جیمی پیج و گروه لِدزپلین؛ تنیدن سبکهای راک، فانک و آفریقایی
ماهنامه هنر موسیقی – محسن گلتاش: در نیمه دوم دهه ۶۰ میلادی، نام سه نوازنده گیتار عالم گیر شد. جیمی پیج۱، جف بک۲ و اریک کلاپتون که اتفاق هر سه آن ها در فاصله ۱۹۶۴ عضو یک گروه انگلیسی به نام «یارد بردز» (پرندگان خانگی) بودند و به شدت به موسیقی بلوز گرایش داشتند. کلاپتون در سال های ۱۹۶۴ و ۱۹۶۵ گیتاریست این گروه بود. بعدتر در سال های ۱۹۶۶ و ۱۹۶۷ جیمی پیج و جف بک هم زمان در آن گروه بودند؛ اما در سال ۱۹۶۹ هیچ کدام از این سه نفر در یارد بردز نبودند و فعالیت گروه به حالت تعلیق درآمده بود. کلاپتون به گروه «جان مایال» پیوست، جف بک اقدام به ضبط آلبوم تک نوازی کرد و جیمی پیج به اتفاق یک خواننده خوش صدا (رابرت پلنت)، یک نوازنده گیتاربیس (جان پل جونز۳) و یک طبال (جان بونهام۴) گروه «لد زپلین»۵ را شکل داد.

کلاپتون، پیج و جف بک هر کدام جداگانه در کارهای خود موفق بودند و آینده درخشان تری در انتظار آن ها بود؛ البته ناگفته نماند که بعدها کلاپتون و پیج پرطرفدارتر از جف بک بودند. گواینکه ریشه موسیقی هر سه نفر بلوز بود، ولی هر کدام راهی منحصر به خودشان را در پیش گرفتند. نحوه نواختن کلاپتون، شباهت به گیتاریست های دلتای رود می سی سی پی داشت، جف بک، بلوز را با راک اندر ول درهم آمیخت ولی پیج، طرز نواختنش سنگین و انواع اصوات را مبتکرانه از لا به لای سیم های گیتار خارج می کرد، سبکی که هاردراک نام گرفت.
در ادامه همین روش بود که در سال ۱۹۷۰، عرصه رو به گسترش موسیقی موجی تازه را تجربه کرد. تونی آیومی، روش نواختن پیج را از طریق گیتار فاز سنگین تر کرد و از این رو سبک گروه تازه تاسیس وی، «بلاک سبث»، با برچسب هوی متال شناخته شد؛ شروع حرکتی تازه که تا امروز متوقف نشده است.
جیمی پیج با همه مهارتش در گیتار، با گروه «یارد بردز» به شهرت نرسید. ولی دلیلش را این گونه توضیح می دهد: «تا دو سال [یارد بردز] در بریتانیا هیچ کنسرتی نداشت، بنابراین ما میان مردم محبوبیتمان را از دست دادیم ولی قبل از اینکه گروه منحل شود، سه یا چهار کنسرت در کالج های اجرا کردیم که خیلی مورد استقبال واقع شد.
برنامه ها به خوبی پیش می رفت تا اینکه ناگهان کیت رِلف۶ (خواننده گروه) اشتیاقش را از دست داد و پافشاری ها برای رو به راه کردن وی به جایی نرسید. میانگین سن اعضای گروه ۱۹ سال بود و مملو از شور و شوق موسیقی بودیم. مطلع شدم که سه نفر انگلیسی به نام های رابرت پلنت، جان پل جونز و جان بونهام گروهی با عنوان [یارد بردز جدید] را در دانمارک شروع کرده اند. با آن ها تماس گرفتم. به لندن آمدند و به اتفاق [لد زپلین] را شکل دادیم.»
جیمی پیج درواقع شبکه اعضا و خواننده اش از نخبه ترین ها بودند. در آن برهه، بیش از هر زمان دیگر راک اندر ول به دنبال چیز متفاوتی بود و هنرمندان روز و شب تلاش می کردند تا کارهای تازه خلق کنند. پیج قصد آزمودن مسیری را در سر داشت که قبل از وی تجربه نشده بود. او شروع به نوشتن آهنگ های خود کرد، به خصوص وقتی فهمید آهنگ هایی که وارد فهرست پرفروش ها می شوند، سودهای سرشار برای سازندگانش می آورند؛ انگیزه اش دوچندان شد.
بروس کیولیک۷ یکی از گیتاریست ها و موسیقی شناسان عصر حاضر، در مجله «کلاسک راک»، شماره ۱۳۶، اکتبر ۲۰۰۹، در تعریف از خلاقیت هنری جیمی پیج می گوید: «الهام بخش من دورانی بود که به اریک کلاپتون، جف بک و البته جیمی هندریسک تعلق داشت. اگر بخواهیم آن دوره را تقدیر کنیم، بدون تردید نام جیمی پیج با استادان یادشده در صدر قرار می گیرد.
نبوغ پیج تنها به شیوه نواختنش محدود نمی شد. او در طرح، تنظیم و خلق هر اثر، یک موسیقی دان تمام عیار بود. گیتارهای او کوک استاندارد نداشت، بلکه به فراخور حال هر آهنگ، کوگ گیتار یا به زبان ساده میزان شل و سفت کردن سیم ها را با سلیقه خود وفق می داد.
با تماشای جنب و جوش و خلاقیتش می توان پی برد که چرا او منبع الهام گیتاریست های بی شماری از جمله خود من شده بود. با [لدزپلین]، پیج جایگاه مستحکمی یافته بود تا بتواند به آنچه سال ها در حافظه اش ذخیره کرده بود، جان ببخشد. [زپلین] یک گروه کاملا بی عیب و نقص بود؛ هر عضو گروه از عالی ترین ها بودند، به همین دلیل آثار زپلین ماندگار و ابدی خواهند بود.
