹۱ نوشتنشان را آغاز می کند. جلد اول این سری داستان ها به اسم «بازی تاج و تخت» سال ۱۹۹۷ به بازار می آید و تبدیل می شود به کتابی پرفروش. قسمت اول سریال ۱۷ آوریل ۲۰۱۱ از شبکه اچ بی او پخش می شود، در حالی که هوادارانش پیش از پخش اولین قسمت چشم انتظار آن بوده اند. از ابتدای راه، این سریال موفقیت تجاری بزرگی برای صاحبانش به همراه می آورد و آن طور که در گزارشی در روزنامه گاردین آمده است، تا سال ۲۰۱۴ این سریال بزرگ ترین مجموعه درام تلویزیونی است که بیش از همه سریال ها در موردش صحبت می شود.

هواداران این سریال در نقاط مختلف دنیا در شبکه های اجتماعی با گذاشتن نام شخصیت های داستان روی خود، از حاشیه های داستان، زندگی خصوصی بازیگران سریال و هر آنچه برای یک هوادار جذاب است، حرف می زنند.
جغرافیای داستان مارتین
سریال داستان زمانی را روایت می کند که قاره های وستروس و ایسوس به پایان یک تابستان ده ساله نزدیک می شوند. شعار «زمستان در راه است» از همان قسمت اول از جریان اصلی داستان خبر می دهد، با وجود این در بازی تاج و تخت می توانیم سه خط اصلی را دنبال کنیم. خط داستانی اول، روایت رقابت خانواده های اشرافی است برای به دست آوردن تخت آهنین و پادشاهی هفت اقلیم. دومین خط داستانی همان نزدیک بودن زمستان است که نه فقط سرما و برف و تندباد که موجوداتی غریب را با خود می آورد.
زمستانی که در این سریال از آن حرف زده می شود، تنها مرگ موقت طبیعت و خاموشی درخت ها و جنگل ها نیست. این زمستان تمامی بشریت را نابود خواهدکرد. خط سوم داستانی این سریال، روایت فرزندان شاه پیشین هفت اقلیم است که در تبعید به سر می برند و بنا بر پیشگویی ها در سودای پس گرفتن تاج و تخت، هر آنچه دارند فدا می کنند.
برخلاف تصور برخی از بینندگان سریال، جغرافیای ساختگی مارتین به وستروس محدود می شود. سرزمین پادشاهی در وستروس قرار دارد، اما سرزمین های شرقی مرموزتر و پیچیده تر هستند. ایسوس قاره شرقی است که به وسیله دریای باریک از وستروس جدا شده است. شهرهای آزاد، خلیج بردگان، برهوت سرخ، دریای دوتراکی و والریا در این منطقه قرار دارد. سوتوریوس قاره جنوبی است که چیز زیادی از آن نمی دانیم. بعداز دریای تابستان به سوتوریوس می رسیم که هم جنگل های پهناور و هم صحراهای بزرگی دارد.

تنها سواحل شمالی سوتوریوس کشف شده اند و می گویند حیوانات درنده و طاعون، سهم کسانی است که راهی این سرزمین های جنوبی شوند. نات، جزیره اشک ها و دماغه باسیلیسک، بخش های شناخته شده سوتوریسو هستند. نات مردمانی دارد صلح جو با پوستی تیره و شفاف و چشمان طلایی. آن ها از میوه ها تغذیه می کنند و اعتقاد دارند نباید به حیوانات آزاری رساند. ناتی ها اغلب از سوی برده داران به بردگی گرفته می شوند، چرا که اهل صلح هستند و بردگان خوبی محسوب می شوند.
چرا هفت اقلیم؟
وستروس ۹ بخش دارد که به اضافه وحشی های آن سوی دیوار، در کل ده سرزمین جداگانه است؛ اما چرا هفت پادشاهی، پادشاهی شمال، پادشاهی دره، پادشاهی جزایر و رودخانه ها، پادشاهی صخره، پادشاهی ریچ، پادشاهی سرزمین های طوفان و پادشاهی دورن، همان هفت پادشاهی هستند که اگان با فرمانروایانشان جنگید تا حاکم وستروس شود.
فتنه هایی که تخت آهنین به پا می کند
مبدا تاریخ بازی تاج و تخت
اگان کیست؟ اگان تارگرین یا اگان اژدها که به اگان فاتح هم معروف است، فاتح قلمروهای وستروس و موسس خاندان تارگرین است. فتح اگان به عنوان مبدا تاریخ در بازی تاج و تخت در نظر گرفته شده است البته می توان نگاه دقیق تری به مبدا تاریخ داشت. اگان اهل جزیره دارگون استون در بخش شرقی وستروس بود که غربی ترین پایگاه ممالک مستقل والریا هم محسوب می شد. خاندان اگان بیش از یک قرن قبل از نابودی والریا در آن جا ساکن شده بودند.