کریس وِلش و نخستین آلبوم زپلین
یکی از نویسندگان بزرگ و سرشناس موسیقی، کریس ولش است. ولی در سال ۱۹۶۹ مفسر برجسته هفته نامه ملودی میکر بود؛ باکیفت ترین مجله موسیقی انگلیس در آن سال ها. کریس ولش در شماره ۱۳۰ مجله کلاسیک راک، آوریل ۲۰۰۹، می نویسد: «یکی از روزهای ماه مارس ۱۹۶۹ در دفتر مجله بودم که یکی از نویسندگان با خود صفحه ای آورد از گروهی تازه کار به نام «لد زپلین»؛ آلبوم اولشان بود.
وقتی سوزن گرام را روی تراک اول صفحه گذارد و صفحه پخش شد، از جا پریدم. ترکیبی نوظهور از موسیقی و کلام که قبلا شنیده نشده بود؛ یک نقطه عطف بزرگ در موسیقی راک پدید می آمد. ماه ژانویه در آمریکا منتشر شده بود و در نقدی که جان مِندلسون در مجله رولینگ استون نوشت، جیمی پیج در آهنگ سازی ضعیف، در تنظیم آهنگ ها کم تجربه و صدای رابرت پلنت «فریادهای غیرقابل تحمل» است و اضافه کرد که از نقایص آهنگ ها نمی توان به سادگی عبور کرد.
اما برخلاف یاوه گویی های مندلسون، «لد زپلین ۱»، دنیای موسیقی را در دو سوی آتلانتیک مجذوب و چهره موسیقی راک را کاملا دگرگون کرد. پیج در هنگام انتشار آلبوم نخست «لد زپلین»، ۲۴ سال داشت. او قبل از تشکیل «زپلین»، بین سال های ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۶ در نواختن گیتار برای نیمی از آهنگ هایی که در جدول تاپ تن می آمدند، سهم داشت. جیمی در غرب لندن متولد و بزرگ شده بود. مدرسه را نیمه تمام گذارد تا گیتاریست شود. تنها شانس پیج، جداشدن اریک کلاپتون از «یارد بردز» بود که بلافاصله وی را جایگزین کردند.
از ویژگی های سمبلیک پیج که وی را از تمام گیتاریست های برجسته جهان مستثنا می کند، مهارت وی در تغییر سبک ها است. او قادر است از راک به فولک، جز، بلوز و باروک برود. حتی تبحر او در موسیقی شرقی و آسیایی تحسین برانگیز است. مقالاتی که در کارنامه هنری جیمی پیج قرار دارد اگر در کتاب جمع آوری شود، حجمش به بیش از یک هزار صفحه می رسد؛ گو اینکه تاکنون کتاب های متعددی درباره وی چاپ شده است.»
کریس ولش، صفحاتی از نشریه را اختصاص به شرح فعالیت های پیج قبل از تشکیل «زپلین» می دهد و می نویسد: «جیمی پیج، نوازنده مجلسی بود. به این معنا که عضوی از ارکسترهای استودیوها بود و برای خوانندگان و گروه های پاپ گیتار می زد. با اینکه آن آهنگ ها گیتارمحور نبودند، همه آن ها به صدر فهرست های می رسیدند».
ولش در تفسیر آلبوم نخست «لد زپلین» این طور ادامه می دهد: «”زپلین”، سی ساعت را در استودیو برای ضبط، میکس و مسترسازی وقت صرف کرد، سپس مستر به کارخانه ارسال شد تا روی صفحات ۱۲ اینج (۳۳ دور) پرس شد. هزینه تهیه آلبوم به طور کل ۱٫۷۸۲ پوند استرلینگ شد که این مبلغ شامل جلد آلبوم نیز می شود. نخستین آهنگ «اوقات خوش، اوقات ناخوش»۹ آهنگی ریتمیک و به قدری قدرتمند است که وقتی در مغازه های فروش صفحه پخش می شد، مشتریان به جلوی پیشخوان می آمدند و از فروشنده می پرسیدند: نام این آهنگ چیست و نوازنده اش کیست؟
تراک دیگری از آلبوم که برای «زپلین» اعتبار و افتخار آفرید «شکستن ارتباط»۱۰ است. این آهنگ نشان از آن دارد که آهنگ های «زپلین»، گذشت از گیتار مسحورکننده پیج، حاصل کار گروهی است و نقش سه عضو دیگر را نمی توان دست کم گرفت».
استحکام «زپلین» محدود به تشکل می شد. آن ها ستون های یک سقف بودند؛ به طوری که اگر یکی از اعضا در جلسه تمرین حضور نداشت، سه عضو دیگر دست به کار نمی شدند. پیج طی گفت و گویی در سال ۱۹۹۰ اظهار داشت: «به خاطر صرفه جویی در هزینه، ما آهنگ ها را از قبل تمرین و آماده کردیم. ما با آهنگ هایمان که روی نوار (ریل) ضبط شده بود به شرکت آتلانتیک آمدیم. واکنش احمد ارتگان (مدیرعامل) و دیگر مدیران پس از شنیدن نوار بسیار مثبت بود».
لد زپلین ۲ (۱۹۶۹)
آلبوم نخست زپلین هنوز در جدول ها بود که در اواخر سال ۱۹۶۹، دومین صفحه آنان به فروشگاه ها آمد. نخستین تراک «یک عالمه عشق» نام داشت و ریف مسحورکننده گیتار پیج، هر شنونده ای را مجذوب می کرد. جیمی پیج به ستون نویس مجله رولینگ استون گفت: «هویت واقعی گروه در آلبوم دوم به گوش مخاطب می رسد». در تفسیر این جمله گفته شده که منظور پیج افسون موسیقی بلوز سفیدپوستان است که راهش را از بلوز سیاهان جدا کرد.

منتقد دیگری در تایید آلبوم و تعریف از جان بونهام نوشت: «دست های بونهام آن قدر سنجیده و حساب شده و بدون نقص، طیف ها را به صدا در می آوردند که گویی نه دست های انسان بلکه دست های خدا است». درباره ترانه سرایی و صدای رابرت پلنت۱۱، آهنگ «متشکرم» را به دقت گوش دهید و البته کی برد و گیتاربیس جان پل جونز در آهنگ های «لیمو»، «قلب شکن» و «جهش»؛ همه ویژگی های یک ارکستر را یکجا به شنونده انتقال می دهند.
لد زپلین ۳ (۱۹۷۰)
آلبوم سوم «زپلین»، طرفداران دو آلبوم قبلی گروه را کمی گیج کرد. پیج به پیتر گرانت، مدیر برنامه و دوستان گروهی اش گفته بود که قصد دارد با این آلبوم دریچه تازه ای از طریق گونه ها و سبک ها به راک اندر ول باز کند؛ ولی انگار گفتن این کار راحت تر از انجام آن بود. با این حال نمی توان از آهنگ هایی شاخص چون «آهنگ مهاجر»۱۲ چشم پوشی کرد. پیج برای اغلب تراک ها از گیتار آکوستیک با کوک غیراستاندارد استفاده کرد؛ ولی بهترین ها از جمله آهنگ آرام و رمانتیک «از زمانی که تو را دوست داشته ام»۱۳، با همان الگوهای سابق ساخته شده اند.
مجله ملودی میکر در نقد این آلبوم نوشت: «شاید بهتر بود به جای راک اندر ول نام «راک اند سول» برای سبک آلبوم استفاده می شد؛ زیرا اگر «زپلین» را نمی شناختید، چنین تصور می کردید که یکی از نوازندگان کلوپ های سیاهان فیلادلفیا آن را اجرا کرده است». همین نشریه در پاراگراف بعدی اش می نویسد: «باید نسبت به «زپلین» تعصب داشته باشید تا در مقابل منتقدان مشکل پسند بتوانید از «لد زپلین ۳» دفاع کنید».
آلبوم چهار و نمادهای چهارگانه (۱۹۷۱) (دیو لوییس، کلاسیک راک، شماره ۱۶۱، جولای ۲۰۱۱)
جیمی پیج از زمره هنرجویان بااستعداد در هنرستان موسیقی بریتانیا بود. او در طراحی و گرافیک هم بسیار مستعد بود. او برای چهارمین آلبوم «زپلین» به جای آنکه نامی انتخاب کند چهار شکل هندسی را الگو قرار داد که زُسُ۱۴ خوانده می شود و در ظاهر هیچ مفهومی را نمی رساند. جیمی پیج: «ابتدا یک الگو به خاطرم رسید، بعد با توجه به اینکه این طرح برای چهارمین آلبوم ماست و دیگر اینکه ما چهار نفر هستیم، منطق و استدلال حکم می کرد که از چهار نماد استفاده کنیم. من آنچه را که مربوط به خودم می شد طراحی کردم و سه عضو دیگر را آزاد گذاردم تا هرکدام نشان های سمبولیک خود را انتخاب کنند.
این نمادها در ظاهر بسیار ساده، اما اگر با دقت به آن ها توجه شود دارای ابعاد چندوجهی هستند و می توان برداشت های متفاوت از آنان کرد.» جان پل جونز، نماد خود را از کتاب علائم (یا نشانه ها) که توسط رادلف کُچ طراحی شده بود، پیدا کرد؛ یک دایره که داخل آن سه نیم دایره ترسیم شده نشانه اعتماد به نفس و کارایی است. نماد جان بونهام که باز هم از کتاب علائم برداشته شده، سه حلقه تو در تو است و نشان از یک جمع سه نفره شامل پدر، مادر و فرزند دارد.
الگویی که رابرت پلنت انتخاب کرد از کتاب نمادهای مقدس۱۵ کاری از کلنل جیمز چرچ وارد است، یک پر داخل دایره. پر، علامت «الهه عدالت» و مظهر چیزی است که تمام فلسفه ها تئوری ها بر آن متکی اند. پر، در میان ملت های کهن مهم ترین سمبول عدالت بود، جنگاوران مشرق زمین روی کلاهخودهای خود نصب می کردند و سرخ پوستان آمریکا هم آن را نشان بی باکی می دانستند.
جیمی پیج: «الگوی پیج یعنی زُسُ، القاکننده نظریه های متعددی است که نخستین آنان در سال ۱۵۵۷ در کتاب های نجوم به آن پرداخته شد و منظور ستاره زحل بود. در کتاب علائم، زُسُ الگوی مشترک ستارگان مریخ، عطارد، مشتری و زحل است و باز در کتاب دیگری که در قرن نوزدهم منتشر شد و بسیار نایاب است. الگوی مورد بحث را به همان ستارگان نسبت داده اند». بعد از فروپاشی «زپلین»، سه عضو باقی مانده یعنی پیج، پلنت و جونز در کارهای منفردشان هرکدام از الگوی خود همچون علامت اختصاری روی کاور و لیبل هایشان استفاده کرده اند. در بهار ۱۹۷۱ نوار مستر چهارمین آلبوم «زپلین» به آتلانتیک تحویل داده شده و درکاخانه در حال پرس صفحات آن بود.
پیتر گرانت (مدیر برنامه زپلین)، عکس روی جلد را در اختیار احمد ارتگان (مدیر آتلانتیک) گذارد و پیامی را از جانب جیمی پیج آورد مبنی بر اینکه هیچ نوشته ای نباید روی جلد و پشت آن چاپ شود، نه اسم گروه و نه عنوانی برای آلبوم. ارتگان این ایده را برای اقتصاد کمپانی، ویرانگر و زیان آور دانست و اظهار داشت: چگونه می توان روی جلد یک صفحه موسیقی نه اسم گروه و نه نام آلبوم را چاپ نکرد!