تارگرین ها رسم داشتند که درون خانواده ازدواجکنند. اگان به جای ازدواج با یکی از خواهرانش با هر دو ازدواج کرد. هر سه پیش از ازدواج در اژدهاسواری تبحر بسیار داشتند. اگان سال ها برای تصرف وستروس برنامه ریزی کرد.
خدایان مذهب هفت
پیروان مذهب هفت، هفت خدا دارند و در هر حالت خدایی را دعا می کنند که در آن زمان به خصوص به کارشان می آید. پدر نماینده قضاوت است و برای عدالت او را دعا می کنند. مادر نماینده پرورش فرزندان است و باروری و شفقت او را صدا می زنند. جنگجو نماینده قدرت در نبرد است. او برای کسب شجاعت و پیروزی خوانده می شود. آهنگر نماینده صنعت و نیروی بدنی است. زمانی خدای آهنگر را دعا می کنند که بنا باشد کاری به پایان برسد یا نیاز به نیروی بدنی برای کاری باشد.
نیم نگاهی به سرزمین های شرقی
ایسوس جایی است که تا این جای سریال، به غیر از قسمت های مربوط به قدرت گرفتن دنیریس تارگرین و البته سفر ماجراجویانه آریا استارک، چندان مرکز توجه نیست. بیشتر رویدادها مربوط به خاندان های وستروس است و پادشاهی هفت اقلیم و دنیای آن سوی دیوار وایت واکرهایی که در راه هستند. برای شناختن ایسوس باید به گذشته های دور، پیش از پیروزی ایگان تارگرین سفر کنیم. البته نه تا عصر قهرمانان که در آن دوران ظاهرا هیچ اژدهایی نه در وستروس و نه در ایسوس وجود نداشت.
تاریخ ایسوس با والریایی ها پیوند خورده است. والریایی ها قومی از اقوام شرقی بودند که سرزمین های زیادی از شرق را فتح کردند، اما هرگز از دریای باریک رد نشدند. آن ها هم اعتقاد داشتند وستروس دورافتاده تر از آن است که ارزش فتح کردن داشته باشد.
خاندان تارگرین هم از والریایی ها بودند و استقرار آن ها در جزیره ای در دریای باریک به نام دراگون استون، از معدود تحرکات والریایی ها به سمت غرب بود. ۱۱۴ سال پیش از پیروزی ایگان، اتفاقی افتاد که تقریبا تمام معادلات را به هم زد. فاجعه والریا که دنیس خیالباف، از خانواده تارگرین دوازده سال قبل از وقوع، آن را پیش بینی کرده بود، روی داد.
امپراتوری والریا به دلایل نه چندان معلوم و شناخته شده ای از بین رفت. ظاهرا این اتفاق بر اثر یک زلزله بزرگ روی داد که چهره بخش شرقی را به کلی دگرگون کرد. در جریان این زلزله، شبیه جزیره والریا از بین رفت و پایتخت والریا نابود شد. آب های اطراف آن که به دریای دودزا معروف است، تا قرن ها بعد سمی بود و این شبه جزیره دیگر بازسازی نشد.
بعدها این محل به عنوان تبعیدگاهی برای مردان سنگی استفاده شد تا بدون آلوده کردن دیگران، در انزوا بمیرند. بعد از این اتفاق، امپراتوری از هم پاشید و حکومت های مستقل موسوم به شهرهای آزاد به وجود آمدند. پتوس یکی از همین شهرهای آزاد است که دنریس تارگرین سفر خود را از آن جا شروع کرد. شهر آزاد دیگر، لیس، زادگاه لرد واریس، یکی از سیاستمداران داستان بازی تاج و تخت است. تایروش زادگاه داریو، معشوق دنریس و شهر ولانتیس که بسیاری رویدادها در آن می گذرد هم از شهرهای آزاد هستند. اهالی این شهرها و همچنین ساکنان خلیج بردگان به زبان والریایی صحبت می کنند.