حتی نماینده آتلانتیک در انگلستان این قضیه را دیوانگی خواند و گفت: «شرط می بندم که آلبوم فروش نکند» و گرانت در جواب گفت: «گوش کن، ما اگر این آلبوم را در یک پاکت قهوه ای رنگ هم بگذاریم، فروش خود را خواهدکرد.» تصویر روی جلد، پیرمردی است با پشت خمیده که کوله باری از ترکه های درخت را حمل می کند. این تصویر در قاب عکس، روی یک دیوار رنگ و رو رفته آویخته است.
مجله رولینگ استون، شماره ۹۳۷، دسامبر ۲۰۰۳، آلبوم چهارم «زپلین» را در رده ۶۶ بهترین تاریخ موسیقی آورد و نوشت: «رابرت پلنت طی گفت و گویی که در سال ۱۹۷۵ با این مجله داشت، درباره آلبوم چهار گفت: من خیلی زیاد روی اشعار ترانه ها کار کردم و تا مدت ها در هر کدام تجدیدنظر می کردم «سگ سیاه» اشعاری بی پرده دارد، «پلکان به بهشت» یک اسلوی پرشکوه است. «وقتی سدّ می شکند» و «نبرد همیشگی» ویژگی های استثنایی خود را دارند».

۲۰ سال پس از انتشار، جیمی پیج به استیون راسن، خبرنگار مجله گیتار ورلد در جواب اینکه چرا این آلبوم عنوانی نداشت گفت: «ما می خواستیم ثابت کنیم مردم صفحات ما را به خاطر «لد زپلین» نمی خرند.» طبق آمار مجله رولینگ استون تا سال ۱۹۹۰ از آلبوم چهار «زپلین»، ۳۲ میلیون نسخه فروش رفت. آلبوم چهار پرفروش ترین آلبوم «زپلین»بوده و اکنون در رتبه دوازدهمین آلبوم پرفروش تاریخ موسیقی محسوب می شود. منافع تجاری در آن سال ها برای گروه های تاپ روی فروش انبوه آلبوم ها بود: از این رو گروهی مثل «زپلین» توجه چندانی به انتشار تک آهنگ نداشت.
خانه های ساخته شده از درخت خاس۱۶ (۱۹۷۳)
این آلبوم دارای هشت آهنگ است. به طور معمول هر یک از صفحات (گرامافون) استودیویی «زپلین» هشت تراک دارند. اگر بخواهیم تفسیر جامعی از آلبوم ارائه کنیم، حتما باید هر یک از آهنگ های این آلبوم را جداگانه (آن طور که منتقدان نوشته اند) بررسی کنیم.
همان طور که ارزیابی هنری یک آلبوم موسیقی از هنرمندان شایسته امروزه دشوار است، سنجش قابلیت یک آلبوم هارد و آرت راک در آن سال ها هم چندان آسان نبود. مثلا نقد آلبوم «خانه های ساخته شده…» در سالیان اخیر که این آلبوم با کیفیت عالی در فرمت سی دی پخش شده، در نشریات موسیقی چاپ شده، متفاوت از نقدی است که ستون نویسان در سال ۱۹۷۳ نوشتند.
هشت آهنگ مورد بحث در تمپوی سنگین و ضرب بالا مشترک اند؛ گواینکه به یکدیگر شباهت ندارند. دومین تراک «آهنگِ باران» نام دارد کاری است مستقل توسط جیمی پیج. رابرت پلنت همه جا گفته که «آهنگِ باران» یکی از آهنگ های مورد علاقه وی است.»
«روز رقص» آهنگی است که پیج و پلنت در سفرشان به هند هنگام حضور در مراسم عروسی یک زوج هندی و با الهام از موسیقی هند آن را نوشتند. «آن سوی تپه ها و در دوردست» با الهام از موسیقی سنتی ایرلند ساخته شده و در سالیان اخیر ریتم و ملودی زیبای آن توسط شماری از گروه ها از جمله «نایت ویش» کاور شده است.
«اقیانوس» هشتمین تراک این آلبوم، آهنگی گیتارمحور است که این یکی هم از سوی بسیاری از جمله اِمینم۱۷ تقلید شد. گویا جرج هریسون به «زپلین» یادآوری کرده بود که آن ها بیشتر به اسلوهای رمانتیک در آلبوم هایشان نیاز دارند و جیمی پیج این توصیه را جدی گرفته و «آهنگ باران» را ساخته بود. آلبوم یادشده در خانه روستیای میک جَگر ضبط شد و بعد از انتشار در فهرست بیلبورد شماره یک شد. از این آلبوم ۱۱ میلیون کپی فروش رفت.

دست نوشته های فیزیکی۱۸ (۱۹۷۵)
درباره این آلبوم، جیمی پیج به گزارشگر مجله ملودی میکر گفت: «مضمون آهنگ و ترانه های آلبومی که در دست تهیه داریم کاملا متنوع است. یکی از تراک ها بلوز خالص است و بقیه آن ها از راک اند رول سرراست فاصله دارند». شاید هدف پیج این بود که آلبوم هایشان تا تاریخ انقضای مشخصی در ذهن ها بماند؛ ولی بر این نکته واقف نبود و تصور نمی کرد که معدودی از آلبوم هایشان در جریان اصلی موسیقی پا برجای خواهندماند.
«در هنگام مرگ من» با مدت زمان ۱۲ دقیقه همان بلوزی است که پیج درباره آن صحبت کرد. اما «کشمیر» متفاوت ترین آهنگ در کارنامه «زپلین» و به دور از هاردراک است. تراک هایی از آلبوم که یادآور سبک گروه است «در روشنایی» و «ده سال گذشته» نام دارند و پر از ریف های گیتار و ریتم های هماهنگی بیس گیتار و طبل هستند.
جان پل جونز: «طی ۱۲ سال که من در گروه با بونهام کار می کردم، برای تنظیم هر آهنگ ما سعی می کردیم تا دینامیک ترین ریتم ها را متفاوت از آنچه در آهنگ های گذشته مان استفاده شده بسازیم و این فرایند برای ما هیجان انگیز بود؛ ولی برای شنوندگانی که نمی دانند شما چه کرده اید فقط بافت، پی رنگ و نیروی جنبشی آهنگ در ذهنشان می ماند.»