۱۵۰ سال انقراض
تارگرین ها به شیوه ای که گفته شد، به وستروس راه پیدا کردند، اما پیش از آن ها نوادگان روینار از خاندان های ایسوسی به وستروس مهاجرت کرده بودند. آن ها در دورن ساکن بودند و با ازدواج با اهالی آن جا خاندان قدرتمند مارتل، حاکمان دورن، را به وجود آوردند. هیچ کدام از وستروسی ها شیوه مقابله با سپاه اگان و اژدهایانش را نمی دانستند، به غیر از دورنی ها که مشورت نوادگان روینار را داشتند. ظاهرا به همین دلیل هم اگان توانست همه وستروس را متحد خود کند، اما از پس دورن برنیامد.
اقتباس های مارتین
ظاهرا جورج آر. آر. مارتین، نویسنده ترانه آتش و یخ، تحت تاثیر جی. آر. آر. تالکین بوده است که او خود یکی از فانتزی نویسان بزرگ محسوب می شود. تالکین را با سه گانه ارباب حلقه ها می شناسیم و با دنیایی که او ساخته است تا حدودی آشنایی داریم. آنچه مارتین در ترانه آتش و یخ به تصویر می کشد، برخلاف دنیای ارباب حلقه ها، جنگ میان تاریکی و روشنایی نیست. او به گفته خودش دنیای خاکستری رنگ را تصویر کرده است که به دنیای واقعی نزدیک تر است.
در مطلبی چاپ شده در روزنامه گاردین، درباره دنیای مارتین این چنین توضیح داده شده است که او در واقع با خلق جهان ترانه آتش و یخ با استفاده از تاریخ قرون وسطی در اروپا، تاریخی جایگزین خلق کرده است؛ تاریخی که مارتین برای ما ساخته است، وجه داستانی شده شخصیت ها و مکان های واقعی هستند. جنگ میان خانواده لنیستر و خانواده استارک، برگرفته از جنگی واقعی است که در میانه قرن پانزدهم روی داده است و به نبرد رزها معروف است.
شخصیت سرسی از شخصیت ایزابلا، ملکه فرانسه در قرن های سیزده و چهارده میلادی، گرته برداری شده که در زمانه خود به گرگ فرانسه شهرت داشته است. دو تراکی ها همان مغول هایی هستند که با اسب هایشان امورات می گذراندند.

دیوار شمالی که مارتین در داستانش از آن حرف می زند، ظاهرا دیواری است مشهور به دیوار هادریان که به دستور امپراتور هادریان، امپراتور روم در قرن دوم میلادی، در شمال انگلستان امروزی ساخته شد تا مرزهای شمالی امپراتوری روم را در برابر حمله های قبایل سلتی حفظ کند. آیرون بورن ها یا ساکنان جزایر آهن، از وایکینگ ها اقتباس شده اند و نابودی والریا، از افسانه آتلانتیس وام گرفته شده است.
داستانی که امروز با چندین و چند لایه میلیون ها نفر از مردم دنیا را مسحور خود کرده است، حاصل خالقیت مارتین و دو فیلمسازی است که پیشنهاد ساخت سریال از ترانه آتش و یخ را دادند؛ دنیایی که مارتین با ترکیب کردن تاریخ و افسانه ساخته است، دنیای است یکپارچه که موجب شده هزاران نفر در دنیا، دست از زندگی در دنیای واقعی بشویند و خود را در رویدادهای بازی تاج و تخت غرق کنند و حتی برای دختربچه هایشان شناسنامه ای با اسم «خالیسی» بگیرند.
منبع: برترینها