کشمیر
رابرت پلنت: «آرزو دارم، مردم در آینده بیش از “پلکان به بهشت”، ما را به خاطر “کشمیر” به یاد آورند». «کشمیر» آخرین تراک آلبوم «دست نوشته های فیزیکی» بود؛ یک شاهکار بی زمان چه در کلام و چه در موسیقی و در تمام فهرست های راک و موسیقی پیشرو در خلال ۴۰ سال گذشته تحسین همگان را برانگیخت. تک آهنگ هایی چون «کشمیر» در آرشیو آثار «زپلین»، آینه تمام نمای استعداد جیمی پیج بوده اند؛ نوعی استثنا؛ نوعی حادثه موسیقایی که در موسیقی عادی نمی تواند وجود داشته باشد. نام اولیه آهنگ «راندن به سوی کشمیر» بود.
رابرت پلنت، کشمیر را در سال ۱۹۷۳ تحت تاثیر سفری که مبدا آن جنوب مراکش بود و البته ارتباطی با منطقه کشمیر در شمال هند نداشت، سرود. رابرت پلنت هویت ترانه را برای کامرون کرو۱۹ این طور تشریح کرد: «خط روایی ترانه درباره یک سفر جاده ای است، نه درباره یک موقعیت جغرافیایی. جاده ای که از میان صحرا می گذشت، خراب و ویران بود و هرچه ما می راندیم به جایی نمی رسیدیم.
پلنت در ابتدای ترانه می خواند: «خورشید به چهره من می تابد… و ستاره های مرا لبریز از رویا می کنند». از نظر موسیقی، جیمی پیج گوشه های یاز سبک های راک، فانک و آفریقایی را در هم تنیده بود. پیج: «تنها من و بونزو (اسم خودمانی جان بونهام) بودیم. او شروع به طبل زدن کرد و من با گیتار یک ریف ثابت را همراهی می کردم. بعد قطعات دیگری را اُورداب۲۰ کردیم و بعدتر ارکستر بزرگ آهنگ را به پایان رسانید».
حضور۲۱ (۱۹۷۶)
بعد از ظهر گرم چهارم آگوست ۱۹۷۵، هسمر رابرت پلنت در رُدز آیلند، یک اتومبیل آستین کرایه می کند. او و رابرت در پشت راننده و دختر شش ساله شان کاراک با دوستش (دختر چهار ساله جیمی پیج) روی تشک های پشت می نشیند. ساعتی بعد، اتومبیل دچار سانحه می شود. غافل از این حادثه، سه عضو «زپلین» آهنگ های آلبوم تازه را آماده می کردند و فقط باید کلام اضافه می شد.
رابرت پلنت را روی صندلی چرخ دار از روی تخت بیمارستان رُدز آیلند به استودیوی موزیک لند در مونیخ آوردند و بعد از ۱۸ روز ترانه ها میکس و رکورد شد. به جز معدود تراک های اصلی که بهترین آنان «هیچ کسی مقصر نیست به غیر از من» است، بقیه آهنگ های فیلر هستند. اگر بخواهیم به طور ساده آن را ارزش گذاری کنیم، از پنج امتیاز، ۲٫۵ امتیاز به آن تعلق می گیرد.
از آنجا که بی بی سی به طور مستقل و بدون اتکا به شرکت های ضبط و نشر موسیقی، بزرگ ترین و حجیم ترین آرشیو موسیقی را از خوانندگان، ارکسترها و گروه ها از بدو تاسیس این بنگاه و شبکه عظیم جهانی با فراخوانی آن ها در استودیوهای خود کلکسیون کرده است، «لد زپلین» نیز برنامه زنده ای حدود دو ساعت را در بی بی سی اجرا کرد که در سال ۱۹۹۷ به صورت سی دی منتشر شد.

ورود از درِ بیرونی۲۳ (۱۹۷۹)
انفجاری که از میانه دهه ۶۰ تا میانه دهه ۷۰ در موسیقی راک و پاپ روی داده بود، در واپسن سال های ۷۰ رو به ضعف می رفت. این قضیه خواسته یا ناخواسته شامل «لد زپلین» هم می شد؛ مزید بر اینکه بونهام و پیج در بحران روحی بودند و پلنت غم از دست دادن فرزندش در اثر تصادف و فشار وزارت دارایی برای اخذ مالیات هم، به استیصال اعضای گروه می افزود.
در چنین شرایطی گروه به آمریکا نقل مکان کرد (نه مهاجرت) تا در آنجا آلبوم تازه ای بسازند و موقتا اعصابشان از شر مالیات چی های بریتانیایی تسکین یابد. در چنین شرایطی واضح و مسلم است که نتیجه کار چیزی مانند آلبوم «ورود از درِ بیرونی» می شود و انصافا نباید بیش از این توقع داشت. آلبوم دارای دو سرآهنگ پذیرفتنی با اسامیِ «تمام عشق من» و «هنگام عصر» است. بقیه تراک ها فیلر و شرح ندادنی هستند. منتقدان حرفه ای نشریات معتبر موسیقی فهمیدند که بدین ترتیب ارائه آثار تحسین برانگیز گروه همانند گذشته، تکرار شدنی نیست. نکته دیگری که موجب تضعیف روحیه راکترهای حرفه ای شده بود، روی صحنه آمدن سبک پانک بود.
کُدا (قطعه پایانی)۲۳ (۱۹۸۲)
این عنوان گویای آن است که این آخرین آلبوم استودیویی یا رسمی «زپلین» است. «کُدا»، هشت تراک دارد که دو آهنگِ آن در کنسرت های گذشته گروه ضبط شده بود و چهار آهنگ، بازمانده از آلبوم قبل بودند. با انتشار این آلبوم کارنامه استودیویی «زپلین» برای همیشه بسته شد. فروش «کُدا» در آمریکا یک میلیون نسخه و در بریتانیا ۶۰ هزار نسخه بود. این ارقام در مقایسه با فروش پنج تا ۱۰ میلیونی آلبوم های قبلی گروه در آمریکا، بسیار ناچیز بود.
درواقع سپتامبر ۱۹۸۰ وقتی تشخیص داده شد که بیماری جان بونهام مداواشدنی نیست، سرگذشت «لد زپلین» به پایان رسید. مرگ بونهام، شکافی را که از هر جهت در گروه پدید می آمد، کاملا تاثیرگذار می کرد. بونهام تنها یک درامر درجه یک نبود؛ او در ساختن تمام آهنگ ها و گهگاهی ترانه ها مشارکت داشت و پس از مرگ او، سه عضو دیگر متوجه شدند که بدون بونهام، قادر به همکاری مشترک با نام «لد زپلین» نیستند.
زپلین در دهه های ۷۰ و ۸۰
با احتساب میزان تورم، هنوز هم می توان گفت دهه ۷۰ پررونق ترین سال های موسیقی بود. طبق آمار رسمی، آمریکایی ها در دهه ۷۰ هر سال دو میلیارد دلار برای موسیقی هزینه می کردند. این مبلغ ۷۰۰ میلیون دلار بیش از کل فروش بلیت های سینما در سراسر ایالات متحده (در یک سال) بود و سه برابر بیش از کل پولی بود که تماشاچیان ورزش می پرداختند.
رقابت های هنرمندانه و درآمدهای کلان، گروه هایی چون «زپلین» را تشویق می کرد تا بهترین کارهایشان را ارائه دهند. «لد زپلین» با فروش سرسام آور صفحات، کاست ها، لوگو، تی شرت و سوئی شرت های گروه، به خصوص بلیت های کنسرت که یکی بعد از دیگری پیش فروش می شد، تبدیل به غول موسیقی و از هر جهت صاحب اختیار بود.
به هر حال گروه، تابعیت بریتانیا داشت و مالیات های سنگین به آن ها تعلق می گرفت؛ ولی پول ها باید به طریقی خرج می شد. «زپلین» صاحب یک فروند هواپیمای ۷۰۷ شد؛ همان مدلی که ریچارد نیکسون (رییس جمهور وقت آمریکا) در اختیار داشت؛ تنها با این تفاوت که هواپیمای نیکسون، اُرگ، آینه پنج متری، بار، اتاق پذیرایی و یک اتاق فانتزی با دو تختخواب و شومینه (مخصوص جیمی پیج و همراهانش) نداشت.
ضمن مصاحبه ای رابرت پلنت گفت: «از اینکه یک میز بیلیارد داخل هواپیما نداریم کمی ناراحتم؛ غیر از آن، این هواپیما بهترین وسیله برای سفرهای ماست». به هر حال در نتیجه پذیرش از سوی مخاطب عام، در رای گیری مجله انگلیسی ملودی میکر در اواسط دهه ۷۰، محبوب ترین گروه راک بریتانیا «لد زپلین» در مقام نخست و «بیتلز» در رده دوم قرار گرفت (البته با توجه به اینکه پنج سال از انحلال «بیتلز» می گذشت).
«زپلین» از سال ۱۹۶۸ که رسما وارد حیطه موسیقی شد، یک قرارداد پنج ساله با کپانی آتلانتیک منعقد کرد. مهلت این قرارداد در پایان سال ۱۹۷۳ منقضی شد و «زپلین» تصمیم گرفت با استفاده از شهرت جهانی اش یک لیبل مخصوص به خود داشته باشد و منافع فروش صفحات و محصولات موسیقایی گروه به نفع خودشان باشد و علاوه بر آن انتشار موسیقی هنرمندان دیگر را از طریق همین لیبل به عهده گیرند.
گروه برای لیبل، عنوان «سوآن سانگ» (آهنگ قو) را انتخاب کرد؛ نقاشی مردی در حال پرواز با دو بال مانند فرشته ها. معنا و مفهوم این لوگو، مطالب مجزا و جالبی را می طلبد. کوتاه آن که پیج به مسائل ماوراءالطبیعه علاقه داشت (و دارد). او فرشته یادشده را به پدیدآور جادوی سفید ربط می دهد؛ کسی که آن گونه که در کتاب ها نوشته شده یکی از مرشدان آن شخص آلیستر کرولی۲۷ بود. در ادامه توضیح کوتاهی درباره اش خواهیم نوشت.

پیج در ۱۱ ژانویه ۱۹۷۴ به مجله هیت پَرِیدر۲۸ گفت: «”سوآن سانگ” محفلی است فرهنگی برای کشف هنرمندان مستعد که مایل اند آثارشان به گوش مردم برسد؛ ما از آن ها حمایت می کنیم». «سوآن سانگ» به طور رسمی طی ضیافتی هنرمندانه در هفتم ماه می ۱۹۷۴ در نیویورک افتتاح شد. نخستین آلبوم «زپلین» با لیبل «سوآن سانگ»، «دست نوشته های فیزیکی بود که به رتبه نخستین جدول تاپ تِن رسید. نختسین قرارداد این لیبل نیز با گروه «بدکمپانی» بود که همین آلبوم برایشان شهرت ناگهانی را به ارمغان آورد و جالب تر اینکه در جدول پرروش ها با «دست نوشته های فیزیکی» رقابت می کرد.
در همان زمان آۀبوم مُگی بل۲۹، خواننده مشهور انگلیسی، باز هم از انتشارات موفقیت آمیز «سوآن سانگ» بود. از سال ۱۹۸۰ بخت با «زپلین» یار نبود و بدتر از همه مرگ جان بوهام بود که ضایعه تاسف باری برای «زپلین» به خصوص برای جیمی پیج بود. دنیای موسیقی هم در شرف تغییر اساسی بود تا جایی که دوگونه موسیقی در برتانیا به سوی طرفداران پابرجا پیش می رفت: اول موسیقی تجاری و پاپ که اغلب از آمریکا می آمد، دوم موج نوی هوی متال انگلیسی از قبیل گروه هایی چون «آیرُن میدن» و «دِف لپارد».
پیح به فروش های اندک قانع نبود و به عبارتی نمی خواست شیپور را از دهانه گشاد آن بدمد. «زپلین» دست از کار کشیده بود تا اینکه به آن ها پیشنهاد شد در جشنواره جهانی لایو اید (سال ۱۹۸۵) فقط برای یک برنامه در فیلادلفیا به روی صحنه بروند. «زپلین» که طبال گروه را از دست داده بود برای نیمی از کنسرت فیلادلفیا از درامر گروه «شیک» استفاده کرد و از اواسط برنامه فیل کالینز۳۰ پشت سِتِ طبل ها نشست. دیسک های تصویری موجود گواهی می دهند که جمعت ۲۰ هزار نفری چه استقبال کم نظیری از گروه به عمل آورد و فریادهای تشویق آمیز موجب شد تا گروه بدون بهانه برای اجرای انکور به روی صحنه بازگردد.
در نیمه دوم دهه ۸۰ تغییرات بیشتری دیده می شد؛ موی بلند برای راکرهای قدیمی از مدافتاده بود؛ اما شماری از گروه های تازه با چهره های دخترانه و موهای بلند سبک های نمایشی با عناوین «استادیوم راک و هِیر راک»۳۱ را به روی صحنه می آورند که تماشاگران آنان غالبا دخترهای نوجوان بودند.
این وضعیت برای «لد زپلین» که عملا فعالیتی نداشت تحمل ناپذیر بود؛ از این رو هرکدام از سه عضو گروه به طور جداگانه راه های موسیقایی متفاوتی را برای خود در نظر گرفتند. جیمی پیج سفارش ساخت موسیقی برای فیلم «آرزوی مرگ» (قسمت دوم) (۱۹۸۲) و «آرزوی مرگ» (قسمت سوم» (۱۹۸۵) و بعد از این ها موسیقی یک فیلم مستقل با نام «شیطان بر می خیزد» را پذیرفت که فیلم آخری به موضوع شیطان و خرافات می پردازد؛ لذا تماشای آن برای افراد زیر ۱۸ سال ممنوع شد و مجوز برای اکران در سینماهای زیرزمینی دریافت کرد. پیج با اطلاع از اینکه «شیطان بر می خیزد» از فیلم های کالت در رده بی۳۲ است، بخش عمده ای از موسیقی آن را نوشت.
جیمی پیج به شدت از مریدان مکتب آلیتسر کرولی بود. ریاضت های کرولی حدود پنج سال در هند و مطالعاتش در مصر بود. او با ماهیت نیروهای فوق طبیعی آشنا شد و در این زمینه کتابی منتشر کرد.
طبق آنچه نقل شده، قابلیت وی در انرژی درمانی فوق العاده بود و قدرت پیشگویی داشت. همین ویژگی ها در میان مردم از او یک بت ساخته بود. کرولی در یکم دسامبر ۱۹۴۷ از دنیا رفت. پیج در اواسط دهه ۹۰، خانه مسکونی آلیستر کرولی را به قیمت هنگفتی خرید. قبل از او سازمان میراث فرهنگی بریتانیا قصد داشت این خانه را بخرد و در اختیار داشته باشد.
شش آهنگ ممتاز لد زپلین (مجله بلوز، شماره ۲۰، مارس ۲۰۱۵)
۱٫ «نمی توانم تو را ترک کنم عزیزم» از آلبوم «لد زپلین ۱» (۱۹۶۹)۳۵
۲٫ «آن را به خانه بیاور» از آلبوم «لد زپلین ۲»، (۱۹۶۹)۳۷
۳٫ «از زمانی که عاشق تو بودم» از آلبوم «لد زپلین ۳»، (۱۹۷۰)۴۰
۴٫ «وقتی سدّ می شکند» از آلبوم «بی نام» (۱۹۷۱)۴۱
۵٫ «نوکوآرِتر» از آۀبوم «خانه های ساخته شده…» (۱۹۷۳)۴۲
۶٫ «هنگام مرگ من» از آلبوم «دست نوشته های فیزیکی» (۱۹۷۵)۴۳
آلبوم های زنده
«لد زپلین» در خلال ۱۲ سال فعالیت، ۱۱ آلبوم ضبط کرد که سه آلبوم از این تعداد، در کنسرت های گروه ضبط شده بود و سه آلبوم دیگر در استودیو، «زپلین»، از بزرگ ترین رگوه های روی صحنه بود و سه آلبوم کنسرتی آنان، نشان از قابلیت گروه در مقاطع زمانی مختلف دارد.

۱٫ آهنگ به همان صورت می ماند۴۴
۲٫ چگونه غرب تسخیر شدن۴۵
کِوین شرلی (مهندس صدابرداری) می گوید: «سال ۲۰۰۲ بود، یک روز من و جیمی (پیج) به اتاقی که پر از کارتن نوارهای ضبط شده در کنسرت «زپلین» بود، رفتیم. جیمی و من تقریبا تمام نوارها را گوش دادیم و آن هایی را که از نظر کیفیت، شاخص تر بود جداکردیم. یکی از نوارها توجه ما راج لب کرد؛ دو کنسرت «زپلین» در لانگ پیج کالیفرنیا عالی بود؛ ولی متاسفانه فیلم برداری نشده بود.
۳٫ روز گرامیداشت۴۶
احمد ارتگان، آمریکایی ترک تبار، موسس و مدیر آتلانتیک رکوردز، دیدگاه دقیق و بدون اشتباهی در شناخت افرادی که می خواستند وارد عالم موسیقی شوند، بسیار کسانی بودند که هیچ یک از شرکت های نشر صفحات گرامافون پذیرای آنان نبودند، ولی احمد آن ها را کشف می کرد و چهره های مستعدی به دنیای موسیقی تحویل می داد. او کاشف استعدادهای برجسته ای چون کان کلِ تِرین، ری چارلز، «رولینگ استونز» و «لد زپلین» بود.
ارتگان در هشت جولای ۱۹۲۳ متولد شد و در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۶ درگذشت. یک سال بعد از مرگ او، «زپلین» بعد از ۲۲ سال غیبت به منظور بزرگداشت این مرد بزرگ به روی صحنه بازگشت. تاریخ کنسرت ۱۰ دسامبر ۲۰۰۷ بود و بلیت ها در کمتر از یک ساعت از طریق اینترنت به فروش رسید.
در جایگاه میهمانان ویژه، بیش از یکصد هنرمند جای داشت و رسانه ها هنگام ورود به سالن انتظار با اغلب آنان گفت و گوهای کوتاه داشتند. به جای جان بونهام درامر گروه که از دنیا رفته بود، فرزند او جیسون پشت طبل ها نشست. وی جوان ترین عضو گروه بود. با وجود که سه عضو دیگر میان سالی عمر را تجربه می کردند، از توانمندی آن ها از حیث قابلیت هنری در اجرای آهنگ هایی که همگی به گوش جمعیت آشنا بود، هیچ چیز کم نشده بود.
گفت و گو با جیمی پیج توسط پل آلیوت (ویژه نامه شماره ۲۰۰ مجله کلاسیک راک، آگوست ۲۰۱۴)
دهه ۵۰ میلادی که سال های طلایی راک اند رول بود، شما مدرسه می رفتید. فهرمانان شما چه کسانی بودند؟
آیا در عرصه موسیقی بریتانیا هم کسانی بودند که همان قدر بر شما تاثیر گذاشته باشند؟
آیا در آن سال ها، سن شما این اجازه را می داد که متوجه تاثیر راک اند رول بر فرهنگ عامه شوید؟
البته؛ زیرا مخاطب راک اند رول فقط نسل جوان بود. وانگهی چهره های گوناگون راک اند رول نمونه های شاخص آداب و فرهنگ جوانان بودندو به همین خاطر گرایش به این سبک شدید بود و من هم از این قضیه مستثنا نبودم.

آیا راک اند رول دخترها را هم تحت تاثیر قرار داده بود؟
و شما از طریق راک اند رول، کنجکاو شدید تا به ریشه های آن پی ببرید؟
شخص شما و دو عضو دیگر «زپلین»، رابرت پلنت (خواننده) و جان بونهام (طبال گروه) در سال ۱۹۷۴ برای تماشای کنسرت الویس به تالار فاروم لس آنجلس رفتید. آن موقع «زپلین» بزرگ ترین گروه موسیقی جهان بود والویس سلطان راک اند رول. بعد از اتمام کنسرت هم با الویس ملاقات کردید. آیا این دیدار برای شما هیجان انگیز بود؟
از صحبت هایی که با الویس داشتید، چیزی را به یاد می آورید؟
«زپلین» آهنگی دارد به نام «راک اند رول». آیا این آهنگ رجعت به سال های ۵۰ است؛ سال هایی که شما عاشق موسیقی شدید؟
به نظر شما به غیر از «راک اند رول»، کدام یک از آهنگ های «زپلین» با الهام از موسیقی سال های ۵۰ ساخته شده اند؟
درباره آهنگ «سگ سیاه» نظرتان چیست که حال و هوای راک اند رول های قدیمی را دارد و رابرت مثل الویس می خواند.
کیت ریچاردز در جایی گفته بود راک بدون رول هیچ چیز نیست. آیا شما هم نظر او را تایید می کنید؟
چند سالی است که شما مشغول مسترسازی دوباره آلبوم های «زپلین» هستید. وقتی آرشیو را مرور می کردید آیا با چیزی مواجه نشدید که موجب تعجبتان شود؟
با شنیدن موسیقی ضبط شده در سال های دور، چه احساسی داشتید؟
گقته اند که شما قطعات زیادی را آماده کرده اید که برای گیتار آکوستیک نوشته اید؟
این جواب شما حاکی از بی میلی است. ضمن اینکه درباره شما شایعات فراوان است.
پی نوشت ها:
۱٫ Jimmy Page.
2. Jeff Beck.
3. John Paul Jones.
4. John Bonham.
5. Led Zeppelin.
6. Kieth Relf.
7. Bruce Kubrick.
8. Whole Lotta Love.
9. Good times, bad times.
10. Communication breakdown.
11. Robert Plant.
12. Immergrant song.
13. Since I’ve been gone.
14. ZOSO.
15. Sacred symbols.
16. Houses of holly.
17. Eminem.
18. Phisical Graffitie.
19. روزنامه نگار مجله رولینگ استون در دهه ۷۰ و کارگردان فیلم های هالیوودی در بیست سال اخیر.
۲۰٫ آهنگ های سرهم بندی شده یا ضبط چندلایه.
۲۱٫ Presence.
22. Eddy Cochran.
23. In Through the outdoor.
24. CODA.
25. Tight but free.
26. Feather in the wind.
27. Alister Crowly: آزی آزبورن هم ترانه ای درباره این شخص خوانده بود.
۲۸٫ ملودی میکر و هیت پَریدر قبل از انقلاب در ایران در دسترس بود.
۲۹٫ Maggie Bell.
30. Phil Collins.
31. Stadium rock- Hair rock.
32. Cult… B movies.
33. Mean business.
34. Covedale Page.
35. I Can’t quit you baby.
36. Willy Dixon.
37. Bring it on home.
38. Slash.
39. Sonny boy Williamson.
40. Since l’ve been loving you.
41. When the levee breacks.
42. No quarter.
43. In my time of dying.
44. The song remains the same.
45. How the west was won.
46. Celebration day.
47. Skiffle.
منبع: برترینها